تحلیل تاثیرنقش گفتمان نخبگان سیاسی بر جغرافیای سیاسی ایران- قسمت ۱۹ |
ای بر نظریه های جهان گرایانه که انتشار یافت، بنیادگرایی اسلامی را یکی از عوامل غیرشخصی مؤثر در پیشرفت جهانی شدن می خواند. واترز نیز در ۱۹۹۵ گفت در مصر، بنیادگرایی دیرپاترین نفوذ خود را داشته است و در ایران بیشترین اثرات را برجای گذارده است.
در مصر در حالی که ناسیونالیستها قادر به جلوگیری از پیشروی غرب نبودند، اسلام گرایی سر برآورد، آن هم به صورت یک نهضت توده ای و در قالب اخوان المسلمین (۱۹۲۰ ). هدف اخوان المسلمین ایجاد جامعه ای اسلامی بود که از طریق کنش سیاسی توده ای، نیروی تازه ای گرفت. با تشکیل شبکه ای از انجمنها، گروه های اجتماعی و اتحادیه های کارگری مستقل، اخوان المسلمین به صورت نخستین تشکیلات توده ای دنیای غرب در آمد. این گروه تا دهه ۱۹۴۰ در مصر حدود پانصد هزار عضو داشت و خطر عمده فراروی حکومت انگلیسیها تلقی می گردید. اما این جنبش رفته رفته اعتبار خود را از دست داد؛ بویژه هنگامی که اتحادیه های کارگری و برخی سازمانهای کمونیستی در صحنه ظاهر شدند. اما بیست سال بعد با هویداشدن ناکارامدی جریانهای رادیکال غیر مذهبی (کمونیستها) جنبش اسلام گرای اخوان المسلمین بار دیگر با سرعتی شگفت انگیز رو به رشد گذاشت و با پیروزی انقلاب اسلامی شدت یافت و اوج گرفت.
انقلاب اسلامی رویداد سرنوشت سازی در ظهور و تشدید اسلام گرایی و روند جهانی شدن اسلام تلقی میگردد و آن را باید واکنش مستقیم جهانی شدن غربی دانست. این انقلاب به منزله فرایندهای فرهنگی موجود در کشورهای جهان اسلام تلقی می شود. به علاوه، جنبش ایران، تاریخ متمایز و کاملاً ویژه ای نیز دارد، از جمله این که اسلام گرایی در ایران دهه ۱۸۹۰، بسیار فعال بود، اما بعد، بکلی در حاشیه قرار گرفت. طی نیمه اول قرن بیستم، در حالی که مصر، شاهد مبارزات توده ای اسلامی گسترده ای بود، سازمان مذهبی ایران به استثنای چند واقعه اغلب از سکوت و آرامش، جانبداری می کرد. ولی بعد از دهه ۱۹۶۰ بود که جامعه ایران به رهبری امام خمینی رحمه الله، به ابراز مخالفت علنی علیه رژیم پرداخت. دولت ایجاد تحولات و اصلاحات اجتماعی گسترده ای را به مردم ناآرام وعده داد. پس از آن، در اواخر دهه ۱۹۷۰ معلوم شد که دولت نمی تواند به وعده های خود عمل کند. بر همین اساس، حرکت مردمی بی سابقه ای آغاز شد که هدایت آن، با توجه به تضعیف جریانهای کمونیستی و لیبرالیستی، به دست روحانیون جوان و فعالِ طرفدار امام خمینی رحمه الله افتاد. این روحانیون، از یک استراتژی اسلامی پیروی می کردند که طی آن، هم به خواسته های توده ها توجه فوری صورت می گرفت و هم تأکید داشت روحانیون و توده های مسلمان باید در سرنگونی رژیم پهلوی، تکلیف شرعی خویش را انجام دهند. امام خمینی رحمه الله اظهار می داشت اندیشه جدایی دین از سیاست و اندیشه عدم دخالت علمای اسلام در امور سیاسی، ساخته و پرداخته اجانب است و تنها غیر مذهبیها هستند که این اندیشه ها را بازگو می کنند. امام خمینی رحمه الله ضمن رد این اندیشه، خواهان یک حرکت توده ای وسیع بر ضد حکومت پهلوی بودند. حاصل آن، تشکیل یک حکومت اسلامی تحت عنوان جمهوری اسلامی بود که تبلور آرمانهای توده مردم بود.
از همان روزهای نخستین پس از پیروزی، رهبری انقلاب نظریه جهان گرایی انقلاب اسلامی را مطرح ساخت. وی گفت اراده مستضعفان، سرانجام رهبری جهان را از آنِ خود خواهد ساخت. وعده خداوند به زودی تحقق خواهد یافت و محرومان جایگزین ثروتمندان خواهند شد. البته پی بردن به همراهی اسلام گرایی و جهان گرایی دشوار نیست؛ زیرا تأسیس امت «پان اسلامی» که می تواند مسلمانان را صرف نظر از ملیتهای مختلف و نیز موانع قومی و سیاسی موجود به هم پیوند دهد، از اعتقادات مسلمانان است. تاکید شدید آنها به لزوم متابعت از کتاب مقدس قرآن و احکام اسلامی، نیز تلاشی است برای تحکیم جهانی اصول بنیادین اسلام در میان افرادی که با بزرگترین ابهامات در دنیای متحول مواجه هستند.
به دنبال رویدادهای ایران، جنبشهای اسلام گرایانه به سرعت در جهان عرب رشد یافت و در برخی از نواحی آفریقا و آسیای میانه ظاهر شد. در برخی از این کشورها، فعالان سیاسی، بویژه مسلمانان، این اعتماد را یافتند که به شیوه های مشابه علیه دولتهای خود وارد عمل شوند که این اقدام، در پایتختهای غربی و در واشنگتن و مسکو وحشت ایجاد کرد. بعد از انقلاب ایران، اسلام گرایی در سودان قوت گرفت. در الجزایر ظهور پر جاذبه ای داشت. اما کشمکشهای شدید سیاسی بویژه در سالهای اخیر که در ایران وجود داشت بر مسلمانان کشورهای دیگر تاثیر منفی گذاشت. به علاوه، با رحلت امام خمینی رحمه الله گرایش به بقای ایران (حفظ ام القری) بیشتر شد و از این رو، تاثیر الگوهای ایران بر جنبشهای اسلامی کمتر شد. ولی هنوز انقلاب ایران، ظرفیتهای کافی برای به حرکت در آوردن جنبش های اسلامی را داراست. نمونه ای از این ظرفیت بالفعل را می توان در حزب الله لبنان و فلسطین امروز دید.
تأثیر انقلاب اسلامی ایران در جنبش الهیات رهایی بخش آمریکای لاتین، به رغم این که جنبش نام برده نخست از کمونیسم تاثیر پذیرفته بود، نباید نادیده گرفت؛ (ری کیلیوفیل مارفلیت ۱۳۸۰ص۲۵ ) ………… http: //www. bashgah. net/fa/content/print_version/3221) )
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید. |
۴-۲۱) پیامد های تغییرات جمعیتی بر مشروعیت نظام سیاسی در ایران
درقالب تقسیم بندی ماکس وبر درباره ی انواع مشرعیت، برخی محققات معتقدند درفاصله زمانی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ تا رحلت امام خمینی، ۱۳۶۸، نظام مستقر پس از انقلاب در ایران اساسا بر اقتدار کاریزمایی امام خمینی (ره) متکی بود. امام خمینی (ره) در این دوران محور سیاست در ایران بودودستورات او برای مردم مطاع بود. وی در مشاجرات و منازعات بزرگ میان گروه ها وگرایش های مختلف در درون نظام داوری میکرد. موثرترین بسیج گر توده هادر منازعات داخلی ونیزبرای مقاصد جنگی بود. تصمیم گیرنده اساسی مسائل مربوط به جنگ و صلح می شد ومعمار مهم ترین نهادهای سیاسی و اجتماعی و بنیاد های مختلف در جمهوری اسلامی بود. همه جا به راهنمائی های رهبر استنادمیشد. هیئت حاکمه عمدتا شاگردان و پیروان امام بودند وبر این اساس در طول رهبری امام خمینی (ره) همواره مشروعیت کاریزماتیک غالب بوده است ومشروعیت های سنتی وعقلانی –قانونی درمراتب بعد قرار داشته اند،اما با رحلت امام خمینی (ره) و تجدید نظر در قانون اساسی در سال ۱۳۶۸، تاکید بر مشروعیت کاریزماتیک کم رنگ شد. عناصر سنتی و قانونی به عنوان مبانی مشروعیت نظام پررنگ تر گردید. زیرا عنصر کاریزمائی متکی به افراد است وبا رحلت امام خمینی (ره) این عنصر به ضعف گراییدو بعد از رحلت امام در واقع کاریز ما در سنت و قانون نهادینه گردید (حسین بشیریه، ۱۳۸۱: ص ۹۰)
در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز، درقالب تقسیم بندی مذکور، می توان ترکیبی از دو نوع مشروعیت سنتی و قانونی را بعنوان پایه ی مشروعیت نظام سیاسی در ایران یافت. که تاکید بر اولویت قوانین اسلام و حاکمیت الهی حکومت در واقع بر وجود وجوهی از مشروعیت سنتی میباشد که ریشه در سنن و اعتقادات اسلامی مردم دارد. در اصل اول قانون اساسی، از جمهوری اسلامی بعنوان آرمان ملت ایران بر اساس اعتقاد دیرینه اش به حکومت حق و عدل قرآن یاد و تشریع به او ولزوم تسلیم در برابر اوو اعتقاد به وحی، معاد، عدل الهی و امامت، کرامت انسان، اجتهاد مستمر فقها، استفاده از علوم و فنون و تجارب بشری میداند.
از سوی دیگر، در اصل ششم قانون مذکورتصریح گردیده است که در جمهوری اسلامی اداره امور کشور باید به اتکای آرای عمومی اداره شودو قانون اساسی مذکور نیز در نهایت نیز بارای قاطع اکثریت مردم به تصویب رسیدو جنبه قانونی پیدا کرد و در واقع میتوان گفت ارزش های سنتی در جامعه ایران نهادینه وقانونی گردید.
پس، قانون اساسی جمهوری اسلامی مشروعیت دوگانه ای را برای نظام سیاسی قائل شده است، یعنی قانون اساسی در مورد اینکه چرا باید مردم از حکومت اطاعت کنند به دو دلیل اسلامی بودن حکومت و منتخب مردم بودن حکومت استناد میکند که در واقع ترجمان دو ارزش اجتماعی مهم در ایران، یعنی پایبندی مردم به ارزش های اسلامی وپایبندی مردم به ارزش های مردم سالاری می باشد.
بر این اساس، باورهای مذهبی مردم در ایران و پذیرش نقش دین در زندگی اجتماعی و سیاسی و پذیرش اینکه حکومت باید مجری احکام اسلامی باشد، یکی از مهم ترین عوامل مشروعیت ساز برای نظام جمهوری اسلامی در ایران بوده است. و در واقع پذیرش این موارد باعث گردیده تا حکومت جمهوری اسلامی در ایران بتواند قانون اساسی را که در آن بر دین بعنوان یکی از پایه های مهم مشروعیت ساز حکومت اشاره شده بود با اکثریت قاطع به تصویب رسانده و در سال های بعد نیز با تاکید بر این پایه حمایت و تبعیت بخش مهمی از مردم را از حاکمیت جلب کند.
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1399-12-18] [ 08:23:00 ب.ظ ]
|