کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



تجاری‌سازی در فرهنگ لغات هریتج به معنی به کارگیری روش‌های کسب و کار به منظور سود و انجام بهره‌گیری آمده است. تعاریف متعددی از قبیل: معرفی یک محصول یا خدمت در بازار برای سود، فرآیند تبدیل چیزی به فعالیت تجاری، تعاریف تقریباً مترادفی هستند که در سایر فرهنگ لغات‌ها برای تجاری‌سازی می‌توان یافت.

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

در ادبیات نو‌آوری نیز تعاریفی نزدیک به هم از تجاری‌سازی صورت گرفته است. ساده‌ترین تعریف تجاری‌سازی را عرضه یک محصول جدید در بازار می‌داند.

 

 

دولت کانادا در سند برنامه بودجه‌ای[۱] سال ۲۰۰۴، تجاری‌سازی را این گونه تعریف کرده است: فرآیندی که از طریق آن یافته‌های حاصل از تحقیق به بازار آورده می‌شوند و ایده‌ها یا یافته‌های جدید به محصولات و خدمات جدید یا تکنولوژی‌های فروختنی در سراسر جهان، توسعه می‌یابند.

 

تجاری‌سازی تحقیقات فراگردی است که دانش تولید شده در دانشگاه‌ها و سازمان‌های تحقیقاتی را به محصولات قابل عرضه در بازار یا فراگردهای صنعتی تبدیل می‌کند. این فراگرد مستلزم همکاری و تعامل جدی مراکز آموزش عالی و سازمان‌های تحقیقاتی وابسته به دولت، شرکت‌های صنعتی، سازمان‌های مالی و سرمایه‌گذاری، کارآفرینان و افراد علمی است ( فکور، ۱۳۸۳: ۱۲۰).

 

تجاری‌سازی “انتقال یک ایده، رویه یا اندیشه ناشی از تحقیق به محیطی که در آن به یک محصول، خدمت یا فراگرد تبدیل شود” می‌باشد (Rand,2003:26).

 

کارسون تجاری‌سازی را انتقال رسمی اکتشافات و نوآوری‌های ناشی از تحقیقات علمی انجام شده در دانشگاه‌ها و مؤسسات غیر انتفاعی به بخش تجاری برای منفعت عمومی می‌داند (Karlsson,2004:15).

 

اراب[۲] (۱۹۸۸) تجاری‌سازی را بدین صورت تعریف کرده است: “تجاری‌سازی شامل تولید ایده‌ای جدید و پیاده‌سازی آن روی یک محصول، فراگرد یا خدمت جدید است که منجربه رشد پویای اقتصاد ملی و افزایش اشتغال و افزایش سود خالص برای بنگاه کسب و کار نوآور می‌شود

 

“(Urabe,1988:380).

 

جولی[۳] (۱۹۹۷) تجاری‌سازی را فراگردی تعریف می‌کند که از بینش فناوری بازار آغاز شده و به کارکردهای پایدار محصول متناسب با بازار ختم می‌شود (Spilling,2004:230).

 

اسپلینگ [۴]با مروری بر تعاریف مختلف از جمله تعریف جولی (۱۹۹۷) در مورد تجاری‌سازی تعریف جامعی ارائه می کند؛ وی تجاری‌سازی را به عنوان فراگرد انتقال و تبدیل دانش نظری موجود در نهادهای دانشگاهی به برخی انواع فعالیت‌های اقتصادی تعریف کرد (Spilling,2004,3).

 

بندریان (۲۰۰۷) تجاری‌سازی را به عنوان تبدیل یا انتقال ” فناوری” به یک موقعیت سودآور تعریف می‌کند. که مقصود از فناوری، فنون، تکنیک‌ها، فراگردهای دریافت حق اختراع یا سایر مالکیت‌های خصوصی، مواد، تجهیزات، سیستم‌ها و نظایر آنهاست (Bandarian,2007:33).

 

فانگ‌ زوا[۵] (۲۰۰۴) با بررسی تحقیقات برایت[۶] (۱۹۶۹)، سارن[۷] (۱۹۸۴)، روث‌ول [۸](۱۹۹۲) به این نتیجه رسید که، تجاری‌سازی تحقیقات فراگردی است که در آن، توسعه ایده‌های جدید یا داده‌های تحقیقاتی و تبدیل آنها به محصولات تجاری یا خدمات و در نهایت ارائه به بازار دیده شود.

 

روبرت با اشاره به تعریف اتربک[۹] (۱۹۷۱) که نقطه آغاز تجاری‌سازی را با اختراع و ابتکار همراه می‌داند، تشریح می کند که برخی از محققین بهره‌برداری از اختراع را نیز در تجاری‌سازی تحقیقات دخیل نموده و مطرح می‌نمایند که بدون تجاری‌سازی موفق، اختراع تبدیل به نوآوری نمی‌شود و در نتیجه به بازار معرفی نخواهد شد (Roberts,2007:115,Murray2004:220,Gans,2006:111 ).

 

لندری و همکارانش[۱۰] (۲۰۰۷) فعالیت‌های انتقال دانش را در موارد زیر دسته‌بندی کرده‌اند:

 

الف) انتقال نتایج پژوهش؛ ب) ارائه نتایج پژوهش‌ها؛ ج) نشست با گروه‌های کاری همراه با کاربران؛  د) ارائه خدمات مشاوره؛ هـ) مشارکت در توسعه محصول و خدمات؛ و) مشارکت در فعالیت‌های کسب و کار؛ ز) تجاری‌سازی نتایج پژوهش‌ها.

 

اغلب تعاریف در زمینه تجاری‌سازی دانش تولید شده در دانشگاه‌ها، تأکیدی ویژه بر کارآفرینی دانشگاهی داشته و برخی پژوهشگران (Toole and Czarnitzki,2007:225) آنها را مترادف با یکدیگر می‌دانند.

 

در ادبیات نوآوری نیز تعاریفی نزدیک به هم از تجاری‌سازی صورت گرفته است. ریمر، آیسرمن و دیگران (۲۰۰۵) تجاری‌سازی را “فرآیند تبدیل فناوری به محصولات موفق اقتصادی” تعریف می‌کنند (Buenstorf,2009:189).

 

نظامنامه اوسلو و کمیسیون اروپایی(۱۹۹۵) تعریف مفصل‌تری از تجاری‌سازی نوآوری ارائه می‌کند:   “تجاری‌سازی نوآوری، عبارت است از نوسازی و توسعه بازارهای از محصولات و خدمات و بازارهای مربوط به آنها؛ ایجاد روش‌های جدید تولید، عرضه و توزیع، ارائه‌ی تغییراتی در مدیریت، سازمان‌های کاری، موقعیت‌های کاری و مهارت‌های نیروی کار” (۲۰۲:Toole and Czarnitzki,2007).

 

چانگ و همکاران[۱۱] (۲۰۰۹) تعریف عملی برای تجاری‌سازی پژوهش‌های دانشگاهی ارائه می‌دهند: “اعضای هیأت علمی که بدنبال بهره‌برداری از نتایج پژوهش‌های خود از طریق دریافت حق اختراع، واگذاری امتیاز و مشارکت در مالکیت شرکت‌های انشعابی هستند”.

 

تعریف اسکاتیش اینترپرایز[۱۲] (۱۹۹۶) از تجاری‌سازی چنین است: تجاری‌سازی فرآیند تبدیل علم و تکنولوژی، تحقیق جدید یا یک اختراع به محصول یا فرآیندهای صنعتی قابل عرضه در بازار است. این کار می‌تواند هم توسط شرکت‌های موجود، یا از طریق ایجاد شرکت‌های جدید صورت گیرد. تجاری‌سازی موفق منجر به نوآوری در محصول و نوآوری در فرآیند می‌گردد.

 

انتقال یک ایده، روش، شئی، مهارت، دانش فنی، دارایی فکری، کشف یا اختراع ناشی از پژوهش علمی اجرا شده در بخش دانشگاهی ( با همکاری شریکان یا بدون آن) به یک محیط صنعتی که در آن ممکن است به توسعه یا بهبود محصولات یا فرآیندها منجر شود. مفهوم فوق که به عنوان صنعتی‌سازی دانش بخش دانشگاهی نیز اطلاق می‌گردد، به لحاظ کاربردی دقیقاً مرتبط و مترادف با مفهوم تجاری‌سازی نتایج تحقیقات می‌باشد.

 

تجاری‌سازی فرآیندی است که طی آن ایده، نتیجه یا تولیدات حاصل از بخش تحقیقاتی به محصولات، خدمات و فرآیندهای قابل عرضه در بازار تبدیل می‌شود که از طریق آن یافته‌های حاصل از تحقیق به بازار آورده می‌شوند و ایده‌ها یا یافته‌های جدید به محصولات و خدمات جدید یا تکنولوژی‌های فروختنی در سراسر جهان، توسعه می‌یابند. به عبارت دیگر تجاری‌سازی تحقیقات مجموعه تلاش‌هایی است که به منظور فروش کارهای تحقیقاتی با هدف کسب سود و ارتباط هر چه بیشتر آموزش و پژوهش با اهداف اقتصادی و اجتماعی می‌توان اشاره کرد. با توجه به تعاریف فوق تجاری‌سازی را می‌توان به بازار رسانیدن یک ایده و یا یک نوآوری دانست.

 

مسلماً ورود مؤسسات تحقیقاتی به عرصه تجارت و بازاریابی محصولات خود و توجه به نیازمندی‌های بازار و معیارهای مشتریان، در بطن خود حاصل برخی فرصت‌ها و پیامدهای مثبت است پیامدهایی که در حداقل بهره‌وری کمک به خودگردانی مؤسسات و در آرمانی‌ترین انتظار افزایش استانداردهای زندگی (ایمنی و امنیت)، کیفیت زندگی، تولید ثروت و رشد اقتصادی را در پی‌خواهد داشت ( توکلی، بزمی، فدوی اصغری، ۱۳۸۶: ۱۵۶-۱۵۰).

 

با این حال همه محققان تجاری‌سازی را به عنوان یک پدیده مثبت تلقی ننموده‌اند و گروهی از آنها نسبت به آن ابراز بدبینی کرده‌اند. برای مثال جاکوب [۱۳]و همکاران (۲۰۰۳) فعالیت‌های تجاری دانشگاه را تهدیدی برای اقتدار علم می‌دانند و معتقدند که تجاری‌سازی فرهنگ تحقیق را دستخوش تغییر می کند. تجاری‌سازی نتایج تحقیق و تحقیقات مشترک دانشگاه و صنعت، استانداردهای اخلاقی تحقیق را تضعیف نموده و اعتماد عمومی به نتایج آنرا کاهش می‌دهد. بعلاوه اهداف تجاری، تضادهایی را در علائق محققین دانشگاهی و حامیان مالی فراهم می کند. این تضادها بالطبع بر نتایج تحقیق تأثیرگذار است. آنان دخالت در انتخاب نمونه‌گیری طرح تحقیق و روش تحلیل و تفسیر نتایج را، حاصل تجاری شدن تحقیق می‌دانند. رازداری و اختفا از الزامات فراگرد تولیدات صنعتی است در حالیکه پویایی علم، در گرو ارتباطات کامل و آزاد در میان اجتماعات علمی است و رازداری و اختفای یافته‌های علمی، عامل رکود علم بوده و در تقابل با ارزش «صداقت در علم» قرار می‌گیرد. اما اتزکویتز و همکارانش (۲۰۰۰) معتقدند که بتدریج بین دانشگاه و جامعه، رابطه‌ای دو طرفه مبتنی بر دانش ایجاد شده است و دانشگاه‌ها توانسته‌اند نقشی فعال را در توسعه اقتصادی ایفا کنند. از نظر آنان این نکته  قابل تأمل است که همکاری دانشگاه و صنعت، حوزه نظریه‌پردازی در دانشگاه‌ها را غنی‌تر می‌سازد. شاید بدین خاطر که نظریه‌پردازان و دانشگاهیان با مسائل صنعت آشنا شده و نظریه‌های کاربردی‌تری را ارائه می‌دهند و چرخه نظریه و عمل بهتر شکل می‌گیرد.

 

مطالب زیادی در خصوص پیشرفت‌های علم، دانش و فناوری می‌خوانیم و می‌شنویم. لیکن ممکن است خیلی از ما به تمایز بین علم[۱۴]، دانش[۱۵] و فناوری[۱۶] توجه نکرده باشیم. با همین مبنا، بین تولید علم و پیشرفت‌های فناوری یک کشور فاصله وجود دارد. به محض تولید علم در یک کشور، آن کشور به خودکفایی در فناوری نایل نمی‌شود. بلکه تولیدات علمی باید مراحلی را طی کنند تا به فناوری قابل استفاده در جامعه تبدیل شوند. اگر کشوری در مرحله تولید علم بماند و حلقه‌های بعدی تبدیل علم به فناوری را طی نکند، به پیشرفت فنی و فناوری نمی‌رسد. در این حالت، تولیدات علمی این کشورها خوراک علمی کشورهای پیشرفته‌تر می‌شود که حلقه‌های بعدی را شکل داده‌اند. حلقه‌هایی که تجاری‌سازی تولیدات علمی را انجام می‌دهند و محصول را از آزمایشگاه به بازار عرضه می‌کنند. با این نگاه تجاری‌سازی علم از ارزش آن نمی‌کاهد، بلکه به آن ارزش و کاربرد می‌دهد. با اعمال تجاری‌سازی، دانشمندان و صاحبان علم و دانش هم فرصت‌های بیشتری برای ادامه تحقیقات، توسعه و گسترش مرزهای آن پیدا می‌کنند. تجاری‌سازی دانش را می‌توان هم از درون دانشگاه‌ها و هم از بیرون آن انجام داد. تجاری‌سازی تولیدات علمی، موضوع مهمی است که ما در ایران از آن غافلیم. به همین علت است که به رغم سهم نسبتاً خوب استادان دانشگاه‌های ایران در تولید مقالات بین‌المللی، کشور ما هنوز از نظر فناوری وابسته است.

