۲-۲-۳-۲- ابعاد کمال گرایی

 

کمال گرایی لزوماً به عنوان یک فاکتور منفی شناخته نشده است، بلکه به عنوان فاکتوری که می‌تواند عملکرد مثبت و مفیدی نیز داشته باشد،مطرح است.هماچک[۹۱](۱۹۷۸) اولین فردی بود که بین انواع کمال گرایی تمایز قائل شد.او معتقد بود دو نوع کمال گرایی وجود دارد: ۱-کمال گرایی سازگارانه یا بهنجار ۲-کمال گرایی ناسازگارانه یا نابهنجار.

 

۲-۲-۳-۲-۱-کمال گرایی سازگارانه (بهنجار) و ناسازگارانه (نابهنجار)

 

انس و همکاران(۲۰۰۲) کمال گرایی سازگارانه را مجموعه ای از اهداف والا و استانداردهای شخصی و تلاش برای موفقیت تعریف می‌کنند و معتقدند فرد کمال گرای بهنجار محدودیت های شخصی را به رسمیت می شناسد.

 

پارکر و میلز[۹۲](۱۹۹۶) نیز کمال گراهای سازگار را به عنوان افرادی با استانداردهای والا،علاقه مند به موفقیت، وظیفه شناسی یا سطوح بالای مسئولیت توصیف ‌کرده‌است.

 

در کمال گرایی سازگارانه یا بهنجار، اشخاص از کارهای سخت و طاقت فرسا لذت می‌برند و زمانی که احساس می‌کنند در انجام کارها آزادند، می کوشند تا به بهترین صورت عمل کنند.موفقیت در انجام کارها گونه ای احساس خشنودی و رضایت به همراه می آورد (میسیلدین[۹۳]،۱۹۶۳؛به نقل از مهرابی زاده هنرمند و وردی،۱۳۸۲).

 

کمال گرایی مثبت بیشتر انطباقی در نظر گرفته می شود زیرا کوشش مثبت و فعالانه برای دستیابی به اهداف را تشویق می‌کند و افراد در این نوع کمال گرایی می‌توانند کمال گرایی شان را تنظیم کنند.کمال گرایی بهنجار به همین دلیل با پیشرفت بالا و عاطفه مثبت رابطه دارد (فلت و هویت،۲۰۰۲؛به نقل از رم[۹۴]،۲۰۰۵).

 

فراست و همکاران(۱۹۹۳) و دانکلی(۲۰۰۰) اشاره می‌کنند که تمایز بین تلاش برای استانداردهای والا و ارزیابی انتقادانه، تمایز اصلی بین کمال گرایی سازگارانه و ناسازگارانه است.

 

این نوع کمال گرایی زمانی رخ می‌دهد که افراد برای معیارهای بسیار افراطی و غیر واقع گرایانه تلاش می‌کنند و عملکردشان را بسیار مورد نقادی و ارزیابی قرار می‌دهند.این افراد با ترس از شکست برانگیخته می‌شوند و زمانی که کوچک‌ترین اشتباهی رخ می‌دهد،نمی توانند احساس رضایت کنند.آنان همچنین عدم اطمینان و اضطراب در خصوص شایستگی شان تجربه می‌کنند و این برخلاف کمال گرایان بهنجار است که می‌توانند اندکی اشتباه در کارشان را پذیرفته و آن را همچنان موفقیت به حساب آورند(هماچک،۱۹۷۸).

 

از نظر فراست و همکاران(۱۹۹۳)،کمال گرایی ناسازگارانه را دارای چهار مؤلفه است:

 

    1. نگرانی ‌در مورد اشتباهات (گرایش به نگاه منفی ‌در مورد اشتباهات و تفسیر آن ها به عنوان شکست)؛

 

    1. شک و تردید ‌در مورد اقدامات (تا حدی که افراد ‌در مورد توانایی ها و کیفیت عملکردشان شک و تردید دارند)؛

 

    1. انتظارات والدین (باور به اینکه والدین فرد اهداف بسیار بالایی برای فرد تنظیم می‌کنند)؛

 

  1. انتقاد والدین (این دیدگاه که والدین فرد بسیار نقاد هستند)(موزر[۹۵] و همکاران،۲۰۱۲).

۲-۲-۳-۲-۲-کمال گرایی فعال و منفعل

 

ادکینز و پارکر[۹۶] (۱۹۹۶) بین کمال گرایی فعال و منفعل تمیز قائل شدند و عنوان کردند کمال گرایی منفعل در افسردگی نقش دارد، اما کمال گرایی فعال با افسردگی رابطه ای ندارد و با آسیب پذیری، تا حدی همبستگی منفی نشان می‌دهد.از نظر این محققان، کمال گرایی منفعل بیشتر نشانگر افرادی است که به طور افراطی از اشتباه کردن می ترسند، کسانی که اغلب تصمیم های خود را پیش‌بینی می‌کنند و غالبا در انجام کارها اهمال کاری می‌کنند و در مجموع کمال گرایی، برایشان مانع عمل است. در مقایسه، کمال گرایی فعال، مشخصه افرادی است که به نظر نمی رسد مستعد و پذیرای افکار مربوط به خودکشی باشند و افرادی هستند که تلاش های کمال گرایانه نه تنها برایشان فلج کننده نیست بلکه انگیزه بخش نیز هست (به نقل از خسروی و علیزاده صحرایی،۱۳۸۸).

 

۲-۲-۳-۲-۳- کمال گرایی سالم و ناسالم

 

استامف و پارکر[۹۷] (۲۰۰۰) تحلیل ساختاری سلسله مراتبی از کمال گرایی و رابطه آن با سایر ویژگی های شخصیتی انجام دادند. نتایج نشان داد که کمال گرایی می‌تواند به خوبی به عنوان دو بعد مستقل شناخته شود که الگوهای متفاوتی از همبستگی را با سایر متغیر های شخصیتی نشان می‌دهند.

 

در حالی که ابعاد ناسالم کمال گرایی با کمبود عزت نفس، روان رنجوری و آسیب شناسی های کلی مرتبط بود، بعد سالم و کارآمد کمال گرایی با بردباری، نظم و وجدان در ارتباط بود. بر مبنای این نتایج استامف و پارکر نتیجه گرفتند که تمایلات کمال گرایانه سالم – ناسالم دو قطب مقابل یک پیوستار نیستند بلکه بیشتر دو بعد مختلف و متعامد[۹۸] هستند و هر کدام ممکن است دو قطب داشته باشد که عبارتند از کمال گرایی سالم بالا در مقابل پایین و کمال گرایی ناسالم بالا در مقابل پایین.

 

۲-۲-۳-۲-۴- ابعاد سه گانه کمال گرایی

 

هویت و فلت(۱۹۹۱)کمال گرایی را به عنوان سازه ای چند بعدی در نظر گرفته اند که شامل ابعاد کمال گرایی خویشتن مدار[۹۹](وضع استانداردهای بالا و غیرواقع بینانه برای خود)،کمال گرایی جامعه مدار[۱۰۰](باور فرد مبنی بر اینکه دیگران از فرد،انتظار کامل بودن دارند و او باید انتظارات آنان را برآورده سازد) و کمال گرایی دیگر مدار[۱۰۱](داشتن استانداردهای بالا و غیرواقع بینانه ‌در مورد دیگران) است.

 

کمال گرایی خویشتن مدار:

 

یک مؤلفه‌ انگیزشی است که شامل کوشش های فرد برای دست یابی به خویشتن کامل می‌باشد. در این بعد، افراد دارای انگیزه قوی برای کمال، معیارهای بالای غیر واقعی، کوشش اجباری و دارای تفکر همه یا هیچ در رابطه با نتایج به شکل موفقیت های تام و یا شکست های تام می‌باشند. این افراد دارای حد بسیار بالای خود تحمیلی بوده و به افراط موشکاف و انتقادگر هستند به گونه ای که می‌توانند عیب ها و اشتباهات خود را در جنبه‌های مختلف زندگی بپذیرند.

 

کمال گرایی جامعه مدار:

 

این بعد از ابعاد میان فردی دیگران ساخته شده است. عقیده ای است که دیگران انتظارات اغراق آمیز و غیر واقعی را بر شخص اعمال می‌کنند که هرچند برآوردن آن ها دشوار است ولی شخص باید ‌به این استانداردها دست یابد تا مورد تأیید و پذیرش دیگران قرار گیرد. چون این معیارهای افراطی از طرف دیگران به عنوان معیارهای تحمیل شده بیرونی تجربه می‌شوند، این احساس در فرد به وجود می‌آید که کنترل نشدنی است و به احساس شکست، اضطراب، خشم درماندگی و نا امیدی می انجامند و به تفکرات خود کشی و افسردگی مربوط می‌شوند.

 

کمال گرایی دیگر مدار:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...