با توجه به این که منابع و امکانات محدودی در اختیار سازمان است و بسیاری از منابع تجدیدناپذیر هستند و یا شکل گیری مجدد آنها سا لهای زیادی را میطلبد و یا بعضی از منابع کمیاب هستند، به طوری که فراهم کردن این منابع به صرف هزینه زیاد نیاز دارد و همچنین افزایش جمعیت و در پی آن افزایش مصرف و تولید، روز به روز بر محدودیت منابع میافزاید، از اینرو امکان ارضای نیازهای نامحدود با تکیه بر چنین منابع و امکاناتی هرگز میسر نیست .بنابراین تنها راه منطقی و امکانپذیر، کسب حداکثر بازدهی و فایده از حداقل منابع میباشد و این نکته در مسئله بهرهوری مستتر است و توجه به آن می تواند به نفع خود سازمان و جامعهای که سازمان در آن قرار دارد باشد(آذر، زارعی و طحاری، ۱۳۹۱).
بهرهوری، نگرشی فرهنگی است که در آن، انسان فعالیتهای خود را هوشمندانه- خردمندانه انجام میدهد تا بهترین نتیجه را در دستیابی به اهداف مادی و معنوی خود کسب کند. به بیانی دیگر، میتوان گفت که هدف بهرهوری، به حداکثر رساندن استفاده از منابع، نیروی انسانی، سرمایه، مواد خام تولیدی، زمان و… به شیوهای عملی از طریق کاهش هزینههای تولید بهمنظور گسترش بازار، افزایش اشتغال، کوشش برای افزایش دستمزدهای واقعی و بهبود معیارهای زندگی، به شکلی است که بهنفع کارکنان، مدیران و مصرفکنندگان باشد.
معیار توسعهیافتگی هر کشوری با توجه به میزان بهرهگیری مطلوب و بهینه عوامل تولیدی از منابع و امکانات موجود در نیل به اهداف اقتصادی تعریف میشود. این موضوع، بیانگر جایگاه ویژه بهرهوری در سیاستهای کلان توسعه اقتصادی کشورهاست. امروزه، نقش مثبت بهرهوری در افزایش رفاه ملی، بهطور قطعی پذیرفته شده است. از آنجا که بهرهوری، عامل رشد تمامی معیارهای زندگی تلقی میشود، رشد بهرهوری نباید تنها اهداف تجاری و افزایش سود در کسب و کار را مدنظر بگیرد بلکه باید تمامی جوانب زندگی و بخشهای مختلف جامعه را شامل شود (طاهری ۱۳۸۶).
تعاریف بهرهوری :
علیرغم اینکه امروزه کمتر کسی است که واژه بهرهوری را نشنیده و درباره آن نوشتههایی چند نخوانده باشد، بهتر است ابتدا به تعریف آن از دیدگاههای مختلف بپردازیم. بهرهوری در لغت به معنی قدرت تولید و بارور بودن و مولد بودن به کار رفته و در ادبیات فارسی به بهرهوری، با فایده بودن و سودبرندگی معنی شده است(احدینیا،۱۳۸۴).
از نظر سازمان بهرهوری ایران، بهرهوری نگرشی عقلانی به کار و زندگی است. به عبارتی، یک فرهنگ است که هدف آن، هوشمندانهترکردن فعالیتها برای یک زندگی بهتر و متعالی است. بهرهوری برآیند اثربخشی و کارایی است. بهرهوری، در واقع، کاستن از تلفات و به حداکثر رساندن تولید با امکانات تولیدی موجود و همچنین ارتقا کیفیت محصول و خدمات برای بالا بردن سود میباشد(صفارزاده، رضایی و بازدار، ۱۳۸۶)
از نظر سازمان بین المللی کار[۱] (ILO)بهرهوری عبارت از رابطه بین ستاده حاصل از یک سیستم تولیدی با دادههای به کار رفته مانند زمین، سرمایه، نیروی کار و غیره به منظور تولید آن ستاده است(احدینیا، ۱۳۸۴)
بهرهوری به وسیله نسبت مطلوبیتهای حاصله(ستاندهها) بر منابع و آنچه که برای حصول به نتیجه صرف شده(داده ها) بیان میشود. این نسبت یکی از مهمترین شاخصهایی است که ثمربخشی فعالیتها را نشان میدهد(ناظم و پارسی، ۱۳۸۹).
بهرهوری یعنی افزایش دائمی و مستمر نسبت ریاضی بین نتایج به دست آمده به منابع به کار رفته و مصرف شده. به بیان سادهتر، بهرهوری یعنی تهیه کالاها و خدمتهای بیشتر و بهتر با هزینه و قیمت تمام شده سابق با صرف همان مقدار منابع تولید یا تهیه همان مقدار کالاها و خدمتها با هزینه و قیمت تمام شده کمتر و در واقع با صرف مقدار منابع تولیدی کمتر(طالقانی، تنعمی، فرهنگی و زریننگار، ۱۳۹۰).
گاه بجای واژه بهرهوری از کلمات کارایی و اثربخشی استفاده میشود. هر چند که این کلمات دقیقاً معادل تعاریف بهرهوری نیستند، لیکن جهت شناخت جنبههای متفاوت بهرهوری به کار میآیند.
کارایی: نسبت بازده واقعی به دستآمده به بازدهی استاندارد و تعیین شده (مورد انتظار) کارایی یا راندمان است، یا در واقع نسبت مقدار کاری که انجام میشود به مقدار کاری که باید انجام شود.
اثربخشی: اثربخشی عبارت از درجه و میزان نیل به اهداف(کسب هدف) تعیین شده میباشد. به عبارت دیگر اثربخشی نشان میدهد که تا چه میزان از تلاشهای انجام شده نتایج مورد نظر حاصل شده است(استفاده مفید از منابع). (ابطحی و کاظمی، ۱۳۸۰)
بنابراین کارایی عبارتست از انجام درست کارها و اثربخشی عبارتست از انجام کارهای درست و بهرهوری ترکیبی از کارایی و اثربخشی است که هردو مقوله را در برمیگیرد. به دیگر سخن بهرهوری عبارتست از سنجش وارزیابی بازده و نتایج فعالیتهای یک سازمان در مقایسه با اهداف و حجم منابع مصروفه(عباسیان و مهرگان، ۱۳۸۶).
بهرهوری از دیدگاه آژانس بهرهوری اروپا[۲] (EPA):
الف: بهرهوری درجه استفاده موثر از هریک از عوامل تولید است.
ب: بهرهوری در درجه اول یک دیدگاه فکری است که همواره سعی دارد آنچه را در حال حاضر موجود است، بهبود بخشد. بهرهوری مبتنی بر این عقیده است که انسان می تواند کارها و وظایش را هر روز بهتر از روز پیش به انجام رساند.
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی[۳](OECD)، مفهوم بهرهوری را مساوی با نسبت خروجی تولید به یکی از عوامل تولید دانسته است. به طور کلی میتوان، بهرهوری را ارتباط میان مقدار کالاها و خدمات تولید شده، و مقدار منابع مصرف شده در جریان تولید این کالاها و خدمات دانست، که این رابطه، کمی و قابل اندازه گیری است و به صورت نسبت بیان میشود. به عبارت دیگر بهرهوری، رابطه بین کیفیت و کمیت منابع مورد استفاده در جریان تولید است. هر قدر صورت کسر بزرگتر از مخرج آن باشد، بهرهوری به همان نسبت بیشتر است. بهرهوری به ما میگوید که از یک واحد نهاده چند واحد ستاده میتوان به دست آورد(بارانی، علوی، کرمی و سلیمی، ۱۳۹۲)
لذا، بهرهوری معیاری است که موارد زیر را شامل میشود؛
- میزان تحقق اهداف؛
- چگونگی استفاده کارآمد منابع جهت تولید ؛
- آنچه به دست آمده در مقابل آنچه امکان داشته است(مککی[۴]، ۲۰۰۳).
کارایی و اثربخشی
بهرهوری را میتوان به عنوان کاربرد مؤثر و کارآی منابع جهت رسیدن به بازده تعریف نمود. اثربخشی به عنوان سطح بازده تعریف شده است و کارآیی به عنوان نسبت بازده ( یا ستانده ) به داده مطرح شده است (برمان[۵]، ۱۹۹۸). استفاده از کارآیی و اثربخشی درتعریف بهرهوری آن را از جامعیت بیشتری در مقایسه با کارآیی برخوردار می کند و این امر مورد تایید اندیشمندان بسیاری است. تا آنجا که برخی از آنان اعتقاد دارند که محدود کردن بهرهوری به کارآیی موجب ابهام میشود و اطلاعات دقیقی در اختیار سازمان قرار نمیدهد (الگین و کلاین[۶]، ۱۹۸۸).
در بخش دولتی علاوه بر سنجش اثربخشی و کارآیی، برابری نیز باید مورد سنجش قرار گیرد. سازمانهای انتفاعی بیشتر برسنجش کارایی تأکید دارند، درحالیکه سازمانهای دولتی بر اثربخشی تأکید بیشتری دارند و تنها در سازمانهای دولتی به معیار برابری توجه میشود(کلی و سویندل[۷]، ۲۰۰۰).
برای اندازه گیری اثربخشی باید بازدههای طولانی مدت و ستاندهها از یکدیگر تشخیص داده شوند. بازدههای بلندمدت اهداف نهایی سازمانها را اندازه گیری می کنند .این چنین اهدافی دورههای زمانی سه تا پنج ساله و گاهی بیشتر را در بر میگیرد. ستانده به عنوان بازدههای مستقیمی که نتایج فوری استراتژی را نشان می دهند، تعریف میشود که اغلب بازدههای کوتاهمدت نامیده میشوند؛ اولین مشکل در اندازه گیری اثربخشی مشخص کردن بازدهها و ستاندههای کلیدی است. بازده برنامهها معمولا شفاف نیستند، مدیران در زمان تصدی مسئولیتی جدید از طریق سؤالاتی از کارکنان و ذینفعان، میتوانند بازدههای مهم سازمان را مشخص کنند(راو و میلر[۸]، ۲۰۰۴).
[۱] International Labour Organization
[۲] Europe Productivity Agency
[۳] Organization of Economic Cooperation and Development
[۴] Mc kee
[۵] Berman
[۶] Ilgen & Klein
[۷] Kelly & Swindell
[۸] Rao & Miller
[جمعه 1399-06-07] [ 10:30:00 ب.ظ ]
|