کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



    1. باور های غیر منطقی از نظر آلبرت الیس روان درمانگر مشهور مکتب شناختی – رفتاری

       

      الیس اضطراب و اختلالات رفتاری را زاده طرز تفکر خیالی و بی معنی انسان می­داند

       

      –   اعتقاد فرد به اینکه لازم و ضروری است که همه ی افراد دیگر جامعه او را دوست بدارند و تعظیم و تکریمش کنند . این تصور غیر عقلانی است ، زیرا چنین هدفی غیر قابل دسترسی است و اگر فردی به دنبال چنین خواسته ای باشد کمتر خود رهبر و بیشتر نا امن و مضطرب و ناقض نفس خویش خواهد بود . این مطلوب است که انسان مورد محبت و دوستی قرار گیرد .ولی در عین حال فرد منطقی و عقلانی هیچگاه علایق و خواست هایش را قربانی چنین هدفی نمی کند.

       

      –   اعتقاد به اینکه لازمه ی احساس ارزشمندی وجود حداکثر لیاقت ، کمال و فعالیت شدید است . این تصور نیز امکان پذیر نیست و تلاش وسواسی در راه کسب آن فرد را به اضطراب و بیماری روانی مبتلا می کند و در زندگی احساس حقارت و ناتوانی به فرد دست می دهد . به این ترتیب زندگی فرد همواره با شکست همراه خواهد بود . فرد عقلانی تلاش دارد بهترین کار ها را به خاطر خودش انجام دهد نه به خاطر دیگران و نیز در صدد است که از خود فعالیت لذت ببرد و نه از نتایج آن یعنی کار را برای کار دوست دارد نه برای منافع آن . او به جای آنکه از خود انتظار کمال داشته باشد ، همواره در صدد رسیدن به آن است.

       

       

      –   اعتقاد فرد به اینکه گروهی از مردم بد شرور و بد ذات هستند و باید به شدت تنبیه و مذمت شوند . این عقیده غیر عقلانی است ؛ زیرا معیار مطلقی برای درست و نادرست موجود نیست و انسان آزادی زیادی در انتخاب ندارد . اعمال نادرست یا غیر اخلاقی ما حاصل حماقت ، جهالت و یا اختلال عاطفی است . تمام انسان ها دچار خطا و اشتباه می شوند ، سرزنش و تنبیه معمولا به بهبود رفتار نمی انجامد ، زیرا در کاهش حماقت افزایش هوشمندی و تعادل عاطفی تاثیری نمی کند . در حقیقت سرزنش و تنبیه موجب اختلال عاطفی بیشتر و رفتار بدتر می شود . فرد عقلانی خود و دیگران را سرزنش نمی کند . اگر دیگران او را سرزنش کنند در بهبود رفتارش می کوشد . اگر دیگران کار نادرستی انجام دهند سعی در درک علل آن دارد و اگر بتواند آنها را از ادامه ی اعمال نادرست باز می دارد . اگر فردی خودش مرتکب اشتباهی شود ، به آن اقرار میکند و آن را می پذیرد ، ولی هیچگاه آن را مسبب بدبختی و احساس بی ارزشی خود نمی انگارد – اعتقاد فرد به اینکه اگر وقایع و حوادث آن طور نباشند که او میخواهد ، نهایت ناراحتی و بیچارگی به بار می آید و فاجعه آمیز خواهد بود . این طرز تفکر غلطی است ، زیرا ناکام شدن احساسی طبیعی است ، ولی حزن و اندوه شدید و طولانی یک موضوع غیر منطقی است ، چرا که اولا دلیلی وجود ندارد که وقایع و حوادث باید متفاوت با آن چیزی باشند که طبیعتا هستند . ثانیا حزن و اندوه شدید نه تنها موجب تغییر موقعیت نمی شود ، بلکه اغلب اوقات آن را بدتر نیز می کند . ثالثا اگر یافتن هر نوع چاره ای در موقعیت موجود غیر ممکن است ، تنها راه چاره آن است که آن را بپذیریم . رابعا اگر فرد موقعیت را آنطوری که می خواهد و در صدد است تعبیر و تفسیر نکند ، محرومیت به اختلالات عاطفی منجر نخواهد شد . فرد عقلانی از بزرگ کردن موقعیت های نامطبوع امتناع می ورزد و در جهت بهبود آن اقدام می کند . ممکن است موقعیت های نا مطبوع مختل کننده و اضطراب آور باشند ولی به آن اندازه هم که او فکرش را می کند و حشتناک و فاجعه آمیز نیستند مگر آن که خود آن را اینگونه تعبیر کند.

       

      پایان نامه ها

       

      –   اعتقاد فرد به اینکه بدبختی و عدم خوشنودی او به وسیله ی  عوامل بیرونی به وجود آمده است . انسان توانایی کنترل غم و اندوه و اختلالات عاطفی خود را ندارد و یا اینکه تواناییش در این زمینه اندک است . در حقیقت فشار ها و حوادث خارجی در عین حال که ممکن است از نظر جسمانی ناراحت کننده باشند معمولا ماهیت روانی دارند و نمی توانند موجب ناراحتی و آزار فرد شوند ، مگر آنکه فرد خودش بخواهد تحت تاثیر آنها قرار گیرد و عکس العمل هایی در قبال آن ها بروز دهد . فرد با تلقین این موضوع به خود که چقدر وحشتناک است که کسی طرد شود و مورد دوستی قرار نگیرد ، خود را می آزارد . اگر فردی بپذیرد که اختلالات و عواطف نتیجه ی احساسات و ارزشیابیها و تلقین فرد به خودش است ، در این صورت کنترل و تغییر آنها ساده و امکان پذیر خواهد بود . فرد عاقل و باهوش می داند که بخش اعظم ناراحتی از درون او ناشی می شود . بدین معنی که گرچه عوامل خارجی باعث ناراحتی او شده اند ، ولی فرد می تواند با شناسایی موضوع و حادثه و تلقین آن به خود ، عکس العمل ها و رفتارهایش را دگرگون کند

       

      .-   اعتقاد فرد به اینکه چیز های خطرناک و ترس آور موجب نهایت نگرانی می شوند و فرد همواره باید کوشا باشد تا امکان به وقوع پیوستن آن ها را به تاخیر بیندازد . این یک تصور غیر عقلانی است ، زیرا ناراحتی و اضطراب زیاد اولا مانع ارزشیابی عینی حوادث خطرناک و ترس آور می شود . ثانیا اگر اتفاقی بیفتد مانع از مقابله منطقی با آن می شود . ثالثا به ظهور خطر کمک می کند . رابعا امکان وقوع آن بیش از حد افزایش می یابد . خامسا در اغلب موارد نمی توان از وقوع حوادث غیر قابل پیش بینی جلوگیری کرد . سادسا موجب بدتر شدن حوادث و وقایع خواهد شد . فرد عقلانی می داند که خطر های بالقوه به آن اندازه ای که انسان از آن ها می ترسد وحشتناک نیستند و اضطراب نه تنها از وقوع آن ها جلوگیری نخواهد کرد ، بلکه باعث افزایش آن خواهد شد . در عوض فرد عقلانی به انجام کارهایی خواهد پرداخت که امکان وقوع آن را به حداقل برساند.

       

      –   اعتقاد فرد به اینکه اجتناب و دوری از بعضی از مشکلات زندگی و مسئولیت های شخص برای فرد آسانتر از مواجه شدن با آنهاست . این تفکر غیر عقلانی است ، زیرا دوری و اجتناب از یک کار ، سخت تر و دردناکتر از انجام آن است و به مشکلات و نارضایتی های بعدی می انجامد و باعث کاهش اعتماد به خود می شود . همچنین یک زندگی راحت الزاما یک زندگی شاد نیست . فرد عقلانی آنچه را که باید انجام دهد بدون شکوه ی زیاد به انجام می رساند و در عین حال از انجام کارهای دردناک و غیر لازم دوری می جوید . هنگامی که فردی در می یابد که مسئولیت های ضروری اجتناب می کند ، به تجزیه و تحلیل دلایل آن می پردازد و خود نظم می شود . او پی می برد که زندگی توام با مبارزه مسئولیت و حل مشکل لذت بخش تر است

       

      .-اعتقاد فرد به اینکه باید متکی به دیگران باشد و بر انسان قوی تر دیگری تکیه کند . در عین حال که ما تا حدودی بر دیگران متکی هستیم ، دلیلی برای افزایش وابستگی وجود ندارد . زیرا وابستگی شدید به فقدان یا کاهش استقلال فردیت و تجلی نفس می انجامد . وابستگی موجب وابستگی شدید تر ، قصور یادگیری و ناامنی خاطر می شود . چرا که در این حالت انسان همواره در پناه کسانی زندگی می کند که بدانها وابسته است . فرد عقلانی برای کسب استقلال و مسئولیت برای خویشتن تلاش می کند ، ولی هیچ گاه هم از دریافت کمک های لازم امتناع نمی ورزد . به هنگام لزوم خطر می کند و اگر شکست خورد آن را امر وحشتناکی نمی پندارد ، بلکه به ارزیابی مجدد موضوع و تجهیز نیروهای خود و جهت گیری جدید دست می زند.

       

      –  اعتقاد فرد به اینکه تجارب و وقایع گذشته و تاریخچه ی زندگی تعیین کننده ی مطلق رفتار کنونی هستند و اثر گذشته را در تعیین رفتار کنونی به هیچ وجه نمی توان نادیده انگاشت . این عقیده غیر عقلانی است زیرا رفتار های گذشته ممکن است در حال حاضر هیچ گونه کاربرد و ضرورتی نداشته باشند و ممکن است راه حل های گذشته به هیچ وجه برای مشکلات کنونی مناسب نباشند . ممکن است این تصور که رفتار گذشته در پیدایش رفتار کنونی تاثیر دارد به منزله ی بهانه ای بکار رود و مانع تغییر رفتار شود . غلبه بر آموخته های گذشته امری مشکل است ولی غیر ممکن نیست . فرد عقلانی در عین حال که گذشته را مهم می شمارد ، می تواند با بررسی اثرات رفتار گذشته و مورد سوال قرار دادن عقاید و باور های ناراحت کننده ی گذشته اش به تغییر رفتار کنونی خویش اقدام کند . فرد سالم بیش از آنچه که به گذشته توجه دارد ،به حال و وضعیت موجود توجه می کند

       

      –   اعتقاد فرد به اینکه انسان باید در مقابل مشکلات و اختلالات رفتاری دیگران کاملا برآشفته و محزون شود . چنین تصوری هم نادرست است ، زیرا مشکل دیگران به ما ربطی ندارد و بنابراین نباید شدیدا نگران آنها باشیم . حتی اگر مشکل آنها به ما نیز مربوط باشد چگونگی برداشت ما از مشکل است که ما را ناراحت می کند . اگر قدرت کنترل دیگران در ما وجود دارد و در عین حال نگران آن ها هستیم این نگرانی توانایی کنترل کردن آن ها را در ما کاهش خواهد داد . رنج و اندوه زیاد ما را از آگاهی به مشکلات خودبه دور می دارد . فرد عقلانی به جای اضطراب و نگرانی درباره ی رفتار دیگران تلاش می کند که در صورت امکان به دیگران کمک کند تا رفتارشان را تغییر دهند و چنانچه نتواند چنین کمکی بکند ، آن را می پذیرد و تحمل می کند.

       

      –   اعتقاد فرد به اینکه برای هر مشکلی همیشه یک راه حل درست و کامل ، فقط یک راه حل وجود دارد و اگر انسان بدان دست نیابد بسیار وحشتناک و فاجعه آمیز خواهد بود . این عقیده غیر عقلانی است ، بهه این دلیل که اولا هیچگاه چنین راه حل کاملی وجود ندارد . ثانیا نتایجی که فرد از قصور در پیدا کردن چنین راه حلی تصور می کند ، غیر واقعی است و تاکید بر پیدا کردن چنین راه حل مطلقی به اضطراب و ناراحتی می انجامد . ثالثا این نوع کمالگرایی به راه حل های ناقصتری منجر خواهد شد . فرد عقلانی برعکس می کوشد تا حتی الامکان راه حل های متعددی را برای مشکل خویش بیابد و از بین آن ها بهترین و عملی ترین را انتخاب کند . او آکاه است که هیچ راه حلی کامل نیست و سودمندی راه حل ها امری نسبی است و بر حسب موقعیت متغیر است. عدول از این طرز فکر جزئی در به کار بستن شیوه ی حل مسئله درپیشبرد امور شخصی نشانه ی سلامت روانی خواهد بود .

       

      الیس معتقد است که توسل به این عقاید یازده گانه به اضطراب و ناراحتی روانی منجر می شود . وقتی که فرد به چنین عقایدی توسل می جوید در نگرش و برداشت های خویش شدیدا بر اجبار ، الزام ، و وظیفه تاکید دارد و خود را بینهایت به وقوع امر خاصی مقید و پای بند می کند . بنابراین اگر فرد خود را از این قید برهاند ، به احتمال قوی در جهت سلامت نفس و رشد شخصیت حرکت خواهد کرد(شفیع آبادی و ناصری ، ۱۳۸۶ )

       

       

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1399-06-08] [ 12:12:00 ق.ظ ]




    1. در روان‌شناسی هیجان ها معمولاً به احساسها و واکنش‌های عاطفی اشاره دارند، هر هیجان از سه مؤلفه اساسی برخوردار است:

       

      مؤلفه شناختی، افکار، باورها و انتظارهایی که نوع و شدت پاسخ هیجانی را تعیین می‌کنند. آن چه برای یک فرد فوق العاده لذت بخش است، ممکن است برای دیگری کسل کننده یا آزارنده باشد.

       

       

      مؤلفه فیزیولوژیکی که شامل تغییرات جسمی در بدن است. برای مثال، هنگامی که بدن از نظر هیجانی به واسطه ی ترس یا خشم بر انگیخته می‌شود، ضربان قلب زیاد می‌شود، مردمک‌ها گشاد می‌شوند و میزان تنفس افزایش می‌یابد. اکثر هیجان‌ها شامل یک انگیختگی کلی و غیر اختصاصی دستگاه عصب هستند.

       

      مؤلفه رفتاری، به حالت‌های مختلف ابراز هیجان‌ها اشاره می‌کند. جلوه‌های چهره‌ای، حالت‌های اندام و حرکت‌های بیانگر، و آهنگ صدا همراه با خشم، لذت، شادی، غم، ترس و هیجان‌های دیگر تغییر می‌کنند.

       

      جلوه ی چهره‌ای مهم‌ترین شکل ارتباط هیجانی هستند. بررسی‌هایی که صورت گرفته‌اند، نشان می‌دهند که برخی از جلوه‌های خاصِ چهره‌ای، ذاتی هستند. و بنابراین، در همه جای دنیا آن‌ها را می‌شناسند.

       

      هیجان ها متشکل از الگوهای پاسخ های فیزیولوژیکی و رفتارهای مخصوص به نوع هستند . و در واقع غالبا از نظر مردم هیجان همان احساسی است که به فرد دست میدهد . ولی هیجان یک رفتار است نه یک تجربه ی خصوصی و پدیده ای است که در بقای نوع و تولید مثل نقش دارد)هافمن ،۱۳۸۱).

       

       

       

      ۲-۴-۲٫هیجان و نظریه های هیجان

       

      اصطلاح هیجان از ریشه لاتینEmovereبه معنی حرکت، تحریک و حالت تنش مشتق شده است. هیجان در زبان متداول با شور، احساس، انفعال و عاطفه معادل است.

       

      در حال حاضر دو نوع کاربرد برای این واژه وجود دارد:

       

      الف-اصطلاحی پوششی برای تعداد نامعینی از حالات ذهنی. این همان معنایی است که ضمن صحبت از عشق، ترس و نفرت مورد نظر است.

       

      ب- برچسبی برای زمینه‌ای از تحقیقات علمی که به بررسی عوامل محیطی، فیزیولوژیکی و شناختی این تجربیات ذهنی می‌پردازد.

       

       

       

      علاوه بر این کاربردها، اصطلاح هیجان مفاهیم ضمنی دیگری نیز دارد:

       

       

      حالات هیجانی به طور طبیعی، حاد تلقی می‌شوند و این حالات، تجارب ذهنی هستند که با احساسات تفاوت داشته و از نظر رفتاری با آشفتگی و اضطراب همراه هستند(پورافکاری،۱۳۷۳).

       

      هیجان، حالت پیچیده روان‌شناختی است که شامل سه مولفه مجزا می‌باشد:

       

      تجربه ذهنی، پاسخ هیجانی و رفتار آشکار حاصل از این تجربه. بر اساس مولفه‌های موجود، هیجان‌های اصلی شامل ترس، تعجب، خشم، نفرت، ناراحتی و شادی می‌باشند و نوع دیگر هیجان، هیجان‌های مرکب هستند که ترکیبی از هیجانات اصلی می‌باشند(خداپناهی،۱۳۸۷).

       

       

       

      ۲-۴-۳٫اجزای هیجان

       

      هر هیجان شامل شناخت‌ها، اعمال و احساسات می‌باشد و تمامی هیجانات این مراحل را طی می‌کنند.

       

      * احساس درون‌ذهنی

       

      *تحریک دستگاه خودکار

       

      * ارزیابی شناختی از موقعیت

       

      *ابراز هیجان

       

      * واکنش عمومی

       

      *گرایش عملی که مقدار هیجانی که از احساسی ناشی می‌شود و به صورت رفتار خاصی بروز می‌کند به تجربه فرد بستگی دارد(اتکینسون وهمکاران؛به نقل از رفیعی وهمکاران،۱۳۸۴).

       

      مهم‌ترین چیزی که تاکنون درباره هیجان گفته شده این است که، تا وقتی کسی هیجان را تعریف نکرده فکر می‌کند معنای آن را می‌داند(کالات،۱۳۸۷).

       

       

       

      ۲-۴-۴٫تاریخچه هیجان

       

      دانشمندان فراوانی درباره هیجان تحقیق کرده‌اند. ویلیام جیمز، اولین محققی است که برای هیجان یک الگوی فیزیولوژیکی ارائه داد و چارلز داروین یکی از اولین دانشمندانی بود که هیجان را به طور سیستماتیک مطالعه کرد.

       

      هدف او از نشان دادن هیجان در میان انسان‌ها، شاهدی برای نظریه تکامل‌اش بود. او در سال ۱۸۷۲ کتاب خود را با عنوان “ابراز هیجان در انسان‌ها و حیوانات” منتشر کرد.

       

      همگانی بودن حالت‌های چهره هنگام ابراز هیجان، تاییدی برای ادعای داروین مبنی بر ذاتی بودن واکنش‌ها و داشتن تاریخچه تکاملی برای هیجان‌ها می‌باشد(اتکینسون وهمکاران ،۱۳۸۴).

       

       

       

      ۲-۴-۵٫نظریه‌های هیجان  

       

       

       

      ۲-۴-۵-۱٫نظریه جیمز  لانگه : 

       

      بر طبق این نظریه هیجان‌هایی که احساس می‌شوند، ادراک دگرگونی‌های بدنی است. طبق این نظریه چیزی‌ که ما به صورت هیجان تجربه می‌کنیم برچسبی است که به پاسخ‌های خودمان می‌زنیم. برای مثال، چون می‌گریزیم پس می‌ترسیم(اتکینسون وهمکاران ،۱۳۸۴).

       

       

       

      نظریه شاخترـسینگر: در این نظریه، هیجانی که احساس می‌کنیم تعبیر و تفسیر ما از حالت‌های برانگیختگی است.

       

      ۲-۴-۵-۲٫نظریه ارزیابانه:

       

      طبق نظر ریچارد لازاروس، هیجان نتیجه ارزیابی اطلاعات از موقعیت محیطی و از درون بدن است (اتکینسون و همکاران ،۱۳۸۴).

       

       

       

      ۲-۴-۵-۳٫نظریه رفتارگرایی:

       

      واتسون اظهار داشت که فقط سه هیجان اساسی وجود دارد که ذاتی بوده و توسط محرک‌های ویژه بروز می‌کند که عبارتند از: ترس، خشم و عشق.

       

      ترس: از پاسخ ذاتی فرد به صدای بلند و یا از دست دادن حمایت به وجود می‌آید.

       

      خشم: از ایجاد مانع در برابر حرکات و اعمال فرد به وجود می‌آید.

       

      عشق: از نوازش و دلجویی به وجود می‌آید.

       

      و سایر هیجان‌ها از طریق شرطی‌شدن و یادگیری به وجود می‌آید(روزنهان ،۱۳۸۸).

       

      ۲-۴-۵-۴٫نظریه بازخوراند چهره:

       

      طبق این نظریه حالت چهره باعث تجربه درون‌ذهنی هیجان می‌شود. تامکینز(Tomkins) معتقد است: حالت چهره یا مثبت است یا منفی. حالت چهره از همین طریق می‌تواند هیجانات مثبت و منفی را از هم افتراق دهد(روزنهان[۱] ،۱۳۸۸).

       

      ۲-۴-۶٫وظایف هیجان‌ها  

       

      اگر ما قابلیت تجربه کردن و ابراز کردن هیجان‌ها را تکامل بخشیده‌ایم، پس هیجان‌ها باید برای اجداد ما سازگارانه بوده و احتمالا برای ما نیز چنین باشند. به طور مثال، ترس به ما هشدار می‌دهد که از خطر بگریزیم، خشم برای حمله کردن به مهاجم هدایت می‌کند. وقتی نیاز به گرفتن تصمیمی فوری است هیجان می‌تواند رهنمودی مفید در اختیار بگذارد. افرادی که شدیدا بی‌هیجان هستند اغلب تصمیمات نامناسب می‌گیرند(سیدمحمدی،۱۳۹۰).

       

       

       

      ۲-۴-۷٫فیزیولوژی هیجان‌ها

       

      چند منطقه مغزی در هیجان‌ها دخالت دارند. “بادامه” سریعا به محرک‌های هیجانی پاسخ می‌دهد. بسیاری از دگرگونی‌های بدنی که در هیجان رخ می‌دهد، در نتیجه فعالیت بخشی از دستگاه عصبی خودمختار به وجود می‌آید. سمپاتیک، بخشی از این سیستم، با آزاد کردن هورمون‌های اپی‌نفرین و نوراپی‌نفرین در هنگام هیجان در این تغییرات بدنی نقش مهمی ایفا می‌کند. به طور کلی نیمکره راست در ابراز و تشخیص هیجان نقش دارد(کالات[۲] ،۲۰۰۷).

       

      ۱-Rosenhan

       

      James Kalatل

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:12:00 ق.ظ ]




    1. هیجان یعنی واکنش کلی ،شدید و کوتاه ارگانیسم به یک موقعیت غیره منتظره ،همراه با یک حالت عاطفی خوشایند یا ناخوشایند. هیجان ترجمه ی انگلیسی Emotion است. از نظر ریشه ی لغت ، Emotion یعنی عاملی که ارگانیسم را به حرکت در می آورد. مثلا، خشم عاملی است که فرد را از خود بی خود می کند: شادی ،غم، ترس و نگرانی نیز می توانند نمونه های خوبی از هیجان باشند(خداپناهی،۱۳۸۸).

       

       

      درست است که خشم ،ترس،اندوه، تنفر، شگفتی، حسادت، غبطه و شرمندگی ، همه جزء هیجانها به حساب می آیند ، تعریف کردن همه ی این حالتها کار بسیار دشواری است. این حالتها بخشهای مهم زندگی عاطفی را تشکیل می دهند، زیرا در موقعیتهای ذهنی مهم تجلی می کنند. ویژگی حالتهای هیجانی این است که اختلالهای روانی و فیزیولوژیک به همراه می آورند. بخش ظاهری این اختلالها جلوه ی هیجان نامیده می شود(گنجی،۱۳۸۶).

       

       

       

      ۲-۴-۹٫ماهیت هیجان

       

      در روان شناسی ، هیجانها جایگاه بسیار حساس و بنیادی دارند، زیرا رابطه ی آنها با نیازها و انگیزشها بسیار نزدیک است و می توانند ریشه ی بسیاری از اختلالهای روانی یا روان –تنی را تشکیل دهند. هیجانها حتی می توانند سلامت انسان را تضمین کنند. مثلا ، ترس موجب می شود که انسان خود را از خطر محفوظ بدارد و خشم موجب می شود که به دشمن حمله کند.

       

      به رغم تلاشهای بسیار گسترده ای که فلاسفه ،فیزیولوژیستها و روان شناسان برای تبیین هیجانها به عمل آورده اند ، ماهیت و شیوه ی عمل آنها هنوز به طور روشن بیان نشده، به حالت فرضیه باقی مانده است. این محققان مخصوصا جلوه های فیزیولوژیک هیجانها (تغییرات ضربانهای قلب و تنفس ،سست شدن اسفنگترها ،خشک شدن دهان ،عرق کردن ،….)، اثر آنها روی عملکردهای ذهن (افزایش تلقین پذیری ، کاهش کنترل ارادی) و رفتارهای ناشی از هیجانها(گریه ها ،خنده ها، فرار کردنها،پنهان شدنها …) را مطالعه کرده اند. این مطالعات نشان داده است که در ظهور و تکوین جلوه های هیجان ، فرهنگ سهم بسزایی دارد. مثلا، در چین ، وقتی انسانها خشمگین می شوند چشمهای خود را گرد می کنند . با این همه ، شرایط تولید هیجان و پایه های روانی –فیزیولوژیک آن هنوز بخوبی شناخته نشده است(رمضانی،۱۳۸۵).

       

       

      هیجان ،نه تنها به ماهیت عامل هیجان زا بلکه به خود فرد، حالت فعلی جسمی و ذهنی ،شخصیت ،تاریخچه زندگی شخصی و تجربه های قبلی او نیز وابسته است . درست است که در برخی شرایط استثنایی ،هیجانهای گروهی به وجود می آید و برای اکثریت مردم معنای یکسانی پیدا می کند(مانند ترس ناگهانی از زمین لرزه یا بمباران شهر از طرف دشمن)، اصولا هیجان یک احساس فردی است.یعنی ، ممکن است یک موقعیت معین فردی را کاملا خشمگین کند یا بترساند اما در مورد دیگری هیچ واکنشی به وجود نیاورد. برای تایید این گفته ، می توان روزهای موشک اندازی رژیم عراق به شهرهای ایران یا بمباران شهرها را به یاد آورد.کسانی که آن روزها را به چشم دیده اند ، هیجانهای کاملا متفاوت افراد را نیز مشاهده کرده اند .بودند کسانی که چند لحظه ای واقعا لال می شدند ، سردرد می گرفتند، داد و فریاد می کردند ، می لرزیدند یا در جایی پنهان می شدند و…. در مقابل ، کسان دیگری نیز بودند که مقابله ضد هواییهای ایران با هواپیماهای عراقی را به آتش بازی تشبیه می کردند و گاهی حتی از رختخواب خود نیز بلند نمی شدند !

       

      به طور کلی ، هیجان زمانی به وجود می آید که فرد غافلگیر شود یا موقعیت از تحمل او فراتر رود. هیجان در واقع بیانگر عدم سازگاری فرد با موقعیت و تلاش ارگانیسم برای برقراری تعادلی است که به طور موقت از بین رفته است. بنابراین ، می توان گفت که هدف هیجان برقراری تعادل و حفظ موجودیت ارگانیسم است(کالات ،۱۳۸۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:11:00 ق.ظ ]




    1. می توان گفت که هیجان یک مجموعه ی روانی –فیزیولوژیک است و نشانه های عضوی آن تنوع زیادی دارد. بنابراین ، اگر تصور کنیم که هر هیجان واکنش های فیزیولوژیک خاص خود را دارد کاملا ساده اندیشی خواهد بود.

       

       

      وقتی هیجان شدید و زودگذر است ، واکنش های فیزیولوژیک آن یکنواخت تر از موقعی است که هیجان ملایم و طولانی است. کند یا تند شدن جریان خون و تنفس و انقباض های رگ های سطحی (رگهای ریز) از جمله واکنش هایی است که در هیجان های غم ،شادی ، خشم و ترس شدید دیده می­شود (ریسکایند[۱]،۱۹۸۹).

       

      وقتی هیجان ملایم و طولانی است ،مثلا هیجان حسادت ،واکنش های فیزیولوژیک آن متفاوت از واکنش های یک هیجان شدید است. در هر صورت ، رابطه بین نوع هیجان و واکنش های جسمی آن یک رابطه ی ساده و بدون ابهام نیست . در واکنش های فیزیولوژیک هیجان ،نوعی برانگیختگی و فرو ریختگی دیده می شود که در عین حال ترکیبهای متفاوت دارند(کالات، ،۱۳۸۸).

       

      مثلا هیجان غم می تواند به شکل افسردگی جلوه کند. بدین ترتیب که حالات زیر در فرد دیده شود: کوفتگی ،سستی ،خمیدگی قد افتادن شانه ها و دستها، انجماد چهره ، بی حرکتی بدن ،بی حالتی نگاه ،کند شدن گردش خون و تنفس ، بی حس شدن عضلات و فعال نبودن ذهن . همچنین هیجان غم می تواند شکل فعال به خود بگیرد ، که در آن صورت تحرک جسمی و روانی ،فریادها، گریه ها ،ناله ها و فعالیتهای بیش از حد دستگاه های تنفس و گردش خون مشاهده خواهد شد. بنابراین ،فیزیولوژی غم فعال ، از برخی جهات ،به فیزیولوژی شادی فعال شباهت خواهد داشت. برعکس ،فیزیولوژی غم غیرفعال ،از برخی جهات ،یادآور فیزیولوژی شادی آرام خواهد بود(گنجی،۱۳۸۶).

       

       

       

      ۲-۴-۱۱٫ابزارهای مطالعه ی هیجان

       

      مطالعه ی واکنش های فیزیولوژیک هیجان ، با ابزارهای ویژه و با آزمایش انسانها و حیوانات انجام می گیرد.جریان خون با قلب نگار و نبض نگار ،که ضربان قلب یا رگها را ثبت می کنند، مطالعه می شود. حجم نگار ، تغییرات حجم اعضا (تغییرات کند حاصل از انقباض ماهیچه های رگها و تغییرات همزمان ضربان قلب یا نبض) را ثبت می کند. فشار خون سنج ، فشار موج خون را اندازه می گیرد. دم نگار ، تغییرات حجم قفسه سینه و شکم را ، که در اثر تنفس حاصل شود،ثبت می کند. لوله هایی که به معده ، اثنی عشر و روده فرستاده می شوند، انقباضهای آنها را ثبت می کنند. با گالوانومتر ، دگرگونیهای الکتریکی پوست (بازتاب گالوانیک ) اندازه گیری می شود. نمونه برداری از خون و ادرار ایجاب می کند که از روش های تجزیه ی شیمیایی معمولی استفاده شود(خداپناهی،۱۳۸۵).

       

      آزمایش هایی که هم در مورد انسانهای طبیعی (مقایسه ی حالت عادی با حالت هیجانی ) و هم در مورد افراد بیمار انجام گرفته ، اجازه داده است که این مطالعات با گستردگی بیشتری دنبال شود. همچنین این آزمایشها اجازه داده است که مدت حالات هیجانی در بیماریهای مختلف (افسردگی و برانگیختگی بیش از اندازه)مورد بررسی قرار گیرد. در مورد حیوانات ، آزمایشهای مربوط به هیجان را با قطع اعضا و قسمتهایی از دستگاه عصبی ،که به نظر می رسد در تولید هیجان نقش داشته باشند ، انجام داده اند . با این ازمایشها توانسته اند مراکز مربوط به هیجانها را کشف کنند و به اهمیت آنها پی ببرند(گرینبرگ وهمکاران،۱۹۸۷).

       

      ۲-۴-۱۲٫انواع واکنشهای هیجانی

       

      الف. واکنشهای درونی

       

      واکنشهای درونی ، همه ی دستگاه های بدن را در بر می گیرد: گردش خون، تنفس ، هاضمه و غدد.البته واکنشهای غیرارادی دستگاه عضله ای را نیز می توان جزء واکنشهای درونی به حساب آورد. به عنوان مثال، واکنش هایی را شرح می دهیم که ممکن است در هیجان ترس وجود داشته باشند و برخی از آنها در سایر هیجان ها نیز دیده می شود(کالات،۱۳۸۸).

       

       

      گردش خون. تند یا کند شدن حرکات قلب، تقویت یا تضعیف ضربان، انقباض رگ های مرکزی(انقباض رگهای شکمی همراه با افزایش فشار در کل دستگاه گردش خون) یا رگ های سطحی(پریدگی رنگ پوست).

       

      تنفس. تغییرات مختلف درآهنگ و عمق تنفس، انقباض یا انبساط ششها، تلاش برای خارج کردن هوا از شش ها.

       

      دستگاه هاضمه. توقف انقباض های حرکات دودی مری، معده و روده، عدم ترشح غدد بزاقی(خشکی دهان)، ورم معده(از بین رفتن اشتها) فلج شدن اسفنگترها(عدم کنترل مدفوع و ادرار).

       

      ترشح غدد. توقف ترشح برخی غدد، مثل غدد بزاقی و غدد شیری؛ در عوض افزایش ترشح برخی دیگر، مانند غدد اشکی، صفرا، ادرار و عرق(عرق سرد). عرق سبک موجب دگرگونی مقاومت الکتریکی پوست می شود و این دگرگونی می تواند برای موجهای هیجانی سبک، شاخص باشد(بازتاب گالوانیک). ترشح غدد فوق کلیوی(آدرنالین) به مقدار کم در خون، می تواند تعداد زیادی از کنش های درونی را بر انگیزد: ازدیاد قابل ملاحظه ی تعداد گلبول های قرمز خون(اثر روی طحال) و گلبول های سفید؛ افزایش قند آزاد شده از کبد که گاهی به قدری زیاد می شود که در ادرار دیده می شود(در بازیکنان فوتبال، پیش از بازی و در دانشجویان، پیش از امتحان)؛ افزایش قابلیت انعقاد خون. ترسهای شدید و طولانی می توانند اختلال ها و دگرگونیها عمیقی به وجود آورند، مثل پیری زود رس، بی رنگ یا کمرنگ شدن مو ها و …(هاریسون ،۲۰۰۷).

       

      واکنش های غیرارادی در دستگاه عضله. همان طور که قبلا نیز اشاره شد، باید واکنش های عضله ای کلی را نیز به واکنش های عضلات داخلی واقعی اضافه کرد:

       

      لرزش، رعشه، راست شدن موها، افزایش یا کاهش قابلیت ارتجاعی عضلات، که روی فعالیت(سست شدن زانو ها) و خطوط چهره اثر می گذارد(گایتون،۲۰۰۳)               .

       

      ب. واکنشهای نگرشی و حرکتی

       

      هیجانها، علاوه بر واکنش های درونی، واکنشهای نگرشی و حرکتی آشکاری نیز دارندکه جلوه ی آنها را تشکیل می دهند. جلوه ی هیجان ها بخوبی شناخته شده است، زیرا با همین جلوه است که هیجان دیگران را تمیز می دهیم و کمتر برای تبیین آن تاکید می کنیم(سافران،۱۹۹۸).

       

      برای روشن شدن مطلب، به تبیین هیجان ترس می پردازیم. یک قسمت از واکنش حرکتی ترس، از دگرگونی و کشیدگی عضلات ریز حاصل می شود که کم و بیش در مکان های خاصی از بدن به وجود می آیند( پریدگی رنگ صورت، گود رفتن گونه ها، افتادن فک پایین، بزرگ شدن چشم ها، انبساط مردمک چشم؛ در مورد سگ یا گربه، پایین افتادن دم و راست شدن مو پشم های پشت). همچنین واکنش های حرکتی هیجان می توانند از انقباضهای تشنجی ماهیچه ها ناشی شوند(لرزش دستها و صدا، که موجب دگرگونی طنین آن می شود).هیجان ترس مخصوصا از طریق نگرش های فرد نسبت به موضوع ترس مشخص میشود: تمایل به اجتناب از ترس، تمایل به دور شدن از حوزه ی عمل آن یا حتی از حضور آن، تمایل به فرار به نقطه دور دست، مخفی شدن در پشت مانع، کز کردن، تمایل به بی حرکت ماندن در جای خود، واکنش های منفی در مقابل هر نوع تماس یا تهدید به تماس، واکنش های منفی در مقابل هر تلاشی که بخواهد اعضای بدن را به حرکت در آورد؛ تشنج به صورت خمیدگی، دست و پا زدن، فریاد کشیدنو در برخی موارد، اقدام به اعمال دفاعی فعال: غرغر کردن، گاز گرفتن و چنگ زدن.

       

      در کل این تبیین، که در باره ی هیجان ترس گفته شد، بیشتر واکنش های غیر ارادی، یعنی بازتاب ها، تسلط دارند. علاوه بر واکنش های نگرشی و حرکتی غیرارادی، نگرش ها و حرکاتی نیز وجود دارد که بیشتر ارادی است، به محیط و به تعلیم و تربیت وابسته است. این نگرش ها و این حرکات ارادی مخصوصا در هیجانهایی دیده می شود که تجلی آنها نقش اساسی در روابط اجتماعی دارد. در این حالت، جلوه ی ذاتی هیجان با جلوه ی اکتسابی و اجتماعی آن همراه می شود(گرینبرگ وهمکاران،۱۹۹۸).

       

      جلوه ی اکتسابی هیجان ابتدا به صورت تقلید و تغییر شکل از جلوه ی بازتابی اولیه ظاهر می شود. مثلا، لبخند زدن، جلوه ی بازتابی هیجان شادی است که می توان آن را با تحریک الکتریکی عصب صورت ایجاد کرد. لبخند زدن در اولین ماه زندگی کودک و در حالی که او از نظر جسمی در سلامت کامل است دیده می شود. لبخند زدن، در اثر تعلیم و تربیت، تغییر شکل می یابد و کاملا متفاوت از آنچه از نظر جسمی می توانست باشد جلوه می کند(لبخند محبت آمیز، موذیانه، تحقیر آمیز، ملیح، نیشدار و …) شکل و کاربرد لبخند، طبق سنتی که در محیط و به کمک تعلیم و تربیت در اختیار ما قرار می گیرد، تثبیت می شود. هر چند لبخند می تواند غیر هیجانی و مصنوعی نیز باشد(لبخند از روی سیاست)، واکنش های حرکتی هیجانی اصولا می تواند کدگذاری شود و بیانگر احساسات واقعی ما تحت نفوذ آداب و سنن باشد. اخم کردن، سر را با دو دست گرفتن(یعنی نا امید و سرگردان شدن) و خاراندن سر( یعنی تردید و حیرت)، نمونه هایی از واکنش های حرکتی است که به طور طبیعی در اختیار ما قرار دارد. دلیل قانع کننده برای طبیعی بودن این حرکات مشاهده ی آنها در میمونهای انسان نما و به صورت پیشرس، در کودکان است که اغلب به صورت حرکات اکتسابی در آمده با احساسات واقعی در هم آمیخته است(کالات،۱۳۸۷).

       

      اشکها، به راحتی نشان می دهند که تبدیل یک بازتاب واقعی به یک عمل ارادی امکان پذیر است. مثلا هستند کسانی که به صورت ارادی و حرفه ای اشک می ریزند. وقتی تغییر پدیده های مربوط به جلوه ی هیجان را در اجتماعات مختلف و حتی در دوجنس مختلف مقایسه می کنیم، نقش تقلید آشکار می شود. همچنین بی حرکتی نسبی خطوط چهره ی نابینایان، که قادر به تقلید جلوه ی صورت نیستند، به راحتی نشان می دهد که تقلید می تواند در تکوین جلوه ی هیجان نقش مهمی داشته باشد(کالات ،۱۳۸۷).

       

      ما تنها بازتابهای ذاتی(لبخند زدن و اشک ریختن) را تقلید نمی کنیم، بکله اعمال ارادی معنی دار را، که به صورت سمبلیک یا نمادین در می آید، تقلید می کنیم. بدین صورت که نگاه، دهان و دست، زبان خاص خود را دارند و می توانند نگرش های عاطفی، اندوه، شادی، احترام، نفرت و …  را نشان دهند. مثلا بوسیدن، مشت گره کردن، تف انداختن، نفس عمیق کشیدن، حرکت تهدید آمیز دست، پوشاندن صورت با دست، خیره شدن و پایین انداختن نگاه، هر یک معنای خاص خود را دارد

       

      برای روشن تر شدن آنچه در پاراگراف بالا گفته شد، از اشعار شاعر معاصر آقای هوشنگ ابتهاج(سایه) مثال می آوریم:

       

      نشود فاش کسی آنچه میان من و توست    تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

       

      گوش کن با لب خاموش سخن می گویم     پاسخم ده به نگاهی که زبان من و توست

       

      تمیز جلوه ی اکتسابی و اجتماعی هیجان از جلوه ی ذاتی و بازتابی آن اغلب دشوار است. جلوه ی ذاتی و بازتابی هیجان را می توان در حیواناتی که به انسان نزدیکترند پیدا کرد و بسیار جالب خواهد بود که آنها را با جلوه ای که کودکان دارند مورد مقایسه قرار داد(گنجی،۱۳۸۶).

       

      ۱-Reskaend

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:11:00 ق.ظ ]




    1. عملکرد ذهن در هیجان را نیز، مثل عملکرد فیزیولوژیک آن می توان از دو جنبه ی برانگیختگی و فروریختگی بررسی کرد: به هنگام هیجان، فعالیت ذهن افزایش می یابد. بدین ترتیب که تخیل انسان تازیانه می خورد و مثل اسب سرکش به جولان در می آید، تلاشهای کندو بی حاصل جای خود را به تلاش های مولد و الهام بخش می دهد. هیجان می تواند خلاق و طراح باشد. به هنگام هیجان، انسان سریعتر فکر می کند و اندیشه های خیلی زیاد یا خیلی تازه در اختیار دارد. همچنین انسان هیجانی نیروی زیاد برای عمل کردن دارد، مبتکر است، سریع کار می کند و از اعتماد به نفس زیادی برخوردار است(حسن پور،۱۳۸۶).

       

      دانلود مقاله و پایان نامه

       

      برعکس، هیجان می تواند هم تفکر و هم قدرت عمل را فلج کند. هیجان ذهن را«خالی» می کند، به این صورت که انسان نه چیزی برای گفتن پیدا می کند و نه کاری برای انجام دادن. انسان هیجانی خوب فکر نمی کند، موقعیت ها را روشن نمی بیند و کلمات را نمی فهمد؛ گاهی در اندیشه های او، تنها کندی رکود کامل دیده می شود. انسان هیجانی، حالت انسان کودن را دارد، چنین به نظر می رسد که توانایی انجام دادن هیچ کاری را ندارد. مثلا، انسانی که به شدت ترسیده است، عملا هیچ کاری نمی تواند انجام دهد و احتمالا به همین دلیل گفته اند: «ترس، برادر مرگ است»(کاتاو وویسمن،۲۰۰۸)

       

      بنابراین، جلوه های هیجانی معانی متفاوتی خواهند داشت. برانگیختگی، در شادی و خشم، و فرو ریختگی در ترس و غم تسط دارند. اما این قانون کلی نیست. شادی های غیر فعال و بدون برانگیختگی نیز وجود دارند که نوعی بی فکری، خواب آلودگی و عدم فعالیت ذهنی را به همراه می آورند. به عنوان مثال، خلسه می تواند احساس حالت روحانی، راحتی و روشن بینی مافوق تفکر به وجود آورد، اما بعید که این حالت بتواند با فعالیت حقیقی و با کار تولیدی همراه شود و حتی موضوع این فعالیت روشن و پایدار باشد. بر عکس، غمهایی وجود دارد که با فعالیت ذهنی واقعی همراه است: مراقبه یا تعمق شدید روی یک موضوع غم انگیز، سرزنشهای آگاهانه، وسواس در مورد چیزی که می تواند باشد یا باید باشد، تلاش خسته کننده برای حل مسئله علمی و .. (یاواز،۲۰۱۱).

       

       

      در هر صورت فعالیت ذهن به هنگام هیجان خواه به صورت بر انگیختگی خواه به صورت فروریختگی ، هرگز قابل مقایسه با فعالیت ذهن در حالت عادی نیست. به هنگام هیجان، کنترل اراده ی عمل و تفکر کاهش می یابد. به هنگام هیجان، شکلهای تکانشی تفکر و عمل تسلط پیدا می کند. یعنی افکار ناگهانی به ذهن انسان می آید و او دست به اعمال غیر مترقبه می زند. انسان هیجانی احساس می کند که برخود تسلط ندارد، خود به خود کشیده می شود، یااز پا افتاده است، اختیار حرکات و افکار خود را ندارد. یه هنگام هیجان تعمق و تفکر می تواند شیدید و سریع باشد. البته ایت تفکر یک تفکر وسواسی تحمیلی است که قابل هدایت نیست و دقتی است که نمی توان آن را قطع یا روی چیز دیگری جلب کرد. با این همه، این فعالیت اغلب در سطح پایین قرار دارد و می توان گفت که نشخواری بی حاصل، سماجت یک انگیزه ذهنی معیین، تکرار یکنواخت جمله های یکسان و نداهای یکسان است. این فعالیت، در واقعدور باطلی از تخیلات، فرار از اندیشه ها، عدم توانایی برای منطقی و سیستماتیک فکر کردن و فرو ریختگی کنشهای عالی بحث و انتقاد است(کلارک ، بک [۱]وآفورد،۱۹۹۹)

       

      هیجان انسان را زود باور و تلقین پذیر می کند. وقتی انسان می خواهد یک مساله علمی را حل کند، اغلب با ساده کردن آن به کمک راه حل های ناگهانی، غیر اختیاری، ناهنجار و جسورانه اقدام می کند، فردی که گرفتار خشم یا ترس است، کمبود انرژی ندارد، بلکه ترمز های اخلاقی افکار و همچنین ترمزهای تعلیم و تربیت او از کار افتاده است. این انرژی از منبعی به دست می آید که از نظر روانشناختی در سطح پایین قرار دارد. هیجان های شدید، آموخته های جدید و ناپایدار تفکر و اراده را در هم میریزد و جا برای اعمال خودکار بسیار محکم، غریزی و عادی خالی می ماند. به هنگام هیجان، عادتهایی که در حال شکلگیری است بیشتر از عادتهایی که بخوبی شکل گرفته است آسیب می بیند. موسیقی دان، سخنران یا هنر پیشه ی هیجانی، تسلیم عادت های بسیار قدیمی می شود. انسان متمدن هیجانی مثل انسان بدوی عمل می کند. رفتار انسان بزرگسال هیجانی به رفتار کودک و حیوان نزدیک می شود. دانش آموز یا دانشجوی هیجانی نیز معمولا آموخته های تازه ی خود را فراموش می کند نه آموخته های قدیمی و جا افتاده را(کلارک ، بک وآفورد،۱۹۹۹).

       

      ۱-Beck

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:11:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم