کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



  • دیدگاه های مرتبط با تعلل در یک طیف خوشبینانه تا بدبینانه قرار دارند. دیدگاه های خوشبینانه بر این اساس اند که خصوصیاتی چون رفتار، شناخت و انگیزش عامل مهم بروز تعلل هستند، در حالی که دیدگاه های بدبینانه تعلل را نوعی عادت یا اختلال شخصیتی می دانند. دیدگاه های عمده موجود در مورد تعلل عبارتند از:

     

    تعلل به عنوان یک مشکل رفتاری

     

    در این دیدگاه هدف درمان کاهش نسبت یا درصد زمان تعلل و افزایش نسبت یا درصد مطالعه یا فعالیت     می باشد. برای کاهش تعلل از روشهایی چون الگوسازی، شرطی سازی، مدیریت زمان و فنون برنامه ریزی استفاده می شود.

     

     

    تعلل به عنوان یک مشکل شناختی

     

    در این دیدگاه مبنای تعلل، افکارو باورهای غلط در مورد چگونگی شرایط و نتایج فعالیت ها می باشد. ویژگی رایج در چنین باورهایی، غیرمنطقی بودن آنهاست. درمان متداول در این دیدگاه رفتاردرمانی منطقی هیجانی (REBT) می باشد.

     

    تعلل به عنوان یک مشکل انگیزشی

     

    در این دیدگاه تعلل به دلیل تنبلی یا بی انگیزگی نیست، بلکه از آن جهت انجام می گیرد که افراد تعلل ورز علاقمند به انجام فعالیت دیگری هستند. برای کاهش این نوع تعلل باید انگیزه فرد برای انجام تکلیف را افزایش داد.

     

    تعلل به عنوان یک عادت

     

    در این دیدگاه تعلل به عنوان یک عادت مطرح است و در نهایت منجر به کاهش انتظار خودکارآمدی فرد     می شود. در این روش، از مداخله هایی چون مدیریت تکلیف که بر تجدید ساختار محیط، آموزش رفتارهای سازگارانه، افزایش مسئولیت پذیری فردی و استفاده از نفوذ اجتماعی تأکید دارد، استفاده می شود.

     

    تعلل به عنوان یک اختلال شخصیتی

     

    در این دیدگاه تعلل به عنوان ضعف وجدان (با ویژگیهایی چون، بی ارادگی، نداشتن پشتکار، تنبلی، عدم توجه و ضعف قدرت طلبی) شناخته شده است. برای کاهش آن انواع روش های روان درمانی (با توجه به سطح اختلال و واکنش فرد) استفاده می شود (اسکوونبرگ و همکاران، ۲۰۰۴).

     

    شیوع تعلل ورزی

     

    شیوع تعلل ورزی در بین دانشجویان را بین ۲۰ تا ۷۰ در صد گزارش نموده اند. تشخیص اینکه چه میزان تعلل ورزی مسئله ساز می باشد، به ملاک تعیین شده برای تعلل ورزی بستگی دارد. اسکوونبرگ (۲۰۰۴) در تحقیق خود ۱۰ درصد نمره های بالا در پرسشنامه تعلل ورزی را به عنوان ملاک تعلل ورزی در نظر گرفت. در پژوهش پوتز (۱۹۸۷) تقریبا ۷۵ درصد دانشجویان دانشجویان خود را تعلل ورز می دانست. در پژوهش های دیگر افرادی که خود را تعلل ورز دایم دانسته و تعلل ورزی را یک مشکل گزارش نمودند، حدود ۵۰ درصد بودند (دی، منسینک و اوسلیوان، ۲۰۰۰؛ های کوک، ۱۹۹۳؛ میسک[۸]، ۱۹۸۲؛ انوگیبوزی، ۲۰۰۰؛ سولومون و روتبلوم، ۱۹۸۴). حتی دانشجویان متوسط از نظر درسی در یک سوم از فعالیت های روزانه خویش از تعلل رنج می برند (پسیل[۱۲]، لی، تیبودیو و بلونت، ۲۰۰۰). میزان تعلل ورزی در بزرگسالان در حدود ۱۵ تا ۲۰ در صد گزارش شده است (هاریوت و فراری، ۱۹۹۶)، که این میزان تا سال ۲۰۰۳ تغییری نکرده است (استیل، ۲۰۰۳). در پژوهشی ۵۳ درصد دانشجویان تعلل را عنوان مشکل جدی خود معرفی نمودند و برای کاهش آن خواستار کمک شدند (گالاهر، ۱۹۹۲). به نظر برخی از محققان، تعلل مشکلی جدی برای ۲۰ الی ۳۰ درصد دانشجویان می باشد و بر پیشرفت تحصیلی و کیفیت زندگی آنها اثر منفی داشته است (مک کان، ۱۹۸۶؛ سولومن و همکاران، ۱۹۸۴). بررسی های انجام شده نشان می دهد که تعلل برای حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد افراد همیشگی و به عنوان یک مشکل مطرح است (استیل، ۲۰۰۳). در گزارشی دیگر میزان تعلل ورزی در زن ها و مردهای دانشجو برابر گزارش شده است (مک کان، جانسون و پتزل، ۱۹۸۹).

     

    [۱] -Rational-Emotive Behavior Therapy (REBT)

     

    [۲]-reconstructing

     

    [۳] -Potts

     

    [۴] -Day

     

    [۵] -Mensink

     

    [۶] -O’Sullivan

     

    [۷] -Haycok

     

    [۸] -Micek

     

    [۹]-Onwegbuzie

     

    [۱۰] -Solomon

     

    [۱۱] -Rothblum

     

    [۱۲] -Pychy

     

    [۱۳]- Lee

     

    [۱۴]-Thibodeau

     

    [۱۵]-Blunt

     

    [۱۶]-Harriot

     

    [۱۷] -Gallagher

     

    [۱۸]-McCown

     

    [۱۹]-Hohnson

     

    [۲۰]-Petzel

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-06-07] [ 06:59:00 ب.ظ ]




  • برخی پژوهش ها نشان داده اند که ترس از شکست و تنفر از انجام تکلیف می توانند دو انگیزه اساسی برای افراد مبتلا به تعلل ورزی تحصیلی باشند (بلونت و پسیل، ۱۹۹۸؛ میلگرام، باتوری و ماورر، ۱۹۹۳؛ اسکوونبرگ، ۱۹۹۳؛ سولومون و همکاران، ۱۹۸۴). همچنین تعلل ورزی می تواند به شکل تحصیلی و غیرتحصیلی ظاهر شود. تعلل ورزی تحصیلی در رفتارهایی چون حاضر شدن برای امتحان، انجام تکلیف خانه و نوشتن مقاله های درسی و تعلل غیرتحصیلی در رفتارهایی چون پرداخت قبض آب و برق، شستن ظروف، جواب دادن به تلفن و پست الکترونیک ظاهر می شود. بین تعلل ورزی تحصیلی و غیرتحصیلی همبستگی ۶۵% دیده شده است (میلگرام، می تال و لویسون، ۱۹۹۸).در پژوهش های مختلف تعلل ورزی به شیوه های متعدد طبقه بندی شده است، که اغلب بر مبنای مشاهدات بالینی پژوهشگران انجام شده است.

     

     

    بورکا و یوئن (۱۹۸۳) طی مشاهدات بالینی خود، سه نوع افراد تعلل ورز را معرفی نمودند:

     

      • مضطرب،

     

      • معتقد به شانس و

     

    • طغیان گرا.

    در پژوهش مک کان و همکاران (۱۹۸۹) نیز سه نوع افراد تعلل ورز تشخیص داده شده است:

     

     

      • افراد یک دنده برونگرا با اضطراب و مدیریت پایین،

     

      • افراد روان نژند برون گرا و

     

    • افراد روان نژند، افسرده و درون گرا.

    بورکا و یوئن[۱۶] (۱۹۸۳) و ساپادین(۱۹۹۷) شش سبک تعلل ورزی را معرفی نمودند:

     

      • کمال گرا،

     

      • مبارزه گرا،

     

      • خیال گرا،

     

      • نگران،

     

      • فزون کار و

     

    • بحران ساز.

    واکر (۱۹۸۸) بر منبای مصاحبه بالینی، چهار سبک تعلل ورزی را ذکر کرده است:

     

      • کمال گرا،

     

      • سیاست گرا،

     

      • تعویق گرا و

     

    • تنبیه گرا.

    [۱]-Milgram

     

    [۲]-Batori

     

    [۳]-Mowrer

     

    [۴]-Mey-Tal

     

    [۵] -Levinson

     

    [۶] -Burka

     

    [۷] -Yuen

     

    [۸] -anxious procrastinators

     

    [۹]- luck  procrastinators

     

    [۱۰] -rebellious procrastinators

     

    [۱۱]- tough minded extraverted

     

    [۱۲] -neurotic extraverted

     

    [۱۳]-neurotic

     

    [۱۴] -depressed

     

    [۱۵] -introverted

     

    [۱۶] -Burka & Yuen

     

    [۱۷]-Sapadin

     

    [۱۸] -perfectionist

     

    [۱۹]-defier

     

    [۲۰] -dreamer

     

    [۲۱] -worrier

     

    [۲۲] -over doer

     

    [۲۳] -crisis maker

     

    [۲۴] -Walker

     

    [۲۵]- politician

     

    [۲۶]-postponer

     

    [۲۷]- punisher

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:59:00 ب.ظ ]




  • برای کاهش تعلل ورزی شیوه های درمانی متنوعی به شرح زیر به کار برده شده است.

     

    مقاله - متن کامل - پایان نامه

     

    نظریه منطقی-هیجانی الیس

     

    افکار افراد را به دو قسمت باورهای منطقی و باورهای غیرمنطقی دسته بندی نموده و بر این باور است که در روند درمان به تدریج افکار غیرمنطقی افراد تعلل ورز به افکار منطقی تغییر می یابد و به این طریق میزان تعلل ورزی کاهش خواهد یافت (الیس، ۱۹۹۴؛ الیس و کنوس، ۲۰۰۲).

     

    نظریه درمان شناختی

     

    این نظریه تقریبا مشابه نظریه الیس بوده و بر این باور است که از طریق راهبردهای متعدد یادگیری می توان در افراد تعلل ورز رفتار سازگارانه تر و خودکارآمدتر ایجاد نمود و از این طریق به کاهش رفتار تعللی کمک نمود (بک، ۱۹۷۶).

     

     

     

    نظریه خودناهمگنی

     

    این نظریه نیز برای غلبه به تعلل ورزی تلاش می نماید تا فاصله بین خود واقعی و خودآرمانی (که در افراد تعلل ورز خیلی زیاد است) را کاهش دهند (هیگینز، ۱۹۸۷).

     

     

    نظریه مدیریت زمان

     

    این نظریه بر داشتن برنامه و برنامه ریزی بر مبنای SMART تأکید دارد. در این برنامه، شرکت کنندگان برنامه های خاص «S» را بر مبنای رفتارهای قابل اندازه گیری «M»، پذیرش خویشتن «A»، واقع گرایانه «R» و با تعیین زمان «T» انتخاب می نمایند.

     

    نظریه پردازش اطلاعات

     

    این نظریه تلاش می کند با افزایش درک و فهم افراد تعلل ورز از علل رفتاری خود و نتایج آن رفتارها، آنها را کاهش دهد و بر این باور است که کاهش ابهام خود موجب افزایش خودکارآمدی و احساس مهارت در انجام کار می شود (اسن، هیول و اسبارد، ۲۰۰۴).

     

     

     

    نظریه مدیریت رفتار

     

    این روش بر تغییر مشخص رفتار ناسازگار افراد تعلل ورز تأکید دارد و نقش چندانی برای بینش قائل نیست. این روش در راستای این هدف راهبردهای عملیاتی مشخصی برای کاهش تعلل ورزی ارائه نموده است (نیوتنز، ۲۰۰۴).

     

    نظریه انگیزشی

     

    نظریه انگیزشی دلایل عمده تعلل ورزی را دشواری تکالیف می داند و برای کاهش تعلل ورزی ترکیبی از نظریه خودکنترلی و نظریه ارزش انتظار را مورد توجه قرار می دهد (اسکوونبرگ، ۲۰۰۴).

     

    ارتباط میان تعلل ورزی و سایر ویژگی های روانشناختی

     

    تحقیقات نشان می دهند که بین اضطراب و تعلل ورزی (توپمن، کروز و بیجنی، ۲۰۰۴) و خودکنترلی و تعلل (اسکوونبرگ، ۲۰۰۴) رابطه معناداری وجود دارد. به نظر فراری و همکاران (۱۹۹۵) رفتار تأخیری تحصیلی می تواند به عنوان بهترین شاخص پیش بینی کننده خصیصه تعلل، در یک موقعیت تحصیلی باشد (اسکوونبرگ، ۲۰۰۴). همچنین، بین افسردگی و تعلل ورزی (پسیل و بیندر، ۲۰۰۴)، روان نژندی و تعلل ورزی (ون ارد، ۲۰۰۴)، دشواری و علاقمندی به انجام تکلیف با تعلل (پسیل و همکاران، ۲۰۰۰؛ سنکال، لاوی و کوئستنر، ۱۹۹۷)، خوشبینی و بدبینی با تعلل ورزی (لی و برنز، ۱۹۹۱)، کمال گرایی با تعلل ورزی (فلت، بلانک اشتین، هویت و کلدین، ۱۹۹۲؛ استوبر و جورمن، ۲۰۰۱)، تعلل ورزی و خودگردانی (لی و اسکوونبرگ، ۱۹۹۳؛ ون ارد، ۱۹۹۸)، فعالیت های مغزی با تعلل ورزی (اسکولیز و ساگان، ۲۰۰۲؛ روبینسون و بریج، ۲۰۰۳)، شیوه های فرزندپروری و تعلل ورزی (فراری و اولیوت، ۱۹۹۳؛ پنسیل، کوپلان و رید، ۲۰۰۲)، نوع تکلیف، تنفر، ناخوشایندی و دشواری با علل ورزی (پسیل و همکاران، ۲۰۰۰؛ شیر، فراری، ۲۰۰۰)، باوجدان بودن و تعلل ورزی (کوستا و مک کری، ۱۹۹۲؛ اسکوونبرگ، ۱۹۹۷؛ پانونن و آشتون، ۲۰۰۱)، انتظار خودکارآمدی و تعلل ورزی (فراری، پارکر و وار، ۱۹۹۲؛ گراهام، مک آرتور و شوارتز، ۱۹۹۵؛ توپمن و استوتجسدیک، ۱۹۹۸)، ترس از شکست و ترس از موفقیت با تعلل ورزی (تایس و بامیستر، ۱۹۹۷) و درون گرایی و برون گرایی با تعلل ورزی (اسکوونبرگ، ۲۰۰۴)، همبستگی معناداری وجود دارد.

     

    [۱]-Beck

     

    [۲]-self discrepancy

     

    [۳]-Higgins

     

    [۴]- time management

     

    [۵] -specific

     

    [۶]- measurable

     

    [۷] -acceptable

     

    [۸] -realistic

     

    [۹]- timed

     

    [۱۰]- Information proccessing

     

    [۱۱]-Essen

     

    [۱۲]-Heuvel

     

    [۱۳]-Ossebaard

     

    [۱۴]-Newtons

     

    [۱۵]-Topman

     

    [۱۶]-Kruise

     

    [۱۷]-Beijne

     

    [۱۸]-Binder

     

    [۱۹] -Van Eerde

     

    [۲۰]-Senecal

     

    [۲۱] -Lavoie

     

    [۲۲]-Koestner

     

    [۲۳]- Burns

     

    [۲۴]-Flett

     

    [۲۵]-Blankstein

     

    [۲۶] -Hewitt

     

    [۲۷]-Koledin

     

    [۲۸]-Stober

     

    [۲۹]-Joormann

     

    [۳۰]-Skolyes

     

    [۳۱]-Sagan

     

    [۳۲] -Robinson

     

    [۳۳]-Berridge

     

    [۳۴]-Olivette

     

    [۳۵]-Scher

     

    [۳۶]-Costa

     

    [۳۷]-McCrue

     

    [۳۸]-Paunonen

     

    [۳۹]-Ashton

     

    [۴۰]-Parker

     

    [۴۱] -Ware

     

    [۴۲]- Graham

     

    [۴۳] -MacArthur

     

    [۴۴] -Schuwarts

     

    [۴۵] -Stoutjesdijk

     

    [۴۶] -Tice

     

    [۴۷]- Baumeister

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:58:00 ب.ظ ]




  • استرس اصطلاحی دشوار و پیچیده است(کاسل، ۱۹۸۳)، و با اینکه از این اصطلاح خیلی استفاده می شود ولی هنوز به طور دقیق و جامع تعریف نشده است(برانون و فایست، ۲۰۰۰) به عبارت دیگر علیرغم گذشت سه دهه از تحقیق در مورد پدیده استرس و تشریح تحقیقاتی در مورد چگونگی مقابله افراد  با این پدیده (آلدوین و ریورسون، ۱۹۸۷) ،هنوز واژه استرس به شیوه های مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد، شناسایی آن همچنان دشوار (ادواردز، ۱۹۸۸ )و مملو از مشکلات است (کوهن، ۱۹۸۷ ) به طوری که وینگر هوتز و مارسیلیون (۱۹۸۸) به کسانی که در مورد استرس نوشتن را آغاز کرده اند توصیه می کنند که به دنبال تعریفی که همگان روی آن اشتراک نظر داشته باشند نگردند. با وجود این سلیه (۱۹۸۰) استرس را پاسخ غیر اختصاصی بدن در برابر هر نوع خواسته می داند. در تعریف دیگر آمده است: استرس فرایندی است که طی آن رویدادهای محیطی رفاه و آسایش ارگانیسم را تهدید کرده یا به چالش می گیرند و ارگانیسم هم نسبت به این تهدید پاسخ نشان می دهد (گاتچل، ۱۹۹۶).

     

    به هر حال بعضی از محققان استرس را به عنوان یک محرک بعضی دیگر به عنوان یک پاسخ و بعضی دیگر آن را به عنوان یک تعامل بین فرد و جنبه هایی از محیط تعریف کرده اند (کاسیدی، ۱۹۹۹؛ مک گریت، ۱۹۷۰؛  کوکس، ۱۹۸۷؛  دیوی و همکاران، ۲۰۰۰ ؛  لازاروس و لانیر، ۱۹۷۸ ؛ کورسینی، ۱۹۸۷). برای استرس منابع مختلفی را میتوان ذکر کرد به طوری که لازاروس و فولکمن (۱۹۸۶) معتقدند که همه رویدادها به صورت بالقوه استرس زا هستند.

     

     

    استرس یا فشار روانی

     

    فشار روانی یا استرس که واژه اصلی آن ریشه در زبان لاتین دارد در قرن هفده میلادی بسیار متداول بوده و به معنی سختی، دشواری ، فلاکت و محنت به کار رفته است. در اواخر قرن هجده معنی آن به نیرو و تلاش بسیار تغییر یافت و منظور از آن در وهله نخست نیروهای ذهنی و جسمی فرد یا افراد بود. (قرچه داغی و شریعت زاده، ۱۳۷۳).

     

    استرس در واقع مفهومی است مربوط به علم فیزیک و به مقدار نیرویی اشاره دارد که بر شیء  فیزیکی وارد می شود. اصطلاح استرس در حوزه های زیست شناسی ، پزشکی و روان شناسی  در مورد ارگانیسم انسان به کار رفته است. این مفهوم هم برای اشاره به فشار جسمی (مانند تحمیل باری بر ارگانیسم که از قدرت آن خارج است) و هم برای اشاره به فشار روانی (مانند وقتی که فرد بر اثر تعارض در روابط با دیگران به واکنشهای عاطفی منفی دچار می شود) به کار رفته است (دیماتئو، ۱۳۷۸).

     

    با توجه به این که تعریف واحدی از تنیدگی که قبول عام باشد در دست نیست. موضع گیری مؤلفان در زمینه استرس مختلف می باشد:

     

    پاره ای تنیدگی را به عنوان یک محرک در نظر گرفته اند. از این دیدگاه تنیدگی چیزی است که از خارج بر فرد تحمیل می شود و ناراحتی های جسمانی و روانی را در پی دارد. (به نقل از استورا، ۱۹۹۱) . در رویکرد دوم تنیدگی به به منزله یک پاسخ توصیف شده است . این الگو بر «نشانگان عمومی سازش » مبتنی است که تنیدگی را یک فرایند پاسخ می داند.

     

    رویکرد سوم بر چگونگی ادراک فرد از موقعیت (لازاروس و فلکمن ۱۹۸۴) تأکید  می ورزد و تنیدگی را به شبکه وسیع عواملی مانند محرک، پاسخ ، ویژگی های فرد ، ارزشیابی و سبک های سازشی نسبت می دهد که بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند. از این دیدگاه موقعیت ها به خودی خود تنیدگی زا نیستند بلکه استرس ناشی از عدم موازنه ای است که بین ادراک فرد از الزام های محیط پیرامونی و ارزشیابی وی از توانایی خویشتن در پاسخ دهی به آنها به وجود می آید. بنابرین تنها زمانی که فرد نتواند با خواسته های محیط پیرامون مقابله کند یا به عبارت دیگر بین موقعیت های برونی و ظرفیت واکنش عینی یا فاعلی او نسبت به آنها نا همگرایی وجود داشته باشد ، حالت استرس و استیصال ایجاد می شود.

     

    اتکینسون و اتکینسون (۱۹۹۱) در تعریفی استرس را چنین توصیف کرده اند: استرس زمانی ایجاد می شود که افراد با وقایعی روبرو شوند که آنها را تهدید کننده سلامت روانی یا جسمی خودشان می یابند. استرس شرایطی است که در نتیجه تعامل فرد و محیط به وجود می آید و موجب ایجاد ناهماهنگی – چه واقعی و چه غیر واقعی – میان ملزومات یک موقعیت  و منابع زیستی ، روانی و اجتماعی فرد می شود (لازاروس و فولکمن ۱۹۸۴ ، سینگر ۱۹۸۶، تروم بال و آپلی، ۱۹۸۶).

     

    [۱]-Kasl

     

    [۲] -Brannon & Feist

     

    [۳]- Aldwin & Reverson

     

    [۴] -Edwards

     

    [۵] -Cohen

     

    [۶]- Vingerhoets & Marcelion

     

    [۷]- Selye

     

    [۸] -Weel – being

     

    [۹] -Gatchel

     

    [۱۰]- Cassidy

     

    [۱۱]- Macgrath

     

    [۱۲]- Cox

     

    [۱۳] -Dewe

     

    [۱۴]- Lazaruse & Launeir

     

    [۱۵] -Corsini

     

    [۱۶] -Folkman

     

    [۱۷] -Stimulus

     

    [۱۸]- Stora

     

    [۱۹]- Respons

     

    [۲۰] -General Adaptation Syndrome (GAS)

     

    [۲۱]- lazarus

     

    [۲۲] -Folkman

     

    [۲۳] -Atkinson & Atkinson

     

    [۲۴]- Singer

     

    [۲۵] -Trumbull & Appley

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:58:00 ب.ظ ]




  • منابع استرس زای زیادی وجود دارند که که فرد را دچار هیجان ها، تنش ها، نگرانی ها، و بیماری های گوناگون که گاه با ظرفیت بدنی ، عصبی و روانی فرد متناسب است و گاه با آن سازگار نیست می کند. در زیر به توضیح هر یک از این منابع استرس زا پرداخته می شود.

     

    وقایع آسیب زا

     

    آشکارترین منابع استرس وقایع آسیب زا می باشد. یعنی فرصت های بسیار خطرناکی که بیرون از حدود تجربیات معمول آدمی است. این وقایع شامل فجایع طبیعی مثل زلزله و سیل ، فجایع انسانی مثل جنگ و حوادث هسته ای، حوادث فاجعه آمیز مثل تصادف اتومبیل یا سقوط هواپیما  و آسیبهای جسمی مثل تجاوز یا حمله به قصد قتل هستند. سه مشخصه در وقایع موجب می شوند که استرس زا تلقی شوند  :

     

    -میزان کنترل پذیری آنها

     

    -میزان پیش بینی پذیری آنها

     

    و میزانی که حدود قابلیت ها و خود پندارها را به چالش می گیرند.

     

    ۱) کنترل پذیری

     

    هر چه واقعه ای بیشتر غیر قابل کنترل به نظر می رسد احتمال پر فشار ادراک شدن آن واقعه نیز بیشتر       می شود.

     

    پایان نامه ها

     

    وقایع غیر قابل کنترل عمده عبارت اند از : مرگ فرد محبوب ، از دست دادن شغل ، یا بیماری شدید.

     

    یکی از دلایل بدیهی پر فشار بودن وقایع غیر قابل کنترل این است که وقتی نمی توانیم وقایع را کنترل کنیم نخواهیم توانست مانع از وقوع آنها شویم.

     

    ۲) وقوع وقایع غیر قابل پیش بینی

     

    قابل پیش بینی بودن وقوع یک حادثه پر فشار ، حتی اگر نتوان آن را کنترل کرد ، معمولأ از شدت استرس   می کاهد.

     

    ۳) به چالش گرفتن محدودیت های پنهان

     

    بعضی وضعیتها به میزان زیادی قابل کنترل و قابل پیش بینی هستند. اما با وجود این باز هم  پر فشار تلقی  می شوند زیرا مستلزم بیشترین قابلیت هایمان هستند و دید ما را نسبت به خودمان به چالش می گیرند (اتکینسون و اتکینسون، ۱۹۹۹).

     

    رویدادهای زندگی

     

    هولمز و راهه (۱۹۷۶)  به عنوان دو محقق استدلال می کنند که هر تغییری در زندگی نیاز به سازگاری دارد و می تواند استرس زا ادراک شوند . آنها در کوشش برای اندازه گیری اثر تغییرات زندگی  مقیاس رویداد های زندگی را تدوین کرده اند . در این مقیاس که از ۴۳ عبارت تشکیل شده است رویدادهای مربوط به یک سال گذشته مورد بررسی قرار می گیرد. بستگی به میزان تغییر و حدود سازش لازم برای هر شخص در اثر هر رویداد و به نسبت اهمیت آنها برای هر یک از رویدادهای تنیدگی زا نمره هایی در نظر گرفته می شود. مثلأ برای مرگ همسر نمره ۱۰۰ ، مرگ یک خویشاوند نزدیک نمره ۶۳  و بیکار شدن نمره ۴۷ تعیین شده است. بدین ترتیب هولمز و راهه ارتباط بین رویدادهای زندگی و کاهش تدریجی سلامتی را مطرح کرده اند ( به نقل از فویر اشتاین و همکاران ۱۹۸۷).

     

    پایان نامه

     

    تعارضات درونی

     

    استرس همچنین ممکن است تحت تأثیر فرایند های درونی ایجاد شود: تعارضات حل نشده ای که  ممکن است خود آگاه یا نا خود آگاه باشد. تعارض وقتی روی می دهد که شخص مجبور باشد بین اهداف یا اعمال ناهمساز یا مانعه الجمع یکی را برگزیند (اتکینسون و اتکینسون، ۱۹۹۹).

     

    [۱]-Traumatic

     

    [۲]- Life Events

     

    [۳] -Holmes & Ruhe

     

    [۴]-Feurerstein

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:57:00 ب.ظ ]