کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



درباره تاریخچه خودکارآمدی می توان گفت یکی از جنبه های نظریه شناخت اجتماعی آلفرد بندورا است، نظریه شناختی- اجتماعی از دیدگاه کارگزارانه سرچشمه گرفته است که در آن رفتار فرد به صورت هدفمند و پیش بینی پذیر تلقی می شود، و این دیگاه در ابتدا به نظریه یاگیری اجتماعی معرف بود و این نظریه بر خواستگاه اجتماعی رفتار و اهمیت فرایندهای شناختی در تمام ابعاد زندگی انسان، انگیزش، هیجان و عمل تاکید می کند و این نظریه از قویت فاصله گرفته بر اهمیت فرایندهای شناختی تاکید می کند، در این دیگاه افراد نه به وسیله نیروهای درونی برانگیخته می شوند نه به وسیله نیروهای بیرونی به طور خودکار کنترل می شوند و عملکرد انسان در چهارچوب یک مدل تقابلی سه جانبه تبیین می شود که در آن رفتار شخص و محیط یکی از این برای رسیدن به انواع عملکرد تعیین شده است( پروین و جان، ۱۳۸۶).

 

براساس این دیدگاه افراد دارای باورهای خودکارآمدی هستند که به عنوان یک الگوی کاری[۱] به وسیله آنها می توانند، روی احساس ها و اعمال خودمهارداشته باشند و چگونگی رفتار افراد به وسیله این باورها قابل پیش بینی است. باورهای خودکارآمدی، بنیان کارگزاری آدمی را تشکیل می دهند و یک منبع کلیدی در تحول، سازش یافتگی و تغییر شخصی است؛ و منظور از آن داوری و قضاوت های فاعلی[۲] شخص، درباره قابلیت ها[۳] و توانایی هایش برای سازماندهی و اجرای دورهای عمل موردنیاز برای مدیریت موقعیت های پیشایندی موثر بر زندگی شان می باشد و بر این افراد چگونه فکر می کنند خودازنده سازی[۴] یا خود تحقیر گری[۵] در رویارویی با مشکلات چگونه برانگیخته شده، و پشتکار نشان می دهند( بندورا، ۲۰۰۶).

 

مفهوم خودکارآمدی بندورا در زمینه های بسیاری از جمله در مسائل آموزشی و تحصیلی به کار گرفته شده و پژوهش های زیادی در مورد آن صورت گرفته است. باورهای خودکارآمدی بر رفتار، افکار و انگیزه فراگیران در حین انجام تکالیف تاثیر دارد. دانش آموزانی که اطمینان ندارند که در کامل کردن یک تکلیف شایستگی دارند و آنهایی که معتقدند تمرین و تلاش به موفقیت منتهی نمی شود اغلب مضطرب شده و احساس عدم شایستگی می کنند و بر عکس دانش آموزانی که به شایستگی خود ایمان دارند می توانند بر روی راهبردهای  حل مسئله تمرکز داشته باشند( اسلاوین[۶]، ۲۰۰۳؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۹). مفهوم خودکارآمدی بیان می کند که فرایندهای شناختی و تحلیلی متفاوت و مطالعات بین فرهنگی نشان داده اند که خودکارآمدی بالا به صورت مثبتی مرتبط با عزت نفس بالاتر، اهداف بالاتر، افزایش انگیزه و بهبود عملکرد می شود. در حالی که خودکارآمدی پایین با اضطراب، افسردگی و عملکرد پایین مرتبط است( شفیعی و معتمدی، ۱۳۹۰).

 

۲-۲-۳-  خودکارآمدی تحصیلی

باورهای خودکارآمدی تحصیلی بیانگر اطمینان فرد به توانایی خود در انجام موفقیت آمیز تکالیف تحصیلی، در یک تراز مشخص، می باشد( بانگ[۷]، ۲۰۰۴). در برخی از ابزارهای اندازه گیری این مفهوم، خودکارآمدی تحصیلی را در یک درس خاص یا محتوای درسی ویژه را اندازه گیری می کنند.  براین اساس، طبق دیدگاه برخی از محققان، خودکارآمدی تحصیلی بیانگر اطمینان فرد به توانایی خود را اندازه گیری می کنند( زیمرمن ، ۲۰۰۸) و مقیاس های خودکارآمدی هندسه وجبر پیشرفته( لوپز، لنت، براون و گاری، ۱۹۹۷) جزو آن دسته از مقیاس هایی هستند که دانش وابسته به محتوای یک درس خاص را اندازه گیری می کند.

 

گروه دیگر مقیاس ها، براساس رابطه با یک درس با قلمرو محتوایی خاص تعریف می شوند. در پاسخ به این مقیاس ها از مشارکت کنندگان تقاضا می شود که اطمینان به توانایی خود را در دستیابی به یک نمره ی خاص در یک کلاس درسی، مشخص کنند. برای مثال مان، بیکر و جفریس(۱۹۹۵) و لنت، براون و لارکین(۱۹۸۷)، به منظور مطالعه ی نقش باورهای خودکارآمدی در قلمروهای موضوعی علوم و مهندسی، دو مقیاس خودکارآمدی تحصیلی متفاوت را گسترش دادند. در این رابطه، لنت و همکاران(۱۹۸۷) با بهره گرفتن از یک مقیاس خودکارآمدی مطالبات تحصیلی، اطمینان یادگیرندگان به توانایی خود را در انجام موفقیت آمیز مطالبات تحصیلی و وطایف شغلی بررسی کردند.

در سطح دیگری از تخصیص، محققان به منظور مطالعه باورهای خودکارآمدی تحصیلی، ابزارهایی را گسترش دادند که باورهای خودکارآمدی تحصیلی یادگیرندگان را بر اساس رفتارهای تحصیلی عمومی تر اندازه گیری می کنند. برای مثال، پنتریچ و دی کرات(۱۹۹۰) در گسترش پرسشنامه ی یادگیری و راهبردهای انگیزشی، بخشی را به باورهای خودکارآمدی تحصیلی اختصاص دادند.در این مقیاس یادگیرندگان به توانایی خود در انجام موفقیت آمیز تکالیف درسی و دستیابی به نمرات بالا، اندازه گیری می شوند(زینلی پور، زارعی و زندی نیا، ۱۳۸۸).

[۱] gcntic perspective

[۲]subjective judgments

[۳] capabilitics

[۴] self- enhancing

[۵] self- deabilitating

[۶] Slavin

[۷] Yang

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-02-31] [ 05:08:00 ب.ظ ]




باورهای خودکارآمدی از لحاظ سطح، عمومیت داشتن و شدت با هم تفاوت دارند.

 

  • سطح؛ باورهای خودکارآمدی از لحاظ سطح متفاوت هستند که می تواند به دشواری تکلیف خاص اشاره داشته باشد. در ماهیت چالش هایی که در برابر کارآمدی شخصی قرار دارد بر اساس سطح هوش، کوشش، دقت، احساس تهدید و خودنظم دهی کسب شده متفاوت قضاوت می شود. افراد در مواجه شدن با فعالیت ها و تکالیف خیلی ساده، احساس خودکارآمدی کاذب می کنند و در مواجه با تکالیف خیلی دشوار احساس عدم کارایی خواهد کرد براساس خودنظم دهی، مسئله این نیست که آیا می تواند خود را ملزم کند که آن ها را در مواجه با شرایط دلسرد کننده متفاوت، به صورت منظم دائم انجام دهد.

 

  • عمومیت یا تعمیم پذیری؛ اشاره به قابلیت انتقال احساس کارآمدی از فعالیت و تکلیفی به فعالیت دیگر دارد. براساس درجه شباهت فعالیت ها، شرایط رفتاری، شناختی و عاطفی که در آن ها توانایی ها بروز می کند و خصوصیات کیفی موقعیت ها یعنی بروز خودکارآمدی آن هایی اساسی تر از همه هستند که افراد بر مبنای آن ها زندگی خود را شکل می دهند.

 

  • شدت و قدرت؛ یکی دیگر از ابعاد خودکارآمدی بعد قدرت و شدت است، اشاره دارد به قضاوت خودکارآمدی به اطمینان از توانایی انجام تکلیفی خاص، باورهای خودکارآمدی شدت وضعف دارد. افرادی که اعتقاد بالای به خودکارآمدی خود دارند در برابر مشکلات و موانع کارآمدی خودشان را حفظ می کنند در نتیجه باورهای قوی تر باعث احساس قوی تر خودکارآمدی شخص، پشتکار بیشتر و بالا رفتن احتمال انجام موفقیت آمیز فعالیت انتخاب شده می شود( بندورا، ۲۰۰۶).

 

۲-۲-۳-  مراحل خودکارآمدی در گستره زندگی

دوره های متفاوت زندگی اقتضائات گوناگونی را برای کارکرد موفق و شایستگی ایجاب می نماید. تغییرات هنجاری متناسب با رشد، شایستگی های متفاوتی را می طلبد. در هر دوره ای از زندگی، افراد اساسا از نطر چگونگی کارآمدی در ادامه زندگی متفاوت هستند.

پایان نامه

 

کودکی:

   احساس کارایی به تدریج رشد می کند کودکان زمانی که یاد می گیرند اعمالشان اثراتی بر محیط اجتماعی و فیزیکی خود دارند، احساس خودکارآمدی را آغاز می کنند، و آن ها از پیامد توانایی های خود؛ مهارت اجتماعی و شایستگی کلامی آگاه می شوند و از این توانایی ها برای تاثیر گذاشتن بر محیط، عمدتا از طریق تاثیراتشان بر والدین، عمل می کنند. والدین به صورت ایده ال، به فعالیت ها و تلاش های فرزندان در حال رشد برای ارتباط برقرار کردن پاسخ می دهند و محیط فیزیکی غنی را فراهم می آورد که اجازه رشد و اکتشاف را به کودک می دهند. رفتارهای والدین باعث احساس کارایی زیاد در کودکان می شود که در مورد پسرها و دخترها متفاوت می باشد( شولتز[۱]، ۱۳۹۰).

 

نوجوانی:

نوجوانی به عنوان گذر ازکودکی به بزرگسالی که با تحولات روانی- اجتماعی و شناختی همراه است و آن ها در اجتماع بزرگتر بیش از زمان کودکی فعال بوده و باید مسئولیت کارها و اعمال خود را بپذیرند که این مستلزم کسب مهارت های جدید است برای اینکه نوجوانان با تغییرات بلوغ برخورد کنند و با دوستان خود سرمایه گذاری هیجانی داشته باشند باید به احساس خودکارآمدی برسند. باورهای خودکارآمدی در بسیاری از زمینه های زندگی نوجوانان از زمینه های ورزش، مدرسه و عملکرد بهداشتی اثر نافذی دارد.

 

بزرگسالی:

   بندورا در بحث درباره بزرگسالی، این مرحله زندگی را به دوره ی جوانی و میانسالی تقسیم می کند. دوره ی جوانی غالبا شامل سازگاری های دیگر، از قبیل شکل دادن رابطه ی زناشویی، آغاز پدر و مادر شدنو تسلط و چیرگی بر شغل است. خودکارآمدی برای همه ی این تکالیف حیاتی است. بندورا معتقد است اشخاصی که دارای خودکارآمدی ضعیفی هستندنمی توانند به خوبی از عهده ی این موقعیت ها برآیند و احتمالا سازگاری پیدانمی کنند. سال های بزرگسالی میانه یا میان سالی با منابع تازه ای از فشار روانی همراه است، چرا که مردم خود را دوباره ارزیابی کرده و با محدودیت های خود مواجه می شوند که هر دوی این ها بر خودکارآمدی اثر دارند. افراد میانسال باید به طور دایم توانایی ها، مهارت ها و هدف های خود را دوباره ارزیابی کرده و فرصت های جدیدی را برای رشد و تجلی پیدا کنند( شولز، ۱۳۹۰).

 

پیری:

 ارزیابی خودکارآمدی در سنین پیری دشوار است. تنزل توانایی های جسمی و ذهنی، بازنشسته شدن از کار فعال و کناره گیری از زندگی افق جدیدی از خودارزیابی را ایجاب می کند. کاهش خودکارآمدی حاصل از این ارزیابی ها می تواند کارکردهای جسمی و ذهنی را در نوعی از پیشگویی کامبخش تحت تاثیر قرار دهد( شولتز،۱۳۹۰).

 

۲-۲-۳٫ منابع خودکارآمدی

بندورا معتقد است که داوری های ما درباره سطح خودکارآمدی مبتنی بر چهار منبع اطلاعاتی است: تجارب موفقیت آمیز[۲] یا دستیابی به سطح بالای عمل[۳]، تجربه جانشین[۴]، متقاعد سازی کلامی[۵] و سایر انواع نفوذ اجتماعی و انگیختگی فیزیولوژیکی[۶]

 

۲-۲-۳-۱٫ تجارب موفقیت آمیز

تجارب موفقیت آمیز شخصی با نفوذترین و مؤثرترین منبع داوری خودکارآمدی، موفقیت عملکرد است. تجربه های موفق قبلی در تکالیف مختلف، نشانه های مستقیمی از سطح تسلط و قابلیت های فرد است. موفقیت های قبلی قابلیت های افراد را نشان می دهند و احساس خودکارآمدی رخ می دهند کارآمدی شخصی را بیشتر مخدوش می کنند، واز طرف دیگر، اگر افراد صرفا موقعیت های سهل الوصول داشته باشند در آن ها انتظار دستیابی سریع به نتایج به وجود می آید و بر اثر شکست، به سرعت دلسرد می شوند. ایجاد احساس قوی خودکارآمدی، به غلبه بر موانع از طریق تلاش مداوم نیاز دارد. بعضی از سختی ها و عقب نشینی ها در تعقیب های انسان تلقی شده و به فرد می آموزد که موفقیت مستلزم تلاش پایدار است، آن ها در می یابند که موفقیت حاصل پشتکار در برخورد با موقعیت های نامطلوب و دست بر داشتن سریع از عقب نشینی است.

 

۲-۲-۳-۲٫ تجارب جانشینی

تجارب موفقیت آمیز شخصی با نفوذترین و موثرترین منبع داوری خودکارآمدی، موفقیت عملکرد است. تجربه های موفق قبلی در تکالیف مختلف، نشانه های مستقیم از سطح تسلط و قابلیت های فرد است. موفقیت های قبلی قابلیت های افراد را نشان می دهند و احساس خودکارآمدی را تقویت می کنند، و شکست های که قبل از تثبیت کامل احساس خودکارآمدی رخ می دهند کارآمدی شخصی را بیشتر مخدوش می کنند، و از طرف دیگر، اگر افراد صرفا موقعیت های سهل الوصول داشته باشند در آن ها انتظار دستیابی سریع به نتایج به وجود می آید و بر اثر شکست، به سرعت دلسرد می شوند. ایجاد احساس قوی خودکارآمدی، به غلبه بر موانع از طریق تلاش مداوم نیاز دارد. بعضی از سختی ها و عقب نشینی ها در تعقیب های انسان مفید تلقی شده و به فرد می آموزد که موفقیت مستلزم تلاش پایدار است؛ آن ها در می یابند که موفقیت حاصل پشتکار در برخورد با موقعیت های نامطلوب و دست بر داشتن سریع از عقب نشینی است( عابدینی، ۱۳۹۰).

 

۲-۲-۳-۳٫ متقاعد سازی کلامی

متقاعد سازی کلامی ترغیب های اجتماعی باورهای شخص را به موفقیت افزایشمی دهد. افرادی که از طریق صحبت کردن متقاعد شده اند توانایی های لازم را برای عملکرد موفق را دارند، در مقایسه با وقتی که دچار تردید می شوند و به هنگام بروز مشکلات در مورد دشواری های شخصی زیاد بحث می کنند و تلاش و پایداری بیشتری نشان می دهند. القای تدریجی باور بالا بودن خودکارآمدی، دشوارتر از خدشه دار کردن آن است افزایش غیرواقع بینانه باور به کارآمدی بر اثر نتایج نامناسب و مایوس کننده تلاش های فرد به سرعت توانایی های خود، موقعیت ها را طوری شکل می دهند که زمینه موفقیت افراد را فراهم سازد و مانع حضور آن ها در موقعیت هایی می شوند که در آن ها اغلب احتمال شکست زودرس وجود دارد، و این عامل رایج ترین منبع اطلاعات است که از سوی والدین، معلمان و همسالان، مورد استفاده قرار می گیرد.

 

 

 

 

۲-۲-۳-۴٫ برانگیختگی فیزیولوژیکی

برانگیختگی فیزیولوژیکی یعنی حالت های فیزیولوژیک نابهنجار به انتظارات ناکارآمدی کمک می کنند و باعث ترس و تنش در افراد می شود و آن ها را به عنوان نشانه های آسیب پذیری در برابر عملکرد ضعیف تعبیر می کنند. انسان ها در قضاوت در مورد توانایی های خود بر حالات عاطفی خود نیز متکی هستند. آن ها زمانی که ضعیف عمل می کنند، کنش های استرس و تنش های خود را نشانه آسیب پذیری می دانند. آن ها به هنگام درگیری در فعالیت هایی که توان و استقامت بالایی می طلبد، خستگی، درد، و رنج خود را نشانه ضعف جسمانی تلقی می کنند.

بندورا(۱۹۹۷)، اطلاعات مربوط با قضاوت های مربوط به توانایی های شخصی خواه حاصل تجارب شخصی، تجارب جانشینی، ترغیب کلامی و برانگیختگی هیجانی باشد، به طور ذاتی عمل نمی کنند. بلکه تنها از طریق فرایندهای شناختی اطلاعات کارآمدی افکار انعکاسی فراگرفته می شوند( عصاره، ۱۳۷۸).

[۱] Schultz

[۲] enactive mastery experience

[۳] performanc attainment

[۴] vicarious experience

[۵] verbal persuasion

[۶] physiologic arousal

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:08:00 ب.ظ ]




بنیان پژوهش هاسی سبک شناختی بر دو مدل متفاوت قرار گرفته است. نخستین مدل، توسط فرنهام[۱] معرفی شده است. طبق نظر فرنهام(۱۹۹۵)، معیارهای سبک شناختی به دو دسته کلی یعنی معیارهای استعداد/ توانایی و معیارهای شخصیت تفکیک می شوند. وی سبک یادگیری شناختی را بعنوان یک متغیر تعدیل کننده اصلی و قوی برای بررسی رابطه میان شخصیت، یادگیری، حافظه و موفقیت تحصیلی در نظر می گیرد( داف، ۱۳۸۸).

مدل دوم به توصیف مدل یادگیری یک درس توسط دانشجو می پردازد که مبتنی بر سه مرحله آگاه شدن، پردازش و محصول است. بنابراین به مدل سه مرحله ای معروف شده است. محققان رویکردهای یادگیری دانشجویان برای عقیده اند که یادگیری مبتنی بر زمینه یادگیری است و فرایندی از پایین به بالاتر( از جز به کل) دارد. مدل های سبک یادگیری شناختی مورد استفاده طرفداران فرنهام مبتنی بر افراد هستند، در حالی که طرفداران مدل سه مرحله ای و رویکردهای یادگیری دانشجویان بر این باورند که مدل هایشان مبتنی بر نظریه های منطقی تبیین کننده چگونگی رخداد یادگیری در یک موقعیت آموزشی است(کارشکی، ۱۳۸۱).

 

۲-۳-۳-۴٫ تئوری یادگیری اجتماعی

نظریه پردازان یادگیری اجتماعی، تاکید دارند که رفتار شخص( فرایندهای شناختی) و عوامل محیطی، عوامل دو طرفه هستند. این امر، رابطه ی پویایی را شرح می دهد که در آن، شخص نه به طور مکانیکی و نه با طیب خاطر، نسبت به نیروهای محیطی واکنش نشان می دهد. در نطریه یادگیری اجتماعی همچنان که افراد بر محیط خودشان اثر می گذارند، محیط هم به نوبه خود بر چگونگی اندیشیدن و رفتار آنان اثر می گذارد. تاثیر دو طرفه رفتار آدمی، فرایندهای شناختی، و محیط اجتماعی، جز جدانشدنی این معادله پیچیده است. گاهی رفتار آدمی غلبه می یاید وگاهی محیط و در این میان، آدمیان ادراک کرده، به داوری نشسته و نوعی خود کنترلی را در خود ایجاد می کنند( پورسعید، ۱۳۸۸).

 

 

 

۲-۳-۴٫ عوامل مؤثر بر عملکرد تحصیلی

کارشناسان علوم مختلف راجع به تعلیم و تربیت و آثار مترتب بر آن از دیرباز سخن گفته، هریک به گونه ای دیدگاه های خود را بیان داشته اند زیرا در چند دهه اخیر پیشرفت و موفقیت های علمی قابل توجهی در پرتو سرمایه گذاری در زمینه تعلیم و تربیت و توجه وافر به فرآیند اهمیت و جایگاه آن صورت گرفته است.
از این طریق بسیاری از کشورها از مرحله توسعه نیافتگی عبور کرده، استانداردهای زندگی را به طور مداوم افزایش داده اند زیرا تربیت فرزندان سالم، جامعه سالم می خواهد، لذا در میان عناصر گوناگون تربیت و چگونگی درهم آمیزی این عناصر یعنی: مدرسه، خانه و جامعه برای دستیابی به مقاصد از پیش تعیین شده، نیاز به بررسی دقیق ارتباط بین آنان ملاحظه می شود.

 

  1. مدرسه

مدارس از طریق منجر به تاثیراتی می شوند از جمله:
۱٫ برقراری ارتباط بهتر
گاهی اوقات، خانواده ها از نحوه برخورد مسئولین مدرسه شکایت داشته، اظهار می دارند که آنها از موضع بالاتر صحبت می کنند. مسئولین مدرسه و دبیران باید در برقراری رابطه دو طرفه و روشن با خانواده ها تلاش کنند و به سخنان آنها گوش دهند. بهترین راه برای آشنایی والدین با قوانین مدرسه، توضیح دادن قوانین برای آنهاست.
امروزه در مدارس غیرانتفاعی و برخی مدارس که با مشارکت اولیا اداره می شوند و از سطح علمی بالایی برخوردارند، از کلاس های آموزش خانواده و مشاوره برای آشنایی اولیا با مدرسه استفاده می کنند.
۲٫ تشویق والدین به همکاری با مدرسه
مدرسه می تواند با دادن مسئولیت بیشتر به خانواده ها و مشورت با آنها در مورد مسائل مهم توان تصمیم گیری خانواده را افزایش دهد. بسیاری از مدارس نیز با ارتقای کیفی پرسنل، مزایای همکاری خانه و مدرسه را افزایش می دهند. این ارتقا تکنیک های رابطه دو طرفه خانه و مدرسه را بهبود می بخشد.

مراجعه دیرهنگام اولیا به مدارس باعث عدم اعتماد دوطرف می شود و نتیجه این عدم اعتماد، ایجاد تنش میان مدرسه و خانه است. مدرسه در ابتدای سال تحصیلی با برقراری رابطه بهتر وارائه برنامه منسجم دیدار با اولیا در روشن نمودن مواضع خود و تبیین وظایف هر فرد به عنوان دبیر، والدین و دانش آموز در کاهش این تنش موثر است( عصاره، ۱۳۷۸).

 

  1. جامعه
    جامعه نیز می تواند با آموزش مهارت های فردی وارائه برنامه های تابستانی مناسب و کلاس های فوق برنامه این ارتباط را افزایش دهد. آموزش مهارت های والدین باید از سالهای جوانی آنها آغاز شود تا با شرکت در این کلاسها راه های برقراری رابطه با فرزندان خود را یاد بگیرند. برنامه های آموزش خانواده سبب پیوند خانواده با جامعه و فرزندان خویش می شود و گاهی اوقات والدین نقش معلم را در خانه ایفا می کنند. کلاس های تابستانی، کانون های فرهنگی و… موجبات تقویت روحیه دانش آموزان و درست گذراندن اوقات فراغت آنها را فراهم می سازند، البته این کلاسها باید مرتبط با آموزش های مدرسه باشد تا دانش آموزان هر آنچه را که به صورت تئوری فرا گرفته اند، تجربه کنند. این کلاسها برای دانش آموزان کم بضاعت و افرادی که توانایی خرید کامپیوتر و وسایل کمک آموزشی را ندارند، بسیار مفید است و بدین ترتیب دانش آموز کم بضاعت نیز در کنار دیگران رشد می کند و از ناهمگونی جامعه جلوگیری می شود( عصاره، ۱۳۷۸).

 

 

  1. خانواده
    خانواده به عنوان مهمترین رکن هر جامعه و اولین پایگاه تربیتی دانش آموزان، نقش مهمی در پیشرفت تحصیلی آنها دارد. چند نمونه از روش های تربیتی و تحصیلی والدین به قرار زیر است؛
    ۱٫ مشارکت در برنامه درسی دانش آموز
    در جوامع امروزی والدین به دلیل تامین معیشت خانواده وقت لازم برای رسیدگی به فرزندان خود را ندارند و بهترین راه برای بهبود این موقعیت برنامه ریزی مدون، در نظر گرفتن وقت کافی و کنترل وضعیت تحصیلی فرزندان خویش می باشد. این برنامه نباید حجیم باشد، زیرا باعث خستگی دانش آموز و بی علاقگی وی به تحصیل می شود. یک برنامه کامل، برنامه ای است که علاوه بر بهره مندی از ساعات درسی، درصدی از فعالیت های فوق برنامه دانش آموز را نیز در بر گیرد.
    ۲٫  بسیاری از دانش آموزان از کمبود خواب رنج می برند. از نظر عوام، دانش آموزی موفق وکوشا تلقی می شود که ساعات خواب خود را صرف درس خواندن کند ولی امروزه این امر مردود است زیرا خواب کافی یکی از عوامل موفقیت دانش آموز در فعالیت های درسی می باشد، پس والدین نباید فرزندان خود را به بی خوابی بیش از حد تشویق کنند(علمشاهی، ۱۳۸۸).
  2. تغذیه مناسب در نحوه درس خواندن دانش آموز تاثیر بسزایی دارد. غذای کم انرژی و آماده، موجب خستگی مفرط دانش آموز و خواب آلودگی وی می شود. خوردن صبحانه کامل یک برنامه غذایی مناسب است. تحقیقات نشان داده است که بسیاری از دانش آموزان صبحانه نمی خورند، لذا در ساعات میانی روز توان فهم مسائل درسی را ندارند. خانواده باید از کودکی فرهنگ خوردن صبحانه را به فرزندان خود آموزش دهد. مواد غذایی مناسب برای وعده های غذایی دانش آموز متشکل از سبزیجات، میوه ها، انواع ویتامین ها و پروتئین هاست(علمشاهی، ۱۳۸۸).
  3. اهمیت دادن به تکالیف فرزندان یکی از عوامل موفقیت دانش آموزان است. افزایش مهارت و سرعت فردی هر دانش آموز، مستلزم تمرین و تکلیف بیشتر است. بنابراین والدین باید وقت بیشتری را به نظارت و کنترل تکلیف فرزندان خویش اختصاص دهند.
    ۵٫ اهمیت دادن به فرزندان و ستایش اعمال نیک شان سبب افزایش اعتماد به نفس آنها می شود.
    بسیاری از دانش آموزان، از والدین خود به خاطر عدم تشویق خویش شکایت دارند. آنها اظهار می دارند که والدینشان تنها معایب آنها را دیده به مهارت و محاسن آنها توجهی نمی کنند. خانواده ها باید کوچکترین موفقیت فرزندان خود را ستایش کنند و از اعمال قدرت بپرهیزند. موفقیت و یا تجربه حاصل از شکست برای او بسیار ارزشمند است.
  4. آموزش ایجاد ارتباط صحیح به فرزندان: والدین باید قسمتی ازوقت خود را به شنیدن صحبت های فرزندان خویش اختصاص دهند و متلکم وحده نباشند. به فرزند خود اجازه دهند تا از اتفاقات مدرسه برایشان صحبت کند. این امر موجب ایجاد رابطه صادقانه میان والدین و فرزند شده، چنانچه دانش آموز در مدرسه با مشکلی مواجه شود، آن را دوستانه با خانواده مطرح کرده باعث بینش صحیح والدین نسبت به اوضاع می شود(علمشاهی، ۱۳۸۸).
    ۷٫ برخی از والدین با مقایسه فرزند خود با فرزندان فامیل و دوستان سبب آزار فرزند خود می شوند. والدین نباید از فرزندان خود توقع کارهای خارق العاده داشته باشند. هرکس توانایی و ظرفیت خاص خود را دارد. چنانچه دانش آموزی به اهداف مورد نظر خانواده دست نیابد، احساس سرخوردگی کرده، اعتماد به نفس خود را از دست می دهد.
    ۸٫ والدین باید با فرزندان خود صادق باشند. الگوی ابتدایی هر دانش آموز اولیای آن دانش آموز است. بنابراین والدین باید در اعمال و رفتار خود دقت کافی مبذول دارند و در کنار موفقیت ها تجربیات حاصل از شکست های خود را نیز در اختیار فرزندانشان قراردهند(علمشاهی، ۱۳۸۸).

[۱] Furnham

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:08:00 ب.ظ ]




سبک زندگی سالم

دستور جلسه:

  • آشنایی و معرفی اعضا
  • توضیحاتی در خصوص مشاوره گروهی
  • بیان وظایف اعضا نسبت به هم و وظایف رهبر گروه
  • قوانین و مقررات مربوط به گروه(زمان تشکیل و طول جلسات)
  • توضیحاتی در خصوص ساختار جلسات و طرح آموزشی
  • معرفی ۴ بعد سبک زندگی سالم، مورد نظر که قرار است جلسات در خصوص آنها شکل گیرد.
  • در خواست از اعضا جهت خواندن شعر یا یک حدیث به منظور اختتام جلسه اول.
  • دریافت بازخورد

شیوه اجرا:

در این جلسه مشاور ابتدا خود را معرفی کرده و به عنوان می کند که آنچه که در طول این جلسات قرار است انجام گیرد. آموزش سبک زندگی سالم است که خود دارای ۴ بعد سلامت جسمانی، روانی ،اجتماعی و معنوی است. در این جلسه ابتدا به صورت کلی مشاوره گروهی به وظایف رهبرو اعضای گروه اشاره می گردد و از جلسه بعد وارد خود بحث اصلی آموزش سبک زندگی سالم، می شویم. از اعضای گروه اشاره می گردد خواسته می شود که پس از اندکی تأمل اسامی خود را ذکر کرده و خود را در یک کلمه و یا یک جمله با بهره گرفتن از بالاترین صفات شخصیتی خود را توصیف نمایند. به طور مثال من فردی حساس، دوست داشتنی و……….. و بار دیگر از اعضا خواسته می شود که فقط اسم کوچک خود را بیان نموده و نیز اسم کوچک سایر اعضاء گروه را که پیشتر، خود را معرفی نموده اند (فرضاً اسامی ۳ یا ۴ نفر) را ذکر کنند. تا بدین وسیله اطمینان حاصل گردد که افراد اسامی یکدیگر را از بر شده و نیز صمیمیت بیشتری حاصل می گردد.

پایان نامه ها

در ادامه جلسه، رهبر گروه در مورد فلسفه مشاوره به صورت گروهی، وظایف اعضا و رهبر توضیحاتی به اعضا می دهد که عناوین به صورت تیتر وار در ذیل آمده است:

الف) فلسفه مشاوره گروهی: خود افشایی، صداقت، مسؤلیت، انتخاب، بازخورد، تصمیم ها

ب)مسؤلیت اعضای گروه:

  • اولین اصل در یگ گروه با هر هدفی چه آموزشی و چه دوستانه شکل بگیرد حفظ اصل رازادی می باشد.
  • گوش دادن فعال
  • نحوه انتقاد صحیح
  • استفاده از ضمیر شخصی من
  • عدم باید گرایی
  • تمایز قائل شدن بین فکر و احساس
  • بهتر است اعضای گروه درباره موضوع ها و مباحثی که طرح می شود شرکت فعال داشته باشند.
  • تکالیفی در پایان جلسه به اعضا داده می شود که ملزم به انجام آن هستند.

ج)وظایف رهبر گروه:

۱- تسهیل سازی

۲-آغازگری

۳-مداخله کردن و حمایت رهبر از کلیه اعضا

۴- رعایت مقررات

۵-الگو بودن

۶-الگو بودن

مشاور پس از بیان قواعد مشاوره گروهی، در ادامه رهبر گروه عنوان می کند و می گوید « رفتن به هزار مایل با برداشتن اولین قدم شروع می شود». در واقع شما با آمدن به اینجا یکی از مراحل مهم را پشت سر گذاشته اید. در شروع هر کار جدیدی قدم اول مهمترین است. از اعضا خواسته می شود خودشان مثالی در این زمینه بیان کنند.

هر چند شاید اجرای این روش در ابتدا سخت باشد.  البته می دانید که نه تنها برای اجرای این برنامه بلکه در هر زمان تغییر سخت است. ولی زمانی که به نتیجه ی کار دست یافتید آنگاه دست آوردها را خواهید یافت. به خاطر داشته باشید که عقاب برای پرواز کردن در ابتدا پر می ریزد ولی با پذیرش این سختی اولیه است که بالا می رود و زمانی که اوج گرفت راحت و مطمئن بالا و بالاتر می رود.

در ادامه از هر یک از اعضا هدف و خواسته شرکت در جلسات را جویا شده و رهنمودهایی برای آن ها در جهت استفاده هر چه بهتر از گروه و آمادگی در پذیرش موقعیت های جدید ارائه می نماید و نیز با برنامه ریزی و صمیمیت در مورد تعداد جلسات، طول مدت جلسات، زمان برگزاری جلسات و علاقمندی های آنان بین رهبر و اعضا توافقی صورت می گیرد.

مشاور در پایان جلسه با آرزوی داشتن زندگی سالم تر و بردن لذت از لحظات عمر خود با خواندن چند بیت شعر جلسه­ی امروز را به پایان می رساند.

در پایان هر جلسه در خصوص آن جلسه از اعضا بازخورد دریافت می شود که سوالات آن به شرح زیر می باشد:

فرم دریافت بازخورد:

  1. آیا مطالب مطرح شده در این جلسه برایتان اهمیت داشت؟
  2. آیا مطالب بیان شده، سازنده و قابل فهم بود؟
  3. احساسات خود را نسبت به جلسه بیان کنید.
  4. اگر جلسه امروز نقطه ضعفی داشت آن را بیان کنید.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:07:00 ب.ظ ]




دستور جلسه:

  • احوال پرسی با اعضا و خلاصه مطالب جلسه قبل از زبان یکی از اعضای گروه
  • تعریف سبک زندگی، پرسیدن نظر اعضا
  • معرفی سبک زندگی سالم از نظر سازمان بهداشت جهانی.
  • بررسی سبک زندگی فعلی افراد
  • بررسی میزان همخوانی سبک زندگی فعلی اعضا با سبک استاندارد شده سازمان بهداشت جهانی
  • جمع بندی مطالب و بیان مجدد هدف از تشکیل جلسات آموزشی
  • درخواست از اعضای گروه جهت خواندن شعر یا خاطره در پایان جلسه.
  • ارائه تکلیف
  • دریافت بازخورد

بعد از سلام و احوالپرسی و دریافت بازخورد از جلسه قبل، از اعضای گروه خواسته شد که خلاصه مطالب جلسه قبل را بصورت گروهی بیان کنند.

شاید شما اصطلاح سبک زندگی  و سبک زندگی زندگی سالم را شنیده اید و یا با آن آشنایی دارید. به نظر شما سبک زندگی یعنی چه؟ پس از پاسخ اعضای جلسه، این اصطلاح به صورت زیر برای آن ها توضیح داده شد.

همه ی افراد معمولاً، در زندگی خود، در برخورد با تکلیف و حوادث زندگی الگوهای شناخته شده ای از عادات و رفتارها را از خود نشان می دهند. مثلاً شما به عنوان اینکه یک سالمند هستید و برای اینکه روند سالمندی موفقی را طی کنید، یک سری عادات و رفتارهایی ممکن است، داشته باشید. مثلاً عادت داشته باشید که هر روز صبح به میزان نیم ساعت ورزش کنید و یا اینکه در تمام کلاس های آموزشی حاضر، شرکت فعال داشته باشید و یا اینکه با دوستان خود ارتباط اجتماعی فعالی داشته باشید این الگو ها و رفتارها، سبک زندگی شما را نشان می دهند.

حالا که با مفهموم سبک زندگی آشنا شدید، از دوستان خواسته می شود که اگر با مفهوم سبک زندگی سالم آشنا هستند نظرات خود را در مورد سبک زندگی توضیح دهند.

پس از بیان نظرات اعضای گروه، اصطلاح سبک زندگی سالم به صورت زیر تعریف گردید:

همه می دانید که سلامتی در زندگی انسانها، اهمیت زیادی دارد و آن ضامن بقای جامعه است. سلامتی فقط به معنای نبود بیماری نیست بلکه سلامتی، داشتن قدرت و توانایی جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی است. برای اینکه مفهوم ” سبک زندگی سالم ” روشن شود مجدداً مثالی از خودتان آورده می شود.

اگر شما در مورد تغذیه عادات و رفتارهای درستی داشته باشید مثلاً همیشه از انواع غذاها و میوه جات و سبزیجات استفاده کنید و یا اینکه به ورزش و فعالیت جسمانی اهمیت داده و جزء عادات روزانه شما باشد و یا اینکه در زندگی اجتماعی خود، دوستان صمیمی داشته باشید و یا روابط شما با اعضای خانواده خوب باشد و یا اینکه به راحتی بتوانید با فشارهای روانی زندگی روزانه مقابله نموده و یا با آنها کنار بیاید و همچنین به نیازهای معنوی توجه نموده به گونه ای که احساس کنید که زندگی هدفمند و معنی داری دارید و از زندگی کردن احساس رضایت می کنید، این الگو های رفتاری شما دقیقاً آن چیزی است که از آن به عنوان سبک زندگی سالم یاد می شود. بنابراین سبک زندگی سالم عبارت است از داشتن برنامه غذایی سالم، استراحت و خواب کافی، حرکات و فعالیت های جسمانی مثل ورزش کردن، داشتن عادات هیجانی مثبت، داشتن روابط اجتماعی مناسب و نیز زندگی معنی دار و هدفمند. با توجه به آنچه دربازه مفهوم سبک زندگی سالم توضیح داده شد، می توان ابعاد و مؤلفه های آن را مشخص کرد. ابعاد و مؤلفه های سبک زندگی سالم عبارتند از :

  1. سلامت جسمانی: یعنی اینکه عادت داشته باشیم که بصورت مرتب ورزش کنیم، از انواع غذاهای سالم، میوه و سبزیجات تازه مصرف کنیم و به اندازه ای که بدنمان نیاز دارد، خواب و استراحت کنیم.
  2. سلامت اجتماعی: یعنی اینکه زندگی سازگاری با سایر انسان ها داشته باشیم. دوستان صمیمی داشته باشیم با دیگران درد دل کنیم و ارتباط مان با خانواده و جامعه ای که در آن زندگی می کنیم خوب باشد.
  3. سلامت هیجانی: یعنی اینکه بتوانیم هیجان های مختلفی که در زندگی تجربه می کنیم با روش های سالم و سازنده بیا کنیم. مثلاً به راحتی بتوانیم با فشار های روانی و مشکلات زندگی مقابله کنیم.
  4. سلامت معنوی: یعنی اینکه برای خود زندگی هدفمند و با معنایی داشته باشیم و نسبت به زندگی امید وار باشیم، فعالیت هایمان، در راستای اهدافمان باشد.

سپس با بهره گرفتن از پرسشنامه سنجش سبک زندگی سالم در سالمندان به بررسی وضعیت فعلی سبک زندگی سالمندان اقدام شد، سپس با تصحیح و نمره گذاری ۲ تا از پرسشنامه ها که به صورت تصادفی انتخاب شدند به بررسی تفاوت بین سبک زندگی فعلی سالمندان با استانداردهای تهیه شده توسط سازمان بهداشت جهانی پرداخته شد.

در پایان جلسه مجددا به بیان اهداف جلسات پرداخته شد و سپس به آنها این تکلیف داده می شود که در مورد سبک زندگی خود فکر کنند؟ آیا به چهار بعد سبک زندگی توجه داشته اند؟ در کدام بعد قوی و در کدام بعد احساس می کنند ضعیف عمل می کنند؟

در پایان بنا بر درخواست خود اعضای گروه از آنها خواسته می شود که  جلسه ی امروز را با خواندن یک شعر یا خاطره به پایان برسانند و  دریافت بازخورد در خصوص این جلسه نیز مطابق معمول انجام گیرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:07:00 ب.ظ ]