 

از تعاریف فوق بر می‌آید که تجاری‌سازی تحقیقات فرآیندی است که دانش تولید شده در دانشگاه‌ها و سازمان‌های تحقیقاتی را به محصولات قابل عرضه در بازار یا فرآیندهای صنعتی تبدیل می‌کند. این فرآیند مستلزم همکاری و تعامل جدی مراکز آموزش عالی و سازمان‌های تحقیقاتی وابسته به دولت، شرکت‌های صنعتی، سازمان‌های مالی و سرمایه‌گذاری، کارآفرینان و افراد علمی می‌باشد (فکور، ۵۳:۱۳۸۳). تجاری‌سازی دانش، یک منبع بالقوه درآمد را برای دانشگاه‌ها و سایر نهادهای تحقیقاتی فراهم ساخته و وابستگی آنها به بودجه عمومی را کاهش می‌دهد (Buenstorf,2009:281). مسلماً این امر زمانی ممکن می‌گردد که تجاری‌سازی دانش در دانشگاه‌ها به یک فعالیت داوطلبانه و نه اجباری تبدیل شود (Rasmussen et al, 2006:524).

 

بنابراین مفهوم انتقال فناوری بین بخش دانشگاهی و صنعت چنین بیان می‌گردد: انتقال یک ایده، روش، مهارت، دانش‌ فنی، دارایی فکری، کشف یا اختراع ناشی از پژوهش علمی انجام شده در بخش دانشگاهی به یک محیط صنعتی که در آن ممکن است به توسعه و یا بهبود محصولات و فرآیندها منجر شود. این مفهوم که به عنوان صنعتی‌سازی دانش بخش دانشگاهی نیز اطلاق می‌گردد، به لحاظ کاربردی دقیقاً مرتبط و مترادف با مفهوم تجاری‌سازی نتایج تحقیقات می‌باشد (فکور، ۲۶:۱۳۸۵). افزایش اعتبار دانشگاه‌ها از طریق انتقال فناوری به صنعت، نقش اساسی را در افزایش سرمایه انسانی دانشگاه‌ها ایفا می‌کند. این امر به وسیله جذب باهوش‌ترین دانشجویان از برترین دانشکده‌ها امکان‌پذیر می‌گردد (Nicola et al,2004:3).

 

[۱] The Budget plan 2004, page133.

 

[۲] -Urabe.

 

[۳] Jolly.

 

[۴] Spilling.

 

[۵] Zhao.

 

[۶] Bright.

 

[۷] Saren.

 

[۸] Rothwell.

 

[۹] Utterback.

 

[۱۰] Landry et al.

 

[۱۱] Chung et al.

 

[۱۲] Scottish Enterprise,1996.

 

[۱۳] Jacob.

 

[۱۴] Science.

 

[۱۵] – Knowledge.

 

[۱۶] – Knowledge.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1399-06-08] [ 01:51:00 ب.ظ ]




در سال‌های اخیر مؤسسات آموزش عالی چه در جوامع غربی و چه در جوامع در حال توسعه، با تغییرات زیادی مواجه بوده‌اند. با ظهور اقتصاد دانشی، خط‌مشی‌های ناظر بر آموزش عالی، متحمل فشارهایی شده‌اند که سبب گردیده، به عنوان ابزاری برای رقابت‌های اقتصادی در بازارهای جهانی ایفای نقش کنند. این بدان معناست که ارزشیابی و نگاه به آموزش و تحقیق دانشگاهی به طور فزاینده‌ای از زاویه اقتصادی امکان‌پذیر شده است. در تطابق با این تغییر خط‌مشی‌ها و تغییر زاویه نگاه به دانشگاه، الگوهای تأمین سرمایه و سبک‌های مدیریت دانشگاه‌ها با تحولات کثیری مواجه شده است (قلی‌پور و همکاران، ۱۵:۱۳۸۶).

 

 

در بسیاری از کشورهای غربی اداره‌ای تحت عنوان دفاتر انتقال فناوری[۱]، جهت تسهیل انتقال دانش تجاری شده از دانشگاه‌‌ها به صنایع تأسیس شده است. نقش عمده این دفاتر، حفاظت از دارایی‌های فکری دانشگاه و نتایج پژوهش‌های دانشگاهی و انتقال تجاری دانش از طریق واگذاری حق امتیاز اختراعات یا سایر انواع دارایی‌های فکری ناشی از پژوهش‌های دانشگاهی به صنعت است (Siggle et al ,2004:115). در همین راستا مدیران دانشگاه‌های ایران، در پی استراتژی تجاری‌سازی، به فعالیت‌های تجاری زیر روی آورده‌اند:

 

تحقیقات مشترک دانشگاه و صنعت، مشاوره یا «فروش مهارت شخصی» به منظور حل مسائل مراجعین، راه‌اندازی سازمان‌ها و شرکت‌هایی که در آنها با فروش نتایج تحقیقاتی، بهره‌برداری مالی صورت می‌پذیرد، ارائه آموزش‌های کاربردی مبتنی بر شهریه، سخنرانی‌های اعضاء هیات علمی در خارج از دانشگاه، پروژه‌های تحقیقاتی که توسط گرنت‌های دولتی یا شرکت‌های صنعتی تحت حمایت مالی قرار می‌گیرند، ارزیابی پتانسیل تجاری نتایج تحقیقات و عقد قراردادهای لیسانس‌دهی[۲] و حق اختراع

 

(عباسی و همکاران ، ۱۳۸۶: ۲۱۵).

 

 

 

 

 

۲-۶- فرآیند تجاری‌سازی

 

اساس فرآیند تجاری‌سازی مشارکت بخش تحقیقاتی و بخش صنعت، در تبدیل نتایج تحقیقات به نوآوری است و امروزه تجاری‌سازی به یکی از حلقه‌های اصلی فرآیند نوآوری تبدیل شده است و به طور کلی فرآیند تجاری‌سازی را می‌توان به چهار مرحله مجزا تفکیک نمود که عبارتند از سرمایه، که باید برای انجام پژوهش ایده پرورش یافته تأمین شود و سپس خط‌مشی بازاریابی تعیین و تعریف گردد، این ایده در مراحل توسعه به فناوری مورد نظر تبدیل می‌شود. هنگامی که یک دستاورد قابل ارائه به بازار حاصل شود، مرحله اجرای تجاری‌سازی آغاز می‌شود. هنگامی که یک محقق یک یا چند فناوری قابل ارائه به بازار را توسعه داده است، باید برای تجاری‌سازی آنها وارد مرحله تجاری‌سازی شود. در فرآیند تجاری‌سازی باید به سؤالات متعددی پاسخ گفت که از آن جمله عبارتند از:

 

۱- صنایع خریدار این فناوری‌ها کدامند؟

 

۲- در کجا باید به فروش آن اقدام کرد؟

 

۳- شیوه فروش باید چگونه باشد؟

 




 

 

شکل ۲-۱ نمایش مدل فرآیند تجاری‌سازی ایده‌ها

 

فرآیند توسعه و تجاری‌سازی فناوری جدید یک فرآیند ساده و خطی نیست، بلکه فرآیندی بسیار پیچیده و مستلزم ایفای نقش بازیگران مختلف با توانمندی‌های متفاوت است. فرآیند تجاری‌سازی نیازمند مهارت‌هایی از قبیل بازاریابی، توسعه محصول، ارزیابی و شناخت بازار، راهبردهای بازار و … می‌باشد (موسایی، صدرائی، بندریان، ۱۳۸۷: ۹).

 

در بحث تجاری‌سازی منظور از انتقال تکنولوژی انتقال یک ایده، روش، مهارت، دانش فنی، دارایی فکری، کشف یا اختراع ناشی از پژوهش علمی اجرا شده در بخش تحقیقاتی به یک محیط صنعتی است که در آن ممکن است به توسعه یا بهبود محصولات یا فرآیندها منجر شود. اما اینکار نیازمند مراحل مختلف و متفاوتی است (افتخاری، ۱۳۸۸: ۵۰).

 

مطالعات در خصوص فرآیند تجاری‌سازی و زیر ساخت‌های مربوط به آن عمدتاً با تعریف مفاهیم تجاری‌سازی و مفهوم‌پردازی فرآیند آن سروکار دارد (Sohn and Moon,2003:892). محققین مدل‌هایی را برای فرآیند تجاری‌سازی دانش ارائه کرده‌اند که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

 

به طور کلی فرآیند ایده تا بازار (علم تا عمل) را می‌توان به سه مرحله مجزا تبدیل نمود، که عبارتند از: ایده‌پردازی[۳]، توسعه فناوری/ محصول[۴] و در نهایت تجاری‌سازی آن، در این فرآیند ابتدا یک ایده که به اندازه کافی بازار دارد از منابع مختلف ایجاد می‌شود و پرورش می‌یابد، در مرحله توسعه این ایده به فناوری یا محصول مورد نظر تبدیل می‌شود.

 

شکل ۲-۲- مراحل اصلی فرآیند توسعه فناوری جدید (بندریان،۱۳۸۷: ۱۲۰)

 

هنگامی که یک دستاورد قابل ارائه به بازار شد مرحله تجاری‌سازی آغاز می‌شود. مدیریت همه جانبه فرآیند ایده تا بازار شامل سازماندهی و جهت‌دهی منابع انسانی و سرمایه‌ای در جهت اجرای مؤثر تمامی فعالیت‌های ذیل می‌باشد:

 

P خلق دانش جدید.

 

P خلق ایده‌های تکنیکی با هدف ارائه محصولات، فرآیندهای تولیدی و خدمات جدید یا بهبود یافته.

 

P توسعه ایده‌ها با هدف ساختن نمونه‌های اولیه (کاربردی).

 

P انتقال نتایج به سمت صنعت، توزیع و استفاده (بندریان، ۵۲:۱۳۸۷).

 

در بین ایده‌های تولید شده توسط پژوهشگران، ایده “ایده‌آل” از نظر تجاری دارای شرایط زیر می‌باشد:

 

ü به سرمایه‌گذاری اولیه نیازی نداشته باشد.

 

ü حجم بازاری را که به دست خواهد آورد از لحاظ کمی بتوان محاسبه کرد.

 

ü نیاز بازار به کالا یا خدمات نوینی که عرضه خواهد شد کاملاً محسوس و قابل درک باشد.

 

ü استفاده از آن به تدوین مقررات دولتی نیازی نداشته باشد.

 

ü خریداران به دفعات به خرید آن اقدام کنند.

 

üابداع کننده یا تولید کننده اندیشه از معافیت مالیاتی یا امتیازات مناسبی در این زمینه برخوردار شود؛

 

ü ارزش تبلیغات وسیع را داشته باشد.

 

ü مشتریان حاضرند برای دسترسی به آن بیعانه پرداخت کنند یا بهای آن را قبلاً پرداخت نمایند (علمی، ۱۰:۱۳۸۸).” سیگل و همکاران” (Siegel et al,2003:101) در تحقیقی در زمینه انتقال تجاری دانش از دانشگاه به شرکت‌ها، شکل ۲-۳- را برای انتقال فناوری ترسیم نموده‌اند:

 

شکل ۲-۳- فرآیند نظری انتقال فناوری از دانشگاه به یک شرکت Source:(Siegel et al, 2003: 119)

 

در این پژوهش فرآیند انتقال فناوری از دانشگاه به صنعت به صورت فرآیندی هفت مرحله‌ای تعریف شده است که از اکتشاف علمی شروع شده و به واگذاری امتیاز به شرکت‌ها ختم می‌شود. آنها ذینفعان اصلی انتقال فناوری از دانشگاه به صنعت را به سه گروه تقسیم کرده‌اند که هر کدام در بخشی از این فرآیند ایفای نقش می‌کنند. این سه گروه در برگیرنده:

 

۱- پژوهشگران دانشگاهی که فناوری جدید را کشف کرده‌اند.

 

۲- مدیران فناوری دانشگاهی که به عنوان رابط دانشگاه و صنعت و مدیر مالکیت فکری دانشگاه انجام وظیفه می‌کنند.

 

۳- مدیران کارآفرین شرکت‌ها که فناوری‌های حاصل از تحقیقات دانشگاهی را تجاری‌ می‌کنند، می‌باشد.

 

مرحله اول: از فرآیند فوق توسط پژوهشگران دانشگاهی صورت می‌گیرد، مرحله دوم، سوم و چهارم توسط پژوهشگران دانشگاهی و دفاتر انتقال فناوری که به وسیله مدیران فناوری دانشگاه اداره می‌شود، انجام می‌گردد. مرحله پنجم، ششم و مرحله آخر توسط هر سه گروه مذکور صورت می‌گیرد.

 

” نونزوا[۵]، سورلمونت[۶] و پیرنی[۷] نیز چهار مرحله را در رابطه با تبدیل نتایج پژوهش دانشگاهی به ارزش اقتصادی، البته از طریق ایجاد شرکت‌های انشعابی[۸]، معرفی می‌کنند:

 

 

مرحله ۱: زایش ایده کسب و کار از پژوهش.

 

مرحله ۲: استخراج پروژه‌های مخاطره‌ای جدید، از ایده‌ها.

 

مرحله ۳: راه‌اندازی شرکت‌های انشعابی از پروژه‌ها.

 

مرحله ۴: تحکیم ارزش اقتصادی خلق شده از طریق شرکت‌های انشعابی.

 

هر یک از این چهار مرحله دارای کارکردی ویژه در فرآیند ایجاد شرکت‌های انشعابی جهانی هستند. اولین مرحله، ایده‌هایی با امکان تجاری‌سازی ایجاد و آن‌ها را ارزیابی می‌کند، مرحله دوم، ایده‌ها را مورد بررسی قرار داده و محتمل‌ترین آن‌ها را به پروژه‌های کارآفرینانه واقعی تبدیل می‌کند، مرحله سوم بهترین پروژه‌ها را با ایجاد شرکت‌های انشعابی جدید تحقق می‌بخشد و چهارمین مرحله ارزش اقتصادی خلق شده توسط این شرکت‌ها را تحکیم و تقویت می‌کند. این چهار مرحله به صورت شکل ۲-۴- نشان داده می‌شوند (ندیرخانلو، ۲۸:۱۳۸۷).

