کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



 تئوریهای متعددی به تبیین بی‌ثباتی و تغییر  در معنای ازدواج پرداخته اند. در حالی که بعضی از نظریه پردازان معتقدند که تئوریهای اقتصادی[۱] کاملا می توانند تغییرات بوجود آمده در ازدواج، افزایش بی ثباتی آن و بنابراین، تغییرات نگرشی به وجود آمده را توصیف کند، برخی نظریه‌پردازن از قبیل لستاگ[۲](۱۹۸۳) و بکر(۱۹۹۱) با این مسئله مخالف هستند. نظریه‌پردازان اخیرا اشاره می‌کنند باید عوامل فرهنگی را نیز به خوبی عوامل اقتصادی برای توضیح تغییرات در ازدواج، خیانت و الگوهای طلاق و بالطبع تغییرات نگرشی در طول قرن به حساب آورد (نقل شده در رینولد و منسفیلد،۱۹۹۹). در این میان، صنعتی شدن، نوگرایی[۳] و دنیا پرستی[۴] ، مولفه‌های عمده‌ای از تغییرات فرهنگی به شمار می‌آیند. صنعتی شدن در تجدید نظر در عملکرد خانواده سهیم است. بدین معنی که خانواده دیگر به عنوان یک واحد اصلی بشمار نمی‌آید و حرکت سریعی به سوی فردگرایی[۵] وجود داشته است. نوگرایی منجر شده است. فردگرایی، تاکید به رشد فردی، رسیدن به اهداف فردی تساوی گرایانه (خصوصا در مورد زنان)، خودشکوفایی و شادکامی فردی دارد. پیشرفت فردگرایی موثرترین نیرو در تغییر نگرشها به ازدواج و دیگر اتحادهای جنسی می‌باشد. دنیا پرستی هم حاصل فرایند شهرنشینی است و این باعث تضعیف اثر جمعیت های محلی و کلیساهای محلی شده است. فردگرایی به عنوان یک عامل کلیدی می‌تواند بر روی یک پیوستار در نظر گرفته شود که در یک طرف، فردگرایی تاکید دارد بر حقوق افراد و نیز اعتماد به دیدگاه‌های دیگران و حس مسئولیت شخصی به این نوع فردگرایی، فردگرایی اخلاقی گفته می‌شود. در سمت دیگر پیوستار، فردگرایی بر خود مختاری شخصی بدون در نظر گرفتن نیازها و حقوق دیگران و خود محوری بالا که به آن خودگرایی عمل‌گرا گفته می شود تاکید دارد. در قرن حاضر تغییر جهت از فردگرایی اخلاقی به فرد گرایی عمل‌گرا وجود داشته است. فردگرایی عمل‌گرا تاکید دارد بر خودمختاری و آزادی که در رشد جنبش‌های فمینیستی سهیم است و زنان سعی دارند به مدارج تحصیلی بالا و محیط‌های کاری وارد شوند. فردگرایی در تضاد با خانواده است و اگر زندگی خانوادگی رشد فردی محدود کند و نیازهای فردی برآورده نشود طلاق راهی برای آزادی محسوب می‌گردد(نقل شده در رینولد و منسفیلد،۱۹۹۹).

۲-۲ آموزش پیش از ازدواج

بیشتر زوجین اطلاع ندارند که آموزش پیش از ازدواج که مبتنی بر مهارتها باشد می توان تا ۳۰% احتمال طلاق را کاهش دهد و باعث استحکام ازدواج شود. برای ایجاد یک ازدواج موفق مبتنی بر ارتباطات باز، صمیمیت و سازمان یافتگی زوجین باید به اتفاق همدیگر برای آینده برنامه‌ریزی مناسبی داشته باشند و مهارت‌های لازم را بیاموزند. بسیاری از زوجین هنگامی که مسائل در زندگی مشترکشان غیر قابل حل به نظر می رسد، به منظور نجات رابطه‌شان در جست‌وجوی زوج درمانگر برمی‌آیند. برخی هم اشتباه فکر می‌کنند که مصاحبت با یکدیگر در مدت زمان طولانی آنها را برای ازدواج آماده می کند. تحقیقات نشان می‌دهد حتی زوجینی که بدون ازدواج با هم زندگی می‌کنند( که معمولا در کشورهای غیر اسلامی رایج است)، فرصت بهتری برای موفقیت در ازدواج ندارند. آموزش پیش از ازدواج همانند یک ایمن‌ساز است که قابلیت‌های افراد برای اداره موقعیت‌های مشکل‌زا را ارتقاء می‌بخشد(پاتریشیا و گریگوری۲۰۰۳، نقل شده در آقاجان بگلو و همکاران،۱۳۹۲).

[۱] economic theories

[۲] lesthaeghe

[۳] modernalization

[۴] secularization

[۵] Individualism

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-02-31] [ 05:13:00 ب.ظ ]




    ۲-۲-۱-۱ مشاوره پیش از ازدواج

در این روش با زوجین به صورت خصوصی کار می شود(نه گروهی) و ممکن است روی تعارضات و نقاط پر دردسر روابط آنها به طور خاص کار شود. این خدمات از طریق مشاوران متخصص یا مشاوران مذهبی انجام می شود و ممکن است شامل ۱ تا ۲ جلسه و یا جلسات متعددی باشد. محتوا و مقدار این خدمات به جهت‌گیری مشاور نیاز مراجعه‌کنندگان بستگی دارد. مشاوره پیش از ازدواج با وجودی که به نوبه ی خود سودمند است، اما مهارتهای گسترده‌ای را که آموزش پیش از ازدواج پوشش می دهد را، فراهم نمی‌آورد. در صورتی که آموزش و یادگیری مهارتها عوامل کلیدی در موفقیت ازدواج  و جلوگیری بلندمدت از طلاق است. هم چنین در آموزش‌های گروهی، افراد نسبت به مشاورهای فردی فعال‌تر هستند. درمانگران خانواده و ازدواج، به طور اختصاصی برای کمک به زوجین با بهره گرفتن از ارزیابی‌های پیش از ازدواج و مشاوره پیش از ازدواج آموزش دیده اند.

دانلود پایان نامه

دانلود پایان نامه

 ۲-۲-۱-۲ آموزش پیش از ازدواج

آموزش یک فرآیند منظم، گام به گام و برنامه ریزی شده است و تعیین نیاز آموزشی نقطه آغازین هر نوع برنامه آموزشی است (نوابی نژاد،۱۳۸۰). در سا لهای اخیر، حرکت برای تقویت زندگی زناشویی  به برنامه‌های آموزش‌های قبل از ازدواج کشیده شده است. آموزش‌های قبل از ازدواج کشیده شده است. آموزش قبل از ازدواج  فرصت مناسبی است که سبب افزایش آگاهی و اطلاع زوجها از نقش خود در ایجاد یک رابطه صحیح و ثمربخش گشته و بر نگرش و رفتار آنها تاثیر می‌گذارد. این آموزش‌ها می‌تواند طیف وسیعی از دانش نسبت به اهداف ازدواج، شناخت روان شناسی زن و مرد، آگاهی از ملاکهای صحیح ازدواج و برخورداری ازشرایط لازم برای ورود به ازدواج را در برگیرد(هزاوه ای و همکاران،۱۳۹۲).

آموزش های قبل ازدواج پایه و اساس پیشرفت رابطه زوج ها است، که عمدتاً شامل مهارت های ارتباطی، ایجاد رضایتمندی از ارتباط، گوش‌دادن فعال، مهارت‌های کنترل تعارض و کشمکش، مهارت‌های حل مسأله، کنترل عواطف و هیجانات، افزایش آگاهی و شناخت زوج ها از خویشتن، دیگری و زندگی مشترک و تحکیم روابط و مناسبات عاطفی میان آنها و درک و آگاهی آن ها از آسیب‌شناسی و بحران های ازدواج است. بهره مندی از خدمات مشاوره‌ای پیش از ازدواج باعث می‌شود تا زن و مرد با آگاهی هر چه بیشتر و مجهز به دانش کافی در ارتباط با خود و همسر آینده‌شان و نیز اهمیت و اهداف ازدواج به این دوره پویا و شکوفا در زندگی با آرامش بیشتری گام نهند(خالقی نژاد و همکاران،۱۳۹۰).

۲-۲-۲  ارتباط پیشگیری از مشکلات زناشویی و بهداشت روان

آماده‌سازی برای ازدواج به عنوان یکی از اشکال پیشگیری از طلاق تلقی می‌شود(السون۱۹۸۳، نقل شده در سلیمی و همکاران،۱۳۹۰). اصول اساسی علم پیشگیری در حیطه‌های آموزش قبل از ازدواج قابل کاربرد است. پیشگیری از مشکلات زناشویی، به طور کلی بنا به دو دلیل به مباحث بهداشت روانی مرتبط است (خمسه، ۱۳۸۲).

  • هدف علم پیشگیری، فراهم ساختن دانش پایه و راهکارهای مداخله‌ای برای کاهش و یا برطرف کردن میزان وسیعی از اختلاف‌های مختلف، از جمله تمامی صور گوناگون آسیب‌شناسی روانی است. علم پیشگیری بر عوامل خطرساز و محافظت‌کننده در برابر این اختلال ها،‌ تاکید دارد. علم پیشگیری درباره موضوع ازدواج، بر پایه نظریه‌ها و پژوهش‌های انجام شده استوار است. از این علم سعی شده است عناصر مربوط به روابط زوج ها هدف قرار بگیرد.
  • علم پیشگیری، عوامل خطرساز متداول و مشترکی را که زیر بنای انواع گسترده‌ای از آسیب‌های روانی است، مشخص می‌کند. اختلال‌های زناشویی یکی از عوامل خطرساز متداول در زمینه آسیب‌شناسی روانی است. چرا که مشکلات زناشویی میزان وسیعی از اختلال‌های روانشناختی را در بزرگسالان (از قبیل افسردگی) و کودکان (از قبیل اختلال های سلوکی) در بر می‌گیرد. به علاوه یک ازدواج خوب و مناسب، یکی از عوامل محافظت‌کننده عمومی در برابر بخش عمده‌ای از اختلال‌های روانی در نظر گرفته شده است.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:13:00 ب.ظ ]




ایجاد صمیمیت و حفظ آن در ارتباط زوجها فرایندی سخت است که مستلزم کسب آگاهی‌های دو طرفه و تلاش در عمل به آن مضامین است . به طوری که میس[۱] ، پس از سال‌ها درمان در زمینه مشکلات خانواده و زوج ها می‌گوید : با بالا گرفتن مشکلات زوج ها و ایجاد شدن عواطف منفی، باز سازی رابطه و در رأس آن احساسات مثبت زوجین نسبت به یکدیگر بسیار مشکل است و درمان‌های بعدی شاید رابطه را تا حدودی اصلاح کند اما تغییر دادن عواطف و احساساتی که در اثر عدم آشنایی با مهارت های ارتباطی وعدم پذیرش تفاوت ها و در نتیجه عدم ایجاد صمیمیت ایجاد شده‌اند بسیار مشکل و شاید نا ممکن می نمایند و شانس بسیار کمی برای بازگرداندن احساسات مثبت اولیه زوجین نسبت به همدیگر وجود دارد و بهتر است درمانگران توانایی خود را برای بهبود روابط زوجی و آموزش‌های قبل از ازدواج در زمانی متمرکز کنند که هنوز زوج ها مشکلات ارتباطی عمیقی را تجربه نکرده‌اند( مظلومی و همکاران،۱۳۹۰).

از طرف دیگر السون (۱۹۹۹) که یک متخصص خانواده و ازدواج است، بر آمادگی‌هایی که افراد بایستی قبل از ازدواج کسب کنند، تأکید ورزیده و داشتن انتظارات صحیح از ازدواج را در رأس برنامه‌ی آمادگی و غنی‌سازی ازدواج قرار می‌دهد. او بر این باور است که »چون روابط افراد قبل از ازدواج بیشتر گرایش به جنبه‌های عاطفی دارد تا منطقی و این خود در چگونگی انتخاب آنها تأثیرگذار می باشد، لذا آموزش‌ها و مشاوره‌های زوجین به صورت فردی و گروهی برخلاف فضای رمانتیک بین زوجها، به آنها فرصت می‌دهد انتظارات غیرواقع‌بینانه و تصورات مبهم خود را شفّاف سازند(مظلومی و همکاران،۱۳۹۰). آموزش کوششی در جهت اصلاح ارتباط مشکل‌زا در بسیاری از رویکردهای درمانی است. یکی از بهترین روشها برای پرورش دادن یک رابطه زناشویی سازگار، آماده کردن زوجها به آموزش در زمینه مهارتهای ارتباطی است که به آنها کمک خواهد کرد تعارضات زناشویی آتی خود را حل کنند(نظری و همکاران،۱۳۹۲). هدف نهایی این برنامه کمک به استحکام و ثبات ازدواج، کاهش نرخ طلاق و ارتقاء کیفیت ازدواج است در این صورت رضایتمندی زوجین بالا می رود و تمایل به طلاق کاهش می یابد. حتی در بسیاری از ازدواج هایی که طلاق اتفاق نمی افتد، کیفیت ازدواج در برخی از آنها ممکن است ضعیف باشد(پوپنوو و لیتهد[۲]۱۹۹۹، نقل شده در السون،۲۰۰۱).

۲-۲-۶ مزایای برنامه آموزش پیش از ازدواج موفق

-کمک به زوجین برای شروع بهتر زندگی زوجی و ساختن یک رابطه محکم‌تر، ارتقاء مهارت‌های بین فردی و جلوگیری از طلاق.

-ازدواج مستحکم تر، باعث کاهش انتخاب طلاق در زوجین می‌شود.

-کمک به زوجین جهت یادگیری مهارت‌های مهم بین فردی که می تواند برای استحکام ازدواج در هر زمانی به کار می‌رود.

-تشویق زوجین جهت اینکه اگر در زندگی زوجی آینده مشکلی پیدا کردند که نتوانستند از عهده آن برآیند، در جست‌وجوی زوج درمانی برآیند تا اینکه در جست‌وجوی طلاق باشند.

-برانگیختن زوجین تا ارزش حضور در کلاس‌های آموزش نوع ازدواج، در زندگی آینده‌شان را دریابند(آزاد فلاح،۱۳۸۵).

۲-۲-۷ محدودیت ها یا خطرات احتمالی برنامه آموزش پیش از ازدواج

-یکی از محدودیت‌های احتمالی این برنامه این است که احتمالی وجود ندارد که برنامه‌های آموزش پیش از ازدواج از تمام طلاق‌ها پیشگیری کند.

-این کلاس‌ها یک سرمایه‌گذاری خوب برای موفقیت در زندگی زناشویی است. اما بعضی از زوجین بضاعت مالی شرکت در این کلاس‌ها را ندارند. هزینه کلاس‌ها بسته به محتوای برنامه ای که زوجین دریافت می‌کند و اینکه چه کسی آموزش‌ها را ارائه می دهد متغیر است.

-تا زمانی که شرکت در این کلاسها داوطلبی باشد، بسیاری از زوجینی که حتما به این برنامه‌ها نیاز دارند در این دوره‌ها شرکت نخواهند کرد(آزاد فلاح،۱۳۸۵).

[۱] Mace

[۲] Popenoe& whitehead

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:13:00 ب.ظ ]




آموزشهای قبل از ازدواج در اشکال گوناگونی ارائه می‌شود.برخی از دوره‌ها تنها چند ساعت یا یک تا دو روز طول می‌کشد و مبتنی بر سخنرانی است. برخی از دوره‌ها طولانی‌تر است. و مهارتها و تعاملاتی را بین زوجین فراهم می‌آورد. تحقیقات نشان می‌دهند که دوره‌های مبتنی بر آموزش مهارت، برنامه‌های سازمان یافته‌تری هستند و کارآمدتر به نظر می‌رسند (استنلی و همکاران۱۹۹۵، نقل شده در داو،۲۰۰۲). انجمن‌های آمریکایی برنامه‌های متعددی تدوین کرده‌اند که در تمام ایالت متحده و در دنیا کاربرد وسیعی دارد. این برنامه‌ها عبارتند از: ۱٫ برنامه ارتباط زوجین(cc) 2. برنامه تقویت رابطه( RE) 3. برنامه تقویت رابطه پیش از ازدواج(PREP) 4. برنامه آماده سازی/غنی‌سازیPREPARE/ENRICH 5. برنامه کاربرد عملی مهارتهای ارتباط صمیمی PAIRS.

تاکید تمام این برنامه‌ها به آموزش مهارتهای ارتباطی به زوجین است. اما قالبی که هر برنامه برای خود در نظر گرفته است در جلسات گروهی- فردی، طول مدت برنامه می‌تواند متفاوت باشد.

پایان نامه

۲-۲-۸-۱ برنامه ارتباط زوجین(CC)

این برنامه توسط میلر[۱] و شراد(۱۹۹۹) تنظیم شده‌است. اهداف کلی این برنامه عبارتند از: ۱٫ برقرار کردن ارتباط موثر در مورد مشکلات روزمره ۲٫ مدیریت و حل تعارض ۳٫ وسایل و راهبردهایی برای بررسی کردن مشکلات و حل تضادها ۴٫ آگاهی از جنبه‌های نگرشی و رفتاری حل تضادها و ایجاد رابطه. فرایندها و مهارتهایی که در این برنامه آموزش داده می‌شود ناشی از دیدگاه‌های نظری و اصول تئوری سیستم‌ها می باشند. این برنامه ممکن است به عنوان یک برنامه غنی‌سازی و یا درمانی ارائه شود. این برنامه می‌تواند در یک زمان به صورت گروهی و یا به یک زوج ارائه شود. هر جلسه چارچوب‌های مفهومی عملی (سازمان دهنده‌های شناختی، مهارتهای ارتباطی خاص و گزینش‌های رفتاری) و فرایندهای تعاملی(رهنمودها) را برای بحث و حل مشکلات در طول برنامه انتخاب می‌کنند(میلر و شراد۱۹۹۹، نقل  شده در سلیمی و همکاران،۱۳۹۰).

۲-۲-۸-۲ برنامه تقویت رابطه (RE)

این برنامه بیش از ۲۵ سال است که به طور وسیعی با هدف ازدواج و نیز آمادگی برای ازدواج مجدد استفاده می‌شود. این برنامه شامل آموزش عملی نگرش‌ها، مهارت‌ها و استراتژی‌ها برای بهبود رابطه، حل مسائل ارتباطی به طور مشارکتی، ایجاد و تداوم  صمیمت و رضایت از رابطه می‌باشد. این برنامه شامل سخنرانی، مهارت‌های آموزشی ارتباطی و ایجاد فرصت برای شرکت‌کنندگان جهت تمرین مهارت‌ها به طور خصوصی با ناظر است. با وجودی که تعلیم به صورت گروهی انجام می‌شود. زوجین با یکدیگر تبادل اطلاعات ندارند. این برنامه هم‌چنین به زوجین کمک می کند تا مسائل ارتباطی مهم و تفاوتهای فردی را که باید قبل از ازدواج مورد بررسی قرار گیرد مشخص کنند. از این طریق زوجین اطلاعات مهمی که در مورد یکدیگر است دست می‌یابند (وزارت بهداشت و خدمات انسانی ایالات متحده[۲]،۲۰۰۶). هم‌چنین این برنامه به منظور آموزش مهارت‌های ارتباطی و حل مسئله موثر در کارکرد زناشویی اثربخش طراحی شده است، که در آن از تکنیک‌های رفتاری درمان زناشویی( مانند باکوم و اسپین، لیتلید[۳]  ۱۹۹۰، نقل شده در اولیاء،۱۳۸۵). و ایده‌های شبیه به برخی دیگر از برنامه‌های زناشویی آموزش ارتباطات بهره گرفته می‌شود(استنلی و همکاران۱۹۹۹، نقل شده در اولیاء، ۱۳۸۵). نسخه فعلی این برنامه مورد تجدید نظر قرار گرفته و براساس پژوهش های به روز شده به ویژه در حیطه‌های ارتباطات، حل تعارض، تنظیم عواطف، تعهد انتظارات، افزایش صمیمت و تفاوت‌های جنسیتی بنا نهاده شده است. این برنامه شامل عناوین زیر است: علایم خطر مشکلات ارتباطی در آینده، تفاوت‌های جنسیتی، استفاده از ساختار برای ارتقاء امنیت، تکنیک گوینده‌/‌شنونده، حل مسئله، قواعد اصلی برای دست و پنجه نرم کردن با تعارض، راهبردهایی برای مقابله در برابر رویدادهای روشن، ساختن باورها و انتظارات هسته ای، بخشش، تعهد، و نحوه حفظ و ارتقاء شوخ طبعی، دوستی و شور، تمرکز اصلی برنامه بر یادگیری ارتباطات و این مطلب قرار دارد که کدام الگوهای ارتباطی به ازدواج قوی‌تر و کدام الگوها به تخریب ازدواج می‌انجامد. پنج هدف عمده این برنامه از دیگاه رهبرانش عبارت است از:

  • ایجاد و تمرین هدایت شده مهارت‌های ارتباطی سازنده و مهارت‌های حل تعارض
  • روشن سازی و اصلاح باورها و انتظارات ارتباطی
  • حفظ و ارتقاء شوخ طبعی، دوستی و پیوند معنوی در روابط صمیمانه
  • حصول توافق بین زوجین بر سر قواعد اصلی جهت دست و پنجه نرم کردن با اختلافات و تعارضاتی که به طور غیر قابل اجتناب در روابط روی خواهند داد.
  • رشد دهی مهارت‌های لازم جهت ارتقاء درک و حفظ تعهد.

به منظور ایجاد تغییرات مورد انتظار در افراد و زوجین، آموزش نه مهارت در اهداف برنامه RE گنجانده شده است که شامل: مهارت بیانی(ابراز)، مهارت همدلی، مهارت گفت و گو، مذاکره، مهارت حل مسئله یا تعارض، خود تغییر دهی، کمک به تغییر دیگری، تعمیم دهی انتقال، مهارت آموزش نظارت و نگهداری(برگر و هانا۱۹۹۹ ، نقل شده در اولیا،۱۳۸۵).

[۱]Miler

[۲] US department of health & human services

[۳] laitellade

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:12:00 ب.ظ ]




ریشه‌های اختصاصی این برنامه به میانه‌ی دهه ۱۹۷۰ برمی‌گردد، زمانی که محققان زیادی درماندگی زناشویی را مورد مطالعه قرار دادند. در دانشگاه ایندیانا، هووارد مارکمن[۱] و جان گاتمن[۲] از افرادی بودند که در این زمینه مطالعه کرده اند. این محققان در زوج‌های درمانده نقص‌های ارتباطی را پیدا کردند و نهایتا مارکمن به این نتیجه رسید که کیفیت ارتباط قبل از ازدواج و قبل از درماندگی یکی از مهم‌ترین پیش بینی کننده های درماندگی زناشویی آینده است. براساس این یافته‌ها مارکمن یک برنامه پیشگیری را به وجود آورد (استامن،۲۰۰۰). (PREP) بر دیدگاه سنتی رفتاری‌-‌شناختی و زوج‌ درمانی رفتاری مبتنی شده است. بنابراین به روش های تفکر(نگرش و انتظارات) و رفتارهایی( ارتباط و کنترل تعارض) توجه دارد که با شکست یا موفقیت زناشویی همراه می باشند. رویکرد مهارت محور بر این پیش فرض تکیه می‌کند که زوج‌ها می توانند رفتارهای تازه‌ای را یاد بگیرند که به آنها کمک کند تا از زوال رابطه که به وفور در ازدواج دیده می‌شود، پیشگیری شود. این برنامه علاوه بر ریشه‌های رفتاری- شناختی بر طیف وسیعی از تحقیقات زناشویی متکی می‌باشد. اگر چه مسیر مشخص برای درماندگی زناشویی و طلاق وجود ندارد، اما شکل(۲-۱) در برگیرنده یک الگوی کلی است که بر پایه‌ی مطالعات مختلف مربوط به ازدواج و رابطه، مسیر شکست ازدواج را نشان می دهد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل۲-۱ چگونه یک ازدواج می میرد(برگر ۱۹۹۹ ،نقل شده در فقیرپور، ۱۳۹۳، ص۱۲۲)

 

                                                                    

           
   
     
 
     
 

 

 

 

 

 

 

 

در این مدل دو نفر از طریق آمیختن شباهت‌ها و تفاوت‌ها جذب یکدیگر می‌شوند. و وقتی مدت زمانی را با هم می گذرانند در صورتی که زمان رضایت‌بخش باشد نسبت به هم احساس دلبستگی می‌کنند. در این میان یک احساس اضطراب برای از دست دادن عشق بالقوه به وجود می‌آید. در این زمینه تعهد رشد می‌کند و تا حد زیادی اضطراب از طریق پیمان با هم بودن، رفع می شود. برای بسیاری از زوج ها این تعهد در جریان ازدواج به اوج خود می‌رسد. قبل از عروسی بیشتر زوج ها برای اولین بار درباره توانایی شان برای دست بکار شدن با تعارض آزمون هایی کرده اند، اما آنها در جریان دوستی شان با بسیاری از موضوعات مهم یا اختلاف ها رو به رو نشده اند و این دلیلی است برای اینکه چرا در این مرحله رضایت‌مندی خیلی زیاد است. هنوز دلیل روشنی وجود نداردکه چگونه زوج ها ارتباط برقرار می‌کنند و با تعارض‌ها که داستان مهمی را درباره آینده‌شان خبر می‌دهد، دست به کار می شوند فراتر از سطح رضایت‌مندی قبل از ازدواج، این زوج‌های متعهد باید در طی زمان به طور روز افزونی با مشکلات مربوط به با هم بودن روبه رو شوند. همین امر توضیح می‌دهد که چرا بسیاری از زوج‌ها می توانند تعهد را به وجود آورند و تا زمانی که دلبستگی را دارند هم چنان خوشحال باقی بمانند و به تدریج با چشم‌های پایدار رو به تعارض‌های حل نشده فرسایش پیدا می کنند. اینکه آنها درباره چه چیزی بحث می‌کنند و چگونه بحث می‌کنند نتیجه انتظارات و توانایی‌شان برای برقراری ارتباط و مذاکره موثر است. بسیاری از انتظارات و توانایی‌ها بر تجارب قبلی زندگی با خانواده اصلی، روابط گذشته و زمینه فرهنگی‌شان مبتنی است. الگوهای معینی از رویارویی های نامناسب با تعارض که بر رابطه اثر تخریبی دارند، در بسیاری از ازدواج ها به طور تکراری ظاهر خواهد شد. علاوه براین در طی زمان یک تغییر مهم در رابطه رخ خواهد داد، همسر فعلی بجای اینکه منشآ لذت یا حمایت باشد، به طور روز افزون با درد و ناکامی همراه می شود. برای بسیاری از زوج‌ها، این حالت پیش فرض اساسی مربوط به فلسفه با هم بودن را که داشتن یک دوست صمیمی و حمایت کننده در زندگی بودن، نقض می‌کند. ممکن است تعبیرهای منفی‌تر از آنچه هست، تعبیر کنند. تدریجا اطمینان کاهش می‌یابد و احساس دلبستگی به تعهد منتهی می‌شود. و در واقع ما شاهد زوج‌های می شویم که با قربانی شدن تعهد در کوره داغ تعارض ها، در آینده رابطه‌شان تهدید می‌شود. نهایتا از ازدواج پوسته‌ای می ماند و هر یک از زوج ها در انتظار تغییر از دیگری را دارد. در این حالت برقراری مجدد نقطه نظر اولیه دشوارتر می‌گردد. در اینجا کلید‌های حفظ ازدواج در گرو تعهد به عنوان فداکاری نیست بلکه بیشتر به عنوان یک اجبار است. به عبارت دیگر حال تصمیم برای ماندن یا ترک کردن بیشتر براساس مقایسه بهای ترک کردن در برابر اشتیاق برای ماندن انجام می گیرد. در اینجا با توجه به نقطه نظر زوج ها ممکن است آنها از همدیگر طلاق بگیرند و یا به یک زندگی زناشویی بدبخت‌گونه ادامه دهند. البته بعضی از زوج ها از این امکان توام با فشار زیاد و فداکاری کم، به رشد مجدد فداکاری، عشق و مثبت بودن در ازدواج برمی گردند. این الگوی مربوط به شکست ازدواج اهدافی را برای مداخله مطرح می کند که عبارتند از: الگوهای معین ارتباط، کنترل تعارض، باورهایی با کارکرد بد و شناخت ها و انگیزه های مربوط به تعهد. چیزهایی وجود دارد که زوج ها می توانند یاد بگیرند و عمل کنند تا به آنها کمک شود که در مسیر شکست قرار نگیرند و در مسیر دوستی، حمایت و صمیمیت قرار بگیرند( برگر و هانا ۱۹۹۹، نقل شده در کیخسروی،۱۳۹۱).

[۱] howard markman

[۲] john gottman

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:12:00 ب.ظ ]