کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



 

1-1 مقدمه

امروزه بیشتر روان درمانگران تأثیر باورها و تفکر فرد را در ایجاد انواع مسائل روان شناختی مهم می دانند. آنها معتقدند که بیشتر اختلال ها از جمله افسردگی، برآمده از شناخت های معیوب هستند، به طوری که وقایع به خودی خود تعیین کننده احساسات ما نیستند، بلکه معنایی که به آنها نسبت می دهیم، نقش تعیین کننده را دارند، به طوری که بیمار شناخت های خود را جدی می گیرد و در نظام فکری،تمایل دارد تجربه های ناخوشایند و نامطلوب زیادی را تجربه کند. سپس این هیجان ها را به عنوان شواهد تأکیدکننده باورهای خود تعبیر و تفسیرمی کند (فریدونی و همکاران،1391) .

همان طوری که می دانید انسان موجودی در جستجوی خلق و فهم معنا در زندگی است، ما اطلاعات را نه به صورت خام بلکه به صورت معناهای مختلف دریافت می کنیم، ما در هر چیزی به دنبال معنا هستیم و زبان ابزار خلق و انتقال این معناهاست، پس زبان می تواند به عنوان یک ابزار بالینی در تغییر معناهای زندگی افراد استفاده شود. به طوری که زبان نه تنها وسیله بیان افکار و احساسات آدمی است بلکه در ساخت و تغییر و نگهداری واقعیت های زندگی آدمی نیز نقشی اساسی بازی می کند. ما بوسیله زبان به طور کلی و با روایت به طور اخص با مفاهیم درونی و دنیای بیرون ارتباط برقرار می کنیم (قاسم زاده، 1379).

در واقع جستجوی راههای جدید درمان اختلالات عاطفی مورد توجه متخصصان بهداشت روانی قرار گرفته است.که یکی از این روشها رویکرد روایت درمانی[1] است که رویکردی است بی نهایت سودمند و فوق العاده اثر گذار در توجه به باورهای نا کارآمد و تغییر آنها، برونی کردن و از توان انداختن مشکل، ایجاد توان، نگاه بیرونی به مشکل از زاویه های مختلف ودر نهایت خلق تفسیری دگرگون، تألیفی دوباره و نقشه ای متفاوت برای روایت داستان زندگی شخص (وینس لیدو مانک[2]، 1390).

این پژوهش به بررسی رابطه این دو متغییر پرداخته و در نظر دارد اثر بخشی روایت درمانی بر افسردگی زنان خانه دار را بررسی کند.

 

1-2 بیان مسأله

افسردگی رایج ترین اختلال روانی است و به تازگی روبه افزایش است. اختلال افسردگی به دلیل گسترش و شیوع فراوانی که در میان مراجعان روان پزشکی در روان شناسی دارد، سرماخوردگی روان پزشکی نامیده می شود(سلیگمن[3]، 1385. (خلق افسرده و فقدان علاقه و لذت، از علا یم کلیدی افسردگی بشمار می روند. فرد افسرده ممکن است اظهار کند که احساس غم، یاس، پوچی و بی ارزشی می کند. برای بیمار خلق افسرده غالبا کیفیتی ویژه دارد که با غمگینی معمولی متفاوت است. برخی از بیماران آن را یک درد روحی توان فرسا توصیف می کنند. بیماران افسرده  گاهی از ناتوانی برای گریه کردن شکایت می کنند، علامتی که با بهبودی بیماری از بین می رود. تقریبا همه ی  بیماران افسرده از کاهش انرژی که منجر به بروز تکمیل تکالیف، اختلال در کار تحصیلی و حرفه ای و کاهش انگیزه برای انجام طرح های تازه می شود، شکایت می کنند (سادوک[4]،1386).

اهمیت و ضرورت انجام تحقیق 

علم روان شناسی در دهه های اخیر شاهد ظهور الگوها و شیوه های درمانی رو به رشدی بوده است که در درمان فردی و خانواده تحول ایجاد کرده و آن را به مسیرهای جدیدی سوق داده است. تعدادی از این شیوه های درمانی، بازتاب پدید ه هایی هستند که دیدگاه پسامدرن[5] نامیده می شود. متفکران این دیدگاه معتقدند که دانش و شناخت امری نسبی و وابسته به بافت آن است و نظام اعتقادی ما صرفاً منعکس کننده سازه های ذهنی – اجتماعی هستند که ما درباره دنیای خود خلق می کنیم.

اهمیت استفاده از روایت در جنبش های روان درمانی از آنجا مشخص می شود که فرمول بندی های روایی گوناگونی در انواع درمان های روان پویای,سیستمی,شناختی وسازه گرا مورد استفاده قرار گرفته اند.

ولی همچنان که گفتیم اگر روایت را ضمن آنکه یک ابزار بالینی است راهی برای فهم تجربه انسان بنامیم. آن را در قالب روایت درمانی مطرح نموده ایم white,2000)،).

از آنجا که خانواده نخستین سازمان اجتماعی است که فرد در آن زندگی می کند، پس کانونی است که می تواند فشارهای روانی وارد شده بر اعضای خود را کاهش دهد واز آن جا که مادران نقشی مؤثر در تربیت فرزندان دارند، روایت درمانی می تواند به عنوان روشی سریع و عمیق در درمان افسردگی و سلامت روان زنان جامعه اثری مثبت داشته باشد؛ پس دست یابی به جامعه ای سالم، آشکارا در گرو سلامت خانواده است.

با توجه به پژوهش های انجام شده در داخل و خارج از کشوربررسی های مختلفی چون اثربخشی روایت درمانی گروهی بر نگرانی از بدریختی بدن، اثر بخشی روایت درمانی بر میزان تمایل به بخشودگی در زنان، اثر بخشی گروه درمانی تلفیقی به شیوه تصمیم گیری دوباره و روایت درمانی بر کنترل عواطف، مقایسه روایت های زندگی افراد افسرده و مضطرب با افراد عادی، مقایسه تأثیر روایت درمانی و رژیم درمانی بر شاخص تصویر بدن زنان، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به طور کلی و در اکثر تحقیقات نشان می دهد که روایت درمانی نسبت به سایر روشهای درمانی تأثیر مثبت بیشتری داشته است. اما پژوهشهایی که دقیقاً منطبق با موضوع تحقیق حاضر، به بررسی تأثیر روایت درمانی بر زنان و به ویژه زنان خانه دار بپردازد، یافت نشد و همانطور که اشاره شد، با توجه به اهمیت نقش زنان خانه دار در ساختن خانواده و به دنبال آن جامعه ای سالم، به نظر می رسد که انجام تحقیق با موضوع بررسی تأثیر روایت درمانی بر افسردگی زنان خانه دار دارای اهمیت می باشد و علاوه بر پر کردن خلأ های علمی موجود و بستر سازی برای تحقیقات آینده نتایج این تحقیق می تواند ضرورتهای کارکردی به منظور برنامه ریزی، سیاستگذاری و آموزش و مشاوره در این زمینه را یاری رساند.

 

 

1-4 اهداف پژوهش

 

1-4-1 هدف کلی

بررسی تأثیر روایت درمانی بر افسردگی زنان خانه دار افسرده.

 

1-4-2 اهداف ویژه

تعیین اثر روایت درمانی بر میزان افسردگی زنان خانه دار بر حسب سن آنان.

تعیین اثر روایت درمانی بر میزان افسردگی زنان خانه دار بر حسب تحصیلات آنان.

1-5 فرضیه‏های تحقیق

1-5-1 فرضیه کلی

اجرای روایت در مانی بر میزان افسردگی زنان خانه دار تأثیر دارد؟
1-5-2 فرضیه های ویژه

اجرای روایت در مانی بر میزان افسردگی زنان خانه دار بر حسب سن آنان تأثیر دارد؟
اجرای روایت در مانی بر میزان افسردگی زنان خانه دار بر حسب تحصیلات آنان تأثیر دارد؟
 

1-6 متغیرها(اصطلاحات یاواژه های پژوهش)

نامگذاری متغیرها

متغیر مستقل:روایت درمانی

متغیر وابسته:افسردگی

متغیر کنترل:شهرابرکوه-سال1393

 

1-7 تعریف متغیرها

 

1-7-1تعاریف نظری متغیرها

تعریف نظری روایت درمانی: روایت درمانی فرآیند کمک به افراد برای غلبه بر مشکلات از طریق درگیر شدن در گفتگوهای درمانی میباشند. این گفتگو ها شامل بیرونی سازی مشکل استخراج پیامد های یگانه پررنگ کردن نقشه ی جدید و اتصال آن به گذشته وآینده ,با استفاده از تکنیک های درمانی خاص می باشد در این رویکرد درمان براساس نقل روایت ها و داستان های زندگی یک شخص از زبان خود شکل می گیرد،که درواقع این فرآیند درمان روایتی شامل گفتن روایت ها ,گوش دادن دقیق پرسش کردن,دوباره گفتن و دوباره شنیدن وباز سازی داستان ها با همکاری مراجع ومشاوره می باشد روایت های شخصی جدید,معانی جدید و برداشت های تازه ای از واقعیت می شوند white,2000)).

تعریف نظری افسردگی:واژه «افسردگی» به تجربه ی حالت ناشادی گفته می شود که تحمل آن دشوا است این حالت افسردگی توأم با اضطراب ویژگی اصلی تعریف بالینی افسردگی نیز هست (منشی طوسی،1371).

 

1-7-2تعاریف عملیاتی متغیر ها

تعریف عملیاتی روایت درمانی: مجموعه کاملا متمرکزی از فنون مداخلاتی که برای اولین بار توسط White & Epston  (1990) با طرفداری از نظریه ی گفتگو براساس داستان ها مطرح گردیده است.هدف از این مداخلات آن است که به خانواده کمک شود تا یک مشکل توان فرسا و دشوار را برونی کنند.

این رویکرد به اعضای خانواده کمک می کند که جر وبحثشان را در این باره کاهش دهند که مشکل مال کیست وراجع به حل مشکل وارد گفتگو شوند.

دراین پژوهش اطلاعات مورد نیاز از طریق بیمارانی که به مراکز درمانی و مشاوره وبهزیستی مراجعه کرده اند را از طریق دوره متنی بر روایت درمانی بدست آمده است.

تعریف عملیاتی افسردگی: ابزار سنجش افسردگی در این تحقیق پرسشنامه ی افسردگی بک نسخه ی2 (BDI-II) است.

پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم (BDI-II) شکل بازنگری شده پرسشنامه افسردگی بک است که جهت سنجش شدت افسردگی تدوین شده است2000) Brown ,Steer, (Beck,. فرم تجدید نظرشده پرسشنامه افسردگی بک در مقایسه با فرم اولیه بیشتر با  DSM-IV همخوان است. علاوه بر آن ویرایش دوم این پرسشنامه، تمامی عناصر افسردگی را بر اساس نظریه شناختی افسردگی نیز پوشش می دهد.

این پرسشنامه همانند ویرایش نخست از 21 ماده تشکیل شده است و با این تفاوت که 4 ماده از ویرایش قبلی را نداشته و به جای آنها ماده های دیگری در پرسشنامه افزوده شده اند. همچنین در این پرسشنامه  دو ماده (ماده های 16 و 18) به گونه ای ویرایش شده اند که به شدت افسردگی بیشتر حساس باشند.

این پرسشنامه در جمعیت 13 سال به بالا قابل استفاده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1399-06-06] [ 01:10:00 ب.ظ ]




ضایت یک فرد از زندگی زناشوئی به منزله رضایت وی از خانواده محسوب می‌شود و رضایت از خانواده به مفهوم رضایت از زندگی بوده و در نتیجه تسهیل در امر رشد و تعالی و پیشرفت مادی و معنوی جامعه خواهد شد (غلامعلیان و احمدی، 1387). بنابراین با توجه به اهمیتی که روان‌شناسان، جامعه‌شناسان و حتی همه مذاهب به خانواده و ارتباط زناشویی موثر می‌دهند و اینکه تشکیل خانواده جایگاهی برای نارضایتی نیست، بررسی روش‌ها و مداخلاتی که بر رضایت‌مندی زناشویی زوجین تاثیر می‌گذارد، از اهمیت بالایی برخوردار است.

یکی از عواملی که می‌تواند بر رابطه زناشویی و متعاقباً رضایت زناشویی افراد تاثیر بگذارد سبک دلبستگی آن‌ها می‌باشد. دلبستگی از مفاهیم اساسی در نظریه بالبی[3](1989) است. وی معتقد است که دلبستگی نیازی نخستین محسوب  می‌شود و از هیچ نیاز دیگری مشتق نشده است (کریس، روبرت و میرجام[4]، 2009). بالبی (1989) در قلمرو  دلبستگی بر دو نکته مهم تاکید می‌کند: اول اینکه کودک از نظر ژنتیکی برای واکنش‌های مرتبط با دلبستگی آمادگی دارد و دوم اینکه رفتار دلبستگی متحول می‌گردد. دلبستگی به طور کلی به پیوند میان افراد اطلاق می‌شود و افراد برای ارضای نیازهای عاطفی خود به یکدیگر تکیه می‌کنند (فینی[5]، 1999)، اما در روانشناسی تحولی به پیوند عاطفی که بین نوزاد و مادر پدید می‌آید، دلبستگی اطلاق می‌شود (برک[6]، 1387). بالبی (1989) معتقد است که دلبستگی از زمان نوزادی شروع شده و در طول زندگی ادامه می‌یابد و نقش مهم و اساسی در تحول کودک دارد؛ وی معتقد است که دلبستگی در طول زمان دارای ثبات است، روابط بعدی فرد را برای همسالان و دوستان پیش بینی می‌کند و اهمیت اساسی در سلامت روانی افراد دارد.

پری[7] (2006؛ نقل از آمبر و کارول[8]، 2009) در تعریف دلبستگی به مفهوم پیوند اشاره می‌کند و معتقد است که  در اصل، پیوند فرایند شکل دهی یک دلبستگی است. به عبارت دیگر پیوند مجموعه رفتارهائی است که منجر به ارتباط عاطفی قوی بین دو نفر (دلبستگی) می‌شود. وی همچنین می‌گوید دلبستگی امن و سالم زمانی اتفاق می‌افتد که مادر محبت خود را نسبت به فرزند نشان دهد و توانائی برقراری همدلی داشته باشد. این کودکان آزادانه از مادر خود فاصله می‌گیرند و دور می‌شوند، ولی پیوسته موقعیت مادر خود و محل استقرار او را زیر نظر دارند؛ وقتی دیگران او را بغل می‌کنند، پاسخ مثبتی نشان می‌دهد و وقتی او را زمین می‌گذارند شادمانه بازی خود را ادامه می‌دهند. دلبستگی ایمن جنبه مهمی از رشد اجتماعی- هیجانی است که کودک از مادرش به عنوان پایگاه امن برای کشف دنیا استفاده می‌کند (آمبر و کارول، 2009).

این‌گونه استنباط می‌شود که مدل‌های دلبستگی با طرحواره‌های شناختی قدیمی یا عقاید ما در مورد خودمان و دیگران ارتباط نزدیک دارند و بر تعاملات بین فردی اثر گذاشته و از آن‌ها تأثیر می‌پذیرند. با وجود اینکه مدل‌های دلبستگی به عنوان ویژگی‌های فردی درنظر گرفته می‌شوند؛ اینگونه فرض می‌شود که احتمالاً مردم در روابط خاص، سطوح متفاوتی از امنیت را تجربه می‌کنند (حمیدی، 1386). همچنین این احتمال وجود دارد که این مدل‌ها تحت تاثیر تجربیات حاصل از روابط ویژه دستخوش تغییر شوند. به عبارت دیگر تجربیات افراد در روابط خاص می‌تواند منجر به تغییر الگوی دلبستگی شود (فیروزی، 1380).

در زمینه‌ مداخلات درمانی به منظور بهبود رضایت زناشویی و سبک دلبستگی زوجینی که درگیر تعارضات زناشویی هستند، تلاش‌های متعددی در حیطه روان‌درمانی انجام شده و به ثبت رسیده است. در حال حاضر دیدگاه‌های نظری متعددی با رویکردهای متفاوت به دنبال تبیین و حل تعارض‌های زناشویی و بهبود رابطه عاطفی زوجین هستند. رویکردهایی از قبیل زوج درمانی مبتنی بر روان‌تحلیل‌گری، درمان نظام‌های گسترده خانواده بوئن، زوج درمانی تجربی، زوج درمانی رفتاری شناختی، زوج درمانی راهبردی، زوج‌درمانی یکپارچه‌نگر، زوج درمانی هیجان محور و … به ارائه مبانی و روش‌هایی جهت جلوگیری از بروز طلاق و تحکیم پیوند زناشویی پرداخته اند و هریک موفقیت‌های چشم‌گیری در این زمینه کسب کرده‌اند (روشنی، 1390).

از مولفه‌های ضروری مداخلات مفید برای بهبود رضایت زناشویی و سبک دلبستگی در زوجینی که به مشکلات زناشویی برخورده‌اند، آموزش مهارت‌های ارتباطی، توجه به پویایی‌های درون فردی و بین فردی، مشخص نمودن نقش‌های متعارض و موازی در زوجین، توجه به فرایندهای رشدی، تعدیل انتظارات و ابراز احساسات ناخوشایند می‌باشد. با اندک تأملی در باب خصوصیات لازم برای درمان‌های اثر‌بخش بر بهبود رضایت زناشویی زوجین متعارض، به نظر می‌رسد که روش زوج‌درمانی گروهی یک پارچه‌نگر می‌تواند بر بهبود رضایت زناشویی و سبک دلبستگی این افراد موثر باشد. زوج درمانی یکپارچه نگر، رویکرد درمانی گسترده‌ای است که در حل مشکلات ارتباطی زوج‌ها به عوامل میان فردی و درون فردی به طور همزمان توجه می‌کند (خمسه، 1388). زوج درمانی یکپارچه‌نگر برمبنای تئوری نظام عمومی خانواده، تئوری رشد بزرگسال و سرانجام تئوری دلبستگی به وجوده آمده است. این رویکرد تا حدودی نیز تحت تاثیر تئوری رفتاردرمانی و تئوری روابط موضوعی قرار دارد. خانواده درمانی روابط موضوعی ترکیبی از نظریه روان پویایی رابط موضوعی و درمان سیستم‌های خانواده است. از جنبه نظری، این تجربه به تفسیرهایی منجر می‌شود که احتمالاً مؤثرتر عمل می‌کند زیرا اعضای خانواده ارتباط کامل‌تری با یکدیگر برقرار نموده و احساس درک شدن را تجربه می‌کنند. این رویکرد اولین رویکردی است که عملکرد فرد، فرآیند‌های ناخودآگاه و تعاملات زناشویی را با یکدیگر ترکیب کرده است (کریستنسن، جیکوب‌سون و بابکوک[9]، 1995). در این رویکرد به منابع بین نسلی و مرکزیت روابط تأکید می‌شود. اعتقاد بر آن است که روابط میان زوجین، نه تنها از شخصیت منحصر به فرد آن‌ها تأثیر می‌گیرد، بلکه در سیستمی بزرگ‌تر، تحت تاثیر روابط خانوادگی قرار دارد که فرزندان، والدین و گروه‌های اجتماعی را نیز شامل می‌شود. همچنین این رویکرد بر روابط میان زوجین و تعاملات میان آن‌ها با والدین خود و نقش هریک از زوجین در این روابط تأکید می‌کند (جکوبسون و همکاران،2000). مزیت عمده رویکرد‌های یکپارچه‌نگر زوج درمانی فهم بیشتر رفتار انسان است که انعطاف پذیری درمان را زیادتر کرده است. تأکید هم بر عامل‌های درون روانی و هم بر عوامل برون روانی در ارتباطات زوج است؛ به طوری که هر کدام می‌تواند قلمرویی مجاز داشته باشد (دی‌میدجیان[10]، مارتل[11] و کریستنسن،2002؛ نقل از خمسه، 1388).

با در نظر گرفتن مطالب فوق پژوهش حاضر در پی بررسی اثر‌بخشی زوج‌درمانی گروهی با رویکرد یک‌پارچه‌نگر بر بهبود رضایت زناشویی و سبک دلبستگی زوجین متعارض می‌باشد.

 

اهمیت و ضرورت تحقیق

با توجه به رشد روز افزون پدیده طلاق در جامعه ایرانی و همچنین اثرات نامطلوب روانی، اجتماعی و اقتصادی این رخداد ناخوشایند، انجام پژوهش در حوزه حوزه رضایت‌مندی زناشویی تا اندازه زیادی می‌تواند در از پیش پا برداشتن ابهامات راهگشا بوده و گامی بسوی جدی‌تر گرفتن مسئله روبه رشد تعارضات زناشویی در جامعه ایرانی باشد. از سوی دیگر با شناخت و معرفی مداخلات موثر بر رضایتمندی زناشویی و سبک دلبستگی، می‌توان در سطوح مختلف مداخله کرد. میزان ازدواج‌های با خطر بالا را کاهش داد، بر رضایت و شادکامی ازدواج‌های موجود افزود و از بعضی ناسازگاری‌ها پیشگیری به عمل آورد و از این طریق، از بسیاری از نابسامانی‌های خانوادگی که منجر به هدر رفتن نیروهای عظیم انسانی می‌شود جلوگیری کرد (بهاری و همکاران،1390).

 

اهداف تحقیق

1- بررسی اثربخشی زوج‌درمانی گروهی یک‌پارچه‌نگر بر بهبود رضایت زناشویی زوجین متعارض.

2- بررسی اثربخشی زوج‌درمانی گروهی یک‌پارچه‌نگر بر بهبود سبک دلبستگی زوجین متعارض.

 

فرضیه‌های‌ تحقیق

فرضیه‌های اصلی

1ـ زوج درمانی گروهی بارویکرد یکپارچه نگرموجب بهبود رضایت زناشویی زوجین گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می‌شود.

2ـ زوج درمانی گروهی با رویکرد یکپارجه نگر موجب بهبود  سبک دلبستگی زوجین گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می‌شود.

فرضیه‌های فرعی

الف: زوج درمانی گروهی یکپارچه نگر موجب بهبود سبک دلبستگی ناایمن اضطرابی زوجین گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل میشود.

ب: زوج درمانی گروهی یکپارچه نگر موجب بهبود سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی زوجین گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می‌شود.

 

تعاریف نظری متغیرها

رضایت زناشویی: رضایت زناشویی به معنای سازش بین انتظارات فرد از زندگی زناشویی و آنچه که به طور واقعی در زندگی‌اش تجربه می‌نماید می‌باشد. این رضایت‌مندی همواره با احساس خشنودی و لذت همراه است (گی زیبر، 2005؛ نقل از یاوری کرمانی، 1387). رضایت زناشویی یک متغیر نگرشی است و بنابراین از خصوصیات فردی زن و شوهر محسوب می‌شود. طبق تعریف فوق، رضایت زناشویی در واقع نگرش مثبت و لذت‌بخشی است که زن و شوهر از جنبه‌های مختلف روابط زناشویی دارند (یاوری کرمانی، 1387).

سبک‌های دلبستگی: دلبستگی به طور کلی به پیوند میان افراد اطلاق می‌شود و افراد برای ارضای نیازهای عاطفی خود به یکدیگر تکیه می‌کنند. روانشناسی تحولی پیوند عاطفی را که بین نوزاد و مادر پدید می‌آید دلبستگی می‌نامد (برک، 1387). رفتار دلبستگی به تقرب و نزدیک شدن به نگاره دلبستگی اطلاق می‌شود و پیوند دلبستگی به جنبه عاطفی این رابطه اشاره دارد. این پیوند الزاماً دو سویه نیست، بلکه رابطه‌ای است که بین یک فرد با شخص دیگری برقرار می‌شود (آمبر و کارول، 2009). انواع سبک‌های دلبستگی عبارتند از: سبک دلبستگی ایمن و سبک دلبستگی ناایمن (دوسوگرا/ اضطرابی، اجتنابی).

زوج‌درمانی گروهی با رویکرد یک‌پارچه‌نگر: زوج درمانی یکپارچه‌نگر، رویکرد درمانی گسترده‌ای است که در حل مشکلات ارتباطی زوج‌ها به عوامل میان فردی و درون فردی به طور همزمان توجه می‌کند (خمسه، 1388). زوج درمانی یکپارچه‌نگر برمبنای تئوری نظام عمومی خانواده، تئوری رشد بزرگسال و  سرانجام تئوری دلبستگی به وجوده آمده است. این رویکرد تا حدودی نیز تحت تاثیر تئوری رفتار درمانی و تئوری روابط موضوعی قرار دارد (کریستنسن، جیکوبسن و بابکوک، 1995).

[1] Bowling &  Hill

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:10:00 ب.ظ ]




 

فصل یکم
مقدمه پژوهش 
 

1-1- مقدمه
خانواده نخستین پایگاه تربیتی و قطعاً اولین و مهمترین کانون پرورش، احیا و شکوفایی استعدادهای کودکان است. بخش عمده‎ای از پرورش صحیح عقل و عاطفه که پایه اساسی سعادت انسان را تشکیل می‎دهد برعهده والدین می‎باشد که باید از کودکی شروع شود. همانگونه که والدین بر افراد خانواده تاثیر می گذارند، فرزندان نیز با ویژگیهای شخصیتی و رشدی و رفتاری خود، تاثیراتی را بر رفتار والدین بر جای می گذارند (اسمولاک، 1987). در هرخانواده ای یک سبک تربیتی به عنوان روشی هدفمند یا غیر هدفمند در تربیت فرزندان از سوی والدین بکار گرفته می شود. سبک تربیتی  فعالیتی پیچیده شامل روشها و رفتارهایی ویژه است که بطور مجزا یا در تعامل با یکدیگر بر رشد فرزندان تأثیر می گذارد (شکوهی یکتا و همکاران، 1385). سبک های تربیتی که در روانشناسی از آن به شیوه های فرزندپروری نیز یاد می شود از دو عنصر تشکیل شده است: درخواست کنندگی والدین (کنترل) و پاسخ دهندگی والدین (گرمی یا پذیرش)، از ترکیب این دو عنصر چهار شیوه تربیتی به وجود می آید (اسپوتا و پاسون، به نقل از1996رحمتی و همکاران، 1385). 4 سبک اصلی تربیت عبارتند از: شیوه مقتدرانه1، شیوه مستبدانه2، شیوه سهل گیرانه3 و شیوه آشفته4 یا مسامحه کارانه یا بی توجه (رحمتی و همکاران، 1385).

یکی از مشکلات دوران رشد کودک که کانون توجه و درمان بالینی قرار گرفته اختلال بیش فعالی و نقص توجه است. این اختلال شایع ترین اختلال رفتاری دوران کودکی است که مشخصه آن نقص توجه، تکانشگری و گاهی اوقات بیش فعالی است (خوشابی و همکاران، 1391) که بر کارکردهای روانی و اجتماعی تمامی اعضای خانوده تاثیرگذار است (جعفری و همکاران، 1389).           اختلال نقص توجه/ بیش فعالی[1] یک از شایعترین اختلالات مزمن دوران کودکی است (سادوک، سادوک[2]، 2003). طبق ادبیات روانپزشکی و روان شناسی، کودکی که دائماً حرکت می کند، با انگشتانش ضربه می زند، پاهایش وول می خورد، دیگران را هل می دهد، بدون دلیل کنترل خود را از دست می دهد و بیقراری می کند، اغلب بیش فعال نامیده می شود و زمانی که این مشکلات شدید و مداوم باشد کودکان واجد دریافت ملاک های تشخیصی اختلال بیش فعالی- نقص توجه می شوند (کرینگ و داویسون[3]، 2007). شیوع این اختلال در کودکان ایرانی 7 تا 12 ساله در دامنه ای بین 6-3 درصد گزارش شده است (خوشابی و همکاران، 2002). این اختلال به سه فرم اصلی دسته بندی می شود که شامل نوع بیش فعالی تکانشی بدون کم توجهی، نوع کم توجهی بدون بیش فعالی و نوع ترکیبی می باشد (سادوک، سادوک، 2005). شایع ترین مشخصه این اختلال رفتاری دوران کودکی، نقص توجه، تکانش گری و گاهی اوقات بیش فعالی است. نشانه های اصلی این بیماری موجب مشکلات هیجانی، خانوادگی و اجتماعی مانند افت تحصیلی، استرس خانوادگی و روابط تعارضی با همسالان است (گلدمن[4]، 1998). علاوه بر علائم اصلی این اختلال علائم اختلالات دیگر نیز به طور همزمان در کودکان مبتلا به ADHD دیده می شود که یکی از شایع ترین آنها اختلال هماهنگی رشدی است (سادوک، سادوک، 2003). بنابراین این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزشهای فرزندپروری در بهبود عملکرد کودکان فزون کنش تحت درمان با نروفیدبک انجام خواهد شد.

 

1-2- بیان مسئله
زندگی خانواده نقش اساسی در حفظ سلامت روانی، اجتماعی و جسمانی کودکان و والدین دارد. خانواده اولین و مهم‌ترین بافت اجتماعی را برای رشد انسان فراهم می سازد. در جریان رشد طبیعی هر کودک یک رشته تغییرات شناختی، عاطفی و اجتماعی را شاهد هستیم. تقریبا همه کودکان در طول رشد و در جریان سازگاری با این تغییرات دچار مشکلاتی می‌شوند و استرس و تعارضی را که به دنبال می‌آید، می‌تواند به مشکلات رفتاری-عاطفی و یادگیری در آن‌ها بینجامد. اکثر مشکلات رفتاری کودکان منعکس کننده شرایط پیچیده بین فردی اعضای خانواده به‌ویژه والدین می‌باشد. به عبارت دیگر وجود مشکلات رفتاری کودک به منزله روابط معیوب اعضای خانواده با یکدیگر است و با روش‌های تربیتی نادرست والدین و تعاملات معیوب آن‌ها با فرزندان ارتباط دارد (روشن بین، 2006).         با توجه به اینکه خانواده یک نظام اجتماعی است که اختلال در هریک از اعضاء آن، کل نظام را مختل می کند و این نظام مختل شده به نوبه خود اختلالات مربوط به اعضاء را تشدید کرده و مشکلات جدیدی ایجاد می کند (روشن بین، 2006).

اهمیت و ضرورت انجام پژوهش
هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر آموزشهای فرزندپروری در بهبود عملکرد کودکان فزون کنش تحت درمان با نروفیدبک می باشد، برنامه های گروهی فرزندپروری یکی از روشهای آموزش والدین است که برای این منظور مورد استفاه قرار گرفته است. این برنامه مهارتهای مدیریت را به والدین آموزش می دهد تا جایگزین فرزندپروری ناکارآمد و استبدادی شود. همچنین این برنامه نگرش های والدین را مورد توجه قرار داده و سعی در جهت اصلاح آنها دارد (ترنر[5] و همکاران، 2002).    علی رغم نتایج مثبت کاربرد اصول شرطی سازی عامل از طریق تقویت فعالیت الکتروفیزیولوژیکی مطالعات گروهی کنترل شده کمی برای تعیین اثربخشی نروفیدبک صورت گرفته است. اکثر گزارشات اثربخشی نروفیدبک به صورت موردی بوده و عملکرد یک بیمار در ابعادی نظیر هوش، مهارت های تحصیلی و مقیاس های درجه بندی رفتار، قبل و بعد از نروفیدبک تحلیل شده است. مطالعات موردی عمدتا به نتایج مثبتی منتهی شده اند و پژوهش های کنترل شده بیشتری لازم است تا کفایت این درمان را مشخص سازد (ناش[6]، 2000).

نروفیدبک موجب کاهش معنادار نشانه های شناختی و رفتاری می گردد. نروفیدبک اثربخشی معادل درمان دارویی دارد که موجب بهبودهایی در توجه، سرعت و دقت گردیده است. بنابراین با توجه به موارد اشاره شده، پژوهش حاضر در صدد پاسخگویی به این پرسش است که آیا آموزشهای فرزندپروری در بهبود عملکرد کودکان فزون کنش تحت درمان با نروفیدبک موثر می باشد یا نه؟

 

1-4- اهداف پژوهش

1-4-1- هدف اصلی پژوهش

هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر آموزشهای فرزندپروری در بهبود عملکرد کودکان فزون کنش تحت درمان با نروفیدبک است.

1-4-2- اهداف جزیی

تعیین میزان تاثیر آموزش مهارتهای فرزندپروری بر روی مشکلات سلوک کودکان دارای اختلال
تعیین میزان تاثیر آموزش مهارتهای فرزندپروری بر روی مشکلات توجه و تمرکز (یادگیری) کودکان دارای اختلال
تعیین میزان تاثیر آموزش مهارتهای فرزندپروری بر روی مشکلات تکانش گری کودکان دارای اختلال
تعیین میزان تاثیر آموزش مهارتهای فرزندپروری بر روی روان تنی کودکان دارای اختلال
تعیین میزان تاثیر آموزش مهارتهای فرزندپروری بر روی اضطراب کودکان دارای اختلال
1-5- فرضیه‏های پژوهش

آموزش مهارتهای فرزندپروری باعث کاهش مشکلات سلوک کودکان دارای اختلال می شود.
آموزش مهارتهای فرزندپروری باعث کاهش مشکلات توجه و تمرکز (یادگیری) کودکان دارای اختلال می شود.
آموزش مهارتهای فرزندپروری باعث کاهش مشکلات تکانش گری کودکان دارای اختلال می شود.
آموزش مهارتهای فرزندپروری باعث کاهش روان تنی کودکان دارای اختلال می شود.
آموزش مهارتهای فرزندپروری باعث کاهش اضطراب کودکان دارای اختلال می شود.
 

1-6- تعاریف مفهومی و عملیاتی واژه ها:
1-6-1- تعاریف مفهومی

نروفیدبک: نروفیدبک نوعی رویکرد توانبخشی در درمان ADHD-ADD است و هدف آن، بهنجارسازی پایدار رفتار بدون وابستگی مداوم به داروها یا رفتار درمانی است (باراباس و باراباس، 1996).

آموزش فرزندپروری: یکی از انواع برنامه های آموزش مدیریت کودکان است که برای والدین اجرا می شود. این برنامه چندسطحی و براساس جهت گیری پیشگیرانه و در راستای راهبردهای حمایت از خانواده توسط ساندرز و همکاران ایجاد شده است و برای والدین کودکان 12-2 ساله به کار برده می شود که دارای 5 سطح است که با نزدیک شدن به سطوح بالاتر، شدت مداخلات افزایش می یابد (ساندرز و همکاران ، 2003؛ ساندرز، 2003).

بیش فعالی/ نقص توجه: اختلال بیش فعالی « ADHD» مجموعه علائمی است با محدودیت میزان توجه که با سطح رشد فرد ناهماهنگ است و به ضعف تمرکز، رفتار ناگهانی، بیش فعالی منجر می شود. مشخصه اصلی این اختلال وجود الگوی پایدار فقدان توجه یا بیش فعالی تکانشگری است که درمقایسه با افرادی که در همان سطح ازرشد قرار دارند شدیدتراست (سادوک و سادوک، 2005).

سبک های تربیتی: باوم ریند1 (1991) سبک های تربیتی را شامل رفتارهای متنوع بهنجار و طبیعی می داند که والدین به منظور کنترل و اجتماعی کردن کودکانشان بکار می برند (تقی زاده طبسی، 1385)

سبک تربیتی مقتدرانه :  “والدین مقتدر درخواست کنندگی بالا و پاسخ دهندگی بالا دارند”. والدینی که این شیوه را در پیش می گیرند به فرزندان خود استقلال و آزادی فکری می دهند و آنها را تشویق می کنند و نوعی محدودیت و کنترل را نیز برآنها اعمال می دارند. در خانواده هایی با والدین مقتدر اظهار نظر و ارتباط اخلاقی وسیع در تعامل کودک و والدین وجود دارد و گرمی و صمیمیت نسبت به کودک در سطح بالاست (ماسن وهمکاران، 1368)

1– Authoritive

2-Authoritian

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:09:00 ب.ظ ]




کل 2-1 : پاسخ فیزیولوژیابی به استرس…………………………………………………………………………………….. 23

نمودار 4-1 : مقایسه نمرات پیش آزمون و پس آزمون در گروه کنترل و آزمایش……………………………….. 79

 
چکیده
استرس همواره به عنوان یکی از مهم ترین عوامل پیدایش شکل گیری بیماری های مختلف جسم و روان و مرگ و میر افراد است . افراد تحت استرس ، اشتغال زایی پیدا کرده و اغلب دارای احساسات و افکار مداخله گر و خود شکن هستند . هدف از این پژوهش ارزیابی میزان تاثیر گروه درمانی شناختی – رفتاری در میزان استرس ورزشکاران رزمی کار بوده است . گروه نمونه این پژوهش را 24 نفر از ورزشکاران رزمی کار که استرس بیشتری داشته اند تشکیل می دهند . روش نمونه گیری در دسترس و با مراجعه به سازمان تربیت بدنی شهرستان گیلانغرب بوده است . آزمودنی به طور تصادف در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفته اند . پیش از مداخله درمانی هر دو با تست فشار های روانی کوپر مورد ارزیابی قرار گرفتند . گروه آزمایش در ده جلسه گروه درمانی شناختی –رفتاری در هر هفته یک جلسه و جلسه ای 5/1 ساعت به مدت 5/2 ماه در مرکز تربیت بدنی گیلانغرب شرکت نمودند و در گروه کنترل هیچ گونه مداخله روانشناختی انجام نشد . در پایان مداخله درمانی هر دو گروه ، بار دیگر با آزمون یاد شده یاد شده مورد ارزیابی قرار گرفتند . داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل کواریانس و آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته ها نشان داد گروه درمانی شناختی – رفتاری به طور معنی داری در کاهش استرس ورزشکاران رزمی کار موثر بوده است . به بیان دیگر این پژوهش نشان داد که گروه درمانی شناختی – رفتاری در زمینه کاهش استرس ورزشکاران رزمی کار موثر بوده است . در پایان به برخی از پیشنهادات و محدودیت های پژوهش اشاره شده است .

کلیدواژه ها : گروه درمانی شناختی – رفتاری ، استرس ، ورزش کاران رزمی کار

 

 

 

 

 

فصل اول
کلیات تحقیق
 
 

1-1-مقدمه
فشار های روانی بیش از هر عامل دیگر به تحلیل انرژی جسمی ورزشکاران و کاهش لذت بردن آنها از ورزش و شکست منجر می شود . در صورتی که ورزشکاران به این اعتقاد برسند که آنها لیاقت ندارند ، این فشار می تواند باعث فرو ریختن اعتماد به نفس گردد و ورشکاران را از لذت به نمایش گذاردن مهارت های که بر اثر ساعت های بیشمار تمرین در آن تبحر پیدا کرده اند ، محروم سازد و آنها را از شعف زاید الوصفی که از انجام روان مهارت ها به آنها دست می دهد دور سازد و فشار های روانی سبب تعارض میان فردی ، افزایش صدمات بدنی و هدایت ورزشکار به بازنشستگی زود رس می شود . فشار روانی ، مرضی است موذی و اگر ادامه پیدا کند ، ورزشکار درحالت تحلیل رفتگی ظاهر می شود ، نه تنها ورزشکاران به آن مبتلا می شوند، بلکه مربیان نیز از این مرض مصون نیستند (مارتنر ، دینر ، 1942 ؛ ترجمه خیبری ، 1386 ).

در زندگی امروزی افرادی که سطح بالایی از استرس را نشان می دهند ، تمایل زیادی برای انجام رفتار هایی دارند که امکان بیمار شدن و آسیب دیدن آنها را افزایش می دهد . به عنوان مثال استرس باعث افزایش سیگار کشیدن در مقابل کاهش انجام تمرینات ورزشی و آثار زیان بار بر رژیم غذایی می شود . (سارافینو ، 2002 ) ، ترجمه میرزایی (1384) .

استرس همواره به عنوان یکی از مهم ترین عوامل پیدایش شکل گیری بیماری های جسم و روان و مرگ و میر افراد است . افراد دارای استرس اشتغال ذهنی پیدا کرده  و اغلب دارای احساسات و افکار مداخله گر و خود شکن هستند .

اشتغال ذهنی فرد با چنین احساسات و افکاری احتمالا سطح عملکرد بهینه او را پایین می آورد و احتمال آسیب پذیری و ابتلا به اختلالات رفتاری و هیجانی را افزایش می دهد (ساراسون و ساراسون 1987 ؛ ترجمه نجاریان ، 1371 ) .

البته استرس به مقدار کم برای انسان مفید است ، چرا که یادگیری را پایدار تر و حافظه را نیرومند تر و عملکرد را بهتر می کند . در حقیقت استرس مثبت تا زمانی که در فرد احساس کنترل وجود داشته باشد نیروی محرک لازم را برای رعایت تقدم و تاخیر فعالیت ها یا اتمام به موقع کارها فراهم می آورد . مهم ترین نکته در امر استرس مدیریت استرس است که لازم است به عدم مواجهه با عوامل استرس زا توجه نموده و در صورت برخورد با آن ، قدرت مقابله با استرس مورد توجه قرار گیرد . اگر چه هدف این نیست که از موقعیت های استرس زای زندگی اجتناب کنیم ، بلکه هدف این است که با این عوامل استرس زا برخورد بهتری داشته باشیم (سیمونتون و همکاران ، 1991 ؛ ترجمه عزیزی ، 1383 ) .

یکی از روش های درمانی که می تواند در این زمینه مورد توجه قرار گیرد روش درمان شناختی – رفتاری به صورت گروهی است . در زمینه روان درمانی با رویکرد شناختی – رفتاری (CBT ) به دو شکل فردی و گروهی مورد استفاده قرار می گیرد اما با توجه به محدودیت های روان درمانی فردی از جمله بالا بودن هزینه آن و کمبود درمانگر با کفایت و آموزش دیده در مقایسه با شیوع اختلالات روانی (فری ، 1382) و با در نظر گرفتن مزیت های روان درمانی  گروهی مثل پیوستگی گروهی ، عمومیت به معنای داشتن درد مشترک ، امید به درمان ، یاد گیری مشاهده ای ، تسهیل تخلیه هیجانی و خود افشاگری (بلاچ ، 1374) درمانگران رفته رفته علاقه مند شدند که رویکرد درمانی خاص خود را به صورت گروهی در مورد مراجعان به کار گیرند . (صاحبی ، 1381) .

هدف کلی گروه درمانی افزایش آگاهی افراد ازخودشان و دیگران و کمک به آنها در جهت روشن ساختن تغییراتی است که در زندگی مایل اند بدانها دست یابند و فراهم ساختن ابزار های لازم برای انجام این تغییرات ، همچنین کمک کردن به مراجعان است تا بتوانند احساس هایی را که دارند شناسایی و تجربه کنند (تخلیه هیجانی) ، شیوه تاثیر پیش فرض هایشان بر نحوه احساس و رفتار هایشان را درک نمایند روش های شناختی و طرق رفتاری جایگزین دیگری را تجربه کنند . (کوری – کوری ، 1382 ) .

 

1-2-بیان مسئله
دوران ما دوران استرس است چه بخواهیم چه نخواهیم باید باید این واقعیت را بپذیریم که استرس عصر ما را تصاحب کرده است و با آنکه هر روز ، هر ساعت و هر لحظه و در هر جای دنیا کشف و اختراع جدیدی به منظور رفاه انسان ها می شود تا در آسایش بیشتری زندگی کنند ، اما می بینیم استرس در زندگی بشر امروزی بیش از هر زمان دیگر مطرح است (شهنی، 1383 ) .

امروزه استرس به عنوان بخش جدایی ناپذیر در زندگی انسان ها مطرح است و افراد باید دائما روش های مقابله جدیدی برای برطرف کردن آن اتخاذ کنند نیاز های اقتصادی ، درگیری های خانوادگی ، آلودگی های زیست محیطی و درگیری های روزمره همه باعث افزایش استرس در افراد شده است تخمین زده  شده که عامل 50 تا 80 درصد بیماری ها استرس است (فیس و وودز ، ترجمه نام آور ، 1374 ) .

در زندگی اجتماعی امروز استرس امری اجتناب ناپذیر است . انسان در سراسر زندگی خود و در جریان سازگاری با آن در معرض انواع فشار های روانی قرار دارد . افراد جامعه کنونی بیش از پیش نسبت به زندگی و پیامدهای آن هوشیار شده اند . بزرگسالان ، نوجوانان و حتی کودکان از آلودگی زیست محیطی ، امکان وقوع یک جنگ هسته ای ، به پایان رسیدن منابع طبیعی و …. سخن می گویند و تمامی این مسائل بخشی از زندگی روزمره را تشکیل می دهد . (دادستان ، 1377) .

استرس عموما به عنوان بیماری عظیم قرن و بیماری جدید تمدن در نظر گرفته می شود ، هر چند در عرف به آن بر چسب  “چیز بد” زده می شود که در جای خود درست می باشد . اما به طور فزاینده ای فرض شده که تنیدگی ما را به سمت اسیب پذیری بیشتر و اختلالات روانی جسمانی هدایت می کند . اگر حتی نیمی از جمعیت انسان ها به تنیدگی اعتقاد داشته باشند که درست باشد همین دلیل برای طرح موضوع تنیدگی که در میان دیگر مفاهیم مورد علاقه متخصصین بهداشت روانی در مکان اول قرار گیرد ، می تواند کافی باشد (چاوشی ، 1379 ، به نقل از احمدی 1387 ) .

کان (1988) اظهار می دارد که فشار و تنیدگی قسمت بهنجاری از زندگی می باشد اما وقتی این فشار شدید بوده و به مدت طولانی ادامه یابد می تواند آسیب جدی به سلامت فرد وارد سازد از طرف دیگر تنیدگی یک عامل رفتاری است که مستقیما بر روی سلامت و تندرستی فرد اثر می گذارد (دادستان ، 1377) .

در حالی که تنیدگی زیاد می تواند پیامد های ناگواری داشته باشد ، مقدار کم آن می تواند مفید واقع شده و ایجاد انگیزه کند .

سلیه محقق بر جسته در زمینه استرس ، میزان مشخصی از استرس را برای زندگی سالم مفید می داند ، وی این موضوع را تحت عنوان تنیدگی مفید مطرح کرده و آن را شرایط لازم زندگی می داند . چنانچه او اظهار نموده به طور مطلق ، زندگی بدون تنیدگی مرگ است . همانطور که در رویداد های مهم نامطلوب زندگی از قبیل فشار های شغلی ، مشکلات زناشویی و یا مشکلات مالی ایجاد تنیدگی می کند ، رویداد های خوشایندی از قبیل مسافرت ، شغل جدید ، ورزش و … نیز منجر به ایجاد تنیدگی می شود . لذا یک زندگی سالم باید مقدار متوسطی از تنیدگی را به همراه داشته باشد (دادستان ، 1377) .

در دهه دوم قرن بیستم مشاهده افراد مبتلا به بیماری های عفونی مختلف که دارای نشانه های مشابه و فاقد علائم معینی بودند ، سیله را بر آن داشت تا به « نشانگان عمومی بیماری »  به عنوان یک پاسخ نام معین ارگانیسم نسبت به بیماری توجه کند . بررسی های سیله منجر به ارائه  « نشانگان عمومی سازش » (GAS) گردید و آن را مجموعه پاسخ های نامعین که برای هر نوع عامل مهاجم جسمانی در ارگانیسم بروز می کند ، توصیف نمود (دادستان ، 1377) .

بنابر آنچه گفته شد تنها با بررسی ویژگیهای استرس زا نمی توان به پیامد آن پی برد بلکه این پیامد ها را باید در چهار چوب تاریخچه فردی و خانوادگی ، منابع فردی و خانوادگی تفسیر و ارزیابی کرد . (دادستان ، 1377) .

اهمیت و ضرورت پژوهش
امروزه ورزش نقش مهمی در ایجاد روابط بین کشور های دنیا دارد ، لذا ما شاهد سرمایه گذاری های کلانی در این زمینه در کشور های مختلف دنیا هستیم ، کشور ما نیز از این اصل مستثنی نیست . قشر عظیمی  از جامعه ما را ورزشکاران تشکیل می دهد . که عوامل و روانی نقش مهمی در نتیجه گیری آنها دارد . نگرانی یک ورزشکار درباره موقعیتش که به پیامد های زیانباری ، از جمله عملکرد ضعیف یا ابزار خشونت می انجامد ، از موضوع هایی است که نظریه های ورزش را به خود جلب کرده است . ممکن است همان موقعیت برای ورزشکار دیگری سبب بهبود عملکرد شود ، فرایندی که این امر طی آن روی می دهد فشار روانی ممکن است سبب شود ، تحرک و بهبود عملکرد ورزشکار شود یا بدان آسیب برساند . در حقیقت کمبود پژوهش در رابطه با استرس ورزشکاران با توجه به نقش که استرس در عملکرد ورزشکاران دارد از یک طرف و فقدان سابقه پژوهشی در رابطه با نقشی با کاربرد درمان های گروهی بخصوص گروه درمانی به شمار می رود و علاوه بر موارد فوق ، تاثیر گروه درمانی شناختی – رفتاری به جای درمان های انفرادی علاوه بر صرفه جویی در وقت و هزینه مزایای دیگری از قبیل : ایجاد امید ، انتقال اطلاعات ، نوع دوستی، رشد مهارت های اجتماعی ، رفتار تقلیدی ، یادگیری هم نشینانه و … را به همراه دارد (ثنایی ، 1383) .

 

1-4-اهداف تحقیق
1-4-1-اهداف کلی تحقیق
تعیین میزان اثر بخشی گروهی درمانی –شناختی – رفتاری در کاهش استرس ورزشکاران رزمی کار .

 

1-4-2-اهداف فرعی
بررسی رابطه بین تحصیلات و میزان استرس
بررسی رابطه بین سن و میزان استرس
بررسی رابطه بین سابقه ورزشی و میزان استرس
 

1-5-فرضیات پژوهش
1-5-1-فرضیه اصلی
گروه درمانی شناختی – رفتاری منجر به کاهش استرس در ورزشکاران رزمی کار می شود .

 

1-5-2-فرضیه های فرعی
بین میزان استرس و تحصیلات ورزشکاران رابطه وجود دارد .
بین میزان استرس و سن ورزشکاران رابطه وجود دارد .
بین میزان استرس و سابقه ورزشی ورزشکاران رابطه وجود دارد .
1-6-تعریف اصطلاحات مهم
تعریف گروه

« گروه تجمع دو نفر یا بیشتر است که هدف مشترک کنش و واکنش دارند ، به نیاز های یکدیگر و ارضای آن علاقه مندند، از قوانین و مقررات معین تبعیت می کنند ، تفاهم و صمیمیت بین آنها حاکم است و برای رسیدن به اهداف مشترک وحدت دارند » (شفیع آبادی ، 1384 )

«گروه درمانی با مقیاس کوچک شامل 6 تا 13 نفر عضو است که هفته ای یک یا دو بار ملاقات دارند و به بحث درباره مشکلات عاطفی خود می پردازند » (نوابی نژاد ، 1383 ) .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:09:00 ب.ظ ]




 67نفر (5/18درصد) مشکلات رفتاری بالا داشتند. بین سبک فرزند پروری اقتدار گرایانه و مستبدانه با مهارت های اجتماعی دانش آموزان رابطه معنا داری وجود دارد. بین سبک  فرزند پروری سهل گیرانه و مهارت های اجتماعی دانش آموزان رابطه معنا داری وجود ندارد. بین سبک فرزند پروری اقتدار گرایانه و سهل گیرانه با مشکلات رفتاری دانش آموزان رابطه معنا داری وجود دارد. بین سبک فرزند پروری مستبدانه و مشکلات رفتاری دانش آموزان رابطه معنا داری وجود ندارد. همچنین میزان مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر بیشتر از دانش آموزان دختر بود و میزان مشکلات رفتاری دانش آموزان دختر بیشتر از دانش آموزان پسر بود.

واژه های کلیدی : سبک های تربیتی والدین، مهارت اجتماعی، مشکلات رفتاری، دانش آموزان

 

 

 

 

 

فصل اول

کلیات تحقیق

 
 
 
 

مقدمه:

 

خانواده، نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک و محیط اطراف او را به وجود می آورد. کودک در خانواده پندارهای اولیه را درباره جهان فرا می گیرد، از لحاظ جسمی و ذهنی رشد می یابد، شیو ه های سخن گفتن را می آموزد، هنجارهای اساسی رفتار را یاد می گیرد و سرانجام نگرش ها، اخلاق و روحیاتش شکل می گیرد و اجتماعی می شود. خانواده محیط مهمی است که با طیف وسیعی از رفتارهای اجتماعی و هیجانی فرزندان ارتباط دارد. خانواده نظام سازمان یافته ای است که بر فرزندان تأثیر می گذارد و روال روزانه و عادی خانواده ها، ارتباطات و تعارضات شان به عنوان منابعی که بر رشد فرزندان مؤثر است مطرح می شود. کودک در فرایند جامعه پذیری با تأثیر از خانواده بسیاری از ارزش ها، باورها و معیارهای رفتاری پذیرفته شده جامعه ی خود را فرا می گیرد و با ورود به دوره های نوجوانی، جوانی و بزرگسالی این فرایند تحت تأثیر جامعه، کامل می گردد. از این رو خانواده و ارتباط والدین و فرزندان از جمله مواردی است که سالها نظرِ صاحب نظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است.گرمی روابط و عواطف و همچنین پیوند و تعهد عاطفی موجود در بین اعضای خانواده که از ویژگی های اصلی خانواده های منسجم محسوب می شود در فرزندان آن ها این احساس را به وجود می آورد که مورد پذیرش والدین هستند و والدین نسبت به خواسته های آن ها حساس و مسؤول هستند. این مسأله باعث ایجاد آرامش و عدم احساس اضطراب در فرزندان آن ها می شود و در نتیجه فرزندان چنین خانواده هایی ویژگی هایی نظیر رفتارهای انطباقی و سازگارانه، کارآمدی تحصیلی، روابط مؤثر و رفتار بر طبق هنجارهای اجتماعی، افزایش عزت نفس و مهارت های اجتماعی و در نتیجه کاهش اضطراب، استرس و ناامیدی و مشکلات رفتاری کمتری دارند (زیوری رحمان، 1389).

کودکانی که مهارت اجتماعی کافی کسب کرده اند در ایجاد رابطه با همسالان و یادگیری در محیط آموزشی موفق تر از کودکانی هستند که فاقد این مهارت ها می باشند و هم چنین پژوهش هایی اثرات مثبت آموزش مهارت های اجتماعی را بر روند زندگی افراد و کاهش مشکلات رفتاری نشان داده است (تابش، 1386). در حال حاضر که مشکلات کودکان به سرعت در حال افزایش و نیازمند توجه جدی است. جریان رشد طبیعی کودک با رشته تغییرات شناختی، فیزیکی، عاطفی واجتماعی همراه است وشاید نتوان کودکی را یافت که در طول دوره رشد و در جریان سازگاری با تغییرات فوق دچار مشکلاتی نشود، نتیجه مستقیم این مشکلات استرس، تعارض وبه تبع آن مشکلات یادگیری و رفتاری است که کودک تجربه می کند.

با توجه به آسیب پذیری دوره کودکی و از آن جا که در صورت ابتلا به مشکلات رفتاری، همه جنبه های زندگی فردی و اجتماعی کودک تحت تأثیر قرار می گیرد، هرگونه تلاشی که در راستای شناسایی، تشخیص، پیشگیری، کنترل و درمان صورت گیرد و بهداشت روانی جامعه را ارتقا بخشد، ارزشمند است. ازاین رو، لازم است بررسی های وسیع و عمیقی در مورد شناسایی عوامل زمینه ساز مشکلات رفتاری نوجوانان و مهارت های اجتماعی آن ها انجام گیرد (زیوری رحمان، 1389).

بر این اساس در این فصل ابتدا مسأله تحقیق تشریح شده، سپس اهمیت تحقیق و ضرورت انجام آن تشریح شده است، بعد از آن اهداف و فرضیه های تحقیق ذکر شده و در پایان به تعریف متغیرها به دو صورت مفهومی و عملیاتی پرداخته شده است.

 

1-1- بیان مسأله:

اختلال رفتاری یکی از رایج ترین اختلالات دوران کودکی و از عمده ترین دلایل ارجاع به مراکز درمانی است(باررا[1] و همکاران،2002). این اختلال، الگوی رفتار پایدار با مشخصه پرخاشگری و تجاوز به حقوق دیگران است (سادوک و سادوک[2]،2000، ترجمه رصاعی و رفیعی، 1382). کودکان مبتلا  به آن در شدت طرد همسالان، عملکرد ضعیف تحصیلی و افزایش تدریجی رفتار پرخاشگرانه و هم چنین  آماده ابتلا به اختلال های خلقی، مصرف مواد بزهکاری و اختلال شخصیت اجتماعی در بزرگسالی هستند (سادوک و سادوک، 2003). از طرف دیگر مطالعات نشان می دهد که کودکان مبتلا به اختلال رفتاری بر اساس تجارب اولیه خود، طرحواره ای متخاصم از جهان در ذهن خود شکل داده و بر اساس آن نیات دیگران را غیر دوستانه ارزیابی کرده و با رفتار پرخاشگرانه واکنش نشان می دهند (داج[3]،1993). هم چنین این کودکان در زمینه کاربرد مهارت های اجتماعی بسیار ضعیف عمل کرده و در مشکلات بین فردی نمی توانند شیوه های مختلفی برای رفع مشکل پیدا کنند(امیری،1381). این مهارت های ضعیف، پیش بینی کننده مشکلات رفتاری بعدی در این کودکان هستند. بنابراین به نظر می رسد افزایش مهارت های اجتماعی و رشد توانائی های مربوط به مدیریت خشم (باررا[4] و همکاران،2002). و هم چنین تغییر مداخلات پیشگیرانه و درمانی برای کودکان مبتلا، ضروری باشند.

انسان موجودی اجتماعی است و به همین دلیل از لحظه تولد تا آخر عمر در اجتماع به سر می برد و دائما در تعامل با انسان های دیگر می باشد. کارتلج و میلبرن، دریافته اند که در جمع بودن می تواند مشکلات او را مرتفع نماید و به همین منظور همواره یاد می گیرد که چگونه بایستی در جمع زندگی کند و نیاز های خود را ارضا نماید (کارتلج و میلبرن، 2002، ترجمه نظری نژاد، 1385).  دوره کودکی اولین و مهمترین دوره زندگی آدمی است در این دوره کودک برای نخستین بار با محیط اطراف خود رابطه برقرار می کند، روابط اجتماعی خود را بنا می کند و از طریق تجربه فعال در محیط به بهترین وجه یاد می گیرد (سیف نراقی،1379).

کودکان با داشتن مهارت های اجتماعی و ارتباطات سالم رشد بهتری می یابند و از منابع حمایتی، عاطفی بیشتری  برخوردار می گردند. حساسیت، زود رنجی و خود نا باوری آنان از بین می رود و بدین وسیله آن ها ارزش واعتبار بیشتری برای خود کسب می کنند و قادر می شوند تا در دنیای پیشرفته و پیچیده کنونی به نحوی زندگی کنند که از آسیب پذیری کمتری برخوردار باشند. نظریه های مختلفی پیرامون فرایند کسب مهارت های اجتماعی وجود دارد که از این بین، نظریه یادگیری- اجتماعی[5] بیشتر به این مسأله پرداخته است. از دیدگاه یادگیری – اجتماعی،  بندورا[6] معتقد است علاوه بر تشویق وتنبیه، الگو نیز بر رفتار اجتماعی کودک تاثیر می گذارد. کودکان از طریق مشاهده و تقلید، مهارت های اجتماعی جدید را کسب می کنند (امیری،1386)، این مهارت ها شامل مجموعه ای از توانایی ها هستند که قدرت سازگاری و رفتار مثبت وکارامد را افزایش می دهد، در نتیجه شخص را قادر می سازد بدون اینکه به خود یا دیگران صدمه بزند، مسئولیت های مربوط به نقش خود را بپذیرد، و با چالش ها و مشکلات روزانه زندگی به شکل موثر روبه رو شود. آموزش این مهارت ها به عنوان یک روش عام پیشگیری ازآسیب های فردی واجتماعی مورد تأکید بوده است. یادگیری موفقیت آمیز مهارت های اجتماعی، احساس یادگیرنده را در مورد خود و دیگران تحت تأثیر قرار می دهد و علاوه بر این، کسب این مهارت ها نگرش دیگران را نیز در مورد فرد تغییر می دهد. به همین خاطر کسب مهارت های اجتماعی هم شخص را تغییر می دهد و هم محیط را و این اصل دو سویه، ارتقای بهداشت روانی را شتابی دو چندان می بخشد (نوشادروان،1386).

– اهمیت و ضرورت تحقیق:

در دنیای کنونی که تکنولوژی به سرعت در حال پیشرفت است و هر لحظه به اطلاعات انسآن ها افزوده می شود، به نظر می رسد این دانش افزایی در پاره ای از موارد باعث تنیدگی هایی در زندگی بشر می گردد. نمی توان به طور کلی از تنیدگی­ها دور شد، بلکه بایستی راه های مقابله با آن ها را آموخت (ریچ،[7]1386). از این رو آموزش مهارت های اجتماعی[8] به کودکان که در واقع بزرگ سالان آینده هستند، بسیار حائز اهمیت می باشد. رشد اجتماعی و مسئولیت پذیری افراد یکی از اهداف مهم هر جامعه می باشد و همواره مورد توجه مسئولین، برنامه ریزان و حتی خود افراد بوده است. این مسأله نه تنها در سازگاری اجتماعی با افراد هم سن و سال، خانواده و گروه های اجتماعی نقش مهمی دارد؛ بلکه عامل مهمی است که با بیشتر فعالیت ها و موفقیت های تحصیلی فراگیران می تواند همبستگی مثبتی داشته باشد (فاتحی زاده، 1384). همچنین در عصر امروز و با توجه به پیچیدگی جوامع و بروز ناهنجاری های روانی و رفتاری در بین کودکان و نوجوانان و جوانان، لزوم پرداختن به فرایند اجتماعی شدن آن ها و ارائه راهبردهای صحیح برای تقویت و شکوفایی این پدیده بیش از پیش احساس می شود. تأکید زیاد بر جنبه های نظری، به گونه ای که امروز در آموزش و پرورش ما و دانشگاه ها رایج و متداول است، به دلیل در نظر نگرفتن جنبه های اجتماعی و روانی رشد، کارایی و اثربخشی برنامه های تعلیم و تربیت را کاهش داده و نوسانات رفتاری و شخصیتی را در افراد افزایش داده است. به عبارتی اگر افراد به موازات رشد جسمی و ذهنی از رشد اجتماعی برخوردار نباشند، وقتی قدم به زندگی اجتماعی می گذارند، نمی توانند اهل زندگی کردن باشند. حتی نمی توانند از تحصیلاتی که قبلاً انجام داده اند، استفاده نمایند. همچنین رشد و تکامل اخلاقی فرد با رشد اجتماعی آنان بستگی زیادی دارد و از میزان علاقه ایشان نسبت به معیارها و ارزش های متداول متأثر می شود. به عقیده روان شناسان اخلاق یک امر اجتماعی است و بر فضائل و سجایایی مبتنی است که جامعه مقرر داشته و برای خود پسندیده است (شعاری نژاد،1373).

وودی[9] (1962)، در کتاب مشکلات رفتاری کودکان می نویسد: کودکی که نمی تواند یا نمی خواهد با هنجارهای مورد قبول اجتماعی سازگاری رفتاری داشته باشد و پیشرفت تحصیلی خود و کوشش های آموزشی همکلاسان  و روابط خود با آنان را در هم می شکند، دچار اختلال رفتاری است. از سوی دیگر اوضاع اجتماعی به سرعت در حال تغییر است که همه این ها تأثیراتی عمیق و جدی بر دنیای روانی و شخصی کودک می گذارد و لزوم آموزش مهارت هایی به کودکان برای سازگاری با این تغییرات را بیش از پیش آشکار می سازد.کودکان فاقد سطوح بالای مهارت های اجتماعی، نه تنها تعامل موفقیت آمیزی با همسالان خود ندارند، بلکه رفتارهای مشکل دار درونی سازی[10] شده (مانند احساس غمگینی، افسردگی، تنهایی). و رفتارهای مشکل دار برونی سازی[11] شده (مانند پرخاشگری، جسمانی یا کلامی، مهار ضعیف خلق و بحث کردن با دیگران). را نیز بیشتر تجربه می کنند. از آن جا که خانواده و محیط های اجتماعی مانند کودکستان و دبستان، تاثیر بسیار مهمی در تحول مهارت های اجتماعی و فرایند اجتماعی شدن کودکان دارند. والدین و مربیان، به عنوان مهمترین منابع اطلاعات درباره رفتار اجتماعی و هیجانی کودکان محسوب می شوند(گنزالز[12]،2007).

پژوهش های وسیعی که در زمینه چگونگی برخورد والدین با کودکان شان و روش های تربیتی والدین اثرات طولانی بر رفتار، عملکرد، انتظارات و در نهایت بر شخصیت افراد در آینده دارند. مثلا تحقیقات نشان می دهد که اگر والدین بسیار سختگیر و دیکتاتور باشند مانع پیشرفت و توسعه کنجکاوی و خلاقیت کودک می شوند والدینی که اجازه نمی دهند کودک ابراز وجود یا اظهار نظر کند مانع بروز استعدادهای بالقوه کودک می شوند و در نتیجه این کودکان در آینده افرادی روان آزرده و پرخاشگر خواهند شد. شیوه ی فرزند پروری به عنوان مجموعه یا منظومه ای از رفتارها تعریف شده است که تعاملات والد- کودک را در طول دامنه ی گسترده ای از موقعیت ها توصیف می کند و فرض بر این است که یک جو تعاملی تاثیر گذار را به وجود می آورد. شیوه ی فرزند پروری، عاملی تعیین کننده و اثر گذار است که نقش مهمی را در آسیب شناسی روانی و رشد کودکان ایفا می کند. بحث در مورد هر یک از مشکلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرش ها، رفتارها و شیوه های فرزند پروری والدین، تقریبا غیر ممکن است (علیزاده و آندرایس، 2002).

با توجه به مطالب ذکر شده خلاء موجود در تحقیقات قبلی این می باشد که هیچکدام از تحقیقات گذشته به طور مشخص و تخصصی رابطه سبک های تربیتی والدین با مهارت اجتماعی و مشکلات رفتاری  را نسجیده اند بلکه بیشتر مسأله سازگاری اجتماعی را مد نظر قرار داده اند، بنابراین با توجه به اینکه در این تحقیق رابطه سبک های تربیتی والدین با دو متغیر اساسی مربوط به کودکان یعنی مهارت های  اجتماعی و مشکلات رفتاری را مورد بررسی قرار می دهد در نوع خود تحقیقی نوع و جدید و در یک جامعه جدید یعنی دانش آموزان دوره ابتدایی شهرستان منوجان  در سال تحصیلی 91- 1390 می باشد.

بنابراین با توجه به اهمیت و اثرات مشکلات رفتاری فرزندان در جامعه و مهارت اجتماعی آن ها و اهمیت نهاد خانواده و سبک فرزند پروری والدین در تاثیر بر مهارت های اجتماعی و رشد و شکوفایی فرزندان که گردانندگان آینده جامعه می باشند؛ پژوهش پیرامون سبک فرزند پروری و تاثیر آن بر مهارت های اجتماعی و مشکلات رفتاری فرزندان ضروری به نظر می رسد. بررسی تاثیر سبک فرزند پروری زمینه ای خواهد بود تا نهاد خانواده از توجه و حمایت شایسته‌ای از جانب مسئولان برخوردار گردد و آگاهی خانواده ها از تأثیر سبک فرزند پروری آنان بر فرزندان شان باعث آگاهی آن ها از این امر مهم و در نتیجه سبب کاهش آسیب در سطح خانواده و جامعه خواهد شد و در نتیجه موجب پرورش استعدادها و استفاده بهینه از منابع انسانی و رشد شکوفایی جامعه و احساس خوشبختی در افراد و کاهش مشکلات رفتاری و افزایش مهارت اجتماعی شهروندان به خصوص نوجوانان خواهد شد. بدین ترتیب،نتایج مثبت پژوهش حاضر می تواند به غنای یافته های مربوط به خانواده، سبک فرزند پروری و  مهارت های اجتماعی و مشکلات رفتاری در کشور منجر شود و شاید بتواند با ارائه راهکارهایی؛ یکی از دلایل نابسامانی عاطفی و روانی در سطح فردی و اجتماعی را کاهش دهد و راه شکوفایی ظرفیت ها و استعدادهای افراد را هموار سازد. آنگاه بتدریج شاهد تحولات عظیمی در بهبود زندگی و کسب سعادت انسان و تحقق کرامت و ارزش والای او خواهیم بود.

 

1-3- اهداف تحقیق:

 

1-3-1-هدف کلی:

     بررسی رابطه بین سبک های تربیتی والدین با مهارت اجتماعی و مشکلات رفتاری دانش آموزان دوره ابتدایی شهر منوجان در سال تحصیلی 1393-1392

 

1-3-2- اهداف فرعی:

بررسی رابطه سبک فرزند پروری اقتدارگرایانه با مهارت های اجتماعی دانش آموزان
بررسی رابطه سبک فرزند پروری اقتدارگرایانه با مشکلات رفتاری دانش آموزان
بررسی رابطه سبک فرزند پروری مستبدانه با مهارت های اجتماعی دانش آموزان
بررسی رابطه سبک فرزند پروری مستبدانه با مشکلات رفتاری دانش آموزان
بررسی رابطه سبک فرزند پروری سهل گیرانه با مهارت های اجتماعی دانش آموزان
بررسی رابطه سبک فرزند پروری سهل گیرانه با مشکلات رفتاری دانش آموزان
بررسی مهارت های اجتماعی دانش آموزان با توجه به جنسیت آن ها.
بررسی مشکلات رفتاری دانش آموزان با توجه به جنسیت آن ها.
تعین میزان شیوع مشکلات رفتاری دانش آموزان دوره ابتدایی شهرستان منوجان.
 

[1] – Barrera

[2] Soduk & soduk

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:08:00 ب.ظ ]