کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



به نظر ویلیام گود[۱] ساختارهای جامعه از نقش‌ها و روابط نقشی تشکیل می‌شوند و آن‌ها نیز به نوبه خود از مبادله‌های نقشی تشکیل شده‌اند (مارکز،۱۹۷۹: ۳۲). چنین برداشتی از ساختار اجتماعی این اجازه را به وی می‌دهد که نظم اجتماعی را صرفاً محصول تعهد هنجاری و انسجام میان هنجارهای مورد اعتقاد افراد نبیند، بلکه آن را ناشی از تصمیم‌گیری فرد در جریان داد و ستدهای نقشی می‌داند که فرد برای تعدیل و کاهش تقاضا و فشارهای نظام نقش کلی خود به کار می‌برد. بدین ترتیب از آن‌جا که گود همنوایی افراد با رهنمودهای هنجاری را تنها کارکرد تعهد آن‌ها به ارزش‌های اجتماعی می‌شناسد و در نظر او تعهد ارزشی می‌تواند فاقد سازگاری یا سازگاری می‌تواند فاقد تعهد ارزشی باشد. بسیار محتمل است که گهگاه ارزش‌ها، آرمان‌ها و الزامات نقش هر یک از افراد در تضاد با یکدیگر قرار گیرد و شالوده نظم اجتماعی به مخاطره افتد (گود،۱۹۶۰: ۴۹۴). به‌طور کلی گود، فشار نقش در یک جامعه پیچیده را به این شرح شناسایی می‌کند: اولاً نقش‌ها در زمان‌ها و مکان‌های خاص مورد استفاده قرار می‌گیرند، ثانیاً افراد در بسیاری از روابط نقشی مختلف شرکت می‌جویند که تعهدات متفاوت و حتی متناقضی به آن‌ها اعمال می‌کنند که ممکن است تضادهای زمانی، مکانی و انرژی را ایجاد کند، ثالثاً هر رابطه نقشی، اقدامات یا پاسخ‌های متعددی را لازم دارد که احتمالاً هنجارهای متفاوت و نه کلاً متناقضی را برای انتظارات رفتاری مختلف از نقش واحد تعریف خواهد کرد، رابعاً بسیاری از روابط نقش در «مجموعه‌های نقشی» شکل می‌گیرند که فرد به واسطه آن در تعدادی از روابط نقش با افراد دیگر درگیر می‌شود، بدین ترتیب احتمال می‌رود که فرد با حالات تعارض آمیز الزامات نقش مواجه گردد. اگر او به طور کامل و مناسب فقط با یک جهت انطباق یابد، این کار از جهت دیگر دشوار خواهد بود، حتی اگر احساس تنهایی نماید و بخواهد در روابط یک نقش دیگر درگیر شود، احتمال می‌رود که نتواند همه تعهدی را که قبلاً داشته است نشان دهد. او نمی‌تواند همه انتظارات افرادی را که بخشی از شبکه کلی نقش او هستند، برآورده سازد. بنابراین فشار نقش و وجود مشکل در انجام انتظارات نقشی معین، امر بهنجار است (گود،۱۹۶۰: ۴۸۵).

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

 

 

۲-۴-۱-۴-۱٫ فنون کاهش فشار نقش

 

طبیعی یا عادی بودن فشار و تعارض نقش‌ها در نظر گود، بدین معنا نیست که وی آن را برای جامعه یا روابط اجتماعی امری مطلوب و قابل قبول بشناسد بلکه تأکید او نشان می‌دهد که مساعی افراد برای کاستن از فشار نقش، به رغم اجتناب ناپذیر بودن آن است که وضعیت ساختار اجتماعی را شکل می‌دهد، در غیر این صورت وجود فشار و تعارض در روابط نقش‌ها به خودی خود مانع از پیشرفت جامعه است. به همین دلیل از نظر گود تلاش‌های شخصی جهت کاهش فشار نقش، تخصیص انرژی وی را به الزامات نقشی مشخص می‌سازد و به این صورت، جریان عملکرد نهادهای جامعه را تعیین می‌کند. در نتیجه، مجموع تصمیمات نقش مشخص می‌سازد که چه درجه‌ای از انسجام در میان عوامل مختلف ساختار اجتماعی موجود است در حالی‌که این عملکردهای نقش هر آ‌ن‌چه را که جهت رفع نیازهای جامعه صورت می‌گیرد، تکمیل می‌نمایند. با وجود این ممکن است این نیازها به مقدار کافی برطرف نشوند. به بیان آشکارتر مطابق نظر گود، ممکن است آ‌ن‌چه انجام می‌شود کافی نبوده یا کارآیی نداشته باشد و اغلب انتظارات نقشی که از سوی یک نظام نهادی به وجود آمده است، با انتظارات نقش نهاد دیگر در تعارض قرار گیرد. هم‌چنین در برخی جوامع، عملکردهای نقشی کلی نتوانسته‌اند ساختار اجتماعی را به عنوان کل حفظ نمایند. بنابراین گرچه مجموع عملکردهای نقشی معمولاً باعث بقای جامعه می‌شود اما امکان دارد که جامعه را تغییر داده یا از پیشرفت آن جلوگیری نمایند (گود،۱۹۶۰: ۴۹۰).

 

در نتیجه مسأله اصلی فرد این است که چگونه کل نظام نقشی خود را به گونه‌ای کنترل‌پذیر سازد تا بتواند با بهره گرفتن از توانایی‌ها و مهارت‌های خود فشار نقشی را که با آن مواجه است کاهش دهد. بنا به نظر گود، فرد بدین منظور از دو دسته فنون اصلی استفاده می‌کند:

 

    • فنونی که تعیین می‌کنند در چه زمانی فرد به یک رابطه نقش وارد یا از آن خارج خواهد شد. هدف این فنون این است که فرد بتواند مجموعه نقش‌هایی را انتخاب کند که هر یک به تنهایی دشواری کمتری دارند یا به اندازه‌ای پشتیبانی متقابل دارند که وی از عهده مدیریت آن برآمده و با تعارض کمتری مواجه می‌شود.

 

    • فنونی که به چگونگی داد و ستد بالفعل نقشی که فرد با دیگری به وجود می‌آورد یا انجام می‌دهد بپردازد. هدف این دسته از فنون نیز این است که فرد بتواند داد و ستدی خشنودکننده یا دارای بازدهی ارزشمند با هر نوع دیگری در الگوی نقش کلی‌اش داشته باشد (رستگارخالد، ۱۳۸۵: ۵۳).

 

 

 

۲-۴-۱-۴-۲٫ خانواده به عنوان کانون بودجه نقش

 

گود معتقد است که خانواده مرکز اصلی تخصیص نقش است و به همین دلیل نقش اساسی در کاهش فشار نقش افراد دارد.کنش‌های متقابل و بی واسطه و پایدار افراد و دشواری فرد برای کناره‌گیری از روابط خانوادگی، این ویژگی را به خانواده می‌بخشد که کنترل اجتماعی نسبتاً کاملی به فرد و نظام کلی نقش‌های او داشته باشد و بتواند نسبت به تعهدات او به ایفای نقش‌هایش در نظام کلی نقش وی، آگاهی و شناخت کافی داشته باشد. اعضای خانواده غالباً تنها افرادی هستند که از چگونگی تخصیص انرژی فرد، نظارت او بر نظام نقش‌هایش و نیز صرف زمان در تعهد به نقش معین اطلاع دارند.

 

بنا به نظر گود از آن جایی که خانواده شامل مجموعه‌ای از الزامات منزلتی است که روز به روز تغییر اندکی می‌کند و گریز از آن دشوار است، لذا می‌توان شقوق نقش را در برابر زمینه کاملاً باثباتی ارزشیابی کرد. در نتیجه سایر اعضای خانواده می‌توانند در مورد چگونگی تخصیص نیروها از یک مرکز مطمئن آگاهی دهند. فرد از این مرکز می‌تواند روش‌های اصلی برای متعادل نمودن فشار نقش را بیاموزد. ویژگی دیگر خانواده آن است که به عنوان یک نهاد حمایت‌کننده قوی برای مقابله با فشارهای تهدید‌کننده فرد عمل می‌کند و عواطف عمیق درون خانواده از طریق واداشتن هر فرد به تأیید نمودن یا همدردی کردن با دیگران باعث کاهش فشار و در صورت فقدان آن نیز موجب افزایش فشار به فرد می‌شود. بدین ترتیب مطابق نظر گود، وجود فضای همدلانه در خانواده موجب می‌شود که انرژی بسیار کمی از افراد صرف شود و در نتیجه مقدار زیادی انرژی برای نقش‌های پرخواست‌تر آنان باقی بماند. هم‌چنین این فضای همدلانه باعث می‌شود بدون از دست دادن انرژی، برخی نقش‌ها را ایفا کرد و حتی برای استفاده در آن نقش یا ایفای سایر نقش‌ها، تولید انرژی نمود (مارکز،۱۹۷۷).

 

 

 

[۱] .William Good

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-06-07] [ 02:53:00 ب.ظ ]




قضیه اصلی دیدگاه عقلایی این است که بین ساعات صرف شده در کار و خانواده و میزان تعارض تجربه شده رابطه مستقیمی برقرار است. هرچه اشخاص ساعات زیادتری را در نقش شغلی و خانوادگی بگذرانند، احتمال این‌که تعارض بین نقشی را تجربه کنند زیادتر خواهد شد و چون اغلب افرادی که در کار تمام وقت شاغل هستند، صرف نظر از جنس، ساعاتی که به فعالیت‌های مربوط به خانواده اختصاص می‌دهند، کمتر از مقدار زمانی است که در شغل صرف می‌کنند. بنابراین در بین زنان و مردان احتمال تجربه تداخل شغل با خانواده از تداخل خانواده با شغل بیش‌تر است. از سوی دیگر این دیدگاه فرض می‌کند که رابطه مستقیمی بین تعداد ساعات صرف شده در شغل یا خانواده به ترتیب با تداخل شغل با خانواده و تداخل خانواده با شغل وجود دارد. بر اساس این فرض، این دیدگاه مطرح می‌کند که به طور کلی و صرف نظر از جنس، هرچه فرد ساعت بیش‌تری را در فعالیت‌های شغلی صرف کند، تداخل شغل با خانواده را بیش‌تر تجربه خواهد کرد. برعکس هرچه ساعات بیش‌تری را به وظایف خانوادگی اختصاص دهد، تداخل خانواده با شغل را بیش‌تر تجربه خواهد کرد و این اصل برای هر دو جنس صادق است. البته زنان در مقایسه با مردان بر حسب تقسیم جنسیتی کار، تمایل یا اجبار بیش‌تری برای گذراندن ساعات زیادتر در خانه و امور خانوادگی دارند ولی مردان تمایل دارند که ساعات زیادتری را در شغل صرف کنند. لذا این دیدگاه طرح می‌کند که زنان تداخل خانواده با شغل را بیش‌تر از مردان و مردان تداخل شغل با خانواده را بیش‌تر از زنان تجربه می‌کنند (گاتک، سیرل، کلیپا، ۱۹۹۲: ۵۶۱).

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

۲-۵٫ نظریه های نقش جنسیتی

 

۲-۵-۱٫ نگرش به نقش جنسیتی

 

نقش جنسیتى عبارت است از «انتظارات غالب در یک جامعه در باره فعالیت­ها و رفتارهایى که مردان و زنان مى توانند یا نمى توانند در آن ها درگیر شوند» (کامی یر، ۱۹۸۹: ۳۲۵). همه جوامع از اعضای خود درباره رفتار، نگرش­ها و ارزش­ها انتظاراتی دارند. انتظارات از تفاوت­های جنسیتی باعث می شود که افراد، بر حسب جنسیت خود (مرد یا زن بودن)، نقش­هایی را ایفا کنند که به آن نقش جنسیتی گفته می شود.

 

نقش­های جنسیتی با شکل گیری کلیشه­های جنسیتی و تحول هویت جنسیتی ارتباط دارد. کلیشه ها یا تصورات قالبی جنسیتی، اعتقادات و باورهای فرهنگی جامعه را درباره آنچه باید نقش های جنسیتی باشند منعکس می کنند. این تصورات از نهادهایی چون خانواده و مدرسه آغاز می شود و در محیط های کاری و جمع دوستان، به تدریج از کودکی تا بزرگسالی، به افراد منتقل می شوند. افراد در کنش متقابل با محیط های اجتماعی درکی از نقش های جنسیتی خود به دست می آورند که این درک بخش مهمی از ادراک فرد از خود را تشکیل می دهد (ظهره وند، ۱۳۸۳: ۱۱۸)  شامل آن چیزی است که فرد برای شناساندن خود به عنوان یک پسر(مرد) یا دختر (زن) میگوید یا انجام می دهد. بنابراین، هرچند که عوامل زیستی در شکل گیری نقش جنسیتی تأثیر دارند، عامل عمده در ترکیب نقش مناسب با جنس، یادگیری عوامل محیطی است. در تعریف کلی، باورهای جنسیتیِ کلیشه ای دو نوع باور جنسیتی زنانه و مردانه را شامل می­شوند. بر اساس این باورهای فرهنگی، برخی صفات، ویژگی ها و رفتارها به صورت سنتی برای زنان و مردان مطلوب و متناسب شناخته می شود. تغییر باورهای سنتی مربوط به نقش های جنسیتی زن و مرد باعث شد که زنان به ویژه در کشورهای غربی به تغییر دادن نقش­های جنسیتی سنتی خود اقدام کنند (گیدنز، ۱۳۷۸: ۱۴۵).

 

یکی از ویژگی­های مدرنیته، فردگرایی است که ریشه در فلسفه روشنگری دارد. گیدنز هویت فردی و محقق ساختن خویشتن با بهره گرفتن از امکانات ساختاری جامعه مدرن را از جمله پیامدهای کیفیت بازتابندگی مدرنیته می داند. مدرنیته هم زنان و هم مردان را تحت تأثیر قراردادهاست، اما از لحاظ تاریخی تجربه فردیت زنانه و مردانه تفاوتی چشمگیر دارند. زمانی­که تقسیم کارخانگی بر اثر گسترش کارمزدی و اشتغال در اجتماع دستخوش تغییر شد، نخست مردان بودند که به هویت شخصی دست یافتند. زنان به مثابه همسر، مادر و کدبانو نقش در هم تنیده و مکمل مرد را ادامه دادند، اما مردان، علاوه بر نقش شوهر و پدر، به عنوان فردی شاغل و شهروندی آزاد فردیت یافتند. زنانی که به بازار اشتغال وارد شدند توانستند هویتی غیر از هویت خانوادگی به دست آورند. این فردیت با استقلال مالی، خودآگاهی و کمرنگ کردن تلقی سنتی از زنان همراه شد و از اینرو رشد فردگرایی در زنان به چالش با نقش مردان منجر شد.تفکیک فضای عمومی و خصوصی و نقش­های جنسیتی و انتظارهای فرهنگی نقش در این فضاها مستلزم نقش تبعی و غیرمستقل زنان است. به عبارت دیگر، زنان به منظور استقلال و تأمین حقوق خود، خواستار مداخله اجتماع در حریم خصوصی منع خشونت در خانواده، تقسیم کار عادلانه در خانه و مراقبت از فرزند، مزدی کردن کار خانگی و … شدند (درویش پور، ۱۳۷۶: ۲۵).

 

در ساختار نهادهای اجتماعی، به ویژه در خانواده و نهادهای شغلی و آموزشی، توزیع نقش­ها و منزلت­ها مبتنی بر رده بندی­ها و تقسیم کار جنسیتی است. در جوامع سنتی، نقش­های زنان عمدتاً محدود به خانواده بوده و معمولاً درونی شده و محور اصلی هویت آنها را تشکیل می­دهد. آنها تفاوت­های جنسیتی و هویت های فرودست را می پذیرند و در مقابل آن کمتر مقاومت می­ کنند. اما در جوامع مدرن، بویژه در شهرهای بزرگ، در پی تحولات ساختاری و ضرورت­های اقتصادی، زنان مشارکت بیشتری در عرصه های عمومی دارند و در نتیجه تعلقات و روابط گروهی آنها وسیع تر و منابع هویت سازی آنها متعدد و متکثر می شود و به منابع فرهنگی ارزش­ها و نگرش ها (و منابع مادی (درآمد، دارایی و استقلال مادی بیشتری دست می­یابند. از اینرو، هم درباره هویت شخصی خود و هم درباره هویت­های اجتماعی سنتی و مدرن تأمل می کنند و گروه هایی از آنان به مقاومت فعالانه در برابر هویت­های تحمیلی و ساختن هویت­های شخصی و اجتماعی به دست خویشتن اقدام می­ کنند (ساروخانی، ۱۳۹۲: ۷۵). به دلیل این که دیدگاه­های سنتی درباره نقش­های جنسیتی از موقعیت قدرت مردان در خانه حمایت می کند و اینکه نقش های مردان به اندازه نقش های زنان تغییر نکرده، انتظار می رود که مردان تا حدی نگرش های سنتی درباره مرد و زن را حفظ کنند و از آنجا که زنان مایل اند قدرت بیشتری در خانه به دست آورند، انتظار می رود دیدگاه آزادانه تری از خود نشان دهند. اگر زنی که به تساوی باورهای نقش معتقد است با مردی سنتی ازدواج کند، تبعض آزادی را تجربه خواهد کرد و این باعث تعارض زناشویی می شود. اما زنی که به باورهای نقش جنسیتی سنتی بیشتر از همسرش پایبند است، احتمالاً در روابط خود با او احساس آرامش بیشتری دارد و تعارض زناشویی کمتری را تجربه می­ کند، به همین خاطر ثبات خانوادگی بیشتری خواهد داشت. به طور کلی تعارض­هایی که از فعال شدن بعضی باورهای نقش جنسیتی ایجاد و حفظ می­شوند، موجب منفی گرایی و به تبع آن قهر و به بی ثباتی خانوادگی می­انجامد (گرجی،۱۳۸۳).

 

 

 

[۱] Gutek

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:53:00 ب.ظ ]




نظریه طرح واره جنسیتی – نقش و جایگاه زنان و خانواده

 

طرح واره­ی جنسیتی مجموعه ای سازمان یافته از دانش است. بنابراین از نظر مفهومی تا حد زیادی مشابه کلیشه جنسیتی است. بر اساس این نظریه، فرهنگ، نقش مهمی در رشد جنسیت دارد؛ این نقش از طریق فراهم آوردن مرجعی برای شکل دادن طرح واره های جنسیتی انجام می شود. در این خصوص، بارنت مسألۀ تکثر نقش­های زنان را مطرح می­ کند و معتقد است این مسأله موجب اضطراب و فشار بیشتری بر زنان می شود. وی ضمن اشاره به این مطلب مهم که ایفای چند نقش عمده به صورت همزمان، موجب زایل شدن انرژی محدود فرد می­شود، بیان می­دارد که زنان در پاسخگویی به انتظارات و نیازهای هر دو نقش (خانوادگی و شغلی) با مشکلاتی همراه هستند؛ چرا که با توجه به نقش­های همسری، مادری، شغلی و … که هر یک نیز از نظر ارزشمندی و مرتبه در رده بالایی قرار دارند، انجام هم زمان آن­ها فرد را دچار تعارض و گاهی تضاد نقش می کند (حجتی کرمانی، ۱۳۸۲: ۳).

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

اسپنله و روش بلا، علت تضاد نقش­های زناشویی را در این مهم می­دانند که دو نقش معارض، از لحاظ نهادی در سطح واحدی قرار ندارند. غالباً یکی از آنها از سوی جامعه بیشتر توصیه شده، حال آنکه دیگری که بیشتر شخصی است ریشه در گروه­هایی دارد که سازمان دهی و ساختار ضعیف­تری دارند (اسپنله وروش بلا، ۱۳۷۲: ۳۸۰). در همین زمینه، بورلی معتقد است تضاد میان کار و خانواده یکی از جنبه­ های تضاد نقش است. وی اشاره می کند که تضاد نقش­ها یا تضاد میان کار و خانواده به ویژه در خانواده هایی که زن و شوهر هر دو شاغلند، بر روی کاهش سازگاری زناشویی شان تأثیر می­گذارد و یادآور می شود که دو متغیر در رابطۀ میان تضاد کار و خانواده مداخله کرده، تأثیرش را بر ناسازگاری زوجی کم می کند. یکی حمایت همسر به ویژه از جانب شوهر برای زن، از تأثیر تضاد نقش زنان بر عدم سازگاری شان می­کاهد. این حمایت­ها می تواند شامل حمایت احساسی، آگاهی دهنده و رفتاری باشد، عامل دیگر رعایت انصاف در توزیع کارهای خانه است. وی معتقد است که انصاف در تقسیم کارهای خانه بر جوانب گوناگون خوشبختی همسران تأثیر می گذارد و تحقیقات وی نشان داده است که این دو متغیر هم به طورمستقیم و هم به طور غیرمستقیم بر سازگاری زناشویی آنها تأثیر مثبت دارد (خلیلی، ۱۳۷۸: ۷۳).

 

 

 

۲-۵-۶٫ نظریه ضرورت کارکردی نقش‌های جنسیتی

 

تالکوت پارسونز[۱]چهره برجسته مکتب کارکردگرایی، در تحلیل خود پیرامون تقسیم‌کار جنسیتی بین زن و شوهر عمدتاً به خانواده هسته‌ای طبقه متوسط آمریکایی توجه دارد. هرچند از داده‌های پژوهش‌های میان فرهنگی نیز سود جسته است. پارسونز بر نقش محوری تقسیم‌کار جنسیتی در حفظ وحدت و انسجام خانواده تأکید کرده است. تقسیم‌کاری که وظایف شغلی، کسب درآمد و رهبری خانواده را بر عهده شوهر/ پدر و وظایف خانه‌داری و کدبانوگری را بر عهده همسر/ مادر قرار می‌دهد. به باور وی، این الگو به بهترین شکل، زمینه ایفای کارکردهای اصلی خانواده یعنی تثبیت شخصیت بزرگسالان و جامعه پذیری کودکان را فراهم می‌کند و این امر در ثبات و یکپارچگی خانواده و در نتیجه، در یکپارچگی اجتماعی نقشی اساسی دارد. تابعیت زنان نسبت به مردان در جوامع سرمایه‌داری از نظر کارکردی برای حفظ انسجام خانواده و انسجام خانواده نیز برای حفظ ساختار طبقاتی این جوامع ضرورت دارد. حفظ ساختار طبقاتی نیز برای تضمین این‌که ساختار اجتماعی هم‌چنان که هست باقی می‌ماند، ضروری است (هاروی و مک دونالد،۱۹۹۳: ۱۹۷).

 

چنان‌چه زن ازدواج کرده نقش نان آوری را به عهده گیرد، خطر رقابت با شوهر پدید می‌آید و این برای وحدت و هماهنگی خانواده بسیار زیان‌آور است (میشل،۱۳۵۴: ۱۲۲). می‌توان شواهدی در تأیید سخن پارسونز ارائه کرد: بدون شک، الگوی تفکیک جنسیتی نقش‌ها در دوران‌های گذشته و نیز در بسیاری از خانواده‌ها در دوران معاصر، استحکام خانواده را به بهترین شکل تأمین کرده است. هم‌چنین، از آنجا که اشتغال زنان باعث افزایش استقلال اقتصادی و انتظارات آنان می‌گردد و به علاوه، زنان شاغل به ویژه شاغلان تمام وقت، امکان تأمین نیازهای عاطفی شوهران خود را ندارند، بروز اختلال در روابط خانوادگی دور از انتظار نیست. پژوهشگران شاخص‌های بی‌ثباتی خانواده، از جمله اندیشیدن درباره طلاق را در خانواده‌هایی با زنان شاغل، بالاتر یافته‌اند (ویلکی، ۱۹۹۱: ۵۰). همان‌گونه که بین میزان ورود زنان به بازار کار و میزان طلاق، همبستگی مثبت مشاهده کرده‌اند (سابین، ۱۹۹۵: ۵۱۹). با این همه، همان‌گونه که منتقدان پارسونز می‌گویند، واقعیات زندگی خانوادگی در دوران معاصر در بسیاری از خانواده‌ها به گونه دیگری رقم خورده است. در این خانواده‌ها همان الگوی تقسیم‌کار جنسیتی که بنابر فرض، باید عامل انسجام خانواده باشد، به صورت کانون مشاجره‌های زناشویی و عامل بی‌ثباتی خانواده درآمده است. بسیاری از زنان از این‌که بار عمده کارهای خانگی بر دوش آنان سنگینی می‌کند و مردان مسئولیت چندانی در این زمینه نمی‌پذیرند، شکایت دارند. توزیع نابرابر قدرت نیز بر مشکل می‌افزاید و زنان از این‌که نمی‌توانند در تصمیم‌گیری‌ها به طور مساوی با شوهران خود شرکت داشته باشند، ناراضی‌اند. این در حالی است که الگوی غیر جنسیتی تقسیم‌کار در بسیاری از خانواده‌ها رضایت زناشویی را در پی داشته است (میشل،۱۳۵۴: ۱۲۷).

 

[۱] Talcott Parsons

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:53:00 ب.ظ ]




نظریه طبقات جنسی – نقش و جایگاه زنان و خانواده

 

شولامیت فایرستون[۱] در تبیین پدیده فراگیر تقسیم‌کار جنسیتی با الهام از نظریه طبقات اجتماعی مارکس، نظریه‌ای ارائه داده که بر حسب آن، زیست‌شناسی تولید مثل موجب شکل‌گیری طبقات جنسی در جوامع گردیده است. خانواده زیست‌شناختی (واحد اصلی تولید مثل، متشکل از مذکر، مؤنث و نوزاد) در هر یک از اشکال سازمان اجتماعی با این واقعیات اساسی- اگر نگوییم غیر قابل تغییر- مشخص می‌گردد: ۱) زنان تا پیش از گسترش کنترل موالید، در طول تاریخ تحت سیطره زیست‌شناسی خود بوده‌اند: قاعدگی، یائسگی و بیماری‌های زنانه، زایمان توأم با درد مداوم، شیردهی و مراقبت از نوزادان و تمام این امور، آنان را برای بقای فیزیکی به مردان (برادر، پدر، شوهر، دولت،…) وابسته نموده است. ۲) نوزاد انسان زمانی طولانی‌تر از نوزاد حیوانات برای رشد می‌گذراند و در نتیجه، بی‌دفاع است و دست‌کم، مدتی برای بقای فیزیکی به بزرگسالان وابسته است. ۳) نوعی وابستگی متقابل بین مادر و فرزند در هر جامعه‌ای وجود داشته و در نتیجه، به روان‌شناسی هر زن بالغ و هر نوزادی شکل داده است. ۴) تفاوت بین دو جنس از نظر تولید مثل طبیعی، مستقیماً منجر به اولین تقسیم‌کار (تبعیض مبتنی بر ویژگی‌های زیست‌شناختی) در آغاز طبقاتی شدن جوامع گردیده است (فایرستون، ۱۹۹۷: ۲۳).

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

البته فایرستون می‌پذیرد که نهادهای اجتماعی نیز سلطه مردان را تقویت می‌کنند، اما شالوده اساسی این سلطه را زیست‌شناسی تولید مثل انسان می‌داند. با وجود این می‌توان از همین بزرگ‌نمایی تأثیر زیست‌شناسی تولید مثل به عنوان مبنایی برای نقد این نظریه استفاده کرد. هرچند تأثیر زیست‌شناسی تولید مثل بر تفکیک جنسیتی نقش‌ها انکار ناپذیر است، نمی‌توان عنصر انتخاب آگاهانه یا نیمه آگاهانه بشر دیروز و امروز را نادیده گرفت. بدون شک، فرآیند تولید مثل طبیعی لزوماً تفکیک جنسیتی نقش‌ها را در پی نداشته و انسان‌ها گزینه تفکیک نقش‌ها را از میان چند گزینه محتمل انتخاب کرده‌اند که یکی از آن‌ها تداوم تولید مثل طبیعی به ضمیمه وابسته شدن زنان به یکدیگر و دوری آن‌ها از مردان است. به این ترتیب، فایرستون ناگزیر است به عوامل دیگری مانند بی‌قدرتی زنان و محرومیت آنان از ثروت و غیره توسل جوید که این خود به معنای اعتراف به ناکافی بودن نظریه اش خواهد بود. هم‌چنین در این نظریه از میان تفاوت‌های زیست شناختی زن و مرد فقط بر تفاوت‌های مربوط به تولید مثل تأکید شده است و دیگر تفاوت‌های جنسی نادیده گرفته شده‌اند (جاگار،۱۹۹۴: ۸۱).

 

 

 

 

۲-۵-۸٫ تداوم نقش های جنسی

 

نانسی چودروف[۲] در کتاب باز تولید مادری­(۱۹۷۸) با تکیه بر نقش همانند­سازی در جامعه پذیری کودکان اظهار داشت کودکان هر یک از دو جنس، از بین پدر و مادر، با هم­جنس خود همانندسازی کند (دختران با مادران و پسران با پدران). با توجه به تفاوت نقش‌های پدر و مادر در خانواده‌های کنونی نتیجه چنین خواهد شد که دختران نقش­های مادری­(خانه­داری و مراقبت از دیگران) که مستلزم ارتباط نزدیک است و پسران نقش‌های پدری (کار در خارج از منزل که مستلزم دوری و انفکاک است) را در خود درونی ­می­سازند. همین ساختارهای روانی متفاوت دختر و پسر، باعث تداوم نقش‌های جنسیتی در سطح خانواده و اجتماع می‌گردد. (بستان، ۱۲:۱۳۸۵)، از آن جا که بچه­داری سهم عمده کارهای خانه را به خود اختصاص می‌دهد، این موضوع توجه ویژه بسیاری از طرفداران فمینیسم را به خود جلب کرده است. آنان از این که مراقبت کودکان، بخشی از وظایف مادران شمرده می‌شود و پدران در این عرصه مسئولیتی به عهده نمی‌گیرند، شکوه دارند. به گفته او­کلی: نقش اصلی شوهر در زندگی، کار اوست و وظیفه او در قبال کودکان از همین دریچه تعیین می‌گردد؛ اما جنبه‌های فیزیکی مراقبت از کودک، مورد تأکید قرار نمی‌گیرد و هنگامی که پدر این وظایف را به عهده می‌گیرد، گفته می‌شود که او به عنوان «مادر جانشین» یا به عنوان «کمک کار مادر» عمل می‌کند. پدر برای حمایت اخلاقی از مادر و قوت قلب دادن به او در خانه مورد نیاز است. تمایز شدید بین نقش‌های والدین در این دو فرمول اخلاقی آشکارا به چشم می‌خورد که به پدران توصیه می‌شود: «اول خودت، دوم بچه» و به مادران توصیه می‌شود: «اول بچه، دوم خودت». (بستان، ۱۳۸۵،۱۶).

 

 

 

[۱] Shulamith Firestone

 

[۲]-Nancy Chodorow

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:52:00 ب.ظ ]




جامعه­پذیری فرایندی است که افراد نگرش­ها، ارزشها و رفتارهای مناسبی را به عنوان عضوی از یک فرهنگ، درونی می­ کنند در این ارتباط می­توان نقشهای جنسیت را به عنوان رفتارهای مورد انتظار، نگرش­ها، وظایف که یک جامعه به هر جنس نسبت می­ دهند، تعریف کرد. این رهیافت به دیدگاه تعامل­گرایی نمادی نزدیک می­باشد(شافر و همکاران، ۱۹۹۲: ۹۸)، اجتماعی شدن نقش­های جنسیتی که خود نوعی از اجتماعی­شدن است بدین معناست که چگونه دختران و پسران امتیازها و رفتارهای مناسب از نظر جنسیتی را برای ایفای نقش می­گذراند، فرا می­گیرد (ویتاکر،۱۹۹۹: ۳۳).  به لحاظ بیولوژیکی بین جنسها تفاوت وجود دارد. این تفاوت بیولوژیکی منجر به رشد هویت جنسیتی(خودپنداری یک فرد از مذکر و مونث بودن می­شود، هویت جنسی یکی از اولین معانی است، در بسیاری از جوامع تمایزات اجتماعی  بین جنسیت­ها حاصل تفاوت بیولوژیکی است، هویت جنسی پایه احساس فرد از مذکر یا مونث بودن است در حالیکه نقش­های جنسی، در ارتباط با جامعه­پذیری در درون هنجارها با توجه به مردانگی و زنانگی است (شافر و همکاران،۱۹۹۲: ۹۸)، تربیت و اجتماعی شدن هر یک از اعضای خانواده تأثیر عمیقی بر جایگاه فرد در خانواده و حتی نحوه برخورد اجتماع با فرد را در پی دارد، در عین حال انتظار می­رود که بر جایگاه آنها نیز تأثیر داشته باشد، ایدئولوژی جنسیت با توسعه اجتماعی و اقتصادی جامعه در حال تغییر است و با تحصیل و اشتغال زنان به سمت برابری حرکت می­ کند(تری یاندیس، ۱۳۷۸: ۹۷). بخشی از قدرت تصمیم ­گیری در خانواده به کارکرد نقش­های سنتی جنس مذکر و مونث بر می­گردد، به اعتقاد ریتزر در چنین جامعه­ای از زنان انتظار می­رود که نسبت به مردان نقش مطیع را بازی کنند و زنان تا حدی نقش جنسیتی سنتی مطیع بودن را می­پذیرند، این امر علاوه بر حیطه خانواده حتی در قلمرو کار و شغل نیز وجود دارد.

 

 

تحقیقاتی که در گروه­های کاری انجام شده، نشان می­دهد که مردان به همان نسبت از نفوذ بیشتری نسبت به زنان برخوردارند، به طور مستقل جامعه­پذیری می­شوند؛ در مقابل زنان اعتماد به نفس کمتری دارند، در این مورد زنان احساس وابستگی و انفعال بیشتری در حضور مردان می­ کنند(پو و دیگران، ۱۹۸۳، به نقل از صبوری). تصورات و رفتارهای جنسی را متأثر از نوع جامعه­پذیری است، به دنبال این نوع جامعه­پذیری زنان دارای تصویری منفعل و مردان دارای تصویری فعال ترسیم شده ­اند، با این وجود ­بیشتر فراگرد آموزش طی فراگیری نقش رخ می­دهد، اعضا در هر جامعه­ای در قالب نظامی از موقعیت­ها و جایگاه­های اجتماعی و همچنین بر اساس جنس، سن، ثروت، شغل طبقه ­بندی می­شوند، با این حال هر یک از جایگاه­ها، نقش­هایی را اقتضا می­ کنند که یک رشته چشم­داشت­ها را به همراه­دار، خلاصه کردن نقش­ها بر مبنای جنسیت این واقعیت را نشان می­دهد که جایگاه فرد را نه در بین گروه­های اجتماعی و حتی فردی بلکه در داخل خانواده آشکار می­ کند و حقوق و مسئولیت­ها و شأن افراد را به همراه دارد. این جامعه­پذیری هر دو جنس را از دستیابی به برابری امکانات در هر زمینه­ای به خصوص زمینه آموزش و پرورش محروم می­سازد زیرا که هر دو جنس را در انتخاب رشته بر اساس گرایش­ها و استعدادهایشان باز می­دارد.

 

 

 

۲-۵-۱۰٫ نظریه نیازهای سرمایه داری

 

میشل بارت [۱]در تحلیلی مارکسیستی- فمینیستی از تقسیم‌کار جنسیتی در خانه، بر ایدئولوژی خانواده‌گرایی و تأثیر نظام سرمایه‌داری بر تقویت و رواج آن تأکید کرده است. به گفته وی، بر حسب این ایدئولوژی، خانواده هسته‌ای به طور طبیعی بنیان می‌گیرد، جهان‌شمول است و تقسیم‌کاری طبیعی را مشخص می‌سازد؛ تقسیم‌کاری که مرد را تأمین‌کننده امکانات اقتصادی و زن را تیماردار و تأمین‌کننده کار بی مزد خانگی می‌داند. البته این نوع نظام خانوادگی جنبه گریزناپذیری از نظام سرمایه‌داری نبود اما از درون روندی تاریخی پدیدار گشت که طی آن، ایدئولوژی مزبور به روابط تولیدی سرمایه‌داری راه یافت. این ایدئولوژی تا اندازه‌ای از دیدگاه‌های پیش از سرمایه‌داری درباره جایگاه زن ناشی شده بود اما علت گسترش آن تناسب بیش‌تر با اوضاع و شرایط سرمایه‌داری بود. نظام خانواده یا خانوار در میانه قرن نوزدهم و در نتیجه پیوند اتحادیه‌های صنفی کارگری و سرمایه داران تثبیت شد زیرا هر دو گروه معتقد بودند که زنان را باید از نیروی کار کنار گذاشت (ابوت و والاس،۱۳۸۰: ۲۹۱-۲۹۲). به باور مارکسیست فمینیست‌های جدید، خانواده هسته‌ای از سه طریق تولید و بازتولید نیروی کار، تأمین مکانی برای نگه‌داری ارتش ذخیره کار و تسهیل مصرف مقادیر گسترده‌ای از کالاهای مصرفی به سرمایه‌داری خدمت می‌کند (کنیوتیلا،۱۹۹۶: ۲۷۱). همان‌گونه که خود بارت اعتراف نموده، ارتباط کارکردی خانواده با ساختار‌های سرمایه‌دارانه، ارتباطی علی و معلولی نیست تا در نتیجه، خانواده را فرآورده نظام سرمایه‌داری بدانیم. خانواده به عنوان واحد اصلی جامعه در هر نظام بدیل دیگری که به جای سرمایه‌داری مفروض گرفته شود، با نهادهای اجتماعی آن نظام، کنش متقابل داشته و به اهداف آن نظام خدمت می‌کند. بنابراین، نمی‌توان به بهانه مخالفت با سرمایه‌داری، اساس زندگی خانوادگی را زیر سؤال برد، آن‌گونه که در رویکرد عده‌ای از فمینیست‌ها مشاهده می‌کنیم (تانگ،۱۹۹۷: ۵۷).

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

[۱] Michelle Barrett

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:52:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم