نظریه دوایر متحد المرکز -خشونت ، کجروی ، جرم ، بزهکاری و پرخاشگری جوانان

 

 

 

نظریه کارکردی توسط ارنست برگس[۱] مطرح گردید ، و در قالب مکتب شیکاگو به بررسی ویژگیهای شهر ، تغییرات اجتماعی و توزیع رفتارشان را به وسیله نظریه دوایر متحد المرکز مطالعه کرد. نظریه دوایر متحد المرکز ، شهر را به پنج منطقه تقسیم می کند . بر اساس این نظریه ، منطقه اول مرکز ظهر می باشد که مراکز تولیدی و تجاری در آن قرار دارد . منطقه دوم مربوط به کارگران و افراد فقیر است که به نحوی با مرکز تجاری در ارتباطند . این منطقه را مرکز در حال تحول نیز گویند ، صرفاً بدین خاطر که به محض هر گونه تغییری در وضعیت ، فقرا یا زاغه نشینان محل سکونت خود را تغییر می دهند . منطقه سوم نیز بیشتر متعلق به کارگران با تخصص و دارای درآمد بهتر است ، یعنی کسانی که به نحوی از مناطق فقیر نشین و دوایر دوم جدا شده اند . منطقه چهارم عموماً در اختیار افراد مرفه الحال ، صاحبان صنایع ، هتلها و مراکز توریستی و … می باشد . منطقه پنجم بیرونی ترین منطقه شهر است که شهرکها را شامل می شود . بسیاری از ساکنین این منطقه در طول روز این منطقه را خالی نموده و برای کار به شهر می روند ( شیخی ، ۱۳۸۴ : ۲۲۵ – ۲۲۶ ) .

 

پایان نامه ها

 

برگس و پارک معتقدند که در تبیین جرم ، بزهکاری و دیگر اعمال خلاف ، منطقه اصلی و کلیدی ، منطقه دوم یعنی انتقالی است . در منطقه دوم از دوایر متحد المرکز جابه جایی هایی مستمر صورت می گیرد . همچنین ، منطقه یاد شده یا مسائل اجتماعی عدیده ای مواجه می شود . پیدایش مسائل گوناگون اجتماعی در این منطقه بیشتر به علت تحرک زیاد و از دست رفتن کنترل روی افراد ساکن در این منطقه است . در مواردی حتی کنترل کاملاً از دست می رود و نتیجه چنین وضعیتی پیدایش خشونت های گوناگون ، غیر اخلاقی شدن جامعه ، ظهور بزهکاری نوجوانان ، پیدایش دسته ها و گروه های خلافکار ، فقر ، گسسته شدن خانواده ، پیدایش « واندالیسم » یا محله نامناسب می باشد . برگس و همکارانش معتقدند که به دلیل شرایط نامناسب اقتصادی و عدم ثبات ساکنین جرم و بزهکاری در این منطقه ( دوم ) به اوج خود میرسد ( شیخی ، ۱۳۸۴ : ۲۲۷ و ممتاز ، ۱۳۸۵ : ۸۵ ).

 

۷-۳-۷-۲- تبیینهای تلفیقی

 

نظریه یا تبیینهای تلفیقی کجروی ، توجه خود را به متغیرهای متنوعی معطوف می دارند . این تنوع می تواند یا ناشی از تعلق متغیرها به سطوح مختلف تحلیل خرد ، میانه و کلان باشد و یا ناشی از طبیعت زیستی ، روانی ، روانشناختی اجتماعی یا جامعه شناسی آنها . توجه مستقل به این تبیینها از آن رو اهمیت دارد که بخش قابل توجهی از تبیینهای جرم و کجروی ، یا صرفاً یک متغیر مستقل را مورد توجه قرار داده اند ؛ یا اینکه در عین توجه به نقش متغیرهای متعدد ، نگاه خود را بر یک متغیر با یک نوع متغیر خاص ( مثلاً ، متغیرهای ساختی ) متمرکز ساخته و به « بزرگ نمایی » آن پرداخته اند . مطالعه تبیینهای کجروی ، نشان می دهد که کمتر نظریه ای تحلیل خود را به نقش آفرینی یک علت واحد محدود ساخته است و بسیاری از آنها ، دست کم ، اشاره ای به اثر گذاری انواع از علل متفاوت دارند ( سلیمی و داوری ، ۱۳۸۶ : ۴۳۴ ) .

 

در زیر به چند مورد از نظریه پردازان مشهور تبیینهای تلفیقی اشاره می گردد :

 

۱- الگوی خنثی سازی سایکس و ماتزا

 

گرشام سایکس و دیوید ماتزا ، الگویی را برای تبیین کجروی ارائه داده اند که عناصر اصلی نظریه های یادگیری ، پدیدار شناسی ، کنترل و برچسب زنی را در خود جمع دارد : نخست با پرداختن به اینکه کجروان ، راه فرار را فشارهای همنوایی را از جامعه می آموزند ، به نقش یادگیری اشاره می کند . دوم به اینکه توجه می دهد که کجروان ( به ویژه نوجوانان که در برابر برچسب های جامعه ، آسیب پذیرند ) پس از مواجهه با جامعه ، به بازنگری در خود پنداره و سپس رفتار خود می پردازند . سوم مثل نظریه های کنترل ، فشارهای عاطفی و ارزشی جامعه بر کجروان یا یکی از عوامل بازدارندۀ جرم و کجروی می شمرد . چهارم هدف کجروان را از توسل به فنون خنثی سازی ، رها شدن از فشارهای همنوایی می داند و این امر ناشی از پایبندی درونی آنان به نظام ارزشی و هنجاری جامعه است .

 

 

شواهد این پایبندی را نیز سایکس و ماتزا مشاهدات زیر می دانند :

 

۱- کجروان گاه از رفتار نادرست خود ، احساس پشیمانی و گناه می کنند .

 

۲- آنان ، اغلب به انسانهای درستکار و مطیع قانون احترام می گذارند .

 

۳- بین افرادی که می توانند قربانی آنان باشند ، یا دیگران فرق می گذارند .

 

به نظر سایکس و ماتزا بر اساس این مشاهدات باید پذیرفت که کجروان یا از نادرستی عمل خویش آگاهند و یا آنکه از نیاز به همنوایی در امان نیستند . چون همنوایان ، پیوسته خود را نیازمند مشارکت در انواع رفتارهای همنوایان ( مانند تحصیل ، رفت و آمدهای خانوادگی ) می بینند . سپس به هر دلیل ، ارزشها و نگرشهای مرسوم را معتبر می دانند . به همین سبب ، همواره خود را با معضل احساس گناه مواجه می یابند و به فرمولهای مبتنی بر عذر و بهانه و تخفیف با گناه متوسل می شوند (همان منبع ، ۱۳۸۶ : ۴۳۱ و ۴۳۲ ) .

 

۲- الگوی تلفیقی الیوت ، هیوزینگا و ایجتون

 

این الگو برآیند آثار متغیرهای به کار رفته در نظریه های ساختی ، تضاد ، زیستی ، روانی و روانشناختی اجتماعی بویژه عنصر جامعه پذیری را مورد توجه قرار داده اند تا بدین وسیله بتوانند جرم و انحراف را در جامعه تبیین کنند . بر اساس نظریه الیوت و همکارانش ، نوجوانانی که در حوزه های سازمان یافته اجتماعی زندگی می کنند – و در خانه به صورت ناقص جامعه پذیر شده اند – خطر زیادی برای فشارهای دریافتی دارند – درک آنها از فشار بعداً به ضعیف شدن دلبستگی فرد به هنجارها ، فعالیتها و گروه های قراردادی منجر می شود . – و پیوند قراردادی ضعیف و میزان بالای فشار اجتماعی موجب می شود تا بعضی از جوانان ارزشهای قراردادی جامعه را طرد کنند و نپذیرند –و در جستجوی پیوند با گروه های هم سال منحرف بر می آیند . این گروه های بزهکار ضد اجتماعی ، فرد را برای انجام جرم و خشونت تشویق و تقویت کرده و مدلهای نقشی برای رفتارهای ضد اجتماعی را فراهم  می کنند . دلبستگی به این گروه های بزهکار و ضد اجتماعی هنگامی که با پیوندهای ضعیف با هنجارها و گروه های قراردادی ترکیب شود و به افزایش رفتارهای بزهکارانه و خشونت آمیز و مصرف زیاد مواد مخدر منجر می شود .

 

او بیان می کند ، زندگی در محله های بی سازمان ، احساس یأس و ناامیدی ، احساس ناتوانی برای پیشرفت و درگیر شدن در جرایم را بوجود می آورد و این امر شرایطی را بوجود می آورد که در آن ارزشهای قراردادی جامعه تضعیف می شوند . در نتیجه بچه ها علاقه به درس و مدرسه ، خانواده و نظم اجتماعی را از دست می دهند ، در چنین جامعه ای گروه های همالان بزهکار جایگزین قابل قبولی شده و ارتکاب به جرم و خشونت را حمایت می کنند . ( Siegel , 2001 : 273 – ۲۷۵   ) .

 

 

 

الگوی تلفیقی الیوت و همکارانش

 

 

فشار و از خود بیگانگی

 

 

اجتماعی شدن ناقص

 

 

 

بی سازمانی اجتماعی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ضعیف شدن پیوندهای اجتماعی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

           
       
     
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ملحق شدن به خرده فرهنگهای منحرف و کجرو

 

 

 

پذیرش ارزشهای گروه همسالان منحرف و کجرو

 

 

 

عدم پذیرش ارزشهای اجتماعی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بزهکاری و مصرف مواد مخدر

 

 

 

 

( همان منبع ،‌۲۰۰۱ : ۲۷۵ )

 

 

 

 

 

۳- نظریه خصلت نهفته[۲]

 

این الگو افرادی خاص را دارای ویژگیهای زیستی و روان تأثیر گذار بر تمایلات و آمادگی کجروانه        می دانند . سپس با تأکید بر ثابت ماندن این ویژگیها در طول دوران زندگی فرد ، و نیز توجه به عنصر گزینش ، مدعی می شوند که جمع شدن اثرات آنها با تأثیر فرصتها و نیروهای اجتماعی ، او را با شدت بیشتری در معرض کجروی قرار می دهند .

 

الف ) الگوی « نظریه عمومی جرم » گاتفریدسون و هیرشی

 

این الگو ابتدا « خویشتن داری » را مسئله اساسی و « کجروی » را معلول فقدان آن می داند ( رویکرد کنترل ) . جامعه پذیری ، محیط خانواده ، پیوندهای اجتماعی و بویژه ناکار آمدی تربیت کودکان را در « خویشتن داری » مؤثر می داند ( رویکرد یادگیری شرطی ) . و عناصر زیر را از نظریه های دیگر اخذ کرده است : خود خواهی ذاتی انسان ( نظریه کلاسیک ) ، آثار محیط و ساختار خانواده ( رویکرد جامعه شناختی ) . به طور کلی الگوی عمومی جرم از تلفیق مفاهیم گزینشی و نظریه های کنترل : شخصیت انگیزشی ، فقدان خویشتن داری ( در اثر تربیت نادرست ، والدین کجرو و … ) ضعف عناصر پایبند کننده به جامعه ، تشکیل شد ( سلیمی و داوری ، ۱۳۸۶ : ۴۳۶ – ۴۳۷ ) .

 

ب ) الگوی یادگیری  سرشتی ویلسون و هرنشتاین

 

نظریه یادگیری سرشتی جیمز ویلسون و ریچارد هرنشتاین ، پر نفوذترین و بحث انگیزترین نظریه در حوزۀ نظریه های یادگیری است . ویلسون و هرنشتاین که را با تمسک به مضمون مشابه با گزینش که موضعی شناخته شده در رویکردهای گزینشی است ، آغاز کرده و بر آنند که مرتکب شدن یا نشدن هر دو نوع رفتار کجروانه و غیر کجروانه ، منافع و مضرات خاص خود را دارد . برای نمونه ، منافع ارتکاب کجروی می تواند تأیید همسالان یا باد آورده ها مالی باشد و منافع مرتکب نشدن آن ، دور ماندن از مجازات و برخورداری از وجدانی آسوده . بدین شکل ، آنان پیش از هر چیز به مفهوم نسبت نهایی تفاضل میان منافع و مضرات حاصل از ارتکاب رفتاری خاص یا مرتکب نشدن آن اشاره می کنند و یادآور می شوند که اگر منافع حاصل از انجام یک رفتار ( خود ارتکاب جرم و خواه پایبندی به هنجارها ) ، بیش از منافع ترک آن باشد احتمال انجام پذیرش آن افزایش می یابد . از ویژگیهای مهم الگوی یادگیری – سرشتی توجه به تأثیر متقابل ویژگیهای جسمی و شرایط اجتماعی در شکل گیری کجروی و تلفیق عناصر رویکردهای گزینشی و روان شناختی اجتماعی است ، افراد برخوردار از نقایص شخصیتی و روانی ارتکاب کجروی را بر می گزینند .  ( Siegel , 2001 : 274‌ ) .

 

[۱] – Ernest . W . Burgess

 

[۲] – Latent Trait Theories

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...