تدریس موثر

 

 

تدریس موثر حاصل ترکیبی از عوامل مختلف است، از جمله: پیشینه ی معلم و روش های تعامل­اش با دیگران، و نیز روش های خاص تدریس­اش. برای این که بفهمیم چه چیزی یک معلم را موثر می سازد باید بفهمیم واژه­ی موثر به چه معناست؟ تعریف این اصطلاح در حرفه ی تدریس از معانی ضمنی و لایه های چند گانه برخوردار است .نتایج تحقیقات را می توان در سه جمله­ی فراگیر که برای توصیف معلم موثر به کار رفته اند، خلاصه کرد: پیچیدگی را تشخیص دهد؛ به روشنی ارتباط برقرار کند؛ با وجدان خدمت کند.

 

در دنیای امروز، سرعت تحول و تغییر به حدی است که نه می­توان به تمام دانش موجود دست یافت و نه می­توان هر شخصی را با هر خصوصیتی به کار تدریس و معلمی واداشت.

 

با پیشرفت علوم و تکنولوژی و پیچیده شدن جوامع، نیازهای فردی و اجتماعی نیز پیچیده می شود به این جهت وظیفه و مسئولیت معلم نسبت به گذشته بسیار سنگینتر وپیچیده تر شده است و دیگر نمی توان با روش های سنتی جامعه و افراد آن را به سوی یک تحول پیشرفته سوق داد .

 

اولین گام برای موفقیت در کار معلمی، ایمان به رسالت معلم و عشق ورزیدن به شاگردان است . معلم اگر به انسان هایی که ماه ها و سال ها با آن ها سروکار دارد علاقمند نبوده و نتواند ارتباط سالم برقرار کند چگونه ممکن است بر آنان تاثیر مثبت بگذارد و باعث تغییر و تحول آنان شود. معلم باید از ویژگیهای شخصیتی مطلوبی نیز برخورد از باشد، زیرا شخصیت او و علاقه و ایمان از عوامل بسیار مهم و موثر در فرایند آموزش است. علاوه بر برخورداری از شخصیت متعادل، آگاهی و شناخت از اصول و روش های تعلیم و تربیت عامل مهم دیگری است که میتواند معلم را در کار خود موفق سازد. معلم اگر با مبانی و اصول و هدفهای آموزش و پرورش، ویژگیهای شاگردان و نیاز آنان، روش ها و فنون تدریس و سایر مهارت های آموزشی آشنائی نداشته باشد، هرگز قادر نخواهد بود زمینه شکوفایی استعدادهای شاگردانش را فراهم سازد.

 

 

۲-۳-۵ ویژگی های خاص برای تدریس

 

دانش آموزان چگونه یاد می گیرند؟ برای درک موضوع یادگیری دانش آموزان باید به موارد زیر توجه کرد (آقازاده، ۱۳۸۴، ص۳):

 

الف) مشارکت فعال: یادگیری در مدرسه مستلزم توجه، مشاهده و یادسپاری، فهمیدن، تنظیم هدف ها و مسئولیت پذیری دانش آموزان است چنین فعالیت شناختی به مشارکت یادگیرنده بستگی دارد. بنابراین، یادگیری مستلزم مشارکت فعال و سازنده ی یادگیرنده است.

 

ب)ایجاد محیطی چالش برانگیز توسط معلم: اجازه ندهید دانش آموزان صرفاً شنونده باشند، برای دانش آموزان فرصت فعالیت های عملی نظیر: تجربه، آزمایش، مشاهده مهیا کنید، آن ها را برای شرکت در مباحث ترغیب کنید، به دانش آموزان فرصت دهید تا درباره­ی آن­چه می آموزند و شیوه­ی آن تصمیم بگیرند.

 

ج) مشارکت اجتماعی: یادگیری اساساً یک فعالیت اجتماعی است و مشارکت در محیط اجتماعی زیربنای یادگیری است. و دانش آموزان در محیط اجتماعی و تعامل با دیگران بهتر و بیش تر و جدی­تر می آموزند. در کلاس درس، آنان می توانند دانش آموزان را وارد فعالیت گروهی کنند و خود بر نظارت امور بپردازند، از طریق الگوسازی به دانش آموزان شیوه ی همکاری با یکدیگر را آموزش دهند و امکانات لازم را در اختیارشان قرار دهند، پیوند مدرسه و اجتماع را تقویت کنند.

 

د) فعالیت معنادار: افراد زمانی بهتر می آموزند که بتوانند در فعالیت­هایی شرکت کنند که از نظر فرهنگی مناسب­اند و برای زندگی واقعی سودمند انگاشته می شوند. در کلاس درس، معلمان می توانند فعالیت های کلاسی را از طریق انجام آن ها در بستری عینی معنادار سازند مثلاً: برای یاد دادن مهارت های ارتباطی آن ها را وارد بحث کنند یا برای یاد دادن مهارت نگارش آن ها را به تهیه­ روزنامه دیواری ترغیب کنند، مدرسه می تواند با متخصصان محلی در ارتباط باشد و آن ها را برای سخنرانی دعوت کند، معلمان تفاوت فرهنگی را مد نظر قرار دهند.

 

ه) خود نظم جویی و فکور بودن: خود نظم جویی یعنی توانایی فرد برای پایش یادگیری، درک زمان وقوع خطا و آگاهی از شیوه­ی رفع آن. یعنی دانش آموز تفکر دارد و قادر به تمییز ظواهر از واقعیت­هاست. در کلاس درس: طراحی روش حل مسأله، طراحی آزمایش و خواندن کتاب، ارزشیابی سخنان خود و دیگران، وارسی تفکرشان و پرسش و سؤال هایی از خود درباره­ی درک و فهم­شان، به دست آوردن آگاهی واقعی از خود در مقام یادگیرنده، آگاه شدن از راهبردهای اثرگذارتر برای کاربرد و زمان استفاده از آن.

 

و) انتقال یادگیری: دانش آموزان نمی توانند آنچه آموخته اند با محیط تطبیق دهند. در کلاس درس: باید دانش آموزان به درک و فهم کافی از درس برسند، بازگو کردن روند استفاده موضوع در زندگی و طبیعت، ربط دادن موضوعات متفاوت آموزش و درک و فهم به جای حفظ و یادسپاری.

 

ز) سازمان دهی مجدد پیش دانسته ها: پیش دانسته ها سبب می شود که گاهی ما درک درستی از موضوع مورد مطالعه نداشته باشیم. مثلاً: زمین را صاف می بینیم و آن را مسطح می پنداریم. در کلاس درس: معلم سؤالاتی بپرسد تا از درک آن ها آگاهی یابد، ایده های نادرست را به تدریج برطرف و ایده های درست را تقویت کند و این کار را به صورت عینی نشان دهد.

 

۲-۳-۶ نقش عوامل مؤثر بر یادگیری در روند تدریس:

 

عده‌ای تصور می‌کنند که اگر شاگردی در کلاس معینی ثبت‌نام کند، یا بهره هوشی او بهنجار و بالای بهنجار باشد و یا متعلق به یک خانواده مرفه و اهل فضل و دانش باشد، می‌تواند مطالب مربوط به آن درس را به آسانی یاد بگیرد. اما روان‌شناسان براساس آزمایش‌ها و تجربه‌های گوناگون دریافته‌اند که تا یادگیرنده شخصا آمادگی لازم را نداشته باشد نمی‌تواند چیزی را بیاموزد. در واقع شرایط لازم یا آمادگی شاگرد برای یادگیری، یکی از بنیادی‌ترین پایه‌های یک آموزش و پرورش پویا و پیشرو است. زیرا اکثر روان‌شناسان آمادگی را کیفیتی می‌دانند که لازمه آن، رشد مطلوب بدنی و روانی یادگیرنده است(پارسا،۱۳۸۵). عوامل زیادی در یادگیری موثر هستند که عبارتند از:

 

آمادگی: در شروع و حین تدریس باید به همه ی جنبه های آمادگی شاگردان توجه کرد.

 

انگیزه و هدف: هدف افراد و میزان رغبت و علاقه­ آن ها به روند یادگیری باعث بهبود روش تدریس می­شود و در جریان تدریس عواملی ایجاد می کند تا میزان رغبت افزایش یابد.

 

تجربه های گذشته: دانستن میزان معلومات افراد سبب کامل شدن روند تدریس و جلوگیری از خستگی و عدم درک مفاهیم می گردد.

 

موقعیت یادگیری: هر چه امکانات و تجهیزات کامل­تر باشد، یادگیری بهتر است.

 

روش تدریس معلم: روش تدریس باید خلاقانه باشد و متناسب با نیاز دانش آموزان باشد.

 

توجه به کل به جای جز: معلم باید در حد امکان ابتدا مطالب درسی را به صورت کلی مطرح کند و ارتباط افراد را با کل مشخص کند و پس از آن به بررسی اجزا بپردازد.

 

تمرین و تکرار: معلم باید در روند تدریس طوری عمل کند تا مطالب خوانده شده بیش تر تکرار و تمرین شوند. (مجله آزمون، ۱۳۸ـ۶، ص ۲۱ و شعبانی، ۱۳۸۴، ص۱۹)

 

۲-۳-۷ کنش های تدریس مناسب

 

در عمل تدریس، با توجه به وبژگی های یادگیرندگان،کنش­های معینی وجود دارد، بدین معنی که تدریس بر جریاناتی که در  یادگیرندگان و یادگیری آن ها رخ می دهد، اثر می گذارد. از کنش­های تدریس می توان در انتخاب روش ها و شیوه های تدریس استفاده کرد (شعبانی،۱۳۸۴).

 

کنش تدریس برای برانگیختن مطالعه و تحقیقی که دارای آثار و پیامد های تعلیم و تربیت باشد، بسیار مفید است.اگر کنش­های تدریس را شرایط لازم و ضروری برای یادگیری به شمار آوریم،باید بپذیریم که بدون کنش های تدریس، امکان یادگیری در مدرسه وجود نخواهد داشت.شناخت کنش های تدریس نه تنها در نوع فعالیت معلمان موثر است،بلکه در به کارگیری مواد آموزشی،شرایط تدریس و نوع فعالیت شاگردان تاثیر خواهد داشت.

 

کنش های تدریس در طراحی های آموزشی،کاربرد موثر دارد . شناخت پایه­ علمی و رفتار ورودی شاگردان، شرایطی که کنش­های تدریس در آن موثرند و داده هایی که هدف نهایی تدریس تعیین می کند، همگی می­توانند در کیفیت طراحی آموزشی موثر باشند (شعبانی،۱۳۸۴).

 

مهم­ترین کنش­های تدریس که برای یادگیری ضروری هستند و یادگیری مطلوب از طریق آن به وقوع می­پیوندد، عبارت­اند از:

 

الف- انگیزش؛

 

ب-کسب اطلاعات از طربق گوش دادن،خواندن یا اکتشاف؛

 

ج-به جریان انداختن اطلاعات و تجزیه و تحلیل آن ها(پردازش اطلاعات)؛

 

د- ذخیره سازی اطلاعات جدید و اصلاح مجدد اطلاعات ناقص یا نادرست قبلی؛

 

ه-راهنمایی و هدایت عملکرد شاگردان (شعبانی،۱۳۸۴).

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...