کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



 

رازداری بانکی یا نهانکاری بانکی

 

 

 

در دنیای بانکداری و جریانات مالی پدیده ای وجود دارد که در ادبیات طرفداران آن، رازداری و محرمانگی بانکی و مالی و از سوی منتقدان با عنوان نهانکاری مالی نامیده می شود. در نظر است در این فصل شقوق و جلوه های متنوع نهانکاری که در قالب حمایت تقنینی، ساختارها و تاسیسات ویژه حقوقی و کارشکنی و عدم همکاری در مبادله اطلاعات مالی میان دولت ها متبلور می شود، بررسی گردد. سپس اصل شفافیت به همراه مبانی اخلاقی و اقتصادی آن و رابطه نزدیک آن با حاکمیت قانون معرفی می شود. همچنین ضرورت رعایت توازن میان اعمال اصل شفافیت و حریم اختصاصی شهروندان و حق مالکیت تبیین می شود و راهکارها و ساز و کارهای تضمین شفافیت نیز توضیح داده می شود.

 

 

مبحث اول : نهانکاری مالی و بانکی

 

 

نهانکاری مالی و بانکی از رازداری و محرمانگی مشروع متمایز است. منتقدان نهانکاری مالی از بانک ها و موسسات مالی انتظار ندارند که اطلاعات مشتریان خود را برای عموم منتشر کنند. به همان ترتیب که بیان شد پزشکان ملزم نیستند اطلاعات و پرونده بیمار خود را با کسی در میان بگذارند و همچنین بانک ها و موسسات مالی. قلمرو نهانکاری مالی از نقطه ای شروع          می شود که بانک یا موسسه مالی از ارائه اطلاعات لازم به مقامات ذیصلاح – که به موجب قانونهای بیان شده برای دریافت اطلاعات واجد صلاحیت شناخته شده اند و در جهت اجرای قوانین جزایی و یا دریافت مالیات از مودیان متمول و سایر موارد به آن اطلاعات نیاز دارند – امتناع می ورزند.

 

 

نهانکاری مالی در شقوق سه گانه ذیل قابل مشاهده است :

 

 

«شق اول که شناخته شده ترین روش است، در کشورهایی چون سوئیس و اتریش و لوکزامبورگ اعمال می شود. بانکداران به مشتریان خود تعهد می سپارند که اسرار مشتریان خود را با خود به گور خواهند برد و قانون دولت متبوع این بانکداران، با ضمانت اجرای قانونی، از چنین تعهدی محافظت می کند و کسانی را که به نقض آن مبادرت ورزند به کیفر می رساند.

 

 

شق دوم که روشی کمتر شناخته شده است اما از حیث پیچیدگی و موثر بودن اهمیت بیشتری دارد شامل کشورهایی است که می توان در قلمرو آن ها اقدام به تشکیل سازمان های حقوقی از قبیل تراست یا شرکت یا بنیادهای تجاری نمود که مالکیت و اهداف و کارکرد آن ها مخفی می ماند و قابل دسترسی نیست. کشف و افشای نهانکاری که با به کار گرفتن این روش صورت می گیرد به مراتب دشوارتر از نهانکاری مبتنی بر روش نخست است. ایالات نوادا، دلاور و وایومینگ در ایالات متحده آمریکا با مجاز شمردن تاسیس سازمان هایی از این دست، امکانات نهانکاری نفوذ ناپذیری را فراهم می سازند که مالک یا منتفع واقعی پشت مقامات اسمی که در واقع وکلاء و نمایندگان حرفه ای هستند پنهان می شوند. بنابراین به فرض شناسایی مقامات اسمی اشخاص اصلی از پرده برون نمی افتند. این ساختارها قابلیت و ظرفیت نهانکاری بسیار بالایی دارند. به طوری که ثروت انباشته در تراست های جرزی[۱] «در سال ۲۰۰۹ بالغ بر ۴۰۰ میلیارد دلار تخمین زده شد.»[۲]

 

 

شق سوم: نهانکاری مالی از طریق مانع تراشی دولت ها بر سر راه همکاری و مبادله اطلاعات میسر می شود. ممکن است دولت ها حتی با وجود موافقتنامه های دوجانبه و یا چند جانبه در خصوص تبادل اطلاعات مالی مشتریان خارجی بانک ها مستقر در قلمروشان، از جمع آوری و تحصیل اطلاعات مالی امتناع کنند. بدین ترتیب موافقتنامه های تبادل اطلاعات عملاً در صورتی که دولت اطلاعات لازم را گردآوری نکرده باشد بی اثر می ماند. گاهی هم دولت به رغم وجود اطلاعات ، یا از ارائه آن پرهیز می کند و یا با تراشیدن موانع دیوان سالارانه دسترسی به آن را ممتنع می سازد.»[۳]

 

 

گفتاراول : شفافیت اقتصادی

 

 

سازوکارهایی که بروز جریان های نامشروع مالی را امکانپذیر می سازند، نتیجه رابطه و همکاری متقابل میان دولت های نهانکار و وکلاء، حسابداران و بانکدارانی است که قالب ها و ساختارهای لازم را برای سهولت این امر به وجود می آورند و سپس دولت های نهانکار با استفاده از رژیم های سیاسی و حقوقی، به کارکرد آن ها کمک می کنند، و این عدم شفافیت است. بنابراین به آسانی می توان پذیرفت که میان حاکم بودن اصل شفافیت از یک سو، حجم             جریان های نامشروع مالی از سوی دیگر، رابطه معکوس برقرار است. اساس استدلال هایی که به نفع ترویج و تحکیم شفافیت ارائه شده است، ضرورت تحقق عدالت در جامعه انسانی است. ضرورت عدالت، برابری همگانی در قبال قانون را ایجاب می کند که در نتیجه آن قانون باید به یکسان در خصوص همه مردم اعمال شود. بدین ترتیب مفهوم حاکمیت قانون در جامعه مستقر می شود. البته مفاهیم متعددی برای عدالت قائل شده اند و مباحث بسیاری پیرامون آن در           حوزه های مختلف شکل گرفته است که مجال طرح آن در این پژوهش نیست و صرفاً به یکی از مفاهیم آن که در برابری همگانی در قبال قانون و اصل حاکمیت قانون متبلور می شود بسنده         می گردد. زمانی که سخن از شفافیت اقتصادی و مالی در جهت به حداقل رساندن جریان های نامشروع مالی و در جهت نزدیک شدن به حاکمیت قانون است، مقصود، بسط عدالت در فراتر از مرزهای یک دولت است. صرف نظر از چارچوب های نظری این مسئله، ترسیم نقشه جغرافیایی جریان های مالی نامشروع و تدقیق در مبادی و خط سیر و مقاصد آن نشان می دهد که زیان های ناشی از آن، منافع کل جامعه انسانی و نه شهروندان یک دولت خاص را هدف گرفته است و در واقع پدیده ای بین المللی است. حقوق بین الملل که در وجه غالب، حقوق بین الدول تلقی            می شود، برای تمشیت شفافیت مالی بسیار ضعیف و مبهم است. این در حالی است که در جامعه بشری امروز که به مفهوم دهکده جهانی هر چه نزدیک تر می شود، عدم شفافیت مالی در یک نقطه از جهان و در قلمرو یک دولت خاص، منافع شهروندان دولت های دیگر را در نقطه ای دیگر از جهان به خطر می اندازد و به تبع آن مفهوم حاکمیت قانون و عدالت را در آنجا مخدوش می سازد. به عنوان نمونه، وجود سازوکارهای نهانکاری و عدم شفافیت در کشوری مثل سوئیس باعث می شود طبقه متمول و نخبگان اقتصادی در یک کشور دیگر که مشمول قوانین مالیاتی هستند با استفاده از این سازوکارها از قید حاکمیت قانون در کشور خود بگریزند و یا مجرمانی که از راههای غیر قانونی و نامشروع اموال هنگفتی را به دست آورده اند با خیالی راحت پول های حاصل از جرائم منشاء خود را به دست بانک های آن کشور سپرده بدون اینکه رد پایی از جرائم آنان و عواید حاصل از آن برایشان باقی بماند. لذا اینجاست که اثرات سنگین عدم شفافیت های اقتصادی نشان داده می شود و نقش دولتها و قوانین در این شفافیت مشخص می گردد.

 

 

البته با وجود وابستگی نزدیک میان شفافیت مالی و تحقق برابری و حاکمیت قانون و عدالت، اعمال آن تا حدی مطلوب است که معترض حق مالکیت نشود. بدین ترتیب ترسیم هر راهکاری در این خصوص جزء با در نظر داشتن تعادلی منطقی و منصفانه میان اصل شفافیت و حق مالکیت امکان موفقیت نخواهد داشت. یک سوی این تعادل ناظر بر حق خصوصی شهروندان بر اموال آن ها است و سوی دیگر آن معطوف به حق عمومی دولت برای اعمال حقوق حاکمیتی از جمله اخذ مالیات می باشد.

 

 

حال که تعادل میان اصل شفافیت و حق مالکیت با شاخص حق خصوصی شهروندان و حق عمومی دولت سنجیده شد، لازم است که وجه دیگر مسئله یعنی رعایت حق مالکیت در مقابل تکلیف شهروندان به رعایت حقوق عمومی دولت نیز مورد توجه قرار گیرد. برای روشن تر و عینی تر شدن نتیجه بحث می توان گفت که پیش شرط انتظار تضمین و ضمانت حق مالکیت توسط دولت، این است که حق دولت نیز برای وصول عادلانه مالیات از شهروندان تضمین شود. بدیهی است که وصول عادلانه مالیات جز با ترویج و استقرار شفافیت مالی در سراسر جهان میسر نخواهد بود. مجدداً لازم به تاکید است که به هیچ عنوان هدف از طرح این مباحث این نیست که پای دولت به زندگی شخصی مردم باز شود و حریم اختصاصی افراد مادام که عملی غیر قانونی مرتکب نشده اند و به عنوان شخص حقیقی به رفع و رجوع امور اقتصادی خود اشتغال دارند به چالش کشیده شود.

 

 

«حق بر محرمانگی و حریم اختصاصی با عامل تکلیف فرد در برابر دولت متوازن می شود.

 

 

اشخاص باید در برابر مزایا و امتیازاتی که توسط رژیم حقوقی به آن ها داده می شود با حس مسئولیت برخورد کنند. به عنوان مثال وقتی اشخاص حقیقی به صورت انفرادی و یا با سایر اشخاص در قالب شرکت مدنی به فعالیت تجاری یا اقتصادی می پردازند، مسئولیت آنان نامحدود و تضامنی است. خلق شخصیت حقوقی و اعطای امکان فعالیت اقتصادی و بازرگانی با مسئولیت محدود به آن ها، یکی از مزایایی است که رژیم حقوقی برای توسعه اقتصادی و محدود کردن دامنه ریسک به اموال شرکت بازرگانی به وجود آورده است تا اموال شخصی افراد مصون بماند.»[۴]

 

 

تراست یکی دیگر از اقسام ساختارهایی است که نحوه اعمال حقوق مالکیت را در مقایسه با آنچه در خصوص اشخاص حقیقی به اجرا در می آید دگرگون می کند. خلق این پدیده های قانونی توسط رژیم حقوقی، در حکم مزایایی است که ضمناً می تواند مورد سوء استفاده             قرار گیرد. نفی موجودیت این نهادهای حقوقی، پنداری تندروانه و غیر منطقی است. لکن آنچه باید مورد اصرار باشد این است که حق جامعه برای حصول اطمینان از اینکه از مزایای حاصل از ساختارهای مزبور مسئولانه بهره برداری شده است محفوظ داشته شود.حصول اطمینان از حسن بهره برداری از ساختارهای قانونی فقط زمانی امکانپذیر است که ادله و مستندات راجع به آن موجود باشد. به طوری که مصادف با موجودیت یافتن نهادهای ذیربط مثل تراست ها، هویت منتفعان واقعی، نام و مشخصات دقیق کسانی که آن را مدیریت می کنند، اسناد تاسیسی آن ها و حساب هایی که عملیات مالی به واسطه آن ها صورت می گیرد طبق قانون ثبت شود. بدین ترتیب اشخاصی که دارای نفع مشروع در کنترل مطابقت اعمال این نهادها با الزامات قانونی هستند خواهند توانست حق خود را اعمال نمایند. الزام به ثبت این مشخصات و اطلاعات در واقع بهای برخورداری از مزایای حاصل از ساختارها و نهادهای قانونی است که اشخاص از آن بهره مند شده اند.چنانچه ملاحظه شد استدلال های اخلاقی نیرومندی به نفع شفافیت مالی وجود دارد که بر اساس آن جامعه به اشخاص اجازه می دهد در جهت منافع خصوصی خود از ساختارهای حقوقی خاص، مانند تراست، بهره برداری کنند و در مقابل سایر افراد جامعه نیز حق نظارت بر این ساختارها را پیدا می کنند تا اطمینان حاصل کنند که منافعشان با سوء استفاده دیگران از این نوع ساختارها به خطر نمی افتد. با این حال مبانی شفافیت مالی به مسائل اخلاقی خلاصه          نمی شود و جنبه های اقتصادی قابل توجهی در تقویت ضرورت شفافیت مالی مد نظر است.

 

 

«بنا بر نظریه اقتصادی، کارآیی تخصیص منابع به شرایط خاصی وابسته است که وجود اطلاعات کامل یکی از شرایط است. هر چند تحقق اطلاعات کامل فقط در نظر متصور است، اما تلاش برای تحقق آن، آن هم ممکن و هم مطلوب است. نقش نظام های مالی و حقوقی نهانکار ایجاد اختلال در حرکت به سوی اطلاعات کامل است که در نتیجه آن عده ای از روند جاری در بازار مطلع می شوند و آن اطلاعات از چشم عده ای دیگر پنهان می ماند. رژیمهای نهانکار تعمداً اطلاعات را به صورت نامتقارن به نفع و به نمایندگی از نخبگان مالی و چه بسا مجرمین و خلافکاران به زیان گروهی دیگر نهفته نگه می دارند.»[۵]

 

 

[۱]-jersey

 

 

[۲]– FSI Team financial Secrecy Index , 2013, Available Online at : www.financialsecraegindex.com/.Last

 

 

[۳] – گل نژاد،بهنام،«رازداری یا نهانکاری بانکی و مالی»، بهمن ۱۳۹۱، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، گروه مطالعات محیط کسب و کار، گزارش ۱۲۸۲۷، صص ۴-۳.

 

 

[۴] -گل نژاد،همان،ص۷.

 

 

[۵] -گل نژاد،همان،ص۸.

 

 

پایان نامه درباره جرم پولشویی و رازداری بانکی

 

 

 

(فایل کامل موجود است )

 

 

 

 

 

پایان نامه رشته حقوق : نقش رازداری بانکی در تحقق بزه پولشویی

 

 

 

 

– گرایش حقوق جزا و جرمشناسی

 

 

 





موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-06-12] [ 02:09:00 ق.ظ ]




شاخص نهانکاری مالی[۱]

 

«شاخص نهانکاری مالی با استفاده از مجموعه داده های کمی و کیفی به سنجش سهم کمک کشورها «حوزه های حقوقی» به مشکل جهانی نهانکاری مالی می پردازد. این شاخص از ۱۵ نماگر«شاخص فرعی» به دست می آید. اطلاعات کیفی مبتنی بر مقررات، مشارکت با سازوکارهای مبادله اطلاعات و سایر منابع اطلاعاتی قابل اتکا برای محاسبه درجه نهانکاری قلمرو حقوقی هر کشور استفاده  می شود. شاخص نهانکاری مالی درجه نهانکاری در هر دولت را از حیث خدمات راجع به مخفی کاری مالی به اشخاص غیر مقیم مشخص می سازد.»[۲]

 

جدول ۱- خلاصه پانزده نماگر استفاده شده در رتبه بندی نهانکاری مالی[۳]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شماره نماگر                                          دسته بندی نماگر بر اساس زمینه
دانش مالکیت انتفاعی [۴]
۱ نهانکاری بانکی : آیا نهانکاری بانکی به واسطه مبانی قانونی مورد حمایت قرار می گیرد و آیا بانک ها ملزم به اخذ و جمع آوری و نگهداری اطلاعات مکفی راجع به مشتریانشان هستند ؟
۲ امکان ثبت موسسات (بنیادها) و تراست ها : آیا امکان ثبت و ایجاد بنیادها و تراست ها وجود دارد و آیا امکان دسترسی همگانی به این کار وجود دارد؟
۳ ثبت مالکیت نهایی شرکت ها : آیا جزئیات مالکیت نسبت به منافع شرکت ها حفظ شده و با هزینه مناسب در اینترنت قابل دسترس می باشد ؟
جنبه های کلیدی مقررات شفافیت شرکتی
۴ انتشار جزئیات مالکیت شرکت ها: آیا جزئیات مالکیت منافع شرکت ها حفظ شده و با هزینه مناسب در اینترنت قابل دسترس می باشد ؟
۵ دسترسی به حساب های شرکتی : آیا نظام قضایی کشور، الزامی برای ثبت حساب های شرکتی در یک نهاد رسمی ایجاد کرده و آیا این حساب ها با هزینه مناسب در در اینترنت در دسترس می باشد؟
۶ گزارش کشور به کشور : آیا نظام قضایی کشور ، شرکت های ثبت شده در بورس ملی را ملزم به موافقت و همراهی با استاندارد گزارش کشور به کشور می کند ؟
کارآیی مقررات مالی و مالیاتی
۱۷ ظرفیت تبادل اطلاعات : آیا تمامی موسسات پرداختی (مثل بانک ها ، تراست و مدیران موسسات و بنیادها) ملزم به ارائه گزارش پرداخت سود سهام به اشخاص غیر مقیم اداره مالیاتی هستند ؟
۸۸ کارآیی سازمان مالیاتی : آیا اداره مالیاتی از سازوکار تعیین هویت مودیان استفاده می کند ؟
۳۹ استفاده از ابزارهای جلوگیری از فرار مالیاتی : آیا نظام قانونی کشور ، به ازای مالیات بر درآمدهای سرمایه ای حاصل شده در خارج از کشور شامل مالیات بر سود بانکی و سود سهام ، اعتبار مالیاتی اعطاء  می کند یا خیر ؟
۱۱۰ نهادها و تاسیسات حقوقی زیان آور : آیا در نظام حقوقی کشور ، ثبت شرکت های سلولی محافظت شده (PCC)  و مجاز بودن یا نبودن شرط گریز را در اسناد تاسیس تراست مورد سنجش قرار می دهد؟
استانداردهای بین المللی و شرکتی
۰۱۱ مقررات ضد پولشویی : ارزیابی بر اساس توصیه های کار گروه اقدام مالیFATF
۱۱۲ مشارکت در سازو کارهای مبادله اطلاعات : آیا نظام حقوقی کشور ، در معاهدات دوجانبه یا منطقه ای و یا چند جانبه و بین المللی ، به منظور مبادله اطلاعات مالیاتی مشارکت دارد و آیا جایگزینی برای دریافت مالیات ماهیانه از حقوق دارد؟
۱۱۳ معاهدات دو جانبه برای تبادل اطلاعات : چه تعداد معاهدات دو جانبه مالیاتی و توافقات مبادله اطلاعات مالیاتی منعقد شده است ؟
۱۱۴

تعهدات بین المللی ناظر بر شفافیت : عضویت دولت ها در کنوانسیون های بین المللی ناظر بر امر شفافیت و سلامت مالی همچون :

 

 

کنوانسیون ۱۹۸۸ معاضدت اداری مشترک ، سازمان توسعه و همکاری های اقتصادی و شورای اروپا در خصوص امور مالیاتی ،

 

کنوانسیون ۱۹۸۸ ملل متحد با موضوع مبارزه با قاچاق مواد مخدر و رونگردان ، کنوانسیون ۲۰۰۰ ملل متحد برای مبارزه با جرائم سازمان یافته فراملی ، کنوانسیون ۲۰۰۵ ملل متحد علیه مفاسد اقتصادی ، تعیین می شود.

۱۵ همکاری قضایی بین المللی: همکاری قضایی کشورها در تعقیب و مجازات مجرمین جرائم مالی بر اساس توصیه های کارگروه اقدام مالی FATF.
     

 

این نماگرها که از گزارش مالیاتی سالیانه که توسط سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه قابل استخراج است در سال ۲۰۱۳ اقدام به تهیه گزارش از ۸۲ کشور«پیوست۱» نمود عبارت است از:

 

 

  • نهانکاری بانکی [۵]

 

آیا نهانکاری بانکی به واسطه مبانی قانونی مورد حمایت قرار می گیرد و یا قرارداد خصوصی بانک و مشتری منشاء این حمایت است؟ آیا بانک ها ملزم به اخذ و جمع آوری و نگهداری اطلاعات مکفی راجع به مشتریانشان هستند؟ برای اینکه کشوری در خصوص این نماگر نمره کامل شفافیت را بگیرد باید اطلاعات مشتریان بانک ها هم موجود و هم قابل دسترس باشد. به طوری که مقامات دولت های خارجی بتوانند بدون طی کردن تشریفات خاص و یا اخذ مجوز قضایی به اطلاعات راجع به حساب های بانکی اتباع خود دسترسی داشته باشند.

 

 

  • امکان ثبت موسسات (بنیادها)و تراست ها[۶]

 

آیا امکان اداره شرکت ها و تراست های خارجی توسط تراست های مقیم وجود دارد؟آیا تراست ها و بنیادها به صورت متمرکز و امکان دسترسی همگانی به ثبت می رسند ؟ اینها  پرسش هایی است که پاسخ به آن ها نماگر مربوط به تراست ها و بنیادها را تشکیل می دهد. جرائمی که از طریق تراست ها و بنیادها در رژیم های نهانکار قضایی به وقوع می پیوندد عبارت است: فرار مالیاتی، پنهان کردن عواید ناشی از مفاسد اقتصادی، جرائم سازمان یافته از قبیل قاچاق مواد مخدر، معاملات غیرقانونی اسلحه، پولشویی، ورشکستگی به تقلب و غیره. در میان ۸۲ کشوری که در سال ۲۰۱۳ مورد ارزیابی قرار گرفته، تنها ۱۳ کشور بصورت محدود و ۱۷ کشور بصورت بسیار محدود ثبت تراست های خارجی و بنیادهای خصوصی مجاز نیست و ۵۲ کشور باقی مانده در این خصوص مقرراتی تصویب نکرده اند.

 

 

  • ثبت مالکیت نهایی شرکت ها [۷]

 

این نماگر در پاسخ به این پرسش که آیا مالکیت نهایی «ذینفع نهایی» شرکت ها به           صورت متمرکز ثبت و روز آمد می شود حاصل می گردد. عدم ثبت مالکیت نهایی شرکت ها به وضعیتی سر در گم کننده می انجامد که در آن وضعیت، دسترسی به اطلاعات مطلقاً غیر ممکن می شود. لازم به ذکر است که از ۸۲ کشور جهان که در سال ۲۰۱۳ مورد ارزیابی قرار گرفت تنها چهار کشور آندورا، کاستاریکا، هند و موناکو از حیث ثبت مالکیت نهایی تمامی انواع شرکت ها نمره مثبت دریافت کرده اند.

 

 

  • انتشار جزئیات مالکیت شرکت ها [۸]

 

این نماگر با توجه به اینکه آیا کشورها اطلاعات کامل راجع به سهامداران و مالکان واقعی را با درج مشخصات اسناد هویتی آن ها به همراه محل اقامتشان به رایگان و یا با اخذ هزینه معقول از طریق اینترنت یا سایر طرق مقتضی در دسترس همگان قرار می دهند، تعیین می شود. وضعیت کشورها در این نماگر، بدینگونه است که از بین ۸۲ کشور مورد مطالعه، هیچ کشوری دارای ساز و کار انتشار مالکیت بر منافع نیست و۸ کشور(استرالیا، هنگ کنگ، ایرلند، جزیره ایرلند، ایتالیا، جرزی، مالتا و نیوزلند) دارای سازوکار انتشار مالکیت قانونی هستند و ۷۴ کشور باقی مانده ساز و کاری در خصوص انتشار اطلاعات مالکیت شرکت ها ندارند.

 

 

  • دسترسی به حساب های شرکتی [۹]

 

برای تعیین وضعیت این نماگر، ثبت حساب های سالیانه شرکتی و همچنین انتشار آن بر روی اینترنت مورد ملاحظه قرار می گیرد. مستثناء شدن شرکت های مسئولیت محدود از تکلیف انتشار حساب های سالیانه شرکت، یک نکته منفی است که دامنه شفافیت را محدود می کند. زیرا شرکت هایی که بخواهند از خصوصیت نهانکاری بهره برداری کنند، اقدام به تاسیس               شرکت هایی می نمایند که از این تکلیف معاف است. از ۸۲ کشوری که مورد ارزیابی قرار گرفتند تنها ۱۳ کشور (اتریش، بلژیک، دانمارک، فرانسه، هند، آلمان، ایرلند، ایتالیا، لوکزامبورگ، مالتا، نروژ، سوئدو انگلستان) الزام شرکت ها به انتشار حساب های سالیانه را مقرر می دارند.

 

[۱]-Financial Secrecy Index.

 

[۲] – گل نژاد، همان ، ص۱۱.

 

[۳]-Tax Justice Networke Mapping Financial Secrecy، Secrecy Indicators،۲۰۱۳ At:www. Secrecy Jurisdictions . com/reasearchanalysis

 

[۴]– Knowledge of Beneficial Owner ship

 

[۵] – SOURCE:Mapping Financial Secrecy ،Banking Secrecy ،۲۰۱۳.

 

[۶]– SOURCE:Mapping Financial Secrecy ، Trust and Foundation Register،۲۰۱۳.

 

 

 

[۷] – SOURCE:Mapping Financial Secrecy/ Recorded Company Ownership،۲۰۱۳.

 

[۸] – SOURCE:Mapping Financial Secrecy،Published Company Owner ship،۲۰۱۳.

 

[۹]– SOURCE:Mapping Financial Secrecy،Published Company Account ،۲۰۱۳.

 

پایان نامه درباره جرم پولشویی و رازداری بانکی

 

 

(فایل کامل موجود است )

 

 

 

پایان نامه رشته حقوق : نقش رازداری بانکی در تحقق بزه پولشویی

 

 

– گرایش حقوق جزا و جرمشناسی

 





موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:09:00 ق.ظ ]




کلاهبرداری تحت عنوان جرم جدید یا بحران قرن ۲۰ ( ۲۰ th century crisis ) یاد می شود و شاید دلیل آن باشد که در قدیم این جرم استقلال نداشته است. برای مثال در حقوق روم کلاهبرداری در کنار سایر جرایم علیه اموال از قبیل سرقت ، خیانت در امانت ، تحت عنوان واحدی یعنی « فور تورم » قابل مجازات بود که شامل هر نوع تصاحب نامشروع مال متعلق به غیر می شد. در فرانسه نیز کلاهبرداری تا قبل از ۱۸۱۰ نوعی سرقت تلقی می شد و در کامن لای قدیم تحصیل مال غیر با خدعه و فریب در ابتدا اساساً جرم نبود و پس از آن نیز جرم چندان شدیدی محسوب نشد. لیکن این جرم با هویت مستقل در سال ۱۷۵۷ وارد قوانین انگلستان شد و در حال حاضر بخش ۱۵ قانون سرقت مصوب ۱۹۶۸ را تشکیل می دهد ( the ftact ).

 

 

نباید تصور کرد که کلاهبرداری نیز مانند جرایم راهنمایی و رانندگی جرمی جدید است. چرا که برخی از انواع آن مانند جعل و قلب سکه[۲] در امپراتور روم قدیم و بیزانس به عنوان جرم شناخته شده و این جرایم از سال ۱۲۹۲ میلادی در کشوری مثل انگلستان ممنوع اعلام شد.

 

قلب و جعل سکه به سال ۵۵۰ قبل از میلاد در حکومت لیدی برمی گردد و تا زمان حاضر از طریق روشهای هوشمندانه قصه ای تکراری است که مشتاقان گنج را به سوی خود می خواند و آنها را با برنامه ریزی دقیق و تکراری در شمار مالباختگان قرار می دهد. بیشتر کلاهبرداری ها از طریق سکه های تقلبی در لرستان با مرکزیت الیگودرز و در اصفهان ، قزوین باز با مهوریت شهرستان الیگودرز روی داده که به شمال خوزستان ، فریمان و مرکزی کشیده شده که غالباً از جنس مس و برنج با روکش طلا می باشد. الیگودرز بعنوان مرکز تولد این جرم که به کل کشور سرایت کرده و اقشار مختلفی را درگیر خود نموده و با روش های جدید و نقشه های قبلی و هوشمندانه صورت می پذیرد و باعث بروز جرایم دیگری در این شهر از جمله زورگیری و نزاع شده.لذا با مطالعه موردی طرفین و روش های ارتکاب و شناسایی ابزار ارتکاب میتوان به نتایج مثبتی در جهت راه گشایی و برنامه ریزی در جهت پیشگیری در خصوص این جرم دست یافت.

 

وجه مشترک جرایم علیه اموال یا جرایم مالی آن است که همه ی این جرایم مشمول نقضی حقوق مالکانه در شخصی می شوند تردیدی وجود ندارد که مفهوم مال و مالکیت از تأسیسات اصلی جامعه و حمایت از آن ها از اهداف مهم دولت می باشد. و همانطور که افراد جامعه از آزادی فیزیکی برخوردارند حقوق و منافع آنها نیز باید مورد احترام قانونگذار قرار گیرد و از تعرض مصون بماند از این رو تعرض به منافع مالی اشخاص را می توان تعرض و تهاجم به جسم او تشبیه کرد زیرا در هر دو مورد حریم وی مورد تهاجم قرار گرفته بعلاوه جامعه نیز از این نظر مورد تجاوز قرار گرفته و زیان می بیند که علاوه بر سست کردن پایه های اقتصادی نظام اجتماعی موجب می شود که منابع عظیمی صرف جلوگیری از جرم و نیز تعقیب و مجازات مجرمین علیه اموال گردد و این خسارت نهایتاً به جامعه یا بخشی از آن وارد می شود. با توجه به اینکه جرایم مالی به نقض حقوق مالی اشخاص مربوط می شود با حقوق مدنی و قراردادها ارتباط تنگاتنگی دارد و برای محکوم کردن شخص به ارتکاب این جرایم ابتدا باید با استفاده از مفاهیم حقوق مدنی ثابت نمائیم که کسی از حقی مالی برخوردار بوده و این حق توسط مجرم نقض شده است.

 

برای مثال برای محکوم کردن شخص به ارتکاب سرقت باید تعلق مال ربوده شده به شخص دیگر اثبات شود که این امر تحلیل مبانی و مفاهیم حقوق مدنی در مورد مالکیت را ایجاب می کند و با توجه به ارتباط زیاد حقوق مدنی با جرایم علیه اموال و مالکیت که در سایر جرایم کمتر مشاهده می گردد بحث و بررسی جرایم علیه اموال نیازمند ظرافت و دقت نظر خاصی بیش از آنچه در سایر جرایم لازم است می باشد و هر نظام حقوقی باید بداند در مقابل صدماتی که به منافع اشخاصی وارد می شود تا چه اندازه باید از ضمانت اجراهای جزایی استفاده کند.

 

نکته دیگر که توجه به این جرم را بصورت خاصی ایجاب می کند کثرت وقوع آن است. سهولت ارتکاب بسیاری از جرایم مالی در مقایسه با سایر جرایم و محسوس بودن منفعت حاصلی از آنها مجرمین را که معمولاً افراد حسابگری بوده و قبل از ارتکاب جرم منافع و مضررات ناشی از آن را با هم مقایسه می کنند بیشتر به ارتکاب این نوع جرم ترغیب می کند. بنابراین یک حقوقدان هم به لحاظ این که از نظر حرفه ای با این جرایم بیشتر از سایر جرایم سر و کار دارد و هم از نظر این که به عنوان انسانی که در جامعه بشری زیست می کند بیشتر در معرض خطر این جرایم می باشد ، نمی توان به جرایم مالی و عناصر متشکل آن کم توجه بود.

 

در جرم کلاهبرداری ضرری بر خود مال زده نمی شود بلکه صدمه به حقوق مالکانه اشخاصی وارد می آید و به این دلیل شاید اصطلاح ( جرایم علیه حقوق مالی ) اصطلاحی صحیح تر نسبت به جرایم علیه اموال باشد [۳]

 

آنچه کلاهبرداری را از سایر جرایم علیه اموال متمایز می سازد و آن را بصورت استثنایی درآورده این است که کلاهبردار بصورتی عمل می کند که مالک یا متصرف مال فریب خورده و خود از روی میل و رضا و چه بسا با التماس به امید کسب منافع سرشار ، مالش را در اختیار مجرم قرار می دهد. تحقق این امر ، یعنی اغفال قربانی و جلب نظر وی برای این که مال خود را به دست خودش در اختیار کلاهبردار قرار دهد احتیاج به مانور متقلبانه دارد ، صحنه سازی و پشت هم اندازی توسط مجرم . از این رو برخلاف بسیاری از مجرمین دیگر معمولاً کلاهبردارها از هوش و ذکاوت بالایی برخوردار بوده و چه بسا مناصب اجتماعی یا اقتصادی مهمی نیز در جامعه داشته باشند.

 

آنان از این هوش و ذکاوت ، تحصیلات عالیه ، موقعیت اجتماعی و چرب زبانی بعنوان ابزار کار خود برای به دام انداختن قربانی استفاده می کنند و این خصیصه ها معمولاً تعقیب و دستگیری را مشکلتر از تعقیب و دستگیری سایر مجرمین می کند.

 

کسی که می تواند با هوش و استعداد و سایر توانایی هایی که دارد رد پایی از خود باقی نگذاشته و کشف جرم را برای مأمورین مشکل سازد و عدم رغبت قربانیان جرم به گزارش کردن این جرم دستگیری مجرمین را مشکل می کند. که این بی میلی می تواند دو دلیل داشته باشد. اول اینکه وقوع کلاهبرداری نشانگر ساده لوحی قربانی جرم است چه بسا قربانیان جرم از بیم آن که مورد استهزاء واقع شوند ترجیح دهندکه موضوع را فراموش کنند و پی گیری نکنند.

 

دلیل دیگر این که کلاهبرداری های بزرگ معمولاً در مؤسسات بزرگ مالی – شرکت ها ، بانک ها وقوع می یابد که مدیران و صاحبان این گونه مؤسسات که حیات اقتصادی آنها در گرو اعتماد و اطمینان مردم است و مطلع کردن پلیس و درز کردن موضوع به مطبوعات موجب سلب اعتماد مردم از مؤسسات بانک ها خواهد شد و به این دلیل از خبر وقوع آن جلوگیری می کند چون باعث پی آمدهایی سوء سیاسی – اقتصادی دو کشور خواهد شد. لذا بیشتر کلاهبرداری ها تحت پوشش بیمه ها قرار نمی گیرد تا فاش شدن آن سودی برای مال باخته داشته باشد.

 

جرم کلاهبرداری ریشه دیرینه ای در قوانین رم قدیم و الواح دوازده گانه و مجموعه قوانین حمورایی دارد. در تاریخ حقوق جزا بردن مال غیر فقط از طریق سرقت صورت می گرفته و جرم بود. تجاوز به مال غیر غالباً جنبه ی مدنی داشته است . بر طبق قوانین این دوران اگر کسی مرتکب سرقت می شد و در حین ارتکاب سرقت دستگیر می شد در اختیار صاحب مال قرار می گرفت و مرتکب موظف بود که دو برابر مال مسروقه را به مالباخته بپردازد. اگر به همکار دین خود را ادا نمی کرد ، بستانکار می توانست با اجازه ی حاکم شصت روز او را در خانه خود زندانی کند و اگر شخص دیگری ترتیب پرداخت بدهی او را نمی داد و این حق را داشت که مدیون را بکشد و یا در خارج از مرز کشور بعنوان برده بفروشد [۴]

 

در حقوق اسلامی احکام متعددی در خصوص کلاهبرداری و غیره تحت عنوان ( اکل مال بالباطل ) ذکر شده است. همچنین در آیه شریفه ۱۸۸ سوره بقره – اشاره به منع تحریم استفاده اموال یکدیگر به طریق باطل و ناحق نموده و یا در حدیث نبوی ( نهی بنی عن الغرور لایمل امر مسلم الا به طیب نفسه ) که دلالت بر منع و تحریم تصاحب و ربودن مال غیر به ناحق و برخلاف میل و رضای صاحب آن دارد [۵]

 

ریشه کلاهبرداری از نظر شریعت اسلام به تدلیس و گاهی غبن مربوط می شود منتهی باید توجه نمود که از نظر حقوق اسلام عناصر تشکیل دهنده تدلیس مدنی از تدلیس جزایی متفاوت بوده و در تدلیس جزایی شخص با وجود پیش بینی جوانب احتیاط و رعایت ضوابط و معیارها باز هم مغرور عملیات متقلبانه طرف مقابل می شود.

 

به عبارتی تدلیس جزایی از باب اغفال است که در واقع نوعی کلاهبرداری است به نحوی که کلاهبردار به بکار بردن وسایل متقلبانه در اراده شخصی مجنی علیه مستقیماً نفوذ کرده و او را مغرور عملیات خود می سازد. در حالی که در تدلیس مدنی بحث اغفال مطرح نیست ، بلکه از باب غفلت است زیرا یکی از طرفین معامله نسبت به مورد معامله که عین خارجی است مرتکب عملیات می شود که طرف دیگر معامله فریب خورده و این فریب به صورت غیر مستقیم بوده و صرفاً معلول سهل انگاری و بی دقتی و بی توجهی طرفی است که فریب خورده است و این فریب به صورت غیر مستقیم بوده و صرفاً معلول سهل انگاری و بی دقتی و بی توجهی طرفی است که فریب خورده است [۶]

 

بدیهی است که احکام فوق در شریعت اسلام به صورت کلی جاری شده و شامل کل صور ( اکل مال بالباطل ) می باشد. منتهی عنوان خاصی که در متون فقهی مورد اشاره قرار گرفته و تقریباً معادل جرم کلاهبرداری ( احتیال )است. در واقع محتال کسی است که حال مردم را به حیله ببرد مانند آن که سند دروغی درست کند و بدین وسیله مال دیگران را ببرد ، پس باید تعزیر شود[۷]

 

صاحب شرایع نیز درباره ی تعریف جرم احتیال می فرمایند. « آن کس که مال مردم را به حیلت ، مکر و فریفتن و نامه های مزوّر نوشتن و گواهی باطل و پیغامهای دروغ دادن و آنچه مانند اینهاست ببرد بر امام واجب است به آنچه که صلاح باشد وی را تعزیر کند و غرامت بگیرد و در شهر مجرم وی را بگرداند تا دیگران عبرت بگیرند [۸]

 

امام راحل ( ره) نهایتاً برای محتال مجازات تعزیری قائل شده و می فرمایند : « اگر مال را بدون محاربه بردارد حکم محاربه بر او جاری نمی شود کما این که اگر مال را بردارد و فرار کند یا به زور و بدون کشیدن سلاح ، بگیرد یا در گرفتن اموال به وسایل حیله نماید مانند تقلب در اسناد یا نامه ها و مانند اینها. پس در اینها حد محارب و همچنین حد سارق ، جاری نمی شود لیکن طبق نظر حاکم باید تعزیر شود. [۹]

 

با مقایسه فقهی جرم احتیال با کلاهبرداری می توان چنین نتیجه گرفت که محتل کسی است که با توسل به حیله و فریب و نیرنگ ، موجب اغفال مجنی علیه شده و بالنتیجه مجنی علیه با طیب خاطر و به دست خویش مال خود را در اختیار محتال قرار می دهد.

 

به همین ترتیب کلاهبردار کسی است که با انجام اعمال متقلبانه جلب اعتماد دیگران را فراهم ساخته و برحسب اعتماد حاصله موجب اغفال طرف شده و از این راه مال دیگری را تحصیل و می برد. بنابراین در انجام اعمال متقلبانه مسأله جلب اعتماد ، اغفال ، اخذ مال و نهایتاً بردن مال باید تحقق یابد تا کلاهبرداری واقع شود.

 

 

 

[۱] – C.C colton. See : s.jqmes g ch. Stabbings(ed) A Dictionary of legal quotetions. ( London : groom helm , 1986.p50 )

 

[۲] – ر.ک. تحلیل مبانی حقوق جزایی ص ۲۲۰ – ۲۱۹ میر محمد صادقی

 

[۳] – جرایم علیه اموال و مالکیت – دکتر حسین میر محمد صادقی ، چاپ ۲۸ تابستان ۱۳۸۹.

 

[۴] – جرائم علیه اموال و مالکیت ، دکتر هوشنگ شامبیاتی ، انتشارات حجر ۱۳۷۹. ص ۱۰۱

 

[۵] – پاد ، دکتر ابراهیم ، جزوه حقوق جزای اختصاصی ، جرایم علیه اموال ، انتشارات دانشگاه تهران ، ص ۵۰-۴۹

 

[۶] – سنگلجی ، محمد ، ضوابط معاملات ، انتشار دانشگاه حقوق و علوم سیاسی ۴۷ – ۴۶ ، ص ۱۰.

 

[۷] – آیت الله دستغیب سید عبدالحسین ، گناهان کبیره ، جلد دوم ، ص ۱۷۱.

 

[۸] – علامه محقق حلی ( ابوالقاسم نجم الدین ) شرایع الاسلام جلد چهارم ، ترجمه ابوالقاسم بن احمد یزدی ، انتشارات دانشگاه تهران بکوشش محمدتقی دانش پژو ، سال ۱۳۶۲ ، ص ۱۸۹۳

 

[۹] – حضرت امام راحل (ره) تحریرالوسیله ، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ، ترجمه علی اسلامی ، جلد چهارم ، مسأله ۱۲ ، ص ۲۴۳. )

 

پایان نامه ها درباره جرم کلاهبرداری (فایل کاملشان موجود است )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:09:00 ق.ظ ]




  برای تحقق هر جرم وجود عناصر و ارکانی لازم است که در کمیت و کیفیت آنها اختلاف عقیده وجود دارد، به نظر می رسد این اختلاف عقیده نتیجه اعتبارات مختلفی است که برای تحقق جرم در نظر گرفته شده است.اگر جرم را پدیده ای مادی تلقی کنیم و فقط به نمود خارجی آن توجه داشته باشیم، برای تحقق جرم، نفس عمل انجام شده- صرفنظر از قصد مرتکب و نظر قانونگذار- کافی است.اما پدیده های حقوقی امور اعتباری است، نه واقعی و مادی.جرم نیز مانند هر پدیده حقوقی دیگر امری اعتباری است که برای تحقق آن باتوجه به اعتبارات مختلفی که در نظر گرفته شده،ارکان یا عناصر مختلفی لازم است. اگر در تعریف جرم پیش بینی قانونگذار نیز لازم و مورد نظر باشد،رکن قانونی نیز از ارکان تشکیل دهنده جرم تلقی می شود و حکم قانون را نمی توان خارج از ماهیت  اعتباری جرم دانست.[۱]

 

 

برای تحقق هرجرمی سه رکن اعتبار شده است که عبارتند از:رکن قانونی، رکن معنوی و رکن مادی[۲].

 

علاوه بر ارکان عمومی،هر جرمی دارای عناصر اختصاصی است که آنرا از سایر جرائم متمایز می سازد.مثلاً بردن مال غیر از طریق توسل به وسایل متقلبانه،عنصراختصاصی جرم کلاهبرداری است و ربودن مال متعلق به غیر از عناصر اختصاصی جرم سرقت محسوب می شود. در این فصل ارکان عمومی جرم کلاهبرداری و عناصر اختصاصی آن مورد بحث و بررسی قرارمی گیرد.

 

۲-۱ رکن قانونی

 

یکی از اصول حاکم بر حقوق جزا اینست که تا زمانی که قانونی لازم الاجرا عملی را جرم اعلام نکند و عامل آنرا قابل مجازات نداند،اشخاص در انجام آن عمل آزادند.فعل یا ترک فعل هر چند هم زشت و غیراخلاقی و خطرناک باشد جرم به حساب نمی آید و به قاضی کیفری اجازه نمی دهد آن را مجازات کند مگر اینکه قانونی قبلاًً آن عمل را جرم شناخته باشد.همچنین هیچ مجازاتی را نمی توان به افراد تحمیل کرد،مگر آنکه نوع و میزان آن قبلا در قانون تعیین شده باشد. لزوم رکن قانونی برای تحقق عنوان مجرمانه از مهمترین وسایل تضمین حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی است[۳].

 

در نظام حقوقی ایران مقررات مربوط به بزه کلاهبرداری برای اولین بار با اقتباس از ماده ۴۰۵ قانون مجازات فرانسه در ماده ۳۰۰ قانون جزای عرفی مصوب پنجم جمادی الاول ۱۳۲۵ ه.ق مورد حکم قرار گرفت. سپس در ادامه تغییر و تحولات این قانون این موضوع در ماده ۲۳۸ قانون مجازات عمومی مصوب ۱۳۰۴ ه.ش به صورت زیر انشاء شد :

 

«هر کس به وسایل تقلبی متوسل شود برای اینکه مقداری از مال دیگری را ببرد یا از راه حیله و تقلب مردم را به وجود شرکتها یا تجارتخانه‌ها و یا کارخانه‌های موهوم و امثال آن یا به داشتن اختیارات یا اعتبارات موهومه مغرور کند یا به امور غیر واقع امیدوار کند یا از حوادث و پیشامدهای غیر واقع بترساند و یا اسم و یا عنوان یا سمت مجعول اختیار نماید و به یکی از طرق مزبوره وجوه یا اسناد و بلیط‌ها و قبوض و مفاصاحساب و امثال آن به دست آورد و از این راه مقداری از اموال دیگری را بخورد به حبس تأدیبی از شش ماه تا دوسال و یا به تأدیه غرامت از پنجاه الی پانصد تومان و یا به هر دو مجازات محکوم خواهد شد و اگر شروع به این کار کرده ولی تمام نکرده باشد به حبس تأدیبی از دو ماه تا یکسال و به غرامت از بیست الی دویست تومان محکوم خواهد شد و ممکن است در صورت تکرار مرتکب را در مدت یک تا پنج سال از اقامت در محل مخصوصی منع نمود.»

 

متعاقباً در ۲۴ دیماه سال ۱۳۱۴ه.ش به دلیل وجود برخی از ابهامات و تردیدهای حاصل از متن ماده مذکور و جلوگیری از برداشتهای دوگانه و استنباط‌های متفاوت از قرائت و مفاد و مدلول این ماده تفسیر آن به شرح ذیل تحت عنوان یک ماده واحده به تصویب رسید.

 

ماده واحده: «مقصود از توسل به وسایل تقلبی برای بردن مال غیر،مذکور در ماده ۲۳۸ قانون مجازات اعم از این است که حیله و تقلب را در خارج اعمال کنند و یا در ضمن جریان امر در ادارات ثبت تا سایر ادارات دولتی یا محاکم و نیز مقصود از جمله، اگر شروع به این کار کرده ولی تمام نکرده باشد،، اعم از این است که بر فرض تمام کردن مالی را که مقصود داشته بدست می‌آورده یا به جهاتی نتیجه به او نمی‌رسیده است.»

 

 

  1. حبیب زاده، محمد جعفر، تحلیل جرائم کلاهبرداری و خیانت در امانت در حقوق کیفری ایران، چاپ اول، نشردادگستر، ١٣٨٩، ص٢٩.

 

۲.گلدوزیان، ایرج،حقوق جزای عمومی، چاپ دهم، تهران، انتشارات میزان، ١٣٨۴،ص ۷۲ .

 

 

    1. گلدوزیان، ایرج،حقوق جزای عمومی، چاپ دهم، تهران، انتشارات میزان، ١٣٨۴،ص ۷۳ .

 

  1. پایان نامه ها درباره جرم کلاهبرداری (فایل کاملشان موجود است )

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

 



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:08:00 ق.ظ ]




در تغییرات و دگرگونی حاصل در قانون مجازات عمومی که در سال ۱۳۵۲ ه.ش صورت پذیرفت شماره ماده موصوف بلا تغییر ماند اما در متن آن تغییراتی حاصل شد که اسلوب آن را کاملتر و مفهوم آن را روشن تر ساخت. بعلاوه یک سری جهات به عنوان عوامل مشدد در ادامه متن ماده اضافه شد و مجازات شروع به جرم این جرم نیز در قالب یک تبصره در ذیل آن ذکر شد. متن ماده موصوف عیناً چنین است:

 

 

 

 

– ماده ۲۳۸ اصلاحی ۱۳۵۲:

 

«هر کس از راه حیله و تقلب مردم را به وجود شرکتها یا تجارتخانه‌ها یا کارخانه‌ها یا موسسات موهوم یا به داشتن اختیارات واهی مغرور کند یا به امور غیر واقع امیدوار نماید یا از حوادث و پیش‌آمدهای غیر واقع بترساند یا اسم یا عنوان یا سمت مجعول اختیار کند و یه یکی از وسائل مذکور یا وسائل تقلبی دیگر وجوه یا اموال یا اسناد یا حوالجات یا قبوض یا مفاصا حساب و امثال آنها تحصیل کرده و از این راه مال دیگری را ببرد کلاهبردار محسوب و به حبس جنجه ای از شش ماه تا سه سال و پرداخت جزای نقدی از ده هزار تا صد هزار ریال محکوم می‌شود و در صورتی که مرتکب عنوان یا سمت مجعول مأموریت از طرف سازمانها و موسسات دولتی یا وابسته به دولت یا شهرداریها اتخاذ کرده یا اینکه جرم با استفاده از تبلیغ عامه از طریق وسائل ارتباط جمعی از قبیل رادیو،  تلویزیون، روزنامه‌ها و مجله یا نطق در مجامع یا انتشار آگهی چاپی یا خطی صورت گرفته باشد یا مرتکب از اشخاص مذکور در ماده ۲ قانون تشکیل دیوان کیفر کارکنان دولت بوده[۱] و به سبب شغل و وظیفه مرتکب جرم شده باشد به حبس جنائی درجه ۲ از دو تا ده سال و پرداخت جزای نقدی از بیست هزار ریال تا دویست هزار ریال محکوم خواهد شد.

 

تبصره: مجازات شروع به کلاهبرداری در مواردی که جنحه محسوب می‌شود حداقل مجازات آن جرم است.»

 

با پیروزی انقلاب اسلامی و تبدیل و تغییر قانون مجازات عمومی به قانون مجازات اسلامی ( حدود، قصاص، دیات و تعزیرات) ماده قانون اخیر الذکر با تغییرات جزئی در متن و مجازات به عنوان ماده ۱۱۶ قانون تعزیرات مصوب ۱۸ مرداد ماه ۱۳۶۲ جای گرفت.[۲] سرانجام در سال ۱۳۶۴ نظر به رشد روز افزون بزه کلاهبرداری و وقوع چند فقره کلاهبرداری بزرگ مهیج در کشور مقنن تشدید مجازات این جرم را ضروری دانست و نتیجتاً قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری در ۲۸ شهریور ماه همین سال در هشت ماده و چهارده تبصره به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.

 

ولی به دلیل ایرادات و اختلاف نظر شورای نگهبان با مجلس بر اساس قانون اساسی، این قانون به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع که نهایتاً در مورخ ۱۵/۹/۶۷ با اصلاحات به تایید و تصویب مجمع می رسد. در این قانون ماده ۱ و تبصره های ۱و۲ ذیل این ماده و نیز مواد ۴و ۷ آن ناظر به جرم کلاهبرداری می‌باشد بدین توضیح که اجمالاً ماده ۱ مبین مصادیق کلاهبرداری و کیفیات مشدده و میزان مجازات این بزه و تبصره‌های آن به ترتیب در مقام بیان جهات مخففه و مجازات بزه شروع به این جرم و موجبات مشدده آن است. مواد ۴ و۷ نیز به ترتیب راجع به مجازات رهبری شبکه‌های کلاهبرداری و اختلاس و ارتشاء و تعلیق مستخدمین دولتی مرتکب این جرائم می‌باشد.

 

در حال حاضر ماده ۱ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا، اختلاس و کلاهبرداری و دو تبصره آن مصوب ۱۳۶۷ رکن قانونی بزه کلاهبرداری را تشکیل می دهد.

 

به موجب ماده یک قانون مذکور : «هر کس از راه حیله و تقلب مردم را به وجود شرکتها یا تجارتخانه ها یا کارخانه ها یا موسسات موهوم یا به داشتن اموال واختیارات واهی فریب دهد یا به امور غیر واقع امیدوار نماید یا از حوادث وپیش آمدهای غیر واقع بترساند و یا اسم و یا عنوان مجعول اختیارکند و به یکی از وسایل مذکور و یا وسایل تقلبی دیگر وجوه و یا اموال یا اسناد و یا حوالجات یا قبوض یا مفاصا حساب و مثال آنها راتحصیل کرده و از این راه مال دیگری را ببرد، کلاهبردار محسوب و علاوه بر رد اصل مال به صاحبش، به حبس از یک تا هفت سال و پرداخت جزای نقدی معادل مالی که اخذ کرده است، محکوم می شود.

 

در صورتی که شخص مرتکب برخلاف واقع عنوان یا سمت ماموریت از طرف سازمانها و موسسات دولتی یا وابسته با دولت یا شرکتهای دولتی یا شوراها یا شهرداریها یا نهادهای انقلابی و به طور کلی قوای سه گانه و همچنین نیروهای مسلح و نهادها و موسسات مامور به خدمت عمومی اتخاذ کرده یا اینکه جرم با استفاده از تبلیغ عامه از طریق وسایل ارتباط جمعی ازقبیل رادیو، تلویزیون، روزنامه و مجله یا نطق در مجامع و یا انتشار آگهی چاپی یا خطی صورت گرفته باشد یا مرتکب از کارکنان دولت یا موسسات و سازمانهای دولتی یا وابسته به دولت یا شهرداری ها یا نهادهای انقلابی و یا به طور کلی از قوای سه گانه و همچنین نیروهای مسلح و مامورین به خدمت عمومی باشد علاوه بر رد اصل مال به صاحبش، به حبس از ٢ الی ١٠ سال و انفصال ابد ازخدمات دولتی و پرداخت جزای نقدی معادل مالی که اخذ کرده است، محکوم می شود.

 

تبصره یک: در کلیه موارد مذکور در این ماده در صورت وجود جهات و کیفیات مخففه دادگاه می تواند با اعمال ضوابط مربوط به تخفیف، مجازات مرتکب را فقط تا حداقل مجازات مقرر در این ماده (حبس) و انفصال ابد از خدمات دولتی تقلیل دهد و نمی تواند به تعلیق اجرای کیفر حکم دهد.

 

تبصره دو: مجازات شروع به کلاهبرداری حسب مورد حداقل مجازات مقرر در همان مورد خواهد بود و در صورتیکه نفس عمل انجام شده نیز جرم باشد، شروع کننده به مجازات آن جرم نیز محکوم می شود.

 

مستخدمان دولتی علاوه بر مجازات مذکور چنانچه در مرتبه مدیرکل یا بالاتر یا همطراز آنها باشند به انفصال دائم از خدمات دولتی و در صورتی که در مراتب پایین ترباشند به شش ماه تا سه سال انفصال موقت از خدمات دولتی محکوم می شوند.»

 

همانگونه که قبلاً نیز در بحث تعریف اصطلاحی جرم کلاهبرداری بیان داشتیم قانونگذار از بیان تعریف جامع و مانع کلاهبرداری خودداری ورزیده و به ذکر مصادیق مختلف این جرم پرداخته است.

 

عنایت به تحولات روز افزون در عرصه ارتباطات اجتماعی و گسترش تکنولوژی در ابعاد مختلف که هر روز مصادیق جدیدی به محدوده کلاهبرداری افزوده می‌شود و همچنین جلوگیری از اطاله کلام، شایسته آن بود که قانونگذار (همچون برخی جرایم دیگر مثل سرقت) به تعریف متقن، جامع و مانع «کلاهبرداری» اقدام می‌نمود و ضمن اینکه از پرداختن به بیان مصادیق متفاوت جرم کلاهبرداری خودداری می ورزید، تعیین مصادیق و شناسایی این جرم را با توجه به تحولات اجتماعی و اقتصادی موجود به عهده جامعه و قاضی محکمه قرار می‌داد. طبعاً این روش مانع  از بیان موارد تشدید مجازات کلاهبرداری از دیدگاه قانونگذار نخواهد بود.

 

 

 

۱.ماده ۲ قانون مذکور مصوب ۱۳۳۴ ناظر به تعیین محکمه نسبت به رسیدگی به جرم موصوف به سبب شغل دولتی در شرایط خاص است.

 

۱.ماده مذکور چنین است: هر کس از راه حیله و تقلب مردم را به وجود شرکتها یا تجارتخانه ها یا کارخانه ها یا موسسات موهوم یا به داشتن اختیارات واهی مغرور کند یا به امور غیر واقع امیدوار نماید یا از حوادث و پیش آمدهائی غیر واقع بترساند یا اسم یا عنوان یا سمت مجعول اختیار کند و به یکی از وسائل مذکور یا وسائل تقلبی دیگر وجوه یا اموال یا اسناد یا حوالجات یا قبوض یا مفاصا حساب و امثال آنها را تحصیل کرده و از این راه مال دیگری را  ببرد کلاهبردار محسوب و به حبس از شش ماه تا سه سال و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم می شود. در صورتی که مرتکب عنوان یا سمت مجعول ماموریت از طرف سازمانها و موسسات دولتی یا وابسته به دولت یا شهرداریها یا نهادهای انقلاب اتخاذ کرده یا اینکه جرم با استفاده از تبلیغ عامه از طریق وسائل جمعی از قبیل رادیو، تلویزیون، روزنامه و مجله یا نطق در مجامع یا انتشار آگهی چاپی یا خطی صورت گرفته باشد به حبس از یک تا پنج سال و بعلاوه تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.

 

تبصره: مجازات شروع به کلاهبرداری تا ۷۴ ضربه شلاق است

 

پایان نامه ها درباره جرم کلاهبرداری (فایل کاملشان موجود است )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:08:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم