1-1- مقدمه:

اختلال­های خُلقی طیف وسیعی از اختلال­ها را در برمی­گیرند که در آن­ها خُلق بیمارگونه و آشفتگی­های وابسته به آن بر شکل بالینی مسلط است. در اوایل از اختلال­های خُلقی تحت عنوان اختلال­های عاطفی نام برده می­شد، به معنی حالت هیجانی است که از طریق بیانات چهره وحالت بدن آشکار می­شود (سادوک[1] و سادوک، 2002).

اختلال­های خُلقی به دو دسته اصلی تقسیم می­شوند: یک قطبی و دوقطبی. اختلا­ل­های افسردگی یک قطبی شامل اختلال افسردگی عمده و دیستایمیک است؛ اختلال­های دوقطبی شامل اختلال دوقطبی I، اختلال دوقطبی II، اختلال دوقطبی تصریح نشده در جایی دیگر و ادواری­خویی است. سایر اختلال­های خُلقی، اختلال خُلقی وابسته به مواد و اختلال خُلقی وابسته به شرایط عمومی هستند.  علاوه بر موارد گفته شده اختلال­های خُلقی معمولا به صورت نشانه­ای در سایر اختلال­های روانپزشکی مثل دمانس، اختلال استرس پس از سانحه، اختلال­های سوءمصرف مواد و اسکیزوفرنی هستند (کلسی[2]، نمروف[3] و نیوپورت[4]، 2006).

اختلال­های یک قطبی صرفا دوره­های افسردگی را دربرمی­گیرد؛ از طرف دیگر اختلال­های دوقطبی هم اپیزود افسردگی و هم اپیزود مانی را شامل می­شود. شکل 1-1 اختلال­های یک قطبی و دوقطبی را به تصویر می­کشد.

اختلال­های خُلقی درصد قابل توجهی از بیماران مبتلا به اختلال­های روانی را در برمی­گیرد و خطر شروع آن در سنین پایین گزارش شده است (سادوک و سادوک، 2002) به همین دلیل توجه قابل­ملاحظه­ای به درمان اختلال­های خُلقی شده است. درمان­های مختلفی در این راستا ارائه شده­ است؛ اما یکی از بحث برانگیزترین درمان­ها در این زمینه الکتروشوک می­باشد. الکتروشوک، یکی از درمان­های زیستی است که برای درمان اکثر اختلال­های خُلقی با چند محدودیت، که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا ( APA ) اعلام شده، استفاده می­شود.

الکتروشوک، درمانی انتخابی برای اختلال­های خُلقی است که حاد هستند، تغییرات اساسی در خلق، تفکر و فعالیت­های حرکتی بیمار روی دهد، یا زمانی که علت اختلال زیست-شیمیاییو فیزیولوژیکی باشد، یا زمانی که سایر درمان­های دردسترس مؤثر واقع نمی­شوند و یا اینکه علایم دارو درمانی خطرناک و ناخوشایند باشد و استفاده طولانی مدت از آن­ها امکان­پذیر نباشد (فینک[5]، 1999).

 الکتروشوک احتمالا برای بیماران با پیشینه طولانی از بدعملکردی روانی و هیجانی مؤثر نیست، همچنین برای مبتلایان به نوروزها، ناسازگاری­های موقعیتی­، اختلال­های شخصیتو اختلال­های وابسته به دارو نمی­تواند کمک کننده باشد (بالدوین[6] و اوکسلاد[7]، 2000).

بیمارانی که الکتروشوک دریافت می­کنند، معمولا روش­های درمانی متعددی را تجربه کرده­اند که بدلیل عدم مؤثر بودن، برای دریافت الکتروشوک ارجاع داده می­شوند (فینک، 1999). استفاده از الکتروشوک هم با نگرانی­های زیادی همراه است از جمله از دست دادن موقتی یا دائمی فرایندهای شناختی که با انجام پژوهش­های گسترده در این زمینه و بالا بردن تکنولوژی و بالا بردن سطح روش­های وارد کردن شوک به سر بیمار، تا حدی از نگرانی­های موجود کاسته است.

 

2-1– بیان مسئله

اختلال­های خلقی اغلب مزمن و عود کننده می­باشند، شیوع آنها در طول زندگی برای اختلال افسردگی اساسی حدود 15% وبرای اختلال­های دوقطبیI حدود 1% است. بدلیل شیوع گسترده اختلال­های خُلقی و مشمول شدن تعداد بسیاری از مبتلایان به اختلال­های روانی، تلاش­های گوناگونی برای درمان آن در هر دوره تاریخی با توجه به بار علمی و تجربی انسان صورت گرفته است (سادوک و سادوک، 2002).

در قرن بیستم بررسی و پژوهش در زمینه اختلال­های خُلقی شروع شده، نظریه­ها و فرضیه­های فراوانی در مورد پیدایش، شکل­گیری و انواع آن ابراز گردیده و در پی آن روش­های درمانی گوناگونی مطرح شده است از جمله: انواع روان­درمانی­ها خصوصا رفتاردرمانی – شناختی[8]، چندین طبقه از داروهای ضدافسردگی و الکتروشوک است (کلسی، نمروف و نیوپورت، 2006).

الکتروشوک، درمانی زیستی است که با ایجاد تشنجی خفیف و با عبور جریان ضعیف الکتریکی در ناحیه­ای از سر انجام می­شود. الکتروشوک از سال 1938 برای مبتلایان به اختلال­های خلقی که نسبت به درمان مقاوم بودند، همچنین برای افرادی که میل به خودکشی یا دیگرکشی و علائم بارز بی­تابی یا بهت داشتند، به صورت درمانی انتخابی درآمد (فیدا[9] و همکاران، 2009) و امروزه گزارش می­شود حدود 10% بیماران بستری با تشخیص افسردگی اساسی الکتروشوک دریافت می­کنند ( متیو[10] و همکاران، 2008).

پژوهش­های بسیاری در رابطه با اثربخشی الکتروشوک انجام شده است، مثل فراتحلیلی که توسط انجمن مطالعاتی الکتروشوک انگلستان[11] (2003) انجام شد. در این فراتحلیل گزارش شد الکتروشوک واقعی موثرتر از الکتروشوک ساختگی[12] است و همچنین گزارش اثربخشی چشمگیر الکتروشوک نسبت به دارو درمانی ارائه شد.

هدف­های پژوهش
1-4-1- هدف کلی

تعیین اثر الکتروشوک بر توجه شنیداری بیماران مبتلا به اختلال­های خلقی
2-4-1– هدف­های اختصاصی

هدف­های اختصاصی این پژوهش عبارتند از:

تعیین اثر کوتاه­مدت الکتروشوک بر توجه انتخابی شنیداری بیماران مبتلا به اختلال­های خلقی
تعیین اثر کوتاه­مدت الکتروشوک بر توجه تقسیم­شده شنیداری بیماران مبتلا به اختلال­های خلقی
تعیین اثر بلندمدت الکتروشوک بر توجه انتخابی شنیداری بیماران مبتلا به اختلال­های خلقی
تعیین اثر بلندمدت الکتروشوک بر توجه تقسیم­شده شنیداری بیماران مبتلا به اختلال­های خلقی
5–1–  سؤال­های پژوهش

 سؤال­های این پژوهش عبارتند از:

آیا الکتروشوک بر توجه انتخابی شنیداری بیماران مبتلا به اختلال­های خلقی در کوتاه­مدت تأثیر دارد؟
آیا الکتروشوک بر توجه تقسیم­شده شنیداری بیماران مبتلا به اختلال­های خلقی در کوتاه­مدت تأثیر دارد؟
آیا الکتروشوک بر توجه انتخابی شنیداری بیماران مبتلا به اختلال­های خلقی در بلندمدت تأثیر دارد؟
آیا الکتروشوک بر توجه تقسیم­شده شنیداری بیماران مبتلا به اختلال­های خلقی در بلندمدت تأثیر دارد؟
 

متغیرهای پژوهش
متغیر وابسته: توجه شنیداری انتخابی، توجه شنیداری تقسیم­شده

متغیر مستقل: الکتروشوک

متغیر مقوله­ای: گروه افراد مبتلا به اختلال­های خلقی دارای دو سطح دریافت کننده الکتروشوک و دریافت نکننده الکتروشوک

1-6-1- تعریف­های مفهومی متغیرها

توجه شنیداری انتخابی: توجه شنیداری انتخابی سطحی از توجه است که به ظرفیت حفظ تکالیف شناختی و رفتاری، در هنگام مواجه شدن با محرکات مزاحم یا رقیب اشاره دارد (تسورت[13]، اسپونگ[14] و استو[15]، 2007)

توجه شنیداری تقسیم­شده: توجه شنیداری تقسیم­شده بالاترین سطح توجه است و اشاره به توانایی پاسخ دادن به شکل خودانگیخته به چندین تکلیف در یک زمان دارد (همان منبع).

الکتروشوک: الکتروشوک، درمانی زیستی است که با ایجاد تشنجی خفیف و با عبور جریان ضعیف الکتریکی در ناحیه ای از سر انجام می شود (فینک، 2001).

1. sadock
2. kelsey
nemeroff
newport

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...