در مواجهه با اختراع ثبت نشده نظریه مبنی بر عدم حمایت از اختراع ثبت نشده مطرح میشود جهت توجیه این نظریه میبایست به قواعد عمومی و دلائل حقوق متوسل شویم و الا نظریه بلادلیل محسوب و قابلیت استماع نخواهد داشت. جهت توجیهه عدم حمایت میتوان به قاعده اقدام، اعراض و اسقاط متوسل شد که ذیلا تطبیق یا عدم تطبیق موضوع با قواعد آورده میشود.
الف) قاعده اقدام:
در دفاع از نظریه فوق احتمال دارد که بتوان به قاعده اقدام استناد نمود با این توضیح که مخترع با عدم ثبت حق اختراع و اخذ گواهی اختراع بر علیه خویش اقدام نموده است نظریه اقدام به دو قسمت تقسیم میشود یا اقدام به زیان است یا اقدام به ضمان، در تعریف اقدام به زیان گفته شده هر گاه شخص با آگاهی، عملی انجام دهد که موجب ورد زیان توسط دیگران به او گردد اقدام به زیان است و دیگری مسئول جبران خسارت نخواهد بود در توجیه آورده شده که شخص با اقدام خود موجب از بین رفتن حرمت مالش شده است.
در حقیقت «اقدام» در این معنا مانعی است برای اجرای قواعد ضمان قهری از جمله «قاعده احترام» که قاعده احترام، قاعدهای است برای حمایت شروع از صاحبان اموال و تردیدی نیست که اگر صاحب مال خودش حرمت مال خویش را ضایع سازد، مورد حمایت شرع قرار نخواهد گرفت.[۱]
مراد از اقدام در اینجا این است که شخص عاقل و بالغ به اختیار خود و با علم و قصد و رضا ضرر یا ضمانی را بپذیرد مثل اینکه مالی را به بهای بیشتر بخرد [یا ان را به دیگری بدهد] برای این قاعده مثال زدهاند به اینکه صاحب مال، دیگری را امر کند که مال او را بنا به دلائلی در دریا بیندازد، در این صورت اگر مأمور به امر داده شده عمل نمود، ضمانی بر او نیست چرا که صاحب مال خود، اقدام نموده است. و چنین است در خصوص اختیار در ضمان مالی و یا جانی.[۲]
در پاسخ گفته میشود محل مورد بحث محل اجرای قاعده اقدام نخواهد بود هر چند نتیجه واحد و عدم حمایت از اختراع ثبت نشده حاصل میشود لکن وسیله انتخابی منطبق با موضوع نمیباشد. به این علت که اجرای قاعده اقدام متوقف بر اجرای فعل مثبت مادی از جانب دارنده مال میباشد در موضوع حاضر مخترع اقدام عملی انجام نمیدهد بلکه صرفاً نسبت به ثبت حق اختراع و ارائه اظهارنامه به اداره مالکیت صنعتی اقدام نمیکند در حقیقت مرتکب ترک فعل میشود، لذا موضوع محل اجرای قاعده اقدام نمیباشد و از طرف دیگر قاعده اقدام در مقابل قاعده احترام واقع میشود با این توضیح که اقدام کننده حرمت مال خود را ضایع میکند و مالکیت متوقف بر شناسایی آن است قبل از ثبت صدور گواهی حق اختراع، حق اختراع مورد شناسایی واقع نشده که محترم باشد لذا از نظر موضوع نیر منتفی است حق اختراع با تقدیم اظهارنامه ایجاد میشود و قبل از آن هنوز ایجاد نشده که قابل احترام باشد.
ب) اسقاط حق:
احتمال دارد که گفته شود عدم ثبت حق اختراع توسط مخترع اسقاط حق است که اسقاط حق با توجه به اصل حاکمیت اراده (ماده ۱۰ قانونی مدنی) و قاعده تسلیط (ماده ۳۰ قانون مدنی) و پارهای از اصول و قواعد دیگر مورد پذیرش واقع شده است. منظور از حق، توانایی و امتیازی است که از سوی قانونگذار به نفع دارنده آن برقرار گردیده است. حق موجودی است اعتباری که به وسیله یک سلسله اسباب اعتباری ایجاد شده است. امکان دارد متعلق حق یک شیء مادی مانند کالا یا یک موضوع معنوی مانند حق اختراع باشد.
کلام فقهاء بر این امر مطابقت دارد که حکم شرعی قابل اسقاط نبوده، چرا که وضع و رفع حکم به دست شارع مقدس میباشد ولی حق قابل اسقاط است زیرا ذیحق به دلیل قاعده سلطنت، بر وضع و رفع حق خود سلطه دارد این سلطه و سلطنت نیز خود براساس اجازه شرع مقدس میباشد بنابر مطالب پیش گفته و با تنقیح مناط تکلیفی که توسط قانون برعهده شخص واقع میشود قابل اسقاط نیست.[۳]
نظر به اینکه حق به وسیله وسائل اعتباری ایجاد میشود به همین ترتیب به واسطه اسباب اعتباری دیگر از بین میرود به طور کلی زوال حق بر دو گونه است: ۱- زوال ارادی حق مانند اعراض و اجراء ۲- زوال قهری حق مانند تهاتر و مالکیت ما فیالذمه
ابراء و اعراض نیز مصداق بارز اسقاط حقند که به طور معمول اولی برای اسقاط حق دینی و دومی برای اسقاط حق عینی به کار میرود.
از بین رفتن حق اثر مستقیم انشاء اسقاط کننده است. به عبارت دیگر، از بین رفتن حق اولاد و بالذات ناشی از اسقاط محسوب میشود. در خصوص اسقاط موضوع و متعلق حق باقیمانده لکن رابطه بین موضوع حق و دارنده آن زایل میشود برخلاف انتقال حق که خود حق باقیمانده و تنها دارنده آن عوض میشود.
هر صاحب حتی میتواند در قالب یکی از اعمال حقوقی مبادرت به اسقاط حق خود نماید مگر اینکه اسقاط مزبور مخالف با قواعد آمره (نظم عمومی، قوانین امری و اخلاق حسنه) باشد. و اسقاط مالم یجب امکان پذیر باشد. لذا به نظر میرسد با عنایت به اینکه رابطه اعتباری به عنوان حق، مابین مخترع و اختراع از نظر حقوقی برقرار نشده لذا اسقاط آن امکانپذیر نخواهد بود.[۴]
اگر منظور از اسقاط، از بین بردن مقتضی و سبب ایجاد حق باشد اشکال مالم یجب بودن خود به خود مرفع میگرد. زیرا در این فرض، با انشاء اسقاط، مقتضی ایجاد حق از بین میرود و حقی به وجود نخواهد آمد تا بحث اسقاط آن در آینده مطرح باشد.
نظریه فوق امکان اسقاط حق قبل از ایجاد آن را امکانپذیر دانسته که به نظر میرسد انصراف مخترع از ثبت اختراع را میتوان اسقاط حق اختراع تلقی و لذا بعد از اسقاط، مخترع امکان تقاضای حمایت از حق اختراع را نخواهد داشت در حقیقت با این انصراف اختراع عمومی میشود و هر شخصی امکان استفاده را خواهد داشت و مانند این است که فرجه حمایت بیست ساله اختراع مقتضی شده است.
ب-۱) اسقاط اختراع ثبت نشده
اسقاط حق یک قاعده میباشد که در فقه مورد استفاده واقع میشود. معنی قاعده این است که صاحب حق میتواند آن را از خود ساقط نموده و یا آن را اعمال نماید.[۵]
موضوع اصلی امکان یا عدم امکان اعراض از اختراع قبل از ثبت است؛ گفته شد که اسقاط حق قبل از ایجاد آن باطل و بلااثر است برای مثال ابراء ذمه قبل از ایجاد دین امکانپذیر نخواهد بود برای اینکه متعلق اسقاط و اعراض، حق است و حق موجودی اعتباری است و قبل از ایجاد، اسقاط آن بیمعنی خواهد بود.
همانطوریکه گفته شد میبایست بین حق و متعلق آن قائل به تفکیک شد. متعلق حق اختراع، ایجاد اختراع توسط مخترع و انجام آزمایشهای موفقیتآمیز و احراز شرایط لازم برای اختراع میباشد لکن زمانی رابطه اعتباری بین مخترع و اختراع به عنوان یک حق برقرار میشود که اظهارنامه ثبت اختراع تقدیم و با اجرای تشریفات حق اختراع ایجاد نشده است بنابراین همانطویکه گفته شد اسقاط حق، قبل از ایجاد آن بیمعنی و باطل خواهد بود.
شایان ذکر است که مطابق صلاحدید دارنده حق اختراع امکان دارد حمایت از این حق از طریق دیگری اعمال شود مثلاً چون ثبت حق اختراع موجب افشاء حق میشود و از طرفی حمایت از آن صرفاً ظرف بیست سال امکان دارد شاید دارندهای صلاح بداند که از حق اختراع تحت قالب اسرار تجاری حمایت نماید. در این صورت صرفاً از حمایتهای مقرر برای اسرار تجاری بهرهمند خواهد شد. با این توضیح که حمایت از اختراع افشاء شده در قبال تجاوز دیگران بسیار سختتر از حمایت از اختراع افشاء نشده خواهد بود.
اختراع پس از ایجاد صرفاً در مرحله ثبوت است جهت حمایت در محکمه میبایست به مرحله اثبات برسد و حق در مرحله ثبوت را میبایست اثبات نمود تا بتوان از آن حمایت نمود ثبت حق اختراع در اداره مالکیت صنعتی و صدور گواهی حق اختراع، احراز مرحله اثبات جهت حمایت از حق اختراع میباشد. و حمایت از حق اختراع به عنوان اسرار تجاری میبایست بدواً وجود اختراع ثابت شود و بهرهبرداری از آن در تجارت نیز اثبات شود و از طرفی نقض این حق به عنوان اسرار تجاری نیز میبایست اثبات شود.
بند سوم: ماهیت اختراع ثبت نشده:
جهت تشخیص قابلیت حمایت از اختراع ثبت نشده بدواً میبایست به این نتیجه برسیم که آیا اختراع ثبت نشده حق به معنای خاص برای مخترع تلقی میشود یا اینکه زمانی این اختراع جنبه حق به خود میگیرد که ثبت شده باشد؟
باید به این نتیجه خاص نائل شویم که حق ودیعه فطری یا موهبت الهی است که از جانب خدا به بشر اعطا شد، یا امتیازی است که قوای صالح دولت برای شخص در برابر دیگران میشناسد و تنها در اجتماع است که به وجود میآید؟
در پرسش فوق با تقابل قانون و شرع مواجهه میشویم شرع معتقد است که حق موهبت الهی است و مجتهدین معتقدند که آنچه فتوی میدهند براساس کتاب خدا و سنت است و حقوق استخراج شده عین حقوقی است که خدا برای مردم تشخیص داده است از جمله امتیازهای این حقوق این است که محدود به مرزهای سیاسی نیست و به وجود آمدن حق مستلزم تشریفات نمیباشد همینکه مخترع تعلق اختراع به خود را ثابت نمود و میبایست از آن حمایت شود در اموال غیرمنقول تقابل بین شرع و قانون بسیار آشکار و واضح است در شرع انتقال مالکیت حسب اسباب پیشبینی شده و بدون تشریفات میباشد برای مثال در عقد بیع مالکیت با ایجاب و قبول منتقل میشود و نیاز به تشریفات دیگری جهت انعقاد عقد بیع و انتقال مبیع و ترتب آثار وجود ندارد برخلاف قانون که مطابق ماده ۲۲ قانون ثبت دولت صرفاً اشخاصی را مالک میشناسد که مالکیت وی نسبت به مال غیرمنقول در دفتر املاک ثبت شده باشد و انتقال مالکیت نیز با رعایت تشریفات ثبتی میبایست. واقع شود والا انتقال مالکیت محقق نشده اشکال در جمع بین شرع و قانون موجب طرح دعاوی متعدد در خصوص املاک شده است.
شاید قدرت عدم تصویب مواد غیرشرعی در قانون را داشته باشیم لکن مطمئناً نمیتوانیم همه قانون را منطبق با شرع نمائیم. وقتی مجتهد حکم میدهد که حق اختراع محترم است بدون در نظر گرفتن مرزها، این حق را مورد شناسایی قرار داده و در هر کجای دنیا که به حق اختراع یک مخترع لطمه وارد شود مجتهد فتوی بر جبران خسارت خواهد داد لکن از نظر قانونی اختراع ثبت شد، صرفاً در داخل مرزهای یک کشور قابل حمایت است و خارج از مرزها، هیچ دولتی قدرت حمایت از حق اختراع براساس قانون خود را نخواهد داشت.
بنابر مطالب فوق و نظر به اینکه در جامعه قانون حکمرانی میکند و قانون مصوبه مجلس شورای اسلامی است که جهت تنظیم روابط اجتماعی تصویب میشود هر چند الزاماً در تنظیم این روابط اجتماعی به شرعی بودن نیز باید توجه داشت لکن حقی که مجلس تصویب میکند موهبت الهی نیست بلکه امتیازی است که قوای صالح دولت برای شخص در برابر دیگران میشناسد و تنها در اجتماع است که بوجود میآید بنابراین ممکن است امری در زمانی از جمله حقوق فردی به شمار رود و در زمان دیگر حق نباشد. صفت بارز حق در برابر امتیاز ناشی از فرمانهای اخلاقی این است که دولت اجرای حق را تضمین میکند، ولی ضمانت اجرای قواعد اخلاقی تأثیر وجدان و شماتت دیگران و پاداش روز واپسین است.[۶]
لذا در تعریف حق گفته شده «حق عبارت از توانایی است که باراده اشخاص داده شده» یا «نفعی است که از نظر حقوقی حمایت شد».
در خصوص حق اختراع پاسخ فلسفی که حقوق انگلستان پذیرفته بود این است که نویسندگان چیزی را به وجود میآورند، در حالیکه مبتکران فقط چزی را که از پیش وجود داشته، کشف میکنند.[۷]
با عنایت به فلسفه حمایت از حق اختراع که قانونگذار به مخترع حقوقی را اعطا میکند تا مخترع اقدام به افشاء و بهرهبرداری از اختراع نماید تا جامعه از اختراع بهرهمند شوند و با افشاء اختراع علم پیشرفت کند و پیشرفت هر چه بیشتر علم نیز منجر به رفاه جامعه خواهد شد قانونگذار حقوق انحصاری را زمانی به مخترع اعطا میکند که امکان بالا رفتن سطح رفاه جامعه و برخورداری جامعه از اختراع وجود داشته باشد. باید به این نکته نیز توجه نمود که قانون جهت تنظیم روابط بین اشخاص در اجتماع تنظیم شده است. بنابراین حق اجتماعی مقدم بر حق فردی خواهد بود. لذا چون مخترع امکان بهرهمندی جامعه از اختراع را مهیا ننموده است لذا جامعه نیز اختراع حمایت نخواهد نمود. بنابراین صرفاً از اختراعی حمایت میشود که ثبت شده باشد.
شاید این ایراد مطرح شود که در نقض اختراع ثبت نشده یک جامعه بهرهمند نمیشود بلکه یک فردی که اختراع دسترنج او نبود بلاجهت بهرهمند میشود. و مطابق قواعد استفاده بلاجهت ممنوع است و فردی را که بدون جهت منتفع شده قابل تعقیب مدنی است و مخترع میتواند اموالی که نامبرده از این طریق تحصیل نموده را از وی به عنوان خسارت مطالبه کند.
در پاسخ قابل ذکر است که قانون تشریفات خاصی را برای حمایت از حق اختراع پیشبینی نموده است. تعقیب شخص به معنای بهرهمندی از قوای جامعه جهت احقاق حق است چون مخترع جامعه را از حق اختراع محروم نموده است لذا جامعه نیز مخترع را از این قوای قضایی محروم میکند.
بنابراین اگر شخص ثالثی قبل از ثبت اظهارنامه یا اخذ ورقه اختراع نسبت به اختراعی که در دسترس عموم قرار نگرفته است، عملی را مرتکب شود، نمیتوان در قالب نقض حق اختراع علیه وی ادعایی مطرح نمود.[۸]
[۱] – سیدمصطفی، محقق داماد، قواعد فقه بخش مدنی، مرکز نشر علوم اسلامی، چاپ چاردهم، ۱۳۸۵، صفحه ۲۲۱٫
[۲] – سیدکاظم، مصطفوی، ترجمه، عزیزالله فهیمی، نشر میزان، ۱۳۹۰، تهران، ص ۷۰
[۳]- سیدکاظم، مصطفوی، ترجمه عزیزالله فهیمی، همان، ص ۵۱٫
[۴] – محمود، مولودی قلایچی، اسقاط حقی که هنوز ایجاد نشده است. مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره ۴۷، بهار ۱۳۷۹، صفحه ۹۱
[۵] – سیدکاظم، مصطفوی، ترجمه عزیزالله فهیمی، همان، ص ۴۹٫
[۶]- ناصر، کاتوزیان، مقدمه علم حقوق، شرکت سهامی انتشار، چاپ سرو، چاپ هشتم، سال ۱۳۸۳، تهران، صفحه ۲۴۸
[۷]- پیتر دراهوس، فلسفه مالکیت فکری، ترجمه و تألیف، محمود حکمت نیا، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۱، تهران، ص۱۴۱
[۸] – میرقاسم، جعفرزاده، اصغر محمودی، شرایط ماهوی حمایت از اختراع از نگاه رویه قضایی واداره ثبت اختراعات، مجله تحقیقات حقوقی، شماره ۴۲، پاییز و زمستان ۱۳۸۴، صفحه ۹۳٫
[یکشنبه 1399-06-09] [ 02:39:00 ب.ظ ]
|