بیش از سی سال از شناسایی اولین مورد ابتلا به ویروس HIV میگذرد. در ژوئن سال ۱۹۸۱ در مجلهی «گزارش هفتگی ابتلا و مرگومیر[۱]» آمریکا، گزارش پنج مورد پنومونی ناشی از پنوموسیستیس کارینی (pcp) در مردان همجنسگرا در کالیفرنیا منتشر شد. طی مدت کوتاهی، موارد مشابهی نیز از شهرهای نیویورک و سانفرانسیسکو گزارش شد. پس از آن موارد فزایندهای از ابتلای بزرگسالان به عفونتها و سرطانهای فرصتطلب نادر مشاهده شد. ویژگی مشابه همهی موارد، بروز نقص در سیستم ایمنی و ابتلا به عفونتهایی بود که در افراد دارای سیستم ایمنی سالم دیده نمی شود. به این ترتیب در پایان سال ۱۹۸۱ تعداد ۱۸۹ مورد بیماری با الگوی ابتلا به عفونتهای فرصتطلب از ۱۵ ایالت آمریکا به مرکز کنترل بیماریهای آمریکا[۲] گزارش شد که اغلب آنها را مردانی تشکیل میدادند که با مردان دیگر رابطه جنسی داشتند. با افزایش موارد بیماری در سال بعد، این سندرم در زنان و برخی گروههای جمعیتی خاص نظیر مصرفکنندگان تزریقی مواد و مبتلایان به هموفیلی نیز مشاهده شد. آنالیز یافتههای جدید این فرضیه را مطرح کرد که عامل ایجادکنندهی این بیماری یک عامل عفونی قابل انتقال از راه تماس جنسی یا خون است. در سالهای ۱۹۸۳ و ۱۹۸۴ دکتر لوک مونتانیه[۳] از انستیتو پاستور پاریس و دکتر رابرت گالو[۴] از محققان موسسه ملی سرطان آمریکا، ویروس با منشأ انسانیِ مولد این بیماری را جدا کردند. در سال ۱۹۸۵ اولین روشهای تشخیصی این عفونت شناخته شد و متعاقباً به منظور غربالگری خونهای اهدایی به کار گرفته شد (شادلو، امین اسماعیلی و رحیمی موقر، ۱۳۹۲).
۲-۲-۲ عامل بیماری و بیماریزایی:
عامل این بیماری ویروس نقص ایمنی انسانی (HIV)[5] است. یک رتروویروس[۶] و عضوی از زیر خانوادهی لنتی ویروس[۷] است که حاوی RNA و دارای پوشش است. تاکنون چهار نوع رتروویروس انسانی شامل HTLV-1[8]، HTLV-2، HIV-1 و HIV-2، شناختهشدهاند. HIV-2 بیشتر در نواحی غربی آفریقا (و اخیراً برخی کشورهای اروپایی) دیدهشده و در مقایسه با HIV-1، احتمال انتقال آن کمتر است و سیر پیشرفت کندتری دارد. ممکن است فرد همزمان به هر دو نوع ویروس مبتلا گردد (شادلو و همکاران، ۱۳۹۲).
بیماریزایی این ویروس عمدتاً از طریق حمله به سلولهای ایمنی صورت میگیرد. HIV مانند سایر ویروسها انگل اجباری درون سلولی است و همانندسازی آن، به سلول میزبان بستگی دارد. برای برقراری چرخهی زندگی ویروس، آنزیم و پروتئینهای خاصی لازم است. دو پروتئین اصلی در پوشش HIV وجود دارد: گلیکوپروتئین ۱۲۰ کیلو دالتونی (gp120) و گیلکوپروتئین ۴۱ کیلو دالتونی (gp41). ویروس با بهره گرفتن از gp41 به گیرندهی CD4 سلول میزبان متصل میشود و با بهره گرفتن از آنزیم ترانس کریپتاز معکوس خود، رونوشتی از RNA خود را به صورت DNA ایجاد میکند. gp120 نیز میل ترکیبی زیادی به گیرندهی CD4 در سطح غشاء میزبان دارد. گیرنده CD4 در سطح لنفوسیتهای T-helper، مونوسیتها، ماکروفاژها، سلولهای دندریتیک و لانگرهانس وجود دارد (کلی[۹] و کالیچمن[۱۰]، ۲۰۰۳؛ نقل از شادلو و همکاران،۱۳۹۲).
HIV از طریق آلوده کردن سلولهای لنفوسیت T که دارای گیرنده CD4 بوده و از طریق فعالسازی سیستم ایمنی با ایجاد یک محیط سیتوکینی که ویروس از آن جهت تکثیر خود استفاده میکند، سیستم ایمنی را متزلزل میسازد. کاهش سلولهای CD4 در خون محیطی، نشانهی بارز عفونت پیشرفتهی HIV است. مشخصهی عفونت HIV، نقص ایمنی ناشی از نقصان مداوم و پیشرونده در تعداد و عملکرد لنفوسیتهاست. در مرحلهی،HIV عفونت اولیه، ویروسها از محل ورود خود (به عنوان مثال سلولهای لانگرهانس رکتوم یا واژن) به غدد لنفاوی آن ناحیه رفته و در آنجا تکثیر مییابند. با راه یافتن ویروس به طحال و سیستم رتیکولوآندوتلیال، ویرمی و گسترش عفونت صورت میگیرد. این مرحله در برخی از افراد با علائمی شبیه مونونوکلئوز عفونی همراه است. پاسخ ایمنی در این مرحله به واسطهی سلولهای T- suppressor یا سلولهای دارای گیرنده CD8 انجام میشود. در ابتدا این سلولها افزایشیافته و سعی میکنند سلولهای آلوده به ویروس را از بین ببرند. همچنین با آزاد شدن سیتوکینها، ۶-۴ ماه بعد از ورود ویروس تا زمان ورود به مرحلهی پایدار، بار ویروس کاهش واضحی خواهد داشت. در طی مراحل اولیه و حاد عفونت و گذار به مرحلهی بعدی، ویروس میتواند در نقاطی مانند غدد لنفاوی به صورت نهفته باقی بماند و به تکثیر خود ادامه دهد (شادلو و همکاران، ۱۳۹۲).
