مقایسه اثر بخشی مشاوره به شیوه آدلری و بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل، بر سلامت روانی ، تاب آوری و امیدواری دانشجویان- قسمت ۱۲ |
۱-۱۰ برای آموختن از دیگران آمادگی داشته باشیم(فروزانفر،۱۳۶۳ )
۲-۱۰ در نظر گرفتن تفاوتهای فردی(کنفیلد وهنسن، ۱۹۸۲).
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید. |
۱۱- جهان باید جایگاه عدل و انصاف باشدو همیشه باید با من خوب رفتار شود.۱-۱۱ نگرش مسیح(ادریس شاه،۱۹۷۱).
۲-۱۱ انتظار عمل منصفانه(دیوید برنز،۲۰۰۰ ).۱۲- ناخشنودی و بدبختی من به وسیله عوامل بیرونی (خارج از کنترل من) بوجود آمده است.۱-۱۲ ازماست که برماست(ادریس شاه،۱۹۷۱).
۲-۱۲ پیامدهای طبیعی رفتار ما(فروزانفر،۱۳۶۳ ).۱۳- از هم اکنون باید نگران وقایع ناگوار آینده باشم و بکوشم تا امکان به وقوع پیوستن آنها را به تأخیر اندازم یا از آنها جلوگیری کنم.۱-۱۳ نگرانی بیاساس(ویویدی ،۱۹۹۷).
۲-۱۳ ترس از آینده.
سیزده باور ناکارآمد از نظر الیس و همکاران
(الیس و هارپر، ۱۹۹۸؛ ادلمن، ۲۰۰۲)
جدول (۴-۲ و۵- ۲ ) صاحبی ،۱۳۸۷٫ به اختصار و اصلاحات
علاقه مندان برای استفاده از محتوای تمثیلها به کتاب”تمثیل درمانگری” مراجعه نمایند
رویکرد آدلری
آلفرد آدلر(۱۸۷۰-۱۹۳۷ ) که روان شناسی فردی را بنا نهاد، مشارکت مؤثری در درمانهای عملی معاصر بویژه تأثیر چشمگیری در رشد تئوریهای حوزه شناختی- رفتاری داشته است. فرض اساسی آدلری ها این است که اگر درمانگران بتوانند با مراجعین بنحوی مواجه شوند که افکارشان را تغییر دهند، آنان خواهند توانست احساس و رفتارشان را نیز تغییر دهند. شماری از درمانگران شناختی- رفتاری دانش خود را وامدار آدلر هستند. از قبیل الیس بعنوان پدر درمان عقلانی، هیجانی ، لازاروس پیشگام رفتار درمانی بالینی و بنیانگذار درمان چند عاملی، گلاسر بنیانگذار واقعیت درمانی که برمبنای تئوری انتخاب بنا شده است. آدلر پیشرو رویکرد ذهنی در روان شناسی است و این رویکرد بر تعیین کنندههای درونی رفتار مانند ارزشها، باورها، نگرشها، اهداف، علایق، معنای فردی، ادراک از واقعیت و تلاش برای خود شکوفایی تمرکز دارد. علاوه بر این بسیاری از عقاید آدلر در نوشته های رولومی، فرانکل،مازلو وجود دارد . فرانکل و می آدلر را پیشگام نهضت وجود گرایی میدانند که به آزادی انتخاب و مسئولیت درونی فرد برای آنچه که انجام میدهد معتقد است. علاوه براین دیدگاه آدلری با بسیاری از مکاتب جاری مانند گشتالت درمانی، تئوری یادگیری، تحلیل انتقال متقابل، شناخت درمانی، شخص محوری و معنادرمانی، که همه این چشم اندازها بر مفهومی مشابه از شخص به عنوان موجودی هدفمند و خود تعیین کننده بنا شدهاند،همخوانی دارد (کوری، ۱۹۹۹).
روان شناسی آدلری را میتوان به عنوان روانشناسی تحلیلی- رفتاری- شناختی[۲۸۸] توصیف کرد. براساس یادداشتهای شولمن (۱۹۸۵)و فورگوس[۲۸۹] و شولمن[۲۹۰]( ۱۹۷۹) آدلر اولین درمانگر شناختی بوده است الیس در یکی از موضوعات خود تأکید میکند که: آلفرد آدلر مطمئناً یکی از بزرگترین پیشگامان در تدوین RET بود و به نظر میرسد که بدون کار او اصول مهم درمانی عقلانی- هیجانی هیچگاه توسعه نمییافت. عقیده آدلر درباره هیجان و همبستگی آن با شناخت و استدلال ،بطور فوق العادهای نافذ و هوشمندانه است.
آدلریها بعلت تأکیدشان روی فکر کردن و اینکه سیستم باورها چگونه برروی انگیزش و هیجان و رفتار تأثیر میگذارد، شناختی هستند آنها بر این موضوع که یادگیری چگونه اتفاق میافتد ، تأکید دارند و به بازسازی روانی ارثی تأثیرات اولیه و رشد ساختار شناختی، سیستم باورها و ارزشها که آدلریها آنرا سبک زندگی می نامند اقدام می کنند. هر چند اصطلاح «بازسازی شناختی» تا مدتها بعد متداول نشد در واقع هدف آدلر نیز همین بود. آدلر بعنوان یک اصل هدف درمان را جایگزین کردن خطاهای بزرگ در شناخت با خطاهای کوچکتر و کاهش این خطاها که مانند قبل مضر نباشد، توصیف میکند (آدلر، ۱۹۲۳به نقل ازموزاک ومانیاسی،۱۹۹۹).
برخی مفاهیم رویکرد آدلری در گروه:
– ادراک ذهنی از واقعیت
رویکرد آدلری ماهیت پدیدار شناختی دارد. بسیاری از تئوریهای معاصر با این نگاه همسو هستند که ادراک ذهنی مراجع از واقعیت، یا چشم انداز شخصی وی،عامل اساسی برای ارائه رفتار او میباشد. .افراد یاد میگیرند که واقعیت عینی اهمیت کمتری دارد چرا که واقعیات را ما درک کرده و معنی میدهیم. برداشت های ذهنی افراد از حقارت ها ،خاطرات اولیه،و از این قبیل ، رفتار و شخصیت آنها را شکل می دهند(فیست و فیست ۲۰۰۲ ،ترجمه سیدمحمدی،۱۳۸۴).
– رفتار هدفمند
افراد با مقاصد و اهدافشان زندگی میکنند، آنها به سمت انتظارات آینده حرکت میکنند و معنی زندگی خود را خلق میکنند. و گروه موقعیت ایدهالی برای اعضا فراهم میسازد تا باورهای مرکزی[۲۹۱] و اهدافشان را شناسایی وپیگیری نمایند. اگرچه گذشته، حال و آینده بطور پویایی به هم مرتبطاند آدلریها بیشتر تمایل به آینده دارند تا گذشته. تصمیمات ما بر آن چیزی که در گذشته تجربه کردهایم، برموقعیت فعلی، و براهدافی که به سمت آن در حرکت هستیم مبتنی است.
– خلاقیت و انتخاب
از دیدگاه آدلری ها افراد دارای سلامت روان، افرادی هستند که در تلاش برای کمال اند نه اینکه کمالگرا باشند آنها تلاش دارند در ساختن سرنوشت خود مهارت پیدا کنند. آدلری ها بنا را براین فرض گذاشتهاند که افراد خلاق، فعال و خود تعیین کننده هستند. آنها مراجعان را در نقش قربانی منفعل نمی بینند. تجارب گروهی نشان میدهدکه ما انسانها حق انتخاب داریم و برای پیگیری آنها و بازسازی تجاربمان اقدام می کنیم. و گروه مکانی برای یادگیری خلاقیت بیشتر و خلق روش های بودن در دنیای واقعی است.
– تلاش برای معناجویی و برتری
از بدو تولد ما متوجه میشویم که ناتوانیم، لذا احساس حقارت ما برانگیخته میشود. این حقارت یک امر منفی نیست بلکه فرصتی است برای اینکه تلاش کنیم برای اینکه بر محیط مان فائق آئیم. ما برای مقابله با این احساس حقارت روشهایی برای کنترل نیروها (توانمندیها) در زندگی داریم، بیش از آنکه بوسیله آنها کنترل شویم. جستجو برای معناجویی مرتبط با احساسات اساسی ما از حقارت در ارتباط با دیگران و بر انگیخته شدن برای تلاش در جهت مهارت، برتری طلبی، قدرت و کمال است. احساس حقارت میتواند سرچشمه خلاقیت، کمال طلبی، افکار دست نیافتنی، و اهداف غایی در زندگی باشد. نتیجتاً اینکه احساس حقارت اغلب در هنگام ضرورت مفید است برای استفاده در کار گروه بیش از آنکه افراد تلاش کنند احساس کامل و بهتری داشته باشند، مهم است که مبانی احساس حقارتشان را روشن نمایند.
– سبک زندگی
ساختار شخصیت منسجم از سبک زندگی فرد به وجود می آید ، هریک از ما شخصیت منحصر به فردی داریم. سبک زندگی معمول عبارتست از نگاه ما درباره خودمان، دیگران و جهان اطراف و رفتارهای متمایز ما که برای رسیدن به اهداف و مقاصدمان از آنها استفاده میکنیم. اگرچه سبک زندگی ما تا ۶ سال اول زندگی آموخته میشود،سایر اتفاقات که رخ میدهد نیز تأثیر زیادی بررشد ما دارد. تجارب دوره کودکی به خودی خود تأثیری بر ما ندارند آنچه مهم است تعبیر و تفسیرما از وقایع است. آدلر از این مفهوم بعنوان خود، خویشتن شخصیت، فردیت، وحدت شخصیت، روش مواجه شدن با مشکلات یا نگرش کلی به سمت زندگی یاد میکند (آنسباخرو آنسباخر، ۱۹۵۴ به نقل استین و ادواردز، ۲۰۰۸ ).
آدلر اعتقاد داشت خاطرات اولیه دوران کودکی تصادفی نیستند بلکه افراد رویدادهایی را از کودکی خود به یاد می آورند که با سبک زندگی فعلی آنها مطابقت دارند.و زمانی که سبک زندگی تغییر می کند خاطرات قدیمی هم باید تغییر کنند از این رو ،مشاوران می توانند از تغییرات در خاطرات قدیمی به عنوان ملاکی برای ارزیابی نتایج درمان استفاده کنند. شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه خاطرات قدیمی در جریان درمان تغییر می کنند . برای مثال ساویل[۲۹۲] و اکستین[۲۹۳](۱۹۷۸ )،نشان دادند که وقتی درمان موفقیت آمیز باشد ،افراد خاطرات قدیمی خود را تغییر می دهند. همین طور استاتون[۲۹۴] و ویلبورن[۲۹۵](۱۹۹۱)خاطرات قدیمی کودکان را بعد از ۱۰ جلسه مشاوره با گروه گواه مقایسه کردند نتایج نشان داد گروه آزمایش تغییرات بیشتری را در موضوع ، شخصیت، موقعیت، مقدارجزییات و سطح عاطفه خاطرات قدیمی شان نسبت به گروه گواه نشان دادند(فیست و فیست ۲۰۰۲ ،ترجمه سیدمحمدی،۱۳۸۴). میر و جیمز (۱۹۹۱ ) معتقدند برای کشف الگوی رفتاری فرد حداقل به سه نمونه از خاطرات گذشته کودکی نیاز است در عین حال از تفسیر بیش از حد یا بی توجهی به خاطرات گذشته باید پرهیز کرد. آنها معتقدند در تحلیل خاطرات بایستی به بافت، محتوا،اشخاص،حرکت و احساسات کودک توجه کرد(تامسون و رودلف،۱۹۹۶ترجمه طهوریان،۱۳۸۴ ). بنابراین، شیوه زندگی راهیست که افراد در آن قدم برمیدارند یا اینکه از انجام تکالیف اصلی زندگی امتناع میورزند و سعی میکنند هدفهای خیالی خود را پیگیری نمایند. افراد سالم که تکلیف زندگی ارتباطی آنان نسبتاً انعطافپذیر است راه های بسیاری را برای حل مشکلات مییابند و هنگامیکه یکی از راه ها بسته باشد راه دیگر را انتخاب مینمایند این واقعیت برای افرادی که بر یک راه پافشاری میکنند یا دلسرد میشود و هیچ راهی را پیگیری نمی کنند صادق نیست. گروه مکانیست که بواسطه ماهیت تعاملی آن امکان بررسی و تغیر رفتار درون شیوه زندگی را فراهم می آورد.
– تکالیف زندگی
گروه زمینه مساعدی برای اینکه به اعضا کمک کند تکالیف اساسی زندگی که با آن درگیر و مواجه هستند آشکارا فراهم می آورد. این تکالیف عبارتند از ارتباط با دیگران (تکلیف اجتماعی)، مشارکت در جامعه(تکلیف شغلی)،برقرار کردن صمیمیت (تکلیف خانوادگی و عشق)که آدلر مطرح کرد و درایکورس و موزاک (۱۹۶۷ ) دو تکلیف دیگر را پذیرفتن خود، رشد دادن بعد معنوی (ارزشها ،معنی ،اهداف زندگی و رابطه با جهان) اضافه کردند و این تکالیف به قدری برای زندگی انسان مهم هستند که اختلال در هر یک از آنها اغلب نشانه ای از مشکلات روانی است(انجمن روانشناسی آمریکا، ۲۰۰۰ ). هر یک از این حوزه ها میتواند مباحث پرباری را در گروه شکل دهد.
شکل(۳-۲) چرخ تکالیف زندگی در نظریه آدلر
معنویت
شغل
عشق و صمیمیت
خود
روابط اجتماعی
– اشتباهات اساسی
اغلب اعضای گروه باورهای اساسی دارند که برخی از آنها کارکرد مناسبی ندارد. این باورها میتواند به شکل انتقادی در گروه به آزمون گذاشته شود، و ممکن است بتوان باورهای معیوب را ریشه کن کرد و با باورهای سازنده جایگزین نمود . موزاک (۲۰۰۰) معتقد است سبک زندگی را می توان به صورت افسانه شخصی در نظر گرفت ، افراد طوری رفتار می کنند انگار که این افسانه ها درست است ، زیرا آنها این افسانه ها را درست می دانند. موزاک پنج اشتباه اساسی را نام می برد: تعمیم افراطی، اهداف غلط یا غیر ممکن ، سو ء برداشت در مورد زندگی و ضروریات زندگی ، نا ارزنده سازی ارزشهای خود و ارزش های غلط(کوری،۲۰۰۵ ترجمه سید محمدی،۱۳۸۵).
– مفهوم محوری احساس اجتماعی[۲۹۶]
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1399-12-18] [ 08:34:00 ب.ظ ]
|