«سبب طاری آن گاه مستقل شمرده می شود که فعل متهم آن را ایجاد نکرده باشد وفعالیت آن، بی تأثیر فعل متهم به حرکت درآمده باشد؛از این رو اگر متهم ملزم باشد کسی را به جایی ببرد؛ ولی در انجام تعهد خود سهل انگاری کند واو در جای خود بماند ودچار صاعقه شود یاسیلی بیاید وحلی را که مجنی علیه ایستاده، خراب کند واوغرق شود، صاعقه وسیلاب ، عامل طاری مستقل شمرده می شوند؛ بنابراین ، رابطه ی سببیّت میان سهل انگاری متهم ومرگ مجنی علیه از میان می رود.»{[۱]}
-۳-۳احکام قضایی در باره سبب طاری مستقل:
رویّه قضایی با ورود عامل مستقل، درموارد زیر رابطه ی سببیّت نخستین را منتفی می داند:
جایی که کسی به دیگری ضربه ی محکمی می زند واو را به زمین می اندازد، سپس کسی دیگر، بدون اینکه متهم نخست بخواهد، لگد محکمی به مجنی علیه می زند واو براثر آن می میرد، رابطه ی سببیّت میان فعل متهم ومرگ مجنی علیه منتفی شمرده می شود.
کسی همسر خود را بسیار کتک می زند واو براثر ناراحتی واحساس اهانت، ماده ی سمّی می خورد ومی میرد. در اینجا رابطه ی سببیّت میان کار متهم ومرگ زنش منتفی است.
کسی به دیگری به قصد کشتن، ماده ای سمّی می دهد؛ ولی کسی دیگر بی هیچ ارتباطی با متهم، سر مجنی علیه را می بُرد. در این پرونده، رابطه ی سببیّت میان سم دادن ومرگ قربانی منتفی شمرده شده است.یکی از محاکم آمریکا این قاعده را درجرم قتل، این گونه تبیین کرده است:
«اگر پس از ضربه یا جراحت کشنده ای که کسی به دیگری وارد کرده، کسی دیگر، بی هیچ ارتباط سببی با فعل متهم نخست، آسیب کشنده ی دیگری بر مجنی علیه وارد کند واو بمیرد. متهم دوم(و نه متهم نخست)، مسؤول مرگ شمرده می شود».{[۲]}
«اگر متهم با فعل خود، نتیجه را قصد کرده باشد ونتیجه آن گونه رخ دهد که او خواسته است، فعل او سبب نزدیک نتیجه شمرده می شود، هرچند، عاملی جداگانه در سلسله ی اسباب وارد شده باشد، زیرا:
منطقی نیست که متهم، فعل خود را برای ایجاد نتیجه ی معین مرتکب شود ونتیجه به همان گونه ای که خواسته، رخ دهد وسپس به او مجال گریز از مسؤولیت داده شود، به این بهانه که فعل او سبب نزدیک نتیجه نبوده است.»{[۳]}
«رویّه قضایی آمریکا به پیروی از رویّه انگلیس این قاعده را در رویداد زیر اجرا کرده است: کسی قصد کشتن نوزادی را باسم دارد؛ از این رو به پرستار بچه، شیشه ای حاوی سم می دهد واین گونه وانمود می کند که دارو است وبرای بچه سودمند می باشد وپرستار باید هر عصر، کمی از آن به بچه بدهد؛ ولی پرستار میبیند که بچه آن را نیاز ندارد؛ ازاین رو چیزی به بچه نمی دهد وشیشه را روی میز اتاق کودک می گذارد. پس از آن، کودکی پنج ساله وارد اتاق می شود واندازه ای از محتویات شیشه را به بچه می خوراند وطفل فوری می میرد. در این پرونده، حکم شده است که میان سم دادن به پرستار ومرگ کودک رابطه ی سببیّت وجود دارد. با این که کار کودک که عامل مستقل می باشد، در سلسله ی اسباب وارد شده است، زیرا «نتیجه» مقصود بوده است.»{[۴]}
باوجودثبوت این قاعده در رویّه قضایی آمریکا قیدی بر آن وارد کرده وگفته است کافی نیست که نتیجه ی مجرمانه مقصود باشد، بلکه باید ابزاری نیز که نتیجه با آن رخ داده مقصود باشد یا دست کم، مورد توقع باشد.
به سخن دقیق تر،باید وسیله ای که نتیجه با آنرخ داده در مجموعه ی ابزارهای طبیعی ویژه ای ریشه داشته باشد ومتهم امید روی دادن نتیجه را با ابزارهای منتسب به این مجموعه داشته باشد. اما اگرنتیجه با ابزاری رخ دهد که دراین مجموعه نیست، رابطه سببیّت وجود ندارد.
-۳-۴ احکام قضایی آمریکا
بیشتر احکام رویّه قضایی آمریکا درباره ی رابطه ی سببیّت، برپایه ی توصیف سبب طاری است واین که عامل مورد بحث، تابع است یا مستقل؛ بنابراین، رابطه ی سببیّت است یا خیر.در زیر مهم ترین نمونه هایی را بیان می کنیم که رویّه قضایی گرفتار آن ها است وبر پایه ی ضوابط خود برای آن ها حکم صادر کرده است.
-۴-۱ وضع جسمانی ناگوار مجنی علیه
روی کرد رویّه قضایی در این باره، آن بوده که وضع ناگوار مجنی علیه که همراه با فعل متهم، در ایجاد نتیجه نقش داشته است، رابطه ی سببیّت را میان آن فعل ونتیجه از میان نمی برد. این قاعده اجرا می شود اگرچه ثابت شود جراحتی که کار متهم ایجاد کرده، خطرناک نبوده یا اگر وضع آسیب دیده ناگوار نبود، مرگ حادث نمی -شد. هم چنین این قاعده، حتی اگر روشن شود که بی ارتکاب فعل متهم، مجنی علیه براثر بیماری می مرده ونقش این فعل، تنها تسریع در هنگام رخ دادن مرگ بوده است. اجرا می شود. این قاعده در مجموعه ی استفان، این گونه آمده است:«شخص ، قاتل است، اگر فعل او در مرگ آسیب دیده ای تسریع نماید که از آسیب یا بیماری رنج می برد واین بیماری خود،جدای از آن فعل، می تواند موجب مرگ شود.»
در آمریکا نیز بر پایه ی این قاعده در پرونده ای،« کسی که با لیوان به سر دیگری می کوبد واو که بر اثر اعتیاد شدید به شراب، دچار التهاب در مخ بود، می میرد،در برابر مرگ قربانی مسئول دانسته شد. هم چنین حکم شد که در چانه ی دیگری جراحت ایجاد کرده وموجب خون ریزی منتهی به مرگ شده، چرا که قربانی از پیش در معرض خون ریزی قرار داشته است، مسئول مرگ او می باشددفاع متهم به این دلیل که از وضع ناگوار جسمانی قربانی آگاه نبوده یا نمی توانسته آگاه باشد،پذیرفته نیست.م{[۵]}رویّه قضایی آمریکا بر آن است که رابطه ی سببیت میان فعل ونتیجه ای وجود دارد که فعل با بیماری آن ایجاد کرده است، زیرا در بیشتر این موارد، این فعل، سبب بیماری است، بدین گونه که راه سرایت میکروب های بیماری زا را فراهم کرده یا در مجنی علیه، ضعفی ایجاد نموده که راه دچار شدن به بیماری را آسان کرده است. در همین باره حکم شده است: اگر کسی به بدن دیگری آسیبی وارد کند وبه دنبال آن ، آسیب دیده دچار«التیتانوس» شود ومرگ بر اثر هردوی جراحت وبیماری روی دهد، متهم مسئول مرگ قربانی است.
-۴-۲خطای مجنی علیه
روی کرد غالب در رویّه قضایی آمریکا این است که اصل بر آن باشد که خطای آسیب دیده رابطه ی سببیّت میان فعل متهم ونتیجه ی مجرمانه را از میان نمی برد. در این باره در رأی یکی از محاکم آمده است:{[۶]}«نقش خطا در برداشتن رابطه ی سببیّت، محدود به مسؤولیت مدنی است، نه مسؤولیت کیفری». دادگاه دیگری{[۷]}گفته است:«خطای مجنی علیه نمی تواند دفاع یا عذری برای مسؤولیت کیفری باشد، چرا که نمی تواند ویژگی جنایی بودن را از جرم بزداید».{[۸]}
در آمریکا حکم شده است:
«اگر کسی در ساختمانی آتش برافروزد، مسؤول مرگ کسانی است که در آن می میرند، هرچند ثابت شود سهل انگاری قربانی درگریز از ساختمان ونجات خود، در روی دادن نتیجه، نقش داشته است».{[۹]}
همچنین حکم شده: «اگر کسی جراحتی بردیگری وارد کند، وی مسؤول مرگ آسیب دیده می باشد، براثر بیرون رفتن او در زمانی زودتر از آنچه پزشک معین کرده است.»{[۱۰]}حتی رفتار عمدی آسیب دیده اگر با فعل متهم درایجاد نتیجه نقش داشته باشد،نافی رابطه ی سببیّت میان فعل متهم ونتیجه نیست؛ از این رو اگر مجنی علیه برای رهایی از درد جراحت هایی که متهم به او وارد کرده،خودکشی کند، رابطه ی سببیّت میان فعل متهم و مرگ قربانی هم چنان وجود دارد. درهمین باره، در پرونده ای که کسی بر دیگری جراحتی وارد می آورد که به طور عادت در طول یک ساعت اورا می کشد؛ اما آسیب دیده بر اثر درد شدید آسیب های وارد شده،حنجره اش را پاره می کند وپس از پنج دقیقه می میرد،متهم مسؤول این مرگ شناخته می شود؛ اما این اصل، مطلق نیست. دربرخی موارد، خطای مجنی علیه موجب از میان رفتن رابطه سببیّت میان کار متهم ونتیجه است. ضابطه ی این موارد آن است که روشن شود سهم خطای آسیب دیده در ایجاد نتیجه«به گونه ی شایان ملاحظه ای بر نقش فعل متهم برتری دارد».{[۱۱]}ارزیابی این مسأله نیز در اختیار قاضی است.
درهمین زمینه در پرونده ای،« کسی ساختمانی را بمب گذاری می کند؛ اما به مجنی علیه هشدار می دهد که وارد ساختمان نشود،چون می میرد. با این همه،قربانی وارد ساختمان می شود وبر اثر انفجار کشته می شود. در این مورد حکم شد که متهم، مسئول مرگ او نیست وخطای خود قربانی سبب یگانه ی ایجاد این نتیجه (مرگ) است.»{[۱۲]}همچنین در پرونده ای،«کسی ارّابه ی خود را با بی احتیاطی را با بی احتیاطی آشکار می راند،به گونه ای که افسار چهار پایی که ارّابه، را می کشد، در دست ندارد وناگهان کودکی وارد جاده می شود وبر اثر برخورد با ارّابه، آسیب میبیند واین آسیب دیدگی به مرگ او می انجامد، در این زمینه نیز حکم شد که خطای قربانی،رابطه سببیّت را میان خطای متهم ومرگ کودک، از میان می برد، چون ناگهانی وارد راه ارّابه می شود.»{[۱۳]}از این رو حکم شده« اگر کسی بر دیگری جراحت وارد نماید،مسئول مرگ اوست، هرچند ثابت شود که بهبود او با انجام عمل جراحی بر پایه ی بهترین روش های پزشکی یا در صورت استفاده از رژیم غذایی یا پرستاری در سطح عالی ممکن یامحتمل بوده است.همچنین اگر مجنی علیه در انجام مراقبت های پزشکی بایسته کوتاهی کرده باشد رابطه ی سببیّت موجود است. همچنین است اگر انجام عمل جراحی را که پزشکان برای نجات زندگی وی تجویز کرده اند،نپذیرد.»{[۱۴]}
-۴-۳خطای شخص ثالث
رویّه قضایی آمریکا بر آن است که سهم داشتن خطای کسی دیگر با فعل متهم در ایجاد نتیجه ی مجرمانه، نمی تواند رابطه ی سببیّت را میان فعل با نتیجه از بین ببرد. همچنین حکم شده« اگر کسی جراحتی بر نوزادی وارد کند واو برای درمان به بیمارستان برده شود؛ ولی مادرش برخلاف دستورات پزشک، اورا زودتر ازبیمارستان بیرون آورد و این کار با مرگ نوزاد پایان پذیرد،متهم، مسؤول این نتیجه است.«{[۱۵]}این اصل، مطلق نیست، چرا که با همان قیودی اجرا می شود که رویّه قضایی درباره ی خطای مجنی علیه پذیرفته است؛ بنابراین« اگر خطای غیر به اندازه ای سنگین باشد که قاضی دریابد که سهم آن در ایجاد نتیجه از نقش کار متهم بیشتر است، موجب میشود رابطه ی سببیّت میان کار متهم ونتیجه ازمیان برود.»{[۱۶]}
-۴-۴خطای پزشک
اگر از پزشک یا جراح، خطایی سربزند که به مرگ آسیب دیده بینجامد یا بدتر شدن حال او را در پی داشته باشد وآسیب های وارد شده را بیشتز کند، آیا این خطا می تواند رابطه ی سببیّت میان کار متهم ومرگ قربانی را قطع کند. اصل، این است که خطای پزشک یا جراح، رابطه ی سببیّت را از میان نبرد. این اصل در بند «الف»ماده۲۶۲ مجموعه ی استفان این گونه آمده است:
«کسی قاتل شمرده می شود که بر دیگری آسیب بدنی وارد کرده باشد که نیاز به درمان داشته باشد واین امر به مرگ او بینجامد. در این حالت اگر درمان با حسن نیّت وبر پایه ی دانش مهارت انجام شده باشد، تفاوتی ندارد که درست انجام شده یا همراه با خطا باشد.
در رویّه قضایی آمریکا، اصلی مسلّم است که خطای پزشک یا جراح، رابطه ی سببیّت میان فعل متهم ونتیجه ی مجرمانه را از میان نمی برد، هرچند ثابت شود که این خطا در ایجاد نتیجه،نقش داشته است، زیرا مراجعه ی آسیب دیده به پزشک یا جراح برای درمان، عادی است وپذیرفتن این امر از سوی پزشک یا جراح نیز عادی است. در پایان، «خطا یا تقصیر از بداقبالی نیز امری طبیعی می باشد ودر رفتار آدمی بسیار رخ می دهد واگر از پزشک، رفتاری این گونه سربزند، امری غیرعادی شمرده نمی شود.»{[۱۷]}دراین باره، یکی از محاکم چنین بیان کرده است:« اگر جراحتی که کسی بر دیگری وارد می کند، خطرناک باشد، خطا در درمان، به تنهایی دفاع پذیرفته ای برای اتهام به قتل نیست».[۱۸]دادگاه دیگری{[۱۹] }نیز گفته:« کم بودن مهارت یا تدبیر نادرست یا صرف سهل انگاری پزشک، نمی تواند متهم را از مسؤولیت در برابر پی آمدهای پایانی کارش در امان دارد».{[۲۰]}
رویّه قضایی آمریکا بر آن است که مرتکب فعل تجاوز گرانه، مسؤول نتیجه ای می باشد که از دفاع دیگری که واکنش طبیعی به تجاوز است سرچشمه می گیرد. در این قاعده به گونه ای مطرح می شود که «تجاوز،مستدعی دفاع است».{[۲۱]}قاعده ی یاد شده از آن رو است که واکنش طبیعی انسان، در برابر کسی که او را با خطری تهدید می کند، دفاع از خود است، پس اگر بی گناهی از دفاع او دچار آسیب شود، کار دفاعی،«سبب جایگزین»{ [۲۲]}شمرده نمی شود تا رابطه ی سببیّت را قطع کند، بلکه این رابطه، میان فعل تجاوز کارانه وآسیب حاصل از فعل دفاعی وجود دارد.
دادگاه پنسیلوانیا در این باره می گوید:«هرکس آغاز کننده ی سلسله ای از افعال خطرناک برای حیات باشد، مسئول همه ی پی آمد های طبیعی آن افعال است. پیش تر در انگلستان درباره ی این قاعده حکم شده است:
«اگر کسی بمبی به سوی بازار پر جمعیتی بیندازد وبمب نزدیک کسی بیفتد واو آن را دورتر پرتاب کند وبمب نزدیک شخص دیگری بیفتد و او نیز بمب را پرتاب نماید وبمب نزدیک کسی دیگر سقوط کند،منفجر شود وآسیب های شدیدی به او وارد نماید،میان فعل متهم وآسیب های مجنی علیه، رابطه ی سببیّت وجود دارد. علی رغم فراوانی کارهایی که به صورت دفاعی انجام گرفته است تادر پایان، به نتیجه ای رسیده که رابطه ی سببیّت میان آن و فعل متهم موجود شمرده است.»{[۲۳]}
}[۱] {Morrison v . Davis (1852 ).
}[۲]{Sate v. Angelina Court.
}[۳]{ Perkins, P. 642.
}[۴]{Intended Consequences.
}[۵]{Perkins, p.617.
}[۶]{Court of Alabama.
}[۷]{ Court of Iowa.
}[۸]{ State v. Moore(1954).
}[۹]{ Embrey v .Common wealth(1930)
}[۱۰]{Pyles v. State.
}[۱۱] {Perkins,P. 614.
}[۱۲]{Carbo v. state (1908).
}[۱۳] {Regina. V. Dalloway (1847).
}[۱۴] { State v. Barker(1854)؛ Franklin v. state(1899).
}[۱۵]{People v. Clark (1951).
}[۱۶]{Perkins , P . 614.
}[۱۷] {Perkins, P. 628.
}[۱۸]{Daughdrill v. State (1897).
}[۱۹]{The Alabama court.
}[۲۰]{The Town court.
}[۲۱]{ Perkins,P. 624.
}[۲۲]{Superseding cause.
}[۲۳] {Scotte v. Sheperd(1773).
[شنبه 1399-06-08] [ 08:12:00 ب.ظ ]
|