کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



فصل یکم

مقدمه پژوهش

 1-1- مقدمه

   خانواده مهمترین نهاد تربیتی جامعه و نخستین پرورشگاه فرد محسوب می­شود. بیان هر سخنی در باره تربیت کودک و نوجوان، بدون توجه به نقش حیاتی خانواده ناقص است(به پژوه،1380)عملکرد خانواده به زمینه های مانند خانواده در هماهنگی با تغییرات ،حل تعارضات وتضاد ها ،همبستگی بین اعضا، موفقیت در اعمال الگوهای انضباطی ،رعایت حدومرزبین افراد واجرای مقررات واصول بر این نهاد با هدف حفاظت از کل سیستم خانواده بستگی دارد(گلدنبرگ [1]وگلدنبرگ،1998). امروز جامعه در حال پیشرفت، نیازمند افرادی مسئول و خودکفا است و آموزش مسئولیت پذیری به کودکان نیازمند جوی خاص در خانه و مدرسه است.بایستی شرایطی فراهم کرد تا کودکان و نوجوانان، ابزارهای نگرش و ارزشیابی پیدا کنند تا به کمک آنها بتوانند بهتر تصمیم گیری کنند. تصمیماتی که آنان را در این دنیای پیچیده به سوی زندگی بارور و رضایت بخش رهنمون کند. انسانهای امروز بیش از بیش نیازمند پذیرش مسئولیت برای زندگی و سرنوشت خود هستند و این امر میسر نمی شود مگر اینکه مبنای آموزش و پرورش آنها مبتنی بر افزایش درک کودکان و نوجوانان در مورد نقش خود آنها به تعیین سرنوشت و ساخت کیفیت زندگیشان باشد و برای رسیدن به این اهداف، سعی و کوشش و برنامه ریزی دقیق لازم است.  اصل مسئولیت عبارت است از: «افزایش مقاومت فرد در برابر شرایط، تا به جای پیروی از فشار های بیرونی از الزام‏های درونی تبعیت کند که احساس مسئولیت یا احساس تکلیف نامیده می‏شود (باقری،1374) به عبارت دیگر، معنای مسئولیت این است که مددجو دیگران را به خاطر احساسات، افکار، تکانه‏ها و رفتارهای خود سرزنش نکند و مسئولیت آنها را بپذیرد و بداند آنچه را به دیگران نسبت می‏دهد (فرافکنی‏ها) در واقع متعلق به خود اوست.(ساسانی، 1382).

  حوزه مسئولیت انسان شامل مسئولیت فردی، خانوادگی، اجتماعی، نزدیکان، و مسئولیت در برابر عهد و پیمان الهی است. (فرهادیان ، 1378) تناسب تکلیف با توان فرد و عمل به تکالیف از جمله نکات مهم در جهت افزایش مسئولیت است. تناسب تکلیف با ظرفیت و توان نوجوان از بروز احساس شکست در او جلوگیری می‏کند؛ احساسی که منجر به تسلیم شدن و سلب مسئولیت فرد می‏شود. در حوزه عمل قرار گرفتن نیز موجب افزایش حس مسئولیت شده، یک احساس ارزشمند و عشق را در دل انسان پدید می‏آورد، اما قرار گرفتن در دایره «آرزوها»، به بی‏اعتنایی نسبت به پذیرش مسئولیت و سلب اختیار و در نتیجه، شکست می‏انجامد؛ شکستی که احساس بی‏ارزشی را در پی دارد. امام علی )ع) در این زمینه می‏فرمایند: «عمل را رفیق خود قرار ده، اما آرزویت دشمن توست».(ساسانی، 1382). پژوهشهای وسیعی که در زمینه برخورد والدین با فرزندانشان صورت گرفته حاکی از آن است که روشهای تربیتی، الگوهای رفتاری و واکنشهای والدین، که تحت عنوان شیوه های فرزند پروری که مورد بحث قرار می گیرد اثرات طولانی مدت و عمیقیبر رفتار، عملکرد، ایجاد سازگاریها و مهارتهای مختلف در فرزندان و بطور کل رشد همه جانبه آنان دارد. در اینجا محقق در نظر دارد تا رابطه شیوه های فرزند پروری والدین با مسئولیت پذیری نوجوانان را مورد بررسی قرار دهد.

