کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



«واکنش اجتماعی» یک اصطلاح جامعه شناختی است و منظور از آن سلسله اقداماتی است که دولت و قوای عمومی برای مبارزه با جرم و به طور کلی کنترل آن، اعمال می کنند. این واکنش ها در وهله‏ی اول، عبارتند از مجازات ها و اقدامات تأمینی و تربیتی. اما این راه حل ها نه تنها با موفقیت همراه نبوده بلکه شکست نیز به دنبال داشته است و همین امر باعث شد که جرم شناسان جدید به دنبال روش های دیگر برای مطالعه جرم رفته و برخورد خود با جرم را عوض نمایند و بدین ترتیب سه مسیر مطالعاتی جدید از سال های ۱۹۶۰، به عنوان مسیرهای جایگزین نظریه های قبلی، برای مطالعه جرم قد علم نمودند.[۱]

نخستین مسیر بر این پیش فرض استواراست که برای پی بردن به علل شکست نظریه های قبلی باید دید تا چه اندازه تضعیف مجازات ها یا کم رنگ کردن بعد کیفری آن ها، سبب بالا رفتن نرخ جرایم شده است؟ اعتقاد بر این است که مجازات ها باید از نظر فکری به تفکر کلاسیک، علی الخصوص بنتام رجعت نمایند، بدین نحو که باید قطعیت داشته باشد. لذا علت ارتکاب جرم در تضعیف مجازات ها نهفته است و باید به مجازات های سنتی برگردیم و آیین دادرسی کیفری نیز باید در قبال مجرمین تمهیدات شدیدتری مقرر کند.

گفتنی است که ظاهراً مسیر نخست در کشورمان دارای سبقه عملی است اما به نتایجی ختم نشده که در سطور فوق از آن بحث شده و هم اکنون به مانند سرابی می نماید. چراکه تا بحال، قوانین متعددی درباره مبارزه با قاچاق کالا به تصویب رسیده و به کرات مورد بازبینی و اصلاح قرار گرفته اند. در این خصوص قانون گذار ایرانی با درنظر گرفتن نظریه بازدارندگی مجازات و بدون توجه به علل و عوامل دیگر و بررسی جرم شناسی موضوع، صرفاً با توجه به این دیدگاه که مجازات های شدید می توانند بازدارنده باشند، همچنان مجازات مقرر شده در قانون را نسبت به قانون قبلی تشدید کرده است. این امر نه تنها توفیقی در کاهش قاچاق نداشته، بلکه به لحاظ شرایط خاص اقتصادی و سیاسی ایران، نامتناسب بودن قوانین و مقررات مربوط به قاچاق، توسعه نیافتگی مناطق مرزی کشور، فقر گسترده اقتصادی، بالا بودن سطح بیکاری، وجود قوانین سخت گیرانه برای واردات و صادرات کالاها و نیز تعدد مراکز تصمیم گیری در این خصوص، موجب شده پدیده قاچاق روز به روز گشترده تر شود.[۲]

دومین مسیر، ناظر به استفاده از روش های پیشنهادی روانشناسی و به ویژه روانشناسی رفتاری به جای روش های کاربردی اصلاح مجرمین است. مسیر سوم که مبتنی است بر کنار گذاشتن شخصیت بزهکار و مکانیسم گذار از اندیشه به عمل مجرمانه.
لب لباب همین نظریه ها را می توان در خصوص مقوله قاچاق مشروبات الکلی در ایران دید. بدین توضیح که قاچاق مشروبات الکلی از ریسک پایینی برخوردار است. به طوری که احتمال موفقیت قاچاقچیان مشروب بین ۹۰ تا ۹۵ درصد است. یکی از علل پایین بودن ریسک این جرم، ناهماهنگی و عدم وحدت رویه در کنترل آن است. در مرزهای غربی هماهنگی چندانی میان نیروی انتظامی به عنوان مرزبان و سایر نیروهای مسلح وجود ندارد.[۳]
مدیران در واقع باید مقوله هماهنگی را سرلوحه کار خود قرار دهند چراکه هماهنگی به عنوان یکی از اصول مدیریت همواره مورد توجه مدیران بوده و هست. هماهنگی در مدیریت، کار کنترل و نظارت را تسهیل می کند.

الف: نظریه برچسب زنی

دامینگ لی مرت، در کتاب خود تحت عنوان «آسیب شناسی اجتماعی» معتقد است که عده ای از مرتکبین جرم، به لحاظ برخورد نهادهای مسئول اداره و مبارزه علیه جرم پس از تحمل مجازات دوباره، به دنیای جرم باز می گردند. بیکر[۴]، یکی دیگر از جامعه شناسان در همین راستا بیان می کند که نباید جرم را در عملی که فرد مرتکب شده است جستجو کرد بلکه باید دید طی چه فرآیندی، عملی که زمانی مشروع بوده، نامشروع تلقی شده و چرا برخی مشمول برچسب مجرمانه قرار گرفته و برخی از آن فرار کرده اند؟ بیکر نتیجه می‏گیرد که جرم نتیجه قانونگذاری و اجرای قانون است. نظریه وی بر نظریات کلاسیک نقد وارد کرده و بیان می کند که این نظریات در راستای کشف علل جرم صرفاً به شخص مجرم یا عوامل بیرونی مؤثر در ارتکاب جرم می پردازند. درحالی که، عملکرد مجریان قانون باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد زیرا، در فرآیند کیفر موجب می شوند عده ای دستگیر شده، برچسب مجرمانه بگیرند و عده ای دیگر از آن فرار کنند.
به عنوان مثال، در کشورمان بخش عمومی شامل نهادهای دولتی، مناطق آزاد تجاری به دلیل نقش نمایشگاهی و حتی تبلیغاتی خود موجل جلب بیکاران به این مناطق شده اند که این مدعی نه تنها در مرزهای کردستان بلکه در همه نقاط مرزی کشورمان صدق می کند و تنها کالاها و محصولات وارداتی با هم متفاوت است.
 

گفتار پنجم:نظریات ترکیبی جرم

منظور از نظریات ترکیبی آن دسته از مکاتب و تحولات فکری است که فقط و فقط بر عوامل زیستی یا روانی یا اجتماعی بر وقوع جرم تأکید نمی کنند بلکه بر این باورند که مجموعه ای از این عوامل دست به دست هم داده و در حوزه وقوع رفتار مجرمانه تأثیرگذار هستند.

الف: نظریه اتریشی-آلمانی یا مکتب گراتز-لنتز

این مکتب از جمله مکاتب سنتزی است یعنی از آن دسته مکاتبی است که ترکیبی از سایر نظریات فردی است. این مکتب معتقد است که جرم ناشی از ائتلاف دو رشته عوامل فردی و اجتماعی است که تأثیر خود را در لحظه ارتکاب جرم نشان می دهد. این دیدگاه، طبقه بندی سه گانه ای از مجرمین ارائه می کند که عبارتست از: نامتعادلان روانی، مجرمین اتفاقی و مجرمین به عادت.

ب: مکاتب علت شناختی

مکاتب علت شناسی جدید که به سال های ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۰ اختصاص دارد، دارای دو عامل مشترک است: نخست اهمیت یافتن عامل روان شناختی، بدین معنی که در این نظریات رفتار مجرمانه به سایر رفتارهای مشروع انسان تشبیه می شود. طبق این دیدگاه رفتارهای انسان اعم از مشروع یا نامشروع دارای محرک های روانی هستند که در روان فرد تحول ایجاد می کنند و روان به عنوان فاکتور همه جرایم تلقی می گردد. عامل دیگر، عامل فرهنگی است که در بطن آن عامل اجتماعی و زیستی نهفته است. مکاتب علت شناسی جدید بر محورهای چهارگانه ای مبتنی هستند که «عامل روانی» وجه اشتراک آن ها را تشکیل می دهد.
لذا در علت شناسی جدید، جرم تلفیقی از عامل روانی و عامل فرهنگی است و در بطن عامل فرهنگی عامل اجتماعی و زیستی نهفته است.
با تأمل در بزه قاچاق مشروبات الکلی در کردستان از یک سو و با عنایت به عناصر و ارزش های فرهنگی مردم این ناحیه به ویژه سبک زندگی مرفه ایشان از سوی دیگر، به نظر می رسد که نمی توان از بعد ضعف مقوله ی فرهنگی این ناحیه نظریه مورد نظر را مورد عمل قرار داد. با این وجود، مردم این ناحیه به دلیل نفوذ جنبش های ضد انقلاب با گرایش مارکسیستی، تا حدودی از فرهنگ اسلامی دور شده و به مفاهیم و نحله های ماتریالیستی گراییده اند. همین امر قباحت قاچاق مشروبات الکلی را تحت‏الشعاع قرار داده و به همین علت می توان تحت عنوان تهاجم فرهنگی غرب از آن نام برد. لذا، آموزش و تبلیغ از طریق رسانه ها با هدف تقویت فرهنگ ایرانی اسلامی، تیزرهای تبلیغاتی، بهره گرفتن از علمای مذهبی این مناطق و تشریح و تنویر افکار مردم در خصوص مضرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در جامعه، از جمله مواردی است که از بعد فرهنگی قابل ملاحظه می باشد.
به عنوان یک قاعده کلی می توان گفت که تغییرات ارزشی در زمینه پایبندی های اعتقادی و مذهبی در اغلب جوامع فراگیر است. از یک طرف میزان تمایل مردم به ارزش های اخلاقی و مذهبی کاهش و از طرف دیگر، تمایل آن ها به مادیات فزونی یافته است. ماکس وبر معتقد است که «هر چه که در یک جامعه ارزش های مادی بیشتر گسترش یابند میزان پایبندی های مذهبی-اعتقادی مردم کاهش می یابد».[۵]
گفتنی است که به باور برخی که پربیراه هم نیست، «قاچاق مشروبات الکلی در راستای تهاجم فرهنگی و با اغراض سیاسی و فرهنگی و در مرحله بعدی کسب منفعت زیاد و ضربه زدن به اقتصاد کشور صورت می گیرد».[۶]مطابق با نظریه‏ی «دسیسه بیگانه»[۷]، برنامه ریزان و سردمداران استکبار جهانی تنها مسائل اقتصادی و سود و تجارت پرفایده را هدف خود قرار نداده اند،بلکه ایجاد بحران وتنش و ناامنی و بی عدالتی و ناکارآمد کردن نظام جمهوری اسلامی را یکی از مهم ترین برنامه های خود نیز قرار داده اند.[۸]

 

هیچ یک از این نظریات حاکم بر مطالعات جامعه شناختی در مورد بزهکاری، به درک رفتار بزهکارانه به عنوان عمل تعمدی و حساب شده چندان بهایی نمی دهد. هریک از این نظریه ها بیشتر به در نظر گرفتن بزهکاری به عنوان «واکنش» گرایش دارند تا به عنوان «کنش». به دیگر سخن، به بزهکاری به مثابه نتیجه تأثیرات خارجی و نه رفتاری که افراد فعالانه بدان می پردازند تا منافع معینی کسب کنند، یا از آن روی که موقعیتی موقتی مشاهده می کنند که می توانند از آن بهره مند شوند، نگاه می شود. اخیراً، کوششی برای کاربرد تعبیر انتخاب عقلانی برای تحلیل اعمال بزهکارانه به عمل آمده است. این نظریه فرض می کند که افراد تنها به سوی فعالیت های بزهکارانه رانده نمی شوند، بلکه فعالانه دست زدن به این اعمال را انتخاب می کنند. آن ها صرفاً فکر می کنند که این کار ارزش خطر کردن را دارد. افرادی که «ذهنیت بزهکارانه» دارند کسانی هستند که با آگاهی از خطر گرفتار شدن، تصور می کنند از موقعیت هایی که قانون را نقض می کنند، می توانند مزایایی کسب کنند. تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از اعمال بزهکارانه مخصوصاً در زمینه انواع کوچکتر جرم، تصمیمات موقعیتی هستند. فرصتی حاصل می شود و استفاده از آن بهتر از چشم پوشی از آن است.
مع الوصف، نظریه های جامعه شناختی از یک جهت واجد اهمیت هستند و آن این که بر عنصر مهمی در وقوع رفتار بزهکارانه تأکید می کنند و آن نیز زمینه های اجتماعی از قبیل یادگیری اجتماعی و موقعیت های اجتماعی است که افراد خود را در میان آن می یابند.
[۱]همان منبع، ص ۱۹۳٫
[۲]بهرامی، محسن و قاسمی، بهروز، آسیب شناسی قاچاق کالا در ایران، تهران: انتشارات فارابی، چاپ اول، ۱۳۸۵، ص ۱۹٫
[۳]تصدیقی، محمدعلی و تصدیقی، فروغ، «مؤلفه های امنیت اجتماعی و مبارزه با قاچاق کالا در مناطق مرزی جنوب»، فصلنامه علمی-تخصصی پلیس بوشهر، سال اول، شماره اول، تابستان ۱۳۸۹، ص ۷۰٫
[۴] Becker
[۵]فروند، ژولین، جامعه شناسی ماکس وبر، ترجمه عبدالحسین نیک گهر، نشر توتیا، ۱۳۸۳، ص ۱۹۲٫
[۶]چاووشی، حمید، «پدیده قاچاق از منظر حقوق کیفری»، ماهنامه دادرسی، شماره ۲۹، سال پنجم، آذر و دی ۱۳۸۰، ص ۷۴٫
[۷]برای مطالعه بیشتر در خصوص این نظریه ر.ک:
مگوایر، مایک، منبع پیشین، ص ۱۲۰۹-۱۲۰۶٫
[۸]همان منبع.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1399-06-08] [ 03:49:00 ب.ظ ]




رابطه ی تغذیه و خلق و خو از جمله موضوع های جذاب و پیچیده ی علم تغذیه است که تا کنون کمتر مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته است.درآ‌غاز سخن شاید بهتر باشد تعریفی از خلق و خو ارائه دهیم.خلق عبارت است ازهیجانی مستمرکه به طورذهنی احساس می شودونمونه های آ‌ن شامل افسردگی،اضطراب و خشم است.مطالعات نشان می دهند که خلق و انتخاب غذا اثرات متقابلی بر هم دارند.از سوی دیگر تغییر خلق ممکن است نتیجه ی انتخاب غذا باشد. (تبیان)
 
اخیرا،شواهدی وجود دارد که نشان دهنده نقش روزافزون غذاوتغذیه در وضعیت عاطفی ماست.شواهد نشان می دهد که ممکن است مواد غذایی نقش مهمی در پیشگیری،پیشرفت و مدیریت از مشکلات روحی و روانی از جمله،افسردگی و اضطراب داشته باشد.غذایی که می خوریم،نقش مهمی در سلامت جسمی و روحی ما  دارد.رژیم غذایی بر سلامت جسمی ما و سلامت جسمی ما به نوبه خود می تواند بر روی وضعیت  عاطفی ما تاثیر بگذارد. (www.diet.com)
عوامل بسیاری در ایجاد جرم نقش ایفا می کنند.ما در این پایان نامه سعی کردیم که نقش تغذیه را کلیدی تر بررسی کنیم.گاهی همین تغذیه نامناسب خود ممکن است باعث اختلالات خلقی شود و این بد خلقی ها فردرا به سمت جرم سوق دهد.نکته ی مهم وحائزاهمیت این است که اختلالات خلقی مانند افسردگی ،اضطراب و پرخاشگری ممکن است ناشی از نحوه ی تغذیه افراد باشد یا این که اگر از عوامل دیگری باشد تغذیه آن را تشدید کند یا ازآن بکاهد.رابطه تغذیه و خلق‌وخو یک رابطه مستقیم است.اگر بدن از نظر شیمیایی و ترکیبات طبیعی خود متعادل باشد،خلق و رفتار فرد هم متعادل می‌شود.غذا خوردن صرف ‌نظر از تأمین نیازهای بدن،جنبه روانی هم دارد.برای تمام افراد،غذا خوردن یک لذت روانی است.غذا را تنها جهت اینکه گرسنگی را برطرف کنیم یا انرژی مورد نیاز بدن را تأمین کرده باشیم،نمی‌خوریم.تغییر برنامه غذایی و تهی شدن سلول‌ها از مواد غذایی و معدنی مورد نیاز بدن،آثار جانبی خطرناکی دارد که خود را از طریق تغییرات فیزیولوژیکی و خُلقی نشان می‌دهد. (www.nojanserver.com)
پایان نامه
ارتباط مواد غذایی با حالات روحی و روانی،یکی از موضوعاتی است که در طی زندگی روزمره برای هر کدام از ما به طور تجربی به اثبات رسیده است.آیا احساس افسردگی و اضطراب می کنید؟آیا از اینکه برخی اوقات بسیار تند مزاج و زود رنج می گردید،ناراحتید؟شاید اکنون،زمان آن فرا رسیده باشد که نگاهی به نوشیدنی ها و غذاهای مصرفی تان بیندازید تا دریابید که آیا آن ها اثرات مخربی در حالات روحی و روانی شما دارند و یا خیر؟بنابر گفته متخصصین تغذیه،غذاهایی که می خورید می توانند موجب بهتر یا بدتر شدن احساس شما در کوتاه مدت یا دراز مدت گردند.ثابت نگه داشتن سطح قند خون،یک عامل بسیار مهم مرتبط با غذا می باشد که به شما کمک می کند تا احساس بهتری داشته باشید و پر انرژی تر باشید.اگر سطح قند خونتان به خوبی کنترل نگردد،مثلا با خوردن مقادیر زیادی شکر و شیرینی بالا برود و دچار نوسانات متعدد در هنگام شبانه روز شود،این احتمال بیشتر خواهد بود که احساس نامطلوبی از خود داشته باشید.مطالعات نشان داده اند که سلامت جسم،به بهبود حالات روحی شما کمک خواهد کرد،مثلا برخی مواد مغذی مهم که در برخی غذاهای خاص وجود دارند،می توانند سطح هورمون های ارتقادهنده روحیه ی خوب را افزایش دهند.همان طور که برخی غذاها به شما کمک می کنند تا احساس بهتری داشته باشید،برخی دیگر از غذاها هم می توانند باعث ایجاد احساس نامطلوب در شما بشوند. (تبیان)

وقت هایی که افسرده و غمگین هستید،هوس خوردن چه غذایی می کنید؟بعضی ها این جور مواقع اشتهایشان کور می شود،بعضی ها هم برعکس به بهانه اضطراب و افسردگی حسابی از خجالت شکمشان در می آیند.آیا خوراکی ها می توانند روی حالات روانی آدم ها تأثیر بگذارند؟اگر جواب مثبت است،کسانی که از افسردگی رنج می برند با رعایت کدام رژیم غذایی می توانند شدت آن را کاهش دهند؟واقعیت این است که موادغذایی روی خلق و خوی افراد تأثیر مشخص و ثابت شده ای دارند.با تغییر سبک زندگی امروزین،ذایقه ی افراد هم تغییر کرده و بیشتر به سمت غذاهای آسان و در دسترس و مواد غذایی فرآوری شده متمایل شده است.فعالیت و تحرک بدنی مردم شهرنشین هم به حداقل رسیده و بدخوری و پر خوری نه تنها تغییراتی در اندام افراد به وجود آورده بلکه با گسترده شدن گرسنگی های پنهانی ناشی از عدم دسترسی به ریزمغذی های مختلف،تغییرات چشمگیری در خلق و خوی افراد به وجود آمده است.استرس،اضطراب،افسردگی،پرخاشگری و میل به تهاجم و تخریب در کودکان و بزرگسالان نتیجه عدم تعادل در ترکیبات مواد غذایی مصرفی است. گرایش افراد به مصرف مواد قندی هم از عوارض همین سبک زندگی غلط است که به ایجاد حالت های افسردگی دامن میزند.گرایش به مصرف کربوهیدرات های تصفیه شده درقالب انواع شکلات،شیرینی،بستنی و نوشابه ها موجب تحریک هرچه بیشتر پانکراس و ترشح سریع انسولین می شود.این هورمون مهم باعث هدایت قند و مولکول های انرژی زای دیگر به داخل سلول ها و افت قندخون و فشارخون می شود.
در نتیجه شخص دچار بی حوصلگی و کم طاقتی شده و میل و هوس بیشتری به دریافت مواد قندی پیدا می کند.از طرف دیگر در صورت عدم دریافت میان وعده و طولانی شدن فاصله وعده های غذایی به خصوص در کودکان که ذخایر گلیکوژنی کمتری دارند،این افت سریع تر اتفاق می افتد.
بیماری روحی،بیماری‌ نیست که به‌طور ناگهانی بروز کند،بلکه در اثر یک رشته علل پیش می‌آید.بعضی از دلایل بروز بیماری‌های روانی صرفاً به تغذیه مربوط می‌شوند،بنابراین می‌توان با تغییر شیوه‌ی رژیم غذایی،آن را برطرف ساخت.از مدت‌ها پیش ثابت شده است که کمبود ویتامین‌های گروه ب می‌تواند یک نوع جنون ایجاد کند.تحقیقات نشان می‌دهد کسانی که تحت رژیم‌های غذایی فاقد ویتامین‌های گروه ب قرار گرفته‌اند،به شدید،عصبانیت،فشار های عصبی و  مبتلا شده‌اند.این آزمایش‌ها به صراحت ثابت می‌کند که کمبود ویتامین‌های ب می‌تواند یکی از علل اصلی اختلالات روانی باشد. (تبیان)
به طور مسلم همان طوری که غذاها اگر حساب نشده خورده شوند باعث بیماری جسم انسان می گردند می توانند در حالات درون انسان نیز اثر بگذارند و باعث افسردگی،اضطراب،زود رنجی،تند خویی،خشم و غضب انسان شوند.بنابراین بایستی از این زاویه نیز غذاها را مورد بررسی قرار داد.هر کس در برابر حالات روحی خود باید غذایی را انتخاب کند که مناسب حالش باشد.چیزی نخورد که در او آن چنان را،آن چنان تر کند.شناخت غذاها از این نظر نیز اهمیت فراوان دارد و جا دارد که برای انتخاب و نوع غذایی که می خوریم دقت کافی صرف کنیم وغذارابه خوبی بشناسیم وازاهمیت درمانی یابیماری آن آگاه باشیم. (فروزین،۱۳۷۸،۱۱)

پایان نامه ها

وضع روحی و مغزی ارتباط زیادی با نوع غذایی که ما می خوریم دارد.کمبود ویتامین ها می تواند باعث تغییرات شیمیایی سلول های مغزی شود و چنانچه این نوع غذا خوردن ادامه یابد افسردگی،اضطراب و  پرخاشگری ایجاد می شود.بسیاری از متخصصین علوم تغذیه معتقدند که سه دسته از ناراحتی ها با نوع غذای انسان ارتباط دارد که عبارتند از۱)افسردگی ها،۲)اضطراب ها و۳)پرخاشگری ها.در حالی که هنوز بسیاری از افراد معتقدند که این حالات فقط در شرایط نامساعد خارجی ایجاد می شود و غذاها در ایجاد آن ها نقش ندارند.ما هم معتقدیم که شرایط خارجی هم می توانند اثرات نامساعد و نا خوشایندی روی مغز ما بگذارند. هستند بسیاری از افراد که کوچکترین مشکلی در زندگی خود ندارند ولی گاهی با خوردن بعضی از غذاها بدون آن که خودشان علتش را بدانند دچار اضطراب،افسردگی و پرخاشگری می شوند. (فروزین،۱۳۷۸،۲۹)
 
اگر به شما بگویند که نوع تغذیه با سلامت روان شما نسبت مستقیم دارد،باور می‌کنید؟شاید در نگاه اول این دو موضوع هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند اما بسیاری از کارشناسان بر این باورند،اعمال برخی تغییرات در رژیم غذایی طی۵۰سال گذشته،نقش مهمی در افزایش بیماری‌های روانی داشته است.امروزه ثابت شده است که تغذیه،تاثیر بسیار مهمی بر اعصاب و روان انسان دارد.تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که گرایش مردم به مصرف غذاهای حاوی قندوچربی بیشترواجتناب ازمصرف موادغذایی تازه به افسردگی،اضطراب و پرخاشگری منجر می‌شود.اکثر روان پزشکان بر این باورند که نمی توان نقش تغذیه بر سلامت اعصاب و روان را نادیده گرفت.
 
ریشه ی بسیاری از ناراحتی های عصبی و روانی را باید در نوع تغذیه ای که به عمل می آوریم جست و جو کرد.بین این دو رابطه مستقیمی وجود دارد.سلامت روان هر انسانی بستگی مستقیمی با غذایی که می خورد و مقدار آن دارد و این دو از یکدیگر جدا نیستند. (واتسن،۱۳۷۱،۱۵)

کارشناسان تغذیه اعتقاد دارند آنچه که مردم می‌خورند و می‌آشامند،به ‌صورت مستقیم،و در شرایط زمانی و مکانی به‌ صورت غیرمستقیم،در کاهش یا افزایش فشارهای روانی فرد موثر است.متخصصان علم تغذیه با صراحت اعلام می‌کنند،هنگام فشار روانی وعده‌های غذایی را حذف نکنید،حتی در صورت امکان به جای سه وعده،پنج وعده غذای کم حجم میل کنید.افراد بایددر برنامه غذائی خوداز انواع ویتامین‌ها و مواد معدنی استفاده کنند،زیرا کمبود ویتامین و مواد معدنی می‌تواند موجب افسردگی و اضطراب شود.متخصصان تغذیه معتقدند مصرف کافئین باید کم شود،‌این در حالی است که اغلب مردم کافئین را به عنوان عامل افزایش انرژی مصرف می‌کنند،حال آن که این یک حس کاذب از انرژی است .
 
امروزه ثابت شده است که تغذیه،تاثیر بسیار مهمی بر اعصاب و روان انسان دارد.اثرات متقابل جسم و روان بر یکدیگر،امری است که امروزه به طور کامل به اثبات رسیده است و اگر ادعا کنیم عواملی که بر سلامت جسم تاثیر می گذارنددر حفظ سلامت روان نیز اثرات مهم وقابل توجهی دارند سخنی به گزاف نگفته ایم.تغذیه یکی از عوامل موثر در سلامت جسم است و به همان نسبت نیز در سلامت اعصاب و روان اثرات قابل توجهی دارد.تغذیه ی ناکافی و نا مناسب می تواند اثرات نا مطلوبی بر اعصاب و روان انسان به جاگذارد و حتی موجب افسردگی شدید و اختلالات عصبی جدی شود.از طرف دیگر اعصاب و روان نیز اثرات بسیار مهم و قابل توجهی بر تغذیه انسان دارد و عوارض عصبی و روانی می تواند موجب اختلالات تغذیه ای شده و به سلامت انسان لطمات فراوانی وارد سازد.
اینک اثرات متقابل تغذیه و اعصاب و روان را به طور خلاصه بررسی می کنیم.۱)کربوهیدرات ها یا مواد قندی_نشاسته ای:سلول های عصبی انرژی مورد نیاز خود را صرفا از گلوکز تامین می کنند.گلوکز فرم ساده کربوهیدرات است که قابل جذب در دستگاه گوارش می باشد.مواد قندی_نشاسته ای برای این که جذب شوند باید به فرم قند ساده یعنی گلوکز تبدیل شوند.چنان چه در برنامه غذایی روزانه کمبود کربوهیدرات وجود داشته باشد انرژی به مقدار کافی به سلول های عصبی نمی رسد،در نتیجه سلول های عصبی دچار کمبود انرژی شده و نمی توانند کار خود را به خوبی انجام دهند که این امر موجب بروز ناراحتی های عصبی خواهد شد.هم چنین محدودیت شدید کربوهیدرات به مدت طولانی باعث پایین آمدن قند خون می شود که به این حالت هیپوگلیسمی می گویند و عوارض آن عبارتند از :اضطراب و سایر عوارض عصبی،۲)مواد پروتئینی :کمبود پروتئین در برنامه غذایی روزانه موجب بروز عوارض عصبی ناشی از این کمبود می شود،۳)ویتامین ها :ویتامین های گروه ب و ویتامین ث در سلامت سیستم عصبی تاثیر زیادی دارند.ویتامین هایی که در سلامت اعصاب موثرند و کمبودشان عوارض عصبی ایجاد می کند عبارتند از ویتامین های ب۱، ب۳، ب۵، ب۶و ب۱۲٫برخی از این ویتامین ها در سوخت و ساز مواد قندی _نشاسته ای موثر بوده و انرژی لازم برای سلول های عصبی را فراهم می کنند.بنابراین با کمبود آن ها انرژی لازم و کافی به سلول های عصبی نرسیده و در کار سیستم عصبی اختلال ایجاد می شود که این امر منجر به بروز ناراحتی های عصبی می شد.ویتامین ث نیز در ساخته شدن موادی موثر است که موجب انتقال پیام های عصبی از یک سلول به سلول دیگر می شوند.بنابراین کمبود آن باعث بروز ناراحتی های عصبی می شود.عوارض ناشی از کمبود ویتامین ث در موارد شدید عبارت است از اضطراب،تندخویی وافسردگی و۴)موادمعدنی:مواد معدنی نیز در سلامت و فعالیت دستگاه عصبی موثرند،موادی که در این ارتباط نقش مهمی دارند عبارتند از الف)ید.یک ماده معدنی است که در تکامل دستگاه عصبی موثر است.ب)منیزیم.در سلامت دستگاه عصبی موثر است و کمبود آن عوارض عصبی از قبیل تحریک پذیری و آشفتگی روانی ایجاد می کند.ج)آهن.کمبود آهن موجب کم خونی می شود و در این عارضه به علت آن که خون به مقدار کافی ولازم به سلول هاازجمله سلول های عصبی نمی رسدعوارض عصبی نمود می یابد.مصرف شکلات نیز تاثیر منفی بر سلامت روان بسیاری از افراد دارد به طوری که فرد با خوردن یک تکه شکلات دچار تنش عصبی می شود. (www.blogfa.com)
 
غذاو شیوه ی تغذیه یکی از عوامل مهم حفظ سلامتی در درمان و پیشگیری بیماری ها از جمله بیماری های روانی می باشد و پژوهش هایی که به ویژه در دو دهه اخیر به عمل آمده نشان دهنده و موید این موضوع است.سلامت روان ارتباط مستقیم با سلامت اعصاب فرد دارد.
رژیم غذایی یکی از عوامل مهمی است که در سلامتی انسان ها نه فقط از نظر جسمی،بلکه به صورت موثر در جنبه های روحی و روانی نقش حیاتی دارد.دستگاه پیچیده عصبی مسئول جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات از محیط خارجی و داخلی بدن،ذخیره تجربه ها و تنظیم سیستم بدن است.همه ی بخش های بدن را به هم ارتباط می دهد وهر عمل آگاهانه وغیر آگاهانه درداخل بدن رالحظه به لحظه کنترل می کند.اعمال غیرارادی مانند گردش خون وعمل هضم و جذب تا افکار و احساسات و ادراک حسی و آنچه شخص احساس می کند یا انجام می دهد.تحقیقات علمی نشان می دهدکه تغذیه خوب برای رشد مناسب و عملکرد صحیح دستگاه عصبی ضروری است.مشاهده شده که استفاده به جا وصحیح مواد غذایی در تسکین بعضی از اختلالات دستگاه عصبی موثر بوده و باعث آرامش روحی می گردد. (اورسل،۱،۱۳۸۱)
 
خوردن بعضی از مواد غذایی و یا عدم مصرف کافی آن نیز شخص را دچار بیماری می کند.بین غذایی که مصرف می کنیم و کمبودهای ناشی از آن و نابه سامانی های روانی و عصبی رابطه وجود دارد. کمبود یا افزایش بعضی از مواد غذایی در بدن واکنش های روانی و هیجانات عصبی را در پی دارد.ما باید این اصل را که تعدادی از واکنش های روانی و اختلالات عصبی ما از کیفیت و کمیت غذایی که می خوریم ،سرچشمه می گیرد بپذیریم.تغذیه می تواند عاملی موثر و مهم در از بین بردن ناراحتی های عصبی و گامی موثر در جلوگیری از نابه سامانی های روانی بردارد.شاید هرگز نشود تصور کرد که غذا تا این حد در شخصیت و واکنش های عصبی و روانی اثر داشته باشد. (واتسن،۱۳۷۱،۹۷)
 
ما از بررسی عقاید گروهی از متخصصان تغذیه به این نتیجه رسیده ایم که بین روان و تغذیه جسمانی رابطه مستقیم و نزدیکی وجود دارد و به طور کلی غذایی را که ما می خوریم پس از یک سلسله فعل و انفعال لازم به مواد انرژی زا مبدل می شود و این مواد انرژی زا هستند که در واقع سرنوشت مغز و چگونگی انجام وظایف و واکنش های آن را تعیین می کنند. (واتسن،۱۳۷۱،۳۲)
به طور قطع ثابت شده که غذاها در حالات روحی ما تاثیر فراوان دارند و هرکس باید وضع روحی خود را بشناسد و با اطلاع از همان وضع،غذای مورد علاقه خود را انتخاب کند.این مطلب صحیح نیست که انسان هر غذایی راکه دوست دارد بخورد بلکه بایستی غذایی بخورد که برای سلامت جسم و آرامش روح و روان او مفید باشد و باعث تغییراتی در ساختمان جسمانی و فکری او نشود. (فروزین،۱۳۷۸،۱۳۹)
 
اختلالات روحی و روانی هم چون افسردگی،اضطراب و پرخاشگری اختلالات پیچیده ای هستند که در درجات مختلف در افراد بروز می کنند.تغذیه می تواند نقش موثری در حفظ سلامت روان و کنترل و پیشگیری از بروز علائم عصبی داشته باشد.مطالعات نشان داده است که افرادی که رژیم غذایی نامناسب و ضعیف دارند بیشتر به افسردگی و اضطراب مبتلا می شوند چراکه تغذیه مناسب می تواند حا می مغز در کنترل و مدیریت شرایط استرس باشد.سیستم عصبی متاثر ازبالا یا پایین رفتن میزان قند خون و نیز میزان دریافت ویتامین ها،مواد معدنی و اسیدهای چرب ضروری از طریق غذا است.رژیم غذایی که بتواند جزئی ترین نیاز بدن را فراهم آورد،می تواندتضمین کننده سلامت روان باشد.برای حفظ سلامت روان۱)از مصرف الکل اجتناب شود،۲) مصرف قهوه،چای پررنگ و کولا محدود گردد چرا که این مواد منابع کافئین هستند که محرک اعصاب اند،لذاعلائم افسردگی واسترس راتشدید می نمایند،۳)مصرف قندهای ساده مثل قند و شکر و شیرینی به تشدید استرس کمک می کند،۴)سیستم عصبی به افت قند خون بسیار حساس است،زیرا سلولهای مغزی برای فعالیت خود احتیاج مبرم و مداوم به گلوکز دارند و ازطرفی هم نمی توانند قندرا برای استفاده خود ذخیره کنند،به این خاطر گرسنگی های طولانی مدت و افت قند خون در تشدید حالات عصبی موثر است،۵)مطالعات نشان داده است که اسید های چرب غیر اشباع(امگا۳ و امگا۶)در افراد دارای اختلالات روحی،بسیار کمک کننده است و باعث کاهش افسردگی می شود،۶)مصرف زیاد فست فودها به تشدید اختلالات روحی منجر می شود،۷) تریپتوفان،اسید آمینه ای است که در تولید سروتونین نقش دارد.کاهش سطح سروتونین در بدن منجر به بروز افسردگی می شود.قرار دادن پروتئین در رژیم غذایی باعث افزایش سطح تیریپتوفان خون می شود که این ماده نیز نهایتاً تبدیل به سروتونین می شود و۸)ویتامین ها ومواد معدنی نیز در فعالیت های عصبی بدن مؤثر اند.
 
 
 
 
 
 
 
 
 

بخش اول: افـسردگی[۱]
افسردگی یکی از شایع ترین بیماری های عصر ماست که آن را به سرماخوردگی روانی هم تشبیه کرده اند.اختلالات روانی و رفتاری اختلالات شایعی هستند که ۲۵درصد افراد در طول زندگی به آن ها دچار می شوند.علائمی هم چون بی علاقگی به همه چیز و گاه همه کس،اقدام به خودکشی،دیگر کشی،دیوانگی،شیدایی و رفتار اجتماعی نامناسب.اختلالات روانی ناشی از عوامل‌ اجتماعی،عوامل روانی،مصرف الکل،نیکوتین،مواد مخدر ونوع تغذیه فرد است.افراد افسرده الکل،نیکوتین و داروهای تغییر دهنده خلق را به عنوان راهی برای کاهش افسردگی استفاده می‌کنند امادر واقع استفاده از این مواد می‌تواند با افسردگی و اختلال اضطرابی بیشتری همراه باشد.‌شواهد نشان می دهند که اختلال در ترکیبات شیمیایی مغز یک عامل مهم در اختلالات افسردگی به شمار می رود.یکی از مهم ترین عواملی که باعث به هم خوردن این ترکیبات شیمیایی در مغز می شود نوع تغدیه فرد است.به عنوان مثال افرادی که دچار بیماری افسردگی هستند،معمولاً در ترکیبات شیمیایی مغز آنها، بی نظمی پیدا می شود.از متداول ترین درمان ها جهت بیماری افسردگی،دو روش دارو درمانی و روان درمانی هستند،که بیشترین نتیجه را نیز به همراه دارند.هم چنین خودداری از مصرف الکل ویک رژیم غذایی متعادل و مناسب نیز تاثیر به سزایی دارد.‌ (www.blogsky.com)
ارتکاب جرم می تواند ناشی از افسردگی فرد مجرم باشد.یعنی افسردگی عامل برانگیزاننده جرم باشد.یکی از بیشترین ارتباطات میان افسردگی و جرم زمانی است که باور عمیق فرد نسبت به بی اصل بودن زندگی چنان اورا ناامید کند که قبل از انتحار(خویشتن را کشتن )فرزندان و دیگر اعضای خانواده خود را به قتل برساند.وجود وهله های آشفتگی و افسردگی پس از روان گسیختگی را می توان،از متداول ترین اختلال ها در مجرمان دانست.
گرایش به رفتارهای بزهکارانه در بین افسردگان بیش از افراد بهنجار است واختلال افسردگی در افراد بزهکار بیش از افراد عادی است،در نتیجه این فرضیه که میان افسردگی و جرم رابطه ای مثبت است تایید می شود. (مجله دانش پژوهان،۱۳۸۴،شماره۷)
اختلال‌های خلقی باافسردگی یا شعف که در بعضی موارد با ویژگی‌های روان گسستگی همراه است توصیف شده‌است.افسردگی قدرت قضاوت را تضعیف و باعث رفتارهای نامعقول می‌شود. (ویکی‌پدیا)
آیا رابطه ای بین رژیم غذایی و افسردگی وجود دارد؟آیا رژیم غذایی فقیر با مواد مغذی ضعیف،می تواند باعث افسردگی شود؟آیارژیم غذایی درجلوگیری ازافسردگی نقش دارد؟بسیاری ازمواد غذایی روی حالت و وضعیت شخص اثر می گذارند.تغذیه سالم جلوی افسردگی را می گیرد.بسیار مهم است که اشخاص افسرده، میزان قندخونشان راثابت نگاه دارند.خوردن غذاهای پر کربوهیدرات باعث کاهش افسردگی می شود.این غذاها باعث می شود که تولیدسروتونین درمغز زیاد شود و حالت نشاط ایجاد کند و جلوی افسردگی را بگیرد.خوردن مقدار زیاد پروتئین نیز کمک کننده می باشد،زیرا مقدار اسید آمینه لازم برای بدن را بالا می برد.ویتامین های گروه ب واسیدهای چرب نیزباعث کاهش افسردگی خواهند شد.رژیم غذایی افرادی که دارای اختلالات خلقی هستند باید از نظر کمبود مواد مغذی مورد ارزیابی قرار گیرد. (تبیان)
غذا در افسردگی و حالت های تهاجمی شما دخالت دارد.مواد غذایی عمده از قبیل کربوهیدرات ها،پروتئین و چربی و هم چنین کافئین به نحو محسوسی می تواند بر روی خلقیات و انرژی مغزی شما تاثیر بگذارد. (کارپر،۱۳۷۹،۳۸۱)
رژیم غذایی افرادی که دارای اختلالات خلقی هستند باید از نظر کمبود مواد مغذی مورد ارزیابی قرار گیرد. مواد مغذی مختلفی روی خلق اثر دارند که به اختصار به برخی اشاره می شود.کربوهیدرات:طبق نظریه ی موجود،مصرف کربوهیدرات باعث تولید سروتونین در مغز می شود که عملکرد آ‌ن تقویت خلق و رهایی از افسردگی است.تریپتوفان ا‌سیدآ‌مینه ای است که پیش ساز سنتز سروتونین است.با افزایش دریافت کربوهیدرات مقدار بیشتری تریپتوفان در مغز به سروتونین تبدیل می شود.مطالعات نشان می دهند که افراد،۱۴الی۳۰دقیقه پس از دریافت کربوهیدرات احساس انرژی پیدا می کنند،در حالی که دو ساعت بعد به دلیل رهایی انسولین و کاهش سطح گلوکز خون احساس خستگی می کنند.همچنین در مطالعه ای که به مدت۹روز انجام شد مشخص شد دریافت اندک کربوهیدرات منجر به افزایش پرخاشگری و افسردگی می شود.برخی محققین علت بروز رفتار های جنون آ‌میز را به هیپوگلیسمی نسبت داده و ذکر کرده اند که گلوکز خون در این افراد کاهش بارزی داشته است.علائمی چون اضطراب،رفتار غیر طبیعی و اختلا ل درک از علائم هیپوگلیسمی است.ویتامین ها و مواد معدنی نیز بر خلق و احساسات تاثیر دارند.از نشانه های روانی این دو کمبود می توان موارد زیر را ذکر کرد:اختلالات خلقی،واکنش های روان پریشانه نظیر توهم و نادرست انگاری،رفتار خشونت آ‌میز،گفتارهای نامربوط وتغییرات سریع بین فقدان علاقه و هیجان.اسیدهای چرب امگا ۳نیز با کاهش عصبانیت،افسردگی و اضطراب همراه بوده است.هم چنین از مصرف الکل،کافئین،قهوه،نسکافه و غذاهای کنسروشده بپرهیزید. (تبیان)
علل درونی افسردگی ناشی از تغییراتی در ترکیبات شیمیایی مواد درون مغز است مثلا زمانی که سروتونین مقدارش در سطح مغز کاهش می یابد.در بعضی از افراد که در ساختمان روحی و روانی نقصی دارند این حالت زیاد دیده می شود.علاوه بر شرایط خارجی،شرایط خاص بدن و غذاهایی که ما می خوریم نیز در ایجاد افسردگی نقش زیادی دارد. (فروزین،۱۳۷۸،۲۷)
دانشمندان عقیده دارند غذاهایی که ما می خوریم در ایجاد افسردگی،خشونت واضطراب نقش بسیار عمده ای دارند.دکتر Bernard  Powell استاد دانشگاه برکلی می گوید تمام افراد یک خانواده که به شدت از بیماری افسردگی رنج می بردند،بیمار مطب اینجانب بودند.غذاهای آن هابیشتر همبرگر،سیب زمینی سرخ کرده همراه با کیک،شیرینی و چای و قهوه ی بسیار شیرین بود و با وجود مراجعه به پزشکان بسیاری،موفق به نجات از این بیماری نشده بودند.ولی من به آن ها توصیه کردم که ضمن عوض کردن مختصر شرایط خارجی زندگی برنامه غذایی خود را نیز تغییر دهند.از سالاد،میوه و سبزی استفاده کنند.تمام افراد با به کار بستن دستورات غذایی پس از مدتی همه ی اضطراب و افسردگی شان برطرف شد و حالا مثل سایر افراد خانواده ها آرام و طبیعی زندگی می کنند.سوال این است که آیا غذاهایی که ما می خوریم بر روی حالات روحی و درونی ما اثر دارد؟بله.غذاها می توانند در اندیشه،وضع روحی و حالات مختلف زندگی مان نقش بسیار مهمی داشته باشند. (فروزین،۱۳۷۸،۲۸)
عقیده بسیاری از متخصصین غذایی بر این استوار است که نخوردن غذا باعث بروز مشکلاتی مثل افسردگی وهیجان می شود.زیراوقتی شماغذانمی خوریدباعث می شود که علاوه بر پایین آمدن قند خون،فلزات و غیر فلزات و املاح معدنی و آلی که مورد نیاز بدن است و بدن با بهره گرفتن از آن ها متابولیسم خود را تنظیم می کند در دسترس بدن قرار نگیرد. (فروزین،۱۳۷۸،۳۰)
هم چنین عادات نامناسب غذایی می تواند باعث افسردگی بشود.به عبارتی افسردگی می تواند بر اثر کمبود تغذیه ای و بر اثر بی اشتهایی تشدیدشود.حساسیت های غذایی می تواند با عملکرد شیمیایی مغز تداخل کند وخلق راتغییربدهد.افراد با خلق متغیر،خلقشان براساس عادات غذایی نوسان می کند. (زیمرمن،۱۳۸۶،۲۰۴)
روشن به نظر می رسد که مواد غذایی،می تواند روی سیستم عصبی و سلول های ارتباطی مغز تاثیر مستقیمی داشته باشد.کارشناس افسردگی،سیمون.ان.یانگ از دپارتمان درمان بیماری های دماغی دانشگاه کانادا،می گوید، سطح پایین سروتونین مغز معادل علائم بیماری دماغی است.
به عنوان مثال،می توان آدم های سرخورده و افسرده را که اقدام به خود کشی نموده و یا افراد جانی که کشتن انسان های دیگر را یک عمل تهورآمیز (شجاعانه،بی باکانه)به حساب می آورند،ذکر کرد،که این گونه اعمال تند نتیجه ی پایین بودن سروتونین مغز می باشد.وارد کردن ماده سروتونین به داخل مغز و یا تحریک سروتونین به فعالیت بیشتر،گاهی اوقات منجر به ازبین رفتن افسردگی می گرددو به همین علت است که بعضی افراد افسرده اغلب به شیرینی پناه می برند. (کارپر، ۱۳۷۹،۴۰۰)
چگونه ویتامین ها و مواد معدنی در رفتار شما موثر هستند؟اولین کشف مستند علمی که ارتباط بیماری روانی را با رژیم غذایی مرتبط دانست،هنگامی بود که،دریافتند که بیماری افسردگی و دیوانگی مخصوص آن،با نیاسین قابل درمان است.بعدهامتوجه شدند که تجویزب کمپلکس،بهتراز نیاسین تنها،نتیجه می دهد.شواهد دائما رو به افزایشی وجود دارد که،اختلالات روانی علت بیوشیمیایی دارد وآزمایشات نشان می دهندکه با تغییر سطح ویتامین های بدن علائم بیماری های روانی رامی توان درشخص به وجودآورد یاازبین برد. (میندل،۱۳۷۲،۳۰۵)
بیماری افسردگی تقریبا تمام بدن را تحت تاثیر قرار می دهداز جمله :سیستم اعصاب،خلق،افکار،رفتارو تفکر یک فرد را.کمبود کدام مواد غذایی در ایجاد افسردگی نقش دارد؟پروتئین ها نقش موثری در فعالیت های سلولی دارندکه متأسفانه مصرف شان در میان مردم روز به روز در حال کم شدن است.ویتامین ث و ویتامین های گروه ب،ازجمله ویتامین های ضداسترس هستند که به خاطر گرایش به موادغذایی فاقد این ریزمغذی ها،امروزه ذخایر این مواد در بدن افراد کم شده و عوارض عصبی و افسردگی را به وجود آورده است.کمبود مواد معدنی مثل ید،منیزیم،آهن و روی هم با تأثیر منفی روی سیستم عصبی موجب کم طاقتی و افسردگی می شود. (www.salamat.ir)
 
 
 
 
 
بخش دوم : اضطـراب[۲]
بین اختلالات شخصیت با رفتارهای بزهکارانه رابطه وجود دارد.اختلالات شخصیتی در افراد بزهکار بیش از افراد عادی است.یکی از این اختلالات شخصیتی اضطراب است.جرم عکس العملی است علیه اضطراب.یکی از انواع اضطراب ها را می توان ناایمنی ذکر کرد مثلاً فرد در برخی از شرایط وجود دیگری را مخل ایمنی خود می داند و نگران از حضور این ناایمنی سعی می کند که از آن بگریزد و یا آن را از بین ببرد،برداشتن مانع اغلب به شکل جرم بروز می کند. (مجله دانش پژوهان،۱۳۸۴،شماره۷)
همه انسان ها اضطراب را در زندگی خود تجربه می کنند،اما احساس اضطراب شدید و مزمن در غیاب علت واضح،امری غیر عادی است.اضطراب می تواند ناشی از یک وضعیت روحی،اجتماعی،فیزیکی،زیستی، اثرات جانبی داروها،مصرف مواد مخدر،نوع تغذیه فرد و یا ترکیبی از این موارد باشد.پیشگیری از اضطراب از طریق رژیم غذایی توصیه می شود،مصرف غذاهای پر چرب و یا شیرین را محدود کرده و از مصرف مقادیر زیاد نمک و کافئین پرهیز کنید. (تبیان)
متاسفانه در اثر استرس انسان اشتهای خود را نیز از دست می دهد.یعنی در زمانی که شخص مقادیر زیادی مواد غذایی از دست داد،به جای آن که اشتهایش افزایش یافته واز این رهگذر با خوردن غذای بیشتر،این کم شدن مواد غذایی ذخیره شده در بدن را،جبران کند به علت مبتلا شدن به بی اشتهایی،همان غذای عادی و روزمره خود را نیز نمی تواند بخورد و در نتیجه انسان به کمبود بعضی مواد غذایی و مقوی بدن دچار می گردد.اکثر رفتارهای پرخاشگرانه و ناهنجاری های رفتاری را بروز می دهد.بعضی از ویتامین ها و مواد معدنی و خوراکی ها قادرند به خوبی با استرس مبارزه کرده و آن را از بین ببرند و یا به سخن دیگر برای از بین بردن استرس ها می توان به جای داروهای مختلف که بعضی از آن ها اثرات نامساعدی نیز روی اعصاب و بدن دارند،این عارضه آزار دهنده و رنج آور را،با خوردن غذاهای مخصوص،جبران و درمان نمود.تجربیات بسیار نشان داده است که ویتامین ها توان آن را دارند که در مواردی که مسئله استرس،در کار است با تغییر و تبدیلاتی که در اعمال فیزیولوژیک بدن می دهند،بتوانند وضع را از حالت عدم تعادل روحی و فکری به تعادل پایدار درآورده و بر استرس غلبه کنند.آن هایی که به استرس دچارند باید نوع غذای خود را طوری انتخاب کنند که مقادیر زیادی خوردنی های حاوی ویتامین های گروه ب، وارد بدنشان شود. (فروزین،۱۳۷۸،۴۸)
 
آیا بیماری های روانی می تواند در اثر واکنش های غذایی بوده باشد؟شواهد روزافزونی وجود دارد که نشان می دهد نشانه های روانی از قبیل افسردگی و اضطراب در افراد ممکن است در اثر حساسیت های غذایی به وجود آمده و یا تشدید شود. (کارپر،۱۳۷۹،۶۱)
اضطراب علامت شایع تنش روحی است واغلب با سرنوشت شوم و قریب الوقوع همراه است.وقتی ما غذایی می خوریم که نیاز مغز را برآورده نمی کند و یا وقتی یک وعده غذایی خود را نمی خوریم ویا به علت عجله و مشغول بودن،فرصت غذاخوردن را نداریم وچیز مختصری به عنوان غذا می خوریم قند خون پایین می آید وهمین کم شدن قندخون باعث افسردگی،عصبانیت،اضطراب،مغشوش شدن وضع مغز،بی تصمیمی،عدم تمرکز و حتی خودکشی و دیگر کشی می شود. (فروزین،۱۳۷۸،۳۰)
مطالعات گوناگون علمی به وضوح تاثیر مصرف برخی از غذاها و مواد مختلف را در بروز و پیشرفت اضطراب و استرس نشان می دهد.بعضی از مواد غذایی سبب افزایش اضطراب شده و دسته ای دیگر از غذاها در ایجاد آرامش و روحیه بهتر در ما تاثیر گذار هستند.مواردی که استفاده زیاد از آنها با افزایش استرس همراه می باشد عبارتند از ۱)در بین تمام عواملی که در وخیم تر شدن شرایط اضطراب نقش دارند،کافئین از همه معروف تر است.بسیاری از افراد با کاهش مصرف نوشیدنی های کافئین دار مانند قهوه،چای و نوشابه های گازدار کمتر دچار استرس می شوند،۲)نیکوتین که با استعمال دخانیات به مقدار زیاد وارد بدن ما می شود،از عوامل تحریک کننده قوی در ایجاد اضطراب می باشدو۳)غذاهای شور و پرنمک.مصرف نمک باعث تخلیه ذخایر پتاسیم بدن می شود در حالی که این ماده برای عملکرد سیستم عصبی لازم است.
 
در مطالعه‌ای که روی۲۰۰نفر از مردم انگلستان انجام شد،تأثیر غذا بر سلامت ذهنی و روانی افراد،مورد مطالعه قرار گرفت.از این افراد خواسته شد مصرف غذاهای استرس‌زا را قطع کنند و مقدار غذاهایی را که منجر به تقویت خُلق می‌شوند،افزایش دهند.بعد از پایان این دوره آزمایشی،مشخص شد که۸۸ درصد افرادی که از رژیم‌های غذایی بالابرنده خلق‌وخو استفاده کرده بودند،از نظر ذهنی و روانی وضعیت بهتری داشتند و بقیه عنوان کردند که کمتر دچار حالت های افسردگی شده اند.  (www.nojanserver.com)
 
اگر یک غذای عادی همراه با انواع ویتامین ها،پروتئین ها،کربوهیدرات ها،لبنیات،میوه و سبزی برای موارد آرام و زندگی طبیعی شما کافی باشد وقتی دچار استرس شدید هستید دیگر این غذاها،جواب نیاز آن روز شمارا نمی دهد و اگر بر عکس در چنین مواقعی شما مقدار غذای مصرفی خود را اضافه نکنید،به علت نرسیدن موادغذایی کافی به بدن وداشتن استرس بسیاری ازحالات غیرطبیعی مغزی وروانی ظاهر می شود.
وقتی دچار استرس می شوید و سرعت متابولیسم بدن شما زیاد می شود مقادیر زیادی از مواد غذایی موجود در بدن وارد جریان گردش خون می شوندو پس از سوخته شدن از راه کلیه به صورت ادرار دفع می گردند و یا به عبارت دیگر وقتی ما دچار استرس می شویم در مدتی کوتاه مقادیر زیادی از مواد غذایی بدن خود را از دست می دهیم.استرس باعث کاهش ذخیره مواد غذایی بدن می شود. (فروزین،۱۳۷۸،۴۷)
از دلایل بروز استرس،افسردگی،تند مزاجی،بیماری های روحی،عصبانیت و اضطراب کمبود عناصر ی مثل منیزیم و پتاسیم،روی،کلسیم وکمبود ویتامین های گروه ب است.بنابراین برای کاهش بیماریهای روحی و افسردگی باید از غذاهای مناسب استفاده کرد.
استرس و اضطراب تغذیه ای :تغذیه ضعیف و نامناسب می تواند استرس زا باشد.برخی افراد با مصرف بیش از حد قند،کافئین،نمک و چربی استرس وارده بر بدن خود را افزایش می دهند.عادت های خاص غذایی می تواند سبب ایجاد و یا افزایش استرس در زندگی فرد شود.از جمله این عادت ها،مصرف کافئین،الکل و قند است کافئین دستگاه اعصاب مرکزی را تحریک می کند.این ماده در چای،قهوه،کاکائو، شکلات و بعضی داروها وجود دارد.کافئین از طریق جدار معده و روده ها ظرف چند دقیقه جذب شده و توسط جریان خون به تمام قسمت های بدن می رسد.درنتیجه چون فرد برانگیخته و سرحال شده است می تواند هوشیارانه تر عمل کند.اما مصرف بیش از حد کافئین می تواند زیان آور و مسئله ساز باشد.کافئین،هورمون های استرس را تحریک می کند ومصرف بیش ازحدآن می تواند سبب برانگیختگی واضطراب شود.امروزه مصرف قند در میان مردم افزایش یافته است.مصرف زیاد قند هم چنین می تواند با تأثیر گذاشتن در میزان قند خون،باعث افزایش اختلالات روانی گردد.یک رژیم غذایی حاوی قند و شیرینی فراوان،ممکن است که،جایی برای مصرف سایر غذاهای مقوی و مغذی باقی نگذارد.بدن انسان به ویتامین ها برای فعالیت دستگاه عصبی نیاز مبرم دارد.یک رژیم غذایی حاوی ویتامین کم می تواند سبب اختلالات روانی و افسردگی گردد.راه های زیادی برای مقابله با استرس و فشار عصبی وجود دارد،یکی از این راه ها استفاده از مواد غذایی است که،در کنترل استرس نقش مهمی به عهده دارند.غذاها می توانند از راه های مختلفی بر میزان استرس تاثیر بگذارند.مثلا بعضی غذاها باعث کاهش سطح سروتونین درخون می شوند.تمام کربوهیدرات ها درمغز باعث افزایش ترشح ماده شیمیایی سروتونین می شوند.برای این که میزان سروتونین در خون بالا بماند بهتر است از مواد غذایی دارای کربوهیدرات های که به کندی هضم می شوند استفاده کنید.
بخش سوم: پرخاشـگری[۳]
چه رابطه ی سببی بین رژیم غذایی و پرخاشگری است؟افراد ممکن است مسئول پرخاشگری خود باشند.ایجاد خشونت ممکن است مربوط به آن چیزی باشد که ما خورده یا نخورده ایم.این نقطه ای است که از بیوشیمی مغزمنشامی گیرد.جایی که تغذیه،ناقص ترباشد،گروهای اقتصادی واجتماعی ظاهرارفتار جنایی بیشتری ازخود نشان می دهند.رابطه ی مستقیمی بین رژیم غذایی ورفتار ضد اجتماعی وجود دارد،به طوری که رژیم غذایی بدموجب رفتاربد ورژیم غذایی خوب ازآن پیشگیری می کند. (http://www.theguardian.com)
اگر انتخاب غذابد انجام شود ممکن است اتفاقاتی نامناسب به وقوع بپیوندد،بی میل به کار شویم،شوق زندگی رااز دست بدهیم،اگرکار می کنیم زودخسته شویم،برخوردمان به هنگام کاربادیگران تندو زننده شود،زود کنترل خود رااز دست بدهیم وعصبانی شویم،در برابر برخورد با کوچک ترین ناملایمات،آن چنان به خشم آییم که نتوانیم خودراکنترل کنیم ودست به کارهای خطرناک وحادثه آفرین بزنیم.بسیاری از مردم بر این باورند که جرایم خشونت آمیز و به ظاهر بی معنا را کسانی مرتکب می شوند که از لحاظ روانی،بیمارند.برای مثال مردی که به یک کودک چهارساله تجاوزمی کند وی راشکنجه میدهد وبه قتل می رساند باید بیمار باشد،چرا که چنین جنایتی را نمی توان به علت دیگری نسبت داد.پذیرش ارتباط بین ارتکاب جرم و اختلال روانی بر این فرض مبتنی است که بیماران روانی برای قوانین جامعه ارزشی قائل نیستند رفتار آنها غیر قابل پیش بینی است و نمی توانند اعمال خود را مهار کنند و چون قادرنددر هرزمانی به هر کاری دست بزنند پس بالقوه خطرناک هستند.از سوی دیگر این فرض نیز پذیرفته شده است که اگر فردی به اعمال خشونت آمیز بی معنا و غیر قابل درک دست بزند آشکارا بیمار است پس چنین نتیجه گیری می شود که نه تنها بیماران روانی خطرناکند بلکه آنهایی هم که مرتکب جرایم عجیب می شوند،از لحاظ روانی بیمارند.اختلالات غدد مترشح داخلی در وضع جسمی و روانی افراد موثرند.میزان ترشحات غدد تیروئید و ازدیاد نورآدرنالین به نسبت آدرنالین در رفتار خشونت آمیز تاثیر دارد.ترشح اضافی غدد مذکور،سبب فشار عصبی و اضطراب مزمن می گردد و فرد نمی تواند رفتار خود را کنترل کند.اطفالی که در محیط نا مساعد با شرایط سخت بسر برده و مورد تنبیه بدنی شدید توسط والدین خود قرارمی گیرندطرزعمل غددآن هادچاراختلال گشته وحالت پرخاشگری وخشونت دارند. (فروزین،۱۳۷۸،۵۳)
 
یکی از حالات ناراحت کننده در بعضی از اشخاص عصبانیت و تند خویی است،یعنی زود تعادل خود را از دست می دهند و ناپایدار می شوند.بسیاری از حوادث غیر مترقبه و دور از انتظار موقعی  پیش می آید که شخص عصبانی شده و کنترل خود را از دست می دهد.بد نیست بدانید که در بدن ما سه نوع دستگاه عصبی وجود دارد.۱)مغز که در کاسه سر قرار گرفته دارای اهمیت و وظایف حیرت آور است.هنوز پس از مدت ها مطالعه و تحقیق تمام وظایف و اعمال آن شناخته نشده است ولی به طور کلی بعضی از اعمال بدن مستقیما به وسیله مغز انجام می گیرد مثل فرمان دادن به بسیاری از عضلات و اعضاء و کنترل کردن سیستم های عصبی دیگر.یعنی به عنوان یک فرمانده مقتدر کار اعصاب خودکار را در شرایط خاص کنترل می کند.مراکز اعصاب واقع شده در مغز را اعصاب مرکزی نام داده اند،۲)سیستم اعصاب سمپاتیک که در کنار مهره های ستون فقرات به صورت غده های کوچک عصبی دیده می شود،رشته های خود رابه تمام قسمت های بدن می فرستند و کارهای زیادی انجام می دهند.در اطراف عروق به خصوص شریان های بزرگ نیز،اعصاب سمپاتیک هم چون شبکه ای قرار دارد.وقتی در بدن حادثه ای پیش آید مثلا انسان به خون ریزی زیاد دچار شود و خون زیادی از دست بدهد بدن برای کم کردن ظرفیت و گنجایش رگ های خود با تحریکی که به وسیله اعصاب سمپاتیک انجام می دهد تمام عروق را منقبض می کند،یعنی با تنگ شدن عروق،خون کمی که در رگ ها وجود دارد می تواند تمام رگ ها را پر کند و به اصطلاح با حجم کمتری از خون،بدن مهم ترین وظایف خود را که رسانیدن خون به قلب و مغزاست انجام می دهد.اعصاب سمپاتیک در چنین حالتی از خود ماده ای به نام آدرنالین و در مراکز مربوط به همین اعصاب نورآدرنالین ترشح می کند و همین کار یعنی ترشح این دو ماده باعث افزایش فشار خون شده و کم شدن حجم خون،به کم شدن فشار خون منجر نمی شود.البته تحریک اعصاب سمپاتیک باعث تند شدن ضربان قلب و پر کاری آن نیز می شود و بالاخره اعصاب سمپاتیک گاهی کار سیستم عصبی دیگر را که پاراسمپاتیک نام دارد کنترل می کند،۳)سیستم پاراسمپاتیک که آن هم از دسته اعصاب خودکار است کارهایش را مثل سیستم قبلی خودش به طور اتوماتیک انجام می دهد.تحریک اعصاب پاراسمپاتیک باعث کند شدن حرکات قلب،گشاد شدن رگ های خونی،تحریک روده،منقبض کردن کیسه صفرا برای تخلیه صفرا جهت هضم کردن غذا های خورده شده،تحریک لوزالمعده برای ترشح سه آنزیم هضم کننده غذاها یعنی آمیلاز و لیپاز و تریپسین برای هضم مواد،تنگ کردن مردمک چشم،پایین آوردن فشار خون و خیلی چیزهای دیگر می شود و به خصوص سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک با هم به طور متعادل و هم آهنگ کار می کنند.حالا فکر کنید که شخصی یک مرتبه عصبانی شود،از کوره به دررود وتعادلش رااز دست بدهد.به اصطلاح خون جلوی چشمانش را بگیرد و به این حالت یعنی عصبانیت شدید و خطرناک مرتبا و به طور زیاد دچار شود.
امکان دارد که در یکی از این موارد که دیگر اعصاب مرکزی روی سیستم اعصاب سمپاتیک کاملا کنترل خود را از دست داده است،چنین شخصی،شخص دیگری را چاقو بزند،آدم بکشد،ظروف و اشیای قیمتی را بشکند،خانه را آتش بزند،خودش رااز بالای پشت بام به پایین پرتاب کند،به سوی مردم تیر اندازی کند و کارهای بسیار خطرناک و باور نکردنی دیگری انجام دهد.در چنین حالتی معمولا بر اثر ترشح مقادیر زیادی آدرنالین فشار خون بیمار به شدت بالا می رود،نبض تند می شود،قلب با قدرت زیاد ضربان پیدا می کندو به اصطلاح خون جلوی چشم آن شخص رامی گیرد،فریادمی زند،نعره می کشد،حریف ورقیب می طلبد و دیگران را دعوت به جنگ و آشوب می کند.اگر در میان فامیل و دوستان خود چنین افرادی سراغ دارید باید به آن ها توصیه کنید غذاهایی بخورند که در بدنشان ترشح آدرنالین،زیاد نشود.یکی از این غذاها پنیر به خصوص پنیر های مانده است که دارای تیرامین[۴](ماده ای که ازتجزیه اسیدآمینه تیروزین درمواد غذایی ایجادمی شود)فراوان بوده و این تیرامین یکی از موادی است که باعث تحریک مرکز عصبی و ترشح مقادیر زیادی آدرنالین و نورآدرنالین می شود و حالات عصبی چنین افرادی را صد چندان می کند.بهتر است این گروه از افراد از خوردن پنیر به هر قیمت پرهیز کنند.غذاهای خیلی شور نیز به پیدایش چنین عصبانیت هایی کمک می کند بنابراین حساب کنید که اگر چنین شخصی پنیر زیاد می خورد آن هم پنیر خیلی شور چه اتفاقی می افتد.به هر حال بهتر است این گروه از مبتلایان از نمک زیاد پرهیز کنند.هم چنین خیلی خوراکی های شور دیگر نیز مملو از نمک هستند که باعث تند خویی می شوند و باید از خوردن آن ها اجتناب کرد. (فروزین،۱۳۷۸،۱۰۲)
نقش سروتونین در پرخاشگری:پژوهشگران می‌گویند سروتونین،یک ماده شیمیایی در مغز که با خلق و خو مرتبط است،نقش مهمی در تنظیم عواطفی مانند پرخاشگری دارد.سروتونین،که یک ماده شیمیایی ناقل عصبی است پاسخ‌های پرخاشگرانه اجتماعی را مهار می‌کند.این بررسی یکی از اولین مواردی است که واقعا بیانگر یک رابطه سببی میان میزان سروتونین و بروز خشم است.آنجایی که ما مستقیما میزان سروتونین مغز را تغییر دادیم و اثر آن را بر رفتار مشاهده کردیم،می‌توانیم بگوییم که رابطه‌ای علت و معلولی میان سروتونین و واکنش پرخاشگرانه وجود دارد. (هفته نامه سلامت)
چرا ما درکشور جنایات فراوان داریم؟شاید بسیاری از این جنایات حاصل عدم تعادلات تغذیه ای بوده که درنتیجه یک عملکردروانی به وجودمی آید.این کمبودهامنجر به رفتارضد اجتماعی،رفتار پرخاشگرانه و نهایتا رفتار جنایی می شود.این ادعا را نداریم که با اصلاح اسلوب های تغذیه ای جرم و بزه را در سطح جامعه ریشه کن کنیم ولی قطعا این اصلاح نوید بهبود شرایط فعلی خواهد بود.
[۱] . Depression
[۲] . Anxiety
[۳] .Aggression
[۴] .Tyramine

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:47:00 ب.ظ ]




 
 
آنچه امروزدرجوامع مختلف بشری دغدغه ای بس عظیم میان آحادمردم ومسئولین ایجادکرده است وبه نوعی همه اقشارجامعه اعم ازدولت،قوه قضائیه وخانواده هاراسردرگم کرده است عاملی است که می توان آن را بحران قرن۲۱نامید.موادمخدر وروان گردان ها امروزه درحجم وسیعی،تمام افرادجامعه به خصوص جوانان رادربرگرفته است که تنها راه مبارزه با آن نمی تواند مقابله مستقیم کیفری باشد،چراکه اگرچنین بود دراین چندقرن اخیرکه رواج آن همه گیرشده است بایدروبه کاهش سوق می یافت،درحالی که می بینیم نه تنها روبه زوال نرفته است بلکه روز به روز برتنوع این مواد روانگردان افزوده می شود به گونه ای که درحال حاضربیش از۴۰۰ نوع ماده روان گردان درمیان اقشارجامعه مورداستفاده می باشدکه تنها بخش معدودی از آنهاتحت ضمانت کیفری می باشد.پس آن چه به عنوان مقابله کیفری برای مبارزه بااین مواددرنظرگرفته شده است درعمل راهکاراساسی بااین مقوله نبوده است،بلکه باید ازراهکارهای اساسی تری دراین زمینه بهره جست تابتوان این غول عظیم الجثه موادمخدرو موادروان گردان رابه زانونشاند.سوالی که مطرح است این است که چه راهکاری را می توان برای پیشگیری از سوء مصرف مواد روان گردان در نظر گرفت تا هم بتوان از مصرف جلوگیری نمود وهم مقابله کیفری به مفهوم امروزی برای جامعه دردسرسازنباشد.باتوجه به گستردگی بیش ازحدموادروان گردان درجهان واینکه شایداستعمال بسیاری ازاین مواد به دلیل ناآگاهی بشرازاین مواد می باشد،قدم اول درراه مقابله بااین مواد،شناخت اصولی وحرفه ای ازاین مواد می باشد،و بعدتر شناخت راه حلی برای درمان وترک آن والبته شاید رهایی از آن است،چرا که به اعتقاد درمان گران اعتیاد،ترک،عاملی است برای بازگشت مجدد،ولی رهایی،امید بازگشت به مصرف راکم رنگ تر خواهد کرد.

امروزآمارمعتادان کشور بالغ بر۲میلیون نفرمی باشدودرصدقابل توجهی ازجمعیت کیفری کشور(حدود ۴۵درصد)مستقیماًبه خاطرجرایم مربوط به مواد مخدرو روان گردان ها درزندان هستند واین میزان به صورت غیرمستقیم رقمی بالغ بر۶۰درصد است،چراکه بسیاری ازجرائم هم چون جرائم منافی عفت،قتل،آدم ربایی وسرقت وابسته وبه تبع موادمخدرایجادمی شوند. (نقره کار،۱۳۸۸)
تاثیرات موادروان‌گردان ازجمله قرص اکستازی وکریستال به مراتب بیش ازموادمخدری چون تریاک،هروئین والکل است وکسانی که ازاین مواداستفاده می‌کنند مرتکب جرایم وجنایاتی به مراتب شدیدترمی‌شوند.پس معلوم می شودکه شاید مناسب ترین راه برای مقابله کیفری با اینگونه جرائم که سلامت روانی جامعه رابه هم می زنند همین اقدامات تامینی باشد،چراکه نه تشدیدمجازات توانسته است جواب گوی این توسعه جرائم باشد ونه فرهنگ سازی صرف.البته کشورایران دراین چندسال اخیربیش ازپیش به این مسئله پرداخته واقدامات پیشگیرانه تامینی را،ملاک قانون گذاری خودقرارداده است که می توان به مصوبه مجمع تشخیص مصلحت در خصوص سیاست های نظام برای مبارزه با مواد مخدر و روان گردان ها مصوب تیر ۸۵ مجمع تشخیص مصلحت نظام و یکصدوبیست و چهارمین جلسه ستاد مبارزه با مواد مخدر در تاریخ آبان ۸۸ اشاره کرد که اقدامات قابل تاملی را در زمینه مقابله تامینی با مواد مخدر و روان گردان ها در نظر گرفته است.

سال های متمادی است که انسان ها برای درمان بیماری ها و تسکین دردها از موادی استفاده می کنند که سیستم زیست شناختی انسان را تغییر می دهد.در طی قرن ها افراد برای تغییر حالت های روانی،بهبود حالت خلقی، احساس لذت،تغییر ادراک یاکاهش اضطراب به مصرف موادرو می آورند.مسئله مصرف موادیکی از مشکلات اساسی جهان است و هزینه های مادی و معنوی زیادی برجامعه تحمیل می کند.آنچه مهم است ارتباط مصرف این مواد و جرم است.بسیاری از مردم براین باورند که مصرف مواد،از جمله علل بروز اعمال مجرمانه است.چون مصرف هرکدام از این مواد اثرات مختلفی برجنایت و خشونت دارد.تقسیم بندی این مواد بدین شکل است :
 
۱-مواد مخدر: این مواد در افراد واکنش های منفی شدیدی را برمی انگیزد و با جرم تداعی می شود.
 
۲- مواد توهم زا:حالت هوشیاری را با تغییر واقعیت دگرگون می کند و به بیان دیگر جهانی غیراز جهان واقعی را برای انسان ایجاد می کند.نتایج پژوهش ها نشان می دهد که در مصرف کنندگان این مواد گاهی حالت وحشت زدگی،فزون حساسیتی،احساس قطع تماس با محیط اطراف و رفتارهای عجیب مشاهده می شود.این افراد اگر به این مواد دسترسی پیدانکنند دچار خشم،اضطراب،بی قراری و حتی میل به خودکشی یا دیگر کشی و اعمال خشن می شوند و هم چنین مستعد ارتکاب هرگونه جنایت خشونت آمیز می گردند.
 
 
بخش اول: مـواد مخدر[۱]
دو جوان تحت تاثیر مواد مخدر مرتکب جنایت شدند،یکی از دو متهم پس از مصرف مواد،دوست خود رااز پای در آورد و جوان معتاد دوم،دستش به خون برادر،آلوده شد.در بیشتر خبرهایی که می خوانیم یا می شنویم ردپایی ازنقش مواد مخدردرارتکاب جرایم وجنایات به چشم می خورد.مثلا مادری به خاطر اعتیاد،فرزند سه ساله اش را به قتل می رساند،جوانی به خاطر پول خرید مواد مخدر،پدر پیرش را قربانی می کند،پسری برای خریدن مواد مخدر مورد نیازش،دست به سرقت و زورگیری می زند.وقتی این اخبار را می خوانیم و ریشه یابی می کنیم متوجه می شویم که مصرف مواد مخدر چه اندازه در بروز جرایم و ارتکاب جنایات تاثیر منفی دارد.وقتی آسیب های اجتماعی را بررسی می کنیم در بسیاری ازآنها از قبیل سرقت،قتل،خودکشی،تصادف اتومبیل وطلاق نقش مواد مخدر را به وضوح می بینیم،از طرفی در بیشتر جنایت های خیابانی یکی از طرفین یا هر دو معتاد و مصرف کننده مواد مخدر هستند ودر اعترافاتشان به این موضوع اشاره می کنند که هنگام ارتکاب جرم وجنایت چون مواد مصرف کرده بودند،حالت طبیعی و عادی نداشته اند.تاثیر مصرف مواد مخدر برشخص گاهی به حدی است که وی در یک اقدام جنون آمیز و شاید ناخواسته که به علت مصرف زیاد یا عدم مصرف به موقع ماده مخدر به وجود آمده است،نزدیک ترین عضو خانواده اش را قربانی می کند.وقتی معتاد نیازمندتهیه پول برای خریدموادمخدرمی شود،ازهرراهی مثل سرقت،کلاهبرداری،آدم ربایی،زورگیری و حتی قتل استفاده می کند تا به خواسته اش برسد.مصرف انواع مواد مخدر و روان گردان ها تا به حال منشا بسیاری از جرایم و جنایات بوده است.خودکشی و قتل دو نمونه ازآسیب های اجتماعی است که فرد معتادمرتکب آن می شود.زایل شدن عقل و تحریک اعصاب دو نمونه از تاثیرات مخرب و منفی مصرف مواد مخدر شیمیایی و صنعتی است، که این روزها در جامعه به وفور یافت می شود.تاثیر مصرف مواد مخدر به ویژه از نوع شیمیایی آن،روی سیستم عصبی فرد مصرف کننده،بسیار مخرب و ویران گر است و گاهی آن را دچار توهم می کند به طوری که به هر کسی که اطرافشان می بینند بدبین می شوند و این بدبینی بعضی اوقات منجر به وقوع حوادث ناگواری خواهد شد.گاهی اوقات این مواد چنان اعصاب و روان فرد را پریشان و مختل می کند که تعادل خود را از دست می دهدو وقتی تاثیرموادازبین رفت،حتی شایدیادش نیایدکه چه کارهایی انجام داده است.  (www.magiran.com)
 
مطالعات و تحقیقات نشان داده که رفتارهای بزهکارانه ناشی از اعتیاد به مواد مخدر،امری اجتناب ناپذیر است.میزان اعمال بزهکارانه معتادان،بسیار زیادومتنوع می باشد.بیشتر این جرایم مربوط به خرید و فروش مواد مخدر می باشد که معمولاً همراه با انواع قانون شکنی است و باعث درگیر شدن معتادان در جرایم سنگین تر،نظیر برهم زدن نظم عمومی وضرب وجرح می شود.رابطه بین بزهکاری و اعتیاد یک پدیده غیر قابل اجتناب تلقی می شود‏.رابطه ی بین ارتکاب جرم و اعتیاد برای اولین بار در دهه۱۹۳۰در آمریکا مورد توجه قرار گرفت. ‏بررسی برروی یک هزارمعتاد به موادمخدر نشان داد که ۸۰درصد آنها قبل از اعتیاد،هیچ نوع بزهکاری اجتماعی نداشته اند،در حالی که ۶۷درصد آنها پس از اعتیاد مرتکب جرم شده بودند.استفاده از مواد مخدر و ارتکاب جرایم،کاملا با یکدیگررابطه دارند و میزان بزهکاری همگام با افزایش مصرف مواد مخدر،افزایش پیدا می کند.همبستگی بین مواد مخدر و بزهکاری،مساله مشترکی به نام انحراف یا اخلاق ضد اجتماعی به وجود می آورد،که اعتیاد درآن،به عنوان یک انحراف یاناهنجاری اجتماعی تلقی می شود.اعتیادنشان دهنده نوعی ناهنجاری رفتاری در شخصیت اجتماعی فرد است.جرایم در این حیطه عموماً به دو نوع تقسیم می شوند،یکی مربوط به مواد مخدر و دیگری جرایم جانبی است.میزان جرایم در معتادان بسیار گسترده و پیچیده است و نه فقط نیاز معتاد به مواد مخدر،بلکه جرایم و جنایات خطرناک جانبی را نیز دربر می گیرد،ازجمله سرقت،قاچاق،خرید و فروش و حمل مواد مخدر،قماربازی و شرارت.نتیجه این است که اعتیاد به مواد مخدر علاوه بر آن که به خاطر سکرآور بودن مواد مخدرو اضرار به نفس از نظر فقهی گناه محسوب می شود و حرام و جرم است مقدمه و تالی فاسد جرایم دیگر نیز می باشد.البته در تعیین نوع مجازات باید عدالت اجتماعی و رافت اسلامی رعایت شود و هدف ازمجازات که اصلاح مجرم و بازدارندگی اواز تکرارجرم است تحقق یابد. (سایت دپارتمان مجازی پژوهش های حقوقی ایران)

موادمخدر هم چنین یکی از معضلات اصلى و جدی جامعه ی بشرى درجهان متمدن امروز است،که می توانداز فردی به فرددیگرواز نسلی به نسلی دیگرسرایت کندوابعادوسیع عوارض ناشی از مصرف آن،زندگی جسمی وروانی فردوهم چنین خانواده،فرهنگ،اقتصاد و اجتماع را به شدت متاثر و متضرر نماید.مواد مخدر، شامل همه ترکیبات و مشتقاتی است که کارکرد و فعالیت مغز را به صورت هیجان،افسردگی،رفتارنامناسب، عصبانیت یا اختلال در قضاوت و شعور تغییر می دهد،که هم از حیث تعداد افراد معتاد و هم از حیث پیچیدگی و خلاصی از اعتیاد،یکی از مهمترین آسیب های اجتماعی دنیاى معاصر محسوب می شود.
 
 
_ضررهای فردی:استفاده از مواد مخدر در سطح فردی،علاوه بر این که از لحاظ اخلاقی و شخصیتی، عواطف واحساسات راکمتر نموده،غرور وغیرت شخص رانابود می کند وهوش وحافظه و صفت های پسندیده ی انسانی رااز بین می برد و سرانجام،افراد معتادرابا فلاکت وبدبختی درگوشه های انزوابه هلاکت می رساند.هم چنین باعث آسیب رساندن به مغز شده،میزان افسردگی را بالا برده و صدمات جبران ناپذیر روحی و روانی را بر فرد تحمیل می کند.
_ضررهای خانوادگی:ازآنجا که افراد معتاد در استفاده از مواد مخدر و نشه کردن خود،همواره به تنهایی و پنهان کاری نیاز دارند،رفته رفته به گوشه گیری و انزوا از جامعه و خانواده عادت می نمایند و با احساس بی تفاوتی و نفرت از خانواده،رفتار و کردار ناسالم و نامناسب اختیار می کنند.فرد معتاد با این برداشت که خانواده نسبت به او،دید منفی دارد  عکس العمل های منفی از خود نشان می دهد و اعمال و رفتاری هم چون خشونت در خانواده شامل کودک ‌آزاری و همسر آزاری،غفلت ازتعلیم وتربیت فرزندان،مخالفت باتحصیل اولادو اعضای خانواده وتهدیدو بدرفتاری ازخود نشان می دهد.به همین ترتیب،عوارض و مسایلی هم چون نابسامانی و آشفتگی خانواده،محدودیت درروابط سالم خارج از خانواده،پائین آمدن سطح اقتصادی و اجتماعی خانواده،بی کفایتی درسرپرستی خانواده وبالاخره ازهم پاشیدن کانون گرم خانواده نیز از پیامدهای ناگواری است که گریبان گیر افراد معتاد به مواد مخدر می شود و اساس زندگی شان را متلاشی می سازد.
_ضررهای شغلی:استفاده از مواد مخدر،اعتبار فردی شخص معتاد را در جامعه به شدت خدشه دار می کند وفرصت وموقعیت شغلی وی رااز بین می برد.ازآنجا که شخص معتاد،درصورت نرسیدن مواد مورد ضرورت،دچار بحران روحی وجسمی شدیدو غیرقابل تحمل می شود،خواسته یا ناخواسته درحین کار،می تواند سانحه و حادثه بیافریند و برای تهیه و تزریق مواد و نشه کردن با آن،ناچاراست از کار کنار برود.هم چنین در اثر ابتلا به اعتیادو استفاده ی مواد مخدر،توان کاری و تحرک فیزیکی خود را از دست می دهد.
_عوارض اقتصادی:یکی از پیامدهای دیگر استفاده از مواد مخدردر جامعه،عوارض اقتصادی است که از ناحیه افراد معتاد تحمیل می شود و بخشی از هزینه ها و سرمایه های ملی و اجتماعی را هدر میدهد،بدین معنا که یک شخص معتاد به مواد مخدر،وقتی از صف کار و نیروی تولیدکننده خارج می شود،هم یک بازوی درآمد و فعالیت جامعه تعطیل می گرددو هم یک نیروی مصرف کننده در اجتماع افزوده می شود و خرج و مصرف اقتصادی آن،تاوان دوش دیگر اعضای خانواده و جامعه می گردد.از سوی دیگر،استعمال مواد مخدر توسط افراد در جامعه،هزینه های گرانی را در راستای مبارزه با جرایمی که بی واسطه یا باواسطه از مواد مخدر ناشی می شود،تحمیل می کند وفرصت زمانی محاکم ونیروهاى قضایی کشور را نیز به خود مصروف و معطوف می دارد.به همین ترتیب،هزینه های زیاد دیگری راهم درقسمت نگهداری مجرمین موادمخدر ومعتادان در زندان ها و هم درمراکز تربیت و ترک اعتیاد به خود اختصاص می دهدونیز خسارات ناشی از مراقبت های صحیح در شفاخانه ها و کلینیک ها را بر نهادهای ذی ربط در جامعه تحمیل می کند.
_ضررهای اجتماعی:اعتیاد به مواد مخدر،علاوه برتباهی زندگی فردی،ضررهای جبران ناپذیراجتماعی هم چون ضعف پایبندی به اصول اخلاقی و دینی،ارتکاب انواع انحرافات و جرایم مثل سرقت،فحشا،خشونت های اجتماعی و خانوادگی،تجاوز و قتل،افزایش شغل های کاذب و نامناسب،بیکاری،بی خانمانی و فقر،افزایش معتادان بخصوص دختران و پسران جوان،سرایت اعتیاد به افراد خردسال جامعه،افزایش تعداد مرگ ومیر ناشی از مصرف مواد مخدرو پیوند بین قاچاق مواد مخدر و مسائل سیاسی و امنیتی را بر خانواده و جامعه و کشور تحمیل می کند و سلامت و امنیت اجتماعی را به شدت مخدوش و مغشوش می سازد.
بخش دوم :مـواد توهـم زا
یکی از چالش‌های پیش روی دستگاه قضایی مسئله روان گردان‌ها ست.روان گردان‌ها به مواد شیمیایی گفته می‌شودکه برروی عملکردمغز،درک و هوشیاری اثرگذاشته ومنجر به تغییرات رفتاری و خلقی می‌شود.یکی ازمعضلات سیستم قضایی در برخورد باروان‌گردان ها،افزایش ارتکاب جرایم خشونت‌بار بالاخص قتل در زمان مصرف این مواداست.استفاده ازاین موادباعث ایجاداختلالات رفتاری ازقبیل پرخاشگری،رفتارهای تهاجمی،عدم درک زمان و مکان و اختلالات شناختی در افراد می‌شود،همواره احتمال بروز حوادث و جرایم در زمان مصرف این مواد مطرح است.این دسته از داروها ناراحتی های فکری،خلقی و ادراکی ایجاد می کنند.داروهای توهم زا دارای تاثیرات مخرب جسمی،روحی و روانی هستند.این داروها علاوه بر تاثیرات جسمی روی ادراک،بر روان فرد نیز اثرات عمده ای دارندومنجربه ایجاد احساسات خیال گونه،گیجی،از دست دادن کنترل،تغییر در تشخیص زمان،هذیان و زوال شخصیت می شوند.مصرف این داروها به شدت خطرناک بوده و باعث ایجاد اختلالات خلقی،افسردگی و اختلال تفکر می شود.افسردگی که در پس مصرف داروها گریبان گیر فرد می شود،حتی می تواند منجربه خودکشی و یا مرگ شود.پزشکان مدت هاست در حال مطالعه نحوه و مکان اثرگذاری این داروها روی مغز هستند،باوجودتحقیقات فراوان ابهامات زیادی دراین زمینه وجوددارد.ولی آنان دریافته اند که داروهای توهم زا ساختاری شبیه سروتونین دارند.با مصرف مواد توهم زا سطح سروتونین مغزی افزایش یافته و اثرات شادی آور داروها از این طریق اعمال می شود.
ارتباط مصرف داروهای توهم زا با رفتار و عملکرد شخص نیز بسیار حایز اهمیت است.سروتونین ماده ای است که خلق و خو را تغییر داده و درکوتاه مدت خاصیت ضد افسردگی و شادی آفرین دارد.سوء استعمال موادروان گردان پیامدهای زیان باراجتماعی واقتصادی دارد.این موضوع،جامعه جهانی را به همکاری برای کنترل و سرکوبی اقداماتی که استفاده نابه جاازاین موادراترویج می کندواداشت که تصویب کنوانسیون۱۹۷۱مواد روان گردان سازمان ملل،بهترین جلوه آن است.قانون گذار ایرانی نیز ضرورتا درقانون مربوط به موادروان گردان مصوب۱۳۵۴به جرم انگاری پاره ای اقدامات که مرتبط یامنجر به سواستعمال موادروانگردان می شود اقدام کرده است ولی تنوع و تکثر مواد روان گردان و گسترش سو استفاده از این مواد به همراه آثار بسیار زیان بار آن برای سلامت عمومی،ضرورت اصلاح قانون مربوط و پیش بینی اقدامات حمایتی موثر و تدابیر سرکوبی مناسب را ایجاد می کند.از سوی دیگر سوء استفاده از موادروان گردان گاه به اختلال های روانی و تزلزل در پایه های مسوولیت کیفری وارتکاب جرم منجر می شود.بهترین تعریف از موادروان گردان تعریفی است که ماده۱قانون الحاق به کنوانسیون۱۹۸۸از مواد روان گردان ارائه داده است که این خود نشانگر بی مبالاتی قانون گذار کشور ایران به مواد روان گردان است چراکه درقانون اصلاحی سال۱۳۸۹گرچه به جرم انگاری خاص موادروان گردان دست زده است ولی نتوانسته است تعریفی درخور،درخصوص این مواد ارائه دهد تابتوان موادروان گردان جدیدرا به طور گزینشی جرم انگاری نمود وموادروان گردان دارویی که قابل خلط باموادروان گردان غیردارویی است را شناسایی کرد. (جام جم)
شناخت جامع ومانع ازپیامدهای استعمال این مواد،تاثیر زیادی بر مبارزه نهادهای حقوقی با آن دارد.این شناخت موجب درک بهتر نظام فکری تدوین کنندگان قانون جزامی باشد،تا باجرم انگاری صحیح این مواد،جلو جرایم بعدی حاصل ازآن گرفته شود.برای دست یابی به این شناخت می توان ازروش های تحقیق درجرم شناسی استفاده نمود.برای همین منظور یک جرم شناس به بررسی عواقب ونتایج یک رفتار می پردازد،نتایجی که ممکن است،خود یک رفتار مجرمانه باشد.   (http://www.civilica.com)
 
ماده ی۳۰۷قانون مجازات اسلامی جدید: ارتکاب جنایت درحال مستی وعدم تعادل روانی دراثر مصرف مواد مخدر،روانگردان و مانند آنها،موجب قصاص است مگر اینکه ثابت شود بر اثر مستی و عدم تعادل روانی، مرتکب به کلی مسلوب الاختیار بوده است که در این صورت،علاوه بردیه به مجازات تعزیری مقرردر کتاب پنجم(تعزیرات)محکوم می شود.لکن اگر ثابت شود که مرتکب قبلاً خود را برای چنین عملی مست کرده و یا علم داشته است که مستی و عدم تعادل روانی وی ولو نوعاً موجب ارتکاب آن جنایت یا نظیر آن از جانب او می شود،جنایت عمدی محسوب می گردد.
 
 
[۱] .Narcotic

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:47:00 ب.ظ ]




اصل واژه شراب عربی است و برهر نوع آشامیدنی اطلاق می گردد.لیکن در زبان فارسی تنها نوشیدنی های الکلی به این اسم نامیده می شود.چنان که واژه ی باده و می نیز به همین معناست اما درزبان عربی این گونه نوشیدنی هارا خمر می گویند. (مویدی،۱۳۸۳،۱۱)

پایان نامه

مستی کیفیت خاصی است که تحت تاثیر مواد مسکرایجاد شده و قدرت ارزیابی وتشخیص سودو زیان را از انسان سلب کرده و موجب اختلال تام یا نسبی می گردد. (جزایری،۱۳۸۷،۵۴)
شراب همه ی قوای جسمانی وروحانی را تحت تاثیر قرار می دهد و انسانیت که اساس سعادت حیات بشری بر آن است،را از بین می برد.زیرا آدم مست نه عفت می شناسد ونه عرض و نه مراعات نفوس و اموال مردم را می کند. (درتاج ،۱۳۸۹،۴۱)
الکل نظیر طغیان رودخانه و رمیدگی اسب سرکش آثارمخرب و ویران کننده ای دارد.آن که مست می شود می غرد،عربده می کشد،ناسزامی گوید ودر مستی به تباهی می پردازد. (مویدی،۱۳۸۳،۴۳)
 
مبحث اول : تعاریف
در این مبحث برآنیم که واژ گان کلیدی مورد بحث در این بخش را تعریف کنیم.امتیاز انسان بر دیگر موجودات عقل و خرد است و الکل نابود کننده ی عقل آدمی است.خمر انسان را از حالت تعادل طبیعی خارج کرده و باعث عکس العملهای زود هنگام و یا دیر هنگام می شود.خوردن مشروبات الکلى عملى است که سر و کارش مستقیماً با عقل وشعور مى‌‏باشدوبه منظورکشتن تعقل وتقویت عواطف بى‌‏سرپرست آثارشوم و نتیجه‌‏هاى زشت و ناهنجارى که پیوسته از جهت بهداشت و اخلاق و روان در افراد و در جامعه‌‏هاى بشرى بسط و توسعه مى‌‏دهد،به هیچ وجه قابل انکار نبوده و پوشیده نیست.
گفتار اول : معنای لغوی خمـر
اصل خمر پوشاندن چیزی است وبه هرچیزی که باآن وبه وسیله آن پوشانده می شود،خمار می گویند.نامیدن خمربه نوشیدنی که سکرآور است برای این است که در مرکز و جایگاه خرد انسان پنهان می شود. (درتاج،۱۳۸۹،۲۳)

گفتار دوم : معنای اصطلاحی خمـر
در اصطلاح فقهی به هرمایع مست کننده خمرمی گویند.تناسب بین معنای لغوی واصطلاحی خمر برای مایعات مسکر،به این دلیل است که،این مایعات به دلیل مستی که ایجاد می کندروی عقل پرده ای می افکندو نمی گذارد بدرا از خوب و زشت را اززیبا تشخیص بدهد.به این دلیل شراب راخمر گفته اند که،شراب عقل را زایل می کندوعقل فردمست شده رامی پوشاندواز کارمی اندازد.عقل عالی ترین موهبت الهی است.اندیشه،امتیاز انسان است که او را از حیوانات جدا می سازد،هنگامی که شراب انسان را مست می کند وعقل رازایل می سازد اورااز حوزه ی انسانیت خارج و به یک حیوان تبدیل می کند. (درتاج،۱۳۸۹ ،۲۴)

مبحث دوم : نظریات پیرامون مشروبات الکلی
در این مبحث در ابعاد مختلف از جمله ابعاد دینی،حقوقی و پزشکی به بررسی نقش مخرب مشروبات الکلی پرداخته ایم،چراکه به عنوان منشا وریشه ی  اعمال ضداخلاقی شناخته می شود.
گفتار اول : دیدگاه قـرآن پیرامون مشروبات الکلی

قرآن کریم برای حفظ سلامت و تندرستی انسان و پیشگیری از بیماری ها،دستورات بهداشتی ارزنده ای درقالب محرمات ومستحبات بیان نموده که رعایت این توصیه هاتعیین کننده ی سلامت جسمی و روحی انسان می باشد.خداوند در قرآن کریم چندبار انسان رااز مصرف شراب برحذر داشته است ودر چهارسوره مختلف مصرف شراب رابرای انسان غیر مجازوحرام اعلام نموده است.در نتیجه با توجه به دستورات اسلام مصرف الکل صریحا منع شده است. (www.magiran.com)
 
حرمت مصرف نوشابه های الکلی به طرز بسیار دقیق،روشن و کاملی مورد توجه قرآن کریم قرار گرفته است. (فتاحی معصوم و زروندی ،۱۳۸۴،۱۷۷)
 
 

 

 


  در قرآن کریم خداوند طی چهارمرحله به صورت گام به گام باشراب خواری برخوردکرده که اثرات تربیتی ارزشمندی در جامعه گذاشته و تغییر و تحول عمیقی در جامعه ایجاد کرده است.
 
۱)مرحله اول:نامطلوب بودن شراب. (سوره ی نحل،آیه ی ۶۷)
و من ثمرات النّخیل والاعناب تتخذون منه سکرا ً و رزقا ًحسنا ً انّ فی ذلک لایه ً لقوم ٍ یعقلون.
و از میوه های درخت خرما و انگور نیز  نوشیدنی های  مست کننده ورزق نیکو می گیرید.همانا در این امر نیز نشانه ای روشن برای اهل تفکر است.
And of the fruits of the palms and the grapes, You obtain from them intoxication and goodly provision, most surely. There is a sign in this for a people who ponder.
 
۲)مرحله دوم: اشاره به منافع اقتصادی و مضرات شراب خواری. (سوره ی بقره،آیه ی ۲۱۹)
یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فیهِما إِثْمٌ کَبیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما.
از تو درباره شراب و قمار می پرسند،بگو: در ارتکاب آن دو گناهی است بزرگ و سودهایی برای مردم،و گناه آنها بزرگتر از سودشان است.
They ask you about intoxications and games of chance say: in both of them there is a great sin and means of profit far men and their sin is greater than their profit.
۳) مرحله سوم: نهی از شراب خواری هنگام نماز خواندن. (سوره ی نساء ،آیه ی ۴۳)
.یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاَهَ وَأَنتُمْ سُکَارَى حَتَّىَ تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ
ای اهل ایمان،هرگز در حال مستی به نماز نیایید تا بدانید چه می‌گویید.
O you who believe! Do not go near prayer when you are intoxicated until you know well what you say.
 
۴)مرحله چهارم: حکم تحریم شراب. (سوره ی مائده،آیه ی۹۰،۹۱،۹۲)
_ ۹۰ یا ایها الذین آمنوا انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون._۹۱ انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوه و البغضاء فى الخمر و المیسر و یصدکم عن ذکر الله و عن الصلوه فهل انتم منتهون. _۹۲و اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و احذروا فان تولیتم فاعلموا انما على رسولنا البلاغ المبین.
اى کسانى که ایمان آورده اید،جزاین نیست که شراب وقمار و بت ها،یا سنگ هائى که براى قربانى نصب شده وچوبه هاى قرعه،پلیدوازعملیات شیطان است.پس دورى کنیدازآنها،شایدکه رستگارشوید(۹۰).    و جزاین نیست که شیطان می خواهدبه وسیله شراب وقماربین شماعداوت وخشم بیندازدوشما رااز ذکرخدا واز نماز باز دارد،پس آیا دست بردار از آنها هستید؟(۹۱). فرمانبرى خدا و اطاعت رسول کنیدودورى کنید از منهیات،چه اگر گوش ندهیدواعراض کنید باید بدانید که تنها برعهده رسول ما ابلاغ آشکار است و بس(۹۲).
O you who believe! Intoxicants and games of chance and sacrificing to stones set up and dividing by arrows are only uncleanness, the Satan’s work; shun it therefore that you may be successful.
از منظر علوم تربیتی،این روش موثر چهار مرحله ای،در برخورد با پدیده های انحرافی درجامعه،می تواند الگوی مناسبی برای ایجاد تغییرات ومبارزه با مفاسد اجتماعی حاد باشد. (درتاج،۱۳۸۹،۱۳-۱۲)
 

گفتار دوم : دیدگاه معصومین پیرامون مشروبات الکلی
دربین مباحث تغذیه ای مساله ای که درخصوص آن بیشترین روایت ازقول معصومان نقل شده،مساله استفاده از مسکرات است.این امر می تواند به خاطر همین آثار سوء و عوارض جسمی و روانی فراوان این مواد باشد. (فتاحی معصوم و زروندی ،۱۳۸۴،۱۷۱)
برای جلوگیری از شیوع شراب خواری،برای این عمل حد شرعی معین شده است.
۱)” وجب الحد على من تناول المسکر أو الفقاع و إن لم یکن مسکرا بشرط أن یکون المتناول بالغا عاقلا مختار عالما بالحکم و الموضوع “. برکسی که مسکر یا آبجو بنوشد،هر چند که فقاع،مسکر نباشد،حد جاری می شوددر صورتی که بالغ،عاقل،مختاروعالم به حرمت شرب خمر باشدو بداندآنچه می نوشد خمراست. (مویدی،۱۳۸۳،۳۰)
۲)”  لا إشکال فى أن المسکر قلیله و کثیره سواء فى ثبوت الحد بتناوله و لو کان قطره منه و لو یکن مسکرا فعلا ، فما کان کثیره مسکرا یکون فى قلیله حد “. بدون تردید میگساری موجب حد می گردد خواه مقدارآن کم باشدیازیاد،حتی اگر یک قطره ازآن باشدوبر اثر کم بودن،مست نکندزیرا هرچیزی که زیاد آن مست کننده باشد مقدار کم آن نیز موجب حد می شود. (مویدی،۱۳۸۳،۳۰)
۳)” الحد فى الشرب ثمانون جلده کان الشارب رجلا أو امرأه”.حد شراب خواری هشتاد ضربه شلاق است خواه مرد باشد یا زن. (مویدی،۱۳۸۳،۳۰)
۴)” یضرب الشارب على ظهره و کتفیه و سائر جسده ،و یتقى وجهه و رأسه و فرجه “. بر پشت و کتف ها و سایر اعضای بدن شراب خوار شلاق زده می شود اما از زدن به صورت،سر و عورت او اجتناب می گردد. (مویدی،۱۳۸۳،۳۱).
۵)” لو شرب کراراولم یحد خلالها کفى عن الجمیع حد واحد،و لو شرب فحد قتل فى الثالثه،و قیل فى الرابعه”.اگر کسی کرارا شراب بخورد ولی در خلال آن حد بر او اجرا نشود یک حد از همه ی آن ها کفایت می کند.اما اگر پس از میگساری حد اجرا شود و او مجددا بنوشد در مرتبه ی سوم کشته می شود.برخی گفته اند در مرتبه ی چهارم کشته می شود. (مویدی،۱۳۸۳،۳۱)
 
” قیل لامیر المومنین علیه السلام انک تزعم ان شرب الخمر اشد من الزنا و السرقه؟قال علیه السلام:نعم ان صاحب الزنا لعله لا یعدوه الی غیره و ان شارب الخمراذا شرب الخمر زنا و سرق و قتل النفس التی حرم الله وترک الصلاه”.از امام علی (ع) سوال شد به نظر شما شراب از دزدی و زنا بدتر است؟فرمود بله.زنا کننده شاید گناه دیگری نکند ولی شراب خوار چون شراب بنوشد زنا می کند،به دزدی دست می زند،آدم می کشدونمازرا ترک می کند. (فتاحی معصوم و زروندی،۱۳۸۴،۱۷۴)
در حدیثی که از امام صادق (ع) آمده ایشان ضربه ای که شراب به عقل وارد می کند را بزرگترین گناه شمرده و آن را موجب ترک نماز و تجاوز ناموسی به مادر،دختر و خواهر دانسته است. (مویدی،۱۳۸۳،۴۸)
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :خمر ریشه زشتی ها و جنایات و امور پلید است. (درتاج،۱۳۸۹،۱۳)
امام باقر(ع)می فرماید:دائم الخمرمانندبت پرستی است.شراب برایش رعشه بدن پدید می آورد.مردانگی وانصاف ومروتش رانابود می کند.شراب است که شراب خواررا وادار به جسارت بر نزدیکان و اقوام و خویشان و خون ریزی و زنا می نماید،حتی در هنگام مستی نمی تواند اززنای با محارم ایمن باشد،او پس از مستی این کاررا بی توجه انجام می دهدوشراب وادارکننده به هرنوع اعمال ضدانسانی است. (درتاج،۱۳۸۹،۷۱)
” حرم الله الخمر لفعلها وفسادها،لأن مدمن الخمر تورثه الارتعاش،وتذهب بنوره،وتهدم مروته،وتحمله على أن یجترئ على ارتکاب المحارم،وسفک الدماء،ورکوب الزنا،ولا یؤمن إذا سکر أن یثب على حرمه ولا یعقل ذلک، ولا یزید شاربها إلا کل شر”.امام صادق در باب علت تحریم شراب توسط خداوند فرمودند:خداوند به این خاطر مصرف شراب را تحریم نموده که دارای اثرهای سوء ومفسد می باشد.زیرا تداوم شراب خواری و میگساری موجب حالت رعشه در اندام و اعضای بدن و از بین رفتن حالت نورانیت و جوان مردی از شخصیت فرد می گردد.شخصیت وی به حدی می رسد که از ارتکاب بی حرمتی نسبت به محارم خود و هم چنین خون ریزی و ارتکاب زنا بیمی ندارد و هنگامی که مست شد ایمانی ندارد به اینکه بر محارمش تجاوز نکند واین در حالی است که عقل ندارد و جز بدی، نوشاننده اش را زیاد نمی کند. (فتاحی معصوم و زروندی،۱۳۸۴،۱۷۳)
” اِنّ شُرب الخَمرِ یُدخِل صاحِبِه فی الزّنا والسِّرقَه و قَتل النّفس التی حرّم اللهُ و فی الشِّرک  بالله و اَفاعیلُ الخمرِ تَعلو عَلی کُلّ ذَنبٍ کَما تَعلو شَجَرُهاعَلی کلّ شَجَر”.از امام صادق سوال شد بزرگترین گناه کبیره چیست؟ایشان در پاسخ فرمودند:شراب خواری.به راستی شراب خواری باعث می شود نوشاننده اش داخل در زنا و دزدی و قتل نفس یا جنایت وشرک خداوند شود و مرتکبان این عمل جرات پیدا می کنند بر ارتکاب هر گناهی،همان طور که گیاه آن(مو)برتری وعلو برسایرگیاهان دارد. (فتاحی معصوم و زروندی،۱۳۸۴،۱۷۵)
از پیامبر اکرم نقل شده است که،یکی از پادشاهان بنی اسرائیل،مردی را ناگزیر کرد که به انتخاب و اختیارخود یکی از سه عمل زشت شراب خواری،زنا یاقتل رامرتکب شود وگرنه اورا خواهد کشت.آن مرد شراب خوردن رابرگزید و چون مست شد بقیه زشتی هارا نیز مرتکب شد. (مویدی،۱۳۸۳،۴۳)
ابلیس شبی رفت با بالین جوانی                                              آراسته با شکل مهیبی سَر و بَر را
گفتا که منم مرگ و اگر خواهی زنهار                                   باید بگزینی تو یکی زین سه خطر را
یا آن پدر پیر خودت را بکشی زار                                     یا بشکنی از خواهرخود سینه و سر را
یا خود ز می ناب کشی یک دو سه ساغر                                   تا آنکه بپوشم ز هلاک تو نظر را
لرزید از این بیم، جوان بر خود و جا داشت                             کز مرگ فتد لرزه به تن ضیغم نَر را
گفتار پدر و خواهر من هر دو عزیزند                                    هرگز نکنم ترک ادب این دو نفر را
لکن چو به می دفع شر از خویش توان کرد                              می‌نوشم و با وی بکنم چاره شر را
جامی دو بنوشید و، چو شد خیره ز مستی                        هم خواهر خود را زد و هم کشت پدر را
ای کاش شود خشک، بُن تاک و خداوند                                 زین مایه شر حفظ کند نوع بشر را
ایرج میرزا
” حرمها لأنها أم الخبائث ورأس کل شر،یأتی على شاربها ساعه یسلب لبه فلا یعرف ربه ولا یترک معصیه إلا رکبها ولا یترک حرمه إلا انتهکها ولا رحماً ماسه إلا قطعها ولا فاحشه إلا أتاها،والسکران زمامه بید الشیطان إن أمره أن یسجد للأوثان سجد، وینقاد حیثما قاده”.امام صادق در علت تحریم شراب فرمودند:تحریم نموده خداوند آن را برای این که مادر تمام پلیدی ها و سرآمد تمام بدی هاست.ساعتی بر فرد شراب خواردر هنگام شراب خواری می گذرد که از وی مغزوخردش سلب می شودو پروردگارش رادیگر نمی شناسدو ازارتکاب معصیت باکی ندارد و آن را مرتکب می گردد و ازارتکاب هر هتک حرمت،قطع رحم و فاحشه ای ابا نمی ورزد و فردی که مست شود زمام وافسارش به دست شیطان خواهد بود.اگر او را به سجده بت هاامر کندسجده می کندوپیروی می کند،ازآنچه اورا بدان رهبری اش کند. (فتاحی معصوم و زروندی،۱۳۸۴،۱۷۵)
پیامبر اکرم فرمودند:اگرشراب خوار شهادت وگواهی دهد مورد قبول نیست. (فتاحی معصوم و زروندی ،۱۳۸۴،۱۷۳)
رسول اکرم فرمودند:آگاه باشید ای مردم که من شما را از استفاده ی هر نوع مست کننده ای منع و نهی می کنم. (فتاحی معصوم و زروندی،۱۳۸۴،۱۷۱)
” وحرم الله الخمرقلیلها و کثیرها و بیعها وشراءها و الانتفاع بها”.امام صادق فرمودندخداوند استفاده کم وزیادازشراب، خریدوفروش وسودبری ازآن راتحریم نموده اند. (فتاحی معصوم و زروندی،۱۳۸۴،۱۷۱)
” ماعصی الله بشی‏ء اشدمن شرب المسکران احدهم یدع الصلاه الفریضه ویثب علی امه وابنته واخته وهو لایعقل”.امام باقر فرمودند:گناهی بدتر از شرب خمر نیست.شراب خواردر حال مستی نمازواجب را رها و بامادر،خواهرودخترش همبستر می شود،زیرا در آن حال اندیشه خودراازدست داده است.
(وسائل الشیعه،ج ۱۷،ص۲۵۰)
” لعن رسول الله فی الخمر عشره غارسها و حارسها و عاصرها و شاربها و ساقیها و حاملها و المحموله و بایعها و مشتریها و آکل ثمنها”.حضرت رسول در رابطه با شراب ده نفر را مورد لعن قرار دادند.کسی که درخت آن را می کارد به نیت تهیه شراب،کسی که از آن نگهداری می کند،کسی که از میوه آن عصاره می گیرد، کسی که آن را می نوشد،هم چنین ساقی،باربر آن،کسی که شراب به سوی او آورده می شود،خریدار و فروشنده آن وخورنده ی پول آن. (فتاحی معصوم و زروندی ،۱۳۸۴،۱۷۷)
 
 
 
 
 
 
 
گفتار سوم : دیدگاه علوم پزشـکی پیرامون شراب خواری
الکلیسم علت اصلی کمبود ویتامین ها و مواد معدنی در نزد مردم متمدن جهان که انواع اغذیه ویتامین دار را،به طور فراوان دراختیار دارند،می باشد.الکلی را که معتادان به آن می نوشند معمولا جای پروتئین مورد نیاز بدنشان را می گیرد و یا در بعضی موارد مانع جذب و یا ذخیره صحیح ویتامین های مصرف شده می شود. (میندل،۱۳۷۲،۲۷۵)
الکل بزرگترین تخریب کننده و ازبین برنده مواد تغذیه ای و ویتامین ها می باشد. الکل آب سلول های مغز را کشیده و باعث نابودی آن ها می شود.هم چنین الکل سبب پایین آمدن قند خون می شود.الکل یک محرک نیست بلکه در واقع یک مسکن کاهش دهنده فعالیت بدنی است.الکل بدن رااز ویتامین های ب،ویتامین ث،ویتامین کا،روی،منیزیم وپتاسیم تهی می سازد. (میندل،۱۳۷۲،۳۲۳)
مصرف الکل با جذب ویتامین های گروه ب مخصوصا تیامین مداخله می کند و ممکن است منجر به تخریب فولات گردد.دراین حالت مصرف مکمل های غنی ازویتامین های ب،مفیدخواهدبود.به منظورجلوگیری ازکمبودهای موادمغذی تغییردرمصرف الکل بایدتوام بادرمان تغذیه ای صورت بگیرد. (ویلیامز،۱۳۸۳،۱۸۷)
ویتامین هایی که رغبت شما را به الکل کم می کند:ویتامین آ،د،ای،ث،ویتامین های ب به ویژه ویتامین های ب۱۲،ب۶،ب۱،ب۳ورژیم پروتئینی زیاد بهترین نتیجه راداشته است.هم چنین تریپتوفان به الکلیست ها کمک کرده است،چون سروتونین،ماده طبیعی آرام بخش موجود درمغز،در الکلیسم نقصان می یابد.تریپتوفان موجب تخفیف علائم اختلالات شیمیایی بدن معتادان شده ودر نتیجه می توانند از نوشیدن الکل اجتناب کنند. (میندل،۱۳۷۲،۳۲۵)
الکل مانع ازانتقال تکانه های عصبی می شودوسرعت حرکت،تفکروسخن گفتن راکاهش می دهد.الکل به عنوان یک عامل افسرده کننده بر سیستم عصبی عمل می کند.کسانی که مستعدافسردگی هستندو از فشارهای روانی رنج می برند نباید الکل مصرف کنند. (اورسل،۱۳۸۱،۱۰)
مدت باقی ماندن الکل در جریان خون در اوقات مختلف شبانه روز متفاوت است.یعنی هر چه مدت طولانی تری الکل در خون باقی بماند مسلما وقت بیشتری دارد تا اثر زیان آور خود را بر سلول های مغز و عصب وارد آورده و آنها را نابود سازدو سلول های مغز و عصب وقتی از بین رفتند دیگر به جایشان ساخته نمی شود.
مصرف الکل هنگام صبح ۲۵درصد دیرتر از شب هنگام سوخته می شود.همین طور الکل صرف شده در نیمه شب مدتی بیشتر از آنچه قبل از ساعات نیمه شب صرف شود در خون باقی می ماند.پس نوشیدن الکل هنگام صبحانه به مراتب زیان آورتر از صرف آن با شام است. (میندل،۱۳۷۲،۳۲۴)
مدت زمانی که الکل در جریان خون می ماند در طی روز متفاوت است.بدین معنا که هر چه الکل بیشتر در بدن بماند بیشتر روی سلول های مغز اثر می گذارد.آشامیدن مشروبات الکلی بین۲ صبح تا ظهر آسیب پذیرترین زمان است.ویتامین ها و سایر مکمل ها میل شمارا به آشامیدن الکل کم می کنند. (میندل،۱۳۷۵،۳۶۲)
طول دوره های فراموشی در اوج دوران میگساری از ساعت هایی در روز تا یک هفته متغیر است.این دوره ها می توانند پیش درآمد یک ضایعه ی عضوی مغز،باشند.ممکن است اعمال بی شرمانه یا آزار دهنده و جنایی مرتکب شود هم چنین هذیانهای مزمن برای او ایجاد می شود که این هذیانها اغلب از نوع بد گمانی هستند از قبیل اتهام به همسر. (فتاحی معصوم و زروندی،۱۳۸۴،۱۶۷)
در حالت طبیعی مغز به واسطه ی اثرهای کنترلی و مهاری اش بر روی هیجان ها،رفتارها و گفتارها در ساختار شخصیتی انسان نقش اساسی را بر عهده دارد.الکل اثر مهاری و کنترلی مغز را تضعیف می کند که در اصطلاح علمی،به آن عمل مهاربرداری گفته می شود.این مساله کارایی فرد برای اعمال فعالیت های روزانه اش را کاهش می دهدو شخصیت وی را از نظر اجتماعی بی ثبات،متزلزل و فروپاشیده می گرداند.این فرم از اختلال شخصیت فردراگستاخ نموده و اورا به ارتکاب هر عمل زشت وناپسندی تحریک می کند واصطلاحااو را فردی افسارگسیخته و لا ابالی می سازد. (فتاحی معصوم و زروندی،۱۳۸۴،۱۶۹)
اختلالات عصبی در دسته بیمای هایی است که در اثر کمبود غذایی و مصرف الکل به وجود می آید. در این اختلالات،ضایعات مغزی و عصبی،ناپایداری مشاعر،از دست رفتن قدرت حافظه،و بسیاری از عوارض دیگر ظاهر می شود.بر اثر بدغذایی و مصرف الکل اولا) الکل،جایگزین غذا در رژیم غذایی می شود.ثانیا) جذب روده ای عوامل مغذی مختل می شود و احتیاجات ویتامینی بدن افزایش می یابد.(www.iranian.com)
 
 
 
 
گفتار چهارم : دیدگاه قانـون مجـازات اسلامی پیرامون شراب خواری
شرب مسکرات و هم چنین تاثیر آن برروی زوال عقل یا اراده ی مرتکب واقعیتی است که نمی توان از کنار آن به سادگی گذر کرد و بدون تشریع احکام آن نمی توان مدعی داشتن سیستم قانونی و قضایی عدالت محور بود. (جزایری،۱۳۸۷،۸۸)
شواهد بسیاری هست که رابطه تنگاتنگ مصرف الکل و جرائم خشونت آمیزرا توجیه می کند.بسیاری از پژوهش ها تاثیر الکل برخشونت روان را مورد توجه قرار می دهند.اعتیاد به الکل الزاماً خشونت وجرم زایی را دربرندارد.اما اختلال شخصیت در تعدادی از معتادان،آمادگی برای مصرف الکل و مبادرت به خشونت را به طور همزمان ایجاد می کند. (http://alcoholireland.ie)
 
الکل و جنایات:ارتکاب جنایت نزد الکلیک ها خیلی زیاد است.اکثریت قاطع جنایات و جرائم بزرگ در حال مستی روی می دهد و الکل عامل نصف جنایات می باشد.از جمله جرایم ارتکابی توسط الکلیک ها:
۱)از خصوصیات الکلیک های مزمن کلاه برداری ودر بحران حادقتل است و در حالات مستی معمولی، شخص مستعد ارتکاب تجاوزات جنسی و غیره می باشد. (جزایری،۱۳۸۷،۲۳)
۲)ضرب و جرح ها ی در اثر نوشیدن الکل و سرقت های مربوط به الکلیستها.
۳)شراب خواران به خاطر روحیه ی درنده خوئی و شرارت که در حال مستی غالبا پیدا می شوددست به اعمال جنایت آمیز می زنند به طوری که آمارزیادی ازدرگیری باپلیس مربوط به افرادی است که از مشروبات الکلی استفاده می کنند. (درتاج ،۱۳۸۹،۹۷)
۴)وقوع اختلال های روانی شدیددر افراد الکلی،پنج برابر بیشتر از سایرافراد است. (فتاحی معصوم و زروندی ،۱۳۸۴،۱۶۶)
۵)تجاوز به حقوق دیگران و مشاجرات بی دلیل به جهت فقدان تفکر منطقی.
۶)تزلزل شخصیت،جنون عقلی وبدبینی،که دراین حالت گاهی انسان رابه خیانت و خودکشی(۲۵درصد  خودکشی ها با الکلیسم در ارتباط است)سوق می دهد. (درتاج،۱۳۸۹،۸۲)
۷)الکل وحوادث رانندگی:اثر الکلیسم درحوادث رانندگی فوق العاده زیاداست.دست کم نیمی از تصادف ها با الکلیسم در ارتباط است.نزد شخص الکلیک سرعت عمل و مهارت و قضاوت به مقدار زیاد تقلیل یافته،و تصورباطل وغلط،مهارت وچابکی بیشتر می شود،در نتیجه این اشخاص سبب تولیدحوادث خطرناک رانندگی می گردند. (جزایری،۱۳۸۷،۲۲)
مسئله:مضرات شرب مسکرات برمتابولیسم بدن قطعی است و بعید است خداوند امری را حرام نموده باشد و در این حرام خاصیت شفا بخشی و یا دارویی ودرمانی نهفته باشدولیکن بر فرض آن که در موارد نادری بتوان برای مسکر یا الکل خاصیت درمانی قایل گردید و برای بیمار توسط پزشک تجویز گردد،این مساله مطرح می شود که چنانچه این فردمست گردیده ودر حالت مستی مرتکب جرمی شودقابل مواخذه خواهد بود یا خیر؟به نظر می رسددر چنین حالتی شرب مسکر عملی مباح تلقی و مستی متعاقب این امر و جرائم ارتکابی احتمالی در حالت مستی،از نظر حکم شبیه شرب خمر اضطراری است. (جزایری،۱۳۸۷،۹۰)
اگراز کسانی که درحال مستی درکشورهای مختلف دست به انتحار یا جنایت زدندو خانه هایی راویران ساختندوخانمان هایی رابرباددادندآماری تهیه شودرقم سرسام آوری تشکیل خواهد شد. (مویدی،۱۳۸۳،۴۶)
ماده ی ۲۶۴ _مصرف مسکراز قبیل خوردن،تزریق وتدخین آن کم باشد یازیاد،جامد باشد یا مایع،مست کندیانکند،خالص باشدیامخلوط به گونه ای که آن رااز مسکر بودن خارج نکند،موجب حد است.
تبصره_خوردن فقاع(آب جو مسکر)موجب حد است هرچند مستی نیاورد.
ماده ی ۲۶۵ _حد مصرف مسکر،هشتاد ضربه شلاق است.
ماده ی ۲۶۶ _غیر مسلمان تنها در صورت تظاهر به مصرف مسکر،محکوم به حد می شود.
تبصره_اگر مصرف مسکر توسط غیر مسلمان علنی نباشد لکن مرتکب در حال مستی در معابر یا اماکن عمومی ظاهر شود به مجازات مقرر برای تظاهر به عمل حرام محکوم می گردد.
 
 
 
 
مبحث سوم : مضرات مشروبات الکلی
الکل ماده مخدریست که دردنیای امروز به میزان وسیعی مصرف می شود و به علت اینکه دراکثر جوامع به آسانی قابل حصول است اغلب مردم تصور نمی کنند که مخدر باشد ولی واقعا چنین است واگر به غلط از آن استفاده شود می تواند مضرات زیادی برای شما داشته باشد. (میندل،۱۳۷۲،۳۲۳)
حرمت نوشیدن مشروبات الکلی بدون دلیل نیست بلکه به جهت ضررهای فراوان اخلاقی،جسمی، روحی،اجتماعی و اقتصادی است. (مویدی،۱۳۸۳،۴۱)
گفتار اول : مضرات اخلاقـی مشروبات الکلی
مشروبات الکلی بزرگ ترین ضربه را برپیکر اخلاق وارد می سازد،زیرا معتاد به شراب،انسانی بد اخلاق،بدزبان،بی توجه به حریم هاو خطوط قرمز وحرمت ها ست.به همه قوانین و مقرراتی که پایه سعادت بشری است پشت پا می زند واز بی عفتی،جنایت و خیانت باکی ندارد و چون در هنگام مستی نیروی تشخیص و تمیز خوبی و بدی را از دست می دهد،هر خلافی را مرتکب می شود. (مویدی،۱۳۸۳،۴۲)
الکل باعث انحطاط شخصیت و در نتیجه سقوط اخلاقی شخص می گردد. (جزایری،۱۳۸۷،۲۱)
گفتار دوم : مضرات روانـی مشروبات الکلی
الکل افزون بر متزلزل کردن پایه های اخلاقی فردی و اجتماعی،به روح و روان شراب خوار،نیزآسیب وارد می کنداز جمله۱)افسردگی و اضطراب های پایدار روحی،که براثراستفاده ی بلندمدت الکل ایجاد می شود،۲)خودکشی وخود آسیبی.درمیان افراد،استفاده کنندگان از الکل،بیشتر از دیگران،دست به خودکشی و خود آسیبی می زنند.۶تا۲۰ درصد مصرف کنندگان الکل،سرانجام خودکشی می کنند،۳)تغییردر شخصیت.کسی که در نوشیدن الکل زیاده روی می کند غالبا گرفتار خود محوری و فقدان تمایل به دیگران می گرددو استاندارد رفتارهای او به خصوص در مساله احساس مسئولیت،کاهش پیدا می کند.در شخص الکلی عاطفه خانوادگی و محبت نسبت به زن و فرزند ضعیف می شود وانسان تا مرحله حیوانیت سقوط می کند،به طوری که مکرردیده شده پدرانی فرزندان خود را با دست خود کشته اند،۴)آسیب جدی و پایدار قوای ذهنی و هوشی،۵)بروز علائم حادروان پزشکی به صورت توهمات وهذیان گویی(علایم جنون آمیز)،۶)افزایش رفتارهای تهاجمی،۷)تحریک پذیری و بی ثباتی خلق و خوی و۸)سوء ظن و حسادت به اطرافیان. (مویدی،۱۳۸۳،۴۶-۴۵)
گفتار سوم : مضرات جسمـی مشروبات الکلی
شاید بتوان گفت بیشترین تاثیر سوء شراب بر جسم آدمی است.به گونه ای که هیچ عضوی از اعضای بدن انسان رانمی توان یافت که ازگزند این ام الخبائث مصون باشد.تحقیقات علمی وکاوش های نظری به برخی ازاین مضرات دست یافته است.بی تردیددرآینده دورونزدیک آثار زیان باردیگری کشف خواهد شد.اینک به برخی از این آثار ناگوار اشاره می کنیم.
۱)عقل:مشروبات الکلی یکی از بلاهای بزرگ وخانمان برانداز زندگی بشر بوده و هست.در نکوهش این سم مهلک همین بس که با بزرگ ترین سرمایه ی بشر ووسیله ی امتیاز او بر سایر جانداران یعنی عقل و خرد سر جنگ ومبارزه دارد.زیان هایی که شراب به قوه عاقله و دراکه وارد می سازد و تصرفاتی که درافکارو اندیشه های انسان می کندومجرای ادراک را،چه در حال مستی و چه بعداز آن به انحراف می کشاند برای هیچ کس قابل انکار نیست. (مویدی،۱۳۸۳،۴۷)
مستی باعث زوال عقل گردیده وقوای دماغی شخص که درحالت عادی به فعالیت مشغول است،تحت تاثیر الکل یا خمر،تعطیل یا دچار اختلال می گردد. (جزایری،۱۳۸۷،۶۱)
۲)سیستم عصبی:عوارض عصبی ناشی از مصرف نوشابه های الکلی رادر دو جهت عضوی ورفتاری می توان بررسی کرد.عوارض عضوی مغز ومراکز عصبی بیشتر به صورت التهاب رشته های عصبی،تغییراتی در قشرمخ،آتروفی( کوچک شدن)مغز وبرخی بیماری های نادر دیگر ممکن است بروز کند.مشکلات رفتاری بیشتر به شکل اختلال هایی در خواب،رفتارهای تحریکی و تخدیری،خشونت یا کم شدن تحمل و غالبا بی حوصلگی خودنمایی می کند. (مویدی،۱۳۸۳،۵۲)
۳)مغز:دانشمندان دانشگاه جانزها پکینز در بالتیور ایالت مریلند آمریکا اعلام کردند مصرف میزان کم تا متوسط مشروبات الکلی سبب کاهش مغز انسان می شود. (مویدی،۱۳۸۳،۵۳)
برای محافظت از مغز خود از خوردن الکل خودداری نمایید.دکتر جین جک وانگ از آزمایشگاه دولتی اپتون نیویورک می گوید الکل برای مغز شمااصلا خوب نیست.معتادین به الکل به مغزخود صدمه می زنند.      (کارپر،۱۳۷۹،۳۹۴)
 
گفتار چهارم :مضرات اقتصادی مشروبات الکلی
متاسفانه حکومت ها تنها به فکر منافع مالیاتی شراب هستند ولی حساب بودجه های هنگفت دیگری را که صرف ترمیم مفاسد شراب می شود نمی کنند.اگر دولت ها حساب ازدیاد بیماری های روحی در اجتماع،خسارت های جامعه ی منحط،اتلاف وقت های گران بها،تصادفات رانندگی ناشی از مستی،فساد نسل های پاک،عقب ماندن فرهنگ،زحمت ها وگرفتاری های پلیس وپرورشگاه جهت سرپرستی اولاد الکلی ها بیمارستان ها وتشکیلات دادگستری برای جنایات آن ها،زندان برای مجرمان الکلی ودیگر خسارات ناشی از شراب خواری را یک جا بکنند،خواهند دانست درآمدی که به عنوان عوارض ومالیات شراب عایدشان می شود در برابر خسارت نام برده هیچ است. (مویدی،۱۳۸۳،۶۱)
نتایج اسف انگیز خوردن مشروبات الکلی به قدری زیاد است که به گفته یکی از دانشمندان اگر دولت ها ضمانت کنند درب نیمی از می خانه هارا ببندند می توان ضمانت کرد که ازنیمی ازبیمارستان ها وتیمارستان ها بی نیاز شویم. (درتاج،۱۳۸۹،۱۰۰)
افزون براین نتایج اسف انگیز،مصرف مشروبات الکلی راتنها باپول نمی توان سنجیدزیرامرگ عزیزان،به هم خوردن خانواده ها،آرزوهای بربادرفته وفقدان مغزهای متفکرانسانی به هیچ وجه باپول مقایسه شدنی نیست. (مویدی،۱۳۸۳،۶۲)
گفتار پنجم : مضرات اجتماعـی مشروبات الکلی
افزون بر آنچه گذشت،هوسبازی برای میگساری آثار نا گواری در جامعه دارد و سلامت اجتماع را از جهات گوناگون درمعرض خطروتهدید قرارمی دهد.برخی از این آثار ناگوار عبارتند از:۱)افزایش میزان حوادث رانندگی،۲)افزایش هزینه های مراقبت های بیماران عصبی و روانی،۳)افزایش بزهکاری وپی آمدهای حاصله از آن و۴)هزینه های مختلف مراجع پلیسی و قضایی مربوطه. (مویدی،۱۳۸۳،۶۳)
 
 
 
 
 
بخش دوم : نوشیدنی های کـافئین دار[۲]
کافئین چیست؟کافئین یکی ازمحرک ترین مواد سیستم عصبی درجهان است.کافئین مستقیماروی اعصاب اثرمی گذارد.همان طور که مصرف قهوه،چای و کولاها،شمارا سرحال می آورد،اثرات جانبی آن ها به مراتب زیان بخش تر است. (میندل،۱۳۷۵،۳۵۷)
نه تنهاکافئین ماده مخدراست بلکه بایدبگویم مخدری قوی است.ضمن اینکه ازنوشیدن انواع کولا،چای وقهوه ی روزانه خود لذت می برید به آن معتاد هم می شوید.کافئین مستقیما بر روی دستگاه عصبی مرکزی اثر می کند.پس از مصرف،خیلی سریع احساس خستگی را کمتر کرده و ذهن راروشن تر می کند.سبب تحریک کبدشده و قند ذخیره در آن را،آزاد می سازد.آزاد شدن قند ذخیره از کبد به وسیله کافئین فشار زیادی بر دستگاه غدد مترشحه داخلی وارد می سازد. (میندل،۱۳۷۲،۳۱۷)
نیمه عمرکافئین دربدن انسان۳تا۱۰ساعت است وزمان رسیدن به اوج غلظت۳۰ تا۶۰دقیقه است.کافئین به آسانی به مغز می ‌رسدو باعث فعال شدن گیرنده‌هایی درمغز می ‌شود.نتیجه نهایی این فعالیت،افزایش برخی مواد شیمیایی در مغز است. (تبیان)
قهوه،چای و نوشابه های کولادار مقدار زیادی کافئین دارند.مقدار زیاد کافئین موجود در این آشامیدنی ها مستقیما باعث تحریک دستگاه عصبی می شود. (اورسل،۱۳۸۱،۱۰)
دریافت کافئین به مقدار زیاد منجر به از دست دهی سریع ترویتامین ها می شود.در این حالت علاوه بر کم کردن دریافت کافئین،مصرف مکمل های ویتامینی توصیه شده است. (ویلیامز،۱۳۸۳،۱۸۷)
مطالعات جدید نشان داده است افرادی که مقادیرزیادی کافئین ازمنابع مختلف خوراکی دریافت می‌کنند،بیشتر ازدیگران دچار توهم می‌شوند.این اشخاص معمولا صداهایی را می‌شنوند یا چیزهایی را می‌بینند که واقعا وجود ندارند و فرد فقط توهم حضور آن‌هارا تجربه می‌کند.کافئین معمولا درموادی چون قهوه،چای و نوشیدنی‌های انرژی‌زایافت می‌شود.این تحقیق ازسوی شورای پژوهش اقتصادی و اجتماعی و شورای تحقیقات پزشکی درآمریکا صورت گرفته است.
دراین پژوهش۲۰۰دانشجومورد مطالعه قرارگرفتندوازآن‌ها درخواست شداطلاعاتی رادرباره مقدارکافئین مصرفی روزانه‌شان درمحصولاتی که مصرف می‌کنندمانند قهوه،چای،نوشابه‌های انرژی‌زا،شکلات و قرص‌های کافئین دار دراختیار پژوهشگران قرار دهند.پس ازآن،درصد توهم‌زایی ومیزان استرس این افراداندازه‌گیری شد.بررسی‌ها نشان دادافرادی که بیشتر کافئین مصرف می‌کنند،صداهاوتصاویر واهی بیشتری به نظرشان می‌رسد و حضور افرادی را در اطراف‌شان حس می‌کنند که وجود خارجی ندارد. (www.icofee.ee)
کافئین درطول روزبه شکل های گوناگون مانند قهوه،چای،نوشابه های گازداروبسیاری از انواع شکلات موردمصرف قرارمی گیرد.کافئین،باعث تحریک بیماران روانی می شودوکلسترول خون راافزایش می دهد.کسانی که گرفتار عارضه افسردگی هستند،نباید بیش از یک گرم کافئین در روز مصرف کنند،زیرا سبب شدت یافتن افسردگی آن ها می شود.کافئین باعث می شود که مقدار قابل ملاحظه ای از سدیم و پتاسیم بدن از طریق کلیه ها دفع شودو هم چنین،جذب آهن را در روده ها کم می کند.کافئین،ماده طبیعی است که در بسیاری از غذاها نوشابه‌،قهوه،چای وشکلات یافت می‌شود که می‌تواند باعث علائمی متفاوت ازفردی به فرددیگر شود.این علائم که به آن حساسیت به کافئین می‌گویند،به میزان کافئینی اشاره دارد که فرد باید مصرف کند. کافئین ماده ای است که کفایت وقدرت کار مغز انسان را افزایش می دهد. (www.pezeshkan.info)
مصرف کم ومتعارف کافئین موجب بهترشدن روحیه وتغییر مثبت خلقیات شما شده و برعکس استفاده سنگین و بی رویه از آن  برای سلامت جسم و روحیات زیان بارخواهد بود. (کارپر،۱۳۷۹،۴۰۴)
کارشناسان ازکافئین به عنوان یک تیغ دو لبه نام می برند زیرا از یک سو می تواند بر خلق وخوی افراد اثر مثبتی بر جای گذارد و خستگی را از آن ها دور سازد،اما از سوی دیگر ممکن است تعادل فرد را مختل کند. مصرف کافئین تحریک پذیری فرد را افزایش می دهد وگاهی باعث می شود که فردرفتار نامطلوبی ازخود نشان دهد.مصرف این نوشیدنی ممکن است خطر ابتلا به افسردگی و ناامیدی را افزایش دهد. (تبیان)
منابع بزرگ کافئین:قهوه،چای و نوشابه. (کارپر،۱۳۸۹،۱۷۹)
 
 
 
مبحث اول : قـهوه[۳]
تصمیم گیری درباره ی اداره ی یک ملت غالبا با یک فنجان قهوه انجام می شود. (کاردینال ریشلیو)
واژه قهوه برگرفته اززبان عربی وبه معنای تحریک کننده وزائل کننده اشتهاست.میزان کافئینی که از طریق این نوشیدنی به بدن می‌رسد،با نوشیدن یک فنجان قهوه معمولی۱۱۵میلی گرم کافئین وبا یک فنجان نسکافه۶۵میلی گرم کافئین وبانوشیدن یک فنجان قهوه بدون کافئین باز هم معادل۳میلی‌گرم کافئین وارد بدن می‌شود.می‌توان گفت که کافئین درهیچ شرایطی به طور کامل ازقهوه جدانمی‌شود،بلکه مقدارآن به حداقل می‌رسد.نکته‌ای که بایددرمورد این نوشیدنی درنظرداشت،رعایت اعتدال درمصرف آن است.اگر بیش از اندازه به مصرف برسند،می‌توانند کلسترول خون را بالا ببرد.کافئین در طول روز به شکل های گوناگون از راه نوشیدن انواع نوشابه های گازدار،شکلات هاوقهوه وارد بدن می شود.امروز پژوهشگران درباره کافئین موجود در قهوه،نظریات مختلف و گاهی حتی متضاد ابراز می کنند.هم چنین گروهی از پژوهشگران به این نتیجه رسیده اند که قهوه باعث تحریک بیماران روانی می شود. (تبیان)
تاریخچه قهوه:درباره کشف قهوه چند داستان وجود دارد.بر طبق یکی ازاین داستان ها چوپانی به نام کادی تاثیر قهوه راکشف کرد.اومتوجه شد که گوسفندانش بعدازآن که دانه بوته ی خاصی رامی خورند چالاک تر می شوند.بنابراین خودش آن راآزمایش کردوحس کرد که کاملا نیرومند شده است. یک روحانی صوفی او را با گله گوسفندانش دید و پرسید چرا این قدر سر حالی؟پس از شنیدن جواب چند دانه ازآن درخت مرموز را با خود به دیر برد و بعدا روحانیون دیگر از آن گیاه مصرف کردند تا برای عبادت در طول شب های طولانی بیدار بمانند.در جهان اسلام قهوه همیشه نوشیدنی مورد علاقه بوده است چون برای مومنان واقعی نوشیدن مشروبات الکلی ممنوع است لذا مستی ناشی از کافئین جانشین مستی الکل شد.در ایالات متحده آمریکا نیز همین پدیده مشاهده شده است.دردوران ممنوعیت مصرف الکل مصرف قهوه به میزان زیادی افزایش یافت.در قرن هفده زمانی که قهوه وارداروپا شدتوجه طبقات مرفه راجلب کرد.چندین قهوه خانه نیز پدیدار شدند که درآنجا روشن فکران با هم ملاقات کرده وفلسفه بافی می کردند.قهوه از زمان ورود به اروپا با بیداری فکری و مباحثات روشنگرانه ارتباط داشت.بعضی ها مانند میشله حتی قهوه را موجب وقوع انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹می دانند.به نظراو قهوه عادت و شیوه ی زندگی و طرز تفکر فرانسویان را تغییر داد.می دانیم که آزاد اندیشان عادت داشتند یکدیگر را در کافه ی مشهور پاریس به نام پروکوپ ملاقات نمایند.
آن هادراین مکان باروحیه ای که باقهوه به هیجان آمده بودراجع به نظریات مختلف بحث می کردند.همین ملاقات ها وبحث ها سرانجام به انقلاب فرانسه انجامید.قهوه همواره شهرت خود را به عنوان نوشیدنی که به فکر کردن کمک می کند حفظ نموده است.خالقان آثار بزرگ از بالزاک تا پوانکاره زیاد قهوه می خوردند تا فکرشان تحریک شود.پوانکاره حتی بعضی از کشفیات خود را،به قهوه نسبت می داد.یوهان سباستیان باخ از این مایع سیاه رنگ آسمانی الهام می گرفت و یکی از اشعار خود را بدان اختصاص داده است. (گروهی از مولفان،۱۳۷۸،۲۳۲-۲۳۱)
از اثرات زیان بخش این مواد۱)آشامیدن قهوه زیاد معمولا باعث حالت عصبی،افسردگی،ناهنجاری های رفتاری،عصبانیت،بیش فعالی و کج خلقی می گردد،۲)اشخاصی که زیاد قهوه مصرف می کنند به کمبود ویتامین و مواد معدنی دچارمی شوند.کافئین بدن رااز ویتامین های ب،ویتامین های ث،روی،پتاسیم و سایر مواد معدنی تخلیه می کند. (میندل،۱۳۷۵،۳۵۷)
اگر چه مقادیرکم کافئین می تواند خواص بالا برنده خلق راداشته باشد اما مصرف زیاد و طولانی مدت کافئین و چای سیاه ممکن است اضطراب و افسردگی را تشدید کند. (زیمرمن،۱۳۸۶،۲۰۵)
نوعی بیماری به نام کافئیسم وجود دارد که با علامت کج خلقی همراه است.اگر چای و قهوه زیاد می نوشید احتمالا آن خستگی که به وسیله کافئین علیه آن مبارزه می کنید مربوط به کمبود پتاسیم است که در اثر مصرف زیاد کافئین از دست می دهید.معتادان به الکل و کسانی که زیاداز حد مشتاق شیرینی هستند باید آگاه باشند که احتمالا میزان پتاسیم آنها پایین است.مصرف زیاد کافئین،قهوه و چای مانع جذب آهن و کلسیم می شود. (میندل،۱۳۷۲،۱۳۲)
قسمت عمده آثار خوب وبد قهوه ناشی ازوجود وتانن موجوددرآن است.کافئین ممکن است درحالات روحی انسان اثر بگذارد وبسته به ساختمان بیولوژیک هر فردوحساسیت های خاص هرشخص،انرژی زاوفرح افزاباشد،کارمغزرابهبود بخشد وهوشیاری راافزایش دهد. (دریایی،۱۳۸۶،۱۰۹)
قهوه یکی از نوشابه های معروف مورد علاقه ی مردم دنیاست.نوشابه ای که آثار تحرک زایی آن برای مغز به علت داشتن مقدار قابل ملاحظه ای کافئین به ثبوت رسیده است.این نظری است که مورد قبول وتأیید جودیت ورتمن،دانشمند محقق در آثار تحرک زایی غذاها در دانشگاه ام– آی– تی می باشد.
این که خوردن قهوه به مقدار معمول روزانه چقدردر افزایش قدرت کار مغز اثر می گذارد سوالی است که تحقیقات دکتر هاریس لیبرمن دانشمند روان شناس درگروه دانشگاهی مغز وعلوم عقلی در ام– آی– تی به آن پاسخ می دهد.درآزمایشی که انجام شد به گروهی کپسول های حاوی کافئین و به گروهی دیگر  کپسول های پلاسبو(ماده بی اثر)داده شدکه البته خودآن ها نمی دانستند که کپسول هایی بامحتوای متفاوتی می خورند.سپس از آنها تست به عمل آمد.نتیجه بسیار هیجان انگیز بود،قهوه در هر یک از تست های مغزی،اثرش را نشان داد.نتیجه آزمایش را دکتر ورتمن چنین تفسیر می کند که اثر تحرک زایی کافئین روی مغز و اعصاب موجب تفکر وواکنش سریع تر،هوشیاری بیشتر و دقت بیشتر در پاسخ گویی شده است.از این آزمایش ها چنین بر می آید که اعم از اینکه داوطلب ها معمولا هیچ عادت به خوردن قهوه ندارند و یا کمی قهوه می خورند یا زیاد قهوه می خورند،تاثیر کافئین درنیرومند کردن فعالیت مغزی آنها یکسان است.شاید به زودی قهوه نیز با یکی از بر چسب‌هایی که روی آنها تصاویر گرافیکی انرژی زا بودن را نشان می‌دهد پشت ویترین مغازه‌ها دیده شود. (www.pezeshkan.info)
مبحث دوم : چـای[۴]
چای یکی از پرطرفدارترین نوشیدنی هاست که در بین ایرانیان نیز ازارزش و اهمیت خاصی برخوردار است.جرعه هایی که هیچ کس از آن نمی گذرد.چای به عنوان نوشیدنی پیش غذا،پس غذا و دروعده صبحانه مصرف می شود و می توان گفت که بعد از آب یکی از پر مصرف ترین نوشیدنی ها دردنیا محسوب می شود که می تواند فواید و مضراتی داشته باشد.ایرانیان۴ تا ۵/۴ درصداز مصرف کل چای جهان را به خوداختصاص داده اندو این در حالی است که جمعیت ایران،حدودا یک درصداز کلّ جمعیت دنیاست.با آن که ازرسانه های جمعی،اخبارزیادی درباره منافع نوشیدن چای می شنویم،امّا گهگاه درهمین رسانه ها،خبرهایی مبنی برمضرّ بودن چای هم پخش می شود.خلاصه این که در مورد مصرف چای حرف و حدیث های بسیاری وجود دارد.   (www.hamshahrionline.ir)
یک رژیم غذایی متعادل در حفظ سلامت و کمک به کاهش استرس اهمیت زیادی دارد.کافئین یکی از محرک های سیستم اعصاب مرکزی و یکی از عوامل تشدید کننده و یا ایجاد کننده حالاتی شبیه استرس است و این ماده در چای،قهوه،شکلات و نوشابه های گازدار وجود دارد.
کافئین سبب آزاد شدن هورمون آدرنالین در بدن و افزایش استرس می شود.زمانی که این ماده درحد متعادل مصرف شود،هوشیاری افزایش یافته وفعالیت قلب،سیستم عصبی و عضلات نیز بالا می رود ولی مصرف بیش از حد کافئین اثری مشابه استرس طولانی مدت دربدن ایجاد می کند.همان اندازه که مصرف میوه ها می توانددر کاهش استرس تاثیرگذار باشد مصرف چای،قهوه ونوشابه های حاوی کافئین نیز درافزایش اضطراب و استرس موثر است. (سلامت نیوز)
تفکرات چندین ساله چای یک شبه عوض نمی شود.باورها و تصورات غلط بسیاری درباره ی این نوشیدنی وخواص آن وجود دارد.چای دارای ماده ای به نام تانن است که با آهن موجود در منابع گیاهی ایجاد ترکیبی به نام تانات آهن می کندوموجب دفع آهن ازبدن می شود و این امربه ویژه برای افرادی که مبتلا به کم خونی وفقرآهن هستند،مضر بوده وکم خونی آنان راتشدید می کند.برطبق معیارهای طبّ جدید و قدیم،نقش چای درایجاد کم خونی غیرقابل انکار است.لذا اگر چای بلافاصله پس از صرف غذا نوشیده شود از جذب آهن غذا جلوگیری می کند که حاصل آن ایجاد کم خونی های مزمن است.پس مصرف چای باعث کاهش جذب آهن در بدن و افزایش ابتلا به بیماری کمبود آهن می‌شود.هم چنین چای حاوی یک فاکتور ضدویتامین ب۱ است ومانع استفاده بدن از ویتامین ب۱ می شود.بنابراین نتیجه می گیریم که مصرف چای با فاصله کوتاهی بعد از غذا،می تواند انسان را درمعرض کمبودآهن و نیز کمبودویتامین ب۱ قراردهد.چای علاوه براختلال درجذب آهن با جذب کلسیم،فسفر و برخی از ویتامین ها نیز تداخل دارد.تئین موجود درچای،علاوه بر اثرآرام بخشی خود،محرک سیستم اعصاب سمپاتیک نیز هست،به این ترتیب و با افزایش ترشح آدرنالین،منیزیوم داخل سلولها کاهش می یابد.
در ژورنال us pharmacist در آمریکا دکتر استیفن پری گزارش داده است که کافئین یک محرک است که اگرزیاد مصرف شودمشکلاتی رابه وجود می‌آورد.راه حل این است که تا حد ممکن کافئین را ازرژیم غذایی خود حذف کنید.این بدین معنی است که نه تنها قهوه،بلکه شکلات،چای ونوشابه را باید مصرف نکرد.
دراین شرایط این سؤال پیش می آید که بالاخره نوشیدن چای مفید است یا مضر؟چای آری یا خیر؟در مورد مصرف چای بایدها و نبایدهایی وجود دارد.در تحقیقات فراوانی که درباره مصرف چای انجام شده،آمده است که مصرف معمولی چای هیچ ضرری برای فرد ایجاد نمی کند،در حالی که نوشیدن چای زیاد باعث تحریک اعصاب می شود.نکته دیگر این که حتی المقدور افراد یک یا دو ساعت بعد از صرف غذا،چای بخورند و هم چنین از خوردن چای پررنگ پرهیز کنند.
اعتیادآوربودن چای از موارد مسلّم وواضحی است که نیاز به اقامه دلیل ندارد.مضرّات چای عبارتند از:ضعف حافظه،حسّاسیت،زودرنجی،تحریک پذیری،سردرد،بی حوصلگی وآشفتگی روحی.این مسأله به دلیل وجود مواد اعتیادآور طبیعی در چای ازجمله کافئین است و از سویی می تواند مؤیّد جدّی بودن این ادّعا باشد که برخی تولید کنندگان چای دربعضی کشورها،برای حفظ مشتریان خود به چای مواد افزودنی اعتیادآوراضافه می کنند.به همین دلایل،مصرف مداوم چای می تواند مقدمه مناسبی برای پذیرش سایر اعتیادها باشد چنان که معمولا می بینیم که اعتیاد به چای،سیگار و موادّ افیونی معمولا در همراهی با هم دیده می شوند.
مبحث سوم : نـوشابه[۵]
نوشابه های شیرین،واقعیت های تلخ
نوشابه های گازداررا خوشمزه خطرناک لقب داده اند.نوشابه ها همیشه متهم اندچرا که نوشابه ها به اندازه دخانیات برای سلامتی مضرهستند.نوشابه های خنک و شیرین سرشار از مضرات دردسر آفرین می باشند که سلامت را تهدید می کند.اشتیاق به نوشیدن کولا اغلب به علت اعتیاد به قندو کافئین موجود در آن است.در صورتی که کولا ها به طور کلی فاقد ارزش تغذیه ای هستند.
سوال مهم این است که آیا مصرف نوشابه باعث خشونت می‌شود؟ نوشابه‌ها قند زیادی دارند و اغلب در برنامه غذایی سالم جایی ندارند.اما به نظرمی‌رسد این همه ماجرا نباشد.محققین می‌گویند مصرف زیاد نوشابه با رفتارهای خشونت‌آمیز بیشترو حتی حمل سلاح همراه است.به نظر می‌رسد نوشابه،فقط باعث چاقی و کاهش اشتها نمی‌شود،‌بلکه آدم‌هایی عصبانی‌ترو خشن‌تر از افراد می‌سازد.مطالعات جدید نشان می دهد که نوجوانانی که از نوشابه استفاده می‌کنند،در مقایسه با هم‌سالانشان که کم‌تر نوشابه می‌نوشند،بیشتر وارد دعوا می‌شوندو بیشتر پیش می‌آید که،سلاح با خود حمل ‌کنند،ولی محققین نتوانسته‌اند مستقیماً ثابت کنند که نوشابه باعث این رفتار خشونت‌آمیز است.با این حال،این مطالعه،یکی دیگر از مطالعات فراوان و در حال گسترشی است که نشان می‌دهد تغذیه می‌تواند روی رفتار ما موثر باشد.
دیویدهمن‌وی،مدیر مرکز مطالعات کنترل آسیب،دانشکده هاروارد دراین‌باره می‌گوید:وقتی دیدیم میزان این تأثیر چه قدرزیاداست،شگفت‌زده شدیم،حتی زمانی که مصرف الکل وتنباکو ونیز عوامل خانوادگی مانند شام خوردن خانواده درکنار یکدیگر را،به صورت مؤلفه‌های کنترل در آوردیم،باز هم این تأثیر وجود داشت.
یک رابطه قوی بین استفاده بیشتر از نوشابه‌هاودعواهای بیشتر،بارفتارهایی مثل هل دادن وپرت کردن وجوددارد.کارشناسان قانون،مدت هاست که علاقه فراوانی به درک نحوه تاثیرمواد غذایی بر رفتاردارند.درسال ۲۰۰۶(۱۳۸۵)مطالعه‌ای درنروژ نشان داد نوجوانانی که مقادیرزیادی نوشابه می‌نوشند،‌در مقایسه باکسانی که کم‌تر نوشابه مصرف می‌کنند،مشکلات روانی بیشتری دارند.مطالعه دیگری که به تازگی منتشر شده،دربین این افراد،رفتارهای ضداجتماعی بالاتری را گزارش می‌دهد،به طوری که محققین به این نتیجه رسیدند که افرادی که زیادنوشابه می‌نوشند،رفتار خشونت‌آمیز بیشتری دارند.مثلا،در بین نوجوانانی که کم‌تر ازیک قوطی نوشابه درهفته می‌خورند،تنها۲۳درصد باخود سلاح حمل کرده‌اند،درحالی که این رقم درافرادی که زیادنوشابه می‌نوشندبه۴۳درصدمی‌رسد.هم چنین خشونت نسبت به همسالان در بین کسانی که کم تر نوشابه می نوشند، ۳۵ درصدودر بین کسانی که۵قوطی یا بیشتر نوشابه در هفته می‌نوشند،۵۹درصد است.البته خیلی زود است که ادعا کنیم نوشابه باعث خشونت می‌شود.برنارد گش،از محققین دانشگاه آکسفورد انگلستان،که روی رژیم غذایی و رفتار مطالعه می‌کند می‌گوید،این مطالعه تنها یک همبستگی را نشان می‌دهد.با این حال مطالعات روبه افزایش،نشان می‌دهند که،دست‌کم شکررا می‌توان تا حدی مقصردانست.برخی مطالعات نشان می‌دهند که قدرت اراده افراد به نحوه متابولیسم گلوکز در مغز مربوط است.همچنین شواهد خوبی وجود دارد مبنی براین که،افرادی که آغازگررفتارهای خشونت‌آمیز هستند،فرایند هضم گلوکز غیرطبیعی دارند.همچنین مصرف زیاد شکردر این افراد،می‌تواند آن‌ها را به سمت رفتارهای خشونت‌آمیز بیشتری ببرد.با این حال،‌برای تاییداین نتایج،‌هنوز نیاز به مطالعات بسیار بیشتری هست. (تبیان)
به گزارش کلینیک باشگاه خبرنگاران،براساس یافته های جدید،مصرف نوشابه های گازدارمی تواند تا۲برابراحتمال بروز دعواو پرخاشگری و تخریب اموال را درکودکان افزایش دهد.گفتنی است،بررسی ها نشان می دهند،مصرف نوشابه های گاز دار علاوه بر تاثیرات مخرب براعصاب وروان کودکان،باعث بروز تغییرات اساسی درساختار سوخت وساز بدن کودکان  می شوند.رییس انستیتو تحقیقات تغذیه ای وصنایع غذایی کشور گفت مصرف نوشابه های انرژی زا موجب کاهش جذب عناصر مغذی مانند کلسیم،منیزیم،روی وآهن می شود. (خبرگزاری دانشجویان ایران)
 
 
 
 
[۱] .Alcohol
[۲] .Caffeine
[۳] .coffee
[۴].tea
[۵] .Drink

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:46:00 ب.ظ ]




اتاق بازرگانی بین­المللی یک سازمان بین­المللی غیر دولتی (NGO) است که در خدمت تجارت بین‌المللی می­باشد. اعضای اتاق از دهها هزار سازمان و مؤسسه تجاری تشکیل می­گردد که در بیش از صد کشور دنیا دارای علایق تجاری هستند. کمیته­های ملّی  اتاق بازرگانی بین­­المللی و یا شوراها در ۶۰ کشور فعال می‌باشند.
وظایف اتاق بازرگانی بین­المللی عبارتند از: نمایندگی محافل تجاری جهانی در سطوح ملّی  و بین‌المللی، گسترش تجارت و سرمایه­گذاری بین­المللی بر اساس رقابت عادلانه و آزادانه، هماهنگ کردن رویه­های تجاری و تنظیم اصطلاحات و رهنمودهایی برای واردکنندگان و صادر کنندگان، ارائه خدمات محلی به تجار و صنعتگران.

سرویس­های خدماتی اتاق بازرگانی بین­­المللی عبارتند از: دیوان بین­المللی داوری، مرکز کارشناسی بین‌المللی، دفتر بین­المللی دریایی، مرکز همکاری دریایی، دفتر اطلاعات مقابله با تقلب، دفتر جرائم تجاری،
دفتر بین­المللی اتاقهای بازرگانی، مؤسسه رویه و حقوق تجاری بین­المللی، شورای صنعتی جهانی برای محیط زیست، سمینارهای متعدد و انتشارات فراوان (قابل تهیه در شرکت سهامی انتشارات اتاق بازرگانی بین­المللی.)

کمیسیون بین­المللی داوری یکی از کمیسیون­های اتاق بازرگانی بین­المللی است که در تهیه­ سیاست عمومی و فنی مربوط به تجارت بین­­المللی و سرمایه گذاری فعالیت می­ کند. کمیسیون مزبور از متخصصین بین­المللی که توسط کمیته­های ملّی  اتاق بازرگانی بین­المللی و شوراهای سراسر جهان تعیین می­شوند، ترکیب یافته است. این «کمیسیون» به طور کامل مجزا از دیوان بین­المللی داوری است. کمیسیون مزبور، خصوصا به نکات و موضوعات حقوقی و عملّی  مرتبط با داوری تجاری بین­المللی و نیز ترویج رویه اداری به عنوان یک راه حل اختلافات تجاری بین­المللی و گسترش آن توجه می­ کند.[۱]

دیوان بین­المللی داوری اتاق بازرگانی بین­المللی درسال ۱۹۲۳ به وجود آمده است و از آن زمان به بعد به شهرت جهانی روزافزون خود در سایه­ی تجربه و تخصصی که در جریان فیصله دادن بیش از ۸۰۰۰ دعوی در موضوعات مختلف تجارت بین­المللی کسب کرده است، ادامه می­دهد.
با از بین رفتن موانع سیاسی و توسعه­ی وحدت اقتصادی جهانی، قطعیت و قابلیت پیش ­بینی در حل دعاوی بین­المللی هرگز تا بدین حد مورد نیاز نبوده است. در ربع آخر قرن بیستم، داوری بازرگانی بین‌المللی چنان تحولی یافته که گویی در حال پیشرفت روزافزون است. در خصوص مواردی چون تعداد پرونده­ها (تعداد دعاوی که در یک دهه طی سالهای ۱۹۹۲-۱۹۸۳ در اتاق بازرگانی بین­المللی ثبت شده است، تقریبا رقمی برابر با ۴۰ درصد تعداد کل دعاوی است که در ۷۰ سال گذاشته در آن اتاق ثبت گردیده است)، پیچیدگی، مبلغ مورد اختلاف، تعداد کشورهایی که به عنوان طرفهای حل اختلاف به دیوان اتاق بازرگانی بین­المللی مراجعه نموده ­اند (بیش از ۹۰ کشور در سال) و رفتار حقوقی بسیاری از طرفین در جریان بین­المللی داوری، پیشرفت قابل ملاحظه­ای را می­توان مشاهده کرد. مقررات اتاق بازرگانی بین­المللی به طور اختصاصی برای داوری­ها در زمینه بین­المللی طرح ریزی شده است. داوری­های مزبور که هر ساله در بیش از ۲۵ کشور گوناگون با زبان­های مختلف برگزار می­گدرد در برگیرنده داورانی از ۵۰ ملّیت متفاوت است که تقریبا تمامی نظام­های حقوقی معتبر دنیا را شامل می­شود. هر داوری توسط یک دادگاه داوری که وظیفه­اش رسیدگی ماهوی به پرونده و صدور رای نهایی است، صورت می­گیرد. کار دادگاه داوری توسط دیوان بین‌المللی داوری اتاق بازرگانی بین­المللی که حداقل سه مرتبه در ماه (اغلب چهار مرتبه) تشکیل جلسه می‌دهد، پیگیری می­شود.
نقش دیوان که در حال حاضر مرکب از ۵۶ عضو از ۴۸ کشور مختلف است، سازماندهی و نظارت بر داوری­هایی است که طبق این مقررات صورت می­گیرد. دیوان داوری می­بایست به تغییرات حقوق و عملکرد داوری در سرتاسر جهان مستمرا توجه داشته باشد و با حفظ اصول بنیادی آیین دادرسی بازرگانی بین­المللی روش کار خود را با اوضاع و احوال جدید تطبیق دهد تا پاسخگوی نیازهای گوناگون طرفین و داوران باشد. دیوان از حمایت دبیرخانه­ای مرکب از ۳۰ عضو برای مدیریت روزانه برخوردار است.[۲]
 
گفتار دوم: نظام داوری اتاق بازرگانی بین­المللی
بروز اختلاف در معاملات و قراردادهای تجاری- اعم از داخلی و بین­المللی- امری طبیعی است اما مطلوب نیست. زیرا برای هر دو طرف مشکلات فراوانی را به بار می­آورد و اگر به محاکم دادگستری کشیده شود، این مشکلات دو چندان می­شود. طرفین یک اختلاف تجاری ساده که به محاکم دادگستری داخلی ارجاع شده است اولاً به دلیل طولانی بودن رسیدگی در دادگاه­ها و چند مرحله­ای بودن رسیدگی قضایی (مرحله بدوی – تجدید نظر یا استیناف – مرحله فرجام و احیانا اعاده دادرسی) مدت­ها معطل می­شوند تا حکم صادر شود، ثانیاً، چون رسیدگی در محاکم دادگستری جنبه رسمی و عمومی دارد، حداقل در جریان اخطاریه­ها و ابلاغ­های رسمی اوراق پرونده، چه بسا اسرار تجاری طرفی که حکم علیه او صادر شده، مخدوش می­گردد و سابقه نامطلوبی از محکومیت او به جای می­­ماند؛ ثالثاً، حتی اگر طرفین بتوانند برای این دشواری­هایی که برشمردیم، راهی پیدا کنند که آنها را قابل تحمل­تر کند، یک دشواری دیگر وجود دارد که از کنترل طرفین خارج است و ناگزیرند آن را بپذیرند: محاکم دادگستری اغلب اطلاع کافی و لازم در مورد بعضی مسایل تجاری یا قراردادهای اقتصادی، به ویژه مسایل تجاری بین­المللی پیچیده ندارند، زیرا در همه جای دنیا قضاوت محاکم داخلی برای حل و فصل دعاوی معمولی مردم تربیت شده ­اند و از ایشان انتظاری نیست که برای رسیدگی به انواع دعاوی تجاری پیچیده که ممکن است به ندرت به آنها ارجاع شود، نظام داوری اتاق بازرگانی بین­المللی مهمترین و بزرگترین سازمان داوری در سطح جهان بشمار می­رود. مشکلات و موانعی که به آنها اشاره کردیم مربوط به دعاوی تجاری داخلی است. اما در دعاوی و اختلافات بین­المللی که به یک دادگاه خارجی ارجاع می­شود، این مشکلات و مخاطرات دو چندان خواهد شد. اولین مشکل اضافی عبارت است از زبان خارجی و مشکل بعدی که به مراتب مهم­تر است، عبارت است از تنوع قوانین و سیستم حقوقی کشورهای مختلف که نتیجه دعوی را غیر قابل پیش ­بینی می­سازد ، مضافا که در بعضی کشورها هم تابعیت بودن طرف خارجی دعوی با قاضی رسیدگی کننده به موضوع، گاه از نظر روانی در موازنه و معادله قضایی اثر می­نهد.
از آنچه گفتیم معلوم می­شود که طرح اختلافات و دعاوی تجاری در محاکم دادگستری- خواه دادگاه‌های داخلی و خواه محاکم خارجی- با چند مشکل اصلی مواجه است. بنابراین اسلوب داوری مناسب­ترین و مطمئن­ترین شیوه رسیدگی به دعاوی تجاری- اعم از داخلی و بین­المللی- است. به عبارت دیگر قاضی طبیعی برای رسیدگی و حل و فصل دعاوی تجاری «داوری» است.
به همین لحاظ است که اتاق بازرگانی بین­المللی پاریس در اولین سالهای پس از تشکیل، مبادرت به تأسیس یک دیوان داوری و نیز تهیه قواعد داوری نموده که خاص دعاوی تجاری می­باشد. نظام داوری اتاق بازرگانی بین­المللی (موسوم به دوری Icc) که حدود هفتاد و اندی سال قبل در سال ۱۹۲۳ تأسیس شده است، مهم­ترین و بزرگ­ترین سازمان داوری درسطح جهانی به شمار می­رود. یکی از مهم­ترین برنامه ­های کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بین­المللی در زمینه مسال حقوقی تجارت بین­المللی، تشویق و ترغیب شیوه داوری در بین تجار و بازرگانان ایرانی است. [۳]
گفتار سوم: اتاق بازرگانی بین­المللی در یک نگاه[۴]
اتاق بازرگانی بین­المللی یک نهاد غیرانتفاعی و غیر سیاسی است که در سال ۱۹۱۹ میلادی توسط جمعی از فعالان و صاحبنظران در تجارت بین­المللی تأسیس شد. دبیرخانه این اتاق در پاریس مستقر است، اتاق بازرگانی بین­المللی (Icc) به عنوان یک سازمان بازرگانی جهانی، نهاد نماینده­ای محسوب می­شود که با کسب اختیار از بنگاه­های همه بخش­ها در هر نقطه­ای از جهان سخن می­گوید.
مأموریت اصلی اتاق تشویق تجارت و سرمایه­گذاری در ورای مرزها، تسهیل فعالیت­های بازرگانی بین­المللی و کمک به بنگاه­های کسب و کار برای مقابله با چالش­ها و استفاده از فرصت­های جهانی شدن است.
عمده­ترین اهداف تشکیل اتاق بازرگانی بین­المللی عبارتند از:

  • تسهیل فعالیت­های بازرگانی بین­المللی و تلاش برای از میان برداشتن موانع و مشکلات و توسعه آن.
  • تقویت سیستم اقتصاد و بازار بر مبنای رقابت بین مؤسسات بازرگانی.
  • تسریع در پیشرفت اقتصادی کشورها اعم از توسعه یافته و در حال توسعه، با تأکید بر مشارکت تمام کشورها در فعالیت­های اقتصادی جهانی.
  • یکسان سازی مقررات تجارت بین­المللی از طریق تدوین مقررات متحدالشکل (یکسان).
  • آموزش مبانی تجارت بین­المللی از طریق برقراری همایش­ها و انتشار کتاب و نشریات.
  • کوشش در حل اختلافات بازرگانی بین­المللی از طریق داوری و فراهم ساختن امکان سازش بین طرف­های ذی­نفع.

اتاق بازرگانی بین­المللی به لحاظ اهداف ویژه­ای که دنبال می­ کند، با تمام سازمان های بین­المللی ذی‌ربط و فعال در امور بازرگانی بین­المللی نزدیک دارد. در همین حال سازمان ملل و مؤسسات وابسته آن از اتاق به عنوان یک نهاد مشورتی مجرب و مجهز استفاده می­ کنند. این اتاق در تمام حرکت­های جهانی مربوط به توسعه­ی بازرگانی بین­المللی نقش موثر دارد و در بسیاری موارد عهده­دار عنوان و وظیفه­ی سخنگو و مدافع بخش خصوصی است. بخش قابل توجهی از مقررات و ضوابط مورد عمل در بازرگانی بین­المللی مانند مقررات حمل و نقل کالاها و اعتبارات اسنادی و ضمانت­ نامه­های بانکی را که در سطح جهانی مورد قبول است، اتاق بازرگانی بین­المللی تدوین کرده است. همچنین حل و فصل اختلافات بازرگانی که توسط دیوان داوری اتاق بازرگانی بین­­المللی به طور مستمر انجام می­شود، بسیاری از مشکلات در روابط مالی بین مؤسسات خصوصی و حتی دولتی کشورها را مرتفع می­سازد. اتاق بازرگانی بین­المللی حتی در مذاکرات طولانی و مطالعات گسترده­ای که منتهی به تدوین سند نهایی گات (موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت) و نیز ایجاد سازمان جهانی تجارت (WTO) شده، نقش فعالی داشته است.
تشکیلات اتاق بازرگانی بین­المللی به شرح زیر است:
شورای اتاق بازرگانی بین­المللی که عالی­ترین رکن آن است، از نمایندگان کمیته­های ملّی  تشکیل می­شود. این شورا سالی دو بار تشکیل جلسه می­دهد و سیاست­های کلی اتاق بازرگانی بین­­المللی در همین شورا تعیین می­شود. اداره­ی امور اتاق توسط دبیر کل و زیر نظر یک هیأت اجرایی انجام می­شود. هیأت اجرایی ۱۵ تا ۲۱ عضو دارد که از سوی شورا برای مدت ۳ سال انتخاب می­شوند. هر سال انتخاب یک سوم اعضا تجدید می­شود. هیأت اجرایی سالی چهار بار تشکیل جلسه می­دهد و مسئول اجرای سیاست­های کلّی اتاق و تنظیم برنامه­هایی است که باید در طول سال اجرا شود. دبیر کلّ اتاق که ریاست دبیرخانه را به عهده دارد از سوی شورا انتخاب می­شود و در تمام مراجع و مجامع، نماینده اتاق محسوب می­گردد.
عضویت در اتاق بازرگانی بین­المللی و مشارکت در فعالیت­های آن از طریق کمیته­های ملّی  صورت می­گیرد. در حال حاضر در بیش از ۶۰ کشور جهان، کمیته­های ملّی  اتاق بازرگانی بین­المللی فعال هستند. در کشورهایی که کمیته­ی ملّی  تشکیل نشده است، فعالان در تجارت بین­الملل می­توانند به طور مستقیم به عضویت اتاق درآیند. اتاق­های بازرگانی، بانک­ها، بیمه­ها، شرکت­های حمل و نقل، گروه­های بزرگ صنعتی و بازرگانی در بسیاری از کشورهای جهان عضو اتاق بازرگانی بین­المللی هستند. اعضای اتاق می­توانند در همایش­ها، کنفرانس­ها و کنگره­های اتاق که در گوشه و کنار جهان برگزار می­شود، شرکت کنند. کنگره­های اتاق هر سه سال یکبار در یکی از شهرهای بزرگ جهان برپا می­شود و بهترین فرصت برای آشنایی و ایجاد تماس بین بازرگانان کشورهای مختلف می­باشد.
به لحاظ گستردگی و تنوع فعالیت­های اتاق بازرگانی بین­المللی برای بسیاری از امور تخصصی کمیسیون­های خاص در دبیرخانه اتاق ایجاد شده است. این کمیسیون­ها جلسات مرتب دوره­ای در پاریس و یا در صورت اقتضا در محل­های دیگر جهان تشکیل می­ دهند. کمیته­های ملّی  بنا به توجه و علاقه­ای که نسبت به موضوعات مورد رسیدگی در کمیسیون­ها دارند، می­توانند به جلسات آنها نماینده اعزام کنند.
کمیسیون­های تخصصی اتاق بازرگانی بین­المللی عبارتند از: کمیسیون سیاست بازرگانی بین­­المللی، کمیسیون خدمات مالی، کمیسیون مؤسسات چند ملّیتی و سرمایه­گذاری بین­المللی، کمیسیون مالکیت صنعتی و هنری، کمیسیون مالیات، کمیسیون قوانین و عرف مربوط به رقابت، کمیسیون بیمه، کمیسیون محیط زیست، کمیسیون انرژی، کمیسیون سیاست­های ارتباطی و اطلاعاتی، کمیسیون بازاریابی، تبلیغ و توزیع، کمیسیون حمل و نقل هوایی، کمیسیون حمل و نقل دریایی و زمینی، کمیسیون بازرگانی بین­المللی، کمیسیون شیوه و عملکرد بانکداری و کمیسیون داوری بین­المللی.
اتاق بازرگانی برای فعالیت در بعضی امور، اقدام به ایجاد مؤسسات مستقلی کرده است که عبارتند از: دیوان داوری اتاق بازرگانی بین­المللی، شورای جهانی صنعت برای محیط زیست، دفتر بین­المللی دریایی، مرکز همکاری دریایی، دفتر اطلاعات مقابله با تقلب، دفتر تقلب بازرگانی، مؤسسه حقوق و رویه­های تجارت بین­المللی، مرکز کارشناسی بین­المللی، دفتر بین­المللی اتاق­های بازرگانی و مؤسسه انتشاراتی اتاق بازرگانی بین­المللی. هر یک از این مؤسسات مستقل در حوزه­ تخصصی فعالیت خود، منشا خدمات مهمی در سطح بین­المللی بوده ­اند. ذکر این نکته ضروری است که دیوان داوری اتاق بازرگانی بین­المللی، بزرگترین مؤسسه داوری بین­المللی است که داوری در اختلافات بازرگانی بین­المللی را سازمان می­دهد. امّا این دیوان به انجام داوری و صدور رأی اقدام نمی­کند، بلکه خدمات مورد نیاز برای جریان و انجام یک داوری را از قبیل ارسال مراسلات و مبادله­ لوایح و ثبت و ابلاغ آرا را از طریق دبیرخانه خود در پاریس ارائه می­ کند.
لازم به تذکر است که داوران در رسیدگی به موضوع اختلاف و صدور رأی استقلال کامل دارند، ولی موظف هستند که مقررات دادرسی دیوان را رعایت کنند و دیوان از این لحاظ بر جریان داوری نظارت دارد. دیوان داوری اتاق بازرگانی بین­المللی در سال ۱۹۲۳ میلادی به وجود آمد و هر سال شمار قابل توجهی از اختلافات بازرگانی بین­المللی را مورد بررسی قرار می­دهد.
 
 
 
 
 
 
گفتار چهارم : بررسی جریان داوری از درخواست داوری تا اجرای رای داوری در اتاق[۵]
الف- مرحله اول:
از درخواست داوری تا امضای قرارنامه داوری

  • تسلیم درخواست داوری و پاسخ آن

نقطه آغاز داوری در اتاق بازرگانی بینالمللی، تسلیم «درخواست داوری» است که باید به دبیرخانه اتاق در پاریس داده شود یا از طریق کمیته ملی یکی از کشورها (اغلب کشور متبوع خواهان) به دبیرخانه فرستاده شود. معمولاً متقاضی داوری که «درخواست داوری» میدهد، خواهان است اما هیچ مانعی ندارد که طرفین متفقاً درخواست داوری خود را به دبیرخانه تسلیم نمایند و داوران خود را معرفی و حتی موضوعات تحت اختلاف را مشترکاً تعریف و تعیین کنند و بخواهند که مرجع داوری فوراً وارد رسیدگی شود و رأی دهد.[۶]
پس از وصول «درخواست داوری»، دبیرخانه آن را تحت شمارهای ثبت میکند و به یکی از مشاورین حقوقی دبیرخانه ارجاع میکند و سپس دریافت درخواست را همراه با نام و مشخصات مشاوری که برای پرونده انتخاب شده و متصدی آن است، به هر دو طرف اعلام مینماید. از این به بعد، کلیه مکاتبات و ارتباطات طرفین و داوران با دبیرخانه و دیوان داوری اتاق از طریق همین مشاور حقوقی انجام میشود. بههرحال، تاریخ وصول «درخواست داوری» به دبیرخانه، تاریخ شروع داوری است.
مطابق ماده ۴ (۳) قواعد داوری اتاق، خواهان باید در «درخواست داوری» خود نکات زیر را متذکر شود و توضیح دهد:

  • مشخصات طرفین (اصحاب دعوی) و آدرس آنها.
  • شرح مختصری از نوع و ماهیت ادعاها و اوضاع و احوالی که منجر به بروز اختلاف و ادعا شده.
  • شرح خواسته مورد تقاضا که حتیالمقدور باید با ذکر مبلغ خواسته باشد.
  • ذکر قرارداد اصلی که منشأ اختلاف است، بهویژه ذکر موافقتنامه داوری برای مراجعه به داوری اتاق.
  • اظهارنظر درباره تعداد داوران، و نحوه انتخاب ایشان مطابق قواعد اتاق، بهویژه معرفی داور توسط خواهان.
  • اظهارنظر درباره محل داوری، زبان داوری، و نیز قانون حاکم.

دبیرخانه، قبل از ارسال درخواست داوری برای خوانده دعوی، مطابق جدول هزینهها مبلغی را بهصورت موقت برای هزینههایی که علیالقاعده برای این مرحله مقدماتی تا زمان تنظیم و امضای قرارنامه داوری لازم است، تعیین میکند و به خواهان ابلاغ میکند و مهلتی نیز معلوم مینماید که آن را بپردازد. مطابق ماده ۵ (۴) قواعد، در صورتی که خواهان این پیشپرداخت موقتی را نپردازد، پرونده در همینجا بسته میشود. معذالک خواهان میتوان مجدداً آن را طی دعوای جدیدی مطرح نماید. بههرحال، پس از دریافت پیشپرداخت هزینهها، دبیرخانه درخواست داوری را برای خوانده میفرستد و خوانده ۳۰ روز مهلت دارد که بهان پاسخ بدهد و در صورتی که ادعای متقابل دارد میتواند ضمن همین جوابیه مطرح نماید (ماده ۵ (۵) قواعد). بعد از وصول جوابیه خوانده، دبیرخانه آن را برای خواهان میفرستند، و اگر حاوی دعوای متقابل باشد خواهان نیز ۳۰ روز مهلت دارد که پاسخ ادعای متقابل را بدهد.
 
مطابق ماده ۵ (۱) قواعد، پاسخ خوانده به درخواست داوری باید از جمله، شامل نکات زیر باشد:

  • نام و مشخصات و آدرس کامل او (خوانده)
  • اعلام نظر درباره ماهیت اختلاف و اوضاع و احوالی که منجر به بروز اختلاف و ادعا شده
  • پاسخ به خواسته مورد تقاضا خواهان.
  • اعلام نظر درباره تعداد داوران و انتخاب ایشان در پرتو پیشنهادی که خواهان داده و نیز معرفی داور مورد نظر.
  • اعلام نظر درباره محل داوری، زبان داوری و نیز قانون حاکم.

چنانچه خوانده بخواهد دعوای تقابل مطرح نماید، ادعای متقابل نیز باید حاوی موارد زیر باشد:

  • توضیح ماهیت اختلاف و نیز اوضاع و احوالی که منجر به بروز ادعای متقابل شده است.
  • ذکر خواسته متقابل مورد تقاضا، و حتیالمقدور تعیین مبلغ آن.

اگر خوانده ظرف مهلت ۳۰ روزه پاسخی ندهد، مانع از ادامه جریان داوری نیست (ماده ۶ (۱) قواعد). معذالک خوانده میتواند برای پاسخ به درخواست داوری، تقاضای تمدید مهلت بنماید، مشروط بر اینکه در همین مقطع درباره تعداد داوران و انتخاب ایشان اظهار نظر کرده باشد و بهویژه داور خود را نیز معرفی نماید (ماده ۵ (۲) قواعد). این تدبیر برای آن است که مرجع داوری هرچه زودتر تشکیل شود و خوانده نتواند به بهانه تمدید مهلت پاسخ یا عدم معرفی داور خود، از تشکیل هیأت داوری جلوگیری نماید یا آن را به تأخیر اندازد.
لازم به یادآوری است که «درخواست داوری» و نیز «پاسخ» آن و حتی دعوای متقابل که در این مرحله مقدماتی داده میشود، دادخواست و دفاع به معنای مصطلح نیست، و همانطور که در بالا دیدیم، محتویات آنها عبارت است از اطلاعات اولیه و مقدماتی که برای ساماندهی جریان داوری و شروع رسیدگی لازم است. بههمین لحاظ است که در بین نکاتی که باید در درخواست داوری و پاسخ آن ذکر شود بجای طرح دعوی یا تبادل لوایح یا دفاع مثلاً گفته شده «اعلام نظر درباره ماهیت و نوع اختلاف و زمینه بروز آن»، یا در مورد خواسته گفته شده «ذکر خواسته و در صورت امکان مبلغ آن»، زیرا در این مرحله مقدماتی چهبسا هنوز ارزیابی خواسته و تعیین مبلغ دقیق آن ممکن نباشد. روش صحیح نیز همین است که در قواعد داوری اتاق آمده است، زیرا طرح مسائل ماهوی و تبادل لوایح و ارائه اسناد و مدارک باید نزد خود مرجع داوری که وظیفه رسیدگی و حل و فصل دعوی را دارد، انجام شود و ربطی به دبیرخانه دیوان که یک مرجع اداری است و تسهیلات و خدماتی را برای راه انداختن داوری ارائه میکند، ندارد. بههرحال، معمولاً پس از اینکه جریان داوری وارد مرحله دوم شد، با دستور مرجع داوری، خواهان «دادخواست تفصیلی» میدهد، خوانده دفاع ماهوی میکند و هر دو طرف تبادل لوایح میکنند و مطالب و دفاعیات اصلی خود را مطرح میکنند.
 
۲) وجود موافقتنامه داوری
اساس داوری، قرارداد و توافق طرفین است و داوری اجباری بهویژه در سطح بینالمللی وجود ندارد و حتی در حقوق داخلی هم داوری اجباری در بعضی امور تجاری که به حکم قانون مقرر شده باشد، استثناء است.[۷] موافقتنامه داوری ممکن است هنگام انعقاد قرارداد اصلی و بهصورت شرط ضمن قرارداد در یکی از مواد درج شده باشد که آن را «شرط داوری» گویند، یا بهصورت جداگانه و طی یک سند مستقل منعقد شود که «موافقتنامه یا قرارداد داوری» نام دارد. گاه ممکن است یکی از طرفین (خواهان) بدون هیچگونه موافقتنامه یا شرط داوری قبلی به داوری اتاق مراجعه و درخواست داوری بدهد که اگر طرف مقابل (خوانده) بپذیرد، طبعاً به معنای انعقاد موافقتنامه داوری است و معتبر محسوب میشود. موافقتنامه داوری، اساس مشروعیت و صلاحیت داوری است و اگر وجود نداشته باشد، یا به دلیلی مخدوش باشد، یا باطل یا فسخ شده باشد طبعاً داوری هم وجود نخواهد داشت و بههرحال نمیتوان طرف را به داوری اجبار کرد.
به این ترتیب، این احتمال وجود دارد که هنگامی که یکی از طرفین به داوری اتاق مراجعه میکند، طرف مقابل وجود موافقتنامه داوری را انکار نماید یا استدلال کند قرارداد مذکور فسخ شده و یا از اساس معتبر نبوده یا اینکه اگر موافقتنامه داوری منعقد شده، راجع به انواع خاصی از اختلافات و دعاوی بوده، و یا اینکه مقصود از ارجاع امر به داوری مراجعه به داوری اتاق بازرگانی نبوده است و امثال آنها. مضمون این قبیل ایرادات فی الواقع ناظر است به وجود و اعتبار موافقتنامه داوری یا قلمرو آن، و اگر پذیرفته شود نتیجه آن عدم صلاحیت مرجع داوری است.
رویه سنتی در این قبیل موارد که به صلاحیت داوری ایراد میشد آن بود که جریان داوری در همان ابتدای کار متوقف میشد و مدعی (ایراد کننده) مجبور بود به دادگاه صالح رجوع کند و اگر دادگاه اعتبار موافقتنامه داوری را احراز و تأیید میکرد، جریان داوری ادامه مییافت. اشکال این رویه آن بود که اول باید داور یا داوران انتخاب میشدند و مرجع داوری تشکیل میگردید تا ایراد صلاحیت قابل طرح باشد، که این امر مسلماً باعث تأخیر و تطویل کار و حتی صرف هزینههایی میشد. اما مطابق رویه فعلی داوری بینالمللی، خود مرجع داوری صلاحیت دارد که به صلاحیت خود رسیدگی کند که اصطلاحاً آن را (صلاحیت به صلاحیت)[۸] گویند.
از لحاظ نظری دو مبنا برای این رویه وجود دارد: یکی این که قصد واقعی طرفین از مراجعه به داوری آن است که موضوع از صلاحیت محاکم دادگستری خارج شود که در تفسیر اراده طرفین در این قبیل موارد باید این واقعیت را مورد توجه جدی قرار داد. بنابراین صرف دعاوی و اختلافات به داوری، بهطور ضمنی به این معنی است که طرفین توافق کردهاند که مرجع داوری صلاحیت داشته باشد به مسأله صلاحیت خود و قلمرو آن نیز رسیدگی کند زیرا مقدمه لازم و شرط عملی شدن و معنادار بودن توافق طرفین در مراجعه به داوری همین است که مرجع داوری بتواند تصمیم بگیرد آیا صلاحیت و مشروعیت رسیدگی به دعوای مطروحه را دارد یا نه. دوم اینکه شرط داوری که ضمن قرارداد اصلی آمده، مستقل از قرارداد است و در نتیجه اشکالات و ایرادات قراردادی (مانند بیاعتباری، بطلان، فسخ قرارداد اصلی) بهشرط داوری تسری نمیکند زیرا یکی از ادعاها و اختلافات ناشی از قرارداد اصلی که به داوری ارجاع شده همین است که یکی از طرفین مدعی شود قرارداد و از جمله شرط داوری مندرج در آن معتبر نیست یا فسخ شده و طرف دیگر بگوید معتبر است.[۹]
در سیستم داوری اتاق، رویه بینابینی برای حل مسأله صلاحیت اتخاذ شده است به این معنی که اگر در آستانه شروع دعوی خوانده در مورد وجود یا اعتبار موافقتنامه داوری ایراد نماید، موضوع به دیوان داوری اتاق ارجاع میشود که در این حالت، اگر دیوان با بررسی قضیه متقاعد شود که موافقتنامه داوری بهصورت علی الظاهر وجود دارد، همین مقدار برای ادامه داوری کافی است، ولی چون تصمیم دیوان ماهوی نیست و بهصورت علیالظاهر اتخاذ شده، ایراد کننده میتواند ایراد خود را نزد مرجع داوری مطرح کند و ادامه دهد و مطابق قاعده صلاحیت به صلاحیت، خود مرجع داوری صلاحیت دارد به مسائل و ایرادات صلاحیتی، رسیدگی نماید. از طرف دیگر، اگر دیوان داوری اتاق علیالظاهر متقاعد نشود که موافقتنامه داوری وجود دارد، مراتب به طرفین اعلام میشود که داوری قابل ادامه نیست، منتهی چون تصمیم دیوان در این مورد نیز تصمیم ماهوی نیست، مانع از این نخواهد بود که مدعی وجود موافقتنامه داوری، موضوع را نزد دادگاه صالح پیگیری نماید (ماده ۶ (۲) قواعد).
 
۳- تشکیل مرجع داوری
مرجع داوری از داور یا داورانی که طرفین یا دیوان داوری اتاق معرفی یا منصوب میکنند، تشکیل میشود. یکی از مهمترین امتیازات داوری این است که طرفین میتوانند داور مورد اعتماد خود را انتخاب کنند و رسیدگی به دعوی را به کسی بسپرند که بهنظر ایشان صلاحیت و تخصص و اعتبار کافی دارد. اما اگر همین امتیاز ضمانت اجرایی مؤثری نداشته باشد و بهدرستی مورد استفاده قرار نگیرد، میتواند دشواریهای اساسی را ایجاد کند و حتی انجام داوری را مختل و متعذر سازد، و آن هنگامی است که یکی از طرفین از معرفی داور خود امتناع ورزد یا در مرحله انتخاب داور مشترک که مسلتزم همکاری و توافق هر دو طرف است، حاضر به همکاری و توافق نشود و بهانه جویی نماید. اگر این مشکل در داوریهای موردی، پیش آید ناگزیر باید به دادگاه مراجعه کرد تا از جانب طرف ممتنع، داور نصب کند که البته مسیر طولانی و                وقتگیری است. اما در داوریهای سازمانی مانند داوری اتاق، ضمانت، اجرایی کافی و مؤثر در قواعد داوری اتاق آمده و دیوان داوری آن را به سرعت حل مینماید و بجای طرف ممتنع، داور نصب میکند.
بهطور کلی طرفین میتوانند توافق کنند که داوری بهصورت یک نفره برگزار شود یا به صورت سهنفره که هیأت داوری تشکیل میشود (به ندرت ممکن است هیأت داوری بیش از سهنفر باشد). در داوریهای یک نفره، داور منفرد را طرفین به اتفاق و با توافق انتخاب و معرفی میکنند، اما در داوریهای سهنفره هریک از طرفین، یک نفر داور خود را معرفی میکنند و سپس داور ثالث را- که رئیس هیأت داوری نیز هست۰ مشترکاً انتخاب و منصوب میکنند که معمولاً انتخاب او را به عهده دو نفر داوران خود واگذار مینمایند.
انتخاب و معرفی داور منحصر به شروع داوری نیست، بلکه ممکن است در اثنای داوری نیز ضرورت یابد، مانند این که یکی از داوران فوت کند یا استعفا دهد یا در اثر جرح یا ناتوانی از انجام وظیفه داوری کنار گذاشته شود که در همه این حالتها لازم خواهد بود که شخص دیگری بهجای او معرفی شود. بنابراین انتخاب داور، جرح داور و تعویض او سه مطلبی است که باید ذیل «تشکیل مرجع داوری» مطالعه کنیم.
 
۳-۱- انتخاب داور
قواعد داوری اتاق برای انتخاب و معرفی داور مقررات روشن و مطمئنی دارد و ضمن این که اصل آزادی اراده و انتخاب طرفین برای معرفی داور را محترم و مقدم دانسته و حقوق مساوی برای ایشان قایل شده است اما ترتیبی داده که عدم معرفی داور مانع از تشکیل مرجع داوری نشود. علاوه براین قواعد داوری اتاق نحوه انتخاب داور در داوریهای چند طرفه را نیز پیشبینی کرده که از نوآوریهای آن بشمار میرود.
معرفی داور: مطابق ماده ۸ (۲) قواعد، در صورتی که طرفین درباره تعداد داوران توافقی نکرده باشند، اصولاً مرجع داوری یک نفره خواهد بود که خود دیوان داوری اتاق او را انتخاب و منصوب میکند، مگر اینکه بهنظر دیوان داوری موضوع دعوی و اوضاع و احوال آن طوری باشد که لازم شود هیأت داوری سه نفره تشکیل گردد، که در اینصورت دیوان به خواهان ۱۵ روز مهلت میدهد که داور خود را معرفی کند و از تاریخ معرفی داور خواهان ۱۵ روز هم به خوانده فرصت میدهد که داور مورد نظر خویش را انتخاب و معرفی نماید.
طبق ماده ۸ (۳) قواعد در صورتی که طرفین توافق و شرط کرده باشند که اختلافات فیمابین به داور منفرد ارجاع شود، میتوانند ظرف ۳۰ روز داور مورد نظر را با توافق انتخاب  و معرفی کنند و اگر نتوانند ظرف این مهلت به توافق دست یابند، دیوان داوری او را منصوب میکند چنانچه طرفین توافق کرده باشند که اختلافات فیمابین به هیأت داوری سهنفره ارجاع شود، هرکدام میتوانند داور خود را معرفی نمایند و اگر استنکاف ورزند، دیوان داور او را منصوب میکند. رئیس هیأت داوری (داور ثالث) هم توسط دیوان انتخاب و معرفی میشود، اما طرفین میتوانند توافق کنند که رئیس هیأت داوری به ترتیب دیگری انتخاب شود (ماننداینکه خود ایشان یا داوران منتخب ایشان، یا احیاناً یک مقام ثالث- مثلاً رئیس اتاق بازرگانی محل- داور ثالث را منصوب کند).
در مواردی که طبق قواعد داوری، دیوان باید داور انتخاب کند (اعم از داور منفرد داور رئیس، یا داور طرف ممتنع) ابتدا با کمیته ملی اتاق در کشورهای مربوط مشورت میکند و از آنها میخواهد فرد یا افرادی را پیشنهاد کنند (مواد ۹ (۳) و ۹(۶) قواعد). داورانی که اتاق بهعنوان داور منفرد یا رئیس هیأت داوری انتخاب و منصوب میکند نباید با اصحاب دعوی هم تابعیت باشند، و در صورتی که هم تابعیت باشند، ابتدا دیوان باید مراتب را به طرفین اطلاع دهد و اگر اعتراضی نکردند میتواند او را انتخاب و نصب کند (ماده ۹ (۵) قواعد).
تأیید داور توسط دیوان: در کلیه مواردی که داور یا داوران انتخاب و معرفی میشوند، باید انتصاب ایشان به این سمت به تأیید و تصویب دیوان داوری برسد. مطابق ماده ۹ (۱) قواعد، دیوان هنگام بررسی و تأیید داور تابعیت او، اقامتگاه او، سهولت دسترسی به او، توانایی او در انجام وظیفه و سایر ملاحظات از قبیل سوابق کاری و تجارت او را در نظر میگیرد. تأیید و نصب داور بر عهده دیوان است اما ماده ۹ (۲) قواعد که از موارد الحاقی جدید است اجازه داده که دبیر کل دیوان داوری نیز در موارد خاصی این کار را انجام دهد، و آن هنگامی است که طرفین با توافق داور مربوط (اعم از داور منفرد، رئیس هیأت داوری یا داور طرف) را معرفی کرده باشد و اعلام استقلال داور نیز بدون قید و شرط باشد یا اگر شرطمند است طرفین به آن اعتراضی نکرده باشند.
از نظر حقوقی، با تأیید و تصویب داور توسط دیوان یا دبیرخانه، در واقع نوعی رابطه حقوقی و قراردادی بین او و سازمان داوری اتاق و طرفین برقرار میشود که به موجب آن داور مکلف به انجام وظیفه و رعایت قواعد داوری میشود (ماده ۷ (۵) قواعد) کمااینکه استعفای داور باید در دیوان پذیرفته شود. علاوه براین، داور یا داورانی که نصب آنها به تأیید دیوان داوری رسیده از امتیازات و مصونیتهای مقرر در قواعد نیز برخوردار میشوند. مطابق ماده ۳۴ قواعد داوری که از نوآوریهای آن است داوران و هم اعضای دیوان و دبیرخانه از هرگونه مسئولیت ناشی از فعل یا ترک فعل در جریان رسیدگی یا داوری، معاف میباشند. هدف این ماده فراهم کردن امنیت بیشتر برای داوران و نیز برای مسؤولان دیوان و دبیرخانه است که با اطمینان خاطر و بدون واهمه از عواقب تصمیمات و اعمال یا ترک عمل، کار اصلی خود را انجام دهند. بههرحال، شرط معافیت از مسؤولیت که در ماده ۳۴ قواعد آمده آن است که داوران وظیفه خود را بهصورت متعارف و با رعایت موازین انجام دهند و لذا در صورت ارتکاب تقصیر عمده یا تخلفات عمدی همچنان مسؤول خواهند بود.
استقلال و بیطرفی داور: فرد یا افرادی که بهعنوان داور معرفی میشوند، باید مستقل از طرفین باشند و در طول جریان داوری هم استقلال خود را حفظ نمایند. منظور از استقلال داور آن است که رابطه خادم و مخدومی با طرف نداشته باشد، با هیچیک از طرفین اشتراک یا تعارض منافع نداشته باشد، و شرایطی داشته باشد که بتواند فارغ از هر ملاحظهای بیطرفانه به دعوی رسیدگی نماید و رأی دهد. منظور از بیطرفی داور نیز آن است که هنگام رسیدگی و رأی تحت تأثیر عوامل و ملاحظات گوناگون قرار نگیرد و فقط قانون و موازین حقوقی و عدالت را در نظر بگیرد. شرط استقلال و بیطرفی داور، نهایت اهمیت را دارد و در صورتی که مخدوش شود، او را درمعرض جرح و سلب سمت داوری قرار میدهد.
وصف استقلال و بی طرفی، هم عینی است و هم ذهنی و باید بطور قطعی وجود داشته باشد و نسبیتبردار نیست و خود شخص داور بهتر از هر کس به آن وقوف دارد و موظف است آن را حفظ نماید. از اینرو، داوران نیز نهایت مراقبت را میکنند که این اوصاف را حفظ نمایند زیرا اساس حیثیت و اعتبار ایشان است. ماده ۷ (۲) قواعد در این مورد می‌گوید، کسی که به عنوان داور نامزد و معرفی شده و قرار است با تصویب دیوان داوری، داور بشود مکلف است ابتدا اعلامیه‌ای کتبی مبنی براین که مستقل از اصحاب دعوی است امضا کند و به دبیرخانه دیوان تسلیم نماید و ضمن آن باید هرگونه اوضاع با تردید مواجه شود، اعلام و افشا کند. (مانند این‌که در استخدام یکی از طرفین بوده، یا مشاور حقوقی یا وکیل یکی از طرفین باشد، یا در شرکت او سهامدار باشد، یا در پرونده دیگری وکیل طرف مقابل باشد و امثال این‌ها). دبیرخانه این اعلامیه مستقل بودن داور را به طرفین می‌دهد و مهلتی قائل می‌شود که درباره آن اظهار نظر نمایند. در صورتی که هیچ‌یک از طرفین نظری ندهند، بدان معنی است که استقلال داور در نظر ایشان مخدوش نیست، اما در صورتی که به‌نظر ایشان مفاد اطلاعات و واقعیاتی که در اعلامیه مذکور آمده یا اطلاعاتی که خود ایشان از سایر منابع دارند، استقلال او را در معرض تردید قرار دهد، می‌توانند به معرفی او به‌عنوان داور اعتراض نمایند که رسیدگی به آن با دیوان داوری است. در هر حال، تصمیم دیوان درباره تصویب و تأیید داور یا رد نامزدی او، قطعی است (ماده ۷ (۴) قواعد).
استقلال و بی‌طرفی داور، تکلیف اوست و موظف است در طول رسیدگی هم آن را حفظ نمایند. به‌همین لحاظ ماده ۷ (۳) قواعد مقرر می‌کند در صورتی که در اثنای رسیدگی، برای داور واقعیات و اوضاع و احوالی پیش آید که استقلال او را در معرض تردید و شبهه قرار دهد (مانند این که در شرکت یکی از طرفین سهامدار شود). مکلف است آن را افشاء نماید. در صورتی که چنین وضعی پیش آید و داور اعلام نکند، اما یکی از طرفین از آن مطلع شود و می‌تواند مراتب را به دیوان اعلام کند و داور مربوط را جرح نماید.
 
۳-۲- جرح داور
پیش از این گفتیم که داور باید هنگام انتصاب به این سمت و نیز در طول انجام وظیفه و مأموریت خود تا زمان صدور رأی، صفت استقلال داشته باشد و بی‌طرف هم باشد. استقلال و بی‌طرفی داور، ضامن صحت رسیدگی و اعتبار تصمیم او است. قواعد داوری اتاق در ماده ۷(۲) داور را ملوم می‌:ند که قبل از تأیید او در دیوان، اعلامیه‌ای کتبی مبنی بر دارا بودن صفت استقلال را امضا کند و اگر بعداً اوضاع و احوالی حادث شد که استقلال او را با تردید مواجه می‌سازد، نیز موظف است آن را اعلان و افشاء کند. در این‌صورت با طرفین است که آیا همچنان به او اعتماد بورزند یا بخواهند که کناره‌گیری نمایند. و نیز اشاره کردیم که استقلال و بی‌طرفی داور یک مفهوم ذهنی و قائم به شخص است، اما موارد عدم استقلال و بی‌طرف، عینی و خاص (سوبژکتیو) است و بسته به اوضاع و احوال متفاوت است. مثلاً موضوع‌گیری به نفع یکی از طرفین در جریان رسیدگی یا ندادن اجازه دفاع از موارد نقش بی‌طرفی است، و نیز داشتن رباطه خادم و مخدومی با ایشان، یا ذینفع بودن در دعوی از مصادیق بارز عدم استقلال است.
ضمانت اجرای استقلال و بی‌طرفی داور جرح او است. به این معنی که اگر داور هریک از طرفین یا داور رئیس فاقد این صفت باشد و حاضر نشود کناره‌گیری نماید، هریک از طرفین می‌تواند او را جرح کند. ماده ۱۱ قواعد دیوان درباره تشریفات جرح، مقررات روشن و صریحی را پیش‌بینی کرده است. مطابق ماده ۱۱ (۱) جرح داور به علت عدم استقلال یا سایر علل، باید به‌صورت کتبی به دبیرخانه دیوان تسلیم شود و حاوی شرح اوضاع و احوالی باشد که مبنای جرح قرار گرفته است و مطابق بند ۲ماده مذکور اعلام جرح باید ظرف ۳۰ روز از تاریخ تأیید نصب داور توسط دیوان داوری یا اگر علت جرح بعداً در حین رسیدگی حادث شود و یا اگر از قبل وجود داشته ولی بعداً مکشوف شود، باید ظرف ۳۰ روز از تاریخی باشد که جرح کننده از آن مطلع شده است. رسیدگی به جرح بر عهده دیوان داوری اتاق است و تصمیم او در این مورد قطعی است و دیوان مکلف نیست دلایل خود را در مورد قبول یا رد جرح اعلام کند (ماده ۷ (۴) قواعد). رسیدگی به جرح دو مرحله دارد: یکی قابل استماع بودن آن از این حیث که آیا به موقع مظرح شده یا نه، دوم از لحاظ ماهوی از این حیث که آیا ادله جرح قانع کننده هست یا نه. دیوان می‌تواند هر دو مرحله را یکجا تصمیم‌گیری کند یا آن را تفکیک کند اما در هر حال، ابتدا باید موضوع به داور مجروح و نیز طرف مقابل اعلام و به‌ آ‌ن‌ها مهلتی داده شود که اظهارنظر نمایند.
همانطور که پیداست، جرح داور هنگامی معنی پیدا می‌کند که او به این سمت منصوب شده باشد و الا در زمان معرفی و نامزد شدن داور، جرح معنی ندارد و اگر یکی از طرفین نسبت به استقلال و بی‌طرفی او ایرادی داشته باشد یا از مسادلی مطلع باشد که او را در معرض عدم استقلال قرار می‌دهد، می‌تواند نسبت به معرفی او اعتراض کند، که تبعاً دیوان داوری هنگام بررسی و تأیید نصب او مراتب را ملحوظ می‌کند و اگر ادله مستندی وجود داشته باشد، چه‌بسا او را تأیید نکند.
جرح داور به معنای سلب اعتماد و بی‌اطمینانی نسبت به او است و اگر پذیرفته شود، حیثیت حرفه‌ای و آبروی اجتماعی او را ملکوک می‌کند. متأسفانه گاه جرح داور، به‌عنوان عامل فشار به اور یا ایجاد تأخیر در داوری مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد. اعلام جرح داور، ادامه داوری را با مانع مواجه می‌کند زیرا صلاحیت و اعتماد به او برای رسیدگی و صدور رأی تحت سؤال قرار می‌گیرد و مادام که این اعتماد و اطمینان باز نگردد، مشروعیت تصمیمات و اقدامات او هم مخدوش و غائب است. بنابراین، در صورت جرح داور جریان داوری متوقف می‌شود تا تکلیف جرح معلوم شود، اگر دیوان داوری اتاق جرح را بپذیرد، تبعاً داور مجروح از ادامه کار ممنوع می‌شود و مرجع داوری یکی از اعضای خود را از دست می‌دهد و باید جانشین او تعیین و انتخاب شود. در صورت رد جرح، داور به کار خود ادامه می‌دهد، اما مانع از جرح مجدد البته به علل جدید، نیست و جرح به کرّات ممکن است.
 
۳-۳- تعویض داور
یکی از مسائل مربوط به تشکیل مرجع داوری عبارت است از «تعویض داور». تعویض داور هنگامی پیش می‌آید که یکی از داوران از انجام وظایف خود ناتوان باشد (مانند بیماری، اشتغال به مشاغل زیاد و کمبود وقت، یا ناتوانی حرفه‌ای) یا داور فوت کند یا استعفا نماید و دیوان استعفای او را بپذیرد، یا جرح او مورد قبول قرار گیرد و بالاخره ممکن است طرفین داوری متفقاً درخواست تعویض داور را بنمایند. (ماده ۱۲ (۱) قواعد).
علاوه بر این موارد، ممکن است خود دیوان هم به تشخیص خود به این نتیجه برسد که داور عملاً یا قانوناً قادر به انجام وظیفه نیست یا معذور است و تصمم به تعویض او بگیرد، بدون این‌که طرفین درخواست تعویض را کرده باشند ماده ۱۲(۲) قواعد.
تعویض داور، یا جرح داور متفاوت است زیرا در تعویض، استقلال و بی طرفی داور محل تردید نیست و به‌همین لحاظ نحوه رسیدگی و تعیین جانشینی او نیز با جرح فرق می‌کند. رسیدگی و تصمیم‌گیری به مسأله تعویض داور با دیوان داوری است. مطابق ماده ۱۲ (۴) هرگاه در جریان رسیدگی لازم شود که داور عوض شود (مانند فوت یا بیماری، یا ناتوانی، یا جرح، یا استعفای داور، یا تشخیص دیوان، یا درخواست مشترک همه طرف‌ها)، اولاً دیوان داوری موضوع را بررسی و تصمیم می‌گیرد آیا لازم است برای تعیین جانشین داور همان تشریفات اولیه درباره انتخاب و معرفی داور اجرا شود، یا باید به طریق دیگری عمل شود. ثانیاً پس از این‌که جانشین داور مذکور به هر نحو مشخص شد و مرجع داوری تکمیل گردید، دیوان می‌تواند تصمیم بگیرد که آیا لازم است جریان رسیدگی که نزد مرجع قبلی اجام شده، از نو تجدید شود و اگر آری از چه مقطعی به بعد و تا چه حدودی. از طرفی، اگر پس از اعلام ختم رسیدگی (مثلاً حین شور و صدور رأی)، تعویض داور ضرورت یابد ممکن است همان تعداد داوران باقیمانده بتوانند کار را تمام و رأی را صادر کنند و ضرورتی نداشته باشد که داور جدیدی انتخاب و تعیین گردد. زیرا در این‌صورت، یا باید تمام جریان رسیدگی از نوع تجدید شود که مسلماً وقت‌گیر و پر هزینه و غیرضروری است، یا باید از داور جدید خواست که صرفاً در شور و صدور رأی مداخله کند که صحیح به‌نظر نمی‌رسد از او خواسته شود امضای خود را ذیل رأیی بگذارد که در رسیدگی به آن مشارکتی نداشته است. این است که در ماده ۱۲ (۵) قواعد موضوع این‌گونه حل شده که در این قبیل موارد (ضرورت تعویض داور در مرحله پس از ختم رسیدگی) در صورتی که دیوان مناسب بداند، می‌تواند پس از کسب نظر طرفین و داوران باقیمانده و سایر اوضاع و احوال مؤثر در موضوع تصمیم بگیرد و داور جانشین تعیین نکند و همان تعداد داوران باقیمانده کار را تمام کنند که اصطلاحاً آن را هیأت داوری ناقص[۱۰] گویند.
هدف از این مقررات تسهیل کننده، آن است که ضمن رعایت حقوق طرفین و با دادن فرصت اظهارنظر به ایشان، سرعت رسیدگی نیز تأمین شود و از تأخیرهای بیجا در جریان داوری جلوگیری شود و ضمناً هیچ‌یک از طرفین نتوانند از امکان تعویض داور، برای تأخیر و اخلال در کار داوری سوءاستفاده نمایند.
در پایان این بخش بد نیست یادآوری کنیم که در داوریهای موردی تشکیل مرجع داوری و مسائل جنبی آن از مسائل دشوار و تأخیرآفرین است، زیرا مرجع سازمانی صالحی که بتواند به موقع تصمیمگیری کند و موانع رذا از سر راه بردارد، وجود ندارد. در قواعد داوری آنسیترال که برای داوریهای موردی نوشته شده، این نوع مسائل به «مقام منصوب کننده»[۱۱] (رک. مواد ۸ تا ۱۲ قواعد آنسیترال).
 
 
۴- پیشپرداخت هزینههای داوری
سازمان داوری اتاق بازرگانی بینالمللی در ازای خدمات و تسهیلاتی که برای انجام داوریها فراهم میکند، هزینههایی وصول میکند. هزینههای داوری را نهایتاً دیوان تعیین میکند و مرکب از دو قلم اصلی است: هزینه اداری که خود اتاق دریافت میکند، و حقالزحمه داوران. البته برای ثبت درخواست داوری ۲۵۰۰ دلار بهعنوان حق الثبت نیز دریافت میشود. میزان هزینه داوری در هر پرونده نسبت به مبلغ خواسته و پیچیدگیهای دعوی تغییر میکند، اما ملاک محاسبه هزینهها ثابت است و مطابق جدولی است که ضمیمه شماره ۳ قواعد داوری اناق را تشکیل میدهد. روش وصول هزینههای داوری اتاق کمی پیچیده، اما متعادل است و نسبت به طرفین مساوی و بیطرف میباشد.
تعیین میزان هزینههای داوری و وصول آن در دو مقطع صورت میگیرد: یکی در مرحله اول از رسیدگی که درخواست داوری تسلیم شده و مرجع داوری تشکیل میشود، تا زمان امضای «قرارنامه داوری». در این مقطع، دبیرخانه با توجه به محتوای درخواست اولیه و همان مقدار اطلاعاتی که در دست دارد، مبلغی را که عرفاً برای تأمین هزینهها تا مقطع تنظیم و امضای قرارنامه داوری کافی باشد، بهعنوان «پیشپرداخت موقتی هزینهها» تعیین میکند و به خواهان ابلاغ مینماید که آن را پرداخت کند (ماده ۳۰ (۱) قواعد). همچنین ماده ۱ (۲) ضمیمه شماره ۳ در مورد هزینهها). ماده ۴ (۴) قواعد در این مورد میگوید خواهان مکلف است ضمن تسلیم نسخ کافی از درخواست داوری خود، پیشپرداخت هزینهها را نیز بپردازد. جدا کردن هزینه این مرحله از مراحل بعی داوری و گذاشتن آن بر عهده خواهان از الحاقات به قواعد داوری جدید است و هدف از آن این است که اولاً خوانده که باید نصف هزینهها را بپردازد، نتواند در همین ابتدای داوری و با عدم پرداخت سهم خود انعقاد جریان داوری و تشکیل مرجع داوری و سایر کارها را با تأخیر و کندی مواجه سازد، و ثانیاً میزان هزینه آن محدود به همین مرحله مقدماتی باشد که تأمین و پرداخت آن از عهده خواهان برآید و رسیدگی قابل ادامه شود. بههرحال، مطابق ماده ۳۰ (۴) قواعد اگر خواهان این هزینه موقتی را نپردازد، رسیدگی متوقف میشود ولی مانع از این نیست که مجدداً دعوای خود را مطرح کند.
مقطع دوم برای تعیین هزینهها، هر زمانی پس از این مرحله است که دیوان عملاً بتواند هزینههای داوری را محاسبه و تعیین کند، یعنی زمانی که اطلاعات و اسناد و مدارک بیشتری در پرونده مبادله شده و طرفین اظهارات و مکاتباتی داشتهاند و مبلغ خواسته یا خواسته متقابل مشخصتر شده و احیاناً قرارنامه داوری تنظیم و امضا شده و پرونده به مرجع داوری تحویل گردیده است. این است که ماده ۳۰ (۲) قواعد میگوید همینکه عملی و ممکن باشد، دیوان داوری مبلغ هزینههای داوری و رسیدگی به ادعای اصلی و ادعای متقابل را به میزانی که برای تأمین حقالزحمه داوران و هزینههای اداری اتاق کافی باشد محاسبه و تعیین مینماید، و اگر بعداً مبلغ ادعاها تغییر یافت، میزان هزینههای داوری هم تعدیل خواهد شد.
هزینههای داوری که برای رسیدگی به پرونده دیوان تعیین میکند در کلیه مراحل تا زمان صدور رأی است، اما ممکن است طرفین قبل از صدور رأی به مصالحه دست یابند و بخواهند دعوی را مختومه نمایند. در این صورت بسته به اینکه دعوی در چه مرحلهای مصالحه شود و داوران چه مقدار کار کرده باشند، مطابق ماده ۲ (۶) ضمیمه شماره ۳ قواعد دیوان داوری، فقط هزینههای آن مقدار رسیدگی را که تا مرحله مصالحه انجام شده است، به تشخیص خود تعیین و وصول میکند و باقیمانده هزینههای پرداخت شده را به پرداخت کننده مسترد مینماید- لکن ۲۵۰۰ دلار حقالثبت که هنگام ثبت پرونده در دبیرخانه پرداخته شده، قابل استرداد نیست.
سیستم تعیین هزینههای داوری در اتاق چند فایده مهم دارد. اولاً مانع از این میشود که طرفین– به‌ویژه خوانده- به اقدامات تأخیری متوسل شوند یا ادعای گزاف و واهی مطرح نمایند، زیرا اگر یکی از طرفهای دعاوی متورم مطرح نماید مجبور است هزینه آن را بپردازد تا قابل رسیدگی باشد و الّا مسترد شده محسوب میشود. دوم، وجود جدول هزینهها با ضریبهای مشخص و ثابت باعث میشود محاسبه و وصول هزینههای داوری تابع ضابطه شود و دلبخواهی نباشد و نسبت به همه طرفها بهصورت مساوی عمل شود. سوم، طرفین میتوانند از قبل با مراجعه به جدول هزینهها، ارزیابی کنند که مراجعه به داوری چه مقدار هزینه و مخارج در بر خواهد داشت- امری که برای بازرگانان از اهمیت زیادی برخوردار است. چهارم، وجود جدول و ضریب‌های حداقل و حداکثر برای حقالزحمه داوران، طرفین دعوی و داوران را از این که بری تعیین حقالزحمه مذاکره نمایند یا احیاناً در موقعیت سخت چانهزنی یا محظورهای اخلاقی قرار گیرند، معاف میسازد. بهعلاوه، چون داوران حق الزحمه مربوط را مستقیماً از طریق اتاق دریافت میکنند و تماسی با طرفین ندارند شخصیت و حریم آنها بهتر حفظ میشود.
 
۵- تعیین محل داوری
طرفین میتوانند در موافقتنامه داوری توافق کنند که داوری در چه محلی و کدام کشور برگزار شود. اما در صورتی که محل داوری معلوم نباشد، از جمله مسائلی که باید در مرحله اول داوری یعنی هنگام تسلیم درخواست داوری و شروع دعوی تعیین تکلیف شود، همین محل داوری است که مرجع داوری باید در آنجا تشکیل شود و کار خود را انجام دهد. همینقدر اشاره میکنیم که گرچه داوری اتاق از نوع داوری بینالمللی است و مرجع داوری مطابق قواعد داوری اتاق به دعوی رسیدگی میکند و به مقررات و قوانین داوری یا قوانین ماهوی کشور محل داوری مأخوذ نیست، اما بههرحال مکلف است قوانین آمره و نظم عمومی آن کشور را رعایت کند که همینامر ممکن است پارهای محدودیتهای حقوقی برای او ایجاد کند. البته امروزه کشورها سعی میکنند با تصویب قوانین پیشرفته در زمینه داوری حداکثر تسهیلات را برای برگزاری داوریهای بین‌المللی در خاک خود برقرار نمایند و مراجع قضائی آنها در جریان داوریهایی که در سرزمین آنها برگزار میشود، کمتر دخالت نمایند و این را از جمله امتیازات و جاذبههای بینالمللی و اعتبار حقوقی نظام حقوقی خود میشمرند (مانند سوئیس و فرانسه) کما اینکه در کشور ما نیز، در سال ۱۳۷۶ قانون داوری تجاری بین‌المللی به تصویب رسید که در داوریهای بینالمللی که در ایران برگزار میشود قابل اجرا است و آزادی عمل فراوانی برای طرفین و داوران قائل شده و آن را قانونمند کرده و رویهم رفته تسهیلات حقوقی فراوانی نیز برای حسن برگزاری آنها فراهم نموده است.[۱۲]
مطابق ماده ۱۴ قواعد داوری اتاق، در صورتی که طرفین در این مورد توافقی نکرده باشند، دیوان داوری اتاق با ملاحظه و دقت در موضوع دعوی، تابعیت طرفین و داورانی که تعیین شدهاند یا میشوند، و نیز با توجه به قوانین کشور موردنظر درباره داوری تجاری بینالمللی که تا چه اندازه حمایت کننده و تسهیل کننده باشد، و همچنین با توجه به ملاحظاتی از قبیل سهولت رفت و آمد به کشور مورد نظر، «محل داوری» را تعیین مینماید که تصمیم او در این مورد قطعی میباشد. اثر مهم محل داوری آن است که جلسات داوری و استماع و نیز صدور رأی داوری باید در آن محل انجام شود و حتی اگر با توافق طرفین جلسات در محل دیگری برگزار شود، مفروض است که در «محل داوری» برگزار شده و مشمول مقررات احتمالی آن محل است. تا جایی که بهصدور رأی مربوط میشود، رأی داوری تابعیت کشور محل صدور را دارد (ماده ۲۵ (۳) قواعد).
 
۶- تنظیم قرارنامه داوری
از جمله کارهای دیگر که باید در مرحله اول جریان داوری انجام شود، تنظیم قرارنامه داوری است. پس از انتخاب داور یا داوران و تشکیل مرجع داوری، دبیرخانه پرونده را بهان مرجع داوری تسلیم میکند. از این زمان به بعد، طرفین مستقیماً با مرجع داوری در تماس هستند و کلیه مکاتبات و لوایح خود را به او میدهند و نسخهای هم به دبیرخانه ارسال میکنند. داور یا داوران نیز باید نسخهای از مکاتبات و تصمیمات و اقداماتی که انجام میدهند به دبیرخانه ارائه کنند و اگر احیاناً سؤال یا ابهامی درباره نحوه انجام کار داشته باشند میتوانند از دبیرخانه راهنمایی بگیرند. طرف کلیه تماس و مکاتباتی در دبیرخانه، مشاور حقوقی دبیرخانه است که در ابتدای تشکیل پرونده برای آن تعیین شده است.
در این مقطع، مرجع داوری تکلیف مهمی دارد که در واقع پیششرط ورود آن به مرحله دوم از رسیدگی است و آن تهیه و تنظیم «قرارنامه داوری» است. بهموجب ماده ۱۸ (۱) از قواعد داوری اتاق، همین که مرجع داوری پرونده را از دبیرخانه تحویل گرفت باید ظرف دو ماه، بر اساس مدارک یا با حضور طرفین، و در پرتو آخرین لوایحی که طرفین تا این مقطع ارائه کردهاند سندی را که شرح وظایف و مأموریت آن را مشخص می‌کند، تهیه و تنظیم کند به این ترتیب قرارنامه داوری، سندی است که بهموجب آن حدود اختیارات و شرح وظایف داوران تعیین میشود که به کدام دعوی و با چه مشخصاتی و با چه شرایطی باید رسیدگی نمایند. این سند، در واقع منشور داوری و دستورالعمل نحوه برگزاری داوری است و در حکم قراردادی است که بین طرفین و داوران منعقد میشود و حدود و ثغور کار را مشخص مینماید.[۱۳]
مطابق ماده ۱۸ (۱) قواعد، قرارنامه داوری باید مشتمل بر امور زیر باشد:

  • اسم و مشخصات و آدرس اصحاب دعوی برای ابلاغها.
  • خلاصهای از ادعاها و خواسته هریک از طرفین، با ذکر مبلغ.
  • تعیین موضوعات مورد اختلافات (تحریر محل نزاع)، مگر اینکه به نظر مرجع داوری لازم نباشد.
  • اسم و مشخصات و آدرس داوران.
  • تعیین محل داوری.
  • تعیین آیین رسیدگی و اینکه آیا داوران حق دارند به صورت کدخدامنشی یا براساس عدل و انصاف تصمیم بگیرند یا نه؟

پس از اینکه سند مذکور تهیه شده، به امضای طرفین و داوران میرسد و یک نسخه آن به دیوان داوری تسلیم میشود و داوری در چارچوب آن ادامه مییابد. در صورتی که یکی از طرفین در جریان تهیه این سند مشارکت نکند یا آن را امضا نکند، مانع از ادامه کار نیست، بلکه مرجع داوری ادامه مییابد (ماده ۱۸ (۳) قواعد) مرجع داوری مکلف است ظرف ۲ ماده قرارنامه داوری را تهیه نماید و در صورتی که مهلت بیشتری لازم داشته باشد، میتواند با ذکر ادله از دیوان درخواست تمدید کند.
درباره ضرورت «قرارنامه داوری» گفتگوهای زیادی بین حقوقدانان و متخصصین داوری بین المللی صورت گرفته است و بهویژه حقوقدانان متعلق به حقوق عرفی از آن انتقاد کردهاند و گفتهاند با وجود موافقت‌نامه اولیه داوری، تهیه این سند لازم نیست و موجب اتلاف وقت میشود. با این همه، تنظیم این سند بهطور سنتی یکی از ویژگیهای نظام داوری اتاق بازرگانی است و سابقه آن به رویه سنتی حقوق فرانسه برمی‌گردد که برای شروع داوری، تأیید و تنفیذ موافقتنامه اولیه داوری را لازم میدانسته است.[۱۴] صرفنظر از تاریخچه حقوق «قرارنامه داوری»، تنظیم این سند هم فوائد  عملی دارد و هم آثار حقوقی. در مورد فوائد عملی آن میتوان نکات زیر را ذکر کرد. اولاً، تنظیم این سند که در آستانه داوری و تشکیل پرونده انجام می‌شود فرصتی ایجاد میکند که طرفین و وکلای آنها بایکدیگر آشنا شوند و به پارهای نظرات و روحیات یکدیگر پی برند. ثانیاً، باعث میشود ابهامات مواضع طرفین روشن شود و اکنون که طرفین میخواهند وارد مرحله رسیدگی حقوقی شوند تصویر نسبتاً روشنتری نسبت به ادعاها و مدافعات بهدست آورند و گاه همین آشنایی با مواضع و استدلالات موجب میشود که یا در همین مقطع مصالحه کنند و یا لااقل ادعاهای بیمبنا و متورم را کنار گذارند و با دید واقعبینانهتری به قضیه بنگرند. ثالثاً، این فرصت برای رفع ابهامات احتمالی از موافقتنامه داوری یا توافقهای جدید در مورد مسائلی که مغفول مانده، بسیار مطلوب است. کما اینکه ضمن همین سند «قرارنامه داوری» است که میتوان درباره مسائل مورد نزاع، و موضوعاتی مانند زبان داوری، مکان داوری، قانون ماهوی حاکم، نحوه ارائه ادله و مدارک، افشای مدارک، معرفی شهود و یا کارشناس و استماع ایشان، نحوه تبادل لوایح و جلسه استماع و نکات ریزتری که در جریان رسیدگی پیش میآید، توافق نمود و در نتیجه جریان داوری را بهویژه در دعاوی پیچیده و سنگین روانتر و سریعتر نمود.
از نظر حقوقی نیز، تنظیم این سند سودمند است. اولاً از حیث ساماندهی و تنظیم نحوه رسیدگی ماهوی مفید است و مانع از آشفتگی و پراکندگی یا بلاتکلیفی در جریان داوری میشود. بهعنوان مثال، در این سند باید ادعاها (اعم از اصلی یا تقابل) احصا و مشخص شود، و در نتیجه ادعای جدید در طول داوری مسموع نیست، کما اینکه ماده ۱۹ قواعد داوری نیز در این مورد میگوید پس از امضای قرارنامه داوری یا تصویب آن در دیوان، هیچیک از طرفین نمیتواند ادعای جدیدی را مطرح نماید،مگراینکه مرجع داوری اجازه دهد.ثانیاٌ با امضای این سند، هرگونه ابهام و تردید در مورد موافقتنامه اصلی داوری مرتفع میشود. ثالثاً، در مرحله اجرای رأی داوری یکی از موارد اعتراض به رأی و حتی ابطال آن نزد دادگاهی که به مسأله اجرای حکم رسیدگی میکند، این است که داوران از حدود اختیار و صلاحیت خود تجاوز کرده باشند، و مثلاً نسبت به موضوعی رسیدگی و رأی داده باشند که جزو موضوعات داوری نبوده است. وجود قرارنامه داوری این فایده مهم را دارد که موضوع یا موضوعات تحت داوری را مشخص میکند و ابزار مطمئن و خوبی برای کنترل صلاحیت داوران برای صدور رأی بهدست میدهد. در داخل سیستم نظارت اتاق هم وجود این سند برای سیستم نظارت اتاق هم وجود این سند برای بررسی رأی توسط دیوان داوری مفید است زیرا دیوان میتواند با مراجعه به آن کنترل نماید که آیا همه موضوعاتی که به داوری ارجاع شده، صحیحاً رسیدگی و مورد حکم واقع شده یا نه، و آیا داوران از اختیارات خود تجاوز کردهاند یا نه. همین بررسیها و کنترلها است که ضریب اطمینان اجرای رأی را بالا میبرد و نهایتاً داوری اتاق را بهعنوان شیوهای مؤثر و مطمئن برای حل و فصل اختلافات تجاری اعتبار و ارتقا میبخشد.
بههر حال، چنانکه اشاره شد، تنظیم قرارنامه داوری از ویژگیهای سنتی نظام داوری اتاق بازرگانی بین‌المللی است و علیرغم گفتگوها و تردیدهایی که درمورد حفظ یا حذف آن از قواعد وجود داشت، در ماده ۱۸ قواعد جدید داوری اتاق ابقا شده و ابهامات آن مرتفع شده است.
 
 
۷- تهیه برنامه زمانی رسیدگی
مطلب دیگری که در مرحله اول جریان داوری باید تعیین تکلیف شود برنامه رسیدگی است. در قواعد جدید داوری اتاق که از سال ۱۹۹۸ لازمالاجرا شده، نهایت تلاش به عمل آمده که موجبات سرعت رسیدگی فراهم شود. از جمله تدبیرهایی که برای این منظور در قواعد آمده تکلیف مرجع داوری است که همزمان با تهیه قرارنامه داوری یا کوتاه زمانی پس از آن، باید برنامه زمانی خود را برای رسیدگیهای بعدی تهیه و به طرفین و دیوان داوری تسلیم نماید (ماده ۱۸ (۴) قواعد). از طرفی مطابق ماده ۲۴ (۱) قواعد، مرجع داوری باید ظرف شش ماه از تاریخ امضای قرارنامه داوری رسیدگی را به پایان برد و رأی بدهد. بنابراین فایده مهم تنظیم برنامه زمانی آن است که اولاً مرجع داوری را مأخوذ میکند که هنگام برنامهریزی برای رسیدگیهای آتی، توجه کافی مبذول دارد که واقعبینانه عمل میکند و ظرف شش ماه داوری را به انجام رساند. ثانیاً او را ملزم میکند که در طول رسیدگی برنامه را رعایت کند زیرا هرگونه تغییر در برنامه زمانی رسیدگی موکول به اطلاع طرفین و تصویب دیوان است. بدینسان دیوان وسیله مطمئنی برای کنترل عملکرد داوران در دست خواهد داشتو اگر به این نتیجه برسد که از انجام کار ناتوان هستند، چهبسا طبق ماده ۱۲ (۳) قواعد تصمیم به تعویض ایشان بگیرد.
 
ب- مرحله دوم: رسیدگی به ادعاها

  • شیوههای رسیدگی به ادعا

بطور کلی، دو شیوه رسیدگی و دادرسی وجود دارد: یکی حول هدایت و مدیریت دادرسی توسط دادگاه متمرکز است که در نظام حقوق نوشته متداول است، و دیگری حول مرافعه اصحاب دعوی متمرکز است و خاص نظام حقوق عرفی است که خود اصحاب دعوی جریان دادرسی را زیرنظر قاضی هدایت و اداره می‌کنند و قاضی سرانجام رأی میدهد. شیوه دادرسی در داوریها منجمله داوری اتاق بازرگانی علیالاصول بیشتر مقتبس از همین شیوه دوم است خصوصاً که در داوریها اصحاب دعوی آزادی عمل زیادی دارند. مثلاً در شیوه دوم استماع شهود توسط وکلای طرفین صورت میگیرد که از شاهد خود یا شاهد طرف مقابل سؤالاتی را مطرح میکنند و قاضی فقط در «مرتبط یا لازم بودن یا نبودن سؤالات» نظر میدهد در حالی که در شیوه اول حق سؤال از شهود باید با اجازه قاضی و از طریق دادگاه صورت گیرد.
شروع مرحله دوم از روند رسیدگی داوری، پس از تشکیل مرجع داوری و آماده شدن «قرارنامه داوری» ممکن میشود و تمام اقدامات و کارهایی که طی مرحله اول انجام شده مقدمات و ضرورتهای ورود به مرحله «رسیدگی به ادعاها» محسوب میشوند. در واقع، هسته مرکزی و حاقّ هر داورییی، همین مرحله است که به ایرادات و ادعاها و خواسته هایی که خواهان و خوانده مطرح نمودهاند رسیدگی و درباره اختلافات فیمابین تصمیمگیری شود و فصل خصومت گردد. مسائل و موضوعاتی که حین رسیدگی در هر داوری مطرح میشود، خاص همان مورد است و تابع موضوع دعوی و خواسته مطروحه است و از اینرو قابل نمونه‌سازی نیست. تشخیص قضایی و حقوقی داور یا داوران نیز بر حسب نوع و موضوع دعوی، استدلالات حقوقی ارائه شده، اسناد و مدارک و ادلهای که اقامه شده و بالاخره قانون ماهوی حاکم بر دعوی، متفاوت است و قابل تعمیم و مدلسازی نمیباشد. حتی «رویه داوری» که به علت تکرار در دعاوی مشابه تولید می‌شود، هرچند در داوریهای بینالمللی بسیار مورد توجه است، اما اعتبار موضوعی دارد و فقط در موضوع همان دعاوی که صادر شده الزامآور است، و بههمین لحاظ هیچ مرجع داوری مأخوذ و ملزم به رعایت مفاد رأی مراجع دیگر داوری، نیست.
با اینکه مسائل و موضوعات مورد رسیدگی در هر داوری و بهتبع، تشخیص قضایی (رأی داوران) متفاوت است، اما ابزارها و روشهای رسیدگی و سنجش دعوی و تصمیمگیری قابل دستهبندی و مدلبندی است. مثلاً رسیدگی به ایرادات قبل از ورود به ماهیت، تبادل لوایح، استماع شهود، ارجاع به کارشناس، درخواست ادله و مدارک، تشکیل جلسه استماع شفاهی، و سایر روشهای دادرسی، از جمله ابزارهایی هستند که هم در دادگاهها و هم داوریها متداول است و برای ارزیابی و سنجش قضایی ادعاها بکار میرود. در قواعد داوری اتاق «رسیدگی» به ادعاها به کمک همین ابزارها و قالبها انجام میشود، که در ماده ۲۰ قواعد داوری اتاق به آنها اشاره شده است.
 
۲- رسیدگی به موضوعات مقدماتی
قبل از هر چیز در صورتی که ایرادات صلاحیتی مطرح شده باشد، مرجع داوری باید علیالقاعده ابتدا به آنها رسیدگی کند. چنان که قبلاً اشاره شده مطابق ماده ۶ (۲) و (۴) قواعد داوری اتاق، مرجع داوری صلاحیت دارد که به صلاحیت خود و قلمرو آن رسیدگی نماید. علاوه بر این ممکن است به عنوان یک امر مقدماتی، درخواست اقدامات تأمینی (دستور موقت) شده باشد که در این صورت مرجع داوری مکلف است بهعنوان یک امر فوری و مقدماتی به آن رسیدگی و اتخاذ تصمیم کند و بهصورت «دستور» یا «رأی جزئی) تصمیم بگیرد (ماده ۲۳ قواعد). اختیار مرجع داوری برای صدور دستور موقت و اقدامات تأمینی مدتها بین نویسندگان مورد بحث بود و بعضی عقیده داشتند که دستور موقت مستلزم اختیارات خاص دادگاهها است که از ضمانت اجرای قدرت عمومی دولتی برخوردارند. اما امروزه رویه داوری بینالمللی این واقعیت را پذیرفته که در صورت توافق طرفین مسلماً مرجع داوری مربوط حق رسیدگی به درخواست دستور موقت و صدور آن را دارد. معذالک برای اجرای چنین دستوری در مواردی که مخاطب آن را طوعاً اجرا نکند، ناگزیر باید به محاکم دادگستری مراجعه شود.
 
 
 
 
۳- شروع رسیدگی ماهوی و تبادل لوایح
مطابق ماده ۲۰ قواعد مرجع داوری مکلف است در اسرع وقت، ابتدا واقعیات مربوط به دعوی و اوضاع و احوالی را که منتهی به بروز ادعا شده است، به روش مناسب بررسی و احراز نماید. علاوه بر این، باید ترتیب تبادل لوایح کتبی بین طرفین را بدهد و در چارچوب زمانبندی رسیدگی که قبلاً تدوین کرده برای آن تعیین وقت کند، و بالاخره باید ترتیب لازم برای استماع نظرات ایشان را بدهد (ماده ۲۰ (۳) و (۴) قواعد). مرجع داوری ممکن است پس از دریافت لوایح طرفین، لازم بداند مستندات و ادله اضافی در یک موضوع خاص ارائه شود یا احیاناً یکی از طرفین درخواست «افشای مدارک» از طرف مقابل نماید (discovery) و دیوان هم آن را مناسب و مرتبط تشخیص دهد و بپذیرد، که در اینصورت میتواند دستور دهد این قبیل مستندات و ادله اضافی یا مدارک تسلیم گردد (ماده ۲۰ (۵) قواعد). درباره اختیارات مراجع داوری برای دستور «افشای مدارک» گفتگوهای زیادی بین صاحبنظران وجود دارد. حقوقدانان متعلق به نظام حقوق نوشته کمتر با آن موافقند ولی اصحاب حقوق عرفی آن را مجاز و ممکن میدانند خصوصاً که تدبیر «افشای مدارک» اساساً ریشه در سیستم دادرسی حقوق عرفی دارد که امر دادرسی عملاً و عمدتاً توسط خود اصحاب دعوی هدایت و انجام میشود و قاضی در واقع ناظر است و سرانجام رأی میدهد. اما امروزه در رویه داوری بین‌المللی بطور کلی پذیرفته شده که مراجع داوری علیالاصول چنین اجازهای دارندف خصوصاً اگر در قواعد داوری که طرفین آن را پذیرفتهاند، به آن تصریح شده باشد (مانند ماده ۲۰ (۵) قواعد داوری اتاق).
 
۴- جلسه استماع
معمولاً آخرین اقدام مرجع داوری پس از تبادل لوایح عبارت است از برگزاری جلسه استماع شفاهی که بعد از ختم رسیدگی اعلام میشود. جلسه استماع معمولاً در محل داوری برگزار میشود و اگر برای سهولت، محل دیگری برای آن درنظر گرفته شود، باز هم مفروض است که در آنجا برگزار شده است (ماده ۲۵ (۳) قواعد). جلسه استماع ممکن است به درخواست یکی از طرفین یا به تشخیص خود مرجع داوری برگزار شود (ماده ۲۰ (۲) قواعد). معذالک، در صورتی که مرجع داوری مناسب بداند، میتواند تصمیم بگیرد بدون جلسه شفاهی و صرفاً براساس لوایح و اسناد و مدارک و ادله کتبی رسیدگی نماید، اما اگر یکی از طرفین تقاضای تشکیل جلسه نماید، مکلف است جلسه را تشکیل دهد (ماده ۲۰ (۶) قواعد). در مواردی که قرار است جلسه استماع برگزار شود، مرجع داوری تاریخ و محل آن را به طرفین ابلاغ میکند که در آن حضور یابند. لکن در صورتی که یکی از طرفین علیرغم اطلاع و ابلاغ، بدون عذر موجه در جلسه حاضر نشود مانع از ادامه رسیدگی و برگزاری جلسه نیست (ماده ۲۱ (۱) و (۲) قواعد). جلسه استماع داوری، غیرعلنی است و فقط اصحاب دعوی و نمایندگان و وکلای ایشان حق شرکت دارند و حضور افراد غیر ذیمدخل در جلسه در صورتی مجاز است که هم طرفین و هم داوران اجازه دهند (ماده ۲۱ (۳) قواعد). در جلسه استماع، معمولاً خواهان و خوانده مطالب و نظرات خود را بیان میکنند، شهود استماع میشوند و در صورتی که پرونده به کارشناس ارجاع شده باشد، کارشناس نیز احضار و نظرات او شنیده میشود (ماده ۲۰ (۲) قواعد).
با اینکه ماده ۲۰ قواعد داوری اتاق و سایر مواد آن، ابزارها و قالبهای رسیدگی را مشخص کرده، اما همچنان این سؤال باقی میماند که رسیدگی چه موقع پایان میپذیرد و کی میتوان گفت موازین لازم رعایت شده و همه ابزارهای لازم برای یک داوری منصفانه و بیطرفانه بکار گرفته شده است. پاسخ این سؤال مسلماً بسته به موضوع دعوی و مسائلی که در هر پرونده مطرح است فرق میکند و نمیتوان ملاک ثابتی برای آن تعیین کرد. آنچه مهم است این است که رسیدگی بهصورت صحیح و با رعایت قواعد داوری و موازین حقوقی انجام شود و با طرفین به شیوهای مساوی و بی طرفانه رفتار شده باشد، و مهمتر از همه اینکه فرصت کافی و معقولی برای ارائه مطالب و دفاعیات به ایشان داده شود ماده ۱۵ (۲) قواعد همین ملاک (ابژکتیو) را برگزیده است و در ماده ۲۲ (۱) قواعد نیز گفته شده مرجع داوری باید قانع شود که طرفین فرصت دفاع داشتهاند.
 
۵- قانون شکلی و ماهوی حاکم
آیین دارسی و داوری تابع قواعد داوری اتاق است (ماده ۱۵ قواعد) و داوران مکلف نیستند قانون آیین دارسی کشوری را رعایت نمایند، اما به هرحال باید هنگام رسیدگی قوانین آمره کشور محل رسیدگی را رعایت کند و الّا چه بسا رأی صادره در مرحله اجرا دچار مشکل شود. اما در صورتی که طرفین مقررات دادرسی خاصی را انتخاب کرده باشند که در داوریشان اعمال شود، مرجع داوری باید آن را محترم شمرد و چنانچه در این مقررات به قانون داخلی نیز اشاره شده باشد که باید در داوری اعمال شود، باید آن را رعایت نمایند (ماده ۱۵ (۱) و (۲) قواعد). مثلاً در قوانین بعضی کشورها مقرر شده که نصب داور باید به تأیید دادگاه محلی نیز برسد یا گاه در قوانین داخلی پیشبینی شده که اگر خواهان تبعه خارجی باشد باید برای هزینه دادرسی تضمین بدهد یا گاه مقرر شده که رأی داوری باید مستدل باشد.
در مورد قانون ماهوی حاکم بر دعوی، مطابق اصل آزادی اراده (اتونومی) اولویت با انتخاب و توافق خود طرفین است که میتوانند قانون داخلی هر کشور را که مناسب بدانند بهعنوان قانون ماهوی حاکم برگزینند، یا بجای انتخاب قانون کشور خاصی احیاناً توافق کنند که دعوی مطابق اصول کلی حقوقی حل و فصل خواهد شد، و یا مقرر نماید ترکیبی از این دو منبع حقوقی در ماهیت دعوی اعمال و اجرا شود. در صورتی که طرفین قانون ماهوی را انتخاب نکرده باشند، طبق ماده ۱۷ (۱) قواعد داوری اتاق، مرجع داوری قواعد حقوقی که خود مناسب دعوی تشخیص دهد انتخاب و اعمال میکند. اما در هرحال مرجع داوری مکلف است مفاد قرارداد و نیز عرف تجاری مرتبط با موضوع دعوی را اعمال نماید. در این ماده ۱۷ (۱) قواعد، دو نکته ظریف وجود دارد. اولاً صحبت از «قواعد حقوقی» است و نه «قانون حاکم». این ظرافت در تعبیر، ناظر به این نکته است که لازم نیست مرجع داوری در جستجوی قانون مناسب، حتماً قانون موضوعه یک کشور خاص را بهعنوان قانون حاکم بر ماهیت برگزیند، بلکه میتواند هرگونه قواعد حقوقی را مناسب بداند اعمال کند، اعم از اینکه قانون داخلی یک کشور باشد یا اصول کلی حقوقی یا ترکیبی از ان دو. به عبارت دیگر مفهوم قواعد حقوقی اعم از قانون داخلی است. ثانیاً مرجع داوری میتواند در مقام تعیین قانون ماهوی حاکم بر دعوی، هرگونه قواعد حقوقی را که با توجه به موضوع دعوی مناسب و مرتبط بداند، مستقیماً برگزیند و نیازی ندارد که به قواعد سنتی حل تعارض قوانین یا انتخاب قانون مناسب توسل جوید. این حکم ماده ۱۷ (۱) قواعد هماهنگ با رویه معاصر در داوری بینالمللی است. مطابق ماده ۳۵ قواعد، در کلیه اموری که داوری ساکت باشد مرجع داوری باید مطابق روح قواعد رسیدگی نماید و نمیتواند به علت سکوت قواعد از رسیدگی امتناع ورزد.
 
[۱] – سید حسین صفایی، حقوق بین­الملل و داوریهای بین­المللی، بنیاد حقوقی میزان، چاپ سوم، ۱۳۹۰، ص۲۹۴
[۲] –  سید حسین صفایی، منبع پیشین، ص ۲۶۹
[۳] –  «مجله نامه اتاق بازرگانی بین­المللی» دی ۱۳۸۰- شماره ۴۰۵ (از صفحه ۳۴ تا ۳۵ URL:www.noormags.ir/view/fa/articlepage/151431 عنوان مقاله: کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بین­المللی: نظام داوری اتاق بازرگانی بین­المللی)
[۴]- International chamber of commerce
-محبی،محسن،نظام داوری در اتاق بازرگانی بین المللی،انتشارات کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بین المللی،چاپ اول،۱۳۸۰،ص ۷[۵]
[۶] – سازمان داوری اتاق در حال حاضر مشغول بررسی و تهیه مقرراتی است که برای رسیدگی به «دعاوی کوچک» (small claims) مورد استفاده قرار گیرد. هدف آن است که در این قبیل دعاوی مقررات سهلتر و سریعتری برای رسیدگی وضع شود و نیازی به رعایت مقررات مفصل داوری نباشد.
[۷] – مثلاً بهموجب ماده ۱۷ قانون بورس اوراق بهادار مصوب ۱۳۴۵، اختلافات بین کارگزاران بورس و خریداران یا فروشندگان به یک هیأت داوری سهنفره ارجاع میشود که متشکل از داوران منصوب بانک مرکزی، اتاق بازرگانی و دادگستری است. علاوه براین، بهموجب مواد ۹ به بعد (فصل سوم) قانون برنامه سوم اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مصوب مواد ۹ به بعد (فصل سوم) قانون برنامه سوم اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مصوب ۱۷/۰۱/۱۳۷۹ مقرر شده سهام شرکتهای بخش دولتی با رعایت شرایط خاصی به بخش خصوصی و تعاونی فروخته شود. سپس در ماده ۲۰ همان قانون پیشبینی شده که «رسیدگی، اظهار نظر و اتخاذ تصمیم در مورد شکایت اشخاص حقیقی و حقوقی از هریک از تصمیمها در امر واگذاری در صلاحیت هیأت داوری است…» این هیأت داوری هفتنفره است که پنج نفراز اعضای آن با تصویب هیأت وزیران برای مدت شش سال منصوب میشوند و دو نفر دیگر عبارتند از رئیس اتاق بازرگانی و رئیس اتاق تعاون.
[۸] – Competence du Competence
[۹] – استقلال شرط داوری از قرارداد اصلی در ماده ۶ (۴) قواعد داوری اتاق آمده که میگوید: «صرف این ادعا که قرارداد اصلی [که شامل شرط داوری است] باطل و بیاعتبار است، یا قراردادی وجود نداشته، صلاحیت مرجع داوری را متوقف نمیکند، مشروط به اینکه مرجع داوری اعتبار موافقتنامه داوری را اجراز نماید….»
[۱۰]- Trancuated tribunal.
[۱۱] – appointing authority
[۱۲] – رک. دکتر سیدجمال صیفی «قانون داوری تجاری بینالمللی ایران همسو با قاون نمونه داوری آنسیترال» مجله حقوقی، شماره ۲۳ صفحات ۳۵ تا ۸۲؛ دکتر گودرز افتخار جهرمی، «تحولات نهاد، داوری در قوانین موضوعه ایران و دستاورد آن در حوزه داوری بینالمللی»، مجله تحقیقات حقوقی، (ویژه اولین کفرانس بینالمللی داوری) شماره ۳۷-۲۸، پاییز و زمستان ۱۳۷۸، ص ۱۳٫
[۱۳] – «قرارنامه داوری» ترجمه terns of refence انگلیسی یا act de mission فرانسوی است که همانطور که اشاره شد، حاوی شرح وظایف و مأموریت داوران است این اصطلاح برای شرح وظایف کارشناس یا هر شخص دیگر که مأموریت مشخصی دارد نیز بهکار میرود. این اصطلاح به «قرار داوری»، «داورینامه»، «موافقتنامه داوری» و «سند داوری» نیز ترجمه شده است. اما به نظر دکتر محبی «قرارنامه داوری» برای آن مناسبتر است زیرا هم از خلط آن با قرارداد یا موافقتنامه داوری که توافق اولیه طرفین در ارجاع به داوری است جلوگیری میکند و هم خصلت الزام آن را میرساند، و بهتر افاده مقصود میکند.
[۱۴] – پدیده «قرارنامه داوری» خاص داوری اتاق بازرگانی بینالمللی است و ریشه در یکی از الزامات حقوق دادرسی فرانسه دارد و از معدود موارد انعکاس حقوق فرانسه در نظام داوری اتاق است. توضیح اینکه برخلاف سیستم حقوق عرفی، مطابق قوانین سابق فرانسه مادام که اختلاف عملاً بوجود نیامده ارجاع آن به داوری ممکن نبود، در نتیجه صرف موافقتنامه داوری یا درج شرط داوری در قرارداد در مورد اختلافات و دعاوی احتمالی که ممکن است در آینده حادث شود برای التزام به داوری کافی نبود بلکه پس از بروز اختلاف نیز باید طرفین موافقتنامه داوری پیشین را تنفیذ و تأیید یا در واقع مجدداً منعقد کنند. تنظیم قرارنامه داوری که ضمن آن طرفین ملزم میشوند مطابق قواعد داوری اتاق عمل کنند، به معنای همین تنفیذ یا انعقاد مجدد است و برای رفع همین اشکال تعبیه شده است. رک.
Gillis Wetter, “The Ptesent Status of the International Court of Arbitration of ICC-An Appraisal”, American Review of Int’l Arbt, vol, 1, 1990.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:45:00 ب.ظ ]