 

شکل ۲-۴- فرآیند جهانی ایجاد ارزش از طریق ایجاد شرکت‌های انشعابی (ندیرخانلو، ۱۳۸۷: ۱۸۹)

 

“فکور”(۱۳۸۵) فرآیند تجاری‌سازی را به سه مرحله تقسیم کرده است:

 

   مرحله اول یا مرحله انجام تحقیق: در این مرحله فعالیت‌های تحقیقاتی جهت دستیابی به نتایج صورت می‌گیرد و براساس محقق، شیوه تأمین مالی تحقیق و نحوه مشارکت صورت گرفته در آن می‌تواند در قالب مدل‌های مختلفی مطرح گردد. با توسعه دانش جدید در قالب این یافته‌ها و یا اختراعات مبتنی بر فناوری این مرحله به پایان می‌رسد.

 

   مرحله دوم یا مرحله انتقال نتایج حاصل از تحقیق: فعالیت‌های این مرحله نیز تحت تأثیر مدلی است که تحقیق براساس آن انجام شده است. اما اساساً در این مرحله فعالیت‌‌های مربوط به انتقال صورت می‌گیرد که عمدتاً شامل موارد روبرو می‌گردد: ارزیابی قابلیت تجاری‌سازی نتایج، ارزیابی قابلیت ثبت و حفاظت قانونی از نتایج، مطالعه بازار و بازاریابی، بررسی و انتخاب مکانیزم‌های مختلف قابل و در نهایت انتقال نتایج.

 

مرحله سوم یا مرحله پس از انتقال: فعالیت‌های این مرحله با تصاحب نتایج منتقل شده از طرف انتقال گیرنده شروع شده و فعالیت‌های بهره‌برداری از نتایج و فعالیت‌ها و روابط متقابل طرفین انتقال دهنده و انتقال گیرنده مطرح می‌باشد (فکور، ۲۸:۱۳۸۵). از دیدگاه همرستد و بلچ[۹] فرآیند تجاری‌سازی دانش فرآیندی بسیار پیچیده است، به ویژه برای کسانی که دائماً درگیر فرآیند تولید دانش (علم) می‌باشند (Hammerstedt&Blach,2008:176).”محمدنقی مهدوی” مشاور انجمن تخصصی مراکز تحقیق و توسعه صنایع و معادن فرآیند تجاری کردن فناوری را در قالب ۴ مرحله زیر خلاصه می‌کند.

 

۱- کشف، ۲- توسعه، ۳- معرفی به بازار، ۴- تجاری کردن. هر مرحله به مراحل جزئی‌تری تقسیم  می‌شود. ممکن است پروژه شما، به طور متوالی همه مراحل را دنبال نکند و بسته به نوع پروژه، مراحل دیگری مورد نیاز باشد. مراحل عنوان شده، تضمین می‌کند که هیچ چیز از قلم نیفتد و شکل ۲-۵ کمک خواهد کرد تا این مراحل را از ابتدا تا انتها با دقت طی کنید و هر مرحله‌ای را که پیش می‌روید، سابقه دقیقی از پیشرفت‌های خود را ثبت و ضبط کنید.

 

شکل ۲۵ فرآیند انتقال دانش (مهدوی، ۱۳۸۴: ۲۳۳)

 

در مقاله‌ای دیگر پرایس و گیلد، روش‌های تجاری‌سازی نوآوری در راستای فرآیند تجاری‌سازی را به صورت زیر مطرح کرده‌اند:

 

P ایجاد کسب و کار جدید بر مبنای نوآوری و اختراع.

 

P راه‌اندازی و شروع فعالیت به کمک یک کارآفرین.

 

P بازاریابی و گسترش مداوم نوآوری.

 

P انتقال نوآوری به یک شرکت.

 

P تولید اختراع جدید در شرکت و تبدیل آن به ثروت (Prise and Guild,2003:1).

 

در تعریف فرآیند تجاری‌سازی بیان می‌شود تجاری‌سازی فرآیند انتقال دانش و فناوری از یک شخص یا گروه به شخص یا گروه دیگر به منظور بکارگیری آن دانش جدید در یک سیستم، فرآیند، محصول و یا یک شیوه انجام کار است (فکور،۱۳۸۸: ۱۶۰).

 

انتقال تجاری دانش، فرآیندی است که از ایجاد دارایی فکری توسط دانشگاهیان در درون دانشگاه آغاز شده و به ایجاد ارزش اقتصادی، ختم می‌شود. این فرآیند به شکل‌های گوناگونی در دانشگاه‌ها اجرا می‌شود که عمده‌ترین آنها عبارت است از واگذاری امتیاز دارایی‌های فکری، ایجاد شرکت‌های جدید و ارائه خدمات مشاوره‌ای، واگذاری امتیاز دارایی‌های فکری و مشاوره، از اشکال سنتی تجاری‌سازی محسوب می‌شوند، در حالی که ایجاد شرکت‌های جدید پدیده‌ایست که به تازگی مورد توجه قرار گرفته است ( ندیرخانلو،۱۳۸۷: ۲۵).

 

افزایش توجه و تأکید بر انتقال دانش و فناوری از میان مرزهای نهادی دانشگاه و صنعت، منجربه ایجاد و بکارگیری مکانیزم‌های گوناگون انتقال محور، گشته است. این مکانیزم‌ها شامل دفاتر ارتباط با صنعت یا دفاتر انتقال فناوری، شرکت‌های انشعابی دانشگاهی، مخاطرات مشترک، پارک‌های علم و فناوری و مراکز رشد کسب و کار یا مخاطرات مشترکی که در آنها دانشگاه‌ها به عنوان سهامداران ایفای نقش می‌کنند می‌گردند (۳۰۰:Looy et al,2004,Tijssen,2006). شایان ذکر است یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین روش‌های تبدیل تولیدات علمی به کالا و خدمات از طریق ایجاد شرکت‌های دانشگاهی است (شمس و افضلان، ۱۳۸۳: ۴۲). به شرکت‌های دانشگاهی، بنگاه‌های دانشگاهی، شرکت‌های انشعابی، “spin out,spin off ” نیز گفته می‌شود.

 

ساسدیو[۱۰]و همکارانش (۲۰۰۴) با بررسی رویه‌های سنتی تجاری‌سازی دانش به این نتیجه دست یافتند که رویکرد سنتی به تجاری‌سازی دانش، به صورت فرآیندی خطی بوده است که با یک پژوهش خاص آغاز شده، تا توسعه ادامه یافته و سپس به تولید و بازار ختم می‌شود. بیشتر کشورهای در حال توسعه، هنوز این فرآیند خطی را دنبال می‌کنند.

 

گام‌های نگرش خطی به تجاری‌سازی به شرح شکل ۲-۶- است (Swasdio et al,2004:50)

 

 

 

 

 

 
   

 

 

 

 

شکل۲-۶- فرآیند خطی تجاری‌سازی دانش

 

رابرت[۱۱] و همکاران (۲۰۰۷) معتقدند که فرآیند مدیریت انتقال فناوری به دو بازوی اصلی متکی است که عبارتند از: صدور حق امتیاز برای ایجاد شرکت و ایجاد شرکت‌های انشعابی.

 

از دیدگاه برخی پژوهشگران فرآیند تجاری‌سازی فناوری را می‌توان در سه مرحله توصیف کرد: تولید ایده، توسعه محصول و فناوری و تجاری‌سازی.

 

شکل ۲-۷ عناصر اصلی این مراحل را نشان می‌دهد: همانگونه که مشاهده می‌شود، این فرآیند بر نقاط تصمیم‌گیری در طول فرآیند توسعه محصول، تمرکز دارد. شکل ۲-۷ را وایت و گالاهار[۱۲] با عنوان مدل تجاری‌سازی محصولات جدید ارائه کردند.

 

شکل۲-۷- فراگرد تجاری‌سازی محصول (Jeuna2008)

 

برخی محققین (Debackere and Veugelers,2005:290) نیز اشکال رسمی رابطه بین صنعت و مراکز تولید علم را به صورت زیر طبقه‌بندی می‌کنند:

 

الف- راه‌اندازی بنگاه‌های اقتصادی مبتنی بر فناوری تولید شده توسط پژوهشگران مؤسسات پژوهشی.

 

ب- توسعه پژوهش‌های مشارکتی، مانند تعریف و اجرای پروژه‌های تحقیق و توسعه با مشارکت شرکت‌ها و مؤسسات پژوهشی، بدون مبنای انتفاعی دو طرفه و یا یک طرفه.

 

ج- توسعه پژوهش‌های قراردادی و مشاوره‌های مبتنی بر کارشناسی علمی توسط صنعت.

 

د- ایجاد حقوق دارایی‌های فکری برای علوم، هم به مثابه ابزاری برای نشان دادن قابلیت‌های مبتنی بر فناوری و هم به منزله اساسی برای واگذاری امتیاز فناوری به شرکت‌ها، این حقوق دارایی‌های فکری، صرفاً به ایجاد مجموعه‌های از حق اختراعات محدود نمی‌شود، بلکه شامل حقوق حفاظت از نوع شناسی طرح و منع الگوبرداری از آن، ایجاد چارچوبی برای توافقنامه‌های انتقال داده‌ها و مواد، حفاظت از پایگاه داده‌ها و قوانین حفاظتی در بانک‌های شبکه‌ای نیز می‌شود.

 

هـ- سایر موارد همچون، همکاری در آموزش عالی و آموزش‌های پیشرفته برای کارکنان شرکت‌ها و تبادل نظام یافته نیروهای پژوهشی بین مؤسسات پژوهشی و شرکت‌ها (Debackere and Veugelers,2005:308).

 

تجاری‌سازی[۱۳] به مثابه تولید و توسعه فناوری و تولید مصنوعات ملی، دارای نتایج و پیامدهای مهمی نظیر ایجاد مزیت رقابتی و موفقیت در بازار، رشد اقتصادی و بهره‌وری[۱۴]، ایجاد نوآوری در محصول و فرآیند، ارتقای استانداردها و کیفیت زندگی فردی و اجتماعی، تولید ثروت و …. می‌باشد. به اجمال، تجاری‌سازی دستاوردهای پژوهش‌های علمی و ایده‌ها دارای مفاهیم مختلفی است که این مفاهیم در دو بخش کلی به شرح ذیل قابل تقسیم‌بندی است:

 

۱-  عرضه یا معرفی یک کالا، خدمت جدید در بازار با هدف سودآوری و کسب نفع اقتصادی.

 

۲- فرآیند تبدیل یک فناوری به یک محصول اقتصادی قابل ارائه در بازار یا ایجاد موقعیت و شرایط سودآور برای یک فناوری.

 

مفهوم تجاری‌سازی نتایج پژوهش‌های علمی هم برای عرضه یک محصول جدید به بازار و هم برای تبدیل یک فناوری به یک محصول اقتصادی، قابل تسری و تعمیم است. بر مبنای رویکرد سیستمی برای تجاری‌سازی دستاوردهای پژوهش‌های علمی، مراحلی وجود دارد که به شرح شکل ۲-۸ می‌باشد:

 

شکل ۲-۸- مراحل اصلی تجاری‌سازی دستاوردهای علمی

 

پیدایش ایده و پژوهش‌های علمی:

 

در این مرحله انتظار می‌رود با انجام تحقیق با روش‌ها و متدولوژی‌های علمی، یک نمونه آزمایشگاهی از محصول با اطلاعات کامل از ابعاد علمی و مهندسی، به دست آید.

 

تولید دارایی فکری[۱۵]:

 

دارایی فکری نتیجه مرحله پیدایش ایده و تحقیقات علمی است که باید به روش مناسب و علمی، مستند شده و قابل ارائه و انتشار باشد.

 

محافظت از دارایی فکری و دستاورد نهایی پژوهش علمی:

 

در راستای حفظ حقوق پژوهشگر و حامی پژوهش و تضمین بازگشت مناسب سرمایه‌گذاری‌های انجام شده، لازم است از دارایی فکری ایجاد شده به نحو مناسب و ایمن، محافظت شود. یکی از روش‌های معمول و مرسوم برای محافظت از دارایی فکری، ثبت آن در یک مرکز و سازمان رسمی دارایی‌های فکری نظیر اداره ثبت دارایی‌های فکری قوه قضائیه، دفتر ثبت اختراع آمریکا[۱۶]، ژاپن[۱۷]، اتحادیه اروپا[۱۸] و سازمان جهانی دارایی‌های فکری[۱۹] است.

 

تعیین الگوی تجاری‌سازی (راهبرد تجاری‌سازی):

 

تعیین راهبرد تجاری‌سازی دارایی فکری بر اساس امکانات، اهداف و مأموریت‌های پژوهشگر یا سازمان پژوهشی و حامی انجام می‌شود. در کل، سه راهبرد شناخته شده شامل ۱- فروش کامل حقوق دارایی فکری به یک بهره‌بردار متقاضی، ۲- واگذاری امتیاز دارایی فکری تحت عنوان لیسانس،           ۳- تجاری‌سازی مستقیم و بهره‌برداری پژوهشگر یا سازمان پژوهشی و حامی از دارایی فکری نظیر ایجاد شرکت‌های زایشی[۲۰] برای تجاری‌سازی وجود دارد.

 

ایجاد تشکیلات بهره‌برداری (بنگاه اولیه):

 

در این مرحله پژوهشگر یا سازمان پژوهشی و حامی، یک تشکیلات حقوقی مقدماتی با تعیین سهم شرکاء نظیر ثبت یک شرکت سهامی با مسئولیت محدود، برای تداوم فرآیند تحقیق و صنعتی کردن محصول آزمایشگاهی مرحله اول، ایجاد می‌کند.

 

تحقیقات تولید نیمه صنعتی[۲۱]:

 

تحقیقات تولید نیمه صنعتی در راستای اعتبار سنجی تجاری دارایی فکری و کسب اطلاعات لازم برای تولید صنعتی و ورود به بازار انجام می‌شود. این مرحله، حد فاصل بین محصول پژوهش علمی و تولید صنعتی است که زمینه لازم را برای امکان‌سنجی[۲۲] تولید صنعتی محصول هدف، مدیریت و کاهش ریسک تجاری‌سازی فراهم می‌کند.

 

تعیین راهبرد تولید صنعتی (تجاری):

 

پس از اتمام تحقیقات تولید نیمه صنعتی و دستیابی به طرح تجاری و فناوری تولید محصول نهایی لازم است با توجه به امکانات، اهداف و مأموریت‌های سازمان مجری تحقیقات تولید نیمه صنعتی در خصوص نحوه بهره‌برداری از فناوری و انجام تولید در مقیاس تجاری و صنعتی، تصمیم‌گیری شود.

 

 

 

 

 

 
   

 

 

 

 

 

 

شکل ۲-۹- فرآیند کلان پژوهش و تولید صنعتی

 

۲-۷- انواع تجاری‌سازی

 

۱- تجاری‌سازی با بهره گرفتن از تکنولوژی.

 

۲- تجاری‌سازی با بهره گرفتن از نتایج تحقیقات داخلی (فاطمی، ۱۳۸۵، ص۴).

 

[۱] Technology transfer offices.

 

[۲] License.

 

[۳] Ideation (Idea Generation).

 

[۴] Technology/Product Development

 

[۵] Ndonzuau.

 

[۶] -Surlemont.

 

[۷] Pirnay.

 

[۸] -Spin- off.

 

[۹] [۹] -Hammersted and Black.

 

[۱۰] Swasdio.

 

[۱۱] Roberts.

 

[۱۲] -White and Gallahe.

 

[۱۳] commercialization.

 

[۱۴] Productivity.

 

[۱۵] -Intellectual property (IP).

 

[۱۶] Uspto.

 

[۱۷] Jpo.

 

[۱۸] -Epo.

 

[۱۹] Wipo.

 

[۲۰] Spin-off Firms.

 

[۲۱] pilot Plant Research

 

[۲۲] Feasibility Study.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:50:00 ب.ظ ]




از جمله روش‌های تجاری‌سازی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

P فروش آشکار تکنولوژی.

 

Pمجوزهای تکنولوژی.

 

P همکاری مشترک.

 

P کارهای راه‌اندازی.

 

راه جدیدتر و مؤثرتر تجاری‌سازی، انتقال تکنولوژی، کارهای مشترک و خلق زمینه‌های تجاری جدید است. استراتژی‌های بازاریابی و تجاری‌سازی به میزان زیادی به نوع اختراع و زمینه تکنولوژیکی بستگی دارند. این استراتژی‌ها می‌توانند برای تولید انبوه و یا اختراع در یک زمینه خاص، متفاوت باشند. محیط بازار، آداب و رسوم، ظرفیت و توان خرید مردم، به میزان زیادی روش‌ها و شیوه‌های بازاریابی و تجاری‌سازی را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

 

 

برای افزایش امکان موفقیت تجاری‌سازی و بازاریابی اختراعات در یک بازار رقابتی، به روش‌های تخصصی و متخصصان حرفه‌ای نیاز است؛ از این‌رو به نوآوران توصیه می‌شود هنگام درگیر شدن در این فرآیند تا می‌توانند بدنبال افراد متخصص و حرفه‌ای بگردند.

 

بازاریابی موفق اختراعات و تکنولوژی، برقراری پیوند مشترک بین اختراع جدید و نیاز واقعی است.

 

این کار به همکاری و مساعدت بین سه گروه ذیل نیاز دارد:

 

P افرادی که ایجاد کننده اختراع و تکنولوژی هستند.

 

P آنهایی که بازار را خلق می‌کنند.

 

P آنهایی که از اختراع و تکنولوژی استفاده می‌کنند.

 

از دید مخترع یا صاحب اختراع، راه‌هایی که برای تجاری‌سازی اختراع وجود دارد عبارتند از:

 

P فرد مخترع، نسبت به ساخت و بازاریابی محصول اقدام کند.

 

P مجوز حقوق مربوط به اختراع را واگذار نماید.

 

Pحقوق پتنت را بفروشد.

 

P ترکیبی از موارد بالا.

 

درآمدی که یک اختراع فراهم ‌می‌آورد، تحت تأثیر مستقیم میزان سرمایه‌گذاری در زمینه توسعه و بازاریابی آن قرار دارد و زمانی که خود فرد، نسبت به ساخت اختراعش اقدام می‌کند، سرمایه‌گذاری بیشتری نیاز است، در عوض فایده زیادی نیز عاید او خواهد شد.

 

 

روش‌های دیگر تجاری‌سازی تحقیق عبارتند از:

 

P فروش کامل تکنولوژی.

 

P اعطای پروانه و جواز تکنولوژی.

 

P همکاری مشترک.

 

Pهمکاری از زمان راه‌اندازی.

 

امروزه تجاری‌سازی تحقیق از طریق همکاری بصورت سرمایه‌گذاری مشترک، بیشتر معمول شده است. هر چند انجام این روش تجاری‌سازی برای دانشگاه‌های محلی و مؤسسات تحقیقاتی، نسبت به همکاری مشترک از زمان راه‌اندازی مشکل‌تر است، اما این عمل فواید زیادی برای آنها بدنبال دارد. از جمله این فواید می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

۱- محققان محلی آشنا به نیازهای صنعتی را، در دسترس قرار دهد.

 

۲- تکنولوژی پیشرفته صنعتی را ایجاد می‌کند.

 

۳- دانشگاه یا مؤسسه تحقیقاتی را قادر می‌سازد تا در صورتی که پروژه موفق بود سهمی از بازار داشته باشد.

 

۴- محققان، کنترل بیشتری بر فرآیند تجاری‌سازی دارند (محمدی، اسماعیل‌زاده، دهنوئیه، ۱۳۸۷: ۵).

 

شکل ۲-۱۰- نمایش مدل پلکان تجاری‌سازی

 

۲-۹- مدل‌ها و الگوهای تجاری‌سازی

 

در دنیا مدل‌های زیادی در راستای اجرای فرآیند انتقال دانش وجود دارد، اما واقعیت این است که هیچ الگوی قطعی و بلامنازعی در این زمینه وجود ندارد. در این بخش به معرفی چندین مدل از مدل‌های تجاری‌سازی می‌پردازیم.

 

شکل ۲-۱۱- انتقال دانش (Source: Cummings and Teng ,2003:115)

 

۱- عامل دانش[۱]:

 

معیار تثبیت[۲]: به این امر اشاره دارد که دانش بدست آمده از بهترین تجربیات چگونه از طریق منابع مختلف مانند مردم و مدارک گسترش می‌یابد. همچنین چند منبع مورد نیاز است تا دانش انتقال یافته مورد پذیرش منطقه دریافت کننده قرار گیرد و همچنین چند نفر باید آن را مورد استفاده قرار دهند و امتحان نمایند تا این دانش در منطقه بصورت پذیرفته شده و تثبیت شده در آید. خاطر نشان می‌شود جدای از عوامل مطرح شده، دانش هر چقدر دارای مفاهیم محکم‌تر و ارزش علمی بالاتری باشد روند تثبیت آن آسان‌تر خواهد بود.

 

معیار بیان ماهرانه[۳]: دانش انتقال یافته در صورتی تأثیرگذار خواهد بود که از نظر نوشتاری و انتقال مفاهیم دارای بیان شفافت و واضح باشد. در اصل، دانشی استعداد انتقال سریع را دارد که ارتباط با آن و فهمیدن آن به راحتی صورت پذیرد.

 

این امر در صورتی تحقق پیدا خواهد کرد که روند نگارش دانش و انتقال آن از حالت شخصی به حالت رسمی در آید و برای آن چارچوب و موازین معینی تعیین شود.

 

۲- عامل ارتباطی[۴]

 

   فاصله سازمانی[۵]: بیانگر تفاوت طریقه حکمرانی و کنترل دو منطقه فرستنده و گیرنده علم است. میزان استحکام روابط بین دو منطقه تأثیر بسزایی بر انتقال دانش خواهد گذاشت و اگر این دو منطقه از نظر شرایط حاکمیت، مشابه باشند در نتیجه سطح همکاری‌ها بسیار بالا خواهد بود  انتقال دانش به راحتی امکان‌پذیر بوده و روند آن تسهیل خواهد شد.

 

فاصله فیزیکی[۶]: این معیار اشاره دارد به سختی، مقدار زمان لازم و هزینه لازم برای ارتباطات و تبادل اطلاعات به صورت چهره به چهره. عواملی که به آن اشاره شد در قالب فاصله جغرافیایی جای می‌گیرد. فاصله کوتاه جغرافیایی باعث پایین آمدن هزینه و زمان مصرفی در انتقال دانش به صورت چهره به چهره خواهد شد. البته تأثیر فاصله فیزیکی در انتقال دانش به صورت دائمی نیست و فناوری‌ها، فاصله‌ها را کم کرده‌اند و همکاری‌های همه جانبه دو منطقه باعث راحتی در ارتباط خواهد شد در نتیجه باید به فاصله زیاد جغرافیایی بصورت یک شکل موقت نگاه کرد.

 

فاصله دانشی: این معیار به مرتبه علمی دو منطقه انتقال دهنده و دریافت کننده در یک دانش خاص بر می‌گردد. منظور این است که دو منطقه فاصله زیادی از نظر رتبه علمی نداشته باشند و لازم نباشد که منطقه دریافت کننده برای بکارگیری دانش، قدم‌های بلند و زیادی را در جهت یادگیری بردارد. پس یکی از فاکتورهای مهم این است که دو منطقه دارای سطح علمی نزدیک به هم باشند و چارچوب‌ها و پایه‌های علمی همسان باشند تا انتقال اطلاعات موفقیت‌آمیز صورت پذیرد.

 

فاصله استاندارد یا ضابطه‌ای[۷]: این معیار به فاصله بین فرهنگ سازمانی و ارزش‌ها بین دو منطقه اشاره دارد. تفاوت در ارزش‌های کاری و فرهنگ سازمانی تأثیر بسزایی در انتقال دانش خواهد داشت. فرهنگ و ارزش‌های مشابه باعث ایجاد ارتباطی روان و آسان بین متخصصان هر دو منطقه خواهد داشت. فرهنگ و ارزش یکسان نه تنها باعث درک متقابل و پیش‌بینی نیازهای دو طرف خواهد شد بلکه باعث همسویی دیدگاه‌های دو طرف در جهت انتقال دانش می‌گردد. در حالت کلی فاصله ضابطه‌ای بیانگر شباهتی است که بین دو کشور یا دو منطقه انتقال دهنده و دریافت کننده دانش از نظر چارچوب‌ها و ضابطه‌های رسمی وجود دارد. شبیه بودن ضابطه‌ها، باعث می‌شود بیان و استفاده از دانش با چارچوب‌ها و قوانین تضادی پیدا نکند.

 

 

 

۳- عامل فعالیت[۸]

 

فعالیت‌های انتقال: این معیار خاطر نشان می‌کند که انتقال موافق دانش نیاز به دقت و توجه در انواع مختلف فعالیت‌ها خواهد داشت و درگیری و شرکت انواع مختلف فعالیت‌ها با هم باعث تسهیل در انتقال دانش خواهد شد.

 

۴- عامل دریافت کننده دانش[۹]

 

معیارهایی که در عامل دریافت دانش مطرح می‌شود مربوط می‌شود به چگونگی یادگیری دانش و همچنین میزان سعی و تلاشی است که دریافت کننده برای بدست آوردن دانش انجام می‌دهد که این امر پشتوانه فعالیت‌های انتقال است.

 

   اولویت‌بندی پروژه‌ها: این معیار بر این نکته مهم اشاره دارد که در انتقال دانش، باید اولویت‌های پروژه‌ای منطقه دریافت کننده در نظر گرفته شود. رعایت اولویت در دانش، خود به خود محرک قدرتمندی در جهت تسهیل انتقال دانش خواهد شد و روند آن را با موفقیت همراه خواهد نمود.

 

   فرهنگ یادگیری: در مورد فرهنگ یادگیری، مسأله این است که باید فضایی باز و مناسب ایجاد نمود تا مردم بتوانند علم جدید را فراگیرند و در این انتقال علم به مردم باید دو مسأله تازگی علم و سرعت انتقال را همواره در نظر داشت. به علاوه این نکته حائز اهمیت است که زمانی انتقال دانش مؤثر خواهد بود که مورد استفاده قرار گیرد. استفاده از دانش از مهجور ماندن و ساقط شدن اعتبار دانش جلوگیری می‌کند زیرا رسم بر این است که این دانش انتقال یافته در آینده به دست کسانی که آن را دریافت نموده‌اند پیشرفت داده خواهد شد. با نگاه این تحقیق به نظر می‌رسد که مدل مناسبی برای الگوگیری در دانشکده‌های مدیریت است.

 

در مدل دیگری شخصی به نام«گوگتپ[۱۰]» معتقد است مدل‌های مختلف انتقال فناوری بین بخش دانشگاهی و صنعت را می‌توان با توجه به موارد زیر در فرآیند انتقال فناوری تشخیص داد: ۱- منشأ و سرچشمه ایده (مسئله پژوهش هر طرح)؛ ۲- فرآیند توسعه و اجرای طرح؛ ۳- فرآیند انتشار و انتقال نتایج؛ فعالیت‌های پس از فرآیند انتقال انتظار می‌رود که این فرآیندها را بر حسب مدل‌های خطی (پروژه‌های اجرا شده توسط بخش دانشگاهی) خطی معکوس (پروژه‌های آغاز شده به واسطه نیاز صنعت) و مدل‌های کنش متقابل (همکاری دانشگاه و صنعت) و مدل‌های کنش متقابل (همکاری دانشگاه و صنعت ) شناسایی کنیم. وی مدل‌های مختلف انتقال فناوری را به شرح زیر تقسیم‌بندی می‌کند:

 

   مدل خطی: این مدل فرآیند را به صورت پیشروی خطی مراحل توصیف می‌کند، از تولید ایده و توسعه فناوری در بخش دانشگاهی تا حق ثبت اختراع[۱۱] آن و لیسانس‌دهی به شرکت‌های موجود.

 

   مدل خطی معکوس: مشکلات موجود در صنعت نقطه آغاز انتقال فناوری است و فناوری توسط پژوهشگران بخش دانشگاهی توسعه می‌یابد. سپس نتایج حاصل از بخش دانشگاهی مورد مشکلات صنعتی مورد نظر به کار می‌رود و شرکتی که درخواست اجرا این پژوهش را کرده است، فناوری را دریافت می‌کند. بسته به مقررات قرارداد ما بین بخش دانشگاهی و شریک صنعتی، فناوری حاصل را می‌توان به شریکان علاقه‌مند دیگری نیز انتقال داد.

 

   مدل تعاملی (کنش متقابل): مدل تعاملی رویکرد خطی را رد می‌کند و نقش شبکه‌ها، همکاری‌ها و یادگیری متقابل بین بخش دانشگاهی و صنعت را مطرح می کند. این مدل فرآیندی را توصیف می‌کند که شامل شبکه‌ای از عوامل درگیر در تولید، اشاعه و به کارگیری فناوری هستند. مدل تعاملی انتقال فناوری در واقع، به توسعه مشترک فناوری بین بخش دانشگاهی و شرکت‌های صنعتی اشاره دارد. (فکور، ۲۸:۱۳۸۵).

 

   براساس یک مدل دیگر: تجاری‌سازی دانش بر این پایه بنا نهاده شده است که از یک سو سیستمی را برای ثبت نتایج علمی گروه‌های پژوهشی دانشگاه ایجاد کرده است و از سویی شبکه هماهنگی به وجود آورده است که این گروه‌های پژوهشی بتوانند نتایج تحقیقات خود را واگذار نمایند یا اینکه از امکانات و وسایل کافی برای رشد و محقق ساختن ایده‌های خود استفاده کنند.

 

[۱] Knowledgecontext.

 

[۲] Embeddedness.

 

[۳] Articulability.

 

[۴] Relational context

 

[۵] Organization tional Distances

 

[۶] Knowledge Distances.

 

[۷] Norm Distances.

 

[۸] Activity context.

 

[۹] Recipient context.

 

[۱۰] Gogtep.

 

[۱۱] Patent.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:50:00 ب.ظ ]




این مدل متشکل از همکاری‌های صنعت، دولت و دانشگاه بوده و از سوی معرفی کنندگان آن، برای موفقیت توسعه فناوری منطقه‌ای، ضروری دانسته می‌شود. تمرکز مارپیچ سه‌گانه بر تعامل بین صنعت، دولت، دانشگاه و ایجاد سازمان‌های ترکیبی مانند مراکز رشد، برای حمایت از فرآیند ایجاد شرکت‌های جدید است. این مدل بیان می‌کند که دانشگاه‌ها می‌توانند نقش عمده‌ای در نوآوری در جوامع دانش بنیان بازی کنند. در مدل مارپیچ سه‌گانه، بر شبکه ارتباطات و انتظارات که تنظیمات نهادی بین دانشگاه‌ها، صنایع و آژانس‌های دولتی را شکل‌دهی مجدد می‌کنند، تمرکز می‌شود. اما به دلیل تفاوت در فرهنگ، عملکرد سازمانی و مکانیزم‌های انگیزشی و نیز اهداف متفاوت عملگران گوناگون درگیر، چنین همکاری‌هایی به سختی ایجاد و حفظ می‌شوند.

 

 

روابط صنعت دولت و دانشگاه در شکل ۲-۱۲- مارپیچ سه‌گانه (Etzkowiz and Ledesdorff ,2000:300)

 

مطالعاتی که در دانشگاه کویمبرا صورت گرفت، اثربخشی و کارایی مدل سه‌گانه را تایید نمود. در این مطالعه نشان داده شد که پویایی تعاملات بین دانشگاه کویمبرا و سازمان‌ها و ساختار حکومت منجر به ایجاد سازمان‌های متنوعی در سال‌های اخیر شده است. چنین سازمان‌هایی ماهیت ترکیبی و آمیخته داشته و به دنبال تسهیل حضور فعالانه R&D به همراه انتقال فناوری می‌باشند. وجود حرفه‌های کارآفرینانه در دانشگاه منجر به خلق کسب و کارهای جدید می‌گردد. همین امر منجر می‌شود، ایجاد و توسعه سازمان‌های مبتنی بر فناوری همواره مورد حمایت قرار گیرد و در نهایت توسعه پارک‌های علم و فناوری را تسریع گرداند (۳۵:Marques,2006). کلافستون از واژه انتقال فناوری به منظور نشان دادن نحوه ارتباط دانشگاه و صنعت استفاده نموده است. او معتقد است مدل‌های مختلف انتقال فناوری بین بخش دانشگاهی و صنعت را می‌توان با توجه به موارد زیر در فرآیند انتقال فناوری تشخیص داد: الف) منشأ و سرچشمه ایده، منظور مسئله پژوهش در هر طرح می‌باشد؛ ب) فرآیند توسعه و اجرای طرح؛ ج) فرآیند انتشار و انتقال نتایج؛ د) فعالیت‌های پس از فرآیند انتقال ( ۴۶:Klofsten,2000).

 

از دیدگاه فیشر انتظار می‌رود، مدل‌ها و سیستم‌های که تلاش دارند کل فراگرد تجاری‌سازی را پوشش دهند، شامل چهار عامل اصلی باشند که در برگیرنده‌ی گروه‌هایی از عامل‌های هستند که برخی ویژگی‌های مشترک را به اشتراک گذاشته و مؤسساتی که روابط درون و بین گروه‌ها را مدیریت می‌کنند. این ۴ عامل اصلی عبارتند از؛ بخش تولید، بخش علمی، بخش خدمات تولید کننده و بخش نهادی در شکل ۲-۱۳ مدل تجاری‌سازی دانش فیشر آمده است (Fischer,2000:99).

 

شکل۲-۱۳- تجاری‌سازی دانش فیشر(Fischer,2000:24)

 

سازمان‌های ترکیبی با ترکیب اجزای حوزه‌های نهادی گوناگون خلق می‌شوند. دفاتر انتقال فناوری و شرکت‌های سرمایه‌گذار مخاطره‌ای، نمونه‌هایی از این مراکز ترکیبی در این مدل هستند. از دیدگاه جانسون، انواعی از سازمان‌ها به منظور حمایت و پشتیبانی از ساختار مارپیچ سه‌گانه، ایجاد شده‌اند:

 

الف) یکی از این نوع سازمان‌ها، مراکز رشد دانشگاهی هستند که عمدتاً بر ایجاد شرکت‌هایی انشعابی از فناوری‌های مبتنی بر دانشگاه تمرکز دارند.

 

ب) دولت‌ها نیز سازمان‌هایی را ایجاد و یا پشتیبانی می‌کنند که به عنوان حامیان نوآوری‌های خاص مبتنی بر فناوری، عمل می‌کنند.

 

ج) نوع دیگری از سازمان‌های حمایتی برای همکاری‌های تحقیق و توسعه در مدل مارپیچ سه‌گانه، در قالب انجمن‌های ائتلافی صنعتی است (ندیرخانلو، ۲۴:۱۳۸۷).

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

بزمن[۲] ( ۲۰۰۰) نیز مدل اقتضایی انتقال فناوری را به صورت شکل ۲-۱۴معرفی می‌کند:

 

شکل ۲-۱۴- اقتضایی اثربخشی انتقال فناوری(ندیر خانلو ،۱۳۸۷: ۱۸)

 

برای اثربخش ساختن فرآیند تجاری‌سازی، مکانیزم‌های زیادی می‌توانند به تنهایی نقش مهمی را ایفاد کنند، اما بدین منظور به یک سیستم کامل و تعاملات مناسب بین اقدامات گوناگون نیاز می‌باشد. یک سیستم تجاری‌سازی می‌تواند شامل مجموعه‌ای از اجزا باشد که از انگیزش و آموزش تا اقداماتی برای حمایت از پروژه‌های تجاری‌سازی ویژه، مانند مراکز نوآوری، مراکز رشد، مراکز ثبت اختراع و صندوق‌های سرمایه‌گذاری برای شکل‌گیری شرکت‌ها را در برمی‌گیرد. علاوه بر تولید دانش قابل تجاری‌سازی و دانشمندان شایسته، دانشگاه‌ها مکانیزم‌های دیگری نیز برای انتقال تجاری دانش دارند، همچون ایجاد و جذب افراد مستعد برای اقتصاد محلی و همکاری با صنایع محلی از طریق ارائه حمایت‌های رسمی و غیررسمی فنی ( ندیر خانلو، ۳۰:۱۳۸۷).

 

توئیس[۳] (۱۹۸۰) معتقد است که عوامل خاصی در موفقیت تجاری‌سازی مؤثرند و آنها را در مدل خود گردهم آورده است. وی در مدل خود تأکید دارد که عوامل گوناگون، درجات متفاوتی از اهمیت را در پروژه‌های گوناگون دارند. همچنین در این مدل بر تأثیرات محیط‌های داخلی و خارجی بر فعالیت‌های بخش‌های گوناگون تجاری‌سازی تأکید شده است و چگونگی تغییر شکل تجاری‌سازی در طول فراگرد تجاری‌سازی را نشان می‌دهد. شکل ۲-۱۵مدل فعالیت‌های مرحله‌ای توئیس را نشان می‌دهد. همان‌گونه که در شکل ۲-۱۵ مشاهده می‌شود، منشأ خلاقیت و ایده‌ی نوآورانه در این فراگرد هم پیشرفت‌های فناوریک و هم نیازهای بازار است (۳۰۰:Gans,2006).

 

شکل ۲-۱۵- فعالیت‌های مرحله‌ای توئیس(۲۲۵:Source:Gans ,2006)

 

توئیس بر مبنای مدل فعالیت‌های مرحله‌ای خود مدلی فراگردی را برای تبدیل ایده به محصول ارائه نمود.

 

شکل ۲-۱۶- فراگرد تبدیلی توئیس(۲۰۲:Source:Gans ,2006)

 

یکی از مدل‌های جامعی که باید مورد توجه کشورهای در حال توسعه قرار گیرد مدل استوک[۴] می‌باشد. استوک (۱۹۹۷) مدل پویای بازنگری شده تجاری‌سازی را به شکل ۲-۱۷ ارائه داده که مسیرهای موازی توسعه فناوریک و دانش را نشان می‌دهد. این مسیرها با وجود استقلال، می‌توانند با پژوهش‌های کاربردی الهام گرفته شده از کاربرد، تلفیق شوند. شایان ذکر است استوک پژوهش‌ها را با توجه به اهدافی که دنبال می‌کنند به چهار دسته تقسیم می‌کند که عبارتند از: پژوهش پایه‌ای صرف، پژوهش پایه‌ای الهام گرفته از کاربرد آن، پژوهش با اهداف یادگیری همچون پایان‌نامه‌های ارشد، پژوهش‌های کاربردی. این ملاحظات در مورد ربع پژوهش‌های کاربردی الهام گرفته شده از کاربرد و مدل پویای بازنگری شده، به ویژه در مورد کشورهای نوظهور و در حال توسعه، که شکاف گسترده‌های بین مشارکت کنندگان در سمت چپ مسیر (مثل دانشگاه‌ها) و سمت راست مسیر ( مثل شرکت‌ها) وجود دارد، بسیار مهم است (۸۸:sobh,2003). دانشگاه‌ها مسیر سمت چپ را که با مسیر اصلی پژوهش بنیادی کشورهای در حال توسعه، سازگار و مرتبط است، دنبال می‌کنند. شرکت‌ها مسیر سمت راست را با وابستگی زیاد به تحقیق و توسعه خارجی، دنبال می‌کنند و در بسیاری اوقات به فنون (فنون انجام کارها) علاقمند بوده و به چرایی ( انجام کارها به روش خاص) توجهی ندارند و معتقدند که تئوری در عمل، چیز دیگری است. مسیر سمت راست این مدل بر تجاری‌سازی نوآوری‌های تدریجی و مسیر سمت چپ بر تجاری‌سازی نوآوری‌های بنیادی تأکید دارند، می‌توان گفت کشش تقاضا نیز در مراکز فراگرد نشان داده شده است (Gans,2006:200).

 

شکل ۲-۱۷- پویای بازنگری شده (Source:Stokes ,1997:88)

 

زوا[۵] در سال ۲۰۰۵ براساس ابعاد ۵s مدل تجاری‌سازی خود را مطرح کرد. وی معتقد است ترکیبی از کارآفرینی و نوآوری، کلید پایداری سازمانی در این دوره تغییرات سریع و پویایی‌های غیرخطی است (Zhao,2004:124).

 

شکل ۲-۱۸-تجاری‌سازی زوا بر اساس ابعاد۵s  (Source:Zhao, 2005:25)

 

مک‌فادزن و همکارانش (۲۰۰۵)، بر منبای تحلیل مدل‌های نوآوری گوناگون در بستر کارآفرینی سازمانی، رویکرد کل‌‌نگر خود را در مورد نوآوری ارائه کردند.

 

شکل ۲-۱۹- مدل ترکیبی تجاری‌سازی مک‌فادزن و همکاران

 

نقاط آغاز، تعاملات غیر مستقیم بین محیط اجتماعی و اقتصادی کنونی و همچنین تعاملات مستقیم با موقعیت کنونی دانش فنی هستند.

 

بسته به نوع نوآوری، انواع گوناگونی از فراگردهای نوآوری آغاز می‌شوند. در آغاز، مرحله تولید ایده قرار داشته و پس از آن مرحله حل مسئله و مرحله پیاده‌سازی ایده نهایی و مرحله انتشار می‌باشد. همزمان، مدیریت پروژه از طریق جلسات گروهی مشترک بین همه‌ی بخش‌های وظیفه‌ای، سازماندهی می‌شود (Brem,2008:65).

 

آنها عملکرد شرکت را براساس فراگرد نوآوری و متغیرهای یک کارآفرین، طبقه‌بندی می‌کنند. آنها بویژه گرایش‌های ذکر شده یک کارآفرین را به عنوان یک عامل ضروری در درک رابطه بین کارآفرینی و نوآوری، طبقه‌بندی می‌کنند زیرا این متغیرهای استراتژیک داخلی و خارجی، با پوشش کلیه موضوعات مرتبط با نوآوری، عملکرد آتی شرکت را تعیین می‌کنند. روابط و تعاملات بین این دو حوزه، از طریق این گزارشات، چشم‌اندازها و فعالیت‌ها شکل گرفته است (۱۸۰:Brem,2008).

 

هنرکسون[۶] و گلفارب[۷] معتقدند که انتخاب ابزار برای تسهیل ورود دانشگاه در امر تجاری‌سازی باید بین دو نیروی اصلی، توازن ایجاد کند. از طرفی انتظار می‌رود ساز و کارهای گوناگون برای موقعیت‌های متنوع، مناسب باشند و از طرف دیگر درگیری بیشتر پژوهشگران می‌تواند هزینه فرصت قابل ملاحظه‌ای داشته باشد که نمی‌تواند دلیل قانع کننده‌ای برای باور این امر باشد که این فعالیت‌ها، تجاری‌سازی را تسهیل کرده و نیز به افزایش شهرت حرفه‌ای دانشگاهیان کمک می‌کند. همچنین ساختار پاداش‌دهی دانشگاهی که تولید دانش را تشویق می‌کند، نهادهای سودمند برای سایر پژوهش‌های دانشگاهی است (Goldfarb and Henrekson,2003:170).

 

 

 

 

 

[۱] Triple Helix Model.

 

[۲] Bozman.

 

[۳] Twiss.

 

[۴] Stokes.

 

[۵] Zhao.

 

[۶] Henrekson.

 

[۷] Goldfarb.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:49:00 ب.ظ ]




۱- تولید ایده:

 

مهم‌ترین دستاورد پژوهش، «تولید ایده[۱]» است. نخستین پرسشی که مطرح می‌شود آنست که «ایده» را چگونه باید تولید کرد؟ راه‌های متعددی برای تحقق این هدف در بنگاه‌های اقتصادی وجود دارد. فرض کنیم که ما در صدد تولید کالای جدیدی هستیم که نظیر آن در بازار وجود ندارد.

 

 

مراکز تحقیق و توسعه به روش‌های زیر متوسل می‌شوند:

 

P بررسی نیازهای مصرف کنندگان در گروه‌های سنی مختلف، در جوامع گوناگون.

 

Pبررسی کالاهای رقبای مهم تجاری و شناخت دقیق نقاط ضعف و قوت آنها ( به منظور تحقیق پیرامون تولید کالاهایی که فاقد نقاط ضعف مزبور بوده و نقاط قوت آنها بیشتر از نقاط قوت کالاهای رقیب باشد).

 

Pاعزام نماینده یا پژوهشگر به نمایشگاه‌های صنعتی یا تجاری که در آنها نوآوری‌های تکنولوژیکی عرضه می‌شود.

 

P بازدید مخفیانه از مراکز تولید شرکت‌های رقیبی که در موقعیت برتری قرار دارند.

 

Pجذب نخبگان یا افرادی که ضریب هوشی بالایی دارند به مراکز تحقیقاتی و تأمین کامل زندگی آنان (برای نمونه یادآور می‌شود که کشور چین در وهله اول شهروندان چینی را که در کشورهای صنعتی به تخصص‌های بالایی دست یافته‌اند شناسایی کرده و همان امکاناتی را که فرضاً در ایالات متحده و اورپا در اختیار آنان است برایشان فراهم می کند. بدیهی است که درآمدهای ارزی ناشی از تجاری شدن ایده‌های نوین این افراد به مراتب بیش از هزینه‌هایی است که در طول سال صرف آنان می‌شود). در مرحله بعد به سراغ جذب نخبگان سایر کشورها می‌افتند.

 

۲- ارزشیابی ایده تولید شده:

 

پس از «تولید ایده» توسط پژوهشگر یا افرادی که در مراکز تحقیق و توسعه فعالیت می‌کنند ضروری است که «ایده» ارائه شده از جنبه‌های مختلف مورد بررسی و ارزشیابی قرار گیرد، این مرحله که دومین مرحله تجاری شدن ایده است، اصطلاحاً IDEA SCREENING نامیده می‌شود.

 

ارزیابی ایده باید به گونه‌ای صورت گیرد که پاسخ پرسش‌های زیر روشن شود:

 

۱- آیا مصرف کننده (مشتری) در بازار هدف از کالای جدیدی که تولید خواهد شد استقبال خواهد کرد؟ به عبارت دیگر ایده تولید شده اگر از قوه به فعل در آید چه نفعی عاید مصرف کننده خواهد کرد. به چه نیازی پاسخ خواهد داد؟

 

۲- کالای جدید چه سهمی از بازار[۲] را به خود اختصاص خواهد داد و چه گروه‌هایی از جامعه مصرف کننده آن خواهند بود.

 

۳- روند فروش کالا در آینده چگونه خواهد بود؟ آیا سیر صعودی خواهد داشت یا چرخه حیات آن ناپایدار است.

 

۴- آیا ساخت کالا از لحاظ فنی امکان‌پذیر است؟

 

۵- عکس‌العمل رقبا (فرآورده‌های رقیب) در قبال عرضه کالا یعنی یافته پژوهشی که جنبه تجاری به خود گرفته چه خواهد بود؟

 

۶- آیا ساخت کالا پس از برآورد تمام هزینه‌ها با توجه به قیمتی که مصرف کننده توان پرداخت آن را دارد سودآور است؟

 

۳- توسعه «ایده» و بررسی کاربردی کردن آن:

 

در این مرحله نکات مهم بازاریابی از جنبه‌های دیگر مطرح می‌شود که لازم است برای روشن شدن آنها تحقیقات تکمیلی صورت گیرد. این نکات عبارتند از:

 

P بازار هدف برای این کالا کدام بازار است و خصوصیات آن چیست؟

 

Pکالا باید چه نیازهایی از مصرف کننده را برآورده ‌کند؟

 

Pعکس‌العمل مصرف کننده در بازار هدف در قبال این کالا چیست؟

 

Pچگونه می‌توان کالا را با کمترین هزینه تولید کرد؟

 

 

 

 

 

۴- تحلیل تجاری[۳] کالا:

 

منظور از تحلیل تجاری آنست که بنگاه اقتصادی، قبل از تولید، از طریق بررسی‌های آماری به این نکته پی‌ببرد که مناسب‌ترین میزان تولید کالا، در نخستین مرحله، چه تعدادی یا چه مقدار است و نقطه سربه سر تولید[۴] و سودآوری تقریبی آن در این نقطه چقدر است.

 

۵- تست BETA و بازارسنجی:

 

در این مرحله یک مدل فیزیکی از کالا تهیه و نحوه استفاده از آن بررسی می‌شود. ممکن است نمونه نرم‌افزاری کالا نیز برای نظرخواهی از متخصصان تهیه و برای آنان ارسال شود تا نقاط ضعف احتمالی کالا قبل از مرحله تولید مشخص شود. معمولاً نمونه اولیه کالا در نمایشگاه‌های تجاری کشورهایی که به مقررات کپی‌رایت متعهد هستند یا حقوق مالکیت معنوی را رعایت می‌کنند به معرض نمایش گذارده می‌شود تا مشتریان بالقوه در مورد آن اظهار نظر کنند و پس از گردآوری اظهارنظرها یا آگاهی از نقایص احتمالی کالا، اصلاحات، جرح و تعدیل‌های لازم در آن صورت ‌گیرد. در این مرحله تعداد محدودی از کالا به صورت آزمایشی تولید و به یکی از بازارهای خوش آتیه ارسال می‌شود تا مشخص گردد مورد قبول مشتری واقع خواهد شد یا خیر؟

 

 

۶- جنبه‌های فنی و اجرایی:

 

در این مرحله نکات زیر مورد توجه قرار می‌گیرد:

 

P برآورد اعتبار مورد نیاز برای تجاری‌سازی یافته تحقیق.

 

P تهیه مواد تبلیغی (کاتالوگ، بروشور، پوستر) مورد نیاز برای معرفی کالا و شناساندن آن.

 

P تدوین برنامه ساخت کالا.

 

P تشکیلاتی که برای تولید و عرضه کالا باید در بنگاه اقتصادی ذیربط ایجاد شود.

 

P امور لجستیکی مربوط به کالا.

 

۷- تجاری شدن:

 

P ایجاد شبکه‌های توزیع برای عرضه کالا (تماس با عمده فروش، خرده فروش، فروشگاه‌های زنجیره‌ای، ایجاد فروشگاه‌های اختصاصی، واگذاری نمایندگی فروش و …).

 

P اجرای یک برنامه تبلیغی کارآمد برای معرفی کالای جدید به خریداران بالقوه.

 

تردیدی نیست که برای تجاری‌سازی یافته‌های پژوهشی در همه موارد از روش‌های یکسانی نمی‌توان پیروی کرد. برخی از یافته‌های پژوهشی (مثلاً در بخش پزشکی) به گونه‌ای هستند که تجاری کردن آنها به فرآیندهای پیچیده‌ای نیاز دارد. همچنین با بهره گرفتن از برخی روش‌های ابتکاری می‌توان از تعدد مراحل یاد شده کاست.

 

در اینجا لازم است به این نکته توجه کنیم که از هر ۱۰۰ ایده نوینی که ارائه می‌شود، تنها یک یا دو ایده ارزش تجاری کردن دارند. ایده‌های برتر تجاری که از قوه به فعل در می‌آیند دارای ویژگی‌های زیر هستند:

 

۱- این ایده‌ها از ارزش افزوده بالایی برای مصرف کننده نهایی یا مشتری برخوردار هستند.

 

۲- یکی از مشکلات مهم را بر طرف می‌کنند، نیازهای اساسی یا خواسته مبرمی را برآورده می‌کنند به گونه‌ای که شخص آماده است بهای گزافی برای تهیه یا خرید آنها بپردازد.

 

۳- بازار وسیعی را تصاحب می‌کنند، حاشیه سود و میزان درآمدزایی آنها بالاست.

 

۴- در زمان معرفی یا عرضه به بازار به خوبی با امکانات بنگاه عرضه کننده یا تیم مدیریت وی همخوانی دارند و بین درجه ریسک آنها و درآمدی که ایجاد خواهند کرد تعادل برقرار است.

 

در بین ایده‌های نوین تولید شده توسط پژوهشگران، ایده‌ای از نظر تجاری «ایده‌ال» محسوب می‌شود که شرایط زیر را دارا باشد:

 

۱- به سرمایه‌گذاری اولیه نیاز نداشته باشد.

 

۲- حجم بازاری را که به دست خواهد آورد از لحاظ کمی بتوان محاسبه کرد.

 

۳- نیاز بازار به کالا یا خدمات نوینی که عرضه خواهد شد کاملاً محسوس و قابل درک باشد.

 

۴- مواد اولیه یا «نهاده‌های[۵]» لازم برای تولید آن به مقدار کافی در دسترس باشد.

 

۵- استفاده از آن به تدوین مقررات دولتی نیازی نداشته باشد.

 

۶- تولید و عرضه آن به نیروی کار نیاز نداشته باشد (حق لیسانس تجاری کردن ایده‌های نوین «ایده‌آل» را می‌توان به هزاران نفر واگذار و صدها میلیون دلار درآمد کسب کرد بدون آنکه پژوهشگر درگیر مسایل تولید شود).

 

۷- خریداران به دفعات به خرید آن اقدام می‌کنند.

 

۸- ابداع کننده یا تولید کننده اندیشه از معافیت مالیاتی یا امتیازات مناسبی در این زمینه برخوردار شود.

 

۹- نیازی به ایجاد شبکه توزیع جدید ندارد بلکه سیستم‌های توزیع موجود، علاقه‌مند به عرضه آن به بازار هستند.

 

۱۰- ارزش آن را دارد که برای معرفی آن تبلیغات وسیعی انجام گیرد.

 

۱۱- مشتریان حاضرند برای دسترسی به آن بیعانه پرداخت کنند یا بهای آن را قبلاً پرداخت نمایند.

 

۱۲- کاربرد کالا یا خدمات (پس از طی همه مراحل تجاری شدن) هیچ‌گونه خطری ایجاد نکند و پدید آورنده «ایده» یا عرضه کننده محصول تعهد یا مسئولیتی در قبال مصرف کننده به سبب بی‌ضرر بودن آن نداشته باشد.

 

۲-۱۱- موانع انتقال تجاری‌سازی

 

دِکِتر و همکاران ( ۲۰۰۷) عوامل بازدارنده دانشگاه‌ها در انتقال دانش به کسب و کارها را به این شرح بیان نمودند: انتظارات متفاوت مالی، مشکلات ارتباطی، نیاز به حمایت‌های فنی، تفاوت‌های فرهنگی میان دانشگاه و صنعت، تأمین مالی برای توسعه بیشتر، فقدان کارآفرینی در دانشگاه‌ها (Decter et al ,2007:145) آنان همچنین مشکلات اصلی که سبب عدم تمایل دانشگاه‌ها به مشارکت در انتقال دانش می‌شوند را به شرح زیر شناسایی کردند: دشواری در ایجاد یک قرارداد انتقال دانش موفق، عدم تناسب مدیریت شرکت‌ها برای برقراری ارتباط دانشگاه‌ها، شناسایی شرکت‌هایی که مایل به کسب فناوری هستند، سرعت کم مذاکرات انتقال دانش، شناسایی و مکان‌یابی فناوری‌های مورد علاقه، تأمین مالی انتقال دانش.

 

سیگل و همکارانش موانع زیادی را که براثربخشی انتقال فناوری از دانشگاه به صنعت تأثیر می‌گذارد را شناسایی نمودند که عبارتند از: تقابل فرهنگ‌ها، عدم انعطاف بروکراتیک، سیستم‌های ضعیف پاداش‌دهی و مدیریت غیر اثربخش دفاتر انتقال فناوری دانشگاه‌ها (Siegel et al,2003:98).

 

برخی از پژوهشگران مشکلات موجود در تجاری‌سازی را چنین بر می‌شمرد: ارتباط بین اکتشافات مبتنی بر فناوری و فرصت‌ها، ارائه فناوری به راهبران اندیشه، پرورش فناوری، منابع مورد نیاز برای ارائه موفق، مقبولیت بازار و انتقال منافع و انتخاب ابزارهای مناسب کسب و کار (۵۵:Spilling,2004).

 

گاهی اوقات فراگرد انتقال دانش از دانشگاه‌ها به مشتریان آنها با موانعی روبرو است که به برخی از عمده‌ترین آنها در ادامه اشاره می‌شود:

 

۱- مدیریت غیر اثربخش مالکیت دارایی‌های فکری دانشگاه (Siegel et al,2003:50).

 

۲- مخالفت برخی دانشگاهیان با انتقال تجاری دانش (Etzkowitz et al,2000:300).

 

۳- عدم انگیزه پژوهشگران در تجاری‌سازی یافته‌ها و اختراعات خود (ebackere and Veugelers,2005:289).

 

۴- فرهنگ دانشگاه (Ndonzuau et al , 2002:48).

 

۵- تفاوت‌های فرهنگی بین دانشگاه و صنعت (Barnese,et al,2002:259. Samson & Gurdon,1993).

 

هنسن (۲۰۰۴) موانع کلیدی در تجاری‌سازی را به دو بخش موانع مالی و موانع بازار تقسیم می‌کند.

 

شکل۲-۲۰- عوامل بازدارنده تجاری‌سازی تحقیقات دانشگاهی (Source:Hemsen 2004:78)

 

گروهی از محققان موانع زیر را برای تجاری‌سازی دانش شناسایی نمودند که عبارتند از:

 

P وجود بوروکراسی و عدم انعطاف‌پذیری سیستم مدیریتی دانشگاه، اگر دانشگاه بوروکراسی حرفه‌ای را که متشکل از ساختارها و مرزهای سنتی سازمانی بخشی و دانشکده‌ای است، در ترکیب سازمانی خود برگزیند، می‌توان گرایشات تجاری دانشگاه را محدود فرض کرد. مسلماً دانشگاه‌هایی که فعالیت‌های خود را صرفاً براساس خطوط انضباطی، سازمان‌دهی می‌کنند، مقاصد استراتژیک کمی برای درگیر شدن در تجاری‌سازی نتایج پژوهش‌های خود دارند (Debackere and Veugelers,2005:65).

 

P عدم آزادی عمل استادان و مشارکت در فعالیت‌های کسب و کار.

 

P فرهنگ تفاوت فعالان صنعت و دانشگاهیان.

 

P قوانین ضعیف حفاظت از دارایی‌های فکری در سطح ملی.

 

Pوابستگی دانشگاه به بودجه‌های دولتی.

 

P عدم شناخت دانشگاه از نیازها و اولویت‌های بخش کسب و کار.

 

P عدم انگیزه دانشگاه به تجاری‌سازی دانش.

 

Pمنابع متفاوت فعالان صنعت و دانشگاهیان عدم حمایت‌های مالی دانشگاه از پژوهشگران برای بهره‌برداری از دانش تولید شده توسط آنها.

 

P منافع ناکافی اختصاص داده شده برای انتقال فناوری توسط دانشگاه.

 

P ناکافی بودن سهم استادان (پژوهشگران) از درآمدهای حاصل از تجاری‌سازی (mson and Gurdon,2000, Ndonzuau et al, 2002, Plewa,2005:199).

 

کیری‌هاتا ( ۲۰۰۷) عوامل بازدارنده در فراگرد تجاری‌سازی را به شرح زیر شناسایی کرد:

 

۱- مشکلات مالی، ۲- منابع انسانی، ۳- روابط میان بخش‌ها و سازمان‌های داخلی، ۴- روابط متعامل با شرکا و متخصصان خارجی از شرکت، ۵- اجرای چشم‌انداز و مفهوم‌سازی تقاضا، ۶- فرهنگ مشارکتی، ۷- انگیزش، او نشان داد که در مرحله اول تجاری‌سازی «منابع انسانی» حیاتی‌ترین عامل بازدارنده بوده است و در پی آن «مسائل مالی» و سپس «عملی ساختن چشم‌انداز و مفهوم‌سازی تقاضا» قرار داشته‌اند. در مرحله دوم عامل «عملی ساختن چشم‌انداز و مفهوم‌سازی تقاضا» به بزرگترین عامل بازدارنده تبدیل می‌شود و پس از آن «منابع انسانی»، «مسائل مالی» و سرانجام «روابط میان بخش‌ها و سازمان‌های داخلی» و در مرحله تجاری‌سازی «منابع انسانی» بزرگترین عامل بازدارنده شناسایی شد و در پی آن «عملی ساختن چشم‌انداز و مفهوم‌سازی تقاضا»، «مسائل مالی» و سرانجام «روابط میان بخش‌ها و سازمان‌های داخلی» قرار گرفت.

 

پلوا (۲۰۰۵) در تحقیق خود، پس از شناسایی موانع، در مجموع ۱۱ عامل را به عنوان موارد عمده از سوی دانشگاه به صنعت اشاره نمود که عبارتند از: توسعه فناوری، تولید دانش، انتشارات، اعطای حق امتیاز، موضوعات مربوط به منابع انسانی، کسب سود، کسب بودجه برای پژوهش‌های آتی، دستیابی به بودجه‌های دولتی، تحقیقاتی بنیادی، تحقیقات کاربردی و کاربردی کردن دانش جدید (Plewa,2005,110).

 

بونستروف[۶] (۲۰۰۹) در پژوهش خود به بررسی عواقب تجاری‌سازی از حیث خوب یا بد بودن برای علم پرداخت و آن را در پرتو سه فرضیه مطرح نمود که در نهایت با شواهد حاصل از آزمون آنها، هر سه فرضیه را رد نمود. این سه فرضیه عبارت بودند از:

 

الف) فعالیت‌های تجاری‌سازی، اثر معکوسی بر نتایج تحقیق دانشمندان دارند.

 

ب) تعامل با شرکت‌های بخش خصوصی، فرصت‌های یادگیری را در اختیار دانشمندان قرار می‌دهد تا از آن طریق، قادر به افزایش نتایج تحقیقات‌شان باشند.

 

ج) درآمد حاصل از فعالیت‌های تجاری‌سازی محققان دانشگاه از طریق شرکت‌های انشعابی، تأثیر مثبتی را بر خروجی تحقیقاتی آینده این دانشمندان برجای می‌گذارد.

 

هورگ[۷] (۲۰۰۵) در پژوهشی به بررسی عوامل مؤثر بر تجاری‌سازی دانش در دانشگاه تایوان پرداخت و در نهایت عواملی را که مانع از تجاری‌سازی کارا و اثربخش می‌شود را شناسایی نمود که عبارتند از: نادرست بودن سیستم پاداش برای دانشکده‌هایی که خود را درگیر تجاری‌سازی دانش می‌کنند، عدم انعطاف‌پذیری دانشگاه‌ها، پایین بودن مذاکره و مدیریت غیر اثربخش دفاتر انتقال تکنولوژی (Horge ,2005:299) در این پژوهش به منظور تسهیل در فرآیند تجاری‌سازی دانش راهکارهایی ارائه شده است که بدین شرح می‌باشد:

 

الف) طراحی سیاست دانشگاه انعطاف‌پذیر بر مبنای انتقال فناوری.

 

ب) بهبود فرآیند کارمندیابی در دفاتر انتقال فناوری ([۸]OTL).

 

ج) توسعه و تخصیص منابع برای برقراری تعاملات بین صنعت، دانشگاه و حکومت.

 

د) ایجاد سیستم پاداش مناسب در ازای انتقال فناوری در دانشگاه و صنایع.

 

ه) تشویق ارتباطات غیررسمی و شبکه‌های اجتماعی (Horge, 2005:399).

 

یک سازمان تحقیقاتی برای اینکه بتواند به مرحله‌ای برسد که محصولات (یافته‌های تحقیقاتی) خود را به طور موفق تجاری نماید نیازمند برخی ویژگی‌های خاص می‌باشد.

 

بررسی ویژگی‌های سازمان‌های تحقیقاتی و پژوهشی نشان می‌دهد که توجه به عوامل زیر در موفقیت سازمان‌های پژوهشی نقش اساسی دارد. سازمان‌های تحقیقاتی از چهار جنبه با دیگر سازمان‌ها متفاوتند. این جنبه‌ها عبارتند از: کارکنانی که در آنها کار می‌کنند، ایده‌هایی که آفریده می‌شوند، نحوه بدست آوردن پشتوانه مالی تحقیقات و فرهنگ سازمانی، این عناصر یعنی کارکنان، ایده‌ها، پشتوانه مالی و فرهنگ، عناصر بنیادی یک سازمان تحقیقاتی هستند و مدیران این سازمان‌ها برای دستیابی به برتری و بهره‌وری بیشتر باید این ارکان را ماهرانه هماهنگ نمایند. تجاری‌سازی و بخصوص تجاری‌سازی موفق یافته‌های تحقیقاتی علاوه بر افزایش رفاه عمومی و ثروت جامعه باعث بقاء و پیشرفت سازمان‌های تحقیقاتی از طریق کسب منابع مالی مورد نیاز آنها می‌شود.

 

بی‌اغراق یکی از پیچیده‌ترین مراحل نوآوری، مرحله انتقال یافته‌های تحقیقاتی به عرصه تولید و بازار است که با عنوان “انتقال فن‌آوری از تحقیقات به تولید” یا “قراردادن تکنولوژی در بازار” مطرح می‌شود. واقع این است که هیچ الگوی قطعی و بلامنازعی در این زمینه وجود ندارد. بنابراین بر عهده کارشناسان تجاری‌سازی است که راه حل مطلوب را برای هر پروژه خاص، با توجه به ویژگی‌های آن و با عنایت به شرایط و روش‌های موجود تهیه کنند (Horge,2005:258).

 

براساس اطلاعات منتشر شده (۱۹۹۸) OECD در بخش رابطه صنعت و دانشگاه نیز موانع زیادی وجود داشته است که از آن جمله می‌توان به عدم اشراف صاحبان صنایع به ماهیت تحقیق دانشگاهی، فقدان سرمایه و اعتبار برای پروژه‌های کوچک با ریسک بالا، کم اهمیتی به تجاری کردن واحدهای دانشگاهی، ضعف اهتمام به تجارت در تحقیقات دانشگاهی و بی‌اطلاعی از نیازهای صنعت توسط دانشگاه اشاره کرد.

 

برخی از پژوهشگران مدیریت غیر اثربخش دارایی‌های فکری دانشگاه را از موانع تجاری‌سازی دانش ذکر کرده و معتقدند از آنجا که مدیریت رسمی مجموعه دارایی‌های فکری دانشگاه پدیده‌ای نسبتاً جدید است و روند انتقال فناوری دانشگاه به سایر بخش‌ها با رشدی فزاینده مواجه است، پیچیدگی‌های به وجود آمده به تنش‌ها و عدم کارایی‌هایی در این حوزه منجر شده است (۲۰۰:Siegel et al,2003). دفاتر انتقال فناوری که مسئولیت مدیریت و سرپرستی دارایی‌های فکری دانشگاه را بر عهده دارند اغلب با کمبود و فقدان تجربه، مهارت و عدم کارایی  فراگردها و رویه‌های مورد استفاده مواجهند. چنین وضعیتی مانع از بهره‌برداری بهینه از دارایی‌های فکری دانشگاه، می‌شود (۱۸:Lockett and wright, 2005).

 

یکی دیگر از موانع عمده در تجاری‌سازی دانش فرهنگ دانشگاهی است (Ndonzuau et al, 2002:100). فرهنگ دانشگاه معمولاً تحت تأثیر تفکر «یا منتشر شود یا از آن صرف نظر شود» است و ماهیتاً باعث می‌شود که دانشگاه و دانشگاهیان تمایل و گرایشی به تجاری‌سازی دانش و کسب درآمد از این طریق نداشته باشند (۲۰۳:Spilling, 2004).

 

حتی برخی دانشمندان و دانشگاهیان به پارادایم رویکرد کارآفرینانه به مثابه تهدیدی برای انسجام سنتی دانشگاه‌ها می‌نگرند و معتقدند که باید با گرایش کارآفرینی در دانشگاه‌ها مقابله کرد زیرا توسعه منافع مالی ممکن است منجر به از بین رفتن نقش دانشگاه به مثابه منتقد مستقل جامعه شود (Etzkowitz et al,2000:102). اگر بتوان به فرهنگ به منزله یک منبع نگریست، بویژه از این جهت که به تفاوت‌های قدرت مربوط می‌شود، می‌توان آن را تحت گروه رویکردهای استراتژیک در مشارکت‌های پژوهشی قرار داد. یک مانع عمده برای تعامل در مارپیچ سه‌گانه، تفاوت‌های فرهنگی بین دو نوع سازمان است. همچنین این مدل ممکن است زمانی که عملگران در مشارکت‌ها، فاقد قابلیت و قدرت برای ایفای کارآیی نقش‌های خود باشند، در مقابل مشکلات، آسیب‌پذیر باشد (Saad,2004:105). توانایی چنین سازمان‌های متنوعی در مدل مارپیچ سه‌گانه برای همکاری، بدون حمایت و کمک تسهیلگران بیرونی، محدود خواهد شود (Johnson,2008,497).

 

از این‌رو در برخی پژوهش‌ها بر          ضرورت ایجاد اصلاحات زیرساختی و نوآوری‌های نهادی برای ایجاد و ارتقای فرهنگ حمایتی و کارآفرینانه در نهاد دانشگاه تأکید می‌شود (shea et al,2005:192)(158:Henrekson and Rosenberg,2001).

 

یکی دیگر از موضوعات مهم پیش روی دانشگاه‌ها، عدم انگیزه پژوهشگران برای افشای اختراعات خود و مشارکت در توسعه بیشتر آنها از طریق توافق در واگذاری امتیاز است (Debackere and Veugelers,2005:206). زیرا همواره این نگرانی وجود دارد که بخش‌هایی از طرح‌های پژوهشی و دستاوردهای آنها بدون رعایت حقوق مالکیت معنوی به یغما رود. عدم اطمینان از حفاظت کامل حقوق مالکیت فکری در بخش صنعت نیز مانعی مهم برای انگیزش فعالان آن در بهره‌گیری از نوآوری‌های حاصل از پژوهش‌های دانشگاهی است (Siegel et al,2003:202). تفاوت‌های صنعت و دانشگاه و فعالان آنها نیز مورد توجه برخی پژوهشگران قرار گرفته است. در میان تفاوت‌های بین صنعت و دانشگاه می‌توان به تفاوت‌های موجود در اهداف دو طرف، طولانی بودن زمان پژوهش‌های دانشگاهی، تفاوت در نکات مورد تأکید و در نتیجه سؤالات پژوهشی متفاوت اشاره کرد (Fontana et al, 2006:208). یافته‌های پژوهشی در موارد گوناگون بر نیاز به مدیریت تفاوت‌های اجتناب‌ناپذیر فرهنگی بین دانشگاهیان و فعالان صنعت تأکید دارند. براساس برخی از پژوهش‌ها می‌توان موضوعات فرهنگی اصلی بارز شده را در قالب تفاوت در اولویت‌ها و مقیاس‌های زمانی دانشگاه و صنعت مدنظر قرار داد (Barnes et al,2002:210). ضمن اینکه تفاوت انگیزه‌های افراد در دانشگاه و بخش کسب و کار یکی دیگر از عوامل مهم و درخور توجه است. برای مثال تحقیقات حاکی از آنند که پژوهشگران دانشگاهی پول را به مثابه ابزاری برای پیشرفت علمی در نظر نمی‌گیرند، در حالیکه صاحبان کسب و کار به پول به منزله هدف نگریسته و علم را فقط ابزاری برای رسیدن به آن هدف می‌دانند (۱۰۲ :۱۹۹۳(Samson and Gurdon,. انگیزه اولیه دانشمندان دانشگاهی شناخته شدن در مجامع علمی از طریق انتشار نتایج پژوهش‌های آنها در مجلات علمی، ارائه در کنفرانس‌های معتبر و کسب امتیازات پژوهشی است. البته ممکن است توسط منافع مالی نیز برانگیخته شوند. در حالی که انگیزه فعالیت‌ها و تلاش‌های شرکت‌ها و کارآفرینان نسبتاً واضح است. آنها به دنبال تجاری‌سازی فناوری‌های مبتنی بر دانش برای دستیابی به منافع مالی بیشترند (Siegel et al,2003:105). در این راستا پلوا (۲۰۰۰) در مقاله‌های به دنبال یافتن پاسخ این دو سؤال است که چه منافعی دانشگاه‌ها و سازمان‌ها را برای درگیر شدن در روابط صنعت و دانشگاه برانگیخته می‌شوند؟ براساس نتایج این تحقیق مشاهده شد که هر یک از طرفین صنعت و دانشگاه به دنبال انواع متفاوتی از منافع هستند؛ به عبارت دیگر، از دیدگاه دانشگاهیان صنایع فقط به دنبال سود، بهره‌وری تولید، توسعه محصول و نظاریر آنند. در حالی‌که فرهنگ حاکم بر دانشگاه بسیار متفاوت است در واقع دانشگاهیان همیشه با پول برانگیخته نمی‌شوند بلکه گاهی صرفاً به لحاظ شوق و علاقه شدید به کار برانگیخته می‌شوند (۲۰۰:plewa,2005). فقدان درک کافی دو طرف از فرهنگ یکدیگر وجود اهداف متعارض بین آنها ممکن است مانع از توسعه روابط مناسب و اثربخش شود، به ویژه اینکه بین تمایل دانشگاهیان به انتشار یافته‌های جدید علمی و تمایل صنعت به استفاده تجاری از دانش جدید تعارض شدیدی وجود دارد (۱۱۸:Debackere and Veugelers,2005). این روابط نشانگر تفاوت‌های فرهنگی در این دو دنیاست در سیستم ارزشی دانشگاه، به نظر می‌رسد که تغییر سه خصیصه بسیار دشوار می‌باشد. انگیزه “انتشار یا نابودی”، رابطه مبهم پژوهشگران با پول و ماهیت “غیرجذاب[۹]” پژوهش‌های دانشگاهی (Ndonzuau et al,2002:120).

 

نونزوال و همکاران ( ۲۰۰۲) معتقدند که انگیزه چاپ مطلب، رابطه مبهم و نامعلوم پژوهشگران با پول، ماهیت غیرجذاب پژوهش‌های دانشگاهی به مثابه سه خصیصه مهم در سیستم ارزش دانشگاه شناسایی می‌شوند. این سه خصیصه که تغییر آنها بسیار دشوار به نظر می‌رسد ممکن است به موانع اصلی توسعه تجاری‌سازی دانش تبدیل شوند (Nodonzuau et al,2002:160).

 

سیگل و همکاران (۲۰۰۳) نیز در تحقیقات خود انعطاف‌پذیری بوروکراتیک ساختار دانشگاه‌ها را یکی از موانع بسیار مهم و اساسی اثربخشی در انتقال دانش دانسته‌اند.

 

خط‌مشی‌ها و قوانینی که در سطح نهادها و دانشگاه‌ها تدوین می‌شوند ممکن است منجر به نتایج گوناگونی در میان مؤسسات گوناگون درون یک کشور شوند. خط‌مشی‌های دانشگاه‌ها در مورد چگونگی واگذاری امتیاز استفاده از دارایی‌های فکری، آزادی عمل دانشگاهیان برای ورود به فعالیت‌های تجاری و کسب وکار، نحوه دریافت هزینه در قبال انتقال فناوری، ارائه امکانات، تجهیزات و کمک‌های گوناگون برای بهره‌برداری تجاری از فناوری‌های از جمله مواردی هستند که منجر به تفاوت عملکرد دانشگاه‌ها می‌شوند (۱۷۰:Shane,2004). دانشگاه‌ها ماهیتاً سازمان‌هایی کارآفرینانه نیستند. شاید یکی از دلایل آن ابعاد و بزرگی این سازمان‌هاست. به هر حال دلایل زیادی برای این امر وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از:

 

P ماهیت ارتباطات.

 

P ساختارهای سلسله مراتبی و سطوح سازمانی.

 

P کنترل شدید قوانین و فراگردها.

 

P محدودیت‌های زمانی و گرایش به رسیدن سریع به نتایج.

 

P نبود مهارت‌های کارآفرینانه.

 

P روش‌ها و سیستم‌های تشویقی نامناسب.

 

در کنار بسیاری از این موانع و محدودیت‌ها، بسیاری از اساتید و کارکنان دانشگاهی معتقدند که کارآفرین بودن آنها، منجر می‌شود که آنها عملاً از مأموریت اصلی خود به عنوان محقق و یادگیرنده و یاد دهنده باز بمانند(Williams,2002:130).

 

سطوح پایین فعالیت‌های تجاری‌سازی به دلیل ویژگی‌های دانشمندان، منابع دانشگاه و به طور خاص ماهیت سطح تحقیقات و بودجه در نظر گرفته شده برای آن، سیستم‌های تشویقی، فرهنگ دانشگاه و مشخصات منطقه همچون تقاضای محلی و فرصت‌ها و دسترسی به سرمایه کسب و کار پر ریسک می‌باشد (Oshea et al,2004:108). شواهد نشان می‌دهد که دانشمندان اغلب دانش بازار کمی دارند. برخی از اطلاعات بازار برای اساتید و محققین دانشگاهی لازم است تا با آن بتوانند ارزش تجاری دانش جدید را شناخته و در فعالیت‌های انتقال فناوری مشارکت کنند (۳۱۰:Vohora et al,2004). شرکت‌های جدیدی که بوسیله دانشمندان ایجاد می‌شود اغلب در منابعی همچون منابع فنی، سرمایه انسانی و مالی با کمبود مواجه می‌شوند (۲۱۰:Lockett et al,2005). بررسی‌ها نشان می‌دهد که عوامل تأثیرگذار در موفقیت و شکست تجاری‌سازی عبارتند از: دانشمندان، ساختار تشویقی، ویژگی‌های شخصیتی کارآفرینان دانشگاهی، شبکه‌های اجتماعی، تجاری و صنعتی، ترکیب مدیریتی و تیم مدیریت ارشد است (Vohora et al,204:155).

 

تئوری سر ریز دانش کارآفرینی بیانگر دلایل شکست در تجاری‌سازی یافته‌های دانشگاهی است. براساس این تئوری، اساس شکست تجاری‌سازی دانش جدید دلایل زیر می‌باشد:

 

۱- اساتید با دانش و فناوری جدید، از مزایای تجاری‌سازی محصول خود اطلاع ندارد.

 

۲- اساتید با دانش و فناوری جدید قدرت تشخیص پتانسیل تجاری‌سازی محصولات خود را ندارند که عمدتاً به دلیل نداشتن اطلاعات کافی راجع به بازار است.

 

۳- سازمان‌ها و ارگان‌هایی که دسترسی به منابع مالی دارند، از دانش و فناوری جدید بی‌خبرند (۳۰۱:Acworth,2008).

 

راه کارهای پیشنهادی براساس تحقیقات محققین به شکل زیر می‌باشد:

 

۱- همکاری مؤثر زمانی صورت می‌گیرد که سازمان‌ها اهداف سینرژتیک داشته باشند و امکانات و تسهیلات را برای رسیدن به اهداف فراهم کنند و در نهایت به دنبال پایداری و خروجی‌های نوآورانه می‌باشند (۲۰۱:Sharma,1999).

 

۲- ارائه سیستم تشویقی مناسب برای اساتید و دانشمندان، فراهم کردن دانش بازار محور برای اساتید، آشنا کردن اساتید برای شناختن ارزش تجاری دانش جدید، افزایش ارتباطات خارجی با صنعتگران و بازار و همچنین ارتقاء سیستم‌ها و ساختارهای حمایتی نقش مؤثری در روند و پیشبرد فعالیت‌های تجاری‌سازی دانشمندان دانشگاهی دارد (۳۰۵:Robert,1991).

 

۳- تغییرات اساسی در ساختار و سیستم تشویقی که پاداش‌های خاصی را برای تجاری‌سازی دانشمندان و کارآفرینان دانشگاهی در نظر بگیرد (۸۵:Sharma,1999).

 

۴- دانشمندان دانشگاهی اغلب اطلاعات محدودی از بازار داشته و در این رابطه مدیران دانشگاهی می‌توانند نقش مهمی را ایفا کنند. برای مثال مدیران دانشگاهی می‌توانند پروژه‌های تحقیقاتی خود را با افرادی به اشتراک بگذارند که تجربه و مهارت انتقال فناوری و دانش را به بازار داشته باشد  (۱۶۰:Robert,1991).

 

۵- دفاتر انتقال فناوری می‌توانند دانشمندان را در تجاری‌سازی محصولات خود کمک کنند. این دفاتر می‌توانند دانشمندان دانشگاهی را با کارآفرینان و افراد با تجربه و صاحب منابع مالی آشنا کنند. همچنین مدیران مراکز رشد می‌توانند شبکه‌های خارجی را توسعه دهند (Sharma,1999:58).

 

۶- دسترسی به سرمایه‌گذاران ریسک‌پذیر و منابع مالی، مدیریت مناسب دارایی‌های فکری (۸۹:Robert,1991).

 

۲-۱۲- ساختار نوآوری

 

تعریف خلاقیت، نوآوری

 

خلاقیت از دیدگاه سازمانی نیز تعریف خاص خود را دارد، خلاقیت یعنی ارائه فکر و طرح نوین برای بهبود و ارتقای کمیت یا کیفیت فعالیت‌های سازمان مثلاً افزایش بهره‌وری، افزایش تولیدات یا خدمات، کاهش هزینه‌ها، تولیدات یا خدمات از روش بهتر، تولیدات یا خدمات جدید و در فرهنگ و بستر تعریف نوآوری اینگونه آمده است، توانایی انجام امری ابتکاری که منجر به خلق محصول یا خدمتی جدید شود را نوآوری می‌نامیم.

 

[۱] -Idea Genoration.

 

[۲] Segment of  Market.

 

[۳] Business Analysis.

 

[۴] Breakeven point.

 

[۵] -Inputs.

 

[۶] Buenstorf.

 

[۷] Horg.

 

[۸] Office of technobgytransfer.

 

[۹] Disinterested.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:49:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم