فصل یکم
مقدمه پژوهش
1-1- مقدمه
خانواده نخستین پایگاه تربیتی و قطعاً اولین و مهمترین کانون پرورش، احیا و شکوفایی استعدادهای کودکان است. بخش عمدهای از پرورش صحیح عقل و عاطفه که پایه اساسی سعادت انسان را تشکیل میدهد برعهده والدین میباشد که باید از کودکی شروع شود. همانگونه که والدین بر افراد خانواده تاثیر می گذارند، فرزندان نیز با ویژگیهای شخصیتی و رشدی و رفتاری خود، تاثیراتی را بر رفتار والدین بر جای می گذارند (اسمولاک، 1987). در هرخانواده ای یک سبک تربیتی به عنوان روشی هدفمند یا غیر هدفمند در تربیت فرزندان از سوی والدین بکار گرفته می شود. سبک تربیتی فعالیتی پیچیده شامل روشها و رفتارهایی ویژه است که بطور مجزا یا در تعامل با یکدیگر بر رشد فرزندان تأثیر می گذارد (شکوهی یکتا و همکاران، 1385). سبک های تربیتی که در روانشناسی از آن به شیوه های فرزندپروری نیز یاد می شود از دو عنصر تشکیل شده است: درخواست کنندگی والدین (کنترل) و پاسخ دهندگی والدین (گرمی یا پذیرش)، از ترکیب این دو عنصر چهار شیوه تربیتی به وجود می آید (اسپوتا و پاسون، به نقل از1996رحمتی و همکاران، 1385). 4 سبک اصلی تربیت عبارتند از: شیوه مقتدرانه1، شیوه مستبدانه2، شیوه سهل گیرانه3 و شیوه آشفته4 یا مسامحه کارانه یا بی توجه (رحمتی و همکاران، 1385).
یکی از مشکلات دوران رشد کودک که کانون توجه و درمان بالینی قرار گرفته اختلال بیش فعالی و نقص توجه است. این اختلال شایع ترین اختلال رفتاری دوران کودکی است که مشخصه آن نقص توجه، تکانشگری و گاهی اوقات بیش فعالی است (خوشابی و همکاران، 1391) که بر کارکردهای روانی و اجتماعی تمامی اعضای خانوده تاثیرگذار است (جعفری و همکاران، 1389). اختلال نقص توجه/ بیش فعالی[1] یک از شایعترین اختلالات مزمن دوران کودکی است (سادوک، سادوک[2]، 2003). طبق ادبیات روانپزشکی و روان شناسی، کودکی که دائماً حرکت می کند، با انگشتانش ضربه می زند، پاهایش وول می خورد، دیگران را هل می دهد، بدون دلیل کنترل خود را از دست می دهد و بیقراری می کند، اغلب بیش فعال نامیده می شود و زمانی که این مشکلات شدید و مداوم باشد کودکان واجد دریافت ملاک های تشخیصی اختلال بیش فعالی- نقص توجه می شوند (کرینگ و داویسون[3]، 2007). شیوع این اختلال در کودکان ایرانی 7 تا 12 ساله در دامنه ای بین 6-3 درصد گزارش شده است (خوشابی و همکاران، 2002). این اختلال به سه فرم اصلی دسته بندی می شود که شامل نوع بیش فعالی تکانشی بدون کم توجهی، نوع کم توجهی بدون بیش فعالی و نوع ترکیبی می باشد (سادوک، سادوک، 2005). شایع ترین مشخصه این اختلال رفتاری دوران کودکی، نقص توجه، تکانش گری و گاهی اوقات بیش فعالی است. نشانه های اصلی این بیماری موجب مشکلات هیجانی، خانوادگی و اجتماعی مانند افت تحصیلی، استرس خانوادگی و روابط تعارضی با همسالان است (گلدمن[4]، 1998). علاوه بر علائم اصلی این اختلال علائم اختلالات دیگر نیز به طور همزمان در کودکان مبتلا به ADHD دیده می شود که یکی از شایع ترین آنها اختلال هماهنگی رشدی است (سادوک، سادوک، 2003). بنابراین این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزشهای فرزندپروری در بهبود عملکرد کودکان فزون کنش تحت درمان با نروفیدبک انجام خواهد شد.
1-2- بیان مسئله
زندگی خانواده نقش اساسی در حفظ سلامت روانی، اجتماعی و جسمانی کودکان و والدین دارد. خانواده اولین و مهمترین بافت اجتماعی را برای رشد انسان فراهم می سازد. در جریان رشد طبیعی هر کودک یک رشته تغییرات شناختی، عاطفی و اجتماعی را شاهد هستیم. تقریبا همه کودکان در طول رشد و در جریان سازگاری با این تغییرات دچار مشکلاتی میشوند و استرس و تعارضی را که به دنبال میآید، میتواند به مشکلات رفتاری-عاطفی و یادگیری در آنها بینجامد. اکثر مشکلات رفتاری کودکان منعکس کننده شرایط پیچیده بین فردی اعضای خانواده بهویژه والدین میباشد. به عبارت دیگر وجود مشکلات رفتاری کودک به منزله روابط معیوب اعضای خانواده با یکدیگر است و با روشهای تربیتی نادرست والدین و تعاملات معیوب آنها با فرزندان ارتباط دارد (روشن بین، 2006). با توجه به اینکه خانواده یک نظام اجتماعی است که اختلال در هریک از اعضاء آن، کل نظام را مختل می کند و این نظام مختل شده به نوبه خود اختلالات مربوط به اعضاء را تشدید کرده و مشکلات جدیدی ایجاد می کند (روشن بین، 2006).
اهمیت و ضرورت انجام پژوهش
هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر آموزشهای فرزندپروری در بهبود عملکرد کودکان فزون کنش تحت درمان با نروفیدبک می باشد، برنامه های گروهی فرزندپروری یکی از روشهای آموزش والدین است که برای این منظور مورد استفاه قرار گرفته است. این برنامه مهارتهای مدیریت را به والدین آموزش می دهد تا جایگزین فرزندپروری ناکارآمد و استبدادی شود. همچنین این برنامه نگرش های والدین را مورد توجه قرار داده و سعی در جهت اصلاح آنها دارد (ترنر[5] و همکاران، 2002). علی رغم نتایج مثبت کاربرد اصول شرطی سازی عامل از طریق تقویت فعالیت الکتروفیزیولوژیکی مطالعات گروهی کنترل شده کمی برای تعیین اثربخشی نروفیدبک صورت گرفته است. اکثر گزارشات اثربخشی نروفیدبک به صورت موردی بوده و عملکرد یک بیمار در ابعادی نظیر هوش، مهارت های تحصیلی و مقیاس های درجه بندی رفتار، قبل و بعد از نروفیدبک تحلیل شده است. مطالعات موردی عمدتا به نتایج مثبتی منتهی شده اند و پژوهش های کنترل شده بیشتری لازم است تا کفایت این درمان را مشخص سازد (ناش[6]، 2000).
نروفیدبک موجب کاهش معنادار نشانه های شناختی و رفتاری می گردد. نروفیدبک اثربخشی معادل درمان دارویی دارد که موجب بهبودهایی در توجه، سرعت و دقت گردیده است. بنابراین با توجه به موارد اشاره شده، پژوهش حاضر در صدد پاسخگویی به این پرسش است که آیا آموزشهای فرزندپروری در بهبود عملکرد کودکان فزون کنش تحت درمان با نروفیدبک موثر می باشد یا نه؟
1-4- اهداف پژوهش
1-4-1- هدف اصلی پژوهش
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر آموزشهای فرزندپروری در بهبود عملکرد کودکان فزون کنش تحت درمان با نروفیدبک است.
1-4-2- اهداف جزیی
تعیین میزان تاثیر آموزش مهارتهای فرزندپروری بر روی مشکلات سلوک کودکان دارای اختلال
تعیین میزان تاثیر آموزش مهارتهای فرزندپروری بر روی مشکلات توجه و تمرکز (یادگیری) کودکان دارای اختلال
تعیین میزان تاثیر آموزش مهارتهای فرزندپروری بر روی مشکلات تکانش گری کودکان دارای اختلال
تعیین میزان تاثیر آموزش مهارتهای فرزندپروری بر روی روان تنی کودکان دارای اختلال
تعیین میزان تاثیر آموزش مهارتهای فرزندپروری بر روی اضطراب کودکان دارای اختلال
1-5- فرضیههای پژوهش
آموزش مهارتهای فرزندپروری باعث کاهش مشکلات سلوک کودکان دارای اختلال می شود.
آموزش مهارتهای فرزندپروری باعث کاهش مشکلات توجه و تمرکز (یادگیری) کودکان دارای اختلال می شود.
آموزش مهارتهای فرزندپروری باعث کاهش مشکلات تکانش گری کودکان دارای اختلال می شود.
آموزش مهارتهای فرزندپروری باعث کاهش روان تنی کودکان دارای اختلال می شود.
آموزش مهارتهای فرزندپروری باعث کاهش اضطراب کودکان دارای اختلال می شود.
1-6- تعاریف مفهومی و عملیاتی واژه ها:
1-6-1- تعاریف مفهومی
نروفیدبک: نروفیدبک نوعی رویکرد توانبخشی در درمان ADHD-ADD است و هدف آن، بهنجارسازی پایدار رفتار بدون وابستگی مداوم به داروها یا رفتار درمانی است (باراباس و باراباس، 1996).
آموزش فرزندپروری: یکی از انواع برنامه های آموزش مدیریت کودکان است که برای والدین اجرا می شود. این برنامه چندسطحی و براساس جهت گیری پیشگیرانه و در راستای راهبردهای حمایت از خانواده توسط ساندرز و همکاران ایجاد شده است و برای والدین کودکان 12-2 ساله به کار برده می شود که دارای 5 سطح است که با نزدیک شدن به سطوح بالاتر، شدت مداخلات افزایش می یابد (ساندرز و همکاران ، 2003؛ ساندرز، 2003).
بیش فعالی/ نقص توجه: اختلال بیش فعالی « ADHD» مجموعه علائمی است با محدودیت میزان توجه که با سطح رشد فرد ناهماهنگ است و به ضعف تمرکز، رفتار ناگهانی، بیش فعالی منجر می شود. مشخصه اصلی این اختلال وجود الگوی پایدار فقدان توجه یا بیش فعالی تکانشگری است که درمقایسه با افرادی که در همان سطح ازرشد قرار دارند شدیدتراست (سادوک و سادوک، 2005).
سبک های تربیتی: باوم ریند1 (1991) سبک های تربیتی را شامل رفتارهای متنوع بهنجار و طبیعی می داند که والدین به منظور کنترل و اجتماعی کردن کودکانشان بکار می برند (تقی زاده طبسی، 1385)
سبک تربیتی مقتدرانه : “والدین مقتدر درخواست کنندگی بالا و پاسخ دهندگی بالا دارند”. والدینی که این شیوه را در پیش می گیرند به فرزندان خود استقلال و آزادی فکری می دهند و آنها را تشویق می کنند و نوعی محدودیت و کنترل را نیز برآنها اعمال می دارند. در خانواده هایی با والدین مقتدر اظهار نظر و ارتباط اخلاقی وسیع در تعامل کودک و والدین وجود دارد و گرمی و صمیمیت نسبت به کودک در سطح بالاست (ماسن وهمکاران، 1368)
1– Authoritive
2-Authoritian
[پنجشنبه 1399-06-06] [ 01:09:00 ب.ظ ]
|