کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



افسردگی فقط احساس موقتی گرفتگی ، اندوه یا دلتنگی نیست . افسردگی حالتی ورای غمگین بودن یا اندوه شدید بر اثر فقدان یک عزیز است . غمگین بودن وسوگواری ، واکنش های طبیعی وموقتی در مقابل تنش های زندگی هستند . این نوع خلق ها در مدت زمان نسبتاً کوتاهی بر طرف می شوند و فرد مجدداً وضعیت طبیعی خود را باز می یابد. در واقع افسردگی که غالباً به آن افسردگی بالینی یا اختلال خلق یا اختلال عاطفی اطلاق می شود ماه ها یا حتی سالها فرد را گرفتار می کند. بیماری های افسردگی بر احساسات ، افکار ، رفتار و سلامت جسمانی فرد تأثیر می گذارند(سالمانز ،۲۰۰۳).

 

افسردگی، سرماخوردگی بیماری روانی است . تقریباً همه، حداقل به صورت خفیف احساس افسردگی کرده اند . احساس دمغی، بی حوصلگی ، غمگینی، ناامیدی، دلسردی، و ناخوشنودی همگی تجربیات افسردگی رایج هستند. ولی آشنایی با این حالت ها موجب آگاهی وشناخت نمی شود ، زیرا فقط ظرف سی سال اخیر پیشرفت های قابل ملاحظه ای در زمینه شناخت این بیماری صورت گرفته است (روزنهان وسلیگمن،۲۰۰۶).

 

در زبان روزمره اصطلاح افسرده برای اشاره به یک حالت احساسی ، واکنش به یک موقعیت ، و سبک رفتار مختص به فرد بکار می رود . احساس افسردگی معمولاً به عنوان اندوه شناخته می شود وامکان دارد در هوای بارانی ، سرمای گزنده ، یا بعد از منازعه با یک دوست رخ دهد. موقعیتی که انتظار می رود شاد آور باشد غالباً به چنین احساس اندوهی پایان می بخشد . مردم ممکن است بعد از تعطیلات سال نو، بعد از رفتن به خانه ای جدید ، یا به دنبال تولد نوزاد احساس اندوه کنند( ساراسون وساراسون ،۲۰۰۵).

 

 

ارائه تعریف افسردگی آسان نیست ، طبقه بندی آن نیز مشکل تر است وپیشنهاد طرحی که بتواند مورد پذیرش همه متخصصان وپژوهشگران قرار گیرد غیر ممکن به نظر می رسد . در یک جمعبندی کلی می توان گفت که مفهوم افسردگی به سه گونه متفاوت بکار رفته است. به منظور مشخص کردن احساس های بهنجار غمگینی ، یأس ، ناامیدی و بروز آنها به عنوان نشانه یک اختلال برای مشخص کردن احساس های افسرده وار در چهارچوب اختلال های روانی پاره ای از علل و گونه ای از تحرک هستند و به پاره ای از درمانگری ها پاسخ می دهند به منظور توصیف اختصاری یک نشانگان که شامل نشانه ای عاطفی، شناختی، حرکتی، فیزیولوژیکی و غدد مترشحه است( هوبر ، ۱۹۹۳).

 

 

آشکارا مشاهده می شود که تعریف های متعدد افسردگی به نشانه های متعددی اشاره دارند که می توانند به گونه های مختلف با همدیگر ترکیب شوند و گاهی بازشناسی افسردگی از اختلال این ترکیب ها بسیارمشکل است، بخصوص اگر جنبه ی پنهان داشته باشد یا جلوه های بدنی به خود گیرد. اما به هر حال می توان این نکته را پذیرفت که افسردگی در عین حال با نشانه های جسمانی وروانی همراه است و نشانه های جسمانی گاهی چنان بر جدول بالینی سایه می افکند که مانع بازشناسی افسردگی می شود( دادستان ، ۱۳۸۴).

 

۲-۳-۲ حالات افسردگی

 

تشخیص وبررسی نشانه ای افسردگی بک یا فهرست زونگ یا از نوعی که مشاهده گر رفتار را می سنجد ( مانند مقیاس هامیلتن ) منتهی شده است. این نشانه شناسی چهار دسته از پدیده ها را در بر می گیرد که عبارتند از: اختلالات عاطفی ، انگیزش ها، شناخت و قلمرو بدنی . بازخورد عاطفی با حالت غمگینی تقریباً دائم وهمراه با حالات بحرانی  بغض واشک ریختن مشخص می شود . البته در این حالت در رابطه با محیط اجتماعی شکوه ها وشکایت ها ، یاد آوری خواری ها و خفت ها ، تظلم ها وسرزنش ها نیز وجود دارند و مجموعه آنها غالباً با تظاهرات کم وبینش پنهانی خصومت، وابسته اند . انگیزش ها تابع نوعی باز داری اند، حال خواه این بازداری مربوط به زندگی جنسی باشد که در آن میل جنسی به یک سو نهاده می شود و خواه مربوط به زندگی اجتماعی که در آن آزمودنی در قالب خود، فرو می خزد ، همچنین در این حالت اختلالات شناختی وجود دارند که هسته ای از آنها بر اساس زمینه های سه گانه بک در فرد تشکیل یافته وبا افکاری منفی که فرد نسبت به خود ، نسبت به جهان ونسبت به آینده در خود ایجاد می کند، مشخص  می شوند . فرد در رابطه با خود تصویری را که از بدن خویش دارد تنزل می دهد ونوعی خود ویرانگری را در خویش به فعل در می آورد ، که با احساس گنهکاری ، کینه نسبت به خود، میل به کیفر رسیدن و افکار تخریبی تا حد خودکشی ، بیان می شود( کراز ،۲۰۰۴).

 

 

 

۲-۳-۳ تاریخچه افسردگی

 

مردم موارد افسردگی را از زمان های بسیار دور ثبت کرده اند ، و توصیف هایی از آنچه ما امروزه اختلالات خلقی می خوانیم ، در بسیاری از منابع طبی قدیم وجود دارد .داستان عهد عتیق شاه سائول وداستان خودکشی آژاکس درایلیاد هومر ، هردو یک سندرم افسردگی را توصیف کرده اند . حدود ۴۰۰سال قبل از میلاد ، بقراط اصطلاح مانی و ملانکولی را برای توصیف اختلالات روانی بکار برد. در حدود سال ۳۰ میلادی ،پزشک رومی ، سلسوس ملانکولی را ناشی از صفرای سیاه معرفی نمود. {از ریشه یونانی Melan ( سیاه) و Chole ( صفرا)} در سال ۱۸۵۴ ، ژول فالره حالتی را توصیف نموده وآن را جنون ادواری نامید . چنین بیمارانی متناوباً حالات خلقی مانی و افسردگی را تجربه می کنند . در سال ۱۸۸۲ ، کارل کاپام روانپزشک آلمانی ، با بهره گرفتن از اصطلاح سایکوتایمی ، مانی و افسردگی را مراحل مختلف یک بیماری توصیف نمود . امیل کراپلین در سال۱۸۹۹ ، بر اساس معلومات روانپزشکان فرانسوی و آلمانی مفهوم بیماری منیک – دپرسیو را شرح دادکه شامل اکثر ملاک های تشخیص است که امروزه روانپزشکان برای استفاده از اختلال قطبی I از آن ها استفاده می کنند.کراپلین نوع خاصی از افسردگی را نیز شرح داد که پس از یائسگی در زن ها واواخر بزرگسالی در مرد ها شروع می شود و بعداً به افسردگی رجعتی معروف شد ، و از آن به بعد یکی از معادل های اختلالات خلقی ، با شروع دیررس شمرده شد( کاپلان وسادوک ،۲۰۰۲).

 

[۱] – Depression

 

[۲] – Salmans

 

[۳] – Rosenhan & Seligman

 

[۴] – The biues

 

[۵] – Huber

 

[۶] – Beck

 

[۷] – Zung

 

[۸]  – Hamilton

 

[۹] – Corraz

 

[۱۰] – King Saul

 

[۱۱] – Celsus

 

[۱۲] – Folie circulaire

 

[۱۳] – Emil Kraepelin

 

[۱۴] – Involutional Melancholia

 

[۱۵] – Kaplan & sadock

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-06-07] [ 03:11:00 ب.ظ ]




غم، دلسردی ، بدبینی ونا امیدی در مورد اینکه اوضاع بهتر خواهد شد ، برای اغلب افراد احساس های آشنایی هستند . افسردگی، وقتی که دچارآن می شویم نا خوشایند است ، اما معمولاً خیلی طول نمی کشد ، وبعد از چند روز یا چند هفته یا بعد از اینکه به سطح شدت خاصی برسد ، خود به خود از بین می رود . در واقع افسردگی خفیف درکوتاه مدت ممکن است واقعاً طبیعی ودر بلند مدت سازگارانه باشد که فرد معمولاً از آنها دوری می جوید و در این حال معمولاً محدود کننده خود است . گاهی افسردگی از ما در برابر از دست دادن مقدار زیادی انرژی در دنبال کردن بیهوده هدف های دست نیافتنی محافظت می کند( کلر وسنه ، ۲۰۰۵ ، نسه ، ۲۰۰۰به نقل از باچر ، ۱۳۸۸).

 

 

۲-۳-۴-۲ اختلال افسردگی اساسی

 

ممکن است به تنهایی رخ داده یا بخشی از اختلال دو قطبی باشد. در صورتی که به تنهایی رخ دهد آن را افسردگی یک قطبی نیز می گویند . علائم باید به مدت حداقل دوهفته ادامه یافته و حاکی ازتغییر در عملکرد گذشته بیمار باشند . شیوع آن در مردان دو برابر زنان است . وقایع آشکار ساز حداقل در ۲۵% موارد اتفاق می افتد. علائم اختلال در طول شبانه روز تغییر می کنند و در اوایل صبح وخیم تر هستند . کندی روانی – حرکتی یا بی قراری وجود دارد با نشانه های نباتی همراه است . هذیان ها وتوهمات همراه با خلق ممکن است مشاهده شوند . سن متوسط شروع اختلال ۴۰ سالگی است ، ولی در هر سنی می تواند رخ دهد . عوامل ژنتیکی در آن نقش دارند( کاپلان وسادوک ، ۲۰۰۵).

 

 

۲-۳-۴-۳ اختلال افسرده خویی ( دیس تایمی )

 

شدت آن از اختلال افسردگی اساسی کمتر است . در زنان شایعتراز مردان است و سیر مزمن تری دارد. شروع بی سر و صدایی دارد . اغلب در افرادی رخ می دهد که سابقه فشار های روانی طولانی مدت یا فقدان های ناگهانی داشته اند( کاپلان وسادوک ، ۲۰۰۵).

 

اگر شدت افسردگی کمتر یا کاملاً عاجز کننده نباشد ، اختلال افسرده خویی نامیده می شود این اختلال با اصطلاح قدیمی تر روان رنجوری افسردگی نیز شناخته می شود( ساراسون و ساراسون، ۲۰۰۵).

 

۲-۳-۴-۴ اختلال خلق ادواری

 

شدت این اختلال کمتر بوده و با دوره های متناوبی از هیپومانی وافسردگی متوسط همراه است . این اختلال مزمن وغیر روان پریشانه است . علائم باید حداقل به مدت دو سال ادامه پیدا کنند . شیوع آن در زنان ومردان مساوی است . شروع اختلال معمولاً بی سرو صدا بوده و در اواخر نوجوانی و یا اوایل بزرگسالی رخ می دهد. سوء مصرف مواد در مبتلایان به این اختلال شایع است. اختلال افسردگی اساسی و اختلال دو قطبی در بستگان درجه اول به مبتلایان به این بیماری شایعتر از جمعیت عمومی است( کاپلان وسادوک ، ۲۰۰۵).

 

۲-۳-۴-۵ اختلال دو قطبی

 

اکثر کسانی که دچار افسردگی می شوند، دوره های شیدایی پیدا نمی کنند. اما از هر صد بیمار افسرده یک یا دو بیمار گرفتار هردو دوره ی افسردگی و شیدایی می شوند و عنوان تشخیصی اختلال دوقطبی یا شیدا افسرده می گیرند . در این نوع اختلال ، شخص بین دوره های از افسردگی و سرخوشی شدید نوسان پیدا می کند . در بعضی بیماران ، بین دو دوره ی شیدایی و افسردگی فقط یک دوره بهنجاری کوتاه دیده می شود . رفتار کسانی که در دوره ی شیدایی هستند به ظاهر خلاف رفتار افسرده ها به نظر می رسد . شخص در دوره های شدید شیدایی پرتوان و پرانرژی و پر از شور وهیجان است و اعتماد به نفس فراوان دارد. پیوسته حرف می زند، از کاری به کار دیگر می پردازد و کمتر به خوابیدن نیاز پیدا می کند. رفتار کسانی که در دوره های حاد شیدایی هستند یادآور اصطلاح تلاطم و خروش شیدای است. بسیار برانگیخته و بی قرار وپرجنب وجوش هستند. ساعت ها بی وقفه راه می روند ، آواز می خوانند، فریاد می زنند یا مشت به دیوار می کوبند. اگر اطرافیان بخواهند آرامشان کنند ، خشمگین می شوند وممکن است دست به فحاشی بزنند، تکانه های خود را به سرعت عملی می کنند یا به زبان می آورند . غالباً دچار گم گشتی و وپریشانی هستند و هذیان های در مورد ثروت وقدرت دارند ( هیلگارد وهمکاران ، ۲۰۰۶). در دوره مانیایی بیمار با حرارت تمام شادی می کند ورفتارهایش توأم با شور وشوق وجوش و خروش است( گنجی،۱۳۸۱).

 

افسردگی نوروتیک در حد فاصل میان افسردگی عادی وافسردگی پسیکوتیک قرار دارد. معمولاً همه در خود ودیگران، رفتار یک فرد سالم را در موقعی که فاجعه ای برای او رخ داده است مشاهده نموده ایم مثلاً مرگ عزیزی، معمولاً سبب گریه ، ناراحتی ، کم خوابی ، احساس بدبینی و عدم اعتماد به آینده می شود ولی افسردگی وغم شخص سالم کاهش می یابد. در حالت شدید افسردگی مانند توهم ، ادراک غیر عادی احساس شدید،  تمایل به انتحار وعقب افتادگی تفکر مشاهده می گردد( شاملو ، ۱۳۷۴).

 

 

 

 

 

 

 

جدول (۲-۱): فهرست نشانه های بالینی افسردگی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

رفتار، حرکت،

 

 

شکل ظاهری

جنبه هیجانی جنبه روانشناختی نباتی جنبه خیالبافی شناختی جنبه انگیزشی

حالت وضعی: بدون نیرو ، خمیده، بدون کنش، کندی حرکات، نا آرامی ،اضطراب عصبی، مالیدن دست ها به یکدیگر

 

 

حالت چهره : غمگین، نگران، آویزان بودن گوشه های دهان، چینهای عمیق ، بی حالتی یا متغیر وتنیده بودن چهره .

 

شیوه حرف زدن: آهسته، یکنواخت .

احساس کوفتگی، ناتوانی، غمگینی، نا امیدی، فقدان، رها شدگی، تنهایی، گنهکاری، خشم، اضطراب ونگرانی، احساس فاصله در برابر جهان پیرامونی. ناآرامی درونی، تحریک پذیری، نقش برانگیختگی ،گریه، خستگی، ضعف، اختلال های خواب ، تغییر پذیری، احساس آرامش در خلال روز ، حساسیت نسبت به تغییرات جوی، کاهش اشتها ووزن، کاهش لیبیدو، ناراحتی های نباتی، هنگام تشخیص باید به فشار خون ، کمبود آهن، کمبود یا افزایش آدرنالین توجه کرد. فقدان تخیل، کندی فکر، مشکلات تمرکز، نشخوار فکری ادواری،انتظار تنبیه و فاجعه، افکار هذیانی مانند ارتکاب گناه، بی کفایتی، مسکینی، افکار منفی درباره زندگی، بی هدف،  افکار انتحاری. انتظار شکست، کناره گیری و اجتناب از مسئولیت های خود، احساس فقدان کنترل و ناتوانی، احساس فزونی خواسته های دیگران، فقدان تمایل به پیشرفت، افزایش وابستگی به دیگران.

 

 

[۱] – Kler & Sene

 

[۲] – Nese

 

[۳] – Bacher

 

[۴] – Major depressive disorder

 

[۵] – Dysthymic disorder

 

[۶] – Cyclothymic disorder

 

[۷] – Bipolar disorder

 

[۸] – Hilgard & etal

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:11:00 ب.ظ ]




افسردگی شایع ترین اختلال روانی است . بر اساس برآوردهای انجام گرفته ۲۰تا۲۵ درصد از مردم دوره های از افسردگی را در لحظه های از عمر خود تجربه می نمایند ( گوتلیب ، ۲۰۰۱).

 

هیرنگن و همکارانش ( ۲۰۰۲، به نقل از گوتلیب، ۲۰۰۱) در تحقیقات خود نشان دادند که حدود ۲۰ درصد از نوجوانان ۱۳ تا ۱۹ ساله قبل از ۱۸ سالگی حداقل یک بار به افسردگی مبتلا شده اند

 

خطر یک بار ابتلا به افسردگی در زنان ۴ تا ۱۰ درصد ودر مردان ۲تا ۵ /۳ درصداست. خطر ابتلا به افسردگی در طول عمر زنان ۱۰ تا ۲۶ درصد مردان ۵ تا ۱۲ درصد. این ارقام نشان می دهند تقریباً یک چهارم یا یک پنجم افراد ، در طول زندگی خود، گاهی به یکی از انواع افسردگی دچار می شوند . این آمارها همچنین مشخص می کنند که شیوع افسردگی ، در زنان سه برابر مردان است . تحقیقات جدید نشان می دهد میزان ونرخ ابتلا به افسردگی در قرن بیستم سیر صعودی داشته است ، ولی دلیل آن هنوز کاملاً مشخص نیست . تغییرات اقتصادی- اجتماعی ، از هم پاشیدن خانواده واجتماعات ، فقدان امیدواری در نسل جوان جامعه ، به ویژه در بین بیکاران ، وافزایش سطح توقعات ، همگی می توانند در این مسأله دخیل باشند( گیلبرت ، ۲۰۰۷؛ به نقل از گوتلیب ، ۲۰۰۱).

 

اختلالات افسردگی واضطراب شیوع بالایی دارند. شیوع مادام العمر اختلال افسردگی عمده ۲۵-۱۰ درصد برای زنان و۱۲-۵ درصد برای مردان گزارش شده است.( رفیعی ورضایی،۱۳۷۸).

 

 

افسردگی رایج ترین اختلال روانی است به گونه ای که تقریباً ۳۳۰ میلیون نفر در جهان از افسردگی رنج می برند و سالانه ۸۰۰ هزار خودکشی ناشی از افسردگی اتفاق می افتد( کوینگ ، ۲۰۰۱).

 

به کدام دلایل احتمال ابتلای زنان به افسردگی بیشتر از مردان است؟

 

زنان بیشتر از مردان دچار افسردگی می شوند. در واقع نسبت افسردگی در زنان دو برابر مردان است. اختلال افسردگی در میان دو جنس در موارد مربوط به اثرات  بالینی بیماران مورد درمان واقع شده ، بررسی های اجتماعی افرادی که تحت درمان قرار نگرفته بودند، مطالعات منجر به خودکشی و اقدامات منجر به خودکشی ، یا واکنشی نسبت به داغدیدگی ملاحظه گردیده است. این تفاوت افسردگی در بین دو جنس نه فقط در ایالات متحده و کانادا یا اروپای غربی ، بلکه به صورت جهانی وجود داشته است . زنان بیشتر از مردان از تسهیلات دارویی استفاده می کنند. بنابراین ممکن است بدین دلیل عده زنان افسرده بیشتر از مردان باشدکه عده بیشتری از آنان برای معالجه مراجعه می کنند. در بعضی از افسردگی ها تصور می شود که از طریق ژن های مربوط به کرومزوم x منتقل می شود. اگر افسردگی وابسته به کرومزوم  xاست این موضوع می تواند تبیینی برای نسبت جنسی باشد، زیرا زنان دارای دو کرومزوم  x هستند و بدین ترتیب بیشتر از مردان که یک کرومزوم x  و یک کرومزوم y دارند تحت تأثیر قرار می گیرند . بعضی عوامل اجتماعی ، به عنوان عوامل مربوط به افسردگی شناخته شده اند ، این عوامل عبارتند از : شغل و تحصیل پایین داشتن ، تحت نظارت وسرپرستی بسیار کم بودن ، فعالیت های تفریحی اندک داشتن ، به بیماری های ساری وجاری مبتلا بودن که زنان بیشتر از مردان در معرض چنین عواملی قرار دارند، حتی وقتی که این متغیرها کنترل گردیده اند میزان افسردگی در زنان بالاتر از مردان بوده است. در حالی که مردان افسرده تمایل بیشتری به کناره گیری و شکایات بدنی دارند، زنان بیشتر خودانتقادگر بوده و احساس عدم کفایت می کنند. هامن و پترز دریافتند که افراد نسبت به مردان افسرده با احتمال کمتری در جستجوی کمک بر می آیند، حتی از طریق دوستان( آزاد ، ۱۳۸۲).

 

[۱] – Gotlib

 

[۲] – Hirngn

 

[۳] – Gilbert

 

[۴] – Koeing

 

[۵] – Hammen & Peters

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:10:00 ب.ظ ]




همه محققان ودرمانگران بین انواع افسردگی درون زاد و واکنشی تمایز قائل شده اند . افسردگی درون زاد نوعی افسردگی است که به تدریج وبه علت عوامل درونی وبیولوژیک به وجود می آید . افسردگی واکنشی نوعی افسردگی است که به طور ناگهانی در اثر رویداد دردناکی مانند مرگ یک فرد مورد علاقه رخ می دهد( جیمز کالات ، ۱۳۷۸).

 

۲-۳-۷ افسردگی فصلی

 

نوعی افسردگی که با کوتاه شدن روزها در زمستان و پاییز سر می رسد ودر تابستان وبهار از بین می رود به اختلال عاطفی فصلی  نیز معروف است باکندی روانی- حرکتی مشخص می شود وبا متابولیسم ملاتونین رابطه دارد با مواجهه با نور مصنوعی و درخشان به مدت ۲تا ۶ روز درمان می شود و همچنین به عنوان قسمتی از اختلال دو قطبی I,II اتفاق می افتد( کاپلان وسادوک ، ۲۰۰۳).

 

 

۲-۳-۸ تشخیص افتراقی برای افسردگی

 

 

این اختلال را باید از موارد زیر افتراق داد:

 

غمگینی طبیعی: افتراق اختلال افسردگی از غمگینی طبیعی بستگی به وجود سایر علائم سندرم اختلال افسردگی دارد.

 

سوگ : با اینکه اختلال افسردگی از بسیاری جهات شبیه به داغدیدگی بدون عارضه است ، ولی بدبینی شدید ، افکار خودکشی ، احساس گناه شدید ، و علایم روان پریشانه در سوگ نادر هستند . علائم شدیدی که بیش از دو ماه پس از داغدیدگی ادامه پیدا کنند احتمال اختلال افسردگی را مطرح می نمایند.

 

اختلال اضطراب : اختلالات افسردگی خفیف را گاه به سختی می توان از اختلالات اضطرابی افتراق داد .تشخیص دقیق، به ارزیابی شدت علائم اضطراب وافسردگی و همچنین به ترتیب ظهور آنها بستگی دارد . هنگامی که علائم بارز فوبیک یا وسواسی وجود دارند نیز مشکلات مشابهی بروز می کنند.

 

اسکیزوفرنی : تشخیص افتراقی اختلال افسردگی از اسکیزوفرنی، به جستجوی دقیق تظاهرات خاص این نوع اختلال بستگی دارد . در صورتی که بیمار توأماً دچار علائم افسردگی و هذیان های گزند و آسیب باشد تشخیص به سادگی امکان پذیر نیست ، ولی معمولاً با معاینه دقیق وضعیت روانی و تعیین اینکه آیا هذیان ها پس از علائم افسردگی ایجاد شده اند وبا آن همخوانی دارند یا قبل از علائم افسردگی  ظاهر شده وبا اختلال خلقی همخوانی ندارند، می توان این دو حالت را از همدیگر افتراق داد. برخی از  بیماران  دارای علائمی از هردو اختلال افسردگی و اسکیزوفرنی هستند که اختلال اسکیزو افکتیو نامیده می شود.

 

دمانس : در سنین میانسالی وسالمندی ، اختلالات افسردگی را به سختی می توان از دمانس افتراق داد . چون برخی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی از مشکلات شدید حافظه شکایت می کنند ودر  بعضی بیماران مبتلا به دمانس رخ می دهدکه ضعف تمرکز منجر به یادسپاری ناکافی می گردد این دو آزمون های دقیق حافظه، غالباً می توانند به افتراق میان این دو حالت کمک کنند ؛ در موارد مشکوک می توان از آزمون های روانشناختی استاندارد استفاده کرد ، ولی حتی این آزمون ها نیز ممکن است نتیجه قطعی را به ما ندهند. در صورتی که اختلال حافظه پس از بهبود وطبیعی شدن خلق برطرف نگردد، احتمال وجود دمانس مطرح می گردد.

 

سوء مصرف مواد : علائم افسردگی در میان افرادی که اقدام به سوء مصرف مواد می کنند شایع است وبرخی از بیماران مبتلا به اختلال افسردگی  برای برطرف کردن ناراحتی خود به سوء مصرف الکل یا داروهای غیر مجاز روی می آورند. در این حالت باید توالی ظهور علائم افسردگی و سوءمصرف موارد را مشخص کرد و نیز وجود سایر تظاهرات اختلال افسردگی  به غیر از خلق پایین را نیز بررسی نمود(گلدر، مایو ، گرس به نقل از کاپلان ، ۲۰۰۵ ).

 

۲-۳-۹ منظور از افسردگی حاد یا گذرا چیست؟

 

افسردگی حاد که عموماً باغمگینی  ، اندوه و غم زدگی همراه است، همواره کوتاه ، شدید و درعین حال ناخوشایند و ناراحت کننده است و موجب تغییرات خلقی می گردد. این افسردگی عموماً گذرا بوده و در مدت زمان قابل پیش بینی بهبود می یابد. البته بعضاً ممکن است هفته ها یا چندین ماه طول بکشد اما در غالب موارد ، شدت ومدت واکنش افسردگی متناسب با نوع وشدت عامل ایجاد کننده افسردگی است . واکنش افسردگی حاد و گذرا ممکن است بسیار خفیف باشد ، مانند چند ساعت غمگینی وغم زدگی ، یک احساس موقت طرد شدگی ، احساس موقت یأس ونا امیدی، البته چنانچه استرس وفشار روانی وارد آمده به فرد بسیار قوی بوده ویا شخص نسبت به آن حساسیت خاصی داشته باشد ممکن است واکنش افسردگی نسبتاً شدید باشد . در واقع باید توجه داشت دوره های حاد ودر عین حال گذرای واکنش افسردگی ، بستری برای بروز احساسات شدید و استرس ها وفشارهای روانی قوی بوده واساساً یک واکنش طبیعی وعادی در مقابل برخی اتفاقات غیر مترقبه و تحولات وتغییرات مهم زندگی مثل ازدست دادن برخی از نزدیکان و محبوبان ویا تحمل خسارت های شدید اقتصادی است . باید توجه داشت که بعضی اتفاقات وحوادث ناگوار و ناخوشایند مانند مرگ پدرومادر ، همسر ، بیماری شدیدو صعب العلاج فرزندان و برادر وخواهر ، شکست های مکرر در امتحانات نهایی ورود به دانشگاهها ، ناکامی های مکرر در بدست آوردن کار مناسب ویا از دست دادن شغل ویا تحمل خسارت های شدید اقتصادی، برای همه پاشیده شدن کانون گرم خانوادگی ، طلاق وجدایی به عنوان یک پدیده ناخوشایند می تواند موجبات افسردگی قابل توجه را به همراه داشته باشد( افروز ، ۱۳۸۶).

 

[۱] – Reactive depression

 

[۲] – Jeims kallat

 

[۳] – SAD

 

[۴] – Grief

 

[۵] – Anexity

 

[۶] – Diagnosis

 

[۷] – Schizophernia

 

[۸] – Dementia

 

[۹] – Drug Abuse

 

[۱۰] – Goler & Mayo

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:10:00 ب.ظ ]




تعدادی از متخصصان معتقدند که شدت حملات افسردگی در بیماری مانیک- دپرسیو را می توان به سه درجه تقسیم نمود : ۱- افسردگی ساده  ۲- افسردگی حاد   ۳- افسردگی بهت زده   . این سه حالت از یکدیگر کاملاً مجزا نیستند، بلکه تا حدی در یکدیگد ادغام می شوند. البته یک نوع دیگر افسردگی نیز ذکر شده است که افسردگی پیری نام دارد.

 

افسردگی ساده : در این درجه از افسردگی ، فرد تا حدی مضطرب وغمگین است و نسبت به مسائل زندگی بی علاقگی و بی تفاوتی مشهودی از خود نشان می دهد . همواره احساس گناه وبی حوصلگی می کند، حرفهایش یکنواخت وخسته کننده است . قوای عقلانی او مانند هوش، حافظه ، شناخت زمان و مکان دست نخورده است ، وعلائم توهم وهذیان در او یافت نمی شود . بیمار سعی می کند که با افسردگی  خود مبارزه کند، معمولاً اگر به درمان نیاز باشد . درمان سرپایی می تواند به رفع  آن کمک کند. گاهی هم بدون درمان وبر اثر مرور زمان ویا تغییر شرایط، این حالت بهبود می یابد.

 

افسردگی حاد : حالات بارز افسردگی حاد عبارتند از : استیصال، به بن بست رسیدن در زندگی ، غم سنگین ، احساس درماندگی بسیار شدید ، تا آنجا که هر واکنش مشهود جسمانی وجود دارد؛ یکی اینکه بیمار مدت ها غم زده وبی توجه به خود ودیگران در گوشه ای می نشیند یا می ایستد . دوم اینکه دائم قدم می زند و دست ها را به یکدیگر می مالد ، موهای خود را می کند ویا با لباس خود بازی می کند . چهره بیمار زرد و تکیده وبی حالت می شود و چروک های بالا و پایین چشم هایش مشخص هستند. اغلب دائماً گریه می کنند ، کم حرف می زنند ، وبا جواب های یکنواخت و کوتاه وصدای خسته و گرفته پاسخ می دهند. این کندی در جواب دادن پاسخ ، کوتاهی وغیر عادی بودن پاسخ ، گاهی بیمار افسرده را عقب مانده ذهنی می نمایاند. در حالی که غالباً چنین نیست ، و فقط در حالت افسردگی بسیار بدبینانه  وبیمار گونه است که بیمار دائماً احساس خستگی ، ناتوانی وبی میلی به زندگی دارد.

 

افسردگی بهت زده  : این حالت ، شدید ترین درجه افسردگی است وفقط در تعداد معدودی از انسان ها دیده می شود. بیمار افسرد بهت زده اگر درمان نشود ، مدت ها بی حرکت و بدون هیچ گونه واکنشی می ماند و حتی باید با وسایل پزشکی به او غذا داد. در هر درجه ازافسردگی، غالباً حالت خشم وجود دارد ، البته گاهی ناخوداگاه است . احساس خشم ، عامل مهمی است در ایجاد افسردگی ، زیرا به قول بسیاری از روانشناسان پویا ، افسردگی عبارت است از خشم فرو خورده . در بیشتر این بیماران جهت خشم به جای آنکه به طرف محیط بیرون از بیمار باشد ، متوجه درون او می شود وافسردگی را بروز می دهد . در حالت افسردگی فرد احساس غم وناراحتی می کند . گاه این حالت از افسردگی با بی میلی نسبت به لذات زندگی ممکن است به طور نسبی تداوم یابد ویا متفاوت باشد ؛ بدین معنی که قبل یا بعد از آن ، علائق ، فعالیت ها ورفتار های سالمی وجود داشته باشد. در اختلالات دیستمیک هیچگونه توهم وهذیانی دیده نمی شود ، لکن بسیاری از این افراد ، دچار اختلال شخصیت نیز هستند( شاملو ، ۱۳۸۶)

 

۲-۳-۱۱ ملاک های تشخیص برای انواع افسردگی

 

 

اختلال افسردگی اساسی : DSM-IV-IR ملاک های برای دوره افسردگی اساسی جدا از ملاک های تشخیصی برای تشخیص های وابسته به افسردگی ، ذکر کرده ونیز فهرست معرف های شدت افسردگی را برای دوره افسردگی اساسی آورده است:

 

جدول(۲-۲):  ملاکهای تشخیصی DSM-IV-IR برای دوره افسردگی اساسی

 

 

A – پنج تا (یا بیشتر) ازعلائم زیر در یک دوره دو هفته ای وجود داشته اند ونشان دهنده تغییر از سطح عملکرد قبلی هستند ؛ حداقل یکی از علائم یا به صورت (۱) خلق افسرده یا (۲) از دست دادن علاقه واحساس لذت است. توجه : علائمی را که به وضوح ناشی از یک اختلال طبی عمومی هستند ، یا هذیانها و توهمات ناهماهنگ با خلق را به حساب نیاورید.

 

 

۱)خلق افسرده در اکثر مواقع روز ، یا به گزارش ذهنی یا مشاهدات دیگران . توجه در کودکان ونوجوانان ممکن است به صورت تحریک پذیر باشد.

 

۲) کاهش قابل ملاحظه علاقه یا احساس لذت نسبت به تمام ، یا تقریباً تمام فعالیت ها در قسمت عمده روز .

 

۳)  کاهش قابل ملاحظه وزن بدون پرهیز یا رژیم غذایی یا افزایش وزن یا کاهش ویا افزایش اشتها.

 

توجه : در کودکان عدم بالا رفتن مورد انتظار وزن را در نظر بگیرید.

 

۴) بی خوابی یا پرخوابی تقریباً هرروز.

 

۵) تحریک یا کندی روانی – حرکتی تقریباً هرروز.

 

۶)خستگی یا فقدان انرژی تقریباً هرروز.

 

۷) احساس بی ارزشی یا گناه بی جا.

 

۸) کاهش توانایی تفکر یا تمرکز، یا بلا تصمیمی ، تقریباً هرروز.

 

۹) افکار تکرار شونده مرگ.

 

B – علائم شامل ملاک های یک دوره مختلط نمی گردند.

 

C – علائم ناراحتی قابل ملاحظه بالینی یا تخریب در عملکرد اجتماعی ، شغلی یا سایر زمینه های مهم.

 

D – علائم ناشی از تأثیر فیزیولوژیک مستقیم یک ماده یا یک اختلال طبی عمومی نمی باشد.

 

E – داغدیدگی توضیح بهتری برای علائم ارائه نمی کند، یعنی پس از فقدان فردی محبوب ، علائم بیش از دو ماه دوام می یابد ویا به تخریب عملکردی بارز، اشتغال ذهنی بیمار گونه یا بی ارزشی ، یا کندی روانی- حرکتی همراه می باشد.

اقتباس شده از کاپلان وسادوک(۲۰۰۳)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول(۲-۳):  ملاکهای تشخیصی DSM-IV-IR برای دوره مانی

 

 

A – یک دوره مشخص خلق غیر طبیعی و مستمراً بالا، توأم با احساس خود بزرگ بینی، تا تحریک پذیر ، که حداقل یک هفته طول می کشد.

 

 

B – ضمن دوره اختلال خلق، سه( یا چند)تا ازعلائم زیر دوام داشته( چهار تا ، اگر خلق فقط به صورت تحریک پذیر بوده باشد) ودر ابعاد قابل ملاحظه بوده باشند :

 

۱-افزایش احترام به نفس یا خود بزرگ بینی.

 

۲- کاهش نیاز به خواب.

 

۳- حراف تر از معمول یا احساس فشار برای صحبت مستمر.

 

۴- پرش افکار یا تجربه ذهنی ، سبقت جویی افکار.

 

۵- پریشانی حواس.

 

۶- افزایش رفتار هدفدار.

 

۷- درگیری مفرط با فعالیت های لذت بخشی که احتمال نتایج دردناک آنها زیاد است ، مثل ولخرجی بی مهابا ، بی احتیاطی های جنسی، یا سرمایه گذاری های حرفه ای جاهلانه.

 

C- علائم شامل ملاک های یک دوره مختلط نمی گردند.

 

D- علائم ناشی از تأثیر فیزیولوژیک مستقیم یک ماده یا یک اختلال طبی عمومی نمی باشد.

 

E- شدت اختلال خلقی به حدی است که موجب تخریب قابل ملاحظه در عملکرد شغلی یا فعالیت های اجتماعی معمول با دیگران شده.

 

توجه : دوره شبه مانی که آشکارا از درمان سوماتیک ضد افسردگی ناشی می گردند ، نباید به عنوان اختلال دو قطبی I تشخیص داده شوند.

اقتباس شده از کاپلان وسادوک(۲۰۰۳)

 

 

 

جدول(۲-۴):  تفاوت های بالینی میان افسردگی و شیدایی اقتباس شده از کاپلان وسادوک(۲۰۰۳)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  سندرم افسردگی سندرم شیدایی(مانیک )
خلق افسرده، تحریک پذیر، یا مضطرب و دوره های گریه خوش، تحریک پذیر، یا متخاصم و گریه های موقتی
تظاهرات روانشناختی فقدان اعتماد به نفس، کاهش عزت نفس، سرزنش، تمرکز ضعیف، تردید افزایش عزت نفس، لافزنی، خود بزرگ بینی، سبقت افکار، تداعی صوتی، حواس پرتی
تظاهرات جسمی کاهش ارضاء، فقدان علاقه به انجام فعالیت های عمومی، از دست دادن دلبستگی ها، کناره گیری اجتماعی، انتظارات منفی، نا امیدی، درماندگی، کندی روانی- حرکتی، خستگی، بیقراری افزایش علاقه به فعالیت ها و افراد جدید و فعالیت های مفرح ، افزایش ارتباط با دیگران، ولخرجی، بی ملاحظگی جنسی، سرمایه گذاری تجاری احمقانه ، تسریع روانی- حرکتی، احساس رفاه، احساس راحتی جسمی
رژیم غذایی بی اشتهایی ، کاهش یا افزایش وزن احتمال کاهش وزن به دلیل افزایش فعالیت و بی توجهی به عادات معمول غذا خوردن
علائم روان پریشی هذیان های بی ارزشی وگناهکاری ، هذیان های انتساب وگزند و آسیب، هذیان های بیماری، هذیان های فقر ، توهمات افسردگی در زمینه شنوایی ، بینای وبویایی هذیان های خود بزرگ بینی در رابطه با استعداد های استثنایی، هذیان های مساعدت ، هذیان های انتسابی وگزند وآسیب، هذیان های  ثروتمندی ،هذیان های قابلیت استثنایی روانی وجسمی ، خود بزرگ بینی ، احساس توهم شنوایی یا بویایی

[۱] – Simple Depression

 

[۲] – Acute Depression

 

[۳] – Deperssive Stupor

 

[۴] – Personality Disorder

 

[۵] – Diagnostic and Statis tical mental manual of mental Disorder

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:10:00 ب.ظ ]