پایان نامه با عنوان چند همسری – ازدواج مجدد – تعدد زوجات |
گفتار اول: آثار و عوارض منفی بر زنان
در رابطه زناشویی آنچه عمده و اساس است امور روحی و معنوی است، عشق و عاطفه و احساسات است . کانون ازدواج و نقطه پیوند دوطرف به یکدیگر دل است . عشق و احساسات هرگز در صورت تعداد آنقدر رواج نمی گیرد که در وحدت می گیرد . اوج اعلای عشق و احساسات با تعدد سازگار نیست هم چنانکه با عقل و منطق نیز سازگار نیست .بی شک ازدواج مجدد بیش از همه به همسر اول که باید به اجبار زن دیگری را در زندگی مشترک بپذیرد دارای اثرات روانی است که احساس شکست همراه با بی اعتمادی و در برخی موارد تحقیر نتیجه آن است اولین اثر روانی این امر احساس شکست در زندگی و فروریختن آمال و آرزوها و رسیدن به پایان خط زندگی مشترک انحصاری است این احساس به شدت منفی منجر به اختلالات روانی زنان بویژه افسردگی می شود علاوه بر ان با توجه به این که بیشتر مردانی که ازدواج مجدد کرده اند قادر به رعایت عدالت د راموری مانند تقسم وقت و اقامت بین زنان نیستند و بیشتر وقت خود را با همسر دوم میگذرانند به طور طبیعی زن اول د رمواجه با چنین بی اعتنایی از سوی شوهرش احساس تنهایی خواهد کرد و احساس تنهایی او منجر به احساس کمبود محبت میشود ، زمینه اختلال روانی و در نتیجه افسردگی را برای وی فراهم میکند زن اول با این توجیه که شوهر به او وفادار نبوده و در اصطلاح به او خیانت کرده به شدت حس اعتماد به شوهرش را از دست میدهد و تمام روابط عاطفی و همراه با عشق و محبت گذشته را پایان یافته میداند بی اعتمادی موجب میشود زن ، زندگی با شوهر را بی فایده تلقی کند و اگر یه طور رسمی و به دلایل مختلف نتواند از شوهرش طلاق بگیرد عملا جدا از او و در حقیقت با فرزندانش و برای آنها زندگی میکند یکی دیگر از آثار سو چند همسری در بعد اجتماعی تحقیر زن از سوی خویشاوندان شوهر و حتی خویشاوندان و نزدیکان خود وی و نیز نتهم کردن او به عدم شایستگی د راداره زندگی است د رحقیقت زن باید مجازات تنوع طلبی شوهرش را به ناحق تحمل کند و پاسخگوی اتهامات و بد گمانی های دیگران در زمینه روابط جنسی و عاطفی با شوهرش باشد
از طرف دیگر چند همسری زنان را به قیام و اقدام علیه یکدیگر و احیاناً شوهر وا می دارد و محیط زناشویی را که باید محیط صفا و صمیمیت باشد به میدان جنگ و جدال و کانون کینه و انتقام تبدیل می کند . دشمنی و رقابت و عداوت میان مادران به فرزندان آنها سرایت می کند دودستگیها و چند دستگیها بوجود می آیدمحیط خانوادگیباید الهام بخشنیکی ومهربانی باشد که به تبدیل به درسآموزنفاق ونامردی میگردد.
از نظر اخلاقی نیز عده ای معتقدند اجازه تعدد زوجات اجازه شره و شهرت است . به مرد اجازه می دهد هواپرستی کند . اخلاق ایجاب می کند که انسان شهوات خود را به حداقل ممکن تقلیل دهد . زیرا مقتضای طبیعت آدمی این است که هر اندازه جلوی شهوت را بازگذارد رغبت و تمایلش فزونی می گیرد و آتش شهوتش مشتعل تر می گردد . اخلاق اسلامی بر این پایه نیست از نظر اسلام اخلاق با افراط در شهوترانی ناسازگار است
از نظر حقوقی به موجب عقد ازدواج هر یک از زوجین به دیگری تعلق می گیرد و از آن او می شود . حق استمتاعی که هرکدام نسبت به دیگری پیدا می کنند از آن جهت است که منافع زناشویی طرف را به موجب عقد ازدواج مالک شده است . از این رو در تعدد زوجات آن که ذی حق است زن سابق است . معامله ای که میان مرد و زن دیگری صورت می گیرد در حقیقت معامله «فضولی» است زیرا کالای مورد معامله یعنی منافع زناشویی مرد قبلاً به زن اول فروخته شده و جزء مایملک او محسوب می شود . پس آن کس که در درجه اول باید نظرش رعایت شود و اجازه او تحصیل گردد زن اول است . بنابراین زن دوم و سوم و چهارم گرفتن درست مثل این است که شخصی یک بار مال خود را به شخص دیگر بفروشد و همان مال فروخته شده را برای نوبت دوم و سوم و چهارم به افراد دیگر بفروشد . صحت چنین معامله ای بستگی دارد به رضایت مالک اول و دوم و سوم و اگر عملاً شخص فروشنده مال مورد نظر را در اختیار افراد بعدی، قراردهد قطعاً مستحق مجازات هستند.
برخی زنان که در پیگیری این اتفاق خود را مقصر می دانند، قطعا در آینده با عذاب وجدان روبروگشته و آسیب های جدی را تجربه خواهند نمودکه تبعات منفی زیانباری را برای ایشان به همراه خواهد آوردمشکلات اقتصادی و معیشتی، افسردگی، سرخوردگی و کاهش رضایت از زندگی، پذیرش نقش های چندگانه و تعدد نقش ها، روی آوردن به آسیب هایی همچون قتل، خودکشی، اعتیاد، فحشا، سرقت، انزوا و اختلال در مناسبات و تعاملات اجتماعی، مشکلات جنسی و روی آوردن به انحرافات جنسی و فساد اخلاقی، مشکلات ناشی از عدم حضانت فرزندان، دلتنگی و از دست دادن سلامت روانی و جسمی و سردرد، برونشیت، آسم، افزایش فشارخون، بی قراری درخواب، احساس عدم سلامتی، اختلال حواس… از جمله آثار و پیامدهایی است که زنانی که همسرانشان اقدام به ازدواج مجدد با آن درگیر می باشند.
گفتار دوم: آثار و عوارض منفی برای فرزندان
برای برخی کارشناسان علوم اجتماعی بدیهی است که داشتن خانواده ای بایک مادر و پدر بهترین حالت زندگی برای فرزندان محسوب میشود
گروه دیگری که در این ارتباط آسیب میبینند، فرزندان خانواده هستند. بی گمان بعضی از بزهکاران جوان متعلق به خانواده هایی می باشند که دچار تعارض و کشمکشهای خانوادگی و اختلالات روانی و عاطفی هستند، وجود تنشهایی روانی و اختلالات عاطفی در خانواده کودک می تواند او را وادار به فرار از خانه نماید تا با گروه بزهکاران همکاری و تشریک مساعی نماید. در روانشناسی جنایی، بروز انحرافات اجتماعی یا جامعه زدگی و تشکیل گروه آسیب دیدگان اجتماعی، ثمره جراحت عاطفی کودکان تشخیص داده می شود.بسیار دیده شده به دنبال ازدواج مجدد پدر، فرزندان به حال خود رها میشوند یا کمتر مورد توجه قرار میگیرند. ازدواج مجدد در اصل دستوری است برای حل معضلات اجتماعی. اگر قرار است با ازدواج مجدد، معضل دیگری به وجود آوریم نباید مورد استفاده قرار بگیرد. درباره فرزندان نیز از لحاظ فقهی شرطی که فقها اعلام میکنند این است که مرد، توانایی پرداخت نفقه را داشته باشد و بتواند ۲ خانواده را اداره کند. در غیر اینصورت نباید از این سیستم استفاده کرد. اجرای عدالت از نظر اقتصادی، عاطفی، تربیت فرزندان و ساعاتی که مرد باید در کنار خانوادهاش بگذراند بسیار مشکل است. وقتی از عدالت صحبت میکنیم به این معنی است که هم در بین زنان عدالت به نحوی اجرا شود که یکی از آنها احساس نکند مورد بیمهری قرار گرفته و هم فرزندان نباید احساس کنند پدرشان به فرزندان زن دیگر بیشتر اهمیت میدهد ضمن این که از لحاظ حکم اولیه تربیت فرزندان، نفقه و غیره به عهده پدر است و ازدواج بعدی او را از این وظایف معاف نمیکند. بنابراین لازم است مرد قبل از تصمیمگیری به ازدواج مجدد تمام این موارد را در نظر بگیردآثار و عوارضی که ازدواج مجددبرای فرزندان به همراه دارد از آن جهت قابل اهمیت است که می تواند زمینه بروز بسیاری از اختلالات رفتاری و روحی و روانی در آنان باشد و زندگی فردی و اجتماعی آتی آنان را به مخاطره اندازد. بروز افسردگی در کودکان و نوجوانان، اضطراب، پرخاشگری و عصیان در نوجوانان، حسادت، سوء ظن و بدبینی نسبت به دیگران، فرار از منزل، ترک تحصیل و افت تحصیلی، بزهکاری و کجروی های اجتماعی (قتل، دزدی، فحشا و …) ازدواج زودرس به ویژه برای دختران، ضعف اعتماد به نفس، اختلال هویت، اعتیاد، فقر، ضعف سلامت جسمی و روانی (بی خوابی، سوء تغذیه، بی اشتهایی و یا پرخوری عصبی و …) احساس درماندگی و سرخوردگی، تجربه عقده حقارت ناشی از عدم دسترسی به محیط گرم و عاطفی خانوادگی در مقایسه با دیگران و درونی سازی عقده های منفی و ضد اجتماعی، انزوای اجتماعی، گرایش به انواع انحرافات اجتماعی به جهت ضعف کنترل رفتاری و اخلاقی توسط والدین، اجتماع ستیزی و دیگرآزاری و بروز انواع خشونت های اجتماعی. از جمله این آثار است
– احساس گناه و سردرگمی: ویژگیهای مشترک فرزندان پس از بروز ازدواج مجدد پدر، احساس گناه است از اینکه آیا آنان در بروز این واقعه نقشی داشته اند؟ آیا آنان نسبت به ادامه زندگی پدر و مادر خود دچار قصور و کوتاهی گشته اند؟ احساس دیگری که در رفتار این کودکان آشکار می گردد شگفتی و نگرانی از گزینش یکی از والدین است، به دلیل اینکه پدر و مادر هر دو نزد فرزند به یک اندازه محبوب و دوست داشتنی هستند، کودکان از پذیرش یکی از آنان و دوری از دیگری دچار ترس و اضطراب می گردند، بنابراین رؤیایی که همواره در ذهن آنان وجود دارد، امید به بازگشت پدر و مادر و زندگی دوباره در کنار آنان است و حتی گاه کوششی را هم برای سازش و ایجاد پیوند میان والدین به عمل می آورند که معمولاً به شکست منجر می شود. بحران عاطفی در صورت توجیه و ناامیدی از زندگی دوباره با والدین، سازگاری فرد را با زندگی پس از طلاق بیشتر می کند.اثرات درازمدت طلاق بر کودکان بسیار زیاد و گاه جبران ناپذیر است.
لیست پایان نامه ها (فایل کامل موجود است) در مورد ازدواج و طلاق :
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-06-12] [ 01:34:00 ب.ظ ]
|