پایان نامه تمثیلی بودن عیوب در نکاح |
معتقدان به نظریه تمثیلی بودن عیوب، کسانی هستند که موارد فسخ نکاح را محصور به موارد خاص نمیدانند بلکه از نظر آنان، هر امری که موجب ضرر یا نفرت و اذیت طرف مقابل شود، میتواند موجب فسخ نکاح باشد چرا که هدف نکاح، رسیدن به سعادت و آرامش است و هر چیزی که مانع از آن باشد از عیوب نکاح است. این نظریه از سوی برخیاز فقها اسلامی مانند شریح قاضی، معمر الزهری، ابن تمیمه، ابن قیم، و جوزیه و …. بیان شده است (العسیاوی، ۱۹۹۸ م: ۲۶۱). کسانی که بر این باورند،که پذیرش تمثیلی بودن و محدود ندانستن عیوب، منطقی و عادلانه تر است معتقدند، اگر در عیوب موجب فسخ نکاح تأمل کنیم، در مییابیم که این عیوب اوصافی است که علت و معنای موجود در آنها، تعقل میپذیرد و فردی نمیتواند بگوید که این عیوب تعبدی است و حکمت و علت آن بر ما پوشیده است، زیرا اگر به دلیل مشروعیت فسخ به واسطهی این گونه عیوب باز گردیم،در مییابیم که نص و نصوص موجود، به علت معین موجب فسخ اشاره کرده است، بنابراین با دریافت اینگونه علتها میتوان آن را به سایر عیوب نیز تسری داد و آن را موجب فسخ دانست، زیرا یا این علت در همه موارد قابل تسری وجود دارد، و یا آن که علت موجود در عیب مورد تسری، بسی شدیدتر و قویتر مینماید. برای مثال بیماری جذام واگیردار و زیانبار است و همین علت در بیماری ایدز که بسی خطرناک تر است وجود دارد(اسماعیل آبادی، ۱۳۸۳: ۲۹۴- ۲۹۳). با این همه نباید از نظر دور داشت که در نخستین دادرسیهای صورت گرفته در زمان صحابه، در خصوص جدایی زن و مرد به دلیل وجود عیب، صحابه تنها به همان موارد مطرح و عیوب مورد نظر حکم کردهاند بیآنکه دیگر عیوب را مدنظر داشته باشند،یا به حصری بودن عیوب تأکید کنند. از طرفی صحابه به همان عیوب مطرح در زمان خود یا در مورد عیوبی که از آنها خواسته میشد، اظهار نظر کرده و به دیگر عیوب، توجه نداشتهاند و یا آنکه این عیوب اصلاً در آن روزگاران مطرح نبود. البته نباید پنداشت که دیدگاه صحابه، دلیل به شمار نمیآید و نمیتوان بدان استناد کرد، زیرا صحابه به اصل لاضرر و لاحرج عنایت داشتهاند و با توجه به این دو اصل، فتوا دادهاند، بنابراین فتوای آنان مستند به دلیل معتبر بوده است و میتوان بدان عمل کرد و حجیت دارد با وجود این در فقه امامیه و به تبع آن در حقوق ایران فسخ نکاح محدود و محصور به موارد خاص است(وفایی نیا، ۹۷:۱۳۸۹).حکم قانون مدنی متکی بر نظر مشهور فقهای امامیه است که آنها هم به استناد روایات وارده در خصوص انواع عیوب به این ترتیب فتوا دادهاند.در نتیجه در فقه امامیه و به تبع آن در حقوق ایران، فسخ نکاح محصور به موارد خاصی است اگر چه به نظر میرسد با توجه به دلایل ارائه شده در خصوص تمثیلی بودن و بروز و شیوع بیماری های بس خطرناک تر مانند ایدز و … پذیرش دیدگاه اخیر، منطقی تر به نظر میآید.
به نظر با توجه به مقررات موجود دیگر در قانون مدنی، نیاز به تعمیم و گسترش و در نتیجه قائل به تمثیلی بودن عیوب مصرحه در قانون، نمیباشد. ماده ۱۱۲۸ ق .م مقرر میدارد: « هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برایطرف مقابل حق فسخ خواهد بود، خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبانیاً بر آن واقع شده باشد» بر اساس این ماده هر صفتی که به صورت صریح یا ضمنی در عقد شرط شده باشد و از آن تخلف شود، موجد حق فسخ برای زیان دیده میباشد. در مورد سایر عیوب غیر از عیوب مصرح در قانون، اگر خطر این عیوب زیاد باشد، میتوان گفت که بنای طرفین در عقد نکاح، سلامت طرف مقابل از عیوب خطرناک است، لذا بعد از عقد معلوم شود که چنین عیبی در طرف مقابل وجود دارد، زیان دیده میتواند با استناد به شرط ضمنی سلامت در عقد نکاح، به استناد ماده ۱۱۲۸ ق.م، نکاح را فسخ و چنانچه چنین عیبیدر زوج وجود داشته باشد، زوجه میتواند به استناد عسروحرج و بر اساس ماده ۱۱۳۰ ق.م درخواست طلاق نماید. لذا با توجه به مراتب فوق، نیازی به تعمیم و گسترش عیوب موجب فسخ نکاح، که در قانون مدنی تصریح شده است، نمیباشد. کما اینکه تدلیس در نکاح به صراحت در قانون مدنی، از موجبات فسخ نکاح شمرده نشده است لیکن در صورت تدلیس یکی از زوجین، طرف مقابل میتواند با استفاده از حکم مقرر در ماده ۱۱۲۸ ق .م درخواست فسخ نکاح نماید( صفایی،۱۳۸۵: ۲۱۴-کاتوزیان، ۱۳۷۴: ۲۸۴-۲۸۵).
لیست پایان نامه ها (فایل کامل موجود است) در مورد ازدواج و طلاق :
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-06-12] [ 03:03:00 ب.ظ ]
|