1-2- بیان مساله

خانواده نخستین پایگاه تربیتی و قطعاً اولین و مهمترین کانون پرورش صحیح احیاء و شکوفایی استعدادهای کودکان است. بخش عمده ای از پرورش صحیح عقل و عاطفه که پایه­ی اساس سعادت انسان را تشکیل می دهد بر عهده­ی والدین می­باشد که باید از کودکی شروع شود (رحیم زاده،1381).  آدلر اولین کسی بود که به تاسیس درمانگاههای مشاوره و راهنمایی کودک پرداخت تا جائیکه شاگردانش اموزش فرزند پروری را در فهرست کارهایشان قرار دادند( علیزاه، 1383). به نظر آدلر[2] پدر باید کودک را طوری تربیت کند که آزادانه سوال بپرسد، پاسخ های کامل دریافت کند. به پیگیری علایق شخصی تشویق کند، فرزند را دست کم نگیرد، برای مادر وی جانشین پیدا نکند و در فراهم کردن نیازهای مادی وی کوشا باشد. وی معتقد است که این وظایف و رفتارها از سبک زندگی پیروی می کند و اگر سبک زندگی سالمی داشته باشد به این وظایف ونقشها آگاهی داشته و پایبند هستند، در غیر اینصورت نمی توانند حمایت کننده خوبی برای فرزندانشان باشند.(آلن ، 1994، به نقل از چاکرالحسینی ابرقویی،1385). شیوه های تربیتی والدین از عوامل مهم  و تاثیر گذار در تکوین شخصیت و ساز گاری او با شرایط مختلف اجتماعی و تحصیلی است (حسینی،1387). طبق دسته بندی بامریند در یکی از سبکهای فرزندپروری استبدادی، مقتدر و سهل گیرانه قرار می گیرد. والدین مستبد معمولاً دارای تعامل سرد همراه با کنترل زیاد با فرزندان هستند، در حالیکه والدین مقتدر کنترل همراه با رابطه گرم و پاسخگویی به فرزندان را شیوه خود می دانند، در مقابل والدین سهل گیر از فرزندان خود انتظارات اندکی داشته و هیچگونه کنترل و پاسخگویی نسبت به آنان ندارند(رجایی ،1387). همچنین عملکرد خانواده یکی از شاخصهای مهم تضمین کننده زندگی وسلامت روانی خانواده و اعضای آن است. تحقیقات نشان دادند در خانوادههایی که ارتباط میان اعضا و تعاملات داخل خانواده براساس صمیمت وتفاهم بین افراد استوار است همه اعضا نسبتاً علیه فشارهای زندگی مقاوم ومصون هستند. عملکرد خانواده با سلامت روانی اعضاء ارتباط دارد (قمری،1390). تحقیقات مختلف رابطه اختلال در عملکرد خانواده ومشکلات متعدد اعضای آن را نشان دادند، از جمله میلر[3] وهمکاران 2002؛ فرانکر[4]، کمبل[5]، سیدز [6]،2002؛پرکوم [7]وهمکاران،2005؛ کای- کن [8]و همکاران،2006؛ هر ، هامن و برنان [9]، 2008؛ صیادی، 1381؛یوسف نژاد، 1386؛ عباسی وهمکاران ، 1388(قمری،1390).  نویکی وکانتون (1994) نشان دادند که کنترل وصمیمیت والدین متغیرهای مهمی در رشد کودک هستند و همچنین محیطی که فرزندان در آن رشد می یابند در رشد انتظارات تعمیم یافته آنها بسیار مهم است . والدین که انتظارات درونی بیشتری از فرزندان خود دارند و به فعالیتهای فرزندان پاداش می دهند فرزند انها دارای کنترل دورنی می شود . چون در چنین موقعیتهایی مهمترین و اساسی ترین نکته ای که کودک می آموزد احتمال اخذ تقویت در قبال رفتارهای خود است. ولی چنانچه والدین رفتاری منع کننده، محدود کننده وطرد کننده همراه با انتقاد و خصومت به فرزندانشان اعمال نمایند، فرزند آنها دارای مکان کنترل بیرونی می شود.( یاسائی،1390(. در واقع چون عامل اصلی پرورش کودک والدینش هستند، ونگرش ورفتار والدین طبق نظریه روانشناسی فرد نگر آدلر[10] درباره سبک زندگی از الگوی مشخصی تبعیت می کند؛ می توان رابطه رویه مشخص والدین با روشهای تربیتی آنها را مورد بررسی قرار داد. نتایج پژوهشهای زیادی بیانگر این است که بین شیوه ای فرزند پروری والدین وعملکرد والدین با اختلالات روانشناختی فرزندان ارتباط معناداری وجود دارد.(ملسون[11]،2012؛ بشارت،عزیزی،پورشریفی.1390). پژوهشهای متعددی در رابطه با شیوه های فرزند پروری والدین ومسئولیت پذیری و بلوغ و سازگاری اجتماعی صورت گرفته است، که از آن جمله می توان به پژوهش سهرابی،(1391)، تحت عنوان رابطه عملکرد خانواده و سبکهای فرزند پروری با سازگاری اجتماعی دانش آموزان اشاره نمود؛ ونیز به پژوهش احمدی(1392)، تحت عنوان نقش شیوه های فرزند پروری بر خودپنداره وبلوغ اجتماعی دانش آموزان اشاره نمود. همچنین پژوهش هدایتی، فاتحی زاده، بهرامی ، اعتمادی وآکوچکیان(1389)، تحت عنوان رابطه شیوه های فرزند 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1399-06-06] [ 05:21:00 ب.ظ ]




در پژوهش حاضر نیز توجه به تجربه دوران کودکی شده است و بران است تا رابطه پدیرش و طرد و کنترل همسر را  در دوران بزرگسالی با تجربه سبک دلبستگی آن بررسی نماید

 

1-2  بیان مسئله

بر اساس «نظریه پذیرش – طرد بین فردی»[1](روهنر[2] ، خالق[3] و کورنویر[4] ، 2007)ونظریۀ «دل بستگی» [5]( بالبی[6]، 1969؛ اینثورث،1989) سبکهای فرزندپروری متاثر از عشق والدین (برای مثال طرد یا پذیرش) می تواند بر تحول بازنماییهای ذهنی فرزندان دربارۀ خودشان و دربارۀ اینکه آنها چقــدر می توانند انتظار داشته باشند که والدینشان به نیازهای هیجانی آنها با حساسیت و با ثبات پاسخ دهند، اثر می گذارد. همچنین هر دو نظریه بیان می کنند که این بازنماییها احتمالا به دیگر روابط صمیمی فرد تعمیم یافته وبر ارزیابیها و رفتارهای فرزندان در روابط خویش در طول زندگی تاثـیر می گذارد (روهنر، ملندز و کرایمر، 2008).همانطور که پارک ،کسیدی،بارکز ،کارسون وبویوم (1992)در نظریۀ دلبستگی عنوان نموده اند الگو های کاری افراد که در خانواده های اصلی آنها توسعه می یابند،اغلب به عنوان الگویی برای رفتار آنها در بافت های اجتماعی جدید، مانند ارتباط با همسالان، عمل میکند. اکثر پژوهشهای صورت گرفته بر رابطۀرفتار والدین در کودکی و ویژگیهای روانشناختی فرزندان در بزرگسالی متمرکز بوده اند و نشانه های طرد والدینی را در آنها شناسایی نموده اند ولی روهنر (2008) عنوان نمود تجارب بالینی وی نشان میدهد افرادی که در خانواده های صمیمی و با محبت رشد یافته اند و والدینی « پذیرنده» داشته اند، ممکن است نشانه هایی همانند آنچه در فرزندان رشد یافته در خانواده های طرد کننده دیده میشود، نشان دهند. وی در مشاهداتش به این نتیجه رسید که «طرد» توسط چهرۀ دلبستگی در هر مقطعی از زندگی می تواند آثارمشابهی داشته باشد این نقطه شروعی برای بررسی رابطۀ پذیرش و طرد شریک زندگی فرد با نوع دلبستگی فرد می باشد.

