پایان نامه با عنوان طلاق (فسخ ازدواج) |
۲-۴-۲- عوامل روانی واخلاقی
از عواملی که زندگی زناشوئی را سست و بیاعتبار میسازد تأثیر عوامل فرهنگی اعم از اکتسابی و ارثی یا مادرزادی زن و شوهر است که زیر بنای شخصیت این دو را تشکیل میدهد. عوامل مورد نظر بدین شرح خلاصه میشوند:
-تزلزل پایه های ایمان و سقوط مبانی اخلاق
مرد و زن اگر دارای ایمان واقعی باشند، از شخصیت استوار و متعادل و پختهای برخوردار هستند و جای هیچ گونه اختلاف نظر و بگومگو بین زن و شوهر باقی نمیماند.
فرد بی ایمان به هیچ اصلی پایبند نیست، به ارزشهای اخلاقی و اجتماعی وقعی نمینهد، فقط به ارضای شور جنسی خود و تسکین شهوات پست و نابهنجار میاندیشد ، دست به هر کار نادرست و شنیع میزند: از دزدی، کلاهبردای، قاچاق، جعل، آزار دیگران، فحشاء، قوادی، هتک ناموس، هتاکی و ناسزاگوئی، افترا، دروغپردازی، سخنچینی، شرارت و ماجراجوئی، خرابکاری، ضرب، جرح، قتل، جاسوسی و وطن فروشی غفلت نمیورزد از هرنوع عمل غیر انسانی و مخالف اخلاق و ضد اجتماعی و ارتکاب جنایت روگردان نیست و در این مسیر نه بیم و هراسی به دل راه میدهد و نه احساس نفرت و بیزاری مینماید. به همین مناسبت بیایمانی را علت العلل تمام بزهکاریها و شقاوتها ، شرارتها، عصیانها ، بدبختیها، سیهروزیها، نابسامانیها، سقوط و انحطاط خواندهاند. آن کس که ایمانی ندارد نمیتواند عهد و میثاق مقدس زناشویی را محترم شمارد زیرا در نظر او هیچ چیز مقدس نیست.(همان:۸۲۷)
مرد و زنی که به این پایگاه رفیع و مقام شامخ انسانیت رسیده باشند، برای یکدیگر آفریده شدهاند؛ دست در دست یکدیگر به سوی ابدیت گام برمیدارند و مشمول خطاب یا ایتها النفس المطئنه هستند.
ایمان به خداوند، نیروی بسیار قوی در انسان ایجاد میکند که میتواند در برابر ناملایمات و معضلات زندگی چنان کوهی محکم و استوار بایستد و با مشکلات دسته و پنجه نرم کرده، موفق و پیروز بیرون آید. در هنگام بروز مشکلات باید به خداوند پناه برد و در سایه عقل و اندیشه راه صحیح را انتخاب نمود. اگر انسان به اعتقادات مذهبی پایبند باشد، هرگز در برابر ناملایمات و سختیهای زندگی دچار لرزش و سستی نخواهد شد. اگر به اصول مذهبی پایبند هستید، شخصی را بهعنوان همسر آینده انتخاب کنید که به اصول و ارزشهای شما احترام بگذارد و از نظر اصول اعتقادی با شما همسان و همردیف باشد تا در آینده دچار مشکل نشوید.(صفائی ، ۹۸:۱۳۷۲)
ارتباط با دانشجویان یا افرادی که ممکن است از نظر اخلاقی و ایمانی مقید به اصول اعتقادی و دینی نباشند و در جلسات غیراخلاقی و پارتیهای شبانه حضور مستمر داشته باشند و یا در مواجهه با دانشجویان جنس مخالف روابط اخلاقی را رعایت نکنند، خود باعث شکاف در روابط و زندگی آنها شده و منجر به طلاق و جدائی میشود.
-عدم تفاهم اخلاقی
زن و مرد ، پیش از ازدواج دو شخصیت متفاوت هستند که در اغلب موارد جهات مشترکی بین آن دو وجود ندارد. آتش شوق و شدت تمایلات طبیعی پیش از زناشوئی، آن دو را وادار میسازد که نقابی بر چهره حقیقی خود بگذارند و شخصیت واقعی خویش را مکتوم دارند به آنچه نیستند تظاهر کنند و آنچه را ندارند به خویشتن نسبت دهند و از این رهگذر در آستانه ازدواج یکدیگر را فریب دهند. اختلاف سلیقهها، طرز اندیشهها و تفکرات، اختلاف علائق و دلبستگیها پس از ازدواج سریعاً بروز میکند و دیگر کتمان آنها از یکدیگر محال است و سرانجام چنین فریب و ریائی، جدائی از یکدیگر است . یگانگی و یکرنگی، وحدت روح و عشق و محبت، بدون داشتن توافق روانی و فکر متجانس و عقاید متشابه و علائق مشترک امکان پذیر نیست.
به همین مناسبت، توصیه ما این است که هر پسر و دختر تا آستانه ازدواج باید خود را کاملاً بشناسد. ازدواج را پس از خودشناسی آغاز کند و دریابد واجد چه خصوصیاتی است تا بتواند کسی را به همسری برگزیند که همپایه افکار و عواطف و ذوقیات او باشد و او را بدون خود فریبی یار موافق خود بشناسد.
مرد و زنی که هماهنگی کامل با معیارها و هنجارهای اجتماعی داشته باشند، میتوانند زندگی مشترک مادام العمری توام با حلاوت و سعادت بنیان نهند. وقتی صحبت از هماهنگی کامل با جامعه در میان است، منظور این نیست که همه افراد دارای یک نمونه و یا حتی نمونههای مشابهی از شخصیت باشند تا آنها را دارای شخصیت استوار و هماهنگ با جامعه و در نتیجه اشخاص سازگار بشناسیم؛ زیرا شخصیتهای استوار به صور گوناگون دیده میشوند و هیچ دو شخصی نیستند که علایق، سلیقهها و وابستگیهای کاملاً مشابه و قابل انطباق با یکدیگر داشته باشند.
اگر اخلاق و رفتار هر یک از زوجین در محیط خانوادگی و شخصی با محیطهای اجتماعی دارای تضاد و دوگانگی زیاد باشد، بالتبع خود میتواند باعث ایجاد شک و تردید در سلامت روحی و روانی زوج وسردشدن روابط خانوادگی شود.(کی نیا،۸۲۸:۱۳۸۸)
– لجاجت و سخت گیریهای بیجا و نداشتن گذشت نسبت به یکدیگر
بعضی از آدمیان محکوم خواستههای خود هستند. چندان فکر نمیکنند و تصمیماتشان مبتنی بر دلایل منطقی نیست بلکه فقط امر میکنند و دستور میدهند و از حرف خود بر نمیگردند، هیچ گونه نرمش و انعطافی در رفتارشان به چشم نمیخورد، حاضرند اطرافیان خود را شکنجه دهند تا خواستههای آنان تحقق یابد. شخص لجوج از نیروهای تعقل استفاده نمیکند زیرا تقریباً با آن آشنائی ندارد و عجیب اینجاست که این گونه اشخاص هر قدر دور از عقل سلیم و منطق صحیح باشند به همان نسبت، دلبستگی بیشتری به تصمیمات خود پیدا میکنند. زن و شوهر باید یکدیگر را مراعات کنند و نسبت به هم گذشت داشته باشند. گذشت از سرگرمی بیثمر و مزاحم خود و گذشت در برابر سرگرمیهای بیضرر همسر.
سرسختی و لجاجت و یکدندگی، بزرگترین دشمن سعادت زندگی زناشوئی است. هیچکس از خطا مصون نیست. هر منطقی باید بپذیرد در آنچه که به طور ذهنی و بدون دلیل عینی و قطعی بدان باور دارند ممکن است توام با اشتباه باشد. معلوم نیست هر کس آنچه را میانگارد صحیح و خالی از خطا باشد اصرار و سماجت و سرسختی در قضاوتهای یک طرفه دور از عقل و مال اندیشی است.
اگر زن و شوهر هر دو لجباز باشند، هر دو عاشق حرف خود باشند و هیچ یک به خواسته دیگری اعتنا نداشته باشد پیداست که یکی از آن دو با عقل بیگانه و دیگری خودخواه و بدون تدبیر و ناتوان در پیدا کردن راه حل مناسب برای زناشوئی است، ادامه زندگی مشترک بین آن دو بیگمان محال است و جدایی خیلی زودرس در انتظار آنان است.(همان:۸۴۴)
– پیشداوری های ناصواب
پیشداوری عبارت از صدور احکام ذهنی است که زیر بنای تجربی ندارد و متکی بر تحقیق و استدلال منطقی نیست. با اینکه پیشداوری و زودباوی از نظر روانی با یکدیگر مشابهت دارند و هر دو شیوه آدمیان سطحی و بیتجربه است لذا از یکدیگر متمایزند. فرق پیشداوری با زودباوری این است که در پیشداوری، تلقین مستقیم و نفوذ بیواسطه شخص ثالث در بین نیست. پیشداوری، ثمره تلقین به خود است به عبارت دیگر، شخصی که دچار پیشداوری است تنها به قاضی میرود. خود هم مدعی است و هم قاضی. اغلب پیشداوری تحقق نمییابد. پیشداوری موجب پیدایش نظری غیر منصفانه درباره دیگران میشود. پیداست که اگر شوهری درباره همسر خود همواره تصوراتی بر اساس پیشداوری داشته باشد نمیتواند رفتاری بر اساس عدالت با همسرش در پیش گیرد.
پیشداوری با اینکه نتیجه ضعف جنبه ادراکی و قیاس باطل و تعمیم بیجاست، تلقین، فرهنگ، تربیت خانوادگی، رسانههای گروهی و مسائل اقتصادی در ایجاد این گونه زمینههای ذهنی موثر است .
– دروغگویی
ریشه بسیاری از دروغگوئیها ترس است: ترس از مجازات، ترس از رسوائی و آبروریزی، ترس از دست دادن منفعت، ترس از دست دادن مقام و جاهی که دارند، به دروغ متوسل میشوند برای این که از خود دفع شر کنند و یا از امر نامطبوعی در امان باشند. آنان که از عقده حقارت رنج میبرند به دروغ پردازی و لافزنی و گزافهگوئی پناه میبرند. مرد خائن و زن نادرست و کج رفتار به یکدیگر دروغ میگویند و دم از تقوی و درستی و وفاداری میزنند تا به زعم خود از شری در امان مانند و از حلاوت نامشروع و میوه ممنوعه برخوردار باشند. پدر یا مادر به فرزند وعده دروغ میدهند، تا او را از سر خود وا کنند و انتظار دارند که چنین فرزندی راستگو و با ایمان بار آید.
امام جعفر صادق (ع) از ریا نفرت داشت و ریا را در هیچ چیز نمیپذیرفت و چون نخواست ریاکار باشد و عقیده خود را غیر از آن جلوه بدهد که هست، جان بر سر عقیده خود نهاد . (همان:۸۵۲)
دروغگویی صفتی است زشت و ناپسند که در تمامی ادیان و مذاهب مختلف بشری انسان را از گفتن آن بر حذر داشتهاند. دروغگویی ممکن است بخاطر ترس، ضعف و یا عادت باشد که باعث ایجاد تنفر اطرافیان از فرد میگردد. حضرت علی (ع) میفرماید: « دروغ خیانت است » راستگویی موجب تعالی روح و سعادت دنیا و آخرت میگردد.( صفائی ، ۴۶:۱۳۷۲)
-عدم رعایت ادب و نزاکت
حفظ نزاکت و رعایت ادب و احترام، یک پدیده نیکوی تربیتی است که در خانه پیریزی میشود و در آموزشگاه و دیگر محیط اجتماعی کمال مییابد. بعضی به باطل چنین میانگارد که بین زن و شوهر مسالهای به عنوان ادب و نزاکت مطرح نیست و به همین مناسبت زبان آنان در بیان کلمات محبتآمیز و مهرانگیز نسبت به یکدیگر قاصر است.
ادب و نزاکت و احترام و مبادله کلام شیرین و دلنشین نهال دوستی را بارور میسازد. تلخیهای زندگی را خنثی میکند. زبان و رفتار هر کس باید وسیلهای برای جلب محبت و تحکیم روابط و داد و دوستی با اطرافیان باشد. دوستان توقعات بیشتری از یکدیگر دارند تا بیگانگان. هیچ رابطهای نزدیکتر و دوستانهتر از روابط زن و شوهر نسبت به یکدیگر نیست به همین مناسبت ادب و نزاکت بین آن دو باید بیش از هر جای دیگر حکمفرما باشد. (کی نیا،۸۹۷:۱۳۸۸)
یکی از صفات کریه و ناشایستی که عده قلیلی از مردان و زنان بدان دچار هستند بددهنی و فحاشی میباشد که در هیچ جامعه کوچک و بزرگ و کسی پسندیده نمیباشد. یک انسان شایسته و با ایمان هرگز با ادای کلمات زشت و بد خلقی موجبات دلخوری، رنجش و شکستن غرور دیگران را فراهم نمیسازد .(صفائی،۷۲:۱۳۷۲)
خرافات
برای اشیاء و اماکن و امور قدرتی به غیر از آنچه طبیعی و حقیقی است قائل شدن خرافات است. خرافات زائیده توهم، ترس، کمبود عقلی، جهالت، ضعف است، خرافه پرستی عبارت از داشتن عقاید باطل غیر علمی و غیر منطقی است در باب عالم و تأثیر طبیعت یا قوای ناپدید در طالع انسان .
در ایجاد خرافات، فرهنگ جامعه و گاهی مقاصد پلید بعضی از سودجویان نیز مؤثر است. هر قدر سطح فرهنگ و بینش اجتماعی بالا گیرد از دامنه خرافات کاسته میشود. خرافات موجب جنایات بیشماری گشته است زیرا به گفته ولتر، خرافات بدترین دشمن عبادت حقیقی خداوند متعال است …. خرافات مانند افعی به دور مذهب پیچیده است ما باید سر این افعی را بکوبیم بیآنکه صدمهای به مذهب برسانیم.(زریاب خوئی،۲۰۵:۱۳۳۶)
لیست پایان نامه ها (فایل کامل موجود است) در مورد ازدواج و طلاق :
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-06-12] [ 02:00:00 ب.ظ ]
|