کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



یجاد احساسات، به منظور تسهیل تفکر، توانایی فهم هیجان ها و دانش هیجانی و توانایی تنظیم هیجان ها به منظور، رشد هیجانی و عقلانی است. این سازه شناختی دارای چهار مولفه؛ ازیابی و ابراز هیجان خویشتن، ارزیابی و شناسایی هیجان دیگران، تنظیم یا نظم بخشی هیجان در خویشتن و استفاده از هیجان برای تسهیل عملکرد است (مویرا و الیور، 2008).

براساس نظر گلمن[4] (1995)، هوش هیجانی شامل مجموعه ای از؛ عناصر درونی (میزان خود آگاهی، خود انگاره، احساس استقلال و ظرفیت، خودشکوفایی و قاطعیت) و بیرونی (روابط بین فردی، سهولت در همدلی، و احساس مسئولت) است و به ظرفیت فرد برای قبول واقعیت، انعطاف پذیری، توانایی حل مشکلات هیجانی، توانایی حل مسأله و مقابله با رویدادهای استرس زا اشاره دارد.

پژوهش ها نشان داده اند که هوش هیجانی[5] (EQ) بیشتر از هوشبهر[6] (IQ) پیشگویی کننده موفقیت فرد در زندگی است. افرادیکه دارای کفایت هیجانی بالا هستند، مهارت های اجتماعی بهتر، روابط دراز مدت پایاتر و توانایی بیشتری برای حل تعارضات دارند. اگر چه انسان ها به دلایل سرشتی و ژنتیکی در تنظیم و ارزیابی هیجانات متفاوت هستند اما یادگیری از طریق آموزش می تواند موجب افزایش توانایی ها و مهارت افراد در هر سطحی که هستند، شود. افراد با کفایت هیجانی بهتر، توانایی بیشتری برای تمرکز بر مشکل و استفاده از مهارت حل مسأله دارند که موجب افزایش توانایی شناختی آن ها خواهدا شد (مایر، سالووی و کارسو[7]، 2008).

هوش هیجانی می تواند با ایجاد محیطی پویا، موجبات سلامت روانی را فراهم آورد و یادگیری همراه با لذت و همچنین، ارتباط اجتماعی با کنترل احساسات و هیجانات را تسهیل نماید (پور زارعی، 1382).

از زمان ظهور سازه هوش هیجانی در ادبیات روان شناسی، این سازه در حیطه های مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است و پژوهش های بسیاری نیز نشان می دهند که هوش هیجانی با متغیرهای متعددی از قبیل؛ سلامت جسمانی و روان شناختی، خودکارآمدی، کار و محیط کاری و موفقیت شغلی رابطه دارد (قلتاش، صالحی و بهمنی، 1390).

براساس نتایج پژوهش های گوناگون به طور کلی می توان گفت، افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخوردار هستند، می توانند از تمام ظرفیت های وجودی خود استفاده نمایند و محدودیت را به فرصت تبدیل نمایند. یقینا این افراد شخصیت های مثبتی بوده و در زندگی و موقعیت های شغلی صاحب موفقیت هایی خواهند بود که بر سلامت جسمانی و روان شناختی و کیفیت کار آن ها تأثیر خواهد داشت (پور زارعی، 1382).

سلامت روانی[8] مانند سلامت جسمی، صرفا به معنای نبودن مشکلات یا بیماری نیست. سلامت روانی هم حالات عاطفی و هم، شرایط ذهنی (احساسات و افکار) را در بر می گیرد. سلامت عاطفی معمولا به احساسات و زیر و بم های روحیه اشاره می کند. هر کس ممکن است احساس کند که غمگین، شاد، نگران، هیجان زده، شکست خورد، یا در اوج کامیابی است. گاهی ممکن است همه این احساسات در یک روز به فرد دست دهد. افراد برخوردار از سلامت عاطفی با احساسات و حالات درونی خود در تماس هستند. و می توانند به وجود آن ها اذعان کنند، یا آن ها را بروز دهند (گنجی، 1392).

از جمله ویژگی هایی که یکی از روان شناسان به نام دین شاپیرو[9] (2000 به نقل از گنجی، 1392) پس از تجزیه و تحلیل مطالعات گسترده درباره سلامت روانی به آن ها اشاره می کند، شامل خصوصیات زیر است:

تصمیم و کوشش در جهت سالم بودن
انعطاف پذیری و قدرت تطابق با شرایط گوناگون
پروراندن حس معنادار بودن زندگی و اثبات آن
درک این نکته که خود فرد مرکز جهان نیست
عشق و محبت نسبت به دیگران
قابلیت کمک به دیگران یا ارتباط برقرار کردن با آن ها، به دور از خود خواهی
داشتن احساس رضایت بیشتر در روابط نزدیک با دیگران
احساس تسلط بر ذهن و جسم که فرد را قادر می سازد برای ارتقای سلامت خود شیوه های مناسب برگزیند و تصمیم های مقتضی اتخاذ کند.
گوردن آلپورت[10] (به نقل از شولتز و شولتز[11]، 1998؛ ترجمه سید محمدی، 1392) بر این باور است که روان نژندی نتیجه نقص و کمبود سلامت روانی است و انسان های دارای سلامت روان از معیارهایی پیروی می کنند، از جمله؛ توانایی گسترش خویشتن[12] که طی آن افراد سالم به سلامتی و بهزیستی دیگران علاقه دارند.

دومین معیار سلامت روانی، ارتباط یا تعامل فرد با دیگران می باشد. افراد با دیگران صادقانه و صمیمی هستند تا خانواده و دوستانشان.

سومین معیار سلامت روانی، امنیت عاطفی[13] است که، براساس آن شخص بالغ می تواند محرومیت ها و تحریک های غیرقابل اجتناب زندگی را بدون از دست دادن وقار و متانت تحمل نماید.

1-3      اهمیت و ضرورت پژوهش
اهمیت شغل و نقش سرنوشت ساز شغل در ابعاد گوناگون زندگی انسان بر کسی پوشیده نیست؛ زیرا شغل علاوه براینکه وسیله تأمین هزینه های زندگی است، ارتباط مستقیمی با سلامت جسمی و روانی فرد داشته و زمینه ساز ارضای بسیاری از نیازهای غیرمادی او می باشد. بدیهی است نقش های سازنده ای که برای شغل متصور است، منوط به این است که اولا خصوصیات شغل، متناسب با خصوصیات فرد شاغل بوده و ثانیا، فرد در کارش احساس ارزشمندی، کارآمدی و توانمندی داشته باشد. بی تردید بسیاری از مشاغل، فشارزا می باشند، اما عموما کارکنان سازمان ها می دانند که چگونه با این نوع فشارها کنار آمده و از آسیب های آن مصون بمانند. لیکن بعضی از افراد بنا به تحمل ناپذیر بودن عوامل فشارزا و یا قدرت و توانایی مقابله ضعیف، دائما احساس تنش می کنند. احساس دائمی فشار، اثرات آسیب زای چندی را بر جای می گذارد که در نهایت به “سندرم فرسودگی شغلی” منجر می شود. تحقیقات نشان داده است که فرسودگی شغلی با تنش های روزمره و مهارت های مدیریت احساسات خود و دیگران ارتباط تنگاتنگی دارد. فرسودگی شغلی همیشه با افسردگی همراه است و شخص در ارتباط با همکاران محل کار و یا بستگان دچار منفی بافی و یا حتی دشمنی می شود.

معمولا حقوقدانان، افراد شاغل در خدمات درمانی، نظامیان- به ویژه در شرایط اضطراری مانند آماده باش ها- و سایر مشاغل خدماتی دائما در معرض خطر فرسودگی شغلی هستند. حرفه های قانون مدار و بسیار نظامند از قبیل مشاغل نظامی به عنوان یکی از تنش زاترین مشاغل می تواند بر سلامت روان شناختی پرسنل و به دنبال آن خانواده های آنان تأثیر گذارد. همچنین، در رابطه با مشاغل نظامی عواملی مانند؛ فشار زیاد کاری، حقوق ماهیانه نسبتا ناچیز با توجه به درآمد سایر کارمندان شاغل در بخش های دولتی و خصوصی و وضعیت تورم های صعودی در اقتصاد جامعه، برنامه های متعدد نظامی، کنترل های شدید مقامات بالا و فرماندهی، جابجایی های متعدد و بدون برنامه ریزی های خاص در محل سکونت آنها، احساس فشار ناشی از رعایت اصول ناشی از کار از قبیل عدم افشای برخی اطلاعات، مصاحبت با افراد تعریف شده، محدودیت های شدید در رفت و آمدهای خانوادگی و مراسمات و جشن ها و … به نظر می رسد در ایجاد تنش روانی و متعاقب آن فرسودگی شغلی نقش دارد.

یک تفاوت عمده بین کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه نظیر ایران وجود دارد، درحالی که دولت و مردم در کشورهای توسعه یافته کاملا آماده اند تا با چالش ناشی از شغل و پیامدهای مثبت و منفی مرتبط با آن (مانند فرسودگی شغلی، سلامت روانی کاکنان و … ) مواجه شوند، اغلب کشورهای درحال توسعه حتی از این پدیده و گرفتاری های بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی آن آگاه نیستند.

کارمندان بخش های دولتی و خصوصی و به ویژه کارکنان بخش های نظامی در کشور‌های در حال توسعه اغلب از خدمات چشمگیری در زمینه‌ی بهداشت روانی برخوردار نیستند. تأمین بهداشت روانی این گروه نیازمند دانستن اطلاعاتی در زمینه مشکلات بهداشت روانی آنها می‌باشد. مسائل ناشی از اشتغال و پیامدهای آن (یعنی فرسودگی شغلی و مشکلات روانی کارکنان و ارتقای بهره وری در محیط های کار) در این گروه از کارکنان و اتخاذ سیاست‌گذاری های صحیح در مورد آن ها در حال حاضر به یک نگرانی مشترک جهانی تبدیل شده است. به منظور تعیین و انتخاب مناسب‌ترین و بهترین برنامه ریزی و سیاست‌گذاری باید اطلاعاتی کامل، دقیق و صحیح در زمینه مسائل کارکنان محیط های نظامی در اختیار داشت. ایجاد هر نوع تغییر در ارائه خدمات به این قشر از جامعه می‌بایست بر مبنای اطلاعات و آمارهای کامل و صحیح انجام‌پذیرد که قسمت اعظم این اطلاعات از طریق هدایت پژوهش های علمی و کاربردی در زمینه تبعات فردی، اجتماعی و بهداشتی اشتغال آنها به دست خواهند آمد.

از آنجا که در جامعه کنونی ما (ایران) اغلب نوجوانان و جوانان بنا به دلائل مختلف از قبیل نبود شغل و … به استخدام نیروهای مسلح و اشتغال در نهادهای نظامی در می آیند (با اذعان به سن 19 الی 25 سالگی که در معرض بیماری های خاص روان شناختی از قبیل افسردگی، اسکیزوفرنی، خواب، اضطراب ها، سوءمصرف مواد مخدر و .. هستند) و نیز، جمعیت قابل توجهی از افراد که با رده های سنی مختلف شاغل به مشاغل نظامی هستند، فرسودگی شغلی در سازمان ها می تواند هزینه بردار باشد و خسارت های جانی، مالی، اجتماعی و بهداشتی فراوانی به بار آورد و با اذعان به اینکه، تاکنون پژوهش جامعی در زمینه مذکور در داخل کشور انجام نگرفته است، لذا، پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین هوش هیجانی و سلامت روان با فرسودگی شغلی در پرسنل کادر مشغول به خدمت ارتش انجام شد.

1-4      اهداف پژوهش
1-4-1  هدف اصلی
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش هیجانی و سلامت روان با  فرسودگی شغلی در پرسنل کادر مشغول به خدمت ارتش جمهوری اسلامی ایران در سال 1393 می باشد.

1-4-2  اهداف فرعی
بین هوش هیجانی با فرسودگی شغلی در پرسنل کادر رابطه ای وجود دارد.
بین هوش هیجانی با سلامت روان در پرسنل کادر رابطه ای وجود دارد.
بین سلامت روان با فرسودگی شغلی در پرسنل کادر رابطه ای وجود دارد.
1-5      فرضیه پژوهش
بین هوش هیجانی با فرسودگی شغلی در پرسنل کادر رابطه معناداری وجود دارد.
بین هوش هیجانی با سلامت روان در پرسنل کادر رابطه معناداری وجود دارد.
بین سلامت روان با فرسودگی شغلی در پرسنل کادر رابطه معناداری وجود دارد.
1-6      تعریف مفهومی و عملیاتی
1-6-1  هوش هیجانی
تعریف مفهومی: هوش هیجانی شامل مجموعه ای از؛ مهارت های بهم پیوسته برای ادراک دقیق، ارزیابی و ابراز هیجان ها، دسترسی یا ایجاد احساسات به منظور تسهیل تفکر، توانایی فهم هیجان ها، و دانش هیجانی و توانایی تنظیم هیجان ها به منظور رشد هیجانی و عقلانی است (مایر و سالووی، 1997).

تعریف عملیاتی: هوش هیجانی عبارت است از؛ نمره ای که فرد در مقیاس هوش هیجانی پترایدز و فارنهایم (2001) به دست آورده است (مارانی، 1382).

1-6-2  سلامت روان
تعریف مفهومی: سلامت روانی عبارت است از؛ از قابلیت فرد در برقراری ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، توانایی در تغییر و اصلاح محیط اجتماعی خویش و حل مناسب و منطقی تعارض های هیجانی و تمایلات شخصی خود (سازمان بهداشت جهانی، 2008).

تعریف عملیاتی: سلامت روانی در پژوهش حاضر عبارت است از؛ نمره ای که آزمودنی در پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) گلد برگ (1972) به دست آورده است (بخشی سور شجانی، 1393).

[1]. Bradberry & Griaves

[2]. Zeidner, Matthews & Roberts

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1399-06-06] [ 01:07:00 ب.ظ ]





            فصل اول
کلیات پژوهش

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بیان مسئله
خرد به‌عنوان نمونه‌ای از قدرت انسانی (آسپیناوال[1] و استادینگر[2]، 2004، به نقل از وبستر 2007[3])، مظهر برتری انسان (کرامر[4] 2000، به نقل از وبستر 2007) و یکی از نیروهای شخصیتی اصلی در نظر گرفته می‌شود که توسط جنبش روانشناسی مثبت‌گرا شناسایی‌شده است. (مثل پیترسون[5] و سلیگمن[6]، 2004؛ سلیگمن و سیکزنت میهالی[7]، 2000، به نقل از وبستر 2007). علی‌رغم جاذبه، ویژگی‌های خوب و سرچشمه‌ی کهن آن، بررسی‌های روانشناسی در مورد خرد هنوز هم نسبتاً در مرحله‌ی اولیه‌ی رشد خود به سر می‌برد (بالتس، 2005؛ استرنبرگ[8]، 1990). به‌عنوان‌مثال، بالتز و کانزمن[9] (2004) اشاره کردند که سخنان طلایی بیشتری نسبت به توشه‌های تجربی-آزمایشگاهی در پیشینه‌ی روانشناسی خرد یافت می‌شود .

 

با آنکه در دوره‌های مختلف محققان درزمینه هایی مانند فلسفه، علوم سیاسی، الهیات و مردم‌شناسی، فرهنگی همچنان به خرد توجه داشتند اما کمتر به درک و توافقی جمعی دست‌یافته‌اند. زیرا بیشتر مباحث در باب خرد دوباره از سر گرفته می‌شد و مفهوم‌سازی و نیز ریشه‌های تاریخی و کاربرد آن در پرورش آگاهی انسان و پیچیدگی‌ها و ناشناخته‌های زندگی مورد اصلاح و بازنگری قرار می‌گرفت. از منظر روانشناسی، دیدگاه‌های اولیه درباره‌ی تعریف خرد را می‌توان در فرهنگ‌های لغت پیدا کرد. برای نمونه در مهم‌ترین فرهنگ لغت آلمان خرد به‌عنوان بینش و دانش درباره‌ی خود و جهان قضاوت عمیق در مورد مسائل دشوار زندگی تعریف‌شده است (گریم 1984، نقل از استادینگر و گلوک،2010). لغت‌نامه‌ی دانشگاهی وبستر (1997) نیز خرد را قدرت قضاوت درست و جستجوی صحیح‌ترین روش عمل بر پایۀ دانش، تجربه، و فهم و فرهنگ آکسفورد (فولر و فولر،1964 نقل از استودینگروگلوک،2010) نیز آن را قضاوت و مشاوره خوب درباره‌ی موضوعات دشوار نامشخص زندگی تعریف کرده است. باید توجه داشت که این تعاریف باهوش تفاوت دارد زیرابه حیطه مسائل خاص، یعنی مسائل دشوار زندگی اشاره دارد. از سوی دیگر، قضاوت و مشاوره خوب در موضوعات دشوار زندگی نیاز به هوش ندارد بلکه جنبه‌های هیجانی، اجتماعی و اخلاقی را نیز دربرمی گیرد (چراغی،1394). روان شناسی آمریکایی رابرت استرنبرگ(1949) در نظریه تعادلی خرد، بر اهمیت به کار گیری هوش برای رسیدن به خوبی و مصلحت عمومی، از طریق تعدیل علایق خود و دیگران تاکید می کند (فرهنگ توصیفی انجمن روانشناسی آمریکا، APA).

با ذکر محدودیت‌های موجود در مفهوم‌سازی خرد در واژه‌های ابتدایی شناختی، (آردلت،2000)، محققان حیطه‌ی خرد را دعوت کرد که «در مورد تعریف صحیح، عملیاتی کردن و اندازه‌گیری خرد به بحث بنشینید». تلاش‌هایی برای جبران این کمبود صورت گرفته است (مثلاً آردلت، 1997، 2000، 2003؛ بلوک[10] و گلوک[11]، 2004؛ هلسون[12] و سریواستا[13]، 2002؛ تاکاهاشی[14] و اورتون[15]، 2002؛ وینک[16] و هلسون، 1997، به نقل از وبستر 2007).

کانزمن و بالتس (2003) اشاره می‌کنند که “میراث عظیم فرهنگی و تاریخی خرد باعث می‌شود آوردن تعریف روان‌شناختی جامع و کاربردپذیر کردن این مفهوم سخت شود”. پیترسون و سلیگمن (2004) اضافه می‌کنند که علی‌رغم بیش از یک دهه، تحقیقات معاصر در مورد خرد، تعاریف کنونی هنوز هم به میزان زیادی شناختی هستند.

با احترام به نقش ضروری شناخت، بااین‌وجود تعریف زیر توانایی‌های عقلانی را در یک چارچوب بسیار وسیع‌تر ازجمله ابعاد اجتماعی، انگیزشی، هیجانی و همچنین درون فردی، در هم ترکیب می‌کند. به‌ویژه در این مطالعه از تعریف عملی وبستر از خرد استفاده می‌کند که خرد، شایستگی، کاربرد تجارب حیاتی زندگی برای تسهیل رشد بهینه‌ی خود و دیگران است (وبستر، 2003).

سؤالات پژوهش

بر پایه مسئله، هدف‌ها  ومبنای کاربردی مطالعه‌ی حاضر،سؤال‌های این پژوهش را می‌توان به شرح زیر مطرح ساخت:

آیا آزمون خودارزیابی خرد از پایایی مناسبی برخوردار است؟
آیا آزمون خودارزیابی خرد از روایی مناسبی برخوردار است؟
آیا آزمون خودارزیابی خرد ازنظر نظریه‌ی سوال-پاسخ ویژگی‌های روان‌سنجی مناسبی دارد؟
ساختار عاملی آزمون خودارزیابی خرد به چه صورت است؟
تعریف مفاهیم اصطلاحات پژوهش

خرد[17]

در برخی از فرهنگ‌های لغت خرد عبارت است از بینش و دانش درباره‌ی خود و جهان و…قضاوت عمیق در مورد مسائل دشوار زندگی (گریم وگریم[18] 1984، نقل از استادینگر و گلوک،2011). لغت‌نامه دانشگاهی وبستر (1997، ص. 1533) خرد را قدرت قضاوت درست و دنبال کردن صحیح‌ترین روش عمل بر پایه‌ی دانش و فهم و فرهنگ آکسفورد، آن را قضاوت و هدایت درست در موضوع‌های دشوار نامشخص زندگی تعریف کرده است (فولر و فولر[19]،1964 به نقل از استادینگرو گلوک، 2010)

تعریف عملیاتی خرد: نمره ای است که شرکت کننده در مقیاس خودارزیابی بدست می آورد.

ساختار عاملی[20]

الگوی روابط بین مؤلفه‌ها و عوامل همپوشی که ساختار مفهومی و عملیاتی یک سازه را تشکیل می‌دهد. تعداد، چگونگی و ترتیب قرار گرفتن عامل‌های یک سازه را ساختار عاملی می‌گویند. ساختار عاملی از طریق تحلیل عاملی اکتشافی تحلیل عاملی و تأییدی تعیین می‌شود (ازخوش وعسگری،1389).

 

 

[1]-Aspinval

[2] -Staudinger

[3] -Webster

[4] -kramer

[5] -Peterson

[6] -Seligman

[7] -Csikszent mihalyi

[8] -Sternberg

[9] -Kunzman

[10] -Bluck

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:06:00 ب.ظ ]




رخاشگری را میتوان به عنوان رفتاری تعریف کرد که منجر به آسیب یا صدمه زدن به دیگران میشود[5] و کودکان به عنوان یکی از گروههای سنی آسیب پذیر در معرض انواع اختلالات روانشناختی قرار دارند[6].

دوران پیش دبستانی سال‌های مناسبی برای  تشخیص  مشکلات کودکان ، مداخله بهنگام و پیش گیری از مشکلات عاطفی، اجتماعی و تحصیلی آینده آنان است . مداخله بهنگام و تغییر رفتارهای ناسازگار کودک در این دوره حساس ، موجب افزایش مهارت‌های اجتماعی و محبوبیت نزد همسالان و بزرگسالان شده و کودک را برای پذیرش مسئولیت‌های تحصیل دبستانی آماده می‌سازد[7].

1-2- اختلال سلوک
اختلال سلوک طیف وسیعی از رفتارهای ضد اجتماعی چون اعمال پرخاشگرانه، سرقت، خرابکاری، حریق عمدی، دروغگویی، ولگردی و فرار را در بر می‌گیرد که ویژگی مشترک آنها زیرپا گذاشتن مقررات و انتظارات اجتماعی است[8].

اختلال سلوک به الگوی رفتار ضد اجتماعی غیر قابل کنترل کودک یا نوجوان اطلاق می‌شود که با آسیب رساندن قابل ملاحظه در کارکرد روزمره در خانه یا مدرسه و نگرانی زیاد سایر افراد همراه است[8].

1-3- تعریف پرخاشگری
منشأ پرخاشگری خشم است . پرخاشگری رفتاری است که به دیگران آسیب می‌رساند یا بالقوه می‌تواند آسیب برساند. پرخاشگری ممکن است بدنی باشد ( زدن – لگد زدن – گاز زدن) یا لفظی (فریاد زدن، رنجاندن) یا به صورت تجاوز به حقوق دیگران( چیزی را به زور گرفتن) [9].

به هر حال، ‌در لغت نامه فارسی، پرخاشگری به معنای «ستیزه جویی» آمده است. اتکینسون معتقد است که: «پرخاشگری رفتاری است که قصد آن، ‌صدمه زدن جسمانی و زبانی به فرد دیگر و نابود کردن دارایی اوست [10].

برخی روانشناسان مدعی هستند پرخاشگری، رفتاری است که ریشه در ذات و سرشت انسان دارد. بسیاری دیگر هم در مقابل نظریه ذاتی دانستن پرخاشگری، طرفدار منشا اجتماعی آن هستند و معتقدند فکر ذاتی بودن پرخاشگری برای انسان خطرناک و مخرب است، زیرا داشتن چنین فکری سبب می‌شود پرخاشگری مانند میل به غذا یک واکنش اجتناب ناپذیر و یا بالاتر از آن نوعی نیاز طبیعی تلقی شود[10].

از دیدگاه ارونسون  پرخاشگری رفتار آگاهانه ای است که هدفش اعمال درد و رنج جسمانی یا روانی باشد. به عبارت بهتر عمل آگاهانه ای است که با هدف وارد آوردن صدمه و رنج انجام می‌گیرد. این عمل ممکن است بدنی یا کلامی باشد. خواه در رسیدن به هدف موفق بشود یا نشود، در هر صورت پرخاشگری است[10].

هیلگارد و اتکینسون  پرخاشگری را رفتاری می‌دانند که قصد آن صدمه زدن (جسمانی و کلامی) به فرد دیگر یا نابود کردن دارایی آنهاست. مفهوم اساسی در این تعریف قصد است. اگر کسی پای دیگری را لگد می‌کند قصد وی نشان دهنده پرخاشگرانه بودن یا نبودن رفتار است[11].

باندورا نیز پرخاشگری را رفتاری می‌دانست که از نظر اجتماعی مخرب و صدمه زننده است و ارونسون در این خصوص می‌گوید: پرخاشگری از ویژگی‌های فطری و غریزی است و انسان، ‌حیوانی پرخاشگر و ستیزه جو می‌باشد. اما بهترین و جامع ترین تعریفی که از پرخاشگری ارائه شده، تعریف براون است. از نظر او «هر عمل و رفتاری که به طور مستقیم در جهت هدفی و به منظور آزار و اذیّت رساندن به دیگران که مایل نیستند مورد آزار و اذیت قرار گیرند اعمال شود» پرخاشگری نامیده می‌شود[10].

در مجموع می‌توان گفت پرخاشگری یک نوع مکانیسم روانی است که در آن، ‌فرد به طور ناخودآگاه فشارهای ناشی از محرومیت‌ها و ناکامی‌های خود را به صورت واکنش‌هایی چون: حمله، ‌تجاوز، رفتار کینه توزانه و پرخاشگرانه نشان می‌دهد و تنها در صورتی که این رفتارها تحت کنترل قرار گیرند، حرکت رشد، ‌طبیعی و مطلوب خواهد شد[10].

