کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



تاننبوم[۱] یکی از اولین جامعه شناسانی است که تاثیر منفی به کارگیری برچسب های بدنام سازی را شناسایی کرد. او مفهوم «دراماتیزه کردن بدی[۲]» را بوجود آورد. او معتقد است که به طور رسمی برچسب زدن به کسی به عنوان متخلف می تواند در فرد تبدیل به همان چیزی که او به عنوان ذات (شخصیت) فرد توصیف می کند، منجر شود. تاننبوم به پیامدهای گرفتار شدن (در دست قانون) توجه زیادی کرده است او استدلال می کند که اگر یکبار یک جوان گرفتار شود مجبور به شرکت در «برخوردهای تشریفاتی[۳]» می شود. که منظور از، برخوردهای تشریفاتی، حوادثی هستند که گرفتاری بدنبال دارد و موجب انگ خوردن می شود و همچنین باعث تغییر هویت در فرد می گردد. بنابراین فرد بوسیله پاسخ هایی که به واکنش های او داده می شود و موجب درونی شدن استیگمای ارتکاب تخلف در فرد می شود، درهم می شکند و فرد تبدیل به فرد بدی می شود چون بد تعریف شده است (تاننبوم،۱۹۸۳: ۱۹).

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

انگ زدن به یک شخص به عنوان کج رفتار، هم برای او و هم برای انگ زننده پیامدهایی دارد. وقتی فردی، انگ کج رفتار بر پیشانی او خورد، صرف نظر از ماهیت کنش او، تمایل می یابد که خود را کج رفتار بداند و موجب ادامه رفتار بد خود می شود. فرانک تاننبوم بر این نظر است که این تحولات در دو مرحله: ۱٫ کنش ابتدائی (کسی که از نظر دیگران تخلفی می کند و کار او بزهکاری تلقی می شود) و ۲٫ کنش نهایی (که کنشگر و دیگران هر دو آن را بزهکاری می دانند) صورت می گیرد، در فرایند کج رفتار شدن می نامد (صدیق سروستانی،۱۳۸۶ ۵۷).

 

 

 

۲-۷-۸-۲٫ ادوین لمرت

 

لمرت[۴] یکی از نظریه پردازان کنش متقابل نمادین است که در شکل گیری نظریه ی برچسب نقش عمده ای دارد. لمرت انحراف را به انحراف نخستین و انحراف ثانویه تقسیم می کند و معتقد است: «انحراف در مرحله نخستین، خواه جنبه آزمایشی داشته باشد یا از روی کنجکاوی یا با محاسبه انجام شده باشد اثر چندانی بر خود پنداره شخص به عنوان فردی درست رفتار، نمی گذارد و فرد آن را یک تخلف جزیی می داند که در موقعیت های خاصی قابل توجیه است» (سخاوت، ۱۳۷۴ : ۹۹). اما هنگامی که رفتار انحرافی تداوم بیابد و عامل رفتار را تبدیل به بزهکار یا مجرم حرفه ای کند و برچسب منحرف به فرد زده می شود، انحراف ثانویه پدید می آید. انحراف ثانویه هنگامی پدید می آید که فرد منحرف به لحاظ رفتاری و هویتی وارد مرحله جدیدی شده که رفتار انحرافی برایش نهادینه گردیده و به نوعی می تواند با وجدان درونی خود کنار بیاید (چنایی نسب، ۱۳۹۱: ۷۰) و نظریه برچسب زنی به علل انحراف دومین می پردازد از نظر لمرت، سازوکاری که سبب تغییر انحراف اولیه به انحراف ثانویه می شود، تغییر هویت و پذیرش جایگاه اجتماعی منحرف، در نتیجه واکنش های افراد دیگر به فرد نقض کننده قاعده است. بنابر نظر لمرت می فهمیم که انحراف تابع واکنش های دیگران به ویژگی های یک فرد از یک سو و واکنش های فرد به خودش از سوی دیگر است که این نظر لمرت، نظریه واکنش اجتماعی نام دارد (مسعودنیا،۱۳۸۹ به نقل چنانی نسب،۱۳۹۱: ۷۱).

 

 

 

۲-۷-۸-۳٫ هاوارد بکر

 

بکر[۵] معتقد است: «مجرم کسی است که برچسب خورده و جرم، رفتاری است که دیگری به آن برچسب زده است» طبق نظر او؛ رفتار به خودی خود به عنوان کج رفتاری یا جرم محسوب نمی شود، بلکه این رفتار و گروه های فرهنگی هستند که به این رفتارها عنوان کج رفتاری یا جرم، برچسب می زنند (هاگان، ۱۹۸۸: ۴۳).

 

از نظر بکر، مسئله برچسب زنی کمترین اثری که بر افراد خواهد داشت آن است که ارتکاب به اعمال خلاف عرف را به صورت عادت و شیوه ای از زندگی آنان در خواهد آورد. در این هم سویی افراد با توجه به القاب خاصی که به آنها نسبت داده می شود زندگی خود را سازمان دهی می کنند و چه بسا دیگر بازگشت به وضعیت گذشته و عضو مفیدی در اجتماع بودن برای آن ها مقدور نیست (ریتزر،۱۳۷۴: ۱۷۱).

 

در کل در نظریه برچسب زنی لمرت و بکر، چیزی فی نفسه به نام انحراف وجود ندارد، بلکه این افکار اجتماعی است که گروهی را منحرف می نامد و با صفات پست و حقیر معرفی می کند (اسمیت، ۱۳۸۳: ۱۱۱).

 

 

 

[۱]. F. Tannenbaum

 

[۲]. Dramatization of evil

 

[۳]. Ritualistic Confrotations

 

[۴]. E. Lemert

 

[۵]. H. Becker

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-06-07] [ 02:50:00 ب.ظ ]




تئوری زیست جامعه شناختی[۱] – نقش و جایگاه زنان و خانواده

 

برخی از جامعه شناسان روی الزاماتی که در زمینه روابط خانوادگی است تمرکز می کنند. آنها فرض می کنند که بعضی از اشکال خانواده، نتیجه محصولات طبیعی فرایند تکامل هستند. این دیدگاه که به عنوان زیست جامعه شناختی شناخته شده است، به دنبال درک رفتار انسانی است. این دیدگاه فرض می کند که بیولوژی همیشه با فرهنگ، در خلق اشکال مشخص، کنش متقابل می کنند. برخی اشکال رفتار انسانی با انواع دیگر مشترک هستند، بعضی منحصر به انسانند و بعضی از فرهنگی تا فرهنگ دیگر متفاوتند یا حتی از شخصی به شخص دیگر، در یک فرهنگ متفاوتند. اما همه باور دارند که با بعضی از درجات از نیروهای بیولوژی متأثر می شوند (ایمان و اسکافی،۱۳۸۰: ۷۹)

 

این نظریه بیان می کند که اگر فرض اصلی را بر این بگیریم که هر طبقه و قشری برای خود صاحب خورده فرهنگی است، ملاحظه می کنیم که آنان، یعنی اعضای یک خورده فرهنگ بهتر یکدیگر را درک می کنند و تمایل بیشتری برای جذب یکدیگر دارند. هر فرهنگ برای اعضای وابسته خود زمینه های مشترکی را فراهم می آورد که به راحتی خواستگاه و پایگاه توافق های آنها نسبت به یکدیگر می شوند و آنان را بر آن می دارند که یکسان و یگانه رفتار کنند و همین رفتار یگانه موجب نزدیکی بیشتر آنها نسبت به یکدیگر شده و یک تاثیر مضاعف را بر رابطه آنها القا می کند (فرهنگی،۱۳۷۳: ۲۴).

 

 

بر طبق این نظریه، باید به این نکته توجه داشته باشیم که، تاثیر همسانی فرهنگی برای حضور زنان در جامعه و فعالیت های خارج از خانه منوط به درجه پایبندی آنان به عقاید و ارزش های فرهنگی یا خورده فرهنگ است. برای مثال، میزان اثر گذاری همسانی دینی در انجام و پایبندی به نقش های خارج از خانه و میزان حضور زنان در جامعه و انجام وظایفش در خانه، بسته به درجه پایبندی زن به دین و فرهنگ و ارزش های آن متفاوت است.

 

 

 

۲-۷-۱۰٫ مدیریت تن

 

۲-۷-۱۰-۱٫ آنتونی گیدنز

 

از نظر گیدنز، خودآرایی و تزیین خویشتن با پویایی خویشتن مرتبط است. در این معنا، پوشاک علاوه بر آن که وسیله ی مهمی برای پنهان سازی یا آشکارسازی وجوه مختلف زندگی شخصی است، نوعی وسیله خودنمایی نیز محسوب می شود؛ چرا که لباس آداب و اصول رایج را به هویت شخصی پیوند می زند (گیدنز،۱۳۸۵: ۹۵). به اعتقاد گیدنز، حالات چهره و دیگر حرکات بدن فراهم آورنده ی قراین و نشانه هایی است که ارتباطات روزمره ی ما مشروط به آنهاست . به عبارت دیگر، برای آنکه بتوانیم به طور مساوی با دیگران در تولید و بازتولید روابط اجتماعی شریک شویم، باید قادر باشیم نظارتی مداوم و موفقیت آمیز بر چهره و بدن خویش اعمال کنیم (گیدنز،۱۳۸۵: ۸۷-۸۶). بنابراین، امروزه بدن افراد، نمایانگر هویت متمایز بین آنان شده است که اشخاص از خود به نمایش میگذارند؛ یعنی افراد با نوع مدیریتی که بر بدن خود اعمال میکنند، هویت شخصی متمایزی را نیز در معرض دید دیگران قرار می دهند . در واقع، بدن افراد در مدرنیته ی متأخر مولّد هویت متمایز بین آنان شده است؛ تا جایی که فوکو معتقد است، انسان مدرن کسی است که میکوشد هویت خود را بازآفریند (احمدی،۱۳۸۶: ۶۸). از نگاه گیدنز، مقوله ی بدن یکی از مؤلفه های سبک زندگی افراد است که در اصطلاح وی به پروژه ی بازتابی تبدیل شده است. همان طور که بیان شد، بدن به عنوان مستقیم ترین و در دسترس ترین قرارگاهی است که میتواند حامل و نمایشگر سبک های زندگی و اشکال هویتی باشد (گیدنز،۱۳۸۷: ۱۴۹).

 

 

۲-۷-۱۰-۲٫ مدگرایی

 

مد برخلاف تحول ساختار اجتماعی بیشتر یک تحول در حال نوسان است، که تنها در حاشیه تجلیات و پدیده ­ها تحقق می­یابد، سطوح مورد تهاجم مورد نیاز مد بویژه آن کالاهایی هستند که:

 

۱-­ درحاشیه تغییرپذیرند ۲- نشان­دهنده­ی قابلیت دید و رویت اجتماعی هستند ۳- بیانگر کالای غیرضروری از نظر اجتماعی هستند و ۴- به نوعی از لحاظ معیارهای زیبایی­شناختی قابل ساخت­دادن و شکل­دادن است. درباره منشاء و انگیزه­های بنیادی رفتار توأم با مد مطالب زیادی نوشته شده است( از جمله زیمل(۱۹۰۵) و رنه کونیگ(۱۹۷۱ و ۱۹۸۸). خط اساس و محور گفتمان­ها بیشتر از همه از سوی زیمل مطرح و مورد بحث واقع شده­است.(ویس­ده، ۱۳۸۱: ۷۶۶-۷۶۷).

 

از نظر زیمل[۲] مد عبارت است از تمرکز آگاهی اجتماعی بر نقطه­ای که موجبات مرگ خود مد را نیز فراهم می کند. بی هیچ دلیل عینی، ناگهان پدیده­ای جدید در این نقطه ظهور می­ کند، آن هم برای اینکه دیگر بار از بین برود. مد شکل زیباشناختی از دانه تخریب است، گسستی سراپا موقتی از گذشته است. در مد، عنصر متغییر حیات جایگزین اعتقادات اصلی ماندگار و بی چون و چرایی می­شود که بیش از پیش خود را در مدرنیته از دست می­ دهند(فریزبی، ۱۳۸۶: ۲۰ ). در نظر زیمل، آزاد شدن فرد از تمامی قید و بندهایی که جامعه سنتی در قالب همبستگی­های گروهی بر آزادی فرد که دائماً به عرصه خود مختاری­های وی تعرض می­ کند و فشار ساختارهای آن محسوس است. این فشار ساختاری در حالی اعمال می شود که شهر، مبانی تعلقات گروهی را نیز از بین برده است. درگیر شدن در نظام تقسیم کار پیچیده، دستمایه های هویت و تمایز از دیگران را نیز زایل کرده است. در چنین وضعیتی، شیوه خاص مصرف کردن و سبک زندگی، راهی برای بیان خود در رابطه با دیگران و انبوه جمعیت حاضر در کلان شهر است(کوکرهام و ابل۱۹۹۷، به نقل از فاضلی،۱۳۸۲: ۲۵-۲۴).

 

روش بوردیو، توجه کردن به زندگی روزمره است اما نه به شیوه­ای که اتنومتدولوژیست­ها و پدیدارشناسان انجام می دهند، بلکه توجه کردن به شرایط مادی واجتماعی بر ساخته شدن ادراکات و تجربه های فردی . و در این میان « اصل ناآگاهی» راهنمای پژوهش وی است .بر اساس این اصل« پدیده اجتماعی را باید نه در آگاهی و هوشیاری افراد بلکه در نظام روابط عینی­ای که در آن قرار گرفته­اند جستجو کرد»، نظریه بوردیو از لحاظ ابداع انواع مفاهیم برجستگی خاصی دارد، بوردیو با تلفیقی که از نظریات انجام داد شبکه­ای از مفاهیم اصلی را به کار می­برد، این مفاهیم شامل میدان[۳]، سرمایه، منش[۴]،  ذوق، عمل[۵]، طبقه و قریحه[۶]  می­باشد( فاضلی، ۱۳۸۲: ۳۶)، بوردیو معتقد است تمایز دوران مدرنیته منجر به شکل­ گیری میدان­های گوناگونی شده و عمل کنش­گر در هر میدان، بنا به جایگاه فرد در میدان، سرمایه، تجربیات شخصی در جریان جامعه­پذیری، دورۀ زمانی و قدرت میدان در آن دوره شکل می­گیرد، اگر چه در اکثر مواقع برای توضیح ذوق کنش­گر ویژگی­های میدان تعیین­کننده هستند اما در صورتی که ویژگی­های میدان تغییر نکرده باشند، باید برای درک دگرگونی فرد به ذوق وی رجوع کرد(دگرگونی نه ناشی از تغییر ساختار مسلط بلکه ناشی از تغییر ذوق فرد است).

 

میدان­های اجتماعی و کنش­گران آن­ها کاملاً معطوف به خود عمل می­ کنند، یعنی براساس تلاش برای بهتر­کردن جایگاه خود در آن میدان( سپهوند، ۱۳۸۳). بوردیو نظریه­ای منسجم درباره شکل­ گیری سبک­های زندگی ارائه کرده­است، مطابق مدلی که وی ارائه می­ کند شرایط عینی زندگی و موقعیت فرد در ساختار­اجتماعی به تولید ذوق خاص منجر می­شود، ذوق مولد دو دسته نظام است: نظامی برای طبقه ­بندی اعمال و نظامی برای ادراکات و شناخت­ها(قریحه­ها)، نتیجه نهایی تعامل دو نظام، سبک­زندگی است، سبک­زندگی همان اعمال و کارهایی است که به شیوه­ای خاص طبقه ­بندی شده و حاصل ادراک خاصی هستند، سبک زندگی حاصل ترجیحات افراد است که به صورت عمل در آمده و قابل مشاهده هستند( فاضلی، ۱۳۸۲: ۴۵).

 

[۱].Social Biological

 

[۲] – Zimmel

 

[۳] – Field

 

[۴] – Habitus

 

[۵] – Practice

 

[۶]- Taste

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:50:00 ب.ظ ]




کاستلز[۱] جوهر نهضت فمنیسم را باز تعریف هویت زنان می­داند و معتقد است: چیزی که نهضت فمنیست به انکار آن برخاسته هویتی است که مردان برای زنان تعریف می­ کنند و در خانواده پدرسالار نیز مقدس می­شود (کاستلز، ۱۳۸۴: ۲۱۷- ۲۱۸)، از سوی دیگر بسیاری از انتقادات وارد شده بر فمنیسم به همین مسأله یعنی انکار هویت زنانه و تلاش فمنیست­ها برای ارائه تعریفی جدید از هویت زنانه باز می­گردد، منظور از هویت زنانه تصویر و احساسی است که زن از زن بودن خود دارد و انتظاراتی است که به عنوان زن برای خود تعریف می­ کند. تفکیک جنس(تفاوت­های زیستی و بیولوژیکی) از جنسیت(تفاوت­های دو جنس در رفتار و عملکرده و توانایی­ها و …) و غیراصیل و ساختگی معرفی­کردن جنسیت زنانه مهمترین قدم فمنیست­ها برای انکار هویت جنسی بوده ­است …بنابراین فمنیسم مفهوم زن را از تمام صفات، ویژگی­ها و نقش­هایی که به طور سنتی به او نسبت داده می­شد، تهی ساخت و در عوض ارزش­ها، حقوق و نقش­های مردانه را به عنوان وضعیت مطلوب و آرمانی زنان مطرح کرد.

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

 

 

۲-۷-۱۲٫ نقش دوگانه زن[۲]

 

کار میردال و کلاین[۳] (۱۹۵۶) در بررسی­هایی که انجام دادند نشان دادند که روی آوردن زنان متأهل به کار در بیرون از خانه  پرسش برانگیز به نظر می­رسید، چون زنان در تقسیم کار پذیرفته­شدۀ جنسی به عرصه خانگی منحصر شده بودند، ارتباط طبیعی زن با نقش مادر و همسر، اصلی بی چون و چرا بود و زن شوهردار از نظر مالی وابسته به مرد محسوب می­شد، بنابراین برای توضیح مشارکت روزافزون زنان در بازار کار بر مسأله میزان عرضه کار تکیه می­کردند، زنان متأهل از این رو می­توانند برای کار از خانه بیرون بیایند که خانواده کوچکتر و کار کم­زحمت­تر شده­باشند، به هر تقدیر این بررسی­ها به تفکیک مشاغل با مبنای ساختاری اشتغال زنان توجهی نداشته­است(آبوت، ۱۳۸۰: ۲۰۱). مطالعه­ای که بر روی زندگی عده ­ای از دختران صورت گرفت نشان می‌دهد که میان دو نقش که در این واحد به دختران محول می­شود تعارض آشکاری وجود دارد، نقش نخستین که زنانه است زنان را ناگزیر می­سازد که حساس­تر و آرام­تر از مردان باشند و ستیزه­گری و سلطه­جویی کمتری از خود نشان دهند و به امور خانه­داری علاقه­مند باشند، در نقش دوم از زن صفات و شیوه رفتاری توقع می­شود که شبیه صفات و رفتار مردان است، بسیاری از دختران مورد مطالعه از ایفای دو نقش در یک زمان و تطابق خود با آن در رنج بودند(حسینا، ۱۳۸۰: ۲۶۲).

 

 

 

۲-۷-۱۳٫ دوگانگی شغلی زوجین

 

در این وضعیت زن و شوهر به شغل­هایی اشتغال دارند که مستلزم درجۀ عالی تخصص و در کنار آن پذیرش مسئولیت در سطوحی مشابه­اند، رابرت و رونا راپوپورت[۴] به تحلیلی ساختاری از فشارهایی مبادرت ورزیده­اند که این نوع خانواده­ها هنگام انطباق با دگرگونی اجتماعی تجربه می­ کنند. هر یک از زوجین چه نقش مصالحه­گرانه­ای را تقبل می­کرد تا تنش­ها و سردرگمی­هایی را که در برابر او بروز می­ کنند به شیوه­ای متفاوت کاهش داده یا حل و فصل نماید؟ ویژگی ارزشمند این فرضیه آن است که دامنه نقش­ها را به شکل کلیتی تفکیک­شده و نه یکپارچه منظور می­دارد و هم حیطه خانگی و هم حرفه­ای را در نظر می­گیرد (سگالن، ۱۳۷۰: ۲۵۶). هر گروه خانگی تصمیم می­گیرد که آیا در شرایط خاصی که دارد، گذر از مسیر متحول زندگی مختص خانواده­های دوگانه-شغلی، با توجه به تنش­های ناشی از آن، واقعا ارزش دارد؟ راپورت­ها پنچ سنخ از این تنش­ها را تشخیص می­ دهند:

 

    • بار اضافی: کسب مزایای دو شغل به بهای بروز نقش­های مازاد تمام می­شود و در نتیجه، زوجین از ایفای آن قبیل نقش­های خود که دارای ضرورت حداقل هستند وا می­مانند.

 

    • تحریم­های اجتماعی: هنجارهای متعارض، که برخی حاوی پذیرش پدیدۀ اشتغال زنان هستند و پاره­ای از آن انتقاد می­ کنند، به بروز تنش­هایی منجر می­شوند.

 

    • هویت شخصی و اعتماد به نفس: اگر شوهر و زن هر دو دارای نقش­هایی یکسان باشند، دشوار بتوانند هویت­های ویژۀ خود را حفظ کنند.

 

    • معضل شبکۀ اجتماعی: هنگامی که بین زن و مرد رقابتی وجود داشته باشد، ارتباط با شبکۀ همسر به جای شبکۀ خود چه سود و زیانی را در پی می­آورد؟

 

  • معضل تکثر چرخه- نقش: زوجین، هر دو، در سه نظام نقشی درگیر هستند؛ نظام حرفه­ای فرد، نظام حرفه­ای مربوط به همسرش و نظام خانوادگی که هر دو نفر در آن مشارکت دارند، هر یک از زوجین تقاضایی متفاوت دارد که از موقعیت نقش او در نظام ناشی می­شود و مضافا تقاضاهای ناشی از هر نقش(بنابراینکه زندگی خانوادگی در چه مرحله­ای باشد) متفاوت خواهند بود. مثلا در زمانی معین یکی از زوجین ممکن است بذل توجه بیشتر نسبت به نقش حرفه­ای خود را مرجح داند، در حالی که طرف دیگر تعهدات حرفه­ای خود را به تعویق می­اندازد تا بتواند اوقات بیشتری را صرف خانواده کند، سود در حوزۀ خانوادگی می ­تواند به معنی زیان در حوزۀ شغلی باشد و بالعکس. ترکیب­های مختلف از نقش­ها را می­توان در قالب چرخه مضاعف زندگی خانوادگی و حرفه­ای تصور کرد. این فرضیه تنها به زوج­هایی مربوط می­شود که هر دو شاغل بوده و از پایگاه و درآمد مشابه برخوردارند، وضعیتی که نسبتا نادر است، در واقع این فرضیه در نفی نظرات پارسونز است؛ زیرا چنین زوج­­هایی از درجه­ای عالی از رضامندی برخوردار می­شوند. با این همه، تعیین صحت این نتیجه­گیری آسان نیست، آنهم در حالیکه نرخ طلاق در میان زنان حرفه­ای و متخصص رو به افزایش دارد (سگالن، ۱۳۷۰: ۲۵۶).

 

 

[۱] .Castells

 

[۲] Women s Two Roles

 

[۳]  K. Myrdal & Klein

 

[۴] Robert & Rhona Rapoport

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:49:00 ب.ظ ]




۲-۸-۱٫ الگوی ساختی کارکردی پارسونز

 

بر طبق الگوی پارسونز وقتی که سه جریان جامعه پذیری[۱]، نهادی شدن[۲] و کنترل اجتماعی[۳] در یک رابطه تعادلی و هماهنگ با همدیگر عمل کنند، شخصیت افراد و به دنبال آن نگرش ها و کنش هایشان بر مبنای ارزش های اجتماعی شکل می گیرد (رابرتسون،۱۳۸۵: ۱۶۵). در دیدگاه پارسونز، اخلاقیات، ارزش ها و نگرش ها از اهمیت بالایی برخوردارند و البته نگرش ها و رفتار انسان ها تنها از طریق محاسبات عقلانی نیست بلکه در شکل گیری این نگرش ها و رفتارها، ارزش های غیر منطقی نیز نقش دارند (چلبی،۱۳۷۷: ۴۴).

 

 

پارسونز قضیه بنیادی و پویایی جامعه شناسی را حاصل تلفیق الگوهای ارزشی با تمایلات مبتنی بر نیاز می داند. او بیان می کند که در فراگرد اجتماعی شدن موفق، هنجارها و ارزش ها ملکه ذهن می شوند؛ یعنی به حالت بخشی از وجود کنشگران در می آید و در نتیجه کنشگران ضمن دنبال کردن منافع شان، به مصالح کل نظام نیز خدمت می کنند. پارسونز تمایلات نیازی را مهمترین واحد انگیزش کنش به شمار می آورد. او معتقد است که تمایلات نیازی، کنشگران را مجبور می کند تا چیزهایی را که در محیط عرضه می شوند بپذیرند و یا رد کنند. وقتی در مواقعی که چیزهای موجود تمایلات نیازی را ارضا نکنند، بدنبال چیزهای تازه بروند (ریتزر،۱۳۷۹: ۱۴۰-۱۳۶).

 

پارسونز در نظریه کنش خودش از متغیرهای الگویی[۴] صحبت می کند. پارسونز در آن نشان می دهد که ارزش همراه با کنش، از خارج در فرد تحمیل نمی شود بلکه در مناسبات متقابلشان با جامعه ایجاد می گردد و در واقع این ارزش ها هستند که در عمل، شرایط ساختی کنش اجتماعی را تشکیل می دهند او با توجه به تنوع این ارزش ها بحث متغیرهای الگویی را مطرح می کند که منظور از متغیر، انتخاب یک شق از دو شقی است که عامل قبل از آنکه معنای موقعیت بر او معلوم باشد و بخواهد به عمل دست بزند باید یکی از آن دو را انتخاب کند که هر یک از این متغیرهای الگویی از دو حالت خارج نیست: یکی اینکه، آیا عامل به موضوع علاقه مند است و اینکه علاقه مندی اش را اعلام می کند و یا از ابراز آن خودداری می کند و دوم اینکه، عامل موضوع را بخاطر هدف ویژه و خاصی مد نظر دارد و یا بدون نفع خاصی از جهات کلی دنبال می کند.

 

پارسونز این شقوق را طبقه بندی می کند: ۱٫عاطفی بودن در برابر خنثی بودن از لحاظ عاطفی، شقی که فرد نسبت به موضوع علاقه مند یا بی اعتناست ۲٫جهت گیری جمعی در برابر جهت گیری به سوی خود ۳٫عام گرایی در برابر خاص گرایی ۴٫کیفیت ذاتی در برابر جنبه عملی ۵٫ویژه بودن در برابر پراکنده بودن. پارسونز متغیرهای الگویی را به طور مستقیم به نظریه نظام اجتماعی خود پیوند می دهد و معتقد است که این قالب های تحلیلی برای هر نوع ترکیبی آمادگی دارد و هر کنشی را به وسیله آن تشریح کرد (توسلی،۱۳۸۴: ۲۴۴-۲۴۲).

 

 

 

 

۲-۸-۲٫ بی سازمانی اجتماعی[۵]

 

فرض اصلی این دیدگاه این است که در گذشته مشکلات اجتماعی، به این صورت که امروز وجود دارد، نبوده و جامعه در یک حالت تعادل به سر می برده و اعمال و کنش ها بر مبنای ارزش ها، هنجارها و وفاق همگانی صورت گرفته است. امروزه با تغییرات اجتماعی که صورت گرفته این وفاق همگانی شکسته شده و بالاجبار نگرش ها، کنش ها و شرایط جدیدی را ایجاد نموده است، به طوری که نگرش ها و کنش های گذشته دیگر کارایی خود را از دست داده است و دانش جدید موجب منسوخ شدن روش های قدیمی و ارزش های جدید جایگزین ارزش های گذشته شده است. البته باید در نظر داشته باشیم که مکانیسم اجتماعی به گونه ای است که در زمان بی سازمانی می تواند به سازمان یابی مجدد و بازگشت تعادل منتهی شود اما مشکل اصلی، گذر از این وضعیت بی سازمانی اجتماعی است که شامل شکست در ساختار سازمان است یعنی بسیاری از عناصر، ممکن است از زنجیره خارج شوند و تاثیر هنجارهای اجتماعی بر گروه ها و افراد ضعیف می شود و در نتیجه کم شدن فعالیت های جمعی در جامعه، تضاد نقش و هنجار، تحرک، فقدان همبستگی گروهی به اشکال مختلف انحراف ظاهر می شود (واگو،۱۳۷۳: ۳۱۷).

 

 

 

۲-۸-۳٫ مکتب تفهمی[۶]

 

بنیان گذار این مکتب ویلهلم دیلتای[۷] است. او معتقد بود: رفتار انسان ها در جوامع، رفتاری معنادار است که این رفتار با نیت و قصد عاملان در ارتباط است و بدون فهم این نیات و مقاصد، نمی توان به کنه رفتار انسانی و واقعیت های پدیده های اجتماعی پی برد. او مدعی است موضوعاتی که باید به وسیله علوم به روح تحلیل شوند، افعال و نهادهایی هستند که به وسیله نیات هدایت می شوند و بنابراین به ارزش ها بستگی دارند و هر آنچه در واقعیت هست از احساس ارزش و تصور کمالی آن جدا ناپذیر است (فروم،۱۳۶۲: ۷۶).

 

ماکس وبر[۸] نیز با طرح مفهوم درون فهمی به فهم عمل اجتماعی معین به صورت ذهنی و از طریق تفسیر شهودی و یا سعی در درک حالات ذهنی فرد عمل کننده تاکید می کند. به نظر وبر بسیاری از اعمال اجتماعی، با معیارهای عینی قابل اندازه گیری نیستند و فهم عمل و انگیزه های بروز آن منوط به درک دنیای ذهنی خاص عامل یا عاملین آن است. البته او معتقد است که این شیوه، به تنهایی کفایت نمی کند بلکه با تفهم فرضیات به دست می آیند (ساروخانی،۱۳۷۰: ۸۵۰ به نقل از حیدری ۱۳۸۸).

 

حضور زنان در بیرون از خانه، باید خود و مجموع نیازهایشان را به خوبی بشناسند و همچنین این پدیده را با تمام شرایط، ویژگی ها و پیامدهایش بشناسند و میزان اثرگذاری آن را بر زندگی خانوادگی شان دریابند.

 

[۱]. Socialization

 

[۲]. Institutionization

 

[۳]. Social Control

 

[۴]. Pattern Variables

 

[۵]. Disorganization

 

[۶]. Comprehensive School

 

[۷]. W. Dilthey

 

[۸]. M. Weber

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:49:00 ب.ظ ]




پس از مطالعه و بررسی نظریات مختلف که در زمینه نقش زنان و خانواده از صاحب نظران بزرگ مطرح شد و با توجه به مروری که بر نظریات نظریه پردازان در این زمینه صورت گرفت، نظریه مبادله و نظریه ارزشی اینگلهارت و تئوری تعارض اسکانزونی، به عنوان چارچوب نظری این تحقیق بکار گرفته شده است..

 

در زمینه تاثیر عوامل و آسیب های نقش زنان در جامعه بر عملکرد خانواده می توان به تئوری تعارض اسکانزونی اشاره کرد که بیان می کند اگر یکی از همسران در برآوردن انتظارات طرف مقابل و انجام وظایف خود قصور و کوتاهی کند، نظیر کوتاهی در فراهم کردن نیازهای مادی زندگی از طرف شوهر یا نیازهای جنسی از طرف زن، آغاز ایجاد احساسات نابرابری در ازدواج بوده و موجب تعارض بنیادی می­گردد. بنابراین هرگونه تغییری در درون خانواده (افزایش منابع دردسترس زنان، افزایش تحصیلات و یافتن شغل از سوی زنان، حضور زنان در جامعه) اگر نقشهای کلیدی همسران را زیر سؤال ببرد، پیامدی جز اختلاف و کشمکش نداشته و احساس نابرابری و ناخشنودی در رابطه را دو چندان می کند.

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

نگرش یک حالت روانی و عصبی آمادگی است که از طریق تجربه سازمان یافته و تاثیری هدایتی یا پویا بر پاسخ های فرد، در برابر کلیه اشیا یا موقعیت هایی که به آن مربوط می شود، دارد (کریمی،۱۳۷۵: ۵۰). نگرش یک حالت جسمانی که هم حالت عاطفی را بیان می دارد و هم آن حالت را به حرکتی مبدل می سازد (روش بلاو،۱۳۷۰: ۱۱۹). نگاه ما به حضور زن در جامعه، در این تحقیق در حکم برطرف کننده  نیازهای خودیابی و کمال و نیاز به حرمت است. طبق نظر نیاز مازلو، نیازها محرک نگرش ها هستند. بدین معنا که افراد برای برطرف کردن نیازهایشان تلاش می کنند و نسبت به پدیده هایی که بتواند نیازهایشان را بوسیله آن برآورده سازند، نگرش مثبت دارند. بنابراین اگر حضور زن در جامعه موجب شود که بتواند نیازهای فردی، اجتماعی و خانوادگی خود را برآورده سازد و خللی در نقش های دیگر نداشته باشد نسبت به این پدیده نگرش مثبتی خواهند داشت و همین طور هرچه پیامدهای منفی تری بر نیازهای فردی، اجتماعی و خانوادگی داشته باشد نسبت به آن نگرش منفی خواهند داشت.

 

به نظر اینگلهارت فرهنگ، نظامی از ارزش ها، نگرش ها و دانشی که به طرزی گسترده در میان مردم مشترک است و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. مطالعه ابعاد آن می تواند موجب شناسایی تغییرات فرهنگی، تحولات اجتماعی در طول زمان ها و مکان های مختلف گردد. در نتیجه پی بردن به وضعیت نظام ارزشی، ما را با ساختار فرهنگی جامعه آشنا می سازد (صفرپور، ۱۳۹۲: ۳۶).

 

نظریه تحول و دگرگونی فرهنگی و ارزشی که رونالد اینگلهارت طرح کرده است، بدنبال فهم چرایی و چگونگی تغییر و تحولات فرهنگی و ارزش ها و نگرش های جوامع است. طبق این نظریه، اینگلهارت بر اساس دو فرضیه کمیابی و جامعه پذیری، تغییر ارزش ها از مادی گرایی به فرامادی گرایی را که فرایندی جهانی است توجیه می کند. بر اساس فرضیه کمیابی، اولویت های ارزشی یک فرد بازتاب محیط اقتصادی اجتماعی اش است، محیط اجتماعی – اقتصادی که در آن، سال ها فرد بیشترین ارزش ذهنی را به آن چیزهایی داده که عرضه آنها نسبتا کم بوده است. بر اساس فرضیه جامعه پذیری، ارزش های اساسی فرد بازتاب شرایط قبل از بلوغ است. بنابراین تغیر ارزش ها از محیط های متفاوت تبعیت می کند که نسل های متعالی سال های شکل گیری زندگی شان را در آن محیط ها سپری کرده اند (کشاورز و جهانگیری،۱۳۸۹: ۷).

 

بر همین اساس، اینگلهارت در کار خود حضور مجموعه ای از تغییرات در سطح نظام را باعث تغییرات در سطح فردی و به همین ترتیب پیامدهایی برای نظام می داند. وی تغییرات در سطح سیستم را توسعه اقتصادی و فناوری، ارضای نیازهای طبیعی به نسبت وسیع تری از جمعیت، افزایش سطح تحصیلات، تجارب متفاوت گروه های سنی مثل فقدان جنگ و گسترش ارتباطات جمعی، نفوذ رسانه های جمعی و افزایش تحرک جغرافیایی می داند (اینگلهارت،۱۳۷۳: ۵۴). به نظر اینگلهارت یکی از مؤلفه های مهم دگرگونی ارزشی جایگزینی نسلی است. اینگلهارت برای چرخه زندگی تأثیر چندانی قائل نیست و تفاوت های پایدار بین گروه های سنی را بازتاب دگرگونی نسلی می داند و نظریه دگرگونی ارزشی که دلالت بر جابجایی اولویتهای مادی به سمت اولویتهای فرا مادی دارد را به توسعه اقتصادی جوامع ارتباط می دهد تا جایی که برای تأثیر نهادهای فرهنگی در این دگرگونی چندان وزنی قایل نیست. جوانان به مراتب بیشتر از بزرگترها بر خواسته های فرا مادی تأکید می ورزند و تحلیل گروه های سنی مبین این است که این موضوع به مراتب بیشتر بازتاب دگرگونی نسل ها تا انعکاس سالخوردگی است. اینگلهارت دگرگونی حاصل شده در جامعه بر مبنای تحولات اقتصادی و اجتماعی را در قالب دگرگونی فرهنگی در چارچوب سمت گیری های ارزشی که منجر به تفاوت نسلی می شود تعریف می نماید. در نتیجه دگرگونی های فرهنگی مهم به تفاوت در میان نسل ها می انجامد )اینگلهارت،۱۳۷۳: ۱۱۵).

 

در تئوری اینگلهارت مفهوم کانونی مدرنیزاسیون این است که صنعتی شدن مجموعه ای از نتایج اجتماعی و فرهنگی را به همراه دارد که موجب افزایش سطح تحصیلات و تغییر در نگرش به نقش زنان و حضور آن ها در خارج از خانه، تغییرات سبک زنئگی مانند سبک زندگی تجملی، مصرف گرایی و تن آرایی می گردد. صنعتی شدن بر اغلب عناصر دیگر جامعه تاثیر می گذارد، این تئوری می گوید صنعتی شدن پیامدهای مختلفی از جمله در حوزه فرهنگی داشته است. تغییر از جامعه ماقبل صنعتی به صنعتی سبب تغییراتی در تجربه افراد و دیدگاه آنها شده است.

 

 

مدرنیزاسیون نیز صرفاً شامل متغیرهای بیرونی نمی شود، بلکه شامل انتقال نگرش ها، عقاید و رفتار که انتقال اجزای فرهنگی است، می شود. در نتیجه باعث ارزشهای پست مدرن در جوامع پیشرفته صنعتی می شود، مثل علایق زیبا شناختی و خردمندی، جامعه بیشتر آموزش دیده و غیر شخصی(خالقی فر،۱۳۸۱: ۱۰۳). در این باره اینگلهارت می گوید: تحول فرهنگی خیلی وسیعی در فرهنگ معاصر غرب رخ داده است. همچنین وی ابراز می دارد که خیزش سطوح توسعه اقتصادی، سطوح بالاترآموزش، اشاعه رسانه های جمعی منجر به تغییر در مهم ترین ارزشها می شود (ماریسا فرار ی، ۲۰۰۰).

 

مدرنیزاسیون در سطوح فردی و اجتماعی با تأثیرگذاری بر نقش های جنسیتی صورت می گیرد. درمیان مهم ترین فاکتورهای مدرنیزاسیون می توان به گسترش فرصتهای تحصیلی، تغییرات در نیروی کار و فعالیتهای شغلی، اشتغال زنان و شهرنشینی اشاره کرد (آستین فشان، ۱۳۸۰ : ۱۵ ). در جریان مدرنیزاسیون، خانواده محوری به فردمحوری تبدیل می شود. فرایند مدرنیزاسیون با ترجیح خانواده هسته ای، فردمحوری در مقابل خانواده محوری، بهبود موقعیت زنان، گسترش تحصیلات عمومی، شهرنشینی و ازدواج های با انتخاب آزاد، تشکیل خانواده در سنین بالاتر را تشویق می کند (محمودیان، ۱۳۸۳ : ۳۴) همچنین فرایند مدرنیزاسیون با تغییر نگرشها و ایده های افراد جامعه همراه است؛ به طوری که در دنیای مدرن امروزی حضور زنان در جامعه و اشتغال زنان را بیشتر شاهد هستیم و افراد به نگرش هایی به خصوص در زمینه نقش های مختلف دست یافته اند که این تاثیر زیادی بر روابط، تعاملات خانوادگی دارد. بنابراین، با تغییر در نگرشهای حاصل از مدرنیزاسیون، حضور زنان در جامعه افزایش یافته و ممکن است باعث تغییراتی در سبک زندگی، تعارضات نقش های مختلف و تغییر و تحول خانواده گردد.

 

اینگلهارت در تئوری تغییر ارزش بین نسل ها به افزایش سطح تحصیلات که خود از مولفه های مدرنیزاسیون است، تاکید می نمایند. افزایش تحصیلات رسمی افراد و تجارب شغلی آن ها به افراد کمک می کند که استعدادهایش را جهت داشتن نگرش و تصمیم گیری مستقل افزایش دهند.

 

همچنین برای نوع نقش میتوان از نظریه نقش استفاده کرد. طبق این نظریه، انتظارات سایرین و آ‌ن‌چه رفتار مناسب در یک موقعیت به خصوص (مثلاً در جایگاه همسر، همکار، زیردست، پدر یا مادر) دانسته می‌شود، نقش‌های کاری و خانوادگی فرد را شکل می‌دهد. هر یک از حوزه‌های کار و خانواده نقش‌های چندگانه‌ای برای فرد تعریف می‌کنند که هر کدام تقاضاهای متعددی به همراه دارند. این وضعیت در نهایت منجر به بروز تضاد می‌شود. نظریه تضاد که ریشه در نظریه نقش دارد با قبول فرض کمیابی منابع (ثابت بودن میزان انرژی و زمان در دسترس) ادعا می‌کند که پرداختن به نقش‌های یکی از این دو حوزه موجب کاهش توجه به نقش‌های حوزه دیگر می‌شود. بدین ترتیب تضاد بین کار و خانواده به صورت تضاد بین نقش‌های موجود در حوزه‌های کار و خانواده تعریف می‌شود (میشل و همکاران،۲۰۰۹: ۲۰۰). از دﯾﺪ ﮔﺎﻓﻤﻦ یکی از فرض‌های اﺳﺎﺳﯽ که در ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻧﻘﺶ وﺟﻮد دارد این است ﮐﻪ ﻫﺮ ﻓﺮدی در ﺑﯿﺶ از ﯾﮏ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﯾﺎ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﻗﺮار دارد و ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﺑﯿﺶ از ﯾﮏ ﻧﻘﺶ را اﺟﺮا ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ (لمرت و برنمن،۱۹۹۷: ۳۶). ﺗﻌﺪد نقش‌ها ﯾﮑﯽ از ﻣﺴﺎئلی را ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ در ﭘﯽ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺗﻀﺎد ﻧﻘﺶ اﺳﺖ. ﺑﺮ اﯾﻦ اﺳﺎس اﻓﺮاد ﻧﻘشﻫﺎی زﯾﺎدی را ایفا ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﻣﯿﺎن اﯾﻦ ﻧﻘﺶﻫﺎ ﻣﺸﮑﻼﺗﯽ اﯾﺠﺎد ﺷﺪه ﮐﻪ ﺳﺒﺐ ﺳﺘﯿﺰه و ﺗﻀﺎد ﻣﯿﺎن آنﻫﺎ ﻣﯽﺷﻮد؛ ﭼﯿﺰی ﮐﻪ از دﯾﺪ وی ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺗﺄﺛﯿﺮﮔﺬاری در ﺟﻬﺖ ﮐﺎﻫﺶ ﯾﺎ رﻓﻊ آن ﺿﺮوری اﺳﺖ (گافمن،۱۹۵۹).

 

در رابطه با نقش های مختلف زنان در بیرون از خانه و نقش های خانوادگی زنان و پیامدهایی که بر خانواده می گذارد باید گفت که عوامل اجتماعی زیادی بر این پدیده تأثیر گذارند و باعث تشدید یا کاهش آن می‌شوند، یکی از عواملی که انتظار می‌رود بر تعارض نقش اثرگذار باشد مدت زمانی است که فرد در امور کاری یا خانوادگی خود سپری می‌کند. گرین هاوس و بیوتل در مدل خود که شامل سه نوع تعارض مبتنی بر زمان، فشار و رفتار می‌باشد؛ در مورد تعارض مبتنی بر زمان دو شکل عمده را در نظر می‌گیرد: ۱- فشارهای زمانی پیوسته با یک نقش ممکن است پیروی از انتظارات ناشی از نقش دیگر را به لحاظ فیزیکی ناممکن کند. ۲- ممکن است وقتی شخص می‌خواهد به طور فیزیکی تقاضاهای یک نقش را برآورده کند، درگیر اشتغال ذهنی با نقش دیگر شود (گرین هاوس و بیوتل، ۱۹۸۵: ۸۲). این نشان می‌دهد که هر چه تعداد ساعات حضور فرد در محل کار یا نقش های دیگر و یا تعداد ساعت پرداختن به امور خانه و خانواده بیش‌تر باشد، فرد تعارض نقش شغلی- خانوادگی بیش‌تری را تجربه می‌کند. در این زمینه گاتک نیز در قضیه اصلی دیدگاه عقلانی خود به این امر اشاره می‌کند که بین ساعات صرف شده در کار و خانواده و میزان تعارض تجربه شده رابطه مستقیمی برقرار است؛ هرچه اشخاص ساعات زیادتری را در نقش شغلی و خانوادگی بگذرانند، احتمال این‌که تعارض بین نقشی را تجربه کنند زیادتر خواهد شد (گاتک، سیرل و کلیپا،۱۹۹۱: ۵۶۱).

 

در رابطه با تاثیر آسیب های ناشی از حضور و نقش های زنان در بیرون از خانه مثل مزاحمت های اجتماعی، فشارهای روحی و روانی و در نتیجه احساس بدنامی و پیامدهایی که این آسیب ها بر عملکرد خانواده، می توان از نظریه برچسب زنی استفاده کرد. در نظریه برچسب زنی، انحراف یک پدیده اجتماعی است و در این نظریه مطرح است که منحرفان ذاتا منحرف نیستند، بلکه جامعه است که هویت انحرافی را در افراد بوجود می آورد. یعنی هنگامی که عمل فرد مورد قبول و پذیرش تعداد خاصی از مردم نباشد، موجب انگشت نما شدن آن فرد و شناخته شدن او به عنوان فرد خاطی می شود. از نظر تاننبوم، وقتی به فرد انگ یک گناهکار زده شود، قبول چنین هویت جدیدی برایش مشکل خواهد بود. وقتی دید دیگران نسبت به حضور زن در اجتماع، دید منفی باشد و یا بخاطر مزاحمت هایی که ممکن است برایش از سوی دیگران روی دهد و یا بخاطر تعاملاتش با مردان به او به عنوان یک فرد منحرف نگاه شود، موجب می شود خودش را از دیگران به عنوان نیروی پایین تر ببیند یا به انزوا کشیده شود و یا موجب می شود عمل خودش را به شکلی که جامعه برایش تعریف کرده است انجام دهد و نیازش را از راه های نامشروع برآورده کند و به خاطر ترس از بدنامی یا طرد شدن از سمت خانواده، دوستان و جامعه، اعمالش را مخفی نگه دارد و ترس از آشکار شدن آن داشته باشد.

 

بنابراین بین آسیب های ناشی از حضور زنان در جامعه و پیامدهایی که بر عملکرد خانواده خواهد داشت، رابطه وجود دارد. به این صورت که انتظار می رود هر چه میزان آسیب ها بیشتر باشد، عملکرد خانواده تضعیف می شود که این عامل تاثیر گذاری بر میزان فعالیت و حضور زنان در بیرون از خانه باشد.

 

طبیعتا داشتن گرایش خاص به نقش زنان در جامعه، به زمینه ها و پیش شرط های اجتماعی ویژه ای بر می گردد که دانستن آنها نیز در درک بیش تر جایگاه این پدیده موثر خواهد بود. به همین علت در این تحقیق، به زمینه های عمدتا جمعیت شناختی و انواع نقش زنان و آسیب هایی که متوجه آنان است توجه می شود و رابطه این عوامل با عملکردهای خانوادگی سنجیده می شود. بر این اساس این تحقیق در پرتو مدل زیر هدایت می شود.

 

جدول۲-۱: متغیرهای مورد استفاده و نظریات مرتبط با آن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظریه ها متغیر ها
اینگلهارت نگرش نسبت به حضور زنان در اجتماع
مصرف گرایی
باورهای دینی و سنتی
تن آرایی
بر چسب زنی بدنامی
مزاحمت های اجتماعی
تئوری نقش تعدد (انواع) نقش
زمان ایفای نقش
تعداد ساعت
چندگانگی نقش
تعارضات نقشی
فشارهای رو حی و روانی
تئوری تعارض اسکانزونی عملکرد خانواده

۲-۱۰٫ فرضیات پژوهش

 

    • بین زمان ایفای نقش زنان در جامعه و عملکرد خانواده رابطه وجود دارد.

 

    • بین مدت زمان ایفای نقش زنان در جامعه و عملکرد خانواده رابطه وجود دارد.

 

    • بین تعدد نقش های زنان در جامعه و عملکرد خانواده رابطه وجود دارد

 

    • بین مزاحمت های اجتماعی ناشی از نقش زنان در جامعه و عملکرد خانواده شان رابطه وجود دارد.

 

    • بین کاهش باورهای سنتی و مذهبی ناشی از نقش زنان در جامعه و عملکرد خانواده شان رابطه وجود دارد.

 

    • بین میزان مصرف گرایی ناشی از نقش زنان در جامعه و عملکرد خانواده شان رابطه وجود دارد.

 

    • بین چندگانگی نقش زنان در جامعه و عملکرد خانواده شان رابطه وجود دارد.

 

    • بین تعارضات نقشی ناشی از نقش زنان در جامعه و عملکرد خانواده شان رابطه وجود دارد.

 

    • بین فشارهای روحی-روانی ناشی از نقش زنان در جامعه و عملکرد خانواده شان رابطه وجود دارد.

 

    • بین احساس بدنامی ناشی از نقش زنان در جامعه و عملکرد خانواده شان رابطه وجود دارد.

 

  • بین تن آرایی ناشی از نقش زنان در جامعه و عملکرد خانواده شان رابطه وجود دارد.

 

 

 

 

۲-۱۱٫ مدل نظری پژوهش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:49:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم