کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



۱- تکبّر(یکی از ریشه‌های تعصب‌، تکبر می‌باشد که نمونه بارز آن در داستان سجده نکردن شیطان بر آدم نمایان می‌شود.) ۲- مال وثروت،  ۳- تقلید کورکورانه (تقلید اقسام مختلفی دارد که یک نوع ازآن مذموم است و آن تقلید جاهل از جاهل می‌باشد که گاه عامل اصلی تعصب و غیرت‌ورزی نابجا می‌باشد. همچنین پیروی ناآگاهانه و دفاع افراطی از پدران و اجداد و شخصیتهای بزرگ قوم و قبیله، سرچشمه بسیاری از جنگ‌ها در طول تاریخ بوده است و عاملی برای انتقال خرافات و زشتی‌ها- تحت عنوان آداب و سنن قبیله و نژاد- به اقوام دیگر شده است.) (سایت پژوهه، ۱۳۹۲).۴ – توجیه خود[۱] : یک علت پیش داوری در شخص، نیاز وی به توجیه خویش است. مثلاً اگر نسبت به کسی بی رحمی کرده باشیم، سعی می کنیم او را تحقیر وخوار کرده تا بی رحمی خود را توجیه کنیم ویا اگر بتوانیم خود را متقاعد سازیم که او به یک گروه بی ارزش، غیر انسانی، ابله و… تعلق دارد. اگر او را به بردگی بکشیم ویا از تحصیلات مناسب محروم کنیم ویا او را به قتل برسانیم احساس ناراحتی نمی کنیم زیرا خود را توجیه کرده ایم که به همنوع خود گزند وآزاری نرسانده ایم.۵-احساس نیاز به پایگاه برتر وقدرت بیشتر: اگر فردی در سلسله مراتب اجتماعی-اقتصادی در سطح پایینی قرار داشته باشد، ممکن است نیاز به اقلیتی داشته باشد تا بتواند نسبت به آنها احساس برتری کند. پژوهش نشان داده است که اگر پایگاه اجتماعی پایین تر ویا در حال نزول باشد بیشتر از کسی که از پایگاه اجتماعی بالاتر ویا در حال صعوداست، مستعد داشتن پیش داوری است. ۶- رقابت وتعارض اقتصادی وسیاسی[۲]: بنابراین نظریه و با در نظرگرفتن محدودیت منابع گروه مسلط ممکن است بکوشد تا یک گروه اقلیت را استثمار و خفیف کند تا بتواند به کسب مزایای مادی نایل آید. ۷- پرخاشگری جابجا شده[۳]: در فرد ناکام تمایل شدیدی برای حمله به علت ناکامی خود وجود دارد، گرچه علت ناکامی یک فرد معمولاً یا خیلی بزرگ است ویا برای حمله مستقیم بسیار مبهم. اما این ناکامی ممکن است احتمال پرخاشگری وی را علیه ناظری ضعیف تر افزایش دهد حتّی اگر رنج وی اصلاً ارتباطی به آن فرد ناظر نداشته باشد. ۸- همرنگی با هنجار های اجتماعی[۴]: قسمت اعظم رفتار تعصب آمیز تابع وناشی از همرنگی بنده وار با هنجارهای اجتماعی است. تبیین روانشناختی پیش داوری وتبعیض[۵] از جامعه پذیری فرد و یاناکامی ناشی از گروهی قومی و غیر قابل دسترس حاصل می شود. کودکان تا ۸ سالگی از ویژگی های نژادی، نگرشی ثابت وروشن ندارند( ارونسون،۲۰۰۸،ترجمه شکرکن،۱۳۸۷).

 

 

آثار تحجّر و تعصب ورزی

 

۱- بی ایمانی، ۲- انحراف از حق: اصولا انتقال سنت‌های غلط از قومی به قوم دیگر در سایه شوم همین” حمیت جاهلیت” صورت می‌گیرد و پافشاری اقوام منحرف در برابر انبیاء و رهبران الهی نیز غالبا از همین رهگذر است. تحجر عقلی، قلبی‌ و تحجر در موضع‌ عملی‌ و رفتاری، علت‌ عدم‌ پذیرش‌ حق‌ و گرایش‌ به‌ کمال‌ و سعادت‌ واقعی‌ می‌گردد (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴). ۳- سوء مدیریت: «تحجرگرایی» مانع‌ جدی‌ در شکوفایی‌ اندیشه‌ دینی‌ و ایجاد تعامل‌ مثبت‌ نظری‌ و عملی‌ با «حقیقت»، «معرفت»، حکمت‌ و حکومت، مدیریت‌ و سیاست‌ و حتی‌ تقدیر معیشت‌ است‌ و متحجران‌ از اسلام‌ جز آموزه‌های‌ بسته‌ و رسوب‌ شده‌ و انعطاف‌ ناپذیر در برخورد با اقتضائات‌ زمان‌ و مکان‌ و تغییر موضوع‌ و محمول‌ها ندارند و هرگز پذیرای‌ نقد اندیشه‌ و عمل‌ خویش، بازشناسی‌ و بازنگری‌ فکر و فعل‌ به‌ اصطلاح‌ اسلامی‌ خود نیستند و همواره‌ راکد و تحول‌ ناپذیرند (مطهری، ۱۳۷۷). ۴- عقب ماندگی و جاهلیت: به هر حال، شک نیست که وجود چنین حالتی در فرد یا جامعه باعث عقب ماندگی و سقوط آن جامعه است، پرده‌های سنگینی بر عقل و فکر می‌افکند و انسان را از درک صحیح و تشخیص سالم باز می‌دارد و گاه تمام مصالح او را به باد فنا می‌دهد. ۵- ایجاد تفرقه در جامعه: اگر جامعه‌ای از مجموع افراد و گروه های متعصب که یکدیگر را قبول ندارند تشکیل شده باشد، هیچگاه اتحاد و انسجام در بین آنها رخ نخواهد داد. به همین جهت می‌باشد که استعمارگران تلاش می‌کنند بین ملتهای اسلامی تعصب کورکورانه و منفی را رواج دهند و حتی در داخل کشور هم با ایجاد تعصب مذموم بین گروه ها و اقوام مختلف وحدت ملی را از بین می‌برند (وب سایت پژوهه، ۱۳۹۲).

 

 

 

 

[۱] . Self-justification

 

[۲] . Economic and political Competition and conflict

 

[۳] .Displaced aggression

 

[۴] . Conformity with social norms

 

[۵] .Discrimination

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-06-07] [ 04:37:00 ب.ظ ]




انواع مهم وعمده تعصب که براجتماع یا بخشی از آن تأثیر می گذارد، عبارتند از:

 

۱- تعصب قومی[۱] ۲- تعصب زبانی[۲] ۳- تعصب حزبی گروهی[۳] ۴- تعصب مذهبی[۴] ۵- تعصب سنّت ومدرنیته[۵] ۶- تعصب جنسیتی[۶] ۷- تعصب نژادی[۷](رومان، ۱۳۸۷).

 

۱- تعصّب قومی: عصبیت قومی ریشۀ درازی دارد، اما خوشبختانه این ریشه ها درعمق جامعه ودر بین مردم ندویده است. قدرت طلبان واستفاده جویان فاقد مهارت کاری واستعداد وشایستگی به منظور قرار گرفتن در اهرم‌های قدرت یا تداوم آن از راه نفی سایر اقوام، سعی درآن داشته اند تا خود را درعقب شعارهای ظاهرفریب قومی وسمتی جابه جا سازند. درحالیکه حمایت تعدادی ازقوم را کمایی کرده اند؛ زمانی که مطلوب خود را دریافته اند؛ در گام نخست برحمایت کننده گان خود پشت کرده اند. این ها فقط گروه کوچکی ازاعضای خانواده واقربای خویش را درچاپیدن ها، تقسیم اقطاع، زمین، دارایی، کرسی ومقام با خود شریک ساخته و دیگران را فراموش کرده اند. هرگاه این دارایی ها وامتیازات باد آورده از مدرک توان مندی وبازوی حامیان را ازدست داده اند، بار دیگر با لطایف الحیل به بخشی از قوم پناه برده وبار دیگر به گدایی حمایت پرداخته‌اند. در حالیکه هیچ قومی هیچ کسی را قیم وکفیل خود تعیین نکرده واختیار خوب و بد خویش را به آنان نه سپرده‌اند. هدف پنهان، حفظ انحصاری وکسب انحصاری قدرت شخصی وخانواده گی، ترفند اصلی عصبیت قومی را تشکیل میدهد که باشعارهای ظاهرفریب آراسته وارائه می گردد(رومان، ۱۳۸۷).

 

۲- تعصب زبانی: در عمل به مشکل می توان عرصه های عملکردی متعصبان قومی وزبانی را ازهم تفکیک کرد. مسلم این است که تعصب ورزان زبانی برای نیل به اهداف ذکرشده، رجحان وقدامت تاریخی زبان را بازیچه قرارمی دهند و جنگ خودساختۀ ” دستور، گرامروقدامت زبان” را وسیلۀ خواهش های ناجایزخود می‌سازند. بی خبر از آن‌که هیچ زبانی میراث خوار، آنهم در محدودۀ اشخاص انگشت شمار ندارد و گوینده گان هیچ زبانی، اشخاص را قیم و کفیل زبان خود نه گمارده اند. زبان ها در واقع میراث مشترک و دارایی فرهنگی و یکی از نماد های هویتی یک ملت می تواند بود (رومان، ۱۳۸۷).

 

 

۳- تعصب حزبی و گروهی:  ضدیت های حزبی- گروهی ضربه های مهلکی برروند توسعۀ اجتماعی کشور وارد آورده است. هرچند این پدیده عمرطولانی درتاریخ ندارد، اما ساحۀ تخریب ودامنۀ فساد ناشی ازآن گسترده بوده است. بارها اتفاق افتاده که منافع علیای ملی درپای خواسته های فرکسیونی، حربی، گروهی و تنظیمی قربان شده اند. یکی از مولفه های روشنگری ملی این است که هرشهروند با اتکا به خرد و تعقل کسبی و تجربی به این نتیجه برسد که منافع ملی والاتر و اولی تر از منافع گروهی و حزبی یا تنظیمی است و آن‌را در محاسبۀ همکاری و همیاری خویش در رابطه با گروه های سیاسی ملاک عمل قراد دهد (رومان، ۱۳۸۷).

 

۴- تعصب مذهبی: تضاد های دینی در آزمنۀ قبل از اسلام وتضاد های مذهبی بعد از اسلام نیز به گونۀ بسیار فعال ساری و جاری بوده است. بسترگرم آن را نبرد آهورا مزدا و اهریمن، نور و ظلمت، یکتا پرستی و دوآلیستی یا دوتا پرستی، الاهیون و مادیون قبل از اسلام و فرقه های شیعی مانند زیدیه و امامیه و دیگران، تسنن و انواع تشیع بعد از اسلام، تشکیل می دهد(رومان، ۱۳۸۷).

 

 

۵- تعصب سنت و مدرنیته: اختلاف محافظه کاری وتجدد پسندی یکی ازمانع های مهم در راه ترقی اجتماعی و اقتصادی کشورما حد اقل اززمان مشروطیت اول، دوم ودوره های بعد ازآن بوده است. اصلاح گری و محافظه کاری، مقاومت در برابر هر تحول و نوآوری، خردگرایی وخرافات گرایی، علت های عمدۀ قرارگرفتن کشور در یک دایرۀ سرگردان می باشد. کشوربه نسبت مصروفیت های بسیط روزانه، از دریافت نقطۀ وصل این دو عاجز مانده و تفکر روشنگری نیز به سبب اشتغال دردفاع و حمله، وجوه پیوند دهندۀ سنت ومدرنیته را درنیافته است. افراط تجدد با تفریط سنت مواجه بوده و درین نبرد نابرابر برد ازآن تفریط می باشد. زیرا اصلاح‌طلبان پایگاه وسیع اجتماعی نداشته اند و با توجه به فهم وسواد وآگاهی عمومی، تعصب سنتی نتوانسته است همراهان زیادی را با خود همزبان و همدستان سازد(رومان، ۱۳۸۷).

 

۶- تعصب جنسیتی: این تعصب درجامعۀ ما عمومیت دارد. از تساوی زن ومرد استفادۀ ابزاری وشعاری صورت می‌پذیرد وبنا بر دلایل معلوم به این تساوی در سطوح محدود از خانواده تا اجتماع بهای لازم گذاشته نمی شود. چرا چنین است؟ در آسیب شناسی های اجتماعی گفتن حرف آخرآنهم درمواردی که بسیارناشکافته مانده اند؛ از چند جهت کار دشوار است(رومان، ۱۳۸۷).

 

موجز این‌که فرصت طلبان، استفاده جویان و آن‌هایی که توان رقابت سالم سیاسی، اجتماعی، اداری و مدیرتی را ندارند و صعود به رأس اهرم  سیاست، اقتصاد، اداره و اجتماع را نوعی منبع درآمد ناجایز برای خود وگروه مربوط خود میدانند، درعقب شعارهای قومی، زبانی، سمتی، مذهبی وغیره سنگر می‌گیرند. این شیوۀ  برخورد نه تنها از بال پرواز تا فاصله های دور محروم است، بلکه برنامۀ همه شمول ندارد و خود ایجادگر تعصب های رقیب وپرورش دهندۀ تنازع جدید است که دیریا زود به هم آورد وحریف آن مبدل می شود. درنتیجه سوگمندانه مشاهده می شود که مفاخرفرهنگی وتاریخی کشور با سنجش های پیش پا افتادۀ قومی، رنگ قومی می‌گیرد وکارنامۀ شخصیت های تاریخی، به خانواده ها و قوم شان منحصر و محدود ساخته می شود. یکی برآن می نازد و دیگری برآن می تازد(رومان، ۱۳۸۷).

 

۷٫نژادپرستی : نژادپرستی یعنی تعصب و پیش‌داوری مبتنی‌بر تمایز‌های جسمانی که از نظر اجتماعی اهمیت دارند. نژادپرست کسی است که معتقد است برخی از افراد به‌دلیل تفاوت‌های نژادی برتر یا پست‌تر از دیگران هستند( لوک بدار[۸] ودیگران،۱۹۹۹،ترجمه گنجی،۱۳۸۳).

 

[۱] . Ethnic

 

[۲] . Linguistic

 

[۳] . A group partisan

 

[۴] .Religiouse

 

[۵] . Tradition and Modernity

 

[۶] .Sexual

 

[۷] .Racial

 

[۸] .Bedar,L

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:37:00 ب.ظ ]




عزت نفس از جمله مفاهیمی است که در چند دهه اخیر مورد توجه بسیاری از روانشناسان و پژوهشگران قرار گرفته است و یکی از موضوعات مهم جنبه های فردی، اجتماعی و روانشناختی می باشد. در سالهای ۶۵-۱۹۵۹ فشرده ترین مطالعات درباره عزت نفس صورت گرفته است(بیابانگرد، ۱۳۷۲،ص۱۰).

 

موضوع عزت نفس از نظر قدمت ریشه در مباحثی که علماء و فلاسفه تعلیم و تربیت در گذشته داشته اند، دارد. در طول هزاران سال گذشته، گزارشات تاریخی، نظریات فلاسفه و اندیشمندان و شاعران، براین مطلب گواه دارند که برای انسان هیچ حکم ارزشی مهمتر از داوری وی در مورد خودش نیست. در طول صد سال گذشته نیز بسیاری از روانشناسان این نظریه را پذیرفته اند که انسان دارای نیاز به عزت نفس است و ارزشیابی شخص از خویشتن قطعی ترین عامل در روند رشد روانی است(بیابانگرد، ۱۳۷۲، ۱۰). نیاز به عزت نفس فقط از آن انسان است، به این دلیل که فقط انسان است که دارای استعداد نماد سازی و تفکر است. این نیاز در انسان از ابتدای طفولیت تا هنگام مرگ وجود دارد(بیابانگرد، ۱۳۷۲، ۱۴).

 

 

روانشناسان مختلف نیز بیان داشته اند که افراد با نیاز برای تجربه عزت نفس بالا متولد می شوند به عنوان مثال مازلو[۱] اشاره کرده است:« بعد از اینکه وابستگی افراد ارضاء شد، آنها بطور جدی برای ارضای نیازهای مربوط به ارزش و احترام کوشش می کنند» وی اشاره می کند: «همه افراد در اجتماع یک نیاز یا تمایل برای داشتن یک دید مثبت و خوب نسبت به خوشان دارند». بنابراین نیاز به عزت نفس یا خود ارزشمندی و احترام به خود از جمله نیازهای طبیعی انسان است. انسان موجودی است اصالتاً اجتماعی، زمانی که نیاز به احترام به خود ارضاء شود. انسان احساس خوشایندی از اعتماد بع نفس و خودارزشمندی، توانایی، قابلیت، لیاقت و کفایت پیدا می کند و وجود خود را در زندگی مفید، مؤثر و موّلد می یابد(افروز، ۱۳۷۴، ۲۲).

 

 

تعاریف عزت نفس:

 

تعاریف متعددی از عزت نفس به عمل آمده است که به مواردی از آنها اشاره می شود: در فرهنگ لغت وبستر (۱۹۶۸)، از عزت نفس به عنوان اعتماد و رضایت در خویشتن، نظر مثبت فرد درباره خود یاد شده است. از نظر ویلیام جیمزعزت به آرزوها و ارزشیابی که آدمی برای خود تصور می نماید اشاره دارد و بطورکلی عزت نفس یا حساس ارزش در فرد توسط توانایی های واقعی فرد و نیرو های بالقوه وی محاسبه می شود» (فرهنگ لغت وبستر، ۱۹۶۸،ص ۲۰۶).

 

از نظر راجرز، عزت نفس عبارتست از :«ارزیابی و ارزشیابی مداوم شخص نسبت به ارزشمندی خود و نوعی قضاوت شخص نسبت به ارزشمندی وجود خویش می باشد. این صفت خاصیتی عمومی است و در همه انسانها وجود دارد و یک حالت ثابت و دائمی دارد.» (شفیع آبادی، ۱۳۷۷).

 

مازلو از عزت نفس به عنوان یک نیاز یاد کرده و بیان می کند: « همه افراد جامعه ما به یک ارزشمندی ثابت و استوار و معمولا عالی از خودشان، به احترام به خود یا عزت نفس یا احترام به دیگران تمایل یا نیاز دارند. » (اسلامی نسب، ۱۳۷۳، ۳۰۹). مازلو عزت نفس را عبارت می‌داند از شایستگی، توانمندی، کفایت، اطمینان، استقلال و آزادی. چنانچه ارضاء گردد فرداحساس ارزشمند بودن، توانا بودن، مثمر به ثمر بودن و احساس غرور واعتماد به خود می‌کند واگر ارضاء نگردد فرد احساس حقارت، درماندگی وضعف می‌کند(مدی، ۱۹۷۶).

 

از نظر کوپر اسمیت[۲]، عزت نفس به ارزشیابی فردی نسبت به خود اشاره دارد که بیانگر نگرشی از موافقت و پذیرش یا عدم موافقت نسبت به قابلت ها، اهمیت، موفقیت و ارزش خود می باشد که معمولا فرد این ارزشیابی را حفظ می کند. بطور خلاصه، عزت نفس یک قضاوت شخصی از با ارزش بودن است که از طریق نگرشهایی که فرد راجع به خودش دارد، نشان داده می شود و یک تجربه فاعلی است که فرد از طریق گزارشهای کلامی و دیگر تجلیات رفتاری ابراز می کند (کوپر اسمیت، ۱۹۷۶، ۵).

 

راجرز عزت نفس را عبارت می‌داند از ارزیابی مداوم شخص نسبت به ارزشمندی خویشتن خود (شاملو، ۱۳۶۸).

 

بطور کلی می توان گفت:« ارزیابی فرد از خود پنداره خود بر حسب ارزش کلی آن عزت نفس نامیده می شود و به فرد این امکان را می دهد که در رفتار هایش از یک روش بیشتر از روش های دیگر پیروی نماید و بنابراین تلویحات رفتاری مهمی برای فرد در بر دارد. »(اسلامی نسب، ۱۳۷۳، ۴۹).

 

تفاوت عزت نفس، خودپنداره و اعتماد به نفس

 

باید توجه داشت که عزت نفس با مفهوم خودپنداره متفاوت است، هر چند که غالباً این دو مفهوم به یک معنی به کار برده می شود. خود پنداره مجموعه ای از عقاید فرد درباره خود است که بیشتر بر مبنای توصیف است تا قضاوت، ممکن است بعضی از بخش های خودپنداره خوب یا بد تلقی شود، ولی بعضی از بخش ها نه خوب تلقی شود و نه بد. اینکه کسی موی سیاه دارد و صدای بمی دارد بخشی از خودپنداره است ولی این خصوصیات نه خوب هستند و نه بد. در حالی که عزت نفس عبارتست از ارزشی که اطلاعات درون خود پنداره، برای فرد دارد. باید توجه داشت که که بین عزت نفس و اعتماد به نفس نیز تفاوت وجود دارد. اعتماد به نفس حس عمومی از نظارت خود و محیط است در حالی که عزت نفس بیشتر حس عاطفی از پذیرش خویش و احساسی ارزشمندی است، عزت نفس برای فرد بسیار کلی تر و اساسی تر است و انعکاسی از خود انگاره فرد است و چیزی نیست که فرد با آن زاده شود، بنابراین اعتماد به نفس می تواند در عزت نفس نقش داشته باشد اما این دو مترادف نیستند (اسلامی نسب، ۱۳۷۳، ۴۸).

 

نیاز حرمت و احترام به خود

 

فرد پس از برآورده ساختن نیازهای فیزیولوژیکی، ایمنی و عشق متوجه جلب احترام دیگران و احترام به خود می‌شود. همه ما به عنوان یک انسان احساس می‌کنیم حق داشته باشیم که دیگران در قالب وجودی صاحب ارزش، با ما رفتار کنند. شخصی که احساس ناکارآوری می‌کند احتمالاً توان و انرژی خود را به قصد تأیید کارآوری، متوجه خویش می‌سازد. او مایل است کارآوری و شایستگی خود را به دیگران نشان دهد ولی بیشتر به قانع ساختن خویش سرگرم می‌شود. نیاز احترام به خود با عزت نفس تعامل دارد یعنی احساس‌هایی که درباره خودتان دارید تا اندازه‌ای بسیار زیاد با باورهایتان نسبت به دیگران بستگی د ارد به ویژه دیگرانی که به شما احترام می‌گذارند. اشخاصی که به خود احترام می‌گذارند و یا از سوی دیگران احترام می‌بینند به ندرت اتفاق می‌افتد که بخواهند توانایی‌ها و ظرفیت‌های خویش را نشان دهند. آنها صرف نظر از آنچه انجام داده‌اند یا می‌دهند و یا دیگران چگونه احترام‌شان را دارند از این وضع لذت می‌برند و شاید دچار غرور و افتخار هم شوند این دسته افراد مداوماً‌ به تعریف و تمجید نیاز ندارند و خواهان توجه مستمر نیستند (هر چند ممکن است از توجه خوششان آید). این‌گونه افراد از داور‌های نسبت به خود یا قضاوت کردن درباره دیگران نه ترس و واهمه‌ای دارند و نه از انجام این کار عقب‌نشینی می‌کنند. آنها همچنین نیاز دارند که برای رفع نگرانی‌های خود وقت و انرژی فراوانی صرف نمایند (بخشی، ۱۳۸۳).

 

[۱] .Maslow,A

 

[۲] .Smith,K

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:36:00 ب.ظ ]




انسان گرایی درروان شناسی معاصر جایگاه مهمی احراز کرده است، به گونه ای که گاهی در برابر رفتارگرایی، و روان‌کاوی از آن به عنوان دیدگاه سوم یاد می شود. این دیدگاه در کل روان شناسی و بویژه در حوضه روان‌شناسی رشد و به طور خاصی در روان – شناسی رشد شخصیت، تاثیربسزایی داشته است (پترسون، ۱۹۸۸). نقش عمده انسان گرایان در بحث رشد شخصیت، موضع گیری در برابردیدگاه‌های رفتارگرایی است. رفتارگراها انسان را منفعل و ساخته محیط می دانند. در حالی که انسان گراها تاکید می کنند که انسان تحت تأثیر انتخاب فعال خویش قراردارد. در بین انسان گراها دو چهره برجسته وجوددارد. «کارل راجرز» و «آبراهام مزلو». ابتدا رشد شخصیت وعزت نفس را از دیدگاه مزلو مطرح می کنیم و بعد نظر راجرز را بیان می کنیم.

 

نظریه مزلو:

 

مزلو معتقد است همه افراد جامعه مابه یک ارزشیابی ثابت و استوار و معمولاً عالی از خودشان و به احترام به خود یا عزت نفس و یا به احترام به دیگران، تمایل یا نیاز دارند(مزلو، ۱۹۵۴). او نیاز به احترام را دو نوع می‌داند که عبارتند از: احترامی که دیگران به ما می‌گذارند و احترامی که خود به خود می‌گذاریم. وقتی احساس احترام درونی می کنیم که به خود احترام بگذاریم. یعنی احساس ایمنی درونی و اعتماد به خود پیدا کنیم و خود را ارزشمند و شایسته احساس کنیم زمانی که فاقد احترام به خود باشیم در مقابله بازندگی احساس حقارت – دلسردی و ناتوانی می‌کنیم، این احساسات خود به وجودآورنده دلسردی و یاس اساسی و یا گرایش‌ های روان نژندانه یا جبرانی خواهد شد(شولتز، ۱۹۷۷). به نظر مزلو در همه انسان‌ها تلاش یا گرایش فطری برای تحقق خود هست. تحقق خود را می توان کمال عالی و کاربرد همه توانایی‌ها و متحقق ساختن تمامی خصایص و قابلیت‌ها دانست(شولتر، ۱۹۷۷). مزلو در مطالعات خود، دریافت که نوعی اطمینان درونی و یا حس غلبه در انسان‌ها وجود دارد و آن را، جزء ارزش دادن به خود و اطمینان از شخصیت خویشتن، چیز دیگری تصور نمی کرد. او خودشکوفایی را در به کارگیری و پرورش کامل استعدادهای بالقوه یعنی به فعلیت درآوردن «خود» واطمینان از خود می‌دانست – یعنی آن‌گونه شود که می تواند بشود. این بیان مزلواندرز «نیچه» را به یاد می آورد که می گفت «آن چیزی شو که هستی»(شکرکن، ۱۳۷۲).

 

 

نظریه ی راجرز:

 

تصور نسبتاً دائمی هر فرد راجع به ارزشی که او برای خود قائل می‌شود و رابطه این ارزش یا خود واقعی است که شامل تمام افکار، ادراک‌ها و ارزش‌ها که من را تشکیل می‌دهد و من شامل آنچه هستم وآنچه می‌توانم و بر ادراک فرد از جهان تأثیر دارد. پشتکار انسان را موفق می‌کند و بهترین نردبان ترقی است. افرادی که بر عزت نفس و پشتکار  خود تکیه دادند، بیش از اشخاصی که به قریحه و مواهب طبیعی خود متکی هستند بر رستگاری و پیشرفت نزدیکند و از خسران دور هستند. نسبت پشتکار و عزت نفس با مواهب طبیعی مثل نسبت اراده است به قابلیت، همانطوری که شخص هر قدر قابلیت انجام کاری را داشته باشد تا اراده انجام آن را نکند به انجامش موفق نخواهد شد، همینطور هم هر قدر انسان، صاحب ذوق و قریحه و هوش باشد تا آن ذوق مقرون به پشتکار و عزت نفس و تلاش نباشد مثمرثمر نیست، پس عزت نفس اساس امید است(سیف‌پناهی، ۱۳۷۸).

 

مفهوم خویشتن مهمترین پدیده و عنصراساسی در نظریه راجرز است. به نظر راجرز، انسان عوامل محیط خود را درک می کند ودر ذهن خود به آن معنی می دهد- مجموعه این سیستم ادراکی و معنایی، میدان پدیداری روانی فرد را می سازد. به مرور که آگاهی از خود ظاهرمی شود او فرد نیازی شکل می گیرد که نیاز به توجه مثبت و احترام نامیده می شود. نیاز به دریافت توجه مثبت، آن‌قدر قوی است که فرد ممکن است آن‌را به تجارت مثبتی که در جریان تحقیق نفس احساس می کند، ترجیح دهد. از طریق نگرش های مثبت و احترام‌ آمیزی که توسط دیگران نسبت به فرد بروز داده می شود احترام و توجه مثبت نسبت به خود، به وجود می آید. پس از تشکیل نگرش مثبت نسبت به خود، در فرد به جای آن که او توجه مثبت و احترام را از دیگران بگیرد، از خودش می گیرد. به وجود آمدن نگرش مثبت و احترام آمیز نسبت به خود در فرد، گام دیگری درجهت ایجاد یک شخصیت خودمختار و سالم است (شفیع آبادی، ۱۳۷۱). هنگامی که خود رشد می کند، انسان نسبت به دوستی و قبول دیگران احساس علاقه و نیازمی کند و توجه مثبت نامشروط دیگران را طلب می‌کند. – راجرز این نیاز را ذاتی انسان می داند (فریک، ۱۹۷۱).

 

توجه مثبت که انسان یک نیاز عمومی و بسیار جدی و شایع است. در صورتی‌ که ناکام بماند- در کودک حالتی می کند که راجرز «توجه مثبت مشروط» می خواند یعنی عشق و محبتی که کودک دریافت می کند، مشروط به رفتار درست او نسبت با پرورش توجه مثبت مشروط کودک شیرخوار انتظارات مادر را درونی می سازد و با این عمل گرایش های مادر می گیرد و در مورد خود بکار می برد. حاصل این وضع که کودک نخست توجه مثبت مشروط را از مادر و سپس از خود دریافت می کند پیرایش شرایط ارزشمندی است یعنی کودک برای ارزشمند بودن خود شرط هایی قایل می شود و تنها در شرایط خاصی خود را ارزشمند می‌یابد(شواتز،۱۹۷۷).

 

خلاصه این که راجرز معتقد است که اگر اولیا از همان اول زندگی به طفل محبت بدون قید و شرط دهند بعدها از چنان عزت نفسی برخوردار می شوند که لزومی در طرد کردن تجارب واقعی نمی بینند و در هر شرایطی خود را اندیشمند می‌دانند چنین شخصی آزاد و رهاست و می تواند به تحقیق خود بپردازد و سهم استعدادهای بالقوه‌اش را بپروراند. لیکن اگر اولیاء به طفل به طور مشروط مهر و محبت کنند و یا نظر مثبت دهند کودک تجربه هایی را که با خودپنداریش هماهنگ نباشد طرد و انکارمی کند (شاملو،۱۳۷۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:36:00 ب.ظ ]




مثل هر مفهوم نظری و انسانی دیگر، تعریف خلاقیت نیز تابع گرایشات و برداشت های شخصی و مکتبی صاحبنظران است که در مجموع مشابه به نظر می رسند. بمنظور جلوگیری از طولانی شدن بحث، ذیلا به ذکر تعاریف خلاصه چند تن از مشاهیر زمینه تحقیقات و منابع علمی خلاقیت اشاره می گردد.

 

پایان نامه

 

–        فرهنگ توصیفی اصطلاحات روانشناسی: “تفکرخلاق تفکری است که مشخصه اصلی آن توانائی کنارگذاشتن فرض های غیرلازم و زایش افکاراصیل است “(برونو، ۱۳۷۰).

 

–        استیفن رابینز[۱](۱۹۹۱): “خلاقیت به معنای ترکیب ایده ها در یک روش منحصر به فرد یا ایجاد پیوستگی بین ایده هاست “(طالب زاده و انوری، ۱۳۷۵).

 

–        استین، پارنس و هاردینگ[۲](۱۹۶۲): “خلاقیت همان چیزی است که به ایجاد یک کار جدید منجر می شود، که در زمانی به عنوان یک چیز قابل دفاع یا مفید یا خشنود کننده مورد قبول گروه قابل توجهی قرار گیرد”.

 

–        مدنیک[۳] (۱۹۶۲): “خلاقیت عبارت از سازمان دادن به عناصر همخوانده به صورت ترکیبهای جدیدی است که به خواسته های خاص پاسخ می دهند یا اینکه به گونه ای مفید هستند “.

 

–        فاکس[۴] (۱۹۶۶):” فرآیند خلاق به هر نوع فرآیند تفکری گفته می شود که مساله را به طریق مفید و بدیع حل کند”.

 

–        هورلاک[۵] (۱۹۸۲): “خلاقیت در واقع همان شکل کنترل شده تخیل است که منجر به نوعی ابداع و نوآوری می گردد”.

 

–        استرنبرگ (۱۹۸۹): ” خلاقیت ترکیبی از قدرت ابتکار، انعطاف پذیری و حساسیت در برابر نظریاتی که یادگیرنده را قادر می سازد خارج از نتایج تفکر نامعقول به نتایج متفاوت و مولد بیندیشد که حاصل آن رضایت شخصی و احتمالا خشنودی دیگران خواهد بود”( کفایت، ۱۳۷۳).

 

–        لوتانز[۷](۱۹۹۲): “خلاقیت به وجود آوردن تلفیقی از اندیشه ها و رهیافت های افراد و یا گروه ها در یک روش جدید، است”(انوری، ۲۰۰۷).

 

–        فرانکن[۸] (۲۰۰۵): “خلاقیت رویکرد خلق یا تشخیص ایده ها و احتمالاتی است که در حل مسئله یا در ارتباطات انسانی و سرگرم کردن خود و دیگران مفید است”وی اضافه می کند که برای خلاق بودن، افراد باید قادر باشند که مسائل را از دیدی تازه بنگرند، احتمالات و جایگزینهای بدیع خلق نمایند ( همتی، ۱۳۸۷).

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

–        هالپرن : خلاقیت توانائی شکل دادن به ترکیب تازه ای از نظرات یا ایده ها برای رسیدن به یک نیاز یا تحقق یک هدف می باشد”( سایت فکر نو، به نقل از نگین برات، ۱۳۸۲).

 

–        تورنس[۱۰] (۱۹۷۳): “خلاقیت عبارت است از حساسیت به مسائل، کمبودها، مشکلات وخطاهای موجود در دانش، حدس زدن، تشکیل فرضیه هایی در باره این کمبودها، ارزشیابی و آزمایش این حدسها و فرضیه ها و احتمالاً اصلاح و آزمودن مجدد آنها و در نهایت نتیجه گیری “. تورنس که تحت تاثیر چهارچوب نظری گیلفورد است خلاقیت را مرکب از چهار عامل اصلی می دانند که عبارتند از:

 

۱-       سیالی[۱۱]  : توانائی تولید تعداد بی شماری ایده در قالب تصویر با فرض پاسخ و عقیده در مورد آن.

 

۲-       ابتکار[۱۲]  : توانائی تولید ایده هایی که از ایده های عادی و رایج متفاوت است.

 

۳-       انعطاف پذیری[۱۳]  : توانائی تولید انواع گوناگون و متنوع ایده ها در قالب تصویر و ارائه راه حلهای نو.

 

۴-       بسط[۱۴]  : توانائی اضافه کردن جزئیات یا تکمیل ایده های تصویری( کفایت، ۱۳۷۳).

 

به زبان ساده می توان گفت : “خلاقیت عبارت است از بکارگیری توانائیهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید “. از مضامین بکار گرفته شده در تعاریف فوق چنین برمی آید که اولاً ماهیت خلاقیت به چگونگی تفکر انسان و نتیجه آن بستگی دارد و ثانیاً مشتمل بر یافتن راه ها و روش های جدید و مؤثر می باشد. بنابراین بدون وجود سه ویژگی اساسی:

 

۱- ذهنی بودن[۱۵]

 

۲- نوبودن[۱۶]

 

۳- موثر بودن [۱۷]

 

نمی توان لفظ خلاقیت را بر یک فرآیند و فعالیت ذهنی و یا عملکرد اطلاق نمود.

 

درحقیقت، از آنچه که ما به عنوان خلاقیت و تفکر خلاق[۱۸]  ازآن نام می بریم شامل یک فرآیند ذهنی و نتیجه نوع فکرانسان است یعنی چیزی که چگونگی فعالیت فکری فرد و نتیجه آن است بعبارتی خلاقیت تفکری است که شامل نگرش نو و ایده های بکر می باشد. بدیهی است خلاقیت مثل هر مفهوم دیگر ذهنی، تعاریف مختلفی از اصطلاح خلاقیت ارائه شده است. پیچیدگی و دشواری شناخت ماهیت، تعریف و کارکرد خلاقیت، بیشتر ناشی از ماهیت غامض کنشهای مغزی است(بزرگ خلیلی،۱۳۸۷).

 

[۱] .Robbins,S

 

[۲] .Steine, Parnes & Harding

 

[۳] .Mednick

 

[۴] .Fox

 

[۵] .Hulark

 

[۶] .Sternberg,R

 

[۷] .Lotans

 

[۸] .Franken,R

 

[۹] .Holpern

 

[۱۰] .Torence

 

[۱۱] .Fluency

 

[۱۲] .Originality

 

[۱۳] .Flexibility

 

[۱۴] .Elaboration

 

[۱۵] .Mental

 

[۱۶] .New(Innovative)

 

[۱۷] .Effective

 

[۱۸] .Creative Thinking

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:35:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم