کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



 

۲: سازمان سرمایه گذاری و کمکهای اقتصادی و فنی ایران، ‌تنها نهاد رسمی تشویق سرمایه گذاریهای خارجی در کشور و رسیدگی به کلیه امور مربوط به سرمایه گذاریهای خارجی می‌باشد.

 

۳: اصل سرمایه خارجی و منافع آن یا آنچه از اصل سرمایه در کشور باقی مانده باشد، با دادن پیش آگهی سه ماهه به هیات سرمایه گذاری خارجی بعد از انجام کلیه تعهدات و پرداخت‌ها کسورات قانونی و تصویب هیئت و تأیید وزیر امور اقتصادی و دارایی قابل انتقال به خارج خواهد بود. [۱۲]

 

۷-۱-۱ معاهدات سرمایه گذاری میان دولت‌ها

 

سرمایه گذاران خارجی جهت کسب تضمین های بیشتر در بسیاری از موارد در چارچوب معاهدات سرمایه گذاری منعقد میان دولت ها عمل می‌کنند و از حمایت‌های مقرر در این معاهدات بهره مند می‌شوند. هدف این معاهدات تشویق سرمایه گذاری و تعیین رفتار کشور میزبان ‌در مورد سرمایه گذاری است. اگر کشور میزبان این معاهده را نقض کند در مقابل دولت متبوع سرمایه گذار خارجی، مسئول بوده و باید خطر مجازات‌های بین‌المللی را پذیرا باشد. در تعدادی از معاهدات دو جانبه مربوط به روابط اقتصادی ایران و سایر کشور ها، اموال اتباع و شرکت های هر یک از طرفین متعهد از جمله منافع اموال آن ها از حداکثر حمایت و امنیت که در هیچ مورد کمتر از مقررات حقوق بین الملل نباشد، برخوردار است. این اموال جز به منظور مصالح عمومی آن هم به شکلی که غرامت عادلانه آن ها در اسرع وقت پرداخت شود گرفته نخواهد شد. غرامت مذبور باید به وجه مؤثری قابل تحقق بوده و به نحو کامل معادل مالی باشد که تملک شده است. [۱۳]

 

۸-۱-۱ سازو کارهای موجود برای حمایت از سرمایه گذاری

 

۱-۸-۱-۱ سازش و داوری مرکز بین‌المللی حل و فصل اختلافات سرمایه گذاری

 

به منظور حمایت از سرمایه گذاران خارجی در برابر رویه های حقوقی داخلی، تلاشهایی در زمینه تدوین مقررات بین‌المللی در خصوص حل و فصل اختلافات سرمایه گذاری صورت گرفته است که حاصل آن کنوانسیونی بود که در سال ۱۹۶۵ در زمینه حل و فصل اختلافات سرمایه گذاری میان دولت‌ها و اتباع سایر دولت‌ها در واشنگتن منعقد شد. این کنواسیون از ۲۳ اکتبر ۱۹۷۸ لازم الاجرا گردید.

 

این کنواسیون که زیر نظر بانک جهانی اداره می شود نظامی را برای سازش و داوری میان طرفین اختلاف در قراردادهای سرمایه گذاری طراحی ‌کرده‌است که هدف آن حمایت از سرمایه گذاری در مقابل خطر سلب مالکیت است. سرمایه گذاران و کشور میزبان عضو این کنوانسیون می‌توانند اختلافات خود را طبق شرایط زیر به مرکز بین‌المللی حل و فصل اختلافات سرمایه گذاری که طبق کنواسیون فوق تشکیل شده است ارجاع دهند.[۱۴] اختلاف باید به سرمایه گذاری مربوط باشد هم کشوری که در آن سرمایه گذاری می شود و هم دولتی که سرمایه گذار تبعه آن است، باید طرف کنواسیون مورد بحث باشند. سرمایه گذار و همین طور میزبان باید صلاحیت این مرکز را پذیرفته باشند. البته این مرکز خود به حل و فصل اختلاف نمی پردازد و تنها چار چارچوب حقوقی لازم برای چنین حل و فصلی را ارائه می‌کند که می‌تواند در قالب سازش یا داوری باشد.

 

۲-۸-۱-۱ تضمین سرمایه گذاری

 

برای تضمین جریان سرمایه گذاری خصوصاًً در کشور های در حال توسعه در مقابل اقدامات سلب مالکیت از یک سو، تأمین منافع سرمایه گذاری و از سوی دیگر بانک جهانی ابتکاری را در قالب آژانس چند جانبه تضمین سرمایه گذاری[۱۵] به اجرا گذاشته است. این مؤسسه‌ قانونا طبق کنواسیون در ۱۹۸۵ تشکیل شد و فعالیت خود را از ۱۹۸۸ آغاز کرد.[۱۶]

 

کنواسیون مؤسس آژانس، چهار نوع خطر غیر تجاری را بیمه می‌کنند:[۱۷]

 

انتقال ارز، سلب مالکیت و اقدامات مشابه، نقض قرارداد، جنگ و ناآرامی های داخلی در صورت تقاضای کشور میزبان و سرمایه گذار هیئت مدیره آژانس می‌توانند سایر خطرهای غیر تجاری را تحت پوشش قرار دهند. برای استفاده از این پوشش بیمه لازم است قراردادهایی میان آژانس و سرمایه گذار منعقد گردد. در قرارداد تضمین تعریفی از استفاده کننده ضمانت نامه، پروژه سرمایه گذاری، ماهیت سرمایه گذاری، خطرهای تحت پوشش شرایط ضمانت نامه و سایر توافقات مشخص می شود. میزان حق بیمه بستگی به پوشش مورد تقاضا دارد.

 

۲-۱ مفهوم و انواع ریسک در سرمایه گذاری

 

ریسک در عرصه های مختلف اقتصادی و مالی به معنای ایجاد شرایطی در اقتصاد یک کشور است که موجب زیان دهی شرکت های خارجی یا سرمایه گذاران خارجی در کشور میزبان شود یا اینکه سبب شود آن ها بازدهی مورد انتظار را به دست نیاورند. از انواع ریسک در علم اقتصاد می توان به ریسک اقتصادی، ریسک سیاسی، ریسک حقوقی، ریسک تورمی، ریسک سیالیت پولی، ریسک اعتباری، ریسک مالی، ریسک سیستمیک یا ریسک بازاری اشاره کرد که سه نوع اول بیشتر به بحث ما یعنی امر سرمایه گذاری مربوط می شود که در باره هریک توضیحاتی خواهیم داد.

 

۱-۲-۱ ریسک اقتصادی

 

۱-۱-۲-۱ مفهوم ریسک اقتصادی

 

ریسک اقتصادی یکی از انواع ریسک هایی است که اقتصاد هر کشوری را تهدید می‌کند. تمامی انواع ریسک ها از جهت تأثیرگذاری روی میزان جذب سرمایه های خارجی اهمیت دارند. سرمایه گذاران خارجی هنگامی که برای سرمایه گذاری وارد کشور دیگری می‌شوند در محاسبه هزینه های خود فاکتوری به عنوان ضریب ریسک در نظر می گیرند. این ضریب برای کشورهای مختلف و شرکت های مختلف متفاوت است. اگر ریسک اقتصادی در یک منطقه بالاتر از استاندارد آن شرکت باشد شرکت های سرمایه گذار در ازای دریافت مزایای بیشتر حاضر به فعالیت خواهند بود. اما در صورتی که ریسک اقتصادی کشوری بیشتر از سطح مشخصی باشد حتی در صورت دریافت مزایای بیشتر هم حاضر به حضور در بستر اقتصاد آن کشور نخواهند بود. زیرا زیان ناشی از اجرای پروژه و سرمایه گذاری در کشور بیشتر از مزایایی است که دریافت می‌کنند.یا اینکه با سرمایه گذاری همان مبلغ و نیروی انسانی در یک منطقه دیگر می‌توانند سود بیشتر و مزایای بالاتری به دست آورند.[۱۸] هنگامی ورود یک شرکت یا فرد خارجی برای سرمایه گذاری در ابتدا به میزان ریسک اقتصادی آن کشور توجه می‌کند. البته همیشه سرمایه گذاری در کشور دیگر درصدی ریسک دارد ولی این درصد کم در محاسبه هزینه های سرمایه گذاری در یک کشور دیگر لحاظ می شود. اگر ریسک اقتصای حضور در یک کشور دیگر زیاد باشد ‌در مورد سرمایه گذاری در آن کشور باید مطالعات بیشتری انجام شود. ‌بنابرین‏ برخی از پژوهشگران تعریف ریسک اقتصادی را این طور عنوان می‌کند: ریسک اقتصادی خطر تغییر ساختار اقتصادی یک کشور یا نوسان مداوم نرخ برابری ارز و قوانین اقتصادی آن سرزمین است به اندازه ای که نرخ بازگشت سرمایه های خارجی را در آن کشور کمتر کند.

 

 

 

۲-۱-۲-۱ عوامل پیدایش ریسک اقتصادی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-21] [ 05:40:00 ب.ظ ]




 

با آغاز نبوت حضرت محمد (ص) وشروع اسلام ایشان به شدت فرزند کشی را نهی کردند و آن­را از گناهان بزرگ می­دانستند و در برابر همه دختر بزرگوار خودشان بی بی فاطمه زهرا(س) رامی­بوسیدند و احترام زیادی برای ایشان قائل می­شدند.

 

۱-۲-۳- دوران قبل از انقلاب

 

اما تاریخچه قتل عمد نشان می­دهد که از حدود قرن ۱۳ به بعد در بیشتر کشورهای جهان مجازات اعدام برای قتل عمد پیش ­بینی شده است. در ایران نیز پس از تصویب قانون مجازات عمومی در سال ۱۳۰۴ ماده ۱۰۷ این قانون مقرر می­داشت که: «مجازات مرتکب قتل عمدی» اعدام است مگر مواردی که قانوناً استثناء شده باشد. مطابق ماده ۱۹۲ قانون مذکور، کسان مقتول تنها از تخفیف مجازات برخوردار بودند. و چون در قبل از انقلاب به لحاظ عدم اجرای مجازات قصاص بحث شرط انتفاء ابوت در قانون مجازات عمومی منتفی بوده وجایگاهی در این قانون نداشته است وپدری اگر فرزند خودرا به قتل می‌رساند همانند بقیه قاتلین دیگر مجازات می شد.

 

۱-۲-۴ – دوران بعد از انقلاب

 

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران وبراساس قانون اساسی مصوب جمهوری اسلامی ایران کلیه قوانین ازجمله قوانین جزایی که ‌بر اساس فقه اسلامی وفقه جزایی اسلام مدون وپس از تصویب جایگزین قوانین قبلی شدند، قانون حدود وقصاص ومقررات آن وقانون دیات وقانون تعزیرات ونیز قانون مجازات اسلامی در سال ۱۳۶۱ و۱۳۶۲ برای مدت پنج سال به صورت آزمایشی مورد تصویب قرار گرفتند.

 

بعد از پایان مهلت مقرره لایحه مزبوردرجلسه ۸/۵/۱۳۷۰ مورد تصویب کمیسیون امورقضایی وحقوقی مجلس شورای اسلامی قرار گرفت وبا پنج سال مدت آزمایشی آن موافقت گردید از آنجا که ماده ۵ این لایحه مورد اختلاف مجلس شورای اسلامی وشورای نگهبان بود، ‌لذا در جلسه روز پنج شنبه ۷/۹/۱۳۷۰ مجمع تشخیص مصلحت نظام ماده فوق الذکر عینا به تصویب رسیدوبه صورت قانون مجازات اسلامی ابلاغ گردید (روزنامه رسمی جمهوری اسلامی ایران، چهارشنبه ۱۱/۵/۱۳۷۰، سال چهل وهفتم، شماره ۱۳۶۴)

 

۱-۳- مبانی جرم فرزند کشی

 

ماده۲۰۵ قانون مجازات اسلامی مقرر داشته:«قتل عمد برابر مواد این فصل موجب قصاص است.»
هم­چنین ماده۲۵۷مقرر داشته: «قتل عمد موجب قصاص است…»‌بنابرین‏ به طور کلی بر اساس مقررات فقه اسلامی و قانون مجازات اسلامی، مجازات اصلی جرم قتل عمد«قصاص» است منتهی ‌بر اساس همان مقررات فقه اسلامی و قانون مجازات اسلامی، در برخی از مواقع، علی رغم این که قتل ارتکابی عمدی است مجازات قصاص ثابت نمی گردد. در واقع بر حکم کلی قصاص قتل عمدی استثنائاتی وارد می شود یا استثنائی خیلی بزرگ که در راه ثبوت قصاص وجود دارد «رابطه ی ابوت»بین قاتل و مقتول است. یعنی اگر پدری فرزند خود را بکشد به رقم احراز عمدی بودن جنایت مجازات پدر قصاص نخواهد بود بلکه در اینجا مجازات اصلی مشتمل بر پرداخت دیه و تعزیر است. این حکم ‌بر اساس روایات اسلامی در ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی منصوص گردیده است.البته این تنها موردی نیست که با احراز عمدی بودن جنایت نمی توان حکم به قصاص قاتل داد بلکه در موارد دیگر مانند برخی از صور عدم تساوی دین قاتل و مقتول هم به رغم عمدی بودن جنایت، مجازات قصاص ثابت نمی گردد.برای مثال چنانچه کافری عمدا یک مسلمان را به قتل برساند مجازات قصاص به لحاظ کافر بودن قاتل ثابت نمی­گردد ولی آنچه در این تحقیق مورد بحث قرار می‌گیرد همان «رابطه ی ابوت»است که در ذیل به سه قسمت تقسیم شده اند که عبارتند از:

 

۱) حرمت خون انسان ۲) کرامت انسان ۳)اعتقادات دینی واسلامی.

 

۱-۳-۱- حرمت خون انسان

 

اصل اولی درباره انسان های دیگر احترام به خون آن ها و حفظ حیات همگان است و حیاتی که انسان مانند هر موجود زنده دیگری دارد حق اوست و دیگران باید این حق را محترم بشمارند و حفظ کنند. به همین جهت در ماده دو اعلامیه اسلامی حقوق بشر آمده است: زندگی موهبتی است الهی و حقی است که برای هر انسان تضمین شده است و بر همه افراد و جوامع و حکومت ها واجب است که از این حق حمایت و در مقابل هر تجاوزی علیه آن ایستادگی کنند و کشتن هیچ کس بدون مجوز شرعی جایز نیست. در ماده سوم اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز آمده است که هر فردی حق زندگی، آزادی و امنیت دارد. قرآن کریم احیای یک انسان را حیات همه و مرگ و قتل یک انسان را کشتن همه می‌داند و می فرماید: « من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا» (مائده، ۴۵۱) (هر کس انسان را بدون ارتکاب قتل و بدون فساد در روی زمین به قتل برساند گویی همه انسان ها را کشته است و کسی که انسانی را از مرگ نجات دهد گویا همه انسان ها را از مرگ نجات داده است).

 

 

بر اساس این آیه اهمیت حیات و مرگ یک انسان از نظر قرآن کاملا آشکار می شود، که حیات یک انسان همانند حیات همه انسان ها و مرگ یک انسان هم مرگ همه انسان هاست.به عنوان نمونه به تعدادی از آیات قرآن که درآن به قصاص نفس تأکید زیادی شده است اشاره می‌کنیم :

 

مائده، آیه ۳۲

 

« مِن أجلِ کَتَبنا علی بنی اسرائیل أَنَّه مَن قَتَل نَفساً بغیرِ نفٍس اَو فَسادٍ فی الارضِ فکمأنَّا قَتَل النّاسَ جمیعاً وَ مَن اَحیاها فَکَاَنَّما اَحیا النّاسَ جمیعاً»

 

« برای این بر بنی اسرائیل نوشتیم که هرکسی دیگری را بکشد – نه در برابر قتل کسی یا تبهکاری در زمین – مانند آن است که همه مردم را بکشد و آن کسی که او را زنده کند، گویا همه مردم را زنده ساخته است.»

 

از دیدگاه آیه شریفه، کشتن نابحق فرزند از سوی پدر و مادر، گناهی بزرگ و دارای کیفر و مجازاتی بسیار سنگین بوده و در نزد خداوند به منزله کشتن همه مردم است. از دیدگاه الهی مقتول اگر چه فرزند قاتل است، لکن از حق حیاتی مساوی با پدر یا مادر خود برخوردار بوده و قاتل با این اقدام خود تنها فرزند خود را به قتل نرسانده است، بلکه حرمت انسان‌ها را هتک نموده و به عبارتی امنیت جانی را از همگان سلب ‌کرده‌است.

 

بدیهی است پدر یا مادر با کشتن فرزند خود غضب و عذاب بزرگی را به سوی خود جلب می‌کنند و ‌بر اساس آیه شریفه فوق کشتن همه انسان‌ها و فرزند هر دو به طور یکسان عامل غضب و عذاب بزرگ الهی هستند؛ اگر چه از نظر کیفیت فرق می‌کنند.

 

‌بنابرین‏ ‌بر اساس آیه شریفه فوق کشتن نابحق فرزند نه تنها گناهی بزرگ، ممنوع و حرام است بلکه مستوجب کیفر و مجازاتی بسیار سنگین می‌باشد.

 

بقره ، آیه ۱۷۸

 

« یا ایها الذین امنو کتب علیکم القصاص فی القتلی الحر بالحر و العبد بالعبد والانثی بالانثی فمن عفی له من اخیه شی فاتباع بالمعروف و اداء الیه باحسان ذلک تخفیف من ربکم و رحمه فمن اعتدی بعد ذالک فله عذاب الیم. »

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:11:00 ب.ظ ]




 

– گودرزی(١٣٩٠) در مطالعه خود، اثر بخشی تعاملی هوش معنوی و آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روانی دانشجویان را مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشان داد که هوش معنوی وآموزش مهارت های زندگی، هر یک به طور جداگانه منجر به بهبود سلامت روانی و مؤلفه های آن در دانشجویان گروه آزمایش شده، اما در تعامل با هم اثر هوش معنوی با به کارگیری انطباقی اطلاعات معنوی فرآیندهای را به جریان می اندازد که توانایی افراد را برای خلق وسایل یا راهکارهایی بی همتا برای حل مسئله، استدلال انتزاعی و مقابله با مشکلات زندگی روزانه، افزایش داده و از سوی دیگر آموزش مهارت های زندگی نیز با ایجاد شرایط مناسب(آموزش و تمرین کافی)، فرصت های لازم را به افراد برای یادگیری مهارت های ضروری جهت

 

    1. ۱٫ King۲ .Critical Existential Thinking(CET)۳٫ Personal meaning Production

      ۴ .Trascendental awareness

       

      ۵٫ Conscious Starte expansion

       

      ۶٫Koenig

       

      ۷٫ Larson ↑

 

    1. ۸٫Matheis ↑

 

 

    1. ۹٫Wink ↑

 

    1. ۱۰٫ Dillon ↑

 

    1. ۱٫ Garo۲٫Lavoie.۳٫ Devries

      ۴٫ Wellman

       

      ۵٫Furnham

       

      ۶٫ Wytykowska & Petrides

       

      ۷٫Scriven & Paul

       

      ۸٫ Mcsherry & Draper

       

      ۹٫Kendrink ↑

 

    1. ۱٫ Elikins & Cavandis ↑

 

    1. ۱٫ Vaughan ↑

 

    1. ۱٫Emmons ↑

 

    1. ۲٫ Amram ↑

 

    1. ۳٫ Wigglworth ↑

 

    1. ۱٫ Piajet ↑

 

    1. ۲٫ Gardner ↑

 

    1. ۳٫Sternberg ↑

 

    1. ۴٫IQ ↑

 

    1. ۵٫Spirman ↑

 

    1. ۶٫Thorndike ↑

 

    1. ۱٫ Anandarajah ↑

 

    1. ۲٫Hight ↑

 

    1. ۳٫Kennedy ↑

 

    1. ۴٫VanNess ↑

 

    1. ۵٫Kasl ↑

 

    1. ۶٫Daaleman ↑

 

    1. ۷٫Smith ↑

 

    1. ۱٫ Pysical Intelligence ↑

 

    1. ۲٫ Emotional Self- Awareness ↑

 

    1. ۳٫ Empathy ↑

 

    1. ۱٫ DeCicco ↑

 

    1. ۲٫ Nasel ↑

 

    1. ۱٫ Tangney ↑

 

    1. ۱٫ Noble ↑

 

    1. ۱٫ Conscious Pursuits , Inc. ↑

 

    1. ۱٫ Lynton ↑

 

    1. ۱٫ McMahon ↑

 

    1. ۲٫ Amram & Dryer ↑

 

    1. ۳٫ Sisk, D.& Torrance ↑

 

    1. ۱٫ Physical qoutiont(PQ) ↑

 

    1. ۱٫ Bar – On ↑

 

    1. ۲٫ Thomas ↑

 

    1. ۳٫ Hafer ↑

 

    1. ۱٫ Tiwari ↑

 

    1. ۲٫ Nichols ↑

 

    1. ۳٫Brunner ↑

 

    1. ۴٫Ennis ↑

 

    1. ۵٫Facion ↑

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:43:00 ب.ظ ]




 

الف: نقش والدین در مسئولیت پذیری نوجوانان

 

جامعه شناسان بر این باورند که سپردن مسئولیت به نوجوانان و شرکت دادن آن ها در تعاملات اجتماعی برای رشد انسانی آن ها و ورودشان به دوره ی جوانی و بزرگسالی ضرورتی است. کارکردن نیاز هر انسان سالم است و بهترین درمان برای خیال پردازی های دوره ی نوجوانی ست. نوجوانی که به دنیای کار وارد می شود، فشارهای ناشی از هیجانات نوجوانی را بهتر تحمل می‌کند و رشد اجتماعی، فکری و عاطفی اش سرعت می‌گیرد. مهمتر این که مسئولیت پذیری فرصتی ست برای نوجوان فراهم می‌سازد تا ایده های خود را در جریان کار به مرحله آزمایش بگذارد. این ها به نوجوان کمک می‌کند تا راه رشد خود را به تدریج گسترش دهد و طرح مناسبی برای ایفای نقش های شغلی و اجتماعی و در کل برنامه زندگی اش تعیین کند. محققین معتقدند اگر همه افراد به مسئولیت های خود عمل کنند و خود را متعهد به انجام آن بدانند جامعه پیشرفت بیشتری خواهد داشت و از بسیاری جرم و جنایت ها کاسته خواهد شد. در این میان خانواده به عنوان اولین نهادی که فرد از بدو تولد بسیاری از ابعاد شخصیتی خود را از آن می‌گیرد، نقش مهمی در ایجاد مسئولیت پذیری افراد دارد. در یک سال اول تولد، نوزاد بی قید و شرط نیازمند مراقبت و خدمات پدر و مادر است، اما از یک سالگی به بعد بایستی کم کم برخی کارها را به خود کودک واگذار کرد(صاحبی،۱۳۹۰b).

 

کودکان در شش سال اول زندگی به قدری هوشیار و حساس هستند که هر حرف و عملی را از سوی افراد به خاطر می سپارد و در زندگی آینده شان به کار خواهند برد. کودک به دلایلی مانند غذا، پوشاک و غیره به والدین خود وابستگی زیادی دارد، ‌بنابرین‏ آن ها را الگوی کارهای خود قرار می‌دهد و از آن ها تقلید می‌کند. به همین خاطر است که بسیاری از عادتها، گفتار و کردار را تکرار می‌کند. برای ایجاد مسئولیت پذیری در کودک و نوجوان بایستی وظیفه ای به آنان واگذار کرد. این تجربه به آن ها کمک می‌کند متوجه اشتباه های خود شوند. باید خاطرنشان کرد بیشترین میزان اعتماد به نفس در نوجوانان و جوانانی دیده می شود که والدین آن ها توجه و علاقه مندی بیشتری به عقاید و فعالیت های فرزندانشان نشان داده و آن ها را تشویق کرده تا رفتاری استقلال طلبانه داشته باشند و در امور زندگی خانوادگی فعالانه شرکت کنند. فردیت یکی از اصول سازمان دهنده ی رشد انسان و شامل کوشش مستمر شخص برای شناخت خود و هویت خود در ارتباط با سایر افراد است. برای آن که بچه ها بتوانند از دوره ی کودکی به دوره ی بزرگسالی برسد، نیاز دارند مسئولیت ها و وظیفه هایی را بر عهده بگیرند تا از خودمختاری و استقلال در جامعه برخوردار شوند. نوجوان و جوانی که استقلال ندارد نمی تواند رابطه رضایت بخشی را با همسالان خود ایجاد کند و از پس وظایف خود برآید. روانشناسان بر این باورند که اگر والدین به فرزندشان مسئولیتی واگذار می‌کنند باید متناسب با سن، توانایی و استعداد او باشد، چون اگر وظیفه ای که به فرزندان محول می شود درحد توانایی او نباشد، از عهده ی آن کار به خوبی برنیامده و از آن گریزان خواهد شد. از سوی دیگر مسئولیتی که به فرزند داده می شود نباید جنبه زور و اجبار داشته باشد چرا که می‌تواند به او صدمه ی روحی و جسمی وارد کند(موسوی، نظیری و محمدی،۱۳۹۱).

 

نوع مسئولیتی که به کودک داده می شود باید زود به نتیجه برسد چون در مراحل اولیه ی سپردن مسئولیت به کودک یا نوجوان باید وظایفی از سوی خانواده به آنان محول شود تا شخص از آن لذت ببرد و برای او خسته کننده نشود، از سوی دیگر چنانچه مسئولیت های واگذار شده به نوجوان تمام وقت او را پر کند و فرصتی برای کارهای دیگر نداشته باشد خیلی زود از آن دلسرد و دل زده خواهد شد. جامعه شناسان معتقدند یکی از راه های مهم ایجاد مسئولیت پذیری در نوجوان و جوان درونی کردن آن در ذهن فرد است. شخص اگر انجام وظیفه را جزئی از خود بداند، بدون این که کسی را ناظر بر اعمال خود بداند آن را انجام می‌دهد، نه از روی ترس والدین، معلم و دیگران بلکه با تمایل و خواست خود تصمیم می‌گیرد و برنامه ریزی و اجرا می کند. باید خاطرنشان کرد مدرسه یکی از عوامل مهم ایجاد احساس مسئولیت در کودکان است. یکی دیگر از راه های ایجاد مسئولیت پذیری در افراد عدم دخالت های بیش از حد والدین در کارهای فرزندان است. برخی والدین در وظایف فرزندان به آن ها کمک می‌کنند تا کارها سریع تر و بهتر انجام شود. اما نباید فراموش کرد با این صرفه جویی در وقت، فرزندان غفلت کردن و مسئولیت نپذیرفتن را می آموزند و برای کاری که انجام نداده اند امتیاز می گیرند(سالکوفسکی[۸۳]،۲۰۰۰).

 

عدم آموزش مسئولیت پذیری در زمینه‌های زیادی از زندگی فردی نوجوانان مؤثر می‌باشد که از آن جمله می توان به انجام وظایف تحصیلی و اجرای تکالیف و در نتیجه موفقیت تحصیلی اشاره نمود، همچنین از دیگر نماد های بارز عدم مسئولیت پذیری در دوران نوجوانی، تأثیر آن در دوران های بعدی زندگی از جمله ازدواج می‌باشد، از نمونه های آشکار آن عدم احساس مسئولیت پذیری در زندگی زناشویی آن ها خواهد بود؛ به دلیل این که زندگی زناشویی بر پایه ی مشارکت استوار است، چنان ­چه یکی از طرفین از مسئولیت خود شانه خالی کند اختلاف های عمیقی در خانواده به وجود خواهد آمد. پس برای تربیت و پرورش افرادی مستقل و خودمختار، خانواده و مدرسه نقشی اساسی ایفا می‌کنند که توجه به آن از ضروریات به شمار می‌آید(محمدی،۱۳۸۶).

 

ب: مسئولیت پذیری در دانش آموزان:

 

دانش آموزان در قبال رفتارشان هر چه بیشتر احساس مسئولیت کنند، نیاز کمتری به اعمال مدیریت از سوی معلم خواهند داشت. به همین جهت باید بیش از پیش در جهت مسئولیت پذیر کردن دانش آموزان بکوشیم. اغلب ما مسئولیت را به آن دسته از دانش آموزان می‌دهیم که قبلا در این راستا خود را نشان داده‌اند.

 

واگذاری مسئولیت می‌تواند به اشکال متعددی صورت گیرد. معلم می‌تواند به دانش آموزانی که ‌در مورد انجام وظایف داخل کلاسی مشکل دارند، مسئولیت توزیع کتب درسی، کمک در جمع‌ آوری تکالیف، پاک کردن تخته، آوردن گچ و… را واگذار نماید. امور محوله باید از مسئولیت های کوچک و کم اهمیت شروع شود و پس ازآن که دانش آموز از خود قابلیت ایفای مسئولیت را نشان داد مسئولیت های مهم تری به او واگذار گردد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:14:00 ب.ظ ]




 

۲-۲-۳-۲- ابعاد کمال گرایی

 

کمال گرایی لزوماً به عنوان یک فاکتور منفی شناخته نشده است، بلکه به عنوان فاکتوری که می‌تواند عملکرد مثبت و مفیدی نیز داشته باشد،مطرح است.هماچک[۹۱](۱۹۷۸) اولین فردی بود که بین انواع کمال گرایی تمایز قائل شد.او معتقد بود دو نوع کمال گرایی وجود دارد: ۱-کمال گرایی سازگارانه یا بهنجار ۲-کمال گرایی ناسازگارانه یا نابهنجار.

 

۲-۲-۳-۲-۱-کمال گرایی سازگارانه (بهنجار) و ناسازگارانه (نابهنجار)

 

انس و همکاران(۲۰۰۲) کمال گرایی سازگارانه را مجموعه ای از اهداف والا و استانداردهای شخصی و تلاش برای موفقیت تعریف می‌کنند و معتقدند فرد کمال گرای بهنجار محدودیت های شخصی را به رسمیت می شناسد.

 

پارکر و میلز[۹۲](۱۹۹۶) نیز کمال گراهای سازگار را به عنوان افرادی با استانداردهای والا،علاقه مند به موفقیت، وظیفه شناسی یا سطوح بالای مسئولیت توصیف ‌کرده‌است.

 

در کمال گرایی سازگارانه یا بهنجار، اشخاص از کارهای سخت و طاقت فرسا لذت می‌برند و زمانی که احساس می‌کنند در انجام کارها آزادند، می کوشند تا به بهترین صورت عمل کنند.موفقیت در انجام کارها گونه ای احساس خشنودی و رضایت به همراه می آورد (میسیلدین[۹۳]،۱۹۶۳؛به نقل از مهرابی زاده هنرمند و وردی،۱۳۸۲).

 

کمال گرایی مثبت بیشتر انطباقی در نظر گرفته می شود زیرا کوشش مثبت و فعالانه برای دستیابی به اهداف را تشویق می‌کند و افراد در این نوع کمال گرایی می‌توانند کمال گرایی شان را تنظیم کنند.کمال گرایی بهنجار به همین دلیل با پیشرفت بالا و عاطفه مثبت رابطه دارد (فلت و هویت،۲۰۰۲؛به نقل از رم[۹۴]،۲۰۰۵).

 

فراست و همکاران(۱۹۹۳) و دانکلی(۲۰۰۰) اشاره می‌کنند که تمایز بین تلاش برای استانداردهای والا و ارزیابی انتقادانه، تمایز اصلی بین کمال گرایی سازگارانه و ناسازگارانه است.

 

این نوع کمال گرایی زمانی رخ می‌دهد که افراد برای معیارهای بسیار افراطی و غیر واقع گرایانه تلاش می‌کنند و عملکردشان را بسیار مورد نقادی و ارزیابی قرار می‌دهند.این افراد با ترس از شکست برانگیخته می‌شوند و زمانی که کوچک‌ترین اشتباهی رخ می‌دهد،نمی توانند احساس رضایت کنند.آنان همچنین عدم اطمینان و اضطراب در خصوص شایستگی شان تجربه می‌کنند و این برخلاف کمال گرایان بهنجار است که می‌توانند اندکی اشتباه در کارشان را پذیرفته و آن را همچنان موفقیت به حساب آورند(هماچک،۱۹۷۸).

 

از نظر فراست و همکاران(۱۹۹۳)،کمال گرایی ناسازگارانه را دارای چهار مؤلفه است:

 

    1. نگرانی ‌در مورد اشتباهات (گرایش به نگاه منفی ‌در مورد اشتباهات و تفسیر آن ها به عنوان شکست)؛

 

    1. شک و تردید ‌در مورد اقدامات (تا حدی که افراد ‌در مورد توانایی ها و کیفیت عملکردشان شک و تردید دارند)؛

 

    1. انتظارات والدین (باور به اینکه والدین فرد اهداف بسیار بالایی برای فرد تنظیم می‌کنند)؛

 

  1. انتقاد والدین (این دیدگاه که والدین فرد بسیار نقاد هستند)(موزر[۹۵] و همکاران،۲۰۱۲).

۲-۲-۳-۲-۲-کمال گرایی فعال و منفعل

 

ادکینز و پارکر[۹۶] (۱۹۹۶) بین کمال گرایی فعال و منفعل تمیز قائل شدند و عنوان کردند کمال گرایی منفعل در افسردگی نقش دارد، اما کمال گرایی فعال با افسردگی رابطه ای ندارد و با آسیب پذیری، تا حدی همبستگی منفی نشان می‌دهد.از نظر این محققان، کمال گرایی منفعل بیشتر نشانگر افرادی است که به طور افراطی از اشتباه کردن می ترسند، کسانی که اغلب تصمیم های خود را پیش‌بینی می‌کنند و غالبا در انجام کارها اهمال کاری می‌کنند و در مجموع کمال گرایی، برایشان مانع عمل است. در مقایسه، کمال گرایی فعال، مشخصه افرادی است که به نظر نمی رسد مستعد و پذیرای افکار مربوط به خودکشی باشند و افرادی هستند که تلاش های کمال گرایانه نه تنها برایشان فلج کننده نیست بلکه انگیزه بخش نیز هست (به نقل از خسروی و علیزاده صحرایی،۱۳۸۸).

 

۲-۲-۳-۲-۳- کمال گرایی سالم و ناسالم

 

استامف و پارکر[۹۷] (۲۰۰۰) تحلیل ساختاری سلسله مراتبی از کمال گرایی و رابطه آن با سایر ویژگی های شخصیتی انجام دادند. نتایج نشان داد که کمال گرایی می‌تواند به خوبی به عنوان دو بعد مستقل شناخته شود که الگوهای متفاوتی از همبستگی را با سایر متغیر های شخصیتی نشان می‌دهند.

 

در حالی که ابعاد ناسالم کمال گرایی با کمبود عزت نفس، روان رنجوری و آسیب شناسی های کلی مرتبط بود، بعد سالم و کارآمد کمال گرایی با بردباری، نظم و وجدان در ارتباط بود. بر مبنای این نتایج استامف و پارکر نتیجه گرفتند که تمایلات کمال گرایانه سالم – ناسالم دو قطب مقابل یک پیوستار نیستند بلکه بیشتر دو بعد مختلف و متعامد[۹۸] هستند و هر کدام ممکن است دو قطب داشته باشد که عبارتند از کمال گرایی سالم بالا در مقابل پایین و کمال گرایی ناسالم بالا در مقابل پایین.

 

۲-۲-۳-۲-۴- ابعاد سه گانه کمال گرایی

 

هویت و فلت(۱۹۹۱)کمال گرایی را به عنوان سازه ای چند بعدی در نظر گرفته اند که شامل ابعاد کمال گرایی خویشتن مدار[۹۹](وضع استانداردهای بالا و غیرواقع بینانه برای خود)،کمال گرایی جامعه مدار[۱۰۰](باور فرد مبنی بر اینکه دیگران از فرد،انتظار کامل بودن دارند و او باید انتظارات آنان را برآورده سازد) و کمال گرایی دیگر مدار[۱۰۱](داشتن استانداردهای بالا و غیرواقع بینانه ‌در مورد دیگران) است.

 

کمال گرایی خویشتن مدار:

 

یک مؤلفه‌ انگیزشی است که شامل کوشش های فرد برای دست یابی به خویشتن کامل می‌باشد. در این بعد، افراد دارای انگیزه قوی برای کمال، معیارهای بالای غیر واقعی، کوشش اجباری و دارای تفکر همه یا هیچ در رابطه با نتایج به شکل موفقیت های تام و یا شکست های تام می‌باشند. این افراد دارای حد بسیار بالای خود تحمیلی بوده و به افراط موشکاف و انتقادگر هستند به گونه ای که می‌توانند عیب ها و اشتباهات خود را در جنبه‌های مختلف زندگی بپذیرند.

 

کمال گرایی جامعه مدار:

 

این بعد از ابعاد میان فردی دیگران ساخته شده است. عقیده ای است که دیگران انتظارات اغراق آمیز و غیر واقعی را بر شخص اعمال می‌کنند که هرچند برآوردن آن ها دشوار است ولی شخص باید ‌به این استانداردها دست یابد تا مورد تأیید و پذیرش دیگران قرار گیرد. چون این معیارهای افراطی از طرف دیگران به عنوان معیارهای تحمیل شده بیرونی تجربه می‌شوند، این احساس در فرد به وجود می‌آید که کنترل نشدنی است و به احساس شکست، اضطراب، خشم درماندگی و نا امیدی می انجامند و به تفکرات خود کشی و افسردگی مربوط می‌شوند.

 

کمال گرایی دیگر مدار:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:43:00 ب.ظ ]