کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



از جمله جرائمی که چه به صورت سنتی و چه به صورت رایانه ای در سال های اخیر بسیار مورد استفاده ی بزهکاران قرار می گیرد جرم کلاهبرداری است که لازم است به آن پرداخته شود.

 

۱٫عنصر قانونی جرم

 

     ماده ۱۳ قانون جرایم رایانه ای(ماده ۷۴۱ ق م ا.س) رکن قانونی این جرم محسوب می شود.

 

۲٫عنصر مادی جرم

 

با توجه به قید واژه «هرکس»، مرتکب این بزه همانند کلاهبرداری سنتی هر شخصی می تواند باشد، البته به جز اشخاص حقوقی که بدون تصریح خاص قانونگذار فعلاً در حقوق ایران فاقد مسئولیت کیفری می باشند.(جاوید نیا،۱۳۸۸، ۲۷۷)کلاهبرداری رایانه ای بزهی مرکب از دو رفتار است. رفتار اول اعمالی که به طور تمثیلی در ماده ی ۷۴۱ ق.م.ا.س به آن اشاره شده است، اعمالی چون وارد کردن، تغییر، محو، ایجاد یا متوقف کردن داده ها یامختل کردن سامانه می باشند. این رفتارها باید به طور غیر مجاز صورت گیرند و اگر با اجازه انجام شوند، کلاهبرداری رایانه ای رخ نداده، هرچند که به تحصیل مال به طور غیر قانونی بینجامد.
پایان نامه

 

پایان نامه رشته حقوق

 

رفتاردوم، تحصیل اعم از دریافت واقعی یا مجازی یا منظور کردن اعتبار مالی برای خود می باشد. بستر انجام این بزه، فضای سایبر است. بنابراین رفتارهای فیزیکی و تحصیل باید در فضای سایبر انجام گیرد. اگر فرد از رایانه و فضای سایبر تنها به عنوان وسیله ی ارتکاب جرم کلاهبرداری استفاده کند مثل این که از طریق تبلیغ ناروا در وبلاگ خود، دیگری را فریفته و خود را دارنده مؤسسه اعزام دانشجو به خارج بشناساند و با دادن شماره حسابی، کاربر یا کاربرانی را بفریبد تا پولی به حسابش بریزد یا در محیط بیرون پول یا مال را دریافت دارد، کلاهبرداری سنتی انجام داده است.

 

۳٫عنصر روانی جرم

 

رکن روانی کلاهبرداری شامل عمد رفتاری یعنی عمد در رفتارهای رایانه ای تمثیلی و عمد در تحصیل مال یا منفعت و آگاهی مرتکب نسبت به تعلق مال یا منفعت یا خدمات مالی یا امتیازات مالی به دیگری است همچنین مرتکب باید بداند که انجام رفتارهای رایانه ای تمثیلی، بدون مجوز بوده است.

 

۴٫مجازات جرم

 

کیفر تعیین شده برای بزه کلاهبرداری رایانه ای علاوه بر رد مال به صاحب آن، حبس از یک تا پنج سال یا جزای نقدی از بیست میلیون(۰۰۰/۰۰۰/۲۰) ریال تا یکصد میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۱۰۰) ریال یا هر دو مجازات می باشد. تقریباً مجازاتی مشابه با نوع سنتی این جرم برای آن در نظر گرفته شده است.

 

گفتار چهارم: سرقت رایانه ای

 

چون این جرم موضوع اصلی پژوهش ما را به خود اختصاص داده است لازم دیدیم که عناصر تشکیل دهنده و مجازات آن را در یک گفتار بیان کنیم.

 

۱٫عنصر قانونی جرم

 

     ماده۱۲ قانون جرایم رایانه ای(ماده ۷۴۰ ق م ا.س) رکن قانونی این جرم محسوب        می شود.

 

 

 

۲٫عنصر مادی جرم

 

رفتارسرقت رایانه ای، همچون سرقت سنتی، ربودن است. آنچه مفهوم ربایش را می سازد، دست اندازی به مال دیگری یا از آن خود کردن بدون خشنودی دارنده ی آن است. یعنی اگر کسی مال دیگری را بدون رضایت وی بردارد رفتارش ربایش است.
ربودن داده هم به معنای دست اندازی به داده ی دیگری است که یا با رو نوشت برداشتن است یا با برش. رونوشت برداشتن باید در فضای سایبر انجام گیرد. اگر کسی به سامانه ی دیگری که با تدابیر امنیتی محافظت شده، نفوذ کرده و داده یا اطلاعات را یافته و آن ها را بر روی کاغذ بنویسد مرتکب بزه دسترسی غیر مجاز شده است نه بزه سرقت رایانه ای. برش داده باید به نحوی صورت گیرد که فرد مرتکب داده را از جایگاه خود برداشته و به جای دیگری چه به رایانه و یا وسایل حامل داده بفرستد. اگر مرتکب، داده ی دیگری را حذف کرده بدون آن که خودش از آن بهره ای ببرد رفتارش مصداق تخریب است. اما اگر در برش مرتکب، مکان داده را تغییردهد به طوری که عین داده در اختیار دارنده ی آن نباشد مرتکب سرقت رایانه ای شده است. ربایش رایانه ای که در قانون جرایم رایانه ای مطرح شده است، نسبت به ربایش در فضای بیرونی نگاهی ندارد. به عنوان مثال اگر کسی به قصد ربودن اطلاعات دیگری در خیابان، لپ تاپ دیگری را برباید یا به کنار میز رایانه اش رفته و چندین لوح فشرده را بردارد و از آن خود کند، ربایش سایبری انجام نشده است، هرچند که موضوع بزه داده است، اما این سرقت از نوع سرقت سنتی می باشد.

 

۳٫عنصر روانی جرم

 

مرتکب باید آگاه باشد که داده از آن دیگری است.مرتکب ربایش رایانه ای باید عمد در رفتار داشته باشد که این عمد، خود می تواند به صورت عمد در رونوشت برداری باشد یا عمد در برش داده. یعنی عالمانه، عامدانه و آگاهانه رکن مادی جرم را انجام دهد. البته فرد باید سوء نیت خاص را نیز داشته باشد.

 

 

۴٫مجازات جرم

 

مجازات تعیین شده برای بزه سرقت رایانه ای بر پایه ماده ۱۲ قانون جرائم رایانه ای(۷۴۰ ق.م.ا.س) جزای نقدی از یک میلیون(۰۰۰/۰۰۰/۱) ریال تا بیست(۰۰۰/۰۰۰/۲۰) ریال ودر حالت برش داده ها حبس از نود ویک روز تا یک سال یا جزای نقدی از پنج میلیون(۰۰۰/۰۰۰/۵) ریال تابیست میلیون(۰۰۰/۰۰۰/۲۰) ریال یا هر دو مجازات خواهد بود. در این خصوص در فصول آینده مفصلاً بحث خواهیم کرد.

 

اگر بخواهیم تفاوت جرم سرقت رایانه ای را با دیگر جرائم مذکور در این بخش بیان کنیم باید بگوئیم که، در جرم دسترسی غیر مجاز رایانه ای صرف دستیابی مد نظر است اما در سرقت رایانه ای دسترسی مقدمه ی ربودن است. در جرم جعل رایانه ای مرتکب یا داده ای را تغییر می دهد مثل محو کردن قسمتی از آن یا این که، داده ای را ایجاد می کند مثل ساختن داده ی یک اختراع به طور جعلی اما در سرقت رایانه ای سارق برای تحقق جرم سرقت لازم نیست تا چنین اقداماتی را انجام دهد و صرف ربودن داده کافی است. جرم کلاهبرداری رایانه ای نیز مانند نوع سنتی آن از باب اغفال است؛ یعنی مال باخته چون اغفال شده مالش را در اختیار مجرم می گذارد اما سرقت رایانه ای از باب غفلت است؛ یعنی فرد با غفلتی که در نگهداری مال انجام می دهد، سارق آن را می رباید و خود فرد مال را به مجرم تحویل       نمی دهد.

 

بخش چهارم: شرایط سرقت مستوجب حد

 

برای این که سارقی را بتوان در مقابل عمل مجرمانه اش محکوم به حد قطع ید نمود، باید شرایطی احراز گردد. در این قسمت این شرایط را به اختصار بررسی می کنیم:

 

گفتار اول: شرایط سارق

 

ابتدا باید دید که شخص سارق باید دارای چه شرایطی باشد تا بتوان حد سرقت را بر او جاری ساخت که در ذیل به آن ها اشاره می کنیم:

 

۱٫بلوغ

 

این شرط در بند ۱ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا س بیان شده است. از نظر موازین فقهی بلوغ یکی از شرایط عامه ی تکلیف و از نظر قواعد حاکم بر حقوق کیفری عمومی، یکی از شرایط تحقق مسئولیت کیفری است؛ این موضوع در حقوق اسلام و نیز حقوق موضوعه، مورد اتفاق فقیهان و حقوقدانان قرار گرفته است. (حبیب زاده،۱۳۸۹، ۱۸۶)

 

در حال حاضرقدر متیقن آن است که در اجرای حد، داشتن بلوغ در حین سرقت لازم است و اگر سارق در حین سرقت واجد بلوغ نباشد حد نمی خورد. بر اساس نظر فقهی هم، اگر صغیر ممیز باشد می تواند تأدیب شود و اگر غیر ممیز باشد، فاقد مسئولیت کیفری است. (حبیب زاده،۱۳۸۹، ۱۸۸) در قانون مجازات اسلامی جدید این شرط در ماده ی ۲۶۸ که شرایط سرقت مستوجب حد را بیان می کند دیده نمی شود. حذف این مورد به این معنی نیست که سارق نباید بالغ باشد، بلکه چون در بخش چهارم این قانون تحت عنوان شرایط و موانع مسئولیت کیفری در ماده ی ۱۴۰ بلوغ را شرط مسئولیت کیفری می داند (سارق نیز باید دارای آن باشد) و در ماده ی ۱۴۶ نیز به آن اشاره نموده و تکرار آن را لازم ندانسته است. پس سارقی را می توان به حد قطع محکوم کرد که به حد بلوغ شرعی رسیده باشد.

 

  1. عقل

بر اساس بند ۲ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س سابق سرقت در صورتی موجب حد است که سارق در حین سرقت، عاقل باشد و لذا با توجه به نظر فقهی در صورتی که مرتکب فاقد عقل باشد، حد ساقط و مرتکب تعزیر می شود. بنابر تبصره ی ۲ ماده ی ۵۱ ق.م.ا.س در مورد جنون ادواری جنون، حین ارتکاب جرم شرط است و اگر در حال افاقه مرتکب جرم شود مسئولیت کیفری خواهد داشت و با ایجاد جنون پس از ارتکاب جرم از نظر فقهی حد ساقط نمی شود. چنانچه در باب شرب خمر، قانونگذار این موضوع را به طور صریح در ماده ی ۱۸۰ ق.م.ا.س بیان کرده است. (حبیب زاده،۱۳۸۹، ۱۸۸)

 

این مسئله( عاقل بودن سارق) را فقها و صاحب نظران اسلامی اجماعی دانسته اند و در نصوص مدون قانونی نیز( قانون مجازات اسلامی) یکی دیگر از شرایط اجرای حد درباره ی سارق در هنگام سرقت قید شده است.(ولیدی،۱۳۸۱، ۳۲۶) اگر سارق در حین سرقت عاقل نباشد سرقت او از باب تعزیر هم قابل مجازات نیست. این شرط نیز در ماده ی ۲۶۸ قانون جدید مجازات اسلامی به دلیل این که در مواد ۱۴۰و۱۴۹عاقل بودن از شرایط مسئولیت کیفری بیان شده است، دیده نمی شود.

 

  1. اختیار

این شرط در بند ۳ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س آمده بود. عدم وجود اختیار ممکن است به دلیل اجبار یا اکراه باشد. اکراه عبارت از آن است که کسی من غیر حق مجبور به انجام کاری بدون رضایت و از روی ترس گردد. عدم اجرای مجازات های تعزیری و بازدارنده علیه شخص مکرَه در ماده ی ۵۴ ق.م.ا.س مورد تأکید قرار گرفته بود. بنابراین وجود اکراه نه تنها باعث سقوط حد بلکه باعث زوال مسئولیت کیفری شخص مرتکب به طور کلی می گردد. این معافیت در فقه اسلامی از جمله مبتنی بر حدیث «رفع قلم» می باشد که به موجب آن بار تکلیف در نه چیز، که از جمله ی آن ها اکراه است، از دوش مردم برداشته شده است.(میرمحمد صادقی،۱۳۸۸، ۲۳۱) اما این شرط در ماده ی ۲۶۸ قانون مجازات اسلامی جدید حذف شده است، زیرا شرط اختیار در مواد۱۴۰و۱۵۱ ق.م.ا.ج از شرایط مسئولیت کیفری شناخته شده است و قانونگذار نخواسته آن را تکرار نماید. پس اگر سارق در حین سرقت مختار نباشد نه تنها حد اجرا نمی شود بلکه کلاً از باب تعزیر هم مسئول نخواهد بود.

 

  1. عدم اضطرار

اضطرار و ناچاری کیفیاتی هستند که موجب اختلال قوه ی تمیز و اراده می شوند. اضطرار تقریباً نوعی اجبار معنوی با ریشه ی درونی است، در حالی که برای تهدید ریشه ی بیرونی وجود دارد. اضطرار نیز مانند تهدید امری است اعتباری و تشخیص درجه ی تأثیر آن با مرجع رسیدگی کننده است. بنابراین سرقتی که برای رفع اضطرار، متناسب و ضروری باشد موجب سقوط حد می شود. بند ۱۰ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا مصوب ۱۳۷۰ صراحتاً در مورد سرقت مستوجب حد مقرر می دارد که: «سارق مضطر نباشد»( گلدوزیان،۱۳۹۱، ۴۵۹) این شرط نیز در ماده ی ۲۶۸ ق.م.ا.ج حذف شده است چون در مواد مربوط به مسئولیت کیفری مانند فحوای کلام ماده ی ۱۵۲ق.م.ا.ج به آن پرداخته شده است. پس با توجه به نص قانون مجازات اسلامی دست سارقی که مضطر است را نمی توان قطع کرد.

 

  1. نبودن رابطه ی ابوّت

به موجب بند ۱۱ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س یکی از شرایط سرقت مستوجب حد این بود که: « سارق پدر صاحب مال نباشد». لذا در صورتی که سارق پدر مالباخته باشد؛ حد نمی خورد. ظاهراً از نظر فقهی موضوع اجماعی است و حد قطع در صورتی بر سارق اجرا می شود که سارق پدر مسروقٌ منه نباشد. جد پدری هم شامل این حکم می شود، اما سایر خویشان حتی مادر و خواهر و برادر را شامل نمی شود…. در خصوص علت سقوط حد به روایات استناد شده است؛ از جمله صاحب جواهر در همان بحث به روایت منقول از پیامبر(ص) استناد کرده است که فرمود: « انت و مالک لابیک» یعنی تو و مال تو به پدرت تعلق داری. از آن جا که این روایت ممکن است در مورد بردن علنی مال فرزند، صدق کند و شامل بردن مخفیانه نشود، فقها به روایات خاص و اجماع در این باب استناد کرده اند.(حبیب زاده،۱۳۸۹،۱۹۳-۱۹۲) این شرط در بند «ج» ماده ی ۲۶۸ ق.م.ا.ج به این صورت آمده است: « سارق پدر یا جد پدری صاحب مال نباشد.». در هر صورت با توجه به روایت پیش گفته از پیامبر(ص) در صورتی که پدر از مال فرزند ببرد چون موضوع مال دیگری مطرح نیست پس سرقت سالبه به انتفاء موضوع است.

 

۶٫عدم استرداد مال مسروق به مال باخته

 

شرط اجرای کیفر حد قطع درباره ی سارق، موکول به آن است که مال مسروق هیچ گاه تحت تصرف مالک آن قرار نگیرد. ولی اگر سارق پس از سرقت مال دیگری به طرق ممکن موجبات تصرف مالک را نسبت به مال مسروق فراهم کند، عمل مجرمانه ی او دیگر مشمول کیفر حد نخواهد بود. بلکه اقدام او بر حسب مورد مجازات تعزیری خواهد بود. ( ولیدی،۱۳۸۱،۳۳۳-۳۳۲) که در تبصره ی ۴ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س این مورد بیان شده است. در قانون مجازات اسلامی جدید نیز در بند «ر» ماده ی ۲۶۸ آمده است: « مال مسروق قبل از اثبات سرقت تحت ید مالک قرار نگیرد.»

 

  1. سارق قاصد باشد

مقنن دربند ۴ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س می گوید « سارق قاصد باشد» و همچنین در بند ۱۴ همین ماده می گوید: «سارق مال را به عنوان دزدی برداشته باشد» این دو شرط نه تنها مکمل هم هستند، بلکه مؤید سوء نیت سارق است و در واقع سارق می بایست در بردن مال دیگری به عنوان سرقت قاصد باشد و اگر کسی مال دیگری را نه به عنوان دزدی بلکه به قصد شوخی برباید، سرقت مستوجب حد نیست.( شامبیاتی،۱۳۷۷، ۷۰) این شرط در ماده ی ۲۶۸ق.م.ا.ج حذف گردیده است، زیرا در ماده ی ۱۴۴ق.م.ا.ج بیان شده:  « قصد مجرم در ارتکاب رفتار مجرمانه باید احراز گردد.» ممکن است بردن مال در اثر اشتباه باشد. مثلاً فرد کیف دیگری را به دلیل مشابه بودن با کیف خود ببرد که این فرد را نمی توان سارق قلمداد کرد چون قصد سرقت نداشته است.

 

  1. علم و آگاهی بر حرمت سرقت

بند ۶ از ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س سارق را در ربودن مال غیر وقتی مستوجب کیفر حد  می داند که: « سارق بداند و ملتفت باشد که ربودن آن حرام است» بنابراین چنانچه شخصی مالی را با اعتقاد به این که برداشتن آن مجاز است بردارد معاف از کیفر حد است. ( گلدوزیان،۱۳۹۱، ۴۶۰) شخص سارق باید بداند که سرقت این مال حرام یا غیر قانونی است در غیر این صورت مشمول حد نمی شود. این شرط نیز در ماده ی ۲۶۸ ق.م.ا.ج حذف شده است زیرا قانونگذار در ماده ی ۱۵۵ق.م.ا.ج وضعیت جهل به حکم را روشن بیان کرده و نیاز به تکرار ندانسته است.

 

  1. علم و آگاهی بر ربودن مال غیر

طبق بند ۵ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س سارق وقتی مستوجب کیفر حد است که: « بداند و ملتفت باشد که مال غیر است» پس اگر شخصی مالی را بردارد به تصور این که مال خود اوست با توجه به قانون مزبور و قاعده ی « الحدود تدرء بالشبهات» از کیفر حد معاف است.  ( گلدوزیان،۱۳۹۱، ۴۶۰) تأکید بر این مورد که سارق باید بداند که مال غیر را می دزدد بر این اساس است که، اگر سارق نداند که مال متعلق به غیر است یا گمان کند که متعلق به خودش است یا متعلق به کسی که به او اذن در تصرف داده اصلاً خود سرقت به دلیل فقدان قصد مجرمانه تحقق نمی یابد تا بتوان بر او حد جاری کرد. این شرط در ماده ی ۲۶۸ ق.م.ا.ج دیده نمی شود که می توان دلیل آن را این گونه بیان کرد که، چون در ماده ی ۲۶۷ ق.م.ا.ج در تعریف سرقت آمده است: «سرقت عبارت است از ربودن مال متعلق به غیر» دیگر نیاز به تکرار شرط متعلق به غیر بودن مال نبوده است.

 

 

 

  1. مباشرت سارق در هتک حرز

طبق بند ۸ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س برای سرقت مستوجب حد باید:« سارق به تنهایی یا با کمک دیگری هتک حرز کرده باشد» پس باید سارق عین مال مسروقه را شخصاً یا با مشارکت دیگری از حرز خارج نموده باشد. ( گلدوزیان،۱۳۹۱، ۴۶۲) این شرط در بند «پ» ماده ی ۲۶۸ ق.م.ا.ج نیز بیان شده است. پس اگر دیگری حرز را هتک کند و سارق مال را ببرد با توجه به نص صریح قانون امکان اجرای حد نیست.

 

۱۱٫مباشرت سارق در اخراج مال دیگری از حرز

 

تبصره ی ۳ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س این شرط را ضروری برای اجرای حد می داند و چنین مقرر می دارد: «هرگاه سارق قبل از بیرون آوردن مال از حرز دستگیر شود حد بر او جاری نمی شود» اگر اخراج مال توسط سارق شرط نبود در این مورد تبصره قانونگذار حد را جاری می ساخت. بر اساس تبصره ی ۲ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س اگر سارق مال را به وسیله ی دیوانه یا طفل از حرز خارج کند مانند آن است که خودش مال را خارج نموده است. شرط مباشرت سارق در اخراج مال از حرز در بند «ت» ماده ی ۲۶۸ ق.م.ا.ج نیز بیان شده است.

 

در این گفتار شرایط سارق برای اجرای جد قطع بیان شد اما این شرایط برای اجرای این حد الهی کافی نیست و باید شرایط دیگری نیز تحقق یابد که از جمله آن ها شرایط مال مسروقه است که در گفتار بعد به آن می پردازیم.

 

گفتار دوم: شرایط مال مسروق

 

برای این که سرقت انجام گرفته حدی محسوب شود تنها داشتن شرایطی در سارق کافی نیست، مال مسروق نیز باید دارای شرایطی باشد که در ذیل اختصاراً به آن می پردازیم، تا با تحقق شرایط مربوط به سارق و سایر شرایط بتوان این حد الهی که همان قطع ید سارق است را اجرا نمود.

 

۱٫ارزش مال

 

مقنن در بند ۹ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س ارزش مال مسروقه برای اجرای حد قطع را چنین بیان می کند: «به اندازه ی نصاب یعنی ۵/۴ نخود طلای مسکوک که به صورت پول معامله می شود یا ارزش آن به آن مقدار باشد در هر بار سرقت شود»

 

ارزش مالی مال مسروقه از جمله مسائلی است که بین فقهای مذهب امامیه و فقهای مذاهب اربعه اختلاف ایجاد کرده است. به نظر مشاهیر فقهای امامیه، میزان ارزش مالی مال مسروقه یک چهارم دینار طلای خالص است که مُهر سکه ی معاملی به آن خورده باشد. ( شامبیاتی، ۱۳۷۷، ۵۹) همان طوری که بیان کردیم بردن هر مالی منجر به قطع دست نمی شود و باید دارای میزان خاصی از ارزش اقتصادی باشد. این شرط در بند «چ» ماده ی ۲۶۸ ق.م.ا.ج این گونه بیان شده است: « ارزش مال مسروق در زمان اخراج از حرز، معادل چهار و نیم نخود طلای مسکوک باشد.» این شرط عیناً تکرار شده است.

 

۲٫عین بودن مال

 

بعد از ارزش مال، بحث عین مال مطرح است. شرط تحقق سرقت مستوجب حد این است که عین مال سرقت شده باشد نه وسیله ی تحصیل مال.(حبیب زاده، ۱۳۸۹، ۲۰۰) سرقت باید به گونه ای باشد که مالک از عین مال خود محروم گردد.

 

۳٫مال مسروق از اموال دولتی و وقف و مانند آن که مالک شخصی ندارند نباشد

 

در برخی از نظام های حقوقی سرقت این گونه اموال نه تنها موجب تخفیف مجازات سارق نمی شود بلکه باعث تشدید نیز می گردد. برعکس در حقوق اسلامی، به نظر برخی از فقها، سرقت این گونه اموال که مالک شخصی ندارند موجب تخفیف مجازات سارق از حد به تعزیر می گردد. بعضی از فقها معتقدند که چون از نظر فقه اسلامی در وقف خاص مال موقوفه در واقع به ملکیت موقوفٌ علیه در می آید دزدیدن آن می تواند مستوجب حد گردد.( میرمحمد صادقی، ۱۳۸۸، ۲۶۶) این شرط نیز صراحتاً در بند ۱۶ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س بیان شده است که در اجرای حد باید مدنظر قرار گیرد. این شرط در بند «ح» ماده ی ۲۶۸ ق.م.ا.ج با کمی تغییر این گونه آمده است: « مال مسروق از اموال دولتی یا عمومی، وقف عام و یا وقف بر جهات عامه نباشد.» پس این شرط نیز در اجرای حد باید مد نظر قرار گیرد.

 

  1. مال در حرز مناسب گذاشته شود

به موجب بند ۱۵ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س شرط تحقق سرقت مستوجب حد این است که: «مال مسروق در حرز متناسب نگهداری شده باشد» بر این اساس برای تحقق سرقت حدی باید مال مسروق در محل مناسبی به نام حرز قرار گرفته باشد و الا سرقت مستوجب حد محقق نخواهد شد. در این مورد به تفصیل بحث خواهیم کرد. البته شرط دیگری نیز در بند ۱۳ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س آمده که نباید محل نگهداری مال از سارق غصب شده باشد. این بند بدین شرح است: «حرز و محل نگهداری مال، از سارق غصب نشده باشد.» این دو شرط نیز در قانون جدید آمده است که به ترتیب در بند «ب» ماده ی ۲۶۸ شرط قرار دادن مال در حرز و در ماده ی ۲۷۰ق.م.ا.ج شرط غصبی نبودن حرز را بیان می کند. پس محل نگهداری مال نیز برای این که مشمول حد قرار بگیرد یا خیر حائز اهمیت است و باید به آن توجه شود.

 

گفتار سوم: ویژگی های ربایش

 

در سرقت علاوه بر شرایط مربوط به سارق و مال مسروق، ربایش نیز باید دارای شرایطی باشد که در صورت اجماع همه ی این موارد می توان حد قطع را بر سارق تحمیل کرد. در ذیل به بررسی شرایط ربایش مال می پردازیم.

 

۱٫پنهانی بودن

 

می توان گفت که قید «به طور پنهانی» در تعریف سرقت به همان معنی مخفیانه و دور از چشم می باشد، لیکن قانونگذار این قید را فقط برای سرقت مستوجب حد در نظر داشته است، مخصوصاً از آن رو که عنوان مذکور در بالای ماده ی ۱۹۷ ق.م.ا.س این است: «باب هشتم: حد سرقت- فصل اول: تعریف و شرایط». بنابراین ماده ی ۱۹۷ ق.م.ا.س با توجه به عنوان و بر خلاف ظاهر آن، در واقع در مقام تعریف سرقت مستوجب حد می باشد. آنچه این برداشت را تقویت می کند آن است که فقها کم تر اصالتی برای سرقت تعزیری قائل هستند و ربایش هایی را که فاقد شرایط اجرای حد هستند تحت عناوین دیگری چون استلاب و اختلاس و احتیال و اخذ بالسوم و یا در هر حال تحت عنوان کلی تعزیر مورد بحث قرار می دهند.( میرمحمد صادقی، ۱۳۸۸، ۲۲۳) این شرط در بند «ث» ماده ی ۲۶۸ ق.م.ا.ج چنین آمده:«هتک حرز و سرقت مخفیانه باشد.» پس این قید از شرایط ربایش در سرقت حدی محسوب می شود که فقدان آن حد را ساقط می کند.

 

۲٫سرقت در سال قحطی نباشد

 

بر اساس بند ۱۲ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س چنانچه سرقت در سال قحطی صورت گرفته باشد، مستلزم اجرای حد نخواهد بود. محقق در شرایع می فرماید: « کسی که در سال مجاعه و قحطی چیز خوردنی را بدزدد کیفر قطع ندارد و در خبر عاصم بن حمید است که حضرت امیر المومنین(ع) دست دزد را در ایّام قحطی و گرسنگی قطع نمی کرده است.» هرچند برخی از فقهای عظام، این شرط را ناظر بر سرقت مواد غذایی از قبیل گندم، برنج و حبوبات و غیره می دانند ولی با توجه به نص صریح قانون که شرط را مقید به مواد غذایی نکرده و مستنبط از فتاوی مشاهیر فقها این شرط اختصاص به مواد غذایی نداشته و سرقت هر نوع مال منقول در سال قحطی موجب قطع ید سارق نخواهد شد.( شامبیاتی، ۱۳۷۷، ۶۶) این شرط در بند «خ» ماده ی ۲۶۸ ق.م.ا.ج عیناً تکرار شده است. اما چند شرط در ماده ی ۲۶۸ ق.م.ا.ج آمده است که در ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س بیان نشده بود اما در ماده ی ۲۰۰ ق.م.ا.س تحت عنوان شرایط اجرای حد آمده بود که به ترتیب بند عبارتند از:

 

«د- صاحب مال از سارق نزد مرجع قضائی شکایت کند.

 

ذ- صاحب مال قبل از اثبات سرقت سارق را نبخشد.

 

ز- مال مسروق قبل از اثبات جرم به ملکیت سارق در نیاید.

 

ژ- مال مسروق از اموال سرقت شده یا مغصوب نباشد.»

 

با توجه به مطالب بیان شده در این فصل، برای حدی بودن یا نبودن سرقت رایانه ای باید دید آیا این سرقت دارای شرایط گفته شده برای سرقت مستوجب حد می باشد یا خیر؟ آن دسته از شرایطی که مربوط به سارق است که قائم به شخص است و در سرقت رایانه ای و سنتی به طور یکسان ممکن است تحقق یابد یا این که محقق نشوند. شرایط ربایش نیز به همین طریق می باشد. تنها دو مورد نیاز به بررسی دارد، یکی: مالیّت داده های رایانه ای است و دوم: اصلاً باید دید در فضای مجازی حرز تحقق می یابد یا خیر؟ که در ادامه به این دو مورد می پردازیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1399-06-08] [ 10:56:00 ب.ظ ]




پیشینه ی سرقت سنتی        می پردازیم و سپس در یک گفتار به بیان سابقه و پیشینه ی سرقت رایانه ای در خارج از کشور جمهوری اسلامی ایران و سیر قانونگذاری آن در داخل کشور عزیزمان خواهیم پرداخت تا با توجه به این تحولات بتوانیم بهتر مطالب را بیان کنیم.

 

 

گفتار اول: سرقت سنتی

 

سرقت یا دزدی از جمله جرائمی است که در تمام ادوار تاریخ به عنوان یک پدیده ی اجتماعی مجرمانه مورد تنفر و انزجار عمومی بوده و در همه ی شرایع و آیین های مذهبی و نصوص قانونی ملت ها، سرقت امری نامشروع و با عکس العمل و کیفر شدید مواجه بوده است.

 

در مقابل این برخورد ها تنها استثنایی که در این زمینه دیده می شود آن است که بنا به نوشته ی منتسکیو[۱] در جلد پنجم کتاب روح القوانین ارتکاب سرقت در میان قوم اسپارت[۲] مجاز بوده است. او در این باره می نویسد: « جوانان اسپارت در مواقع بخصوص و بر حسب امر رؤسا و فرماندهان خود مبادرت به دزدی می کردند، چون آن ها موظف بودند که معاش خود را شخصاً تأمین نمایند. به علاوه هدف دیگر از مجاز بودن ارتکاب سرقت در میان قوم اسپارت آن بوده است که مردم در حفظ اموال خود مراقبت و دقت بیشتری به عمل آورند. به علاوه در قوم اسپارت، مالکیت خصوصی وجود نداشته تا دزدی فرع آن باشد.» (ولیدی،۱۳۸۱، ۳۰۰-۲۹۹)

 

به هر حال در مطالعه ی تاریخ حقوق به غیر از مورد نادر قوم اسپارت در سایر قوانین و مقررات ملت ها همواره سرقت یا دزدی امری منفور و منشأ خطر دائمی برای حیات افراد جامعه تلقی شده است.در یونان در عهد سلن،جرم سرقت جنبه ی عمومی داشته و دولت با هدف پیشگیری از تجاوز به مالکیت برای سارقان مجازات تعیین کرده بود و رأساً به مرحله ی اجرا می گذاشت. ولی در رم طبق الواح دوازده گانه سرقت جرم خصوصی به شمار رفته است. (صدارت،۱۳۰۴، ۴۹)

 

پایان نامه رشته حقوق

 

در دول باستانی ایران نیز سرقت جرم خصوصی بوده و مجازاتش اعدام بوده است. ( محسنی، ۱۳۵۳، ۱۶-۱۵) در آن زمان دزدان دریایی به مسافران دریا حمله کرده و ضمن به غارت بردن اموال مسافران آن ها را اسیر کرده و می فروختند و گاهی دسته های مسلح دزدان به روستاها و شهرها هجوم برده و پس از سرقت اموال، اهالی را اسیر کرده و در بازارهای برده فروشی آن زمان، مورد معامله قرار می دادند.(ولیدی،۱۳۸۱، ۳۰۰)

 

در قانون روم یکی از عوامل ایجاد بردگی، ارتکاب جرم سرقت بوده بدین معنی که، هرگاه سارقی دستگیر می شد او را مانند غلامان و بردگان به نفع مالباخته به فروش رسانده و بهای آن را به وی می دادند. در چین دزدان بی رحم را قطعه قطعه می کردند ولی سایر دزدان را با این نوع شکنجه مجازات نمی کردند. در روسیه که کیفر دزد و قاتل یکسان بود، دزد ها همیشه مرتکب قتل می شدند تا سرقت آن ها افشا نشود. در فرانسه، فرانسوای اول در سال ۱۵۳۴م در فرمان خود برای جلوگیری از سرقت شکنجه ی چرخ را برای مجازات سارقان برقرار کرد، این مجازات عبارت از آن بود که دست و پای سارق را شکسته و روی چرخ می انداختند تا جان بسپارد.در آئین یهود جرم سرقت، ممنوع و نامشروع بوده و سارق محکوم به استرداد چهار تا پنج برابر مال مسروق به مالباخته بوده است، مثلاً اگر کسی گاو یا گوسفند کسی را سرقت می کرد و آن را می کشت یا می فروخت مجبور بود به جای آن پنج گاو یا گوسفند به مالک آن بدهد. بعد ها این میزان تا یک پنجم بیش از مال مسروقه تنزل پیدا کرد. در دوران جاهلیت تا قبل از اسلام دست سارقان را قطع می کردند. در نظام جزایی اسلام، کیفر جرم سرقت بنابر ادله ی احکام و موازین قرآنی حد قطع است که اجرای آن بنابر احادیث و روایات وارده منوط و متوقف به تحقق شرایط خاصی راجع به اهلیت سارق، میزان ارزش مال مسروقه، طرق اثبات و شرایط معافیت از مجازات(نقش توبه ی سارق) و همچنین کیفیت اجرای مجازات حد قطع است. (ولیدی،۱۳۸۱، ۳۰۱)

 

به منظور آشنایی بیشتر در این جا کافی است که به بعضی از آیات مربوط و ترجمه ی آن ها استشهاد کنیم و توضیح سایر شرایط و نظریات صاحب نظران اسلامی را درباره ی شرایط مربوط به سارق و مال مسروقه و… را در مباحث مربوط به شرایط سرقت مستوجب حد دنبال خواهیم کرد.

 

قرآن کریم در آیه ی ۳۸ سوره ی مائده مجازات سرقت را چنین مقرر فرموده است:

 

«السارق و السارقه فاقطعوا ایدیهما جزاء بما کسبا نکالاً من الله و الله عزیز الحکیم.» یعنی: «دست های مرد و زن دزد را قطع کنید که مجازات مذکور کیفر اعمال آنان است و مجازاتی است که از جانب خداوند متعال تعیین شده و خداوند توانای بی همتاست و همه ی شئون را از روی حکمت انجام می دهد.»

 

قرآن کریم همچنین در مورد نقش توبه و معافیت سارق از مجازات به جهت ندامت و پشیمانی در آیه ی ۳۹ سوره ی مائده چنین می فرماید:

 

« فمن تاب بعد ظلمه و اصلح فان الله یتوب الیه ان الله غفور الرحیم.» یعنی: « اگر سارق پس از ارتکاب سرقت توبه کند و عمل شایسته انجام دهد(به توبه ی خود عمل کند) خداوند توبه اش را می پذیرد؛ زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است.»

 

به طور کلی در بررسی سوابق تاریخی و قضایی سرقت در کشورهای اروپایی تا قبل از انقلاب کبیر فرانسه برابر آنچه که موجود است و امروزه در دسترس می باشد، مجازات جرم سرقت تا قبل از انقلاب در فرانسه اعدام به وسیله ی دار زدن بوده است، به علاوه سارقان را پس از دار زدن بر روی زمین انداخته و در معابر عمومی می گرداندند و زنانی که مرتکب جرم سرقت شده بودند را زنده به گور می کردند و این وضع تا اوایل قرن ۱۹ کم و بیش ادامه داشت. ولی از اواسط قرن نوزدهم از این شدت عمل و مجازات ها کاسته شد تا آن جا که مسأله ی شکستن حرز به وسیله ی سارق، یکی از جهات تشدید مجازات محسوب می شد. پس از انقلاب کبیر فرانسه در این کشور با تصویب قانون جزای انقلابی و پیروی از نظریات طرفداران مکتب کلاسیک و لغو مجازات اعدام و تغییرات بعدی در قانون جزای این کشور تحت تأثیر نظریات طرفداران مکتب نئوکلاسیک و تغییرات حاصله در طبقه بندی جرائم، جرم سرقت نیز به سرقت های جنایی و جنحه ای تقسیم شد و بر حسب مورد مجازات های سالب آزادی(حبس) و در مورد راهزنی مجازات طرد کننده (اعدام) در قوانین سایر کشورهای اروپایی پیش بینی شده بود. (محسنی،۱۳۵۳، ۶۵-۵۹)

 

نویسندگان قانون مجازات عمومی سال ۱۳۰۴ ایران نیزدر تدوین فصل پنجم قانون مجازات عمومی، تحت عنوان «در سرقت» در مواد۲۲۲ الی ۲۲۹ و سایر قوانین متفرقه ای که درباره ی راهزنی و سرقت های مسلحانه تدوین کرده اند، قانون جزای فرانسه الگو و سرمشق قانونگذار ایرانی قرار گرفته است و با تقسیم بندی سرقت به سرقت های جنایی و جنحه ای و مشدده در مواد مربوطه مجازات های متفاوتی پیش بینی کرده بودند و بعضی از آن ها مانند راهزنی در صلاحیت دادگاههای نظامی بود و سرقت های عادی در صلاحیت دادگاههای عمومی و این وضع تا زمان به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی از طرف مراجع و محاکم عمومی و اختصاصی درباره ی جرم سرقت رعایت می شود. بعد از به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی به رعایت اصل چهار قانون اساسی تجدیدنظر در قواعد حاکم سابق بر جرم سرقت و بر اساس موازین اسلامی موجب تصویب مقررات خاصی درباره ی سرقت در موادی از قانون حدود و قصاص و تعزیرات شده است. با وجود این بعضی از قوانین جزایی متفرقه ی سابق در مورد سرقت مسلحانه و سرقت از بانک ها و سرقت منازل اشخاص هنوز به قوت خود باقی است. با بررسی کوتاه به این نتیجه رسیدیم که سرقت یا دزدی اموال منقول یکی از قدیمی ترین جرائمی است که در جوامع بشری کم و بیش شایع بوده و برای جلوگیری و مبارزه با آن از دیر باز مجازات های سختی برای این جرم در نظر گرفته شده است. ولی با گذشت زمان ارتکاب سرقت از صورت ساده و ابتدایی آن خارج شده است و امروزه در شهرهای بزرگ و مراکز تجاری و صنعتی، سارقان با بهره گرفتن از پیشرفت ها و وسایل فنی و علمی، بانک ها و مؤسسات بزرگ تجاری را مورد دستبرد قرار داده اند و روز به روز کارآزموده تر می شوند و به مرور ایام انواع سرقت ها و طرز عمل سارقان به صور گوناگون که جنبه ی تخصصی و حرفه ای پیدا کرده است واقع می شود که چاره ی آن ها یکی از مشکل ترین مسائل اجتماعی عصر ماست، که ملاحظات آماری و تجربی مبین آن است که مبارزه با آن تنها از طریق تعقیب کیفری و مجازات میسر نخواهد شد، بلکه لازم است که همراه با اجرای سریع و صحیح قوانین و مقررات جزایی عوامل و علل گوناگون و نامساعد محیط اجتماعی و اقتصادی که سارق را به طرف سرقت سوق داده است به روش علمی و براساس ملاحظات آماری به دقت مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد و بنابر نتایج، تحقیقات و پژوهش های حاصله وسائل پیشگیری و مبارزه با عوامل نامساعد محیط اجتماعی و اقتصادی مؤثر در بروز جرم سرقت مد نظر قرار گیرد تا بدین وسیله از سقوط افراد به طرف این جرم جلوگیری شود و جامعه از دستبرد آن ها در امان باشد. (ولیدی،۱۳۸۱، ۳۰۴-۳۰۳)

 

مقاله - متن کامل - پایان نامه

 

در راستای همین پیشرفت ها در زمینه ی ارتکاب جرم سرقت، نوع نوینی از سرقت ها توسط سارقان صورت می پذیرد که به آن سرقت رایانه ای می گویند، که در ادامه ضمن بررسی سیر تاریخی جرائم رایانه ای در مورد آن بحث می کنیم.

 

گفتار دوم: سرقت رایانه ای

 

البته باید بدانیم که همیشه در اعصار و قرون مختلف هر گاه که پدیده و علمی وارد عرصه ی وجود شده، هم استفاده های مثبت از آن می شده و هم استفاده های منفی، رایانه هم از این قاعده مستثنی نیست. رایانه در عین حال که می شود از آن استفاده های مثبت کرد، همین رایانه نیز می تواند وسیله ای شود برای بزهکاری و راحت تر انجام دادن بزه توسط بزهکاران و در جهت ضرر زدن به مردم عمل کند.

 

به دلیل بهره مند نبودن یکسان دولت ها و کشورها از فناوری و تکنولوژی، تعیین تاریخ دقیق شروع جرم رایانه ای سخت به نظر می رسد. (خرم آبادی،۱۳۸۴، ۴۹) با توجه به این مطلب همان طور که می دانید در برخی از کشورها مثل آمریکا که از سطح تکنولوژی بالایی برخوردارند به مراتب تاریخ وقوع جرم سرقت رایانه ای بسیار زودتر از کشور ماست.

 

تعیین دقیق اولین جرم رایانه ای کار دشواری است؛ چرا که اگر ما حتی بگوییم مثلاً در یک قضیه ی خاص اولین جرم رایانه ای اتفاق افتاده، باز هیچ دلیل قاطعی وجود ندارد که قبل از آن جرم اتفاق نیفتاده باشد.

 

شاید بتوان تاریخ اولین جرم رایانه ای را به زمانی نسبت داد که چرتکه وارد محاسبات افراد بشر شد. اما باز این سؤال مطرح می شود که آیا در آن زمان عمل استفاده غیر مجاز از چرتکه و یا حتی زمان های بعد از آن استفاده از «ماشین جمع زن پاسکال» و یا «ماشین محاسبه لایب» جرم انگاری شده بود یا خیر؟ چرا که همان طور که می دانیم بر طبق اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ما هر فعل یا ترک فعل که به موجب قانون برای آن مجازات تعیین شده جرم است و لاغیر. (خدا قلی،۱۳۸۴، ۸)

 

در کتابچه ی راهنمای سازمان ملل متحد برای جلوگیری و کنترل جرایم مرتبط با رایانه آمده است: « تعیین زمان واقعی ارتکاب اولین جرم کامپیوتری کار دشواری است. کامپیوتر از زمان چرتکه که از ۳۵۰۰ سال قبل از میلاد در ژاپن، چین و هند وجود داشته،. به نوعی مطرح بوده است. در سال ۱۸۰۱ م انگیزه های مالی باعث شد تا ژوزف ژاکارد یکی از صاحبان کارخانه های نساجی در فرانسه،. اولین کارت کامپیوتری را طراحی کند. این دستگاه امکان تکرار یک رشته مراحل پیاپی را در بافت پارچه های مخصوص فراهم می ساخت. کارکنان ژاکارد چنان از به مخاطره افتادن وضعیت شغلی و زندگی خود نگران بودند که درصدد بر آمدند با اقدامات خرابکارانه، مانع استفاده از این فناوری تازه بشوند و بدین ترتیب یک جرم رایانه ای مرتکب شدند.» (خرم آبادی،۱۳۸۴، ۵۰)

 

برخی نیز قضیه الدون رویس آمریکایی، در سال ۱۹۶۳ م را اولین جرم رایانه ای کشف شده می دانند. (خرم آبادی،۱۳۸۴، ۵۰) قضیه به این شکل بود که «الدون رویس» حسابدار یک شرکت آمریکایی بود. چون به زعم وی شرکت حق او را پایمال کرده بود، بنابراین با تهیه ی برنامه ای، قسمتی از پول های شرکت را به خود اختصاص داد. انگیزه ی رویس از این کار انتقام گیری بود. مکانیزم کار بدین گونه بود که شرکت محل کار وی یک عمده فروشی میوه و سبزی بود، محصولات متنوعی را از کشاورزان می خرید و با بهره گرفتن از تجهیزات خود از قبیل کامیون ها، انبار و بسته بندی و سرویس دهی به گروه های فروشندگان، آن ها را عرضه می کرد. به دلیل وضعیت خاص این شغل، قیمت ها در نوسان بود و ارزیابی امور تنها می توانست از عهده کامپیوتر برآید تا کنترل محاسبات و عملیات این شرکت عظیم را عهده دار شود. کلیه ی امور حسابرسی و ممیزی اسناد و مدارک و صورت حساب ها به صورت اطلاعات مضبوط در نوارهای الکترونیکی بود. رویس در برنامه ها دستورالعمل های اضافی را گنجانده بود و قیمت کالاها را با ظرافت خاصی تغییر می داد. وی در تنظیم درآمد، مبلغی را کاهش می داد و مبالغ حاصله را به حساب های مخصوصی واریز می کرد، بعد در زمان های خاص چکی به نام یکی از ۱۷ شرکت جعلی و ساختگی خودش صادر و مقداری از مبالغ را برداشت می کرد. بدین ترتیب وی توانست در مدت شش سال بیش از یک میلیون دلار برداشت کند. اما او در سر راه خود مشکلی داشت و آن این بود که نمی توانست مکانیزمی برای توقف عملکرد سیستم بیندیشد، بنابراین در نهایت خود را به مراجع قضایی معرفی و به جرم خود اعتراف کرد و به مدت ۱۰ سال زندان محکوم شد.(حسن بیگی،۱۳۸۴، ۱۸۷-۱۸۶)

 

هدف ما از بیان اینکه اولین جرم رایانه ای در چه زمانی اتفاق افتاده( که به برخی از نظرات در مورد اولین جرم رایانه ای در بالا اشاره کردیم و به برخی از موارد هم در ادامه اشاره می کنیم) این است که قبل از اینکه وارد سیر مسائل تقنینی و سیر مسائل ماهیتی و… شویم بدانیم که چه دیدگاههایی در مورد شروع جرم رایانه ای وجود دارد.

 

بر اساس نوشته های «پروفسور الریش زیبر» در کتاب « پیدایش بین المللی حقوق کیفری اطلاعاتی» اولین مواردی که جرم رایانه ای نامیده شده ابتداعاً در مطبوعات عمومی و در ادبیات علمی دهه ی ۱۹۶۰ م ظاهر شد. این موارد شامل سوء استفاده های ابتدایی از رایانه، خرابکاری رایانه ای، جاسوسی رایانه ای و استفاده غیر قانونی از سیستم های رایانه ای بود. البته چون اکثر گزارشات بر مبنای نوشته های روزنامه ها بود در مورد واقعیت یا خیالی بودن پدیده ی جدید جرم رایانه ای بحث و تردید وجود داشت، از اواسط سال ۱۹۷۰ م مطالعات تجربی در مورد جرم رایانه ای با بهره گرفتن از روش های تحقیقاتی رشته جرم شناسی انجام شد. این مطالعات ناظر به برخی از جرائم رایانه ای می شد. اما در همان حال تعداد زیادی، غیر مکشوف مانده و خطرات زیادی نیز در بطن خود داشت. همچنین پاول مویز حقوقدان انگلیسی معتقد است که: تاریخ تولد واقعی جرایم رایانه ای اوایل دهه ی هفتاد میلادی است از این زمان به بعد رایانه وسیله مناسب بعضی از جرایم مانند جعل و کلاهبرداری تلقی شد. (خرم آبادی،۱۳۸۴، ۵۱)

 

جناب آقای باستانی.( ۱۳۸۳، ۱۸-۱۷) در کتاب خود چنین می نویسد:

 

     یکی از نویسندگان سیر مسائل و مشکلات در مورد جرایم رایانه ای را به ۴ دهه تقسیم می کند که به شرح ذیل می باشد:

 

     دهه ی ۶۰ م:  پیدایش قضیه ی رویس، توجه مطبوعات و حقوقدانان، ایجاد مشکل دریافتن توصیف مجرمانه برای اعمال ارتکابی و ماهیت این اعمال پیش آمد.

 

     دهه ی۷۰ م: بروز قضیه های ژرمن هراشتات[۹]، امریکن اکویتی فالزینگ[۱۰]، شرکت سوئدی ولو[۱۱]، شروع مطالعات جزایی به صورت محدود، تجزیه و تحلیل موارد ارتکابی و مباحث تئوریک در قالب دکترین حقوق اقتصادی کیفری روی داد.   

 

     در دهه ی ۸۰ م: تفسیر بنیادین دیدگاه عمومی و علمی در زمینه ی جرایم رایانه ای، افزایش سرقت برنامه ها، تخلف صندوق داران، سوء استفاده های ارتباطات راه دور، پیدایش چارچوب های اولیه ی جامعه ی اطلاعاتی و قواعد حاکم بر آن، افزایش وسعت جرائم ارتکابی و تبدیل نوع جرایم از جرایم اقتصادی رایانه ای به جرایم علیه منافع همه جانبه ی رایانه ای، ارائه ی اولین تعریف جرایم رایانه ای «سازمان توسعه و همکاری اقتصادی» (هر گونه رفتار غیر قانونی، غیر اخلاقی و یا غیر مجاز با بهره گرفتن از فناوری داده پردازی خودکار و یا انتقال داده ها)، شیوع انتقال غیر قانونی سرمایه ها با بهره گرفتن از ابزار الکترونیکی، خرابکاری، ویروس ها و کرم های رایانه ای، جعل اسناد و تغییر چارچوب بحث ها از دکترین حقوق اقتصادی – کیفری به حقوق اطلاعاتی – کیفری مطرح شد.

 

     دهه ی ۹۰ م: جرایم علیه داده ها، حذف مبحث واسطه و جرایم در اینترنت.

 

نویسندگان تحول تاریخی جرائم رایانه ای را از زمان پیدایش رایانه به سه نسل تقسیم کرده اند:

 

نسل اول: جرایم رایانه ای که تا دهه ی ۸۰ م مصداق داشت بیشتر شامل سرقت، کپی برداری از برنامه ها و جرائم علیه حریم خصوصی در کامپیوتر بود.

 

نسل دوم: جرایم علیه داده ها که با گسترش تکنولوژی تبادل اطلاعات و ارتباطات بین المللی در دهه ی ۹۰ ظهور کرد که تمام جرایم علیه تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات و کامپیوتر را شامل می شود.

 

نسل سوم: جرایم سایبر بود.(حسن بیگی،۱۳۸۴، ۱۸۹)

 

در ایران ضرورت وجود قانونی برای مقابله با جرائم رایانه ای بیشتر در سالهای ۸۲ و ۸۳ احساس شد که زمان افزایش روزافزون جرایم اینترنتی بود. هکرهایی که از طریق اینترنتی دست به سرقت اطلاعات می زدند و طبق قوانین مدون جزایی ایران حکم خاصی در موردشان پیش بینی نشده بود. درسال ۸۷ کلیات لایحه ی قانون جرایم رایانه ای برای تعیین مصادیق مجرمانه از سامانه های رایانه ای و مخابراتی پس از رفع ایراداتی که شورای نگهبان به آن وارد کرده بود در تیرماه سال ۱۳۸۸به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. مجازات های مقرر در این قانون شامل حبس و جزای نقدی می باشد. برخی از مصادیق جرائمی که در این قانون طبقه بندی شده اند از این قبیل اند: دسترسی غیر مجاز به داده های اینترنتی یا مخابراتی، شنود غیر مجاز، جعل داده ها، سرقت و کلاهبرداری مرتبط با رایانه. آنچه به طور خاص مورد بحث ما است همین سرقت رایانه ای است.

 

بخش سوم: بررسی اجمالی برخی از جرائم رایانه ای

 

جرائم رایانه ای از تنوع بسیاری برخوردارند که در این جا مجال صحبت کردن در مورد همه ی آن ها نیست. در این گفتار تنها چند جرم مهم را به اختصار بررسی می کنیم. خوانندگان محترم این نوشتار برای آشنایی با دیگر جرائم رایانه ای می توانند به مواد قانون مجازات اسلامی و کتب متعدد نگاشته شده در این زمینه مراجعه نمایند. در زمان تدوین این نوشتار کتاب مدون قانون مجازات اسلامی جدید منتشر نشده است و به همین دلیل مواد استنادی در خصوص جرائم رایانه ای با شماره ی قانون سابق ذکر شده است.

 

گفتار اول: دسترسی غیر مجاز

 

در این گفتار سعی می کنیم تا به اختصار این جرم را تعریف نموده و سپس ارکان مختلف و مجازات قانونی آن را بیان نمائیم.

 

     دسترسی غیرمجاز عبارت است از: رخنه غیرقانونی به سامانه رایانه ای حفاظت شده.(عالی پور،۱۳۹۰، ۱۵۹)

 

۱٫عنصر قانونی جرم

 

رکن قانونی این بزه ماده ی ۱ ق.ج.ر(۷۲۹ق.م.ا.س) می باشد.

 

۲٫عنصر مادی جرم

 

     دسترسی و بهره مندی از رایانه یا داده ی دیگری با شرط حفاظت سامانه به وسیله ی تدابیر امنیتی که در واقع دسترسی در معنای خاص آن یعنی هک یا رخنه گری می باشد، رفتار مرتکب در این بزه را تشکیل می دهد.

 

شیوه های دسترسی بسیار گوناگون است و هر روز نیز شیوه های جدید تری پیدا می شوند. شیوه باید به طور فنی و نرم افزاری باشد نباید به صورت گفتاری و فریب دادن دیگری برای به دست آوردن رمز عبور سامانه ی او باشد. دسترسی رفتاری است که از سوی قانونگذار باز داشته شده است و مرتکب با انجام رفتار، این نهی قانونگذار را نادیده می گیرد. بنابراین این جرم به صورت فعل تحقق می یابد نه ترک فعل.

 

۳٫عنصر روانی جرم

 

مرتکب باید عمد در دسترسی به داده یا سامانه داشته باشد، خواه این دسترسی از روی کنجکاوی باشد و خواه به قصد ربودن داده یا از بین بردن آن و تنها این تفاوت می تواند در اندازه ی کیفر مؤثر باشد. همچنین مرتکب باید بداند که از دارنده ی داده یا سامانه برای نقض تدابیر حفاظتی و ورود به سامانه اجازه نداشته است. اگر مرتکب اجازه داشته یا به غیرمجاز بودن آگاهی نداشته بزه رخ نمی دهد و یا اگر در جایی اجازه دسترسی نداشته ولی سامانه نیز تدابیر امنیتی نداشته است باز هم مرتکب بزه ای نشده است.

 

۴٫مجازات جرم

 

طبق ماده ۱ قانون جرایم رایانه ای ( ماده ۷۲۹ ق.م.ا.س) مجازات این جرم حبس از نود و یک روز تا یک سال یا جزای نقدی از پنج میلیون ( ۰۰۰/۰۰۰/۵) ریال تا بیست میلیون ریال (۰۰۰/۰۰۰/۲۰) یا هر دو مجازات می باشد.

 

در ضمن این جرم از جمله جرائم مطلق است و نیازی به نتیجه ی مجرمانه ندارد. یعنی صرف دسترسی پیدا کردن به داده ها یا سامانه های رایانه ای و مخابراتی صرف نظر از ایجاد نتیجه جرم است.

 

۱- Montesquieu

 

[۲]-.spart

 

[۳]- Paskal

 

[۴] -Laib

 

[۵] -Zhozeph zhakard

 

[۶] -Aldon roees

 

[۷]- Alresh zeber

 

[۸]- Poul moise

 

[۹] -Gereman herashtat

 

[۱۰] -American aquity falsing

 

[۱۱] -Volve

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:55:00 ب.ظ ]




کنیم:

 

سید قطب (۱۴۰۸ه.ق، ۸۸۳) در تعریف سرقت چنین بیان می کند: « سرقت عبارت است از بردن پنهانی مال غیر که در حرز قرار دارد. »

 

احادیثی وجود دارد که در مضمون آن ها این مطلب وجود دارد که امام علی (ع) درباره ی ربودن علنی مال غیر نیز اصطلاح سرقت را استفاده نموده اند و از این موارد آمده است:        « قضی امیر المومنین (ع) فی رجلٍ اختلس ثوباً من السوق؛ فقالوا: قد سرق هذا الرجل….» با این وجود، در منابع فقه امامیه، بدون ارائه ی تعریف جامع برای سرقت، در بیان احکام سرقت، فقط یک نوع سرقت شناخته شده و آن سرقت مستوجب حد است و سرقت تعزیری عنوان مستقلی ندارد. فقها با بیان شرایط اجرای حد سارق، ربودن از غیر حرز و به طور علنی را از شمول تعریف سرقت خارج دانسته و آن را با عناوین دیگری، از جمله اختلاس، انتهاب و… مورد حکم قرار داده اند…. از تعاریف مذکور در منابع فقهی، می توان چنین نتیجه گرفت که در نظر مشهور فقها سرقت عبارت است از: ربودن مخفیانه ی مال دیگری از حرز متناسب، پس از هتک آن. اما این تعریف شامل سرقت تعزیری نمی شود و به این لحاظ ربودن مال غیر در صورتی که واجد شرط مذکور نباشد، از نظر فقهی ذیل عنوان سرقت قرار نمی گیرد. ( حبیب زاده،۱۳۸۵،۳۴-۳۳)

 

 

دربخش حدود قانون مجازات اسلامی سابق ماده ی۱۹۷ نیز سرقت این گونه تعریف شده است: « سرقت عبارت است از ربودن مال دیگری به طور پنهانی » همچنین در ماده ی ۲۶۷ق.م.ا.ج در تعریف سرقت آمده: « سرقت عبارت است از ربودن مال متعلق به غیر. »

 

با ارائه ی تعاریف پیش گفته سرقت حدی به خوبی تبیین شد و زمینه برای مباحث بعد آماده گردید.

 

گفتار دوم: تعریف سرقت تعزیری

 

در قانون مجازات اسلامی سابق تنها در ماده ی ۱۹۷ جرم سرقت را تعریف نموده است، که آن هم در بخش حدود قرار دارد و در قسمت تعزیرات از جرم سرقت، تعریفی به عمل نیامده که موجب اختلاف نظر در بین حقوقدانان شده بود.

 

عده ای از حقوقدانان چون دکتر میرمحمد صادقی(۱۳۸۸، ۲۲۳) معتقدند که: « اگر از ماده ی ۱۹۷ ق.م.ا قید «به طور پنهانی» را برداریم تعریف سرقت تعزیری حاصل می آید. » اما در مقابل عده ی دیگری چون دکتر حبیب زاده (۱۳۸۵، ۴۰) چنین می نویسند: « اگر تعریف سرقت به ربودن متقلبانه ی شیء متعلق به دیگری، تعریف جامع و مانعی باشد و در صورت تحقق شرط پنهانی بودن و سایر شرایط مندرج در مواد ۱۹۸ تا ۲۰۰ ق.م.ا سرقت مستوجب حد محقق می شود….»

 

به نظر می رسد که اگر قید «به طور پنهانی» که از شرایط سرقت مستوجب حد است از تعریف ماده ی ۱۹۷ق.م.ا حذف گردد نتیجه ی حاصله تعریف سرقت تعزیری است. خوشبختانه این اتفاق در قانون جدید مجازات اسلامی افتاد و در ماده ی ۲۶۷ سرقت را چنین تعریف می کند:« سرقت عبارت است از ربودن مال متعلق به غیر.»

 

سرقت تعزیری بیان شده در قانون مجازات اسلامی را می توان به دو دسته تقسیم بندی کرد که عبارتند از سرقت تعزیری ساده و سرقت تعزیری مشدده که در ذیل به اختصار آن ها را مورد بررسی قرار می دهیم.

 

۱٫سرقت تعزیری ساده

 

چون در مورد این نوع سرقت تنها در یک ماده از قانون مجازات اسلامی مطالبی بیان شده در این قسمت با محوریت ماده ی ۶۶۱ ق.م.ا مواردی را بیان می کنیم.

 

در ماده ی ۶۶۱ ق.م.ا.س قانونگذار حکم سرقت تعزیری ساده را این گونه بیان می کند: « در سایر موارد که سرقت مقرون به شرایط مذکور در مواد فوق نباشد مجازات مرتکب، حبس از سه ماه و یک روز تا دو سال و تا ۷۴ ضربه شلاق خواهد بود.»

 

قانونگذار ضابطه ی سرقت تعزیری ساده را با بهره گرفتن از جمله ی « مواردی که سرقت مقرون به شرایط مذکور در مواد فوق نباشد» بیان کرده است. بنابراین برای تبیین ضابطه ی مورد نظر مقنن در مورد سرقت های تعزیری ساده، به نظر ما می توان از مفهوم مخالف این حکم و با ذکر علل مقرون به سرقت در مواد قبلی که موجب تشدید مجازات شناخته شده است به ترتیب زیراستفاده نمود:

 

الف. از نظر محل یا مکان سرقت

 

ب. از نظر زمان وقوع سرقت

 

ج. از نظر وسیله ی مورد استفاده ی سارق یا سارقان

 

د. از نظرشخصیت سارق

 

ذ. از نظر موضوع سرقت، گاز، آب، برق و تلفن

 

ر. از نظر تأسیسات مورد استفاده ی عمومی

 

ز. از نظر مقرون به آزار بودن

 

با عنایت به علل و کیفیات فوق الذکر، دادرس دادگاه با بررسی هر واقعه ی سرقت برای تشخیص سرقت تعزیری ساده، ابتدا باید آن واقعه ی سرقت را به دقت مورد توجه قرار دهد. چنانچه سرقت ارتکابی به طور پنهانی صورت نپذیرفته و فاقد جامع شرایط حد باشد، سپس نیز در صورتی که سرقت انجام یافته مقرون به یک یا چند شرط از شرایط مذکور در مواد۶۵۱ تا ۶۶۰ ق.م.ا نباشد یا به سخن کوتاه، سرقت مقرون به یکی از علل تشدید مجازات نباشد، در آن صورت سرقت ارتکابی از مصادیق سرقت تعزیری ساده و مشمول حکم ماده ی ۶۶۵ ق.م.ا خواهد بود.( ولیدی،۱۳۸۱، ۳۵۶-۳۵۵)

 

پس از معرفی سرقت تعزیری ساده لازم و ضروری است تا نقطه ی مقابل آن یعنی سرقت تعزیری مشدده نیز به خوبی معرفی گردد که در قسمت بعد به این مطلب خواهیم پرداخت.

 

۲٫سرقت تعزیری مشدده

 

در این قسمت تلاش می کنیم تا سرقت تعزیری مشدده را نیز به روشنی تبیین کنیم تا روشن شود که به چه علت قید «مشدده» را با خود همراه ساخته است.

 

سرقت تعزیری مشدده عبارت است از، سرقتی که فاقد شرایط جامع حد باشد ولی انجام فعل ربودن مال منقول دیگری از طرف سارق یا سارقان مقرون به علل و شرایط بخصوصی است. وجود علل و شرایط خاصی که با انجام سرقت توأم می شود باعث مخاطرات زیادی برای حقوق مالی اشخاص و نظم عمومی در جامعه می گردد. بدین لحاظ قانونگذار برای مقابله با این گونه سرقت ها و تأمین منافع و مصالح جامعه، علل و شرایطی را که باعث تشدید مجازات سارق می داند، بر حسب مورد در قانون قید و پیش بینی می کند. نظر به این که علل مقرون به سرقت که در قانون ذکر می شود متعدد است و هر یک از آن ها واجد طبع قضایی مخصوص به خود می باشند و تشخیص آن ها از نظر اعمال تشدید درباره ی سارق یا سارقان حائز اهمیت است، لذا برای شناخت دقیق این گونه سرقت های تعزیری، حقوقدانان کیفری در بیان مطالب و آثار خود، معمولاً با اضافه کردن عنوان مصطلح آن علت یا علل به عمل مجرمانه ی سارق، سرقت مشدده را نام گذاری می کنند. مثلاً وقتی انجام سرقتی توأم با آزار و تهدید ساکنان باشد، سرقت را سرقت مقرون به آزار نام گذاری می نمایند.( ولیدی،۱۳۸۱، ۳۵۷)

 

اینک با بهره گرفتن از این شیوه، سرقت های تعزیری مشدده ی پیش بینی شده در فصل بیست و یکم قانون مجازات اسلامی را برحسب طبع قضایی هر یک از علل یا شرایط مقرون به سرقت، به جهت اختصار در گفتار به ترتیب فقط نام می بریم:

 

الف. سرقت مسلحانه ی مقرون به شرایط خاص( ماده ی ۶۵۱ ق.م.ا.س)

 

ب. سرقت مقرون به آزار( ماده ی ۶۵۲ ق.م.ا.س)

 

ج. راهزنی ( ماده ی ۶۵۳ ق.م.ا.س)

 

د. سرقت دسته جمعی با همراه داشتن سلاح( ماده ی ۶۵۴ ق.م.ا.س)

 

ذ. سرقت در جایی که محل سکنی یا مهیا برای سکنی یا در توابع آن یا در محل های عمومی از قبیل مسجد و حمام و غیره( ماده ی ۶۵۶ ق.م.ا.س)

 

ر. سرقت در جایی واقع شده باشد که به واسطه ی درخت یا بوته یا پرچین یا نرده محرز بوده و سارق حرز را شکسته باشد. ( ماده ی ۶۵۶ ق.م.ا.س)

 

ز.سرقت در شب باشد( ماده ی ۶۵۶ ق.م.ا.س)

 

ژ.سارق مستخدم بوده و مال مخدوم خود را دزدیده باشد. یا مال دیگری را در منزل مخدوم خود یا منزل دیگری که به اتفاق مخدوم خود به آن جا رفته یا شاگرد یا کارگر بوده یا در محلی که معمولاً محل کار وی بوده سرقت کرده باشد. ( ماده ی ۶۵۶ ق.م.ا.س)

 

س. اداره کنندگان هتل، مسافرخانه، کاروانسرا و کاروان و به طور کلی کسانی که به اقتضای شغل، اموالی در دسترس آنان است، تمام یا قسمتی از آن را مورد دستبرد قرار دهند. ( ماده ی ۶۵۶ ق.م.ا.س)

 

ش. کیف زنی و جیب بری( ماده ی ۶۵۷ ق.م.ا.س)

 

ص. سرقت وسایل متعلق به تأسیسات عمومی( ماده ی ۶۵۹ ق.م.ا.س)

 

ض. استفاده ی غیر مجاز از آب، برق، گاز و تلفن( ماده ی ۶۶۰ ق.م.ا.س)

 

ط. سرقت در مناطق جنگی و سیل زده و زلزله زده و تصادفات رانندگی ( ماده ی ۶۵۸ ق.م.ا.س)

 

ظ. سرقت از موزه ها و آثار تاریخی و فرهنگی( ماده ی ۵۵۹ ق.م.ا.س)

 

لازم به ذکر است که تمامی موارد فوق الذکر عیناً در قانون مجازات اسلامی جدید تکرار شده اند اما به دلیل این که هم اکنون ( زمان نگارش این نوشتار) کتاب قانون مجازات اسلامی جدید تدوین نیافته از ذکر شماره ی آن ها در این قانون معذوریم. حال که تعریف انواع سرقت بیان شد و به خوبی تبیین گردید لازم است تا سرقت نو ظهوری که ایجاد آن متأثر از پیشرفت های تکنولوژی است نیز تبیین گردد.

 

گفتار سوم: تعریف سرقت رایانه ای

 

در این گفتار سرقت رایانه ای هم از نظر قانون و هم از نظر نگارنده مورد تعریف قرار خواهد گرفت.

 

طبق ماده ی ۱۲ قانون جرائم رایانه ای (۷۴۰ ق.م.ا.س) سرقت رایانه ای عبارت است از: « هر کس به طور غیر مجاز داده های متعلق به دیگری را برباید، چنانچه عین داده ها در اختیار صاحب آن باشد، به جزای نقدی از یک میلیون(۰۰۰/۰۰۰/۱) ریال تا بیست میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۲۰) ریال و در غیر این صورت به حبس از نود و یک روز تا یک سال یا جزای نقدی از پنج میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۵) ریال تا بیست میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۲۰) ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد.»

 

 

تعریف فوق تعریف سرقت رایانه ای تعزیری است اما اگر بخواهیم واضح تر سرقت حدی رایانه ای را تعریف کنیم می توانیم بگوئیم، سرقت رایانه ای حدی یعنی این که: کاربری عاقل، بالغ، قاصد و مختار بدون اجازه و با بهره گرفتن از تکنولوژی رایانه ای قفل سایت یا قسمت رمزگذاری شده ای که متعلق به دیگری است را در فضای مجازی با به اجرا در آوردن رمز مربوطه یا به هر طریق دیگری بشکند و داده های موجود در آن را برباید. در این تعریف چند واژه نیاز به توضیح دارد که در ذیل به آن می پردازیم.

 

  1. کاربر

منظور از کاربر هر فردی است که از سیستم رایانه ای، به طور مستقیم برای سرقت  رایانه ای استفاده می کند. حال اگر فردی سبب سرقت رایانه ای شود؛ مثلاً کودکی را دستور دهد یا یک نفر انسان بالغ را مجبور کند، آیا در این فرضی که مطرح شد می توان به کسی که به کودک دستور داده یا فردی را مجبور ساخته است سارق رایانه ای گفت؟

 

به نظر می رسد که در این مورد چندین فرض مطرح است که به آن ها باید پرداخت. فرض اول: اگر کسی دیگری را اجبار به سرقت رایانه ای کند، این فرض دو حالت دارد که در حالت اول این است که هم شخص اکراه کننده و هم شخص اکراه شده با دانش کامپیوتر آگاهی داشته باشند، به نحوی که فرد اکراه شده نتواند با فریب اکراه کننده مانع او از سرقت رایانه ای شود و خود را از این موقعیت خارج کند. در این حالت اگر سرقت انجام شود اکراه کننده سارق محسوب می شود. حالت دوم این است که شخص اکراه کننده از دانش کامپیوتر بی بهره باشد ولی شخص اکراه شده دارای مهارت لازم در این زمینه باشد، اگر سرقت انجام شود شخص اکراه شده سارق محسوب می شود؛ چون در این مورد او می تواند با آوردن دلایلی از قبیل: ارتباط قطع شده، سرعت این کامپیوتر پائین است و نمی شود با آن کار را انجام داد و با بهانه هایی مانند این از انجام این کار خودداری کند. اما اگر این کار را نیز انجام دهد ولی اکراه کننده آنقدر به او فشار بیاورد که شرایط اکراه محقق شود و در آن حال سرقت را انجام دهد؛ چون این فرد در این حالت همچون کودک بی اراده تلقی می شود، کیفر چنین فردی مجاز نیست و اکراه شده سارق محسوب نمی شود. در این رابطه فقهایی چون محقق حلّی(۱۴۰۸، ۱۶۰) می نویسند: «و لو أمر صبیا غیر ممیز بإخراجه تعلق بالأمر القطع لأن الصبی کالآله.».

 

فرض دوم آن که اکراهی در میان نباشد، در این صورت بدون شک مباشر ( یعنی کسی که قفل را شکسته و داده ها را منتقل کرده است) سارق به حساب می آید حتی اگر مسبب، زمینه ی این عمل را فراهم آورده باشد؛ مثل این که رمز را در اختیار فرد مباشر قرار داده باشد، کامپیوتر را فراهم کند، پس از فراهم کردن آن را وصل و آماده ی کار نماید و در نهایت آن را به اینترنت وصل کند.

 

  1. استفاده از تکنولوژی رایانه ای

همان طور که از عنوان پژوهش یعنی سرقت حدی در فضای مجازی پیدا است، منظور از سرقت رایانه ای به کار گیری ابزارهای رایانه ای اعم از نرم افزار و سخت افزار می باشد. چون مقصود از سیستم رایانه ای، وسیله یا مجموعه ای از وسایل و ابزار مرتبط و به هم پیوسته است که مطابق با یک برنامه، پردازش اطلاعات را انجام می دهد. بنابراین اگر کسی فقط سیستم رایانه ای را که متصل به اینترنت است، برباید مشمول سرقت رایانه ای نمی شود. با توجه به این وصف و این که این سیستم نقش اساسی ای در سرقت رایانه ای ایفا می کند واژه ی «استفاده از سیستم رایانه ای» از عناصر مهم تعریف می باشد.

 

  1. محیط مجازی

منظور از محیط مجازی همان محیط غیر ملموس است که به واسطه ی بخش نرم افزار و سخت افزار کامپیوتر و الکترومغناطیس ها خلق می شود و می توان در آن نفوذ الکترونیکی یا غیر فیزیکی داشت و در آن محیط دخل و تصرف کرد. مقصود ما از این قید این است که سرقت در خود این محیط صورت گیرد نه این که به واسطه ی آن سبب و شرایط سرقت فیزیکی مهیا گردد. به بیان دیگر، داده ها از یک قسمت به قسمت دیگر این فضا منتقل گردند، نه این که از طریق اینترنت اطلاعات کسب شود و با بهره گرفتن از آن اطلاعات، سرقت سنتی صورت گیرد. در این حالت عمل ارتکابی سرقت رایانه ای نمی باشد.

 

  1. شکستن قفل

شکستن قفل که همان هتک حرز محسوب می شود، به این معنا است که کاربر، رمز یا کد سایت یا قسمت رمزگذاری شده را اجرا کند و پس از این کار، آن قسمت رمزدار یا سایت باز شود.اگر این اجرا بدون اجازه باشد، اصطلاحاً می گویند قفل شکسته شده است.البته تحقق این مورد از شرایط سرقت حدی است. یعنی اگر داده را بدون شکستن قفل هم ببرد سرقت تعزیری محسوب می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:55:00 ب.ظ ]




بند اول‌: مجازات های تتمیمی‌

 

مجازات های تتمیمی‌به مجازاتهایی گفته می‌شود که به مجازات اصلی افزوده می‌شود و علاوه براینکه باید در دادنامه ذکر گردد هیچ گاه به تنهایی مورد حکم دادگاه قرار نمی‌گیرد‌. زیرا، مجازات های مذکور باید مجازات اصلی را تکمیل کند‌. جواز صدور حکم محکومیت به مجازات تتمیمی‌و انواع آن در ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی‌به این شرح آمده است‌: « دادگاه می‌تواند کسی رابه علت ارتکاب جرم عمدی به تعزیر یا مجازات باز دارنده محکوم کرده است به عنوان تتمیم حکم تعزیری یا بازدارنده مدتی از حقوق اجتماعی محروم و نیز از ا قامت در نقطه یا نقاط معین ممنوع یا به ا قامت در محل معین مجبور نماید‌. »

 

 

پایان نامه حقوق

 

بنابراین‌، به موجب ماده مذکور مجازات تتمیمی‌عبارت اند از‌: محرومیت از حقوق اجتماعی‌، ممنوعیت از اقامت در نقطه یا نقاط معین و اقامت اجباری در محل معین‌. مجازات های مذکور هر گاه مستقلاً مورد حکم دادگاه قرار گیرند مجازات های اصلی وگرنه مجازاتهای تتمیمی‌اند‌.قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی‌ ایران ( مصوب مرداد۱۳۷۱)، نیز مجازاتهای تتمیمی‌خاصی که بیشتر با وضع کارکنان  نیروهای مسلح متناسب است مانند اضافه خدمت ویا تنزیل درجه و محرومیت های دیگر مقرر کرده که تمام آن اختیاری است‌.[۱]

 

ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی‌اعمال مجازات بر جرم را در اختیار قاضی گذاشته است در نتیجه بسته به نظر دادگاه می‌تواند مجازات تکمیلی را اضافه کند یا اضافه ننماید چه مجرم توبه کرده باشد وچه توبه نکرده باشد‌.

 

بند دوم‌: مجازات های تبعی

 

مجازات های تبعی از آثار مترتب بر محکومیت جزایی است و هیچ گاه در حکم دادگاه قید نمی‌شود‌. تبعات  محکومیت جزایی عمدتاً محرومیت از حقوق اجتماعی است که قانونگذار آن را به زمان محدود کرده است‌.

 

پس از اجرای حکم و انقضای این مدت آثار محکومیت زایل می‌گردد. [۲] ماده ۶۲ مکرر قانون مجازات اسلامی‌( مصوب ۲۷ اردیبهشت ۱۳۷۷) مدتهای مذکور را در جرایم عمدی به این شرح پیش بینی  کرده است‌:

 

۱ – محکوما ن به قطع عضو در جرایم مشمول حد‌، پنج سال پس از اجرای حکم‌.

 

۲ – محکوما ن به شلاق در جرایم مشمول حد‌، یک سال پس از اجرای حکم‌.

 

۳ – محکوما ن به حبس تعزیری بیش از سه سال‌، دو سال پس از اجرای حکم‌.

 

تبصره ۲ – چنانچه اجرای مجازات اعدام به جهتی از جهات متوقف شود در این صورت آثار تبعی آن پس از انقضای هفت سال از تاریخ توقف اجرای حکم رفع می‌شود‌.

 

تبصره ۳ – در مورد جرایم قابل گذشت در صورتی که پس از صدور حکم قطعی با گذشت شاکی یا مدعی خصوصی اجرای مجازات موقوف شود اثر محکومیت کیفری زایل می‌گردد.

 

قانونگذار انواع مجازات های تبعی را بی آنکه جنبه حصری داشته باشد در تبصره ۱ ماده مذکور بیان نموده است‌. پس از رفع آثار محکومیت‌، بزهکار قانوناً به اعاده حیثیت نائل خواهد شد‌.

 

همانطور که ملاحظه می‌گردد دادگاه در اعمال مجازات و تخفیف آن در مجازات های تبعی هیچ گونه اختیاری ندارد به گونه ای که مجازات های تبعی از آثار مترتب بر محکومیت جزایی است و هیچ گاه در حکم دادگاه قید نمی‌شود‌. پس اثر توبه بر محکومیت جزایی ست و به تبع محکومیت جزایی بر مجازات تبعی نیز اثر خواهد داشت  و توبه مستقلاً نمی‌تواند اثری بر مجازات های تبعی داشته باشد‌.

 

 

 

گفتار ششم‌: آثار توبه در قصا ص ودیا ت

 

قصاص کیفری است که جانی به آن محکوم می‌شود وباید با جنایت او برابر باشد (ماده ۱۴ ق‌. م‌. ا ) این برابری عرفی است‌. به طوری که فرد بالغ را می‌توان در قبال قتل نابالغ  قصاص نمود‌. به عکس در صورتی که نا بالغ مرتکب قتل کسی شود قصاص منتفی و عاقله ی وی محکوم به پرداخت دیه می‌گردد.

 

در ماده ۱۰ قانون راجع به مجازات اسلامی‌ مصوب ۱۳۶۱ از دیه به عنوان « جزای مالی » نام برده شده است‌، ولی قانون مجازات اسلامی‌در ماده ۱۵ خود، به ماهیت دین بودن دیه توجه و آن را صرفاً مالی دانسته که از طرف شارع برای جنایت معین شده است‌.  بنابراین چنانچه محکوم علیه فوت شود‌، دیه ساقط نشده و از ورثه محکوم علیه قابل مطالبه و یا از دارایی وی استیفا می‌شود‌. در حالیکه‌، اگر دیه مجازات بود با فوت محکوم علیه اجرای مجازات ساقط می‌شد‌. مع هذا دیه از امتیازاتی که برای مجازات شناخته شده نیز برخوردار است‌.

 

به صراحت ماده ۱۱۵ لایحه ۱۳۹۰‌: دیه‌، قصاص و حد قذف و محاربه با توبه ساقط نمی‌شود‌.

 

[۱]- اردبیلی‌، محمد علی، حقوق جزای عمومی،جلد دوم‌، نشر میزان‌، چاپ پانزدهم‌، پاییز۱۳۸۶،ص ۱۵۵٫

 

[۲]- منبع پیشین‌، ص ۱۵۷٫

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:54:00 ب.ظ ]




این برهم خوردن امنیت و آسایش دچار شدت و ضعف می‌گردد‌.

 

مثلاً کسی که سرقت می‌کند و یا مرتکب قتل می‌شود در محدوده ای که این جرایم را مرتکب شده به امنیت و آسایش عمومی‌خدشه وارد ساخته اشت‌.

 

اما این ویژگی در بعضی جرایم ملموس تر است‌. به عبارت دیگر جرایمی‌وجود دارند که بطور مستقیم با مفاهیم امنیت ملی و آسایش عمومی‌در ارتباط می‌باشند‌. مثل جاسوسی‌، شورش یا تحریک مردم به شورش‌،جمع آوری اطلاعات محرمانه‌،سوء قصد به جان مقامات سیاسی بلند پایه‌،تشویق بیگانگان به اشتغال کشور کمک به دشمن اشغالگر و نظایر آن بطور مستقیم با حاکمیت ملی و اساس و پایه های یک حکومت برخورد دارند‌. از سوی دیگر جرایمی‌مانند جعل و قلب سکه از باب سکه و نظایر آنها سلب کرده و در بعضی موارد مثل جعل اسکناس بنیانهای اقتصادی جامعه را متزلزل می‌سازند‌، جرایم بر علیه آسایش عمومی‌محسوب شده اند‌.

 

با این وجود تفاوت بین جرایمی‌مانند جعل اسکناس و قلب سکه با جرایمی‌مثل سرقت و قتل آن است که در اولی شاید اساساً هیچ فرد خاصی متضرر نشود با این توضیح که‌،شخصی که اسکناس جعلی را گرفته به نوبۀ خود آن را علیه دیگری خرج کند‌. در این میان بیش از همه‌، بنیانهای اقتصادی جامعه و اعتماد مردم به پول رایج آسیب می‌بیند و از این طریق آسایش عمومی‌مختل می‌گردد‌. لکن در قتل و سرقت ضرر اولیه به یک یا چند فرد بخصوص وارد می‌شود و اختلال در آسایش عمومی‌در نتیجه این دو جرم تنها یک امر ثانوی وطبعی است‌. لذا  ما در این مبحث جرایم علیه امنیت و آسایش عمویم را در دو گفتار به ترتیب ذیل مطرح می‌نمائیم‌.

 

در گفتار اول ابتدا جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی را که موضوع مواد ۵۰۸‌،۵۰۹ و ۵۱۲ می‌باشد را بیان نموده سپس  نقش توبه را در آنها در غالب تبصره ماده ۵۱۲ مورد بررسی قرار می‌دهیم‌.

 

در گفتار دوم ابتدا جرایم علیه آسایش عمومی‌را در غالب تهیه و ترویج سکه قلب موضوع مواد ۵۱۸-۵۱۹-۵۲۰ بصورت اجمالی مطرح سپس نقش توبه را در ماده ۵۲۱ مورد بررسی قرار میدهیم‌.

 

بند اول‌: توبه در جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی

 

موضوع امنیت داخلی و خارجی برای همه کشورها دارای اهمیت خاص بوده و به طوری که همواره بعنوان مهمترین ارزش برای ملتها محسوب گردیده است‌.

 

با توجه به ارزشی که همواره ملتها بر حاکمیت خود قایل بوده اند و تلاش حکومتها جهت حفظ قدرت و حاکمیت خود وخطراتی که جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی می‌تواند برای استقلال و تمامیت ارضی کشور ایجاد نماید از گذشته دور مقررات بسیار سختی راجع به اینگونه جرایم وجود داشته است‌.

 

در ایران باستان قوانینی که برای کیفر خیانت پیشگان وضع شده بود بسیار سخت و وحشتناک بود از جمله اینکه‌: «مجرم خائن به کشور را مجبور می‌کردند زهر بنوشد یا او را به چهار میخ می‌کشیدند یا سرش را میان دو سنگ بزرگ می‌کوفتند‌.»[۱]

 

و یا اینکه شکنجه ای بنام نه مرگ برایش در نظر می‌گرفتند بدین ترتیب که جلاد اول انگشتان دست و انگشتان پا و بعد دست را تا مچ و پا را تا کعب و سپس دست را تا آرنج و پا را تا زانو و آنگاه گوش و بینی و عاقبت سر را قطع می‌کردند‌… و پیش حیوانات وحشی می‌انداختند‌.»[۲]در سایر کشورها نیز مانند روم‌،فرانسه و‌…وضعیت مشابه حاکم بود‌.

 

 

با مرور زمان در اثر پیشرفت تمدن و انتشار عقاید و اندیشه های کیفری علمای حقوق و پیدایش مکاتب کیفری جرایم بر ضد امنیت مانند سایر جرایم تابع ضوابط و مقررات گردید تا جایی که به صورت فعلی در آمد‌. امروزه نیز این مسئله از اهمیت ویژه ای برخوردار می‌باشد چنانکه مقررات مترتب برآن از مرزهای کشور فراتر رفته تا آنجا که حتی اصل سرزمینی بودن حقوق جزا را نیز نقض می کند‌.[۳]

 

پایان نامه حقوق

 

مستفاد از قانون مجازات اسلامی‌جرایمی‌از قبیل‌: جاسوسی‌،شورش و تحریک به شورش‌،سوء قصد به شخصیت‌های سیاسی جمع آوری اطلاعات محرمانه تشویق بیگانگان به اشتغال کشور کمک به دشمن‌، تهدید به بمب گذاری در هواپیما کشتی و سایر وسایل نقلیه و‌…که مستقیماً به حاکمیت ملی و اساس و پایه های یک نظام و حکومت ارتباط پیدا می کند در زمرۀ جرایم بر ضد امنیت داخلی و خارجی شمرده شده است‌.

 

قانونگذار در قانون تعزیرات سال ۷۵ جرایم بر ضد امنیت داخلی و خارجی را یکجا آورده واز تقسیم و تفکیک آن پرهیز نموده است‌.

 

شاید دلیل این عدم تفکیک آن بوده که‌: «قرار دادن برخی از جرایم مورد بحث تحت هر یک از این دو عنوان ممکن است با شک و تردید مواجه شود حتی برخی افراد اصل این تقسیم بندی را مورد تردید قرار داده و اظهار داشته اند‌: که امنیت یک واحد غیر قابل تجزیه می‌باشد که ممکن است توسط اتباع یک کشور یا افراد خارجی مورد تهدید قرار گیرد‌،ولی این امر نباید مجوزی برای تفکیک قایل شدن بین این جرایم باشد‌.»[۴]

 

مقاله - متن کامل - پایان نامه

 

با این وجود مقنن در قانون تعزیرات سال ۱۳۷۵ توبه را در تبصره ماده ۵۱۲ احصاء نموده و آن را به مواد ۵۰۸-۵۰۹-۵۱۲ تعمیم داده است‌. که ما ضمن بیان مواد فوق و ایرادات وارده به این مواد‌،تأثیر توبه را در آنها مورد بررسی قرار می‌دهیم‌.

 

الف) ماده ۵۰۸ اشعار میدارد‌: «هر کس یا گروهی با دول خارجی متخاصم به هر نحو علیه جمهوری اسلامی‌ایران همکاری نماید درصورتی که محارب شناخته نشود‌. به یک تا ده سال حبس محکوم می‌گردد » چنانکه ملاحظه شود این ماده از مصادیق جرایم بر ضد امنیت خارجی است و هر گونه همکاری با دولت های خارجی متخاصم علیه ایران را در صورت عدم صدق عنوان محاربه موجب مجازات از یک تا ده سال حبس میداند‌. لذا هر گاه نوع همکاری با دولت خارجی تحت هیچکدام از عناوین مذکور در سایر مواد مانند جاسوسی یا تحریک نیروهای رزمنده پیرو تبانی با دول خارجی و‌…..قرار نگیرد مرتکب را می‌توان براساس این ماده محکوم و سپس مجازات نمود‌.

 

براین ماده چند ایراد وارد شده از جمله اینکه‌: «مجازات مرتکب نباید منوط به همکاری با دول خارجی متخاصم می‌شد بلکه همین که این همکاری علیه جمهوری اسلامی‌ایران انجام می‌گیرد باید قابل مجازات باشد‌،اعم از اینکه طرف همکاری دولت متخاصم باشد یا دولت دارای روابط دوستانه و حتی برادرانه و‌… ایراد دیگری که می‌توان به ماده وارد کرد وجود واژه «گروهی » در آن است که اضافه بنظر میرسد‌،زیرا مسلماً هر جرمی‌که توسط یک فرد قابل ارتکاب و مجازات باشد ارتکاب آن توسط گروهی از افراد نیز به همان شکل قابل مجازات خواهد بود‌،همان طور که در سایر مواد فصل اول قانون تعزیرات بعد از واژه «هر کس » به کلمه «گروهی » اشاره نشده است‌.»[۵]

 

ب) ماده ۵۰۹ مربوط به تشدید مجازات, زمان جنگ در جرایم بر ضد امنیت داخلی و خارجی است آنجا که بیان می‌دارد‌:«هر کس در زمان جنگ مرتکب یکی از جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی موضوع این فصل شود به مجازات اشد همان جرم محکوم می‌گردد‌.»

 

از نظر شکل ایرادی که در این ماده بنظر می‌رسد این است که باتوجه به شمول این ماده نسبت به تمامی‌مواد فصل اول بهتر بود که قانونگذار آن را در انتهای فصل می‌آورد‌. و از نظر ماهوی نیز می‌توان اظهار داشت که اولاً منظور از جنگ در این ماده تعریف نشده است ولی به نظر می‌رسد منظور از جنگ قطعاً جنگ مسلحانه است نه آنچه اصطلاحاً جنگ سرد نامیده می‌شود و ثانیاً اینکه آیا جنگ داخلی نیز تحت شمول این ماده قرار می‌گیرد یا خیر محل تردید است‌.[۶]

 

ج) موضوع ماده ۵۱۲تحریک مردم به جنگ و کشتار با هدف بر هم زدن امنیت می‌باشد که از مصادیق بارز جرایم علیه امنیت کشور محسوب می‌شود مطابق این ماده‌: «هر کس مردم را به قصد بر هم زدن امنیت کشور به جنگ و کشتار با یکدیگر اغوا یا تحریک کند‌،صرفنظر از اینکه موجب قتل و غارت بشود یا نشود به یک تا پنج سال حبس محکوم می‌گردد‌. »

 

با نگرش به این ماده چنین استنباط می‌شود که مقنن صرف تحریک را بعنوان یک جرم مطلق محسوب نموده و تحقق نتیجه (موجب قتل و غارت شدن یا نشدن ) برای وی اهمیتی نداشته و علی السویه بشمار می‌رود و مجازات پیش بینی شده مختص تحریک کننده است ضمناً برای تحقق تحریک کننده احراز سوء نیت خاص به شکل «قصد بر هم زدن کشور» ضروری است.

 

حال با عنایت به مطالب عنوان شده در خصوص مواد فوق الذکر، به بررسی تبصره ماده ۵۱۲ که توبه راسبب معافیت مجازات افراد مندرج در این مواد نموده است می‌پردازیم.

 

د) این تبصره اشعار می‌دارد‌: «در مواردی که احراز شود متهم قبل از دست یابی نظام توبه کرده باشد مشمول مواد ۵۰۸-۵۰۹-۵۱۲ نمی‌شود‌.»

 

بر این تبصره هم از نظر شکلی اشکالی وارد است هم از نظر ماهوی اشکالات شکلی که بنظر می‌رسد این است که اولاً‌: با توجه به اینکه عنوان این تبصره فقط مربوط به ماده ۵۱۲ می‌باشد اما در مفاد آن به مواد ۵۰۸و۵۰۹ نیز اشاره گردیده و از طرفی با عنایت به اهمیتی که «توبه دارد شایسته بود که قانونگذار این تبصره را بعنوان ماده ای جداگانه و مستقل ذکر می‌نمود‌. ثانیاً‌: اصلح بود قانونگذار برای روشن شدن بهتر پیام این ماده‌،بعد از کلمه «مشمول » کلمه «مجازات» را می‌آورد‌. چرا که صریحاً گویای این مطلب می‌شد که محض متهم بعد از توبه مشمول مجازات این مواد خارج گردیده است‌.

 

اشکالات ماهوی وارده بر این تبصره عبارتند از‌:

 

۱-  در کشور ما علیرغم وجود اکثریت مسلمان اقلیت های مذهبی غیر مسلمان نیز وجود داشته و زندگی می‌نمایند‌. لذا بلحاظ خطرات نهفته در جرایم بر ضد امنیت داخلی و خارجی و اهمیتی که قانونگذار برای جلب همکاری مجرمین جهت کشف و خنثی سازی اینگونه جرایم قایل شده و به تبع آن اهمیت و نقشی که توبه مرتکب می‌تواند در این راستا ایفاء نماید با این وجود در این تبصره روشن و مشخص نشده که آیا توبه در مورد مرتکبین غیر مسلمان و اقلیت های مذهبی تابع ایران نیز مصداق پیدا می‌کند یا خیر ؟

 

۲- همانگونه که قبلاً بیان شده ماده ۵۰۹ مربوط به تشدید مجازات زمان جنگ است و جرم خاصی در آن پیش بینی نشده است‌. لذا با توجه به شمول این ماده نسبت به تمامی‌مواد این فصل مشخصی نیست که آیا توبه در این ماده فقط تشدید مجازات را از بین می‌برد یا سبب سقوط  کلیه مجازاتها می‌گردد ؟

 

در جواب با توجه به منطوق تبصره فوق چنین استنباط می‌شود که توبه فقط تشدید مجازات را از بین می‌برد لذا در اینصورت می‌توان دادگاه را در تعیین حداقل تا کمتر از حداکثر مجازات برای مرتکبین مخیر دانست‌.

 

در ضمن مقنن با آوردن این ماده در کنار مواد ۵۱۲-۵۰۸ در تبصره فوق‌،در واقع قایل به نوعی تفکیک بین توبه در زمان جنگ و غیر آن شده است‌،زیرا در مواد ۵۰۸-۵۱۲ توبه سبب معافیت مرتکب از مجازات شمرده شده اما در ماده ۵۰۹ فقط تشدید مجازات را از بین می‌برد که بنظر می‌رسد این تفکیک‌،خود با فلسفه و هدف جعل توبه در اینگونه جرایم تناقض پیدا می‌کند‌.

 

۳- چه تفاوت و فرق ماهوی بین مواد ۵۱۲-۵۰۸ با مواد ۵۱۱-۵۱۰ وجود دارد که سبب گردیده توبه در مواد ۵۱۲-۵۰۸ پیش بینی اما در مواد ۵۱۱-۵۱۰ ملحوظ نظر قرار نگیرد ؟

 

۴- منظور از کلمه «دستیابی » در این تبصره روشن نشده و جای سوال دارد که آیا دستیابی همان دستگیری است یا مرحله دیگری می‌باشد ؟

 

برخی در این مورد بیان می‌دارند‌:

 

«در هر صورت‌،توبه باید قبل از دستیابی نظام انجام گرفته باشد و به نظر می‌رسد که دستیابی یک مرحله قبل از دستگیری است‌. بنابراین به محض دست یافتن نظام به مرتکب‌،توبه او دیگر مؤثر نخواهد بود‌. هر چند که توبه از دستگیری عملی انجام شده باشد‌.

 

برای مثال توبه کسی که در هواپیما در حال ورود ناشناس به فضا و خاک ایران توبه می‌کند‌،در حالی که مأمورین امنیتی با شناسایی قبلی وی جهت دستگیر کردن او در فرودگاه حاضر شده اند‌،یا توبه کسی که پس از محاصره خانه تیمی‌توبه می‌کند نمی‌تواند پذیرفته شود چرا که علی رغم محقق نشدن دستگیری‌،فرد مرتکب در دسترس نظام قرار گرفته است‌.»[۷]

 

با عنایت به موارد عنوان شده می‌توان چنین نتیجه گرفت که‌: موضوع حکم تبصره ماده ۵۱۲ به درستی روشن نشده و نامفهوم است و توضیح قانون گذار را طلب می کند‌. از طرفی دلیل پیش بینی تخفیف یا معافیت از مجازات در اینگونه جرایم را باید ناشی از سنگینی و خطرات گسترده نهفته در آنها و اهمیتی که کشف جرایم مذکور می‌تواند برای برقراری امنیت و حفظ حکومت و‌…داشته باشد دانست‌.

 

با این وجود بنظر می‌رسد این تبصره با اوصافی که از آن ذکر شد‌،قادر نیست این رسالت مهم را به انجام برساند‌.

 

لذا پیشنهاد می‌شود‌: به عوض آن یک ماده مستقل و جداگانه توسط دست اندرکاران تدوین قانون وضع و نقش توبه در معافیت از مجازات را به سایر مواد نیز تسری و تعمیم دهند‌. بطوری که حداقل برای کسانی که آلوده به چنین جرایمی‌شده اند این نوید دلگرمی‌و امتیاز را داشته باشد که در صورت پشیمانی و توبه واقعی از مجازات در نظر گرفته شده معاف می‌باشند.

 

بند دوم‌: توبه در جرایم علیه آسایش عمومی‌

 

در این گفتار ابتدا اشاره مختصری به معنی و مفهوم آسایش عمومی‌نموده سپس ضمن بیان مواد ۵۱۸-۵۱۹–۵۲۰-۵۲۱ که ناظر بر تهیه و ترویج سکه قلب می‌باشند به بررسی تأثیر توبه در آنها می‌پردازیم‌.

 

«لفظ آسایش در اصطلاح حقوقی بهمعنی فراهم آمدن زمینه و امکانات لازم یا وجود شرایط و اوضاع و احوال اجتماعی است که در سایه استقرار آن انجام فعالیت هایگوناگون اقتصادی‌،بازرگانی‌،کشاورزی‌،فرهنگی‌،اجتماعی و غیر اینها برای عموم افراد در جامعه امکان پذیر می‌باشد‌.

 

در رابطه با مسایل کیفری نیز لفظ آسایش به دو معنی و مفهوم « آسایش به معنی اعم و اخص » قابل بحث و بررسی است‌،زیرا سلب آسایش در معنی اعم آن در اغلب جرایم مستتر است‌. مثلاً وقوع سرقت و کلاهبرداری و نظایر آن موجبات سلب آسایش مردم را فراهم می کند‌. اما از نظر نویسندگان قانون تعزیات بنظر میرسد که لفظ آسایش در معنی اخص آن استعمال شده است‌.»[۸]

 

مستفاد از قانون مجازات اسلامی‌جرایم علیه آسایش عمومی‌را می‌توان مشتمل بر ضرب سکه قلب‌،جعل و تزویر‌،محو یا شکستن مهر‌،سرقت نوشتجاب از اماکن دولتی‌،فرار محبوسین قانونی‌،اخفاء مقصرین غصب عناوین و مشاغل و تخریب اموال دولتی دانست‌.قانونگذار در قانون مجازات اسلامی‌مبحث تعزیرات پنج ماده از فصل چهارم را به تهیه و ترویج سکه قلب اختصاص داده و در مواد مذکور علاوه بر مسئله تهیه و ترویج به مواد فوق الذکر‌،به بررسی تأثیر توبه در آنها می‌پردازیم‌.

 

 

 

 

 

 

 

الف) ماده ۵۱۸ بیان می‌دارد‌:

 

«هر کس شبیه هر نوع مسکوک طلا یا نقره داخلی یا خارجی از قبیل سکه بهار آزادی‌،سکه حکومت های قبلی ایران لیره و نظایر آن را از پول و ارزهای دیگر که مورد معامله واقع می‌شود بسازد یا عالماً داخل کشور نماید یا مورد خرید و فروش قرار دهد یا ترویج سکه قلب نماید به حبس از یک تا دو سال محکوم می‌شود‌.»

 

این ماده عنصر قانونی تهیه و ترویج سکه قلب می‌باشد و چنانچه ملاحظه می‌شود مقنن در این ماده علاوه بر سکه های طلا و نقره داخلی – سکه های طلا و نقره خارجی را نیز مورد حمایت و پشتیبانی قرار می‌دهد‌.

 

عنصر مادی این جرم ساختن شبیه مسکوک طلا و نقره و پولها و ارزهای مورد معامله یا وارد کشور نمودن آنها یا خرید و فروش و یا ترویج آنها می‌باشد‌.

 

و بالاخره عنصر معنوی آن آگاهی از مجرمانه بودن عمل (عمد عام )است‌.«اگر چه معمولاً مجرمان مذکور با قصد انتفاع نامشروع دست به چنین اعمالی می‌زنند اما انتفاع نامشروع و یا قصد اخلال در آسایش عمومی‌عنصر معنوی این جرایم نیست و صرف آگاهی از مجرمانه بودن عمل برای تحقق جرم کافی است‌.»[۹]

 

ب) ماده ۵۱۹ اشعار می‌دارد‌:

 

«هر کس به قصد تقلب به هر نحو از قبیل تراشیدن‌،بریدن و نظایر آن از مقدار مسکوکات طلا یا نقره ایرانی و خارجی بکاهد یا عالماً عامداً در ترویج این قبیل مسکوکات شرکت یا آن را داخل کشور نماید به حبس از یک ماه تا سه سال محکوم می‌شود‌.»

 

همانگونه که ملاحظه می‌شود این ماده ناظر بر مخدوش کردن سکه طلا و نقره می‌باشد عنصر قانونی این جرم محسوب می‌شود‌.

 

عنصر مادی این جرم شامل‌: کاستن از مقدار مسکوکات طلا و نقره‌،ترویج سکه مخدوش نیز می‌باشد‌. بنابراین اگر کسی قصد تقلب نداشته باشد و مرتکب تخدیش شود مثلاً برای انجام آزمایش چنین کاری را انجام دهد عملش مشمول این ماده نخواهد شد‌.»[۱۰]

 

 

 

 

 

ج) ماده ۵۲۰بیان می‌دارد‌:

 

«هر کس شبیه مسکوکات رایج داخلی یا خارجی غیر از طلا و نقره را بسازد یا عالماً عامداً آنها را داخل کشور نماید و یا در ترویج آنها شرکت کند یا مورد خرید و فروش قرار دهد به حبس از یک تا سه سال محکوم می‌شود‌.»

 

این ماده عنصر قانونی تهیه و ترویج و ساخت سکه قلب غیر طلا و نقره می‌باشد و قانونگذار در این ماده چنین مسکوکاتی را اعم از داخلی و خارجی مورد حمایت قرار می‌دهد‌.

 

عنصر مادی این جرم‌،ساختن شبیه مسکوکات غیر طلا و نقره یا داخل نمودن آنها‌،یا ترویج و در نهایت خرید و فروش آن است‌.

 

در مورد عنصر معنوی این جرم نیز بنظر می‌رسد عمد عام (آگاهی از مجرمانه بودن عمل )کافی باشد‌.

 

د) ماده ۵۲۱ اشعار می‌دارد‌:

 

«هر گاه اشخاصی که مرتکب جرایم مذکور در مواد ۵۱۸-۵۱۹ و ۵۲۰ می‌شوند قبل از کشف قضیه مأمورین را از ارتکاب جرم مطلع نمایند یا در ضمن تعقیب به واسطه اقرار خود موجبات تسهیل تعقیب سایرین را فراهم آورند یا مأمورین دولت را به نحو مؤثری در کشف جرم کمک و راهنمایی کنند بنابه پیشنهاد رئیس حوزه قضایی مربوط و موافقت دادگاه و یا با تشخیص دادگاه در مجازات آنها تخفیف متناسب داده می‌وشد و حسب مورد از مجازات حبس معاف می‌شوند مگر آنکه احراز شود قبل از دستگیری «توبه» کرده اند که در این صورت از کلیه مجازاتهای مذکور معاف خواهند شد‌.»

 

این ماده ناظر بر تخفیف و معافیت برای مرتکبین جرایم تهیه و ترویج سکه قلب شامل ساختن سکه قلب اعم از (ساختن تقلبی سکه طلا و نقره و ساختن سکه قلبی غیر طلا و نقره ) مخدوش کردن مسکوک رایج‌،ترویج سکه قلب یا مخدوش داخل کردن سکه قلب یا مخدوش به کشور و خرید و فروش مسکوک تقلبی می‌باشد‌.

 

همان گونه که می‌دانیم قلب سکه از جمله جرایم علیه آسایش عمومی‌است که می‌تواند تأثیرات سوئی بر رفاه و آسایش عمومی‌و نیز بر عملکرد نهاد های اداری اقتصادی اجتماعی و سایر نهاد ها بر جای گذارد از طرفی این گونه جرایم عمدتاً به شکل گروهی و سازمان یافته و گاهی نیز فرامرزی ارتکاب می‌یابد که این مسئله تعقیب‌،دستگیری و محاکمه چنین مجرمینی را بیش از پیش پیچیده نموده و با مشکلات جدی مواجه می‌سازد‌.

 

بنابراین یکی از بهترین شیوه و روش هایی که برای مبارزه با مرتکبین این گونه جرایم اتخاذ گردیده این است که افرادی از داخل ودرون خود آنها تشویق و ترغیب به همکاری و معرفی خود به مراجع ذیصلاح قضایی و انتظامی‌شوند‌. به همین منظور قانونگذار جمهوری اسلامی‌ایران اقدام به وضع ماده فوق الذکر نموده که در ذیل آن مورد بررسی و تدقیق قرار می‌دهیم‌.

 

شایان ذکر است مقنن با وضع این ماده در واقع نشان می‌دهد که قانون مجازات اسلامی‌برخلاف نامش فقط قانون تنبیه و مجازات نیست بلکه قانون پاداش و تشویق نیز می‌باشد و چنانچه مصالح جامعه و حکومت ایجاب نماید دولت از حقش صرفنظر می‌کند‌.

 

در این ماده ابهامات و اشکالاتی ملاحظه می‌شود از جمله اینکه‌: ۱- در ابتدای ماده کلمه «مرتکب جرایم» بکار برده شد و جای سوال اینجاست که منظور از مرتکب جرم تنها مباشر جرم است یا شریک و معاون جرم را نیز در بر می‌گیرد ؟

 

اگر منظور از این کلمه را تنها مباشر تلقی کنیم پس تکلیف شریک و معاون جرم در این ماده چه می‌شود ؟ لذا با توجه به اهمیتی که کشف اینگونه جرایم دارد شایسته است مقنن شریک و معاون جرم را نیز در این ماده دخالت می‌داد‌. زیرا در بسیاری از اوقات همکاری معاون و شریک جرم می‌تواند مؤثر در مقام باشد و در کشف قضیه و دستگیری سایر مرتکبین مثمر ثمر باشد‌.

 

۲- ابهام دوم‌،منظور از کلمه «کشف قضیه» می‌باشد که آیا منظور کشف قضیه قلب سکه است یا کشف قضیه دخالت مورد نظر در آن ؟

 

۳- ابهام سوم در این ماده اشاره به توبه قبل از دستگیری است ؟ لذا سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا منظور از دستگیری‌،دستگیری قبل از اثبات جرم است یا بعد از اثبات جرم ؟ زیرا چنانکه در حدود گفته شد توبه قبل از دستگیری و ثبوت جرم باعث سقوط مجازات می‌گردید و چنانچه مجرمی‌قبل از دستگیری در دادگاه جرمش ثابت شود دیگر توبه وی مؤثر نخواهد بود هر چند هنوز دستگیر نشده باشد‌.

 

فرض کنید آقای الف مرتکب جرم سکه قلب گردیده و در نبود وی تشکیلاتش لو رفته و موضوع در دادگاه مطرح و رسیدگی و نهایتاً جرمش ثابت شده است اما تا بحال دستگیر نشده حال چنانچه وی با وجود اینکه هنوز دستگیر نشده توبه نماید اصولاً توبه اش نمی‌تواند سبب سقوط مجازات گردد چرا که بعد از اثبات جرم صورت گرفته است اما ظاهر ماده گویای این است که توبه چنین فردی هم می‌توان پذیرفت‌.

 

اشکالات این ماده عبارتند از‌:

 

«اول – تفکیک بین مرحله قبل از کشف قضیه و مرحله عقیب که مفید فایده بنظر نمی‌رسد زیرا اینکه قانونگذار مجرمی‌را مستحق معافیت یا تخفیف دانسته است که قبل از کشف قضیه مأموران تعقیب را از ارتکاب جرم مطلع نماید یا در ضمن تعقیب به واسطه اقرار خود موجبات تسهیل تعقیب سایرین را فراهم آورده یا مأمورین دولت را به نحو مؤثری می‌باشند و بنابراین کافی بود که قانونگذار همکاری مؤثر مجرم را با مراجع انتظامی‌قضایی بنابه تشخیص دادگاه موجب تخفیف یا معافیت مجرم از مجازات اعلام می‌کرد بدون تفکیک اینکه این همکاری در جه مرحله ای انجام شده است‌.

 

اشکال دوم تفکیک بین مجرمی‌است که قبل از دستگیری توبه کرده و مجرمی‌که توبه نکرده است‌. در این ماده مقنن مجرمینی را به شرح فوق با مأمورین همکاری کرده اند با موافقت دادگاه حسب مورد از مجازات حبس معاف دانسته است »مگر آنکه احراز شود قبل از دستگیری توبه کرده اند که دراینصورت از کلیه مجازات های مذکور معاف خواهند شد » بدین ترتیب مجرم در حالت اول (یعنی همکاری بدون توبه ) فقط از مجازات حبس و در حالت دوم (یعنی در صورت توبه کردن ) از کلیه مجازاتهای مذکور معاف می‌شود در حالی که در سه ماده ۵۱۸و ۵۱۹و ۵۲۰ مجازاتی غیر از حبس ذکر نشده است که تفکیک بین این دو حالت معقول و معنی دار باشد‌. »[۱۱]

 

در مورد اشکال دوم چند احتمال وجود دارد که شاید بتوان به نوعی آن را با اراده و منظور مقنن مرتبط و هماهنگ دانسته و در واقع توجیه نمود از جمله اینکه‌:

 

«۱- ممکن است گفته شود منظور از مجازات های مذکور در این مواد (حبس) و مجازت های تکمیلی و تتمیمی‌است که ممکن است دادگاه اعمال کند اما ایرادی که به این پاسخ وارد است اینکه مجازاتهای تکمیلی مجازتهای مذکور نیستند چون ذکری از آنها به میان نیامده است‌. احتمال دیگر آن است که منظور قانونگذار از مجازت های مذکور مجازات حبس و مجازات مذکور در ماده ۵۲۲ است که در اینصورت اولاً بهتر بود این دو ماده به جای یکدیگر قرار گیرند ثانیاً با توجه به مواد ۹و ۱۰ قانون مجازات اسلامی‌به نظر می‌رسد که ضبط اموال مزبور مشمول معافیت این ماده نیست و ثانیاً کلمه مذکور معمولاً برای چیزی بکار می‌رود که قبلاً ذکر شده باشد‌. احتمال سوم که احتمال قویتری هم هست آن است که معافیت چه در صورت توبه و چه در سایر معاذیر قانونی مذکور فقط نسبت به مجازت های مذکور در مواد ۵۱۸و۵۱۹و۵۲۰ صورت می‌گیرد که همان حبس است‌.»[۱۲]

 

۲- شاید تفسیر معقولی که بتواند این تفکیک را معنی سازد آن است که بگوئیم اعطای معافیت یا تخفیف به مجرم با خاطر همکاری وی در حالت عدم توبه بسته به تشخیص دادگاه است ولی در حالت توبه دادگاه ملزم می‌باشد که به صرف احراز توبه مجرد را زا تحمل مجازات معاف نماید این برداشت در واقع به معنی آن است که تأکید جمله آخر را به جای واژه «کلیه»بر عبارت «معاف خواهند شد» بگذاریم‌.»[۱۳]

 

حال با عنایت به آنچه گفته شد چون جرم قلب سکه از جمله جرایم بر علیه آسایش عمومی‌است و جرایم دیگری از قبیل‌: جعل و تزویر غضب عناوین و مشاغل سرقت نوشتجاب از اماکن دولتی و‌…نیز در شمار جرایم بر علیه آسایش عمومی‌محسوب گردیده اند اما قانونگذار مسئله توبه و تاثیر آن را در سقوط مجازات را فقط منحصر و محدود به جرم تهیه و ترویج سکه قلب نموده و سایر جرایم و مرتکبین آنها در این راستا را از این موهبت بی بهره نموده است‌.

 

بعنوان نمونه در ماده ۵۱۳ ق‌.م‌.ا که در خصوص اعطای تخفیف مجازات به جاعلین وضع شده و تقریباً می‌توان گفت به شکل خلاصه تر از ماده ۵۲۱ تدوین گردیده است و از نظر ماهوی نیز هر دو جرم (جعل و سکه قلب) به هم نزدیک بوده و تفاوتی ندارند علی رغم این اوصاف مشخص و معلوم نیست چرا مقنن توبه را در جرم قلب سکه مؤثر دانسته اما در جرم جعل اشاره ای از آن به میان نمی‌رود ؟

 

در اینجا سوالی که مطرح می‌شود این است که‌: علت این محدود نمودن توبه در چند ماده چه می‌تواند باشد ؟ و اصولاً آیا این محدود کردن آگاهانه و هدف دار بوده یا اینکه فاقد دلیل خاص است ؟

 

در جواب باید گفت‌: هر چند به صراحت نمی‌توان این محدودیت را فاقد دلیل خاص عنوان کرد و چه بسا آگاهانه و هدف در صورت گرفته باشد اما به نظر نگارنده این مطلب یعنی محدود کردن توبه درغالب چند ماده با رسالت عظیم توبه و جایگاه رفیعی که می‌تواند در اصلاح و بازگشت مجرمین داشته باشد هماهنگی و همخوانی ندارد‌.

 

به دیگر سخن می‌توان گفت‌: این سیاست یک بام و دو هوا در وضع قوانین نه تنها ممکن است باعث سردرگمی‌و حیرت متولیان امر قضا گردد بلکه می‌تواند ارزش و اهمیت و جایگاه واقعی توبه را نیز آنان کاهش دهد‌.

 

در اینجا ممکن است این شبه مطرح شود که در صورت تسری و تعمیم توبه در سایر موارد ابهت و قاطعیت قوانین کم رنگ شده و زمینه سوء استفاده مجرمین قضات فراهم می‌گردد‌.

 

در پاسخ باید گفت‌: اولاً‌: همیشه این مکان وجود داشته و دارد که افرادی فرصت طلب درصدد سوء استفاده از این مسئله برآیند اما صرف سوء استفاده عده ای معدود نباید باعث محدودیت این موضوع مهم (تسری و تعمیم توبه ) گردد‌.

 

ثانیاً‌: توبه یک حکم واجب الهی است چطور می‌توان مسئله ای را که خداوند به آن امر فرموده و در مقابل نیز نوید عفو و بخشش داده و سبب کم رنگ شد ابهت و قاطعیت قوانین دانست ؟ کدام قانون از سنت الهی بالاتر قاطع تر و با ابهت تر است ؟

 

ثالثاً‌: مگر نه این است که مهمترین هدف مجازات اصلاح مجرم می‌باشد اصلاحی که شعار اصلی مکاتب کیفری پیشرفته امروزی است و حال که با توبه مجرم این اصلاح جامه عمل پوشیده و به منصه ظهور می‌رسد،دیگر مجازات چه سودی می‌تواند داشته باشد؟

 

بر این اساس نگارنده این محدودیت توبه در تعزیرات را قابل قبول ندانسته و اعتقاد راسخ دارم که درتعزیرات می‌توان ضمن تسری و تعمیم توبه به سایر مواد‌،از آن در جهت اصلاح مجرمین استفاده نمود‌.

 

بررسی مربوط به توبه در جرایم علیه امنیت و آسایش عمومی‌در مبحث مربوط به نقش توبه در تعزیرات انجام گردید لذا از تکرار مجدد آن پرهیز می‌کنیم.

 

مبحث سوم‌: آثار فقهی حقوقی توبه و بررسی آثار آن در قصاص و دیه

 

گفتار اول‌: بازگشت عدالت و قبول شهادت

 

همان گونه که در مباحث قبلی بیان شد‌، به صراحت در متون اسلامی‌( آیات وروایات ) از توبه به عنوان زایل کننده گناهان و تبدیل کننده سیئات به حسنات نام برده شده است‌. یکی از آثار بارز و نمود خارجی توبه این است که عدالت از دست رفته با توبه بر می‌گردد، چون توبه آثار گناه را نابود می‌کند‌. نفس انسانی را از آلودگی پاکیزه می‌سازد و دلها را به حالت پیش از گناه بر می‌گرداند‌، در نتیجه عدالت از دست رفته بازگشت می‌کند‌.

 

علامه حائری ( ره ) در این باره می‌گوید‌: اگر شخص توبه کند به معنی اینکه پشیمان شود و بنابر عدم برگشت به مخالفت گذارد‌، وصف عدالت بر می‌گردد‌. توبه گناهان گذشته را پاک می‌سازد‌. البته در خصوص گناهان کبیره

 

از بین رفتن عدالت اتفاقی است بین فقهاء ولی به نظر عده ای از فقهاء‌، عدالت با ارتکاب گناه کوچک از میان نمی‌رود تا با توبه باز گردد‌. آیت ا لله بروجردی از فقهایی هستند که چنین نظری دارند‌. ایشان به روایت عبد الله بن ابی یعفور از امام صادق علیه السلام در این زمینه استناد کرده اند‌. « راوی می‌گوید از امام  صادق علیه السلام پرسیدم‌: عدالت مردی که میان مسلمانان است با چه چیزی شناخته می‌شود تا گواهی مسلمانان در سود وزیان او پذیرفته شود؟ امام فرمودند‌: به این است که او را با ستر‌، عفاف و نگهداری شکم‌، عورت‌، دست و زبان بشناسی و با پرهیز کردن از گناهان کبیره ای که خداوند وعده آتش بر آنها داده است‌. در مورد اثر توبه در مورد شهادت باید گفت

 

که چنانچه شخصی در سابق مرتکب گناهی گردیده و آنگاه توبه نموده باشد شهادت او پذیرفته می‌شود‌.

 

گفتار دوم‌: سقوط مجازات

 

اثر اصلی توبه‌، در صورتی که با شرایط لازم خود واقع شود‌، سقوط مجازات مجرمین می‌باشد ؛ این اثر مربوط به توبه قبل از اثبات جرم است که مورد قبول اجماع فقهای امامیه است ؛ چنان که صاحب کشف المراد‌، ادعای اجماع بر سقوط عقاب کرده است‌. وی در این باره می‌نویسد: « الناس اتفقوا علی سقوط العقاب بالتوبه »  ونیز محقق  لاهیجی معتقد است‌، در صورتی تحقق توبه‌، عقا ب سا قط شده و بر این مسئله اجماع منعقد شده است‌.همچنین‌، بعضی از فقهای شافعی و پیروان احمد حنبل معتقدند توبه مطلقاً موجب سقوط مجازات است ؛ زیرا قرآن کریم توبه محارب را قبل از دستگیری‌، مسقط مجازات دانسته است‌، با این که جرم محاربه جرم سنگینی است  بنابراین‌، نسبت به جرم اخف ( غیر محاربه ) به طریق اولی توبه قبل از دستگیری‌، موجب سقوط مجازات می‌شود‌. قانون موضوعه ایران نیز به تبع فقه پویای اسلام‌، توبه قبل از دستگیری را مسقط کیفر دانسته است‌.

 

قابلیت عفو توسط امام‌: یکی دیگر از آثار توبه‌، مربوط به اثر توبه بعد از اثبات جرم می‌باشد که در این صورت‌، همانطور که گذشت‌، توبه‌، عامل سقوط مجازات نیست ؛ بلکه سبب عفو توسط قاضی است که در صورت تشخیص مصلحت فرد وجامعه‌، مخیر است مرتکب را از مجازات معاف نماید‌. چنان که در روایت متعددی این مسئله ( عفو امام در صورت صلاحدید ) عنوان شده است‌. چنان که در معتبره طلحه بن زید (که قبلاً ذکر شد ) امام فرمودند: « انی اراک شابا لا بأس بهبتک‌..؛ چون تو را جوان می‌بینم‌، اشکالی در عفو تو نیست‌. »

 

یعنی‌: توجه به خود مجرم‌، صرفنظر از جرم ارتکابی‌. در قوانین موضوعه کشور ما که بازتاب پویای فقه امامیه است، توبه بعد از اقرار را مسقط مجازات ندانسته است‌، بلکه آن را سبب عفو قاضی می‌داند‌. به عنوان مثال‌، در ماده ۷۲ قانون مجازات اسلامی‌آمده است: « هر گاه،کسی به زنایی که موجب حد است اقرار کند و بعد توبه نماید‌، قاضی می‌تواند ( مخیر است ) از ولی امر برای او تقاضای عفو بنماید و یا حد را بر او جاری کند‌.»

 

گفتار سوم‌: اعمال تخفیف توسط قاضی

 

یکی دیگر از آثار توبه‌، مربوط به اثر توبه بعداز اثبات جرم می‌باشد که در این صورت‌، توبه خود عامل سقوط مجازات نیست‌، بلکه عامل عفو توسط قاضی است که در صورت صلاحدید قاضی‌، مرتکب را از مجازات معاف می کند‌. در قوانین موضوعه‌، نیز عفو در مورد توبه بعد از اثبات جرم به سبب اقرار را جایز و آن را از وظایف ولی فقیه دانسته است‌. مواد۷۲ و ۱۰۳ و ۱۲۶ و ۱۳۳ قانون مجازات اسلامی‌به این موضوع اشاره کرده و ساقط شدن مجازات در مورد توبه بعد از اقرا ررا منوط به عفو توسط ولی امر دانسته است‌.

 

گفتار چهارم‌: تأثیر توبه مجرم در مجازات شرکا و معاونین جرم

 

شریک در جرم علی الاصول کسی است که با فرد یا افراد دیگر در انجام  مادی عمل یا ترک عمل مشخصی که قانون آن را مستلزم مجازات ( ویا حسب مورد اقدامات تأمینی ) می‌داند با قصد مجرمانه منجز یا هماهنگ با همکاران خود دخالت می‌کند‌، به نحوی که بتوان او را شریک در مفهوم عرفی آن شناخت‌. هر شریک جرم در عین حال می‌تواند مباشر آن جرم نیز نامیده شود‌، اما نظر به اینکه چند نفر در ارتباط با یکدیگر جرم یا جرایمی‌را انجام داده اند‌، لذا اطلاق شرکا ی جرم بر کلیه آنها صحیح است‌.[۱۴]

 

امکان دارد کسی بی آنکه  در عملیات اجرایی جرمی‌شرکت داشته باشد‌، به طرق مختلف‌، دیگری یا دیگران را  در ارتکاب عمل مجرمانه یاری کند. لذا چون کمک کردن و یاری رسانیدن دارای مصادیق متعدد است  غالباً معاونت تعریف نمی‌شود‌، بلکه قانونگذاران با احصای موارد و نشان دادن مصادیق معاونت‌، آن را مشخص کرده اند‌. به عبارت دیگر‌، هر چند معاون خود غالباً در عملیات اجرایی شرکت ندارد که‌، در این صورت‌، به عنوان مباشر یا شریک خواهد داشت‌، اما با مباشر و شرکا به انحا مختلفی که در قانون پیش بینی شده در اجرای جرم مساعدت و همکاری می‌کند‌.[۱۵]

 

گاه عللی بیشتر عینی موجب آن می‌شوند تا عمل یا ترک عملی‌، که قانون آن را در قالب جرم عنوان کرده است توسط خود قانون موجه تشخیص داده شوند‌. به عبارت دیگر‌، فعل یا ترک فعل مرتکب‌، به دلیل مش قانونی مشخصی که ارتکاب آنها را در شرایطی مجاز می‌سازد‌، فاقد عنوان مجرمانه می‌گردد‌. قانون در این حالت خود عنوان مجرمانه را که در شرایط عادی جرم محسوب می‌شود بر می‌دارد وبه عمل مشروعیت می‌دهد‌. در این صورت که به واسطه ی اینکه عمل فاقد عنوان مجرمانه می‌باشد پس کیفر دادن شرکا و معاونین جرم نیز منتفی است

 

ارتکاب جرم در شریط عادی موجب مسئولیت جزایی است مگر اینکه مجرم‌،گاه به دلایلی بیشتر ذهنی تا عینی‌، نتواند بار مسئولیت را تحمل کند‌. در این شرایط می‌گویند نمی‌توان جرم را به مجرم نسبت داد و لذا مسئولیت او زایل می‌گردد. شخصی که حین ارتکاب جرم فاقد قوه تمیز است نمی‌تواند مسئول بزه انجام یافته باشد‌.

 

همچنین‌،کودکی که فعل مجرمانه ای مرتکب می‌شود به دلیل اینکه در محدوده سن مسئولیت پذیری قرار ندارد نمی‌توان اورا برای جرم انجام یافته کیفر داد‌. به عبارت دیگر تحمل بار مسئولیت  وبه تبع آن مجازات در این شرایط وجود ندارد. در این صورت عوامل رافع مسئولیت کیفری، عواملی شخصی هستندو باعث زایل شدن رفتار مجرمانه نمی‌شود و فقط مجازات را از مرتکب جرم بر می‌دارد پس شرکا و معاونین جرم در این رابطه قابل مجازات می‌باشند‌. توبه نیز چنین شرایطی دارد بدین معنی که توبه هر یک از مر تکبین مربوط به خود مرتکب است و تأثیری در مجازات سایرین ندارد‌.

 

[۱]‌. ولیدی‌،محمد صالح حقوق اختصاصی‌،ج ۳‌،نشر داد‌،۱۳۷۳‌،ص ۸

 

[۲]‌. صانعی‌،پرویز‌،حقوق جزای عممی‌،ج۱،انتشارات گنج دانش‌،۱۳۷۲‌،ص ۸۸

 

[۳]‌. ر‌. ک‌. به ماده ۵ ق م – ا

 

[۴]‌. پیمانی‌،ضیاء الدین جرایم علیه امنیت و آسایش عمومی‌،نشر میزان‌،چاپ دوم‌،۱۳۷۵‌،ص ۱۷

 

[۵]‌. میر محمد صادقی‌،حسین حقوق جزای اختصاصی (۳) نشر میزان چاپ اول ۱۳۸۰‌،ص ۱۲۲

 

[۶]‌. میر محمد صادقی‌،حسین‌،حقوق جزای اختصاصی (۳) همان ص ۱۲۷

 

[۷]‌.میر محمد صادقی‌،حسین حقوق جزای اختصاصی (۳) پیشین‌،ص ۱۲۸

 

[۸]‌. ولیدی‌،محمد صالح جزای اختصاصی‌،ج۳،پیشین ص ۱۸

 

[۹]‌.زراعت عباس‌،شرح قانون مجازات اسلامی‌،بخش تعزیرات‌،ج۱،نشر فیض‌،چاپ سوم ۱۳۷۹‌،ص ۱۱۷

 

[۱۰]‌.زراعت عباس‌،شرح قانون مجازات اسلامی‌،بخش تعزیرات‌،ج ۱‌،پیشین ص ۱۲۱

 

[۱۱]‌.میر محمد صادقی‌،حسین‌،پیشین‌،ص ۳۴۹

 

[۱۲]‌. زراعت عباس‌،شرح قانون مجازات اسلامی‌تعزیرات‌،پیشین‌،ص ۱۲۵

 

[۱۳]‌.میر محمد صادقی‌،حسین‌،حقوق جزای اختصاصی‌،پیشین‌،ص ۳۵۰

 

[۱۴]- نور بها‌، محمد رضا‌، منبع پیشین‌، ص ۲۱۴٫

 

[۱۵]- منبع پیشین‌، ص ۲۲۶‌.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:54:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم