۴۳۲۱۰تندروآرام پز روکش درون گراکم فروش زودرنج
پیش خریدشب تاب روز آمددوربین

در جایگاه صفر واژه ی دوربین قرار دارد ( آنچه که دور را می بیند) هسته و وابسته شاخص کامل یعنی در معنی اصلی یا مفهوم اولیه خود به کار رفته اند. از لحاظ رابطه ی نحوی جز غیر فعلی یعنی وابسته، مفعول جز فعلی است بنابراین نمونه ی اعلا است (مفعول مستقیم) فاعل مفعول غیر مستقیم) از لحاظ ارجاعی بودن هر دو جز ترکیب (ارجاعی) است از لحاظ بسامد هسته و وابسته بسامد بالایی دارند واز لحاظ معنا معنای حقیقی ترکیب مد نظر است. دراین ترکیب هسته به صورت مستقل کاربرد ندارد و از این رو نسبت به دیگر ترکیبات برای مثال پارچه فروش که فروش به صورت مستقل کاربرد دارد شفافیت کمتری دارد با این حال در میان این ترکیبات درنهایت شفافیت قرار میگیرد.
در جایگاه یک واژه های شب تاب و روز آمد قرار دارند در شب تاب ( چیزی که در شب
می تابد) عنصر غیر فعلی متمم دری عنصر فعلی است بنابراین از نمونه ی اعلا فاصله گرفته لذا بعد از دوربین آمده است. هسته و وابسته شاخص کامل یعنی در مفهوم اولیه آمده است. هر دو جز ترکیب (ارجاعی) است بسامد هسته و وابسته بالا است. و معنای حقیقی ترکیب مد نظر است.
در جایگاه دوم «کم فروش» «زود رنج» «پیش خرید» قرار دارد. در این ترکیبات از لحاظ رابطه ی نحوی عنصر غیر فعلی در جایگاه قید یا افزوده قرار دارد لذا از نمونه ی اعلا فاصله گرفته است هسته و وابسته شاخص کامل یعنی در مفهوم اولیه ی خود به کار رفته اند از لحاظ ارجاعی بودن هردو جز ترکیب (+ ارجاعی) است و معنای حقیقی ترکیب مد نظر است دراین جا هسته به صورت مستقل کاربرد دارد لذا در درجه ی قبل از آرام پز و روکش و درون گرا قرار می گیرند.
در جایگاه سوم «آرام پز» «روکش» و «درون گرا» قرار دارد. از لحاظ رابطه ی نحوی «آرام» ، «رو» و «درون» قید یا افزوده هستند هسته به صورت مستقل کاربرد ندارد هر دو جز ترکیب (+ ارجاعی ) اند و بسامد هسته و وابسته بالا است.در جایگاه چهارم واژه ی «تندرو» قرار دارد. اگر آن را به معنای کسی بگیریم که تند می دود شفاف است و وابسته قید است و درجایگاه چهارم شفافیت معنایی قرار می گیرد اما اگر آن را در معنای مجازی اش (افراطی بودن )بگیریم درنهایت تیرگی قرار می گیرد که دراین صورت رابطه ی نحوی برقرار نیست. هسته و وابسته شاخص نیستند و هر دو جز (-ارجاعی) هستند قیدهای این ترکیبات در تقابل مدرج با جفت خود هستند مثلا «تند» در مقابل با «کند» «دور» در تقابل با «نزدیک » و «دیر» با «زود» و همچنین در «روکش» درتقابل مکمل با «زیر» قرار دارد و عامل تقابل نیز به شفافیت واژه ها کمک میکند.
جهت بررسی مقوله ی اسم +بن فعل از لحاظ شفافیت و تیرگی معنایی واژه های مرکب «قلمرو» «گردن کش» «وطن فروش» «سرشناس» «دل آور» « دست برد» «زبان شناس» «دست باف» «بهادار» «آب پاش» «چشم بند» «راه ساز» «چشم انداز» «بادنما» «پارچه فروش» «قلم تراش» «بارکش» را به عنوان مثال مورد بررسی قرار گرفت.
برای ترکیبات حاصل از اسم+ بن فعل نیز میتوان پیوستار زیر را رسم کرد که از ۰ تا ۵ درجه بندی شده است.

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۵ ۴ ۳ ۲ ۱ ۰
قلمرو گردن کش وطن فروش سرشناس دل آور دست برد زبان شناس دست بافت بهادار آب پاش بادنما چشم بند راه ساز بارکش چشم انداز پارچه فروش
قلم تراش

در جایگاه صفر پارچه فروش و قلم تراش قرار دارد . هسته و وابسته شاخص کامل یعنی درمفهوم اولیه ی خود به کار رفته اند. از لحاظ رابطه ی نحوی جز وابسته مفعول مستقیم یا نمونه اعلا جز هسته است ( کسی که پارچه را می فروشد کسی که قلم را می تراشد) هسته ی ترکیب به صورت مستقل کاربرد دارد هر دو جز ترکیب (+ارجاعی ) است بسامد هسته و وابسته بالا است. و معنای حقیقی ترکیب مد نظر است که اینها همه باعث میشود در نهایت شفافیت قرار بگیرد. در جایگاه ۱ «آب پاش» «بادنما» «چشم بند» «راه ساز» قرار دارد. از لحاظ رابطه ی نحوی جز وابسته مفعول مستقیم یا نمونه اعلا جز هسته است. بسامد هسته و وابسته بالا است هر دو جز (+ارجاعی) است ومعنای حقیقی ترکیب مد نظر است .دراین جا هسته به صورت مستقل کاربرد ندارد از اینرو درجایگاه دوم بعد از «پارچه فروش» قرار گرفته اند. در جایگاه ۲ «دست باف» (بافته شده با دست) و بهادار (آنچه دارای بها است ) آمده است از لحاظ رابطه ی نحوی «دست» و «بها» متمم حرف اضافه به شمار می آیند از این رو از نمونه ی اعلا فاصله گرفته اند هسته و وابسته شاخص کامل یعنی در مفهوم اولیه ی خودآمده است هر دو جز +ارجاعی اند. بسامد هسته و وابسته بالاست و معنای حقیقی ترکیب مد نظر است. در جایگاه ۳ «زبان شناس» قرار دارد از لحاظ رابطه ی نحوی جز وابسته مفعول مستقیم یانمونه اعلا جز هسته است (آن کس که زبان را می شناسد) از لحاظ شاخص وابسته یعنی «زبان» شاخص جزیی یعنی در معنی اصلی خود نیامده و هسته شاخص کامل از لحاظ ارجاعی بودن، هر دو جز (+ارجاعی) است از لحاظ معنا معنای مجازی ترکیب مد نظر است و هسته ی ترکیب به صورت مستقل کاربرد ندارد در جایگاه ۴«دستبرد» «دل آور» و «سرشناس» قرار دارد. از لحاظ شاخص، هسته شاخص کامل و وابسته شاخص جزی است یعنی در معنی اصلی خود نیامده است. رابطه ی نحوی وجود ندارد وهسته به صورت مستقل کاربرد ندارد و هر دو جز (+ارجاعی) هستند و معنای مجازی ترکیب مد نظر است درجایگاه ۵ «قلمرو»، «گردش کش» و «وطن فروش» قرار دارد از لحاظ رابطه ی نحوی هیچ گونه رابطه ای وجود ندارد. از لحاظ شاخص هسته و وابسته شاخص نیست. از لحاظ ارجاعی هر دو جز (- ارجاعی) اند و معنای مجازی ترکیب مد نظر است از این رو درنهایت تیرگی قرار می گیرد از طرفی در «پارچه فروش» فروش در تقابل با خرید قرار دارد و به بیانی پارچه فروش درتقابل با پارچه خریدن قرار دارد و مسئله ی تقابل به شفافیت معنایی ترکیب کمک می کند.
علاوه بر ویژگی های صوری باید دید چه روابط بعضاً پنهانی میان اجزای x,y برقرار است که سبب می شود معنی یک ترکیب شفاف و معنی ترکیب دیگر تیره شود. در مثالهای بالا ترکیباتی مانند بهادار، راه ساز، دست باف، قلم تراش ،زبانشناس، پارچه فروش و بادنما و ..شفافند. هر دو جز این ترکیبات (+ارجاعی) هستند یعنی به مدلول اصلی خود اشاره دارند ترکیبات فعلی قلمرو و قلم تراش به ترتیب تیره و شفافند. دلایل تیرگی و شفافیت این ترکیبات را باید در چگونگی ارتباط بین اجزا y,x آنها و ویژگیهای معنایی که باعث می شود این دو جز در ارتباط با یکدیگر ارجاعی بودنشان را از دست بدهند بررسی کرد مثلا در ارتباط با مولفه های معنایی واژه ی قلم میتوان به (+اسم ذات +ابزار +ابزار نوشتن، قابلیت تراش +قابلیت حرکت) اشاره کرد و همچنین فعل «رو» دارای مولفه هایی نظیر( +فعل +کنش +حرکت وجابجایی +عمل ) است شاید ویژگی (+حرکت) آن است که باعث همنشینی «رو» با واژه ی قلم شده و ترکیب قلمرو را می سازد. این دو جز یعنی قلم و رو در همنشینی با یکدیگر اکثر ویژگی های معنایی شان را از دست میدهند و به بیانی این مسئله باعث (-ارجاعی )شدن «قلم» و همچنین (-ارجاعی )شدن فعل «رو» می شود. و این امر سبب تیرگی معنی کل ترکیب می گردد درباره ی ترکیب قلم تراش میتوان گفت که در این ترکیب قلم ویژگی های معنی اصلی خود یعنی (+اسم ذات، +ابزار نوشتن + قابلیت حرکت +قابلیت تراش) را حفظ کرده است و جز y هم مشخصه هایی مانند (+فعل+عمل، +کنش) راحفظ کرده است و از کنش های این فعل نیز میتوان به مواردی نظیر تیز کردن، صیقل دادن و شکل دادن اشاره کرد که در ارتباط و همنشینی با واژه ی قلم این ویژگی ها حفظ شده اند و همین امر باعث شده که در ترکیب قلم تراش هم واژه ی قلم (+ارجاعی) باشد وهم بن فعل تراش (+ارجاعی) بودنش را حفظ کند و در نتیجه معنی کل ترکیب شفا ف شود ترکیبات «پارچه فروش» و «وطن فروش» نیز به همین ترتیب قابل بررسی هستند در ترکیبات حاصل از صفت +بن فعل کلمه های مرکب «سفیدپوش» «سخت کوش» «بلندگو» «آسان گیر» «گرم کن» «دوزیست » «فقیرنشین» و «جوان پسند» مورد بررسی قرار گرفت.
در این واژه ها هسته و وابسته در معنای اصلی یا مفهوم اولیه خودبه کار رفته اند بنابراین شاخص کامل هستند جز وابسته ی فعلی در این ترکیبات دارای نقش نحوی متفاوتی است به طوری که به عنوان مثال وابسته ی «جوان» در «جوان پسند» نقش نهادی دارد و «آسان» در «آسان گیر» جایگاه قید را اشغال می کند.
برای ترکیبات بالا نیز میتوان پیوستار زیر را رسم کرد.

 

 

 

 


 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...