کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



 

  • فنون درمانی

در درمان مبتنی بر نظریه بوئن اهمیت ندارد که ماهیت مشکل بالینی حاضر چه چیزی است و همیشه دو هدف اصلی حاکم بر آن است:

  1. کاهش اضطراب و رهایی از نشانه ها

۲٫افزایش سطوح تفکیک در هر عضو حاضر در جلسه به منظور بهبود انطباق او(کر و بوئن، ۱۹۸۸) (گلدنبرگ،ترجمه برواتی  وهمکاران،۱۳۸۲).

 

فنون عمده در درمان بوئنی عبارتند ار نمودار های نسلی، پرسش های مربوط به فرایند، آزمایش های ارتباط، مثلث زدایی، تعلیم دادن،اتخاذ«موضوع من»، و داستان جابجایی . چون دیدن نقش خود یک فرد در مشکلات خانوادگی و نیز اینکه آن مشکلات چگونه در تاریخچۀ خانوادۀ گسترده ریشه دارند، در درمان بوئنی بسیار حائز اهمیت هستند، ارزیابی در این رویکرد، تقریباً از هر چیز دیگری مهم تر است . درمانگران بوئنی اعتقاد دارند فهمیدن اینکه نظام های خانواده چگونه عمل می کنند مهمتر از این یا آن فن است . خود بوئن با اکراه از «فن» صحبت می کرد، و از دیدن درمانگران متکی بر مداخلات فرمولی ناراحت می شد(نیکولز و شولتزترجمه دهقانی و همکاران ۱۳۸۷) .

  • درمان بوئنی با زوج ها

جوهرۀ زوج درمانی، آن است که با هر دو طرف در تماس بمانید بدون اینکه به آنها اجازه دهید شما را در درون مثلث خویش بکشند . در عمل، بوئن با هر فرد به طور جداگانه در ارتباط خواهد بود، هر بار یکی اغلب با کسی که کارکرد بهتر یا انگیزۀ بیشتری دارد،شروع می کند. هدف او فراخوانی وشنیدن ادراکات و عقاید هر همسر بدون جانبداری از هر یک از آنها بود . جانبداری کردن، افراد را از آموختن کنار آمدن با یکدیگر دور می کند(نیکولز و شولتزترجمه دهقانی و همکاران ۱۳۸۷) .

 

بارها پیش می آمد که بوئن یکی از همسران را، معمولاً کسی که پخته تر و تفکیک یافته تر است، بر می گزید و مدتی با آن فرد کار می کرد. تصور می رفت که این شخص عضوی است که بهتر می تواند الگوهای کهنه و قدیمی درگیری عاطفی در تعامل ها را به هم بریزد. وقتی او موفق به اخذ موضع شخصی می شد، بوئن چنین استدلال می کرد که به زودی سایرین نیز مجبور به تغییر شده و متعاقباً در مسیر خودشان به حرکت در می آیند هر کدام از طرفین به جای گفتگوی مستقیم با طرف مقابل، با درمانگر حرف می زند. از مواجهه[۱]  میان طرفین احتراز می شود تا واکنش عاطفی میان آنان به حداقل ممکن برسد. در عوض، افکار هر کدام در حضور طرف مقابل برون ریخته می شود. از تفسیر اجتناب می شود. طرح آرام و ملایم سؤالات موجب کاهش هیجانات شده و طرفین تحریک می شوند درباره موضوعاتی که مشکلات آنها را به وجود آورده، فکر کنند. به جای آنکه به زوجین اجازه داده شود یکدیگر را ملامت کنند یا از هول صمیمیت، اختلافات خود را نادیده بگیرند، اصرار می شود که هر کس توجه خود را به نقشی که در مشکلات ارتباطی دارد، معطوف سازد. بر خلاف باور رایج، زوج ها مشکلات را تنها با صحبت کردن راجع به آنها حل نمی کنند . اگر آنها را به حال خود بگذارید، مایلند به طور بی ثمری بحث کنند، مسؤولیت را به گردن هم بگذارند، و به جای مذاکره، شکایت کنند . تغییر، مستلزم صحبت کردن  وگوش کردن است.فنون خاصی لازم است تا به اعضای خانواده کمک شود به فرایند تعاملاتشان توجه کنند، نه فقط به محتوای آن ها؛ تا نقش خویش را در این فرایند دریابند و فقط دیگران را سرزنش نکنند؛ و سرانجام تغییر کنند (نیکولز،۱۹۹۵)  (نیکولز و شولتزترجمه دهقانی و همکاران ۱۳۸۷) .

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه ها  :

 

 

 


هر کدام از طرفین به جای گفتگوی مستقیم با طرف مقابل، با درمانگر حرف می زند. از مواجهه[۲]  میان طرفین احتراز می شود تا واکنش عاطفی میان آنان به حداقل ممکن برسد.از تفسیر اجتناب می شود. طرح آرام و ملایم سؤالات موجب کاهش هیجانات شده و طرفین تحریک می شوند درباره موضوعاتی که مشکلات آنها را به وجود آورده، فکر کنند. به جای آنکه به زوجین اجازه داده شود یکدیگر را ملامت کنند یا از هول صمیمیت، اختلافات خود را نادیده بگیرند، اصرار می شود که هر کس توجه خود را به نقشی که در مشکلات ارتباطی دارد، معطوف سازد (گلدنبرگ،ترجمه برواتی وهمکاران ،۱۳۸۲).

 

گوئرین (۱۹۷۱)، «داستان جابه جایی»[۳] را به عنوان وسیله ای برای کمک کردن به اعضای خانواده برای دستیابی به فاصلۀ کافی توصیه کرد تا نقش های خود را در نظام خانواده دریابند . گورئین، همچنین از فیلم ها در زمینۀ توضیح مواد جابجایی استفاده می کند . درمانگر که به دانش مثلث ها اشراف دارد، کوشش می کند تا بی طرفی و عینی بماند . این مستلزم یک سطح بهینۀ فاصلۀ هیجانی است، همچنان که همسران صحبت می کنند، درمانگر بر فرایند تعاملشان تمرکز می کند نه بر جزئیات مورد بحث . تمرکز بر محتوای یک بحث، علامتی است که درمانگر به طور هیجانی، در مشکلات یک زوج دیگر می باشد .اما شغل یک درمانگر، حل و فصل مشاجره ها نیست، بلکه کمک کردن به زوج ها در انجام آن است.استعاره های مکمل برای مشخص ساختن فرایند زیربنایی محتوای تعاملات خانواده سودمند می باشند. برای مثال، فوگارتی (b1976) پویایی «تعقیب کننده- فاصله گیرنده» را میان زوج ها توصیف کرد. هر چه یک نفر برای ارتباط و با هم بودن، بیشتر فشار می آورد فرد دیگری بیشتر دوری می کند.شوهران معمولاً خودشان را از لحاظ هیجانی دور می کنند اما از لحاظ جنسی تعقیب می کنند . بنا به گفته فوگارتی، حقه این است :«هرگز یک فاصله گیرنده راتعقیب نکنید » در عوض، به تعقیب کننده کمک کنید به خلاً درونی خودش پی ببرد. درمانگر سودمند است که یک «موضع من»[۴] بگیرد (گوئرین، ۱۹۷۱) . هر چه درمانگری، یک موقعیت خودکار را در رابطه با خانواده اتخاذ کند، برای اعضای خانواده، تعریف کردن خودشان برای یکدیگر راحت تر خواهد بود . اعضای خانواده به تدریج می آموزند با آرامش، باور ها و اعتقاداتشان را بیان کنند وبه درون حمله به دیگران و شدیداً ناراحت شدن بیش از حد توسط پاسخ هایشان، به این باور ها عمل کنند . پس از اینکه با پیش روی به سوی  تمایز خویشتن، هماهنگی کافی بدست می آمد، بوئن به زوج ها می آموخت نظام های هیجانی چگونه عمل می کنند و آنها را به کشف شبکه های ارتباط در خانواده های خودشان تشویق می کرد (بوئن،۱۹۷۱) . کر (۱۹۷۱) پیشنهاد می کند که وفتی مشکلات ارتباطی در خانوادۀ هسته ای مورد بحث قرار می گیرد، درمانگران باید گهگاه سؤالاتی راجع به الگو های مشابه در خانوادۀ پدری بپرسند .اگر اعضای خانواده بتوانند ببینند که در حال تکرار الگو های اولیه هستند، بیشتر احتمال دارد که واکنش دهی هیجانی خود را تشخیص دهند(نیکولز و شولتزترجمه دهقانی و همکاران ۱۳۸۷).

 

به نظر بوئن این مراجعه به خانه است که موجب افزایش تفکیک خویش می شود، نه مواجهه، تصفیه حساب های قدیمی، با توافق و آشتی بر سر اختلاف های دیرپا، برقراری مجدد تماس با خانواده مبدأ گام مهمی برای کاهش اضطراب باقیمانده درمانجو در اثر گسلش عاطفی است، و همچنین به لحاظ مثلث زدایی از اعضای آن خانواده، و نهایتاً دستیابی به تفکیک خویش بدون درگیری با مطالب فلج کننده گذشته و حال اهمیت دارد(گلدنبرگ،ترجمه برواتی  همکاران،۱۳۸۲).

 

بوئن اعتقاد داشت که جلسات محدود نه تنها ممکن بلکه مطلوب هستند (۱۹۷۶) . داشتن جلسات کمتر اغلب افراد را مجبور می سازد بیشتر چاره جو شوند(نیکولز و شولتزترجمه دهقانی و همکاران ۱۳۸۷).

  • ارزشیابی درمان، نظریه ونتایج

چیزی که نظریه بوئن را تا این حد سودمند می سازد این است که این نظریه، نیروهای هیجانی را توصیف می کند که چگونگی در ارتباط قرار گرفتن ما را با دیگران تنظیم می نمایند . تنها و بزرگترین مانع برای درک دیگری، تمایل ما برای واکنشی شدن به هیجانی و پاسخ دادن با حالات دفاع به جای گوش کردن و شنیدن یکدیگر می باشد .نظریۀ بوئنی، منشاء این واکنش دهی را در فقدان تمایز خود قرار می دهند، و توضیح می دهد که چه با پرورش دادن روابط به طور گسترده در خانواده و آموختن گوش دادن بدون حالت دفاعی، یا بی وفا شدن به باور های یک فرد، هیجانی بودن را کاهش داده و به طرف بلوغ در خویشتن داری حرکت می کنند . در نظریۀ بوئنی، همه چیز با اضطراب توجیه می شود که یادآور نظریۀ تعارض فرویدی است(که همه عالم را ناشی از مسایل جنسی و پرخاشگری می داند).دومین مفهوم فراگیر در نظام بوئنی، تمایز است . عمده ترین نقطه ضعف رویکرد بوئنی آن است که در تمرکز بر افراد و روابط خانوادۀ گسترده شان ، از قدرت کارکردن به طور مستقیم با خانوادۀ هسته ای غفلت می کند . در بسیاری از موارد، مستقیم ترین راه برای حل مشکلات خانوادگی، دور هم جمع کردن همۀ افراد در یک خانوادۀ یکسان و تشویق کردن آنها به روبرو شدن با یکدیگر و گفتگو کردن دربارۀ تعارضاتشان می باشد . این بحث ها  ممکن است داغ و دامنه دار شوند، اما یک درمانگر ماهر می تواند به اعضای خانواده کمک کند که بفهمند چه کار دارند سعی می کنند و آنها را به سوی تفاهم، سوق دهد. وضعیت درمان و نظریه نظام های گسترده نه بر پژوهش تجربی بلکه بر ظرفیت نظریۀ بوئن ، گزارش های بالینی درمانی موفقیت آمیز و تجربه شخصی کسانی که بر تمایز یک خود، در خانواده های پدری شان کار کرده اند، متکی است . پژوهش اصلی بوئن با خانواده های مبتلا به اسکیزوفرنی، بیشتر مشاهدۀ بالینی بود تا آزمایش کنترل شده . در واقع بوئن از روی عمد به پژوهش تجربی بی میل بود تا آزمایش کنترل شده .در واقع بوئن از روی عمد نسبت به پژوهش تجربی بی میل بود(بوئن،۱۹۷۶) به جای آن، ترجیح می داد نظریه و عمل را بیرون کشیده و ادغام کند (نیکولز و شولتزترجمه دهقانی و همکاران ۱۳۸۷).

 

۲-۱-۳-در حوزه ی صمیمیت:

 

          دیکشنری آمریکایی هرتیج[۵](۱۹۷۰)صمیمیت رااین چنین تعریف می کند:

    • باآشنایی نزدیک، پیوند یا فامیلی نشان داده می شود.

 

    • وابسته به ویاحاکی از، ویاطبیعت عمیق فرداست.

 

    • ضروری وژرف ترین

 

    • مشخص کردن بوسیله غیررسمی بودن وخصوصی ومحرمانه.یک دوست نزدیک یا محرم اسرار

 

    • بسیارشخصی ،محرمانه،نهایی

 

  • صمیمیت ازواژه لاتین intimate می آید وبه معنای کنارآمدن و ارائه کردن

صمیمیت توجه واهمیت اعضای خانواده برای یکدیگرتعریف شده عاملی که نزدیکی عاطفی در

 

قالب مهر،ازخودگذشتگی، خرسندی، رضایت را شامل می شود.

 

[۱] Confrontation

 

[۲] Confrontation

 

[۳]-Displacement Story

 

۱-I- Position

 

[۵]-The American Heritage Dictionary






موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-06-11] [ 09:41:00 ب.ظ ]




 

 

  • مسؤولیت:

مسؤولیت پذیری یا احساس مسؤولیت به عنوان توانایی دربرآورده شدن نیازهای فرد تعریف می شود وانجام از این منظوربه طریقی باشد که دیگران را ازتوانایی برآورده شدن نیازهایشان محروم نکند(گلاسر،ترجمه هوشمند ویژه ،۱۳۷۹ ).

 

دراین نظریه پذیرش مسؤولیت رفتارها اهمیت به سزایی دارد.انسان مسئول منطبق با واقعیت رفتار می کند.ناکامی را به خاطر نیل به ارزشمندی متحمل می شود نیازهایش را طوری برآورده می سازد که مانع ارضای نیازهای دیگران نگردد ودرمقابل انسان غیرمسئول واقعیت را انکارمی کند به دلیل تراشی می پردازد برای خود و دیگران ارزشی قائل نیست رفتارش به احساس و نفع شخصی و آنی متکی است و به وعده هایش عمل نمی کند و در نتیجه خود و دیگران را نگران وناراحت می سازد.انکارواقعیت که به اشکال گوناگونی متجلی خصوصیات مشترک تمام بیماران روانی است.گروهی به حقوق دیگران تجاوز می کنند.عده ای مقررات جامعه را نادیده می گیرند،بعضی مزاحم دیگران می شوند و دست به کارهای ناشایسته می زنند عده ای به مشروبات الکلی پناه می برند و تعدادی به خودکشی اقدام می کنند(شیلینگ ،ترجمه آرین  ،۱۳۷۴).

 

درباره مسؤولیت و رابطه آن با زندگی فرد ;گلاسراعتقاد داردکه ناخشنودی و افسردگی نتیجه عد م احساس مسؤولیت است و نه علت آن.به عبارت دیگر رفتارغیرمسئولانه افراد باعث بروزاضطراب و ناراحتی روانی است نه اینکه ناراحتی روانی باعث غیرمسئول بودن فردشود (شفیع آبادی ، ۱۳۷۱).

ریشه روان درمانی گروهی دراعماق تاریخ بشر نهفته است.انسان ازروز اول وجود،درگروه زندگی کرده است و بیشتراعمال خود را ازقبیل کار و عبادت وبه صورت گروهی انجام داده است.انسان به عنوان یک موجود اجتماعی به تعلق موردقبول واقع شدن، ارزش یافتن وموردطلب ودرخواست بودن محتاج است.اگراین نیازها براورده نشود انسان بیمار می شود.به عبارت دیگر سلامت روانی انسان بسته به روابط گروهی است.گروه های درمانی وقتی برای انسان ضرورت پیدا می کند که گروه های طبیعی موجود در زندگی اواز  براوردن نیازهایش عاجزباشد(ثنایی، ۱۳۷۵).

 

مشاوره گروهی دارای معانی ومفاهیم متعددی است و به طورکلی فرصتی فراهم می آورد تا اولا فرد درباره مسائل ومشکلاتش صحبت کند ثانیا احساساتش را درگروه بروزدهد و بازخورد دریافت کند ثالثا به تعیین طرز تلقی و گرایش دیگران نسبت به خود موفق گردد.فردازطریق مشارکت درگروه می تواند مهارت های اجتماعی خودراتقویت کندو روابط بهتری با دیگران داشته باشد(شفیع آبادی، ۱۳۷۳).

 

به طورکلی می توان گفت که مشاوره گروهی یک سلسله فعالیت سازمان یافته و تعامل بین اعضای گروه است که در یک زمان و در یک مکان به خاطرحل مشکل معین و یا گفتگو درباره مسائل گوناگون انجام می پذیرد.مشاوره گروهی موجب می گردد که فرد خودرا بدان گونه که هست بپذیرد و روابط خودرا با دیگران گسترش دهد.چون اعضای مشاوره گروهی علی رغم راهنما یی گروهی معمولا دارای مشکل هستند از این جهت هدف مشاوره گروهی دروهله اول متوجه حل مشکل است(شفیع آبادی، ۱۳۷۸).

 

آماج مشاوره گروهی رسیدن به اهداف ارضای نیازها و ایجادتجاربی که برای تک تک اعضای تشکیل دهنده گروه با ارزش است(گیبسون ومیشل،ترجمه ثنایی ، ۱۳۷۳).

 

هدف گروه می تواندشامل این موارد باشد:

 

۱-کسب بصیرت درباره خود و شناخت احساسات و انگیزش ها

 

۲-شناخت اطرافیان و پی بردن به میزان تاثیرفردبردیگران

 

۳-شناخت بهتر فرآیندهای گروهی و یادگیری مهارتهایی برای افزایش کارآیی فعالیت گروهی

 

۴-آگاهی بیشتر از چگونگی رفتار و یادگیری شیوه های تغییر آن به منظور تعامل با دیگران

 

۵-یادگیری روش های گوش دادن فعال به منظور درک دیگران و انتقاد صحیح

 

۶-یادگیری مهارتهای رهبری گروه(شفیع آبادی ، ۱۳۷۳).

  • تغییرات افراد درگروه

رفتار اعضا در داخل گروه تغییر  می کند.به نظر لوین تغییر در عادات اجتماعی و گروهی از طریق گروه راحت تر انجام می پذیرد.گروه زمانی می تواند در تغییر اعضایش موفق شود که اعضا همبستگی شدید با گروه داشته باشند و به آن احساس تعلق کنند برای تغییر تحت فشار قرار نگیرند، اطلاعات کافی و روشن ازطرح ها وعواقب تغییرداشته باشند بدون ترس و تهدید بتوانند نتایج تغییر در رفتار جدید را تجربه کنند.عده ای ازاعضای گروه ،در مقابل این تغییرات ایستادگی می کنند و ترجیح می دهند وضع موجود را حفظ کنند.ترس از نابسامانی و از هم گسیختگی وضع موجود یکی از علل مقاومت ها در برابر تغییر است.فردی که به زندگی نسبتا آرام، ثابت خود  خو گرفته و عادت کرده است می ترسد مباداپذیرش تغییرات جدید زندگی آرام او را مختل سازد. ترس از آینده مبهم و به هم خوردن وضع موجود او را مضطرب و نگران می سازد وبه مقاومت می انجامد(شفیع آبادی، ۱۳۸۳).

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه ها  :

 

 

 


درگروه باید جو لازم برای اعتمادحاکم گردد.هرچه میزان اعتمادبنفس بیشتر باشد احتمال تغییر و بهبودی بیشتر می گردد.عامل اعتماد زیربنای روابط انسانی و اجتماعی و یک عامل اصلی در مشاوره گروهی است.نیاز به اعتماد نیروی محرکی است که بیان صریح و بی پرده را در مشاوره گروهی و عملی ممکن می سازد. از دیگرنیازهای انسان محبت واحساس تعلق است.این نیاز درپذیرفته شدن نزد دیگران و درروابط صمیمانه در زندگی و خانواده امکان پذیر می گردد.رچوع به مشاوره گروهی خود تلاشی در جهت پذیرش است.در گروه باید جو توام با پذیرش ایجاد گردد اگرچنین شد فرداز روبروشدن با مسؤولیت تغییر هراس نخواهدداشت(ازطرف گروه احساس تهدیدنخواهد کرد) ودرراه روابط بهتر گام برخواهد داشت. ازدیگرنیازهای انسان نیازبه عزت نفس است.مازلو می گوید عزت نفس عبارت است از اینکه فردی خودش و دیگران را آدم به درد بخوری بشناسد.این نیاز با عوامل ارزش ،احترام، موفقیت ومسؤولیت ارتباط دارد.احساس بی ارزشی در بین مراجعین به مشاوره گروهی امری عادی است.هرچه افراد بیشتربا مشکلات برخوردکنند که قادر به حل آن نباشد خود را حقیرتر و ناتوان تراحساس می کنند و فکر می کنند که دیگران هم همین احساس را درموردآنها دارند. در گروه این دورباطل باید شکسته شود حد لازم برای تقویت نقاط قوت و توانایی های اعضا ایجاد گردد،هم چنین میل به تحقق خویشتن که حالتی پویاست وکششی به سوی کمال است. زمانی در گروه ایجاد می شود که نیازهای اعضا به محبت و تعلق برآورده شده باشد(ثنایی، ۱۳۷۴).

  • عوامل درونی در گروه

تغییردرمانی امری بسارپیچیده است که تنها از طریق تجربیات انسانی متنوع و هدایت شده صورت می پذیرد.تجربیاتی که آنها از عوامل درمانی می خوانیم عوامل درمانی را ده مقوله عمده زیر تشکیل می دهد.

 

۱-ایجاد امید:ایجاد امید و حفظ امیدواری بیمار امر بسیار مهمی است.امید برای نگه داشتن بیمار در برنامه درمان ضروری است.ابن سینا می گوید: وظیفه پزشک است که همیشه بهبود را بشارت دهد زیرا این عمل در بهتر نمودن عوارض روانی بیماران اثر شایانی خواهد داشت.

 

۲-عمومیت:بسیاری از بیماران روانی با این اندیشه آزاردهنده که ایشان تنها دوزخیان و قایق شکستگان هستند اقدام به درمان می کنند شکسته شدن این احساس اعضاء با یک دنیا راحتی و آرامش همراه است.

 

۳-انتقال اطلاعات:تعلیمی است که درمانگر در زمینه سلامت روانی بیماری روانی و مکانیسم های روانی به بیمار می دهد در ثانی شامل ارشاد و راهنمایی درمانگر به بیماران در مورد مشکلات زندگی است.

 

۴-نوع دوستی:در درما ن گروهی بیماران کمک را ازطریق دادن دریافت می کنند.بیماران هنگامی که قدم به درمان می گذارند از حیث روابط انسانی در شکست اند و عمیقا احساس می کنند که چیزی برای عرضه به دیگران ندارند.درجلسات درمان گرانبهاترین تجربه برای آنها این است که احساس کنند می توانندبه حال دیگران مفید باشند و این بر عزت نفس آنهامی افزاید.

 

۵-مروردرمانی گروه اولیه خانواده:تمام بیماران بلا استثناء با تاریخچه ای از تجربیات تلخ خانوادگی پا به گروه درمانی می گذارند یک گروه خیلی شبیه به یک خانواده است.

 

بنابراین اصل می توان گفت همکاری بیمار با درمانگر و سایر اعضای گروه در واقع کار روی مشکلی است که بیمار مدتها با آن دست به گریبان بوده است.

 

۶-رشدمهارتهای اجتماعی:یادگیری اجتماعی یا به عبارت دیگر تکوین مهارتهای اساسی اجتماعی یک عامل مهم درمانی است.این مهارتها اگرچه درمان قطعی بیماری آنها تلقی نمی شود ولی قطعا در بهبود روابط اجتماعی ایشان در آینده موثراست.

 

۷-رفتارتقلیدی:درمانگر برای بیمار حکم رهبرو یا مراداست.غالبادرجریان درمان بیماران ممکن است مثل درمانگر خودبنشینند، قدم بزنند و یا حتی فکر بکننداین امر در کار درمان به یادگیری جانشین یا دوران جانشین مرسوم است.

 

۸-یادگیری هم نشینانه:یادگیری هم نشینانه یا بین اشخاص یک عامل درمانی پیچیده و مهم در گروه درمانی است.یادگیری هم نشینانه را می توان با عوامل درمانی بصیرت،کار روی انتقال و تصحیح عاطفی تجربیات در درمان انفرادی مقایسه کرد.

 

۹-همبستگی گروهی:همبستگی گروهی همانندرابطه یا همدلی در درمان فردی است.

 

۱۰-تخلیه روانی:بیرون ریختن احساسات منفی که مایه آزارروحی است یکی از نکات قابل تعمق درک گروه است(ثنایی، ۱۳۷۴).

  • فرآیند مشاوره گروهی:

مشاوره گروهی همانند مشاوره فردی از دیدگاه اجرا دارای مراحلی است و تا مرحله ای اصلی  به مرحله بعدی امکان پذیر نمی باشد. آگاهی از این مراحل و شناخت آنها به مشاور گروه امکان می دهد که در تامین هدف های هر مرحله کوشش به عمل آوردو اعضا را سریع ترو مفید تر به سوی مراحل بعدی سوق دهد.به نظر ماهلر(۱۹۶۹)مراحل مشاوره گروهی را می توان به شرح زیر بر شمرد:

 

۱-مرحله شناسایی و مکاشفه :در این مرحله اعضا در صدند تا یکدیگر را بشناسند و در یابند که آنها می توانند به یکدیگر اعتمادکنند یا نه.مشاورنقش فعال و حساسی را برعهده دارد و به بازگوکردن قوانین گروه وحصول توافق بین اعضاء اقدام می کند.مباحث معمولاوبیشتربرشناسایی اعضا متمرکزاست.

 

۲-مرحله انتقال:پس از طی مرحله مکاشفه با موفقیت و ایجاد امنیت و اعتماد هریک از اعضای گروه معمولابحث درباره مشکل خودرا آغاز می کند.ابرازمشکل با نوعی شک وتردید همراه می باشد.نقش مشاور در این مرحله حساس است و باید اعضا را به گویایی و بحث درباره مشکل تشویق کند و افکار واحساس آنان رامنعکس سازدو جریان گروه را تداوم دهد.

 

۳-مرحله عمل و فعالیت یا سازندگی :پس از عمیق تر شدن روابط واعتمادبه یکدیگر تلاش وفعالیت برای حل آن آغازمی شود.

 

۴-مرحله پایان:سرانجام گروه به جای می رسد که باید به طورموقت یا برای همیشه به کارش پایان دهد.بهترین زمان برای خاتمه دادن به جلسات مشاوره گروهی هنگامی است که گروه به هدف های بحث شده نایل آمده باشد(شفیع آبادی، ۱۳۷۱).

 

[۱]-Quality world

 

[۲]-Perception

 

[۳]-Total Behavior

 

[۴]-Act

 

[۵]-Think

 

[۶]-Feel

 

[۷]-Physiology






موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:40:00 ب.ظ ]




  ۱- ما فقط رفتار خودمان را می توانیم کنترل کنیم.

۲- ما فقط به دیگران اطاعت می دهیم و از دیگران اطلاعات می گیریم حق انتخاب مان نیز در این است که با این اطلاعات چگونه برخورد کنیم.

۳- مشکلات روان شناختی دراز مدت،مشکلات رابطه ای هستند.مشکلات رابطه ای تا حدودی علت مشکلات دیگری چون درد،خستگی،ضعف و برخی بیمارهای مزمن که معمولا به آنها بیماری های دستگاه خود ایمنی گفته می شود نیز هستند.

۴- مشکل رابطه ای همیشه جزئی اززندگی کنونی ما است.

۵-وقایع دردناک گذشته اگرچه با شخصیتی که هم اکنون داریم خیلی رابطه دارند ولی زنده کردن، دوباره آنها کمک چندانی به کاری که هم اکنون باید انجام  بدهیم یعنی بهبود بخشیدن رابطه ی کنونی مهم مان نمی کنند.

۶- ما تحت فرمان پنج نیاز ژنتیکی هستیم: نیاز به زنده ماندن،نیاز به عشق و تعلق،نیازبه قدرت نیاز به آزادی ،نیاز تفریح

۷- ما فقط با ارضای عکس یا عکس های درون دنیای کیفی خود می توانیم این نیازها را ارضا کنیم.همیشه ما مهم ترین چیزها را وارد دنیای کیفی خود می کنیم.

۸-ما از تولد تا مرگ فقط می توانیم رفتار کنیم.تمام رفتارها رفتار کلی هستند که چهارمولفه جدا ناشدنی دارند(عمل،فکر،احساس،فیزیولوژی)  (نلسون۲۰۰۱).

  • اهداف درمانی نظریه انتخاب:

هدف واقعیت درمانی پرورش قبول مسؤولیت درفرد و ایجاد هویتی موفق است.بنابراین درمانگرباید دراولین مرحله رفتاری راکه درصدر اصلاح آن خواهد بود شناسایی کند وتمام توجهات خود ومراجع را به آن معطوف دارد و به گذشته او توجه نکرده و هیچ گونه عذر و بهانه ای را برای رد مسؤولیت نپذیرد و همین طورازپذیرش هرگونه حالت انتقال برحذرباشد.تشخیص همان رفتارغیرمسئولانه است و تشخیص دیگری درنظرنخواهدبود(شلینگ ،ترجمه آرین، ۱۳۷۴).

ابتدا گلاسر نیازهای اساسی روانی فرد را نیاز به مبادله عشق و محبت و نیاز به احساس ارزشمندی می دانست. (شفیع آبادی،۱۳۸۴).

بعدها گلاسر نظریه اش را به نظریه کنترل (۱۹۸۴) و سپس به نظریه انتخاب گسترش داد.پنج نیاز اساسی را مطرح کرد و ارضاء آنها را در ایجاد سازگاری افراد مهم دانست.همچنین هدف کلی نظریه انتخاب کمک به مراجعان برای جایگزینی روان شناسی کنترل بیرونی با نظریه انتخاب است که موجب افزایش غنای زندگی و سلامت روان می شود.ولی به طور خاص واقعیت درمانی و نظریه انتخاب اهداف زیر ذیل را دنبال می کند:

۱- واقعیت درمانگران سعی می کنند چهارچوب نظریه انتخاب را به مراجعانشان انتقال آموزش دهند.

۲- اهداف این رویکرد بالا بردن سطح آگاهی مراجعان از رفتارهای انتخابی شان و اینکه چگونه تلاش دارند دنیای اطراف خود را کنترل کنند.

۳- واقعیت درمانی احساس مسؤولیت مراجعان در مقابل انتخاب کاری که انجام می دهند افزایش می دهد و آموزش می بینند که لازم نیست قربانی خود شکنندگی  خویش و انتخاب های گذشته باشند.

۴-مراجعان برای فهم بیشتر رفتار به آموزش و تشخیص نیازهای اساسی خود و دیگران  ترغیب می شوند.

۵- نظریه انتخاب به مراجعان کمک می کند تا یک تصویر واقعی از دنیای کیفی خود و دیگران و نحوه ی ارضاءآنان بیابند.

۶-نظریه انتخاب اجزای رفتار کلی  را برای تسلط و ارتقا رفتار ها و انتخاب های کنونی به مراجعان آموزش می دهد.

۷-نظریه انتخاب تاثیر کنترل بیرونی، عادات مخرب و سازنده را بر دیگران آموزش می دهد(نلسون،۲۰۰۱).

  • نیازهای اساسی

در نظریه انتخاب  فرض می شود که انسان توسط نیازهای اساسی که در اصل ژنتیکی هستند به جلو رانده می شود.تمام رفتار کنونی انسان ها تلاشی برای کنترل جهان و بهتر ارضاءکردن این نیازها است(نلسون۲۰۰۱).

در دیدگاه نظریه انتخاب همه افراد نیاز به ارضای نیازهای اساسی خود دارند واگر راه برآورده کردن آن ها را نیاموزیم دچار احساس بی کفایتی ،رنج،درد در زندگی می شویم.(نوابی نژاد،۱۳۸۳).

اگر فرد به صورت مسئولانه به پاسخ گویی نیازهایش بپردازد زندگی رضایت مندانه ای خواهد  داشت(گلاسر،ترجمه هوشمند ویژه،۱۳۷۹).

به اعتقاد گلاسر ،اگر افراد متاهل درک کنند که تحت تاثیر پنج نیاز اساسی خود هستند و تئوری انتخاب را در زندگی مشترک به کار گیرند و از ابتدای زندگی مشترکشان برای ارضاء این نیازها تلاش کنند،در بهبود روابط زناشویی آن ها پیشرفت چشمگیری ایجاد خواهد شد.در ازدواج اولین نکته آگاهی  به نیازها و مذاکره بر سر شدت آن است که  نقش حیاتی در فرآیند ازدواج پیدا خواهد کرد (گلاسر،گلاسر،ترجمه نیکو و برازنده،۱۳۸۴). این پنج نیاز  ژنتیکی عبارتند از:

۱– نیاز به بقاء

 ۲-نیاز به عشق وتعلق

 ۳-نیاز به قدرت

 ۴-نیاز به آزادی

   ۵-نیاز به تفریح(گلاسر،گلاسر،ترجمه نیکو و برازنده،۱۳۸۴).

 

  • نیاز به بقاء

تمام موجودات زنده از لحاظ ژنتیکی طوری برنامه ریزی شده اند که برای زنده ماندن تلاش کنند.نیاز به بقا  شامل خوردن،تنفس کردن و احساس امنیت  است نیاز به بقا به معنای سخت کار کردن،سماجت و عقب ننشستن،انجام دادن هرکاری برای زنده ماندن و فراتر رفتن از زنده ماندن و امنیت خواهی است(گلاسر،فیروزبخت ،۱۳۸۲).

میزان نیاز افراد مختلف به بقا بر اساس برنامه ژنتیکی افراد  متفاوت است .گلاسر در توضیح نیاز به بقاء عنوان می کند که در بیشتر زندگی های مشترک، رایج ترین نشانه تفاوت در نیاز به بقاء بر سر مسایل اقتصادی است(گلاسر،گلاسر،ترجمه نیکو و برازنده،۱۳۸۴).

  • نیاز به عشق وتعلق

نیاز به تعلق خاطر شامل نیازبه عشق، شراکت وهمکاری می باشد.این نیاز توسط دوستان، خانواده،حیوانات خانگی،گیاهان یا ارضا اشیای چون آلبوم تمبر یا کلکسیون ماشین های قدیمی می شود( شارف،ترجمه فیروزبخت،۱۳۸۴).

برخلاف نیاز به بقاء برای تامین نیاز به  عشق  و تعلق وجود یک فرد دیگر نیز لازم است و از آنجا که کنترلی بر رفتار دیگران نداریم،نمی توانیم فرد دیگری را مجبور کنیم که به ما عشق بورزد. یک ازدواج خوب شاید بهترین وسیله تامین نیاز به عشق و تعلق خاطر باشد،با وجود این هنوز دسترسی به این نیاز به آسانی ممکن نیست،زیرا برخلاف نیاز به بقا،برای تامین این نیاز وجود یک فرد دیگر نیز لازم است.البته  میزان نیاز به عشق و محبت آن قدر در افراد گوناگون متفاوت است که می تواند ازدواج را به یک راز تبدیل کند (گلاسر،گلاسر،ترجمه نیکو و برازنده،۱۳۸۴).

  • نیاز به قدرت

برخلاف سایر نیازها قدرت،منحصر به انسان است.هیچ موجودی همانند انسان صرفا به خاطر قدرت نمی جنگد(گلاسر،گلاسر،ترجمه نیکو و برازنده،۱۳۸۴).

ما می خواهیم برنده شویم،مورد احترام واقع شویم،کارها را اداره کنیم،حرف خود را به کرسی بنشانیم وبه دیگران  بگوییم چکار کنند وببینیم آیا آن کار را می کنند و آن را همان طور که ما دوست داریم انجام می دهند(گلاسر،ترجمه فیروز بخت،۱۳۸۴).

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه ها  :


هیچ رابطه انسانی به اندازه ازدواج ،محل جنگ و جدل نیست.علت چیست و چگونه می توان جلوی این رفتارها را گرفت،پاسخ این سوالات کلید گشایش راز ازدواج است.در هر ارتباطی ،نیاز به قدرتی که در ما وجود نمی گذارد در ارتباطمان،مخصوصا زندگی زناشویی از جایگاه قدرت پائینی برخوردار باشیم.بنابراین باید اصل بر تساوی قدرت باشد که مستلزم گوش سپردن و بذل توجه به دیگری است. (گلاسر،گلاسر،ترجمه نیکو و برازنده،۱۳۸۴).

به عقیده گلاسر،نیاز به قدرت،منبع جهانی کنترل گری است و هرقدر کنترل گری را بیشتری به کار بریم،منبع رفتار جهانی کنترل گری است و هرچه قدر میزان آن بیشتر باشد،به همان میزان شادی ازدواج را نابود می کنیم.اما خصلت کنترل گری بر خلاف نیاز به قدرت پایه ژنتیکی ندارد و همانند همه ی رفتارهای ما انتخابی است.این بدان معناست که هر زوجی که بخواهد تئوری انتخاب را جایگزین کنترل گری کند،شانس بسیار خوبی برای یک زندگی شاد و موفق خواهد داشت(گلاسر،گلاسر،ترجمه نیکو و برازنده،۱۳۸۴).

  • نیاز به آزادی

نیاز به آزادی یک نیاز تکاملی است که هدفش ایجاد توازن بین دو چیز است:نیاز به مجبور کردن دیگرآنکه طبق میل ما زندگی کند و دیگری میل به رها شدن از این اجبار. کنترل بیرونی که فرزند قدرت است و دشمن آزادی می باشد هر گاه آزادی خود را از دست بدهیم یکی از خصوصیات انسانی خود،یعنی خلاقیت سازنده،را از دست می دهیم (گلاسر،ترجمه فیروز بخت،۱۳۸۴).

آزادی معمولا گرایش به انجام اعمال مورد علاقه مان است.در زندگی مشترک این بدان معناست که برخلاف نیاز به قدرت که سعی می کنیم دیگران را کنترل کنیم، از حیطه کنترل دیگری خارج شویم.ماهیت ازدواج ،از دست دادن آزادی های شخصی است و تنها راه حل مشکلات مربوط به نیاز آزادی ،گفتگو است.البته باید قبل از ازدواج میزان نیاز  هریک  از طرفین به آزادی در نظر گرفته شود(گلاسر،گلاسر،ترجمه نیکو و برازنده،۱۳۸۴).

  • نیاز به تفریح

تفریح در واقع پاداش ژنتیکی یادگیری  است.خندیدن و یادگیری اساس وشا لوده روابط بلند مدت موفقیت آمیز است(گلاسر،ترجمه فیروز بخت،۱۳۸۴).

این نیاز را می توان به تنهایی یا در کنار دیگران ارضا نمود.اشتیاقمان برای تفریح به طرق گوناگون ظهور می کند.مطالعه،گوش کردن به موسیقی،سفر و سرگرمی های گوناگون،همگی تفریح به شمار می روند (گلاسر،گلاسر،ترجمه نیکو و برازنده،۱۳۸۴).

 

  • دنیای کیفی[۱]

نظریه  انتخاب توضیح می دهد که ما نیازهای  خود را مستقیما ارضا نمی کنیم. آنچه ما انجام می دهیم (که مدت کوتاهی بعد از تولد آغاز  می شود و در طول زندگی ما ادامه می یابد) این است که هر کاری را که انجام می دهیم و باعث  می شود احساس خیلی خوبی کنیم،حفظ می نماییم.ما این دانش را در محل خاصی از مغزمان ذخیره می کنیم  که دنیای کیفی نامیده می شود و این دنیا در کانون زندگی ما قرار دارد.دنیایی که دوست داریم در صوتی که بتوانیم در آن زندگی کنیم(کوری،ترجمه  سید محمدی۱۳۸۷).

افراد از لحظه ای که به دنیا می آیند و در سرتاسر زندگی شان شروع به ثبت وقایع به صورت” آلبوم عکس شخصی” می کنند.گلاسر ترجیح  می دهد کلمه” آلبوم عکس” را به جای ” ادراکات[۲] “به کار ببندد زیرا احساس بشری   شبیه به یک  دوربین حساس است و کلمه ی آلبوم تصاویر بهتر می تواند دنیای کیفی را توضیح دهد(نلسون۲۰۰۱).

این عکس ها الزاما عاقلانه نیست.گلاسر بیان می کند زن و شوهر ها باید راه هایی برای هماهنگ کردن تصویر خود بیابند.در غیر این صورت باید تصاویر یکدیگر را تحمل یا کنترل کنند(گلاسر،ترجمه فیروزبخت۱۳۸۴).

براساس تئوری انتخاب،جهان کیفی،جهانی در ذهن ماست ومشخص و مبسوط  که دوست داریم در آن زندگی کنیم و فکر می کنیم هسته اصلی زندگی ماست (گلاسروگلاسر،ترجمه نیکو و برازنده،۱۳۸۴).

این دنیای کوچک شخصی که هرکس اندکی پس از تولدش آن را در حافظه خلق می کند و در طول  زندگی به خلق آن ادامه می دهد و گاهی آن را دوباره خلق می کند،از گروه کوچکی از عکس ها تشکیل شده است که بهترین راه ارضای نیازهای اساسی را نشان می دهند (گلاسر،ترجمه  فیروزبخت،۱۳۸۴).

این دنیا شامل تصاویری از فعالیت هایی است که بیش از هر عمل دیگری برایمان لذت بخش  وتامین کننده نیازها یمان است ومنبع تمامی انگیزه ها خاصی زندگی ماست.در این فضا ما از افراد گوناگون تصاویر ذهنی ذخیره می کنیم.در واقع این مجموعه تجلی ذهنی ما از دنیای ایده آل و مدینه فاضله ماست،که به آن جهان کیفی می گویند و در سرتاسر زندگی ما،انگیزه واقعی تمامی رفتارهای ماست(گلاسرو گلاسر،ترجمه نیکو و برازنده،۱۳۸۴).

ما در جریان ارضای نیازهای خود پیوسته برای خودمان دنیای کیفی خلق می کنیم هروقت در ارضای یکی از تصاویر دنیای کیفی توفیق می یابیم،مسرور می شویم و لذت می بریم،هر  وقت هم موفق نشویم،رنج می کشیم(گلاسر،ترجمه فیروز بخت ،۱۳۸۴).

هیچ دو نفری واقعیت را یک جور ادراک نمی کنند  قبول این حقیقت برای کسانی که به عینی نگری خویش مباهات می کنند دشوار است ولی ما بخش قابل توجهی از واقعیت را آن گونه که دوست داریم ادراک می کنیم(گلاسر،ترجمه  فیروزبخت،۱۳۸۴).

از آنجایی که جهان کیفی ما حاوی تمایلات ماست،وظیفه ماست که راهی برای تطبیق  این تصاویر بیابیم.چنانچه نتوانیم راه مناسبی  پیدا کنیم،رفتارهایی که برای ارضا ی این خواسته ها انجام می دهیم روز به روز درد آورتر می شود این دنیا شامل تصاویری از فعالیت هایی است که بیش از هر عمل دیگری برایمان لذت بخش  وتامین کننده نیازها یمان است ومنبع تمامی انگیزه ها خاصی زندگی ماست.در این فضا ما از افراد گوناگون تصاویرذهنی ذخیره می کنیم. این دنیا شامل تصاویری از فعالیت هایی است که بیش از هر عمل دیگری برایمان لذت بخش  وتامین کننده نیازها یمان است ومنبع تمامی انگیزه ها خاصی زندگی ماست.در این فضا ما از افراد گوناگون تصاویر ذهنی ذخیره می کنیم. جهان کیفی ما برای ما مقدس است ولی از این واقعیت گریزی نیست که انسان ها خیلی کم از قدرت جهان کیفی بر زندگی شان آگاه هستند(گلاسر و گلاسر،ترجمه نیکو و برازنده،۱۳۸۴).

ما در جریان ارضای نیازهای خود پیوسته برای خودمان دنیای کیفی خلق می کنیم هروقت در ارضای یکی از تصاویر دنیای کیفی توفیق می یابیم،مسرور می شویم و لذت می بریم،هر  وقت هم موفق نشویم،رنج می کشیم(گلاسر،ترجمه فیروز بخت ،۱۳۸۴).

با گذشت زمان هر یک از ما در ذهن تصور همسر ایده آل خود را با توجه به اطلاعاتی که از رسانه های عمومی،والدین،اقوام و همسایگان  و دوستان می گیریم، می سازیم.به زبان تئوری انتخاب هرچه فاصله ی زندگی مشترک با تصویرجهان کیفی بیشتر باشد،بیشتر رنج خواهیم برد. و سعی می کنیم برای تغییر آن با به کار بردن هفت عادت مخرب همسرمان را کنترل کنیم تا به آنچه در جهان کیفی ماست نزدیک  و نزدیک تر شویم.اما تنها راه چاره آشکارسازی، سهیم و شریک  کردن همدیگر در جهان کیفی مان است(گلاسر،ترجمه فیروز بخت ،۱۳۸۴).

 

  • رفتارکلی[۳]:

در نظریه انتخاب ، رفتار ؛چگونگی انتخاب افراد است .گلاسر از لغت “رفتار کلی”  برای توضیح گستره ی مفهوم رفتار استفاده می کند ومعتقد است که رفتار  یک کل است که از چهار جز:عمل، تفکر، احساس، فیزیولوژی تشکیل شده است(نلسون،۲۰۰۱).

ازدیدگاه تئوری انتخاب،مجموعه رفتار انسان، به شکل دقیق تری رفتارکلی نام گرفته است(گلاسر،ترجمه فیروز بخت،۱۳۸۴ ).

این تعریف کاربردی تر  است زیرا هنگامی که می گوییم همه رفتارها،منظور کلیه رفتارهای آگاهانه ای است که هدفمند باشد.البته درصد اندکی از رفتارها مثل عطسه و سرفه خودکار ویا مانند خواب ناآگاهانه است.ولی گلاسر تاکید می کند تمام رفتارهای ما انتخابی است(گلاسر و گلاسر،ترجمه نیکو و برازنده،۱۳۸۴).

تمامی رفتارهای ما از اختلاف میان آنچه که در یک زمان داریم و آنچه نیاز داریم داشته باشیم،ناشی می شود.حاصل این خواسته ها ،در قالب تصویر و یا تصاویری در جهان کیفی مان تجلی می یابد و آنچه که هم اکنون در زندگی مان داریم،همان چیزی است که تصور می کنیم در دنیای واقعی برای ما جریان است.بنا به نظر گلاسراگر چه تمامی آن چه ما از تولد تا مرگ انجام می دهیم،نوعی رفتار است(گلاسر و گلاسر،ترجمه نیکو و برازنده،۱۳۸۴).

۱- عمل[۴]:که شامل  رفتارهای موثر مانند قدم زدن ،دویدن که مستلزم حرکت ارادی  وانتخابی قسمتی از بدن است هرچند که بعضی از رفتارهای غیر ارادی مثل عطسه کردن نیز مشارکت داند.

۲- تفکر[۵]:شامل افکار و تفکرات تولیدی  و ارادی وهمچنین غیر ارادی مثل رویا است.

۳- احساس[۶]:شامل گستره ای از احساس خوشایند و ناخوشایند است که افراد آن را انتخاب کرده و به وجود می آورند.

۴- فیزیولوژی[۷]:برای مثال نگرانی ،دلسوزی کردن  (نلسون،۲۰۰۱).

گلاسر از شباهت رفتار کلی به چهار چرخ ماشین استفاده می کند.که چرخ های جلو عمل وتفکر است و چرخ های عقب  احساس و فیزیولوژی.نیاز موتور وراننده به سمت نزدیک ترین تصویری که در آلبوم کیفی فرد در جهت ارضاء نیازها است ،حرکت می کند.به همین دلیل فرد کنترل بیشتری بر چرخ های جلودارد و اصولا مشکل مراجعان این است که نمی توانند در زندگی  خود را با انتخاب و هدایت بهتری از آنچه که الان هست برانند.پس در نظریه انتخاب  به مراجه کمک می شود اجزای رفتارش را بشناسد تسلط خود را بر زندگی ماشینی اش”عمل و تفکر”بالا ببرد(نلسون،۲۰۰۱).

اگر چه همه امور در دست ما نیست اما کنترل زندگی مان در دستان خود ماست بنابراین ،برای داشتن یک زندگی مشترک خوب ،باید انتخاب های شایسته تری انجام دهیم. (گلاسر و گلاسر،ترجمه نیکو و برازنده،۱۳۸۴).





موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:40:00 ب.ظ ]




 

۱-مفهوم بیماری روانی را رد می کند و به جای آن فرد را مسئول رفتار خود دانسته و رفتار را تحت کنترل فرد و با انتخاب او می داند.

 

۲-ازآنجا که مفهوم بیماری روانی را رد می کند طبقه بندی سنتی روان پزشکی(مانند اسکیزوفرنی، پارانوئید و…)را نیزدرموردانسان نمی پذیرد.

 

۳-باروان کاوی نیزازجهات گوناگون مغایرت دارد زیرا اهمیت کمی برای کندو کاو روی گذشته

 

مراجع قائل است و برعکس روی رفتار فعلی فرد تمرکزکرده و انتقال را رد می کند.

 

۴-اخلاق و مسؤولیت را بخش مهمی از واقعیت درمانی می داند.عذررفتار مراجع به دلیل تعارضات ناخودآگاه یا هرعلت دیگری پذیرفته شده نیست(نوابی نژاد،  ۱۳۸۳).

 

درمشاوره گروهی مبتنی برواقعیت درمانی یک فضای توام با رابطه حسنه فراهم می شودفضایی که مراجع در آن برای یافتن رفتارهای رضایت بخش تربه قدر کافی احساس ارزش و امنیت می کند.مشاورممکن است برای سوق دادن اعضا به سوی رفتارهای مناسب تر و انتخاب واقع بینانه تر نقش معلم را ایفاکند(گیبسون و میشل ، ترجمه ثنایی  ،۱۳۷۴).

 

دراین روش اعضا به سوی کسب رفتارواقع بینانه و مسئولانه هدایت می شوند وبه اعضای گروه کمک می شود که درباره رفتار خود داوری ارزش کرده و برای طرح ریزی اقدام به تغییر تصمیم بگیرند. درگروه درمانی پس از فعالیت های ایجاد ارتباط که افراد از نظر روان شناختی با یکدیگر و با درمان گر ارتباط برقرار می کنند،واقعیت درمانی واقعی آغاز می شود. ووبولدینگ[۱] (۱۹۹۱)بیان کرده که واقعیت درمانی ،مراحل گروهی چگونه انسجام می یابد،در هر مرحله از رشد گروه ،نیازهای مراجعان می باید عنوان شود.هرچند امکان این که همه نیازها به یک درجه برآورده شوند،وجود ندارد. نیاز به تعلق در اولین مرحله موجب می شود که شخص احساس کند که عضوی از گروه است.درمانگر از اعضاء  می پرسد که از گروه چه می خواهند،رفتار کلی بررسی می شود:از جمله مسیر زندگی،اعمال خاص  خودگویی های اثربخش و غیر اثربخش،احساسات و حتی رفتارهای فیزیولوژی.

 

در مرحله انتقال از رشد گروه،وقتی اضطراب،تعارض و مقاومت آشکار می شود،نیاز به قدرت بیان می گردد. در گام سوم،مرحله کاری رشد گروه، وقتی اعضای گروه باور می کنند که دیگر اعضاء می توانند به او کمک کنند،احساس تعلق  را بیان  می کند وقتی اعضاء میل به تغییر را آغاز  می کنند.قدرت با پیشرفت آغاز می شود.رهبر به اعضائ کمک می کند تا تصمیم بگیرند که برای تغییر رفتارشان چطور کار کنند. در مرحله ثبات و پایانی ،بیش تر طرح ریزی ها ،به بیان نیاز  به تعلق و لذت و خوشی ،کمک می کند.بحث از پیشرفت نیز متاثر از آزادی یا قدرت است. پایان کار گروه می تواند در مورد روش های مربوط به تصمیم اعضای گروه باشد(کریستینی وودینگ ،به نقل از احتشامی ۱۳۸۵).

 

هم چنین به کار بستن واقعیت درمانی در گروه از دو مولفه اصلی تشکیل شده است:

    • محیط مشاوره

 

  • شیوه هایی ویژه ای که منجر به تغییر رفتار می شوند

هنر مشاوره وارد کردن این مولفه ها با یکدیگر در روش هایی است که منجر می شود تا مراجعان به ارزیابی زندگی شان پرداخته و برای تغییر در جهانی موثرتر تصمیم بگیرند.ووبولدینگ این مولفه را به عنوان چرخه ی مشاوره توصیف می کند.چرخه روشن می سازد که زنجیره ای کلی برای تبدیل نظریه  واقعیت درمانی به عمل وجود دارد. محیط مشاوره که شامل رهنمودهای ویژه برای تحقق بخشیدن مداخلات است اساس ساخته شدن شیوه هاست.

 

۱-محیط مشاوره

 

درگیری عاطفی: ایجاد جو درمانی ،مستلزم آن است مشاوران با مراجعانشان رابطه نزدیک که اساس ارتباط درمانی است ایجاد نمایند.برای مشاور لازم است که دنیا را از همان طور که مراجعان می بینند،ببیند  و این مهم ترین و دشوارترین بعد گروه است.به این دلیل که بدون درگیری عاطفی،درمان نمی تواند موثر باشد.رهبر گروه باید مراقب  باشد که تا می تواند روش طولانی مدت را برای ایجاد تعهدی مسئولانه برقرار نماید تا مراجعان احساس نیاز کنند که برای ایجاد تغییرات مثبت ،خود متعهد شوند(شفیع آبادی،۱۳۸۴).

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه ها  :

 

 

 


 

 

برای این که درگیری واقعی به وقوع بپیوندد ،لازم است که رهبرگروه ویژگی های فردی از قبیل:صمیمیت،ادراک،پذیرش،نگرانی،احترام به مراجع ،صداقت و تمایل به مبارزه طلبی با دیگران را بایستی دارا باشد.

 

۲-شیوه هایی ویژه ای که منجر به تغییر رفتار می شوند:سیستم WDEP

 

مطابق نظریه گلاسر(۱۹۹۲) شیوه هایی که منجر به تغییر می شوند،براساس این فرض  است که افراد تمایل به تغییر دارند وقتی که:آنان مطمئن هستند که رفتارهای فعلی شان،آن چه را که  می خواهند به دست نمی آورد و همچنین معتقدند که رفتارهای دیگران را می توانند انتخاب کنند که به خواسته هایشان نزدیک تر است. ووبولینگ(۱۹۹۱-۱۹۹۲) سر واژه[۲]  WDEP   را توصیف نمود و کلید شیوه هایی را که می توانند در تمرین واقعیت درمانی گروهی به کار گرفته شوند،بیان می کند.هریک از نوشته ها مجموعه ای از راهکارها را بیان می کند.همان گونه که در ذیل آمده:

 

خ: خواسته ها[۳]/

 

ر-الف: رهنمود-انجام دادن[۴]

 

ا- ارزیابی[۵]

 

ب- برنامه ریزی[۶]

 

راهبرد های درمانی

 

استفاده از شوخ طبعی/کاربرد تکنیک های  تناقضی/شیوه های خود یاری/ سوال کردن/مثبت بودن/رویارویی

 

[۱]-Wubbolding.r

 

[۲]- Acronym

 

[۳]- W-Wants

 

[۴]- D-Direction and Ddoing

 

[۵]- E- Evaluation

 

[۶]- P-Planing






موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:40:00 ب.ظ ]




با عدم تحقق وعده‌های لیبرالیسم در رفع مشکل سکونتگاه‌های غیررسمی و فقیرنشین در طول زمان و با روشن شدن این نکته که توسعه اقتصادی نمی‌تواند تحول مورد انتظار را سکونتگاه‌های کم­در­آمد ایجاد کند و مشکل را حل کند، برخی دولت‌ها شیوه‌های خشن و به نحوی مقابله را با سکونتگاه‌های غیر­رسمی بر­گزیدند و تخلیه اجباری و تخلیه اجباری و تخریب سکونتگاه به رویکرد و روشی فراگیر بدل شد که به گونه‌ای با نگرش‌های محافظه کارانه مرتبط بود.

تخلیه اجباری در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به ویژه در کشورهایی با نظام سیاسی متمرکز و خودکامه و نیز کشورهای دارای حکمروایی و اداره محلی ضعیف و مدیریت شهری غیر دموکراتیک، که با ضعف جامعه مدنی و نبود حمایت قانونی در برابر تخلیه اجباری رو به­رو بودند به راه حل رایجی بدل شد (un- habitat, 2008 : 130 ). از این رو، رویکردهای پدر سالارانه بسیار مورد توجه قرار گرفت. از این رو رویکرد تخریب در کشورهای دیکتاتوری و نظام‌های محافظه­کار جهان سوم با نگرش‌های از بالا و رویکردهای پدر­سالارانه، بسیار مورد توجه قرار گرفت. هم چنین این رویکرد در بسیاری از کشورهای در حال توسعه تا حدی با تفکر برنامه­ریزان تحصیل­کرده غرب که معیارهای فنی براساس تجارب غربی را ترویج می‌کردند تشدید می‌شد ( گیلبرت و گاگلر، ۱۳۸۴ : ۲۳۹ – ۲۳۶ ).

معمولاً برای این اقدام سه توجیه وجود دارد؛ یکی از آنها زیباسازی و بهسازی شهری به ویژه در مناسبت‌های مختلف و جشن‌های خاص است. دلیل بعدی، مشکلات بهداشتی این سکونتگاه‌ها ابراز شده است. از این منظر برای مدیریت ناکار­آمد بیشتر شهرهای در حال توسعه، بر چیدن سکونتگاه‌های این چنینی بسیار آسان‌تر از حل مشکلات بهداشتی است. از این رو به بهانه بهبود شرایط محیط شهری، برخی سکونتگاه‌های غیر رسمی بر چیده و تخریب شدند. مسائل و مشکلات اجتماعی و جرم­خیزی دلیل سوم برای پاکسازی این سکونتگاه‌ها به شمار می‌رود ( چیما، ۱۳۸۷ : ۱۵۲ – ۱۵۰ ).

اما در واقع تحت لوای چنین توجیهاتی، اقدام به پاک‌سازی در اغلب شهرهای در حال توسعه، همواره با منظور دوگانه‌ای همراه می‌باشد. یکی گشودن فضا برای ساخت­و­ساز به دست آوردن فضای ارزشمند در برخی از محلات شهری که به مسئله نیاز به زمین‌های اشغال شده که برخی ارزش تجاری زیادی دارند باز می‌گردد (pacione , 2007 : 510 , 511 ) و دیگری جلوگیری از مواجه ثروتمندان و فقرا و سازماندهی مجدد فضا به سود ثروتمندان ( چیما، ۱۳۷۹ : ۵۴). در مجموع، رویکرد حذفی از جمله مورد انتقاد ترین رویه‌ها در چند دهه گذشته به شمار می‌رود و از همان ابتدا صاحب­نظران نسبت به این رویکرد با بد­گمانی نگریسته‌اند و چنان که ابرامز مدتها پیش گفته بود، آثار پاکسازی زاعه‌ها بی‌شباهت به آثار زلزله نیست و تخریب بدون جایگزینی هیچ راه­حلی را برای جنبه‌های منفی زاغه‌ها به همراه ندارد ( گیلبرت و گالگر، ۱۳۸۴ : ۲۲۰). تجربه چند دهه نیز نشان می‌دهد که رویکرد تخلیه اجباری و تخریب، حل مشکل نبوده بلکه مشکل را به پیرامون شهرها که در آن دسترسی به زمین آسان‌تر است و اهرم‌های نظارتی وجود ندارد منتقل کرده و پس از قرار گرفتن مجدد در حریم شهر، مجدداً یک چرخه تخلیه و تخریب را در پی دارد ( un – habitat , 2008: 130). تجربه کشورهایی چون فیلیپین و نایروبی در ارتباط با پاکسازی محلات فقیر­نشین به روشنی این مسئله را نشان داده است ( لاکویان، ۱۳۸۷ : ۲۶ ). این تجارب نشان داده است که تخلیه اجباری، فقرا را از سرمایه اقتصادی و اجتماعی موجود مرحوم می‌کند، هرگز فقر را کاهش نمی‌دهد بلکه فقر زاست و این که در تخریب و تخلیه اجباری، فقرا منابع در آمد حیاتی و پیوند‌ها و همیاری را از دست می‌دهند (Garau, 2005: 49).

در مجموع در حال حاضر تخلیه اجباری ناشی از طرح‌های توسعه شهری و زیباسازی شهری و بهبود بخشی، یکی از مهمترین مشکلات رو به رشد فقر است. چنان که طی سال‌های ۱۹۹۸ تا ۱۹۹۹ بالغ بر چهار میلیون نفر در سرتاسر جهان در اثر تخلیه اجباری از مسکن خود رانده شده‌اند که این رقم طی ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۲ به ۷/۶ میلیون نفر رسیده است. (ibid: 48) .در حال حاضر تامین حق سکونت به مثابه بهترین حمایت و مناسب‌ترین مانع در برابر تخلیه اجباری در سطح جهانی است و سیاست تخریب و تخلیه اجباری سکونتگاه‌های غیر رسمی شهر کاملاً مطرود و خلاف حقوق بشر دانسته شده است و در این زمینه سازمان‌های بین‌المللی در سطحی وسیع به ترویج این امر می‌پردازند ( هادیزاده بزاز، ۱۳۸۲ : ۱۲۲ ).

نبود حق مالکیت باعث می‌شود افراد دارای مسکن غیر رسمی هزینه‌های متعدد بر آوردن نیازها را متحمل شوند و هزینه‌های سرانه گروهی خدمات برایشان بالا باشد و نیز از یارانه‌ها برخوردار نشوند و حتی برای برخی از خدمات پایه بهای بیشتری در مقایسه با خانوارهای ساکن در سکونتگاه‌های رسمی بپردازند ( de soto , 1998 : 160 ). در نبود حق مالکیت سرمایه‌گذاری در مسکن با ریسک مواجه است و فقرا چنین امری را انجام نخواهند داد و برخلاف آن باعث می‌شود که خرید و فروش و واگذاری ملک امکان پذیر نباشد و یا مشکل باشد ( ibid 159 ).

همچنین به رسمیت شناخته شدن، زمینه را برای ظهور توان بالقوه فقرا در بهبود محیط زندگی خود مهیا می‌کند، چنان که براساس تجارب دهه هفتاد، لاکوئین معتقد است ساکنان محلات غیررسمی منابع و مهات‌ها و انگیزه لازم برای تامین سرپناه را دارا هستند و در صورت تامین حق سکونت و منابع لازم قادرند شرایط مسکن و زندگی خود را ارتقا بخشند ( لاکویان، ۱۳۸۷ : ۳۱ و ۳۰ ) .

حتی این امر به عنوان زمینه و انگیزه‌ای برای ایجاد زمینه‌های همکاری داوطلبانه برای بهسازی سکونتگاه‌های غیررسمی مورد توجه است. بنابراین نبود حق قانونی،کوشش برای بهبود محیط مسکونی را با مشکل و مانع رو به رو می‌سازد. از این رو بر عدم سرمایه‌گذاری در سکونتگاه و در نتیجه تشدید فقر و محرومیت اجتماعی موثر است. از این گذشته، از نقطه نظر دولتی نبود حق مالکیت بر نظام مالیات بر املاک تاثیر منفی دارد و باز گشت هزینه خدمات رسانی را با با مشکل مواجه می‌سازد. برای تامین حق سکونت، را ه حل‌های متفاوتی مورد توجه قرار گرفته، پیوستار متنوعی از رسمی سازی مالکیت فردی تا ایجاد مالکیت‌های گروهی و جمعی که از راه‌های پر منفعت تامین امنیت سکونت است که بنا به شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مورد توجه قرار می‌گیرد (garau , 2005 :51 ).

ج  خود یاری

خودیاری به طور خلاصه استفاده از نیروی کار، مهارت‌ها، سازمان‌دهی استعداد و توان مدیریت خانوار در ساخت و بهسازی واحد مسکونی خود است ( لاکویان، ۱۳۶۴ : ۶۷ ). در واقع نیروی کار به مثابه یک سرمایه‌گذاری و پس‌اندازی است که یک ارزش اقتصادی و کار کرد اجتماعی را شکل می‌دهد و مسکن را به مثابه بزرگترین سرمایه‌گذاری و پس انداز خانو اده شکل می‌دهد.

علاوه بر این وقتی مسکن ساخته شد یک ارزش اجاره می‌یابد و در عمل اتاق‌هایی به فعالیت بخش غیر رسمی تخصیص داده می‌شود و خانوار از منافع آن بهره مند می‌شود( pugh , 2003: 330).

مشهورترین نظریه‌پردازان در این زمینه آبرامز و جان. اف. سی ترنر بودند ( ibid : 326 ). یک رویکرد خود­یاری حمایتی که تدریجاً اتخاذ شود مزایای زیر را دارد ( garau , 2005 : 125 ) :

ایجاد مسکنی پایین تر از نرخ بازار، مشارکت مستقیم فقرای شهری، شراکت تمامی فعالان برنامه‌های اجتماعی از سطح بین المللی تا محلی، این که به خاطر هزینه‌های پایین، فرصت‌های خوبی را باری تعمیم و افزایش مقیاس ایجاد می‌کند، و مسکن متناسب با نیازها و منابع افراد و راه حل‌های قابل اصلاحی تدریجی را ایجاد می‌کند، هم­چنین خود یاری باعث به کارگیری نیروی بیکار خانوار می‌شود و چنان که اغلب مهاجران مهارت ساخت مسکن توسط خود را دارا می‌باشند به سهولت می‌توانند مهارت خود را در خدمت اقتصاد و ارتقای خانوار به کار گیرند ( لاکویان، ۱۳۸۷ : ۷۲ ).

البته این رویکرد دارای انتقاداتی نیز می‌باشد. از جمله این که اگر چه در مطلوبیت آن شکی نیست لکن دولت‌ها باید مجموعه تمهیدات دیگری از ارائه کارشناسی فنی و به شکل کتاب‌های راهنمای خودیاری، از مشخصات فنی مناسب تا سیاست‌های زمین را نیز بیاندیشند.

پژوهشگران متمایل به مارکسیسم اعتقاد دارند تزهای ترنر و سیاست‌های ناشی از آن موجب تثبیت وضع موجود سرمایه­داری انحصاری می‌شود به این معنی که با پیش گرفتن راه افراط، ایدئولوژی خیال‌پردازان و خود باوران خودیار، فقر را انباشته و عدم دسترسی اکثریت فقرا را به زمین و سرمایه، کم اهمیت قلمداد می‌کند ( پاتر و ایونز، ۱۳۸۴ : ۲۳۱ – ۲۳۰ ).

یکی دیگر از مشکلات اصلی خودیاری این است که در اغلب سکونتگاه‌های غیر رسمی از دید قانونی زمینی که فقرا بر روی آن زندگی می‌کنند به آنان تعلق ندارد و مالکیت آن از آن دیگری است. لذا سرمایه‌گذاری از سوی آنان برای بهبود مسکن، مشکل صورت خواهد پذیرفت. بنابر این اقدام دولت برای افزایش احساس امنیت مردم در مسکن و تامین حق سکونت پیش نیاز برای این امر به شمار می‌رود ( brigh a et al , 2003 : 141).

د- مسکن عمومی

در این رویکرد با نگرشی از بالا و با اتکا به منابع دولتی ساخت و تحویل مسکن کامل به نیازمندان مورد توجه است. در واقع این الگو، رویکرد مسلط دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ در بخش مسکن به شمار می‌رفت که با بالاترین سطح مداخله دولت همراه بود. در این جا فرض بر این بود که ایجاد مسکن عمومی، مشکل سکونتگاه‌های غیر رسمی و در کل، مشکل مسکن را کاهش خواهد داد (Abbott , 2012 : 306 ) .

تجربه چنین طرح­هایی در بیشتر کشورها نشان داد که این طرح‌ها حتی با حداقل معیارها، چنان پر­هزینه بود که امکان تعمیم آن به تمام گروه‌های نیازمند غیر­ممکن بود و قابلیت تعمیم به بیشتر کشورها را نداشت (لاکویان، ۱۳۸۷ : ۲۷ ). به­زودی مشخص گردید که دولت‌های کشورهای در حال توسعه، تون تخصیص اعتبار و تأمین یارانه لازم برای خانه‌سازی دولتی و تامین مسکن برای تمامی نیازمندان را از این راه ندارند ( گیلبرت و گاگلر، ۱۳۸۴ : ۲۲۳).

در بیشتر موارد، نیازمندترین افراد از این مساکن برخوردار نشدند و حتی در مواردی که هدف برنامه‌ریزان تأمین مسکن گروه‌های بسیار کم در آمد بود در نهایت گروه‌هایی که در آمد بالاتری داشتند از این مساکن استفاده کردند. در واقع به علت بالا بودن هزینه‌ها و با توجه به عدم توانایی مالی و نیز این که فقرا زمین و مسکن را منبع درآمدی تلقی می‌کنند، مساکن مورد نظر پس از مدتی به افراد پر در آمدتر واگذار گردید. ( لاکویان، ۱۳۸۷ : ۶۳ ) و ( un-habitat , 2008 :130).

به هر حال این رویکرد واکنش‌هایی را در پی داشت. یکی عبارت بود از پاسخ دانشگاهی از سوی افرادی چون ترنر در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی که انتقاداتی را بر فرضیات پایه‌ای مسکن عمومی وارد کرد و توجه را به ساز و کارهای تولید مسکن در سکونتگاه‌های غیررسمی جلب کرد. ترنر و همفکران او به دنبال تحول برای خود یاری و شرکت بیشتر ساکنان در ایجاد مسکن خود بودند. واکنش دیگر از سوی دولت‌های در حال توسعه بود که فشار بیشتری را به بانک جهانی وارد کردند تا وام‌های توسعه خود را به سمت زیر ساخت‌های شهری و مسکن شهری گسترش دهند و در نتیجه، بانک جهانی نیز وارد عرصه مسکن شد (Abbott, 2012: 306).

ه  مکان و خدمات

نخستین طرح مکان – خدمات در داکار سنگال (۱۹۷۲) اجرا شد و با گسترش این رویکرد در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ طرح‌های مکان – خدمات در بیش از ۱۰۰ کشور جهان اجرا شد. برای مثال بانک جهانی ۳۶ طرح مکان – خدمات را میان سال‌های ۱۹۷۲ تا ۱۹۸۱ با بیش از یک میلیارد دلار سرمایه برای بیش از ۲ میلیون نفر اجرا کرد ( unescap , 2008: 4).

مکان و خدمات به مفهوم آباد کردن زمین جدید و تقسیم به قطعات مسکونی دارای خدمات­رسانی است. هدف طرح‌های مکان – خدمات، ارائه قطعات زمین با زیر ساخت‌های اساسی نظیر آب، راه‌ها و تسهیلات بهداشتی برای گروه‌های هدف بیان شده است که از طریق خرید یا اجاره به شرط تملیک زمین صورت می‌گیرد و غالباً همراه با وام با شرایط مناسب است ( Unescap, 2008:4).

به طور کلی روش مکان و خدمات شامل یک یا چند عامل می‌باشد ( لاکویان، ۱۳۶۴ : ۳۲ ):

  • محل( مکان ): مکان ساخت با قطعات و تراکم مشخص و با دسترسی­پذیری راه و پیاده راه‌ها.
  • تسهیلات همگانی: تسهیلات اولیه مانند آب و تسهیلات بهداشتی و خدماتی مانند روشنایی و معابر.
  • تسهیلات محدوده‌ای: مانند مدرسه، بازار، پلیس، آتش نشانی، پارک و غیره.
  • تدابیر قانونی: شامل روابط قانونی میان دولت و ساکنان، مانند حق مالکیت زمین و شیوه باز پرداخت هزینه‌های آماده سازی و اجرا و مقررات کاربری زمین.
  • توسعه افزایشی ( اندک افزا): نیز که گاهی با شیوه‌های دیگر از جمله مکان و خدمات پیوند می‌خورد شامل روند ساخت تدریجی مسکن با توجه به توان و استطاعت فقراست ( unescap , 2008 : 7). این شیوه گاه برای رفع کاستی‌های شیوه مکان و خدمات به مثابه شیوه‌های انعطاف پذیرتری بر پایه مکان و خدمات مورد توجه قرار گرفته است که همراه با ساخت، پس انداز در استطاعت را در طول زمان امکان پذیر می‌کند ( pugh, 2002 : 330). منطق این رویکرد از آن روست که در حالی که در آمد تعداد زیادی از خانوارها به دلیل قرار گرفتن در حاشیه شهر دچار افت می‌شود، اما گسترش کسب و کار غیررسمی، سطح در آمد را افزایش می‌دهد و زمینه‌ای برای ایجاد پس­انداز و تخصیص دادن آن به مسکن فراهم می‌شود. در این رویکرد مسئولان، مردم را ترغیب می‌کنند تا از طریق پس انداز به تدریج خدمات را تدارک ببینند ( ایران دوست، ۱۳۸۶ : ۷۶ ).

یکی از مسائل عمده در مکان یابی طرح‌های مکان و خدمات، فاصله داشتن از محل کار ساکنان است. به علت نبودن زمین ارزان در مجاورت شهرها، بسیاری از این طرح‌ها با فاصله از شهر مستقر شده‌اند که ایجاد مشکل فاصله میان محل کار و زندگی را در پی داشته است. در حقیقت هزینه، یکی از عوامل تعیین کننده است و به خاطر هزینه‌های بسیار بالا تا حدی بازگشت هزینه مشکل است. در حالی که باید هزینه‌های ساخت و زیر ساخت و خدمات پرداخته شود، باید هزینه‌های جدید حمل و نقل برای دستیابی به اشتغال نیز به آن افزوده شود، چرا که در غیر این صورت، امکان اشتغال ساکنان وجود ندارد ( unescap , 2008 : 4).

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه ها  :


طرح‌های مکان – خدمات دارای مشکلاتی است که گسترش آنها را مشکل کرده است و از جمله آنها به موارد زیر می‌توان اشاره کرد ( unescap , 2008 : 4,5).

معمولاً در شامل شدن یک یا چند جزء هم چون مراکز فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی به دلیل کمبود منابع مالی و نبود فعالیت‌های در آمد زا ناکام بوده‌اند.

معیارهای برخورداری مشخص نبوده و در روندهای طولانی مدت اغلب نحوه انتخاب خانواده‌های مناسب و گروه هدف به درستی مشخص نیست.

از نظر استانداردها اغلب بر استانداردهایی که برای فقرا بسیار پر­هزینه است تاکید می‌شود.

مشکلات تاخیر اداری و کمبود نیروی ماهر نیز مشهود است و در برخی موارد، عدم هماهنگی و نبود اولویت ارائه خدمات از سوی برخی ادارات، تکمیل آنرا به تعویق می‌اندازد.

نقل مکان رهبران جامعه محلی می‌تواند مشکل‌زا باشد. جا به جایی ساکنان با نفوذ که می‌توانند مشارکت را ترغیب کنند می‌تواند محلی را کند نماید.

مشکل جا به جایی و گرد هم آمدن مردمی با تنوع نژادی که شناختی از هم ندارند، تشکیل سازمان مبتنی بر جوامع محلی و تشکیل سرمایه اجتماعی را با مشکل مواجه می‌کند ( unescap , 2008 : 6).

البته در دفاع از این رویکرد، چنین بیان می‌شود که طرح‌های مکان – خدمات در مقایسه با مسکن اجتماعی، خانواده‌های بیشتری را تحت پوشش قرار می‌دهد و انعطاف‌پذیری بیشتری را در ساخت و ساز داراست و با ایجاد خود یاری از سوی ساکنان از هزینه‌ها می‌کاهد ( هادی‌زاده بزاز، ۱۳۹۰ : ۳۵).

و- ارتقا بخشی ( بهسازی )

در دو دهه گذشته ارتقا بخشی یا بهسازی بیش از هر رویکرد دیگری مورد توجه سیاست‌گذاران و مدیران شهری قرار گرفته است. در حقیقت بهسازی شروعی برای به رسمیت شناختن حق شهروندی و حق زندگی فقرا در شهر است. این رویکرد در مقایسه با رویکردهای پیشین مزیت‌های فراوانی دارد و نه تنها جایگزین مناسبی برای پاکسازی و جابجایی است بلکه با حداقل اغتشاش زندگی اجتماعی و اقتصادی همراه است ( ایران دوست، ۱۳۸۶ : ۸۰ ).

از جنبه مدیریتی و سیاسی، این رویکرد با یک توجیه مشهور بوده است. یعنی « اگر نمی‌توانید با آنها مبارزه کنید، به آنها به‌پیوندید » که به نوعی بر ناچاری مدیریت موجود در پذیرش واقعیت سکونتگاه‌های غیررسمی و الزام ارائه برنامه‌های قابل پذیرش دلالت دارد ( unescap , 1998 : 7 ). این رویکرد که بر ضرورت استفاده از قابلیت‌های درون‌زای فقرا و پرهیز از جا به جایی آنان دلالت دارد، از اواخر دهه ۱۹۷۰ و از زمانی آغاز شد که سکونتگاه‌های فقیرنشین به عنوان یک پدیده ساختاری ماندگاری پذیرفته شدند ( un – habitat,2008: 130) .

هم­چنین این رویکرد بر این فرض استوار است که وضعیت محلی، چارچوب قانونی و مقرارت هر جامعه با جامعه دیگر متفاوت است و رویکردهای پیشین در حل مشکل ناکام بوده‌اند، ارتقا بخشی یا بهسازی، ساده ترین و شاید کارآمدترین شکل خود یاری حمایت شده به شمار می‌رود که به نظر می‌رسد در آن، معایب راهکارهای پیشین تا حدی رفع شده است. با این که در مورد این رویکرد استانداردهای مشخصی وجود ندارد اما این طرح‌ها دارای مشابهت‌هایی است و سه عنصر اصلی در آن یافت می‌شود. عنصر اول، تامین خدمات پایه است از قبیل آب آشامیدنی، سرویس بهداشتی، دفع آب‌های سطحی، جمع­آوری زباله، اصلاح و زیرسازی معابر و تامین مراکز آموزشی و مراکز اجتماع محلی، که نقشی اساسی در ارتقای زندگی ساکنان سکونتگاه‌های غیررسمی دارد. نیاز به ذکر است که برای محلات کم در­آمد، سرانه هزینه خدمت رسانی بسیار بالاست و اتکا به خدمات بازار محور منطقی نیست، بنابراین ارائه خدمات لازم از سوی دولت ضروری است (garau, 2005:53).

عنصر دوم عبارت است از ساماندهی کالبدی و بهینه ­سازی و اصلاح معابر و صف­بندی ساختمان‌ها که بلوک­بندی مجدد، اصلاح معابر و جایگزینی ناگزیر برخی ساختمان‌های موجود از جمله این اقدامات است و طی آن، گاه تا ۵۰ % از خانه تا مکانی به مکان دیگر منتقل می‌شوند و یا بخشی از آنها تخریب و اصلاح می‌شود.

عنصر سوم ارتقا بخشی مستلزم تامین امنیت، حق سکونت و مالکیت است. این موضوع می‌تواند در قالب مالکیت کامل یا درشکل اجاره بلند­مدت تحقق یابد. یعنی در این رویکرد نیز به رسمیت شناختن حق مالکیت، عامل اساسی به شمار می‌رود ( ایران دوست، ۱۳۸۶ : ۸۲ ).

برنامه ارتقا­بخشی در سه محور اقدامات و راهکارها دنبال می‌شود که ایجاد اشتغال و در آمد در این میان نقش اساسی در بهبود مسکن و محیط زندگی فقرا را دارد. در این جا علاوه بر پذیرش حق سکونت و توسعه و تقویت سرمایه اجتماعی در میان فقرا، افزایش در آمد ثابتی روی می‌دهد که این امر به اصلاح و بهبود محیط و مسکن می‌انجامد. در­واقع علاوه بر تامین امنیت سکونت، عمده‌ترین حوزه‌ای که نیاز است دولت در آن برنامه‌ریزی کند تلاش در بهبود جنبه‌های معیشتی فقر است. فقرا به دنبال زندگی بهتر و شغل هستند و دسترسی به اشتغال فرا گیر، کاهش فقر را به دنبال دارد و به تامین مسکن در استطاعت و فراهم آمدن خدمات اساسی کمک می‌کند. از مهمترین مزایای ارتقا بخشی می‌توان به این نکات اشاره کرد که ساختار اجتماعی موجود را نگه می‌دارد، نظام اقتصادی را بر هم نمی‌ریزد، مسکن با هزینه کم را حفظ می‌کند، مشکلات و پیامدهای منفی تجدید اسکان را به همراه ندارد یا به حداقل می‌رساند (ایران دوست، ۱۳۸۶ : ۸۳ و ۸۲ ). در جدول شماره ۲ می‌توان بخش‌های پروژه بهسازی و ارتقا بخشی را مشاهده نمود.

با این وجود، بر این رویکرد انتقاداتی وارد است که از جمله آنها می‌توان به ناکافی بودن مشارکت محلی، استاندارهای ناکافی زیر ساخت‌ها و گران بودن برای تعمیم دادن آن، ضعف در بازگشت هزینه، وجود نظام برنامه‌ریزی و اجرایی متمرکز اشاره کرد ( هادیزاده بزاز، ۱۳۹۰ : ۳۷ ).

هم چنین در این پروژه‌ها امکان واگذاری مسکن به دیگران از سوی فقرا وجود دارد زیرا به سرعت، ارزش زمین در محدوده بالا می‌رود و اهالی، پس از فروش زمین به سرعت به جای دیگری می‌روند و افراد دارای وضعیت مالی بهتر جای آنان را می‌گیرند ( هریسون، ۱۳۸۹ : ۱۶۵ ).






موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:40:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم