شایستگیهای عاطفی- اجتماعی دارای ابعاد و معیارهایی هستند که هر معیار نیز دارای زیر معیارهای خاص خود میباشد. صاحبنطران بسیاری در خصوص شایستگیهای عاطفی و یا اجتماعی و همچنین معیارهای آنها به بحث و بررسی همت گماشتهاند که در زیر به تشریح آن میپردازیم.
گلمن برای شایستگی عاطفی ـ اجتماعی ۲ بعد و برای آن ۲ بعد، ۵ معیار را بیان میکند که البته هریک از این معیارها دارای زیر معیارهایی میباشند، در اینجا به شرح آنها پرداخته میشود:
۲-۱-۱-۳-۱- شایستگیهای شخصی
عبارتست از اینکه فرد چگونه خود را مدیریت کند. این بعد دارای ۳ معیار خود آگاهی، خود تنظیمی، خود انگیزشی میباشد:
۲-۱-۱-۳-۱-۱- خود آگاهی
گولمن خودآگاهی را چنین تعریف می کند که فرد باید بصیرت داشته باشد و از حالات درونی، نقاط قوت و ضعف خود و منابع درنی خود آگاه باشد. این معیار شامل ۳ زیر معیار میباشد:
الف ) آگاهی عاطفی: یعنی اینکه فرد نسبت به عواطف خود و تاثیرات آنها آگاهی و شناخت دارد.
ب) خود ارزیابی صحیح و دقیق: به مفهوم آگاهی فرد از محدودیتها و نقاط قوت خود است.
ج) اعتماد به نفس: به معنای اطمینان از ارزشها و ظرفیتهای خود میباشد.
۲-۱-۱-۳-۱-۲- خود تنظیمی
مدیریت عواطف یا خود تنظیمی دومین معیار میباشد که شامل مدیریت کردن حالات درونی ،محرکهای آنی و منابع درونی شخص میباشد. این معیار شامل ۵ زیر معیار میباشد:
الف) خود کنترلی: به معنای مدیریت کردن عواطف و امیال مخرب است.
ب) قابلیت اعتماد: به معنی حفظ معیارهای درستی، صداقت و درستی است که از این طریق در افراد اطمینان ایجاد کند.
ج) وظیفه شناسی: به معنای مسئولیت پذیر بودن در مقابل عملکرد شخصی است.
د) سازگاری و انطباق پذیری: به معنای توان اعمال تغییرات سریع، جابجایی اولویتها و مدیریت مستمر تقاضاهای چندگانه میباشد
ه) نوآوری: به معنی دنبال کردن ایدههای جدید از منابع متنوع و خلق ایدههای جدید میباشد.
۲-۱-۱-۳-۱-۳- خود انگیزشی
سومین معیار گولمن میباشد که شامل کنترل تمایلات عاطفی است که از طریق، رسیدن به اهداف آسان گردد (گولمن ۱۹۹۵). این معیار شامل ۴ زیر معیار میباشد:
الف) هدایت موفقیت: به معنی تلاش در جهت بهبود یا دستیابی به استانداردهای عالی در عملکرد است.
ب) تعهد: به معنی همسو بودن با اهداف گروه یا سازملن است بطوری که برای تحقق اهداف سازمانی با فداکاری و از خود گذشتگی عمل میکنند.
ج) پیشگامی: به معنی آمادگی برای استفاده کردن از فرصتها است و افراد به دنبال اهدافی فراتر از نیازها و انتظارات خود هستند.
د) خوشبینی: به معنی پافشاری در پیگیری اهداف وکارکردن با امید، علی رغم موانع و مشکلات است.
۲-۱-۱-۳-۲- شایستگیهای اجتماعی
مبین ویژگیهایی است که فرد بر اساس آنها روابط بین خود و دیگران را مدیریت میکند. این بعد شامل ۲ معیار یعنی آگاهی اجتماعی و مهارتهای اجتماعی است که به شرح زیر میباشد:
۲-۱-۱-۳-۲-۱- آگاهی اجتماعی
به مفهوم آگاهی از احساسات، احتیاجات و توجهات دیگران و علاقهمندی فعالانه به مسایل مورد علاقه دیگران میباشد. این معیار شامل ۴ زیر معیار میباشد.
الف) خدمتمدار: به معنی پیشبینی، تشخیص و تأمین نیازهای مشتریان و همچنین شامل بررسی کردن راه های افزایش وفاداری و رضایت مشتریان میباشد.
ب) توسعه و بهبود دیگران: به مفهوم احساس کردن نیاز دیگران برای بهبود و تقویت تواناییهای آنها میباشد.
ج) تنوع در نفوذ قدرت: یعنی از طریق افراد مختلف فرصت ایجاد کنیم به عبارت دیگر از تفاوتهای دیگران به عنوان فرصت استفاده کنیم و محیطی ایجاد کنیم که افراد بتوانند رشد و شکوفایی پیدا کنند.
د) آگاهی سیاسی: به مفهوم شناخت روابط کلیدی قدرت در گروه و شناسایی نیروهای تغییر دهنده عقاید افراد و شبکههای اجتماعی مهم، میباشد.
۲-۱-۱-۳-۲-۲- مهارتهای اجتماعی
به مفهوم مهارتهای فرد در ایجاد رابطههای مؤثر میان فردی میباشد. این معیار دارای ۸ زیر معیار میباشد:
الف) تاکتیکهای نفوذ: به معنی بکارگیری تاکتیکهای موثر برای متقاعد کردن افراد میباشد.
ب) ارتباطات موثر: به مفهوم ارسال پیامهای واضح و مطمئن برای مخاطبان، بطوری که درک و فهم متقابل ایجاد شود.
ج) رهبری: به معنی روحیه بخشی و راهنمایی افراد و گروها به عملکرد بهتر و هدایت و رهبری افراد از طریق الگو و نمونه بودن میباشد.
د) مهارتهای مدیریت تغییر: افراد دارای این مهارت تغییر و حذف موانع را تشخیص میدهند و طرفدار مشارکت دادن دیگران در فعالیتهای خود هستند.
ه) مدیریت تضاد: به معنی مذاکره و حل اختلاف نظرها و تضادها است و افراد دارای این زیر معیار، به دنبال راه حلهای برد ـ برد هستند و تعارضات و تضادهای بالقوه را شناسایی و به حل آن کمک میکنند.
و) ایجاد تعهد: به معنی پرورش روایط موثر و شبکههای غیر رسمی در سازمان و بررسی روابطی که دارای منافع دو طرفه هستند، میباشد.
ز) همکاری و ائتلاف: به مفهوم کارکردن با دیگران در جهت اهداف مشترک میباشد.
ح) شایستگیهای تیمی: به مفهوم ایجاد هم افزایی گروهی برای پیگیری تحقق اهداف جمعی است.
۲-۱-۱-۴- انواع شایستگی
هر شرکت یا سازمان دارای تعدادی شایستگی است که شامل شایستگیهای هستهای، شایستگیهای فنی یا کنشی و شایستگیهای مدیریتی هستند (مشهودی، ۱۳۸۹).
۲-۱-۱-۴-۱- شایستگیهای هستهای
آن دسته از شایستگیهایی هستند که لازم است تمام کارکنان شاغل در سازمان از کارگران خط تولید، خدمات و حراست گرفته تا مدیران، معاونان و مدیر عامل دارا باشند. آنچه موجب تفاوت یک شایستگی هستهای در بین اعضای یک مجموعه میشود، نوع شایستگی نیست، بلکه سطوح یک شایستگی است (کسلر[۴]، ۲۰۰۶).
۲-۱-۱-۴-۲- شایستگیهای کنشی یا فنی
هر سازمان با توجه به چارت سازمانی خود، دارای معاونتها، مدیریتها و واحدهایی است که وظایف و فعالیتهای خاص خود را دارند. شایستگیهای کنشی یا فنی، آن دسته از شایستگیهایی هستند که خاص آن واحد یا معاونت هستند و لزومی نیست که سایر واحدها یا معاونتها از آن شایستگی برخوردار باشند. برای مثال شایستگیهایی نظیر روابط کارکنان، آموزش، توسعه، برنامهریزی برای موفقیت، جبران خدمات، از جمله شایستگیهای کنشی یا فنی است که برای افراد شاغل در منابع انسانی مورد نیاز است (طاهر[۵]، ۲۰۰۷).
۲-۱-۱-۴-۳- شایستگیهای مدیریتی
این شایستگیها مختص افراد بسیار خاص از سازمان، مانند مدیریت ارشد و مشاوران ارشد سازمان هستند و نیازی نیست که هر فرد سازمان یا واحدی خاصی از آن برخوردار باشد. برنامهریزی استراتژیک از جمله شایستگیهای مدیریتی است که فقط تعداد معدودی باید از آن برخوردار باشند (دوبایس و دیگران[۶]، ۲۰۰۴).
۲-۱-۱-۵- مدلهای مختلف شایستگیهای عاطفی- اجتماعی
مدیران همواره نقش مهم و حیاتی در سازمانها ایفا میکنند. اثر مدیران برجسته در کسب درآمد، سود و موفقیت سازمانی، امروزه بخوبی در بسیاری از سازمانهای موفق بارز و آشکار است. از سوی دیگر پاسخ سریع به تهدیدها و فرصتهای عصر حاضر، مدیر را بهعنوان منبعی حیاتی در حل مسائل در سازمانها مطرح ساخته که بر این اساس نیاز سازمانها به مدیران شایسته بیش از پیش آشکار شده است (کرمی، ۱۳۸۶). پس سرمایهگذاری در امر آموزش و توسعه مدیران امری ضروری است. اغلب سازمانها، در مسیر تدوین برنامه استراتژیک، شایستگی های اصلی خود را شناسایی میکنند و آن را پایه رقابت پذیری خود قرار میدهند. بسیاری از سازمانها اعتقاد دارند که تمرکز بر شایستگی های اصلی، این امکان را فراهم میکند که درآمدشان را افزایش دهند. با تدوین شایستگی های اصلی، سازمانها میتوانند استراتژی خود را متمرکز بر روش هایی سازند که محصولات و خدمات خود را مرتبط با آن بسازند، بهجای این که به سمت حوزههای نامربوط حرکت کنند. به عبارت دیگر یکی از رویکردهای نوینی که در زمینه آموزش مدیران مطرح شده است، کاربرد شایستگیها جهت طراحی برنامههای توسعه مدیریت است (انجمن مدیریت منابع انسانی ایران، ۱۳۸۸). همچنین به منظور استفاده بهینه از شایستگیهای مدیران نیاز به مدلی عمومی ضرورت مینماید. در زیر به بررسی انواع مدلهای شایستگی عاطفی– اجتماعی خواهیم پرداخت.
۲-۱-۱-۵-۱- مدل شایستگی عاطفی اجتماعی باندلی
به زعم باندلی[۷] (۲۰۰۸) شایستگیهای عاطفی ـ اجتماعی به بررسی و مطالعه روابط بین فردی اثربخش در محیط کار میپردازد. وی به ارائه مدلی نظری در خصوص شایستگی عاطفی اجتماعی میپردازد؛ در این مدل شایستگیهای عاطفی – اجتماعی شامل چهار مورد ذیل میباشد:
۲-۱-۱-۵-۱-۱- برقراری تفاهم
شایستگی برقراری تفاهم به معنای فرایند برقراری رابطهای پایدار بر مبنای اعتماد متقابل، هماهنگی و درک متقابل بین فردی میباشد (مک درمات و جاگو[۸]، ۲۰۰۳)؛ کارکنانی که در حوزه برقراری تفاهم ماهرند از ابزارهای لازم برای ایجاد و توسعه دوستیها و ساخت شبکههای اجتماعی گوناگون برخوردارند.
به زعم استوارت و کش[۹] (۲۰۰۰) برقراری تفاهم دارای هشت مؤلفه میباشد:
۱ – تشابه: میزانی که دو نفر در هنجارها و ارزشهای فرهنگی، تأثیرات محیطی، تجارب، شخصیت، نگرشها و انتظارات مشترک هستند.
۲ – مداخله/ مشارکت. میزانی که دو نفر میخواهند همدیگر را بشناسند و یک رابطه را توسعه دهند.
۳ – عاطفه / علاقه. میزانی که دو طرف همدیگر را دوست داشته و به دیگری احترام میگذارند.
۴ – کنترل / تسلط. میزانی که دو نفر در کنترل سهم دارند و هیچ کدام به دنبال این نیست که بر گفت و گو یا تعامل تسلط داشته باشد و بر آن غالب شود.
۵ – ادراک خویشتن. عقیده و دیدی که فرد نسبت به خودپندارهاش بر اساس ادراکات فیزیکی، اجتماعی و روانشناختی دارد.
۶ – ادارک از غیر: شیوهای که هر کارمند دیگری را ادراک میکند.
۷ – تعاملات کلامی: واژگان و کلماتی که در طول ارتباط بین دو نفر بکار برده میشود.
۸ – تعاملات غیرکلامی: استفاده از علائم و نشانههایی چون ظاهر فیزیکی، لباس، تماس چشمی، صدا، لمس کردن، حالت قرار گرفتن بدن و میزان نزدیکی دو طرف.
۲-۱-۱-۵-۱-۲- پذیرش تفاوتها
این نوع شایستگی مربوط میشود به توانایی کارکنان برای تحمل، موافقت و داشتن پذیرشی مطلوب نسبت به سایر افراد و یا موقعیتهایی که از آن چه که آنها بدان خو گرفته و عادت کردهاند متفاوت است (اسکندورا و لانکوا[۱۰]، ۱۹۹۶). تحقیقات نشان میدهد کسانی که در امر پذیرش تفاوتهای دیگران مهارت دارند (برای مثال، پذیرش تفاوتهایی نظیر سن، قومیت، جنسیت، نژاد، تواناییهای فیزیکی، باورها و اعتقادات مذهبی، سوابق آموزشی، ارزشها و علائق) از سطوح بالاتری از مهارت اجتماعی برخوردار بوده و ارتباط برقرار کنندگان اثر بخشتری هستند (لوپس و دیگران[۱۱]، ۲۰۰۶). بسیاری از محققان بیان داشتهاند که نیروی کار آینده اقلیتهای نژادی، زنان، مهاجران و افراد با نیازهای ویژه بیشتری را شامل میشود. لذا رشد و توسعه پذیرش تفاوتها در حال حاضر وجود دارد و میرود تا به یک جزء مهم از روابط بین فردی در کار تبدیل شود (ویلیامز و اُریالی[۱۲]، ۱۹۹۸). رشد پذیرش تفاوتها مهارتی ضروری ست که برای ارتباط اثربخش و توسعه روابط بین فردی پایدار در محیط کار مورد نیاز است.
۲-۱-۱-۵-۱-۳- اعتماد سازی
ایجاد و پرورش اعتماد برای شکلگیری هر گونه ارتباط بین فردی اثربخش در کار ضروری ست. این شایستگی به معنای تمایل فرد برای پذیرش فعالیتهای فرد مقابل، بر اساس میزانی که فرد مقابل فعالیت هایی را که برای فرد مهم است و از او انتظار دارد ، انجام دهد تعریف میشود (باندلی، ۲۰۰۸). اعتماد سازی و پرورش اعتماد به عنوان یک مؤلفه حیاتی از روابط بین فردی در شبکههای اجتماعی پدیدار شده است (مک لنان و آمادیا[۱۳]، ۲۰۰۰). در ادبیات مدیریت و روان شناسی صنعتی ـ سازمانی اعتماد در سطوح مختلف مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. در سطح خرد اعتماد به مثابه مؤلفه و عنصری حیاتی از بهره وری فردی و گروهی (هاوانگ و برگرز[۱۴]، ۱۹۹۷)، به هم پیوستگی و اتحاد گروهی (میرسون، ویک و کرامر[۱۵]، ۱۹۹۶)، همکاری و تشریک مساعی (جونز و جرج[۱۶]، ۱۹۹۸) و اثربخشی عملکرد (اسمیت و بارکلی[۱۷]، ۱۹۹۷) دانسته شده است. در سطح کلان ایجاد و پرورش اعتماد از دید مدیران و رهبران سازمان (راس و وایلند[۱۸]، ۱۹۹۶)، در رابطه با امر پاسخگویی که سازمانها نسبت به هم دارند (آمتر و دیگران، ۲۰۰۴)، رفتارهای اخلاقی در بافتهای سازمانی (اسونسون و وود[۱۹]، ۲۰۰۴)، در رابطه با ایجاد شراکتهای بین سازمانی و اتحادهای صنفی (داس و تنگ[۲۰]، ۱۹۹۸) و در خصوص درک تأثیر فرهنگ ملی بر اعتماد سازی و پرورش اعتماد بین سازمانهای چند ملیتی (دانی[۲۱] و دیگران، ۱۹۹۸) مورد بررسی قرار گرفته است.
۲-۱-۱-۵-۱-۴- تأثیر فرمندی
آخرین شایستگی عاطفی ـ اجتماعی یعنی ترویج تأثیر فرمندی، به استفاده از تأثیر غیر قهری و غیر جبری برای هدایت و هماهنگی فعالیتهای اعضای سازمان برای دستیابی به اهداف خاص گروهی (ساندرا و لانکوا، ۱۹۹۶)، توانایی فرد برای برقراری ارتباط با یک پنداره خوب تدبیر شده از آینده، ایجاد اعتماد بین همکاران و اتخاذ اقداماتی اثربخش برای دستیابی به اهداف سازمانی اطلاق میشود (باندلی، ۲۰۰۸). در ادبیات مدیریت و روان شناسی صنعتی ـ سازمانی ترویج تأثیر کاریزماتیک در بطن مطالعه رهبری قرار گرفته است (پاروانوا[۲۲] و دیگران، ۲۰۰۶). طی بیست سال گذشته چند نظریه در ادبیات روانشناسی صنعتی ـ سازمانی شهرت یافته که این تئوریها عبارتند از: تئوری مسیر ـ هدف، مبادله رهبر ـ پیرو، رهبری تبادلی و تحول آفرین و رهبری کاریزماتیک؛ ترویج تأثیر کاریزماتیک از تئوری، تحقیق و نتایج تجربی هر یک از این حوزهها نشأت میگیرد (باندلی، ۲۰۰۸).
[۱] Core Competency
[۲] Competency Technical or Functional
[۳] Managerial Competency
[۴] Kessler
[۵] Taher
[۶] Dubois
[۷] Bandelli
[۸] McDermott & Jago
[۹] Stewart & Cash
[۱۰] Scandura & Lankau
[۱۱] Lopes
[۱۲] Williams, & Reilly
[۱۳] McLennan & Omodei
[۱۴] Hwang & Burgers
[۱۵] Meyerson Weick & Kramer
[۱۶] Jones & George
[۱۷] Smith & Barclay
[۱۸] Ross & Wieland
[۱۹] Svensson & Wood
[۲۰] Das & Teng
[۲۱] Doney
[۲۲] Purvanova