اثرات آموزش و پرورش جبرانی
از تاثیرات مهم برنامههای جبرانی، توجه دادن به اثرهای محیط خانوادگی بر رشد کودک و مطرح ساختن جنبههای اجتماعی – فرهنگی شکست تحصیلی بود. این برنامه باعث شد که ضرورت ایجاد آموزش و پرورش متناسب با نیازهای کودکان، به خصوص دانشآموزان محروم، مطرح گردد. با اینکه برنامههای جبرانی انواع مختلفی دارد، امّا ارزیابی از برخی برنامهها نشان میدهد که نتایج بدست آمده درمورد موفقیت تحصیلی دانشآموزان چندان قابل توجه نیست و با اینکه ارزشیابی فوری پس از اجرای برنامهها از نظر رشد عاطفی و مهارتهای کلامی مثبت است،این اثرها هنگامی که خانواده مشارکت و همکاری لازم را برای تداوم برنامه نداشته باشد ناپایدار می شود.
برنشتاین بر این اعتماد است که اثرات ضایع کننده محیط خانوادگی نامطلوب را نمیتوان بدون تغییر محیط خانوادگی در کودک از بین برد.برونفنبرنر درانتقاد به آموزش و پرورش جبرانی میگوید«آموزش و پرورش جبرانی توجه جامعه را از سازمان درون مدرسه واثرات منفی آن بر خانواده و کودک متمرکز می کند» ایرادی که مربیان از نظر اخلاقی به این نوع پداگوژی وارد کردهاند، این است که فرهنگ طبقات اجتماعی غیر مرفه، کم بها و عاملی باز دارنده برای رشد و پیشرفت فرزندان این طبقه تلقی شده است. (بازرگان آبانماه، ۱۳۷۹، ۹۵ الی ۸۷)
۲-۱۶-۲- خدمات حمایتی
حمایت و تقویت درسی کودکان که دچار عقب ماندگی تحصیلی هستند به صورتهای مختلف انجام میشود که در اینجا به دو نمونه از خدمات حمایتی در کشورهای بلژیک و فرانسه اشاره میشود.
۲-۱۶-۲-۱- خدمات حمایتی در فرانسه
در فرانسه این نوع خدمات هم جنبه پیشگیری دارد و هم به منظور کاهش مشکلات تحصیلی دانشآموزان به کار میرود. در سطح پیشگیری این فعالیت از دوران پیش دبستانی به خصوص در مناطق پر جمعیت و محروم آغاز میشود. در مرکز پیش دبستانی این کشور گروه های سه نفره که شامل یک روانشناس مدرسه، یک مربی باز پروری روانی – حرکتی و یک مربی آموزشی – تربیتی است همه کودکان را از نظر رفتار و سازگاری با محیط مورد مشاهده دقیق قرار میدهند. در کشور فوق خدمات حمایتی برای دانشآموزان سه نوع است.
۱- کمک در زمینه رفع مشکلات شناختی دانشآموزان خدمات حمایتی برای دانشآموزان سه نوع است.
۲- کمک در زمینه رفع مشکلات عاطفی – هیجانی کودکان که شامل خدمات روانی درمانی است.
۳- کمک به تسهیل مشارکت اجتماعی نوجوانان در جامعه که شامل خدمات راهنمایی تحصیلی و شغلی است.
۲-۱۶-۲-۲- خدمات حمایتی در بلژیک : کلاسهای تطبیقی
کلاسهای تطبیقی در کشورهای اروپایی، بخصوص در بلژیک از سال ۱۹۷۹ رایج شده است. هدف از تأسیس این کلاسها جلوگیری از انتقال دانشآموزان عقب مانده تحصیلی به مراکز کودکان استثنایی بوده است. کودکانی که عقب ماندگی تحصیلی آنان نه ناشی از کمبودهای ذهنی، بلکه ناشی از مشکلات یادگیری یعنی اختلالات کلامی، نورولوژیک، ضعف بینایی یا شنوایی است و اگر تحت حمایت قرار نگیرند و از نظر درسی موفق نخواهند شد. فلسفه ایجاد این کلاسها آن است که این قبیل دانشآموزان باید بتوانند ضمن اینکه در کنار همکلاسیها و دوستان خود درس میخوانند.
درساعاتی از روز با خروج از کلاس از کمک و حمایت یک گروه تربیتی در مدرسه استفاده کنند. این گروه تربیتی در هر مدرسه شامل مدیر، معلم کلاس،و معلم تطبیقی است که به اتفاق نمایندهای از مراکز مشاوره روانی، پزشکی و اجتماعی منطقه، برنامه آموزشی و محتوای درسی را برای هر یک از دانشآموزان عقب مانده تحصیلی با توجه به نیازهای خاص و آهنگ رشد وی تنظیم میکنند. معلم تطبیقی معلمی است که تدریس کلاس خاصی را به عهده ندارد. بلکه وظیفه او تدریس به دانشآموزان عقب مانده تحصیلی مختلف است. این معلم دانشآموزان ضعیف را به صورت انفرادی یا در گروه های کوچک در ساعات مختلفی از روز میپذیرد و به آنان درس میدهد.
معلم تطبیقی با ایجاد جوی مثبت در کلاس و رابطهای صمیمانه با دانشآموزان، کمبودهای آنان را در زمینههای مختلف درسی رفع میکند. لازمه این نوع آموزش اصلاحی این است که معلم تطبیقی توانایی شناخت فرآیند یادگیری و مشکلات خاص دانشآموزان را داشته باشد و به محتوای برنامههای درسی کلاس هر پایه تسلط داشته، از عهده تدریس هر کلاس برآید. ایجاد چنین ساختار حمایتی در مدرسه به معلمانی با صلاحیت و با سابقه نیازمند است که از نیازهای شناختی، عاطفی و اجتماعی دانشآموزان عقب مانده تحصیلی آگاه باشند. و بتوانند رابطهای شخصی و مثبت به هر دانشآموز برقرار کنند.
استفاده از کلاس تطبیقی بیش از ۵۰ دقیقه در روز توصیه نمیشود و دانشآموزانی که دچار مشکلات درسی است باید بتوانند بقیه برنامههای درسی را با سایر دانشآموزان همراه باشد . لازمه ارائه این خدمات، همکاری دسته جمعی گروه تربیتی برای نیل به اهداف تعیین شده است.
۲-۱۶-۳- آموزش متقابل
استفاده از دانشآموزان برای تدریس به برخی دیگر پدیده جدیدی نیست . این روش آموزشی که با عنوانهای مختلف مانند روش شاگرد – معلمی، آموزش متقابل، خلیفه گری و غیره نامیده شد، پیش از قرن هجدهم وجود داشته است. این روش در انگلستان برای اولین بار به وسیله آندره بل و ربرت لنکستر مبارزه با نابرابریهای آموزشی مطرح شد، پس در قرن نوزدهم در فرانسه مورد آزمایش قرار گرفت، و گسترش یافت. در ایران سابقه طولانی شاگرد و معلمی را میتوان در مکتب خانههای قدیم و در حوزههای علمیه جست و جو کرد. این روش آموزشی که مدتی فراموش شده بود، در چند دهه اخیر توسط مربیان و معلمان آمریکایی مورد تجدید نظر قرار گرفت و به صورتی جدید و قابل استفاده تغییر شکل یافت. در آمریکا فعالیتهای وسیعی در زمینه این نوع آموزش با عنوان« آموزش کودکان توسط کودکان» بر مبنای اصل یادگیری از طریق تدریس آغاز شد. استقبال از این برنامه در حدی بود که در سال ۱۹۶۸ حدود ۲۴ نوع برنامه آموزشی متقابل وجود داشت و تدریس کودکان به وسیله کودکان در ۲۵۰ مدرسه در مقاطع مختلف تحصیلی انجام میگرفت. این روش در حال حاضر در کشورهای اروپایی، از جمله انگلستان، فرانسه، سوئد،بلژیک و روسیه مورد استفاده قرار میگیرد یکی از عوامل مهم گسترش آموزش متقابل نقش آن در عدم تمرکز و در انفرادی کردن آموزش و پرورش است. در این روش، با نفی رقابت در محیط کلاس و استفاده از نیروی انسانی وسیع تر برای انتقال دانش و اطلاعات، وضعیت مناسبی برای همکاری و تشریک مساعی کودکان و نوجوانان به وجود میآید. از آموزش متقابل میتوان به عنوان وسیلهای برای مبارزه با نابرابریهای اجتماعی استفاده کرد. مهمترین فایدهی این روش برای شاگردان خردسال این است که از امتیاز آموزش و پرورش فردی شده، یعنی آموزشی که با تواناییهای ذهنی و روحیهی آنان سازگار است، استفاده کرد، میتوانند ضمن تماس با شاگردی بزرگتر، از همانند سازی با او و دوستی و ارتباط مثبت با او و ارزشیابی مستقیم کار خود بهرهمند شوند.
۲-۱۶-۴- جنبشهای مبارزه با نابرابریها
یکی از جنبشهای مبارزه با افت تحصیلی که با اهداف اجتماعی وسیعتر به وجود آمده است، جنبش مدارس تکلیف شب است . این جنبش برای اولین بار در سال ۱۹۶۷ در ایتالیا شروع شد . آغاز آن هم انتشار کتابی بود که توسط عدهای از دانشآموزان عقب مانده تحصیلی و ترد شده از نظام آموزشی رسمی تحریر گردیده بود.
در این کتاب که «نامهای به مدیر مدرسه » نام داشت کمبودهای نظام آموزشی ایتالیا که به عقب ماندگی تحصیلی و ترک تحصیل عدهای بسیاری از دانشآموزان میانجامد، زیر ذرهبین قرار گرفته بود. انتشار این کتاب و انتقادهای شدیدی که به دنبال آن نظام آموزشی ایتالیا به عمل آمده باعث شد که مراکز متعددی در محلههای مختلف و عمدتاً در محلههای محروم این کشور به نام «مدارس تکلیف شب» برای کمک به انجام تکالیف درسی دانشآموزان دایر شود.
این نوع مدارس در نقاط مختلف کشورهای غربی، پس از پایان ساعات درسی، خدمات ویژهای را چه از نظر تحصیلی و چه از نظر امور تفریحی و فوق برنامه به دانشآموزان ارائه میدهند. موسسان این نوع مراکز، سازمانهای خدماتی داوطلبانه، مانند انجمنهای اولیاء و مربیان، خانه جوانان، انجمن محله و جنبشهای فرهنگی هستند. هدف مراکز تکلیف شب در ابتدا کمک به بهبود وضعیت تحصیلی دانشآموزانی بود که دچار شکست تحصیلی میشوند، امّا کم کم کار آنان جنبه اجتماعی وسیعتری به خود گرفت.
یکی از اهداف اساسی این مراکز، تحلیل عوامل افت تحصیلی و کوشش در تغییر اقدامها و روش های مدرسه است. بنابراین مربیان داوطلب مدارس تکلیف شب ضمن برقراری تماسهای دائم با مدرسه و معلمان، دانشآموزانی که به این مرکز مراجعه میکنند میکوشند واقعیت زندگی، مشکلات و توانائیها و نقاط مثبت هر دانشآموز را به معلم وی بشناسانند و معلمان مدرسه در ارائه راهها و روشهای دیگری برای موفقیت تحصیلی دانشآموز تشویق کنند.
به طور کلی در بین انواع مختلف مدارس تکلیف شب، سه نوع زیر از همه رایجتر است:
۱- مدارسی که با انگیزه خیرخواهانه تاسیس شده است و در تلاش برای فراهم کردن کمکهای درسی ضروری برای دانشآموزان هستند. این مدارس با اولیاء و مدرسه کاری ندارند و تمام توجه آنان معطوف به تقویت و رشد همه جانبه دانشآموزان است.
۲- مدارسی که در مورد مدرسه نظر مثبت داشته، مشکلات تحصیلی دانشآموزان محروم ناشی از خانواده و محیط فرهنگی – اجتماعی آنان میدانند. بنابراین تلاش اینان در جبران کمبودهای خانوادگی توسط آموزش و پرورش از نوع جبرانی است. این مدارس گاه مشارکت اولیاءرا نیز جلب کرده، برنامههایی برای بهبود روشهای تربیتی اولیاء ترتیب میدهند.
۳- برخی از مدارس تکلیف شب با انتقاد بر روشها و برنامههای مدرسه که به شرایط و نیازهای کودکان بیتوجه است، سعی دارند با بهره گرفتن از فرهنگ خانوادگی و کودکان و تایید و تشویق خصوصیات مثبت آن رابطهی دیگری بین کودک و دانشآموز و معلومات برقرار کنند. هدف این نوع مدارس تنها ترمیم شکستهای تحصیلی نیست، که سعی دارند به تقویت اعتماد به نفس، استقلال و احساس مسئولیت در کودکان پرداخته ، آگاهی دانشآموزان را در مورد اهداف یادگیری افزایش دهند. و میل یادگیری را در آنان بوجود آورند.
ارزیابی مدارس تکلیف شب درکشور بلژیک نشان میدهد که این نوع برنامه ها برای کودکانی که مشکلات تحصیلی عمیقی ندارند، امّا به یک محیط آرام برای انجام تکالیف و نظارت و سرپرستی یک بزرگسال با صلاحیت نیازمندند،بسیار مفید است.
امّا این مدارس هنوز نتوانستهاند به رسالت سنتی خود که برای تغییر نظام آموزشی تعیین کردهاند عمل کنند( بازرگان، آذرماه، ۱۳۷۹، ۴۳ الی ۳۵)
[جمعه 1399-06-07] [ 02:35:00 ب.ظ ]
|