1. مبنای نظری وابستگی به مواد مخدر- نظریات روان پویشی

       

      براساس نظریات روان پویشی کلاسیک، سوء مصرف مواد معادل خود ارضایی بوده و مکانیسمی دفاعی در مقابل تکانه های همجنس گرایانه یا تظاهری از پیشرفت دهانی است. اما فرمول بندی های جدید. مصرف مواد را مربوط به افسردگی و یا بازتاب اعمال مختل اینگونه معرفی می کنند (کاپلان و سادوک و سادوک، ۲۰۰۷).

       

      ۲-۵-۲نظریات روان تحلیلی

       

      مطابق با نظریات کلاسیک روانکاوی مصرف مواد نمادی از پسرفت دهانی است و یا دست کم برخی از معتادان در مرحله‌ی دهانی تثبیت شده‌اند و به همین دلیل در برخورد با هر گونه تعارض با نیازهای نهاد رفتارهای دهانی که معادل با مصرف ماده به شکلهای گوناگون (خوراکی، تدخینی و حتی مشامی و تزریقی) انجام می‌دهند و ناکامی خود را از طریق قرار دادن ماده در دهان تسکین می‌دهند. نکته ی جالب در این مورد اینکه در فرایند درمانهای نگهدارنده گاهی مشاهده می‌شود بیماران همین رفتار را در مورد ماده‌ی نگهدارنده در پیش می‌گیرند و صرفاً رفتار دهانی برای آنان خاصیت تسکین دهنده دارد و حتی با افزایش حجم ماده (برای مثال افزایش حجم شربت متادون بدون افزایش دوز مصرفی) و نگهداشتن آن در دهان، احساس آرامش و رفع وسوسه پیدا می‌کنند. همچنین مصرف مواد به عنوان نوعی مکانیزم دفاعی در مقابل تکانه‌های همجنس گرایانه مطرح می‌شود که معادل خود ارضایی است . نظریات روان پویشی همچنین به سوپر ایگوی سخت‌گیر و خود تنبیه‌گری اشاره می‌کنند که به کمک مصرف مواد آرام می‌گیرد و منجر به کاهش استرس‌های ناخودآگاه می‌شود. که این تبیین شبیه به فرضیه‌های مربوط به اثرات اضطراب‌زا و یا مهار گسسته به خصوص در مورد الکل است (کاپلان و سادوک، ۲۰۰۷؛ ترجمه پورافکاری، ۱۳۸۶).

       

       

      البته روانشناسان ایگو مصرف مواد را بازتاب اعمال مختل ایگو معرفی می‌کنند که از ناکارآمدی مکانیزم‌های دفاعی شکل دهنده ایگو در سازگاری با موفقیت و برقراری حد و مرز های کارآمد بین اصل نهاد و واقعیت پدید می‌آید این تبیین ها با توجه به نیاز به توضیح روابط مصرف مواد با مکانیزم های دفاعی، اختلالات عاطفی، مکانیزم های انطباقی و کنترل تکانه‌ی جایگزین فرمول بندی‌های روانی جنسی بشود. باید توجه داشت نظریات مبتنی بر روانکاوی و تثبیت رشد با وجود فایده‌ای که در  درک بیماری دارند، در حال حاضر کانون تحقیقات گسترده نیستند (داوسون، ۲۰۰۴؛ نقل از شهابی، ۱۳۸۵).

       

      ۲-۵-۳ روانشناختی خود

       

      روانشناسی خود، تجربه ای است که در آن همدلی معرف قلمرو و اطلاعات مرتبط با هم داشت؛ ارتباط همدلانه، پایه ای برای تغییر و تحول و عملی شفابخش است. در ارتباط با افراد دیگر، خود واجد صفات، مهارت ها و دارای قریحه ای برای تجربه تمامیت می شود. این ارتباطات، ارتباطات «خود- خود- موضوع» نامیده می شود و همان طور که از نامش پیداست، افراد، دیگران را به قصد خود کنش وری و به هم پیوستگی با خود یکی می کنند. این عمل می تواند طبیعی و سالم یا آسیب شناسانه باشد که بستگی به شخص و موضوع خود دارد (بهرامی، ۱۳۸۳).

       

      دانلود مقاله و پایان نامه

       

      ۲-۵-۴ نظریات رفتاری – شناختی

       

      به نظر می‌رسد شرطی سازی کلاسیک و عامل نقش مهمی در تداوم مصرف ایفا می‌کنند. برای مثال هر بار مصرف کوکائین سبب ایجاد وجد و سرخوشی می‌شود که بسیار تقویت کننده و موجب تکرار رفتار است. سرنخ‌های محیطی نیز تداعی خاصی با حالت نشئگی پیدا می‌کنند و افراد پس از درمان تحریک زیادی از ناحیه وسایل مصرف و سایر محرک‌های شرطی شده اعلام می‌کنند این حالت در آمفتامین‌ها شدت بسیار بیشتری پیدا می‌کنند و افراد موجبات وسوسه‌های شدید مصرف و اجبار به مصرف را پدید می‌آورد.رفتارگرایان شناختی دیدگاه های متفاوتی دارند، آنها رفتارهای ناسازگارانه را محصول عقاید نادرست درباره خود و محیط می دانند. در این دیدگاه، الکلیسم و وابستگی به مواد، ساز و کارهای سازشی ناسازگارانه هستند که با افزایش مهارت های حل مساله و مهارت های سازشی، می توان آنها را کاهش داد (شهابی، ۱۳۸۵)نظریه پردازان رفتاری معتقدند کلیه رفتارهای مرتبط با سبک زندگی اعتیادی آموخته شده‌اند و برای درمان باید اصول درمان رفتاری برای تغییر آموخته به کارگیری شود (هینجینز، ۲۰۰۳؛ نقل از عارف نسب، ۱۳۸۴).انتظارات فرد در مورد اثرات پاداش دهنده‌ی مواد، باور و نگرش در مورد مسئولیت رفتار و تقویت دریافتی از جمله عواملی هستند که موجب مصرف مجدد علی رغم بروز مشکلات می‌شوند مواد ممکن است از طریق رفع حالت‌های آزارنده و ناخوشایند مانند درد، اضطراب و استرس و افسردگی نوعی تقویت منفی فراهم کنند. عوامل تقویت کننده ممکن است اجتماعی باشند. مثل: تایید دوستان یا فشار همسالان و یا ممکن است ثانویه باشند مانند همان وسایل مصرف، یک رفتار شدیداً تقویت شده مصرف، حتی سالها پس از ترک می‌تواند خاصیت چکانندگی بسیاری قوی داشته باشند و مواجهه با آن به شکل پاولفی میل شدید به مصرف را که گاهی با برخی از علائم ترک همراه است به وجود می‌آورد (سلیگمن، ۲۰۰۰؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۷).همچنین مشخص شده است مصرف کنندگان مواد مخدر میزان بالایی از تحریف‌های شناختی و تفکرات ناکارآمد را به کار می‌برند. با توجه به تاریخچه رشدی، اختلالات همراه و تجربه وابستگی به مواد، مشکلات شناختی در بین معتادان گستره‌ی وسیعی دارد و درمان‌های مختلفی به منظور اثر گذاری شناختی بر بیماران طراحی و اجرا شده است .صادقی (۱۳۸۰) در پژوهش خود نشان داد حتی وابستگان به مواد بیشتر از افراد نابه‌هنجاری که مواد مصرف نمی‌کنند از نگرش‌های ناکارآمد و باورهای غیر منطقی استفاده می‌کنند. سالها استفاده از مواد مخدر و روان گردان باعث می‌شود با وجود قطع مصرف مواد این شیوه نگرش و برخورد با امور مختلف زندگی ادامه پیدا کند و نیاز به آموزش‌های شناختی برای درمان این افراد کاملاً آشکار است.

       

      ۲-۵-۴-۱نظریات شناختی

       

      نظریه هایی که بر نقش باورها و عقاید در اعتیاد تاکید دارند، نظریه های شناختی نامیده شده اند. این نظریات مبنای خودرا بر دو فرض اساس استوار ساخته اند:

       

      الف)اساسی ترین دلیل فرد خصوصاً نوجوان برای مصرف مواد، انتظارات و برداشت های او درباره مواد مخدر است؛

       

      ب)سایر عوامل نظیر صفات شخصیتی نوجوان یا ارتباط با همسالانی که ماده مخدر مصرف می کنند، بر شناختها، ارزیابی ها و تصمیم گیری های نوجوانان درباره مواد مخدر تاثیر می گذارند (بهرامی، ۱۳۸۳).

       

      دیدگاه شناختی بر این باور است که سوء مصرف کنندگان مواد از نظر شناختی در برابر مصرف مواد آسیب پذیرند؛ باورهای خاصی، در موقعیت های خاصی در این افراد بوجود می آیند که کاملاً فردی و غیر متعارف هستند (مانند بدون سرحال شدن و نمی توانم با دیگران بجوشم) و همین باورها احتمال سوء مصرف مواد را افزایش می دهند (گالانتر و کلبر، ۲۰۰۴)

       

      ۲-۵-۵ نظریه های یادگیری

       

      ۲-۵-۵-۱ نظریه یادگیری اجتماعی – شناختی

       

      طبق نظریه یادگیری اجتماعی – شناختی بندورا (۱۹۸۵) نوجوان باورهای خود در مورد مصرف مواد مخدر را از الگوهای نقش، خصوصاً دوستان نزدیک و والدین مصرف کننده مواد مخدر کسب می کند (سازمان بهداشت جهانی، ۱۹۹۶). مشاهده الگوهای نقش که ماده مخدر مصرف می کنند، مستقیماً سبب شکل گیری انتظار پیامد در نوجوانان می شود. یعنی باور آنها در مورد آثار مستقیم اجتماعی، شخصی و فیزیولوژیک مصرف مواد مخدر است. بنابراین مشاهده والدینی که الکل یا مواد مخدر می کنند، آرام شوند و یا مشاهده همسالانی که برای احساس راحتی در روابط اجتماعی، حشیش می کشند، باور نوجوان را در مورد عواقب مصرف مواد مخدر و نگرش آنها به مصرف مواد را تعیین می کند(هیگنز[۱۰]، ۱۹۹۸).

       

      ۲-۵-۵-۲نظریه یادگیری اجتماعی

       

      براساس این نظریه، رفتار الگوهای نقش و نگرش آنان نسبت به مواد تاثیر زیادی بر نوجوانان برای مصرف مواد مخدر دارد (پرتیتس، ۱۹۹۵). در این نظریه تاثیرگذاری الگوهای نقش در نوجوانان در سه مرحله متوالی صورت می گیرد:

       

      ۱)با مشاهده و تقلید، رفتار اجباری برای مصرف مواد مخدر شروع می شود.

       

      ۲) با تقویت های اجتماعی مصرف مواد مخدر ادامه می یابد (یعنی حمایت و ترغیب می شود).

       

      ۳)با انتظار عوارض فیزیولوژیک و آثار اجتماعی مثبت در دفعات بعدی مصرف مواد مخدر پایان می یابد.

       

      [۱] – Oral Phase

       

      [۲] – Fixation

       

      [۳] – Dawson

       

      [۴] – Higgins

       

      [۵] – Trigger

       

      [۶] -Galanter

       

      [۷] – Kleberl

       

      [۸] – Bandura

       

      [۹] – World Health oryanization

       

      [۱۰] -Higgins

       

      [۱۱] – Pertaits

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...