کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



  • اختلال شخصیت اجتنابی(APD)[1] از نظر برخی ویژگی­ها مشابه اضطراب اجتماعی است و به ظاهر همپوشانی گسترده­ای با هراس اجتماعی تعمیم یافته دارد (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۱۳۸۱). میزان همپوشانی تشخیصی بین اختلال اضطراب اجتماعی تعمیم یافته و اختلال شخصیت اجتنابی آن­چنان زیاد است که برخی پژوهشگران را واداشته تا اقدام DSM-IV-TR در خصوص متمایز کردن آن­ها از یکدیگر را مورد سوال قرار دهند (ون ولزن[۲] و همکاران، ۲۰۰۰).

     

    هیمبرگ (۱۹۹۶) در یک مطالعه مروری نتیجه می­گیرد که حدود ۶۰ درصد افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی تعمیم­ یافته با ملاک­های اختلال شخصیت اجتنابی انطباق دارند در حالی که نرخ این تطابق در مورد بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی غیر تعمیم یافته ۲۰ درصد است. جورستاد[۳] و هیمبرگ (۲۰۰۹) گزارش می­ دهند که میزان همبودی اختلال شخصیت اجتنابی با  اختلال اضطراب اجتماعی برابر ۱/۲۲ تا ۷۰ درصد است (جورستاد و همکاران، ۲۰۰۹).

     

     پژوهش­های تجربی پیشنهاد می­ کنند که اضطراب اجتماعی را باید به عنوان پیوستاری از شدت علائم فرمول­بندی کرد که در یک سوی (خفیف) آن، اضطراب اجتماعی غیر تعمیم یافته یا خاص، در میانه آن اختلال اضطراب اجتماعی تعمیم یافته بدون APD و در سمت (شدید) دیگر آن، اختلال اضطراب اجتماعی همراه با APD قرار گرفته است (کلارک و بک، ۲۰۱۰). بنابراین، اختلال شخصیت اجتنابی ممکن است نوع شدید اضطراب اجتماعی تعمیم یافته باشد، یعنی از نظر کیفی متمایز نیست (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۱۳۸۱).

     

    مقاله - متن کامل - پایان نامه

     

    ۱-۱-۲- شیوع

     

    اضطراب اجتماعی یکی از رایج­ترین اختلال­های روانی در کشورهای غربی است. به­ طوری ­که مطالعات همه­گیر­شناختی و اجتماعی شیوع کلی اضطراب اجتماعی را تقریباً ۲ تا ۱۳ درصد در بزرگسالان و کودکان گزارش کرده­اند (فارمارک، ۲۰۰۲؛ بوگلز[۴] و استین، ۲۰۰۹؛ رپی و همکاران، ۲۰۱۱). شرایط بالینی این اختلال نمودی جهانی دارد (استین و استین، ۲۰۰۸)، اگر چه شیوع آن در سراسر جهان به یک اندازه نیست، به­طور دقیق­تر، اطلاعات به­دست آمده از کشورهای شرق آسیا نشان داده که نسبت به کشورهای غربی نرخ شیوع کمتری وجود دارد (هافمن و همکاران، ۲۰۱۰).

     

    اضطراب اجتماعی اختلالی است با شروع زودرس که به طور معمول در میانه نوجوانی شروع می شود (رپی، ۱۹۹۵؛ به نقل از رپی و اسپنس، ۲۰۰۴) شروع اضطراب اجتماعی به­طور معمول در اواسط نوجوانی و گاهی با سابقه­ بازداری اجتماعی یا کمرویی در دوران کودکی همراه است (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۱۳۸۱)، به­ طوری­ که چندین مطالعه نشان داده که اکثر افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی شروع مشکل خود را قبل از ۱۸ سالگی با میانگین سنی شروع ۱۰ تا ۱۳ سالگی گزارش می­ دهند (اوتو و همکاران، ۲۰۰۱). اغلب زیرگونه فراگیر شروع زودتری دارد. شروع در بزرگسالی نادر است و اغلب ثانوی بر اختلال­هایی مثل پنیک یا اختلال افسردگی است (گرانت و همکاران، ۲۰۰۵؛ فارمارک، ۲۰۰۲). شروع اختلال ممکن است به­طور ناگهانی و به دنبال یک تجربه­ی تنش­زا یا تحقیر کننده، یا احتمال دارد تدریجی باشد. سیر هراس اجتماعی اغلب پیوسته و مداوم است. طول مدت آن بیشتر برای تمام عمر است، ولی ممکن است شدت این اختلال در بزرگسالی کاهش یابد یا تغییر کند (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۱۳۸۱)

     

    [۱]- Avoidant personality disorder

     

    [۲]-Van Velzen

     

    [۳]-Jorstad

     

    [۴]- Bogels

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-06-07] [ 08:44:00 ب.ظ ]




  • ۱-۱-   تفاوت­های جنسیتی و بین فرهنگی – هراس اجتماعی

     

    پژوهش­ها نشان داده­اند که تفاوت­های جنسیتی در شیوع هراس اجتماعی بیشتر به این اشاره دارند که هراس اجتماعی در میان زنان شایع­تر است (آکارترک، ۲۰۰۸)  استین و همکاران (۲۰۰۴) گزارش داده­اند که برای زنان شیوع سرتاسر عمر ۵/۱۵ درصد و برای مردان شیوع در سرتاسر عمر ۱/۱۱ درصد است. اما رپی و اسپنس (۲۰۰۴) یادآور می­شوند که نسبت جستجوی درمان در دو جنس برابر است هر چند مطالعاتی که با پرسشنامه­های غیربالینی انجام شده نشان می­دهد که زنان ممکن است نسبت به مردان، اضطراب اجتماعی و خجالت بیشتری را احساس کنند. تفاوت­های بین فرهنگی ممکن است در نسبت جنسیتی اختلال اضطراب اجتماعی متجلی شود. در مطالعه­ای که با یک نمونه ۸۷ نفری از جمعیت ترکیه انجام شد، ۲/۷۸ درصد مردان طبق ملاک­های DSM-III-R، تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی را دریافت کردند (گوگالپ  و همکاران، ۲۰۰۱، به نقل از رضایی).
    پایان نامه

     

    تصویر بالینی و آسیب ناشی از اضطراب اجتماعی در بین فرهنگ­ها، بسته به مقتضیات اجتماعی ممکن است متفاوت باشد. در همین راستا، اطلاعات مربوط به شیوع اختلال هراس اجتماعی نشان داده­اند که ممکن است این اختلال در گروه­های نژادی و قومیت­های مختلف با نرخ متفاوتی رخ دهد. به­طور دقیق­تر، شیوع گزارش شده برای هراس اجتماعی در مطالعاتی که در کشورهای جنوب شرقی آسیا (کره و تایوان) صورت گرفته نسبت به کشورهای غربی، به­طور محسوسی پایین­تر می­باشد (فارمارک، ۲۰۰۲).  نرخ شیوع اضطراب اجتماعی در کشورهای غربی انگلیسی زبان در مقایسه با ممالک آسیایی مثل تایوان و کره جنوبی چهار برابر است. البته جای تردید دارد که این مساله ناشی از تفاوت واقعی در نرخ شیوع اضطراب اجتماعی در این فرهنگ­ها باشد. به­نظر می­رسد که سوالات مصاحبه ممکن است فاقد اعتبار فرهنگی در کشورهای شرقی باشد. به­علاوه شرایطی وجود دارد که مترادف و موازی اضطراب اجتماعی و خاص کشورهای آسیایی است مثل “تای جین کیوفوشو”[۱] در ژاپن که با علائمی چون ترس فراگیر و غیرمنطقی از شرمندگی و صدمه زدن به دیگران به دلیل بی­کفایتی و ضعف شخصی همراه است (چپمن و همکاران، ۱۹۹۵). در فرهنگ­های خاص (ژاپن و کره) مبتلایان به هراس اجتماعی ممکن است به­ جای شرمنده شدن ترس­های مستمر و مفرطی از آزردن دیگران در موقعیت­های اجتماعی بروز دهند، احتمال دارد این ترس­ها به شکل اضطراب شدید از سرخ شدن چهره، تماس چشم به چشم، یا بوی بدن که ممکن است برای دیگران زننده و ناراحت کننده باشد ظاهر شود (تای جین کیوفوشو در ژاپن) (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۱۳۸۱).

     

    نشانگان “تای جین کیوفوشو” این احتمال را مطرح کرد که ممکن است نحوه بیان و تظاهر اضطراب اجتماعی با سیمایه­های بنیادی فرهنگ مرتبط باشد. از نظر تئوری باور بر آن است که دغدغه­های فرهنگ های جمع­گرا ممکن است بر ترس و ممانعت از آزردن دیگران متمرکز باشد حال آن­که در فرهنگ­های فردگرا حول آزردن خود است. هرچند این مفروضه­ها هنوز آزمون نشده، مطالعاتی در خصوص ترجیح استقلال به وابستگی به دیگران انجام شده است که نشان می­دهد تفاوت زیادی در انطباق علائم “تای جین کیوفوشو” و اختلال اضطراب اجتماعی با یکدیگر وجود ندارد. البته هنوز کاملاً مشخص نیست که آیا عوامل فرهنگی قادر است ماهیت و میزان ترس­های اجتماعی بنیادین را تغییر شکل دهد یا خیر. یک تبیین دیگر آن است که اضطراب اجتماعی در فرهنگ­های مختلف مشابه است اما آستانه تعریف و شناسایی آن به عنوان اختلال با هم تفاوت دارد. همین مطلب در مورد ارزش­های جمع­گرایی و فردگرایی نیز صدق می­ کند. در جوامع فردگرا که افراد در آن از طریق اظهار وجود و بیان مطالب شخصی به امتیازات اجتماعی دست می­یابند، حتی مقادیر نسبتاً پایین ترس اجتماعی، آزارنده و مزاحم است اما در فرهنگ­های جمع­گرا که انطباق با دیگران و بیان فروتنی یک مزیت محسوب می­شود، درجاتی از اضطراب اجتماعی مثبت قلمداد شده و تنها به سطوح بالای ترس اجتماعی عنوان “اختلال” اطلاق می­شود. برای نمونه نشان داده شده است که والدین تایلندی رفتارهای برون­ریزی فرزندان خود را بیش از رفتارهای درون­ریزی، مشکل­ساز تلقی می­ کنند حال آن­که والدین آمریکایی بین این دو تفاوت زیادی قائل نیستند. از این­رو نشانگان درون­ریزی از جمله اضطراب اجتماعی ممکن است در برخی فرهنگ­ها بیش از سایر جوامع زیان و آسیب تلقی شود (رپی و اسپنس، ۲۰۰۴).

     

     

    حتی در کشورهای غربی که نرخ اضطراب اجتماعی ممکن است مشابه باشد، تظاهر بالینی آن تحت تأثیر عوامل فرهنگی قرار دارد. برای نمونه در مطالعه­ای که به مقایسه اضطراب اجتماعی در نمونه­های آمریکایی، سوئدی و استرالیایی پرداخت، مشخص شد که آزمودنی­های سوئدی به صورت معناداری بیش از سایرین از خوردن و نوشیدن در جمع، جلسات رسمی و گفتگو با مراجع قدرت می­ترسند (هیمبرگ، و همکاران، ۱۹۹۷).

     

    [۱]-Tai jinn kyofu – sho (TKS)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:44:00 ب.ظ ]




  • اضطراب اجتماعی تأثیر گسترده­ای بر عملکرد تحصیلی، اجتماعی، خانوادگی، و شخصی فرد مانند: معلولیت­های قابل ملاحظه و کاهش معنادار در سطح کیفیت زندگی، عملکرد اجتماعی تخریب شده، کاهش سطح بهره ­وری اقتصادی و به­طور خاص خطر بالا برای ابتلا به افسردگی عمده ثانوی بر اضطراب اجتماعی، دارد (ملیانی، ۱۳۸۶).

     

     

    جوانان مبتلا به اضطراب اجتماعی به­طور کلی مراودات اجتماعی ضعیف و توانایی تطابق کمتری نسبت به همسالان خود دارند و در مواجهه با انتظارات دوران بزرگسالی با مشکلات بیشتری روبه­رو می شوند (گارسیا لوپز[۱]، ۲۰۰۵). بسیاری از مبتلایان به اضطراب اجتماعی بیکارند یا از نظر شغلی در سطح نازلی هستند. برخی از آن­ها مشاغلی را برمی­گزینند که مستلزم حداقل تماس با افراد باشد (مثلاً نگهبانی در شیفت شب) در حالی ­که ممکن است دارای تحصیلات دانشگاهی باشند. گاهی به دلیل ترس از تعامل با همکاران و مراجعان، ارتقاء شغلی را رد می­ کنند (ترک و همکاران، ۲۰۰۱). چنان­چه اختلال اضطراب اجتماعی با سایر اختلالات اضطرابی (حملات هراس و GAD) یا افسردگی همبودی داشته باشد، آسیب کارکردی، گسترده­تر خواهد شد (مگی و همکاران، ۱۹۹۶). تجربه انزوا و تنهایی شدید نیز در بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی شایع است. بارلو (۲۰۰۱) گزارش می­ کند که نیمی از افراد علی­رغم میانگین سنی ۳۰ سال، هرگز ازدواج نکرده ­اند، این در حالی است که ۳۶ درصد افراد مبتلا به اختلال هراس و آگورافوبیا و ۱۸ درصد مبتلایان به اختلال اضطراب منتشر تا این سن هنوز مجردند. لذا چنانچه درد و رنج و عوارض ناشی از اضطراب اجتماعی در نظر گرفته شود، تعجب­آور نیست که شاهد افت محسوس کیفیت زندگی و نرخ بالای ایده­پردازی خودکشی (در افراد فاقد اختلال روانپزشکی) باشیم. این بیماران معمولاً کیفیت زندگی خود را به وضوح پایین­تر از افراد غیر بالینی ارزیابی می­ کنند. یک مطالعه متاآنالیز در اختلالات اضطرابی نشان داد که اثرات منفی اضطراب اجتماعی بر روابط بین فردی، کار و خانواده به اندازه اختلال هراس و OCD است (ویتچن[۲] و همکاران، ۲۰۰۰).

     

     

    [۱]- Garcia-Lopez

     

    [۲]-Wittchen

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:43:00 ب.ظ ]




  • ۱-۱-۱- عوامل ژنتیکی

     

    در حال حاضر شواهد مناسبی مبنی بر نقش عوامل ژنتیکی در بروز اضطراب اجتماعی در کودکان و بزرگسالان در دست است. مطالعات اولیه نرخ بالای اضطراب اجتماعی را در اعضای نزدیک خانواده مبتلایان به اضطراب اجتماعی نشان می­دهد (فایر[۱]، ۱۹۹۳). کودکان مبتلا به اضطراب اجتماعی در مقایسه با همتایان غیر مبتلا به احتمال بیشتری دارای والدینی واجد ملاک­های اضطراب اجتماعی بودند. همچنین فرزندان والدین مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی در معرض خطر افزوده برای ابتلا به این اختلال قرار داشتند (لایب[۲] و همکاران، ۲۰۰۰). مطالعات دوقلوها نیز که با روش­شناسی قابل قبول و حجم نمونه بزرگ انجام شده است تاثیر معنادار اما متوسط عوامل ژنتیک را بر رشد اضطراب اجتماعی و اختلال اضطراب اجتماعی حکایت دارد (نلسون و همکاران، ۲۰۰۰). بیتی و همکاران (۲۰۰۲) در مطالعه متاآنالیز خود برای توارث­پذیری اختلال اضطراب اجتماعی رقم ۶۵ درصد را گزارش کردند. کندلر و همکاران (۱۹۹۲) گزارش می­ کنند که توارث پذیری در قالب عوامل ژنتیک صرف نظر از جایگاه عوامل محیطی ۳۰ درصد این اختلال را تبیین می­ کند.

     

    مقاله - متن کامل - پایان نامه

     

    برخی از مطالعات نیز به بررسی اثرات ژنتیکی بر سازه­های مرتبط با اضطراب اجتماعی از قبیل خجالت، ترس از ارزیابی منفی و بازداری رفتاری پرداخته­اند. استین و همکاران (۲۰۰۲) در مطالعه­ای روی ۴۳۷ جفت دوقلوی بزرگسال نشان دادند که نرخ توارث پذیری ترس از ارزیابی منفی معادل ۴۸ درصد است. وارن و همکاران (۱۹۹۹) اثرات ژنتیکی را بر اضطراب دوره کودکی در ۳۲۶ جفت دوقلوی ۷ ساله بررسی کرده و دریافتند که نرخ توارث پذیری علائم اضطراب اجتماعی معادل ۳۴ درصد و متغیر مذکور ضمن استقلال از اثرات محیطی با خجالت رابطه نزدیکی دارد. همین یافته­ها در مورد توارث پذیری صفات سرشتی از جمله بازداری رفتاری نیز مشاهده می­شود. برای نمونه دانیلز[۳] و پلومین[۴] (۱۹۸۵) دریافتند که بین خجالت در کودکان ۲۴ ماهه و میزان معاشرت پذیری مادران بیولوژیک­شان ارتباط وجود دارد (به نقل از رضایی، ۱۳۸۹).

     

     

    ۱-۱-۲- عوامل شناختی

     

    مشخصه اختلال اضطراب اجتماعی، سوگیری و تحریف در پردازش اطلاعات اجتماعی و افکار، نگرش­ها و باورهایی است که تصور می­شود هیجان و اضطراب اجتماعی را برانگیخته و تداوم می­بخشند. کلارک و مک مانوس[۵] (۲۰۰۲) مرور جامعی بر پیشینه پژوهشی مربوط به فرآیندهای شناختی در اختلال اضطراب اجتماعی انجام داده­اند. آن­ها معتقدند اختلال اضطراب اجتماعی از طریق یک دور باطل تداوم می­یابد. افراد درگیر مجموعه ­ای از فرآیندهای شناختی قبل و بعد از تعامل می­شوند که منجر به تولید اضطراب شده و ممکن است به عملکرد اجتماعی فرد آسیب برساند. اجتناب اجتماعی متعاقب و پیامدهای اجتماعی منفی آن، فرصت پیشرفت روانی- اجتماعی را از فرد باز پس گرفته و این مفروضه را که پدیده­های اجتماعی همواره نتایج منفی در پی دارند استحکام می­بخشد. اسپنس و همکاران (۱۹۹۹) در مطالعات خود دریافتند که کودکان مبتلا به اضطراب اجتماعی در مقایسه با سایر کودکان پیامدهای منفی بیشتری را پیش ­بینی می­کردند و عملکرد خود را منفی ارزیابی می­نمودند. رفتارهای اجتماعی اولیه چه تحت نفوذ عوامل وراثتی باشند و چه محیطی یا هر دو ، بر پاسخ­دهی  به دیگران تأثیر می­گذارند. به نظر می­رسد یک الگوی ثابت از پیامدهای اجتماعی منفی یا تجارب اجتماعی آسیب­زا می ­تواند لااقل بخشی از واریانس شکل­ گیری اضطراب انتظاری در موقعیت­های اجتماعی را توضیح دهد. مطالعات پس رویدادی روی بزرگسالان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی شواهدی در مورد اثرات تجارب اجتماعی منفی دوران کودکی بر شکل­ گیری اختلال اضطراب اجتماعی بزرگسالی ارائه نموده است. بزرگسالان دچار اختلال اضطراب اجتماعی مکرراً خاطراتی را در مورد انتقاد شدن، تحقیر و تمسخر و دیگر پیامدهای اجتماعی ناخوشایند گزارش می­ کنند و معتقدند که سایرین اساساً انتقادگرند (رپی و هایمبرگ، ۱۹۹۷). رپی و اسپنس (۲۰۰۴) اظهار می­دارند که “ما واقعاً نمی­دانیم که باورهای منفی از کجا نشأت می­گیرند”. نظریه­پردازان شناختی معتقدند که کودکان در فرآیند رشد بهنجار به­تدریج از خود یک بازنمایی روانی آن­گونه که توسط مخاطب دیده می­شوند، می­سازند اما دلیل اهمیت یافتن ارزیابی مثبت و منفی دیگران یا میزان تهدید منتسب به مخاطبین نیازمند بررسی بیشتر است.

     

    ۱-۱-۳- نقص مهارت‌های اجتماعی

     

    مدل­های سبب­شناسی موجود از عملکرد اجتماعی آسیب دیده به­عنوان یک عامل نگهدارنده مهم یاد می­ کنند (رپی و هایمبرگ، ۱۹۹۷؛ کلارک و ولز، ۱۹۹۵؛ رپی و اسپنس، ۲۰۰۴؛ کیمبریل، ۲۰۰۸). برای نمونه رپی و اسپنس (۲۰۰۴) بین عملکرد اجتماعی گسیخته که به اضطراب بالا مربوط می­شود با مهارت­های اجتماعی ضعیف که مربوط به نقص در مهارت­های اجتماعی پایه­ای است (مثل مهارت­های مربوط به مکالمه، فقدان جرأت­ورزی، منفعل بودن، سلطه­پذیری) تفاوت قائل می­شوند. کلارک و بک (۲۰۱۰) به رفتارهای بازدارنده مختلفی اشاره می­ کنند که ناشی از تجربه اضطراب در حضور دیگران است از جمله اجتناب از خیره شدن، صدای لرزان ، لرزش دست، رفتار غیر دوستانه با دیگران، اجتناب از خود افشایی و موارد مشابه. شکی نیست که تجربه اضطراب زیاد در موقعیت­های ارزیابی اجتماعی به­طور معنادار عملکرد را معیوب می­ کند اما مشخص نیست که آیا افراد مبتلا، از کمبود دانش اجتماعی رنج می­برند یا این­که دچار نقص توانایی در کارکردهای اجتماعی­اند که منجر به رشد اضطراب اجتماعی می­شود. این بیماران خود را در مقایسه با افراد غیر مضطرب از نظر اجتماعی غیر مؤثرتر ادراک می­ کنند. هنگامی که عملکرد آن­ها توسط مشاهده­گران بیرونی درجه­بندی می­شود، به نظر می­رسد که گرمی و علاقمندی کمتری را نشان داده و به وضوح مضطرب­ترند، تسلط کمتری داشته، رفتارهای کلامی مثبت کمتری ابراز می­نمایند و به­طور کلی در مقایسه با گروه غیر مضطرب عملکرد کلی ضعیف­تری دارند. لیکن صرف نظر از ایرادات فوق، افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی، عملکرد اجتماعی خود را منفی­تر از مشاهده­گران بیرونی ارزیابی می­ کنند. این در حالی است که ثابت شده این افراد همیشه دچار رفتار اجتماعی ناسازگار نیستند. آلدن و تیلور (۲۰۰۴) یادآور می­شوند که وقوع رفتارهای ناسازگار، وابسته به بافت اجتماعی است یعنی افراد از نظر اجتماعی مضطرب، هنگام پیش ­بینی موقعیت ارزیابی یا شرایط مبهم به احتمال بیشتری از خود عملکرد اجتماعی ضعیف نشان می­ دهند. در واقع نقایص عملی در مهارتهای اجتماعی در سبب­شناسی اضطراب اجتماعی نقش مهمی دارند لیکن اضطراب بالا و بازداری رفتاری اتوماتیک نیز می ­تواند پیامدهایی چون بی­مهارتی اجتماعی داشته باشد. در این میان نظریه­پردازانی چون کلارک و بک (۲۰۱۰) بر نقش عوامل شناختی بیش از نقائص رفتاری تأکید می­ کنند.

     

    نظریه­ های اولیه اضطراب اجتماعی تأکید ویژه­ای بر نقش نقص مهارت­های اجتماعی داشتند. لیکن برخی از نظریه­پردازان به­تدریج پذیرفتند که افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی دچار ضعف مهارت­های اجتماعی می­باشند. ناتوانی در کاربرد مهارت­های اجتماعی مؤثر ضرورتاً به این معنا نیست که فرد دچار ناتوانی بنیادی در پرداختن به رفتار مورد تقاضا است. نقص عملکرد ممکن است نشانگر بازداری پاسخ در نتیجه اضطراب افراطی باشد (رپی و هایمبرگ، ۱۹۹۷).

     

    به نظر می­رسد که نقص مهارت­های اجتماعی نقش مهمی در شکل­ گیری و تداوم اضطراب اجتماعی کودکان داشته باشد تا بزرگسالان. در بزرگسالی افراد طیفی از مهارت­های اجتماعی جبرانی و راهبردهای از عهده­برآیی را می­آموزند مثل تمرین مکرر تکالیف اجتماعی و همین راهبردها آن­ها را قادر می­سازد تا بتواند با آن­چه از آن می­گریزند چالش نمایند. رپی و لیم[۶] (۱۹۹۲) گزارش می­ کنند که بزرگسالان مبتلا به اضطراب اجتماعی همیشه در مقایسه با گروه کنترل غیر بالینی در تکالیف اجتماعی ضعیف­تر نبوده و در مواردی حتی ممکن است بهتر عمل کنند. لذا به نظر می­رسد در مورد این افراد، مهارت­های اجتماعی به جای نقص، دچار بازداری شده است. شواهدی نیز وجود دارد که نشان می­دهد افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی دچار نقائصی در ارتباطات کلامی و مهارت­های ادراک اجتماعی می­باشند. درک ناقص حالات روانی مخاطب در تعامل اجتماعی و مهارت ضعیف در راهبردهای بیان خود، بخشی نتیجه تمرکز افراطی بر خود است که مانع توجه به سرنخ­های اجتماعی و اکتساب دانش اجتماعی می­شود (رضایی، ۱۳۸۹). ملفسن[۷] و فلورین[۸] (۲۰۰۲) دریافتند که در بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی شناسایی هیجانات و عواطف از طریق تظاهرات چهره­ای ضعیف­تر از گروه گواه غیر بیمار است. یکی از تبیین­های احتمالی آن است که سطوح بالای تمرکز بر خود همراه با اضطراب اجتماعی منجر می­شود که منابع توجهی فرد از سرنخ­های اجتماعی بیرونی منحرف شود. از سوی دیگر این افراد در انجام انواع رفتارهایی که احتمال دستیابی به پیامدهای اجتماعی موفقیت آمیز را افزایش می­ دهند مهارت کمتری دارند. آسیب عملکردی در تکالیف اجتماعی نقش کلیدی در شکل­ گیری دور باطلی دارد که شامل پیامدهای اجتماعی منفی، اضطراب، شناخت­های غیر انطباقی، رفتارهای اجتنابی و مهارتهای اجتماعی ناقص است. مدل­هایی از این نوع پیشنهاد می­ کنند که دور باطل به­واسطه الگوهای تکراری پیامدهای شکست و عدم موفقیت در تعامل با دیگران تقویت شده است و تداوم می­یابد و در نهایت بر قضاوت دیگران از فرد و جایگاه و صلاحیت اجتماعی وی نزد دیگران اثر منفی خواهد داشت. این تجارب طیفی از فرآیندهای شناختی ناسازگارانه از قبیل شکست، خود اثر بخشی پایین، تمرکز افراطی بر خود و حساسیت زیاد به بازخوردهای دیگران در پی دارد. تجربه­های شکست اجتماعی در کنار فرآیندهای شناختی غیر انطباقی به اضطراب نسبت به موقعیت­های اجتماعی مشابه در آینده، می­انجامد. انزوای اجتماعی، رفتارهای اجتماعی و طرد از جانب دیگران فرد را از فرصت یادگیری اجتماعی و کسب چیرگی در تکالیف اجتماعی کلیدی محروم می­سازد و فرآیندهای شناختی سودار بقا می­یابند. نقص در مهارت­های اجتماعی هم علت و هم پیامد اختلال اضطراب اجتماعی محسوب می­شود که می ­تواند در نقش عامل سبب­ساز اولیه یا با عنصر نگهدارنده علائم ظاهر شود (آلدن و همکاران، ۲۰۰۲).

     

    ۱-۱-۴- عوامل محیطی

     

    عوامل ژنتیکی، بیولوژیک و خلق و خو فقط قادرند بخشی از فرآیند شکل­ گیری اختلال اضطراب اجتماعی را تبیین کنند .

     

    ۱-۱-۴-۱-تعامل والد/ کودک

     

    کودکان بخش قابل توجهی از اوقات خود را در دو موقعیت خانه و مدرسه می­گذرانند و به­شدت تحت نفوذ و تأثیر تعاملات والدینی، اعضای خانواده، معلمان و همسالان قرار دارند. تئوری­های یادگیری اجتماعی برای اضطراب اجتماعی پیشنهاد می­ کنند که تاریخچه پیامدهای آزارنده و ناخوشایند در تعاملات اجتماعی و فقدان الگو یا دستورالعمل واضح در خصوص راهبردهای از عهده برآیی سازگارانه شناختی و رفتاری برای مدیریت موقعیت­های اجتماعی چالش­انگیز یا راهبردها و مدل­های نامناسب می تواند با شکل­ گیری اضطراب اجتماعی مرتبط باشد. سبک والدینی نیز در رشد سایکوپاتولوژی مورد مطالعه قرار گرفته است. اثرات محیطی کمتر اختصاصی اما ناخوشایند و منفی چون مرگ یا بیماری اعضای نزدیک خانواده یا دوستان، تعارض والدینی، جدایی، طلاق و زندگی با والد دچار بیماری روانی از طریق افزایش فشار روانی و سایکوپاتولوژی کلی فرد به این بستر دامن می­زند. این عوامل باهم در ارتباطند و مکانیسم عمل آن­ها احتمالاً ایجاد فشار روانی مستقیم و غیر مستقیم بر والدین و کاهش توانایی والدینی مؤثر است. درک نقش اثر والدینی بر شکل­ گیری اختلال اضطراب اجتماعی موضوع پیچده­ای است چون احتمالاً دربرگیرنده تعامل بین عوامل مختلفی می­باشد. مطالعات تجربی در این خصوص تا کنون پایه­ای و مقدماتی بوده و محدودیت­های متعددی در آن­ها مشاهده می­شود. اما همان­گونه که رپی (۱۹۹۵) خاطر نشان می­سازد “علی رغم محدودیت­های گوناگون داده­های نسبتاً همسانی از ارتباط اضطراب کودکی با کنترل و حمایت والدینی و رفتار گرم و ملایم ناچیز به­دست آمده است. این که آیا این ویژگی­ها دارای نقش سبب­ساز در بروز اضطراب اجتماعی هستند یا این که صرفاً انعکاسی از عوامل ژنتیک یا پیامد اضطراب کودکی­اند نیازمند بررسی بیشتری است”. برانچ و هیمبرگ (۱۹۹۴) دریافتند که بزرگسالان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی، والدین خود را کمتر اجتماعی قلمداد کرده و معتقدند که آن­ها تأکید زیادی بر عقاید دیگران داشته و می­کوشیدند تا فرزندان خود را از تعاملات بین فردی دور نگه دارند. همچنین در روش تربیتی خود از شرمنده­سازی بهره می­برند (برانچ و هیمبرگ، ۱۹۹۴).

     

    ۱-۱-۴-۱- تجارب اجتماعی ناخوشایند

     

    ادراک تهدید اجتماعی در ترکیب با تئوری شرطی­سازی، توصیفی منطقی برای درک ترسهای اجتماعی فراهم می­ کند که بر مبنای تجارب ناخوشایند زندگی است. پژوهش­هایی که تا کنون انجام یافته نتوانسته اند از ارتباط بین تجارب ناخوشایند اجتماعی و اختلال اضطراب اجتماعی حمایت کند. برای نمونه مولکنز[۹] و بوگلز (۱۹۹۹) که به بررسی ارتباط حوادث آسیب­زای زندگی با ترس از سرخ شدن پرداختند دریافتند هرچند ظهور این ترس­ها متعاقب واقعه ناخوشایندی در زندگی ذکر می­شد اما ۶۶ درصد افرادی که ترس ناچیزی داشته و یک حادثه ناخوشایند را تجربه کرده بودند بعدها دچار ترس از سرخ شدن نشدند (مولکنز و بوگلز، ۱۹۹۹).

     

    نظر به بروز زود هنگام اختلال اضطراب اجتماعی، بررسی تجارب ناخوشایندی که طی سالهای نخستین زندگی اتفاق می­افتد آگاهی دهنده است. تجارب منفی اجتماعی عمده، دست انداختن افراطی، انتقاد، زورگویی، طرد، تمسخر و تحقیر از جانب افراد مهم در رشد و تداوم اختلال اضطراب اجتماعی مؤثر است. البته عمده پیشینه پژوهش مربوط به پژوهش­های گذشته­نگر بزرگسالان از تجارب کودکی مبتنی است و تحت تأثیر سوگیری و یادآوری و گزارش­دهی قرار دارد (برت و همکاران،۱۹۹۰). هاکمن و همکاران (۲۰۰۰) دریافتند که بزرگسالان مبتلا به اضطراب اجتماعی تصاویر ذهنی راجعه منفی و خودمختاری را گزارش می­ کنند که محتوایشان با گذشت زمان ثابت و با خاطرات تجارب اجتماعی ناخوشایندی که نزدیک به زمان بروز اختلال اتفاق افتاده مرتبط و نزدیک است. این پژوهشگران معتقدند که تجارب منفی اولیه می ­تواند به شکل­ گیری تصاویر منفی اغراق شده از خود اجتماعی فرد منجر شوند که در موقعیت­های اجتماعی آتی مکرراً فعال شده و در برابر تغییر حاصل از تجارب خوشایند بعدی مقاومند.

     

    به­طور کلی درک این مطلب که آیا حوادث منفی بین فردی خاصی در کودکی یا نوجوانی، ممکن است دارای نقش سبب­شناختی در اضطراب اجتماعی باشد یا این­که آیا افراد مبتلا تجارب منفی و آسیب­زای بین فردی بیشتری دارند که اضطراب اجتماعی را در آن­ها تقویت می­ کند مفید است.

     

    اختلال اضطراب اجتماعی مانند سایر اختلالات اضطرابی با نرخ بالای مشکلات دوران کودکی همراه است، هر چند این رابطه به اندازه اختلالات خلقی قوی نیست. رپی و اسپنس (۲۰۰۴) در مدل سبب شناسی اضطراب اجتماعی پیشنهادی خود معتقدند که وقایع ناگوار زندگی و تجارب یادگیری خاص می تواند خطر اضطراب اجتماعی را در افرادی که از نظر ژنتیکی استعداد ابتلای بیشتری دارند افزایش دهد. در واقع بین حوادث تروماتیک کودکی از جمله سوء استفاده جسمی، جنسی و تجارب منفی کمبود رابطه نزدیک با یک بزرگسال، تعارض زناشویی در خانواده اصلی، مهاجرت مکرر، فرار از خانه، شکست تحصیلی و اضطراب اجتماعی در بزرگسالی رابطه معنادار وجود دارد. میزان اضطراب اجتماعی در بازماندگان حملات جسمی و جنسی کودکی ۲۰ تا ۴۶ درصد است. سطوح بالای آزار عاطفی و وقایع منفی متعدد در کودکی مثل جدایی والدین، تعارض خانوادگی و آسیب روان­شناختی والدین با خطر افزوده اضطراب اجتماعی همبسته است (کارتیر، واکر و استاین، ۲۰۰۱). آلدن و تیلور (۲۰۰۴) معتقدند که افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی در سراسر زندگی کم و بیش دارای روابط اجتماعی منفی هستند به این دلیل که سبک بین فردی آن­ها پاسخ منفی­تری را در دیگران برمی­انگیزد و موجب یک چرخه بین فردی خودکام بخش از حوادث می­شود. البته نمی­توان پذیرفت که افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی الزاماً وقایع فردی تروماتیک بیشتری را تجربه کرده­اند یا اختلال آن­ها نتیجه یک واقعه اجتماعی آسیب­زای خاص است. کلارک و بک (۲۰۱۰) معتقدند که اختلال اضطراب اجتماعی به­جای آن­که صرفاً محصول عوامل محیطی یا اجتماعی باشد، پاسخی شناختی به تجارب اجتماعی است. به­عبارت دیگر در سبب شناسی این اختلال، مهمترین عامل، تعبیر و تفسیرهای منفی است که افراد مبتلا، در تعاملات اجتماعی خود با دیگران خلق می­ کنند.

     

    اما مشکل آن است که این عوامل، ریسک وقوع طیفی از انواع سایکوپاتولوژی را بالا می­برند و صرفاً منحصر به اختلال اضطراب اجتماعی نیستند. از سوی دیگر چون پژوهش­های مربوطه مقطعی و گذشته نگر است ، امکان تعیین جهت علیت دشوار است (رپی و اسپنس، ۲۰۰۴).

     

    به نظر کلارک و بک (۲۰۱۰) برای حذف این روابط مشترک انجام پژوهش­های طولی ضروری است تا دقیقاً مشخص شود که کدام یک از حوادث منفی زندگی بر رشد و شکل­ گیری اختلال اضطراب اجتماعی تأثیر دارد.

     

    [۱]-Fyer

     

    [۲]-Lieb

     

    [۳]-Daniels

     

    [۴]-Plomin

     

    [۵]-McManus

     

    [۶]-Lim

     

    [۷]-Melfsen

     

    [۸]-Florin

     

    [۹]-Mulkens

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:43:00 ب.ظ ]




  • ۱-۱-   مدل­های سبب­شناسی اختلال اضطراب اجتماعی

     

    در این بخش مدل­های شناخته شده در سبب­شناسی این اختلال معرفی می­شود:

     

    ۱-۱-۱- مدل کلارک و ولز  (۱۹۹۵)

     

    اولین مدل شناختی در مورد اختلال هراس اجتماعی به وسیله کلارک و ولز (۱۹۹۵) ارائه شد. این مدل به­طور اساسی سبب­شناسی اختلال اضطراب اجتماعی را تبیین نمی­کند، بلکه اغلب تبیینی را برای تداوم اجتناب اجتماعی و ناراحتی ناشی از آن فراهم می­سازد. بر اساس مدل شناختی کلارک و ولز افراد به سه دسته باور معتقدند. ۱- قرار دادن استانداردهای بسیار افراطی برای خود «ضمن سخنرانی حتی یک کلمه هم نباید اشتباه کنم». ۲- باورهای مشروط درباره خود «اگر هنگام سخنرانی مکث کنم، دیگران فکر می­ کنند که من احمقم». ۳- باورهای نامشروط درباره خود «من عجیب و غریب و شکست خورده هستم». داشتن چنین باورهایی باعث می­شود تا افراد، جهان اجتماعی را خطرناک ادراک کنند و به­طور طبیعی علائم شناختی، فیزیولوژیکی و رفتاری اضطراب را تجربه کنند. داشتن برنامه اضطراب[۱]  تمرکز و توجه فرد را تغییر می­دهد و فرد مضطرب اجتماعی خود را به عنوان شی اجتماعی[۲] پردازش می­ کند. آن­ها به جای تمرکز بر موقعیت اجتماعی به احساس خود و نحوه برخورد با دیگران توجه می­ کنند. این تغییر توجه منجر به تبعات منفی می­شود. تجربه علائم فیزیولوژیکی و شناخت­های منفی درباره خود جهان اجتماعی را تهدید کننده­تر می­نمایاند. توجه مفرط به علائم جسمانی، شدت آن علائم را بیشتر می­ کند. توجه افراطی به خود باعث می­شود تا به اطلاعات مبهم در اطراف کمتر توجه شود. از این­رو آن­ها افرادی با مهارت­های اجتماعی ضعیف به نظر برسند. کلارک و ولز معتقدند که چندین عامل باعث می شود تا افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی نتوانند باورهای خود را به بوته آزمایش بگذارند. عامل اصلی توجه متمرکز بر خود[۳] و تمایل به دیدن خود به عنوان شی اجتماعی است. عامل دوم رفتار ایمنی بخش[۴] است. گرچه اضطراب اجتماعی با اجتناب از موقعیت­های اجتماعی و عملکردی همراه است، تعداد کمی از این افراد از لحاظ اجتماعی کامل منزوی هستند. آن­ها با انتخاب بر اساس ضرورت وارد موقعیت­های اجتماعی می­شوند، اما از استراتژی­ها یا رفتارهای ایمنی بخش استفاده می­ کنند که اغلب اثرات متناقض دارد و به­طور عملی باعث می­شود تا احتمال وقوع پیامد منفی رفتار بیشتر شود و عامل مهم دیگر که نه در موقعیت­های اجتماعی بلکه در پیش ­بینی این موقعیت­ها و حتی پس از وقوع آن رخ می­دهد. این افراد قبل از ورود به موقعیت­ها، اضطراب انتظاری[۵] شدیدی را تجربه می­ کنند. آن­ها میزان وقوع پیامدهای منفی را بیش از حد تلقی می­ کنند، از این رو میزان توجه متمرکز بر خود و رفتارهای ایمنی بخش افزایش می­یابد. همچنین آن­ها دنبال داده­های تأیید کننده برای پیامدهای منفی هستند و توجه انتخابی بر این داده­ ها دارند. افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی هنگام ترک موقعیت­های اجتماعی درگیر ریشه­یابی یا کالبد شکافی[۶] رفتار اجتماعی می­شوند. آن­ها در ذهن خود به آن­چه گفته و انجام داده­اند، گاهی تا ساعت­ها فکر می­ کنند. شکست­های اجتماعی به سرعت کد­­ گذاری می­شوند و در موقعیت­های بعدی به صورت سوگیرانه فعال می­شوند (کلارک و ولز، ۱۹۹۵؛ به نقل از محمدی و همکاران، ۱۳۹۲).
    پایان نامه

     

    ۱-۱-۲- مدل  رپی و هیمبرگ (۱۹۹۷)

     

    مدل شناختی– رفتاری اختلال اضطراب اجتماعی که توسط رپی و هیمبرگ (۱۹۹۷) ارائه شده است، فرآیندهای شناختی سوگیرانه را در تداوم این اختلال مهم فرض می­ کند. این مدل بر این فرض است که پیش ­بینی موقعیت یا خود موقعیت مفروضه­هایی را در ذهن افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی فعال می­ کند. این افراد باور دارند که در موقعیت­های اجتماعی به­طور غیر موجه عمل خواهند کرد، به­ طوری که به پیامدهای اجتماعی نامطلوبی منجر می­شود. آن­ها آن­چه را که انتظار رخ دادن آن را دارند، در ذهن خود مرور می­ کنند، حوادث منفی گذشته را به خاطر می­آورند و خودشان را در موقعیت­های قبلی تصور می­ کنند و انتظار عملکرد ضعیف را از خودشان دارند. آن­ها تلاش می­ کنند تا این خطرات را با برگرداندن توجه خود به سمت خودشان و به سمت اطلاعات تهدید­آمیز دریافت شده از محیط مدیریت کنند. در موقعیت­های اجتماعی نیز استانداردهایی را برای خود قرار می­ دهند، چون بر این باورند که اطرافیان آن­ها را مورد ارزیابی قرار می­ دهند و ادراک خود را از عملکرد خودشان برخلاف استاندارهای مدون خود ارزیابی می­ کنند. زمانی که آن­ها فکر می­ کنند به آن حد مطلوب نرسیده­اند، احتمال ارزیابی منفی افزایش می­یابد و اضطراب آن­ها زیاد می­شود. برانگیختگی جسمانی منجر به علائم عینی از قبیل سرخ شدن، تنش عضلانی و لرزش می­گردد. آن­ها این علائم را بیش برآورد کرده­اند و معتقدند که دیگران به صورت منفی به این علائم واکنش نشان می­ دهند. تمرکز بر روی علائم فیزیولوژیک و اعتقاد به پیامدهای منفی منجر به افت عملکرد اجتماعی می­شود. بعد از واقعه نیز آن­ها تفسیرهای منفی از موقعیت می­ کنند، تفسیرهایی که تصویر خود منفی و انتظارات ضعیف عملکردشان را در آینده تقویت می­ کند. مدل رپی و هیمبرگ بر این فرض استوار است که افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی اهمیت بسیار بالایی بر تأثیر بر دیگران قائلند، از این­رو چنین دیدگاهی باعث می­شود تا آن­ها دیگران را بیش از حد نقاد در نظر بگیرند. وقتی این افراد موقعیت­های اجتماعی را پیش ­بینی می­ کنند یا وقتی در چنین موقعیت­هایی قرار می­گیرند، تصویر ذهنی از این می­سازند که توسط دیگران مورد نظاره قرار گرفته­اند. تمامی این عوامل روی­ هم رفته منجر به تشدید اضطراب اجتماعی می­گردد و باعث افت کارکرد فرد در موقعیت­های اجتماعی و عملکردی می­شود (رپی و هیمبرگ،۱۹۹۷).

     

     

    ۱-۱-۳- مدل بارلو و هافمن (۲۰۰۲)

     

    طبق این مدل انسان­ها از لحاظ تکاملی به خشم و انتقاد و سایر شاخص­های طرد اجتماعی حساس هستند. از این­رو اغلب انسان­ها زمانی ترس را تجربه می­ کنند، ولی تعداد کمی از آن­ها مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی می­شوند. شکل­ گیری اختلال اضطراب اجتماعی مستلزم آمادگی بیولوژیکی و روان شناختی برای ادراک اضطراب است. بر اساس این مدل استعداد ژنتیکی برای اضطراب اجتماعی اختصاصی نیست، بلکه اغلب مرتبط با متغیرهای سرشتی خاص مثل خجالت است که ارتباط زیادی با اضطراب اجتماعی دارند. از دیگر عوامل پیشایند ممکن برای ابتلا به اضطراب اجتماعی می­توان از  بازداری رفتاری نام برد که در پژوهش­های زیادی تأکید شده است. مدل هافمن و بارلو فرض می­ کند که حوادث به نسبت جزیی زندگی مثل تعامل­های اجتماعی یا عملکردی منجر به اضطراب می­شوند. به ویژه اگر هشداری با این وقایع پیوند یابد. سپس این عوامل زمینه را برای این که هشدارهای درست یا اشتباه شکل بگیرند، آماده می­ کنند. فرض آن­ها بر این است که هشدارهای صحیح اغلب به سمت زیرگونه نافراگیر (خاص، موقعیتی) اختلال اضطراب اجتماعی پیش می­رود. هافمن و بارلو معتقدند که افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی نافراگیر مثل افراد مبتلا به فوبی خاص واکنش­های ترس بیشتری را تجربه می­ کنند. در حالی­که افراد در زیرگونه فراگیر پاسخ­های اضطراب بیشتری را بروز می­ دهند و ممکن است که همراه با احساس­های خجالت و شرم باشد. از این­رو طبق مدل هافمن و بارلو زیرگونه فراگیر بدون هشدار رخ می­دهد یا از این طریق هشدارهای اشتباهی مربوط با موقعیت­های مرتبط با ارزیابی اجتماعی برانگیخته می­شود. علاوه بر موارد ذکر شده مهارت­های اجتماعی ضعیف و نقش فرآیندهای شناختی مثل توجه متمرکز بر خود اهمیت دارد که اغلب در تداوم اختلال مؤثر است (هافمن و بارلو، ۲۰۰۲؛ به نقل از محمدی و همکاان، ۱۳۹۲).

     

    ۱-۱-۴- مدل رپی و اسپنس (۲۰۰۴)

     

    مدل رپی و اسپنس، فرض می­ کند که ترکیبی از عوامل ژنتیکی اختصاصی و مشترک به صورت هیجان مداری عمومی (عاطفه منفی یا نوروتیسم) ابراز می­شوند. در این مدل، اضطراب اجتماعی در یک پیوستار بررسی می­شود. اختلال اضطراب اجتماعی در انتهای پیوستار قرار می­گیرد. از موضع رپی و اسپنس عوامل ژنتیکی به صورت کلی در دیگر اختلالات هیجانی نیز نقش دارند. ولی این احتمال نیز وجود دارد که سهمی از واریانس به مسایل اجتماعی و محیطی مربوط باشد. علاوه بر این، عاطفه منفی پایین (برون­گرایی و جامعه­پذیری پایین) به عنوان ویژگی اختلال اضطراب اجتماعی می­باشد و آن را از سایر اختلال­های اضطرابی جدا می­ کند. رپی و اسپنس معتقدند که برای اغلب افراد دو یا چند عامل به­صورت مشترک و در سوق دادن فرد به سمت اضطراب اجتماعی نقش دارند. این عوامل به صورت تنظیم­گر[۷] عمل می­ کند. تنظیم کننده به درجه­ای از اضطراب اجتماعی در فرد اشاره دارد که تا حدودی ثابت و پایدار است. عوامل بسیاری به­ویژه، عوامل محیطی باعث نوسان در فرد در طول پیوستار می شود. اما هر حرکت در این پیوستار به آسانی رخ نمی­دهد این اندازه از ثبات به این معنا نیست که تنظیم گر ثابت و غیر قابل تغییر است. قدرت عوامل محیطی که گاهی خود را در تغییرات پایدار در نوع بروز اختلال اضطراب اجتماعی (در باورها، سوگیری­ها، سبک­های رفتاری و حتی نورولوژی) بسته به زمان وقوع (دوره­های خاص آسیب­پذیری)، میزان اثر (شدت آن عامل و معنای آن برای فرد) و مزمن بودن آن (طول دوره) خود را نشان می­دهد. رپی و اسپنس معتقدند که هرگونه تغییرات در نحوه بروز اختلال اضطراب اجتماعی که به علت عوامل محیطی رخ می­دهد، کم و موقتی است. به عبارت دیگر، وقتی عوامل محیطی متوقف می­شود، تمایل به برگشت به سمت تنظیم کننده رخ می­دهد. تأثیر عواملی چون تعاملات والد/کودک نیز در اختلال اضطراب اجتماعی قابل توجه است. حمایت افراطی والدین، الگوگیری فرزندان از آن­ها به­طور معنی­داری در افراد تأثیر می­گذارد. چنین تعاملاتی همچنین از طریق ایجاد باورهایی مثل (دیگران منتقدند، من مهارت ندارم)، بر تداوم مسأله کمک می­ کنند. رپی و اسپنس معتقدند که تعامل والد/کودک به صورت فرآیند چرخشی رخ می­دهد که در آن شرکت به نوبه خود بر نحوه رفتار والد یا فرزند تأثیر می­گذارد و در مواقعی که این چرخه به­صورت معیوب شکل می­گیرد، به تشدید مشکل می­انجامد. با بزرگ­تر شدن کودکان تأثیر همسالان نیز بر رفتارهای آن­ها بیشتر می­شود. کودکان هیجانی و کناره­گیر به احتمال بیشتری طرد شده ­اند و نادیده گرفته می­شوند. یا مورد آزار و اذیت همسالان خود قرار می­گیرند. این عوامل نیز تأثیر اندکی تنظیم کننده دارند، اما زمانی که اختلال اضطراب اجتماعی شکل می­گیرد، این عوامل واریانس زیادی را تبیین می­ کند. تجربه­های منفی زندگی و تجربه­های یادگیری خاص نیز موقعیت فرد را در پیوستار تحت تأثیر قرار می­دهد. رپی و اسپنس در اشاره به نقش رفتارهای اجتماعی، اختلال در عملکرد اجتماعی را که به دلیل اضطراب رخ می­دهد، از مهارت­های اجتماعی ضعیف است که به دلیل کمبود توانایی اجتماعی (نقص دانش یا نقص در درونی کردن دانش و عمل به آن) از هم متمایز می­ کنند. طبق این مدل، کمبود توانایی اجتماعی نقش علی کمتری در اختلال اضطراب اجتماعی دارد. اما از آن­جایی­که مهارت اجتماعی یک عامل درونی است، بر روی محیط تأثیر خواهد گذاشت و در بلند مدت اضطراب اجتماعی را تحت تأثیر قرار خواهد داد. این مدل همچنین به نقش عوامل فرهنگی در اضطراب اجتماعی تأکید کرده است، معیارها و هنجارهای فرهنگی در بروز اضطراب اجتماعی نقش ویژه­ای دارند. به عبارت دیگر، پیوستار زیربنایی اضطراب اجتماعی در فرهنگ­ها به نسبت ثابت است. در فرهنگ­های مختلف اهمیت رفتار اجتماعی، نقش جنسیت و تعریف مشکل متفاوت است. طبق این مدل، تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی با اختلال شخصیت اجتنابی (اضطرابی) بستگی به این دارد که فرد در چه جایگاهی از این پیوستار قرار بگیرد و اختلال چه میزانی از ناراحتی، تداخل و آسیب را در زندگی فرد ایجاد می­ کند. مشخص است که مداخله در زندگی تحت تأثیر شدت اختلال، سن، جنسیت و اهداف زندگی و فرهنگ قرار دارد (رپی و اسپنس، ۲۰۰۴).

     

    [۱]-Anxiety program

     

    [۲]- social object

     

    [۳]- Self-focused

     

    [۴]- safety behavior

     

    [۵]-Anticipatory

     

     [۶]-postmortem

     

    [۷]- Set-Point

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:42:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم