کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



شهروندی[۱] همانطور که روشن است از مشتقات شهر است . شهروندی را قالب پیشرفتهٔ «شهرنشینی» می‌دانند. به باور برخی از کارشناسان، شهرنشینان هنگامی که به حقوق یکدیگر احترام گذارده و به مسئولیت‌های خویش در قبال شهر و اجتماع عمل نمایند به «شهروند» ارتقاء یافته‌اند.

 

شهروندی از جمله مفاهیم نو پدیدی است که به طور ویژه‌ای به برابری و عدالت توجه دارد و در نظریات اجتماعی، سیاسی و حقوقی جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده است. مقوله «شهروندی» وقتی تحقق می‌یابد که همه افراد یک جامعه از کلیه حقوق مدنی و سیاسی برخوردار باشند و همچنین به فرصت‌های مورد نظر زندگی از حیث اقتصادی و اجتماعی دسترسی آسان داشته باشند. ضمن اینکه شهروندان به عنوان اعضای یک جامعه در حوزه‌های مختلف مشارکت دارند و در برابر حقوقی که دارند، مسئولیت‌هایی را نیز در راستای اداره بهتر جامعه و ایجاد نظم بر عهده می‌گیرند، و شناخت این حقوق و تکالیف نقش مؤثری در ارتقاء شهروندی و ایجاد جامعه‌ای بر اساس نظم و عدالت دارد.(بردبار،۱۳۸۷)

 

 

اسلام به عنوان یک دین فراگیر که به همه ابعاد زندگی بشر توجه نموده است، دستورات صریح و شفافی برای روابط اجتماعی انسان‌ها دارد و نه تنها به کمال معنوی انسان‌ها توجه نموده است بلکه به چگونگی ساختن جامعه‌ای نمونه نیز توجه دارد. از جمله مسائل مهم حقوق شهروندی در اسلام توجه به کرامت انسانها به عنوان اشرف مخلوقات، ارزش حیات و زندگی افراد، برابری بدون توجه به نژاد، رنگ، پوست و …، هدفمند نمودن خلفت انسانها و بیهوده نبودن زندگی انسان می‌باشد.(تقوی،۱۳۸۹)

 

 

در تعریف شهروند می توان گفت که شهروند کسی است که حقوق فردی و جمعی خود را می شناسد و از آنها دفاع می کند، قانون را می شناسد و به آن عمل می کند و از طریق آن مطالبه می کند، از حقوق معینی برخوردار است. می داند که فرد دیگری هم حضور دارد و دفاع از حقوق او یعنی دفاع از حقوق خودش و فردی که در امور شهر مشارکت دارد. پس شهروند نه تنها به معنای سکونت در یک شهر به مدت مشخص که به معنای مجموعه ایی از آگاهی های حقوقی، فردی و اجتماعی است. (زاهدی،۱۳۸۱)

 

عناصری نظیر هویت ملی و تعلقات اجتماعی- فرهنگی و مشارکت سیاسی از عناصر مهم در مفهوم شهروندی است ولی در یک جامعه مدنی حقوق یک فرد عبارتند از:” حقوق اساسی به معنای حقوق بنیادی شهروندان یک جامعه، حقوق سیاسی به معنای حق مشارکت در فرآیندهای سیاسی، حقوق اجتماعی که در برگیرنده حقوق اقتصادی و نیز حداقل استانداردهای زندگی درتسهیلات اجتماعی است.”(طبرسا،۱۳۸۹:۳۶)

 

برای اینکه «شهروندی» دارای مفهوم و جوهره واقعی باشد، شهروندان باید بر مبنای معیارهای عینی و شفاف مورد قضاوت قرارگیرند. لذا «شهروندی» در ابتدا خودش یک قواست و در ادامه زاینده حقوق متعدد دیگری برای شهروند می‌باشد. از این رو «شهروندی» توانائی افراد را برای قضاوت در مورد زندگی خودشان تصدیق می‌کند و زندگی آنها از پیش به وسیله نژاد، مذهب، طبقه، جنسیت و یا صرفاً از روی یکی از هویت‌شان تعیین نمی‌شود. موقعیت شهروند به یک حس عضویت داشتن در یک جامعه گسترده دلالت دارد. این موقعیت، کمکی را که یک فرد خاص به آن جامعه می‌کند، می‌پذیرد و به او استقلال می‌دهد. این استقلال در مجموعه‌ای از حقوق انعکاس پیدا می‌کند که هر چند از نظر محتوی در زمان‌ها و مکان‌های مختلف متفاوت‌اند لیکن، همیشه بر پذیرش کارگذاری و فاعلیت سیاسی دارندگان آن حقوق دخالت دارند. (کرمی نیا،۱۳۸۹)

 

بنابراین، ویژگی کلیدی کلمه «شهروندی» که آن را از «تابعیت» صرف متمایز می‌کند وجود یک اخلاق مشارکت است. به این لحاظ از آنجا که «شهروندی» در مورد روابط انسانی یک تعریف ساده و ایستا را که برای همه جوامع در همه زمان‌ها به کار رود برنمی‌تابد.

 

لیکن، می‌توان گفت که شهروندی «موقعیتی است که فرد با برخورداری از آن می‌تواند در یک جامعه سیاسی، اخلاقی شده و زندگی خود را بر اساس وابستگی‌های متقابل و بر اساس موازین و تعادل حقوق و مسئولیت‌های اجتماعی ساماندهی کند.(فولادی،۱۳۸۸:۲۶)

 

 

 

 

 

۲-۲ مفاهیم شهروندی

 

مفهوم حقوق بشر اغلب در کنار دو مفهوم «حقوق اساسی» و «حقوق شهروندی» مطرح می‌شود. این سه مفهوم، گاه مترادف جانشین یکدیگر به کار می‌روند اما در تفکیک مفهومی مرزهای ظریفی میان این مفاهیم سه گانه و دلالت موضوعی وجود دارد.

 

می‌توان گفت حقوق شهروندی آن بخش از حقوق اساسی است که در قانون اساسی هر کشوری شکل «ملی» به خود می‌گیرد و فقط شامل حال شهروندان همان کشور خاص می‌شود (مانند حق مشارکت سیاسی که ملهم از حقوق بشر در شکل نسبی آن است)

 

بسیاری براین عقیده‌اند که قوانین موضوعه هر کشوری تاثیر مستقیم از مفهوم شهروندی و حقوق شهروندی می‌پذیرد. بعضی شهروندی را در ابعاد اجتماعی، سیاسی و مدنی تقسیم بندی می‌کنند اما به نظر می‌رسد در دسته بندی کلی می‌توان شهروندی را در مسئولیتهای فردی و اجتماعی شهروندان و همچنین مسئولیت‌های دولت در قبال شهروندان بررسی کرد. با نگاهی کلی در جوامع مختلف میتوان بخشی ازاین مفاهیم مشترک را عنوان و تکمیل کرد.(رضایی پور،۱۳۸۵)

 

۱) مسئولیت‌های اجتماعی

 

شهروندان به طور داوطلبانه امکانات خود را جهت کمک به پیشرفت و بهبود شهر به کار می‌گیرند. شهروندان فعال با توجه به تخصص و استعداد خود در سازمانها و کمیته‌های محلی گوناگون نظیر انجمن‌ اولیا و مربیان و سازمان‌های غیردولتی عضویت و فعالیت می‌کنند. شرکت در نشست‌ها و اجتماعات شهری، حضور در محکمه‌های عمومی، هیات‌ منصفه یا هیات‌های حل اختلاف، مشارکت در پروژه‌های اجتماعی برای پیشرفت جامعه و همچنین یافتن مشکلات و راه‌حل آن‌ها بسیار سودمند خواهد بود.صاحبنظران برین عقیده‌اند که اجتماعات محلی، و نهادهای مردم محور می‌توانند با ارائه رفتارهای جدید و نهادینه ساختن آنها در جوامع، نقش موثری در ایجاد و بازتولید مفهوم شهروندی ایفا نمایند.

 

 

 

۲)مسئولیت‌های فردی

 

رای دادن:حق رای در عین حالی که، از نظر بسیاری، از جمله مسئولیت‌های شهروندی محسوب می‌گردد اما در واقع یک امتیاز نیز می‌باشد. کسانی که رای نمی‌دهند در واقع صدایشان  در دولت شنیده نمی‌شود.

 

قبل از هر رای‌گیری، اطلاعات مربوط به موضوع یا نامزدها باید بصورت شفاف به اطلاع شهروندان برسد.

 

خدمت در ارتش: در زمان جنگ، هر مردی که توانایی بدنی دارد، برای جنگ فراخوانده می‌شود. در زمان صلح نیز به صورت خدمت اجباری سربازی و یا داوطلبانه در نیروهای مسلح حاضر می‌شوند.

 

احترام به قانون و حقوق دیگران: هر شهروندی می‌بایست از قوانین اجتماع، ایالت و کشوری که در آنجا زندگی می‌کند، پیروی کند.

 

هر شهروندی می‌بایست به حقوق دیگران احترام بگذارد.

 

پرداخت مالیات: هر شهروندی موظف به پرداخت مالیات بر درآمد و دیگر عوارض قانونی بر اساس درستکاری و راستی و سرموقع می‌باشد.

 

۳)مسئولیت‌های دولت

 

از جمله مسئولیت‌های دولت، خرج نمودن مالیات و عوارض دریافتی توسط بخش‌های دولتی جهت ارائه خدمات زیر، به شهروندان است :

 

حفاظت از جان و مال و حقوق و امنیت شهروندان: توسط پلیس، آتش‌نشانی، امداد در حوادث و بلایای پیش بینی نشده، دادگاه و سامانه قضایی و نیروهای مسلح.

 

بهداشت و سلامتی: آب و غذای سالم، بازرسی از شیر و گوشت، نگهداری از بیمارستان‌ها.

 

آموزش : مدرسه‌ها و کتابخانه‌های عمومی.

 

نگهداری، تعمیر و ساخت جاده‌ها، بزرگراه‌ها و خیابان‌ها و راه آهن.

 

حفاظت و نگهبانی از منابع طبیعی، جنگل‌ها و محیط‌زیست.

 

حفاظت از پس‌اندازها، با بازرسی از بانک‌ها و ضمانت حساب‌های بانکی.

 

کمک و جبران خسارات : در موارد پیش بینی نشده مانند سیل، زلزله و خشکسالی. (شیبانی،۱۳۸۴)

 

۲-۳ مفهوم شهروندی در اسلام

 

گرچه مفهوم امت اسلامی، قبل از هجرت رسول اکرم(ص) به مدینه، فراتر از هر گونه تعلق مرزی، نژادی، قومی و قبیله ای تحقق یافته بود، اما با هجرت آن حضرت(ص) به مدینه و جمع شدن عناصر حکوت و سرزمین و جمعیت تابع در مدینه، اولین حکومت اسلامی در این شهر به وجود آمد (دانش پژوه، ۱۳۸۱، ۲۶).

 

بر خلاف حقوق امروز که تابعیت به معنی پیروی از دولت معیار است، از دیدگاه اسلام معیار، پیروی خلق از خالق است و مذهب محوریت دارد. از دیدگاه اسلام تابعیت بر دو گونه است:

 

۱) تابعیت امی و یا (اسلامی) یعنی پیوندی که در پرتو آن فقط افراد مؤمن و مسلمان گرد هم می آیند و امت واحدی را تشکیل می دهند. تابعیت اصل از نظر اسلام همین تبعیت است و اسلام همواره سعی داشته تا جامعه ی مؤمنان را جایگزین «مجمع شهروندان» نماید.

 

۲) تابعیت ملی که گردهمایی افراد انسانی با پیوندهایی ملیت مثل هم زبانی، هم نژادی و هم فرهنگی است که یک ملت را تشکیل می دهد که این تابعیت ثانوی و به تعبیر بوآزار (Sous-nationalite) است و می تواند اضطرابی باشد (خلیلیان، ۶۲، ۱۴۱)

 

گر چه اصطلاح شهروندی، واژه ی جدیدی است، اما مفهوم آن، یعنی نحوه ی بهره مندی اشخاص مختلف در یک جامعه از حقوق، بر حسب نوع وابستگی و پیوند با حکومت، به قدمت تاریخ سابقه دارد.در مدینه النبی، معیار عضویت در جامعه اسلامی (شهروندی به زبان امروزی) یکی از دو چیز بوده است؛ مسلمان بودن یا پیمان پذیر بودن. بدین ترتیب امت مسلمان و امت یهود مدینه، در عین حفظ استقلال جامعه ی دینی خود، جامعه ی سیاسی واحدی را به وجود می آورند و پیامبر(ص) وحدت دینی را جایگزین وحدت قومی می نماید و پیروان سایر ادیان الهی را به شرط پیمان به عضویت جامعه سیاسی در می آورد. با نزول آیات سوره توبه و تشریح پیمان ذمه، عضویت قراردادی در جامعه، از یهودیان مدینه فراتر رفته و سایر اهل کتاب را نیز در بر می گیرد و آنان نیز در پرتو پذیرش پیمان ذمه در جامعه ی اسلامی و نه امت مسلمان عضویت می یابند (دانش پژوه، ۱۳۸۱ ،۲۷)

 

هر کس که هیچ یک از این دو شرط نداشت بیگانه (غیر شهروند) تلقی می شود. پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام(ص) و با گسترش دامنه ی فتوحات اسلام و افزایش جمعیت ساکن در قلمرو دولت اسلامی، اعضای جامعه ی سیاسی اسلامی ـ و نه امت مسلمان ـ بر مبنای یکی از این دو شرط تشخیص داده می شد و ویژگی های قومی، زبانی، سرزمین و امثال آن، تأثیری نداشت. حتی در زمانی که خلافت اسلامی از سیر صحیح نبوی فاصله گرفت و تبعیض نژادی و قومی بین عرب و عجم پدیدار شد، باز هم این عناصر در تابعیت و عدم تابعیت افراد نسبت به دولت اسلامی نقشی نداشتند. به نظر می رسد حضرت علی(ع) در زمانی که معاویه خروج کرد و حکومت مستقلی در ناحیه ی شام به وجود آورد و این منطقه را به دارالبغی تبدیل کرد، معاویه و پیروانش را بیگانه تلقی ننمود، بلکه بر اساس ضوابط جنگ با شورشیان داخلی اهل بغی و نه بیگانگان (کفار و مشرکین) با آنان به نبرد پرداخت (حمید الله، ۱۳۷۱ ،۲۵)

 

به طور اولیه، از نگاه اسلام، تبعه یعنی مسلمان، و غیر مسلمان بیگانه یا خارجی محسوب می شود. غیر مسلمان با اجازه ی رسمی «امان» یا «زنهار» یا «ذمام» می تواند وارد کشور اسلامی شود، تا از آن جا عبور نماید و یا این که موقتاً اقامت نماید. تحقق امان منوط به درخواست بیگانه و قبول آن از سوی حکومت اسلامی و یا فرد مسلمان است و فرد بیگانه پس از کسب امان، «مستأمن» تلقی شده و می تواند وارد قلمرو اسلامی شده و از حمایت حکومت اسلامی و حقوق و آزادی های ویژه استفاده کند (ضیایی ، ۱۳۶۸ ،۹۴)

 

یک دسته از بیگانگان، یعنی اقلیت های مذهبی، که منحصراً پیروان ادیان یهودی، مسیحی و یا زردتشتی را تشکیل می دهند، با پرداخت جزیه و امضای پیمان ذمه با حکومت اسلامی، اجازه ی اقامت دائم و بهره مندی از حقوق نسبتاً کامل شهروندی را پیدا می کنند. در مقایسه می توان گفت که اهل ذمه از تمام مزایای مسلمانان در جامعه ی اسلامی برخوردار نیستند و دارای محدودیت هایی هستند که این محدودیت ها باید در پیمان ذمه مندرج بوده و به امضای آنان برسد، مثل عدم تبلیغ مذهبی، عدم تجاهر به منکرات، محدودیت احداث ساختمان بلندتر از خانه های مسلمانان و عدم ورود به مساجد و اماکن متبرکه ی اسلامی.

 

[۱] . Citizenship

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1399-06-08] [ 01:25:00 ب.ظ ]




بررسی تحولات جدید در نیم قرن اخیر نشان می دهد که تغییراتی بسیار عمیق در باورها و ارزش ها و سبک زندگی مردم جهان به وقوع پیوسته است و گسترش جهانی این تغییرات دامنه و شدت بیشتری می یابد. این تغییرات که ناشی  از تحولات سیاسی و اقتصادی جهان در عصر حاضر است متقابلاً تأثیری عظیم بر جوانب گوناگون زندگی اجتماعی و فرهنگی به جای گذاشته و افراد را از مرزهای محلی و ملی به انسانهایی جهانی نیز تبدیل کرده است. (لطف آبادی، ۱۳۸۵)

 

 

در دورۀ جهانی شدن مردم به مجموعه ای از ابزارهای بی سابقه از تلفن همراه ساده تا اینترنت مجهز شدند. با این هدف که به ادراک خود تنوع بخشند. گزینش های خود را بیان کنند، با دیگران به مبادلۀ آراء بپردازند، تحولات را دریابند و نسبت به آن واکنش نشان دهند و حتی چارچوب تفکر بشر را توسعه بخشند در حالی که کاهش قیمت این ابزارها به همراه استحکام بیشتر و سهولت استفاده امروزه این توانمندی ها را برای کاربردهایی در اختیار مجامع محلی قرار داده است که دو دهه قبل پیش بینی شدنی نبود. این امکانات فاصله ها را حذف کرده و مرزها را محو ساخته است. اطلاع رسانی اقتصاد جهانی را هدایت می کند و امکان پخش آرای جدید را در سراسر جهان در یک آن فراهم آورده است. (یوسنکو، ۱۹۹۷)

 

پایان نامه

 

بنابراین جهانی شدن بر تمامی حوزه های فعالیت بشر از جمله جامعه، حکومت، تولید، دانش، امنیت، صلح، عدالت و محیط زیست تأثیر گذاشته و موجب تغییر در شیوۀ تفکر و تلقی انسان ها از روابط اجتماعی شده و در عین حال از آنها تأثیر پذیرفته است و متعاقب این تغییرات اجتماعی، تأثیرات عمیق و مهمی بر زندگی روزمره و مراودات انسان ها در ابعاد مختلف داشته است. (مسعود کرباسیان، ۱۳۸۲)

 

جهانی شدن پرشتاب پس از دهۀ ۱۹۶۰ نیز موجب همبستگی های فراجهانی شده است. از یک سو فاجعه های انسانی مرتبط با بیماری ها، گرسنگی، بلایای طبیعی و جنگ موجب بروز همدردی و همکاری جهانی در مقیاسی شده که هیچ گاه سابقه نداشته است. به علاوه تعداد زیادی از تعهدات جمعی فرامرزی موجب تعمیق تاریخ معاصر در ارتباط با طبقۀ اجتماعی، جنسیت، نسل (به ویژه فرهنگ جوانان)، حرفه، مذهب و نژاد شده اند. انسان هایی که در شرایط جهانی شدن زندگی می کنند به طور فزاینده ای در حال بنا نهادن جنبه های مهم هویت خود از دیدگاه فوق قلمرو گرایی هستند.آنچه تاکنون گفته شد عواقب مثبت جهانی شدن هستند، اما در چند دهۀ اخیر علاوه بر فرایند طبیعی مناسبات جهانی و جهانی شدن زندگی مردم، شاهد بوده و هستیم که طرح جهانی سازی نیز با فراگیر کردن فرهنگ خاص انگلو-آمریکن در گوشه و کنار جهان، عرصه را بر فرهنگ های دیگر و بر هویت مردمان متفاوت از فرهنگ مذکور تنگ تر و تنگ تر کرده است و از این طریق چالش روان شناختی بی سابقه ای را نیز در هویت مردمان غیرغربی ایجاد کرده است (لطف آبادی، ۱۳۸۵).

 

در واقع بسیاری از مردم همچنان خاموشند و یا صدایشان شنیده نمی شود، کنترل برخی از قوی ترین رسانه ها چه در سطح ملی یا بین المللی همچنان در دست عده ای اندک است، اعم از مالکیت خصوصی یا عمومی و یا انحصارهای دولتی. چنین تفوقی شبح سلطۀ فرهنگی را پدیدار می سازد. بیم از «یکسان سازی فرهنگی» فراگیر است و بارها ابراز شده است. نگرانی دیگر ایجاد انتظارات ناشدنی در افراد بسیار محرومی است که همواره به تماشای سبک های زندگی و شیوه های بیان ثروتمندان می پردازند. (گزارش یونسکو، ۱۹۹۷)

 

بنابراین جهانی سازی اقلاً دو نتیجه متعارض را سبب شده است: انفعال و تسلیم پذیری گروهی از افراد که سبک زندگی غربی را آرمان خود می دانند و سبب پذیرش بی قید و شرط اهداف و برنامه ها و عملکردهای قدرت های مسلط جهانی است و می توان آن را جهانی سازی نامید و دیگری ستیزه جویی و وحشت  آفرینی گروه هایی که سبک زندگی سده های پیشین را کمال مطلوب خود می شمارند و دیدگاه ستیزه جویانه ای به جهانی شدن دارند.در کنار دو کرانه جهانی سازی و ستیزه گری در مقابل جهانی شدن، نگرش دیگری را می توان در نظر گرفت که آن را جهانی نگری و ملیت گرائی می نامیم. ویژگی اصلی این نگرش آن است که فعال و تکثرگرای است و مؤلفه های آن را مردم سالاری، حفاظت و اعتلای فرهنگ ملی، بهره گیری از جوانب مثبت فرهنگ جهانی، گرایش مثبت به تاریخ و ارزش های ملی، گرایش به عزت و اقتدار ملی، اعتقاد و عمل به برابری حقوق سیاسی و اقتصادی و فرهنگی همۀ کشورها و برقراری مناسبات انسانی بین تمام مردم بر مبنای مسؤرلیت ها و حقوق برابر انسانی تشکیل می دهد. این نوع نگرش یک رویکرد خردمندانه و فعال به جهانی شدن یا نگرش میانه گزینی و لازمه رشد و پیشرفت است.بنابراین در چنین شرایطی وظیفه نظام تعلیم و تربیت آن است که با رشد و پرورش ویژگی هخای شهروندی و تمدنی افراد آنان را آماده سازد که به صورت فعال در مناسبات جهانی قرار گیرند و هم با حفظ استقلال و اعتلای فرهنگی و تاریخی و ملی خود راه عزت و اقتدار در جهان معاصر را طی کرده و بتوانند نقش مؤثر و مثبت خود را نیز در مناسبات جهانی ایفا نمایند.(صائم،۸۷:۱۳۷۶)

 

۲-۵ آموزه های دینی وشهروندی

 

آموزه های دینی، مجموعه ای از اعتقادها و اصول اسلامی، آداب و رسوم، اخلاق وارزش ها و قوانینی است که از وحی سرچشمه گرفته است. هدف در فرهنگ اسلامی رشد و شکوفایی جامعه بشری و رسیدن آن به کمال می باشد. برای رسیدن به این منظور ابتدا باید هر فرد به اصلاح خود بپردازد. بر این اساس، آموزه های دینی با توجه به موضوع تقویت رفتارهای مفید کارکنان به عنوان عاملی مهم در افزایش بهره وری، راه رسیدن به آن و نیز تعالی روحی را تزکیه نفس عنوان می نماید. در چارچوب ارزشی مبتنی بر فرهنگ هر ملت، می توان رابطه میان مفروضه ها واعتقادها، ادراک ها و عواطف و رفتار را مورد مداقه قرار داد و با تعمیم مدل حاصل از این بررسی، موقعیت های فرهنگی گوناگون و روابط متقابل آنها را شناسایی کرد. اعتقادات آدمی زیر بنای همه مشاهدات، اندیشه ها و تجربیات وی به شمار میرود و در کارکردهای روزانه او حایز اهمیت فوقالعاده است. آدمی در رفع نیازهای خود از طریق پیمایش محیط

 

و در کسب آنچه در مسیر کمال بدان نیاز دارد، با اتکا به اعتقادها بی شمار خود درباره جهان عمل میکند. کیفیت اعتقادات تحت تأثیر ماهیت موارد ذیل قرار دارد: رابطه با محیط، توجه به زمان، ماهیت فرد، توجه به مسئولیت، توجه به فعالیت، مفهوم فضا (رضاییان، ۱۳۸۲ ، ص ۹۰)

 

این مفاهیم همان اصول مورد توجه در تحقیق کلاکهان و استرادبک میباشد که اساس اعتقادات اسلامی مربوط به فرهنگ بومی جامعه ایرانی میباشد. در این نگرش،ارزش هر عمل به نیت آن بستگی دارد.در واقع اگر نیت هر عمل الهی و خالص باشد،ارزش دارد وگرنه فاقد ارزش و گاهی ضد ارزش تلقی میشود. نیت انسان برگرفته ازهدف غایی اوست که منطبق بر باورها، ملکات و اعتقادات نفسانی شخص است که این خود مستحق پاداش و عقوبت است. حتی اگر به نتیجه یا عمل منتهی نشود(رضاییان،۱۳۸۲:۹۲  )

 

ویژگیهای عمل بر مبنای نیت در اسلام به شرح زیر می باشد:

 

۱)مدیریت بر مبنای هدف و نتیجه مادی و معنوی با اولویت نتایج اخروی

 

۲) برنامه ریزی کوتاه مدت در راستای برنامه ریزی بلندمدت و رعایت اصل آخر ت

 

۳)تعقل ارزشی و ابزاری در تصمیمگیری؛

 

۴) ارائه پاداش بر مبنای تلاش و عملکرد؛

 

۵)در نظر گرفتن کار و منصب سازمانی بهمثابه وسیله عمل برای انجام تکلیف وامانت الهی؛

 

۶) توجه به نیازهای معنوی و نیازهای طبیعی

 

ابعاد مورد توجه در آموزه های دینی عبارت است:

 

– ابعاد اعتقادی: شامل اعتقادهای مربوط به اصول و فروع دین؛

 

– ابعاد رفتاری: شامل التزام به فروع دین، شرکت در مناسک، شعائر دینی و رعایت احکام شرعی؛

 

– ابعاد سیاسی: شامل اعتقاد به کفایت دین در اداره امور اجتماعی، احساس غرور ورضایت از مسلمان بودن، حمایت از مسلمانان و مظلومان جهان؛

 

ابعاد تاریخی: آگاهی از حوادث و شخصیتهای تاریخی اسلام به ویژه سیره پیامبر و اهل بیت، تعلق خاطر و احساس مثبت و منفی نسبت به حوادث و وقایع ، تاریخ اسلام (کارگروه تدوین شاخصهای فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی،۱۳۸۹:۱۷)

 

این چهار بعد در سطوح مختلف آموزه های دینی پراکنده بوده و با توجه به سطح مطالعاتی مورد توجه در این پژوهش، ایجاد هماهنگی بین آنها و مفاهیم سازمانی دشوار است. در بین این ابعاد، دو بعد اعتقادی و رفتاری ارتباط تنگاتنگی با مفاهیم سازمانی دارند ،که پس از بررسی و تأیید توسط خبرگان به عنوان مفاهیم اصلی مورد پژوهش در شناسایی ابعاد فرهنگ اسلامی که با پیشینه معنوی و الهی خود راه سعادت و نجات بشر را معرفی میکند با الگوی کلاکهان و استرادبک تلفیق گردید. درواقع بر این اساس اعتقادهای اسلامی در قالب ابعاد شش گانه تحقیق کلاکهان و استرادبک بیان و مورد بررسی قرار گرفت.

 

۱-رابطه با محیطدر اعتقادهای اسلامی، خداوند قادر مطلق و مظهر همه پاکی ها است. بر این اساس هر اتفاق که در دنیا روی میدهد با خواست و اراده او م یباشد.

 

هیچ برگی از » و نیز « خداوند به هر چیزی تواناست » : چنان که در قرآن کریم می فرماید سوره انعام،  درخت نمی افتد جز آنکه او آگاه است و به اراده اوست».همچنین خداوند را حکیم مطلق است و تمام کارها از روی حکمت و به نفع انسان شکل می گیرد.

 

اما این موضوع هیچ گاه اراده انسان را منکر نمیشود. بلکه تأکید میکند که انسان خود راه هیچ اجباری در دین نیست، راه » : زندگی را انتخاب میکند. بر این اساس می فرمایند:

 

سوره بقره، آیه (۲۵۶)که دلالت بر اراده و اختیار انسان دارد  « هدایت از گمراهی جداست.

 

خداوند سرنوشت هیچ قومی را تا وقتی خودشان نخواهند تغییر نمیدهد  و نیز

 

سوره جاثیه،« خداوند آسمان و زمین را در تسخیر انسان آورده است »( رعد، آیه ۱۱ )

 

همه این آیات دلالت بر این دارد که انسان در سرنوشت خود سهیم بوده و خودسرنوشتش را می سازد. این دیدگاه کاملاً متعادل بوده و در آن ظرافت خاصی وجود دارد،امام صادق می فرماید: نه جبر است نه اختیار بلکه امری بین این دو (شیخ صدوق،باب۵۹،حدیث۸)

 

۲-توجه به زماندر فرهنگ اسلامی و قرآن هم به گذشته توجه میشود و با عبارت سوره حشر، آیه۲ انسان را به تأمل در گذشته فرا میخواند و هم به حال توجه دارد و هم آینده را مدام مدنظر قرار داده و سرنوشت را به میخواند و هم به حال توجه دارد و هم آینده را مدام مدنظر قرار داده و سرنوشت را به

 

انسان گوشزد می کند.« پس عبرت بگیرید ای صاحبان چشم»

 

دیدگاه اسلام، زمان یعنی عمر، بالاترین نعمت دنیوی بوده و هر لحظه از آن ارزشی فوق تصور بشری دارد. زیرا اسلام معتقد است که میدان عمل فقط در دنیا باز است و بعد از مرگ دیگر همهی فرصتها از انسان گرفته میشود و این عمر محدود دنیوی سرنوشت عمر بینهایت اخروی را تعیین میکند. پس از دیدگاه اسلام هر ثانیه از عمر بشربینهایت ارزش دارد. امام علی بر خلاف فرهنگ عامه که عمر انسان ها را با سال می سنجند، عمر انسان را با تعداد  نفسهای او می سنجند و این، حساسیت عمر انسانی و  سرمایه زندگی او را نشان می دهد. ایشان می فرمایند :عمر تو، شماره نفس های توست.

 

۳-ماهیت فرداز دیدگاه فرهنگ اسلامی انسان اشرف مخلو قها بوده و جایگاهی بس بلند مرتبه دارد و این به واسطه روحی است که خداوند آن را به خود نسبت داده است. «من از روح خود در تو دمیدم»

 

سوره حجر، آیه ۲۹ و فطرت انسانی را فطرتی پاک دانسته و از انسان میخواهد که به آن فطرت پاک توجه نمایند .«همان فطرتی که خداوند انسان را براساس آن فطرت آفریده »(سوره روم، آیه ۳۰ )

 

در هر صورت فرهنگ اسلامی، انسان را موجودی محترم و شایسته سجده ملائکه میداند. اما آنچه در هر نوع مدیریت استوار است، حفظ و پاسداشت کرامت انسان میباشد. توجه به کرامت انسان در روابط انسانی به خصوص روابط سازمانی سبب ایجاد علاقه ،نزدیکی قلوب و در نتیجه دستیابی به اهداف سازمان می شود. در هر صورت در فرهنگ اسلام انسان موجودی محترم بوده که شایسته سجده ملائکه می باشد و توجه به حفظ کرامت انسان در ابعاد مختلف ازجمله روابط سازمانی، مورد تأکید واقع شده است.

 

 

 

۴-توجه به مسئولیتدیدگاه و فرهنگ اسلامی در اینجا هم به مسئولیت فردی و هم به مسئولیت اجتماعی توجه می شود. از طرفی معتقد است که هر کس مسئول کار خوداست«هیچکس گناه دیگری را جواب نمی دهد(سوره اسراء،آیه۱۵) آیات فراوان در مورد امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد که مؤید مسئولیت اجتماعی افراد است.تقوای خدا پیشه کنید، که شما در قبال همه چیز حتی گیاهان و حیوانات نیز مسئول هستید و همه شما در مقابل زیر دستانتان مسئولید.(بحارالانوار،ج۷۲)

 

۵-توجه به فعالیتدر دیدگاه اسلامی علاوه بر خود عمل، نیت و قصد عمل مورد توجه قرار دارد و ارزش هر عمل را نیت آن تعیین می کند. چنانچه پیامبر اسلام می فرماید: اعمال براساس نیات سنجیده می شود.(بحارالانوار، ج ۷۸)

 

در این دیدگاه پاداش هر عمل نیکی را خداوند به چندین برابر عطا میکند. زیرا خداوند درقرآن می فرماید:هر کس کار نیکى بیاورد، ده برابر آن پادا ش خواهد داشت.(انعام،آیه۱۶۰)

 

در فرهنگ اسلامی، پاداش مادی مثل ارتقاء موقعیت و مقام و نیز افزایش حقوق انگیزانند های ضعیف می باشند و هر کس کار خود را درست و صحیح انجام دهد و از عهده مسئولیت خود به خوبی برآید رضایت خداوند را کسب می کند که بهترین پاداش برای فرد است.

 

۶-توجه به موقعیتدر دیدگاه اسلامی طبق آموزههای قرآن مجید که می فرماید:

 

بهترین شما نزد خداوند با تقواترین شما است .(حجرات،۱۳)

 

عملکرد فرد مورد توجه قرار گرفته و ظواهر نشان دهنده شخصیت، بزرگی و مقام نیست. چه بسا

 

رهبرانی که مروج چنین فرهنگی میباشند، زندگی و محل کار ساده برای خود برمی گزینند. وجود این نگرش باعث اجتناب از تجملات شده و از هزینه های سازمان می کاهد و از این طریق میتوان ایجاد روابط سازمانی را تسهیل کرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:25:00 ب.ظ ]




ریشه مفهوم رفتار شهروندی سازمانی اولین بار از مطالعات برنارد[۱] نشات گرفت.(طبرسا،۱۳۸۹)

 

باتمن وارگان برای اولین بار از اصطلاح رفتار شهروندی سازمانی استفاده کردند. آنان این مفهوم را بهعنوان بخشی از اقدامات کارکنان که با هدف بهبود بهره وری، همبستگی و انسجام در محیط کاری انجام می پذیرد تعریف کردند. اقدا مهایی که خارج از الزام های افراد به سازمان است.(هدسون[۲]،۲۰۰۶)

 

 

از رفتار شهروندی تعاریف گوناگونی ارائه شده است. در برخی از رفتار شهروندی سازمانی به عنوان مجموعه رفتارهای داوطلبانه که جزء وظایف رسمی فرد نیستند که، منجر به بهبود مؤثر وظایف و نقش های سازمان می شوند یاد شده است(اپل بوم[۳]،۲۰۰۵)

 

 

 

رفتار شهروندی سازمانی، به رفتارهای فردی و داوطلبانهای که باعث ارتقای اثربخشی و کارایی عملکرد سازمان می شوداما مستقیماً به وسیله سیستم های رسمی سازمان به آن پاداش داده نمی شود گفته می شود

 

(هال،۲۰۰۹:۱۱۹)

 

کارکنانی که از این ویژگی برخوردارند، رفتارهایی فراتر از نقش، وظایف و شرح شغل رسمی خویش بروز می دهند. هدف آنها از انجام این رفتارها کسب پاداشهای سازمانی نیست و تمام تلاش خود را برای بهبود و توسعه سازمان به کار می گیرند(تقوی،۱۳۸۹:۱۲۰)

 

مطالعات نشان میدهد کارمندانی که فراتر از شغل و وظیفه خود عمل کرده و رفتار شهروندی سازمانی از خود بروز می دهند ، از بهره وری و کیفیت بالاتری در گروه های کاری و سازمانی خود برخوردارند(پدسکف،۱۹۹۷:۱۳۵)

 

آنچه مسلّم است، رفتار شهروندی، به طور مستقیم قابل تقویت نمی باشند. به علاوه این رفتارها ناشی ازتلاش های فوق العاده کارکنان، به منظور دستیابی به موفقیت های مورد انتظار سازمان می باشد. در یک جمع بندی عناصر کلیدی تعاریف ، رفتار شهروندی را میتوان در چهار بخش زیر دسته بندی کرد :

 

نوعی از رفتار است که فراتر از وظایف رسمی کارکنان در سازمان است؛

 

نوعی از رفتار است که به صورت اختیاری و بر اساس اراده فردی شکل میگیرد؛

 

نوعی از رفتار است که به طور مستقیم پاداشی دربر نداشته و به طور رسمی از طرف سازمان مورد قدردانی قرار نمی گیرد.

 

نوعی از رفتار است که برای ارتقاء اثربخشی و کارایی عملکرد سازمان و همچنین موفقیت عملیات آن خیلی مهم است.(کاسترو[۴]،۲۰۰۴:۲۹)

 

بکارگیری برخی از رفتارهای شهروندی در سازمان علاوه بر ایجاد زمینه های موفقیت می تواند نتایجی چون افزایش بهره وری، مدیریت و کارکنان، آزاد نمودن منابع سازمانی ، جهت به کارگیری برای مقاصد مفیدتر، کاهش در بکارگیری منابع، کمک به فعالی تهای هماهنگی درونی و بیرونی، تقویت توانایی سازمان در جذب و نگهداری کارکنان، افزایش ثبات عملکرد و افزایش قدرت انطباق سازمان با محیط را به همراه دارد(پدسکف،۲۰۰۴)

 

نتایج بررسی ادبیات موضوع حاکی از گستردگی مطالعات صورت گرفته توسط دانشمندان این حوزه می باشد. به طوری که تقریباً سی نوع متفاوت از انواع نظریه درخصوص رفتارشهروندی وجود دارد(یانگ[۵]،۲۰۱۱:۹)

 

البته بین این نظریه ها هم پوشانی های زیادی وجود دارد، اما این موضوع نشان دهنده فقدان اجماع درباره ابعاداین مفهوم میباشد. در جدول زیر به بخشی از این نظریه ها توجه شده است.

 

 

 

جدول۲-۱:نظریات مختلف رفتارشهروندی ازدیدگاه صاحبنظران

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نام مدل ابعاد مورد توجه درمدل منبع
مدل پودساکوف رفتارهای امدادی، جوانمردی، آداب اجتماعی، تعهدسازمانی،توسعه شخصی یولماز[۶](۲۰۰۹)
مدل نت میر جوانمردی،آداب اجتماعی،نوع دوستی هادی زاده(۲۰۱۱)
مدل مارکوزی یاری وکمک مثبت، اجتناب ازرفتارهای آزاردهنده دی پولا[۷](۲۰۱۱)
مدل فارح آداب اجتماعی، نوع دوستی، وجدان کاری، هماهنگی متقابل هادی زاده(۲۰۱۱)
مدل اورگان آداب اجتماعی،نوع دوستی،جوانمردی،وجدان کاری،نزاکت سوئیت(۲۰۰۶)

 

 

درمیان مدل های فوق به لحاظ تناسب سطح مطالعاتی ،قدرت و پیش بینی سطح مدل اورگان به عنوان یکی از مشهورترین تحقیقات رفتار شهروندی سازمانی مبنای اصلی مطالعه دراین تحقیق است.معتبرترین تقسیم بندی ارائه شده درباره مولفه های رفتار شهروندی سازمانی توسط وی ارائه شده که تحقیقات زیادی مبنای مطالعه پژوهشگران قرار گرفته است. ابعاداین مدل عبارتند از: آداب اجتماعی، نوع دوستی، وجدان کاری، جوانمردی و نزاکت(زین،۲۰۰۴،۶)

 

در این مدل آداب اجتماعی، وجدان کاری و نوع دوستی به عنوان مؤلفه های کمک کننده فعال و مثبت مطرح هستند. در طرف دیگر جوانمردی و نزاکت مؤلفه های جلوگیری کننده اجتناب از وارد شدن خسارت به سازمان هستند. این ابعاد به صورت زیر تعریف می شوند:

 

آداب اجتماعی: رفتاری است که توجه به مشارکت در زندگی اجتماعی سازمانی را نشان می دهد.

 

نوع دوستی: عبارت است از کمک کردن به همکاران در عملکرد مربوط به وظایفشان

 

وجدان کاری:رفتاری فراتر ازالزامات تعیین شده رسمی در محیط کار می باشد؛

 

جوانمردی: عبارتست از تمایل به شکیبایی در مقابل مزاحمت های، اجحافها وسختی های اجتناب ناپذیر محیط کاری، بدون ابراز گله یا شکایت

 

نزاکت: اندیشیدن و توجه به اثر رفتار فردی و تأثیر آن بر دیگران(مارکزدی وزین،۲۰۰۴)

 

با وجود آنکه این رفتارها در ارزیابی های سنتی عملکرد شغلی به طور ناقص اندازه گیری و یا حتی گاهی اوقات مورد غفلت قرار می گرفتند ، در بهبود اثربخشی سازمانی مؤثر بودند. (مستبصری و نجابی ،۱۳۸۷، رضایی کلید بری و باقر سلیمی ،۱۳۸۷، اسلامی،۱۳۸۷ )

 

این اعمال و رفتارها که در محل کار اتفاق می افتند را اینگونه تعریف می کنند :

 

« مجموعه ای از رفتارهای داوطلبانه و اختیاری که بخشی از وظایف رسمی فرد نیستند ، اما با این وجود توسط وی انجام و باعث بهبود مؤثر وظایف و نقشهای سازمان می شوند » (مستبصری و نجابی ،۱۳۸۷، رضایی کلید بری و باقر سلیمی ،۱۳۸۷، اسلامی،۱۳۸۷ )

 

به عنوان مثال یک کارگر ممکن است نیازی به اضافه کاری و تا دیر وقت در محل کار ماندن نداشته باشد ، اما با این وجود او بیشتر از ساعت کاری رسمی خود در سازمان مانده و به دیگران کمک می کند  و باعث بهبود امور جاری و تسهیل جریان کاری سازمان می گردد (مستبصری و نجابی ،۱۳۸۷، رضایی کلید بری و باقر سلیمی ،۱۳۸۷، اسلامی،۱۳۸۷ )

 

” اورگان” رفتار شهروندی کارکنان را به عنوان اقدامات مثبت بخشی از کارکنان برای بهبود بهره وری و همبستگی و انسجام محیط کاری می داند که ورای الزامات سازمانی است. وی معتقد است رفتار شهروندی سازمانی ، رفتاری فردی و داوطلبانه است که مستقیماً مشمول سیستم های رسمی پاداش در سازمان نمی شود، اما باعث ارتقای اثربخشی و کارایی عملکرد سازمان می شود.

 

تعریف فوق بر سه ویژگی اصلی رفتار شهروندی تأکید دارد : ۱-  رفتار باید داوطلبانه باشد (نه وظیفه مشخص). ۲-  مزایای این رفتار جنبه سازمانی دارد. ۳-  رفتار شهروندی سازمانی ماهیتی چند بعدی دارد .

 

۲-۷ ابعاد رفتار شهروندی

 

درباره ابعاد رفتار شهروندی سازمانی مابین محققان توافق نظر وجود ندارد. در این زمینه در تحقیقات مختلف به ابعادی نظیر رفتارهای کمک کننده، جوانمردی، گذشت، وفاداری سازمانی، پیروی از دستورات، نوآوری فردی، وجدان، توسعه فردی، ادب و ملاحظه، رفتار مدنی و نوع دوستی اشاره شده است. (مستبصری و نجابی ،۱۳۸۷، رضایی کلید بری و باقر سلیمی ،۱۳۸۷، اسلامی،۱۳۸۷ )

 

پادساکف در سال ۲۰۰۰ میلادی دسته بندی مفصلی از اینگونه رفتارها انجام داده است که رفتارهای شهروندی سازمانی را در قالب هفت دسته تقسیم می نماید: (مستبصری و نجابی ،۱۳۸۷، رضایی کلید بری و باقر سلیمی ،۱۳۸۷، اسلامی،۱۳۸۷ )

 

    • رفتارهای یاری گرانه

 

    • جوانمردی

 

    • نوآوری فردی

 

    • فضیلت مدنی

 

    • تعهد سازمانی

 

    • خودرضایت مندی

 

  • رشد فردی

بولینو و همکاران (۲۰۰۳ ) مؤلفه های زیر را به عنوان شاخص های رفتار شهروندی سازمانی معرفی شود

 

    • وفاداری

 

    • وظیفه شناسی

 

    • مشارکت ( اجتماعی، حمایتی، وظیفه ای و مدنی )

 

    • توجه و احترام

 

    • فداکاری

 

  • تحمل پذیری ( روحیه جوانمردی )

عملکرد شهروندی فعالیت هایی مانند کمک به دیگران در انجام کارهای کارکنان، حمایت سازمان و داوطلب شدن در انجام کارهای جانبی و مسئولیت پذیری را شامل می شود . (مستبصری و نجابی ،۱۳۸۷، رضایی کلید بری و باقر سلیمی ،۱۳۸۷، اسلامی،۱۳۸۷ )

 

که به طور خاص برای تبیین عملکرد شهروندی سازمانی مدلی با چهار بعد زیر ارائه می نمایند:

 

    • پشتکار توام با شور و تلاش فوق العاده که برای تکمیل فعالیت های کاری موفقیت آمیز ضروری است

 

    • داوطلب شدن برای انجام فعالیت های کاری که به صورت رسمی بخشی از وظیفه کاری افراد نیست

 

    • مساعدت و همکاری با دیگران

 

  • پیروی از مقررات و رویه های سازمانی

شاید بتوان گفت معتبرترین تقسیم بندی ارائه شده درباره ابعاد و مؤلفه های رفتار شهروندی سازمانی توسط اورگان ارائه شده است که در تحقیق های مختلف مورد استفاده قرار می گیرد . این ابعاد عبارتند از :

 

    • آداب اجتماعی: مستلزم حمایت از عملیات های اداری سازمان است .

 

    • نوع دوستی : کمک به همکاران و کارکنان برای انجام وظایف تعیین شده به شیوه ای فراتر از آنچه انتظار می رود.

 

    • وجدان کاری : انجام امور تعیین شده به شیوه ای فراتر از آنچه انتظار می رود

 

    • جوانمردی: تأکید بر جنبه های مثبت سازمان به جای جنبه های منفی آن

 

  • نزاکت : مشورت با دیگران قبل از اقدام به عمل، دادن اطلاع قبل از عمل، و رد و بدل کردن اطلاعات.

بررسی دیگر رفتار شهروندی را شامل پنج حیطه زیر معرفی می کند:

 

۱- وظیفه شناسی : رفتارهایی هستند که فرد را در انجام وظایف خود در حدی بالاتر از سطوح مورد انتظار هدایت می کنند (مثلاً فرد ناهار خوردن خود را طول نمی دهد یا جز در موارد ضروری کارش را تعطیل نمی کند).

 

۲- ادب و مهربانی : رفتارهای مؤدبانه ای هستند که از ایجاد مسأله و مشکل در محل کار جلوگیری می کنند ( مثلاً فرد تلاش می کند از ایجاد مشکلات برای همکارانش اجتناب کند یا پیش از اقدام به انجام امور با دیگران مشورت نماید) .

 

۳- نوع دوستی : رفتارهای یاری دهنده ای هستند که توسط یک فرد و به منظور کمک به کارکنان انجام می شود و در ارتباط با وظایف و مسایل سازمانی ویژه است (مثلاً فرد به کسانی که کارشان سنگین است کمک می کند و با میل و رغبت زیاد، وقت خود را جهت کمک به کسانی که مشکلات کاری دارند صرف کند).

 

۴- مردانگی : رفتار جوانمردانه ای که از شکوه و شکایت زیاد در محل کار جلوگیری به عمل می آورد .

 

۵ – خوش خویی : رفتارهای نشان دهنده مشارکت مسئولانه فرد در فعالیت های سازمان هستند ( مثلاً فرد کارهایی انجام می دهد که در حیطه وظایفش نیستند، اما وجهه سازمان را بالا می برند) با جمع این حیطه ها رفتار شهروندی سازمانی کلی حاصل می شود .

 

آداب اجتماعی به عنوان رفتاری است که توجه به مشارکت زندگی اجتماعی سازمانی را نشان می دهد . آداب اجتماعی ، شامل رفتارهایی از قبیل حضور در فعالیت های فوق برنامه و اضافی، آن هم زمانی که این حضور ضروری نباشد، حمایت از توسعه وتغییرات ارائه شده توسط مدیران سازمان و تمایل به مطالعه کتاب ، مجلات و افزایش اطلاعات عمومی و اهمیت به نصب پوستر و اطلاعیه در سازمان برای آگاهی دیگران می شود . گراهام معتقد است یک شهروند سازمانی خوب نه تنها باید از مباحث روز سازمان آگاه باشد بلکه باید درباره آنها اظهار نظر کرده و در حل آنها نیز مشارکت فعالانه داشته باشد . (مستبصری و نجابی ،۱۳۸۷، رضایی کلید بری و باقر سلیمی ،۱۳۸۷، اسلامی،۱۳۸۷ )

 

پایان نامه ها

 

وجدان کاری رفتاری است که فراتر از الزامات تعیین شده بوسیله سازمان در محیط کاری می باشد ( همانند کار در بعد از ساعت اداری برای سود رساندن به سازمان ). ارگان همچنین معتقد است افرادی که دارای رفتار شهروندی مترقی هستند در بدترین شرایط و حتی در حالت بیماری و ناتوانی هم به کار ادامه می دهند.

 

نوع دوستی به رفتارهای مفید و سودبخشی از قبیل ایجاد صمیمیت، همدلی و دلسوزی میان همکاران اشاره دارد که بطور مستقیم و یا غیر مستقیم به کارکنانی که دارای مشکلات کاری هستند کمک می کند. برخی صاحبنظران نوع دوستی و وظیفه شناسی را در یک طبقه قرار می دهند و آنها را« رفتارهای کمکی » تلقی می کنند.

 

جوانمردی و نزاکت مؤلفه هایی هستند که بیانگر اجتناب از وارد نمودن خسارت به سازمان می باشند. جوانمردی عبارت است از تمایل به شکیبایی در مقابل مزاحمت های اجتناب ناپذیر و اجحاف های کاری بدون اینکه گله و شکایتی صورت گیرد . در حالی که نزاکت درباره اندیشیدن به این است که  چطور اقدامات فرد بر دیگران تأثیر می گذارد. (مستبصری و نجابی ،۱۳۸۷)

 

ارگان اشاره می کند که هر ۴ بعد رفتار شهروندی ممکن است همزمان ظهور پیدا نکند ، مثلا ممکن است افرادی که تصور می شود دارای بعد وجدان کاری هستند، همیشه نوع دوست و فداکار نباشند. یا اینکه برخی از این ابعاد ، مانند نوع دوستی و وجدان کاری تاکتیکی برای تحت فشار قرار دادن مدیران سازمان باشد. یعنی کارکنان سعی می کنند با انجام این اعمال بر روند تصمیم گیری مدیران سازمان برای ارتقاء و یا اعطای پاداش به آنها ، تأثیر گذارند . در این حالت کارکنان سازمان از « سرباز خوب » بودن به « هنرپیشه خوب» برای سازمان تبدیل می شوند. (مستبصری و نجابی ،۱۳۸۷)

 

[۱] .Bernard

 

[۲] .Hodson

 

[۳] .Applebaum

 

[۴] .castro

 

[۵] .yung

 

[۶] .Yolmaz

 

[۷] .Dipaola

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:24:00 ب.ظ ]




عوامل تأثیر گذار بر رفتار شهروندی سازمانی

 

بررسی های فرا تحلیلی در خصوص ارتباط بین رفتار شهروندی سازمانی و عوامل اثرگذار بر آن نشان دهنده تاکید بر ۴ دسته عوامل زیر بوده است :

 

    • ویژگی های فردی کارکنان

 

    • ویژگی های شغلی

 

    • ویژگی های سازمانی

 

  • رفتارهای رهبری

تحقیقات اولیه صورت گرفته توسط ارگان و همکاران عمدتاً بر نگرش های کارکنان و گرایشها و رفتار حمایتی رهبر متمرکز بوده است. پادساکف و همکاران، قلمرو رفتارهای رهبری را به انواع مختلف رفتارهای رهبری ، تعاملی و تحولی گسترش داده اند . اثرات ویژگی های شغلی و سازمانی عمدتاً در تئوری های مربوط به جایگزین های رهبری مطرح شده که توسط صاحب نظران مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است .

 

پژوهش های اولیه در بر گیرنده ویژگی های فردی بر دو محور اصلی رضایت کارکنان و تایید حالت روحی مثبت کارکنان متمرکز است. اورگان و ریان عامل کلی مؤثر بر روحیه را تعهد سازمانی، درک از عدالت و درک از رفتار حمایتی رهبری تلقی می کنند و سایر تحقیقات نشانگر ارتباط معنادار آنها از رفتار شهروندی سازمانی است (البته شدت این همبستگی ها متفاوت بوده است ) که بیانگر اهمیت این متغیر ها در تعیین رفتار شهروندی سازمانی می باشد (مستبصری و نجابی ،۱۳۸۷، رضایی کلید بری و باقر سلیمی ،۱۳۸۷، اسلامی،۱۳۸۷ )

 

عامل دیگر در فهم شهروندی سازمانی ،تأثیر حالت روحی مثبت فرد می باشد . در دهه گذشته بحث های زیادی در مورد برتری شناخت بر عاطفه در تعیین رفتار شهروندی سازمانی صورت گرفته است .

 

در حالی پودساکوف و همکاران و دیگران تأثیر متغیرهای خاص شخصیتی و مزاجی را بر ابعاد مختلف رفتار شهروندی سازمانی مورد انتقاد قرار داده ، یافته های جورج پیشنهاد می کند که پژوهش های قبلی که به بررسی این متغیرهای روحی و مزاجی پرداخته اند می توانند به جای اثرات حالت مزاجی برروی اثرات ویژگی صفتی تمرکز نمایند . لازم به ذکر است که اثرات حالتی عموماً به توصیف چگونگی احساس فرد در نقطه خاصی از زمان می پردازد در حالی که اثرات ویژگی صفتی عموماً منعکس کننده تفاوت های پدیدار فرد در طول زمان می باشد . (هادی زاده،۱۳۸۹)

 

علاوه بر این جورج بیان نمود که بین حالت روحی مثبت در کار و تمایل کارکنان برای کمک کردن به دیگران ( بعد نوع دوستی رفتار شهروندی سازمانی) رابطه معنی دار وجود دارد بنابراین عاطفه (احساسات ) نقش مهمی در رفتار شهروندی سازمانی هم صدق می کند با این وجود، هیچ یک از این مطالعات به بررسی میزان تأثیر حالت روحی مثبت بر تفسیر کلی این سازه نپرداخته است.

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

پژوهش های انجام گرفته در روانشناسی اجتماعی نشان می دهد:

 

افرادی که احساس می کنند کفایت بیشتری دارند ، در اغلب موارد تمایل بیشتری نیز به کمک دارند. علاوه بر این میدلاسکی گزارش داده است که کفایت ممکن است یکی از عوامل انگیزشی ای باشد که افراد را برای کمک به دیگران تحت تأثیر قرار می دهد . بنابراین افرادی که به دیگر افراد کمک کنند، در ازای کمکی که فرد کمک کننده ارائه می دهد ، کمک کننده احساس رضایت درونی بیشتر و یا شادی حاصل از انجام یک کار خوب را دریافت می کند. بطور مشابه درک کارکنان از کفایت خود در کار می تواند به عنوان تمایل به کمک در محیط کار تفسیر شود زیرا فرد تسلط بیشتری بر کار خود دارد .

 

 

در سال های اخیر پادساکوف و همکاران در یک فراتحلیل از تحقیقات مربوط به ۱۵ سال اخیر در زمینه رفتار شهروندی سازمانی ، میزان تأثیر گذاری تعدادی از متغیرها بر ابعاد مختلف رفتار شهروندی سازمانی را ترسیم نمودند . از جمله متغیرهایی که با رفتار شهروندی سازمانی رابطه همساز داشته اند عبارت بودند از: متغیرهای مرتبط با شغل نظیر  رضایت مندی شغلی، یکنواختی شغلی و باز خود شغلی در خصوص متغیرهای شغلی تحقیقات عمدتاً حول مبحث تئوری جانشین های رهبری بوده است که نتایج بیانگر ارتباط پایدار ویژگی های شغلی با رفتار شهروندی است . (فالکس،۱۳۸۱)

 

افزون بر آن ، هر سه نوع ویژگی های شغلی ( بازخود شغلی ، یکنواختی شغلی ، رضایت مندی درونی شغلی) ، بطور معنا داری با مؤلفه های مختلف رفتار شهروندی سازمانی (نوع دوستی ،نزاکت ، وظیفه شناسی، جوانمردی و فضیلت مدنی ) ارتباط داشته اند ، به گونه ای که بازخود شغلی و رضایتمندی درونی شغل ، ارتباطی مثبت با رفتار شهروندی سازمانی داشته در حالی که یکنواختی شغلی ارتباط منفی را با رفتار شهروندی سازمانی نشان می دهد.

 

روابط بین ویژگی های سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی تا حدود زیادی نابسامان است. هیچ یک از موارد رسمیت سازمانی، انعطاف پذیری سازمانی و حمایت ستادی ارتباط مستمری با رفتارهای شهروندی سازمانی نداشته اند. ولی به هر حال مؤلفه همبستگی گروهی با تمام مؤلفه های رفتار شهروندی سازمانی دارای ارتباط مثبت بوده است ، حمایت سازمانی ادارک شده با نوع دوستی کارکنان ارتباط معناداری داشته است . علاوه بر آن پاداش های خارج از کنترل رهبران با مؤلفه های نوع دوستی ، نزاکت و وظیفه شناسی ارتباط منفی داشته اند. (بالت،نقل ازکارگزاری،۱۳۸۳)

 

۲-۹ ویژگی های کلیدی رفتار شهروندی

 

    • نوعی رفتار است فراتر از آنچه برای کارکنان سازمان به طور رسمی تشریح گردیده است

 

    • رفتاری است که به صورت اختیاری و بر اساس علایق فردی می باشد

 

    • رفتاری است که به طور مستقیم پاداشی به دنبال ندارد و یا از طریق ساختار رسمی سازمانی مورد قدردانی قرار نمی گیرد .

 

  • رفتاری است که برای عملکرد سازمان و موفقیت عملیات سازمان خیلی مهم است. (مستبصری و نجابی ،۱۳۸۷)

تحقیقات صورت گرفته در زمینه رفتارهای شهروندی سازمانی عمدتاً بر سه نوع می باشند : گروهی از تحقیقات بر پیش بینی عوامل ایجاد کننده رفتارهای شهروندی سازمانی متمرکز بوده اند .

 

در این زمینه عواملی از قبیل رضایت شغلی ، تعهد سازمانی ، هویت سازمانی ، عدالت سازمانی ، اعتماد ، انواع رهبری ، رابطه رهبر و پیرو به عنوان عوامل ایجاد کننده رفتارهای شهروندی سازمانی مطرح شده است. (رضایی کلید بری و باقر سلیمی ،۱۳۸۷، اسلامی،۱۳۸۷ )

 

از سوی دیگر، برخی تحقیقات بر پیامدهای رفتارهای شهروندی سازمانی متمرکز بوده اند ، در این زمینه عواملی از قبیل عملکرد سازمان ، اثربخشی سازمانی ، موفقیت سازمانی ، رضایت مشتری ، وفاداری مشتری و سرمایه اجتماعی مطرح شده است. (اسلامی،۱۳۸۷ )

 

گروهی از تحقیقات نیز منحصراً بر روی مفهوم رفتارهای شهروندی سازمانی متمرکز بوده اند و تلاش کرده اند تعریف جدیدی از آن داشته باشند، ابعاد آن را مشخص کنند و یا با کمک روش تحلیل عاملی مقیاس های استانداردی برای سنجش این مفهوم ایجاد کنند . (مستبصری و نجابی ،۱۳۸۷، رضایی کلید بری و باقر سلیمی ،۱۳۸۷، اسلامی،۱۳۸۷ )

 

۲-۱۰ نظریه های رفتار شهروندی

 

نظریه های مختلف علمی که برگرفته از مطالعه های میدانی در سازمان ها و واحدهای دولتی و خصوصی است، گویای اهمیت رفتار شهروندی به عنوان یک عامل اثرگذار دربهبود عملکرد فردی و سازمانی است. به زعم مطالعه های انجام شده رفتار شهروندی سازمانی بهره وری مدیریتی و سازمانی را از طریق تقویت روحیه کار تیمی ، انسجام وهمبستگی در سازمان، افزایش ثبات عملکرد سازمانی، افزایش انطباق سازمان با تغییرات محیطی و درنهایت توسعه کیفیت خدمات، افزایش می دهد .(پدسکف،۱۹۹۷)

 

 

 

سازمان ها ، بدون تمایل داوطلبانه افراد به همکاری، قادر به توسعه اثربخش ی خرد جمعی خود نیستند . تفاوت همکاری داوطلبانه و اجباری از اهمیت فراوان برخوردار است. در حالت اجباری شخص وظایف خود را در راستای مقررات و قوانین و استانداردهای قابل قبول یک سازمان و فقط در حد رعایت الزامات انجام می دهد. ولی در همکاری داوطلبانه موضوع بیش از وظیفه مطرح است و افراد کوششها، انرژی و بصیرت خود را برای شکوفایی توانای های خود به نفع سازمان ابراز می کنند. اغلب، در این حالت افراد از منافع شخصی خود می گذرند ومسئولیت پذیری در راستای منافع دیگران را در اولویت قرار می دهند. علاوه بر ضرورت این رفتار در دنیای متحول کنونی، همکاری داوطلبانه یک عامل کلیدی در اجرای مؤثر

 

تصمیم های راهبردی است. اجرای هدف های تصمیم راهبردی، مستلزم خلاقیت و اقدام همزمان افراد و هر دو مستلزم روحیه همکاری داوطلبانه است؛ بنابراین یکی از چالش های اساسی مدیریت راهبردی نحوه جلب این همکاری است.  همانطور که ملاحظه می شود ، سازمان ها به ویژه سازمان های کشورهای جهان سوم که نیازمند جهشی عمده در افزایش کارآمدی هستند ، باید زمینه ر ا به گونه ای فراهم سازند که کارکنان و مدیران شان با آسودگی خاطر تمامی تجربه ها، توانایی ها و ظرفیت های خود را در جهت اعتلای اهداف سازمانی به کار گیرند . این امر میسر نخواهد شد، مگر آنکه عوامل مؤثر بر توسعه رفتارهای شهروندی سازمانی شناسایی و بسترهای لازم برای پیاده سازی اینگونه رفتارها فراهم شود.(منوریان،۱۳۸۷)

 

برایان ترنر، دو گونه اصلی را در نظریه های شهروندی مطرح می کند:

 

نظریه‌های تلویحی شهروندی اجتماعی و نظریه مرکزی شهروندی اجتماعی در کار مارشال. نظریه های تلویحی شهروندی در گزارش های جامعه­شناسان کلاسیکی چون مارکس، دورکیم، ماکس وبر، تونیس و پارسونز به صورت تلویحی در مباحث جامعه شناسی آنها آمده است که در زیر به آنها اشاره می شود:

 

۱)شهروندی در نظریه ی کارل مارکس: طبق گزارش ترنر می توان الگوی مارکس را «تئوری جامعه ی مدنی انقلابی شهروندی» دانست. مارکس با ناکافی تلقی کردن الگوی لیبرالی و بورژوایی شهروندی این الگو که خصیصه ی انقلابی دارد، الگوی شهروندی خود را مطرح می­ کند. خطوط اصلی و شالوده ی تئوری مارکس را می توان در محور های زیر یافت:

 

الف: شهروندی با عضویت اجتماعی و مشارکت سیاسی در جامعه ی مدنی به هم گره خورده است.

 

ب: بدون تحول و دگرگونی های انقلابی در قالب های حقوقی و سیاسی جامعه­ی مدنی، امکان تحقق شهروندی فراهم نیست.

 

۲) شهروندی در نظریه ی ماکس وبر: جهت گیری اصلی وبر، بررسی دو فرایند جامعه شناختی مدرنیزاسیون و عقلانی شدن است. محورهای تحلیلی وبر در این زمینه عبارتند از:

 

الف) خاستگاه اصلی شهروندی را باید در نابودی تدریجی و نهایی فرماسیون فئودالیستی و توسعه و گسترش نظامی گری شهری سراغ گرفت.

 

ب) آموزه های دینی مسیحی نیز از طریق گسترش ایده ی انجمن های محلی شهری، به عنوان یک هویت سیاسی که بر یک ایمان و باور مشترک مبتنی است، بر شکل گیری شهروندی تاثیر گذاشته است.

 

ج) هویت­های سیاسی که بر یک ایمان و باور مشترک مسیحی مبتنی است، نقش هویت­هایی را که بر عضویت محلی و عضویت قبیله ای ابتنا دارند، کم رنگ نموده، و از این طریق به شکل گیری شهروندی تاثیر گذاشته است.(گلدوزیان،۱۳۸۵)

 

د) شکل گیری نهایی شهروندی در غرب به­عنوان یک بخش اساسی از ساختار اجتماعی تمدن سرمایه داری مدرن ناشی می شود که از ترکیب چند عامل اجتماعی سیاسی مسیحی، تاسیس یک نهاد واحد در تقسیمات شهر بورژوایی و مدرن، پدید می آید. نتیجه­ی بحث وبر در باب شهروندی، تلقی آن به  مثابه ی یک نوع «عضویت اجتماعی مدرن و عقلانی» است.

 

۳)شهروندی در نظریه ی عضویت اجتماعی شهری دورکیم: نظریه­ دورکیم را می توان نوعی «عضویت اجتماعی شهری مدرن» تلقی کرد. چنین عضویتی در جامعه­ی مدرن مبنای جدیدی برای همبستگی و انسجام اجتماعی بوده، و جایگزین نقش سنتی دین محسوب می شود. مهم ترین گزاره های برگرفته از دیدگاه دورکیم عبارتند از:

 

 

 

الف) شهروندی نوعی عضویت اجتماعی در جامعه ی شهری مدرن (جامعه ی دستخوش سنت زدایی، جامعه ی عرفی و دنیوی شده) است.

 

ب) شهروندی جایگزین و جانشین مدرن دین سنتی است.

 

ج) شهروندی، نوعی تعهد سیاسی عرفی و دنیوی مدرن است.

 

د) شهروندی نوعی چهارچوب اخلاقی در دل یک هستی اجتماعی بزرگ تر به  نام انسانیت است.

 

۴)شهروندی در نظریه ی «عضویت اجتماعی گزلشافتی» تونیس: تونیس کوشیده است شهروندی مدرن را بر اساس گذار از وضعیت زندگی جمعی گیمنشافت (اجتماع) به هستی اجتماعی گزلشافتی (جامعه) تحلیل کند. او شهروندی را نوعی نسخه­ی عرفی و دنیوی­شده از پیوندهای چندگانه و ابتدایی‌تر که میان دین، سنت و محلیت برقرار بوده، می­داند. چنین وضعیتی شکل جدیدی از مشارکت و همبستگی افراد را در عرصه­ زندگی جمعی فراهم میکند.

 

۵)شهروندی در نظریه ی توسعه ی پارسونز: نظریه ی شهروندی در پارسونز، نوعی «شهروندی معطوف به عضویت اجتماعی مدرن همراه با کردارهای اجتماعی ناظر به انسجام اجتماعی مدرنیته» است. الگوی او گذار از جامعه ی سنتی- منزلتی، به جامعه­ی مدرن- قراردادی است. از این رو می کوشد متغیرهای الگویی برای توسعه و تحول را ارائه دهد. مهم ترین گزاره های الگویی پارسونز عبارتند از:

 

الف) مدرنیته را می توان بر اساس چهار متغیر الگویی عام گرایی، اکتساب، بی­طرفی ارزشی و جمع گرایی در تقابل با متغیرهای الگویی جامعه ی سنتی یعنی خاص گرایی، انتساب، جهت گیری ارزشی و فردگرایی تعریف کرد.

 

ب) بر اساس این تعریف، تحلیل مدرنیته در قالب تفکیک اجتماعی جامعه­ی مدرن، به بخش های مستقل و به علاوه تحول هم شکلی های ارزش هایی که موجب متعهد شدن افراد جامعه  ی مدرن به متغیرهای الگویی مدرن می شود، صورت می پذیرد.

 

 

 

ج) مدرنیته بدین سان عبارت است از انتقال جامعه از وضعیت مبتنی بر منزلت به جامعه ی مبتنی بر قرارداد.

 

د) شهروندی عبارتست از توسعه ی مدرنیته و انتقال افراد از وضعیت مبتنی بر منزلت، به وضعیت مبتنی بر قرارداد.

 

۶)شهروندی در نظریه ی مارشال: تحلیل تاریخی- جامعه شناختی «توماس هامفری مارشال» نقطه ی شروعی کلاسیک برای مبحث شهروندی است. اندیشه های او تا حد زیادی محصول زمان و مکانش بودند، چرا که او در اوج خوش بینی مربوط به دولت رفاه پس از جنگ در بریتانیا قلم می زد و بنابراین اندیشه هایش زیاد برای درک جامعه معاصر مناسب نیستند. با این وجود، از دیدگاه مارشال شهروندی مدرن، از سه نوع حقوق اساسی تشکیل می شود: حقوق مدنی، حقوق اجتماعی و حقوق سیاسی. در بحث مارشال، مولفه ی سیاسی شهروندی عبارت است از:

 

حق مشارکت در اعمال قدرت سیاسی به  منزله ی عضوی از سازمان که اقتدار سیاسی به آن اعطا شده است یا در مقام انتخاب کننده اعضای چنین سازمانی است. در چنین نگرشی، شهروندی فعال به تمام افراد جامعه گسترش می ابد. الگوی شهروندی دولت رفاه ، بیشترین ارزش را به شهروند می دهد و شهروندی بعدی همگانی می یابد.(موحد،۱۳۸۱:۱۱۵)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:24:00 ب.ظ ]




 در تمامی مذاهب از جمله زرتشت، یهود و مسیحیت از حقوق انسانها سخن گفته شد. و اولین  اعلامیه ای که در جهان راجع به این امر تنظیم شده است از طرف کوروش کبیربود که برده داری را ممنوع اعلام کرده و به بازگرداندن همه اسیران و بردگان به سرزمین های متبوعشان، دستور داده است. کوروش  با این کار کشور خود را از بردگی نجات داد. اما بهترین و عالی ترین شکل تدوین قوانین  مربوط به این  حقوق را در دین والای اسلام می توان یافت. اسلام به عنوان یک دین آسمانی با وجود ستم و سیاهی روزگار و برخورد با تمدن های پیرامونش اصیل و دست نخورده است. و قرآن کتاب هدایت همه انسانهاست. توحید اسلام توحید آزادی و آزادگی است، و توحید تنها شکلی از خداپرستی است که به انسان یقین، آرامش و امید می بخشد و او را متعهد می سازد. اسلام آئینی است که مردم را از بندگی افرادی مانند خودشان نجات می دهد و آن ها را منحصراً بنده ی خدا می سازد. (شریعتی، ۱۳۴۸، ص۸۲)

 

مبانی حقوق در اسلام، اندیشه های انسان شناسانه و جهان بینی خاصی است که تا به آنها توجه نشود، نه فلسفه احکام شناخته می شود و نه حدود اجتهاد معلوم می شود و نه شناخت و اجرای حکم  میسّر خواهد شد. پذیرش مسؤلیت انسان در برابر خداوند و رابطه عبودیت در تعیین حدود حقوق  انسان بسیار مؤثر است. اما اثبات وجود حقوقی مشترک برای جمیع افراد جامعه، نیاز به اثبات حقیقت و ذات مشترک این انسانها دارد.

 

پایان نامه

 

اسلام تعالیم بسیار عمیقی در مورد رعایت حقوق انسانها، حیوانات و حتی گیاهان و محیط زیست دارد. در اسلام بر روی حقّ الناس تأکید ویژه ای وجود دارد به طوری که برحقّ الله مقدم شمرده شده است. در روایات اسلامی آمده است که خداوند از حق خود می گذرد اما از حقّ الناس هرگز. حتی در مورد غیر مسلمانان نیز اگر قصد فساد و عناد با اسلام نداشته باشند، اسلام اجازه تجاوز به حقوق آنان را نمی دهد. بنابراین باید دقت داشت که اسلام خود بزرگترین حامی و واضع حقوق بشر است و مشکلی با این قضیه ندارد. اما نکته اینجاست که در برخی بندهای اعلامیه جهانی حقوق بشر، مواردی از قبیل آزادی زن و مرد در ازدواج حتی مسلمان با غیر مسلمان، تساوی مطلق زن و مرد در حقوق و ارث و دیات و… وجود دارد که در تضاد با برخی از احکام دین مبین اسلام است. پس آنچه که برای اسلام مهم است احیای حقوق بشر در پرتو حق است نه چیز دیگر. (بسته نگار، ۱۳۸۰، ص۵۱-۵۶)

 

 

اولین مدعی حقوق بشر، خداوند عزّوجل است. پس اصل هر حقی از جانب خداست و اوست  که بر اساس مصالح و حکمتها، حقوقی را برای همه قرار داده است. (مصباح یزدی، ۱۳۸۸،ص۱۳۴)

 

فطرت، حقیقتی یکسان و همگانی در میان انسانهاست که آنها را به سوی کمال و حقیقت سوق  می دهد و جامع حقیقت انسانی است. بر اساس نظریه فطرت، انسان دارای ادراکات و گرایشات فطری است. بر این اساس نمی توان انسانها را ظروفی خالی تصور کرد  چرا که فطرت ویژگی های عمده ای دارد که برای اثبات حقوق بشر و شهروندی ما را به هدف می رساند.

 

حقوق اسلامی تنها از عقل و وجدان سرچشمه نمی گیرد، بلکه آمیخته با وحی و الهام است که از طرف خداوند توسط انبیاء به بشریت ابلاغ می گردد، در اندیشه اسلامی تنها خداوند از مصالح و مفاسد کارها، و روابط و پیوستگی های امور آگاهی دارد، و در قانون گذاری تحت تأثیر هواها و خواسته های نفسانی قرار نمی گیرد چون بی نیاز و غنی مطلق است. برای دریافت قوانین الهی چهار مرجع صلاحیتدار یعنی قرآن، سنت، اجماع و عقل وجود دارد که مهمترین خاستگاه حقوقی در اندیشه اسلامی همان قرآن کریم است زیرا تجددی را که بشریت در عرصه ارتباطات فردی، اجتماعی، سیاسی و بین المللی بدان نیازمند هستند را به بهترین صورت برای جوامع بشری به ارمغان آورده است. (جمشیدی،۱۳۷۷)

 

۲-۱۲حقوق شهروندی در سیره نبوی و حقوق ایران

 

از جمله مهم ترین حقوق اقتصادی ـ اجتماعی حق کارکردن و تأمین معاش است.

 

رسول اکرم(ص) می فرماید: «اصلحوا دنیاکم»؛ دنیای خود را اصلاح کنید، و نیز می فرمایند: «طوبی لمن اسلم و کان عیشه کفافاً»؛ خوشا آن کسی که مسلمان است و معیشت به اندازه کافی دارد. البته توصیه های اجتماعی رسول اکرم(ص) غالباً با اندرزهای اخلاقی و ذکر آخرت همراه است. همچنین از ایشان نقل شده که: «طوبی لمن هدی الاسلام و کان عیشه کفافاً و قنع»؛ خوشا آن که با اسلام هدایت شود، معیشت او به حد کافی باشد و قناعت کند (نهج الفصاحه، ۱۳۸۵، ۵۸، ۲۹۳ و ۲۹۴)

 

لازمه ی تضمین حقوق اقتصادی، تضمین حق مالکیت است. هر کس مالک اموال و اشیایی است که به طور مشروع به دست آورده است، این حق ارتباطی با دین و کیش فرد ندارد و هر کس که حق سکونت در کشور اسلامی را دارد، از حق مالکیت برخوردار است. البته کفار و افرادی که در جنگ با کشور اسلامی به سر می برند اموالشان حکم غنیمت را دارد. افراد ساکن کشور اسلامی که با دولت اسلامی پیمان بسته اند، اموالشان در پناه حاکمیت بوده و از امنیت کامل برخوردار است.

 

حضرت علی(ع) فرموده اند: «لا تمسن مال احد من الناس مصل و لا معاهد»؛ هرگز به مال فردی از مردم نماز خوان یا معاهد (غیر مسلمانی که در پناه حکومت اسلامی زندگی می کند) دست نزنید. پیامبر اکرم(ص) نیز در معاهده ی مدینه تعرض به اموال معاهدان را ممنوع کردند و این حکم شامل همه ی اشیایی است که نزد آنان مال محسوب می شود و همه را امت واحده خواندند. فقها دزدی از کافر را مشروع نمی دانند. در تاریخ آمده که در جریان جنگ خیبر، قبل از فتح قلعه، چوپان یهودیان اسلام آورد و گله گوسفندان را نزد پیامبر(ص) آورد تا به ایشان تسلیم کند. پیامبر(ص) در حالی که همه ی سربازان گرسنه بودند قبول نکرده و به وی سفارش کردند که این گله در دست تو امانت است، باید به صاحبانش برگردانی (شریعتی، ۱۳۸۵ ،۱۳۰).

 

در حقوق ایران، طبق اصل چهل و ششم قانون اساسی: «هر کس مالک حاصل کسب و کار مشروع خویش است و هیچ کس نمی تواند به عنوان مالکیت نسبت به کسب و کار خود امکان کسب و کار را از دیگری سلب کند»(نهج الفصاحهف۱۳۸۵)

 

از جمله حقوق اجتماعی که در زمره ی نیازهای اساسی ا نسان برای زندگی در جامعه است، حق مسکن می باشد. رسول اکرم(ص) می فرمایند «ثلاث من نعیم الدنیا و ان کان لانعیم لها. مرکب وطیء و المراه الصالحه والمنزل الواسع»؛ سه چیز از نعیم دنیاست، اگر چه دنیا را نعیمی نیست، مرکب راهوار، زن پارسا، خانه ی وسیع.

 

همچنین می فرمایند: «خیرالمجالس اوسعها»؛ بهترین مجالس آن است که وسیع تر باشد (نهج الفصاحه، ۱۹۷ و ۲۲۸)

 

در حقوق ایران اصل سی و یکم قانون اساسی چنین مقرر می دارد:

 

«داشتن مسکن مناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ی ایرانی است». بنابراین، در حالی که دستور رسول اکرم(ص)، خانه ی وسیع برای همگان است، اصل ۳۱، این حق را صرفاً برای ایرانیان و آن هم در حد نیاز به رسمیت شناخته است. غیر ایرانیان برای داشتن مسکن، طبق مقررات دارای محدودیت های زیادی هستند (سلجوقی، ۱۳۷۰، ۳۴۶). این محدودیت ها، در عمل، مضاعف می گردد.

 

از دیگر حقوق مهم اجتماعی، که دارای جنبه های فردی نیز هست، حق برخورداری از استراحت و تفریح و استفاده از اوقات فراغت برای همگان است. پیامبر اعظم(ص) می فرمایند: «الهوا و العبوا فانی اکراه ان یری فی دینکم غلظه»؛ تفریح کنید و بازی کنید زیرا دوست ندارم که در دین شما خشونتی دیده شود و نیز این که «ان الله لا یواخذ المزاح الصادق فی مزاحه»؛ خداوند شخصی را که بسیار شوخی می کند و در شوخی خود صادق باشد، مؤاخذه نمی کند (نهج الفصاحه، ۸۷ و۱۲۲)

 

حق برخورداری از تفریح و اوقات فراغت، به عنوان یکی از حقوق ملت، در هیچ یک از اصول قانون اساسی ذکر نشده است. بدیهی است که در صورت ذکر در قانون اساسی، قانوناً برای ارگان های دولتی تکلیف اجرای آن به وجود می آمد و تمامی مقررات و مصوبات همزمان با ایجاد اشتغال و درآمد کافی برای همگان، امکانات و توان استفاده از اوقات فراغت و تفریح را فراهم می آورد.

 

تأمین اجتماعی نقش مهمی در حق رفاه برای افراد دارد. مجموعه ی اقدامات سازمان یافته ای که جامعه برای حمایت از اعضای خود به هنگام تنگناهای اقتصادی و اجتماعی (مانند بیماری، بیکاری، حادثه ی ناشی از کار، پیری، از کار افتادگی و مرگ سرپرست خانوار) پیش بینی و انجام می دهد، تأمین اجتماعی نامیده می شود (سنگری، ۱۳۸۴ ،۱۱)

 

در حقوق ایران، گر چه اقدامات بسیاری در جهت حقوق تأمین اجتماعی انجام شده است، اما هنوز نواقص و کاستی های بسیار مهمی وجود دارد که از یک طرف بسیاری از ایرانیان از این حقوق به طور جزیی یا کلی محروم هستند و از طرف دیگر غیر ایرانی های ساکن ایران تقریبا به کلی از حقوق تأمین اجتماعی محروم هستند و این تبعیض ناروا و غیر قابل توجیه است.

 

در مجموع به نظر می رسد که با وجودی که اصل قانون اساسی، مثل اصل ۲۱ و ۲۹ بر برخورداری همگان از تأمین اجتماعی دلالت دارد، قوانین عادی، در بهره مندی از تأمین اجتماعی بین ایرانیان و خارجیان مقیم ایران تبعیض قائل شده است و این امر از سیره نبوی، که در حمایت از افراد غیر مسلمان مقیم کشور اسلامی با افراد مسلمان قائل به عدم تبعیض است، فاصله گرفته است.(مهرپور،۱۳۷۲)

 

۲-۱۳ گستره شهروندی در نهج البلاغه

 

در نهج البلاغه بارها توصیه اکید حضرت به تلاش و کار برای تمام شهروندان آمده است؛ یعنی ایشان برخورداری از حقوق شهروندی را برای همه شهروندان یک حق تلقی می کردند و رعایت آن را برحاکم، لازم و واجب می شمردند.

 

گستره شهروندی به چگونگی باز یا بسته بودن برخورداری از حقوق شهروندی در یک جامعه و قلمرو آن برمی گردد. در جامعه اسلامی امکان استفاده و برخورداری از حقوق شهروندی برای تمام شهروندان وجود دارد و دراین زمینه هیچ تفاوتی میان شهروندان- از هر قشر که باشند- وجود ندارد. در نهج البلاغه نیز امیرمومنان(علیه السلام) به این مهم اشاره و تأکید فرموده است.

 

حضرت با نگاه ویژه خود خلقت برابرانسانها را می پذیرند. درکانون توجه قرار دادن نوع انسان، فارغ از قوم و قبیله و دین و مذهب، محور سیاست های حضرت علی را تشکیل می داد.

 

در نهج البلاغه بارها توصیه اکید حضرت به تلاش و کار برای تمام شهروندان آمده است؛ یعنی ایشان برخورداری از حقوق شهروندی را برای همه شهروندان یک حق تلقی می کردند و رعایت آن را برحاکم، لازم و واجب می شمردند.(شهیدی،۱۳۸۰)

 

در سفارشهای آن حضرت به مالک اشتر درباره شهروندان آمده است: «پس آنها دو دسته اند: دسته ای برادر دینی تو هستند و دسته دیگر در آفرینش باتو همانند»

 

برهمین اساس باید همه شهروندان در تمام حقوق و امتیازات باهم برابر باشند که از جمله اینها تساوی در تقسیم بیت المال، تساوی در بهره بردن از انصاف حاکم، تساوی در اجرای قانون،  برابری در فرصت ها و مسئولیت و وظیفه دولت در قبال همه طبقات جامعه است. حتی در کلام امام در نهج البلاغه توصیه ایشان به تلاش برای جلب رضایت عوام تا خواص را می بینیم: «ولیکن احب الامور الیک اوسطها فی الحق، و اعمها فی العدل، و اجمعها لرضی الرعیه، فان سخط العامه یجحف برضی الخاصه و ان سخط الخاصه یغتفر مع رضی العامه»(نهج البلاغه،ن۵۳:۹۹۳)

 

امام در این بخش از پیام خود ارزش را به جلب رضایت عموم و سیاهه ملت و گسترش عدالت داده است و اینکه ملاک در محبوبیت، میانه روی در حق است و بس و زمامدار باید توجه داشته باشد آنچه رضایت عموم را سبب می گردد، مقدم است بر‌آنچه رضایت خواص و بستگان را دربرمی گیرد؛ زیرا رضایت خواص در صورت خشم و غضب ملت ناچیز است و بکار نمی آید و نمی تواند مدافع از کیان زمامدار باشد، به خلاف رضایت عموم و ملت و چنانچه در این صورت خشم و غضب خواص عارض گردد، به جایی صدمه نمی زند و توانایی کاری را ندارد؛ چون غضب خواص در برابر رضایت ملت و عموم ناچیزاست. پس ملاک، بدست آوردن رضایت مردم و عموم ملت است نه رضایت خواص و بستگان و زمامدار زمانی عدالت را محقق نموده و گسترش داده است که عامه مردم از او راضی باشند چه خواص راضی باشند یا نه.

 

گستره‌ی شهروندی نیز از دیدگاه امیر مۆمنان(علیه السلام)، باز می‌باشد؛ یعنی آن حضرت قائل است که در جامعه‌ی اسلامی همگان باید از حقوق شهروندی برخوردار باشند و شهروندان در بهره‌مندی از این حقوق مساوی باشند.در نامه ۵۳ نهج البلاغه از این قبیل توصیه ها فراوان است، از جمله سفارش به اجرای حق برای هرکس که باشد، حتی نزدیکان و دوستان، توصیه به پرهیز از امتیاز دادن به اطرافیان، توصیه به پرهیز از انحصار طلبی و اختصاص دادن اموال عمومی به خود، توصیه به پرهیز ازتجاهل و….

 

حضرت با این بیانات به گستره ای باز برای شهروندی قائل است و برخورداری از حقوق شهروندی را برای همه قشرهای جامعه اسلامی از نزدیکان حاکم تا عامه مردم از مسلمانان تا مردم اهل کتابی تحت حاکمیت حکومت اسلامی به سرمی برند، یکسان می داند که این گستره باز از جمله شامل تساوی در برخورداری از بیت المال، تساوی در بهره مندی از انصاف حاکم، تساوی در اجرای قانون، تساوی در برخورداری از فرصت هاست.(نهج البلاغه،۱۳۱:ص۴۰۶)

 

۲-۱۴ ویژگی‌های یک شهروند در جامعه‌ی اسلامی

 

مکتب حیات بخش اسلام به عنوان آخرین شریعت الاهی، دینی جامع و کامل است. از این‌روی در اسلام، احکام و قوانین اجتماعی همانند احکام فردی مورد اهتمام قرار گرفته است. از نگاه اسلام، زندگی اجتماعی و روابط افراد یک جامعه و وظایف یک شهروند در قبال مردم و جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند، دارای اصول و ضوابطی است که هر فرد مسلمان در مناسبات و رفتارهای اجتماعی ملزم به رعایت آنها است.برخی از مهم‌ترین وظایف یک شهروند در جامعه‌ی اسلامی عبارت‌اند از:

 

  • پایمال نکردن حقوق مردم (حق الناس) و احترام به حقوق شهروندان.

 

 

جلوه‌هایی از این ضابطه را می‌توانیم در تاکید ورزیدن اسلام بر عدم تضییع حقوق همسایگان و عابرین در کوچه و خیابان و…مشاهده کنیم.

 

۲)احساس مسئولیت نسبت به هم‌نوعان و کمک رسانی به آنان، به هنگام بروز بلاهای طبیعی و غیر طبیعی.

 

طبق آموزه‌های اسلامی یک شهروند در جامعه‌ی اسلامی باید نسبت به حل مشکلات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و …  کوشا باشد و نباید از کنار بلایای طبیعی همچون حوادث غیر مترقّبه و بلایای اخلاقی و ناهنجاری‌های اجتماعی، بی‌تفاوت گذر کند.

 

۳)رعایت اخلاق اسلامی در تعاملات اجتماعی که از آن جمله‌اند: داشتن حُسن خلق و رویی گشاده، تواضع و فروتنی، حلم و بردباری و مدارا کردن با مردم و شهروندان.(داعی نژاد،۱۳۸۹)

 

۲-۱۵ شهروندی سازمانی؛ حقوق و مسؤولیت

 

در مفهوم شهروندی، هم زمان حقوق و تکالیفی متناسب برای هر یک از شهروندان در نظر گرفته می‌شود. بر این اساس شهروندی در عین‌حال که مجموعه حقوقی را برای شهروندان معین می‌کند و آن‌ها را بدون استثناء، بهره‌مند از این حقوق می‌داند، تکالیفی را نیز برای آن‌ها متصور می‌شود که باید به آن‌ها بپردازند. از دیگرسو این حقوق و تکالیف، لا‌زم و ملزوم یکدیگرند و هیچ یک را نمی‌توان بدون دیگری تصور نمود.اساساً شهروند امروزی کسی است که وظایفش حقوقش را معین می‌کند و به همین‌سبب، شهروند مطلوب شهروندی است که مسؤولا‌نه رفتار کند؛ یعنی در برابر حقوقش مسؤولیت‌پذیر باشد. حال‌که تا حدودی به مفاهیمی چون شهروندی و به‌ویژه حقوق شهروندی در گذشته و امروز پرداخته شد، جایگاه این حقوق در دین مبین اسلا‌م بررسی می‌شود تا از این طریق مبانی حقوق شهروندی در اسلا‌م شناخته گردد و نگاه متعالی اسلا‌م به این طیف از حقوق مشخص شود.(حیدری،۱۳۸۵)

 

در بحث از حقوق شهروندی و جایگاه آن در اسلا‌م، پیش از هر نکته‌ای باید به این حقیقت توجه داشت که اسلا‌م به عنوان آخرین و کامل‌ترین دین الهی در درون خود تمام قواعد، سنت‌ها و ایده‌آل‌های بشری را دارد؛ بدین معنا که می‌تواند پاسخگوی تمامی نیازهای اساسی انسان‌ و جامعه بشری باشد.نظام شهروندی به معنای واقعی آن، به معنای برخورداری عموم اعضای جامعه از حقوق و تکالیف برابر ا ست، به‌گونه‌ای که هیچ تبعیضی از لحاظ سیاسی، اجتماعی و حقوق مدنی میان افراد جامعه وجود نداشته باشد. در باب مسؤولیت شهروندان اسلا‌می، پیامبر اکرم(ص) در بیان گهرباری می‌فرمایند: «الا‌ کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته». در همین زمینه گفته شد که در اسلا‌م هرجا صحبت از رعیت شده، مراد همان حقوق شهروندی امروزین است.(شریعتی،۱۳۸۵)

 

در مقام مقایسه جایگاه حقوق شهروندی در میان ادیان و مکاتب بشری، اسلا‌م در عالی‌ترین مرتبه قرار دارد؛ چه آن‌که به انسان در مقام «خلیفه`‌اللهی» حقوق و آزادی‌های اجتماعی را داده و در عین حال او را مسؤول و مکلف به شناختن خیر خود و دیگران دانسته است. اساساً در نظام حقوقی اسلا‌م به‌طور کلی حق و تکلیف با هم  وجود دارد. از دیگرسو در این نظام حقوقی، نوعی ضمانت اجرای تکلیفی و شرعی نیز به چشم می‌خورد نکته مهم دیگر این‌که در جامعه اسلا‌می همه شهروندان از حقوق سیاسی و اجتماعی برخوردارند و در تمام شؤون جامعه و حکومت مشارکت دارند که در این منظور، مفهوم شهروند حتی به غیر مسلمانان نیز اطلا‌ق می‌شود. در خصوص مسؤولیت شهروندان مسلمان در جامعه در قبال یکدیگر. پیامبر اعظم(ص) می‌فرمایند: هرکس شب را به صبح برساند در حالی‌که به امور مسلمین اهتمام ندارد، از مسلمانان نیست.از دیگرسو ازآن جهت که هدف اسلا‌م، ساختن همه انسان‌ها و دعوت آنها به احراز مقام خلیفه`‌اللهی است، تعاون و همکاری در آن اهمیت به‌سزایی دارد، به‌طوری که در قرآن به‌عنوان مهم‌ترین منبع حقوق اسلا‌می با آیاتی روبه‌رو می‌شویم که ما را به همکاری در کار خیر و عدم تعاون بر گناه و زشتی‌ها سفارش می‌کند، که به خوبی، نشان‌دهنده اهمیت و جایگاه خود و مشارکت جمعی در سرنوشت جامعه است. (زنجانی،۱۳۷۰)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:23:00 ب.ظ ]