ازدواج از عقودی است که احتیاج به ایجاب و قبول دارد ولی آیا ازدواج عقد مالی صرف است مثل هیچ و شرط به طوری که هر کدام از زوجین ثمن و مثمن باید بپردازند.

 

در عقد دائم زوج مهر را می­پردازد و زوجه بضع را در عقد موقت زوج اجرت را می­پردازد و زوجه تمکین را زیرا خداوند در قرآن کریم. «مخااسستقعتم به منهمن فاتوئهن اجورهن»

 

‍«و از طرفی ممکن است گفته شود که این قانون با زندگی شهری و صنعتی تناسب بیشتری دارد ولی آیا با زندگی روستایی هم تناسب دارد؟»

 

یا این­که این­گونه نیست بلکه ازدواج عقدی از عقود غیر مالیه است که مصرف مال را به دنبال دارد برای پرداخت مهریه و نفقه.

 

فقها در تعیین حقیقت آن با یکدیگر اختلاف نظر دارند و چیزی که هست در عادت برخی از امامیه و شافیعه «بعقد المعاوضه» تعبیر شده است.

 

الا این­که غالب فقهای مذاهب دیگر آن را عقد معاوضه­ای به حساب نمی­آورند اگرچه آیه کریمه به صراحت  به اعطای اجرت برای تمتع از زوجه می­پردازد.

 

با همه این­ها عقد نکاح عقد معاوضه­ای صرف شبیه شراء و هبه نیست عقد معاوضه­ای تملیک از دو طرف می­باشد در حالی که زوج بضع زوجه را مالک نمی­شود و همچنین استمتاع را بلکه استمتاع بضع حقی از حقوق زوج است و به زوجه اجابت زوج هر وقت که میل نماید واجب است به راستی که ازدواج انشاء علاقه زوجیت بین دو طرف است و از ثمرات این عقد، استمتاع هر دو طرف است نه اینکه عقد مالی صرف باشد.

 

به همین جهت مرحوم علامه حلی(ره) در بحث طلاق سفیه می­فرماید طلاق سفیه واقع می­شود زیرا بضع مالی نیست و جاری برای مال مهم نیست و به همین دلیل به ورثه منتقل نمی­شود.

 

وقتی که سفیه را با ولی ملاحظه می­کنیم سه صورت حاصل می­شود.

 

الف- سفیه از ولی خود می­خواهد که برایش زن بگیرد و او نیز اجابت می­کند.

 

ب- سفیه از ولی خود درخواست می­کند که برایش همسر­ی انتخاب کند اما او اجابت  نمی­کند.

 

ج- بدون اینکه از ولی اجازه بخواهد ازدواج می­کند.

 

 الف) سفیه از ولی خود می­خواهد که برایش زن بگیرد و او نیز اجابت می­کند.

 

اگر سفیه از ولی خود بخواهد که برایش همسر بگیرد بر ولی واجب است درخواست سفیه را اجابت کند در صورتی که به مصلحت سفیه باشد زیرا فرض بر این­که ولی نصب شد، تا مصلحت سفیه را در نظر بگیرد و شئونش را رعایت کند و از جمله رعایت مصلحت سفیه ارضاع او امور جنسی است و صیانت از دین سفیه و محافظت او از انحرافات و محرمات زیرا احتمال دارد سفیه به فحشا کشیده شد، و حد بر او جاری گردد و از اعتبار در جامعه ساقط گردد و شرع، با وجود مصلحت به ولی اجازه نمی­دهد سفیه را از ازدوج منع کند تا اینکه ثروتش محفوظ بماند نکاح صحیح است و باید مهر­المثل را بپردازد. ظاهراً شافعیه نیز به همین قول قائلند و از برخی شافعیه نیز بطلان نکاح نقل شده است و مرحوم علامه حلی قول بطلان نکاح را رد نمی­کند و می­فرماید دلیلی که شافیعه برای رد آورده­اند دلیل خوبی نیست.

 

حنفیه گفته­اند اگر ولی مهریه را به مقدار مهرالمثل تعیین کند نکاح او صحیح است و اگر مقدار بیشتر باشد باطل است اما اگر ولی مهر را تعیین کرد تعدی از آن جایز نمی­باشد در این صورت اگر محجور علیه تجاوز نماید و نکاح کند مقدار بیشتر آیا برای زوجه مهرالمثل است یا باید آنچه را که ولی تعیین کرده ملزم شوند یا اینکه زوجه می­تواند مطالبه آنچه را که زوج برایش تعیین کرده بنماید.

 

جواب: در این صورت باید حال زوجه را ملاحظه نمائیم هنگامی که اقدام به قبول نکاح نموده است از سفاهت زوج اطلاع داشته و آنان بوده اگر آنان بوده به سفاهت زوج و ولی هم اجازه به پرداخت آنچه زوج تعیین کرده نمی­دهد.

 

یا این­که زوج از سفاهت زوج بی­اطلاع بوده.

 

در صورت اول ظاهراً بیشتر از آنچه را که ولی تعیین کرده به زوجه پرداخت نمی­شود زیرا زوجه از حال زوج آگاه بوده اما در صورت دوام مهر زن برمی­گردد مهرالمثل زیرا فرض آن است فایده­ای در تعیین سفیه وجود ندارد.

 

ب) اگر ولی اجازه ازدواج با این­که سفیه آن محتاج است ندهد

 

علامه حلی حمدالله از شیخ طوسی نقل می­کند که نظر امامیه بنابراقوی صحت این نوع ازدواج است. ازدواج حق اوست اگر ولی اقدامی برایش نکرد خودش اقدام می­کند و مثل کسی که حقی بر دیگری دارد و آن را اداء نمی­کند و از بدست آوردن آن نیز ناتوان است بدون اینکه مدیون رضایت داشته.

 

ج) ازدواج سفیه بدون درخواست اجازه از ولی

 

پس اگر سفیه اقدام به ازدواج کرد و با ولی در میان نگذاشت آیا این عقد صحیح است یا این­که از حال سفیه بدون حاجت است یا در این ازدواج مصلحت وجود ندارد. و این ازدواج بجز به اتلاف مال است و ضایع کردن آیا سفیه از این تصرفات ممنوع است یا خیر؟ اغلب فقهای امامیه و شافعیه و مالکی قائل به بطلان این عقد هستند به خاطر صرف مال سفیه محجور علیه از صرف مال است پس عقد او باطل است. و فرق این عقد با بحث قبلی در این است که سفیه حاجت به نکاح داشت و اجازه هم خواست ولی اجازه نداد و عقد سفیه صحیح است برعکس الان که اجازه از ولی نخواسته و اقدام به نکاح کرده اما حنفیه نیازی به ورود در این بحث را ندارند زیرا حنفیه معتقدند که سفیه می­تواند در تمام اموالش تصرف کند بدون  این­که ولی اجازه بدهد.

 

حنابله این نکاح را اجازه داده­اند دلیل آورده­اند که عقد غیر مال است و پس مجاز است.

 

     علامه حلی دلیلشان را نمی­پذیرد و در جواب می­فرماید نکاح از عقود غیر مالیه است چنین نیست   که نکاح از عقود مالیه است و تصرف مال حاصل است.

 

لیست پایان نامه ها (فایل کامل موجود است) در مورد ازدواج و طلاق :

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...