البته باید به این واقعیت اعتراف کرد که پرخاشگری بخش مشترکی از زندگی اجتماعی است، زیرا کم تر کسی را می‌توان یافت که با بیان‌های تند و انتقادهای شدید به دیگران آزار نرسانده باشد یا در هنگام خشم، رفتار خشن انجام نداده باشد. هم چنین ممکن است فردی برای تلافی از دشمن منتظر فرصت مناسبی باشد تا کینه خود را خالی کند[10].

پرخاشگری را باید از جرأت ورزی متمایز دانست. جرأت ورزی، دفاع از حقوق یا متعلقات (مانند ممانعت کودک از این که کسی به اسباب بازی اش دست بزند) یا بیان امیال و آرزوها را بر می‌گیرد.مردم معمولاً شخص با جرأت را پرخاشگر می دانند، در صورتی که کسی که از حق خود دفاع می کند با جرأت است نه پرخاشگر[9].

1-4- پرخاشگرى و فرهنگ‏ها
صدق عنوان پرخاشگرى بر یک رفتار خاص بستگى به نوع فرهنگى دارد که در یک جامعه حاکم است. و بدین جهت، امروزه در جوامع غربى به هر نوع تندخویى پرخاشگرى اطلاق مى‏گردد. در حالى‏که، سابقا در همین جوامع مفهوم پرخاشگرى همراه با حمله به فرد یا شى‏ء به صورت مستقیم یا غیر مستقیم بوده است. همان‏طورى که امروزه در کشورهاى آسیایى مفهوم پرخاشگرى این چنین است.هم‏چنین این‏که چه امرى سبب خشمگین شدن و رفتار پرخاشگرانه مى‏شود، بستگى به نوع فرهنگ جامعه‏اى دارد که فرد در آن زندگى مى‏کند. به عبارت دیگر، مردم در همه جاى دنیا خشمگین مى‏شوند اما خشمگین شدنشان مطابق با قواعد فرهنگى جامعه‏اى است که در آن زندگى مى‏کنند[12].

1-5- اپیدمیولوژی
بر حسب آمار، آمریکا پرخاشگرترین جامعه در سطح جهانی است و میزان پرخاشگری به صورت قتل، استفاده از اسلحه و تجاوز جنسی در این کشور بسیار بالاست. روانشناسان معتقدند در آمریکا اصولاً پرخاشگری تشویق می‌شود و این تشویق معمولاً به وسیله فیلم‌های‌هالیوودی نمود پیدا می‌کند.گویی خشم به فیلم‌های آمریکایی تقدس فرهنگی می‌دهد، اما در ایران که این مشوق وجود ندارد، جامعه شناسان مشکلات اقتصادی و افسردگی را مهمترین عامل پرخاشگری می‌دانند. ریشه خشونت را می‌توان در تداوم تاریخی مبارزه و مقابله انسان با خطرها و تهدیدهای محیط زندگی فرد دانست که بر تفکر و رفتار او و چگونگی برخورد وی با تهدیدها و خطرها اثر می‌گذارد [13].

1-6- انواع پرخاشگری
در طبقه بندی‌های مختلف، مقولات دوگانه و متمایزی از پرخاشگری ارائه شده است که برخی از آنها عبارتند از:

1- پرخاشگری کلامی در مقابل پرخاشگری غیر کلامی

2- پرخاشگری مستقیم در مقابل پرخاشگری غیر مستقیم

3- پرخاشگری وسیله ای در مقابل پرخاشگری خصمانه

4- پرخاشگری فعال در مقابل پرخاشگری منفعل

5- پرخاشگری فردی در مقابل پرخاشگری جمعی

6- پرخاشگری فرافعال و تجاوزکارانه در مقابل پرخاشگری واکنشی و دفاعی

هر یک از طبقات دوگانه پرخاشگری به تفکیک در زیر توضیح داده شده‌اند[1].

1-6-1- پرخاشگری کلامی در مقابل پرخاشگری غیرکلامی
پرخاشگری کلامی نوعی پرخاشگری است که به لحاظ عملیاتی یک حمله کلامی برای برتری بر فرد دیگر از طریق اهانت یا مجادله است. پرخاشگری غیر کلامی یا جسمانی حمله به یک موضوع انسانی یا غیر انسانی با استفاده از بدن یا ابزارهای مادی دیگر است[1]. پسران در مقایسه با دختران پرخاشگری جسمانی بیشتری نشان می‌دهند( خصوصا هنگام برانگیختگی). این تفاوت در همه فرهنگ‌ها دیده میشود و از همان مراحل اولیه رشد کودکان آشکار میشود[14].

هم عوامل محیطی و هم عوامل زیستی مسئول تفاوت دختران و پسران در پرخاشگری جسمانی هستند. عوامل زیستی، شامل وراثت و هورمون‌ها می‌شود  و عوامل محیطی شامل انتظارات فرهنگی، الگوهای همسال و بزرگسال ، و ارائه پاداش به اعمال پرخاشگری جسمانی را در بر میگیرند. پسران پرخاشگری جسمانی و دختران پرخاشگری کلامی بیشتری را نشان می‌دهند ( مانند داد زدن)[1].

1-6-2- پرخاشگری مستقیم در مقابل پرخاشگری غیر مستقیم
پرخاشگری مستقیم اغلب نوعی دفاع است که فقط در بین افراد هم نوع رخ میدهد و واکنشی در مقابل ناکامی در رسیدن به اهداف است. این نوع 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:06:00 ب.ظ ]




عضی از موارد افراد گزارش می کنند که آنها به روشنی به یاد می آورند که آن لغت را دیده اند یا شنیده اند و حافظه آنها خیلی قوی است ولی حافظه آنها درست نیست(سورپرنت[6]، 2005: 63).

یادآوری عبارت است از به خاطر آوردن اطلاعات پس از مواجهه با آن ها و بازشناسی هم، شناسایی و تشخیص محرک قبلا مواجه شده، از بین انواع محرک هاست. حافظه یادآوری و بازشناسی، یکی از زیرسازهای اساسی سیستم پردازش اطلاعات هستند و در اختلالاتی که سیستم پردازش اطلاعات دچار اختلال می شود، تصور می شود که این ساختارها نیز از آسیب به دور نمی مانند(باور[7]، 1987: 445).

پژوهش های مربوط به حافظه و بررسی سطح پردازش[8]، توجه، همسانی یا ناهمسانی عضو حسی، و ویژگی های فیزیکی مواد محرک از موقعیت مطالعه به آزمون، و نوع آزمون های مورد استفاده در سنجش حافظه از جمله مهم ترین عناوین پژوهشی در حوزه مطالعات شناختی حافظه در دو دهه اخیر بوده است. به دنبال ارائه الگوها و نظریه های گوناگون مانند الگوی واف و نورمن[9](حافظه نخستین و ثانوی)، الگوی اتکینسون و شیفرین[10] (حافظه کوتاه مدت و دراز مدت)، الگوی عمق پردازش کریک[11] و لاکهارت[12] (1972)، و علی رغم آنکه نظریه عمق یا سطح پردازش جانشین جالب و مناسبی برای نظریه های حافظه دوگانه به شمار می آمد (سولسو، 1991) انتقادهایی نیز بر این نظریه ها و مدل ها وارد شد. یکی از انتقادهای مهمی که بر نظریه عمق پردازش وارد آمد بی توجهی به تعاملی است که بین نوع پردازش در هنگام مطالعه مواد و آزمون آن مواد وجود دارد (اندرسون[13]، 1995، نقل از ایروانی و پژهان، 1382: 135). تولوینگ[14] (1975، نقل از همان منبع) اصلی فراگیر برای حافظه وضع کرد که چنین تعامل هایی را در برمی گرفت. این اصل که به اصل “اختصاصی بودن رمز گردانی” شهرت دارد، حاکی از آن است که اگر نشانه های حاضر در موقعیت آزمون با نشانه هایی که در موقعیت مطالعه رمزگردانی شده اند همتا باشند، عملکرد حافظه بالاتر خواهد بود (پژهان و ایروانی، 1382: 135).

موریس[15] (1977، نقل از احدی و کاکاوند، 1383: 157) گونه دیگری از این اصل را با عنوان پردازش متناسب با انتقال[16] مطرح ساخت. در این نظریه، به جای آنکه بر نشانه ها تأکید شود به نوع پردازش در موقعیت رمزگردانی مواد محرک و موقعیت آزمون توجه می شد. بر اساس این نظریه وقتی آزمودنی ها سرنخ های حافظه در موقعیت آزمون را به همان شیوه ای پردازش کنند که مواد موجود در موقعیت مطالعه را پردازش کرده اند، عملکرد حافظه بهتر خواهد شد (احدی و کاکاوند، 1383: 157).

تحقیقات زیادی در خصوص هر یک از متغیرها بصورت جداگانه صورت گرفته است(واینستین و شانکس[17] ، 2008؛ پزدک[18]، 2006؛ شرمن[19] ، 2005؛ پژهان و ایروانی، 1382، پژهان و دلاور، 1382) اما در هیچ یک از این بررسی ها سه مفهوم سطح پردازش، حافظه کاذب و یادآوری بطور همزمان مطالعه نشده اند. که این مساله کمبود تحقیقات در این خصوص را نشان می دهد. حال با توجه به مباحث مطرح شده و نقش مهم حافظه کاذب و یادآوری در مباحث مربوط به روانشناسی شناختی و با توجه به این که تحقیقات انجام شده در این حوزه بسیار اندک می باشد بنابراین پژوهشگر درصدد برآمد تا با انجام این پژوهش به این سئوال پاسخ دهد که آیا سطوح پردازش بر یادآوری و حافظه کاذب دانشجویان با رشته های مختلف دانشگاه آزاد بندرعباس موثر است؟

 

1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش
در چند دهه اخیر، پژوهش ها و نظرات محققان و روانشناسان تربیتی حاکی از آن بوده است که آموزش هنگامی موثرتر خواهد بود که در آن معلمان و اساتید از روش های جدیدتر استفاده کنند. در یکی از این پژوهش ها کریک و لوکهارت[20](1996، نقل از مهدویان و کرمی نوری، 1385: 23) مطالعه آموزش بر اساس نظریه سطوح پردازش را مطرح کرده اند که بر اساس آن ادراک یک محرک در سطوح مختلف پردازش اطلاعات صورت می گیرد. در اولین مرحله، محرک از جنبه ویژگی ها، خصوصیات فیزیکی و حسی ادراک می شود، در حالی که در مراحل بعدی، ادراک در سطوح عمیق تر انجام می شود. به عبارات دیگر، دیدگاه سطوح پردازش تکیه اصلی خود را، به جای نظام های مختلف حافظه، بر نحوه پردازش اطلاعات قرار می دهد. به این صورت که در مرحله اول اطلاعات یا ویژگی های سطحی و ادراکی(رمزگردانی سطحی[21]) و در مرحله دوم با ویژگی های معنایی و عمیق تر در حافظه ثبت می شود(رمزگردانی عمیق[22]). بر اساس این دیدگاه، نگهداری یک مورد در حافظه بستگی به عمق پردازش اطلاعات دارد(مهدویان و کرمی نوری، 1385: 24).

کریک و تالوینگ[23](1975؛ نقل از همان منبع) در مطالعه خود مشاهده کردند که در یادآوری و بازشناسی، عواملی از قبیل یادگیری ارادی، میزان تلاش به کار رفته، پیچیدگی تکلیف مورد نظر، مقدار زمان صرف شده، و میزان تکرار و تمرین، عوامل اصلی و تعیین کننده نیستند، بلکه ماهیت کیفی تکلیف و نوع عملیات شناختی که روی مطالب اعمال می گردد، اهمیت دارد(مهدویان و کرمی نوری، 1385: 24). بنابراین در اینجا فعالیت روانی یادگیرنده مهم است، یعنی یادگیرنده نحوه پردازش اطلاعات را فعالانه تعیین می کند، نه اینکه هر نوع اطلاعاتی فرا گرفته شود. بنابراین تدریس و آموزشی که ذهن یادگیرندگان را به پردازش های عمیق تر و معنایی وا دارد، اثربخش تر خواهد بود.

از آنجا که یادآوری و حافظه کاذب از مسائل مهم روانشناسی شناختی بوده که هر دو در فرایندهای مرتبط با یادگیری از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد بنابراین بررسی سطوح پردازش بر روی یادگیری و حافظه کاذب در دانشجویان در جهت دستیابی به اهداف آموزشی امری ضروری می نماید.

از طرفی ناکارآمدی روش های آموزش مستقیم و سنتی، اهمیت بررسی شیوه های نوین را جهت یادآوری و به یادسپاری مطالب پر رنگ تر می نماید. از طرفی با توجه به تحقیقات انجام شده در خصوص یادآوری و حافظه کاذب که بطور مثال توسط برنرد[24] و همکاران(2008) انجام شد، نتایج نشانگر این بودند که بطور کلی یادآوری و بازشناسی کاذب کلمه ها با سن افزایش می باشد و در واقع روند تحولی افزایشی بر حافظه کاذب حاکم است(برنرد و همکاران، 2008: 344). بنابراین این مسائل نیز بیش از پیش پژوهش و بررسی در این حیطه را می طلبد. در این راستا این پژوهش با هدف بررسی تاثیر سطوح پردازش بر یادآوری و حافظه کاذب در دانشجویان با رشته های تحصیلی مختلف در دانشگاه آزاد اسلامی بندرعباس انجام می شود.

نتایح تحقیق حاضر می تواند سهمی هر چند اندک در ایجاد و افزایش دانش در این زمینه داشته باشد و در زمینه ی طراحی و تدوین برنامه های مطالعه برای دانشجویان بینش لازم را در اختیار مشاوران دانشگاه ها و دانشجویان قرار دهد.

 

1-4 اهداف پژوهش
هدف کلی پژوهش

تعیین تاثیر سطوح پردازش(سطحی و معنایی) بر یادآوری و حافظه کاذب در دانشجویان با رشته های تحصیلی مختلف شاغل به تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامی بندرعباس.

اهداف فرعی پژوهش

بررسی تاثیر سطح پردازش سطحی بر یادآوری در دانشجویان با رشته های تحصیلی مختلف شاغل به تحصیل در دانشگاه آزاداسلامی بندرعباس.

بررسی تاثیر سطح پردازش معنایی بر یادآوری در دانشجویان با رشته های تحصیلی مختلف شاغل به تحصیل در دانشگاه آزاداسلامی بندرعباس.

بررسی تاثیر سطح پردازش سطحی بر حافظه کاذب در دانشجویان با رشته های تحصیلی مختلف شاغل به تحصیل در دانشگاه آزاداسلامی بندرعباس.

بررسی تاثیر سطح پردازش معنایی بر حافظه کاذب در دانشجویان با رشته های تحصیلی مختلف شاغل به تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامی بندرعباس.

مقایسه ی تاثیر سطوح پردازش معنایی و سطحی بر یادآوری دانشجویان

مقایسه ی تاثیر سطوح پردازش معنایی و سطحی برحافظه ی کاذب دانشجویان

 

[1] . Sternberg

[2] . Solso

[3] . Surprenant

[4] . Brainerd, Reyna & Ceci

[5] – Deese–Roediger–McDermott

[6] . Surprenant

[7] . Bower

[8] . Level of Processing

[9] .  Walf & Norman

[10] .  Etkinson & Shefrin

[11] . Craik

[12] . Luckhurt

[13] . Anderson

[14] . Tulving

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:05:00 ب.ظ ]




لیات پژوهش

 

 

1-1- مقدمه

اوتیسم یکی از اختلالات فراگیر رشد می‌باشد (اوتیسم، رت، آسپرگر و اختلال فروپاشنده دوران کودکی) که با تخریب پایدار در تعاملات اجتماعی متقابل، تاخیر یا انحراف ارتباطی والگوی ارتباطی کلیشه‌ای محدود مشخص است. طبق متن بازنگری شده چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی[1] کارکرد نابهنجار در زمینه‌های فوق باید در سه سالگی وجود داشته باشد(سادوک و سادوک[2]،2009).

بسیاری از افراد مبتلا به اوتیسم نقایص چشمگیری در رشد مهارت‌های خودیاری خود همانند نقص در کنش اجتماعی، رفتاری و ارتباطی خود تجربه می‌کنند. وجود این کودکان باعث محدود شدن تعاملات و فعالیت‌های اجتماعی خانواده می‌شود و بر روابط بین فردی آنها تاثیر می‌گذارد، همچنین بر شغل مادر تاثیر منفی دارد، زیرا باعث عدم پیشرفت در کار به دلیل وقت و انرژی کم می‌شود و در مواردی باعث رها کردن کار توسط مادر به دلیل مسئولیت‌های زیاد در خانه که بخاطر مراقبت از فرزند اوتیسم افزایش می‌یابد، می‌گردد. در این خانواده زندگی حول محور کودک اوتیسم می‌چرخد. داشتن کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم باعث افسردگی، نگرانی، استرس، شرمندگی و خجالت در والدین آنها می‌شود و مطالعات نشان داده که در مواردی باعث تاثیر منفی بر روابط زناشویی نیز شده است، چرا که باعث بحث بیشتر بین زن و شوهر درباره کودک اوتیسم، درمان، مراقبت از او و در نتیجه فاصله بیشتر بین آنها می‌شود (هوبارت و اسمیت[3]، 2008).

1-2- بیان مساله

اوتسیم اختلال عصب شناختی پیچیده‌ای است که منجر به تخریب عمده در سه ناحیه گسترده از عملکرد می‌شود: تعاملات اجتماعی، ارتباطات و رفتارهای محدود و تکراری(انجمن روانشناسی امریکا[4]،2000).

ویژگی‌های این اختلال و همچنین گاهی تشخیص دیرهنگام و دشوار، بروز علائم بعد از یک دوره طبیعی و نرمال رشد کودک، فقدان درمان‌های قطعی و موثر و پیش آگهی نه چندان مطلوب می‌تواند فشار روانی شدیدی را بر خانواده و والدین کودک تحمیل کند.

در هر اختلال مزمنی پس از مراجعه به پزشک و انجام معاینه‌ها و آزمایش‌های متعدد، اختلال تشخیش داده می‌شود، شرایط پر از درد و رنج برای خانواده به وجود می‌آید و خانواده را به شدت تحت تاثیر خود قرار می‌دهد. واکنش‌های اولیه والدین به این مساله می‌تواند بسیار متفاوت باشد.

اما اغلب این واکنش‌ها تحت تاثیر باورهای مختلف پدرو مادر و محیط اطرافشان دارای طیف وسیعی از انکار کلی مساله و کنار نیامدن با آن و یا پیگیری شدید برای درمان متفاوتند. به خاطر مشکلات فراوان این کودکان، خانواده‌ها و به خصوص مادران دارای کودک اوتیسم از تنش‌ها و فشار‌های روانی زیادی رنج می‌برند. (مالونه[5]،1974).

اما این فشارهای ناخواسته در اکثر موارد افکار اضطرابی و باورهای غیر منطقی را در اینگونه والدین سبب شده است که زندگی این خانواده‌ها را به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد. باورهای غیرمنطقی معمولا به صورت ترجیح‌های ضروری زندگی در می‌آیند، به صورتی که روند طبیعی زندگی را دچار آشفتگی می‌کنند و شدیدا بر اجبار و الزام تاکید دارند که خود را مقید و پایبند امر خاصی می‌بیند، به صورتی که بر میزان کارکردهای اجتماعی از جمله تحصیلات و زندگی زناشویی تاثیر می‌گذارد. (الیس[6]، 2004،ووگیس و ادینگتون[7]،2005 ).

در اختلال اضطراب نیز، باورها ودانش‌هایی که دارای ماهیت فراشناختی هستند به عنوان یک عامل مهم در پدیدی آیی و حفظ این اختلالات نقشی اساسی ایفا می‌کنند. افراد باورهای فراشناختی مثبت یا منفی (برای مثال نگرانی کمکم می‌کند تا در آینده از مشکلات بر حذر باشم، نگرانیهایم می‌توانند مرا دیوانه کنند) دارند واین باورها بر ارزیابی‌های فرد در مورد افکار خود و همچنین راهبردهای فراشناختی تاثیر می‌گذارند (ولز[8]، 2005).

اما به طور کلی هیجان‌ها به زندگی ما رنگ می دهند. هیجان های مثبت مثل عشق و آرزو، روزهای ما را با خوشی همراه می کنند،اما هیجانهای منفی مثل ترس، افسردگی و خشم ما را در ناامیدی غوطه ور می کنند. در حالتهای خلق افسرده، افراد تجارب مثبت کمتر و تجارب منفی بیشتری را به یاد می‌آورند.

به طور کلی، برای تجزیه و تحلیل اختلالات هیجانی در چارچوب ارتباط دو سویه بین شناخت و هیجان، باید ماهیت دقیق حالت خلقی و شیوه تاثیر گذاری آن بر فرایند‌های شناختی در نظر گرفته شود (بولت،گوسچک و کال[9] ،2003).

گری  (2003) اظهار می‌داردکه مادران دارای فرزندان اوتیسم احساس گناه و افسردگی شدیدی را تجربه می‌کنند. شارپلی، بیسیکا و افرمیدیس   (1997)، بیان می‌کنند که این مادران معمولا فشار روانی بیشتری را نسبت به پدران خواهند داشت و برخی از پدران فشارهای روانی ناشی از همسر را تهدیدکننده‌تر از مشکلات کودک تلقی می‌کنند و آن را تهدیدی برای خانواده می‌دانند. پدرها معمولا به اندازه مادران احساسات خود را آشکار نمی سازند.این فشارها می تواند برخاسته از مشکلات ناسازگاری و رفتارهای ضد اجتماعی، خود آسیب رسانی، حرکات کلیشه ای و یا فشارهای روانی ناشی از دشواری در برقراری ارتباط اجتماعی و نیز مشکلات مربوط به حضور در اماکن عمومی با شرایط خاص جسمانی کودک و یا هزینه های زیاد خدمات آموزشی و درمانی باشد. (انجمن درخود ماندگی آمریکا 2003؛ به نقل از دوگان ،2003).

کنترل و مدیریت هیجان‌های منفی والدین جهت تحول این کودکان لازم و ضروری است. رویکردهای مقابله محور در برخورد با هیجان‌ها نشان داده اند که می‌توان با افزایش مهارت‌های زندگی به سازگاری والدین کودکان اوتیسم کمک کرد. این بخش از والدین غالب موارد دچار بی توجهی هستند و کمتر به آنها و آموزش روش‌های مقابله‌ای به آنها پرداخته می‌شود.حال با این فرایند ، پژوهش حاضر به منظور بررسی نیازهای والدین در برخورد با کودک دارای اختلال اوتیسم و همچنین بالا بردن توان والدین در رویارویی با افکار اضطرابی و باورهای غیرمنطقی است و به دنبال بررسی تاثیر آموزش مهارت‌های مدیریت هیجانهای منفی بر افکار اضطرابی و باورهای غیرمنطقی می‌باشد.

 

1-3- اهمیت و ضرورت

اختلالات رشد فراگیر یا اختلالات طیف اوتستیک، گروهی ازبیماری‌های روانپزشکی با فشارهای نورولوژیک      می‌باشد که بصورت اختلالات تکلمی و نقص در تعاملات اجتماعی، ارتباطات کلامی و غیرکلامی، فعالیت‌ها و علاقه مندی‌های محدود فرد تعریف می‌شوند (داکلین و فریت[10]،2005).

اکثر مادران به هنگام تشخیص اختلالات اوتیسم، دچار واکنش انکار، سردرگمی، خشم و افسردگی می‌شوند.در پژوهشی که به بررسی مشکلات مادران پرداخته است، اکثر مادران به مشکلات دیگری مانند برچسب خوردن کودک و خانواده، مقصر دانستن مادر در شکل گیری اختلال، مقایسه کودک مبتلا با کودک عادی و تردید در تاثیر برنامه‌های آموزشی نیز اشاره کردند که منجر به کاهش روابط اجتماعی و مشکلات خانوادگی شده بود و در تمامی موارد علائم افسردگی را تجربه می‌کردند. بررسی نیاز‌های مادران به هنگام تشخیص اختلال، پس از تشخیص و پذیرش و سازگاری خانواده با اختلال نشان داد که آموزش و سرویس‌های حمایتی می‌تواند نقش مهمی در کاهش مشکلات آنها داشنه باشد (خرم آبادی، پوراعتماد، طهماسیان و چیمه، 1386).

همچنین مادران طیف گسترده‌ای از هیجانات مانند خشم، غمگینی، گریه و سوگ را نیز نشان می‌دهند. آنها نگران واکنش‌های جامعه، بستگان و نزدیکان به این مشکل هستند و گاهی فکر می‌کنند احتمالا راه حلی وجود دارد که به تمام مشکلات آنها در این زمینه پایان دهد.

آنها انرژی روانی و مادی زیادی را صرف اجرای فرض و گمان‌های خود می‌کنند و در نتیجه وقت زیادی را که باید صرف پذیرش حقیقی کودک، درمان و توانبخشی او می‌شد را از دست می‌دهند(رافعی،1387).

ترنبال و ترنبال[11]،(1997) اشاره کرده است که استرس این خانواده‌ها به دلیل مسایلی که در طول زمان تغییر می‌کند، رو به افزایش است و ادامه داد که متخصصان باید خانواده‌ها را به وسیله تنوعی از راهبردهای مقابله‌ای برای قادر ساختن آنها برای برخورد با این مسائل آماده کنند. در بررسی‌های انجام گرفته در فرهنگ ما، والدین کودکان دارای اختلال و به ویژه والدین کودکان اوتیسم، از یک رها شدگی در رنج هستند و این باعث تشدید تنش و اضطراب و افزایش مشکلات آنها می‌شود. این پژوهش در این مسیر قدم بر می‌دارد تا بتواند مقداری از رنج و تنش‌های والدین را کاهش داده مشکلات آنها را کاهش دهد.

[1]-D.S.M

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:04:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم