پایان نامه تبیین عوامل ایجادکننده تفکر نقاد در دانشکده مرجع |
5-1-2-1-1) برخورداری از تفکر نقاد.. 151
5-1-2-1-2) فرایند تدریس.. 151
5-1-2-1-3) عینیتگرایی.. 152
5-1-2-2) فرهنگ. 152
5-1-2-2-1) فرهنگ علمی.. 153
5-1-2-2-2) اخلاق نقد.. 153
5-1-2-3) برنامه درسی. 153
5-1-2-3-1) توجه به تفکر نقاد و پژوهشمحوری.. 154
5-1-2-3-2) استفاده از واحدهای کاربردی.. 154
5-1-2-3-3) تعدد و بهروز بودن منابع درسی.. 154
5-1-2-4) منابع مالی و امکانات آموزشی-پژوهشی. 155
5-1-2-5) مدیریت. 155
5-1-2-6) دانشجو. 155
5-1-2-6-1) داشتن علاقه و انگیزه.. 156
5-1-2-6-2) کسب مهارتهای تفکر نقاد.. 156
5-1-2-6-3) پرسشگری.. 156
5-2) تلخیص مضامین… 157
5-3) نتیجهگیری………………. 159
5-4) پیشنهادات………………. 160
5-4-1) پیشنهادات پژوهشی.. 160
5-4-2) پیشنهادات اجرایی.. 161
منابع……………………………….. 162
1-1) بیان مسئله و سابقه پژوهش:
آنگونه که امروزه برنامهریزان و طراحان آموزشی عنوان میکنند مهارت تفکر نقاد[1] اهمیت بهسزایی در درک و فهم بیشتر و بهتر مطالب دارد و حرکت به سوی ایجاد این مهارت برای ارتقاء سطح آموزش در بسیاری از علوم روندی شتابان به خود گرفته است. بهرهگیری از این مهارت در آموزش نه تنها امری مطلوب است بلکه برای باقی ماندن در گردونه رقابت و پیشرفت و ارتقاء سطح آموزش امری لازم به حساب میآید. از سوی دیگر توجه روزافزون به این مهارت در برنامههای درسی و تلاش برای ایجاد و ارتقاء این مهارت در دانشجویان سبب شده است تا نیاز به بازنگری در شیوههای تدریس و لزوم آشناکردنِ اساتید با روشهای ایجاد این مهارت، به خصوص در کشورهای در حال توسعهای چون ایران امری اجتناب ناپذیر باشد. زیرا شرط اساسی برایِ تحقق بهترین و بالاترین حد یادگیری، استفاده از ابزارها و روشهایی است که بتواند دانشجو را درگیر بحث نماید. (پیغامی و آقابابایی، 1383)
همچنین ثمره واقعی تعلیم و تربیت فرآیندی فکری است که از مطالعه یک رشته به وجود میآید و نه از طریق اطلاعات جمعآوری شده. ولی با وجود این بسیاری از محافل آموزشی به جای اینکه برای پرورش استعدادهای فکری افراد اهمیت قائل شوند، بر یادگیری اطلاعات و محتویات آموزشی تاکید میکنند. این کار معمولاً باعث ترویج سبک انفعالی تعلیم و تربیت میشود که در آن تفکر نقاد یا فقط به طور ضمنی آموزش داده شده و یا هرگز آموزش داده نمیشود. (مایرز،ابیلی،8،1380)
آنچه از ظواهر امر معلوم است به نظر میرسد در کشور ما به مهارت تفکر نقاد (CT) اهمیت چندانی داده نشده و بسیاری از دانشکدهها با این مهارت و روشهای تحقق آن، آشنایی کافی ندارند. دلیل این ادعا را آنجا میتوان یافت که در کلاسهای درس صرفاً به استفاده از روش سخنرانی و تخته سیاه بسنده شده و سایر روشهای آموزش مورد بیمهری قرار گرفته است. (پیغامی و آقابابایی، 1383)
در این میان دانشکدهای که به دنبال مرجعیت علمی در دنیا است باید توجه زیادی به ارتقاء سطح آموزش و پژوهش خود داشته و به مقوله تفکر نقاد و ایجاد آن اهمیت قائل شود. اساتید و دانشجویان در چنین دانشکدهای نیازمند تفکر عمیق در مورد مسائل علمی میباشند. شکلگیری تفکر نقاد سبب میشود تـا اسـاتید و دانشجویان
به راحتی از کنار نظریات و مسائل علمی عبور نکرده و آنها را مورد نقد و بررسی قرار دهند.
از این رو پژوهش حاضر بر آن است تا ابعاد و مولفههای تفکر نقاد را شناسایی نموده و عوامل موثر در ایجاد آنها را در دانشکده مرجع مورد مطالعه قرار دهد.
[1] – Critical thinking (CT)
1-1) اهمیت و هدف پژوهش:
تفکر نقاد مهارتی است که باید آموخته شود و به معنای تفکر صحیح برای ارزیابی مسائل است. تفکر نقاد در واقع روشی است که با بررسی اطلاعات داده شده، به قضاوت در خصوص درست یا غلط بودن آنها میپردازد. این نوع تفکر به طور جامع شامل خلاقیت، حل مساله، شهود و بصیرت است. (Garrison, Anderson & Walter,2001)
یکی از مهمترین ویژگیهای عصر مدرن گسترش تفکر نقاد است. دوران تجددگرایی، عصر انتقاد نیز خوانده میشود؛ زیرا در این دوره، نقد با آفرینندگی چنان در آمیخت که مستقیماً به خلاقیت بدل شد. بدینسان هدف روشنفکری، تغییر دادن شیوهی اندیشیدن بوده است؛ یعنی جایگزین کردن اندیشهی تحلیلی انتقادی به جای اندیشهی اسطورهای. (امین خندقی،1386)
یکی از ضرورتهای پرداختن به تفکر نقاد این است که در نظام آموزش عالی کشور ما، رشتههای علوم انسانی به صورت تقلیدی بوده و نیازمند بازنگری اساسی میباشند. مباحث طرح شده در این رشتهها نمایانگر نگاه و تفکر غربی به انسان و مسائل مرتبط با اوست. علاوه بر این دانشمندان غربی با این نگاه سعی در حل مشکلات جامعه خویش داشتهاند. از این رو نمیتوان مهر تایید بر همه این مباحث زده و کورکورانه به تدریس و یادگیری آنها در دانشگاهها پرداخت. در واقع باید با نگاهی تیزبینانه و با تفکری نقاد به سراغ این علوم رفت. و در این صورت است که میتوان نکات مثبت آنها را استخراج نموده و بهکار گرفت. و نیز مطالب مغایر با تعالیم اسلامی و فرهنگ جامعه خویش را شناسایی و اصلاح نمود.
شناسایی ابعاد و مولفههای تفکر نقاد میتواند به شناخت بیشتر این تفکر انجامیده و موجبات ایجاد آن را در مراکز علمی فراهم آورد.
بر این اساس اهداف پژوهش عبارتند از:
شناسایی ابعاد و مولفههای تفکر نقاد
شناسایی عوامل موثر در شکلگیری تفکر نقاد در دانشکده مرجع
تبیین نقش عوامل موثر در دانشکده مرجع بر شکلگیری ابعاد و مولفههای تفکر نقاد
1-2) سئوالات تحقیق:
ابعاد و مولفههای تفکر نقاد کدامند؟
چه عواملی در ایجاد تفکر نقاد در دانشکده مرجع موثرند؟ و چه نقشی را ایفا مینمایند؟
تفکر نقاد در تحقق مرجعیت علمی دانشکده چه نقشی را ایفا مینماید؟
1-3) فرضیه تحقیق:
از آنجایی که تحقیق از نوع اکتشافی میباشد فاقد فرضیه است.
روش تحقیق: تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر نوع دادهها، کیفی میباشد. شمای کلی روش تحقیق در جدول زیر قابل مشاهده است:
1-5-1) ابزار گردآوری اطلاعات:
در این تحقیق از دو ابزار عمده برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است که عبارتند از: بررسی منابع کتابخانهای و مصاحبه
1-5-2) قلمرو تحقیق (زمانی، مکانی و موضوعی) :
قلمرو زمانی تحقیق، سالهای 1389 و 1390 بوده و قلمرو مکانی، دانشگاه امام صادق علیهالسلام میباشد.
قلمرو موضوعی تحقیق نیز شامل موضوعات تفکر، تفکر نقاد، مرجعیت علمی و عوامل ایجادکنندهی تفکر نقاد در دانشکده مرجع میباشد.
1-5) واژگان کلیدی تحقیق:
تفکر: تفکر، عملی ذهنی است و زمانی مطرح میگردد که انسان با مسئلهای مواجه است و خواستار حل آن است. در این هنگام در ذهن، تلاشی برای حل مسئله آغاز میگردد که این تلاش ذهنی را، تفکر مینامند.
تفکر نقاد: تفکر نقدی، دانش و مهارتی است که به ما کمک میکند در باب درستی یا نادرستی آنچه میشنویم یا میخوانیم به شناخت روشنی برسیم و تصمیم بگیریم آیا آن را بپذیریم یا نپذیریم یا در حال تعلیق قرار دهیم. به عبارت دیگر تفکر نقاد، فن نقد اندیشههاست.
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1399-06-06] [ 06:50:00 ب.ظ ]
|