پس از بررسی کودکان و نوجوانان کانون اصلاح و تربیت و اشراف بر علل فردی و غیر فردی موثر بر تکرار جرم، حال وقت آن است که بتوانیم روش هایی را ارائه دهیم تا در پرتو آن نه فقط کودکان و نوجوانان بلکه کانون اصلاح و تربیت نیز بتواند با آگاهی از نقاط ضعف، گامی موثرتر در اصلاح و پیشگیری از تکرار جرم در کودکان و نوجوانان بردارد.

 

برای آنکه بتوانیم یک نوجوان را در روند اصلاحی و تربیتی که در کانون طی می کند، راهنمایی کنیم ابتداً باید نقاط ضعف و قوت موجود در این سازمان را شناسایی کنیم و با ارئه راهکارهایی تلاش در بر طرف کردن این خلا داشته باشیم. زیرا هر سازمانی ممکن است علاوه بر کارکرد آشکاری که در قانون برای او تعیین و تعریف شده است یک کارکرد پنهان نیز داشته باشد.کارکرد پنهان کانون اصلاح و تربیت، باید در امتداد اهداف اولیه­ای باشد که برای او تعریف شده است و تمام تلاش ما این است تا با ارائه روش­هایی بتوانیم این اهداف را در سطح عالی محقق سازیم تا هم سازمانی با کارکرد بهتر و هم جامعه ای با نیروهای فعّال و موافق با قانون داشته باشیم.

 

علاوه بر کانون اصلاح و تربیت، کودک و نوجوان نیز باید از بعضی ابعاد که بیشترین نقش را در پیشگیری از تکرار جرم او بعد از آزادی از کانون دارد تقویت شود. زیرا تلاش کانون برای تهذیب و بازپروری کودک و نوجوان زمانی محقق می­شود که شرایط بعد از آزادی او نیز با اهداف تربیتی کانون همسو باشد. به همین منظور در این فصل به دو دسته از راهکارها اشاره خواهیم داشت: گفتار اول راهکارهای تربیتی که در کانون باید مدنظر قرار گیرد که شامل اصول حراستی، فضای داخلی کانون، طبقه بندی خوابگاه ، مسایل مربوط به بخش مراقبت بعد از خروج و مواردی از این دست و گفتار دوم راهکارهایی که بعد از آزادی باید توسط کودک و نوجوان مورد پیگیری قرار گیرد تا بتواند با بازپروری و باز اجتماعی کردن ارزش ها و هنجارهای جامعه به نیرویی مولد و مفید برای جامعه تبدیل شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گفتار اول: طرق موثر در تکمیل  برنامه های کانون اصلاح و تربیت با رویکردی پیشگیرانه

 

 

 

در این گفتار به بررسی مواردی می­پردازیم که کانون اصلاح و تربیت باید آنها را به عنوان موانعی در مسیر تحقق اهداف اصلاحی و تربیتی خود بداند، در کنار این آگاهی باید با بهره گیری از راهکارهایی که ارائه می­شود تلاش در رفع آنها داشته باشد. زیرا کانون اصلاح و تربیت وظیفه خطیری بر عهده دارد و در صدد تربیت کسانی است که هر کدام از آنها در صورت عدم توجه و تربیت صحیح،  می توانند در آینده نمونه­ای از یک جنایتکار خطرناک یا همان مجرم به عادت شوند. پس با دقت بیشتر در بکار گیری برنامه ­های اصلاحی و تربیتی می توان نتیجه به مراتب بهتر از آن مشاهده کرد.

 

 

الف- تغییر نگرش کانون اصلاح و تربیت از «سلب توان بزهکاری» به « بازپروری»

 

«­سلب توان بزهکاری مفهومی ساده است که یکی دیگر از اهداف نظام اصلاح و تربیت را در راستای کاهش نرخ تکرار جرم تشکیل می دهد. این مفهوم بر این فرض استوار است که بزهکاران تا زمانی که در حبس نگهداری می­شوند قادر به ارتکاب مجدد جرم نخواهند بود و بنابراین با بهره گرفتن از این روش نرخ ارتکاب جرم کاهش خواهد یافت. زیرا بزهکارانی که زندانی می­شوند از ادامه فعالیت­های مجرمانه خویش محروم می­گردند. به همین دلیل جدا کردن بزهکاران از جامعه بوسیله حبس آنها، آسانترین روش برای پیشگیری از استمرار ارتکاب جرم محسوب می گردد.از این جهت سلب توان بزهکاری به معنای محدود کردن حرکت و آزادی بزهکار و در نتیجه سلب هرگونه قابلیت ارتکاب مکرّر جرم و نیز راهکاری برای دفاع اجتماعی است»[۱]

 

سلب توان بزهکاری که می توان به آن عنوان «خنثی سازی»را نیز داد، به این معناست که بزهکارانی را که رفتارهای آنها برای جامعه خطرناک تشخیص داده می شود، با نگهداری در مکانی به نام زندان، از جامعه دور نگه داشته می شوند تا در مدتی که در زندان اقامت دارند جامعه و افراد آن، از اعمال ضد اجتماعی و خطرناک آنها در امان باشند. این رویکرد به نظر نمی­رسد که تمامی اهداف نظام تربیتی را دارا باشد و تکیه صرف بر این دیدگاه، بدون توجه به سایر اهداف نظام تربیتی و اصلاحی، باعث عدم موفقیت در بازاجتماعی کردن افراد می­گردد.

 

اگر کانون اصلاح و تربیت با هدف خنثی سازی کودکان و نوجوان، برنامه های اصلاحی و تربیتی خود را وضع و اجرا نماید، به این نتیجه منجر می شود که کانون صرفاً به مکانی برای نگهداری و نه اصلاح و تربیت کودکان و نوجوانان تبدیل می شود. امری که می تواند مسائل مخرب زیادی را در آینده برای جامعه به همراه داشته باشد.  هدف از تشکیل کانون اصلاح و تربیت با توجه به آیین نامه اجرایی آن، ایجاد مکانی برای تربیت و تهذیب کودکان و نوجوانان و آماده کردن آنها برای بازگشت به جامعه است. به عبارت دیگر می­توان گفت هدف از تاسیس کانون اصلاح و تربیت، فقط نگهداری کودکان و نوجوانان معارض با قانون نیست بلکه اجرای تمامی برنامه های آن باید با هدف بازپروری و بازاجتماعی کردن آنها است. دیدگاه ناتوان سازی ممکن است در مورد برخی از مجرمان و بزهکاران بزرگسال قابلیت پاسخگویی را داشته باشد،که با عدم موفقیت تمامی برنامه ­های اصلاحی در رابطه با او، بتوان با قطع کامل ارتباط با محیط بیرون، او را از ادامه رفتارهای بزهکارانه بازداشت. اما در مورد کودکان و نوجوانان کانون اصلاح و تربیت که ارتباط کامل با محیط بیرون داشته و از طریق تلفن با دوستان و آشنایان خود در بیرون در ارتباط اند، اگر این هدف دنبال شود به معنی بی ثمر بودن تمام برنامه های کانون است.

 

به نظر می رسد که کانون اصلاح و تربیت کمی از اهداف مقرره برای آن دور مانده و امید است که بتواند با تغییر دیدگاه کلی در اعضا و برنامه های اجرایی، به سوی هدف کلی مقرر برای آن پیش رود.

 

 

ب- فعال سازی بخش نگهداری موقت در کانون اصلاح و تربیت و طبقه بندی خوابگاه

 

همانگونه که قبلا نیز اشاره شد بخش نگهداری موقت ویژه کودکان و نوجوانانی است که هنوز حکم قطعی قضایی درباره آنها صادر نشده و یا دادگاه به هر دلیلی تشخیص دهد که کودک و نوجوان جدا از سایرین نگهداری شود. این امر براساس نظریه معاشرت ترجیحی که قبلاً به طور مفصل بیان شد، قابل توجیه است. کودکان و نوجوانانی که مرجع قضایی هنوز آنها را محکوم تشخیص نداده و برای آنها حکم قطعی صادر نکرده به این معناست که حالت خطرناک او هنوز برای جامعه محرز نشده است. بنابراین اسکان دادن او در کنار کسانی که اعمال ضد اجتماعی آنها مورد حکم قطعی قرار گرفته و در مواردی دارای سابقه تکرار جرم هستند، باعث می­شود که کودک و نوجوان در فرآیند هویت­یابی با کسانی همزیستی داشته باشد که اصول اخلاقی معارض با قانون را دارند. نتیجه این امر همان می­شود که در مصاحبه ها اشاره شد، بسیاری از کودکان و نوجوانان که اکنون دارای سابقه تکرار جرم هستند، در بار اول که به خاطر جرایم بسیار سبک به کانون ارجاع داده شده بودند، در اثر هم نشینی و آشنایی با کسانی که سابقه دار بودند شیوه بسیاری از سرقت ها را به خودی خود آموزش دیده بودند و بعد از آزادی از کانون، با تشکیل باندهایی از دوستان کانون، به ادامه اعمال خلاف قانون خود پرداخته اند.[۲]

 

هر کودک و نوجوانی که به کانون ارجاع داده می شود باید مورد مشاوره روانشناسی خاص و دقیق قرار گیرد تا تمام ابعاد شخصیتی و خلاهایی که او را به سوی جرایم( هر چند سبک) کشانده، معلوم گردد.این شناسایی شخصیت باید متفاوت از پرونده شخصیتی باشد که برای آنها تشکیل می شود. این بررسی روانشناختی برای آن باید باشد که بتوانند کودکان و نوجوانان را از نظر روحیات و مستعد بودن برای تکرار جرم طبقه بندی نموده و برای آنها برنامه ها و حتی محل اسکان های متفاوت در نظر بگیرند.

 

اگر مصاحبه های صورت گرفته به دقت مورد مطالعه قرار گیرد به خوبی معلوم است که هر یک از نوجوانان دارای روحیه متفاوت از دیگری است که شاید بتوان آنها را به اینگونه طبقه بندی کرد:

    • گروه اول: نوجوانانی که در اثر یک خطا و اشتباه به سوی جرم کشانده شده ­اند و به هیچ وجه روحیه شرارت و اعمال ضد اجتماعی را ندارند و باید جدا از دیگران نگهداری شوند. زیرا به راحتی با چند برنامه اصلاحی و تربیتی ساده می توان آنها را از مسیر جرم به سوی جامعه بازگرداند. نوجوانانی که در مصاحبه های ششم، هفتم و هفدهم مورد مصاحبه قرار گرفتند به هیچ وجه روحیه شرارت و گرایش به اعمال خلاف (­چه در داخل کانون چه در بیرون از آن) را نداشتند و جرایمی که انجام داده اند به هیچ وجه در آنها نهادینه نشده است. پس اسکان آنها در کنار کسانی که اعمال ضد اجتماعی در آنها درونی شده است به آنها صدمات زیادی وارد می کند.

 

    • گروه دوم نوجوانانی هستند که برخلاف گروه اول، بزه و بزهکاری را می توان در تمام ابعاد شخصیتی آنها ملاحظه کرد، جرایمی که آنها در خارج از کانون مرتکب شده اند و خلاف زندان­هایی که در داخل کانون انجام می دهند اعم از مصرف مواد مخدر بویژه شیشه یا قرص های ترامادول و یا خودزنی­ها، همه حکایت از آن دارند که ارجاع چندین باره آنها به کانون(­به علت سابقه دار بودن) نه تنها تاثیری بر روی آنها نداشته بلکه آنها را پخته تر و با تجربه تر نیز کرده است!!! نوجوانانی که در مصاحبه های نهم، دوازدهم و سیزدهم مورد بررسی قرار گرفته اند از همین گروه هستند. برنامه های اصلاحی و تربیتی که برای آنها وضع و اجرا می شود باید به مراتب موثرتر از سایرین باشد. زیرا برای اصلاح و تربیت این دسته از نوجوانان ابتدا باید الگوها و ارزش هایی که برای آنها نهادینه شده است به طور کامل از ذهن آنها زدوده شود سپس بتوان برنامه های اصلاحی و تربیتی را برای آنها اجرا نمود. پس روش تربیتی آنها متفاوت از گروه اول است.

 

  • دسته سوم کسانی هستند که می توان گفت در حد وسط این دو گروه قرار دارند و بسته به اینکه در محیط کانون با کدام دسته هم نشینی داشته باشند به سمت آنها گرایش پیدا می کنند. نتیجه طبیعی این امر آن است که اگر این دسته ار نوجوانان در کنار دسته دوم اسکان داده شوند، پیش بینی تشکیل گروه های بزهکاری در داخل و بیرون کانون بعید به نظر نمی­رسد.مصاحبه پانزدهم مثالی برای این قضیه است.

مددکاران و روانشناسان کانون باید با بررسی و صرف زمان برای بررسی ابعاد روحی و روانی کودکان و نوجوانان، بتوانند برای هرکدام آن روش تربیتی را که مناسب با اوست را انتخاب و اعمال نمایند. اگر از این شیوه استفاده شود می توان امید داشت که تمام کودکان و نوجوانانی که به کانون ارجاع داده می شوند به مکانی می آیند که به طور قطع امید به اصلاح در آنها وجود دارد نه اینکه صرفا کانون جایی باشد با برنامه های از قبل تعیین شده که نوجوان با هدایت دستگاه قضایی در روند آن قرار می گیرد و بعد از اتمام زمان محکومیت از آن خارج می شود.

 

 

ج-  تمرکز بیشتر بر اصول حفاظتی

 

کانون اصلاح و تربیت به مانند تمامی زندانهای کشور، دارای یگان های حفاظتی و حراستی است که در بخش اول به طور کامل به شرح و بیان وظایف آنها پرداختیم.[۳] یگان های حفاظتی نه تنها وظیفه حراست از محیط کانون و جلوگیری از فرار کودکان را بر عهده دارند بلکه هم سو با اهداف تربیتی کانون، باید زمینه را برای باز اجتماعی کردن کودکان و نوجوانان معارض با قانون فراهم نمیایند.

 

اگر در یک سازمان، کلیه اعضا و کارکنان، با تمرکز بر برنامه ها و اهداف آن، به سمت جلو حرکت داشته باشند این سازمان قادر خواهد بود که اهداف خود را به در کوتاه مدت یا بلند مدت محقق سازد اما اگر بخشی از این سازمان، اهدافی در تضاد با اهداف کلی مقرر داشته باشد تحقق اهداف و اجرای برنامه­ای آن می تواند با مشکل جدی روبه­رو شود.

 

بررسی­های به عمل آمده از نوجوانان پس کانون اصلاح و تربیت، حکایت از آن داشت که یگان حفاظتی کانون در برخی موارد اهدافی متفاوت از اهداف کلی کانون را دنبال می­ کند.[۴] در برخی از مصاحبه­ها نوجوانان اشاره به سربازان و بعضا کادر کارگاهها و سایر کسانی داشتند که در قبال دریافت پول از نوجوانان پسر برای آنها قرص های ترامادول وارد کانون می کرد و به دست آنها می رساند!!

 

این امر را نمی توان اینگونه توجیه کرد که «به بیان دورکیم جرم پدیده ای بهنجار است و جامعه ای عاری از جرم محال است» و بیان این امر که در تمامی زندان های دنیا خلاف زندان، امری طبیعی و غیر قابل اجتناب است نمی تواند برای توجیه این عمل ضدهدف مفید باشد.کانون اصلاح و تربیت به دلیل داشتن میزان کم از زندانیان نسبت به سایر زندادن های کشور( ۱۲ نفر دختر و ۱۶۴ نفر پسر) به هیچ وجه قابل مقایسه با زندانهای بزرگسال مانند تهران بزرگ، قزلحصار، فشافویا و… نیست. از طرف دیگر روحیّات و ویژگی­هایی که در کودکان و نوجوانان وجود دارد نیز اداره زندان را امری سهل الوصول می­ کند و از این نظر نیز نمی توان آنان رابا بزرگسالان مقایسه نمود. این عملکرد و به عبارتی ضعف در عمل در کانون می تواند بزرگترین مانع را در مسیر تحقق اهداف اصلاحی و تربیتی کانون داشته باشد.

 

کانون اصلاح و تربیت باید با انتخاب دقیق و بسیار موشکافانه یگانهای حفاظتی، افرادی را در این پست خطیر قرار دهد که کاملاً همسو با اهداف تربیتی این مرکز باشند نه اینکه با اجرای اعمالی کاملاً متضاد با اهداف کانون، تلاش مدیران و مربیان را خنثی نماید. کوچکترین قصور در امر حراستی و حفاظتی می ­تواند به برهم ریختن کامل اهداف این سازمان منجر شود. زیرا اجرای تمامی برنامه ­های آموزشی، فرهنگی،تربیتی، مذهبی و.. زمانی به بار خواهد نشست که کودک و نوجوان تمام محیط را هم سو و در مسیر اصلاح و تربیت ببیند. اگر یکی از ارکان این سازمان در مسیری متفاوت قدم بگذارد همان رکن، نقطه­ای برای ادامه اعمال ضد اجتماعی برای او خواهد بود و این امر تمام هزینه و زمانی را که دولت و مجریان برای بازپروری آنها پرداخت کرده است را بی ثمر می نماید.

 

 

د- فردی کردن روش های اصلاحی و تربیتی اجرایی در داخل کانون

 

با وجود تلاش هایی که کانون اصلاح و تربیت برای اجرای برنامه های آموزشی و تربیتی خود دارد، با توجه به آمار تکرار جرم و شرایط حاکم در داخل کانون در میان کودکان و نوجوانان، بالاخص نوجوانان سابقه­دار، به نظر می رسد که اجرای برنامه های از پیش تعیین شده با الگو گرفتن از آیین نامه های مصوب برای برنامه ­های کانون، با توجه به شرایط متغیر اجتماعی و روانی حاکم بر شرایط بزهکاری کودکان و نوجوانان، چندان موثر نباشد.

 

فردی کردن روش های اصلاحی و تربیتی به این معنی است که مددکاران و روانشناسان کانون باید روشی را پیش رو پی خود قرار دهند که بتوانند برنامه ­های اصلاحی و تربیتی را با توجه به فرد فرد کودکان و نوجوانان اجرا نمایند. هریک از کودکان و نوجوانان ارجاعی به کانون اصلاح و تربیت از نظر شرایط خانوادگی، اصول پرورش یافته، شرایط محیطی، شرایط اقتصادی و اصول اخلاقی دارای ویژگی­های خاص و منحصر به فرد هستند و اجرای برنامه های از پیش تعیین شده و ثابت نمی تواند نتیجه ای مطابق با ویژگی های او را در پی داشته باشد. کانون اصلاح و تربیت به جای اینکه فقط به نگهداری کودکان و نوجوانان بپردازد، باید از تمام روش­های به روز در سطح دنیا و یافته های مختلف در زمینه های روانشناسی و جرم­شناسی بهره جوید تا نقشی فعال در بازاجتماعی کردن کودکان و نوجوانان داشته باشد. این هدف صرفاً با بیدار کردن سر ساعت و خاموشی در ساعت معین، یا اجرای چندین برنامه مذهبی و آموزشی برای تمام مددجویان قابل دستیابی نیست.

 

ممکن است کانون اصلاح و تربیت دلیل این برنامه های آموزشی یکسان و ثابت را کمبود نیروهای متخصص و عدم امکانات کافی بداند. اما هزینه­هایی که دولت برای استخدام نیروهای جوان و متخصص صرف نماید، درواقع از هزینه های آتی دولت در تامین هزینه های زندان های بزرگسال و لطمات جبران ناپذیر اجتماعی پیشگیری می نماید. کانون اصلاح و تربیت باید با استخدام و به کار گیری نیروهای متخصص در زمینه ­های روانشناسی، جرم شناسی، روانپزشکی و… بتواند با بهره گرفتن از آخرین یافته­ها در سطح جهانی، بهترین راه را برای اجرای فردی برنامه های اصلاحی و تربیتی بیابد. هر یک از کودکان و نوجوانان در بدو ورود به کانون باید از نظر روانی و جسمی مورد مطالعه کامل قرار گیرد تا به صراحت بتوان به دلیل ارتکاب جرم و تکرار جرم از سوی او پی برد. در مرحله بعد روانشناسان و جرم شناسان باید بتوانند با بهره گیری از علوم مختلف بهترین راه را برای اصلاح و بازپروری او بیابند. این برنامه باید مختص او و متناسب با ویژگی­های اخلاقی او باشد. روند اصلاح و بازپروری باید روز به روز پیگیری شود تا در مدت اقامت در کانون بتوان نه تنها کودک و نوجوان را از افکار ضد اجتماعی رهایی داد بلکه بتوان ارزش ها و هنجارهای مورد قبول اجتماع را نیز به او آموزش داد. در این صورت است که می توان گفت که این کودک اصلاح و تربیت شده است و امید داشت که امکان تکرار جرم در او کاهش می یابد و گرنه با اجرای برنامه های معین و ثابت بدون توجه به تفاوت ها نتیجه مطلوب تر از شرایط پیش رو نخواهد داشت.

 

 

ه- پویاتر شدن بخش مراقبت بعد از خروج

 

بخش مراقبت بعد از خروج، به عنوان عنصر مکمل برنامه ­های کانون اصلاح و تربیت، باید نقش فعّالتر و موثرتری داشته باشد تا کودکان و نوجوانان بعد از بازپروری و ایجاد زمینه هایی برای پذیرش مجدّد در جامعه، بتوانند با کمک این بخش با مشکلاتی که بعد از آزادی برای آنها ایجاد می شود روبه رو شده و موفق به جذب مجدد در جامعه گردند. اگر این کودکان و نوجوانان بعد از آزادی، دوباره در دل همان شرایط محیطی- اجتماعی قبلی رها گردند، ارتکاب جرایم مکرر چندان دور از ذهن نخواهد بود.

 

مهمترین دلیل مطرح شده برای فعالیت کم بخش مراقبت بعد از خروج، عدم همکاری مددجویان آزاد شده با این مرکز است. اولاً کانون اصلاح و تربیت در طول مدت اسکان مددجو در کانون باید محیطی را برای او ایجاد کند که او کانون را به عنوان یک حامی قبول داشته باشد و در مرحله بعد این وظیفه بخش مراقبت بعد از خروج است که با تماس با خانواده کودک و نوجوان و ارتباط نزدیک و حضوری با او به دنبال ایجاد محیطی بهتر برای او باشد. روش های مقابله با سرکشی­های موجود در کودکان و نوجوانان نیاز به بررسی­های دقیق و فرد به فرد روانشناختی دارد و این مهارت باید در اختیار بخش مراقبت بعد از خروج باشد تا بتواند با اطلاعات دقیق و فعالیت های هدفمند به تکمیل برنامه های تربیتی کانون همت گمارد.

 

کودکان و نوجوانان در سنینی نیستند که قدرت تغییر محیط خانوادگی و اجتماعی خود را داشته باشند و در این مسیر نیاز به یک حامی دلسوز دارند تا با پیگیری روند زندگی آنها بتواند آنان را در مسیر بازاجتماعی شدن یاری نماید. بخش مراقبت بعد از خروج می تواند بار برنامه ریزی هایی در زمینه تحصیل، اشتغال و فعالیت­های اجتماعی کودکان و نوجوانان معارض با قانون، آنان را در مسیری قرار دهد که نیرویی مولّد و موثّر برای آینده جامعه باشند.

۱-تلاش برای بهبود شرایط خانوادگی کودکان و نوجوانان

 

در بسیاری از موارد، ارتکاب بزه بوسیله اطفال و نوجوانان ناشی از عوامل خانوادگی و محیط زندگی آنهاست. مشکلاتی از قبیل فقر، بیکاری والدین، تعداد زیاد فرزندان، خشونت والدین، نداشتن محل سکونت مناسب، پایین بودن میزان تحصیلات والدین و… عواملی هستند که اطفال را به سوی بزهکاری هدایت می­ کنند. در حالیکه با توجه به عوامل و شرایط مذکور برخی از این موارد، این اطفال بزهدیده از جرم هستند تا بزهکار و ناخواسته مرتکب جرم شده اند. مهاجرت از شهرستان و عدم آشنایی با فرهنگ محیط زندگی جدید، اجاره نشین بودن در حواشی شهر، تماس و معاشرت با افراد شرور و بزهکار، فاصله طبقاتی خانواده ها، عدم تطابق خواسته های خانواده با ظرفیت و تواناییهای خودو… از جمله عوامل موثر محیطی در ارتکاب و تکرار جرم بویسله اطفال و نوجوانان است. به همین دلیل بهتر است علاوه بر اصلاح و تربیت کودکان و نوجوانان، در محیط کانون به خانواده ها و محیط زندگی آنها نیز توجه گردد و تلاش شود که سطح زندگی و رفاهی آنها نیز بالا برده شود. مشکل اساسی که الان در مورد کودکان و نوجوانان آزاد شده از کانون وجود دارد این است که، آنها بعد از آزادی مجدداً به همان شرایط و محیطی که تحت تاثیر آن مرتکب جرم شده ­اند باز می­گردند. بهتر است بدواً دولت برای حل این معضل تمهیدی بیاندیشد و نیازهای اجتماعی افراد را تامین نماید. بخش مراقبت بعد از خروج تلاش نماید در کنار برنامه های اصلاحی، مشکلات خانوادگی آنها را رفع نماید تا اینکه کودک و نوجوان بعد از آزادی به محیط سالم اجتماعی و خانوادگی بازگردد. در مقررات و اسناد بین المللی نیز در مواقعی که کودک فاقد خانواده باشد و یا اینکه خانواده صلاحیت نگهداری و تربیت اطفال خود را ندارد، چنین کودکانی را مراجع ذی­صلاح به خانواده های قابل اعتماد که داوطلبانه حاضر به نگهداری و تربیت آنها هستند می­سپارد. شایسته است این امر نیز در میان خانواده­های ایرانی نیز فرهنگ سازی شود، تا برای مثال اتفاقاتی که در مصاحبه های دوم و سوم برای یک دختر بی پناه اتفاق می افتاد، تکرار نشود.[۵]

 

 

۲-تلاش برای سواد آموزی و اشتغال به تحصیل کودکان و نوجوانان

 

همانطور که در فصل اول این بخش به نقش تحصیلات و آموزش در پیشگیری از تکرار جرم اشاره شد، دادن آموزش به کودکان و نوجوانان در هر سطح اجتماعی، می تواند آنان را در نهادینه کردن هنجارهای اجتماعی یاری نماید. ارتباط کودک و نوجوان با همسالان و معلمان و مربیان در محیطهای آموزشی می ­تواند مانع بسیار مهمی در گرایش به اعمال خلاف قانون باشد.

 

کودک و نوجوان در طی فرآیند تعامل با دیگران یاد می­گیرند که چگونه هیجان­های خود را کنترل کنند، چگونه برای خود هدف تعیین کنند و برای رسیدن به آن تلاش نمایند، با افراد موفق از نظر اجتماع آشنا می­شوند و روند الگوسازی آنها از افراد می تواند به نحو مثبتی شکل گیرد.

 

قبلاً هم متذکر شدیم که بسیاری از جرایم ناشی از نادانی و جهل است. بخش مراقبت بعد از خروج باید تمام تلاش خود را متمرکز بر اموری نماید که به صورت عملی بتواند کودکان و نوجوانان را در مسیر مورد قبول اجتماع قرار دهد. تلاش برای ثبت نام و ادامه تحصیل کودکان و نوجوانان در هر مقطعی بعد از آزادی از کانون می ­تواند مانع بسیار مهم در تکرار جرم توسط آنها باشد.

 

 

۳-تلاش برای کاریابی و اشتغال به کار نوجوانان و جوانان

 

در میان نوجوانان و جوانان، ممکن است کسانی باشند که یا استعدادی در زمینه تحصیلی ندارند یا علاقه­ای به تحصیلات و درس خواندن نشان نمی­دهند، اما از نظر انجام کارهای عملی می­توانند بسیار مفید باشند. برای مثال نوجوانانی که در مصاحبه ششم و هفتم با آنها گفت و گو شد، از نظر کارهای عملی مهارت زیادی داشتند و در زمینه تولید سماورهای قلمکاری شده یا کارهای ساختمانی بسیار ماهر و علاقه­مند بودند. ایجاد شغل برای نوجوانان و جوانان ویا هدایت آنها به مشاغلی که می توانند در آن فعالیت نمایند می ­تواند علاوه بر نیازهای مالی، نیازهای اجتماعی آنها را نیز برآورده سازد. داشتن شغل مناسب می ­تواند راهی را در مقابل آنان قرار دهد که مسیر زندگی برای آنها متفاوت از گذشته شود.

 

مرکز مراقبت بعد از خروج با استعدادیابی و تلاش برای پیگیری کار نوجوانان و جوانان، می ­تواند این وظیفه را به خوبی انجام دهد. از آنجا که این مرکز با سازمانهای مختلف آموزشی و فنی حرفه­ای در تماس است می ­تواند زمینه­ای فراهم کند که هر نوجوانی، در زمینه ­های تحصیلی علایقی ندارد و یا تحصیلات خود را تکمیل کرده و در صدد اشتغال است، بتواند در زمینه مناسب او را مشغول به کار نماید. این امر می ­تواند تضمینی برای عدم تکرار جرم در میان آنها باشد.

 

 

 

 

خ- جلوگیری از شکل گیری فرآیند «برچسب زنی» توسط سایرین در داخل کانون

 

وقتی فرد از سوی دیگران در قالب خاصی توصیف می شود، در نتیجه فشار اجتماعی به تغییر ادراک خویش و رفتار خود، دست خواهد زد تا با این تعریف ارائه شده از سوی دیگران همانندسازی نماید.در فصل قبل نیز به تاثیراتی که برچسب زنی بر روی کودکان و نوجوانان می تواند داشته باشد اشاره کردیم. یادآور می­شویم که کودکان و نوجوانان در سنینی قرار دارند که هویت­یابی به عنوان اولویت اخلاقی آنها مطرح می­شود. دراین سن آنها به دنبال این هستند که خود را با ویژگی­هایی به دیگران معرفی نمایند که نشان­دهنده هویت و به عبارتی« من» تو باشد.دیده شد که اکثر کودکان و نوجوانان بر اثر همین هویت یابی اشتباه یا همانند سازی با الگوهای محیطی( که اکثراً نامناسب و بزهکار بودند) به سوی اعمال ضد اجتماعی کشیده شده اند.

 

وقتی کودک و نوجوان به کانون اصلاح و تربیت ارجاع داده می شود، این امر باید مورد توجه قرار گیرد که این برچسب زنی می تواند از سوی مراجع قضایی، سایر کودکان و نوجوانان و مددکاران تشدید شود. برای همین است که تمامی جرم­شناسان تاکید دارند که کودک و نوجوان نباید با مراجع قضایی تماس زیادی داشته باشد و در چرخه برخوردهای قضایی نیافتد. زیرا در این روند، هر مجرم بدون توجه به ویژگی­های فردی، با نوع جرم ارتکابی شناخته می شود و این امر شکل گیری در قالب همان جرم را برای او میسرتر می­سازد. در داخل کانون نیز، با توجه به مشاهدات و بررسی هایی که در زمان حضور در داخل کانون صورت گرفت،کودکان و نوجوانان نیز همدیگر را اغلب با جرم ارتکابی می شناسند و نوع جرم ارتکابی یکی از مراحل دوستیابی را در داخل خوابگاه تشکیل می دهد. به عبارت دیگر نوجوانانی که نوع جرایم ارتکابی نزدیک به هم باشد در یک گروه دوستی قرار می گیرند.این امر زمانی تشدید می شود که مددکاران نیز به جای توجه به ویژگی های اخلاقی و بررسی شرایط کودک و نوجوان، او را با جرم ارتکابی مورد بررسی قرار می­ دهند. این بزرگترین مانعی است که می تواند در مسیر تغییر هویتی کودکان و نوجوانان باشد. مددکاران کانون اصلاح و تربیت باید توجه داشته باشند که این کودکان و نوجوانان با اعمال ضد اجتماعی خو گرفته اند و تاکید بر اعمال آنها نوعی تایید را در پی خواهد داشت.

 

تاکیدی که بر فردی کردن روش های اصلاحی و تربیتی است در راستای تحقق همین امر است. که بتوانیم کودکان و نوجوانان را از قالبی که در آن شکل می گیرند رها کنیم و آنها را با اصول و ارزش های مورد قبول اجتماع اخت دهیم.

 

 

گفتار دوم: طرق موثر در بازسازی فردی کودکان و نوجوانان معارض با قانون

 

علاوه بر روش هایی که در گفتار قبل به آنها اشاره شد و مربوط به برنامه ها و ساختار کانون اصلاح و تربیت بودند، برای جلوگیری از تکرار جرم در کودکان و نوجوانان، خود آنها نیز باید در مسیری قرار گیرند که کمترین تماس را با عوامل جرم زا داشته باشند.به عبارت دیگر از نظر ویژگی های فردی نیز باید در سمت و سویی قرار بگیرند که زمینه تکرار جرم در آنها از بین رود.د این میان به نقش تحصیل و اشتغال و مذهب در جلوگیری از تکرار جرم اشاره شد و یادآور شدیم که تعالی هر کدام از این موارد می تواند در روند تربیتی کودکان و نوجوانان معارض با قانون میسر باشد.

 

 

الف- همسو شدن کودک و نوجوان با برنامه های اصلاحی کانون اصلاح و تربیت

 

اجرای برنامه های تربیتی زمانی مفید فایده خواهد بود که کودک و نوجوان به فضای ایجاد شده اعتماد کند و به این باور برسد که اعمالی که تا به حال بر علیه اصول و قواعد اجتماعی انجام داده است، خلاف قانون و مضر برای اجتماع است. تفهیم این موارد بر عهده کانون اصلاح و تربیت است. اما در کنار وظایفی که مددکاران و روانشناسان کانون برعهده دارند خود کودک و نوجوان نیز باید ویژگی هایی را در خود پرورش دهد تا بتواند با برنامه های کانون همسو شده و در نهایت با همکاری کانون به هدف نهایی یعنی تربیت و بازپروری برسد. داشتن روحیه همیاری، دادن اطلاعات صحیح، انجام برنامه های تربیتی و تغییر نگرش نسبت به کانون اصلاح و تربیت، افزایش روحیه و اعتماد به نفس و تغییر دیدگاه خود نسبت به خود و محیط خانوادگی از جمله مواردی است که می تواند در کار برنامه های کانون باعث تغییر فردی کودک و نوجوان شود.

 

در این مورد نیز این کانون اصلاح و تربیت و برنامه ها و مربیان آن اند که نقش اصلی را بر عهده دارند. اما خود کودک و نوجوان نیز می تواند با تقویت ویژگی های اخلاقی روند این مسیر را تسریع بخشد.

 

 

ب- همکاری خانواده های مددجویان برای تحقق برنامه های اصلاحی و تربیتی

 

در میان عوامل فردی(­یا همان غیر کانونی)، خانواده عامل مهمی است که می تواند نقش بسیاری در بازپروری فرد ایفا نماید.به همان اندازه که خانواده می ­تواند در گرایش کودک و نوجوان به سمت جرم و تکرار آن تاثیر داشته باشد، به همان اندازه نیز می تواند عامل مهمی در بازپروری او باشد. منظور از خانواده در این قسمت، خانواده هایی هستند که از نظر اخلاقی و اجتماعی سالم و دارای شرایط مناسبی هستند و گرنه خانواده هایی که ناسالم بوده و خود جزو عوامل ارتکاب جرم اند، نمی توانند در ابتدا تاثیرگذار باشند. زیرا ابتداً خود این خانواده ها به کمک بخش مراقبت بعد از خروج باید مورد اصلاح قرار گیرند تا در مرحله بعد دارای نقش اصلاحی شوند.

 

امّا کودکان و نوجوانان معارض با قانونی نیز هستند که خانواده آنها از نظر ارزش های اجتماعی کاملاً مناسبند و دلیل گرایش او به سمت جرم عواملی غیر از خانواده است.در این حالت خانواده ها با همکاری موثری که می توانند با کانون و مددکاران و مشاوران و بالاخص بخش مراقبت بعد از خروج داشته باشند، مهمترین نقش را در بازپروری کودک و نوجوان می توانند ایفا نمایند. زیرا بعد از آزادی از کانون، این خانواده است که پذیرای کودک و نوجوان است و با فرض اصلاح کودک و نوجوان در طی مدت اقامت در کانون می­توان به بازپروری او در سایه حمایت­های خانواده امید داشت.

 

کانون اصلاح و تربیت می ­تواند با ایجاد بخشی مختص خانواده های کودکان و نوجوانان، در ابتدا به شناسایی خانواده های آنها بپردازد و اگر از نظر شرایط خانوادگی نامناسب تشخیص داده شدند، می تواند در صورت اصلاح، با روش های مختلف محیط خانوادگی را سالم نماید و در صورت عدم اصلاح کودک را به سازمانهای ذی­صلاح تحویل دهد. اما اگر خانواده های آنها از نظر اصول اجتماعی مورد تایید قرار گرفتند می توانند با ارتباط تنگاتنگ با کانون اصلاح و تربیت، گامی موثر در بازپروری کودک و نوجوان خود برداردند.

 

 

 

 

 

 

 

[۱] -غلامی، حسین،بررسی حقوقی- جرم شناختی تکرار جرم، سال ۱۳۹۰، چاپ سوم، تهران، انتشارات میزان، ص۶۴٫

 

[۲] – مصاحبه شانزدهم مورد مطالعه قرار گیرد.

 

[۳] – مواد ۱۷ تا ۲۰ آیین نامه اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی به وظایف آنها اشاره دارد.

 

[۴] – مصاحبه هفتم با دقت مورد مطالعه قرار گیرد.

 

[۵] – مراجعه کنید به بخش ضمیمه، مصاحبه با دختران کانون اصلاح و تربیت.





موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...