پایان نامه بررسی اثرات دینامیک رفتار قیمت گاز بر استخراج نفت در میادین نفتی ایران |
به گونهای که هیچ صیانتی از میدان نفتی در دستور کار صنعت نفت نبود. بر اساس آمارهای تولید شرکت ملی نفت ایران، تولید گاز کشور در سال 1356، روزانه 144 میلیون متر مکعب بوده است که 41 درصد آن به کشورهایی مانند شوروی سابق صادر میشد و باقیمانده نیز در داخل مصرف میشد و تزریق به میدانهای نفتی صورت نمیگرفت؛ پس میزان تزریق گاز در این سالها صفر بوده است و صیانت از میدان نفتی صورت نگرفته است.
بر اساس ترازنامههای انرژی ایران، متوسط تزریق گاز به میدانهای نفتی ایران در فاصلهی سالهای 1390-1376 به طور متوسط 03/77 میلیون متر مکعب بوده است. همچنین بر اساس دادهها ترازنامه انرژی ایران میزان تزریق در سال 1389 نسبت به سال 1388 به میزان 9/11 درصد رشد داشته است و مقدار گاز تزریقی در سال1390 نسبت به سال 1389 معادل 13 درصد رشد داشته است. بر طبق پیشبینی سند توسعهی بخش نفت و گاز در برنامه چهارم مقدار تزریقی گاز 149 میلیون متر مکعب میباشد. از طرف دیگر براساس دادههای صادرات گاز ایران از ترازنامه انرژی، میزان واردات ایران از صادارت بیشتر میباشد؛ در سالهای اخیر نه تنها این مقدار از واردات پیشی گرفته؛ بلکه از روند افزایشی نیز برخوردار بوده است. با این وجود صنعت نفت و گاز ایران از مقدار پیشبینی شده گاز تزریقی، برای حفظ تولید پایدار نفت عقب است. این مسئله، اهمیت ارزشگذاری میدان نفتی با بازیافت را افزایش میدهد. بنابراین نیاز است که استراتژی بهینه انتخاب شود تا ارزش پروژه به حداکثر برسد.
تزریق گاز به میادین نفتی یکی از مهمترین عوامل در صیانت از ذخایر نفت و یکی از راهبردهای تولید پایدار است. تزریق به موقع و کافی، افزون بر تولید بیشتر نفت به حفظ جایگاه ایران کمک میکند و از طرف دیگر باعث تقویت ظرفیت ذخیرهسازی مقادیر چشمگیر گاز برای نسل آینده میشود. با تزریق گاز به میادین نفتی منابع درآمد ناشی از فروش گاز از بین میرود؛ از طرف دیگر میزان نفت استخراجی از میادین نفتی بیشتر میشود که یک مبادله بین این دو برقرار میشود.
بنابراین در یک میدان نفتی که برای حفظ تولید پایدار گاز طبیعی تزریق می شود یک سری انعطاف پذیری مدیریتی مانند فعال نمودن، تعطیلی موقت و تعطیلی دائم بر اساس نوسانات قیمت نقدی نفت خام و گاز طبیعی به وجود می آیند. این انعطاف پذیری های مدیریتی تحت عنوان اختیارات یاد می شوند که دارای ارزش هستند و بایستی در ارزش گذاری میدان نفتی در نظر گرفته شوند.
برای ارزیابی یک طرح روشهای متفاوتی وجود دارد که یکی از آنها روشهای سنتی بودجهبندی سرمایه، مبتنی بر جریانهای نقدی تنزیل شده هستند. یکی از روشهای سنتی بودجهبندی ، روش ارزش فعلی[1] است با استفاده از این روش ارزش پروژه را تعیین میکند. در روش ارزش فعلی، سرمایهگذاری بهینه زمانی انجام میگیرد که ارزش فعلی پروژه مثبت باشد. روشهای مبتنی بر جریان نقدی تنزیلشده، دارای نقایصی به شرح ذیل میباشد:
2-روش جریان نقدی تنزیلشده، از نرخ تنزیلی استفاده میکند که منعکسکننده ریسک جریانهای نقدی است و این نرخ تنزیل به طور اجتنابناپذیری دارای خطای برآورد است.
3- روش جریان نقدی تنزیلشده انعطافپذیری مدیریتی موجود در پروژه را در بر نمیگیرد. انعطافپذیریهای مدیریتی تحت عنوان اختیارات یاد میشوند و بایستی ارزشگذاری شوند. عدم ارزشگذاری آنها باعث می شود که ارزشگذاری پروژه کمتر از حد[2] محاسبه شود؛ بنابراین تصمیمگیرنده یک پروژه اقتصادی را رد میکند و منجر به تصمیمگیری نادرست میشود. برای مثال، بعضی از اختیارات پروژه سرمایهگذاری شامل به تاخیر انداختن سرمایهگذاری جهت از بین رفتن برخی نااطمینانی، اختیار گسترش پروژه و همچنین اختیار تعطیل کردن پروژه در صورت پیامدهای منفی میباشد.
حال با توجه به نقائصی که از نظر گذشت باید به دنبال روشهای دیگر بود تا ارزشگذاری درست انجام گیرد. یکی از آنها روش اختیارات واقعی[3] است[4]. اختیار واقعی به عنوان تطبیق تئوری اختیارات مالی به ارزشگذاری پروژه های سرمایه گذاری شناخته می شود. تئوری اختیار واقعی تشخیص می دهد که محیط اقتصادی داریی پویایی و نااطمینانی است و ارزش پروژه با اعمال انعطاف پذیری مدیریتی ایجاد می شود.
این روش مبتنی بر تئوری قیمتگذاری اختیارات است. در بازار سرمایه(مالی) اختیاراتی به سرمایهگذار داده میشود تا به واسطه آن ریسک سرمایهگذاری کاهش یابد؛ یعنی در صورت وجود نوسانات نامطلوب زیان مالی را کاهش دهد. این اختیارات در واقع زیرمجموعهای از مشتقات مالی هستند که بایستی قیمتگذاری شوند.
اختیارات در بازارهای مالی برای دارندهی دارائی به عنوان حقی در خرید یا فروش مقدار مشخصی از دارائی با قیمت معینی[5] در تاریخ انقضا تعیین شده یا قبل از آن تاریخ انقضا تعریف میشود و هیچ اجباری در اجرای آن نیست.
با توجه به تعریف فوق، اختیار یک حق است و در اجرای آن هیچ اجباری نیست، بنابراین نگهدارندهی آن میتواند حق را اعمال نکند و اجازه دهد که آن منقضی شود.
اختیارات مالی برای دارائیهای مالی کاربرد دارد، اما برای دارائیهای فیزیکی باید از اختیارات واقعی استفاده کرد زیرا برای دارائیهای فیزیکی( مانند کالا و انرژی) باید ویژگیهایی فیزیکی آنها نیز به شمار آید برای مثال در مورد نفت و گاز میزان ذخایر، نرخ استخراج به صورت ثابت یا متغیر و غیره مهم میباشند.
اختیارات واقعی از اختیارات مالی منشأ میگیرد. بنابراین میتوان از تکنیکهای موجود برای ارزشگذاری اختیارات و اعمال سیاست بهینه برای اختیارات واقعی استفاده کرد.
یکی از کاربردهای روش اختیارات واقعی، ارزیابی طرحهایی است که سرمایهگذاری اولیهی آنها بالا و همچنین برگشتناپذیر است. کاربرد دوم برای کالاهایی است که ویژگیهای بازار آتی آنها به خوبی توسعه یافته باشد؛ همچنین باید در نظر داشت که کاربرد اصلی اختیارات واقعی برای کالا یا دارائی فیزیکی است.
از آنجا که صنعت انرژی دارای سرمایهگذاری اولیهی بالا و برگشتناپذیری است و فعالیتهای اقتصادی در این زمینه از ریسک بالای برخوردار است، باید در این حوزه تصمیمات قابل اعتماد و ارزشگذاری صحیح انجام شود تا بتوان ریسکهای بالا را مدیریت نمود. همچنین مقرراتزداییهای انجام شده در بازارهای انرژی از قبیل گاز، برق و نفت باعث خروج آنها از انحصار طبیعی شده است. این امر باعث میشود که مشتقات زیادی در این بازارها تعریف شوند. در طی سالیان اخیر بازار انرژی به بزرگترین بازار کالا در سطح جهان تبدیل شده و از فعالیت کالای فیزیکی اولیه، به بازار مالی پیشرفته تبدیل شده است. بنابراین باید از تکنیکهای مورد استفاده در بازارهای مالی با کمی تغییرات بهره گرفت تا اینکه ریسک را در این بازارها کاهش داد و زمینهی افزایش سرمایهگذاری فراهم گردد. در نهایت چون خروجی این صنایع به صورت کالا است؛ بنابراین در این صنایع میتوان از اختیارات واقعی استفاده کرد. بر این اساس، اختیارات واقعی تکنیک مناسبی برای ارزیابی و ارزشگذاری انعطافپذیری در این بازارهاست.
در میدان نفتی انواع اختیارات یا انعطافپذیری مدیریتی وجود دارد. یکسری از این اختیارات در اثر تزریق گاز به میدان نفتی جهت حفظ تولید صیانتی یا
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1399-06-06] [ 11:11:00 ب.ظ ]
|