پایان نامه حقوق در مورد : تعریف لغوی و اصطلاحی ادغام |
شخص حقیقی و ایجاد شخص حقیقی جدید امکان پذیر نمی باشد. البته تمرکز و تجمیع دارایی شخص حقیقی با شخص حقیقی یا حقوقی و ایجاد شخص حقوقی دیگر امکان پذیر میباشد، لکن تجمیع دارایی ایجاد شده، برای شخصیت حقوقی میباشد نه شخص حقیقی. اما بطور کلی این ظرفیت و توانایی، بر طبق قواعد و قوانین مربوطه، برای اشخاص حقوقی امکان پذیر میباشد و اشخاص حقوقی میتواند در یک نظام حقوقی و رژیم خاص در یکدیگر ادغام شوند، به نوعی اختلاط پیدا نمایند.
ادغام در لغت به معنای در هم فشردن و فرو بردن دو چیز در هم میباشد. ادغام شرکتهای تجاری در اصطلاح حقوق تجارت به معنی پیوستن دو یا چند شرکت و تشکیل یک شرکت جدید میباشد. این پیوستن میتواند از طریق یکی شدن چند شرکت، یا پیوستن یک یا چند شرکت به یک شرکت بزرگتر باشد [۱].
همانطور که بیان گردید در قانون تجارت مصوب ۱۳۴۷ و قوانین قبلی در ارتباط با ادغام شرکتهای تجاری تعاریف خاصی بیان نگردیده است، ولی اصولا ادغام شرکتهای تجاری در سیستم قانون تجارت، میتواند امری قابل تحقق باشد. این نکته را میتوان از ماده ۵۸۸ قانون تجارت به دست آورد. مطابق این ماده شخص حقوقی دارای حقوق و تکالیف شناخته میشود، به جز حقوق و تکالیفی که مختص به اشخاص حقیقی میباشد.
در کتب حقوقی نیز ندرتا به تعریف ادغام پرداخته شده است. در یکی از تعاریف ادغام آمده است : ادغام روشهای حقوقی است که تمرکز شرکتها را در جهت هماهنگی ابزارهای تولید انها تدارک میبیند [۲].
در کتب دیگری بدون ارائه تعریف خاصی بیان شده است : در مورد اختلاط ( ادغام ) چند شرکت سهامی با یکدیگر موضوع مورد قبول اغلب قوانین است، زیرا اختلاط چند شرکت باعث تقویت مالی شرکتها شده و از لحاظ اقتصادی و تمرکز امور فوائد زیادی دارد. اختلاط شرکتها با یکدیگر یا بوسیله تاسیس شرکت واحدی از چند شرکت انجام میگیرد و یا بوسیله انحلال یک یا چند شرکت و واگذاری امور آنها به یک شرکت دیگر. [۳]
لذا ادغام در معنای اصطلاحی و در مفهوم موسع عبارتست از کنترل دو یا چند شرکت تجاری توسط یک شرکت تجاری، به ویژه در شرکت سهامی میباشد.
گفتار دوم : تعریف حقوقی و قانونی ادغام
همانطور که بیان شد در هیچکدام از مواد قانون تجارت ادغام شرکتها به معنای اصلی آن تعریف نشده است.
در بند ۱۶ ماده یک قانون اجرای سیاستهای کلی اصل چهل و چهارم (۴۴) قانون اساسی ادغام بدین شکل تعریف شده است : اقدامیکه براساس آن چند شرکت، ضمن محو شخصیت حقوقی خود، شخصیت حقوقی واحد و جدیدی تشکیل دهند یا در شخصیت حقوقی دیگری جذب شوند.[۴] در بند د ماده ۱۸ قانون مذکور یکی از طرق واگذاری شرکتهای تجاری را ادغام در نظر گرفته شده است که در متن مذکور آمده است. دولت میتواند چند شرکت قابل واگذاری دولتی را درهم ادغام کند و سپس به وزارت امور اقتصادی و دارایی اجازه دهد نسبت به واگذاری آن اقدام نماید.
همانطور که بیان گردید، در مقررات قانونی، شرکت تجاری ادغام شونده محو و کلیه داراییها و تعهدات آنرا تحصیل کند. ادغام واقعی، معمولا بر دو نوع است : (ادغام ساده ) و (ادغام ترکیبی). چنانچه داراییها و تعهدات دو شرکت تجاری به یکی از آنها منتقل شود، ادغام ساده و چنانچه داراییها و تعهدات دو شرکت تجاری به یک شرکت تجاری جدید منتقل شود، ادغام ترکیبی نام دارد.
در معنی حقوقی ادغام شرکت میتواند موجب تأسیس شرکت جدید گردد که در این حالت ابتدا شرکتهایی که میخواهند با هم ادغام شوند منحل شده و به کلی از بین میروند. به تبع، شخصیت حقوقی این شرکتها نیز محو میگردد. پس از محو شرکتهای ادغام شونده شرکایی که با ادغام موافق نیستند میتوانند سهم الشرکه یا سهامشان را اخذ نموده، از شرکت خارج شوند.
دارایی همه شرکتهای ادغام شونده به عنوان سرمایه به شرکت جدید منتقل میگردد. طبعا دیون و مطالبات شرکتهای کوچکتر نیز با این انتقال دارایی به شرکت بزرگتر انتقال مییابد. با این اختلاط و پیوستگی شرکتهای کوچکتر، یک شخصیت حقوقی جدیدی تاسیس شده، و به اعضای آن سهم الشرکه یا سهام جدید میدهد.
لذا در این نوع از ادغام کلیه شرکتها یک شرکت جدیدی تشکیل که دارایی کلیه شرکتها را بعنوان سرمایه قبول میکنند و سهام جدیدی به جای سهام قدیم به صاحبان سهام هر یک شرکتها میدهند. [۵]
نوع دیگری از ادغام پیوستن به شرکت دیگر میباشد که از لحاظ تعاریف متفاوت میباشد.
در این شیوه بر خلاف روش اول تمام شرکتهایی که میخواهند با هم ادغام گردند، محو نمیشوند بلکه برخی از شرکتهای مزبور محوشده و یکی از آنها باقی میماند. سپس به ترتیبی که در بالا بیان گردید شخصیت حقوقی شرکتهای محو شده از بین میرود. از شرکتهای مزبور یک شرکت محو نشده باقی میماند که بقیه شرکتها به آن پیوسته در آن ادغام میشوند.
در این حالت دارایی شرکتهای محو شده به شرکت باقیمانده انتقال مییابد که به تبع آن تمام حقوق و مطالبات شرکتهای مزبور نیز به شرکت اخیر منتقل میگردد.
شرکت باقیمانده با قبول داراییهای شرکتهای از بین رفته سرمایه خود را افزایش میدهد و به صاحبان سهام شرکتهای منحل شده، به جای سهام قبلی، سهام شرکت جدید داده میشود[۶]. با قبول داراییهای شرکتهای منحل شده، شرکت باقیمانده موظف است که علاوه بر مطالبات تمام بدهیهای شرکتهای قبلی و طلبکاران موافق با اختلاط را به حساب خود قبول نماید. برای انتقال دارایی شرکتهای منحل شده به شرکت باقیمانده علاوه بر مشخص نمودن میزان سهم الشرکه نقدی هریک از شرکتها، باید مقررات مربوط به تقویم میزان آوردههای غیرنقدی شرکتها نیز رعایت گردد. البته این امر در قانون تجارت به صراحت تبیین شده است.
در جمع بندی تعاریفی که در مورد ادغام گفته شد، میتوان گفت: ادغام قراردادی است بین دو یا چند شرکت تجاری که موجب محو شخصیت حقوقی یک یا چند یا همه شرکتهای تجاری طرف قرارداد میگردد و کلیه حقوق و تعهدات شرکت یا شرکتهای تجاری محو شده به یکی از آنها و یا به یک شرکت جدید منتقل میشود و دارندگان سهام شرکت یا شرکتهای تجاری محو شده مالک عوض تعیین شده در قرارداد میگردند.
نکته مهمی که در ادغام شرکتهای تجاری میبایستی مورد لحاظ قرار گیرد استفاده از کلماتی از جمله انحلال، یا به پایان رسیدن و یا محو شخصیت حقوقی و سایر عبارات برای استفاده از تعابیر پایان دادن به ماهیت شرکتهای ادغام پذیر میباشد و بنظر میرسد، هر یک از این عبارات دارای بار حقوقی مربوط به خود میباشد. در بسیاری از تعاریف توسط اساتید و دکترین علم حقوق از عبارت انحلال شرکتهای ادغام شونده استفاده شده است که بنظر صحیح بنظر نمی رسد. زیرا شرکتهای ادغام شونده اگر منحل گردند دارای آثار متفاوت میباشند که از جمله عملیات تصفیه برابر انچه که در قانون تجارت پیش بینی شده است میباشند. در حالی که در مباحثی که در فصلهای آینده تشریح میگردد، شرکتهای ادغام شونده نیازی به تصفیه ندارند. لذا بنظر میرسد همان طور که در قانون اجرای سیاستهای کلی اصل چهل و چهارم (۴۴) قانون اساسی بیان شده است عبارت محو شخصیت حقوقی به جای عبارت انحلال دارای تطابق بهتری با فرایند ادغام میباشد و با بهره گرفتن از این عناوین درتعاریف از آثار انحلال از جمله تصفیه برای ادغام جلوگیری میگردد.
گفتار سوم :تعریف شرکتهای تجاری
با عنایت به اینکه فرایند ادغام برای تمامی اشخاص حقوقی تبیین نشده است و در قوانین مالی و مالیاتی و یا لایحه جدید نیز مبحث ادغام برای شرکتهای تجاری پیش بینی گردیده است لذا در ابتدا به تعریف مختصری از اشخاص حقوقی و شرکتهای تجاری خواهیم پرداخت.
در بحث کلی میتوان اشخاص حقوقی تاجر را به دو دسته تقسیم نمود:
اشخاص حقوقی موضوع حقوق خصوصی و اشخاص حقوقی موضوع حقوق عمومی [۷]. در خصوص اشخاص حقوقی موضوع حقوق خصوصی به دو دسته تقسیم میشوند :
۱-شرکتهای تجاری: شرکتهای تجاری تاجر محسوب میشوند، چه موضوع آنها تجاری باشد و چه به لحاظ شکلی تجاری تلقی شود . در تعریفی از شرکتهای تجاری آمده است، شرکت تجارتی عقد تشریفاتی میان دو یا چند صاحب آورده به یکی از صورتهای معین قانونی است، که از تاریخ ثبت رسمی برای استمرار فعالیت سود آور در غالب سازمانی یا قراردادی واجد شخصیت حقوقی میگردد [۸].
در ماده ۲۰ قانون تجارت، بدون آن که به تعریف شرکتهای تجاری اشاره شده باشد انواع شرکتهای تجاری را به هفت قسم تقسیم نموده است. که شامل شرکت سهامی و شرکت با مسئولیت محدود، شرکت تضامنی، شرکت مختلط غیر سهامی، شرکت مختلط سهامی، شرکت نسبی و شرکت تعاونی تولید و مصرف میشود. شرکت تعاونی با وضع قانون بخش تعاونی در سال ۱۳۷۰ از شمول قانون تجارت خارج شده است. در شرکتهای تجاری قصد، همکاری و هدف و جلب منفعت اقتصادی ملاک میباشد. در شرکتهای تجارتی یک یا چند نفر توافق میکنند، سرمایه مستقلی را که از جمع آوردههای آنها تشکیل میشود، ایجاد کنند و به موسسه ای که برای انجام مقصود خاصی تشکیل میگردد، اختصاص میگردد، اختصاص دهند و در منافع و زیانهای احتمالی حاصل از بکارگیری سرمایه سهیم شوند.
در انواع شرکتهای تجارتی دو عامل نقش اساسی دارند
الف- سرمایه شرکاء که باعث ایجاد و روند انجام موضوع شرکت میشود.
ب- شخصیت شرکاء که در ایجاد و تامین و ادامه شرکت نقش آفرینی مینمایند.
همچنین در انواع شرکتهای تجاری، مباحث بنیادی از جمله تعدد شرکاء و موضوع فعالیت و تراضی و مشروعیت تشکیل شرکت، ماهیت آورده و سرمایه شرکت، قرارداد، شرکت نامه و اساسنامه نقش بسرایی دارند که میتواند در زمان تصمیم گیری و اجرای فرایند مهمی همچون ادغام شرکتهای تجاری بسیار موثر تلقی گردد.
شرکتهای تجارتی به طور کلی به سه دسته تقسیم میشود.
- شرکتهای اشخاص شامل شرکت تضامنی و نسبی که شخصیت شرکاء در آن بسیار مهم میباشد.
- شرکتهای سرمایه ای که شامل شرکت سهامی عام و خاص و شرکت با مسئولیت محدود که در آن سرمایه و سهام شرکت در اداره شرکت تعیین کننده میباشند و شخصیت شرکاء تاثیری در اعتبار شرکت ندارد اما هر چه میزان سرمایه بیشتر باشد، اعتباری شرکت نزد مردم بیشتر است.
۳ – شرکتهای مختلط که در آنها هم سرمایه شرکت و هم شخصیت شرکاء مهم و حساس میباشند، مانند شرکت مختلط سهامی و شرکت مختلط غیر سهامی اینگونه شرکتها را شرکتهای کار و سرمایه هم مینامند و به وسیله دو دسته اشخاص تشکیل میشود: دسته اول کسانی هستند که سرمایه داشته و قصد سرمایه گذاری تجاری دارند، اما به امور تجاری آگاه نیستند، دسته دوم کسانی هستند که سرمایه ندارند ولی به امور تجاری آگاهی کامل دارند.
با جمیع موارد فوق، شرکتهای تجاری با توجه به فرایندهای مختلف از جمله مباحث مالی و لزوم ثبت و ایجاد ساز وکارهای تجاری و ماهیت و لزوم تشکیل، با شرکتهای مدنی متفاوت میباشند. شرکتهای مدنی دارای شخصیت حقوقی نمی باشند در حالی که شرکتهای تجاری پس از ثبت و مراحل تاسیس دارای شخصیت حقوقی میباشند و با اجرا و تسری قانون تجارت در خصوص شرکتهای تجاری به نحوی مباحث قانون مدنی در این حوزه متروکه میگردد.
شرکت تجارتی میتواند یکی از روش های مشارکت تجارتی تلقی گردد. هر چند در قراردادهای مشارکت رابطه قراردادی وجود دارد و الزاما منجر به تشکیل شرکت نمی شود ولی در عمل بیشتر مشارکتها به صورت شرکت تشکیل میگردد. به این صورت که طرفین مشارکت تجارتی بر تشکیل شرکتی به عنوان شرکت مجری طرح برای انجام امور اجرایی موافقت مینمایند و این شرکت را به عنوان یکی از ساختارهای اساسی ترکیب حقوقی میپذیرند[۹].
شرکتهای تجارتی همیشه بموجب عقد بوجود میآیند و دارای شخصیت حقوقی میباشند بموجب ماده ۵۸۳ قانون تجارت: کلیه شرکتهای تجارتی مذکور در این قانون شخصیت حقوقی دارند. با توجه به ماده ۱۹۵ قانون تجارت: ثبت کلیه شرکتهای مذکور در این قانون الزامی و تابع جمیع مقررات قانونی ثبت شرکتها است. در حقوق ایران در خصوص آغاز شخصیت حقوقی شرکت ساکت است. تعیین آغاز شخصیت حقوقی شرکت از این جهت مهم است که نقطه آغاز حقوق و تعهدات شرکت را معین میکند.
این که شرکت در چه تاریخی تشکیل میشود، بستگی به نوع شرکت دارد و هر شرکتی تابع ضوابط خاصی است. با توجه به موضوع پایان نامه تعاریف و مباحث مربوط به شرکتهای تجاری از حوصله این تحقیق خارج لذا از سایر مباحث مربوط به ان خودداری میگردد.
۲- موسسات غیرتجارتی:
نوع دیگری از شخصیت حقوقی در قانون تجارت پیش بین شده است که به موسسات غیر تجارتی معروف میباشد. در آئین نامه اصلاحی ثبت تشکیلات و موسسات غیر تجارتی مصوب ۱۳۳۷ آمده است : که مقصود از تشکیلات و موسسات غیر تجارتی مذکور در ماده ۵۸۴ قانون تجارت، کلیه تشکیلات و موسساتی است که برای مقاصد غیر تجارتی از قبیل امور علمی یا ادبی یا امور خیریه و امثال آن تشکیل میشود اعم از اینکه موسسین و تشکیل دهندگان قصد انتفاع داشته یا نداشته باشند.
این که شخص حقوقی ایجاد شده با نام انجمن ثبت شده است یا نه، موثر در تاجر بودن یا نبودن آن نیست و باید ماهیت حقوقی او را با توجه به اساسنامه اش معین کرد. اتخاذ عناوینی که اختصاص به تشکیلات دولتی و کشوری دارد و برای موسسات ممنوع میباشد.
هرگاه دو یا چند نفر توافق کنند آورده هایی بیاورند و به کار بازرگانی بپردازند توافقشان یک شرکت تجاری عملی است و این شرکت تجاری به حکم ماده ۲۲۰ قانون تجارت شرکت تضامنی تلقی میشود و ثبت آن به عنوان موسسه غیر تجاری در این وضع تاثیری ندارد.
بسیاری از آثار و ماهیت شرکتهای تجارتی قابل تسری در موسسات غیر تجارتی نمی باشد. اهداف تشکیل موسسات غیر تجارتی، نوع و میزان سرمایه، تشریفات شکلی تصمیم گیری توسط اعضاء و شرکاء و مباحث ثبتی و مالیاتی موسسات غیر تجارتی، اندک تشابه ای با شرکتهای تجارتی ندارند و فقط موسسین و شرکاء و یا ارکان تصمیم گیرنده میتوانند در برخی از موارد، هر گونه آثار و یا شرایط خاص را به قانون تجارت تسری دهند.
از طرفی با توجه به قانون مالیاتهای مستقیم و قانون برنامه پنجم توسعه، فرایند ادغام صرفا در خصوص شرکتهای تجاری در نظر گرفته شده است و عملا تسری به موسسات غیر تجاری ندارد. اما با توجه به مستندات موجود در بانک مرکزی و سازمان ثبت اسناد و املاک کشور در چند سال اخیر ادغام موسسات مالی اعتباری در یکدیگر و یا ادغام موسسات مالی و یا قرض الحسنه در سایر بانکها و شرکتهای تجاری صورت پذیرفته که با شرایط کلی ادغام شرکتها مغایر میباشد.
اشخاص حقوقی موضوع حقوق عمومی:
- دولت و تشکیلات و موسسات دولتی مستقل:
هر چند ممکن است دولت فعالیتهای تجاری و اقتصادی انجام دهد و در حوزههای مهم اقتصادی ورود پیدا نماید لکن جهت اجرای اهداف خود به تشکیلات تجارتی مبادرت نمی ورزند. لذا موسسات و تشکیلات دولتی در این حالت بصورت شرکت تشکیل نمی شوند و علیرغم آنکه به فعالیت هایی مختلفی از جمله عملیات تجارتی و غیر تجارتی میپردازند لکن از آنجا که هدف از تشکیل ساختار آنها سود بردن از این امور نمی باشد. ذا عملیات صورت گرفته را در قالب وظایف حاکمیتی عهده دار میشوند و تاجر محسوب نمی گردند. در این خصوص میتوان به سازمان هایی همچون، سازمان گسترش و نوسازی، اتاق بازرگانی، سازمان توسعه، سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی، شرکتهای زیر مجموعه نیروهای مسلح از جمله هواپیمایی و صنایع دفاع و پشتیبانی، اتکاء اشاره نمود که علیرغم انجام فعالیتهای مهم اقتصادی و تجاری به علت پر رنگ بودن بحث حاکمیتی جزء بدنه دولتی محسوب میگردند. البته در اجرای سیاستهای کلی نظام در ماده ۴۴ قانون اساسی برخی از این تشکیلات در حال واگذاری به بخش خصوصی میباشند و در همین راستا در جهت تسهیل واگذاری نیز ممکن است از طریق فرایند ادغام ساختار تشکیلاتی آنها اصلاح گردد.
- شرکتهای دولتی:
با توجه به مفاد ماده ۳۰۰ لایحه اصلاحی قسمتی از قانون تجارت میتوان گفت: شرکتهای دولتی تا آنجا که در اساسنامه شان قید نشده باشد شکل شرکتهای سهامی را دارند. بنابراین به استناد ماده ۲ ل.ا.ق.ت بازرگانی تلقی میشوند.اعم از اینکه از ابتدا دولت آن را تشکیل داده باشد (مثل شرکت ملی نفت ایران) یا بر اثر ملی شدن تمام سهام آن به دولت انتقال داده شده باشد (مثل بانکها)
طبق ماده ۴ قانون محاسبات عمومی کشور؛ شرکت دولتی واحد سازمانی مشخصی است که با اجازه قانونی به صورت شرکت ایجاد میشود و یا به حکم قانون و یا دادگاه صالح ملی شده یا مصادره شده و به عنوان شرکت دولتی شناخته شده باشد و بیش از ۵۰ درصد سرمایه آن متعلق به دولت باشد. هر شرکت تجارتی که از طریق سرمایه گذاری شرکتهای دولتی ایجاد شود، مادام که بیش از ۵۰ درصد سهام آن متعلق به شرکت دولتی است، شرکت دولتی تلقی میشود.
ازآنجا که بر طبق عرف و رویه ملی و بین المللی، دیگر دولتها مانند زمان گذشته نیازی بر اعمال تصدی گیری ندارند و دولت تاجر، معنا و مفهوم قبلی خود را از دست داده و به نحوی فعالیت دولتی در امور تجاری محدود شده است، لذا امروزه دولت ها، دولت حاکم میباشند نه دولت تاجر. از طرفی شرکتهای خصوصی در رقابت با بخش دولتی توان رقابت ندارند و شرکتهای خصوصی شبه دولتی و شبه عمومی نیز با بهره گرفتن از رانتی که توسط مدیران خود میتوانند ایجاد نمایند، موجب عدم ایجاد رقابت عادلانه با شرکتهای خصوصی میگردند. همچنین بخش دولتی، مدیران و مستخدمین دولتی را در بخش تجارت خصوصی بکار میگیرند که براساس کلیات اصل ۱۴۱ قانون اساسی تصدی به بیش از دو شغل دولتی نیز به صورت قانون درآمده است.
همانطور که بیان گردید بر طبق آمار و اطلاعات موجود در بانک جامع اطلاعاتی ثبت شرکتها و موسسات غیر تجاری، بسیاری از مدیران دولتی، وزراء و معاونین وزراء و یا مستخدمین دولتی علاوه بر دریافت حقوق دولتی به مناسبت حضور درهیات مدیره شرکتهای خصوصی نیز پاداش و حقوق فراوانی دریافت می کند که این موضوع با اهداف نظام و اصل ۱۴۱ قانون اساسی مغایراست و نوعی فساد دولتی را بهمراه دارد.
[۱] – اسکینی، ربیعا، حقوق تجارت ، شرکت های تجاری ، انتشارات سمت ، جلد اول ، سال ۱۳۸۴ صفحه ۴۵
[۲] – صقری محمد ، حقوق بازرگانی، شرکت ها ، انتشارات سهامی انتشار ، سال ۱۳۹۰ صفحه ۱۹۳
[۳] – ستوده تهرانی حسن، حقوق تجارت جلد دوم ، انتشارات دادگستر ، چاپ چهارم ، سال ۱۳۸۰ ، صفحه ۲۴۶
[۴] – قانون اجرای سیاست های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی ، سازمان خصوصی سازی
[۵] – ستوده تهرانی حسن، حقوق تجارت جلد دوم ، انتشارات دادگستر ، چاپ چهارم ، سال ۱۳۸۰ ، صفحه ۲۴۶
[۶] – همان، ص ۲۴۶
[۷] – صفایی اشخاص و محجورین ،
[۸] – صقری محمد، حقوق بازرگانی ، شرکت ها ، انتشارات سهامی انتشار ، سال ۱۳۹۰ صفحه۲۵
[۹] – حسین خزایی ، حقوق تجارت بین الملل ، جلد ششم ، مشارکت تجارتی ، انتشارات جنگل ، چاپ دوم ، سال ۱۳۹۲ صفحه ۳۲
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-06-09] [ 12:57:00 ب.ظ ]
|