۲-۲-۳ انتقال HIV
راههای انتقال HIV شناختهشده و محدود است. این راهها عبارتاند از: تماس جنسی، تماس با خون و ترشحات و انتقال از مادر به کودک. خطر انتقال در این راهها، باهم یکسان نیست.
۲-۲-۳-۱ انتقال از طریق تماس جنسی
شایعترین راه انتقال HIV در جهان، انتقال از طریق تماس جنسی است. بیش از ۷۰ درصد کل موارد آلودگی به ویروس HIV در دنیا از این طریق بوده است (سازمان بهداشت جهانی[۱۱]، ۲۰۰۷).
به طور کلی، عوامل زیر خطر انتقال در یک تماس جنسی را بالاتر میبرند:
– دفعات تماس و یا تعداد شرکای جنسی: هر قدر تعداد شرکای جنسی و یا دفعات تماس جنسی محافظت نشده (بدون استفاده از کاندوم) افزایش یابد، احتمال ابتلا بیشتر خواهد شد. در جوامعی که شیوع HIV در آنها بالاتر است، احتمال انتقال ویروس به طور قطع بالاتر خواهد بود. تماس جنسی با تنفروشان خطر بالاتری دارد.
– مرحلهی بیماری در بدن فرد آلوده: هرچه میزان ویروس در بدن فرد مبتلا بیشتر باشد، احتمال انتقال بالاتر خواهد بود. این میزان در مرحلهی عفونت فاز حاد (دو تا چهار هفته پس از ورود ویروس به بدن) و در مرحلهی پیشرفتهی بیماری، در بالاترین میزان خود قرار دارد.
– سالم نبودن مخاط در حین تماس جنسی: تماس با خون علاوه بر ترشحات جنسی و یا عدم سلامت مخاطات، احتمال انتقال را افزایش میدهد. ابتلا به یک بیماری آمیزشی درماننشده (با یا بدون وجود زخم) خطر انتقال را افزایش میدهد. در تماسهای جنسی نظیر تجاوز جنسی یا تماس جنسی با دختران قبل از بلوغ، احتمال تروماتیزه شدن قربانی بیشتر بوده و در نتیجه خطر انتقال بیشتر خواهد بود. برقراری تماس جنسی در زمان قاعدگی میتواند خطر بیشتری به همراه داشته باشد.
– محل آناتومیک تماس جنسی: کلیهی تماسهای جنسی محافظت نشده توأم با دخول، احتمال انتقال دارند. بیشترین خطر در حین تماس از طریق مقعد اتفاق میافتد؛ زیرا به دلیل وجود اسفنکتر، احتمال خراشیدگی و خونریزی و نیز مدت زمان باقی ماندن ترشحات آلوده در تماس با مخاط فرد پذیرای مقاربت مقعدی، بیشتر است. به علاوه، به دلیل غنی بودن بافت رکتوم از لنفوسیت، احتمال این که ویروس با گیرنده CD4 تماس یابد و در بدن مستقر شود بیشتر است. کمترین میزان خطر مربوط به تماس جنسی از طریق دهان است.
– جنسیت: زنان هنگام تماس جنسی با عواملی همچون احتمال تروماتیزه شدن بیشتر، سطح مخاطی در معرض تماس وسیعتر و مدت طولانیتر تماس با ترشحات آلوده مواجهاند؛ در نتیجه احتمال انتقال از مرد مبتلا به زن سالم بیشتر از احتمال انتقال از زن مبتلا به مرد سالم است. میزان این تفاوت در منابع مختلف بین سه تا ۲۰ برابر ذکر شده است. وابستگیهای اقتصادی و کمبود آگاهی و مهارت مذاکره باعث میشود زنان نتوانند تماس جنسی محافظت نشده را رد کنند (شادلو و همکاران، ۱۳۹۲).
۲-۲-۳-۲ انتقال از طریق تماس با خون و ترشحات
تبادل خون میتواند باعث انتقال آلودگی گردد. این امر میتواند در جریان تزریق خون و فرآورده های خونی، استفاده از سرنگ و سوزن مشترک و تماسهای تصادفی با ابزار تیز و برنده که قابلیت نفوذ از سطح پوستی مخاطی دارند، صورت پذیرد. در صورت تزریق یک واحد خون آلوده احتمال آلودگی ۹۰ تا ۱۰۰ درصد خواهد بود. استفاده از سوزن و سرنگ مشترک در بین معتادان تزریقی، دومین راه انتشار HIV در دنیا و به خصوص در آسیا، اروپای شرقی و آمریکای جنوبی است. در ایران این روش شایعترین راه انتشار ویروس HIV است. دفعات استفاده از یک سوزن، دفعات تزریق، تعداد افرادی که از یک ابزار مشترک برای تزریق استفاده می کنند و شیوع HIV در جامعه از جمله عوامل تأثیرگذار در انتقال هستند (آنتونی[۱۲]، فکی[۱۳] و کلیفورد[۱۴]، ۲۰۰۱؛ نقل از شادلو و همکاران).
۲-۲-۳-۳ انتقال از مادر به کودک
انتقال HIV از مادر به فرزند یکی دیگر از راههای انتقال بیماری است که میتواند در حین بارداری، در هنگام زایمان و زمان شیردهی رخ دهد. احتمال انتقال از مادر به کودک در آفریقا ۳۰ تا ۴۰ درصد و در اروپا و آمریکای شمالی ۱۵ تا ۲۰ درصد است. آمار سرایت در همهجا یکسان نیست. در کشورهای توسعهنیافته این رقم بالاتر و در کشورهای توسعهیافته پایین تر است. به نظر میرسد تماس نوزاد با خون مادر به هنگام وضع حمل بیشتر ین نقش را داشته باشد. خطر انتقال از مادرانی که بار ویروسی بالاتری دارند یعنی در مرحلهی عفونت حاد و یا در مرحلهی پیشرفتهی بیماری به سر میبرند، بیشتر است. همچنین شرایطی مثل کوریوآمنیونیت، زایمان زودرس، تأخیر در زایمان، کمبود ویتامین A، سن بالای مادر، استعمال دخانیات و سایر مواد مخدر موجب افزایش احتمال انتقال بیماری به نوزاد میشوند. بیش از ۹۰ درصد تمام موارد انتقال در طی دو ماه آخر بارداری اتفاق میافتد (شادلو و همکاران، ۱۳۹۲).
باید به خاطر داشت که HIV از طرق این روشها منتقل نمیشود: دست دادن، بغل کردن یا بوسیدن فرد مبتلا، نشستن کنار فرد مبتلا در محیطهای عمومی مثل مدرسه یا محل کار، خوردن و نوشیدن و یا استفاده از ظروف مشترک، استفاده از تلفن عمومی، تماس پوست سالم با مایعات و ترشحات بدن، استفاده از توالت، حمام و استخر شنای عمومی و گزش حشرات.
۲-۲-۴ سیر طبیعی عفونت:
اگرچه سیر عفونت HIV در میان بیماران ممکن است متغیر باشد، اما الگوی شایعی در بیماران دیده میشود. نمودار ۱ سیر طبیعی این عفونت را نشان میدهد. عفونت اولیه با HIV به ایجاد یک پاسخ ایمنی سلولی و هومورال نسبت به ویروس میانجامد که با یک دورهی طولانی نهفتگی (متوسط ۱۰ سال) همراه بوده و بیمار طی آن معمولاً بی علامت است. از نظر میزان پیشرفت بیماری افراد به سه دستهی با پیشرفت سریع، با پیشرفت معمولی و بدون پیشرفت برای مدت طولانی تقسیم میشوند. گروه پیشرفت سریع ۵ تا ۱۰ درصد از موارد را تشکیل داده و در این افراد مرحلهی بالینی ایدز در عرض ۲-۳ سال بعد از عفونت بروز میکند. گروه با پیشرفت معمولی اکثریت موارد را تشکیل داده و در واقع سیر معمول عفونت HIV به این صورت است. بیماران این گروه در طی ۸ الی ۱۵ سال وارد مرحلهی ایدز میشوند. عدهی معدودی از بیماران با وجود گذشت بیش از یک دهه از عفونت اولیه، همچنان سطح CD4 پایداری دارند. به این عده که حدود پنج درصد از موارد را تشکیل می دهند، گروه بدون پیشرفت برای مدت طولانی اطلاق میشود (شادلو و همکاران، ۱۳۹۲).
۲-۲-۵ سندرم حاد HIV
در ۵۰ تا ۷۰ درصد از بیماران مبتلا به HIV، حدود سه تا شش هفته بعد از تماس با ویروس، یک سندرم شبیه به مونونوکلئوز ایجاد میشود. این دوره با ویرمی شدید همراه است و طی یک تا سه هفته پاسخ ایمنی به ویروس ایجاد میشود. اگرچه ایمنی ویژهی ویروس HIV که طی این دوره ایجاد میشود، با کاهش ویرمی همراه است، ولی نمیتواند به ریشهکنی کامل ویروس بینجامد. هرچند گروه قابلتوجهی از بیماران سندرم حاد ویروسی را تجربه نمیکنند، ولی حوادث فوق در اغلب بیماران رخ میدهد (شادلو و همکاران، ۱۳۹۲). شکل ۱ روند این تغییرات را نشان میدهد.
۲-۲-۶ دورهی بدون علامت (نهفتگی)
پس از عفونت اولیه، پیدایش ایمنی مختص HIV و توقف ظاهری تکثیر ویروس، اغلب بیماران یک دورهی نهفته را تجربه می کنند که سالها طول میکشد. کلمهی«نهفته» گمراه کننده است، چرا که طی این دوره نیز، سیستم ایمنی به تدریج در حال تخریب است. تکثیر ویروس در ارگانهای لنفوئید همراه با طیفی از وقایع ایمنی که به طور مستقیم و غیرمستقیم توسط ویروس ایجاد میشود، منجر به کاهش سلولهای CD4 میگردد. تخریب ایمنی الزاماً با سطح بالای ویروس در خون همراه نیست (بیانزاده، بیرشک، متقیپور و بوالهری، ۱۳۸۴).
۲-۲-۷ بیماری آشکار بالینی
تخریب پیشروندهی سیستم ایمنی که در اغلب بیماران رخ میدهد، سرانجام به بیماری آشکار بالینی و یا ایدز با علائم و نشانههای عفونتهای فرصتطلب یا بدخیمی میانجامد. از سال ۱۹۹۶ با معرفی مهارکنندههای پروتئینسازی در درمان ضدرتروویروسی، سیر عفونت HIV متحول شده است. بررسیهای متعدد نشان دادهاند که در فاصلهی زمانی سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۰ در ایالاتمتحده آمریکا، مرگ ناشی از ایدز، عفونتهای فرصتطلب و بستری ناشی از آن ۲۰ تا ۶۰ درصد کاهش یافته است (بیانزاده، بیرشک، متقیپور و بوالهری، ۱۳۸۴).
۲-۲-۸ وضعیت HIV/AIDS در جهان
AIDS چهارمین علت مرگ در سراسر جهان است. بر اساس گزارش UNAIDS در سال ۲۰۱۰، حدود ۳۴ میلیون نفر در جهان با این ویروس زندگی میکنند. سالیانه در سراسر دنیا، حدود دو میلیون نفر به دلیل ایدز و بیماریهای مرتبط با آن میمیرند. با وجودی که میزان بروز سالیانهی موارد جدید عفونت HIV در حال کاهش است، اما شیوع این بیماری به دلیل کاهش مرگومیر ناشی از آن (با توجه به دسترسی بیشتر بیماران به درمانهای ضد ویروسی) در حال افزایش است. ۵۰ درصد از جمعیت بالغ مبتلا به HIV را زنان تشکیل میدهند (شادلو و همکاران، ۱۳۹۲)
بر اساس گزارش UNAIDS در سال ۲۰۱۰، حدود ۴/۳ میلیون کودک در جهان، با HIV/AIDS زندگی میکنند. افزایش دسترسی به خدمات پیشگیری از انتقال مادر به فرزند، منجر به کاهش موارد جدید ابتلای نوزادان به این عفونت شده است. با این وجود بر اساس همین گزارش، در سال ۲۰۱۰، حدود ۳۹۰ هزار مورد جدید ابتلا به این عفونت در کودکان شناساییشده است. روش اصلی انتقال HIV در سراسر جهان، ارتباط جنسی با جنس مخالف بوده؛ هرچند این الگو از کشوری به کشور دیگر متفاوت است (شادلو و همکاران، ۱۳۹۲).
۲-۲-۹ وضعیت همهگیر HIV/AIDS در ایران
بر اساس گزارش سال ۲۰۱۲ پیشرفت کنترل ایدز در خصوص پایش اعلامیهی تعهد مصوب اجلاس ویژهی مجمع عمومی سازمان ملل متحد در زمینهی HIV/AIDS، اولین مورد ابتلا به HIV در ایران در سال ۱۳۶۵ گزارش شد. از آن پس تا سال ۱۳۷۴ در گزارشهای سالیانه، موارد شناختهشده افزایش اندک و تدریجی داشت. در سال ۱۳۷۵ با شناسایی همهگیری در برخی از زندانهای کشور، موارد شناختهشده به یکباره افزایش چشمگیر یافت و این سیر صعودی تا سال ۱۳۸۳ ادامه یافت. در آن سال کل موارد شناختهشده در طی یک سال به حداکثر رسید و سپس با شیبی ملایم روندی کاهشی داشته است. با توجه به اینکه تخمین تعداد مبتلایان حاکی از افزایش آنان است، روند کاهشی تعداد موارد شناساییشده، ممکن است ناشی از کاهش قدرت سیستم شناسایی مبتلایان باشد. احتمال دارد علت اصلی این پدیده، مثبت شدن افرادی است که در کل کشور کمتر در دسترس سیستمهای شناسایی مبتلایان هستند. بر اساس آمار سیستم ثبت موارد شناساییشده که در این گزارش درج شده است تا نیمه سال ۱۳۹۰ مجموعاً ۲۳۴۹۷ نفر افراد مبتلا به HIV/AIDS در کشور شناساییشده اند که ۳/۹۱ درصد آنها را مردان و ۷/۸ درصد آنها را زنان تشکیل میدادهاند. تا آن زمان ۳۱۶۸ نفر از افراد شناساییشده مبتلا به ایدز شده و ۴۴۱۹ نفر از افراد مبتلا فوت کرده بودند. ۴/۴۶ درصد از مبتلایان به HIV در گروه سنی ۳۴-۲۵ سال قرار داشتند که بالاترین نسبت در بین این گروههای سنی را به خود اختصاص میدادند. در ایران نیز همانند سایر کشورها، موارد شناساییشده تنها بخشی از کل موارد مبتلایان است. تعداد کل مبتلایان ۹۳۲۵۰ نفر برآورد شده است. بر اساس این گزارش، روشهای انتقال موارد شناساییشده به شرح زیر بوده است: مصرف تزریقی مواد ۱/۶۶ درصد، انتقال جنسی ۸/۲۰ درصد و انتقال از مادر مبتلا به کودک ۵/۲ درصد. در ۶/۱۰ درصد از موارد شناساییشده در این سال راه انتقال نامشخص بوده و هیچ مورد جدید ابتلا از راه خون و فرآوردههای خونی گزارش نشده بود. این گزارش تصریح می کند که شیوع HIV در ایران در جمعیت عمومی هنوز پایین بوده، اما شیوع HIV در مصرفکنندگان تزریقی مواد حدود ۱۵ درصد بوده است؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که شیوع HIV در این زیرگروه جمعیتی از حد پنج درصد گذشته و همهگیری HIV در ایران در مرحلهی متمرکز همهگیری قرار دارد. طی دههی گذشته، اقدامات موفقی برای کنترل همهگیری در مصرفکنندگان تزریقی مواد اعمالشده و منجر به کاهش شیب رشد همهگیری در این گروه جمعیتی شده است، با این وجود هنوز عمدهترین عامل گسترش همهگیری در ایران مصرف تزریقی مواد است، چرا که تزریق با وسایل مشترک به صفر نرسیده است (شادلو و همکاران، ۱۳۹۲).
در سالهای اخیر شواهدی مبنی بر شیوع بالای HIV در گروههای مصرفکنندهی غیر تزریقی مواد در ایران منتشر شده است. نتایج مطالعه مرور سیستماتیک امین اسماعیلی و همکاران که در سال ۲۰۱۲ منتشرشده، نشان داده است که شیوع عفونت با این ویروس در مطالعاتی که پیش از سال ۲۰۰۵ انجامشده بودند، ۶/۱ درصد بوده و این رقم برای مطالعات انجامشده بعد از سال ۲۰۰۵ به ۴/۵ درصد رسیده است. اگرچه تاکنون مصرفکنندگان غیر تزریقی مواد، به عنوان «افراد در معرض بیشترین خطر ابتلا» در نظر گرفته نشده بودند، ولی به نظر میرسد ایران با اپیدمی متمرکز در این گروه خاص جمعیتی نیز روبرو شده است و قرار دادن این گروه، به عنوان گروه جمعیتی آسیبپذیر در برنامههای پیشگیری از HIV منطقی به نظر میرسد (امین اسماعیلی و همکاران، ۲۰۱۲).
در چند سال اخیر نشانههایی حاکی از افزایش نقش انتقال جنسی HIV در ایران رخ داده است. سهم موارد شناساییشدهی ابتلا از راه انتقال جنسی، به طور مداوم در سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۸۹ افزایشیافته و شیوع HIV در زنان تن فروش به ۵/۴ درصد رسیده است. اغلب زنان تنفروش از کاندوم استفاده نمیکنند، تعدد روابط جنسی در مصرفکنندگان تزریقی نیز امری متداول بوده و اغلب بدون استفاده از کاندوم صورت میگیرد. علاوه بر این، نشانههایی از رخداد روابط جنسی پرخطر در جوانان نیز مشاهده میشود. همچنین در چند سال اخیر نشانههایی آشکار از افزایش شیوع مصرف ترکیبات متاآمفتامینی و افزایش رفتارهای جنسی پرخطر بعد از مصرف این ترکیبات نیز موجب نگرانیهای جدی شده است. به همین علت برای کنترل همهگیری، ارائه مداخلاتی که باعث کاهش روابط جنسی پرخطر گردند، لازم به نظر میرسد (شادلو و همکاران، ۱۳۹۲).
در چند سال اخیر تعداد زنان مبتلا به HIV نیز در ایران افزایش یافته است. با افزایش تعداد مادران باردار مبتلا به HIV، بر تعداد کودکان مبتلا نیز در چند سال اخیر افزوده شده است. هر چند هنوز تعداد کودکان مبتلا اندک است، ولی در صورت عدم گسترش مداخلات مؤثر پیشگیری، انتقال از مادر به کودک میتواند مشکلزا شود. انتقال HIV در ایران از راه انتقال خون، به طور کامل کنترل شده و ضروری است اقدامات کنترلی باقوت بیشتر و بهرهگیری از روزآمدترین امکانات ادامه یابد (رحیمیان بوگر، ۱۳۸۸).
۲-۲-۱۰ درمان بالینی
پزشکانی که با بیماران مبتلا به HIV سر و کار دارند، باید از اطلاعات بهروز در خصوص درمان این بیماران برخوردار باشند. مراقبت و پیگیری این بیماران شامل معاینهی بالینی، پایش سیستم ایمنی، درمان ضد ویروسی، پیشگیری از عفونتهای فرصتطلب، درمان اختلالات نورولوژیک و روانپزشکی، درمان عفونتهای همزمان از جمله سل، هپاتیت B و C، تنظیم خانواده و مراقبتهای کلی بهداشتی میباشد (دتلز و همکاران، ۱۹۹۸؛ نقل از شادلو و همکاران، ۱۳۹۲).
۲-۲-۱۱ انواع مشاوره HIV
۲-۲-۱۱-۱ مشاورهی پیشگیری از عفونت HIV
در این روش، مشاور به مراجع برای شناسایی و کاهش رفتارهای پرخطر کمک میکند. مشاور میتواند از راهبُردهای متنوعی استفاده کند. این راهبردها میتوانند ساده و صرفاً شامل ارائه اطلاعات بوده و یا این که پیچیدهتر بوده و روشهای درمانی مبتنی بر شواهد را شامل شوند، مانند مصاحبهی انگیزشی، روشهای حل مسئله، رواندرمانیهای کوتاه مدت بین فردی و درمان شناختی رفتاری. مشاورهی پیشگیری در جلسات مشاورهی پیش از آزمایش و پس از آزمایش و نیز در طول مدت بیماری به کار میرود. مشاوران میباید به طور مداوم چالشهایی را که بیماران برای تداوم تغییر رفتار با آن مواجه هستند، ارزیابی نموده و راهبردهای عملی برای این چالشها توصیه نمایند. به عنوان مثال، در مورد بیماران دچار وابستگی به مواد، راهبردهای کاهش آسیب و درمان نگهدارنده برای وابستگی، میتواند توصیه شود (شادلو و همکاران، ۱۳۹۲).
۲-۲-۱۱-۲ مشاورهی پیش از آزمایش
مشاورهی پیش از آزمایش، یک مشاورهی محرمانه بوده که به فرد امکان انتخاب آگاهانه در مورد انجام آزمایش HIV را میدهد. بر اساس دستورالعمل سازمان جهانی بهداشت، این تصمیم باید کاملاً به فرد واگذار شود و هیچ اجباری در کار نباشد. برای این انتخاب آگاهانه، فرد باید فواید و پیامد انجام آزمایش را بداند. مشاور از فرد در مقابل مشکلات بالقوهی روانشناختی، قانونی و بهداشتی آشکار شدن وضعیت ابتلای وی حمایت میکند. مشاور همچنین، ظرفیت فرد برای مقابله با نتیجهی مثبت احتمالی را ارزیابی نموده، اطلاعاتی در مورد HIV ارائه کرده و برای کاهش خطر انتقال وارد مشاورهی پیشگیرانه میشود. درحالیکه مشاورهی فردی روش استاندارد برای مراجعین است، مدلهای جایگزین مانند جلسات برای زوجین و مشاورهی گروهی نیز برای مشاورهی پیش از آزمایش وجود دارند (شادلو و همکاران، ۱۳۹۲).
۲-۲-۱۱-۳ مشاوره بعد از آزمایش
در این نوع مشاوره، مشاور باید اطمینان حاصل کند که مراجع مفهوم نتیجهی آزمایش خود (چه مثبت و چه منفی) را درک کرده است. در موارد ابتلا، مشاورهی پس از آزمایش به فرد برای سازگاری با زندگی همراه با عفونت HIV کمک می کند.
خودکشی فرد مبتلا، یک چالش عمده برای مشاوران محسوب میگردد. در افراد مبتلا به HIV، احتمال اقدام به خودکشی طی دو دوره افزایش مییابد: به صورت تکانشی هنگامی که فرد برای اولین بار تشخیص داده میشود؛ و دیگر در اواخر سیر بیماری که اثرات عفونت بر سیستم اعصاب مرکزی ظاهر گشته، فرد توانایی کسب درآمد را از دست داده و احساس میکند که باری بر دوش خانواده شده است. مشاوران باید خطر خودکشی را در سیر بیماری ارزیابی نموده و بتوانند این قبیل افکار را مدیریت نمایند.
در مواردی که نتیجهی آزمایش فرد منفی میگردد، فرد باید مفهوم دورهی نهفتگی را به طور کامل درک کرده باشد و به وی توصیه شود در صورت انجام رفتار پرخطر، همچنان در معرض خطر ابتلا به این بیماری بوده و باید برای انجام آزمایش مجدد مراجعه نماید. هم در جلسهی مشاورهی پیش از آزمایش و هم در جلسهی مشاورهی پس از آن، راهبُردهای تغییر رفتار برای کاهش رفتارهای پرخطر می باید مورد استفاده قرار گیرند.
مشاورهی پس از آزمایش معمولاً توسط فردی که مشاورهی پیش از آزمایش را ارائه نموده، انجام میشود. در مواردی که فرد بدون اطلاع و رضایت مورد آزمایش قرار گرفته است، مشاور ممکن است با خشم بیمار که به وی فرافکنی شده، مواجه گردد (شادلو و همکاران، ۱۳۹۲).
۲-۲-۱۱-۴ مشاورهی مستمر برای افراد دچار HIV
ماهیت مزمن و پیشروندهی عفونت HIV موجب میشود فرد مبتلا، بستگان و آشنایان وی، با مشکلات روانشناختی گوناگون و متغیری مواجه شوند. بسیاری از این افراد پیش از ابتلا به HIV، مشکلات روانشناختی متعددی داشتهاند. ابتلا به HIV، موجب فعالسازی مجدد مشکلات حل نشدهی پیشین، مانند تمایل به ارتباط با جنس موافق، مشکلات مربوط به حوادث تروماتیک، مانند تجاوز جنسی و یا مشکلات حل نشده در روابط بین فردی میگردد. در مراحل پیشرفتهتر ممکن است فرد نیاز به ارجاع به مراکز بهزیستی، آماده نمودن وصیتنامه و یا پیدا کردن مراکز جایگزین برای مراقبت از فرزند خود داشته باشد (شادلو و همکاران، ۱۳۹۲).
۲-۲-۱۱-۵ مشاوره برای پایبندی به درمان
دریافت دارو، بیمار را با مشکلات و موانع روانشناختی، فیزیکی و عملی زیادی رو به رو می کند. عدم پایبندی به درمان، مانعی در برابر سرکوب موفق ویروس توسط دارو خواهد بود. مشاوره برای پایبندی به درمان، دانش بیمار در مورد بیماری، دارو و عوارض درمان را ارتقاء بخشیده و به بیمار کمک میکند تا دیدگاه مثبتی پیدا کند و باور کند که میتواند در روند بهبود خود اثرگذار باشد (شادلو و همکاران، ۱۳۹۲).
۲-۲-۱۲ سلامت روان و عفونت HIV
اختلالات روانی، انواع اضطرابها و روانپریشیها، اعتیاد و عفونت HIV ارتباط نزدیکی با یکدیگر داشته و عوامل خطرناک مشترکی مانند بیخانمانی، فقر، بیمبالاتی جنسی، خشونت و پیامدهای مشترکی چون انگ و تبعیض دارند. در مقایسه با جمعیت عمومی، اختلالات روانی در افراد مبتلا به عفونت با ویروس HIV به طور شایعتری دیده میشود. بر اساس مرور منابع غیر ایرانی، بیش از ۵۰ درصد بیماران HIV/AIDS حداقل یک اختلال روانی همراه نیز دارند (بایر و پاهریا، ۲۰۰۸؛ نقل از شادلو و همکاران).
مطالعهای در ایران که به بررسی وضعیت روانی بیماران مبتلا به HIV مثبت مراجعهکننده به یک مرکز مشاورهی بیماریهای رفتاری پرداخته، اختلالات وابسته به مواد را در ۹۳ درصد، اختلالات خلقی را در ۴۳ درصد و اختلالات اضطرابی را در ۱۹ درصد مبتلایان به HIV گزارش کرده است. نتایج تحقیقی که بر مراجعین مرکز مشاورهی بیماریهای رفتاری بیمارستان امام خمینی در سال ۸۶-۱۳۸۵ صورت گرفت، نشان داد که ۴۲ درصد از بیماران مبتلا به HIV مثبت، بر اساس پرسشنامه بک افسردگی شدید داشتهاند. برخی از این اختلالات پیش از ابتلا به این عفونت وجود دارند و فرد را در معرض خطر ابتلا به آن قرار میدهند، درحالیکه برخی از مشکلات روانی به طور مستقیم و یا غیرمستقیم پیامد HIV/AIDS میباشند؛ بنابراین میتوان ارتباط متقابل اختلالات روانی با HIV/AIDS را در سه دستهی زیر تشریح کرد (شادلو و همکاران، ۱۳۹۲):
دستهی اول: برخی از بیماریهای روانی افراد را در معرض خطر بیشتری برای ابتلا یا انتقال HIV/AIDS قرار میدهند. سه گروه از این بیماریها شامل اختلالات مصرف مواد، اختلالات خلقی شامل افسردگی و اختلال دوقطبی و اختلالات روانی مزمن است. به عنوان مثال مصرفکنندگان تزریقی مواد که تزریق مشترک دارند یا از وسایل مشترکی برای تزریق استفاده میکنند، در معرض خطر بالاتری برای ابتلا یا انتقال این عفونت هستند، ولی حتی افرادی که از روش تزریق برای مصرف استفاده نمیکنند نیز، به دلیل تماس جنسی غیر ایمن، زمانی که تحت تأثیر موادی همچون محرکها و الکل هستند و یا وقتی از رابطهی جنسی برای به دست آوردن پول یا مواد استفاده میکنند، در معرض خطر خواهند بود. به عنوان مثالی دیگر، افراد مبتلا به اختلال شیدایی مهار لازم برای کنترل رفتارهای پرخطر لذتبخش را ندارند و یا افراد مبتلا به اختلالات مزمن روانی و عقبماندگی ذهنی به دلیل شرایط زندگی و بیخانمانی ممکن است در معرض سوءاستفادهی جسمی و جنسی قرار بگیرند.
دستهی دوم: عفونت HIV به دلیل فشار روانی شدیدی که بر فرد وارد میکند، میتواند فرد را در معرض ابتلا به اختلالات روانی قرار دهد. فشار روانیهای مختلفی همچون مشکلات جاری همراه با مصرف مواد، اطلاع یافتن از وضعیت آزمایش HIV، فشار روانی مطلع کردن افراد خانواده و دوستان از وضعیت عفونت، بیمعنا شدن زندگی، عدم هدف و لذت در زندگی، آغاز درمان ضدرتروویروس، زمانهایی که قصد ترک مواد را دارد و باید علائم ترک را تحمل کند، بروز هرگونه بیماری طبی همراه، مطلع شدن از هرگونه پیشرفت سیر بیماری به عنوان مثال افت میزان CD4 و یا افزایش بار ویروس در بدن، نیاز به بستری به ویژه در اولین بستری، مرگ یکی از افراد مهم در زندگی، ایجاد اضطراب مرگ در خود، تشخیص استقرار بیماری ایدز، تغییرات مهم در زندگی مانند از دست دادن شغل، شکست در یک رابطهی عاطفی و یا نقلمکان کردن به محل جدید و زمانی که مشخص میشود فرد مدت زیادی زنده نمیماند و باید تصمیمات مهمی در پایان عمرش بگیرد، از جمله فشار روانیهایی هستند که فرد ناگزیر، در سیر بیماری با آن رو به رو میشود.
دستهی سوم: عفونت با HIV/AIDS و یا درمانهای ضد ویروسی ممکن است سیستم عصبی را تحت تأثیر قرار دهند و تظاهرات روانپزشکی ایجاد نمایند و یا بیماریهای زمینهای روانپزشکی فرد را تشدید کنند. اگرچه اختلالات روانپزشکی به طور شایعتری در افراد مبتلا به عفونت HIV دیده میشود و به دلایل مختلفی تعامل دوطرفهای بین این دو موضوع وجود دارد، ولی متأسفانه ارتباط HIV/AIDS و بیماریها و مشکلات روانپزشکی فراتر از تسهیل دوسویهی بروز آنهاست. شاید مهمترین وجه عملی این ارتباط، تداخل در روند پذیرش درمان ضدرتروویروسی باشد. عدم پذیرش درمان مشکل شایعی در بیماران HIV مثبت است و بیش از ۷۰ درصد بیماران تحت درمان ART دوزهای درمانی خود را از قلم میاندازند و مصرف نمیکنند (شادلو و همکاران، ۱۳۹۲).
نگهداری از یک بیمار مبتلا به HIV/AIDS، مراقبین و افراد خانوادهی وی را متحمل فشار روانی طاقتفرسایی میکند که میتواند به زنجیرهای از مشکلات روانشناختی و رنج قابلتوجه و یا افت عملکرد آنان منجر شود و از این طریق نیز بر پذیرش درمان و حمایت از بیمار برای ادامهی مراقبت تأثیر بگذارد؛ بنابراین میتوان گفت، حمایتهای روانی اجتماعی، مداخلات روانشناختی و روانپزشکی میبایست به عنوان جزء لاینفک برنامههای درمان و مراقبت از بیماران مبتلا به عفونت HIV مثبت محسوب گردند. در هر صورت، ابتلای به اختلالات روانپزشکی که در بیش از نیمی از مبتلایان به HIV مثبت وجود دارد، نباید موجب گردد که این افراد، از دریافت درمان و مراقبت لازم برای عفونت HIV، محروم گردند (رحیمیان بوگر، ۱۳۸۸). این اختلالات عبارت است از:
۲-۲-۱۲-۱ افسردگی
افسردگی شایعترین اختلال روانپزشکی در بیماران مبتلا به HIV مثبت محسوب میشود و شیوع افسردگی در این بیماران دست کم دو برابر جمعیت عمومی گزارش شده است. در صورت هم بودی این اختلال با اختلالات مصرف مواد، شیوع آن بیش از این مقدار افزایش مییابد. مطالعات نشان داده است که از هر ۳ فرد مبتلا به HIV، یک نفر به اختلال افسردگی اساسی مبتلا است. علائم افسردگی با بروز رفتارهای پرخطر، عدم تبعیت از درمان و کوتاه شدن مدت بقاء یا زنده ماندن فرد مبتلا همراه است. البته اندوه و سوگ، پاسخهای معمول و طبیعی به بسیاری از پیامدهای عفونت با HIV بوده و افسردگی بالینی محسوب نمیشود، اگرچه ممکن است نیاز به مراقبت و مداخله داشته باشد (یان و همکاران، ۲۰۰۵؛ نقل از سلگی، هاشمیان و سعیدیپور، ۱۳۸۶).
۲-۲-۱۲-۲ اضطراب
علائم و نشانههای اضطراب در بیش از ۸۰ درصد بیماران مبتلا به HIV مثبت دیده میشود. واکنشهای اضطرابی به دلایل متنوعی ممکن است ایجادشده و توسعه یابند. این دلایل از نگرانیهای بیمار در مورد عفونت HIV، درمان و مراقبت از آن و مرگ خود به علت این بیماری تا دلایلی غیر مرتبط با HIV از جمله فشار روانیهای روزمرهی زندگی، مشکلات خانوادگی و مسائلی نظیر این را شامل میشود. در مواردی، فرد در گذشته سابقهی یک اختلال اضطرابی را داشته و در جریان ابتلا به عفونت با HIV، اختلال اضطرابی مجدداً خود را نشان میدهد. اختلال اضطرابی انواع مختلفی دارد و اختلال هراس، اختلال اضطراب منتشر، اختلال وسواسی جبری، اختلال استرس پس از سانحه با شیوع قابلتوجهی در بیماران مبتلا به عفونت با HIV دیده میشود (بایر و پاهریا، ۲۰۰۸؛ نقل از سلگی و همکاران، ۱۳۸۶). نوع دیگری از اضطراب که به عنوان اضطراب وجودی در بیماران مبتلا به بیماریهای خاص مطرح میشود اضطراب ناشی از مرگ خود توسط بیماری، نابودی زندگی و در نتیجه بیمعنا شدن زندگی است.
[۱] . Morbidity and Mortality Weekly Report
[۲] . Center for Disease Control (CDC)
[۳]. Luc Montagnier
[۴]. Robert Gallo
[۵]. Human Immunodeficiency Virus
[۶]. Retrovirus
[۷]. Lentivirus
[۸]. Human T-Lymphotropic Virus
[۹]. Kelly
[۱۰]. Kalichman
[۱۱]. World Health Organization
[۱۲]. Anthony
[۱۳]. Fauci
[۱۴]. Clifford