پایان نامه تبیین اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی بر اساس ویژگیهای شخصیتی و سبکهای فرزندپروری |
4-5) پیشنهادهای پژوهشی 112
5-5) پیشنهادهای کاربردی 113
منابع فارسی 117
منابع انگلیسی 124
مقدمه
امروزه هیچکس بینیاز از تعلیم و تربیت و یادگیری نیست؛ ازاینرو دوران تحصیل یک فرد بهعنوان مهمترین زمان یادگیری، از اهمیت ویژهای برخوردار است. موفقیت در یادگیری در این دوران همواره مورد توجه نظامهای آموزشی و محققان حیطه آموزشوپرورش بوده است. کانون این توجه، ناکامی تعدادی از یادگیرندگان است که در یادگیری مشکل دارند. این ناکامی پیامدهای زیانباری را برای نظامهای آموزشی و یادگیرندگان به همراه داشته و دارد (دولتی، 1391).
ازجمله علل این ناکامیها در دانشآموزان اهمالکاری است. اهمالکاری باعث میشود که انجام تکلیف در فاصله زمانی تعیینشده به دلیل انجام کارهای غیرضروری و خوشگذرانیهای زودگذر به شکست منتهی شود و یادگیری در فرد به خوبی صورت نگیرد. استیل[1]) 2007) فردی را اهمالکار میداند که هنگام شروع تکلیفی که از او خواستهشده، آن را به آهستگی انجام میدهد و به بهانه اینکه آن را بعداً انجام خواهد داد، قصد ترک آن را دارد.
2-1) بیان مسأله
دوران تحصیل یک فرد بهعنوان مهمترین زمان یادگیری، از اهمیت ویژهای برخوردار است. یکی از چالشهای فراروی تعلیم و تربیت و بهخصوص یادگیری فراگیران که تقریباً همیشه بر بهرهوری و بهزیستی افراد اثر سوء دارد، اهمالکاری دانشآموزان است. اهمالکاری اگرچه بخشی از رفتار تمامی انسانها است ولی یک صفت نامطلوب و منفی تلقی میشود .این رفتار زمانی که شدت مییابد و بهصورت عادت درمیآید، میتواند مسئلهساز باشد (توکلی، 92). اهمالکاری به تعویق انداختن عملی است بهخصوص هنگامیکه تعویق بدون دلیل مناسب باشد (بالکیس و دیورو[2]، 2009).
اهمالکاری میتواند در همه جنبههای زندگی خود را نشان دهد. این مفهوم جلوههای گوناگونی دارد، اما متداولترین نوع آن اهمالکاری تحصیلی است. این نوع نسبت به انواع دیگر بیشتر موردتوجه پژوهشگران قرار گرفته است. علت این توجه ازیکطرف پیامدهای منفی آن برای میلیونها دانشجو و دانشآموز و از طرف دیگر دسترسی آسانتر این گروهها برای پژوهش و درمان است (مون و ایلینگورث[3]، 2005). اهمالکاری تحصیلی بهعنوان نوعی «نقص در خودتنظیمی»، در معنای ناتوانی فرد در کنترل افکار، هیجانات، عواطف و عملکرد مطابق با معیارهای مورد نظر خود مطرح شده است (فارن[4]، 2004). یکی از پیامدهای منفی اهمالکاری تحصیلی، تمایل به «تنزیل موقت[5]» است که در آن، فرد پاداشهای کوچک اما در دسترس را به پاداشهای بزرگ اما دور از دسترس ترجیح میدهد (هاول، واتسون، پاول و بورو[6]، 2006). تنزیل موقت و به تبع آن اهمالکاری تحصیلی، تابع برخی عوامل موقعیتی، نظیر تأخیر در پاداش و آزارندگی تکلیف و برخی ویژگیهای شخصیتی از قبیل پایین بودن خودآگاهی، بینظمی ذهنی، خودکنترلی کم و نقصان انگیزش پیشرفت است (استیل، 2007).
اهمالکاری از عوامل گوناگونی مانند اعتمادبهنفس پایین، نداشتن طرح یا برنامهریزی، بینظمی و عدم توانایی در مدیریت زمان، ترس از عدم موفقیت، اضطراب و افسردگی ناشی میگردد (سواری، 1390). کوستا و مککری[7] (1992) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که بین اهمالکاری و ابعاد مدل پنج عاملی شخصیت رابطه وجود دارد؛ بنابراین شخصیت و ویژگیهای شخصیتی میتواند یکی از عوامل اصلی بروز اهمالکاری تحصیلی باشد.
شخصیت را میتوانیم بهعنوان جمع کل راههایی بدانیم که یک نفر بدان وسیله در برابر دیگران از خود واکنش نشان میدهد، یا روابط متقابل ایجاد میکند. عوامل تعیینکنندهی شخصیت میتواند ارث، محیط و موقعیت باشد؛ اما افراد به فراخور سه عامل یادشده دارای ویژگیهای شخصیتی متفاوتی هستند (رابینز[8]، 2002، نقل از قدمپور و همکاران، 1390). به دلیل کثرت این ویژگیها و عدم توانایی در سنجش آنها بهطور کامل، یک مدل بر پایه پنج عامل اصلی شخصیتی طراحی گردید و به مدل پنج عاملی شخصیت مشهور شد. اساس مدل پنج عاملی بر مؤلفههای وظیفهشناسی، گشودگی نسبت به پذیرش تجربه، تطابقپذیری یا خوشایندی، برونگرایی و روانرنجوری قرار داده شد (کاستا و مککری، 1992). ویژگیهای شخصیتی در حقیقت، بهعنوان محرکهای خلقوخو، برای دستیابی به هدف تلقی میشوند. به این معنا که این خصوصیات انسان را مستعد انجام رفتارهای مختلف در موقعیتهای خاص مینماید (کالیگوری[9]، 2000). برخی از روانشناسان بر این باورند که عملکرد والدین بر شکلگیری افکار، رفتار و هیجانات کودکان تأثیر معناداری دارد. بوری و گانتی[10] (2008) معتقدند که عملکرد والدین سبب ایجاد و گسترش مدلهایی در درون سازمان شناختی فرد به نام طرحواره میشود. این طرحوارهها در زندگی فرد بهعنوان عدسیهایی عمل میکنند که تفسیر، انتخاب و ارزیابی فرد از تجارب وی را شکل میدهند.
خانواده اولین و بیشترین تأثیر را بر فرایند ساخت هویت فرهنگی – اجتماعی انسان و چگونگی ساخت شخصیت را بر عهده دارد. با توجه به اینکه خانوادهها از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باهم تفاوت بسیار دارند و نیز فضای حاکم بر خانواده و نوع رابطهی والدین با فرزندان که به اشکال آزادی، استبدادی یا دموکراسی میباشد؛ نگرشها، تصورات و رفتار خانوادهها بیشترین تأثیر را بر هویت فرهنگی – اجتماعی فرزندان دارد (منادی، 1384)؛ بنابراین هر خانوادهای شیوههای خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش بهکار میگیرد این شیوهها که شیوههای فرزندپروری نامیده میشوند متأثر از عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی میباشد (هاردی، پاور و جی دایک[11]، 1993).
شیوههای فرزندپروری یک عامل تعیینکننده و اثرگذار است که نقش مهمی در آسیبشناسی روانی و رشد تحصیلی فرزندان دارد. بحث در مورد هر یک از مشکلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرشها، رفتارها و شیوههای فرزندپروری تقریباً غیرممکن است (هاردی، پاور و جی دایک، 1993)؛ بنابراین خانواده و شیوههای فرزندپروری نیز میتواند اهمالکاری دانشآموزان را تحت تأثیر قرار دهد.
با توجه به وجود پدیده اهمالکاری و رشد روزافزون آن در بین دانشآموزان در پژوهش حاضر پژوهشگر به دنبال تبیین عوامل تأثیرگذار این مسئله بود؛ بنابراین آنچه در این پژوهش مطرح شد این بود که آیا اهمالکاری تحصیلی که یکی از عوامل مهم ضعف عملکرد دانشآموزان است، میتواند ناشی از شیوههای فرزندپروری والدین و ویژگیهای شخصیتی دانشآموزان باشد؟ بنابراین در پژوهش حاضر ما به دنبال پاسخگویی به این سؤال بودیم که آیا ویژگیهای شخصیتی آزمودنیها و سبکهای فرزندپروری والدین درصد معنیداری از واریانس اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان را تبیین میکند؟
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1399-06-06] [ 05:13:00 ب.ظ ]
|