پایان نامه رابطه هوش فرهنگی و تعارض سازمانی بین فردی |
نمودار 4-1- توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب جنسیت…………………………………………………. 58
نمودار 4-2- توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب سن………………………………………………………. 59
نمودار 4-3- توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب تحصیلات……………………………………………… 60
نمودار 4-4- توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب سابقه کار……………………………………………….. 61
نمودار 4-5- توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب سابقه کار……………………………………………….. 62
چکیده
امروزه تعارض در سازمانها به عنوان یک مسئله جدی شناخته شده است. این تعارض تحت تاثیر عوامل متعددی است که عدم تجانس اعضاء از آن جمله میباشد. هرگاه پیشینه، ارزشها، تحصیلات، سن، الگوهای اجتماعی و فرهنگی اشخاص با هم متفاوت باشد تعارض افزایش مییابد. بنابراین لازم است افراد با فرهنگهای مختلف آشنا باشند و به طور مناسب با افراد سایر فرهنگها ارتباط برقرار کنند. برای دستیابی به این منظور افراد نیاز به هوش فرهنگی دارند. هدف این پژوهش بررسی رابطه هوش فرهنگی و تعارض سازمانی بین فردی کارکنان گمرکات استان خوزستان است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی همبستگی میباشد. جامعه آماری عبارتست از کارکنان گمرکات استان خوزستان با مدرک تحصیلی فوق دیپلم به بالا که از بین آنان تعداد 248 نفر به روش تصادفی خوشهای نمونه گیری گردید. دادهها پس از جمع آوری از طریق دو پرسشنامه هوش فرهنگی و تعارض بین فردی بوسیله نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتـهها نشان میدهد که بین هوش فرهنگی و تعارض سازمانی بین فردی رابطه معناداری وجود دارد. بنابراین تقویت هوش فرهنگی میتواند منجر به کاهش تعارض بین فردی شود.
کلید واژهها: هوش فرهنگی، تعاملات میان فرهنگی، پیشینه فرهنگی، تعارض سازمانی بین فردی.
فصل اول:
کلیات تحقیق
بیشک عصر حاضر را می توان دوران احیاء ارزشهای منابع انسانی نامید، بر این اساس ارزشمندترین دارایی هر سازمانی، نیروی انسانی آن سازمان تلقی شده و به عنوان محور توسعه یاد میشود. در فضای رنگارنگ کسب و کار امروزی، مدیر باید بتواند از میان انبوه عادات، باورها و اشاراتی که بیانگر ویژگیهای کارکنان وی است راه باز کند. اکنون دیگر تنها در خارج از مرزهای یک کشور نیست که به فرهنگهای بیگانه برمیخوریم، بلکه فرهنگ بیگانه همه جا دیده میشود. در بنگاهها، در حرفههای گوناگون و در مناطق مختلف. تعامل با افراد مستلزم درک و سازگاری است و به این دلیل در میان مهارتهای مورد نیاز قرن بیست و یکم توانایی تطبیق مستمر با افرادی از فرهنگهای مختلف و توانایی اداره ارتباطات بین فرهنگی بسیار با اهمیت است. محیط کار جهانی به افرادی نیاز دارد که به فرهنگهای مختلف آشنا باشند و بتوانند با افراد سایر فرهنگها ارتباط مناسب برقرار کنند. برای این منظور، افراد نیاز به هوش فرهنگی دارند. توانایی فرد برای تطبیق با ارزشها سنتها و آداب و رسوم متفاوت از آنچه به آنها عادت کرده است و کارکردن در یک محیط متفاوت فرهنگی، معرف هوش فرهنگی است (خاشعی و مستمع،1390).
تفاوتهای فرهنگی بسیار بیشتر از آنچه که ما فکر میکنیم روی اثربخشی تجارت و سازمان تاثیر دارند. زمینههای فرهنگی ما بر نحوه فکر کردن، عمل کردن و حتی تفسیر ما از فعالیتها و اعمال دیگران موثر است. مدیران و کارکنان امروزی، باید قابلیت انعطاف کافی برای سازش آگاهانه با هر موقعیت فرهنگی جدید را که با آن روبرو میشوند، داشته باشند. در این راستا هوش فرهنگی و توانمندسازی افراد و مدیران است که به کمک سازمان خواهد شتافت (زمانی و طبرسا،1388).
تعارض چهرههای گوناگونی دارد و برای مدیران که مسئول دستیابی به هدفهای سازمانی هستند چالشی مستمر تلقی میشود. فراگیری مدیریت تعارض برای بهبود چگونگی انطباق و استفاده از تغییر و تحول برای خود فرد، خانواده و سازمان سرمایهگذاری حیاتی بهشمار میآید. مدیریت اثربخش تعارض به مدیر کمــک میکنـد با تحولات جدید در تماس باشد و برای مقابله با تهدیدات و اســتفاده از فرصتها راهحلهای مناسب بیابد. از سوی دیگر در اقتصاد جهانی امروز که ادغامها، همکاریهای مشترک تجاری و تشکیل ائتلافها میان سازمانها، خارج از مرزهای ملی به صورت نظم روز درآمده، داد و ستد با افرادی از فرهنگهای مختلف بسیار معمول گشته است. تعارض میانفرهنگی بالقوه به دلیل مفروضات متفاوت درباره چگونه اندیشیدن و عملکردن، هم ناگهانی و هم درخور توجه است. موفقیت یا شکست داد و ستدهای میانفرهنگی، اغلب به اجتناب یا به حداقل رساندن تعارض واقعی یا ادراک شده بستگی دارد؛ از این رو آگاهی از تفاوتهای فرهنگی نخستین گام مهمی است که باید برداشته شود. پس از آن تعارض میانفرهنگی را با ایجاد روابط میان
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1399-06-06] [ 02:10:00 ق.ظ ]
|