دلبستگی[7] پیوند عاطفی هیجانی نسبتاً پایداری است که بین کودک و مادر یا افرادی که نوزاد در تعامل منظم ودائم باآنهاست ، ایجاد میشود) پاپالیا،  2002.( فروید [8] براین باوربود که دلبستگی نوزاد به مادر به خاطر تغذیه و رفع نیازفیزیولوژیکی است)سانتراک،2002 . (هارلو[9] و زیمرمن)[10]1959؛ نقل از لسترام ، 1384/2002) فرضیه فرید را نقض کردند و بیان داشتند در ایجاد و تقویت دلبستگی کودک به مادر، تماس بدنی در مقایسه با تغذیه، عامل مهمتری است. سپس بالبی[11]  (1969 ،1973 ،1980 نقل از  کرین،1384)  مفهوم دلبستگی را از دیدگاه تحولی مورد ارزیابی قرار داد و نظریهاش را براین اساس بناکرد که احساسها و رفتارهای دلبستگی، از قبیل گریه، خنده، مکیدن و چنگزدن، نوزاد را به مادر نزدیک و از خطر دور میسازند، و جدایی از مادر، اضطراب و درماندگی کودک را برمیانگیزد. تجربه های واقعی فرد در مورد حساسیت، پاسخگو بودن، حضور فعال مراقب همچنین خلق و خوی کودک و هماهنگی روابط والد- کودک، اساس شکل دهی به سبکهای مختلف دلبستگی (ایمن [12]، اجتنابی[13] و دوسوگرا[14])، در خلال سالهای نوزادی و کودکی است(کاپلان،1383/2000) . تجربه هایی که نوزاد با مراقبش دارد در الگوهای روابط وی با دیگران درونی سازی می شوند و این الگوی عملی درونی شده، تعیین کننده چگونگی مفهوم نوزاد از خود و دیگران است ،مفهومی که بعدها در روابط با دیگران تعمیم می یابد (پینز،2005). تداوم الگوهای دلبستگی تا بزرگسالی و تأثیر آن بر روابط بین فردی افراد، در آینده و بزرگسالی،به پژوهشهای متعددی منجر شد که از آن میان می توان به پژوهش شارف وبارتو لومیو (1994)درباره ثبات و اعتبار الگوی درونی دلبستگی بزرگسال به وسیله مقیاس پیوسته ورتبهای در سه روش خودگزارش دهی، مصاحبه نیمه ساخت یافته و گزارش همسرانشان، که ثبات متوسطی را نشان ؛ داد،اشاره کرد. بکویت [15]،کوهن[16] وهامیلتون[17] 1999،وینفلد [18] ،اسروف [19] واگلوند 2000[20]، (نقل از استنبرگ، 2002)بیان داشتند که الگوهای دلبستگی افراد، در صورتی که واقعه مهمی مانند طلاق یا از دست دادن والدین رخ ندهد ، ثابت باقی می مانند. از مشهورترین پژوهشها در این زمینه پژوهشهای هازن [21] و شیور[22] 1987، ؛اینزورث 1991[23]، (نقل از پینز،2005)هستند که با الهام از، نظریه بالبی (1996)، در مورد ماهیت پیوندهای عاطفی، نقش دلبستگیهای متقابل [24] بزرگسالان را در روابط زوجین بررسی کردند. نتایج نشان داند که مشخصه های پیوند عاطفی بین زوجین با مشخصه های پیوندهای عاطفی کودک-مادر قابل مقایسه است و سبکهای شناخته شده دلبستگی ایمن، اجتنابی ودوسوگرا، افکار، احساسها و رفتار زوجین را در روابط زناشویی تحت تأثیر قرار میدهند.

از جمله تحقیقات انجام شده در این زمینه میتوان به پژوهشهای (بشارت،1380 ؛ بشارت، شریفی و ایروانی،1380 ؛ بشارت، گلینژاد و احمدی، 1381 ؛ اصغری نژاد ودانش،1384)اشاره کرد که همگی بیانگر این مطلب هستندکه آزمودنیها با سبک دلبستگی ایمن از مشکلات زناشویی کمتر، مشکلات بین شخصی کمتر و سطح شادکامی بیشتری نسبت به آزمودنیها واجد سبک دلبستگی

اجتنابی و دوسوگرا، برخوردارند. نتایج پژوهش(فینی، 1999؛ داویلا ، برادبوری و فینجام ،1998) در زمینه ارتباط سبک دلبستگی بزرگسالان با میزان مهار احساسات وعواطف ،

این نکته را برجسته کردند که افراد دلبسته نا ایمن ( آرامش کم ، عدم ارتباط نزدیک وافزایش اضطراب درارتباطها ) در مقایسه با افراد ایمن در روابط خود با دیگران، بیشتر متمایل به مهار عواطف و احساسهای مثبت خود، ( هستند .

«نظریه پذیرش– طرد بین فردی»( روهنر، 1986 ؛ روهنر و همکاران، 2007 ؛ روهنر،2008) یک نظریۀ مبتنی بر شواهد درباره اجتماعی شدن و تحول در طول زندگی است و هدف آن پیش بینی و تبیین علل، پیامدها و دیگر همبسته های عمده پذیرش- طرد در روابط بین فردی به شکلی جهان شمول است. بنا بر این نظریه،« پذیرش و طرد بین فردی» با هم یک پیوستار دو قطبی را به نام بعـد« صمیمیت» می سازند که«پذیرش» یک طرف این پیوستار و«طرد» در طرف دیگـــر آن قـرار می گیرد. بعد صمیمیت با کیفیت پیوند عاطفی میان افراد و رفتارهای بدنی، کلامی و نمادین افراد برای نشان دادن این احساسات ارتباط دارد. قطب پذیرش با محبت، عشق، مراقبت، آسایش، حمایت ودیگر تظاهرات مثبت و قطب طرد با فقدان یا کمبود معنادار این احساسات و رفتارها وبا حضور گسترهای از رفتارها و عواطف آسیبزای جسمانی و روان شناختی مشخص میگردند.«پذیرش کلامی»[25] شامل تشویق، تعریف و گفتن حرفهای خوشایند، و«پذیرش فیزیکی»[26]شامل بوسیدن، در آغوش گرفتن، نوازش کردن و غیره می باشد. در قطب «طرد» چهار نوع رفتار را می توانیم مشاهده کنیم: الف« سردی و بی احساسی »[27] که در مقابل صمیمیت و محبت است.«سردر کلامی» شامل عدم تشویق و تعریف و«سردی فیزیکی» شامل عدم نوازش، در آغوش گرفتن و بوسیدن است؛ ب«رفتار خصمانه و پخاشگرانه»[28] که باز هم دارای دو بعد«کلامی»( دربرگیرنده دشنام، سرزنش، ریشخند و گفتن حرفهای تحقیر آمیز و تهدیده کننده)، و «فیزیکی» (شامل وارد نمودن هرگونه صدمه جسمانی اعم از هل دادن، نیشگون گرفتن، کتک زدن وغیره)است، ؛ ج« بی تفاوتی و نادیده گرفتن»[29] که در برگیرنده عدم در دسترس بودن فیزیکی و روانشناختی و بی توجهی به نیازهای فرد می باشد؛ و د «طرد نامتمایز»[30]،که منظور از این طرد این است که فرد فکر میکند چهرههای دلبستگی وی واقعا اهمیت چندانی به او نمی دهند و دوستش ندارند، هر چند شاید نشانگر رفتاری خاصی همچون رفتارهای پرخاشگرانه، نادیده گرفتن و بی محبتی را نتوانند به طور روشنی بیان کنند. البته در ویرایشهای جدید مقیاسهای ساخته شده برای ارزیابی ابعاد پذیرش و طرد، بعد جدیدی به عنوان بعد «کنترل»اضافه شده است (روهنر و خالق،2005)که خود پیوستاری از سخت گیری تا سهل انگاری را شامل می شود. یکی از پیش بینیهای عمده این نظریه این است که طرد توسط«دیگری معنادار»[31]، جدا از تفاوتهای فرهنگی، زبانی، نژادی و جنسی، میتواند آثار منفی بر سازگاری روانشناختی، کنش وری رفتاری و پردازش شناختی کودکان و بزرگسالان داشته باشد. در این 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:21:00 ب.ظ ]




زندگی و بقای خود با این مسائل بستیزد و خود را در معرض مخاطرات بسیار قرار دهد.

    از بین همه این خطرات بروز مشکلات روانشناختی یکی از چالش­های عهده انسان در عصر نوین است. در این میان اختلال وسواس فکری-عملی بدلیل ایجاد مشکلات عدیده در زمینه­های شغلی، خانوادگی، اجتماعی و غیره موجب نارحتی و پریشانی مبتلایان به این اختلال و نیز خانواده­های آنان می شود. اختلالات اضطرابی و وسواس اختلالات شایعی هستند که سالانه هزینه­های زیادی را برای افراد و جامعه تحمیل می‌کنند. از این رو تشخیص و توصیف این اختلالات مهم بوده و وجود یک نظام طبقه بندی مناسب می تواند راهنمای خوبی برای درمان و تحقیق باشد. یکی از پرکاربردترین نظام­های طبقه بندی برای اختلالات اضطرابی، چهارمین ویرایش راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی ( DSM-IV-TR)[1] است. نظام طبقه بندی اختلالات روانی به روانشناسان امکان پیش بینی اختلالات را می­دهد و مشخص می­کند که احتمال وقوع هر اختلال چقدر است و چه کسانی بیشتر مستعد اختلال هستند (سانتراک[2]، 2003).

    افکار و اعمال وسواسی نخستین بار در منابع پزشکی اوائل قرن نوزدهم توصیف شد این افکار و اعمال وسواسی تظاهر غیرعادی ملانکولی[3] تصور می­شد. در شروع قرن بیستم با پیدایش روانکاوی، تمرکز بر توضیحات روانشناختی مبتنی بر تعارض­های ناخود آگاه تغییر جهت داد، اما این کار راهبردی مفید برای درمان نبود راهبرد بعدی نظریه یادگیری در مورد [4]OCDبه پیدایش درمان­های رفتاری مؤثر در ده­های 1960 و 1970 انجامید. وسواس فکری-عملی (OCD) با افکار، تکانه­ها یا تصورات عودکننده مزاحم و مداومی که منجر به اضطراب می­شوند و نیز رفتارهای تکراری و اعمال ذهنی که فرد به قصد رهایی از ناراحتی و پریشانی مجبور به انجام انهاست مثل شستن دست، ترتیب و دسته بندی اشیاء، شمارش کلمات و اعداد خاص شناخته می­شود (انجمن روانپزشکی آمریکا[5]، 2000).

    وسواس­های فکری و عملی که مشخصه OCD هستند زندگی را بسیار مختل کرده و فرد را در چرخه فکر و رفتار ناراحت کننده و اضطراب آور گرفتار می­سازند. نشانه­های OCD وقت گیر، غیرمنطقی و پریشان کننده هستند و فرد نومیدانه آرزوی متوقف کردن آنها را دارد در مجموع به نظر می­رسد که نشانه­های OCD چهار بعد عمده دارند: وسواس های فکری مرتبط با وسواس های عملی وارسی کردن، نیاز به داشتن تناسب و منظم چیدن چیزها، وسواس های فکری درباره ی پاکیزه گی مرتبط با وسواس های عملی شستن و رفتارهای مرتبط با احتکار (هالجین[6] و ویتبورن[7]، 2003). بیمار مبتلا به وسواس فکری-عملی ممکن است فقط وسواس فکری، فقط وسواس عملی و یا هر دوی آنها را باهم داشته باشد. بر خلاف وسواس فکری که یک فرآیند ذهنی است، وسواس عملی نوعی رفتار است. اجبارها، رفتاری آگاهانه، استاندارد و عودکننده است، نظیر شمارش، وارسی و اجتناب (کاپلان و سادوک[8]، 2007).

    اگرچه دلایل ابتلا به اختلال وسواس فکری-عملی و تداوم آن تا حد زیادی ناشناخته است اما در دهه­های  اخیر، دانش بشر درباره علت شناسی اختلال مذکور پیشرفت نموده است. از جمله عوامل شناختی خاصی که در سبب شناسی اختلال وسواس فکری-عملی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است سازه شناختی عدم تحمل بلاتکلیفی و کمال گرایی می­باشد(استارسیویچ و بیرلی[9]، 2006). که در پژوهش جاضر به مقایسه این دو متغیر در افراد مبتلا به وسواسی- اجباری و افراد عادی پرداخته می شود.

بیان مسئله

    بسیاری از افراد گاهگاه افکار ناخواسته ای دارند و خیلی­ها نیز بعضی وقت­ها این اشتیاق را دارند که به گونه­ای رفتار کنند که شرم آور یا حتی خطرناک است. اما فقط عده اندکی هستند که به اختلال وسواس فکری-عملی دچار می­شوند. شناخت آن دسته از اختلالات روانی که تحت عنوان اختلالات اضطرابی معرفی می­شوند، توجه بسیاری از روانشناسان و روانپزشکان و پژوهندگان را به خود جلب کرده است.گفته می­شود این اختلالات طی تاریخ بشر همواره وجود داشته است و امروزه نسبت قابل ملاحظه ای از روان نژندی ها (نوروزها) را به خود اختصاص داده اند. اختلال وسواس فکری-عملی[10] که به اختصار OCD خوانده می­شود، یکی از مقولات تشخیصی اختلالات اضطرابی می­باشد. در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ( (DSM-IV-TR[11]ویژگی اصلی این اختلال عبارتند از وسواس های فکری یا عملی عود کننده که به دلیل شدید بودن وقت گیر هستند و به پریشانی آشکار و یا اختلال عمده  منجر می­شوند. حداقل در زمانی از سیر این بیماری فرد می­داند که وسواس ها یا اجبارهای مذکور، افراطی یا نامعقول اند. علاوه بر این، محتوای وسواس های فکری یا عملی محدود به دیگر اختلالات روانی و یا ناشی از اثرات فیزیولوژیک مستقیم مواد مانند مصرف دارو یا یک بیماری جسمانی نیست. همچنین درDSM-IV-TR، وسواس ها به عنوان عقاید، افکار یا تکانه ها یا تصاویری که به صورت مزاحم و بی­جا تجربه می­شوند و با اضطراب و آشفتگی همراه هستند، تعریف شده است. از طرفی، اجبارها در DSM-IV-TR به عنوان اعمال ذهنی، یا رفتارهایی با هدف جلوگیری یا کاهش اضطراب و آشفتگی، تعریف شده است. از لحاظ تشخیصی مهم است که اجبارها برای فرد لذت بخش نیستند. آنها اغلب رفتارهای قابل مشاهده و بیرونی هستند، اما همچنین می­توانند به عنوان اعمال شناختی درونی (افکار تشریفاتی) نیز باشند(نلسون[12]،2004).

اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) یک اختلال اضطرابی است که در آن، ذهن فرد از افکار مهار نشدنی و پایدار لبریز شده و فرد را مجبور به تکرار مجدد اعمال مشخص می­کند که سبب درماندگی و اختلال در کارکرد روزانه اش می­شود (دیویسون و کرینگ، 2004).

    به عبارت دیگر، اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) اختلال شدید و مزمنی است که به وسیله وسواسها و اجبارها یا هردوی آنها مشخص می­شود، شیوع این اختلال در طول زندگی بین 1-2 درصد جمعیت برآورد شده و در میان زنان بیشتر از مردان شایع است (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2000).

    وسواس فکری[13] عبارت است از فکر، احساس، اندیشه یا حسی عودکننده و مزاحم. برخلاف وسواس فکری که یک فرآیند ذهنی است، وسواس عملی[14] نوعی رفتار است. اجبارها، رفتاری آگاهانه، استاندارد و عودکننده است نظیر شمارش، وارسی یا اجتناب. بیمار مبتلا به OCD از غیرمنطقی بودن وسواس هایش آگاهی دارد و این وسواس های فکری یا عملی را «خود ناهمخوان»[15] می­یابد (کاپلان و سادوک، 2007).

    هرچند عمل وسواسی ممکن است در تلاش برای کاستن از اضطراب همراه با وسواس فکری انجام می­شود، همیشه به کم شدن اضطراب منجر نمی­گردد. ممکن است پس از کامل شدن انجام عمل وسواسی، اضطراب فرقی نکرده باشد و یا حتی بیشتر شده باشد. وقتی فرد در مقابل انجام وسواس عملی، مقاومت به خرج می­دهد، نیز اضطراب افزایش می­یابد. شایع ترین وسواس های عملی، عبارتند از: تکرار یک رفتار خاص مانند شستن و تمیز کردن، شمردن، منظم چیدن چیزها، وارسی کردن یا درخواست خاطر جمعی. شروع زود هنگام آن در مردان رایج تر و با وسواس های عملی مرتبط به وارسی همراه است. شروع دیرهنگام آن در زنان شایع تر است و به صورت وسواس در شستشو ظهور می­کند (هالجین و ویتبورن، 2003).

    اگرچه دلایل ابتلا به اختلال وسواس فکری-عملی و تداوم آن تا حد زیادی ناشناخته است اما اکثر پژوهش­ها معتقدند که تمام اختلالات اضطرابی دارای 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:20:00 ب.ظ ]




بیمارستانهای شهرستان سنندج،نتایج نشان می دهد که نمایش فیلم تاثیر معنی داری بر کاهش اضطراب مادران نخست حامله وطول مرحله دوم زایمان آنان نداشت وتاثیر اضطراب پنهان مادران بر اختلاف اضطراب بدو ورود به تحقیق ویک هفته پس از آن نیز معنی دار نگردید.همچنین بین وزن ،دور سر نوزاد وطول مرحله اول زایمان مادران با طول مرحله دوم زایمان آنان همبستگی معنی دار ،مشاهده نشد.

درپژوهش شهیدی وابهری (1375) با عنوان هیپنوتراپی اختلالات اضطرابی نتایج پژوهش نشان داد،به دلیل امکان دست یابی به تن آرامی بیشتر ،آرامش عمیقتر ودرواقع کنترل مناسب تر ارتباط تن وروان هیپنوتراپی می تواند جایگاه ویژه ای در مداوای این اختلالات داشته باشد.

