کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



  •  دیدگاه فردریکسون و توگد[۱]

     

    فردریکسون و توگد (۲۰۰۴) معتقدند افراد دارای ویژگی تاب آوری برای مقابله با رویدادهای منفی، ممکن است بازگشت مؤثری به شرایط و موقعیت های قبلی نیز داشته باشد (که به آنها در حل چالش های فعلی کمک می کند) در حالیکه افراد فاقد این ویژگی، گویا در چاهی گرفتار می شوند و ظاهراً توان رهایی ار شکست ها یا گرایش های منفی شان را ندارند، پس وجود توانایی برای حرکت کردن با وجود عوامل فشارزای منفی نشان دهنده شانس افراد نیست بلکه مفهوم شناخته شده ی تاب آوری را خاطر نشان می سازد. ریشه انعطاف پذیری یا تاب آوری از علم فیزیک گرفته شده است و به معنی جهیدن رو به عقب است. در واقع افراد دارای این ویژگی با بازگشت رو به عقب، توانایی زنده ماندن و حتی غلبه بر ناملایمات را دارا هستند. تاب آوری می تواند باعث شود که فرد پیروزمندانه از رویدادهای ناگوار بگذرد و علی رغم قرار گرفتن در معرض تنش های شدید شایستگی اجتماعی و تحصیلی او ارتقاء یابد. انعطاف پذیری یا تاب آوری نوعی ویژگی است که از فردی به فرد دیگر متفاوت است و می تواند به مرور زمان رشد کند یا کاستی یابد پژوهشگران در مطالعه های خود دریافته اند بسیاری از انسانها که در معرض آسیب قرار گرفته اند می توانند به سلامت از آن بگذرند و حتی به رشدی بیش از پیش دست یابند. به همین دلیل آنها به این فکر افتادند که اگر بتوان ویژگی تاب آوری را در افراد شناخت، می توان از این ویژگی در آموزش دیگران به ویژه در زمان کودکی و نوجوانی استفاده کرد. این تحقیقات نشان داده است که میزان عوامل خطر و عوامل محافظ نقش بسیار مهمی در سوق دادن افراد به سمت تاب آوری یا آسیب روانی اجتماعی دارد. عوامل خطر شرایط و وضعیت هایی هستند که احتمال آسیب روانی- اجتماعی را در شخص افزایش می دهند، مثل فقر، شکست تحصیلی. ولی عوامل محافظ شرایط و وضعیت هایی هستند که احتمال آسیب روانی – اجتماعی را در شخص کاهش می دهند، مثل داشتن اعتماد به نفس، شرایط مهربانانه. در خانواده. تاب آوری یکی از عوامل محافظت است که همرام با سایر عوامل محافظ نقش مهمی در موفقیت افراد و جان بدر بردن از شرایط ناگوار  دارد. تحقیقات نشان داده است، بسیاری از کودکان و نوجوانان که در محیط های پر خطر رشد کرده اند بدلیل اینکه در زندگی آنها عامل یا عوامل محافظت وجود داشته است توانسته اند این مشکلات را پشت سر گذاشته از زندگی سالمی برخوردار شوند و به عنوان افراد دارای ویژگی تاب آوری از آنها یاد شود. تاب آوری می تواند باعث شود که فرد پیروزمندانه از رویدادهای ناگوار بگذرد و علیرغم قرار گرفتن در معرض تنش های شدید، شایستگی اجتماعی، تحصیلی و شغلی او ارتقاء یابد (خزائلی پارسا،۱۳۸۸).

     

    دانلود مقاله و پایان نامه

     

     

     

     

     

    دیدگاه ماتسن [۲]

     

    به باور ماستن (۲۰۰۱) هنگامی که فاجعه از سر بگذرد و نیازهای اولیه ی انسانی تأمین گردد، آنگاه تاب آوری ظاهر می شود و در نتیجه آن اثرات ناگوار اصلاح یا تعدیل می شوند و یا حتی ناپدید می گردند. بطور کل مؤلفه های تاب آوری را شامل شایستگی، استحکام شخصی، تحمل عواطف منفی، مهارت گری (توانایی فرد در مهار و مدیریت شرایط)و معنویت می دانند (رحیمیان بوگر و اضغر نژاد،۱۳۸۷).

     

    دیدگاه روانشناسی مثبت گرا

     

    رویکرد روانشناسی مثبت‌گرا، با توجه به استعدادها و توانمندی‌های انسان (به ‌جای پرداختن به نابهنجاری‌ها و اختلال‌ها)، در سال‌های اخیر مورد توجه روانشناسان قرار گرفته است. این رویکرد، هدف نهایی خود را شناسایی سازه‌ها و شیوه‌هایی می‌داند که بهزیستی و شادکامی انسان را به‌دنبال دارند. از این رو عواملی که سبب سازگاری هر چه بیشتر آدمی با نیازها و تهدیدهای زندگی گردند، بنیادی‌ترین سازه‌های مورد پژوهش این رویکرد می‌باشند. در این میان، تاب‌آوری جایگاه ویژه‌ای در حوزه‌های روانشناسی تحول، روانشناسی خانواده و بهداشت روانی یافته است، به‌طوری که هر روز بر شمار پژوهش‌های مرتبط با این سازه افزوده می‌شود. گارمزی و ماستن(۱۹۹۱؛ به نقل از سامانی، جوکار و صحراگرد،۱۳۸۶) این رویکرد تاب‌آوری را‌ ”یک فرآیند، توانایی، یا پیامد سازگاری موفقیت‌آمیز با شرایط تهدیدکننده“، می پندارد. به بیان دیگر تاب‌آوری، سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است (والر، ۲۰۰۱؛ به نقل از سامانی، جوکار و صحراگرد، ۱۳۸۶).

     

    طبق این دیدگاه می‌توان گفت تاب‌آوری، توانمندی فرد در برقراری تعادل زیستی- روانی، در شرایط خطرناک است (کانر و دیویدسون[۳]، ۲۰۰۳).

     

    افزون بر این، پژوهشگران بر این باورند که تاب‌آوری نوعی ترمیم خود با پیامدهای مثبت هیجانی، عاطفی و شناختی است (گارمزی، ۱۹۹۱؛ ماستن، ۲۰۰۱؛ راتر، ۱۹۹۹؛ لوتار، سیچتی و بکر، ۲۰۰۰؛ به نقل از سامانی، جوکار و صحراگرد،۱۳۸۶). به باور این دیدگاه تاب‌آوری، بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر (در شرایط تهدیدکننده) است و از این رو سازگاری موفق در زندگی را فراهم می‌کند.

     

    در عین حال کامپفر(۱۹۹۱) به این نکته نیز اشاره می کند که سازگاری مثبت با زندگی، هم می‌تواند پیامد تاب‌آوری به‌شمار رود و هم به‌عنوان پیش‌آیند، سطح بالاتری از تاب‌آوری را سبب شود. وی این مسأله را ناشی از پیچیدگی تعریف و نگاه فرآیندی به تاب‌آوری می‌داند(رضاپور، ۱۳۸۹).

     

     

    [۱] – Ferdriksun & Tuged

     

    [۲] -Matsen

     

    [۳]- Caner & Dividson

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-06-07] [ 08:55:00 ب.ظ ]




  • برای رسیدن به این مقصود روش های ذیل مدنظر می باشد :

     

    دانلود مقاله و پایان نامه

     

    دانلود مقاله و پایان نامه

     


    الف) احساس ارزشمندی: پذیرفتن خود به عنوان فردی ارزشمند،‌ و احترام قایل شدن برای خود و توانایی هایشان بی قید و شرط دوست داشتن و سعی در شناخت نقاط مثبت خود و پرورش دادن آنها و از طرف دیگر شناخت نقاط ضعف خود و کتمان نکردن آنها. علاوه بر آن سعی می کنند که این نارسایی ها را با واقع بینی بر طرف کرده و در غیر این صورت با این ویژگی ها کنار می آیند.

     

    ب) مهارت در حل مسئله: افراد تاب آور ذهنیتی تحلیلی- انتقادی نسبت به توانایی های خود و شرایط موجود دارند، در مقابل شرایط مختلف انعطاف پذیرند و توانایی شگفت انگیزی درباره پیدا کردن راه حلهای مختلف درباره یک موقعیت یا مساله خاص دارند. همچنین توانایی ویژه ای در تجزیه و تحلیل واقع بینانه مشکلات شخصی و پیدا کردن راه حل های فوری و راهبردهای دراز مدت برای حل و فصل مشکلاتی که به آسانی و سریع حل نمی شوند را دارا هستند.

     

    ج) کفایت اجتماعی: این دسته از افراد مهارت های ارتباط با دیگران را خیلی خوب آموخته اند.آنها می توانند در شرایط سخت هم شوخ طبعی خودشان را حفظ کنند، می توانند با دیگران صمیمی شوند و در مواقع بحرانی از حمایت اجتماعی دیگران بهره ببرند؛ ضمن اینکه این گونه آدم ها می توانند سنگ صبور خوبی باشند، وقتی برایشان حرف می زنید می توانند خوب گوش می دهند و خودشان را جای شما می گذارند. در ضمن آنها طیف وسیعی از مهارت ها و راهبردهای اجتماعی شامل مهارتهای گفتگو، جراتمندی و گوش دادن، آمادگی برای گوش دادن به دیگران واحترام گذاشتن به احساسات و عقاید دیگران که در تعاملات اجتماعی بسیار مهم است را دارا هستند.

     

    د) خوش بینی: اعتقاد راسخ به اینکه آینده می تواند بهتر باشد ،‌ احساس امید و هدفمندی و باور به اینکه می توانند زندگی و آینده خود را کنترل کنند و موانع احتمالی نمی تواند آنها را متوقف سازد.

     

    ه) همدلی: تاب آورها دارای توانایی برقراری رابطه توام با احترام متقابل با دیگران هستند که موجب به هم پیوستگی اجتماعی یعنی احساس تعلق به افراد، گروه ها و نهادهای اجتماعی می شود (حسینی،۱۳۹۱).

     

     

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:54:00 ب.ظ ]




  • علاوه بر ویژگی های فردی که در مورد تاب آوری بیان شد، ذکر این مطلب مهم به نظر می رسد که برخی از مولفه های محیطی در رشد و پرورش افراد تاب آور موثر هستند. این ویژگی ها عبارتند از:

     

    ۱- روابط حمایت گر و توام با توجه و وجود شبکه ای از افراد که از یکدیگر حمایت می کنند؛

     

    ۲- معیارها و انتظارات بالا اما معقول خانواده و جامعه در مورد رفتار فرد؛

     

    ۳- ایجاد فرصت مشارکت در فعالیتهای اجتماعی توسط والدین برای فرزندان (بهبهانی،۱۳۹۱).

     

     

    در آخر ذکر این مطلب ضروری به نظر میرسد که تاب آوری فقط داشتن فهرستی از ویژگی ها نیست بلکه یک فرایند است که در زندگی واقعی تاب آفرینی نامیده می شود. همه انسانها دارای توانایی ذاتی برای تاب آوری هستند اما رفتار تاب آورانه رفتاری اکتسابی و یادگیرانه است. برخی از ویژگی ها ی تاب آوری درونی است و انسان آن را دارد یا می تواند به دست بیاورد اما بعضی دیگر فقط با پرورش آنان در محیطی تاب آفرین ( مانند خانه و مدرسه ) به دست می آید بنابراین به شما خواننده عزیز توصیه می شود که برای بهبود سطح کیفی بهداشت روانی خود به این موارد توجه داشته باشید که در رویارویی با عوامل تنش زا به نقاط قوت افراد، خانواده ، مدرسه ، محیط و جامعه توجه شود یعنی در برابر موقعیتهای مختلفی که برای شما پیش می آید به جای اینکه به نقاط ضعف و ناتوانایی های خود تمرکز داشته باشید به فرآیند حل مسئله بپردازید یعنی به تعریف دقیق مشکل یا مشکلات پرداخته تا دقیقاً بدانید مشکلات فعلی شما چه چیزهایی هستند و بتوانید هر کدام را در یک سطر توضیح دهید. سپس به اولویت بندی مشکلات پرداخته و بدانید کدام مشکلات مهم تر یا فوری تر هستند و باید تا دیر نشده فکری به حالش بکنید و کدام مشکلات مزمن تر یا بی اهمیت تر هستند. سپس برای حل مشکل فکر کنید و هر راه حلی رابه ذهنتان می رسد یادداشت کنید. از ساده ترین و خنده دارترین گرفته تا معقول ترین راه حل ها، همه رافهرست کنید و در مرحله بعد به اولویت بندی راه حل ها بپردازید و به راه حل هایی که در اختیار دارید امتیاز مثبت و منفی بدهید و آنها را براساس بیشترین نمره ای که می گیرند، اولویت بندی کنید. روانشناس ها می گویند که «تاب آور»ها در هر شرایط آسیب زایی هم که قرار بگیرند، باز روانشان آسیبی نمی بیند اما این چطور ممکن است؟تاب آوری به زبان خیلی ساده یعنی اینکه انسان در یک محیط پر از آسیب زندگی کند اما از بیشتر آنها سربلند و سالم بیرون بیاید. اما منظور ما این نیست که تاب آوری فقط مربوط به دوره کودکی است. هر کسی در طول زندگی اش  حتی تا سالمندی  می تواند تاب آوری را از تجربه هایش بیاموزد و حتی دوز تاب آوری اش بالا و پایین برود (خزائلی پارسا،۱۳۸۸).

     

    رابطه تاب آوری با خودکار آمدی

     

    منابع باورهای خودکارآمدی  

     

    به نظر بندورا (۱۹۸۶) اکتساب انتظارات کار آمدی ۴ منبع اصلی دارد:

     

    الف) دستاوردهای عملکرد: انتظارات کارآمدی در تجربیاتی که شخص در آن مهارت دارد ریشه دارد. افراد موفق تمایل دارند که انتظارات سطح بالا ایجاد کنند. یک بار که انتظارات کارآمدی قوی و بالا ایجاد شد احتمال اندکی وجود دارد که شکست های موقتی تاثیر زیادی برقضاوتهای فرد در مورد قابلیت های خود داشته باشد. برعکس وقتی که انتظارات کارآمدی پایین و ضعیف ایجاد شد، موفقیت هایی که به صورت گاهگاهی بوجود می آیند، در قضاوت افراد از قابلیتهای خودشان چندان موثر نیستند. به هر حال انتظارات سطح پایین می توانند به وسیله موفقیتهای فراوان و مکرر تغییر یابند. موثرترین و با نفوذترین منبع خودکارآمدی، دستاوردهای عملکرد است. افراد در کارها و فعالیتهایی که مشغول می شوند نتنیجه اعمالشان را تفسیر می کنند و از این تفسیرها برای گسترش باور ها وعقاید درباره تواناییشان برای درگیر شدن در کارها وفعالیتهای بعدی استفاده می کنند. معمولا نتایجی که به عنوان نتایج موفق تفسیر می شوند، خودکارآمدی را افزایش می دهند و آن دسته که به عنوان نتایج ناموفق تفسیر می شوند آن را کاهش می دهند.

     

    ب) تجربه های جانشین : افراد علاوه بر تفسیر نتایج اعمالشان، باور های خودکار آمدیشان را از طریق تجربه جانشینی مشاهده اجرای اعمال دیگران شکل می دهند. این منابع اطلاعات از دستاورد های عملکردی ضعیف تر است. اما وقتی که افراد از تواناییهایشان مطمئن نیستند یا وقتی که تجربه قبلی محدودی دارند، نسبت به آن حساس تر می شوند.تاثیرات مدلسازی به طور ویژه ای به این زمینه مربوط می شود، بخصوص زمانیکه شخص در مورد انجام کاری تجربه قبلی کمی دارد. اگر مدلها راه های بهتر انجام کارها را به افراد آموزش دهند، با این وجود حتی افراد با تجربه وخودکارآمد، خودکارآمدیشان را در سطح بالایی افزایش می دهند. تجربه جانشینی زمانی قدرتمند است که ناظران شباهت هایی را در بعضی ویژگیهای مشاهده شونده ببینند. مشاهده موفقیت های چنین مدلهایی به مشاهده گر کمک می کند که توانایی های خود را باور کند (اگر آنها می توانند چنین کاری را انجام دهند پس من هم می توانم). یک مدل مهم ومشخص در زندگی یک نفر می تواند به القا کردن باورهای شخصی که راه وروش زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد کمک کند.

     

    ج) ترغیب کلامی: افراد باورهای خودکارآمدی را به عنوان نتیجه تشویقها و حمایتهای اجتماعی که از دیگران دریافت میکنند ایجاد می کنند وگسترش می دهند. تشویقهای اجتماعی و پیشنهادهای کلامی می توانند به افراد کمک کنند تا تلاش بیشتری به کار ببرند و پشتکار مورد نیاز برای موفقیت را تداوم بخشند و این امر به رشد پیوسته مهارتها وکارآمدی شخصی منجر می شود ترغیب کلامی یا قانع سازی کلامی (یعنی اینکه به افراد گفته می شود که آن شخص توانایی رسیدن به هر چیزی را که می خواهد به آن برسد را دارد ) و میتواند کارآیی شخص را افزایش دهد. این ممکن است از ۴ منبع اطلاعاتیِ دیگر رایج تر باشد و معمولا توسط والدین، معلمان، همسران، دوستان و درمانگران عمل می شود. برای اینکه قانع سازی کلامی موثر افتد باید واقع بینانه باشد.

     

    د) حالتهای فیزیولوژیک.

     

    شرایط جسمی و عاطفی مانند اضطراب ،استرس ،انگیزش وشرایط روحی اطلاعاتی را در مورد باور های خودکارآمدی فراهم می کنند. فشارهای روانی و تنش اغلب به عنوان شاخص های آمادگی برای شکست تفسیر می شوند. همچنین خلق فرد نیز می تواند تاثیر عمده ای روی باورهای خودکارآمدی داشته باشد.خوشبین و خلق مثبت باورهای خودکارآمدی را افزایش می دهند و ناامیدی و افسردگی باورهای خودکارآمدی را کاهش می دهند (پاجاریز[۱]،۲۰۰۲؛ به نقل از ایزدی،۱۳۸۹).

     

     

    با توجه به این چهار منبع می توان نتیجه گرفت که تنظیم رفتار به وسیله اهداف از پیش تعیین شده وآگاهانه می باشد. این تعیین هدف شخص تحت نفوذ خود ارزیابی فردی قرار دارد (بندورا ،۱۹۹۳؛ نک ،۱۹۹۷؛واینر ،۱۹۹۰؛ به نقل از کندری، ۱۳۸۱).

     

    در این قسمت به بررسی سلامت روان و نظریه های مختلف درباره آن پرداخته می شود.

     

    [۱] -Pajareyz

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:54:00 ب.ظ ]




  • همه­ی متخصصان معتقدند که سلامت ­روان در تحول شخصیت واحد نقش بنیادین دارد. تصور تحول موزون انسان بدون وجود سلامت­ روان غیر ممکن است. بی ­شک عوامل متعددی بر سلامت ­روان تأثیر می­گذارند که فهرست­ کردن همه­­ی آنها دشوار است، چرا که وجود تفاوت­های فردی ممکن است به تنوع در عوامل مؤثر بر سلامت­ روان بی­انجامد، با این ­حال یافته­ های حاصل از پژوهش­ها در زمینه ­های زیست­ شناسی و علوم ­اجتماعی دانش ما را درباره­ی عواملی که ممکن است سلامت­ روان را تحت تأثیر قرار دهند وسعت بخشیده­اند (خزل پور،۱۳۹۰).

     

    برخی از الگوهای مهمی که علت اختلال ­روانی را از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار می­دهد عبارتند از:

     

     

     

    الگوی پزشکی

     

    بر نقش شرایط اندام ­و از زوایای گوناگون که می ­تواند کنش مغز را تحت تأثیر قرارداده و به اختلال روانی بیانجامد، تأکید ورزیده است.

     

    الگو روان تحلیل­گری

     

    در وهله­ی نخست بر موقعیت­های تنش­ زایی که به ­وسیله­ی اضطراب، متضمن تهدید برای افراد است متمرکز می­شود. چنانچه فرد به ­طور مؤثر با موقعیت اضطرابی سازش حاصل کند، اضطراب حذف می­شود و در صورتی که اضطراب و تنش ادامه یابد فرد نوعاً به ­مکانیزم­های دفاعی گوناگون، که سلامت­ روان وی را تحت تأثیر قرار می­ دهند متوسل می­شود، این الگو به تجارب آغازین کودک در خانواده که به وسیله­ی هدایت نادرست والدین سرکوب شده است اهمیت بسیار می­دهد.

     

     

    الگوی رفتاری ­نگری

     

    یادگیری ­معیوب را عامل ­اساسی اختلال ­روانی می ­داند، سلامت ­روان ­به ­طور گسترده­ای توسط شکست در یادگیری رفتارهای سازش یافته­ی ضروری یا ناکامی در تسلط یافتن بر موقعیت­های اجتماعی به ­طور موفقیت ­آمیز تحت تأثیر قرار می­گیرد. ناگفته پیداست که رفتارهای سازش نایافته مانند سایر مهارت­ها، از محیط آموخته می­شود.

     

    الگوهای هستی­نگرـ انسانی­نگر

     

    بر توقف با تحریف تحول فرد به ­عنوان عامل اساسی که بر سلامت ­روان اثر می­گذارد تأکید می­ورزد. این الگوها بر تقویت انگیزش و شکل­ گیری «خود» در فرد تأکید می­ کنند چنان ­چه فرد مجال­های رشد فردی و خودشکوفایی را انکار کند اضطراب ناامیدی و ناکامی را تجربه خواهد کرد. در نهایت به سازگاری خواهد انجامید، این الگو بیانگر این نکته است که انحراف از طبیعت انسانی که اساساً رو به توحید یافتگی و سازندگی دارد، به ­وسیله­ی شرایط ناخوشایند محیطی موجب سازش نایافتگی می­شود (آریا،۱۳۸۸).

     

    سلامت روان در مکاتب مختلف

     

    در این بخش به­ اختصار به تشریح سلامت ­روان بر اساس مکاتب ­مختلف روان­شناسی و روانشناسان برجسته هر دیدگاه در مورد سلامت ­روان و ویژگی­های افراد برخوردار از سلامت روانی بالا می­پردازیم.

     

    رویکرد زیست­گرایی

     

    این مکتب، که روانپزشکی از آن نشأت می­گیرد، در مطالعه رفتار انسان بر بافت­ها و اعضای بدن اهمیت زیادی قائل است. در حقیقت این دیدگاه به ­بیماری روانی بیشتر از سلامت­ روانی توجه دارد، چرا که بیماری روانی را زمره سایر بیماری­ها قرار می­دهد. دیدگاه روانپزشکی در تبیین بیماری روانی از الگوهای علوم­ پزشکی بهره می­گیرد و به ­پدیده ­ها و اختلال­های فیزیولوژی اهمیت می­دهد. این دیدگاه در مورد انسان معتقد به اصل تعادل حیاتی می­باشد و بر این اساس سلامت روانی، نظام متعادلی است که خوب کار کند. اگر این تعادل بر هم بخور فرد به بیماری روانی دچار می­گردد(نعمت زاده،۱۳۹۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:53:00 ب.ظ ]




  • مکتب روانکاوی از این جهت که به مفهوم تعادل بین ساختارها، تشخیص و درمان استوار است، به مکتب زیست­گرایی شباهت­هایی دارد. روانکاوی معتقد است که شخصیت فرد از ۳ عنصر نهاد، من و من برتر تشکیل می­شود. به ­نظر برخی روانکاوان، فرد زمانی از سلامت ­روانی برخوردار می­گردد که من با واقعیت­ها سازگار شود و بتواند نشانه­ های غریزی نهاد را کنترل نماید. درباره سلامت­ روانی، مفاهیم روانکاوی زیادی وجود دارد که در ادامه به ­نظر فروید بنیان­گذار روانکاوی و برخی از پیروان به نام مکتب می­پردازیم (فرج زاده،۱۳۸۸).

     

    رویکرد انسان­گرایی

     

    انسان­گرایی ­یک نظام فکری است که در آن تمایلات و ارزش­های انسان در درجه اول اهمیت قرار دارد. روانشناسان انسان­گرا برخلاف فروید و روانکاران نوین که تنها بر روان­رنجورها و روان پریش­ها متمرکز هستند ترجیح می­ دهند که نیرومندی­ها و خوبی­های انسان را مطالعه کنند و در جستجوی آن می­باشند که چه عاملی باعث می­شوند افراد به بهترین حالت خود دست یابند نه فقط آنچه آنها در بدترین حالت می­توانند باشند. به ­نظر این روانشناسان برای داشتن بهداشت روانی باید تا اندازه­ای انعطاف­ پذیر بود. اصطلاح روانشناسی انسان­گرا ابتدا در سال ۱۹۳۰ توسط گوردون آلپورت به کاربرده شد. این رویکرد بر توانمندی­ها و آرزوهای انسان، اراده آزاد هشیار و تحقق بخشیدن به استعدادهای ما تأکید دارد. از مشهورترین روانشناسان انسان­گرا می­توان آبراهام مازلو و کارل راجز را نام برد (عطارشوشتری و شفاعی،۱۳۹۱).

     

    دانلود مقاله و پایان نامه

     

    رویکرد شناختی

     

    رویکرد شناختی در مورد ارزیابی ویژگی­های شخصیتی متمرکز به شیوهایی می­باشد که مردم به وسیله­ی آنها خود و محیط­شان را می­شناسند، یعنی چگونگی آن را درک می­ کنند، ارزیابی می کنند، فکر می ­کنند، یاد می ­گیرند، تصمیم می­گیرند و مشکلات­شان را حل می­ کنند این واقعاً رویکرد روانشناختی به شخصیت است زیرا بر فعالیت­های ذهنی آکاهانه متمرکز می باشد (آریا،۱۳۸۸).

     

    رویکردهای رفتاری

     

    به ­فرآیندهایی مانند اضطراب، سلیقه­ها، انگیزه­ها، نیازها یا مکانیزم­های دفاعی که­اغلب نظریه پردازان در تببین شخصیت انسان و عوامل مؤثر برآن، به آنها متوسل شده ­اند هیچ اشاره­ای نمی­بینیم. به­ نظر رفتار گرایان شخصیت انسان چیزی جز تجمع پاسخ­های آموخته­ شده به محرک­ها، یعنی مجموعه رفتارهای آشکار و نظام­های عادات نمی ­باشد. شخصیت تنها به چیزی اشاره دارد که بتوان آن را به صورت عینی مشاهده و دست­ کاری کرد. رفتارگرایان برخلاف روانکاوی، بر فرآیندهای رفتاری در ناهشیاری تأکید ندارد و بهداشت ­روانی و بیماری روانی را نیز در مقابل یکدیگر قرار نمی­دهد، بنابراین آنچه که در مکانی دیگر بیماری روانی محسوب می­گردند از دید رفتارگرایان، رفتاری است که مثل سایر رفتارها آموخته شده است. به این ترتیب از نظر رفتارگرایان، سلامت­ روانی رفتاری است که با یک محیط مشخص، با نوعی بهنجاری رفتاری سازگاری دارد. رفتارگرایی به­ سلامت­ روانی با نظریه اسکینر معرفی می­شود. هرچند که پژوهش­های وی در این ­زمینه همگی در آزمایشگاه و بر روی موش­ها و کبوترها صورت گرفته است و نه از طریق بالینی با این حال ثابت شده است که عقاید وی از طریق شیوه ­های معروف به تغییر رفتار، در محیط بالینی سودمند می­باشند (فرج زاده،۱۳۸۸).

     

     

    ویژگی­های مشترک­ افراد دارای سلامت­ روانی

     

    در ­حال حاضر یکی از شیوه ­های مطمئن برای تعریف سلامت ­روان، استفاده از ملاک­های سلامت­ روانی است و همان­گونه که ملاحظه گردید، هریک از مکاتب موجود، با توجه به شناخت و تعریفی که از انسان دارند، در مورد سلامت روانی وی، ملاک­هایی را بیان نموده ­اند، به ­طور کلی ویژگی­های مشترک افراد داری سلامت­ روان در نظریه­ های روانشناسی به شرح زیر می­باشند: طبق احترام به عواطف و احساسات دیگران، احساس رضایت از کار و زندگی، استفاده مفید، مؤثر و مطلوب از وقت خود، داشتن اعتماد به نفس، توانایی دوست­ داشتن، محبت و برقراری روابط مطلوب، صمیمی و منطقی با دیگران، رعایت هنجارها و معیارهای حاکم بر جامعه، توانایی مقابله­ی مؤثر با فشارها و مشکلات زندگی و محیطی، قدرت آرام­ زیستن با خود و با دیگران در آرامش و تفاهم­بودن، توانایی تصمیم­ گیری منطقی در هنگام بحران­ها و مقاومت در برابر مشقات و مشکلات، شناخت محدودیت­ها و استعدادهای خود و تلاش در بهبود آنها، توانایی تعیین اهداف واقع­ گرایانه و مطلوب برای خود و تلاش برای دستیابی به آنها، برقراری روابط­ خانوادگی و اجتماعی مطلوب، صمیمی، مستحکم محبت­آمیر، درک خویشتن و سعی در کنترل، هدایت و بهبود آنها، شرکت در فعالیت­های اجتماعی، احساس مفیدبودن و عدم وابستگی به دیگران و متکی به خودبودن، احساس مسئولیت و وظیفه ­شناسی در انجام کارها و وظایف، نداشتن پیش­ داوری در برخورد با مسایل محیطی، توانایی استفاده ی موزون از استعدادها و مهارت­های خود، نداشتن اختلالات­ روانی و فکری، دستیابی به معنا در زندگی و انتخاب شیوه­ای مطلوب در زندگی، آگاهی از نقاط ضعف و قوت، در زمان حال زندگی ­کردن و در عین­ حال داشتن دورنمایی از آینده برای خود، عدم خود فریبی و تظاهر نکردن به آنچه که نیستند، نداشتن ویژگی­هایی از قبیل، ریاکاری، دروغگویی، حرص، طمع، حسادت، کینه ­توزی، خودپرستی خودخواهی، دزدی، کلاهبرداری، تجاوز به حقوق دیگران (جوکار و سمنگان،۱۳۸۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:53:00 ب.ظ ]