درمانهای شناختی ـ رفتاری |
درمانگران شناختی معتقدند که تفکر تحریف شده موجب رفتار آشفته میشود واصطلاح تفکر تحریف شده، رفتار آشفته را آرام ودرمان میکند. رفتاردرمانگران در مقابل معتقدندکه رفتار آشفته ازتجربه گذشته آموخته می شودوبا آموزش دادن به بیماران برای اینکه رفتارهای جدید وسازگارانه تری رابه کاربرند میکوشد اختلالات راتسکین دهند. این دو دیدگاه مغایر هم نیستند وبسیاری از در مانگران سعی می کنندهم شناختهای تحریف شده را اصلاح کنندهم به بیماران آموزش دهند که رفتارهای جدید بپردازند. هنگامیکه درمانگران هر دو شیوه را با هم ترکیب کنند رویکرد شناختی ـ رفتاری نامیده میشود (آلیس،۱۹۶۲، ماهونی ۱۹۷۴، میجین بام ۱۹۷۷، بک وهمکاران ۱۹۹۷؛ به نقل ازسلیگمن وروزنهان،۱۹۸۹،ترجمه سید محمدی،۱۳۸۵).
اصطلاح مداخلههای شناختی ـ رفتاری به روشهایی مثل آموزش خود تعلیمی، آموزش حل مسئله، باز آموزی اسنادها و روش مقابله با استرس اشاره دارد . دراین درمانها کمک میکنند به کودکان یاد بدهیم که چگونه رفتار خودشان را کنترل کنند. درمانهای شناختی ـ رفتاری این اصل رابه کار می برندکه کودکان کنترل رفتار را از دیگران یاد می گیرندوبا استفاده از راهبردهای متنوع این جریان یادگیری راتقویت میکنند در مورد کودکان خردسال ما عنوان حرفه ای به والدین تکیه میکنیم که کمک می کنند و فرزندانشان یادبگیرند و آموزش آنهارا عهده دار شوند. وقتی کودکان برزگتر شدند میتوان مسئولیتی را به آنها واگذار و با آنها مستقیما در کنترل رفتار کار کرد (کری،۲۰۰۵،ترجمه سید محمدی،۱۳۸۹).
۲-۳۰- نظریه بکر
بکر (۱۹۷۱، به نقل از خورشیدی،۱۳۸۴) نظریه رفتارگرایی را مطرح نمودبه نظر وی سه روش زیر برای تربیت واصلاح رفتار فرزندان یا هردو موجودزنده ای وجود دارد.
الف) کنترل محیط
ب) کاربرد دارو
ج) تغییر در عواقب رفتار
ایشان معتقد است که در استفاده از تقویت کنندهها
- باید استمرار وقوع رفتار مشخص ۲٫ معلوم شودرفتارتحت چه شرایطی انجام میشود. انگاه تقویت کنندهها یا بازدارندههای مناسبی که میتوانند پاسخها را تغییردهند رابه کار برند. فرزندانی که با روش بکر تربیت شوند دارای ویژگیهای مانند شرطی شدن، سلطه پذیری واجرا کنندههای دستورهای دیگران هستند تربیت فرزندان براساس روس بکر مستلزم کاربست راهبردهای زیر است:
- کاربست تشویق وتنبیه بر اساس احساسات وعواطف فرزندان خود.
- قبل از به کارگیری تقویت کننده ها و تشویق وبازدارنده ها (تنبیه) در خصوص رفتار فرزندان باید توجیه نمود. زیرا استدلال، قدرت، خلاقیت، آنهارا افزایش ومطالب جدیدی به آنها یاد میدهد.
- دقت کنید اگرتنبیه منطقی در زمان متناسب ومتناسب اعمال
شودمنجربه ایجاد تغییرات مطالب میشود.
- فرزندان دارای تفاوتهای فردی هستند لذا هرگز آنها را با همدیگر مقایسه نکنید .
۲-۳۱-نظریهی کانتور
کانتور (۱۹۵۳) نظریهی آموزش والدین را مطرح نمود. دراین روش از والدین در یک فضای آرام وبا تفاهم دورجمع می شوند وتحت نظر مشاوران یا روانشناسان مجرب که فنون تربیت کودک را خوب میدانند به تجزیه وتحلیل اختلالات رفتاری فرزندان خود میپردازند. (البته والدین شرکت کننده از حضور مشاور یا روانشناس آگاهی ندارد) و هر یک در خصوص مشکلات مطرح شده راه حلی ارائه می دهدکه پس از اصلاح یا تأیید آن مورد استفادهی والدین قرار میگیرد. این روش میتواند اطلاعات فراوانی در خصوص تربیت فرزندان به والدین ارائه دهد. کاربست این روش مستلزم توجه و لحاظ نمودن راهبردهای زیر است:
- لازم است موضوعات مورد بحث ازمشکلاتی باشندکه شرکت کنندگان با آن مواجه وبا توافق آنها باشد.
- اهداف وضرورت رااز قبل برای آنها مشخص کنید.
- عوامل اجتماعی ـ فرهنگی ـ سیاسی ـ اقتصادی ـ ارزشی ـ وغیر… را بررسی ومشخص نمایید بر اساس آنها برای آنها برنامه ریزی کنید ( به نقل ازخورشیدی،۱۳۸۴).
۲-۳۲- پیشینه پژوهش
۲-۳۳-پژوهش های انجام شده در داخل کشور
رسولی، امیدیان و سامعی (۱۳۹۲) در پژوهشی اثربخشی آموزش شناختی– رفتاری به مادران برکاهش اختلال کاستی– توجه / بیش فعالی کودکان آنها و افزایش شادکامی والدین را بررسی کردند. یافته ها نشان داد دارو درمانی و آموزش به مادران هر دو موثر است و منجر به کاهش علائم شده است اما تفاوت بین دارو درمانی و آموزش به مادران نیز معنا دار است و این نشان می دهد آموزش به مادران به همراه دارو در مانی در کاهش علایم موفق تر است. به علاوه تاثیر آموزش به مادران در افزایش شادکامی آنها معنادار است. همچنین یافته ها حاکی ازآن است افزایش شادکاهی مادران می تواند شادکامی پدران را که در جلسات آموزشی حضور نداشتند به دنبال داشته باشد.
دادستان، قنبری و حیدری (۱۳۹۲) در پژوهشی اثر بخشی آموزش رفتاری والدین بر کاهش مشکلات برونی سازی شده کودکان ۷ تا ۹ سال بررسی کردند. نتایج نشان داد که والدین گروه آزمایش در پایان دوره آموزشی در مشکلات کلی برونی سازی شده و رفتارهای پرخاشگرانه کاهش معناداری را نسبت به گروه کنترل گزارش کردند در حالی که رفتارهای قانون شکنی در دو گروه تفاوتی نداشتند.
سرابی جماب و همکاران (۱۳۹۱). تاثیر برنامه اموزش والدین و پروراندن مهارتها بر استرس مادران کودکان مبتلا به اتیسم در پژوهشی بررسی کردند. یافته ها نشان دادند که برنامه اموزش والدین و پروراندن مهارتها، استرس مادران را در دوره پس ازمون و پیگیری کاهش داده است.
علیزاده (۱۳۹۱) در پژوهشی تدوین برنامه آموزش والدین برای خانواده های دارای فرزندان با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی و تأثیر آن برکاهش نشانه ها و کارکرد خانواده را مورد بررسی قرار داد. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان داد که آموزش والدین توانسته است بر کاهش میزان استرس والدین، افزایش شیوه فرزندپروری مقتدرانه (پدر و مادر) و کاهش شیوه فرزندپروری سهل گیر پدر تأثیر معنادار داشته باشد. همچنین لازم به ذکر است که آموزش والدین بر کاهش نشانه ها، شیوه فرزندپروری خودکامه (پدر و مادر ) و سهل گیر (مادر) تأثیر معنادار نداشت. نتایج مربوط به آزمون پیگیری نیز نشان داد که شیوه فرزندپروری خودکامه مادر در افزایش یافته است.
خوشابی، قدیری و جزایری (۱۳۸۵) در پژوهش خود به این نتیجه رسیده اند که برنامۀ آموزش مدیریت والدین به تنهایی در کاهش نشانه های اصلی اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی و مشکلات رفتاری این کودکان تأثیری ندارد ولی درمان ترکیبی یعنی آموزش والدین و دارو درمانی در کاهش مشکلات یادگیری و نیز مشکلات روان تنی کودکان تأثیر معناداری دارد.
زرگری نژاد و یکه یزدان دوست (۱۳۸۶) با انجام تحقیقی در رابطه با آموزش والدین دریافتند که آموزش والدین بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان کودکان دارای اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی مؤثر، اما بر بیش فعالی، تکانشگری و بی توجهی آنان بی تأثیر است.
حاجی سید رضی و همکاران (۱۳۹۱) در پژوهشی اثر بخشی آموزش والدین بر روش های فرزند پروری مادران و مشکلات رفتاری کودکان بررسی کردند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد برنامه آموزش والدین، بهبود روش های فرزندپروری و بعد کنترل قاطعانه مادران گروه آزمایش را بدنبال داشت. تفاوت معناداری در دیگر ابعاد روش های فرزند پروری و مشکلات رفتاری کودکان بین گروه های ازمایشی و گروه گواه نشد.
اسماعیلی نسب و همکاران (۱۳۸۹) در پژوهشی به مقایسه اثربخشی دو روش آموزش والدین با رویکرد آدلری و رفتاری بر کاهش شدت نشانه های اختلال سلوک در کودکان پرداختند. بر اساس نتایج به دست آمده، در دو گروه آدلری و رفتاری، نسبت به گروه گواه، کاهش معناداری در شدت نشانه های اختلال سلوک مشاهده شد ولی بین دو روش، تفاوت معناداری نبود. این نتایج در مورد نشانه های دو اختلال بی اعتنایی مقابله ای و نارسایی توجه/ بیش فعالی در این کودکان نیز صادق بود.
بلالی و آقایوسفی (۱۳۹۰) در پژوهشی اثربخشی برنامه آموزش والدین بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان را بررسی نمودند. نتایج نشان داد که مشکلات رفتاری آزمودنیهای گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه بهطورمعناداری کاهش یافت، به علاوه پس از گذشت ۴ ماه نتایج مداخله در کودکان گروه آزمایشی پایدار بود.
کنگرلو و همکاران(۱۳۹۱) در تحقیقی تاثیر آموزش خانواده درکاهش مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال کمبود ADHD توجه و بیش فعالی را بررسی کردند. میانگین پرخاشگری در کودکان قبل از آموزش والدین ۶۱/۷ و پس از اموزش به ۳۲/۶ ولی در کودکانی که والدین آنان آموزشی دریافت نکردند کاهش مشکلات رفتاری دیده نشد. به عبارتی، در گروه آزمایشی کاهش قابل توجهی در خصوص مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به بیش فعالی، نسبت به گروه کنترل، دیده شد.
حاجبی و همکاران (۱۳۸۴) در پژوهشی تأثیر آموزش مدیریت رفتاری به والدین کودکان پیش دبستانی مبتلا به اختلال بیش فعالی با کمبود توجه را مورد بررسی قرار دادند. نمره های مقیاس ارزیابی کانرز والدین و آزمون تعامل والد – کودک پیش از آموزش مدیریت رفتاری والدین و پس از آن تفاوت معنی داری را نشان دادند.
سهرابی و همکاران (۱۳۹۳) در پژوهشی اثربخشی آموزش والدینی بارکلی بر کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در کودکان پیش دبستانی را مورد بررسی قرار دادند. براساس نتایج به دست آمده، در گروه آزمایش، نسبت به گروه گواه، در مراحل پس آزمون کاهش معناداری در شدت نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای مشاهده شد. نتایج پژوهش بیانگر این مطلب است که نافرمانی کودکان گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافته است و بین اثربخشی آموزش والدینی بارکلی بر کاهش نافرمانی مقابله ای دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد.
حاجی سید جوادی و همکاران (۱۳۹۲) در پژوهشی اثربخشی آموزش رفتاری بارکلی به والدین کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه- بیش فعالی در کاهش علایم را مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد آموزش رفتاری بارکلی در والدین بر میزان کاهش علایم کودکان مبتلا تأثیر معنی داری داشت و موجب کاهش علایم در گروه مداخله در مقایسه با گروه گواه شد. اندازهگیری مکرر، ماندگاری تأثیر آموزش والدین بر کاهش علایم را تأیید کرد.
کلانتری، نشاط دوست و زارعی(۱۳۸۰) تاثیر آموزش رفتاری والدین و دارو درمانگری بر میزان علایم فزون کنشی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی را مورد بررسی قرار دادند. نتایج تحقیق نشان داد که آموزش رفتاری والدین، بر اساس ارزیابی والدین در مرحله بعد از درمان و پیگیری، بطور معنی داری میزان علایم فزون کنشی کودکان مورد مطالعه را کاهش داده است، اما بر اساس ارزیابی معلمان، تفاوت معنی داری بین میانگین های میزان علایم فزون کنشی گروه آموزش رفتاری والدین و گروه گواه در مرحله بعد از درمان و پیگیری وجود نداشت. از طرف دیگر، نتایج تحقیق نشان داد که دارودرمانی، در مرحله بعد از درمان، به طور معنی داری تاثیر چشمگیری بر کاهش میزان علایم فزون کنشی کودکان مورد مطالعه داشته است.
عربی و همکاران(۱۳۹۲) در پژوهشی اثربخشی آموزش مدیریت والدین برکاهش علائم اختلال های بیرونی شده کودکان دچار نقص توجه/ بیش فعالی را مورد بررسی قرار دارند. یافته ها نشان داد آموزش مدیریت والدین، نشانه های اختلال ها ی رفتاری و نشانه های بیرونی شده، از جمله پرخاشگری، تکانشگری، بیش فعالی و اضطراب کودکان دچار نقص توجه/ بیش فعالی را در مقایسه با گروه گواه و پیش آزمون به طور معناداری کاهش داده است.
پارسا و همکاران (۱۳۸۸) در تحقیقی تاثیر آموزش گروهی والدین کودکان ۴ تا ۱۰ ساله مبتلا به اختلال نقصان توجه- بیش فعالی بر اختلالات رفتاری فرزندان آنها را بررسی کردند. یافته ها نشان داد علی رغم بهبود معنادار هر دو گروه در ارزیابی درون گروهی قبل و بعد، میزان کاهش نمرات خرده مقیاس های رفتاری سلوک ، اضطراب ، شاخص بیش فعالی و نمره کل پرسشنامه در گروه مداخله نسبت به گروه شاهد معنادار بود. در حالی که در خرده مقیاس های یادگیری ، تکانشی بیش فعالی و مشکلات روان تنی تغییر معناداری ایجاد نشد.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-06-07] [ 10:11:00 ب.ظ ]
|