همچنین  در پژوهش ایریناهیدویکی[12]وبارباراکارسینون [13] (2013)با عنوان تاثیر هیپنوتیزم بر درمان بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی ،هیپنوتیزم نقش مهمی در درمان اختلالات اضطرابی دارد .نتایج به دست آمده نشان داد که هردونوع دخالت مبنی بر روشهای شناختی-رفتاری واستفاده از هیپنوتیزم بالینی به همراه درمان شناختی رفتاری منتهی به کاهش اضطراب وکاهش درجه افسردگی وکاهش درجه خلق منفی در گروههای آزمایشی شدواینکه مداخلات درمانی موثرتر از عدم مداخله می باشدوهمچنین گروهی که هم تحت مداخلات هیپنوتیزم درمانی وهم مداخلات درمانی شناختی-رفتاری قرارگرفتند،تاثیرقابل توجه قوی از درمان را نشان دادندکه کاهش معنی دار نشانه های اختلالات اضطرابی را به همراه داشت.این کاهش اضطراب،افسردگی وسطح خلق ناکارآمدبه طور آماری اختلاف معنی داری در مقایسه با گروه شاهد داشت.وبه طور کلی یافته های آنها نشان می دهد  که درمان ترکیبی شناختی-رفتاری به همراه هیپنوتیزم درمانی بسیار مقرون به صرفه در درمان اختلالات اضطرابی است.

احساس درد ومحنت به ادراکات فردی اشخاص مربوط می گردند وهرکس به صورتی نسبت به این پدیده ها عکس العمل نشان می دهددرسال 1896فون فری نظریه ای را ارائه دادکه ادعامی کرد در زیرپوست ،انتهای آزادگیرنده های حس درد قرار دارند واینچنین بود که تئوری اختصاصی حس درد به وجود آمدوهمزمان با نظریه اختصاصی ادراک درد نظریه دیگری هم مطرح گردیدکه بر اساس آن ادراک درد درنتیجه تجمع وتمرکز ادراکات متعددی به وجود می آید که پس از اینکه این جمع بندی یا نتیجه گیری نهایی به مرحله خاصی رسید ادراک درد حاصل می شود این نظریه تنها به ادراکات محیطی بسنده نکرده بلکه سیستم عصبی مرکزی را هم در این جمع بندی یا نتیجه گیری موثر دانسته است، درسال 1965،ملزاک ووال یک نظریه دوقسمتی جدید را ارائه دادندکه به نام تئوری کنترل دروازه معروف شد پس از اینکه یک محرک برقسمتی از بدن تاثیرگذاشت ،براساس نظریه کنترل دروازه ای ادراکات حاصل از طریق دونوع سلول عصبی که درراههای حسی نخاع شرکت دارند به قسمتهای بالا منتقل می شوند.یکی از این دو سیستم عمدتا آگاهی دهنده بوده واطلاعاتی درباره محل درد وشدت درد به مراکز بالاتر منتقل می سازد وبه این تشکیلات سیستم ممیز درد هم گفته می شود.سیستم دیگرعمدتا به ساختارهای نزدیک مغزمربوط بوده وبا مفاهیمی مانند انگیزه وعاطفه مربوط است وسیستم انگیزشی –عاطفی نامیده می شوداین سیستم بیشتر به درک رنج وعذاب می پردازد تادرد.عوامل دیگری هم مانند ترس واضطراب وجود دارد که می توانند برروی احساس درداثربگذارند( به نقل ازژوزفین هیلگارد[14]وارنست هیلگارد[15]،ترجمه جمالیان،1375).

درد زایمان وترس از آن از شایعترین عللی است که منجر به فرار وترس زنان اززایمان طبیعی میشود.لاو[16](2002)دریک بررسی هنرمندانه بر این نکته تاکید کردکه احساس درد لیبر(روندی که کودک از طریق آن به طور طبیعی اتفاق می افتد لیبر نامیده می شود) ،بازتابی کاملا فردی از محرکهایی متغیراست که هریک از زنان بر اساس وضعیت خود، آنهارابه صورت منحصر به فرد دریافت و تفسیر می کنند.ترس ومسایل ناشناخته سبب تشدید درد می شوند.زنانی که عاری از ترس هستند وبه افرادی که مراقبت ازآنان را عهده دارهستند اعتماد دارند ،معمولا به مقادیر کمتر آنالژزی نیازپیدا می کنند(به نقل ازکانینگهم[17]،هوث،لونو،گیلسترپ،بلوم،ونستروم ترجمه قاضی جهانی،2005).

مرحله اول لیبر همان مرحله افاسمان (نازکی دهانه رحم)  ودیلاتاسیون سرویکس(بازشدن دهانه رحم) است وهنگامی آغاز می شود که انقباضات رحمی که فاصله زیادی با هم دارند واز تعداد،شدت ومدت کافی برخوردارهستند،برای ایجاد افاسمان درسرویکس وارد عمل می شوند.این مرحله لیبر هنگامی پایان می پذیرد که برای عبور سر جنین ،سرویکس به طور کامل حدود 10سانتی متر متسع شده است.مرحله دوم لیبر که از کامل شدن دیلاتاسیون سرویکس آغاز وبا زایمان جنین خاتمه می پذیرد ومرحله سوم لیبر همان مرحله جدا شدن وخارج شدن جفت است. احساس درد لیبر ،بازتابی کاملا فردی از محرکهایی متغیر است که هریک از زنان بر اساس وضعیت خود آنها را به صورت منحصر به فرد دریافت وتفسیر می کنند.شرایط و وضعیتهای احساسی ،انگیزشی،شناختی ،اجتماعی و فرهنگی این محرکها را تعدیل می کنند.در نتیجه انتخاب یکی از روشهای موجود از میان انواع روشهای تخفیف درد وانتخاب روش بر اساس ویژگیهای هر فرد،روش مطلوبی محسوب می شود.روشهای غیر فارماکولوژیک (غیر دارویی) کنترل درد: ترس ومسایل ناشناخته سبب تشدید درد می شوند.زنانی که عاری از ترس هستندوبه افرادی که مراقبت از آنان را عهده دار هستند اعتماد دارندمعمولا به مقادیر کمتر بیدردی نیاز پیدا می کنند.شدت درد در مرحله لیبر تا حد زیادی با تنش احساسی ارتباط دارد.بهتر است به زنان در مورد فیزیولوژی وضع حمل وانواع روشهای بیمارستانی که قرار است در طی لیبر وزایمان تحت این اعمال قرار گیرند،آگاهی کاملی داده شود.متعاقبا لاماز ،روش سایکوپروفیلاکتیک خود را توصیف کرد که در آن بر روند زایمان به عنوان یک روند فیزیولوژیک طبیعی تاکید می شود.با آموزش تنفس آرام به زنان حامله وتکنیکهای حمایت فیزیولوژیک به همراه لیبر ،اغلب می توان به کاهش درد کمک کرد.هنگامی که زنان با انگیزه برای زایمان آماده می شوند،دیده می شود که درد واضطراب در طی لیبر به میزان قابل توجهی کاهش می یابد ولیبر کوتاهتر می شود.علاوه بر این حضور حمایتگر شوهر یا یکی دیگر از اعضای خانواده ،حضور همراهان هوشیار لیبر وحضور متخصص هوشمند زنان که حمایت از زن را سر لوحه کار خود قرار می دهد همگی کمک قابل توجهی به روند کار می کنند،تنس وزایمان درآب نیز از موارددیگر بیدردی های غیر دارویی است.(روشهای دارویی کنترل درد):هنگامی که انقباضات رحم ودیلاتاسیون سرویکس (باز شدن دهانه رحم) سبب ایجاد ناراحتی می شوند،تسکین درد با یکی از داروهای آرام بخش مانند پرومتازین با تجویز پزشک متخصص می تواندروش مناسبی باشدکه به داروهای تزریقی مانند مپریدین ،بوتورفانول،فنتانیل،ونالوکسان می توان اشاره نمود.گاز اکسید نیتروکه مخلوطی از 50درصد اکسیژن و50درصد اکسید نیترواست در بسیاری از زنان بیدردی رضایت بخشی را در جریان لیبر فراهم می کند.از بیمار می خواهیم نفسهای عمیق وآهسته بکشد،به وی می گوییم30 ثانیه قبل از انقباض قابل انتظار بعدی شروع به دم کندوهنگامی که انقباض شروع به پسرفت کرد ،به تنفس خاتمه بدهد.از انواع بلوکهای عصبی که برای کاهش درد در جریان لیبروزایمان ابداع شده اند وآنالژزیکهای منطقه ای می توان به بیحسی اپیدورال (بلوک نخاعی ساب آراکنوئید با تزریق ماده بی حسی به فضای آن)اشاره نمود(کانینگهم وهمکاران ،ترجمه قاضی جهانی، 2005).

استفاده از هیپنوز در مامایی وجراحی جدید نیست وبیش از یک قرن مسمریسم یا هیپنوتیزم یکی از تکنیکهای اصلی برای کنترل درد زایمان بوده است.از امتیازات استفاده از هیپنوز در مامایی : ترس مادر قبل از زایمان ودرد قبل ودر طی لیبر را کاهش می دهد،آستانه تحمل درد مادر را بالا می برد،استفاده از داروهای شیمیایی وبیدردی ها را در گروههایی که قابلیت هیپنوتیزم پذیری خوبی دارند کاهش می دهدواینکه مرحله اول زایمان را در زنان نخست زا 3 ساعت و در مولتی پارها 2 ساعت کاهش می دهدو اینکه هیچ خطری برای مادر وبچه ندارد(اس کروجر[18]،2008).

از تعاریف رایج هیپنوتیزم،حالتی است که در نتیجه توجه وپذیرش متمرکز ایجاد می شود وطی آن به درجات مختلف سه نما وحالت ،همزمان باید وجود داشته باشد:1-تجزیه یا انتزاع2-جذب3-تلقین پذیری .مدیریت بخش روانشناسی هیپنوتیزم انجمن روانشناسی امریکا ضمن تلاش برای نداشتن سوگیری 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:20:00 ب.ظ ]




 

1-1- مقدمه

مطالعه و بررسی تاریخچه توسعه و تحول جوامع صنعتی نشان می دهد که نیروی انسانی ماهر و  پرورش یافته در فرآیند تحول جامعه سنتی به جامعه صنعتی تأثیر انکار ناپذ یری داشته است.تأمین نیازهای افراد وایجاد انگیزه و تعهد برای بالا بردن کیفیت کاری آنان از مهم ترین اهداف سازمان ها می باشد. تعهد کارکنان به عنوان یکی از مهم ترین عوامل برای موفقیت و پیشبرد اهداف سازمان بوده است (شیخ و همکاران، 1384).

 تعهد سازمانی از دهه ی هفتاد توجه قابل ملاحظه ای از مطالعات سازمانی را به خود جلب کرده است. درعلوم رفتاری، درباره تعهد سازمانی که یکی از انواع تعهد است ، پژوهش ها و تعریف های زیادی شده است (اسپکتور[1]، 2006).

 از طرفی ، رویکرد روان شناسی مثبت گرا، با توجه به استعدادها و توانمندی های انسان (به جای پرداختن به نابهنجاری ها و اختلال ها) در سال های اخیر مورد توجه روان شناسان قرار گرفته است. این رویکرد، هدف نهایی خود را شناسایی سازه ها و شیوه هایی می داند که بهزیستی وسلامت انسان را به دنبال دارند . از این رو عواملی که سبب سازگاری هر چه بیشتر آدمی با نیازها و تهدید های زندگی گردند، بنیادی ترین سازه های مورد پژوهش این رویکرد می باشند (والر[2] ، 2001).

از میان عوامل تأثیرگذار بر سلامت عمومی، سازه ای که طی ده سال گذشته توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است ، تاب آوری[3] است ( فرایبرگ [4]و همکاران ،2005 ). تاب آوری به عنوان مقاومت موفقیت آمیزو چالش برانگیز تعریف می شود، و افراد تاب آور افرادی هستند که علی رغم مواجهه با استرس های مزمن و تنیدگی ها ، از آثار نامطلوب آنها می کاهند و سلامت عمومی خود را حفظ می کنند (آگابی[5] و همکاران ،2005 ). کونور[6] (2006) تاب آوری را به عنوان روشی برای اندازه گیری توانایی فرد در مقابله با عوامل استرس زا و عواملی که سلامت عمومی فرد را تهدید می کنند ، تعریف کرده است .افراد تاب آور دارای رفتارهای خود شکنانه نیستند ، از نظر عاطفی آرام هستند و توانایی مقابله با شرایط ناگوار را دارند( لتزرینگ[7] وهمکاران ، 2005).

  همچنین ، مطالعات متعدد طیف گسترده ای از عوامل تعدیل کننده را شناسایی کرده است گروهی از محققان نشان دادند که خودارزیابی های مثبت که مشابه مفهوم خودکارآمدی[8] باندورا [9] است و به معنی اطمینان افراد به تواناییشان در نشان دادن رفتارهایی خاص، مدیریت هیجان ها، رویارویی با موقعیت های دشوار زندگی و به دست آوردن حمایت های اجتماعی است یکی ازعوامل تعدیل کننده محسوب می شود(چان[10] و همکاران ، 2009).

خودکارآمدی، جزء اصلی نظریه شناختی- اجتماعی[11] می باشد که به باورها یا قضاوت های فرد در خصوص توانایی های خود در انجام وظایف و مسئولیت ها اشاره دارد . به عقیده داشتن دانش،         مهارت ها و دستاوردهای قبلی، پیش بینی کننده های مناسبی برای عملکرد آینده افراد نیستند، بلکه باور انسان درباره توانایی های خود درانجام آنها بر چگونگی عملکرد او مؤثر است . در واقع، خودکارآمدی به احساس شایستگی در کنترل داشتن برمحیط خود تأکید دارد( باندورا ، 1996).

1-2- بیان مسأله

توجه به محیط های شغلی و شرایط کاری و کارگران در دهه های اخیر به منظور بالا بردن کیفیت کار ، سلامت و بهداشت کارکنان و به منظور بهره گیری بیشتر و بهتر از تجارت کارکنان مورد توجه بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران قرار گرفته است. نیروی کار بخش بزرگی از جمعیت کشور ایران را تشکیل می دهد و پرداختن به سلامت عمومی کارکنان و سازمان ها را می توان از اولویت ها به شمار آورد ، چرا که سالم سازی شرایط کار به معنای سالم سازی نیروی کار و نیروی کار سالم نیاز اساسی برای توسعه صنعتی کشور می باشد .از آنجا که در فرآیند تولید، نیروی انسانی ناسالم و پریشان حال ، بخشی از آفات سازمانی است، به همین دلیل هیچ پدیده ای به اندازه سلامتی برای کارکنان دارای اهمیت نمی باشد (ساعتچی ، 1375).

بنابراین برنامه ریزی برای تأمین بهداشت روان و سلامت عمومی کارکنان و کارگران از سویی به سلامت روانی – اجتماعی کارکنان و از سوی دیگر به اهداف توسعه صنعتی و تولید بهتر کمک          می نماید(بیان زاده و زمانی منفرد ، 1378).

از طرفی اساس خودکفایی و استقلال هر جامعه بر پایه ی وجود سازمان های صنعتی آن جامعه است. در بین تمام نیروهای اثربخش یک سازمان ، یکی از مهم ترین مؤلفه ها تعهدسازمانی کارکنان است . در واقع هیچ سازمانی نمی تواند موفق شود مگر اینکه اعضاء و کارکنانش نسبت به آن نوعی تعهد داشته باشند و تلاش نسبی بکنند . تعهد سازمانی کارکنان آثار بالقوه و جدی بر عملکرد سازمان داشته، می تواند پیش گویی کننده ی مهمی برای اثربخشی سازمان باشد ؛ لذا نادیده گرفتن آن برای سازمان زیان بار است و هزینه های زیادی را به دنبال خواهد داشت . تعهد سازمانی یک مفهوم پیچیده است و تعریف واحدی از آن ارائه نشده است . اما از همه تعاریف چنین برمی آید که تعهد سازمانی شامل ویژگی ها ی شخصیتی فرد به صورت کلی است (سیادت و همکاران ، 1384).

تعهد سازمانی از مهم ترین اهداف هر سازمان است و هر سازمانی سعی درتقویت آن از طرق گوناگونی دارد زیرا بر بسیاری از متغیرها نظیر رضایت شغلی، غیبت، ترک خدمت، استرس شغلی و عملکرد شغلی تأثیرگذار است(بخشی سورشجانی، 1389).  در واقع تعهد سازمانی، بخشی از سازمان شخصیتی یک فرد است و به نظر می رسد که با سایر عوامل مؤثر در زندگی در ارتباط باشد(سیادت و همکاران ، 1384).  از سوی دیگر ،روان شناسی سلامت به دنبال شناسایی سازه ها و شیو ه هایی است که سلامت جسم وروان را به دنبال دارد. به این دلیل عواملی که به انسان در سازگاری و انطباق با مشکلات و تهدیدات زندگی کمک کند، از موضوعات مورد توجه این حوزه خواهد بود. در این میان، تاب آوری ، جایگاه ویژه ای در حوزه های روان شناسی تحول، روان شناسی خانواده و بهداشت روانی یافته است ، به طوری که هر روز بر شمار پژوهش های مرتبط با این سازه افزوده می شود.گارمزی[12] و ماستن[13](1991) تاب آوری را  ” یک فرایند، توانایی یا پیامد سازگاری موفقیت آمیز باشرایط تهدید کننده” تعریف کردند. به بیان دیگر تاب آوری، سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است(والر، 2001).

راتر[14](1990)،  تاب آوری را به عنوان  تفاوت های فردی در مقابله و واکنش به موقعیت های دشوار تعریف می کند. بنابراین، یک فرد تاب آور موقعیت ناگوار را به شیو ه ی مثبت تری پردازش می کند و خود را برای رویارویی با آن دارای توانمندی قلمداد می کند. البته تاب آوری تنها پایداری در برابر   آسیب ها یا شرایط تهدید کننده نیست و حالتی انفعالی در رویارویی با شرایط خطرناک نمی باشد، بلکه شرکت فعال و سازنده در محیط پیرامونی خود است. می 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:19:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم