شخصیت از دیدگاه اسلام و قرآن

 

به قول یکی از دانشمندان اسلام شناس معاصر ایرانی، انسان در جهان بینی اسلامی‌داستانی شگفت دارد، انسان مخلوقی است که هنگام زاده شدن بالقوه کمالاتی دارد که می‌توان به آنها فعلیت داد.

 

علی (ع) می‌فرماید بدی و ناسلامتی در طبیعت هر کس نهان است اگر شخص بر طبیعت خود غالب آید بدی در ضمیر، ناخودآگاه خود مخفی می‌ماند و اگر غالب نیاید، بدی مانند آتش فشانی سرانجام دهان باز می‌کند و خود و محیطش را به بیماری و تباهی می‌کشاند.

 

(عبدالکریم ۱۳۶۱) (نوری تاجر ۱۳۷۶)

 

اسلام عوامل تکامل دهنده اش را شامل وراثت، محیط طبیعی و جغرافیایی، محیط اجتماعی و عوامل فرهنگی و تاریخی می‌دانند، اسلام خیلی قبل از فروید طبیعت انسان را به سه قسمت تقسیم نمود که هر یک از این سه قسمت در فطرت و طبیعت او موجود است. این سه قسمت نفس اماره، نفس مطمئنه، نفس لوامه است که معادل نهاد، خود و فرا خود در نظریات فروید پدر علم روانکاوی در شخصیت می‌باشد.

 

در اینجا مراد از نفس اماره طبیعت حیوانی انسان است. نفس مطمئنه همان استعدادهای او در اداره کردن، انگیزش‌های عقلانی، منطقی و واقع بینانه، کمک کنندگی و راهنمایی است و نفس لوامه راهنمای نیکی و زشتی و بر خلاف نظریات فروید درباره ی فرا خود آموختنی نمی‌باشد بلکه قسمتی از فطرت بشر است.

 

علی (ع) درباره ی جنبه‌های مختلف شخصیت انسان فرمود: “بینایی، چشم نیست زیرا که گاهی چشمها به آرنده خود دروغ می‌گویند، در شناخت حقائق باید بعقل اعتماد نمود نه به حس، زیرا بسا محسوس و بدیهی که معلوم نیست و بسا عقلی و نظری که نزد دلهای روشن از هر بدیهی آشکار تر است پس یقینیات همان معقولات است نه محسوسات، زیرا حکم حس در مظنه ی غلط است و بسیار حس دروغ می‌گوید ما را به نادرست وامیدارد چنانکه بزرگ را کوچک و کوچک را بزرگ و متحرک را ساکن و ساکن را متحرک می‌پنداریم و اما عقل در هر چه راه یابد و پیشش بدیهی است گردد اشتباه در آن راه ندارد، بنابراین این گفتار نادانان است که می‌گویند دلیلی بزرگتر و بالاتر از حس و دیدن با چشم نیست باطل و نادرست است

 

پایان نامه

 

(حضرت علی (ع)،۱۳۶۵، نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، جزء ششم، خطبه ۲۷۳)

 

۲-۱۷-۱     شخصیت در قرآن

 

قرآن معتقد است که انسان باید تحت تربیتی عمیق و معنوی قرار گیرد تا راه زندگی را بیابد و اگر رسالت خود را در جهان فانی دریافت زندگی وی توام با خوشبختی خواهد بود. اگر یاد خداوند در ذهن کسی ریشه ندواند اندیشه‌های شیطانی آنرا فرا می‌گیرد و ملعبه ای در چنگال غریزه‌های حیوانی خویش خواهد شد                                                       (پروا، ۱۳۷۰، ص ۱۵۴)

 

“ادعونی استجب لکم”

 

بخوانید تا اجابت کنم شما را

 

)                                                        سوره غافر – آیه ۶۰(

 

“ان الانسان لفی خسرو الا الذین امنو ع‍‍‍ُمو الصالحات”

 

همه انسان‌ها در زیان هستند مگر کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند

 

سوره عصر آیه های ۲ و ۳ (

 

“کلا ان الانسان لیطغی، آن راه استغنی”

 

باز چرا انسان سرکش و مغرور می‌شود چونکه بغنا و دارائی می‌رسد که محققا بسوی پروردگار باز خواهد گشت.

 

                       (سوره علق آیه های ۷ و ۶ )

 

“لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم”

 

ما انسان را در مقام نیکو و احسن آفریدیم

 

(سوره تین، آیه ۴)

 

“الذی خلقک فسوک فعدلک “

 

آن خدایی است که را از عدم بوجود آورد بصورتی تمام و کامل بیاراست و با اعتدال برگزید

 

(سوره انفطار، آیه ۷)

 

“ینبوالانسان یومئذ بما قدم و اخر”

 

آنروز آدمی‌بهر نیک و بدی که در ابتدا و انتها انجام داده آگاه می‌شود        (سوره قیامت ایه ۱۳)

 

“الذی خلق الموت و لحیوه لیبلوکم ایکم احسن عملا”: خدائیکه مرگ و زندگانی آفرید که شما بندگان را بیازماید تا کدام یک نیکو کارتر (و خلوص اعمال بیشتر) است           (سوره ملک، آیه ۲)

 

و بسیاری آیات و روایات دیگرکه از ذکر آنها درین مقوله صرف نظر می شود.

 

انسان از نظر اسلام دارای خلقتی مستقل و جدا از خلقت سایر موجودات عالم است و سرانجام موجودی است که در نهاد او مجموعه ای از خصوصیات متضاد یافت می‌شود و اوست که تصمیم می‌گیرد چگونه باشد.                                (جاسبی ۱۳۷۸ و ص ۴۲) (نوری تاجر ۱۳۷۶)

 

۲-۱۸ تیپ شناسی

 

این تصور که مردم را می‌توان به تیپها، یا دسته‌ه ای مختلف از افراد تقسیم کرد دست کم به زمان “بقراط” (حدود ۴۰۰ سال قبل از میلاد)، که “جالینوس” (حدود سال ۱۵۰ میلادی) بعدها به عقاید وی شاخ و برگ داد باز می‌گردد. در آن دوران قدیم این اعتقاد وجود داشت که افراد را می‌توان به چهار گروه: صفراوی (به معنی تحریک پذیر)، سوداوی (یا افسرده)، دموی (خوش بین)، بلغمی‌(آرام) تقسیم کرد. این فرض وجود داشت که تیپ شخصیتی فرد بازتابی از غلبه یکی از چهار خلط بدنی- مایعاتی در بدن که تصور می‌رفت که برای حیات جنبه ی بنیادی دارداست.

 

شیخ الریئس ابوعلی حسین بن عبدالله بین سینا”، طبیب، فیلسوف و دانشمند بزرگ ایرانی نیز در هزار سال قبل در انسان این چهار نوع خلط را تحلیل نمود و صفات و خصوصیات آنها دارد در چهار طبقه خون دموی مزاج‌ها[۲]، بلغمی[۳] مزاج‌ها، صفراوی[۴]‌ها و سوداوی‌ها[۵] تقسیم کرد.

 

 

این تیپ شناسی به طور همزمان ایجاد دو خط فکری در نظریه شخصیت را آغاز کرد، خطوطی، که به لحاط مفهومی‌مجزای از یکدیگرند، هر چند غالبا باهم آمیخته اند. خط اول عبارت از این تصور است که شخصیت افراد به نوعی در یک تیپ یا دسته ی خاص جای می‌گیرد خط دوم این تصور را در بر دارد که شخصیت افراد تا حد بسیار زیادی از طریق متغیرهای زیست شناسی تعیین می‌شود. پس از آن یونگ معتقد بود که مردم در یکی از دو دسته ی درون گرا و برون گرا قرار می‌گیرند. این تیپ شناسی به ما امکان می‌دهد تا تمایز مفهومی‌بین یک رویکرد تیپ ویک رویکرد خصیصه به شخصیت را آشکار سازیم.

 

تیپها معمولا به عنوان طبقاتی از اعضا که متمایز وناپیوسته هستند قلمداد می‌شوند دو رویکرد اصلی در تیپ شناسی به شرح زیر است:

 

“رویکرد قانون نگر” (که بر چگونگی متغییر خصیصه‌ها در افراد مختلف تاکید می‌ورزد) چنین فرض می‌کند که ابعاد برای همه کس یکسان است.

 

“رویکرد فردنگر” (که بر منحصر به فرد بودن افراد تاکید می‌ورزد) با برخی از این ابعاد به منزله ی ابعادی منحصر به افرادی خاص برخورد می‌کند.

 

 

 

شکل ۲-۳  مایکل دانیز، خود شناسی با روش یونگ، ت اسماعیل فصیح

 

 

 

۲-۱۹ نظریه‌های تیپ شناسی

 

هرمان رور شاخ (۱۹۲۴-۱۸۸۴)

 

۲-۱۹-۱ زندگینامه

 

هرمان رور شاخ فرزند یک خانواده کهن سوئیسی ایالت تور گوی لاست بود که در سال ۱۸۸۴ در شهر زوریخ متولد شد. وی پسر ارشد یک دبیر نقاشی بود با اینکه در نقاشی استعداد خارق العاده ای داشت به تشویق هگل زیست شناس بزرگ به تحصیلی در پزشکی مشغول شد وی در ضمن تحصیل با خانواده‌های روسی زوریخ، رفت و آمد داشت و ضمن آشنایی با آنان با یک دختر روسی ازدواج کرده و تا ۱۹۱۴ در روسیه کار کرد. ولی در کلینیک روانپزشکی زوریخ که یونگ نیز حضور داشت مشغول به کار شد زمانی که”یونگ” برای اولین بار مفاهیم روان تحلیل گری را در مورد روان گسستگی‌ها بکار می‌بست. در ۱۹۱۲ رساله پزشکی خود را درباره توهمات باز تابی و پدیده‌های وابسته نوشت، او کوشیده بود حضور واکنش‌ها وکنش ادراک‌های جنبشی را در “خواب دیده‌ها”و “توهمات” تبیین کند. سپس او شروع به “روان تحلیل گری” در مورد بیمارانش کرد، او مقالاتی با گروه روان تحلیل گران نوشت که با وقوع جنگ جهانی این جمعیت پراکنده شد. وی به گفته یخودش نمونه ی بازر نوع “درون نگر”خلاق که خود توصیف کرده بود. و سپس به وجود آوردن “تست روان تشخیص گری” را شروع کرد. وی تالیف وسیعی بین مشاهدات مرضی و پژوهش‌های اجتماعی را انجام داد. در ۱۹۲۱ کتاب “روان تشخیص گری” را منتشر کرد و در آوریل ۱۹۲۲ بر اثر یک بیماری دیده از جهان فرو بست.

 

[۱] – typeology

 

[۲] Sanguineous

 

[۳]  phlegm

 

[۴]  choleric

 

[۵] Sieiment

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...