آموزش یکی از اجزای مهم سرمایه ی انسانی محسوب می شود. نظام آموزشی با درونی سازی و انتقال ارزش ها و هنجارهای علمی- فرهنگی به دانش پژوهان، می تواند به تولید سرمایه ی اجتماعی کمک کند. در این قسمت، مطالعات خارجی و داخلی در زمینه ی تأثیر سرمایه ی انسانی بر سرمایه ی اجتماعی آورده شده است.

 

 

 

جدول۲-۲ مطالعات مربوط به تأثیر سرمایه ی انسانی بر سرمایه ی اجتماعی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ردیف مطالعه ی موردی سال محققین(چگونگی ارتباط) نتیجه ی اصلی مطالعه
۱ آمریکا ۱۹۹۷ Carroll(+) سطوح آموزشی بالا بر ایجاد سرمایه ی اجتماعی (اعتماد عمومی، هنجارها و شبکه های اجتماعی) اثر مثبت داشته اند و همچنین از ویژگی نوسازی و تجدید سرمایه ی اجتماعی برخوردار هستند.
۲ نظری ۲۰۰۰ Gradstein and Justman(+) آموزش در افزایش انباشت سرمایه ی اجتماعی و سرمایه ی گذاری در سرمایه ی انسانی مؤثر است.
۳ سطح بین الملل ۲۰۰۳ Denny(+) تعداد سال های آموزش اثر مثبت بر مشارکت اجتماعی دارد.
۴ ۶۳ کشور(پانل) ۲۰۰۷ Dinda(+) انباشت سرمایه ی انسانی که از طریق مصرف مولد حاصل می شود، باعث توسعه ی سرمایه ی اجتماعی می شود.
۵ ایالات متحده ۲۰۰۷ Helliwell and Putnam(+) نه تنها سرمایه ی انسانی فرد، بر رفتار فرد تأثیر می گذارد بلکه سرمایه ی انسانی دیگران هم بر سرمایه ی اجتماعی فرد تأثیر می گذارد.
۶ استرالیا مطالعه ی مقطعی ۲۰۰۸ Shrestha and et al(+) آموزش غیر رسمی بر قابلیت های اجتماعی افراد، اثر مثبت دارد.
۷ نظری ۲۰۰۸ Sequeira and Ferreira-Lopes(+) سرمایه ی اجتماعی و سرمایه ی انسانی، همبستگی مثبت دارند و اثر آنها بر رشد، مثبت و پایدار است.
۸ ۲۸ کشور ۲۰۰۸ Guesthuizen et al(+) کسانی که تحصیلات بالاتری دارند، سرمایه اجتماعی رسمی قوی تر و کسانی که تحصیلات کمتری دارند، سرمایه اجتماعی غیررسمی قوی تری دارند.
۹ فراتحلیل[۱] ۲۰۰۹ Huang et al(+) با کاهش در بازده ی نهایی آموزش در سرمایه اجتماعی، مشارکت اجتماعی تضعیف می شود.

مأخذ: یافته های تحقیق

 

گرادشتاین و جاستمن[۲](۲۰۰۰) در مطالعه ای تحت عنوان “سرمایه ی انسانی، سرمایه ی اجتماعی و مدرسه های عمومی[۳]” با ارائه الگوی نظری به این نتیجه رسیده اند که آموزش عمومی نه تنها باعث ایجاد سرمایه ی انسانی می شود بلکه با القای هنجارهای عمومی باعث افزایش همبستگی اجتماعی و کاهش تنش های شدید می شود.

 

دنی[۴](۲۰۰۳) در مطالعه ای با عنوان “اثر سرمایه ی انسانی بر سرمایه ی اجتماعی: یک تحلیل بین کشوری” در چارچوب مطالعه ی تجربی، از دو مجموعه ی داده های بین المللی در سطح خرد طی دهه ی ۱۹۹۰ برای تحلیل مشارکت افراد در فعالیت های داوطلبانه و جمعی استفاده نموده است. وی به این نتیجه رسیده است که اثر مثبت تعداد سال های آموزش برروی مشارکت این گونه است که یک سال تحصیل اضافه، ۲ الی۳% درصد اثر نهایی بر مشارکت دارد و این مقدار برای کشورهایی که انگلیسی زبان می باشند بیشتر است. علاوه بر آن، مذهب اثر مثبت بر فعالیت های داوطلبانه دارد. همچنین مدرسه رفتن از لحاظ تأثیر گذاری در کشورهای مختلف بسیار متغیر است.

 

 

دیندا[۵](۲۰۰۷) در مقاله ای با عنوان “سرمایه ی انسانی عامل تشکیل دهنده ی سرمایه ی اجتماعی و رشد اقتصادی: رهیافت مصرف مولد” با تدوین یک الگوی رشد درون زای یک بخشی به این نتیجه رسیده است که سرمایه ی اجتماعی از طریق توسعه ی سرمایه ی انسانی که از آموزش در مدرسه حاصل می شود، تقویت می شود. زیرا افراد تحصیل کرده، به ارتباط با افراد و هم صحبت شدن با آنها و گفتگوهای اجتماعی علاقه مند می شوند و در نهایت، ارتباط اجتماعی میان افراد زیاد می شود. همچنین انباشت سرمایه ی انسانی از طریق مصرف مولد صورت می گیرد. سرمایه در این مطالعه به عنوان موتور رشد محسوب می شود و تنها نهاده ی تولید می باشد که خود از سه نوع سرمایه ی فیزیکی، انسانی و اجتماعی تشکیل می شود.

 

وی این فرضیه را برای ۶۳ کشور و با بهره گرفتن از داده های مقطعی به طور تجربی بررسی کرده است. نتایج بدست آمده، درستی فرضیه را تأیید می کنند، یعنی سرمایه انسانی بر ایجاد سرمایه اجتماعی اثر مثبتی دارد. وی همچنین نتیجه گرفته است که سرمایه ی اجتماعی اثر مثبت و معناداری بر سطح درآمدها و نرخ رشد اقتصادی دارد.

 

هلیول و پوتنام[۶](۲۰۰۷) در مطالعه ای با عنوان”آموزش و سرمایه ی اجتماعی”با رویکرد نظری و تجربی به مطالعه ی تأثیر آموزش بر ایجاد سرمایه ی اجتماعی پرداخته اند و مطالعه ی خود را با این سؤال آغاز می کنند که اگر آموزش بر سرمایه ی اجتماعی تأثیر مثبت می گذارد، چرا در آمریکا با توجه به اینکه سطح آموزش بسیار بالا رفته است ولی سطح مشارکت اجتماعی و سیاسی بالا نرفته است؟ آنها با ادامه مطالعه نی و همکاران[۷](۱۹۹۶) و با توجه به مطالعه قبلی آنها، به این نتیجه رسیده اند که اثر نسبی[۸] آموزش در ایجاد سرمایه ی اجتماعی با توجه به اثر مطلق[۹] آن، نقش مهم تری را دارد، یعنی آنها به طور تجربی به این نتیجه رسیده اند که رفتار یک فرد فقط تحت تأثیر سطح سرمایه ی انسانی وی نیست بلکه سطح سرمایه ی انسانی افراد دیگر نیز بر ایجاد سرمایه ی اجتماعی (مشارکت سیاسی و اجتماعی) بسیارمؤثرتراست و اینکه فرد نسبت به افراد دیگر چقدر سرمایه انسانی دارد نه اینکه در کل فرد چقدر سرمایه انسانی دارد. این محققین از داده های پیمایش اجتماعی عمومی[۱۰]آمریکا برای دوره ی ۱۹۹۶-۱۹۷۲ و پیمایش سبک زندگی نیدهام[۱۱]برای دوره ی ۱۹۹۷-۱۹۷۵ هم به صورت پانل و هم مقطعی برای ایالات متحده استفاده کرده اند.

 

 

[۱] Meta- Analysis

 

[۲] Gradstein and Justman

 

[۳] Public school

 

[۴] Denny

 

[۵] Dinda

 

[۶] Helliwell and Putnam

 

[۷] Norman Nie, Jane Junn and Kenneth Stehlik-Barry

 

[۸] Relative effect

 

[۹] Absolute effect

 

[۱۰] General Social Survey

 

[۱۱] DDB-Needham Life Style Survey

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...