آرشیو پایان نامه – حقوق بینالملل : انعقاد قرارداد (پیمان) بین المللی |
در حقوق بینالملل زمانی که دولتها اراده قطعی خود را در قبول تعهداتی ابراز نمایند معاهده مییابد. در معاهدات مکتوب صرفنظر از عنوان و اسم آن، اراده مشترک دولتها برای خلق معاهده در سندی ضبط میشود که با تشریفات معین تهیهشده است، چندانکه میتوان گفت انعقاد معاهده حاصل یک سلسله تشریفات معین است که پس از انجام آن، موافقتنامه تحقق مییابد و صورت حقوقی به خود میگیرد؛ بنابراین انعقاد معاهده ازلحاظ ماهیت امر به معنای ابراز اراده قطعی دولتها در قبول تعهداتی معین و ازلحاظ صورت ظاهر به معنای مجموعهای از اعمال تشریفاتی یا رسمی است. پیمانهای (استراتژیک و امنیتی) افغانستان – آمریکا، از منظر ماهوی به دلیل وابستگی نظامی، سیاسی و اقتصادی افغانستان به امریکا و حضور پررنگ نظامی این کشور در افغانستان قابلبحث میباشند. افغانستان در شرایط کنونی توانایی لازم برای اداره کشور را ازنظر امنیتی، سیاسی و اقتصادی نداشته و کمکهای کشورهای خارجی بهویژه آمریکا نقش عمدهای را در تداوم شرایط حاضر دارد؛ بنابراین این نفوذ و اجبار غیرمستقیم میتواند اراده آزاد افغانستان مبنی بر انعقاد پیمانهای مذکور را خدشهدار سازد و باعث کاهش مشروعیت حقوقی پیمانها از دید حقوق بینالملل شود. در حقوق بینالملل اراده قطعی و آزاد دولتها در پیوستن یا انعقاد معاهدات، شرط لازم برای ایجاد حقوق و تعهدات پنداشته میشود، هر امری که باعث از میان رفتن آزادی اراده دولتها گردد در حکم اجبار پنداشته شده و مشروعیت تعهدات را زیر سؤال میبرد. ازنظر صوری هرچند که لوی جرگه مطابق قانون اساسی افغانستان در موارد مهم چون استقلال، حاکمیت و غیره، تشکیل و صلاحیت تصمیمگیری بدان واگذار گردیده است؛ اما قانون اساسی افغانستان، بهتبع نظام ریاستی موجود در کشور مجلس افغانستان را مرجع صالح برای انعقاد یا پیوستن به معاهدات دانسته است؛ بنابراین تصویب این معاهدات از سوی لوی جرگه در حالتی که مجلس افغانستان فعال بوده، نمیتواند از منظر حقوقی اعتباری به این معاهدات بدهد یا آنها را بینیاز از تصویب مجلس سازند. به همین دلیل هردو پیمان هرچند بافاصله طولانی به امضا رسیدند از سوی مجلس تصویب گردیده و از این منظر مشکلی خاصی ندارند.
- اقتصادی
افغانستان در طول ۱۳ سال گذشته ازنظر اقتصادی و توسعه، رشد چشمگیری که بتواند وابستگی آن را به کمکهای خارجی قطع نماید نداشته است. روشن است که برای دوام شرایط فعلی نیازمند حمایت کشورهای منطقهی و فرا منطقهای میباشد. این کمکها زمانی میتواند در بهبود اوضاع اقتصادی افغانستان مؤثریت داشته باشد که بهصورت شفاف از مجرای قانونی، بودجه سازی و درزمینههای انکشافی و پروژههای زیربنایی به مصرف برسند. اینکه امضای این پیمانها میتواند باعث جذب کمکهای بیشتر به افغانستان گردد منطقی به نظر میرسد؛ اما تجارب سیزده سال حضور آمریکا و کمکهای خارجی به افغانستان نمایانگر آن است که این کمکها هیچ تأثیر بر اقتصاد عامه در کشور نداشته بلکه صرفاً باعث تداوم وابستگی اقتصادی کشور و طولانیتر نمودن راه رسیدن به استقلال اقتصادی است. در دوازده سال گذشته بیشتر از ۱۰۰ میلیارد دلار کمکهای خارجی به این کشور سرازیر شد که قسمت عظیم آن به عنوانهای مختلف ازجمله معاش کارمندان و مشاوران خارجی، دوباره از افغانستان خارج گردید. در داخل کشور نیز حلقات خاص در دولت و سازمانهای غیردولتی با استفاده از فضای آشفته کشور، ضعف نظارتی دولت و فساد اداری اقدام به اختلاس نمودند که هیچ تأثیر بر زندگی مردم عادی یا پیشرفت اقتصادی کشور نداشته است. بخش بزرگ کمکهای خارجی درگذشته توسط خود آنها به نام مردم افغانستان، روی موضوعات مشخص که در راستای اهداف از قبل طراحیشده آنها بود به مصرف رسیدند. هیچ پروژه زیربنای جز در چند مورد که نیاز این نیروها را تأمین میکرد از درک این کمکها ساخته نشده است؛ بنابراین انعقاد این پیمانها، اگر به فرض زمینه را برای جذب کمکها به این کشور فراهم آورد نمیتواند بهتنهایی شکوفایی اقتصادی افغانستان را به همراه داشته باشد.
- سیاسی
افغانستان کشوری است که مدتزمان طولانی رکود در روابط خارجی خود با جهان را تجربه نموده است. گسترش و تقویت روابط خارجی با کشورها قدرتمند جهان مانند آمریکا، ستودنی است. افغانستان همواره مورد مداخله کشورهای رقیب منطقه ازجمله پاکستان قرار داشته که از طریق آموزش و تجهیز نیروهای افراطی در خاک آن کشور و اعزام این نیروها به افغانستان تلاش در بیثباتی افغانستان داشته است. امضای پیمان استراتژیک و امنیتی تا حدی که بتواند جلوی این مداخلات را گرفته و امنیت این کشور را تضمین نماید درست و منطقی است؛ اما در متن این پیمانها آمریکا هیچ تعهدی برای دفاع از افغانستان در مقابل این مداخلات و حتی تجاوز خارجی نداده است؛ بنابراین امضای این پیمانها نهتنها باعث قطع این مداخلات نمیگردد. بلکه افغانستان را ازنظر سیاسی وابسته به آمریکا نموده و زمینه دخالت این کشور را در امورات داخلی افغانستان فراهم میسازد. آمریکا همواره خواستار شکلگیری یک حکومت هم سو باسیاستهای این کشور در افغانستان است؛ بنابراین برای روی کار آوردن چنین حکومتی در سازوکارهای دمکراتیک و مردم محور از روشهای مختلف دخالت نموده و جلو شکلگیری یک نظام برخاسته از آرای مردم در افغانستان را خواهند گرفت. درعینحال امروزه آمریکا قدرتهای رقیب فراوان در منطقه و جهان داشته که دارای قدرت کمتر از این کشور نیست، برای افغانستان داشتن روابط با این کشورها که بعضی از آنها در همسایگی نزدیک با این کشور قرار دارد از اولویت بیشتر برخورداراست. حضور آمریکا در افغانستان مانع عمده بر سر راه گسترش این روابط خواهد بود. این موضوع میتواند افغانستان را در سطح روابط منطقهای به انزوا بکشاند؛ بنابراین انعقاد پیمانها نمیتواند بحران روابط خارجی افغانستان حل نموده یا روند رو به رشد دمکراسی در این کشور را تقویت کند.
- امنیتی
افغانستان حدود چهار دهه درگیر جنگ بوده و از نبود یک حکومت مقتدر مرکزی رنج میبرد. جنگهای دوامدار در این کشور تمامی نهادهای امنیتی ازجمله ارتش افغانستان را ازهمپاشیده و شکلگیری مجدد آن مستلزم حمایتهای خارجی است. تهدیدات فزاینده گروه طالبان و القاعده، هنوز یکی از مهمترین چالشهاست که فراروی نهادهای امنیتی این کشور قرار دارد. این گروه که از حمایت بعضی از کشورهای همسایه افغانستان برخوردار است، یک تهدید جدی برای امنیت و ثبات این کشور در آینده به شمار میرود. نیروهای امنیتی و نظامی افغانستان هنوز توانایی لازم برای مقابله به تهدیدات داخلی و خارجی از کشور را برخوردار نیست. این پیمانها که در آن به ارتقایی توانایی نیروهای امنیتی به معیارهای ناتو توافق شده میتواند افغانستان را به دریافت کمکهای آمریکا در بخش تجهیز، توسعهی ظرفیتهای نیروهای دفاعی، حمایت بخشهای نظامی، آموزشوپرورش نیروهای امنیتی تا سوق و اداره آنها برای رسیدن به خودکفایی در برداشته باشد. دولت آمریکا از بدو ورود خویش به افغانستان اقدام به جمعآوری و تخریب سلاح و تجهیزاتی نمود که بعد از تجاوز شوروی در افغانستان وجود داشت. تسلیحات که این کشور در اختیار ارتش افغانستان قرار داده نهتنها کافی نبوده بلکه بیشتر آنها فاقد کیفیت لازم میباشند. این تجهیزات که گفته میشود مربوط به ارتش آمریکا درزمان جنگ جهانی دوم و بهویژه جنگ ویتنام است، در حال حاضر قابلیت استفاده را نداشته و از کیفیت کافی بهرهمند نیستند. این موضوعات نشاندهنده آن است که آمریکا در اجرای تعهداتش در قبال افغانستان صادق نبوده و در آینده نیز تضمینی برای آن وجود ندارد. بهخصوص اینکه بر اساس این پیمانها استفاده از کمکهای آمریکا برای خرید تجهیزات نظامی صرفاً از کشور آمریکا و همپیمانان آن امکانپذیر است. بدیهی است که آمریکا جنگافزارهای مورداستفاده فعلی ارتش آمریکا را در اختیار افغانستان قرار نمیدهد؛ بنابراین امضای پیمانها هیچ کمک به تجهیز نیروهای ارتش افغانستان نمیکند. داشتن تجهیزات بیکیفت که قابلیت استفاده ندارند نهتنها در شرایط فعلی کمک به امنیت افغانستان و ارتقای توانایی ارتش آن نکرده بلکه صرف وابستگی با آمریکا در این بخش مهم را شدیدتر میسازد. اجازه ندادن خرید جنگافزار توسط کمکهای آمریکا نشاندهنده آن است که این کشور خواهان شکلگیری یک ارتش منظم و مجهز با جنگافزارهای مدرن در کشور نبوده بلکه یک ارتش ضعیف و وابسته را به نفع خویش میداند. علاوه بر اینکه حضور آمریکا بهانهای برای تداوم جنگ از سوی مخالفان شده و امنیت در کشور را مختل میسازد.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-06-12] [ 04:09:00 ب.ظ ]
|