کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



جنبه مثبت این نوع خانواده­ها بر اساس یافته­ های مربوط به مطالعات زمینه یابی نشان می­دهد که خانواده های جانشین در ارتیاطات خود آزادتر (بازتر) هستند، تمایل بیشتری دارند تا با تعارض­ها کنار بیایند و بیشتر عمل گرا وکمتر احساساتی هستند .ضمنا این خانواده­ها زمینه­ مراقبت از کودکان و وظایف خانه داری، مساوات طلبانه رفتار می­ کنند .جنبه منفی این خانواده­ها درمقایسه با خانواده­های «ازدواج اول»، به هم پیوستگی کمتر و شرایط استرس آوربیشتر است. روابط والد خوانده –کودک در خانواده های دست نخورده ازکشمکش بیشتری برخوردار است(موسوی،۱۳۸۳).

 

پیامدهای ازدواج مجدد

 

زوجهایی که ازدواج مجدد کرده اند، فشار بیشتری را از جانب خانواده خانواده ی خود تحمل می­ کنند (بری ،۱۹۹۹ ،گاتونگ وکلمن ،۱۹۹۴(.

 

بزرگسالان در خانواده­های آمیخته، برای نحوه ی ارتباط برقرار کردن با خویشاوند خانواده ها، از جمله فرزند خوانده­های خود رهنمودهای اجتماعی کمی دارند. روابط والد خوانده_فرزند خوانده ها، پیش بین قدرتمندی برای خشنودی زناشویی می­باشد.

 

پایان نامه ها

 

والدینی که هرگز ازدواج نکرده اند

 

مادری کردن بدون ازدواج در بین زنان کم درآمد پرهزینه است، زیرا زندگی کردن در خانواده ای که زن سرپرستی را برعهده دارد غلبه کردن بر فقر را دشوارتر می­سازد.

 

مادران ازدواج نکرده به احتمال زیاد کمتر از مادران مطلقه برای بزرگ کردن فرزندانشان کمک مالی دریافت می ­کنند (هیل ،۱۹۹۷ ). چون فرزندان آنها از محبت و درگیری پدر بی­بهره هستند، در مدرسه ضعیف عمل می­ کنند و بیشتر از کودکان خانواده­های کم درآمد، رفتارهای ضد اجتماعی دارند .این مشکلات سازگاری زندگی را برای مادران آنها استرس زا تر می­ کنند (کولی،۱۹۹۸، فلورشیم، تولان،گرمن-اسمیت، ۱۹۹۸؛ نقل از سید محمدی،۱۳۸۶).

 

چه کسی و تحت چه شرایطی بیشتر از همه احساس تنهایی می­ کند ؟

 

بزرگسالانی که جدا شده، طلاق گرفته، یا بیوه شده اند، بیشتر از آنهایی که متاهل هستند، بدون ازدواج با هم زندگی می­ کنند، یا مجرد هستند، احساس تنهایی می­ کنند، بدین معنی که تنهایی به دنبال از دست دادن پیوندی صمیمی، شدیدتر است (روبنشتاین و شیور ،۱۹۸۲:استروب و همکاران ،۱۹۹۶)

 

مردان در صورتی که درگیر رابطه ی عاشقانه نباشند، بیشتر از زنان احساس تنهایی می­ کنند، شاید به این علت که برای ارضای نیاز های صمیمیت گزینه های کمتری دارند. زنان درزندگی مشترک، بیشتر ازشوهران احساس تنهایی می­ کنند، مخصوصا اگر شاغل نباشند، به تازگی نقل مکان کرده باشند، یا فرزندان کوچک داشته باشند، شرایطی که دسترسی آنها را به شبکه ی اجتماعی گسترده تر محدود می­ کند (فیشر و فیلیپس،۱۹۸۲؛نقل از سید محمدی،۱۳۸۶ )

 

ازدواج مجدد و وضعیت روانی زنان

 

بیوه­گی در بین زنان در طول زندگی یکی از حوادث با احتمال بالا برای زنان۷۵ ساله و بالاتر است. برای مثال ۶۵% زنان دراین گروه سنی بیوه هستند ((OPCS,1990.

 

امروزه شاهد عده قابل توجهی از زنانی هستیم که شوهر خود را از دست داده اند و فاقد شوهر هستند. این میزان براساس آمار ۱۳۷۹ بالغ بر یک میلیون و پانصد هزار نفر است (سالنامه آماری کشور، ۱۳۷۹).

 

فقدان شوهر به دلایل متعدد بروز می­ کند. فوت، شهادت و طلاق معمولترین آن­هایند. شرایط افراد متعاقب از دست دادن شوهر متفاوت است: بعضی با از دست دادن همسر برای همیشه ناتوان می­شوند و ممکن است نتوانند به زندگی ادامه دهند، بعضی امورات خود را انجام می­ دهند. ولی نه به خوشی آن ایام که شوهر در خانه حضور داشته، عده ای دیگر نخستین شغل زندگی خود را انتخاب می­ کنند و برخی دیگر تن به ازدواج مجدد می­ دهند.(هرلاک،۱۹۸۶).

 

واین بازتاب­ها هم در انتظار زندگی بیشتر زنان می­باشد و هم در گرایش آنان به ازدواج با مردان بزرگترازخودشان نقش بازی کرده است (بنت[۱]،۱۹۹۷).

 

ازدواج مجدد گروه اخیر، نوعی از خانواده­ها را به وجود می­آورد که به خانواده­ی بازسازی شده معروف است. خانواده بازسازی شده، شکل­های  متفاوتی دارد. مواردمرتبط با بحث عبارتند از : ازدواج زن بیوه با مرد طلاق گرفته، ازدواج زن بیوه با مرد مجرد، ازدواج زن مجرد با مرد طلاق گرفته، ازدواج زن بیوه با مرد بیوه و ازدواج زن طلاق گرفته با مرد بیوه (بارکر،۱۳۷۵). وضعیت خانواد ه­های مخلوط وضعیت خاصی است. خانواده­ای را مخلوط می­گویند که حداقل یکی از زوجین تجربه ازدواج مخلوط را داشته باشد و احتمالاٌ فرزندانی را از ازدواج قبلی به همراه دارد. شروع زندگی برای تمامی خانواده های مخلوط با معایبی همراه است که اگر این معایب درک و فهمیده شوند می­توان آنها را برطرف کرد. البته این سخن بدین معنا نیست که خانواده­های مخلوط مانعی برای گسترش یک زندگی خانوادگی خوب را در خود دارند، بلکه اتفاقاً بعضی از خانواده­های مخلوط زندگی موفقی را هم به وجود آورده­اند .عوامل و نواقصی وجود دارد که می­توان از آنها برای رشد و پیشرفت یا بر عکس برای صدمه زدن به یکدیگر استفاده کرد و متاسفانه بسیاری از روابط در ازدواج مجدد که می ­تواند بالقوه رضایت بخش باشد به علت نیافتن راه­های موفقیت آمیز مشکل ساز می­شود(ویرجینا،۱۳۷۶).

 

اختلالات روان شناختی بیش­تر در زنانی دیده می­شود که متعاقب از دست دادن شوهر، ازدواج مجدد نداشته اند.

 

آن دسته از زنانی که شوهر خود را از دست داده و ازدواج مجدد نداشته اند معمولاٌ با ده عامل استرس زا مواجهند که عبارتند از : مالی و اقتصادی، احساس گناه، عدم ارضای نیاز های شخصی، عزت نفس پایین، فقدان نظم در زندگی، فقدان قواعد در اداره خانواده، مشکل در ارتباطات اجتماعی، فقدان تفریح سالم و مسئولیت سنگین (احمدی،۱۳۸۳).

 

در مجموع، مشکلات روانی – اجتماعی همسران شاهدی که ازدواج مجدد کرده اند، کم­تر از آنهایی است که ازدواج مجدد نکرده ­اند (رسول زاده طباطبایی،۱۳۷۳).

 

عامل مهم دیگر که در موفقیت ازدواج دوم نقش دارد، انگیزه ازدواج است. متاسفانه بسیاری از ازدواج های دوم با انگیزه واقعی و به دلیل نفس ازدواج صورت نمی­گیرد بلکه با انگیزه های مبهم و انگیزه­های بیان نشده انجام می­شود. این انگیزه ها به دلیل عدم وضوح و صراحت ممکن است هیچ وقت برآورده نشده، طرفین را به نارضایتی سوق دهند (احمدی،۱۳۸۳).

 

عدم رضایت ازشوهر دوم، منتهی به یک سلسله عوارض روانی –اجتماعی می­شود که ازدواج را به سرعت به بن بست می­کشاند (رسول زاده طباطبایی،۱۳۷۳).

 

درازدواج مجدد، ضرورت برقراری تطابق و سازگاری زناشویی بیش­تر احساس می­شود، زیرا سازگاری در ازدواج مجدد مستلزم شکستن عاداتی است که فرد در طی سالهای زندگی با آن خو گرفته است. تشکیل و تثبیت عادات جدید در ازدواج مجدد معمولا با مشکلاتی همراه است که از آن جمله می­توان به وجود کودکان، وابستگان و منسوبین ناشی ازازدواج اول اشاره کرد.

 

دراین مطالعه که با هدف ارزیابی وضعیت کیفیت زندگی زنان ازدواج مجدد کرده و نکرده انجام گرفته سعی شده است که به این سوالات پاسخ گفته شود. با توجه به افزایش میزان زنانی که شوهر خود را از دست می­ دهند به ویژه میزان طلاق در جامعه نتایج حاصل از این پژوهش و پیشنهاد های ارائه شده می تواند در روشن شدن این مشکلات یاری دهنده باشد.

 

tBennet-[1]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-06-07] [ 03:28:00 ب.ظ ]




مفهوم آموزش و پرورش

 

«مطالعه تحول معنای Education  در زبانهای مغرب زمین نیز آموزنده است. ریشه این لغت که در زبان فارسی به «تربیت»، «تعلیم و تربیت»،«پرورش»و «آموزش و پرورش» ترجمه می‌شود، در زبان لاتین به معنی کشت نباتات، پرورش حیوانات، تغذیه و تعلیم اطفال به کار رفته است. باید اضافه شود که تا حدود نیمه قرن هفدهم آکادمی فرانسه، تربیت آدمی را فقط در معنای تعلیم او به کار می‌برده است.«مراقبت از تعلیم اطفال اعم از اینکه متوجه تمرین روح یا ورزش جسم باشد» امّا لیتره بین عمل (پرورش کودک و نوجوان) و نتایج آن (عادت مکتسبه) فرق قائل می‌شود. در نظر او کسب عادت فکری چیزی و توسعه خصایل اخلاقی چیز دیگر است.»(شکوهی، ۱۳۷۵، ۲۱)

 

 

امّا کلمه Education در حال حاضر در ادبیات مربوطه در سطح بین‌‌‌اللملی به چهار معنا به کار می‌رود: به معنای موسسه یا نهاد(الف)، به معنای عمل یا تأثیر (ب)، به معنای محتوا (ج)، به معنای نتیجه یا محصول (د).

 

-تعلیم و تربیت به معنای موسسه یا نهاد، به مجموعه ساختهایی اطلاق می‌شود که در زمان معینی در یک کشور یا در گروهی از کشورها، غایتشان تربیت افراد ملت است، طبق مقررات بیش و کم دقیقی کار می‌کنند در لحظه معینی از تاریخ خصوصیات نسبه ثابتی دارند.

 

-عنوان عمل یا نفوذ متأثر از تعریفی است که در آغاز قرن حاضر (۱۹۱۱) دورکیم از تعلیم و تربیت کرد و از این طریق طرز فکر تربیتی چندین نسل از مربیان را تحت تأثیر قرار داد.

 

-در معنای محتوا در اولین تقرب برآنچه «برنامه» نامیده می‌شود منطبق است. برنامه غالبا و تقریبا منحصرا به مجموعه‌ای از معارف کسب کردنی راجع است. امّا تعلیم و تربیت به معنای علمی از مفهوم برنامه هم فراتر می‌رود.

 

-تعلیم و تربیت به عنوان «محصول» اثری است که در چهارچوب تعلیم و تربیت به معنای «نهاد» و از طریق توسل به تعلیم و تربیت در معنای «محتوا» بر تعلیم و تربیت به معنای«عمل و تأثیر» مترتب می‌شود و شایستگی و کارآیی فارغ‌التحصیلان نظام آموزشی مبین آن است. (همان،۲۶-۲۵)

 

پستالزی[۲] مربی و روانشناس تربیتی اواخر قرن۱۸ و اوایل قرن ۱۹ و بانی آموزشگاههای نو می‌گوید:

 

«تربیت عبارتست از رشد طبیعی، تدریجی و هماهنگ کلیه استعدادها و نیروهای موجود و مکتوم در انسان»

 

هربارت[۳] مربی و فیلسوف آلمانی اوایل قرن ۱۹ می‌گوید:

 

«تعلیم و تربیت عبارتست از مراقبت از کودک و تعلیم معلوماتی که او را صاحب هنر و مهارت و فضیلت و تقوی نماید و هدف از این تبلیغات باید دستیابی به کمال شخصیت یعنی اعتدال و هماهنگی جسم و روح را فراهم سازد»

 

فروبل[۴] مربی بزرگ آلمانی قرن ۱۹ به تبعیت از فلسفه طبیعت دوستی یا ناتورالیسم رومانتیک روسو و نظریات پستالزی معتقد است که فلسفه تربیت همان «رشد و تکامل نیروها و استعدادهای بالقوه موجود در نهاد آدمی است» وی معتقد است که مراحل مختلف رشد از یکدیگر جدا و متمایز نیستند و این همان نظر « ژان ژاک روسو» در کتاب معروف امیل است. زیرا ژان ژاک روسو که منبع الهام پستالزی، هربات و فروبل بود، تربیت را رشد نیروهای طبیعی فردی طفل می‌داند که آموزش و پرورش باید خود را با قوای طبیعی و استعدادهای ذاتی و متفاوت کودکان سازگار سازد. به عبارت دیگر روسو معتقد است که توجه به علائق و تمایلات طبیعی و کنجکاوی و حرکات و فعالیت طفل باید محور آموزش و پرورش واقع گردد. (نیک‌زاد، ۱۳۷۵، ۱۱الی ۷)

 

امّا دورکیم[۵] جامعه‌شناس معروف فرانسه که یکی از مراجع بزرگ «تعلیم و تربیت » می‌گوید:

 

«تربیت عملی است که نسلهای بزرگسال بر روی نسلهایی که هنوز برای زندگانی اجتماعی پخته نیستند انجام می‌دهند و هدف آن این است که در کودک شماری از حالات جسمانی و عقلانی و اخلاقی برانگیزد و پرورش دهد که جامعه سیاسی بر روی هم و نیز محیط ویژه‌ای که فرد به نحو خاصی برای آن آماده می‌شود اقتضاء می‌کنند» از این تعریف چنین بر می‌آید که تربیت اجتماعی کردن روشمند نسل جوان و وسیله‌ای است برای جامعه که با آن کودکان شرایط اساسی بقای خود را فراهم می‌سازد. (دورکیم ، ۱۳۷۶ ،۴۸)

 

مقاله - متن کامل - پایان نامه

 

البته دورکیم معتقد است که عمل تربیت که بزرگترها در حق کوچکترها انجام می‌دهند عمدتا بر محور «وجدان جمعی» به منظور اجتماعی بار آوردن افراد لازم‌التعلیم است. (نیک‌زاد، ۱۳۷۵، ۹)

 

امّا آخرین تعریف از آموزش و پرورش را از دیدگاه دکتر فومنی در اینجا می‌آوریم:

 

«آموزش و پرورش عبارتست از شیوه عمل و اعمال روش در سوادآموزی، فرهنگ‌آموزی، گسترش علوم و فنون و تخصص با برنامه‌های از پیش اندیشیده شده در چارچوب سازمانهای منطبق با نیازهای اقتصادی-اجتماعی. (فومنی، ۱۳۸۲ ،۶۱)

 

۲-۳- جامعه‌شناسی آموزش و پرورش

 

آموزش و پرورش نهادی است اجتماعی که در ارتباط با سایر نهادهای اجتماعی عمل می‌کند. کار جامعه‌‌شناسی مطالعه نهادهای اجتماعی و چگونگی پیدایش و سیر تکوینی آنهاست و هم اینجاست که جامعه‌شناسی درمطالعه نهاد آموزش و پرورش، اهمیت پیدا می‌کند. در چکیده کارهای هانری‌ژان[۶] جامعه شناسی آموزش و پرورش چنین تعریق شده است:

 

«جامعه شناسی آموزش و پرورش عبارتست از مطالعه نهادها و روابط اجتماعی در ارتباط با آموزش و پرورش»از طرف دیگر اهمیت جامعه شناسی آموزش و پرورش در آن است که مقتضیات اجتماعی در زندگی انسانی نقش عمده دارد. در نتیجه آموزش علمی که در حدود سالهای ۱۹۰۰ در اروپا به وجود آمده ابتدا از فیزیولوژی[۷] و روانشناسی[۸] و مخصوصاً از روانشناسی الهام گرفته و سپس در مسایل مربوط به بازده آموزش و پرورش وارد شده است. دیدگاه جامعه شناختی و مطالعه تجربی آموزش و پرورش قدری دیرتر در ایالات متحد آمریکا گسترش پیدا کرد. اسمیت اولین کسی بود که برای این کار عنوان خاصی انتخاب کرد: «جامعه شناسی آموزش و پرورش» سال ۱۹۱۷٫

 

بعد از جنگ جهانی اول (۱۹۱۴-۱۹۱۸) چهار واقعه عمده در جهت‌گیری آموزش به طرف علوم اجتماعی به ویژه جامعه شناسی موثر بوده است:

 

۱-آموزش عمومی          ۲-سازمانهای آموزشی         ۳-دگرگونی نقش خانواده        ۴-اوج‌گیری انقلاب صنعتی

 

مطالعه سازمانهای آموزشی، نقش آموزش و پرورش در تحولات اجتماعی، فنون آموزش ناشی از این روند تحولی، تحول جمعیت و گسترش مدارس رسمی مورد نیاز جمعیت رو به افزایش جوامع، اعم از شهری و روستایی، از جمله موضوعاتی هستند که در چارچوب نهادهای اجتماعی و در حیطه مطالعات جامعه شناسی است. بر اساس چنین ملاحظاتی، جامعه شناسی آموزش و پرورش به منزله یکی از رشته‌های مهم جامعه شناسی به وجود می‌آید و با کاربرد روش های تحقیقی مشخص، مطالعه تحولات جامعه در زمینه‌های مختلف و رشد جمعیت و رابطه آنها با آموزش و پرورش می‌پردازد. (فومنی، ۱۳۸۲ ،۲۴ الی ۱۹ )

 

 

 

۲-۴- هدف جامعه شناسی آموزش و پرورش

 

هدف جامعه شناسی آموزش و پرورش آن است که پدیده آموزش و پرورش، نحوه تشکل و سازمان پذیری، و کارکردهای عمومی آن را در زندگی اجتماعی مطالعه کند. بدیهی است که در هر جامعه‌ای، دامنه آموزش و پرورش از چارچوب نظام آموزش و پرورش فراتر می‌رود. آموزش و پرورش پدیده‌ای است که آشکار یا نهان در تمام ارکان و نهادهای اجتماعی جای دارد و از راه تأثیرات متقابل، درکل نظام اجتماعی نفوذ می‌کند.

 

فراگرد آموزش و پرورش، متضمن ترکیبی از روابط و کنشهای متقابل اجتماعی است. تحلیل جامعه شناختی آن می‌تواند هم به آموزش و پرورش رسمی که تحت شرایط معین در آموزشگاهها صورت می‌گیرد و هم به فراگردهای تربیتی بی‌شماری که در خانواده و محیط زندگی به صورت ضمنی اتفاق می‌افتند، ناظر باشد. بنابراین، جامعه شناسی آموزش و پرورش در تعریف وسیع آن، نه فقط مطالعه نهاد آموزش و پرورش و سازمانها و روابط آن، بلکه مطالعه جوانب تربیتی سایر نهادهای اجتماعی، یا به طور کلی، تمامیت تجربه‌های یادگیری و پرورشی افراد جامعه را شامل می‌شود. پس جامعه شناسی آموزش و پرورش رسمی، بخشی از جامعه شناسی آموزش و پرورش است. (علاقه‌‌بند، ۱۳۸۲، ۲۰-۱۹)

 

۲-۵- نظام جدید آموزش و پرورش در ایران

 

نظام جدید آموزش و پرورش در ایران با تاسیس مدرسه دارالفنون در سال ۱۲۲۸ آغاز شد. این مدرسه که به سبک اروپایی اداره می‌شد، شامل دوره‌های متوسطه و عالی بود. به دنبال آن با تشکیل وزارت علوم در سال ۱۲۳۲ و سپس آغاز حکومت مشروطه، مدارس متعددی در سطح ابتدایی و متوسطه در تهران و شهرستانها توسعه یافت. (صافی، ۱۳۸۲، ۸)

 

امّا با مطالعه اسناد و مدارک مربوط به تاریخ آموزش و پرورش در ایران نشان می‌دهد که نخستین بار در نهم آبان ماه ۱۲۹۰ هجری شمسی، مجلس شورای ملی، قانون تعلیمات اجباری را تصویب کرد. در سال ۱۲۹۴ هجری شمسی، نظارت دولت در امر آموزش و پرورش به صورت یک اصل در متمم قانون اساسی مطرح شد و از این تاریخ، سازمانهای آموزشی در ایران شکل منظم و متمرکزی به خود گرفتند و نظارت دولت بر موسسات آموزشی جنبه قانونی پیدا کرد ولی می‌توان گفت، نظام آموزش و پرورش رسمی ایران در واقع از انقلاب مشروطیت و پس از وضع قانون اساسی و متمم آن به وجود آمده است.

 

تا قبل از انقلاب مشروطیت، آموزش و پرورش در مکتب خانه‌های سنتی ادامه داشت و معمولا دولت و سازمانهای دولتی هیچ‌‌گونه نظارتی بر آنها نداشتند. امّا در سال ۱۲۲۵ هجری شمسی اولین سنگ‌‌بنای مدرسه دارالفنون توسط میرزاتقی‌خان امیر کبیر بر زمین نهاده شد. در اولین دوره این موسسه عالی به سبک نوین، یکصد نفر جوان در رشته‌های نظامی(توپخانه، پیاده نظام، سواره نظام)، مهندسی، پزشکی(طب و جراحی)، داروسازی، فیزیک و معدن شناسی در آن به تحصیل پرداختند.

 

در سال ۱۲۳۷ هجری شمسی، وزارتخانه‌ای به نام وزارت علوم تأسیس شد که مسئوولیت آموزش و پرورش فرزندان جامعه از ابتدایی تا عالی را بر عهده داشت. در شهریور ۱۲۸۹ قانون اداری «وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه» به تصویب این قانون بلافاصله مدارس دولتی در تهران و مراکز استان و شهرستانها بر اساس نظام آموزشی غرب تأسیس شد و وزارت معارف وقت تصمیم به تربیت معلمینی گرفت که بتوانند عهده‌دار تدریس در مدارس شوند. به این ترتیب مراکزی به نام«دارالمعلمین» تأسیس شد که بعدها به نام دانشسرای مقدماتی به خود گرفت. در سال ۱۲۸۹ هجری شمسی برابر ۱۳۲۹ هجری قمری قانون فرهنگ نیز به تصویب رسید که متضمن اجباری بودن تعلیمات ابتدایی برای عموم ایرانیان بود.

 

در سال ۱۳۰۰ شمسی قانون شورای عالی فرهنگ تصویب شد که به موجب آن اداره کلیه مدارس، از تهیه برنامه‌های درسی و آموزشی و تربیتی گرفته تا برنامه‌ریزی امتحانات و تعیین صلاحیت معلمان تحت نظر این شورا درآمد. وزارت فرهنگ که عهده‌دار تعلیمات از دوره ابتدایی تا عالی بود، سنگ‌بنای دانشگاه را نهاد و به موجب قانون ۸ مرداد ۱۳۱۲ شمسی، دانشگاه تهران تأسیس شد.

 

در اسفند سال ۱۳۱۲ شمسی قانون تربیت معلم از تصویب مجلس گذشت. دانشسرای مقدماتی با هدف آشنا کردن معلمان به اصول جدید آموزش و پرورش، وظیفه تربیت آموزگاران دبستانها را برعهده گرفت و دانشسرای عالی موظف به آموزش دبیران دبیرستانها شد. اهم اقدامات دولت از ۱۳۰۰ شمسی به بعد در زمینه آموزش و پرورش از ابتدایی تا عالی را می‌توان در چند مورد زیر خلاصه کرد.

 

۱-تأسیس دانشسراهای مقدماتی و عالی برای تربیت معلم و دبیر

 

۲-تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۲

 

۳-گسترش مدارس در مراکز استان و شهرستانها و بخش‌ها

 

۴-ایجاد مدارس اکابر برای آموزش بزرگسالان در سال ۱۳۱۵

 

۵-اعزام دانشجو به کشورهای اروپایی به منظور استفاده از آنها در مراحل آموزشی کشور

 

تا سال ۱۳۴۳ دو مقطع آموزشی وجود داشت. یکی دوره ابتدایی به مدت شش سال از سن هفت سالگی و دیگر دوره متوسطه که آن هم شش سال بعد از دوره ابتدایی به طول می‌انجامید.از سال ۱۳۴۳ سطوح آموزشی، به سه دوره تقسیم شد. دوره ابتدایی پنج سال از سن شش سالگی،‌دوره راهنمایی به مدت سه سال و دوره دبیرستان به مدت چهار سال که از مهرماه سالی تحصیلی ۴۶-۱۳۴۵ به اجرا درآمد.

 

از سال ۱۳۴۵به بعد به خاطر تحولات اجتماعی و اقتصادی و ضرورت تغییر در برنامه‌های آموزشی به منظور دست‌یابی به اهدافی جدید از جمله : پرورش ذوق هنری، پرورش جسمی (تربیت بدنی) . تاکید بر اخلاق و فلسفه اجتماعی، پرورش نیزوی انسانی ماهر و متخصص وغیره، انتقال قدرت تصمیم‌گیری از مرکز به سطوح پایین و ایالات، اقدامات مفیدی در منطقه‌ای کردن آموزش و پرورش به عمل آمد که اهدافی از قبیل: مشارکت مردم در امر آموزش و پرورش تعیین اولویتهای محلی و منطقه‌ای در برنامه‌ها و فعالیتهای آموزشی غیره را در برداشت. (فومنی،‌۱۳۸۲، ۸۷الی۸۳)

 

[۱] . بین تربیت (Education) و آموزش (Training) یا کار‌آموزی فرق است. تربیت یا آموزش و پرورش به رشد تکامل توانهای اشخاص برای شرکت خلاق در زندگی توجه دارد. آموزش یا کارورزی و کار آموزی به آماده ساختن شخصی برای نوع خاصی از استخدام توجه دارد. (شعاری نژاد، ۱۳۸۱، ۲۰۳)

 

[۲] . Pestalozzi

 

[۳] . Herbart

 

[۴] . Froebel

 

[۵] . Emile Durkheim 1858-1917

 

[۶] . H. Janne

 

[۷] . Physiologie

 

[۸] . Psychologie

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:27:00 ب.ظ ]




شورای تغییر بنیادی نظام آموزش و پرورش با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی از فروردین ۱۳۶۵ شمسی، رسما آغاز به کار کرد و پس از بحث و بررسی و بهره‌گیری از تجارب سایر کشورها و پس از ۱۵۰ جلسه بحث و گفتگو«طرح کلیات نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران» را تدوین نمود و در سال ۱۳۶۲ به شورای انقلاب فرهنگی ارائه داد. (فومنی ،۱۳۸۲، ۸۷)

 

در طرح مزبور درباره مباحث ذیل بحث شده است[۱]:

 

-مبانی تعلیم و تربیت اسلامی

 

-اهداف کلی تعلیم و تربیت اسلامی

 

-اصول حاکم بر نظام آموزش و پرورش

 

-ساختار نظام آموزش و پرورش شامل دوره‌های اساس، ارکان، ارشاد و متوسطه فراگیر.

 

-برنامه‌ریزی ادامه کار طراحی آموزش و پرورش

 

(صافی ، ۱۳۸۲ ،۹)

 

اجزاء عمده ساخت نظام آموزش و پرورش به شرح زیر خلاصه می‌شود:

 

۱-دوره آموزش و پرورش عمومی به مدت نه سال که اجباری و شامل سه مرحله است.

 

-مرحله آموزش و پرورش «اساس» به مدت دو سال

 

-مرحله آموزش و پرورش «ارکان» به مدت چهار سال

 

-مرحله آموزش و پرورش «ارشاد»به مدت سه سال

 

۲-دوره آموزش و پرورش فراگیر کاربردی – علمی که مدت آموزش در این دوره به تناسب شاخه و نوع آموزش متفاوت است.

 

جدول شماره یک دوره ای تحصیلی و مقایسه نظام فعلی و نظام پیشنهادی و مدت تحصیل در هر یک از این دوره‌ها را نشان می‌دهد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دوره‌های تحصیلی

 

وضعیت در نظام فعلی آموزش و پروش

وضعیت در نظام پیشنهادی

 

آموزش ابتدایی

 

۵ سال

 

۶ سال: ۲ سال اساس +۴ سال ارکان

آموزش متوسط

 

۷ سال: ۳ سال راهنمایی تحصیلی+۴ سال متوسطه ۶ سال: ۳ سال ارشاد+۳ سال متوسطه فراگیر
آموزش عمومی (همگانی – اجباری) ۸ سال:۵ سال ابتدایی+۳ سال راهنمایی تحصیلی ۹سال: ۲ سال اساس+۴ سال ارکان+۳ سال ارشاد

آموزش رسمی پیش دانشگاهی

 

۱۲ سال: ۸ سال عمومی+۴ سال متوسطه ۱۲ سال: ۹ سال عمومی+۳ سال متوسطه فراگیر

 

جدول شماره (۱)

 

(فومنی، ۱۳۸۲، ۸۹ الی ۸۷)

 

۲-۷- آموزش و پرورش دوره متوسطه

 

در قانون اساسی معارف: مصوب ۱۲۹۰، مدارس متوسطه به عنوان مدارسی که بعد از دوره ابتدایی و قبل از مدارس عالی تشکیل می‌شود مطرح شده است. این دوره با سنینی چهارده تا هفده و هیجده سالگی مقارن است. در گزارش نهایی اجلاس منطقه‌ای یونسکو آمده است: دوره متوسطه عبارتست از دوره برزخ یا دوره انتقالی میان آموزش پایه که عمومی و غیر تخصصی است و آموزش تخصصی تر در سطح آموزش عالی.

 

دوره متوسطه دروه انتقالی میان کودکی و جوانی است و یک دوره میانی که به واسطه بسیاری از فشارهای روانی، جسمانی، و مشکلات سازگاری، ویژگی‌های خاصی را به نوجوان و جوان می‌بخشد.

 

این دوره ممکن است از سه جهت دوره انتقالی می‌باشد:

 

۱- انتقال از دوره میان کودکی که نیازهای فردی، تحت نظر و مراقبت دیگران تامین می‌شود و جوانی و بلوغ که به فرد استقلال و قبول مسئولیت می‌دهد.

 

۲- انتقال از آموزش عمومی، همگانی و غیر تخصصی به آموزش دانشگاهی، تخصصی خاص عده‌ای محدود.

 

۳- انتقال از محیط آموزش به محیط کارو زندگی. (صافی، ۱۳۸۲، ۸۹)

 

تأسیس دالفنون را در سال ۱۲۲۸ شمسی باید سرآغاز مدرسه متوسطه به سبک جدید در ایران دانست. الگوی این مدرسه از نظر ساخت، برنامه‌های درسی و مقررات آموزش از کشورهای اروپایی به ویژه فرانسه اقتباس شده است.

 

در سال ۱۳۱۳ شمسی، محل تحصیل دوره ابتدایی را «دستان» و مدرس این دوره را معلم و محل تحصیل دوره متوسطه را دبیرستان و مدرس این دوره را دبیر نام نهادند. در سال ۵۴-۵۳ شمسی، ساختار آموزش متوسط عبارت بود از:

 

– شاخه عمومی یا نظری شامل رشته‌های اقتصاد – اجتماعی، فرهنگ و ادب، علوم تجربی و ریاضی – فیزیک.

 

– شاخه جامع شامل رشته‌های متنوعی با عنوان آموزش عمومی، فنی، بازرگانی، حرفه‌ای و کشاورزی که پس از یک سال اجرا متوقف ماند.

 

– شاخه فنی و حرفه ای شامل سه بخش صنعت، خدمات و کشاورزی یا رشته‌های متعدد از هر بخش.

 

از سال تحصیلی فوق تا ۷۱-۱۳۷۰ مدت تحصیل در دوره متوسطه چهار سال تعیین شد.

 

رشته‌های تحصیلی فرهنگ و ادب و اقتصاد – اجتماعی در هم ادغام گردید و به نام رشته ادبیات و علوم انسانی اعلام شد و در مدت تحصیل شاخه‌ها در رشته‌های تغییر انجام نگرفت.

 

«طرح انتقال به آموزش متوسطه» در دیماه ۱۳۶۹ با پیشنهاد وزارت آموزش و پرورش توسط شورای انقلاب فرهنگی به تصویب رسید که در سال تحصیلی ۷۸-۱۳۷۷، همه دانش آموزان دوره متوسطه ایران بر اساس این طرح به تحصیلات خود ادامه داده‌اند. بر اساس کلیات طرح جدید متوسطه به مزایای متعددی که طرح دارد اشاره شده‌است، از جمله:

 

– نیمسالی و واحدی کردن دوره متوسطه و دوره پیش دانشگاهی

 

– کوتاه شدن دوره آموزش عمومی از ۱۲ سال به ۱۱ سال

 

– ارائه دروس به صورت عمومی، اختصاصی و پودمانهای مهارت

 

– آسانتر شدن تغییر رشته تحصیلی

 

– کاهش زیانهای ناشی از تکرار پایه یا ترک تحصیل

 

– و ….

 

در طرح جدید آموزش متوسطه آمده است: هدف کلی آموزش متوسطه و پیش دانشگاهی و کاردانی (پیوسته)، عبارتست از: اعتلای سطح فرهنگ و دانش عمومی و آماده ساختن جوانان برای اشتغال مفید یا ارائه تحصیل در سطوح عالی‌تر تحصیلی (آموزشهای علمی – کاربردی و دانشگاهی) . همچنین در این طرح اهداف هر یک از شاخه‌های تحصیلی و هدفهای خاص دوره متوسطه مورد بحث قرار گرفته است. امّا ساختار جدید متوسطه دارای شاخه‌ها، گروه ها و رشته‌های مختلف تحصیلی است. دوره تحصیل در دوره متوسطه سه سال است که یک سال آن عمومی و دو سال اختصاصی است.

 

دانلود پایان نامه

 

دانش آموزان سال اول متوسطه در پایان سال اول می‌توانند در یکی از شاخه‌ها، گروه ها و رشته‌های به شرح ذیل ادامه تحصیل دهند. هر شاخه معرف سمت‌گیری عمده در زمینه تحصیل یا اشتغال است.

 

[۱] . وزارت آموزش و پرورش، کلیات نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۶، ص ۱۰۲٫

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:27:00 ب.ظ ]




افت تحصیلی

 

یکی از مشکلات نظامهای آموزشی هر کشور افت تحصیلی است. یک نظام آموزش کار آمد، کمترین افت تحصیلی و بالاترین بازدهی را دارد. در کشور ما هم افت تحصیلی یکی از مهمترین مسایل و مشکلات کنونی نظام آموزش و پرورش است که هر سال دهها میلیارد ریال بودجه کشور را به هدر می‌دهد و نیروهای بالقوه انسانی جامعه را از آموزش و پرورش خارج می‌کند.

 

«مجموع خسارات اقتصادی ناشی از شکست تحصیلی (وقوع ترک تحصیلی زودرس و تکرار پایه‌های تحصیلی در ۱۲ پایه اول ابتدایی تا پایان چهارم متوسطه) ۱۳۶۵، ۶۷ و ۶۹ حدود۵۵۶۴۷۹ ،۷۲۰۹۶۶ و ۱۰۸۹۵۷۳ میلیون ریال بوده است. از مجموع کل دانش‌آموزان در سال ۶۵ بیش از دو میلیون و دویست هزار نفر و در سال ۶۷ بیشتر از دو میلیون و چهارصد هزار نفر و در سال ۶۹ بیش از دو میلیون و هفتصد هزار نفر مردود شده‌اند.

 

همچنین در سال ۶۵ بیشر از ششصد و چهل هزار نفر از دانش آموزان دچار ترک تحصیل شده‌اند که این رقم در سال ۶۹ به بیش از هشتصد هزار نفر رسیده است. (نفیسی، ۱۳۷۱، ۱۱۵-۱۱۴)

 

«در ایران شکست تحصیلی زیاد و پر حجم است و از همان سال اول ابتدایی گریبانگیر برخی از دانش آموزان می‌شود. تحلیل‌های آماری نشان می‌دهد که این پدیده درایران نیز همانند سایر جوامع گزینشی است و همه طبقات اجتماعی به یک نسبت با آن مواجه نیستند. این امر در مناطق محروم و روستایی و در میان حاشیه نشینان شهرها بسیار عمیق‌تر است. برای مثال، آمار افت تحصیلی در سه منطقه تهران (مناطق ۳، ۱۲ و ۱۹) نشان می دهد که دانش آموزان منطقه ۱۹ که بیشتر ساکنان حاشیه نشین تهران را در خود جای داده است در حد وسیعتری در معرض این پدیده قرار دارند.» (بازرگان، آبان ماه، ۱۳۷۹، ۸۷)

 

پایان نامه ها

 

 

 

(دانش‌آموزانی که خرداد ماه سالهای ذکر شده دچار افت تحصیل شده‌اند (مقایسه بین دختر و پسر) – در شهرستان آمل

 

 

 

افت تحصیلی چیست و چرا به وجود می‌آید؟ چگونه تعریف شده و طریقه محاسبه آن چگونه است؟ آیا می‌شود میزان افت تحصیلی را در جامعه به صفر رساند؟ اصلاً افت تحصیلی یک مساله کیفی است یا کمی؟ کشورهای دیگر خصوصاً پیشرفته غربی چگونه با این پدیده نامطلوب مبارزه کرده و راه‌حل آنها چگونه بود؟

 

در کشورهای آسیایی، همچنین در کشور ما این پدیده فراگیر در آموزش و پرورش که به عنوان یک مساله مهم تلقی می‌شود، جریان آن چگونه است و نظام آموزشی ما چه راه‌حلی برای آن در نظر گرفته است؟ در این قسمت از تحقیق، چند تعریف از «افت تحصیلی» ارائه شده و عواقب آن تا حد امکان بررسی خواهد شد. همچنین مسأله افت تحصیلی در بعضی از کشورهای جهان بررسی و چگونگی راه حل آنها بیان خواهد شد.

 

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

 

در ضمن مساله افت تحصیلی در ایران، خصوصاً در استان مازندان (شهرستان آمل) بررسی و با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه‌مان راه‌حلهایی ارائه خواهد شد. امید است که این تحقیق با موفقیت به پیش برود.

 

 

 

گلشن فومنی (۱۳۸۲) می‌نویسد:

 

به منظور تعریف افت تحصیلی، فرض ‌کنیم هدف تمام دانش‌آموزانی که در یک دروه تحصیلی ثبت نام می‌کنند، گذارندن موفقیت آمیز تمام پایه‌های آن دوره تحصیلی در مدت تعیین شده باشد، از این نظر«تکرار پایه تحصیلی» یک دوره و «ترک تحصیل» پیش از پایان دوره، هر دو افت و اتلاف به حساب می‌آیند، بدین قرار:

 

الف: تکرار پایه تحصیلی عبارتست از «تکرار یک کلاس برای دانش‌آموزانی که در خلال یک سال تحصیلی در همان کلاس و پایه‌ای که در سال قبل بوده به تحصیل بپردازد و همان کاری را انجام دهد که در سال گذشته نیز انجام داده است».

 

تکرار پایه تحصیلی، اتلاف آموزشی قلمداد می‌شود، زیرا آنانکه پایه‌ای را تکرار می‌کنند از یک سو باعث کاهش ظرفیت ثبت نام در آن پایه تحصیلی شده و مانع پذیرش دیگران درآن دوره تحصیلی می‌شوند و از سوی دیگر موجب افزایش تعداد بیش از ظرفیت نظام آموزشی شده و هزینه‌های بیشتری را به نظام آموزشی و پرورشی تحمیل می‌کنند.

 

ب: ترک تحصیل نیز به طور کلی عبارتست از «وضع دانش‌آموزی که پیش از پایان آخرین سال یک دوره آموزشی که در آن ثبت نام کرده است، آن دوره را ترک گوید.» به این نوع ترک تحصیل که پیش از پایان یک دوره مشخصی از تحصیل صورت می‌گیرد، ترک تحصیل زودرس می‌گویند.

 

ج: افت تحصیلی عبارتست از: وقوع ترک تحصیل زودرس وتکرار پایه تحصیلی در نظام آموزش و پرورش یک کشور. (فومنی، ۱۳۸۲، ۱۶۶)

 

منادی(۱۳۷۲) هم می‌نویسد:

 

در زبان فارسی برای شکست تحصیلی، بیشتر، از کلمه افت تحصیلی استفاده می‌شود. طبق گفته آقای امین‌فر «کاربرد اصطلاح افت یا اتلاف در آموزش و پرورش از زبان اقتصاد دانان گرفته شده است و آموزش و پرورش را به صنعتی تشبیه می‌کنند که بخشی از سرمایه و مولد اولیه‌ای را که باید به محصول نهایی تبدیل می‌شود، تلف نموده و نتیجه مطلوب و مورد انتظار را به بار نیاورده است.» وی می‌افزاید «شاید این تشبیه چندان خوشایند نباشد و اصطلاح قصور در تحصیل یا واماندگی از تحصیل مطلوبتر باشد».

 

با توجه به اینکه واژه «افت تحصیلی» یا «اتلاف تحصیلی» به معنی هدر دادن تحصیل است. بیشتر جنبه اقتصادی مساله را مطرح می‌کند واژه «قصور در تحصیل» بیشتر متوجه دانش‌آموز شده و واژه «واماندگی از تحصیل» نیز با توجه به تعبیر روانشناسی آن (وامانده – عقب مانده) جنبه فردی پیدا می‌کند و باز دانش‌آموز را زیر سوال می‌برد. خانم ایزامبرت ژاماتی معتقد است که «شکست تحصیلی فقط در یک مؤسسه تحصیلی و بر اساس سطح از قبل تعیین شده مفهوم پیدا می‌کند» به دنبال این تعریف وی می‌افزایند «شاگرد شکست خورده کسی است که نتوانسته است مطالبی را که مؤسسه‌ای در یک زمان خاص برای او سطوح کرده است کسب کند».

 

شاخص‌هایی که برای شکست تحصیلی استفاده می‌شوند عبارتند از:

 

۱- مردودی در یک پایه تحصیلی

 

۲- عقب ماندگی تحصیلی در سطح دانش از قبل تعیین شده

 

۳- عقب ماندگی تحصیلی در سطح سنی از قبل تعیین شده

 

۴- ترک تحصیل قبل از اتمام پایان دوره تحصیل اجباری

 

با توجه به تعاریف عنوان شده و شاخصهای مطرح شده می‌توان شکست تحصیلی را مردودی و ترک تحصیل قلمداد کرد.(منادی، ۱۳۷۲، ۵۶-۵۵)

 

افت تحصیلی را به افت کمی و افت کیفی تقسیم می‌کنند. افت کمی عبارتست از درصد دانش‌آموزان یک دوره آموزشی که به سبب مردود شدن با ترک تحصیل توانسته‌اند آن دروه را با موفقیت بگذرانند و منظور از افت تحصیلی کیفی، نارسایی در رسیدن به هدفهای تعیین شده و یا عدم تحقیق بخشی از این هدفهاست. بنابراین تفاوت بین دانش و مهارت فارغ التحصیلان یک دوره آموزشی و هدفهای تعیین شده برای این دوره، افت کیفی را نشان می‌دهد. معمولاً مشاهده می‌شود که میزان ترک تحصیل کرده‌ها و افرادی که مردود می‌شوند در مقاطع تحصیلی راهنمایی و متوسطه در پسران بیشتر از دختران است و یکی از دلایل مهم آن می‌توان این باشد که دختران اوقات فراغت خود را بیشتر در خانه می‌گذرانند و فرصت و امکان سرگرمی در بیرون از منزل را کمتر از پسران دارند و بیشتر مطالعه می‌کنند.

 

(جزوه درسی ضمن خدمت تربیت معلم شهر آمل، آفتهای رشته تحصیلی و راه های مقابله با آن، ۹۹)

 

 

 

۲-۹- عوامل افت تحصیلی

 

عوامل افت تحصیلی را بر دو نوع تقسیم نموده‌اند: ۱- عوامل داخلی   ۲- عوامل خارجی

 

عوامل داخلی

 

عواملی هستند که عمدتاً مربوط به خود سازمان آموزش و پرورش می‌باشد و از دورن سازمان سرچشمه می‌گیرد مانند نا متناسب بودن هدفها و محتوای برنامه با نیازهای، استعدادها و علایق فراگیران،‌نامناسب بودن روش های برنامه‌ها و امکانات آموزش و پرورش با محتوای برنامه‌ها، نامتناسب بودن فضای آموزشی مدرسه و کلاس و ……

 

 

 

عوامل خارجی

 

عواملی هستند که مربوط به خود نظام آموزش و پرورش نمی‌شوند. بلکه خارج از نظام آموزش و پرورش بر کار این سازمان تاثیر می‌گذارند و باعث افت تحصیلی دانش آموزان می‌شوند.

 

   از جمله این عوامل می‌توان به : فقر و محرومیت اقتصادی، شرایط و عوامل فرهنگی و اجتماعی، شرایط عوامل و خانوادگی و توزیع نامناسب امکانات آموزشی اشاره کرد. البته باید یادآور شویم که این عوامل از یکدیگر جدا نبوده و بر هم تاثیر متقابل دارند و نمی توان هر کدام از اینها را به طور جداگانه مورد بررسی قرار داد. (معیری، ۱۳۷۰ ،‌۲۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:27:00 ب.ظ ]




بررسی افت تحصیلی و عوامل موثر در آن در چند کشور خارجی

 

به رغم تلاشهای مستمر جهت افزایش نرخ ثبت نام و تخصیص بودجه بیشتر برای آموزش و پرورش،‌ مشکل تکرار پایه و ترک تحصیل در کشورهای گوناگون منطقه همچنان به قوت خود باقی است. کشورهای یمن، تونس و عراق دارای میزان بالای تکرار پایه هستند، در حالی که این مشکل آموزشی در امارات متحده عربی و کویت کمتر دیده می‌شود. آمار نشان می‌دهد که امارات متحده عربی، تونس، لبنان، ایران و لیبی از نظر جذب دختران به مدرسه تفاوت قابل توجهی با مراکش، عربستان سعودی، سودان، یمن ‌و جیبوتی دارند. به طوری که ۱۰۰ درصد دختران در امارات متحده عربی و تنها ۳۱ درصد دختران لازم التعلیم در جیبوتی به مدرسه می‌روند. در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، نرخ تکرار پایه دختران نسبت به پسران کمتر است. در حالی که ترک تحصیلی در میان دختران بیشتر مشاهده می‌شود. این امر به دلیل آن است که دختران در پایان رساندن پایه‌ای که در آن مشغول به تحصیل هستند موفق تر از پسران می‌باشند، امّا چنانچه در پایان رساندن پایه شکست بخوردند از مدرسه بیرون کشانده می‌شوند. (به عبارتی ترک تحصیل می‌کنند) در حالی که به پسران اجازه تکرار پایه داده می‌شود. در حقیقت شانس دومی برای ادامه تحصیل دارند، شانسی که دختران اغلب از آن محروم هستند.

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

طبق مدارک موجود، ترک تحصیل دختران در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به طور عمده در پایه‌های چهارم و پنجم رخ می‌دهد. آمار نشان می‌دهد که تکمیل پایه تحصیلی توسط دختران با افزایش پایه‌ها کاهش می‌یابد، به طوریکه نرخ تکیمل پایه‌های نهایی دوره ابتدایی کمتر از نرخ تکمیل پایه چهارم است. این موضوع در تمامی کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا صدق می‌کند. دلیل آن نیز معمولاً بلوغ دختران، فقر مادی و نیازهای خانواده به کار دختر در امور خانه‌داری و اقتصاد می‌باشد

 

 

۲ – ۱۱- دلایل ترک تحصیل در منطقه خاورمیانه

 

دلایل ترک تحصیل در منطقه خاورمیانه  را می‌توان حول سه محور طبقه‌بندی کرد.

 

الف) علل مدرسه – مدار که دانش‌آموز را پس از ثبت نام از مدرسه می‌راند و این به عواملی مربوط می‌شود که مستقیماً به نظام آموزش رسمی مربوط می‌باشد که باز می توان آن را در چهار گروه یعنی ۱- مدرسه / کلاس درس ۲- آموزشگاه / روش تدریس ۳- محتوای آموزشی / کتاب‌های درسی ۴- ارزشیابی آموزشی طبقه بندی کرد که با دخالت عوامل زیادی در هر گروه، دانش‌آموزان را به ترک تحصیل نزدیکتر می‌کند.

 

ب) علل خانواده – مدار که دانش‌آموز را به دلایل واقعیتهای اقتصادی – سیاسی یا باورهای اجتماعی – فرهنگی از مدرسه بیرون می‌کند.

 

پ) علل کودک – مدار، که دانش‌آموز ممکن است به علت فشارهای دائمی یا با میل خود مدرسه را ترک نماید. در هر حال دلایل زیادی از جمله: بی علاقگی، شکاف بین فرهنگ مدرسه و فرهنگ خانه، ترس از تنبیه و غیره باعث می‌شود تا این مساله رخ دهد. (مهران، ۱۳۷۵، ۲۵ الی ۱۴)

 

همچنین آمارهای موجود در مورد ۱۲۱ کشور جهان نشان می‌دهد که نسبت تکرار در سالهای تحصیلی در ۴۲ کشور آفریقایی ۱۶ درصد و در ۲۴ کشور افریقای لاتین ۱۲ درصد و در ۳۲ کشور اسیا و اقیانوسیه ۸ درصد و در ۲۳ کشور منطقه اروپایی ۲ درصد بوده است و نسبت متوسط همه این نواحی در حدود ۱۰ درصد بوده است. (امینی فر، ۱۳۶۵، ۱۱۷)

 

آمار دیگری نشان می دهد که تعداد تکرار کنندگان پایه‌های تحصیلی در جهان از ۶/۱۵ میلیون نفر در سال ۱۹۷۰ به ۴/۱۸ میلیون نفر در سال ۱۹۸۰ یعنی بالغ بر ۱۸ درصد افزایش داشته است. تعداد تکرار کنندگان پایه‌های تحصیلی در همه مناطق به استثناء اروپا افزایش داشته است( دفتر پژوهش نظامهای آموزشی جهان، ۱۳۶۵).

 

بررسی بر عمل آمده در کشورهای جهان سوم نشان می‌دهد که اکثر دانش‌آموزان با وضعیتی بسیار نامناسب از جهت اقتصادی، امکانات آموزشی، وضعیت ساختمانی ناقص، تجهیزات ضعیف، بودجه‌های آموزشی بسیار کم، نابرابری شدید از فرصتهای آموزشی و غیره روبرو هستند و همین مسائل باعث افزایش نرخ افت تحصیلی در این کشورها شده است. مثلاً به طور متوسط سرانه لوازم آموزشی برای هر محصل در پایه ابتدایی در کشورهای جهان سوم کمتر از ۲ دلار برآورد شده است در حالیکه این سرانه در جوامع صنعتی ۵۲ دلار برآورد شده است. اکثر محصلین این جوامع مبتلا به سوء تغذیه مزمن و اغلب گرسنه هستند.

 

در جهان سوم کلاسهای مدارس ابتدایی بیش از ۵۰ شاگرد دارند و در حالیکه در جوامع صنعتی این رقم به ۲۰ نفر می‌رسد از نقطه نظر جامعه‌شناس علم و تکنولوژی، این نکته شایان توجه است که بین محتوا و روش های آموزشی با محیط طبیعی و فرهنگی و اجتماعی که آمورش در آن به افراد عرضه می‌شود می‌بایست پیوند و سازگاری معقول و موجهی وجود داشته باشد. در کشورهای روبه رشد که تازه به استقلال رسیده‌اند، آموزش. تحت تاثیر نظامهای بازمانده از دوران استعمار هنوز با اوضاع و نیازهای واقعی منطبق نیست. گر چه از سال ۱۹۶۰ به این طرف پیشرفت قابل ملاحظه‌ای در ارتباط با وضع سواد و آموزش در بسیاری از کشورهای جهان سوم به عمل آمده است و از آن سال به بعد ۷۸ کشور از ۱۰۴ کشور جهان سوم در نقاط آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین گزارش کرده اند که تا سال ۱۹۸۰ نسبت ثبت نام خود را به بیش از ۹۰درصد از افراد لازم‌  التعلیم افزایش داده‌اند ولی افت تحصیلی و مردودی زیاد در این ممالک گزارش شده است که خود مشکلات اجتماعی و تربیتی فراوانی را به دنبال آورده است. (شیخی ، ۱۳۷۳،۱۰۴ الی ۹۹)

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:26:00 ب.ظ ]